This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عباس واحدیان شاهرودی در تماس تلفنی از زندان وکیلآباد مشهد ضمن دعوت مردم به اتحاد و همدلی، از چگونگی رد درخواست مرخصی خود و دلتنگی فرزندان و خانوادهاش گفت.
او شرایط مسئولان زندان برای مرخصی را «دنبال نخود سیاه» فرستادن تعبیر کرد.
نوروز ۱۴۰۴ چهارمین نوروز پیاپی و در جمع ششمین نوروز عباس واحدیان شاهرودی در حبس است.
.
#عباس_واحدیان_شاهرودی
#نوروز۱۴۰۴
#بیانه۱۴نفر
#زندان_وکیلآباد
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی
.#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او شرایط مسئولان زندان برای مرخصی را «دنبال نخود سیاه» فرستادن تعبیر کرد.
نوروز ۱۴۰۴ چهارمین نوروز پیاپی و در جمع ششمین نوروز عباس واحدیان شاهرودی در حبس است.
.
#عباس_واحدیان_شاهرودی
#نوروز۱۴۰۴
#بیانه۱۴نفر
#زندان_وکیلآباد
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی
.#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی طاهر حاجیقربانی، زندانی سیاسی، از زندان اوین
طاهر حاجیقربانی، فعال مدنی و زندانی عقیدتی سابق، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ بار دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
او در این فایل صوتی کوتاه، سال نو را شادباش میگوید و ابراز امیدواری میکند که امسال برآیند خواستههای مردمی به معنی واقعی کلمه باشد و بهار را در سپهر سیاسی ایران پذیرا باشیم.
#طاهر_حاجی_قربانی #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طاهر حاجیقربانی، فعال مدنی و زندانی عقیدتی سابق، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ بار دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
او در این فایل صوتی کوتاه، سال نو را شادباش میگوید و ابراز امیدواری میکند که امسال برآیند خواستههای مردمی به معنی واقعی کلمه باشد و بهار را در سپهر سیاسی ایران پذیرا باشیم.
#طاهر_حاجی_قربانی #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامهای از رضا محمد حسینی در حمایت از آرشام رضایی
آرشام رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۳ در سلول انفرادی است و حالا به دستور مقامات زندان، باید سه هفته دیگر را هم به صورت تنبیهی در سلول انفرادی بگذراند. سلول انفرادی که به مثابه شکنجه سفید شناخته میشود.
همبندی او رضا محمدحسینی، در اعتراض به این وضعیت و در حمایت از آرشام رضایی، نامهای به شرح زیر نوشته است:
«بهنام ایران، بهنام آزادی و کرامت انسانی،
دوستان، همراهان و مدافعان حقوق بشر،
در روزهایی که مردم ایران، همراه با میلیونها انسان در سراسر جهان، فرارسیدن نوروز را جشن میگیرند و از جان و دل برای بهاری نو دعا میکنند، یکی از همبندیهایم و یکی از فرزندان رنجکشیده این سرزمین، آرشام رضایی، در سلول انفرادی زندان قزلحصار روز و شب را بیهیچ امکان تماس یا ملاقاتی، در تنهایی و تحت شکنجه سفید سپری میکند.
از ۲۱ بهمنماه تاکنون، آرشام نه فقط از حقوق اولیهی انسانی، بلکه از ابتداییترین حق زیستن در جمع محروم شده است.
جرم او چیست؟ اعتراض. فریاد زدن حقیقت در سالگرد انقلابی که ۴۶ سال است آزادی و عدالت را به اسارت کشیده. همراهی با خانوادههای داغداری که فرزندانشان بیگناه جان باختند. نه تروریست است، نه مجرم. فقط انسانیست با وجدانی بیدار و صدایی رساتر از سکوت.
به دستور مقامات زندان، آرشام بهدلیل انتشار یک پیام صوتی انتقادی، باید سه هفتهی دیگر نیز در انفرادی بماند؛ آن هم در بندی که به "کشتارگاه" شهرت دارد — جایی که شبها، صدای نجواهای آخر محکومان به اعدام، روان زندانیان را میفرساید. این، شکنجه است. شکنجهی سفید، اما نه بیصدا و نه بیاثر.
