آندره گلوكسمن: #فیلسوف برگشته از مارکسیسم درگذشت
آندره گلوکسمن از فیلسوفان مشهور فرانسوی روز دوشنبه درگذشت. پسر گلوکسمن خبر را در صفحه فیسبوک اعلام کرد و نوشت پدرش سالها با بیماری سرطان درگیر بود.
گلوکسمن یکی از اعضای برجسته «متفکران نو» بود. این گروه در گذشته طرفدار ایده مارکسیسم بودند که در سال ۱۹۷۰ میلادی به رویکرد انتقادی روی آورده و به متفکران انتقادی چپ فرانسه تبدیل شدند. گلوکسمن به دلیل طرفداری از قیام «می ۱۹۶۸» دانشجویان فرانسه و همراهی با مارکسیسم در دانشگاه سوربن شهرت یافت. او حتی در اوایل دهه ۷۰ میلادی به یک گروه مائوییست چپ کارگری پیوست اما به خاطر سیاستهای انقلابی آنها سرخورده شد. گروهی که یکی از مدیران اجرایی شرکت «رنو» را ربود. گلوکسمن یهودی بود و پس از اقدام رادیکال فلسطنیان در کشتار یازده ورزشکار اسرائیلی در بازیهای ۱۹۷۲ المپیک مونیخ به طور کلی از این گروه جدا شد.
اما تحول و بازگشت اصلی گلوکسمن دقیقا وقتی روی داد که کتاب آلکساندر ایسائِویچ سولژنیتسین با عنوان «مجمعالجزایر گولاگ» به چاپ رسید. کتاب اثر فراوانی روی گلوکسمن گذاشت و او به دشمن اتحادیه جماهیر شوروی و هر شکلی از ایدئولوژی تبدیل شد. روند انتقادی گلوکسمن از آن زمان شدت بیشتری یافت، به طوری که در سال ۱۹۷۵ کتابی با نام «آشپز و آدمخوار» در انتقاد از مارکسیسم به چاپ رساند. او در کتاب «استادان متفکر» بحثهای انتقادی عمیقتری انجام داد و بسیاری از فیسلسوفان برجسته چون مارکس، هگل و نیچه و یوهان فیشته را در وقاحت نازیسم و کمونیسم شوروی شریک دانست. رویکردهای انتقادی گلوکسمن اثر پایداری گذاشت و متفکران و سیاستمداران چپ رادیکال را با شوک مواجه ساخت.
این فیسلوف فرانسوی همراه با چاپ مقالات و کتابهای در حوادث متعددی نیز موضعگیری و دخالت داشت. او در نسلکشی بوسنیها در یوگسلاوی سابق، شورشیان چچن و فرار مردم ویتنام با قایق مداخله و اعلام موضع کرد. مواضع وی شدیدا ضد تمامیتخواهی بود و از تحتستمترین گروههای جامعه دفاع میکرد. تقریبا برای وی تفاوت نمیکرد که این گروهها مردم بوسنی، کوزوو یا همجنسگرایانی باشند که در دوره فراگیری بیماری ایدز مورد حمله قرار گرفتند. علت مقابله با کمونیسم هم همین موضوع بود. او پی برد که ایدئولوژی که از آن طرفداری میکند حامی ستمدیدگان نیست!
اما سرنوشت و زندگی کودکی و نوجوانی گلوکسمن تقریبا مسیر او درآینده را نشان میدهد. او در حومه پاریس متولد شد. پدر و مادر وی یهودیان چپی بودند که به فلسطین مهاجرت کرده بودند، پدر اهل اکراین و مادر اهل پراگ بود. خانوادهاش در سال ۱۹۳۳ از طرف حزب کمونیست به گروه زیرزمینی ضدنازیسم در آلمان ملحق شدند. سه سال بعد از آن خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کردند. پدر وی در سال ۱۹۴۰ در کشتی که مورد حمله اژدر قرار گرفت کشته شد. مادرش برای جبهه مقاومت کار میکرد و باقی عمرش را در خفا زندگی کرد. مادرش پس از مرگ پدر به اتریش رفت اما گلوکسمن همراه خواهرها و عمویش در فرانسه ماند.
