Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آمار رسمی اما محرمانه خود جمهوری اسلامی نشان داده است که بیش از ۸۰درصد مردم یا کلا بیدین شدهاند یا سکولار.
آیا در این صورت، باید نگران اخلاق جامعه باشیم؟ آیا در کشورهای سکولار، آزادی – چنان که مدعیان و متولیان دین میگویند – مساوی ست با بیبند و باری و فساد؟
این دو سوال، محور بحث و گفتوگوی برنامه چهلوپنجم بگوبشنو است.
شنیدن این برنامه را از دست ندهید.
این برنامه ۲ اسفند ۱۴۰۱ با حضور محسن بنائی، پژوهشگر تاریخ اسلام و ایران، جمشید برزگر، شاعر و نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و برخی ازصاحبنظران در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
گرداننده: ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار
لینک یوتیوب
https://youtu.be/Wq2hKqPasYQ
لینک ساندکلاد
https://on.soundcloud.com/k6mUq
لینک وبسایت
https://dialog.tavaana.org/say-listen-45/
#فلسفه_اخلاق #گفتگو_توانا #سکولاریسم_ایرانی #جمهوری_اسلامی
آیا در این صورت، باید نگران اخلاق جامعه باشیم؟ آیا در کشورهای سکولار، آزادی – چنان که مدعیان و متولیان دین میگویند – مساوی ست با بیبند و باری و فساد؟
این دو سوال، محور بحث و گفتوگوی برنامه چهلوپنجم بگوبشنو است.
شنیدن این برنامه را از دست ندهید.
این برنامه ۲ اسفند ۱۴۰۱ با حضور محسن بنائی، پژوهشگر تاریخ اسلام و ایران، جمشید برزگر، شاعر و نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و برخی ازصاحبنظران در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
گرداننده: ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار
لینک یوتیوب
https://youtu.be/Wq2hKqPasYQ
لینک ساندکلاد
https://on.soundcloud.com/k6mUq
لینک وبسایت
https://dialog.tavaana.org/say-listen-45/
#فلسفه_اخلاق #گفتگو_توانا #سکولاریسم_ایرانی #جمهوری_اسلامی
Forwarded from گفتوشنود
از «خدا مُرد» در جهان تا «انقلاب اسلامی» در ایران
۴۵ سال از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران گذشته است؛ انقلابی که «اسلامی» نامیده شد و موجب رویکارآمدن «جمهوری اسلامی» در کشور گشت. این رویداد، درست در همان زمانی به وقوع پیوست که موج خداناباوری و بیدینی در جهان به اوج خود رسیده بود و همزمان بود با جاریشدن سیل انقلابها در سراسر جهان. زمانی که بیشتر دولتها در جهان به سمت سکولاریسم و تجددگرایی و توسعه پیش رفتند یا در تلاش به رسیدن به آن بودند.
سوال ما این است که چهطور، در میان انقلاب همهی خلقها و تودهها، موج انقلاب وقتی به ایران رسید، شد انقلاب اسلامی؟
در این گفتوگو، پاسخ را از زبان آرش جودکی، پژوهشگر فلسفه و تورج اتابکی، استاد تاریخ اجتماعی خاورمیانه، میشنویم.
مصاحبهکننده: ماهمنیر رحیمی
این برنامه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ در صفحه اینستاگرام گفتوشنود برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/islamic-revolution-1979/
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/ZJ6ed
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/rROlrSVqtO8
#گفتگو_توانا #انقلاب_اسلامی #جمهوری_اسلامی #بهمن_۵۷ #فلسفه
@Dialogue1402
۴۵ سال از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران گذشته است؛ انقلابی که «اسلامی» نامیده شد و موجب رویکارآمدن «جمهوری اسلامی» در کشور گشت. این رویداد، درست در همان زمانی به وقوع پیوست که موج خداناباوری و بیدینی در جهان به اوج خود رسیده بود و همزمان بود با جاریشدن سیل انقلابها در سراسر جهان. زمانی که بیشتر دولتها در جهان به سمت سکولاریسم و تجددگرایی و توسعه پیش رفتند یا در تلاش به رسیدن به آن بودند.
سوال ما این است که چهطور، در میان انقلاب همهی خلقها و تودهها، موج انقلاب وقتی به ایران رسید، شد انقلاب اسلامی؟
در این گفتوگو، پاسخ را از زبان آرش جودکی، پژوهشگر فلسفه و تورج اتابکی، استاد تاریخ اجتماعی خاورمیانه، میشنویم.
مصاحبهکننده: ماهمنیر رحیمی
این برنامه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ در صفحه اینستاگرام گفتوشنود برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/islamic-revolution-1979/
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/ZJ6ed
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/rROlrSVqtO8
#گفتگو_توانا #انقلاب_اسلامی #جمهوری_اسلامی #بهمن_۵۷ #فلسفه
@Dialogue1402
SoundCloud
Hear the world’s sounds
Explore the largest community of artists, bands, podcasters and creators of music & audio
👍8
Forwarded from کلاس و کتاب توانا
امروز ۲۲ آوریل سیصدمین سالگرد تولد امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، است.
«هیچ ملتی اعم از گسترده یا کوچک، استقلالش را توسط ملتی دیگر به ارث، مبادله، خریداری، یا هدیه به دست نیاورده است.
ملت نوعی دارایی پدری نیست. ملت جامعهای از انسانها است که هیچکس دیگری جز خود آن ملت نمیتواند بر او فرمان براند یا در اختیارش بگیرد. از آنجا که هر ملت، شبیه یک درخت است که ریشههای خودش را دارد، یکیکردن آن با ملتی دیگر به عنوان پیوندزدن، در حکم نفی وجود او چون شخصی اخلاقی و تبدیلکردن آن به یک شیء است.»
گزیدهای از کتاب طرحی فلسفی به سوی صلح ابدی، اثر امانوئل کانت
این کتاب را به رایگان دانلود کنید:
https://tavaana.org/kant-perpetual-peace-a-philosophical-sketch/
#کتاب
#فلسفه
#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
«هیچ ملتی اعم از گسترده یا کوچک، استقلالش را توسط ملتی دیگر به ارث، مبادله، خریداری، یا هدیه به دست نیاورده است.
ملت نوعی دارایی پدری نیست. ملت جامعهای از انسانها است که هیچکس دیگری جز خود آن ملت نمیتواند بر او فرمان براند یا در اختیارش بگیرد. از آنجا که هر ملت، شبیه یک درخت است که ریشههای خودش را دارد، یکیکردن آن با ملتی دیگر به عنوان پیوندزدن، در حکم نفی وجود او چون شخصی اخلاقی و تبدیلکردن آن به یک شیء است.»
گزیدهای از کتاب طرحی فلسفی به سوی صلح ابدی، اثر امانوئل کانت
این کتاب را به رایگان دانلود کنید:
https://tavaana.org/kant-perpetual-peace-a-philosophical-sketch/
#کتاب
#فلسفه
#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👍22
Forwarded from گفتوشنود
سم هریس (متولد 1967)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، از شناختهشدهترین چهرههای خداناباوری و منتقد دین در دنیای معاصر است. او که تحصیلاتش را در رشته علوم اعصاب و فلسفه گذرانده، از طرفداران پرقدرت خردگرایی، علم و سکولاریسم است.
هریس در آثار و سخنرانیهایش استدلال میکند که باورهای دینی، بهویژه در عصر مدرن، نهتنها سودی ندارند بلکه برای جامعه مضر هستند.
کتاب معروف او پایان ایمان، بهطور صریح به نقد دین و تأثیرات منفی آن بر جامعه پرداخته و او را به یکی از مهمترین چهرههای خداناباوری تبدیل کرده است.
همچنین در کتاب چشماندازی اخلاقی، هریس تلاش میکند نشان دهد که اخلاق و معنای زندگی را میتوان بر پایه علم و خرد انسانی استوار کرد، بدون نیاز به دین.
دیدگاههای هریس درباره آگاهی و ذهن نیز جالب توجه است.
او معتقد است که آگاهی انسان پدیدهای کاملاً مادی است و میتوان آن را با روشهای علمی بررسی کرد.
#سم_هریس #فلسفه #اخلاق #خداناباور #آتئیست #گفتگو_توانا
@dialogue1402
سم هریس (متولد 1967)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، از شناختهشدهترین چهرههای خداناباوری و منتقد دین در دنیای معاصر است. او که تحصیلاتش را در رشته علوم اعصاب و فلسفه گذرانده، از طرفداران پرقدرت خردگرایی، علم و سکولاریسم است.
هریس در آثار و سخنرانیهایش استدلال میکند که باورهای دینی، بهویژه در عصر مدرن، نهتنها سودی ندارند بلکه برای جامعه مضر هستند.