و در این میان، شاید دردناکترین تصویر، مادری رنجکشیده و سالخورده است؛ زنی که جان خود را در کف گرفته، ناله و تهدید کرده، شاید فرزند مظلومش را از سیاهی انفرادی به روشنی بند عمومی بازگردانند. اما گوش شنوایی نیست. پاسخ، فقط سکوت و بیرحمی بوده است.
بیپرده بپرسم: شما که این سرزمین را به قهقرا کشاندهاید، که نسلها را به فقر، ترس و خاموشی واداشتهاید، حالا از فرزندان همین خاک توقع سکوت دارید؟ این فرزندان اگر فریاد نزنند، اگر اعتراض نکنند، پس چهکسی باید مرهم زخمهای این ملت باشد؟
از اینجا، بهعنوان یک شهروند، و بهنام وجدان جمعی، از همهی نهادهای حقوق بشری، فعالان مدنی، رسانهها و انسانهای آگاه در سراسر جهان میخواهم صدای آرشام رضایی را بشنوند. نگذارید او را در تاریکی تنها بگذارند. نگذارید ظلم، با سکوت ما، مشروعیت بگیرد.
آرشام تنها نیست. صدای او، صدای ماست. و ما، در کنار او، برای آزادیاش خواهیم ایستاد.
با احترام و امید،
رضا محمد حسینی
اول فروردین ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرشام رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۳ در سلول انفرادی است و حالا به دستور مقامات زندان، باید سه هفته دیگر را هم به صورت تنبیهی در سلول انفرادی بگذراند. سلول انفرادی که به مثابه شکنجه سفید شناخته میشود.
همبندی او رضا محمدحسینی، در اعتراض به این وضعیت و در حمایت از آرشام رضایی، نامهای به شرح زیر نوشته است:
«بهنام ایران، بهنام آزادی و کرامت انسانی،
دوستان، همراهان و مدافعان حقوق بشر،
در روزهایی که مردم ایران، همراه با میلیونها انسان در سراسر جهان، فرارسیدن نوروز را جشن میگیرند و از جان و دل برای بهاری نو دعا میکنند، یکی از همبندیهایم و یکی از فرزندان رنجکشیده این سرزمین، آرشام رضایی، در سلول انفرادی زندان قزلحصار روز و شب را بیهیچ امکان تماس یا ملاقاتی، در تنهایی و تحت شکنجه سفید سپری میکند.
از ۲۱ بهمنماه تاکنون، آرشام نه فقط از حقوق اولیهی انسانی، بلکه از ابتداییترین حق زیستن در جمع محروم شده است.
جرم او چیست؟ اعتراض. فریاد زدن حقیقت در سالگرد انقلابی که ۴۶ سال است آزادی و عدالت را به اسارت کشیده. همراهی با خانوادههای داغداری که فرزندانشان بیگناه جان باختند. نه تروریست است، نه مجرم. فقط انسانیست با وجدانی بیدار و صدایی رساتر از سکوت.
به دستور مقامات زندان، آرشام بهدلیل انتشار یک پیام صوتی انتقادی، باید سه هفتهی دیگر نیز در انفرادی بماند؛ آن هم در بندی که به "کشتارگاه" شهرت دارد — جایی که شبها، صدای نجواهای آخر محکومان به اعدام، روان زندانیان را میفرساید. این، شکنجه است. شکنجهی سفید، اما نه بیصدا و نه بیاثر.
و در این میان، شاید دردناکترین تصویر، مادری رنجکشیده و سالخورده است؛ زنی که جان خود را در کف گرفته، ناله و تهدید کرده، شاید فرزند مظلومش را از سیاهی انفرادی به روشنی بند عمومی بازگردانند. اما گوش شنوایی نیست. پاسخ، فقط سکوت و بیرحمی بوده است.