گلوکسمن در دوره دکترا دانشجوی «ریموند آرون»، یکی از مشهورترین روشنفکران ضد #مارکسیسم بود. موضوعی که احتمالا در زندگیاش اثر گذاشت. او بعدها به یکی از طرفداران امریکا تبدیل شد و از سیاست هستهای رونالد ریگان در قبال شوروی حمایت کرد. او همچنین از طرفداران دخالت در بالکان و عراق بود.
موضعگیریها و یادداشتهای گلوکسمن گاها اشتباه بود اما یکی از مقالهنویسان درباره او در روزنامه لوموند مینویسد: «چیزی که او را از دیگران جدا میکرد تایید اشتباه شخصی بود. او درباره اشتباهات شخصیاش حساسیت بالایی داشت و به آن پی میبرد.» مواضع گلوکسمن مرتبا در حال تغییر بود به طوری که اخیرا با کتاب «ضدحمله ولتر» در موقعیت برجستهترین فیلسوف فرانسه و کاملا مطابق با زمان فعلی قرار گرفت.
او در سال ۱۹۹۱ در گفتگو با شیکاگو تریبون درباره روند فکری #انسان میگوید: «فکر میکنم #اندیشیدن یک عمل شخصی است، کار جمعی نیست. اول فکر میکنی؛ اگر افکارت با چپ همراه میشود پس در موقعیت چپ هستی و اگر افکارت با راست همراه شود، تو در راست قرار داری. اما ایده #تفکر چپ و راست گناهی در برابر #توهم است.»
منبع: نیویورک تایمز
#توانا
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
آندره گلوکسمن از فیلسوفان مشهور فرانسوی روز دوشنبه درگذشت. پسر گلوکسمن خبر را در صفحه فیسبوک اعلام کرد و نوشت پدرش سالها با بیماری سرطان درگیر بود.
گلوکسمن یکی از اعضای برجسته «متفکران نو» بود. این گروه در گذشته طرفدار ایده مارکسیسم بودند که در سال ۱۹۷۰ میلادی به رویکرد انتقادی روی آورده و به متفکران انتقادی چپ فرانسه تبدیل شدند. گلوکسمن به دلیل طرفداری از قیام «می ۱۹۶۸» دانشجویان فرانسه و همراهی با مارکسیسم در دانشگاه سوربن شهرت یافت. او حتی در اوایل دهه ۷۰ میلادی به یک گروه مائوییست چپ کارگری پیوست اما به خاطر سیاستهای انقلابی آنها سرخورده شد. گروهی که یکی از مدیران اجرایی شرکت «رنو» را ربود. گلوکسمن یهودی بود و پس از اقدام رادیکال فلسطنیان در کشتار یازده ورزشکار اسرائیلی در بازیهای ۱۹۷۲ المپیک مونیخ به طور کلی از این گروه جدا شد.
اما تحول و بازگشت اصلی گلوکسمن دقیقا وقتی روی داد که کتاب آلکساندر ایسائِویچ سولژنیتسین با عنوان «مجمعالجزایر گولاگ» به چاپ رسید. کتاب اثر فراوانی روی گلوکسمن گذاشت و او به دشمن اتحادیه جماهیر شوروی و هر شکلی از ایدئولوژی تبدیل شد. روند انتقادی گلوکسمن از آن زمان شدت بیشتری یافت، به طوری که در سال ۱۹۷۵ کتابی با نام «آشپز و آدمخوار» در انتقاد از مارکسیسم به چاپ رساند. او در کتاب «استادان متفکر» بحثهای انتقادی عمیقتری انجام داد و بسیاری از فیسلسوفان برجسته چون مارکس، هگل و نیچه و یوهان فیشته را در وقاحت نازیسم و کمونیسم شوروی شریک دانست. رویکردهای انتقادی گلوکسمن اثر پایداری گذاشت و متفکران و سیاستمداران چپ رادیکال را با شوک مواجه ساخت.
این فیسلوف فرانسوی همراه با چاپ مقالات و کتابهای در حوادث متعددی نیز موضعگیری و دخالت داشت. او در نسلکشی بوسنیها در یوگسلاوی سابق، شورشیان چچن و فرار مردم ویتنام با قایق مداخله و اعلام موضع کرد. مواضع وی شدیدا ضد تمامیتخواهی بود و از تحتستمترین گروههای جامعه دفاع میکرد. تقریبا برای وی تفاوت نمیکرد که این گروهها مردم بوسنی، کوزوو یا همجنسگرایانی باشند که در دوره فراگیری بیماری ایدز مورد حمله قرار گرفتند. علت مقابله با کمونیسم هم همین موضوع بود. او پی برد که ایدئولوژی که از آن طرفداری میکند حامی ستمدیدگان نیست!