کتاب معروف او پایان ایمان، بهطور صریح به نقد دین و تأثیرات منفی آن بر جامعه پرداخته و او را به یکی از مهمترین چهرههای خداناباوری تبدیل کرده است.
همچنین در کتاب چشماندازی اخلاقی، هریس تلاش میکند نشان دهد که اخلاق و معنای زندگی را میتوان بر پایه علم و خرد انسانی استوار کرد، بدون نیاز به دین.
دیدگاههای هریس درباره آگاهی و ذهن نیز جالب توجه است.
او معتقد است که آگاهی انسان پدیدهای کاملاً مادی است و میتوان آن را با روشهای علمی بررسی کرد.
#سم_هریس #فلسفه #اخلاق #خداناباور #آتئیست #گفتگو_توانا
@dialogue1402
❤22👍5
Forwarded from گفتوشنود
سم هریس، نویسنده، فیلسوف، و عصبپژوه خداناباور آمریکایی است که به دلیل دیدگاههایش در زمینه دین، اخلاق، فلسفه ذهن و آگاهی شهرت دارد.
او به عنوان یکی از منتقدان سرسخت ادیان، بهویژه اسلام و مسیحیت، شناخته میشود و بر این باور است که عقاید مذهبی میتوانند چالشهای جدی برای جامعه ایجاد کنند.
هریس در کتابهایی مانند پایان ایمان و نامهای به ملت مسیحی به بررسی پیامدهای اجتماعی و روانی باورهای دینی میپردازد.
او همچنین در پادکست بیداری با متفکران و دانشمندان برجسته درباره موضوعاتی مانند اخلاق، سیاست و علم گفتگو میکند.
#خداناباوران #آتئیست #فلسفه #اخلاق #علم #سم_هریس #گفتگو_توانا
@dialogue1402
سم هریس، نویسنده، فیلسوف، و عصبپژوه خداناباور آمریکایی است که به دلیل دیدگاههایش در زمینه دین، اخلاق، فلسفه ذهن و آگاهی شهرت دارد.
او به عنوان یکی از منتقدان سرسخت ادیان، بهویژه اسلام و مسیحیت، شناخته میشود و بر این باور است که عقاید مذهبی میتوانند چالشهای جدی برای جامعه ایجاد کنند.
هریس در کتابهایی مانند پایان ایمان و نامهای به ملت مسیحی به بررسی پیامدهای اجتماعی و روانی باورهای دینی میپردازد.
او همچنین در پادکست بیداری با متفکران و دانشمندان برجسته درباره موضوعاتی مانند اخلاق، سیاست و علم گفتگو میکند.
#خداناباوران #آتئیست #فلسفه #اخلاق #علم #سم_هریس #گفتگو_توانا
@dialogue1402
👍21
Forwarded from گفتوشنود
در باب یک راه خردمندانه؛ عشق بر جای نفرت!
برتراند راسل از جمله برجستهترین فیلسوفان تاریخ جهان است. او در عین حال به عنوان یکی از فعالان برجسته در حوزه کنشهای صلحطلبانه نیز به شمار میآمد.
راسل با اینکه یک ریاضیدان برجسته بود و فلسفه را به صورت حرفهای دنبال میکرد اما دغدغههای صلحطلبانهی جدی داشت و حتی در این راستا زندانی هم شد. او به دنبال مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و به مدت پنج ماه زندانی بود.
راسل در صلحدوستی خود چنان جدی بود که حتی در سنین سالمندی نیز از کنشهای مدنی دست بر نمیداشت. او در ۸۹ سالگی در یک تظاهرات ضد فعالیتهای هستهای در لندن شرکت کرد و در پی آن، هفت روز زندانی شد.
همچنین در راهانداختن کمپین علیه آدولف هیتلر نقش برجستهای داشت و علیرغم تمایلات سوسیالیستی، به استبداد در شوروی نیز به صورت جدی انتقاد کرد.
این اشارههای بسیار اجمالی و کوتاه به فعالیتهای اجتماعی اشرافزادهی بریتانیایی باید تا حدی روشن سازد که با چه شخصیت ویژهای سروکار داریم.
دربارهی راسل در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید و بشنوید:
https://dialog.tavaana.org/bertrand-russell-tolerance/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/_v2GS_GUGDo
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/czY8JFbngQ8pvKg57
#گفتگو_توانا #کنش_مدنی #فلسفه_سیاسی #صلح #مدارا #خردورزی #برتراند_راسل
@Dialogue1402
برتراند راسل از جمله برجستهترین فیلسوفان تاریخ جهان است. او در عین حال به عنوان یکی از فعالان برجسته در حوزه کنشهای صلحطلبانه نیز به شمار میآمد.
راسل با اینکه یک ریاضیدان برجسته بود و فلسفه را به صورت حرفهای دنبال میکرد اما دغدغههای صلحطلبانهی جدی داشت و حتی در این راستا زندانی هم شد. او به دنبال مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و به مدت پنج ماه زندانی بود.
راسل در صلحدوستی خود چنان جدی بود که حتی در سنین سالمندی نیز از کنشهای مدنی دست بر نمیداشت. او در ۸۹ سالگی در یک تظاهرات ضد فعالیتهای هستهای در لندن شرکت کرد و در پی آن، هفت روز زندانی شد.
همچنین در راهانداختن کمپین علیه آدولف هیتلر نقش برجستهای داشت و علیرغم تمایلات سوسیالیستی، به استبداد در شوروی نیز به صورت جدی انتقاد کرد.
این اشارههای بسیار اجمالی و کوتاه به فعالیتهای اجتماعی اشرافزادهی بریتانیایی باید تا حدی روشن سازد که با چه شخصیت ویژهای سروکار داریم.
دربارهی راسل در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید و بشنوید:
https://dialog.tavaana.org/bertrand-russell-tolerance/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/_v2GS_GUGDo
لینک ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/czY8JFbngQ8pvKg57
#گفتگو_توانا #کنش_مدنی #فلسفه_سیاسی #صلح #مدارا #خردورزی #برتراند_راسل
@Dialogue1402
👍18
Forwarded from گفتوشنود
ویلیام کینگدم کلیفورد، فیلسوف و ریاضیدان قرن نوزدهم، در مقالهای باعنوان "The Ethics of Belief" به بررسی اخلاقی بودن باور بدون شواهد کافی میپردازد.
او استدلال میکند که باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی غیر اخلاقی است. سه دلیل اصلی او عبارتند از:
اول، باورها تأثیر مستقیم بر رفتارهای ما دارند. باورهای نادرست یا سست میتوانند به خطرات جدی برای فرد و جامعه منجر شوند، زیرا اعمال ما بر اساس باورهای ما شکل میگیرد و خطاهای این باورها میتواند به زیان دیگران تمام شود.
دوم، کلیفورد به مذمت خوی زودباوری میپردازد و هشدار میدهد که پذیرش باورهای نادرست به تدریج میتواند ما را به مخاطبانی زودباور و آسیبپذیر تبدیل کند. این وضعیت میتواند به پذیرش اخبار جعلی و خرافات منجر شود و آسیبهای جدی به جامعه وارد آورد.
سوم، کلیفورد بر اهمیت محافظت از گنجینه مشترک دانش تأکید میکند. باورهای نادرست میتوانند این گنجینه را آلوده کرده و به تصمیمگیریهای غلط منجر شوند.
در دنیای دیجیتال کنونی، تفکر انتقادی و اجتناب از زودباوری به یک ضرورت اخلاقی بدل شده است.
#فلسفه #اخلاق #کلیفورد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ویلیام کینگدم کلیفورد، فیلسوف و ریاضیدان قرن نوزدهم، در مقالهای باعنوان "The Ethics of Belief" به بررسی اخلاقی بودن باور بدون شواهد کافی میپردازد.
او استدلال میکند که باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی غیر اخلاقی است. سه دلیل اصلی او عبارتند از:
اول، باورها تأثیر مستقیم بر رفتارهای ما دارند. باورهای نادرست یا سست میتوانند به خطرات جدی برای فرد و جامعه منجر شوند، زیرا اعمال ما بر اساس باورهای ما شکل میگیرد و خطاهای این باورها میتواند به زیان دیگران تمام شود.
دوم، کلیفورد به مذمت خوی زودباوری میپردازد و هشدار میدهد که پذیرش باورهای نادرست به تدریج میتواند ما را به مخاطبانی زودباور و آسیبپذیر تبدیل کند. این وضعیت میتواند به پذیرش اخبار جعلی و خرافات منجر شود و آسیبهای جدی به جامعه وارد آورد.
سوم، کلیفورد بر اهمیت محافظت از گنجینه مشترک دانش تأکید میکند. باورهای نادرست میتوانند این گنجینه را آلوده کرده و به تصمیمگیریهای غلط منجر شوند.
در دنیای دیجیتال کنونی، تفکر انتقادی و اجتناب از زودباوری به یک ضرورت اخلاقی بدل شده است.