بیپرده بپرسم: شما که این سرزمین را به قهقرا کشاندهاید، که نسلها را به فقر، ترس و خاموشی واداشتهاید، حالا از فرزندان همین خاک توقع سکوت دارید؟ این فرزندان اگر فریاد نزنند، اگر اعتراض نکنند، پس چهکسی باید مرهم زخمهای این ملت باشد؟
از اینجا، بهعنوان یک شهروند، و بهنام وجدان جمعی، از همهی نهادهای حقوق بشری، فعالان مدنی، رسانهها و انسانهای آگاه در سراسر جهان میخواهم صدای آرشام رضایی را بشنوند. نگذارید او را در تاریکی تنها بگذارند. نگذارید ظلم، با سکوت ما، مشروعیت بگیرد.
آرشام تنها نیست. صدای او، صدای ماست. و ما، در کنار او، برای آزادیاش خواهیم ایستاد.
با احترام و امید،
رضا محمد حسینی
اول فروردین ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی برزان محمدی؛ زندانی سیاسی سابق: "نه به اعدام، نه به جمهوری اسلامی"
برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از چهرههای شناختهشدهی دادخواهی، در پیامی به مناسبت فرارسیدن نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، سال ۲۵۸۴ هخامنشی و ۲۷۲۵ مادی، با تبریک سال نو به مردم ایران، بر ضرورت اتحاد و همبستگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به ظلم و نابرابری تأکید کرد.
او در این پیام، با اشاره به وضعیت نابسامان کشور، نوروز امسال را فرصتی برای یادآوری رنجها و مقاومت مردم دانست و گفت:
«این نوروز را به یاد همهی جانباختگان راه آزادی، خانوادههای دادخواه، زندانیان سیاسی و عقیدتی، و کولبران و سوختبرانی آغاز میکنیم که تنها برای لقمهای نان، هدف گلولههای نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.»
برزان محمدی در بخشی از پیام خود، به قتل یک کولبر دیگر در واپسین ساعات سال ۱۴۰۳ اشاره کرد و افزود:
«حتی در آخرین ساعات سال، ماشین سرکوب جمهوری اسلامی از جنایت بازنماند. یک کولبر بیگناه دیگر در مرز بانه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت.»
او ضمن ابراز امیدواری برای اتحاد ملی، تأکید کرد: «به امید سالی پر از همبستگی، مقاومت، و پایان یافتن ظلم و ناعدالتی در ایران.»
#برزان_محمدی #نوروز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از چهرههای شناختهشدهی دادخواهی، در پیامی به مناسبت فرارسیدن نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، سال ۲۵۸۴ هخامنشی و ۲۷۲۵ مادی، با تبریک سال نو به مردم ایران، بر ضرورت اتحاد و همبستگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به ظلم و نابرابری تأکید کرد.
او در این پیام، با اشاره به وضعیت نابسامان کشور، نوروز امسال را فرصتی برای یادآوری رنجها و مقاومت مردم دانست و گفت:
«این نوروز را به یاد همهی جانباختگان راه آزادی، خانوادههای دادخواه، زندانیان سیاسی و عقیدتی، و کولبران و سوختبرانی آغاز میکنیم که تنها برای لقمهای نان، هدف گلولههای نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.»
برزان محمدی در بخشی از پیام خود، به قتل یک کولبر دیگر در واپسین ساعات سال ۱۴۰۳ اشاره کرد و افزود:
«حتی در آخرین ساعات سال، ماشین سرکوب جمهوری اسلامی از جنایت بازنماند. یک کولبر بیگناه دیگر در مرز بانه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت.»
او ضمن ابراز امیدواری برای اتحاد ملی، تأکید کرد: «به امید سالی پر از همبستگی، مقاومت، و پایان یافتن ظلم و ناعدالتی در ایران.»
#برزان_محمدی #نوروز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدیقه وسمقی، اسلامشناس و دینپژوه، خواهان آزادی جامعهشاس زندانی، سعید مدنی شد.
صدیقه وسمقی که خود هم به تازگی از زندان دیکتاتور آزاد شده است در پستی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد نوشت:
«امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.»
او در ادامه با توجه به روند ناعادلانه دادگاه سعید مدنی نوشت":
«دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند نمیبینند؛ اما گروههایی موهوم و غیرواقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.»