اما سرنوشت و زندگی کودکی و نوجوانی گلوکسمن تقریبا مسیر او درآینده را نشان میدهد. او در حومه پاریس متولد شد. پدر و مادر وی یهودیان چپی بودند که به فلسطین مهاجرت کرده بودند، پدر اهل اکراین و مادر اهل پراگ بود. خانوادهاش در سال ۱۹۳۳ از طرف حزب کمونیست به گروه زیرزمینی ضدنازیسم در آلمان ملحق شدند. سه سال بعد از آن خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کردند. پدر وی در سال ۱۹۴۰ در کشتی که مورد حمله اژدر قرار گرفت کشته شد. مادرش برای جبهه مقاومت کار میکرد و باقی عمرش را در خفا زندگی کرد. مادرش پس از مرگ پدر به اتریش رفت اما گلوکسمن همراه خواهرها و عمویش در فرانسه ماند.
گلوکسمن در دوره دکترا دانشجوی «ریموند آرون»، یکی از مشهورترین روشنفکران ضد #مارکسیسم بود. موضوعی که احتمالا در زندگیاش اثر گذاشت. او بعدها به یکی از طرفداران امریکا تبدیل شد و از سیاست هستهای رونالد ریگان در قبال شوروی حمایت کرد. او همچنین از طرفداران دخالت در بالکان و عراق بود.
موضعگیریها و یادداشتهای گلوکسمن گاها اشتباه بود اما یکی از مقالهنویسان درباره او در روزنامه لوموند مینویسد: «چیزی که او را از دیگران جدا میکرد تایید اشتباه شخصی بود. او درباره اشتباهات شخصیاش حساسیت بالایی داشت و به آن پی میبرد.» مواضع گلوکسمن مرتبا در حال تغییر بود به طوری که اخیرا با کتاب «ضدحمله ولتر» در موقعیت برجستهترین فیلسوف فرانسه و کاملا مطابق با زمان فعلی قرار گرفت.
او در سال ۱۹۹۱ در گفتگو با شیکاگو تریبون درباره روند فکری #انسان میگوید: «فکر میکنم #اندیشیدن یک عمل شخصی است، کار جمعی نیست. اول فکر میکنی؛ اگر افکارت با چپ همراه میشود پس در موقعیت چپ هستی و اگر افکارت با راست همراه شود، تو در راست قرار داری. اما ایده #تفکر چپ و راست گناهی در برابر #توهم است.»
منبع: نیویورک تایمز
#توانا
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
سالروز درگذشت حکیم عمر خیام نیشابوری
«چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من»
عُمَر خَیّام نیشابوری، #فیلسوف، #ریاضیدان، #ستارهشناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ #سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است اما آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.
رباعیات خیام به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. ادوارد #فیتزجرالد #رباعیات او را به انگلیسی ترجمه کرده است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیده است.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶ - ۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در #ریاضیات، علوم #ادبی، #دینی و #تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را بهعنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست.
ابداع نظریهای دربارهٔ نسبتهای همارز با نظریهٔ #اقلیدس نیز از مهمترین کارهای اوست.
چند نمونه از رباعیات خیام:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معمّا نه تو خوانی و نه من
هست، از پس پرده گفت و گوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من!
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است
انگار که نیستی چون هستی خوش باش
چون مرده شوم خاک مرا گم سازید
احوال مــرا عبرت مــردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وز کـالبدم خشت سر خم سازید
ای مفتی شهر از تو بیدارتریم
با این همه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون کسان نوشی و ما خون رزان
انصاف بده کدام خون خوارتریم
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا بما گوید باز
پس بر سر این دو راههٔ آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآیی باز
#رباعیات #خیام - با صدای #احمدشاملو و آواز استاد #محمدرضاشجریان تقدیم به همراهان همیشگی آموزشکده توانا
لینک ویدیو: https://goo.gl/6hMbS2
#توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
«چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من»
عُمَر خَیّام نیشابوری، #فیلسوف، #ریاضیدان، #ستارهشناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ #سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است اما آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.