#فلسفه #اخلاق #کلیفورد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍26💯4
Forwarded from گفتوشنود
ژاک دریدا (1930–2004)، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار مکتب شالودهشکنی، از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود.
او با رویکردی انتقادی به متون فلسفی، دینی و ادبی، مفاهیمی مانند حقیقت، معنا و خدا را به چالش کشید.
هرچند دریدا به صراحت خود را خداناباور ننامید، اما آثار او اغلب بهعنوان نقدی بر متافیزیک سنتی و باورهای دینی تفسیر شدهاند.
دریدا در فلسفه خود به تحلیل و نقد ساختارهای فکریای میپردازد که به تثبیت ایده خدا یا مفاهیم مطلق کمک کردهاند.
او با استفاده از شالودهشکنی، نشان داد که این مفاهیم اغلب ناپایدار و وابسته به زبان و فرهنگ هستند.
این نگاه بهطور غیرمستقیم زمینهساز خداناباوری فلسفی است، زیرا ادعای وجود مطلق یا نهایی را زیر سؤال میبرد.
آثار دریدا، مانند نوشتار و تفاوت، تأثیری عمیق بر فلسفه، نظریه ادبی و نقد دینی گذاشت و او را به یکی از متفکرانی تبدیل کرد که به بررسی فلسفی خداناباوری و نقد دین پرداختهاند.
#ژاک_دریدا #دریدا #فلسفه #خداناباوری #آتئیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ژاک دریدا (1930–2004)، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار مکتب شالودهشکنی، از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود.
او با رویکردی انتقادی به متون فلسفی، دینی و ادبی، مفاهیمی مانند حقیقت، معنا و خدا را به چالش کشید.
هرچند دریدا به صراحت خود را خداناباور ننامید، اما آثار او اغلب بهعنوان نقدی بر متافیزیک سنتی و باورهای دینی تفسیر شدهاند.
دریدا در فلسفه خود به تحلیل و نقد ساختارهای فکریای میپردازد که به تثبیت ایده خدا یا مفاهیم مطلق کمک کردهاند.
او با استفاده از شالودهشکنی، نشان داد که این مفاهیم اغلب ناپایدار و وابسته به زبان و فرهنگ هستند.
این نگاه بهطور غیرمستقیم زمینهساز خداناباوری فلسفی است، زیرا ادعای وجود مطلق یا نهایی را زیر سؤال میبرد.
آثار دریدا، مانند نوشتار و تفاوت، تأثیری عمیق بر فلسفه، نظریه ادبی و نقد دینی گذاشت و او را به یکی از متفکرانی تبدیل کرد که به بررسی فلسفی خداناباوری و نقد دین پرداختهاند.
#ژاک_دریدا #دریدا #فلسفه #خداناباوری #آتئیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍15
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در باب یک راه خردمندانه؛ عشق بر جای نفرت!
برتراند راسل از جمله برجستهترین فیلسوفان تاریخ جهان است. او در عین حال به عنوان یکی از فعالان برجسته در حوزه کنشهای صلحطلبانه نیز به شمار میآمد.
راسل با اینکه یک ریاضیدان برجسته بود و فلسفه را به صورت حرفهای دنبال میکرد اما دغدغههای صلحطلبانهی جدی داشت و حتی در این راستا زندانی هم شد. او به دنبال مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و به مدت پنج ماه زندانی بود.
راسل در صلحدوستی خود چنان جدی بود که حتی در سنین سالمندی نیز از کنشهای مدنی دست بر نمیداشت. او در ۸۹ سالگی در یک تظاهرات ضد فعالیتهای هستهای در لندن شرکت کرد و در پی آن، هفت روز زندانی شد.
این اشارههای بسیار اجمالی و کوتاه به فعالیتهای اجتماعی اشرافزادهی بریتانیایی باید تا حدی روشن سازد که با چه شخصیت ویژهای سروکار داریم.
دربارهی راسل در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید و بشنوید:
https://dialog.tavaana.org/bertrand-russell-tolerance/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/_v2GS_GUGDo
#گفتگو_توانا #کنش_مدنی #فلسفه_سیاسی #صلح #مدارا #خردورزی #برتراند_راسل
@Dialogue1402
در باب یک راه خردمندانه؛ عشق بر جای نفرت!
برتراند راسل از جمله برجستهترین فیلسوفان تاریخ جهان است. او در عین حال به عنوان یکی از فعالان برجسته در حوزه کنشهای صلحطلبانه نیز به شمار میآمد.
راسل با اینکه یک ریاضیدان برجسته بود و فلسفه را به صورت حرفهای دنبال میکرد اما دغدغههای صلحطلبانهی جدی داشت و حتی در این راستا زندانی هم شد. او به دنبال مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و به مدت پنج ماه زندانی بود.
راسل در صلحدوستی خود چنان جدی بود که حتی در سنین سالمندی نیز از کنشهای مدنی دست بر نمیداشت. او در ۸۹ سالگی در یک تظاهرات ضد فعالیتهای هستهای در لندن شرکت کرد و در پی آن، هفت روز زندانی شد.
این اشارههای بسیار اجمالی و کوتاه به فعالیتهای اجتماعی اشرافزادهی بریتانیایی باید تا حدی روشن سازد که با چه شخصیت ویژهای سروکار داریم.
دربارهی راسل در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید و بشنوید:
https://dialog.tavaana.org/bertrand-russell-tolerance/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/_v2GS_GUGDo
#گفتگو_توانا #کنش_مدنی #فلسفه_سیاسی #صلح #مدارا #خردورزی #برتراند_راسل
@Dialogue1402
👍11💔4
Forwarded from گفتوشنود
باروخ اسپینوزا، صدای مخالف در برابر جزماندیشی
باروخ اسپینوزا، فیلسوف بزرگ هلندی، با نگاهی نقادانه به دین سازمانیافته، بر اهمیت عقل و تجربه تاکید کرد.
او معتقد بود که همه چیز از یک منبع واحد نشأت میگیرد و همه چیز به هم مرتبط است. این ایده، به نام پانتئیسم شناخته میشود.
اسپینوزا با جسارت، باورهای رایج مذهبی را به چالش کشید و بر تفکر انتقادی و آزاداندیشی تاکید کرد.
او نشان داد که میتوان به جهان و هستی، بدون توسل به باورهای سنتی، نگاهی عقلانی داشت. اسپینوزا با آثارش، راه را برای فلسفه مدرن و عصر روشنگری هموار کرد.
#باروخ_اسپینوزا #فلسفه #نقد_دین #تفکر_انتقادی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
باروخ اسپینوزا، صدای مخالف در برابر جزماندیشی
باروخ اسپینوزا، فیلسوف بزرگ هلندی، با نگاهی نقادانه به دین سازمانیافته، بر اهمیت عقل و تجربه تاکید کرد.
او معتقد بود که همه چیز از یک منبع واحد نشأت میگیرد و همه چیز به هم مرتبط است. این ایده، به نام پانتئیسم شناخته میشود.
اسپینوزا با جسارت، باورهای رایج مذهبی را به چالش کشید و بر تفکر انتقادی و آزاداندیشی تاکید کرد.
او نشان داد که میتوان به جهان و هستی، بدون توسل به باورهای سنتی، نگاهی عقلانی داشت. اسپینوزا با آثارش، راه را برای فلسفه مدرن و عصر روشنگری هموار کرد.
#باروخ_اسپینوزا #فلسفه #نقد_دین #تفکر_انتقادی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤15👍3
Forwarded from گفتوشنود
توماس نیگل (متولد 1937)، فیلسوف آمریکایی، به دلیل آثار برجستهاش در زمینه فلسفه ذهن، اخلاق و معرفتشناسی شناخته میشود. او یکی از فیلسوفانی است که دیدگاههایش بهطور غیرمستقیم به نقد دین و خداناباوری پرداختهاند.
نیگل در کتاب معروف خود ذهن و جهان و دیگر آثار، مفهوم ذهن و آگاهی را از دریچهای غیرمادیگرایانه بررسی میکند، اما در عین حال از ایده خدا یا توضیحات دینی فاصله میگیرد.
نیگل همچنین در کتاب توهم بزرگ، استدلال میکند که علم و دین نباید برای پاسخ به پرسشهای بنیادین جهان با یکدیگر تلفیق شوند.
او منتقد ایدههای خداباورانهای است که سعی میکنند از شکافهای علمی برای اثبات وجود خدا استفاده کنند. با این حال، نیگل رویکردی پیچیده به جهانبینی طبیعی دارد و برخی از دیدگاههای او چالشهایی را برای طبیعتگرایی سختگیرانه مطرح میکند.
آثار نیگل نشاندهنده تلاشی عمیق برای درک ذهن، اخلاق و جهان بدون اتکا به مفاهیم دینی یا ماوراءالطبیعی است.