نکته درستی است تا زمانی که جمهوری اسلامی بر کشورمان حاکم است ایران و ایرانی روی امنیت و آسایش نخواهد دید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#صدیقه_وسمقی #سعیدمدنی
@Tavaana_TavaanaTech
صدیقه وسمقی که خود هم به تازگی از زندان دیکتاتور آزاد شده است در پستی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد نوشت:
«امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.»
او در ادامه با توجه به روند ناعادلانه دادگاه سعید مدنی نوشت":
«دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند نمیبینند؛ اما گروههایی موهوم و غیرواقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.»
نکته درستی است تا زمانی که جمهوری اسلامی بر کشورمان حاکم است ایران و ایرانی روی امنیت و آسایش نخواهد دید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#صدیقه_وسمقی #سعیدمدنی
@Tavaana_TavaanaTech
شصتویکمین هفتهی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۳۸ زندان
به دار آویختن بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام در سال ۱۴۰۳
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در نخستین هفتهی سال ۱۴۰۴، آمار اعدامهای سبعانهی حکومت اعدامی در سال ۱۴۰۳ را به این شرح اعلام میکند: در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام، از جمله ۳۸ زن، به دار آویخته شدند. از میان آنان، ۱۳۵ نفر از هموطنان بلوچ و ۱۰۴ نفر از هموطنان کُرد بودند. همچنین ۵ زندانی سیاسی–عقیدتی اعدام و ۸ تن از زندانیان در ملأ عام، به شیوهای قرونوسطایی، حلقآویز شدند.
لازم به ذکر است که حدود ۸۵ درصد از اعدامهای سال ۱۴۰۳ در دوران "ریاستجمهوری" پزشکیان صورت گرفته است. این خود نشان میدهد که جناحهای این حکومت در کشتار و اعدام مردم ایران هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ما، اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، متحد و یکصدا و با تمام توان، در برابر حکم ضدانسانی اعدام ایستادهایم و از تمامی احزاب، سازمانها، تشکلها و فعالان سیاسی، حقوق بشری، مدنی، صنفی، دادخواهان و... که دغدغهی "حق حیات و حقوق بشر" و مخالفت با اعدام دارند، میخواهیم که در سال جدید اقدامات عملی و مؤثرتری برای مقابله با اعدام انجام دهند؛ به امید اینکه سال ۱۴۰۴، سال پایان سرکوب و اعدام و آغاز آزادی برای ایران باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در شصتویکمین هفتهی خود، روز سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، در ۳۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهد زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، و زندان کامیاران.
هفتهی شصتویکم
سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
طرح استفاده شده در پوستر از محمد یاوری
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به دار آویختن بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام در سال ۱۴۰۳
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در نخستین هفتهی سال ۱۴۰۴، آمار اعدامهای سبعانهی حکومت اعدامی در سال ۱۴۰۳ را به این شرح اعلام میکند: در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام، از جمله ۳۸ زن، به دار آویخته شدند. از میان آنان، ۱۳۵ نفر از هموطنان بلوچ و ۱۰۴ نفر از هموطنان کُرد بودند. همچنین ۵ زندانی سیاسی–عقیدتی اعدام و ۸ تن از زندانیان در ملأ عام، به شیوهای قرونوسطایی، حلقآویز شدند.
لازم به ذکر است که حدود ۸۵ درصد از اعدامهای سال ۱۴۰۳ در دوران "ریاستجمهوری" پزشکیان صورت گرفته است. این خود نشان میدهد که جناحهای این حکومت در کشتار و اعدام مردم ایران هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ما، اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، متحد و یکصدا و با تمام توان، در برابر حکم ضدانسانی اعدام ایستادهایم و از تمامی احزاب، سازمانها، تشکلها و فعالان سیاسی، حقوق بشری، مدنی، صنفی، دادخواهان و... که دغدغهی "حق حیات و حقوق بشر" و مخالفت با اعدام دارند، میخواهیم که در سال جدید اقدامات عملی و مؤثرتری برای مقابله با اعدام انجام دهند؛ به امید اینکه سال ۱۴۰۴، سال پایان سرکوب و اعدام و آغاز آزادی برای ایران باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در شصتویکمین هفتهی خود، روز سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، در ۳۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهد زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، و زندان کامیاران.