رباعیات خیام به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. ادوارد #فیتزجرالد #رباعیات او را به انگلیسی ترجمه کرده است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغربزمین گردیده است.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک، که در دورهٔ سلطنت ملکشاه سلجوقی (۴۲۶ - ۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در #ریاضیات، علوم #ادبی، #دینی و #تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را بهعنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست.
ابداع نظریهای دربارهٔ نسبتهای همارز با نظریهٔ #اقلیدس نیز از مهمترین کارهای اوست.
چند نمونه از رباعیات خیام:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معمّا نه تو خوانی و نه من
هست، از پس پرده گفت و گوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من!
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است
انگار که نیستی چون هستی خوش باش
چون مرده شوم خاک مرا گم سازید
احوال مــرا عبرت مــردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وز کـالبدم خشت سر خم سازید
ای مفتی شهر از تو بیدارتریم
با این همه مستی ز تو هشیارتریم
تو خون کسان نوشی و ما خون رزان
انصاف بده کدام خون خوارتریم
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا بما گوید باز
پس بر سر این دو راههٔ آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآیی باز
#رباعیات #خیام - با صدای #احمدشاملو و آواز استاد #محمدرضاشجریان تقدیم به همراهان همیشگی آموزشکده توانا
لینک ویدیو: https://goo.gl/6hMbS2
#توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
بخش کوتاهی از مناظره مصطفی ملکیان
«اگر #اعتقادات دینی شما و فلسفهی شما فقط به شما #آرامش میداد، خیلی استقبال میکردم اما وقتی #دین و فلسفهی شما آرامش دیگران را میگیرد اینجا است که من خیلی ناراحت میشوم. اگر شما همین اعتقادات دینیتان طوری باشد که من ِ #ملکیان و یا شما و یا هر کس دیگر صبح که از خانه بیرون میآیم زن و بچهام بگویند این البته عمودی رفت ولی معلوم نیست عمودی برگردد یا افقی برگردد اینجا است که من تمام دغدغهام این است… برای من فقط #انسان مهم است.
اگر فقط دین شما به شما آرامش میداد خوب بود ولی وقتی که آن تصوری که از دین دارید آرامش به خودتان میدهد ولی آرامش ِ در کشتن من را هم به شما میدهد آنوقت دیگر زن و بچهی من مثل خودم آرامش ندارند. این مهم است. اگر شما میگفتید که ما آرامش خودمان را داریم و کاری هم به کسی که به دین ما معتقد نیست نداریم من اشکال نمیگفتم.»
این بخشی از سخنان #مصطفی_ملکیان، #فیلسوف و #روشنفکر ایرانی است.
در این فایل صوتی کوتاه بخشی از مناظرهی مصطفی ملکیان با عنوان «چیستی فلسفهی اسلامی» را میشنویم.
در این بخش از مناظره مصطفی ملکیان در مورد فلسفهی اسلامی و همچنین نسبت آرامش روانی و #دینداری سخن میگوید. پرسشگر در بخشی از این مناظره میگوید که شما که فلسفهی اسلامی را زیر سوال میبرید باعث میشوید که آرامش برخی از #مومنان بر هم بریزد و این مغایر تاکید شما بر آرامش روانی است. ملکیان به این پرسش پاسخ میدهد.
شما چه فکر میکنید؟
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر #اعتقادات دینی شما و فلسفهی شما فقط به شما #آرامش میداد، خیلی استقبال میکردم اما وقتی #دین و فلسفهی شما آرامش دیگران را میگیرد اینجا است که من خیلی ناراحت میشوم. اگر شما همین اعتقادات دینیتان طوری باشد که من ِ #ملکیان و یا شما و یا هر کس دیگر صبح که از خانه بیرون میآیم زن و بچهام بگویند این البته عمودی رفت ولی معلوم نیست عمودی برگردد یا افقی برگردد اینجا است که من تمام دغدغهام این است… برای من فقط #انسان مهم است.
اگر فقط دین شما به شما آرامش میداد خوب بود ولی وقتی که آن تصوری که از دین دارید آرامش به خودتان میدهد ولی آرامش ِ در کشتن من را هم به شما میدهد آنوقت دیگر زن و بچهی من مثل خودم آرامش ندارند. این مهم است. اگر شما میگفتید که ما آرامش خودمان را داریم و کاری هم به کسی که به دین ما معتقد نیست نداریم من اشکال نمیگفتم.»