#توماس_نیگل #تامس_نیگل #فلسفه #خداناباور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
توماس نیگل (متولد 1937)، فیلسوف آمریکایی، به دلیل آثار برجستهاش در زمینه فلسفه ذهن، اخلاق و معرفتشناسی شناخته میشود. او یکی از فیلسوفانی است که دیدگاههایش بهطور غیرمستقیم به نقد دین و خداناباوری پرداختهاند.
نیگل در کتاب معروف خود ذهن و جهان و دیگر آثار، مفهوم ذهن و آگاهی را از دریچهای غیرمادیگرایانه بررسی میکند، اما در عین حال از ایده خدا یا توضیحات دینی فاصله میگیرد.
نیگل همچنین در کتاب توهم بزرگ، استدلال میکند که علم و دین نباید برای پاسخ به پرسشهای بنیادین جهان با یکدیگر تلفیق شوند.
او منتقد ایدههای خداباورانهای است که سعی میکنند از شکافهای علمی برای اثبات وجود خدا استفاده کنند. با این حال، نیگل رویکردی پیچیده به جهانبینی طبیعی دارد و برخی از دیدگاههای او چالشهایی را برای طبیعتگرایی سختگیرانه مطرح میکند.
آثار نیگل نشاندهنده تلاشی عمیق برای درک ذهن، اخلاق و جهان بدون اتکا به مفاهیم دینی یا ماوراءالطبیعی است.
#توماس_نیگل #تامس_نیگل #فلسفه #خداناباور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12
Forwarded from گفتوشنود
سقراط، یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب، جایگاه برجستهای در تاریخ اندیشه اخلاقی دارد. ویژگی متمایز تفکر او در استفاده از روش گفتوگومحور یا دیالکتیک نهفته است؛ روشی که مبتنی بر پرسشگری مداوم، جستوجوی حقیقت و نقد باورهای سطحی بود. در زمانی که بسیاری از متفکران اخلاق را در قالب توصیههای سنتی یا آموزههای اسطورهای میفهمیدند، سقراط با نپذیرفتن پاسخهای آماده، راهی نو در شناخت مفاهیم بنیادین اخلاق گشود.
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍18❤1
Forwarded from گفتوشنود
افلاطون، شاگرد برجسته سقراط، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ فلسفه اخلاق است که راه استاد خود را در پیوند زدن اخلاق با گفتوگو و تفکر عقلانی ادامه داد. او در آثارش، بهویژه در «جمهوری»، اخلاق را نه صرفاً مجموعهای از هنجارهای رفتاری، بلکه بخشی از معماری کلان روح انسان و نظم کیهانی میدانست. از نظر افلاطون، عدالت، خیر و فضیلت، مفاهیمی بودند که باید از طریق تأمل عقلانی و تربیت درونی روح کشف و تحقق یابند، نه از راه تقلید یا اطاعت کورکورانه از رسوم جامعه.
نقش دیالوگ در فلسفه افلاطون اساسی است. او تقریباً تمامی آثار فلسفی خود را به صورت گفتوگوهای نمایشی میان شخصیتهای مختلف، بهویژه سقراط، نگاشت. این قالب نه تنها ادبیاتی زنده برای انتقال اندیشه بود، بلکه بازتابی از باور او به ماهیت پویای حقیقت و اخلاق بود؛ یعنی حقیقت از طریق تعامل و تبادل نظر، و نه از طریق دیکته کردن یا تلقین، به دست میآید. گفتوگوهای افلاطونی، مانند «فایدون» یا «کریتون»، نمایانگر تلاش برای کشف بنیادهای اخلاقی در بستری از پرسش، پاسخ و تأمل فلسفی هستند.
در مرکز فلسفه اخلاق افلاطون، مفهوم «خیر مطلق» (the Form of the Good) قرار دارد. او باور داشت که تمام فضیلتها از ادراک این خیر مطلق سرچشمه میگیرند و وظیفه فیلسوف، بهویژه در مقام حاکم یا معلم، هدایت روح انسان به سوی ادراک این خیر است. در نگاه او، اخلاق و سیاست از یکدیگر جدا نیستند، زیرا جامعه عادل زمانی شکل میگیرد که افراد آن بر اساس فضیلت تربیت شوند و حکمرانی در دست دانایان قرار گیرد. از این رو، تعلیم و تربیت اخلاقی برای افلاطون نه یک موضوع فرعی، بلکه محور اصلاح فرد و جامعه بود.
در نهایت، افلاطون با تأکید بر نقش عقل، گفتوگو و ادراک خیر در تحقق اخلاق، پایهای برای اخلاقیات فلسفی غرب گذاشت که تا قرنها بعد الهامبخش فلاسفه، متفکران دینی و حتی نظامهای آموزشی باقی ماند. او اخلاق را به جای امری صرفاً دینی یا قراردادی، به صورت پرسشی فلسفی در بطن هستی و شناخت انسان طرح کرد. این میراث افلاطونی، همچنان در فلسفه معاصر، تعلیم و تربیت و سیاستورزی اخلاقمحور، پژواک دارد.
#افلاطون #سقراط #دیالکتیک #دیالوگ #اخلاق #فلسفه #خیر_مطلق #فقه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
افلاطون، شاگرد برجسته سقراط، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ فلسفه اخلاق است که راه استاد خود را در پیوند زدن اخلاق با گفتوگو و تفکر عقلانی ادامه داد. او در آثارش، بهویژه در «جمهوری»، اخلاق را نه صرفاً مجموعهای از هنجارهای رفتاری، بلکه بخشی از معماری کلان روح انسان و نظم کیهانی میدانست. از نظر افلاطون، عدالت، خیر و فضیلت، مفاهیمی بودند که باید از طریق تأمل عقلانی و تربیت درونی روح کشف و تحقق یابند، نه از راه تقلید یا اطاعت کورکورانه از رسوم جامعه.
نقش دیالوگ در فلسفه افلاطون اساسی است. او تقریباً تمامی آثار فلسفی خود را به صورت گفتوگوهای نمایشی میان شخصیتهای مختلف، بهویژه سقراط، نگاشت. این قالب نه تنها ادبیاتی زنده برای انتقال اندیشه بود، بلکه بازتابی از باور او به ماهیت پویای حقیقت و اخلاق بود؛ یعنی حقیقت از طریق تعامل و تبادل نظر، و نه از طریق دیکته کردن یا تلقین، به دست میآید. گفتوگوهای افلاطونی، مانند «فایدون» یا «کریتون»، نمایانگر تلاش برای کشف بنیادهای اخلاقی در بستری از پرسش، پاسخ و تأمل فلسفی هستند.
در مرکز فلسفه اخلاق افلاطون، مفهوم «خیر مطلق» (the Form of the Good) قرار دارد. او باور داشت که تمام فضیلتها از ادراک این خیر مطلق سرچشمه میگیرند و وظیفه فیلسوف، بهویژه در مقام حاکم یا معلم، هدایت روح انسان به سوی ادراک این خیر است. در نگاه او، اخلاق و سیاست از یکدیگر جدا نیستند، زیرا جامعه عادل زمانی شکل میگیرد که افراد آن بر اساس فضیلت تربیت شوند و حکمرانی در دست دانایان قرار گیرد. از این رو، تعلیم و تربیت اخلاقی برای افلاطون نه یک موضوع فرعی، بلکه محور اصلاح فرد و جامعه بود.
در نهایت، افلاطون با تأکید بر نقش عقل، گفتوگو و ادراک خیر در تحقق اخلاق، پایهای برای اخلاقیات فلسفی غرب گذاشت که تا قرنها بعد الهامبخش فلاسفه، متفکران دینی و حتی نظامهای آموزشی باقی ماند. او اخلاق را به جای امری صرفاً دینی یا قراردادی، به صورت پرسشی فلسفی در بطن هستی و شناخت انسان طرح کرد. این میراث افلاطونی، همچنان در فلسفه معاصر، تعلیم و تربیت و سیاستورزی اخلاقمحور، پژواک دارد.
#افلاطون #سقراط #دیالکتیک #دیالوگ #اخلاق #فلسفه #خیر_مطلق #فقه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍8
Forwarded from گفتوشنود
ارسطو، شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی، با نظریه اخلاقیاش که بر پایهی فضیلت و خرد عملی (فرونسیس) بنا شده، یکی از بنیانگذاران اصلی اخلاق هنجاری در سنت فلسفه غرب است. برخلاف افلاطون که اخلاق را به جهان مُثُل پیوند میزد، ارسطو رویکردی زمینیتر و تجربهمحور داشت. او در اثر مشهور خود «اخلاق نیکوماخوس»، اخلاق را بهمثابه هنری برای زیستن خوب تعریف میکند؛ هنری که نیازمند پرورش تدریجی فضیلتها در انسان و تصمیمگیری خردمندانه در موقعیتهای گوناگون است.