هفتهی شصتویکم
سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
طرح استفاده شده در پوستر از محمد یاوری
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با رقص، پایکوبی، جشن و سرور استبداد را به زیر بکشیم
زرتشت احمدیراغب، زندان قزلحصار
۶ فروردین ۱۴۰۴
زرتشت احمدیراغب در این پیام صوتی، ضمن تاکید بر تداوم کارزار سهشنبههای نه به اعدام، با اشاره به مناسبت سیزده به در با الهامگرفتن از مبارزات کشورهای دیگر میگوید که ما هم میتوانیم با رقص، پایکوبی، جشن و سرور، استبداد را به زیر بکشیم.
او همچنین ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی) را روزی ننگین خوانده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #سیزده_بدر #نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدیراغب، زندان قزلحصار
۶ فروردین ۱۴۰۴
زرتشت احمدیراغب در این پیام صوتی، ضمن تاکید بر تداوم کارزار سهشنبههای نه به اعدام، با اشاره به مناسبت سیزده به در با الهامگرفتن از مبارزات کشورهای دیگر میگوید که ما هم میتوانیم با رقص، پایکوبی، جشن و سرور، استبداد را به زیر بکشیم.
او همچنین ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی) را روزی ننگین خوانده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #سیزده_بدر #نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی:
خامنهای در بنبستی گرفتار است که نه راه پیش دارد و نه راه پس
ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی و زندانی عقیدتی، در نامهای که از بند چهار زندان اوین منتشر کرده، با عنوان «سقوط خودکامه؛ چه پیش برود چه پس»، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول اصلی بحرانهای فعلی کشور معرفی کرده و او را در موقعیتی توصیف میکند که به دلیل عملکرد خود، نه راهی برای ادامه دارد و نه امکان عقبنشینی.
قدیانی در ابتدای این نامه، به انتخابات ریاستجمهوری تیرماه ۱۴۰۳ اشاره میکند و آن را «خیمهشببازی فرمایشی» مینامد که طراحی و سناریونویسی آن با هدایت مستقیم علی خامنهای انجام شده.
او مینویسد: «مردم با تحریم قاطع این انتخابات نشان دادند که فریب این نمایش تکراری را نمیخورند. پاسخ ملت، نه تنها به مهندسی انتخابات، بلکه به کلیت ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بود.»
قدیانی سپس به پیروزی مسعود پزشکیان در این انتخابات اشاره میکند و آن را محصول تصمیم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی میداند و اشاره میکند که پزشکیان بارها تأکید کرده «مجری سیاستهای رهبری» است.
او با بیان اینکه خامنهای اگر تشخیص میداد فردی دیگر برایش مفیدتر است، با جابهجایی مهرهها، نتیجه را تغییر میداد، روند شکلگیری دولت جدید را نه حاصل انتخاب مردم، بلکه محصول اراده مستقیم رهبری معرفی میکند.
قدیانی همچنین به افزایش جهشی هزینههای درمانی پس از تشکیل دولت پزشکیان اشاره میکند. او ساختار جمهوری اسلامی را «فسادزا، فسادپرور و قائم بر فساد» میداند و معتقد است که این نظام اساسا اصلاحپذیر نیست.
در بخش دیگری از نامه، قدیانی مینویسد که خامنهای بهدنبال آن بود که با چهرههایی غیرامنیتی و نسبتا خوشنام، بار ناکارآمدی و سرکوب را میان دیگران تقسیم کند و مسئولیتها را از خود دور نگه دارد، اما روند تحولات داخلی و منطقهای، این نقشه را دچار اختلال کرده است.
قدیانی از سه رویداد مهم نام میبرد که به گفته او، مسیر حکومت را تحت تأثیر قرار دادهاند، و نتیجهگیری میکند که رهبر جمهوری اسلامی اکنون در تنگنایی گرفتار شده که نه امکان پیشروی دارد و نه توان عقبنشینی.
او در توصیف این وضعیت مینویسد: «اگر پیش برود، سقوط است؛ اگر عقبنشینی کند، باز هم سقوط است. گرچه در حالت دوم، سقوطی تدریجی و استحالهوار در پیش خواهد بود.»