این بخشی از سخنان #مصطفی_ملکیان، #فیلسوف و #روشنفکر ایرانی است.
در این فایل صوتی کوتاه بخشی از مناظرهی مصطفی ملکیان با عنوان «چیستی فلسفهی اسلامی» را میشنویم.
در این بخش از مناظره مصطفی ملکیان در مورد فلسفهی اسلامی و همچنین نسبت آرامش روانی و #دینداری سخن میگوید. پرسشگر در بخشی از این مناظره میگوید که شما که فلسفهی اسلامی را زیر سوال میبرید باعث میشوید که آرامش برخی از #مومنان بر هم بریزد و این مغایر تاکید شما بر آرامش روانی است. ملکیان به این پرسش پاسخ میدهد.
شما چه فکر میکنید؟
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«انسان، #زن متولد نمیشود، بلکه تبدیل به زن میشود.»
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech
سیمون #دوبوار، راوی جنس دوم
#سیموندوبوار #نویسنده و #فیلسوف فمینیست و #اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد.
پدرش با اینکه انسانی فرهیحته بود اما مخالفت شدیدی با استقلال سیمون داشت اما سیمون راه خود را میرفت. او زندگی مستقلی ترتیب داد. تحصیلات خود را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه به پایان رساند و پس از آن مدتی طولانی نیز در مدارس تدریس نمود. دوبوار در حلقهی فلسفی گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضویت داشت که ژان پل سارتر نیز عضو بود. اکول نرمال سوپریور دانشگاهی بود که در اصل برای تربیت معلم بنا نهاده شده بود و بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند هر جند دوبوار خود دانشجوی این مدرسه نبود. او قصد کرد که مدرس فلسفه بشود از اینرو در آزمونی به این منظور شرکت کرد و در اینجا بود که با ژان پل سارتر آشنا شد. هر دو در سال ۱۹۲۹ در این آزمون فلسفه شرکت کردند؛ سارتر اول شد و دوبوار دوم اما سیمون دوبوار عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن دوره شد.
سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناختهاند. دوبوار در مصاحبهای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهمهای بسیاری دربارهی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از #فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ میدهد: «به یاد دارم که در پایان کتاب «جنس دوم» ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر میکردم با توسعهی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبهخود حل خواهد شد. فمینیستها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای #حقوق_زنان مبارزه میکنند. به این مفهوم من در حال حاضر #فمینیست هستم، چون میپذیرم که مبارزه در صحنهی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمیشود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به #سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای #زنان مبارزه کنیم.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1DF1STq
@Tavaana_Tavaanatech
زادروز ِ آمانوئل لویناس، فیلسوف «دیگری»
آمانوئل لویناس فیلسوف یهودی ِ فرانسوی در تاریخ ۱۲ ژانویهی سال ۱۹۰۶ در لیتوانی به دنیا آمد. در آن زمان لیتوانی بخشی از امپراتوری روسیه به حساب میآمد. آمانوئل در کودکی به آثار نویسندگان روسی مانند گوگول، تولستوی و داستایفسکی علاقهی ویژه داشت. لویناس در سال ۱۹۲۳ به فرانسه رفت و در دانشگاه استراسبورگ به تحصیل فلسفه پرداخت. استراسبورگ نزدیک ترین شهر فرانسه به لیتوانی بود. تحصیل در این دانشگاه دو پیامد برای لویناس داشت که تاثیرات فراوانی در زندگی فکری او داشت؛ یکی آشنایی با «موریس بلانشو» نویسنده، منتقد ادبی، و رماننویس فرانسوی بود که این آشنایی موجب آشنایی لویناس با آثار نویسندگان فرانسوی خصوصا #پروست و والری شد.
