آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«حال این‌روزها بی‌شباهت به این بخش از شعر مهدی اخوان‌ثالث نیست که

«آب‌ها از آسیا افتاده است
دارها برچیده، خونها شسته‌اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته‌ها
پشکبن‌های پلیدی رسته‌اند

مشت‌های آسمان‌کوب قوی
وا شده ست و گونه‌گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی‌زنان یا آشکار
کاسه‌ی پست گدایی‌ها شده ست»

#ولنتاین پایان گرفت، عشق‌ها سر بر بالین آرامش گذاشتند و یادی کنیم از پایان پنج سال #حبس و حصر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی. شعارها این بود که «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت می‌شه». موسوی دستگیر شد و به حصر رفت و از آن روزها ۵ سال تمام سپری شد.
میرحسین موسوی در توصیف شدت فشارهای امنیتی گفته بود که «ما بی‌زمان شده‌ایم» اما باید گفت آن‌ها که بی‌زمان شده‌اند مائیم. مایی که زمان را فراموش کرده‌ایم و نمی‌دانیم پنج سال کسی نتواند از خانه‌اش بیرون بیاید یعنی چه. رای‌ها از بغل حصر گرفته شد اما حصر هم‌چنان پابرجا است.

پنج سال تمام شد. #میرحسن_موسوی ۷۴ ساله و #زهرارهنورد ۷۰ ساله و #مهدی_کروبی ۷۸ ساله شد. امید که انتخابات‌های بعدی نظام اسلامی، دیگر #حصر این سه نفر کلید حل مشکلات کاندیداها برای رسیدن به #قدرت نباشد که با وعده‌های همین‌طوری بخواهند به قدرت برسند. امید که امسال پایان حصر و پایان عمر شجره‌ی خبیثه‌ی #استبداد_دینی در ایران باشد.»

@Tavaana_TavaanaTech
بازگشت عبدالفتاح سلطانی به زندان پس از عدم تمدید مرخصی

عبدالفتاح سلطانی، #وکیل و #مدافع حقوق بشر روز شنبه، بیست و چهارم بهمن ماه به زندان بازگشت. بازگشت وی پس از یک ماه مرخصی صورت گرفت و این در حالی است که پس از پنج سال اولین مرخصی وی بوده است.

#عبدالفتاح_سلطانی که وکالت بسیاری از مدافعان #حقوق_بشر را بر عهده داشته است آخرین بار نوزدهم شهریورماه ۱۳۹۰ #بازداشت شد و حکم اولیه صادر شده برای وی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی ۱۸ سال #حبس و #تبعید در شهرستان برازجان بود. وی همچنین به مدت ۲۰ سال از حرفه‌ی وکالت محروم شد. حکم وی بعدا در دادگاه تجدید نظر کاهش یافت. معصومه دهقان، همسر وی در صفحه شخصی فیس‌بوکش پس از بازگشت وی به #زندان می‌نویسد:

«از نوزدهم ۱۳۹۰ رفت که بیاید... ۱۸ سال حکم ظالمانه بر دوشش نشاندند، تجدید نظر به ۱۳ سال کاهش داد... خسته نشد و بار دلتنگی و زور قدرتمندان را با شکیبایی تحمل کرد. با قانون تجمیع به ده سال حبس رضایت دادند و پس از قریب ۵ سال ۲۷ دی ماه ۱۳۹۴ به مرخصی آمد ...اما امروز شنبه ۲۴ بهمن به خانه‌ی دومش که به او تحمیل کرده‌اند بازگشت... خانه‌ای نه زیبا، نه راحت!
آن جا خانه‌ی او نیست!!!
طاقت بیار رفیق!
خسته نشو راه دراز است و قلندر بیدار!»

درباره عبدالفتاح سلطانی در توانا بخوانید:
https://goo.gl/g5QSla

@Tavaana_TavaanaTech
حسین نورانی‌نژاد با پایان دوران محکومیت آزاد شد

به گزارش وب‌سایت کلمه حسین نورانی‌نژاد طی هفته اخیر از زندان اوین آزاد شد.

حسین نورانی‌نژاد تمام دوران محکومیت خود را گذرانده و با پایان آن از بند ۸ زندان #اوین آزاد شد. نورانی‌نژاد در اردیبهشت‌ ماه ۱۳۹۳ در منزل مسکونی و توسط مامورین امنیتی بازداشت شد. او دو ماه را در سلول‌های بند دو الف گذراند. #بازداشت نورانی‌نژاد دو ماه پس از بازگشت او به ایران صورت گرفت. وی پیش از این نیز در شهریورماه سال ۸۸ بازداشت شده بود و دادگاه تجدید نظر حکم یک سال #حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام برای وی‌ صادر کرده بود.
نورانی‌نژاد برای سپری کردن دوران #زندان به اوین منتقل شد و در سال ۸۹ آزاد شد. وی پس از آن برای ادامه تحصیل دو سال به استرالیا سفر کرد. او نوروز ۱۳۹۲ به ایران بازگشت تا فرزند تازه به دنیا آمده‌اش را ببینید. اما طی این مدت پرونده دیگری برای وی تشکیل شده بود. او نهایتا در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به یک سال کاهش یافت.

برای اطلاع درباره #حقوق_زندانیان در دوره «حقوق زندانی» با تدریس محمد اولیایی‌فرد شرکت کنید:
https://goo.gl/RUCrcw

مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
امشب، سه‌شنبه، ساعت ۸ شب به وقت تهران

جلسه‌ سوم #حقوق_زندانی با محمد اولیایی‌فرد، حقوق‌دان و وکیل دادگستری

جلسه سوم: منشور حقوق متهم

تفاوت #زندانی با #متهم و نیز تفاوت #حبس با #بازداشت موقت با توجه به قانون آیین دادرسی کیفری جدید موضوعاتی‌ست که در این جلسه به بررسی آن‌ها پرداخته می‌شود.
قرار بازداشت موقت قرار تأمین کیفری‌ست که بر اساس آن متهم در تمام یا در بخشی از دوران تحقیقات مقدماتی یا دادرسی باید زندانی شود. این قرار شدیدترین نوع قرارهای تأمین کیفری‌ست، بنابراین می‌توان گفت بازداشت‌ موقت در اصطلاح کیفری به معنای توقیف یا زندانی کردن متهم در جریان تحقیقات مقدماتی‌ست که گاهی تا پایان رسیدگی ماهوی و صدور حکم و شروع به اجرای آن نیز ادامه می‌یابد. اما حبس یکی از انواع مجازات است که به موجب حکم قطعی و لازم‌الاجرا آزادی شخص سلب می‌شود. با این حال اصل بر آزادی متهم است و در نتیجه بازداشت متهم باید امری استثنایی تلقی شود و به جز در موارد ضرورت تحقیق یا به عنوان اقدام تأمینی در شرایط خاص قانونی باید از بازداشت متهم اجتناب شود. به همین جهت طبق قانون آیین دادرسی کیفری جدید صدور قرار بازداشت موقت اجباری ملغی شده است، مگر آن دسته که در قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مذکور است. در ادامه این جلسه با اشاره به پیشینه و سابقه تاریخی قرار بازداشت موقت و بررسی آن از دیدگاه تطبیقی و بین‌المللی به بحث پیرامون منشور حقوق متهم با توجه به قانون آیین دادرسی کیفری جدید پرداخته می‌شود.