قدیانی تأکید میکند که علی خامنهای نه توان رودررویی مستقیم با بحرانها را دارد، نه جرأت گفتوگوی آشکار برای حل آنها را. به اعتقاد او، حکومت در حال حاضر در نوعی بیتصمیمی کامل بهسر میبرد، وضعیتی که تنها منجر به فرسایش بیشتر منابع کشور و زندگی مردم خواهد شد.
او ادامه میدهد: «خودکامهای که زمانی همهچیز را تحت کنترل خود میدید، امروز در تلهای گرفتار شده که خود با دستان خویش ساخته است. او نه جسارت کنارهگیری دارد، نه اراده اصلاح.»
قدیانی در پایان مینویسد: «اگر سر سوزنی وجدان در علی خامنهای باقی مانده باشد، باید از قدرت کنارهگیری کند، از ملت ایران عذر بخواهد و راه را برای انتخاب آزادانه حاکمیت توسط مردم باز کند.»
او هشدار میدهد که ادامه این روند، به نارضایتی فراگیر و واکنش اجتماعی گسترده منجر خواهد شد و آنگونه که تاریخ نشان داده، هیچ ساختار اقتدارگرایی تا ابد پابرجا نخواهد ماند.
ابوالفضل قدیانی، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در دهههای گذشته از چهرههای فعال سیاسی بوده و در سالهای اخیر با عبور کامل از گفتمان اصلاحطلبی، به یکی از صریحترین منتقدان رهبری جمهوری اسلامی تبدیل شده است. او بارها در نامههای پیشین، خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت شده و نظام فعلی را مانعی بزرگ در برابر پیشرفت و سعادت ملت ایران دانسته است.
این نامه در تاریخ هشتم فروردین ۱۴۰۴ از بند چهار زندان اوین منتشر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
خامنهای در بنبستی گرفتار است که نه راه پیش دارد و نه راه پس
ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی و زندانی عقیدتی، در نامهای که از بند چهار زندان اوین منتشر کرده، با عنوان «سقوط خودکامه؛ چه پیش برود چه پس»، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول اصلی بحرانهای فعلی کشور معرفی کرده و او را در موقعیتی توصیف میکند که به دلیل عملکرد خود، نه راهی برای ادامه دارد و نه امکان عقبنشینی.
قدیانی در ابتدای این نامه، به انتخابات ریاستجمهوری تیرماه ۱۴۰۳ اشاره میکند و آن را «خیمهشببازی فرمایشی» مینامد که طراحی و سناریونویسی آن با هدایت مستقیم علی خامنهای انجام شده.
او مینویسد: «مردم با تحریم قاطع این انتخابات نشان دادند که فریب این نمایش تکراری را نمیخورند. پاسخ ملت، نه تنها به مهندسی انتخابات، بلکه به کلیت ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بود.»
قدیانی سپس به پیروزی مسعود پزشکیان در این انتخابات اشاره میکند و آن را محصول تصمیم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی میداند و اشاره میکند که پزشکیان بارها تأکید کرده «مجری سیاستهای رهبری» است.
او با بیان اینکه خامنهای اگر تشخیص میداد فردی دیگر برایش مفیدتر است، با جابهجایی مهرهها، نتیجه را تغییر میداد، روند شکلگیری دولت جدید را نه حاصل انتخاب مردم، بلکه محصول اراده مستقیم رهبری معرفی میکند.
قدیانی همچنین به افزایش جهشی هزینههای درمانی پس از تشکیل دولت پزشکیان اشاره میکند. او ساختار جمهوری اسلامی را «فسادزا، فسادپرور و قائم بر فساد» میداند و معتقد است که این نظام اساسا اصلاحپذیر نیست.
در بخش دیگری از نامه، قدیانی مینویسد که خامنهای بهدنبال آن بود که با چهرههایی غیرامنیتی و نسبتا خوشنام، بار ناکارآمدی و سرکوب را میان دیگران تقسیم کند و مسئولیتها را از خود دور نگه دارد، اما روند تحولات داخلی و منطقهای، این نقشه را دچار اختلال کرده است.