برای ارسطو، انسان موجودی است اجتماعی و گفتوگومحور که شکوفاییاش تنها در درون اجتماع ممکن میشود. او مفهوم لوگوس (گفتار/عقلانیت) را جوهر انسان میدانست و باور داشت که انسان بهواسطه تواناییاش در گفتوگو، استدلال و داوری اخلاقی از دیگر موجودات متمایز است. از این رو، پرورش فضیلتهای اخلاقی نه از راه فرمان و اجبار، بلکه در سایه گفتوگو، تربیت مدنی و مشارکت در زندگی جمعی تحقق مییابد.
هسته مرکزی اخلاق ارسطویی، ایده «حد وسط» (Golden Mean) است: فضیلت در میانهی افراط و تفریط قرار دارد. مثلاً شجاعت، حد میانه بین ترسویی و بیپروایی است. انتخاب این حد میانه، نیازمند خرد عملی است؛ نوعی عقلانیت موقعیتمند و منعطف که تنها در طول زمان و از طریق تجربه، گفتوگو و تأمل اخلاقی شکل میگیرد. این دیدگاه، گفتوگو را به یک ابزار عملی برای قضاوت اخلاقی بدل میکند؛ نه صرفاً برای کشف حقیقت، بلکه برای انتخابِ بهترین راهِ عمل در زندگی.
ارسطو، اخلاق را نه مجموعهای از قوانین خشک، بلکه فرآیندی زنده برای شکوفایی انسان تعریف میکند؛ فرآیندی که از دل زندگی واقعی، تعامل اجتماعی و پرورش فضیلتها برمیخیزد. میراث اخلاقی او، با تأکید بر تعادل، خرد و نقش جامعه در شکلگیری شخصیت اخلاقی، تا امروز در مباحث فلسفی، روانشناسی اخلاق و آموزش مدنی حضور پررنگ دارد. گفتوگو، در اندیشه ارسطویی، نه فقط راهی برای اندیشیدن، بلکه روشی برای زیستن است.
#ارسطو #اخلاق #فلسفه #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ارسطو، شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی، با نظریه اخلاقیاش که بر پایهی فضیلت و خرد عملی (فرونسیس) بنا شده، یکی از بنیانگذاران اصلی اخلاق هنجاری در سنت فلسفه غرب است. برخلاف افلاطون که اخلاق را به جهان مُثُل پیوند میزد، ارسطو رویکردی زمینیتر و تجربهمحور داشت. او در اثر مشهور خود «اخلاق نیکوماخوس»، اخلاق را بهمثابه هنری برای زیستن خوب تعریف میکند؛ هنری که نیازمند پرورش تدریجی فضیلتها در انسان و تصمیمگیری خردمندانه در موقعیتهای گوناگون است.
برای ارسطو، انسان موجودی است اجتماعی و گفتوگومحور که شکوفاییاش تنها در درون اجتماع ممکن میشود. او مفهوم لوگوس (گفتار/عقلانیت) را جوهر انسان میدانست و باور داشت که انسان بهواسطه تواناییاش در گفتوگو، استدلال و داوری اخلاقی از دیگر موجودات متمایز است. از این رو، پرورش فضیلتهای اخلاقی نه از راه فرمان و اجبار، بلکه در سایه گفتوگو، تربیت مدنی و مشارکت در زندگی جمعی تحقق مییابد.
هسته مرکزی اخلاق ارسطویی، ایده «حد وسط» (Golden Mean) است: فضیلت در میانهی افراط و تفریط قرار دارد. مثلاً شجاعت، حد میانه بین ترسویی و بیپروایی است. انتخاب این حد میانه، نیازمند خرد عملی است؛ نوعی عقلانیت موقعیتمند و منعطف که تنها در طول زمان و از طریق تجربه، گفتوگو و تأمل اخلاقی شکل میگیرد. این دیدگاه، گفتوگو را به یک ابزار عملی برای قضاوت اخلاقی بدل میکند؛ نه صرفاً برای کشف حقیقت، بلکه برای انتخابِ بهترین راهِ عمل در زندگی.
ارسطو، اخلاق را نه مجموعهای از قوانین خشک، بلکه فرآیندی زنده برای شکوفایی انسان تعریف میکند؛ فرآیندی که از دل زندگی واقعی، تعامل اجتماعی و پرورش فضیلتها برمیخیزد. میراث اخلاقی او، با تأکید بر تعادل، خرد و نقش جامعه در شکلگیری شخصیت اخلاقی، تا امروز در مباحث فلسفی، روانشناسی اخلاق و آموزش مدنی حضور پررنگ دارد. گفتوگو، در اندیشه ارسطویی، نه فقط راهی برای اندیشیدن، بلکه روشی برای زیستن است.
#ارسطو #اخلاق #فلسفه #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔15👍3❤1👌1
Forwarded from گفتوشنود
ایمانوئل کانت و اخلاق وظیفهمحور: صداقت به مثابه قانون جهانی
ایمانوئل کانت، یکی از ستونهای فلسفه مدرن و از تأثیرگذارترین متفکران اخلاق در غرب است که با نظریه اخلاقیِ وظیفهمحورش (Deontological Ethics)، نگاهی نو به چیستی و بنیادهای اخلاق ارائه داد. برخلاف ارسطو که اخلاق را در پرورش فضیلت و هدف نهایی انسان میدید، کانت معتقد بود که اخلاق بر پایه قانونی عقلانی و جهانشمول استوار است؛ قانونی که باید بدون توجه به نتیجه عمل، تنها از سر وظیفه و احترام به اصل اخلاقی انجام شود. او عقل را منبع نهایی اخلاق میدانست، نه احساس یا پیامد.
در فلسفه اخلاق کانت، اصل بنیادین «امری قطعی» (Categorical Imperative) است. مهمترین صورت این اصل چنین میگوید: «چنان رفتار کن که گویی قاعده عملت میتواند قانون عام طبیعت شود.» این یعنی فرد باید تنها بر اساس اصولی عمل کند که بتواند آنها را بهعنوان قوانینی همگانی برای همه انسانها بپذیرد. در این چارچوب، اخلاق از درون عقل عملی انسان برمیخیزد و گفتوگو درباره آن نیز باید در سطح عقلانی، جهانی و بدون استثناء صورت گیرد.
کانت جایگاه ویژهای برای کرامت انسانی قائل است. در یکی از فرمهای دیگر اصل اخلاقیاش، او میگوید: «هرگز با انسانها، چه خودت و چه دیگران، صرفاً بهعنوان وسیله رفتار نکن، بلکه همواره بهعنوان هدف نیز رفتار کن.» این دیدگاه، پایهای برای بسیاری از آموزههای حقوق بشر مدرن و گفتوگوی اخلاقی در دنیای معاصر شده است. گفتوگو نزد کانت نه برای سازش یا مصلحتاندیشی، بلکه برای کشف اصولی است که عقلِ مشترک انسانی میتواند آنها را تأیید کند.
میراث اخلاقی کانت، تأکیدی است بر استقلال انسان، آزادی اراده، و مسئولیت اخلاقی. او اخلاق را همچون قانونگذاری خودآیین در درون عقل میدید که نیازمند صداقت، قاطعیت و احترام به دیگران است. این نگاه، فضای گفتوگوی اخلاقی را از سطح فردی به سطح جهانی ارتقا میدهد و هنوز هم الهامبخش نظریهپردازان عدالت، سیاستمداران مسئول و فعالان حقوق بشر در سراسر دنیاست.
#کانت #اخلاق #فلسفه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ایمانوئل کانت و اخلاق وظیفهمحور: صداقت به مثابه قانون جهانی
ایمانوئل کانت، یکی از ستونهای فلسفه مدرن و از تأثیرگذارترین متفکران اخلاق در غرب است که با نظریه اخلاقیِ وظیفهمحورش (Deontological Ethics)، نگاهی نو به چیستی و بنیادهای اخلاق ارائه داد. برخلاف ارسطو که اخلاق را در پرورش فضیلت و هدف نهایی انسان میدید، کانت معتقد بود که اخلاق بر پایه قانونی عقلانی و جهانشمول استوار است؛ قانونی که باید بدون توجه به نتیجه عمل، تنها از سر وظیفه و احترام به اصل اخلاقی انجام شود. او عقل را منبع نهایی اخلاق میدانست، نه احساس یا پیامد.
در فلسفه اخلاق کانت، اصل بنیادین «امری قطعی» (Categorical Imperative) است. مهمترین صورت این اصل چنین میگوید: «چنان رفتار کن که گویی قاعده عملت میتواند قانون عام طبیعت شود.» این یعنی فرد باید تنها بر اساس اصولی عمل کند که بتواند آنها را بهعنوان قوانینی همگانی برای همه انسانها بپذیرد. در این چارچوب، اخلاق از درون عقل عملی انسان برمیخیزد و گفتوگو درباره آن نیز باید در سطح عقلانی، جهانی و بدون استثناء صورت گیرد.
کانت جایگاه ویژهای برای کرامت انسانی قائل است. در یکی از فرمهای دیگر اصل اخلاقیاش، او میگوید: «هرگز با انسانها، چه خودت و چه دیگران، صرفاً بهعنوان وسیله رفتار نکن، بلکه همواره بهعنوان هدف نیز رفتار کن.» این دیدگاه، پایهای برای بسیاری از آموزههای حقوق بشر مدرن و گفتوگوی اخلاقی در دنیای معاصر شده است. گفتوگو نزد کانت نه برای سازش یا مصلحتاندیشی، بلکه برای کشف اصولی است که عقلِ مشترک انسانی میتواند آنها را تأیید کند.
میراث اخلاقی کانت، تأکیدی است بر استقلال انسان، آزادی اراده، و مسئولیت اخلاقی. او اخلاق را همچون قانونگذاری خودآیین در درون عقل میدید که نیازمند صداقت، قاطعیت و احترام به دیگران است. این نگاه، فضای گفتوگوی اخلاقی را از سطح فردی به سطح جهانی ارتقا میدهد و هنوز هم الهامبخش نظریهپردازان عدالت، سیاستمداران مسئول و فعالان حقوق بشر در سراسر دنیاست.
#کانت #اخلاق #فلسفه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍18❤2
Forwarded from گفتوشنود
عادل ضاهر، فیلسوف لبنانی-آمریکایی متولد ۱۹۳۹، یکی از چهرههای برجسته در حوزه فلسفه دین و نقد اندیشههای اسلامگرایانه است. او تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه فرانکفورت آغاز کرد و در سال ۱۹۶۷ دکترای فلسفه را از دانشگاه نیویورک دریافت کرد. ضاهر بیش از یک دهه در دانشگاههای نیویورک تدریس کرد و در نهایت بهعنوان استاد در دانشگاه پِیس فعالیت داشت. از آثار مهم او میتوان به «فلسفه و سیاست» (۱۹۹۰)، «مبانی فلسفی سکولاریسم» (۱۹۹۳) و «اولویت عقل: نقد میراث اسلام سیاسی» (۲۰۰۱) اشاره کرد.
کتاب «سنجش فلسفی اسلامگرایی» یکی از آثار مهم عادل ضاهر است که در آن به بررسی و نقد سه آموزه کلیدی اسلامگرایان میپردازد: پیوند ضروری اسلام و سیاست، ضرورت راهنمایی الهی برای اداره امور اجتماعی و سیاسی، و محدودیت شدید اجتهاد در تفسیر قرآن. ضاهر با تحلیل دقیق این آموزهها، نشان میدهد که این باورها به تناقضاتی منجر میشوند که نمیتوان بهراحتی از آنها عبور کرد. او در نهایت نتیجه میگیرد که این سه باور را باید از اساس کنار گذاشت. این کتاب با ترجمه فارسی آموزشکده توانا در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
برای دانلود رایگان این کتاب، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://tavaana.org/adel-daher-a-philosophical-critique-of-islamism/
☝️ دانلود کتاب «سنجش فلسفی اسلامگرایی» از وبسایت آموزشکده توانا
#عادل_ضاهر #نقد_دین #اسلام #فلسفه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عادل ضاهر، فیلسوف لبنانی-آمریکایی متولد ۱۹۳۹، یکی از چهرههای برجسته در حوزه فلسفه دین و نقد اندیشههای اسلامگرایانه است. او تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه فرانکفورت آغاز کرد و در سال ۱۹۶۷ دکترای فلسفه را از دانشگاه نیویورک دریافت کرد. ضاهر بیش از یک دهه در دانشگاههای نیویورک تدریس کرد و در نهایت بهعنوان استاد در دانشگاه پِیس فعالیت داشت. از آثار مهم او میتوان به «فلسفه و سیاست» (۱۹۹۰)، «مبانی فلسفی سکولاریسم» (۱۹۹۳) و «اولویت عقل: نقد میراث اسلام سیاسی» (۲۰۰۱) اشاره کرد.
کتاب «سنجش فلسفی اسلامگرایی» یکی از آثار مهم عادل ضاهر است که در آن به بررسی و نقد سه آموزه کلیدی اسلامگرایان میپردازد: پیوند ضروری اسلام و سیاست، ضرورت راهنمایی الهی برای اداره امور اجتماعی و سیاسی، و محدودیت شدید اجتهاد در تفسیر قرآن. ضاهر با تحلیل دقیق این آموزهها، نشان میدهد که این باورها به تناقضاتی منجر میشوند که نمیتوان بهراحتی از آنها عبور کرد. او در نهایت نتیجه میگیرد که این سه باور را باید از اساس کنار گذاشت. این کتاب با ترجمه فارسی آموزشکده توانا در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
برای دانلود رایگان این کتاب، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://tavaana.org/adel-daher-a-philosophical-critique-of-islamism/
☝️ دانلود کتاب «سنجش فلسفی اسلامگرایی» از وبسایت آموزشکده توانا
#عادل_ضاهر #نقد_دین #اسلام #فلسفه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💯10❤2👍2
Forwarded from گفتوشنود
مارتا نوسبام، فیلسوف برجسته آمریکایی، یکی از متفکران معاصر در حوزه اخلاق، فلسفه سیاسی و نظریه عدالت است.
او استاد دانشگاه شیکاگو و نویسنده آثار متعددی است که به موضوعات عدالت، احساسات انسانی، و نقش آموزش در پرورش جوامع دموکراتیک میپردازند.
رویکرد او به «قابلیتها» (Capabilities Approach)، که بر ایجاد فرصتهای برابر برای شکوفایی توانمندیهای انسانی تأکید دارد، شهرت جهانی دارد.
نوسبام با تلفیق فلسفه کلاسیک، ادبیات، و تحلیل اجتماعی، دیدگاههایی عمیق و انسانی درباره مسائل پیچیده اجتماعی ارائه میدهد.
نقلقول او درباره ضرورت گفتوگوی باز و صادقانه برای دموکراسی، نشاندهنده اعتقاد عمیقش به اهمیت تعاملات انسانی و تنوع دیدگاهها در ساختن جامعهای عادلانه است.
کتاب نه برای سود: چرا دموکراسی به علوم انسانی نیاز دارد (Not for Profit: Why Democracy Needs the Humanities) که این نقلقول از آن برگرفته شده، استدلالی پرشور در دفاع از نقش علوم انسانی در آموزش است.
#مارتا_نوسبام #اخلاق #فلسفه #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مارتا نوسبام، فیلسوف برجسته آمریکایی، یکی از متفکران معاصر در حوزه اخلاق، فلسفه سیاسی و نظریه عدالت است.
او استاد دانشگاه شیکاگو و نویسنده آثار متعددی است که به موضوعات عدالت، احساسات انسانی، و نقش آموزش در پرورش جوامع دموکراتیک میپردازند.
رویکرد او به «قابلیتها» (Capabilities Approach)، که بر ایجاد فرصتهای برابر برای شکوفایی توانمندیهای انسانی تأکید دارد، شهرت جهانی دارد.
نوسبام با تلفیق فلسفه کلاسیک، ادبیات، و تحلیل اجتماعی، دیدگاههایی عمیق و انسانی درباره مسائل پیچیده اجتماعی ارائه میدهد.
نقلقول او درباره ضرورت گفتوگوی باز و صادقانه برای دموکراسی، نشاندهنده اعتقاد عمیقش به اهمیت تعاملات انسانی و تنوع دیدگاهها در ساختن جامعهای عادلانه است.
کتاب نه برای سود: چرا دموکراسی به علوم انسانی نیاز دارد (Not for Profit: Why Democracy Needs the Humanities) که این نقلقول از آن برگرفته شده، استدلالی پرشور در دفاع از نقش علوم انسانی در آموزش است.
#مارتا_نوسبام #اخلاق #فلسفه #دموکراسی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤19
Forwarded from گفتوشنود
چارلز تیلور و گفتوگوی هویتی: اخلاق، خود و دیگری در جهان مدرن
چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی و از متفکران مهم معاصر در حوزههای فلسفه اخلاق، هویت، دین و چندفرهنگگرایی، نقش گفتوگو را در شکلگیری فردیت اخلاقی و درک متقابل میان فرهنگها بنیادین میداند. او در واکنش به فردگرایی لیبرال مدرن، استدلال میکند که خود انسانی تنها در بستر روابط اجتماعی و گفتوگو با «دیگری» شکل میگیرد. در آثار مهمی چون ریشههای خود (Sources of the Self) و سکولار شدن و مدرنیته، تیلور تلاش میکند نشان دهد که اخلاق، هویت و فهم متقابل، درهمتنیده با سنتها، زبان و فضاهای فرهنگی خاص هستند.
از دید تیلور، انسانها در خلأ هویتی زندگی نمیکنند. ما همیشه در یک "افق معنایی" (horizon of meaning) قرار داریم؛ یعنی نظامی از ارزشها، باورها و روایتهایی که به زندگی ما معنا میدهند. این افق از طریق گفتوگو و ارتباط با دیگران کشف، تثبیت یا بازنگری میشود. بنابراین، اخلاق نه صرفاً مجموعهای از قواعد، بلکه فرآیندی پویا از «بهرسمیتشناسی متقابل» (mutual recognition) است. برای تیلور، عدالت اجتماعی و اخلاقی تنها زمانی ممکن است که ما دیگری را بهرسمیت بشناسیم و گفتوگویی اصیل، آزاد و همدلانه میان فرهنگها و گروههای انسانی برقرار کنیم.
تیلور بهویژه در نقد سکولاریسم تنگنظرانه و در دفاع از حضور مشروع و برابر دین در عرصه عمومی، بر گفتوگو تأکید دارد. او سکولاریسم را نه حذف دین، بلکه ایجاد چارچوبی عادلانه برای گفتوگوی میان دیدگاههای دینی و غیردینی میداند. از این منظر، دموکراسی نه فقط نظام رأیگیری، بلکه فرآیند مداوم گفتوگوی اخلاقی است که در آن تفاوتها شنیده، تفسیر و تا حد ممکن درک میشوند. این نگاه، راه را برای همزیستی در جوامع چندفرهنگی و چندباور باز میکند.
فلسفه تیلور ما را به اخلاقی دعوت میکند که بر پایهی درک تاریخی، همدلی فرهنگی و پذیرش تنوع بنا شده است. او یادآوری میکند که انسان مدرن، تنها از طریق گفتوگو با سنت، دیگری و جامعه، میتواند هویت خود را بیابد و به زندگی اخلاقی معنا ببخشد. این فلسفه، بهویژه در جهانی پرتنش و چندصدا، ارزشی حیاتی دارد: گفتوگو، نه تنها ابزار تفاهم، بلکه راهی برای تحقق عدالت و کرامت انسانی است.
#چارلز_تیلور #فلسفه #اخلاق #گفتگو #سکولاریسم #چند_فرهنگی #دیگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چارلز تیلور و گفتوگوی هویتی: اخلاق، خود و دیگری در جهان مدرن
چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی و از متفکران مهم معاصر در حوزههای فلسفه اخلاق، هویت، دین و چندفرهنگگرایی، نقش گفتوگو را در شکلگیری فردیت اخلاقی و درک متقابل میان فرهنگها بنیادین میداند. او در واکنش به فردگرایی لیبرال مدرن، استدلال میکند که خود انسانی تنها در بستر روابط اجتماعی و گفتوگو با «دیگری» شکل میگیرد. در آثار مهمی چون ریشههای خود (Sources of the Self) و سکولار شدن و مدرنیته، تیلور تلاش میکند نشان دهد که اخلاق، هویت و فهم متقابل، درهمتنیده با سنتها، زبان و فضاهای فرهنگی خاص هستند.
از دید تیلور، انسانها در خلأ هویتی زندگی نمیکنند. ما همیشه در یک "افق معنایی" (horizon of meaning) قرار داریم؛ یعنی نظامی از ارزشها، باورها و روایتهایی که به زندگی ما معنا میدهند. این افق از طریق گفتوگو و ارتباط با دیگران کشف، تثبیت یا بازنگری میشود. بنابراین، اخلاق نه صرفاً مجموعهای از قواعد، بلکه فرآیندی پویا از «بهرسمیتشناسی متقابل» (mutual recognition) است. برای تیلور، عدالت اجتماعی و اخلاقی تنها زمانی ممکن است که ما دیگری را بهرسمیت بشناسیم و گفتوگویی اصیل، آزاد و همدلانه میان فرهنگها و گروههای انسانی برقرار کنیم.
تیلور بهویژه در نقد سکولاریسم تنگنظرانه و در دفاع از حضور مشروع و برابر دین در عرصه عمومی، بر گفتوگو تأکید دارد. او سکولاریسم را نه حذف دین، بلکه ایجاد چارچوبی عادلانه برای گفتوگوی میان دیدگاههای دینی و غیردینی میداند. از این منظر، دموکراسی نه فقط نظام رأیگیری، بلکه فرآیند مداوم گفتوگوی اخلاقی است که در آن تفاوتها شنیده، تفسیر و تا حد ممکن درک میشوند. این نگاه، راه را برای همزیستی در جوامع چندفرهنگی و چندباور باز میکند.
فلسفه تیلور ما را به اخلاقی دعوت میکند که بر پایهی درک تاریخی، همدلی فرهنگی و پذیرش تنوع بنا شده است. او یادآوری میکند که انسان مدرن، تنها از طریق گفتوگو با سنت، دیگری و جامعه، میتواند هویت خود را بیابد و به زندگی اخلاقی معنا ببخشد. این فلسفه، بهویژه در جهانی پرتنش و چندصدا، ارزشی حیاتی دارد: گفتوگو، نه تنها ابزار تفاهم، بلکه راهی برای تحقق عدالت و کرامت انسانی است.
#چارلز_تیلور #فلسفه #اخلاق #گفتگو #سکولاریسم #چند_فرهنگی #دیگری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔9❤3👍2
Forwarded from گفتوشنود
برای خوب بودن، همیشه نیازی به ترس از جهنم یا امید به بهشت نیست؛ انسان بودن، خودش دلیل کافیست.
شايد آزمون واقعى انسان بودن، اخلاقى زيستن بدون وعده باشد.
متن و پوسترها بازنشر از صفحه اینستاگرام امیر بصیری
#پرسشگرى #مسئولیت_اخلاقی #اخلاق #فلسفه #فلسفه_اخلاق
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
برای خوب بودن، همیشه نیازی به ترس از جهنم یا امید به بهشت نیست؛ انسان بودن، خودش دلیل کافیست.
شايد آزمون واقعى انسان بودن، اخلاقى زيستن بدون وعده باشد.
متن و پوسترها بازنشر از صفحه اینستاگرام امیر بصیری
#پرسشگرى #مسئولیت_اخلاقی #اخلاق #فلسفه #فلسفه_اخلاق
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💯21❤1
Forwarded from گفتوشنود
جایگاه دین در اندیشهٔ معاصر
✍🏽 بینش نوروزی
در جهان امروز، دین دیگر در مرکز گفتوگوهای فلسفی و علمی قرار ندارد، اما سایهاش هنوز بر بسیاری از ساختارهای قدرت، هویت و روان انسانی گسترده است. پرسش از جایگاه دین، نه فقط پرسشی درباره خدا، بلکه پرسشیست درباره معنا، آزادی و حقیقت.
از پناه تا ابزار؛ دین چه بوده و چه شده؟
دین برای قرنها پناهی بوده در برابر رنج، جهل و ترس. در دوران پیشامدرن، دین تنها زبان ممکن برای سخن گفتن از اخلاق، هستی و نظم جهان بود. اما از روشنگری به این سو، جایگاه دین تغییر کرد؛ دیگر نه چونان حقیقتی آسمانی، بلکه بهمثابه پدیدهای تاریخی و ذهنی مورد بازنگری قرار گرفت.
کارل مارکس دین را «آه موجود رنجکشیده» و در عین حال «افیون تودهها» نامید؛ یعنی هم تسکین است، هم فریب.
فروید، آن را نیاز کودکوار بشر به پدر آسمانی دانست؛ نه حقیقت، بلکه توهمی که احساس امنیت میدهد.
نیچه با جملهٔ «خدا مرده است»، مرگ اقتدار دین را اعلام کرد؛ نه به معنای انکار، بلکه پایان دوران مرجعیت آن.
علم و دین: شکاف پرناشدنی
با ظهور علم مدرن، دین از جایگاه تبیینکنندهٔ هستی به حاشیه رانده شد. بسیاری از دانشمندان معاصر، دین را نهفقط بینیاز، بلکه مانع رشد علمی و فکری میدانند.
استیون هاوکینگ صراحتاً نوشت: «جهان برای آغاز خود نیازی به خدا ندارد.»
ریچارد داوکینز دین را «توهمی موروثی» میداند که بیشتر از آنکه آرامش بیاورد، جهل، تعصب و خشونت به بار میآورد.
کارل سیگن علم را جایگزین سالمتری برای دین میدانست؛ چرا که هم شگفتی میآفریند، هم انسان را وادار به کاوش میکند، نه اطاعت.
اخلاق بدون دین ممکن است؟
یکی از ادعاهای همیشگی نهادهای دینی آن است که بدون دین، اخلاق فرو میپاشد. اما تجربهٔ جهان امروز و نظر فیلسوفان معاصر، خلاف این را نشان میدهد:
برتراند راسل مینویسد که اخلاق انسانی، حاصل همدلی و عقل است، نه ایمان و وحی.
سم هریس در کتاب چشمانداز اخلاقی نشان میدهد که میتوان بر پایهی علم و تجربه انسانی، نظامی اخلاقی ساخت بینیاز از دین.
تجربهٔ کشورهای سکولار نشان میدهد که بدون دین رسمی، میتوان به عدالت، رفاه و همبستگی انسانی رسید، بهتر از جوامعی که دین در قانون و دولت دخیل است.
دین، قدرت، و خشونت
دین در بسیاری از جوامع، نه فقط امری شخصی یا اخلاقی، بلکه ابزاری سیاسی برای سرکوب، تبعیض و سلطه بوده است.
در ایران، تجربهی جمهوری اسلامی بهروشنی نشان میدهد چگونه دین رسمی میتواند به ابزار سرکوب مردم، توجیه خشونت، سرکوب زنان و جلوگیری از آگاهی بدل شود.
در عربستان سعودی، دین در خدمت پادشاهی مطلقه است.
در اسرائیل، روایتهای دینی پایهی اشغال و تبعیضاند.
و در آمریکا، مسیحیت بنیادگرا با نژادپرستی، سرمایهداری بیرحم و سیاست جنگطلبانه پیوند خورده است.
فیلسوفان معاصر، بهویژه میشل فوکو و اسلاوی ژیژک، دین را جزئی از شبکهٔ قدرت و ایدئولوژی میدانند؛ دین نه فقط برای تسکین، بلکه برای فرمانبردار ساختن انسان به کار میرود.
نتیجه: بازاندیشی
دین در اندیشهٔ معاصر، نه حقیقتی ازلیست و نه مرجعی اخلاقی؛ بلکه پدیدهایست تاریخی که باید آن را فهمید، نقد کرد و از سلطهاش رها شد.
دین اگر باقی بماند، فقط در حریم فردی و معنویست، نه در جایگاه قانون، آموزش، یا قدرت سیاسی.
جامعهای انسانیتر، آزادتر و آگاهتر، تنها زمانی ممکن است که دین از مسند قدرت و مرجعیت عمومی کنار رود، و گفتوگوی عقلانی، علم، و کرامت انسانی جای آن را بگیرد.
دیدگاه نویسنده:
نقد دینداری نباید با خداناباوری تحمیلی یا انکار عظمت هستی یکی انگاشته شود.
پرسش از دین، نفی حقیقت یا زیبایی نیست؛
بلکه کوششیست برای رهایی از واسطههای قدرت
و بازگشت به تجربهای زنده، آزاد و صمیمی از معنا، تجربهای که میتواند بیواسطه از هستی، عشق، و روشنایی سرچشمه بگیرد.
رشد و تعالی انسان و جامعه، دیگر نه در چهارچوبها و قوانین دینی،
بلکه در بالا رفتن آگاهی، تجربهزیسته، گفتوگو، همدلی و همبستگیست؛
عناصری که در ژرفای خود، از نوری واحد تغذیه میکنند.
برگرفته از کانال تلگرام نویسنده
https://t.me/BineshNowruzi
#دین #اخلاق #اندیشه #فلسفه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍🏽 بینش نوروزی
در جهان امروز، دین دیگر در مرکز گفتوگوهای فلسفی و علمی قرار ندارد، اما سایهاش هنوز بر بسیاری از ساختارهای قدرت، هویت و روان انسانی گسترده است. پرسش از جایگاه دین، نه فقط پرسشی درباره خدا، بلکه پرسشیست درباره معنا، آزادی و حقیقت.
از پناه تا ابزار؛ دین چه بوده و چه شده؟
دین برای قرنها پناهی بوده در برابر رنج، جهل و ترس. در دوران پیشامدرن، دین تنها زبان ممکن برای سخن گفتن از اخلاق، هستی و نظم جهان بود. اما از روشنگری به این سو، جایگاه دین تغییر کرد؛ دیگر نه چونان حقیقتی آسمانی، بلکه بهمثابه پدیدهای تاریخی و ذهنی مورد بازنگری قرار گرفت.
کارل مارکس دین را «آه موجود رنجکشیده» و در عین حال «افیون تودهها» نامید؛ یعنی هم تسکین است، هم فریب.
فروید، آن را نیاز کودکوار بشر به پدر آسمانی دانست؛ نه حقیقت، بلکه توهمی که احساس امنیت میدهد.
نیچه با جملهٔ «خدا مرده است»، مرگ اقتدار دین را اعلام کرد؛ نه به معنای انکار، بلکه پایان دوران مرجعیت آن.
علم و دین: شکاف پرناشدنی
با ظهور علم مدرن، دین از جایگاه تبیینکنندهٔ هستی به حاشیه رانده شد. بسیاری از دانشمندان معاصر، دین را نهفقط بینیاز، بلکه مانع رشد علمی و فکری میدانند.
استیون هاوکینگ صراحتاً نوشت: «جهان برای آغاز خود نیازی به خدا ندارد.»
ریچارد داوکینز دین را «توهمی موروثی» میداند که بیشتر از آنکه آرامش بیاورد، جهل، تعصب و خشونت به بار میآورد.
کارل سیگن علم را جایگزین سالمتری برای دین میدانست؛ چرا که هم شگفتی میآفریند، هم انسان را وادار به کاوش میکند، نه اطاعت.
اخلاق بدون دین ممکن است؟
یکی از ادعاهای همیشگی نهادهای دینی آن است که بدون دین، اخلاق فرو میپاشد. اما تجربهٔ جهان امروز و نظر فیلسوفان معاصر، خلاف این را نشان میدهد:
برتراند راسل مینویسد که اخلاق انسانی، حاصل همدلی و عقل است، نه ایمان و وحی.
سم هریس در کتاب چشمانداز اخلاقی نشان میدهد که میتوان بر پایهی علم و تجربه انسانی، نظامی اخلاقی ساخت بینیاز از دین.
تجربهٔ کشورهای سکولار نشان میدهد که بدون دین رسمی، میتوان به عدالت، رفاه و همبستگی انسانی رسید، بهتر از جوامعی که دین در قانون و دولت دخیل است.
دین، قدرت، و خشونت
دین در بسیاری از جوامع، نه فقط امری شخصی یا اخلاقی، بلکه ابزاری سیاسی برای سرکوب، تبعیض و سلطه بوده است.
در ایران، تجربهی جمهوری اسلامی بهروشنی نشان میدهد چگونه دین رسمی میتواند به ابزار سرکوب مردم، توجیه خشونت، سرکوب زنان و جلوگیری از آگاهی بدل شود.
در عربستان سعودی، دین در خدمت پادشاهی مطلقه است.
در اسرائیل، روایتهای دینی پایهی اشغال و تبعیضاند.
و در آمریکا، مسیحیت بنیادگرا با نژادپرستی، سرمایهداری بیرحم و سیاست جنگطلبانه پیوند خورده است.
فیلسوفان معاصر، بهویژه میشل فوکو و اسلاوی ژیژک، دین را جزئی از شبکهٔ قدرت و ایدئولوژی میدانند؛ دین نه فقط برای تسکین، بلکه برای فرمانبردار ساختن انسان به کار میرود.
نتیجه: بازاندیشی
دین در اندیشهٔ معاصر، نه حقیقتی ازلیست و نه مرجعی اخلاقی؛ بلکه پدیدهایست تاریخی که باید آن را فهمید، نقد کرد و از سلطهاش رها شد.
دین اگر باقی بماند، فقط در حریم فردی و معنویست، نه در جایگاه قانون، آموزش، یا قدرت سیاسی.
جامعهای انسانیتر، آزادتر و آگاهتر، تنها زمانی ممکن است که دین از مسند قدرت و مرجعیت عمومی کنار رود، و گفتوگوی عقلانی، علم، و کرامت انسانی جای آن را بگیرد.
دیدگاه نویسنده:
نقد دینداری نباید با خداناباوری تحمیلی یا انکار عظمت هستی یکی انگاشته شود.
پرسش از دین، نفی حقیقت یا زیبایی نیست؛
بلکه کوششیست برای رهایی از واسطههای قدرت
و بازگشت به تجربهای زنده، آزاد و صمیمی از معنا، تجربهای که میتواند بیواسطه از هستی، عشق، و روشنایی سرچشمه بگیرد.
رشد و تعالی انسان و جامعه، دیگر نه در چهارچوبها و قوانین دینی،
بلکه در بالا رفتن آگاهی، تجربهزیسته، گفتوگو، همدلی و همبستگیست؛
عناصری که در ژرفای خود، از نوری واحد تغذیه میکنند.
برگرفته از کانال تلگرام نویسنده
https://t.me/BineshNowruzi
#دین #اخلاق #اندیشه #فلسفه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌15❤4