لینک ورود:
https://tavaana.adobeconnect.com/prisonerrights

برای ثبت‌نام به لینک زیر بروید:
bit.ly/1EmIDO2
پادکست جلسه دوم:‌
https://goo.gl/11SXHm

@Tavaana_TavaanaTech
امروز به دیدن #رضاشهابی رفتم، فعال #سندیکای_شرکت_واحد که پس از تحمل 6 سال #حبس، امکان بازگشت به کار ندارد و دائما با تهدید های وزارت اطلاعات هم مواجه است و در عین حال همراه با همسر غیرتمندش ربابه خانم، #ترشی فروشی میکنند، دوستانی که نیاز به #ترشیجات و #عرقیجات داشته باشند، تا روز جمعه می توانند به آدرس زیر مراجعه کنند
خیابان وصال، نرسیده به انقلاب، کوچه نایبی، پ 23، ایوان خانه ماهان 12 تا14 اسفند 10 صبح تا 8 شب

از فیسبوک ناصر اشجری

وقتی رضا شهابی در زندان در اعتصاب غذا به سر می برد، توانا مطلب مفصلی در موردش منتشر کرده بود:

رضا شهابی؛ کنشگری ایستاده بر آرمان کارگران
چکیده

رضا شهابی در سال ۱۳۵۲ در شهرستان شبستر، یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی در ایران متولد شد.[۱] همسر وی «ربابه رضایی» نام دارد و حاصل زندگی مشترک آن‌ها، یک پسر به نام «محمدامین» و یک دختر به نام «شیرین» است.رضا شهابی از همان دوران کودکی در کنار درس خواندن کار هم می‌کرد تا بتواند بخشی از مخارج خانواده را تامین کند. او در حالی که هنوز دیپلم خود را دریافت نکرده بود، به عنوان راننده در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه مشغول به کار شد.

رضا در ابتدا تلاش کرد تا از طریق خانه کارگر به پیگری مطالبات کارگران بپردازد. اما خانه کارگر اگرچه قرار بوده غیردولتی باشد، ولی به نظر برخی از فعالان کارگری خود تبدیل به عاملی برای کنترل و سرکوب کارگران شده است. «شورای اسلامي كار شرکت واحد» که وابسته به خانه کارگر است، در سال ۱۳۷۰ كارش را در شركت واحد شروع كرد تا در ظاهر، دفاع از حقوق كارگران و رانند‌گان را در این مجموعه بر‌ عهده بگیرد. اما کاندیدا شدن كارگران برای حضور در شورای اسلامی كار، وابسته به تأیيد مديريت و حراست شركت واحد بود. بر اساس پژوهش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری اگر هم كارگری می‌خواست از حقوق کارگران دفاع کند و موفق می‌شد با هزار ترفند از اين فيلترها رد شود، مديريت با تغيير محل كار او کاری می‌کرد که نتواند مشکلات کارگران را پیگیری کند و عملا او را از نمايندگی حذف می‌کرد. اما آنانی كه با مديريت و حراست هم‌سو بودند از پاداش‌های قابل‌توجهی مانند اضافه كار، وام‌های قرض‌الحسنه و امتیازهای ویژه‌ دیگری برخوردار بودند و در حقیقت هر دو سال يك‌بار تعدادی كانديدا می‌شدند تا تنها شرايط كاری خودشان را بهتر کنند.
همین موضوع بود که سبب شد تا رضا شهابی پس از جدایی از خانه کارگر به یاری منصور اسانلو برود تا «سندیکای کارگران شرکت واحد»را در زمستان سال ۱۳۸۳ تاسیس و بازگشایی کنند. رضا شهابی اندکی بعد در خرداد سال ۱۳۸۴به عضویت در هیئت مدیره این تشکل کارگری برگزیده شد.منصور اسانلو که خود برای مدتی طولانی رییس هیئت مدیره سندیکا بود درباره حضور رضا شهابی در سندیکا به توانا چنین می‌گوید: «اردیبهشت ۱۳۸۴ بود که قصد برپایی مجمع عمومی سندیکا را داشتیم و این جلسه با حمله اعضای خانه کارگر نیمه تمام ماند. کمی قبل از آن فعالیت‌های خود را در مناطق مختلف شرکت واحد آغاز کرده بودیم. رضا شهابی یکی از رانندگان جوانی بود که در جلسات عمومی شرکت کرد و در زمینه فعالیت‌های سندیکایی آموزش دید. او از فشار حراست بر کارگران و دست‌مزد کم ناراحت بود. همیشه او و جوانان دیگر را تشویق می‌کردم که به آرامی سکان کار را در دست بگیرند. رضا که در همه فعالیت‌ها حضور پررنگی داشت در خرداد ۱۳۸۴با رای آزاد کارگران به عضویت در هیئت مدیره سندیکا انتخاب شد».

پس از این انتخابات بود که فعالیت‌های سندیکا شدت بیشتری پیدا کرد. جلسات آموزشی، کنفرانس‌های هفتگی برای بیان مشکلات کارگران و جلسات هیئت مدیره به طور منظم برگزار می‌شد و رانندگان استقبال خوبی از آن می‌کردند. هر هفته، نمایندگان مناطق گزارش خود را در مورد بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌هایی ارائه می‌دادند که مشاهده کرده بودند. اعضای هیئت مدیره هم پیگیر مطالبات کارگران مانند اضافه شدن دستمزد، مزایای مناسب، مسکن، دریافت بن کارگری به مقدار کافی، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، احداث سرویس‌های بهداشتی در انتهای خطوط، احداث مکان‌های بهداشتی، رفاهی و ورزشی، دریافت لباس کار، دریافت شیر برای کاهش ضرر آلودگی هوا، اختصاص کمک‌راننده برای دریافت بلیط از شهروندان و دریافت وام کافی بودند.این فعالیت‌ها در شرایطی انجام می‌شد که اعضای هیئت مدیره سندیکا با تهدید و فشار مستمر نیروهای امنیتی روبرو بودند.

بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Mg94Z9

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نامه سرگشاده محمدرضا عالی پیام (هالو) به قاضی پرونده

قاضی محترم،

حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از #زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به #حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پرونده‌ی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پرونده‌ای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور داده‌اند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.

علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم می‌دانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:

۱ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و می‌گفتند از خودشان است و چرا او را نمی‌گیرند و … ؟ شما مرا از همه‌ی این اتهامات تبرئه کردید.
۲ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاری‌ها و کارهای روزمره و مهمانی‌ها و وقت تلف کردن‌های بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کاره‌ی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازه‌ی استفاده از #کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتاب‌های مورد نیاز را برایم می‌آوردند.
۳ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول #ظلم و فقر و #بی‌عدالتی جامعه‌ای هستند که شما ساخته‌اید. لمس درد کسانی که مطرود اجتماع شده‌اند، ولی حق زندگی کردن دارند.
۴ـ تشکر از شما به خاطر برقرار کردن ارتباط تنگاتنگ هالو با قشری از جامعه که هیچ گاه با تفکر و #مطالعه انسی نداشته است و انتقال افکار و اندیشه‌ی هالویی به آن‌ها. با خبر شدنشان از این که در بیرون زندان چه می‌گذرد و چه بر سر آن‌ها آمده است و چرا آمده است.
۵ ـ تشکر از شما به خاطر ایجاد فرصتی مغتنم برای تشکیل کلاس‌های عروض و قافیه و آشنایی #زندانیان با #شعر و فرهنگ و ادب و از همه مهم‌تر، توان بیان درد خود به زبان شعر. حضور هالو در این زندان بیش از سی #شاعر معترض تحویل شما داد. همه که اعدام نمی‌شوند. نیمی از این ها پس از سال‌ها حبس به جامعه بازمی‌گردند. کما این که در زمان محکومیت خود من، بسیاری از این هنرجو ها آزاد شدند.
۶ ـ تشکر از شما به خاطر عوض کردن رنگ و مزه و احساس اشعار من، شعرهایی که در زندان سروده شد و پخش گردید را با اشعار قبلم مقایسه کنید. آیا فکر کردید با زندانی شدن هالو دهانش بسته می‌شود؟ خیر، اشعارش صیقلی شد و واقع بینانه‌تر. چون من بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیر سیاسی باشند را تا به حال به این خوبی درک نکرده بودم.
۷ ـ جناب آقای قاضی، در زندان شنیدم که شاعران دیگری را هم دستگیر و روانه‌ی زندان کرده‌اید. از این بابت هم از شما ممنونم. چون همان طور که زمین از حجت خدا خالی نمی‌ماند، زندان نیز نباید از شاعران دگر اندیش خالی بماند.
۸ ـ جناب آقای قاضی، شما همراه هالو، اشعار هالو را وارد این زندان کردید. کسی هالو را نمی‌شناخت، ولی الان که شما دارید این نامه را می‌خوانید، دفترچه دفترچه اشعار هالو دارد رونویس می‌شود و خیلی از آن‌ها را از بر شده‌اند. باز اشتباه کردید.
۹ ـ آقای قاضی، من یک آدم فرهنگی بودم. سرم به فیلمسازیم بود و وقتی ممنوع کار شدم، به شعر. شما از من یک آدم سیاسی ساختید. بسیاری از فعالان سیاسی را فقط نامشان را شنیده بودم. ولی چه در این زندان و چه در اوین فرصت کافی برای آشنایی نزدیک با آن‌ها، نشست و برخاست و تبادل افکار فراهم آوردید. این اشتباهتان محشر کبرا بود.

خلاصه خواستید حالم را بگیرید، ولی ندانسته حال دادید. حتا عدم استفاده از باشگاه و کتابخانه و سالن سینما و بخش فرهنگی و مرخصی و عفو عمومی و عفو مشروط و راه براه محرومیت از ملاقات حضوری و این‌ها هم حالم را نگرفت. دمم گرم. نوروز باستانی بر شما هم مبارک.

از چنین فرصتی که ساخته‌ای
من که بردم، ولی تو باخته‌ای
من اگر پیرم و به زنجیرم
تو شدی خط خطی و من شیرم
از قضا یا قدر هر آن چه که بود
تو ضرر کرده ای و هالو سود
جان من مثل دفعه‌ی ماضی
باز هم اشتباه کن قاضی
باز هم جان استر و یابو
حال گیری کنید از #هالو

محمدرضا عالی پیام (هالو)
@Tavaana_TavaanaTech
کسی را ندیدم تن به ترس بدهد
انقلاب قدرت مردم در فیلیپین

فردیناند مارکوس در سال ١٩٦٥، دهمین رئیس‌جمهور فیلیپین شد. در حالی که وی در طول دو دوره ریاست جمهوری خود چند طرح‌ عمرانی را به مرحله اجرا گذاشت و بنیه نظامی فیلیپین را مستحکم کرد، با سوءاستفاده از اختیارات خویش، به بسط و مستقر کردن نظام سیاسی‌ استبدادی‌ اقدام ورزید که از ویژگی‌های آن می‌توان گرایش به آیین خاص، سرکوب اعتراض‌های #مسالمت‌آمیز دانشجویان، توطئه انفجاری برنامه‌ریزی شده از سوی عوامل حکومتی و اطلاق آن به مخالفین و سپس برقراری حکومت نظامی در سال ١٩٧٢ و دستگیری و #حبس #رهبران مخالفین، اشاره کرد.

در طول حکومت وی بر فیلیپین، اعتراض‌های زیادی از سوی رهبر مخالفین، بِنینیو آکوینو، که مردم وی را تحت نام عامیانه «نینوی» می‌شناختند، متوجه مارکوس شد و حکومت وی را با چالش‌هایی روبرو ساخت. در سال ١٩٧١، عوامل حکومتی، با بهره‌جویی از تظاهرات حزب مخالف لیبرال فیلیپین، انفجاری را در میدان میراندآ ترتیب داده و مسئولیت آن را متوجه آکوینو کردند. پس از این رویداد، مقام‌های امنیتی، این انفجار را سرآغاز تحرک دوباره جنبش کمونیستی در این کشور قلمداد کرده، به مارکوس این امکان را می‌دهند تا در تاریخ ٢١ ماه سپتامبر سال ١٩٧٢، در فیلیپین حکومت نظامی اعلام کند.

دو روز پس از اعلام حکومت نظامی توسط مارکوس، رهبر مخالفان، آکوینو، به جرم قتل، در اختیار داشتن غیرقانونی سلاح گرم، دست داشتن در انفجار میدان میراندآ و اقدام به #براندازی نظام، دستگیر و زندانی شد. پس از سه سال حبس بدون محاکمه، آکوینو در ماه آوریل ١٩٧٥ در اعتراض به این #بی‌عدالتی، دست به #اعتصاب_غذا زد و در طی چهل روز بیست کیلوگرم از وزن خود را از دست داد. در ٢٥ نوامبر ١٩٧٧، یک دادگاه نظامی، آکوینو را در تمامی اتهامات وارده، مجرم شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. با این حال، حکم اعدام در مورد او به مرحله اجرا گذارده نشد و آکوینو هشت سال دیگر را در پشت میله‌های زندان سپری کرد. سرانجام، در سال ١٩٨٠ میلادی و پس از دو حمله قلبی، آکوینو به همراه خانواده خود اجازه یافت تا فیلیپین را به قصد ایالات متحده آمریکا ترک کرده و در آنجا تحت مراقبت‌های پزشکی و عمل جراحی قلب قرار گیرد. در طی سه سال اقامت خود در این کشور، آکوینو دو کتاب به رشته تحریر درآورد و منتشر کرد و در سخنرانی‌های بی‌شماری که ایراد کرد، به افشاگری در رابطه با نظام مارکوس پرداخت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/gLJw6H


@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@democracyy
🌱اولین #ملاقات حضوری در #بهار_95

ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
دلم از عشوه شیرین شکرخای تو خوش
همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شیوه و ناز تو شیرین خط و خال تو ملیح
چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
از دیدار نوروزیِ محصورِ محبوب قلب ها با شتاب خودمان را می رسانیم به #اوین؛ من و فاطمه ساداتِ بابا. به او گفته ام که خودش را آماده کند که اگر ملاقات حضوری ممکن نشد به ملاقات کابینی رضایت دهد.
بچه ها خودشان را آماده کرده بودند که عید امسال پایان دوران #حبس ناجوانمردانه ای باشد که به همه خانواده مان تحمیل شد اما 7 سال است که چرخ گردون بر مراد ما نمی رود و حالا یکی باید دل خوش کند به همین ملاقات های ماهانه و آن دیگری در نشئه شنیدن صدای گرم #پدر در نوروز بماند تا مجالی دیگر که معلوم نیست کی دست دهد!
@democracyy
پس از پی گیری های ما سرانجام ملاقات حضوری ممکن می شود و #همسرجان هم سورپرایز می شود و ما حظّ بصر می بریم به دیدن قامت دلربای ایشان و لذت مصاحبت افزون می شود با شنیدن سخنان گوش نواز شادی افزایشان.
از « #کمپین #نه_به_ترامپ » پرسش می کند و می گوید همیشه که نباید قدرت های جهانی در امور داخلی ما نظر بدهند این بار همه باید بدانند ما با ترامپ مخالفیم و باید بدانند چرا مخالفیم. هرچند در داخل کشورمان بعضی برای روی کار آمدنش خدا خدا می کنند!
می گوید که این یک هفته که روزنامه نداشته و برنامه های رسانه میلی به او تحمیل شده خیلی بد گذشته به او و خنده اش می گیرد وقتی که مجری بیست و سی در پایان برنامه با اعتماد به نفس تمام (بخوانید پررویی) می گوید: از این که ما را انتخاب کرده اید متشکریم! می گوید همه این حدود 20 شبکه تلویزیونی از بیت المال ارتزاق می کنند و یک حرف می زنند و برای تخریب دولت روحانی و نافرجام شدن برجام سنگ تمام گذاشته اند واقعا.
@democracyy
می گوید شعرت را یادم نرود و برایم می خواند ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش... به فاطمه می گوید من از زبان حافظ تابو شکنی می کنم که برای عابد و زاهد و عارف وعامی سخنی آشناست.
یک کتاب با خود به زندان برده که بسیار از آن تعریف می کند و می گوید یادت باشد حتما بخوانی. می گویم معمولا کتاب هایی که برایت هدیه می دهند اول خودم می خوانم بعد تقدیم می کنم این یکی از دستم در رفت. کتاب «امید علیه امید» نوشته نادژدا ماندلشتام، ترجمه بیژن اشتری، نشر ثالت (شامل شرح عقاید و نظرات روشنفکران و مخالفان خفقان استالینی در روسیه)
از مقاله خانم ندا رضوی زاده در روزنامه ایران تاریخ 24 اسفندماه با عنوان نشانه‌های هویت‌بخش - چرا «تهرانی‌ها» پرچم پیروزی را به دست «لیست امید» دادند؟ هم خیلی تعریف می کند. می گوید یادداشت های بهاره هدایت و ریحانه طباطبایی در مورد انتخابات 7 اسفند را بیرون که بودم در سایت ها خواندم و خوشحالم که می نویسند و خوب می نویسند و اظهار امیدواری کرد که هرچه زودتر بیرون باشند و در جمع خانواده.
دخترک می خواهد ریز به ریز اخبار این ده روز غیبت را همراه با خبر دلتنگی های عمیق پدر بزرگ و مادربزرگ ها به بابا بدهد وقت نمی شود.
@democracyy
هوا بس ناجوانمردانه سرد است امروز و من دلم شور همسرجان را می زند که روزه است و حتی در کنار ما افطار نمی کند خاصه که به ملاقات کنندگاه اجازه همراه داشتن خوراکی و ورود آن را به زندان نمی دهند و ما هم باید اندک قوت و غذایی که برایش تدارک دیده ایم تا به بهانه با هم بودنمان روزه اش را افطار کند به خانه برگردانیم. می گویم ما که خیلی سردمان شد تو چه می کنی که فشارت هم همیشه پایین است در حالت روزه داری می خندد و می گوید خانم من ورزشکارم نگران نباش از فردا هم که هوا گرم می شود. فکر کنم از اخبار صدا و سیما فقط بخش هواشناسی را اعتماد می کند همسرجان نازنین ما.
داروها را بهداری زندان باید چک کند بعد به او برسانند. نگاه من باز هم روی دست های او و پوست آسیب دیده خیره می ماند.
#سید_مصطفی_تاج_زاده
#زندانی_سیاسی
#فخرالسادات_محتشمی
#به_امید_آزادی
@democracyy
@democracyy
.
حسین رونقی ملکی، #زندانی_سیاسی #زندان #اوین، روز شنبه ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۵، به دلیل وخامت حال که بر اثر #اعتصاب_غذا ایجاد شد بی‌هوش شد و به به‌داری زندان منتقل شد.

#حسین_رونقی به دلیل #ناعادلانه بودن حکم صادره، عدم رسیدگی پزشکی و نگهداری غیرقانونی از ده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است.

از طرفی #عیسی_سحرخیز نیز به دلیل فشار زندان در شرایط جسمی نامناسبی به سر می‌برد.
پزشکان معالج گفته‌اند که عیسی سحرخیز به دلیل بیماری‌هایی که در دوران #حبس دچارش شده است نمی‌تواند در زندان بماند اما مسئولان امر به این مهم توجهی نمی‌کنند.
@Tavaana_TavaanaTech
.
حال وخیم و احتمال سکته #محمدصدیق_کبودوند در اثر #اعتصاب_غذا

#محمدنوری‌زاد، #فعال_مدنی پس از دیداری با "محمد صدیق کبودوند" در #بیمارستان طالقانی در کانال تلگرام خود نوشت: «{در این دیدار} دکتر ملکی، محمدصدیق کبودوند را در آغوشش گرفت و هر چه تقاضا کرد اعتصابش را بشکند قبول نکرد. این مرد کُرد، سخت آسیب دیده و از ناحیه قلب و گوارش در رنج است و احتمال سکته‌اش فراوان است. کاش ذره‌ای شعور در ناکجای حاکمان اسلامی مشاهده می‌شد.» محمد صدیق کبودوند از دهم تیرماه سال ۱۳۸۶ زندانی‌ست. اوبه دلیل تاسیس سازمان دفاع از #حقوق_بشر #کردستان و فعالیت‌های حقوق بشری در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۱۰ سال #زندان محکوم شده است.

آقای #کبودوند همچنین به دلیل فعالیت‌های #روزنامه‌نگاری و نوشتن مطالبی در هفته‌نامه پیام مردم به اتهام تشویش اذهان عمومی ابتدا به یکسال #حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از رونامه نگاری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه تقلیل یافت.

سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان روز یکشنبه نهم خرداد ماه در اطلاعیه‌ای از وضعیت وخیم جسمی محمدصدیق کبودوند، مدیر این سازمان و روزنامه نگار #زندانی کرد خبر داد.

کبودوند از روز نوزدهم اردیبهشت ماه در اعتراض به تشکیل پرونده قضایی و اتهامات جدید و نیز محاکمه مجدد دست به اعتصاب غذا زده است.
درباره کبودوند در توانا بیشتر بخوانید:
محمدصدیق کبودوند و راه بی بازگشت دفاع از حقوق بشر
https://goo.gl/3HWH3J
@Tavaana_TavaanaTech
"حبس ابد"
این تصویر،یکی از طراحی های من می باشد که در زندان قرچک به مناسبت جشنی که برای تبدیل مجازات اعدام یکی از زندانیان سالخورده به حبس ابد در زندان برگزار شد؛کشیده بودم.
زنان با خودکار قرمز لب هایشان را سرخ کرده بودند و لگن لباس هایمان موسیقی جشن را فراهم میکرد؛اما در پس سرخی لب هایشان پرسش و اندوه و تردید موج می زد.در طول زمان جشن،دختری با خشم به چهره ی من زل زده بود...!روی تمام بازوهایش رد تیزی و خودزنی نمایان بود؛به سمتم بلند شد...ترسیده بودم..قلبم به تپش افتاد؛ایستادم...روبه رویم ایستاد،با تلخی چهره ام را ور انداز می کرد...گفت:من "سارقم"،اما تویی که زندانی سیاسی هستی به من بگو چه تفاوتی با جمهوری اسلامی داری که اینجایی؟!تا خواستم شروع کنم پرسید:آیا تو هم زمانی که من کیف پولت را بدزدم و رو به رویت بایستم،با پلیس تماس نمی گیری به جای اینکه از من بپرسی چرا سارق شدم؟!
تا به حال در بین زباله ها خوابیدی؟!چند بار از پدرت کتک خوردی؟!چند بار با کفش کهنه در برف و سرما لرزیدی؟! آیا امثال تو هم مانند نظام حاکم درگیر حزب و حزب بازی نیستند؛به جای اینکه از قاتل و سارق و...نترسند و ذره ای از کاستی های ما را ببینند؟!آیا فکر می کنی خانم"مولا وردی"که به اینجا آمدند به خاطر ما سارقین و قاتلین آمدند یا فقط برای دیدار با امثال تو در این زندان؟!اگر ایشان برای ما آمده بودند که حداقل باید با یک نفر از امثال من گفتگو می کردند؛نه اینکه در راهرو ها رژه روند و بدون کوچکترین پرسشی از یک نفر،که بدانند چه بر ما در این زندان می گذرد،زندان را ترک کنند!!هم شما مخالفان،از ما فراری هستید و هم نظام حاکم در ایران؛در صورتی که تک تک شما در فقر و بدبختی ما دست دارید!!
میخکوب زمین شدم...بدنم یخ کرده بود... توان نشستن بر روی زمین از من ساقط شده بود...حتی از دهانم جمله ای تراوش نشد که بداند من در هیچ حزبی جای ندارم،چون می دانم خانه از پای بست ویران است...!
دخترک رفت...و من تا به امروز سوالاتش در ذهنم نشخوار می شود،می زند،می کوبد،ولی هرگز نمی گذارم که بخوابد...!
اتنا فرقدانی
https://www.instagram.com/p/BK0sZxjhooB/

@Tavaana_TavaanaTech
این ویدئو را ببینید:
http://ow.ly/IR8b304EPUa

امریکا از برده داری به جایی رسیده که الان یک رییس جمهور سیاه داره که پدرش کنیایی است.
راستی ایران از انقلاب ۵۷ به این سو کدام سمت می رود؟ نخست وزیر و رییس جمهور منتقد به خودش در حبس خانگی هستند جای منتقدین و اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسی جای خود دارد.

روز شنبه ۲۴ سپتامبر در مراسم گشایش موزه ملی تاریخ و فرهنگ آمریکاییان آفریقایی تبار در واشنگتن دی سی، پرزیدنت اوباما در سخنرانی خود گفت که این موزه روایتگر داستان ملت آمریکاست، نه فقط آفریقایی تباران. او گفت: «این موزه تاریخ سیاه پوستان این کشور را به تصویر می کشد؛ مبارزات آنها، رنج‌هایی که طی دو قرن بردگی متحمل شده‌اند و جنبش‌های مدنی آنان را.» این موزه از مجموعه موزه های اسمیتزونین می باشد و با نمایی قهوه ای رنگ و برنزی، الهام گرفته از آثار آهنگری بردگان آمریکا، در کنار کاخ سفید و بنای یادبود جورج واشنگتن قرار دارد.



در همین زمینه مطالب و ویبنارهای زیر سودمند است:

مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر
https://goo.gl/eETLQK

نقش زنان، دانشجویان و دانشگاهیان در جنبش ضد آپارتاید
https://goo.gl/NlUZYe

حمایت های بین المللی از جنبش ضد آپارتاید
https://goo.gl/ZueT2G

کمیسیون حقیقت و آشتی
https://goo.gl/TOcWIi

سخنرانی "رویایی دارم" مارتین لوتر کینگ در واشنگتن
https://goo.gl/4CtwgO

مگر من زن نیستم؟
سخنرانی سوجورنر تروث
https://goo.gl/jBFPx4

رزا بارکس این بار تسلیم نمی شود.
https://goo.gl/eOC9rD

چهارم جولای برای بردگان چه معنایی دارد؟
سخنرانی فردریک داگلاس:
https://goo.gl/4CkGKO

نخستین دختر سیاه‌پوست که به مدرسه‌ای سفید‌پوست راه یافت

http://bit.ly/1qAKbxS


@Tavaana_TavaanaTech
۳۱۴۵ روز از حبس ناعادلانه مهوش شهریاری (ثابت) گذشت بدون یک روز مرخصی.
او در روزهای گذشته به مرخصی آمد.

او یکی از هفت نفر اعضا یاران ایران است که در تاریخ پانزدهم اسفند ماه ۸۶ در شهر مشهد بازداشت شد، سایر اعضای یاران در بیست و پنج اردیبهشت ماه سال بعد بازداشت شدند.

مرخصی او اولین مرخصی پس از ۹ سال حبس است. او ۹ روز در مرخصی بود و به زندان بازگشت.

نگار ثابت دختر مهوش شهریاری در نامه‌ای می‌نویسد:
goo.gl/XwOsjU
٩سال به ٩ روز ... ميشود هر سال به يك روز ...
خوب؛ خيلي هم نا عادلانه نيست !
حداقل براي اين يادآوري ها كافي بود !
مثلا يادمان رفته بود طعم داشتنت را، چراغ روشن خانه را، آرامش دل قرص را، عطر ياس گيس سپيدت را!
مثلا يادمان رفته بود روزگاري مراسم " خانواده خوشبخت" داشتيم: جعبه اي شكلات خارجي كه از راههاي دور به دستمان ميرسيد، صبر ميكرديم تا بابا از سر كارش به خانه بيايد و تو خسته از جلسات بي وقفه شبانه روزي ات، كشان كشان به خانه رنگ پريده امان برسي تا دور هم بنشينيم و چاي عطري دم كنيم و شكلاتي در دهانمان بگذاريم و سبكبال بخنديم به اينهمه خوشبختي خارجي!! يادمان رفته بود كه منفجر نشده ايم، چهار، پنج، شش و دوباره شش، پنج و چهار نَفَر نشده ايم؛ آنهم چارپاره اي تكه پاره!!! يكي اسير در اعماق زمين اوين ، يكي راهي غربت در كشور چين و دو ديگري اسير حبس هاي خانگي در ايران زمين ..
يادمان رفته بود كه ما هم سهمي داريم از شب نشيني ها و غزل خواني ها و درددل كردنهاي نيمه شبها..
يادمان رفته بود روي تخت ولو شويم و بلند فرياد بكشيم: مامااااان ؛ بيا! و تو چون معجزه اي، نه در خواب كه در بيداري؛ بيايي!
يادمان رفته بود بي دغدغه و بي منت؛ بي سر خم كردن و بي نامه نگاري، آغوش كشيدن ها را ..
يادمان رفته بود طعم خورشت كرفست را؛ و يا بوسه شب بخير را و يا بوسه خيس حمام را ...
ما همه چيز از يادمان رفته بود ، ٩ سال كم نيست براي فراموش كردنها و يا اقلاً تلاش براي اين زنده به گور كردن خاطرات...
ما قانع شده بوديم به هفته اي بيست دقيقه تقسيم شدن بين شش نَفَر آنهم از پشت شيشه هاي لك دار و گوشيهاي خراب ..
ما عادت كرده بوديم به آغوش كشيدنهاي ثانيه اي تحت نظرها ..
ما عادت كرده بوديم كه هر يك در خلوت تنهايي خود، چراغي، شمعي روشن كنيم و يا حتي در تاريكي مطلق به خود خير مقدم گوييم، بنشينيم و به سقف خيره شويم !
ما عادت كرده بوديم پيش خودمان خاطرات خوش قديم را مزه مزه كنيم و خاطرات تلخ اين دوران را در قبرستان خاطرات؛ زنده زنده به گوربسپاريم..
امروز؛ از ساعتي كه رفتي، مدام ميشنوم:
"تو ماهي و من ماهي اين بركه كاشي.. اندوه بزرگيست زماني كه نباشي ..."
...
ما يادمان رفته بود و يا حداقل تمام تلاش خود را ميكرديم اينهمه خفه ماندن، خفه مردن را !
حال اما، يادمان آوردي مادر من؛ همه خوشبختي خانواده خوشبختمان را ؛
همه ميگويند چيزي نمانده خدا را شكر ! شاكر باشيد، قوي باشيد، اين نيز بگذرد ...
بله، خدا را شكر!
بله؛ ميگذرد اين ثانيه هاي نا تمام !
بله؛ اين نيز بگذرد؛
مرگ هم در رسد !

در همین رابطه:

مهوش ثابت؛ شاعر و معلم بهایی زندانی
http://bit.ly/1PEjUv3

@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت گلرخ ایرانی با یورش ماموران و شکستن در منزل

آتنا دائمی، فعال مدنی از حمله ماموران به منزل گلرخ ایرانی و شکست در منزل و بازداشت او خبر می‌دهد. دائمی که با گلرخ ایرانی و همسر او آرش صادقی دوستی دارد نوشته است:

«گلرخ ایرایی صبح امروز با یورش ماموران امنیتی و شکستن درب منزلش بازداشت شد...
هیچ احضاریه کتبی برایش نیامد و او را مثل همسرش آرش صادقی ربودند!
عصبانی‌ام»

این فعال سیاسی در شهریور ۱۳۹۳ به همراه همسرش آرش صادقی بازداشت شده بود و گلرخ ایرانس سه هفته بعد با قرار وثیقه موقتا آزاد شد.

گلرخ ایرانی در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به شش سال حبس محکوم شده بود. آرش صادقی نیز به ۱۵ سال زندان محکوم شد که هم‌اکنون در زندان اوین به سر می‌برد.
goo.gl/gsH777
مطالب مربوط:

حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO

قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه می‌گوید؟
http://bit.ly/2eKdDAv

@Tavaana_TavaanaTech
امیر تتلو به ۱۰ سال حبس و شلاق محکوم شد

به گزارش ایسنا به نقل از دادستانی تهران، پنجمین نشست مبارزه با آسیب‌های اجتماعی با موضوع جرایم مواد مخدر و روان‌گردان با حضور تعدادی از معاونان دادستان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، فرمانده پلیس مواد مخدر کشور و تعدادی از فرماندهان پلیس تهران بزرگ،‌ شرق و غرب استان به ریاست دادستان تهران برگزار شد.

در این نشست دادستان تهران، عباس جعفری دولت آبادی بدون این‌که از امیرحسین مقصودلو با نام مستعار امیر تتلو نام ببرد اعلام کرد که این خواننده به شلاق و حبس محکوم شده است.

دادستان تهران گفت:

«به موجب حکم صادره از محاکم تهران، یکی از خوانندگان زیرزمینی به ده سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است که با توجه به اعلام گذشت یکی از شکات، یک دوم مجازات حبس تعلیق شده است.»

امیر تتلو خواننده پاپ و رپ اواخر تابستان امسال دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان به سر بُرد.
در گزارش‌هایی که در رسانه‌های ایران منتشر شده است اتهامات تتلو

«توهین به قاضی» و «تشویق جوانان به فساد و فحشا» به عنوان اتهامات تتلو عنوان شد.

goo.gl/9CPj74

مطالب مرتبط:

حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه می‌گوید؟
http://bit.ly/2cLIPlU

@Tavaana_TavaanaTech
مهرداد بهار استاد اسطوره‌شناس

۲۲ سال از مرگ مهرداد بهار گذشت.
مهرداد بهار اسطوره‌شناس و پژوهشگر ایرانی دهم مهرماه ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد. او فرزند پنجم و جوان‌ترین فرزند ِ ملک‌الشعرای بهار، شاعر و ادیب سرشناس ایرانی است.
مهرداد بهار دوره ابتدایی ِ تحصیلات خود را در دبستان جمشید جم و دوران دبیرستان را در دبیرستان‌های فيروز بهرام و البرز تهران به پایان رساند و پس از آن به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت و به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی پرداخت.

او که در این زمان به فعالیت‌های سیاسی علیه حکومت می‌پرداخت در سال ۱۳۳۰ بازداشت شد و سه ماه را در زندان قصر زندانی شد که موجب اخراجش از دانشگاه را نیز فراهم ساخت. پس از آزادی از زندان دوباره فعالیت‌های ضدحکومتی سابق خود را در پیش گرفت و به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بار دیگر دستگیر شد که این‌بار تا سال ۱۳۳۴ را در زندان سپری کرد. پس از پایان دوره حبس بار دیگر به دانشگاه تهران بازگشت که در سال ۱۳۳۶ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را به اتمام رساند.

در زمستان ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در حوزه ایران‌شناسی به انگلستان رفت که تا سال ۱۳۳۸ نزد اساتید بزرگی هم‌چون مری بویس، دی.ان.مکنزی، والتر هنینگ و …به پژوهش و تحقیق پرداخت. مهرداد بهار در سال ۱۳۴۲ دوره فوق لیسانس خود را در رشته مطالعات کهن و میانه ایرانی به پایان برد و پس از آن دوره دکترای خود را با پژوهشی با عنوان “آفرینش در اساطیر ایران” زیر نظر مری بویس آغاز کرد اما آن را به پایان نرساند و از آن دفاع نکرد و پس از شش سال به ایران بازگشت.

بهار هنگام تحصیل در خارج از کشور از موسسان کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور بود و بین سال ۶۱ و ۶۲ میلادی رهبری این تشکیلات را در دوسلدورف آلمان به عهده داشت.
با همه این فعالیت‌های سیاسی ضدحکومت وقت، پس از بازگشت به ایران وارد دانشگاه تهران شد و زیر نظر دکتر صادق کیا و در گروه تازه تاسیس شده زبان‌شناسی و فرهنگ زبان‌های باستانی، رساله دکترای خود را تکمیل کرد و در سال ۱۳۴۵ به اخذ درجه دکترا موفق شد.
اگر بشود به مهم‌ترین اثر دکتر مهرداد بهار اشاره کرد می‌توان از کار پژوهشی ایشان در اساطیر ایران نام برد که کاوشی سی ساله در یافتن ریشه‌های اساطیر ایرانی بر اساس متون اوستایی و متون دوره پهلوی است.

مهرداد بهار در ۲۲ آبان ۱۳۷۳ درگذشت.

از مهرداد بهار آثار بسیاری تاکنون منتشر شده است که می‌توان از کتاب‌های زیر نام برد:
- واژه نامه بندهش
- واژه نامه گزیده های زاد اسپرم
- اشکانیان
- اساطیر ایران
- پژوهشی در اساطیر ایران
- بُندهش
- درباره قیام ژاندارمری خراسان برهبری کلنل محمدتقی خان پسیان
- رساله ای با عنوان «سخنی چند درباره شاهنامه»
- جستاری چند در فرهنگ ایران
- از اسطوره تا تاریخ
- ادیان آسیایی
- داستانهای کودکان: جمشید شاه، بَستور، رستم و دیو سپید ، رستم و سهراب
- رساله «تخت جمشید» ، در کتاب عکسی با همین عنوان با همکاری نصرالله کسرائیان
- ادبیات مانوی (در دو جلد) ، با همکاری دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور (در دست چاپ)
- چندین گفتگوی بلند با او انجام شده است که هنوز بطور کامل چاپ نشده اند.
- دیوان بهار را ، در دوجلد، همراه با مقدمه ای بلند، توسط نشر توس، درسال ۱۳۶۸ خورشیدی به چاپ رسانید.
- چاپ تازه ای از مجله «دانشکده» بهار همراه با مقدمه ای از او، توسط نشر معین ، در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسیده است.
- چاپ منقح و مصحح مهرداد بهار از جلد دوم «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» توسط نشر امیرکبیر، به طبع رسیده است .
.زندگی نامه محمد تقی بهار به قلم مهرداد بهار

یادش گرامی!
goo.gl/DEgwE5

@Tavaana_TavaanaTech
کسی را ندیدم تن به ترس بدهد
انقلاب قدرت مردم در فیلیپین

فردیناند مارکوس در سال ١٩٦٥، دهمین رئیس‌جمهور فیلیپین شد. در حالی که وی در طول دو دوره ریاست جمهوری خود چند طرح‌ عمرانی را به مرحله اجرا گذاشت و بنیه نظامی فیلیپین را مستحکم کرد، با سوءاستفاده از اختیارات خویش، به بسط و مستقر کردن نظام سیاسی‌ استبدادی‌ اقدام ورزید که از ویژگی‌های آن می‌توان گرایش به آیین خاص، سرکوب اعتراض‌های #مسالمت‌آمیز دانشجویان، توطئه انفجاری برنامه‌ریزی شده از سوی عوامل حکومتی و اطلاق آن به مخالفین و سپس برقراری حکومت نظامی در سال ١٩٧٢ و دستگیری و #حبس #رهبران مخالفین، اشاره کرد.

در طول حکومت وی بر فیلیپین، اعتراض‌های زیادی از سوی رهبر مخالفین، بِنینیو آکوینو، که مردم وی را تحت نام عامیانه «نینوی» می‌شناختند، متوجه مارکوس شد و حکومت وی را با چالش‌هایی روبرو ساخت. در سال ١٩٧١، عوامل حکومتی، با بهره‌جویی از تظاهرات حزب مخالف لیبرال فیلیپین، انفجاری را در میدان میراندآ ترتیب داده و مسئولیت آن را متوجه آکوینو کردند. پس از این رویداد، مقام‌های امنیتی، این انفجار را سرآغاز تحرک دوباره جنبش کمونیستی در این کشور قلمداد کرده، به مارکوس این امکان را می‌دهند تا در تاریخ ٢١ ماه سپتامبر سال ١٩٧٢، در فیلیپین حکومت نظامی اعلام کند.

دو روز پس از اعلام حکومت نظامی توسط مارکوس، رهبر مخالفان، آکوینو، به جرم قتل، در اختیار داشتن غیرقانونی سلاح گرم، دست داشتن در انفجار میدان میراندآ و اقدام به #براندازی نظام، دستگیر و زندانی شد. پس از سه سال حبس بدون محاکمه، آکوینو در ماه آوریل ١٩٧٥ در اعتراض به این #بی‌عدالتی، دست به #اعتصاب_غذا زد و در طی چهل روز بیست کیلوگرم از وزن خود را از دست داد. در ٢٥ نوامبر ١٩٧٧، یک دادگاه نظامی، آکوینو را در تمامی اتهامات وارده، مجرم شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. با این حال، حکم اعدام در مورد او به مرحله اجرا گذارده نشد و آکوینو هشت سال دیگر را در پشت میله‌های زندان سپری کرد. سرانجام، در سال ١٩٨٠ میلادی و پس از دو حمله قلبی، آکوینو به همراه خانواده خود اجازه یافت تا فیلیپین را به قصد ایالات متحده آمریکا ترک کرده و در آنجا تحت مراقبت‌های پزشکی و عمل جراحی قلب قرار گیرد. در طی سه سال اقامت خود در این کشور، آکوینو دو کتاب به رشته تحریر درآورد و منتشر کرد و در سخنرانی‌های بی‌شماری که ایراد کرد، به افشاگری در رابطه با نظام مارکوس پرداخت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/gLJw6H


@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
وضعیت نگران‌کننده و عارضه مجدد قلبی مهدی کروبی بعد از ترخیص از بیمارستان

خانواده کروبی: در کنار شخص حاکم، رئیس جمهور و وزیر اطلاعات مسئول مستقیم جان محصورین هستند

به گزارش سحام‌نیوز در پی شرایط جسمی مهدی کروبی و بستری شدن وی در بیمارستان قلب تهران و سپس ترخیص ایشان، خانواده مهدی کروبی بیانیه ای را منتشر کردند.
در این بیانیه بر مسئولیت حکومت و دولت تاکید شده و آمده: “صریحا اعلام کنیم که در کنار شخص حاکم و سیستم فشل قضایی، رئیس جمهور و وزیر اطلاعات مسئول مستقیم جان محصورین می باشند.”

در بخشی دیگر از این نامه به نقش “فروغی” سر تیم حفاظت دو رهبر جنبش سبز اشاره شده و آمده است: “اگر دولت اعتدال به واسطه دیگر اولویت‌هایش خود را متعهد به پاسخگویی به مطالبات اساسی مردم در رفع حصر، ایجاد بستر مناسب برای آزادی های سیاسی و مدنی و رها کردن نخبگان از بند نمی داند لیکن موظف به پاسخگویی در قبال رفتارهای غیر قانونی و انسانى مأمورین خود نظیر فروغی که مأموریت خود را ستاندن تدریجی جان کروبی و موسوی می داند، می باشد.”

طی روزهای اخیر دو گزارش نگران کننده پیرامون وضعیت سلامت مهدی کروبی و میرحسین موسوی منتشر شد. طی ۶ سال و نیم گذشته بارها درخواست قانونی شدن حبس خانگی این رهبران جنبش سبز به مراجع قانونی اعلام شده است. لیکن آیت الله خامنه ای همچنان بر دستور غیر قانونی و غیر شرعی خود تاکید دارد.

قسمت های مهم بیانیه خانواده مهدی کروبی بدین شرح است:

مردم شریف ایران

در ابتدا متعهدیم مراتب سپاس و تشکر فراوان خود را نسبت به محبت بی دریغ مردم بزرگوار و شریف ایران به آقای کروبی آنهم در این روزهای سخت را اعلام کنیم. در عین حال موظف به ارایه گزارش به محضر مردم شریف ایران از آخرین روند وضعیت درمانی ایشان و تلاش نماینده وزارت اطلاعات در مختل کردن عامدانه این روند درمانى هستیم.

مردم عزیز

همانطور که می دانید عزیز در حصرمان پس از افت شدید فشار قلبى و تشخیص تیم پزشکی از جمله پزشک محترم وزارت اطلاعات به بیمارستان قلب تهران منتقل و سپس بسترى شدند. روند درمان آقای کروبی در این مرکز تخصصی زیر نظر دکتر صادقیان و دکتر صاحب جان در حال انجام بود که ایشان علی رغم تشخیص یکی از پزشکان معالج و خواست صریح خانواده مبنی بر تداوم روند درمان و مراقبت های ضروری با فشار نماینده مطلق عنان وزارت اطلاعات از بیمارستان مرخص شدند و روند درمان نیمه تمام رها گردید.
همین امر موجب شد که پزشک وزارت اطلاعات صریحاً اعلام کند که در کنار کارهای انجام شده در بیمارستان آقای کروبی در محل حصر نیاز به مراقبت جدی دارند؛ مراقبتی که در عمل انجام نشد و متاسفانه دیروز عصر برابر با روز جمعه ششم مرداد ماه ایشان مجدداً با عارضه قلبی مواجه گردیدند.

در شش سال و نیم گذشته در کنار اراده غیر قانونی و ظالمانه حاکم در اعمال خودسرانه حصر و مجازات، وزارت اطلاعات نیز مسئول مستقیم اعمال حصر کروبی، موسوی و رهنورد است. نماینده آن وزارتخانه فردی ست ظاهرا بنام آقای فروغی. این فرد ایجاد موانع متعدد برای محصورین و آزار و اذیت دو خانواده کروبی و موسوی را از ابتدای حضورش به طرق مختلف رقم زده است. مختل کردن روند درمان و مانع شدن از پیگیری امور درمانی محصورین بخشی از رسالت تعریف شده این فرد است و شوربختانه دولت و شخص وزیر اطلاعات با وجود هشدارهای دو خانواده تاکنون کوچکترین توجهی به این مهم نکرده اند. لذا چاره ای نداریم جز آنکه صریحا اعلام کنیم که در کنار شخص حاکم و سیستم فشل قضایی، رئیس جمهور و وزیر اطلاعات مسئول مستقیم جان محصورین می باشند.

اگر دولت اعتدال به واسطه دیگر الویت هایش خود را متعهد به پاسخگویی به مطالبات اساسی مردم در رفع حصر، ایجاد بستر مناسب برای آزادی های سیاسی و مدنی و رها کردن نخبگان از بند نمی داند لیکن موظف به پاسخگویی در قبال رفتارهای غیر قانونی و انسانى مأمورین خود نظیر فروغی که مأموریت خود را ستاندن تدریجی جان کروبی و موسوی می داند، می باشد.

goo.gl/R9K8h5

مطلب مرتبط:
خانه‌هایی که زندان شد
حصر خانگی در ایران
https://tavaana.org/fa/node/4115

@Tavaana_TavaanaTech
دادگاه کیفری شهرستان #لالی در استان #خوزستان یک فرد را به دلیل "مباشرت در #سرقت یک قطعه #مرغ به قیمت ۶ هزار تومان" به ۳ سال #حبس و ۷۴ ضربه #شلاق محکوم کرد!

👈یعنی بیشتر از محکومیت سعید مرتضوی!
و یک پنجم محکومیت ابوالفضل میرعلی (پرونده فساد ۱۲ هزار میلیارد تومانی بانک ثامن)

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد درگذشت عباس امیرانتظام
نیم قرن زندان برای اثبات بی‌گناهی

مردی که سال‌ها به اتهام واهی «جاسوسی برای آمریکا» زندانی کشید. شرح ستمی که بر او رفته است دل هر انسان باوجدانی را به درد می‌آورد.
او تا واپسین دقایق عمرش برای اثبات بی‌گناهی جنگید.
عباس امیر انتظام به روایت همسرش؛ در قتل‌های زنجیره‌ای جزو لیست بود.
روز گذشته، ۲۰ تیر ۱۴۰۲، روزنامه اعتماد گفتگویی با خانم الهه میزانی، همسر عباس امیرانتظام، منتشر کرد. او در این مصاحبه گفت::
«در زمان قتل‌های زنجیره‌ای ما هم جزو لیست بودیم. ولی عملی نشد.»

شاید نکته درخشان زندگی امیرانتظام ملاقات با محمدی‌گیلانی قاضی پرونده‌اش بود. محمدی‌گیلانی ابتدا حکم به اعدام و سپس حبس ابد او داده بود. او پس از این ملاقات نوشت:
«انتقام‌جویی نه‌تنها در تضاد با منافع ملی ست که دوباره جامعه را از پویش و رشد و تکاپو بازمی‌دارد و به دور باطل خشونت و انتقام می‌اندازد. جامعه امروز ایران بیش از هر چیز تشنه اخلاق بخشایشگرانه است. ارتقای اخلاقی در گروی بخشودن خشونت‌ورزان اما از یادنبردن جنایات آن‌هاست.»

#یاری_مدنی_توانا #اعدام #حبس #دادرسی #دادخواهی
#عباس_امیرانتظام

@Tavaana_TavaanaTech