این آشنایی موجب شد که لیوناس #کتاب «دربارهی موریس بلانشو»را نوشت. لویناس در مورد دوستیاش با بلانشو چنین میگوید: «چیزی درونی و عمیق ما را به سوی هم میکشاند و مطمئنا این تنها به دلیل یهودیت هر دو ما نبود هر چند که مضامین یهودیت در شکلگیری افکار هر دوی ما بسیار نقش داشته است. بلانشو به طرز عجیب و غریبی زندگی را بیواسطه میدید و این مسئله مرا جذب او کرد.» اتفاق دیگری که برای لویناس افتاد آشنایی با فلسفهی برگسون بود که او را بسیار تحت تاثیر قرار داد. هانری برگسون #فیلسوف مشهور فرانسوی بود که در سال ۱۹۴۱ درگذشت. لویناس همهی آنچه در جستجویش بود در فلسفهی برگسون نیافت و از اینرو برای شناخت جهان #فلسفه آلمان در سال ۱۹۲۹ به آلمان سفر کرد و در کلاسهای پدیدارشناسی ادموند هوسرل شرکت کرد و موفق شد دکترای خود را زیر نظر هوسرل با رسالهای با عنوان «نظریه ادراک در پدیدارشناسی هوسرل» بگذراند. در همین دوران با «هستی و زمان» هایدگر آشنا شد و از این کتاب تاثیر فراوان گرفت هر چند که بعدها نظرات انتقادیای نسبت به این کتاب پیدا کرد و از منتقدان هایدگر شد اما در زمان آشنایی با این کتاب گفته بود که این کتاب مسیر حیات #فلسفی من را تغییر داد.
در جنگ جهانی دوم، لویناس به عضویت ارتش فرانسه درآمد و اسیر نازیها شد و خانوادهاش در طی جنگ کشته شدند. یکی از آثار #لویناس با عنوان «از هستی تا هستنده» - از وجود تا موجود - در دوران اسارت لویناس نوشته شده است.
دکتر سروش دباغ، در مورد اخلاق در نگاه لویناس چنین میگوید:
«لویناس معتقد است که اخلاق با #دیگری آغاز می شود. به تعبیری که آوردم، به نزد لویناس، «دیگری» جز شروط امکانیِ پیدایی اخلاق است. به تعبیر دیگر لویناس معتقد است «دگرآیینی» در اینجا محوریت دارد و خودآیینیِ کانتی در دل این دگر آیینی فرا چنگ می آید؛ نه اینکه ما بحث از اخلاق را با خود آیینی آغاز کنیم. بلکه باید با دگر آیینی آغاز کنیم، چون «دیگری» شرط تحقق اخلاق است. به تعبیر دیگر اگر «دیگری» وجود نداشت، آنچه به #اخلاق و مناسبات اخلاقی موسوم است، که صبغۀ بینااشخاصی پر رنگی دارد، محقق نمی شد و شکل نمی گرفت. اشکال او به نظام کانتی و #هایدگر مشخصا این است که آنها بحث را با دازاین در هایدگر و سوژۀ استعلایی در کانت آغاز کرده اند. اما از منظر لویناس ، باید بحثِ بنیادین را با «دیگری» آغاز کرد و #فاعل #اخلاقی، خود را در «دیگری» و لحاظ کردنِ او ببیند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/u1Pqc2
@Tavaana_TavaanaTech
آمانوئل لویناس فیلسوف یهودی ِ فرانسوی در تاریخ ۱۲ ژانویهی سال ۱۹۰۶ در لیتوانی به دنیا آمد. در آن زمان لیتوانی بخشی از امپراتوری روسیه به حساب میآمد. آمانوئل در کودکی به آثار نویسندگان روسی مانند گوگول، تولستوی و داستایفسکی علاقهی ویژه داشت. لویناس در سال ۱۹۲۳ به فرانسه رفت و در دانشگاه استراسبورگ به تحصیل فلسفه پرداخت. استراسبورگ نزدیک ترین شهر فرانسه به لیتوانی بود. تحصیل در این دانشگاه دو پیامد برای لویناس داشت که تاثیرات فراوانی در زندگی فکری او داشت؛ یکی آشنایی با «موریس بلانشو» نویسنده، منتقد ادبی، و رماننویس فرانسوی بود که این آشنایی موجب آشنایی لویناس با آثار نویسندگان فرانسوی خصوصا #پروست و والری شد.
این آشنایی موجب شد که لیوناس #کتاب «دربارهی موریس بلانشو»را نوشت. لویناس در مورد دوستیاش با بلانشو چنین میگوید: «چیزی درونی و عمیق ما را به سوی هم میکشاند و مطمئنا این تنها به دلیل یهودیت هر دو ما نبود هر چند که مضامین یهودیت در شکلگیری افکار هر دوی ما بسیار نقش داشته است. بلانشو به طرز عجیب و غریبی زندگی را بیواسطه میدید و این مسئله مرا جذب او کرد.» اتفاق دیگری که برای لویناس افتاد آشنایی با فلسفهی برگسون بود که او را بسیار تحت تاثیر قرار داد. هانری برگسون #فیلسوف مشهور فرانسوی بود که در سال ۱۹۴۱ درگذشت. لویناس همهی آنچه در جستجویش بود در فلسفهی برگسون نیافت و از اینرو برای شناخت جهان #فلسفه آلمان در سال ۱۹۲۹ به آلمان سفر کرد و در کلاسهای پدیدارشناسی ادموند هوسرل شرکت کرد و موفق شد دکترای خود را زیر نظر هوسرل با رسالهای با عنوان «نظریه ادراک در پدیدارشناسی هوسرل» بگذراند. در همین دوران با «هستی و زمان» هایدگر آشنا شد و از این کتاب تاثیر فراوان گرفت هر چند که بعدها نظرات انتقادیای نسبت به این کتاب پیدا کرد و از منتقدان هایدگر شد اما در زمان آشنایی با این کتاب گفته بود که این کتاب مسیر حیات #فلسفی من را تغییر داد.
در جنگ جهانی دوم، لویناس به عضویت ارتش فرانسه درآمد و اسیر نازیها شد و خانوادهاش در طی جنگ کشته شدند. یکی از آثار #لویناس با عنوان «از هستی تا هستنده» - از وجود تا موجود - در دوران اسارت لویناس نوشته شده است.
دکتر سروش دباغ، در مورد اخلاق در نگاه لویناس چنین میگوید:
«لویناس معتقد است که اخلاق با #دیگری آغاز می شود. به تعبیری که آوردم، به نزد لویناس، «دیگری» جز شروط امکانیِ پیدایی اخلاق است. به تعبیر دیگر لویناس معتقد است «دگرآیینی» در اینجا محوریت دارد و خودآیینیِ کانتی در دل این دگر آیینی فرا چنگ می آید؛ نه اینکه ما بحث از اخلاق را با خود آیینی آغاز کنیم. بلکه باید با دگر آیینی آغاز کنیم، چون «دیگری» شرط تحقق اخلاق است. به تعبیر دیگر اگر «دیگری» وجود نداشت، آنچه به #اخلاق و مناسبات اخلاقی موسوم است، که صبغۀ بینااشخاصی پر رنگی دارد، محقق نمی شد و شکل نمی گرفت. اشکال او به نظام کانتی و #هایدگر مشخصا این است که آنها بحث را با دازاین در هایدگر و سوژۀ استعلایی در کانت آغاز کرده اند. اما از منظر لویناس ، باید بحثِ بنیادین را با «دیگری» آغاز کرد و #فاعل #اخلاقی، خود را در «دیگری» و لحاظ کردنِ او ببیند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/u1Pqc2
@Tavaana_TavaanaTech
عشق #خردمندانه است و #نفرت ابلهانه
سالگرد برتراند راسل است. برتراند راسل #فیلسوف، #منطقدان، #ریاضیدان، #مورخ، #جامعهشناس و فعّال #صلحطلب بریتانیایی است که در دوم فوریه ۱۹۷۰ درگذشت.
او در این ویدئو کوتاه - کمتر از دو دقیقه- در مورد #عشق و آینده جهان سخن میگوید.
برای آشنایی بیشتر با برتراند راسل:
https://goo.gl/tAfQiB
#برتراندراسل
اینستاگرام توانا را ببینید:
http://instagram.com/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد برتراند راسل است. برتراند راسل #فیلسوف، #منطقدان، #ریاضیدان، #مورخ، #جامعهشناس و فعّال #صلحطلب بریتانیایی است که در دوم فوریه ۱۹۷۰ درگذشت.
او در این ویدئو کوتاه - کمتر از دو دقیقه- در مورد #عشق و آینده جهان سخن میگوید.
برای آشنایی بیشتر با برتراند راسل:
https://goo.gl/tAfQiB
#برتراندراسل
اینستاگرام توانا را ببینید:
http://instagram.com/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
توانا
آشنایی با برتراند راسل
توانا- «اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم حقا دربارهی حیوان بیانصافی کردهایم پس چه بهتر است که او را ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم.»