قدیانی از سه رویداد مهم نام میبرد که به گفته او، مسیر حکومت را تحت تأثیر قرار دادهاند، و نتیجهگیری میکند که رهبر جمهوری اسلامی اکنون در تنگنایی گرفتار شده که نه امکان پیشروی دارد و نه توان عقبنشینی.
او در توصیف این وضعیت مینویسد: «اگر پیش برود، سقوط است؛ اگر عقبنشینی کند، باز هم سقوط است. گرچه در حالت دوم، سقوطی تدریجی و استحالهوار در پیش خواهد بود.»
قدیانی تأکید میکند که علی خامنهای نه توان رودررویی مستقیم با بحرانها را دارد، نه جرأت گفتوگوی آشکار برای حل آنها را. به اعتقاد او، حکومت در حال حاضر در نوعی بیتصمیمی کامل بهسر میبرد، وضعیتی که تنها منجر به فرسایش بیشتر منابع کشور و زندگی مردم خواهد شد.
او ادامه میدهد: «خودکامهای که زمانی همهچیز را تحت کنترل خود میدید، امروز در تلهای گرفتار شده که خود با دستان خویش ساخته است. او نه جسارت کنارهگیری دارد، نه اراده اصلاح.»
قدیانی در پایان مینویسد: «اگر سر سوزنی وجدان در علی خامنهای باقی مانده باشد، باید از قدرت کنارهگیری کند، از ملت ایران عذر بخواهد و راه را برای انتخاب آزادانه حاکمیت توسط مردم باز کند.»
او هشدار میدهد که ادامه این روند، به نارضایتی فراگیر و واکنش اجتماعی گسترده منجر خواهد شد و آنگونه که تاریخ نشان داده، هیچ ساختار اقتدارگرایی تا ابد پابرجا نخواهد ماند.
ابوالفضل قدیانی، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در دهههای گذشته از چهرههای فعال سیاسی بوده و در سالهای اخیر با عبور کامل از گفتمان اصلاحطلبی، به یکی از صریحترین منتقدان رهبری جمهوری اسلامی تبدیل شده است. او بارها در نامههای پیشین، خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت شده و نظام فعلی را مانعی بزرگ در برابر پیشرفت و سعادت ملت ایران دانسته است.
این نامه در تاریخ هشتم فروردین ۱۴۰۴ از بند چهار زندان اوین منتشر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
رضا سلمانزاده و مصطفی رمضانی در روز دوازدهم فروردین، همزمان با روزی که حکومت آن را روز جمهوری اسلامی نام نهاده، اعلام کردند که جمهوری اسلامی انتخابشان نیست
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ فروردین؛ روز «نه به جمهوری اسلامی»
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🟣 دلنوشتهی شریفه محمدی از پشت دیوارهای زندان
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمد سعادتی، استاد دانشگاه و زندانی سیاسی محبوس در زندان همدان: ما زندانی نیستیم، ما گروگان نظام هستیم
دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.
او در این پیام میگوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته میشود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شدهاند. بسیاری از آنها سابقهدار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشتاند.»
دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیفها، عفو و سایر امتیازات قانونی میشوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پروندهسازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروماند.»
او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگانهای نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظراتمان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیتهای مذهبی.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام دادهاند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمیآید و تنها میتوانیم صبر کنیم. هزینهای که ما در حال حاضر میپردازیم، در برابر فداکاریها و هزینههای بزرگتری که بسیاری از دوستانمان در این راه دادهاند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایهای داریم و نه ادعایی.»
#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.
او در این پیام میگوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته میشود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شدهاند. بسیاری از آنها سابقهدار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشتاند.»
دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیفها، عفو و سایر امتیازات قانونی میشوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پروندهسازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروماند.»
او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگانهای نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظراتمان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیتهای مذهبی.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام دادهاند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمیآید و تنها میتوانیم صبر کنیم. هزینهای که ما در حال حاضر میپردازیم، در برابر فداکاریها و هزینههای بزرگتری که بسیاری از دوستانمان در این راه دادهاند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایهای داریم و نه ادعایی.»
#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech