گروهی تحت عنوان شبکه سراسری انقلاب «زن زندگی آزادی» بیانیهای به شرح زیر به مناسبت آغاز دومین سال فعالیت کارزار سهشنبههای نه به اعدام منتشر کردند و نسخهای از آن را برای ما ارسال کردند.
جمهوری اسلامی حکومتی است که حیاتش مستمرا به جنایت، کشتار، اعدام، شکنجه، زندان و سرکوب وابسته است. از آنجا که در میان همه این ابزارهای بقا، اعدام همواره نقشی منحصر به فرد برای حکومت داشته، مبارزه و جنبش علیه اعدام در ایران هم به عنوان نمادی از مقاومت مردم چند دهه قدمت دارد. مبارزهای که در سالهای اخیر به یکی از مهمترین جنبشهای زنده درون جامعه بدل شده است.
در دل این روند تاریخی جامعه ایران علیه اعدام و برای دفاع از حق زندگی، کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران که از ۹ بهمن ۱۴۰۲ در پی اعدام #محمد_قبادلو و #فرهاد_سلیمی در زندان قزلحصار اعلام موجودیت کرد. اقدامی درخشان از سوی زندانیان، که در تولد یکسالگیاش باید از آن به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات کل جامعه علیه اعدام یاد کرد.
همزمان با آغاز دومین سال فعالیت کارزار سهشنبههای نه به اعدام و به پاس تلاشهای سرسختانه و مستمر زندانیان، باید بر نکات کلیدی زیر به عنوان دستاوردهای این کارزار تاکید کرد:
۱. این کارزار با به میدان آوردن زندانیان ۳۴ زندان کشور ظرف مدت یکسال و ایجاد فضایی برای فعالیت هماهنگ، منظم و سراسری، سیاهچالههای جمهوری اسلامی، این نمادهای وحشت حکومت را اکنون به یکی از کانونهای اعتراض و سنگر محکم جامعه برابر رژیم تبدیل کرده است.
۲. پیوند دادن زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در مبارزه هدفمند علیه اعدام، از جمله دیگر دستاوردهای مهم این کارزار بوده که نه فقط بر دامنه اجتماعی آن افزوده؛ بلکه اساسا سنتها و فرهنگهای مبارزاتی تازهای را در زندانهای جمهوری اسلامی بنا نهاده است.
۳. سهشنبههای نه به اعدام، در عین حال از روز نخست فراخوانی بوده است به مردم، سازمانها و نهادهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی و نیز احزاب و سازمانهای اپوزیسیون؛ فراخوانی که پس از یک سال به خوبی میبینیم حول آن چه مجموعه عظیمی از فعالیتها، همکاریها و همصداییها در داخل و خارج کشور به راه افتاده است.
بله! کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران، یک سرمایه سیاسی مهم جامعه ایران و انقلاب «زن زندگی آزادی» و سلاح قدرتمند مردم ایران علیه حکومت اعدامی است؛ کارزاری که از یکسو خود نتیجه دههها مبارزه در سطح جامعه است و از سوی دیگر خواستار این است که پژواک صدای مبارزه علیه اعدام، باید دهها برابر بلندتر شود.
به همین دلیل، در آغاز به کار دومین سال فعالیت کارزار سهشنبههای نه به اعدام، بیش از پیش ضروری است که همه نیروهای مخالف اعدام، همه انسانهای آزادیخواه و برابریطلب، از این کارزار در میدان عمل و به صورت فعالانه حمایت کنند. وقت آن است که تمامی تشکلها و فعالین در داخل کشور، همه کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران، دانشآموزان، معلمان، زنان و رنگینکمانیها، تمامی سازمانها، نهادها و احزاب سیاسی اپوزیسیون، پشتیبانی کامل عملی خود را از این کارزار درخشان علیه اعدام و علیه حکومت اعدامی نشان دهند.
در برابر حکومتی که برای بقای سیاسیاش به دنبال گردنی برای طناب دارش میگردد، ما مردم ایران چیزی برای دفاع از خود نداریم جز زنجیرهای انسانی که همه مبارزات، فعالیتها، دردها، رنجها و دادخواهیهایمان را به هم پیوند میزند.
✊ حکومت اعدامی نابود باید گردد
✌️ پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی
🌐 #شبکه_سراسری_انقلاب_زن_زندگی_آزادی
(شامل تشکلها و گروههای مبارزاتی دانشجویی، زنان، جوانان و دانشآموزان)
۹ بهمن ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی حکومتی است که حیاتش مستمرا به جنایت، کشتار، اعدام، شکنجه، زندان و سرکوب وابسته است. از آنجا که در میان همه این ابزارهای بقا، اعدام همواره نقشی منحصر به فرد برای حکومت داشته، مبارزه و جنبش علیه اعدام در ایران هم به عنوان نمادی از مقاومت مردم چند دهه قدمت دارد. مبارزهای که در سالهای اخیر به یکی از مهمترین جنبشهای زنده درون جامعه بدل شده است.
در دل این روند تاریخی جامعه ایران علیه اعدام و برای دفاع از حق زندگی، کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران که از ۹ بهمن ۱۴۰۲ در پی اعدام #محمد_قبادلو و #فرهاد_سلیمی در زندان قزلحصار اعلام موجودیت کرد. اقدامی درخشان از سوی زندانیان، که در تولد یکسالگیاش باید از آن به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات کل جامعه علیه اعدام یاد کرد.
همزمان با آغاز دومین سال فعالیت کارزار سهشنبههای نه به اعدام و به پاس تلاشهای سرسختانه و مستمر زندانیان، باید بر نکات کلیدی زیر به عنوان دستاوردهای این کارزار تاکید کرد:
۱. این کارزار با به میدان آوردن زندانیان ۳۴ زندان کشور ظرف مدت یکسال و ایجاد فضایی برای فعالیت هماهنگ، منظم و سراسری، سیاهچالههای جمهوری اسلامی، این نمادهای وحشت حکومت را اکنون به یکی از کانونهای اعتراض و سنگر محکم جامعه برابر رژیم تبدیل کرده است.
۲. پیوند دادن زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در مبارزه هدفمند علیه اعدام، از جمله دیگر دستاوردهای مهم این کارزار بوده که نه فقط بر دامنه اجتماعی آن افزوده؛ بلکه اساسا سنتها و فرهنگهای مبارزاتی تازهای را در زندانهای جمهوری اسلامی بنا نهاده است.
۳. سهشنبههای نه به اعدام، در عین حال از روز نخست فراخوانی بوده است به مردم، سازمانها و نهادهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی و نیز احزاب و سازمانهای اپوزیسیون؛ فراخوانی که پس از یک سال به خوبی میبینیم حول آن چه مجموعه عظیمی از فعالیتها، همکاریها و همصداییها در داخل و خارج کشور به راه افتاده است.
بله! کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران، یک سرمایه سیاسی مهم جامعه ایران و انقلاب «زن زندگی آزادی» و سلاح قدرتمند مردم ایران علیه حکومت اعدامی است؛ کارزاری که از یکسو خود نتیجه دههها مبارزه در سطح جامعه است و از سوی دیگر خواستار این است که پژواک صدای مبارزه علیه اعدام، باید دهها برابر بلندتر شود.
به همین دلیل، در آغاز به کار دومین سال فعالیت کارزار سهشنبههای نه به اعدام، بیش از پیش ضروری است که همه نیروهای مخالف اعدام، همه انسانهای آزادیخواه و برابریطلب، از این کارزار در میدان عمل و به صورت فعالانه حمایت کنند. وقت آن است که تمامی تشکلها و فعالین در داخل کشور، همه کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران، دانشآموزان، معلمان، زنان و رنگینکمانیها، تمامی سازمانها، نهادها و احزاب سیاسی اپوزیسیون، پشتیبانی کامل عملی خود را از این کارزار درخشان علیه اعدام و علیه حکومت اعدامی نشان دهند.
در برابر حکومتی که برای بقای سیاسیاش به دنبال گردنی برای طناب دارش میگردد، ما مردم ایران چیزی برای دفاع از خود نداریم جز زنجیرهای انسانی که همه مبارزات، فعالیتها، دردها، رنجها و دادخواهیهایمان را به هم پیوند میزند.
✊ حکومت اعدامی نابود باید گردد
✌️ پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی
🌐 #شبکه_سراسری_انقلاب_زن_زندگی_آزادی
(شامل تشکلها و گروههای مبارزاتی دانشجویی، زنان، جوانان و دانشآموزان)
۹ بهمن ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤25👍8🕊3💔3
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، همراه با پدر و مادر جاویدنام مصطفی کریمبیگی، بر سر مزار تعدادی از جاویدنامان ایران، حضور یافتند.
خانم محمدی، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«آخرین دیدارم با مادر توران صدیقی، مادر فرهاد مجدم در کنار ناهید شیرپیشه و سایر مادران در منزل پوران ناظمی بود. روزی که دستانمان را برای ایستادن برای دادخواهی در دستان هم گذاشتیم.
مادر مجدم تا آخرین دقایق عمرش برای دادخواهی مبارزه کرد. او در مسیری که برای شرکت در دادگاه منوچهر بختیاری پدر دادخواه می رفت، تصادف کرد و جان باخت.
اکنون برای دیدار با مادر توران و یادآوری عهد و پیمانمان بر سر مزارش ایستاده ایم.
در کنار پدر و مادر دادخواه، شهناز اکملی و محمد کریم بیگی بر سر مزار کشته شدگان اعتراضات رفتیم.
نامشان جاودانه
نرگس محمدی
۱۱ اسفند ۱۴»
#فرهاد_مجدم #مصطفی_کریمبیگی #توران_صدیقی #ناهید_شیرپیشه #آبان_ادامه_دارد #دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، همراه با پدر و مادر جاویدنام مصطفی کریمبیگی، بر سر مزار تعدادی از جاویدنامان ایران، حضور یافتند.
خانم محمدی، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«آخرین دیدارم با مادر توران صدیقی، مادر فرهاد مجدم در کنار ناهید شیرپیشه و سایر مادران در منزل پوران ناظمی بود. روزی که دستانمان را برای ایستادن برای دادخواهی در دستان هم گذاشتیم.
مادر مجدم تا آخرین دقایق عمرش برای دادخواهی مبارزه کرد. او در مسیری که برای شرکت در دادگاه منوچهر بختیاری پدر دادخواه می رفت، تصادف کرد و جان باخت.
اکنون برای دیدار با مادر توران و یادآوری عهد و پیمانمان بر سر مزارش ایستاده ایم.
در کنار پدر و مادر دادخواه، شهناز اکملی و محمد کریم بیگی بر سر مزار کشته شدگان اعتراضات رفتیم.
نامشان جاودانه
نرگس محمدی
۱۱ اسفند ۱۴»
#فرهاد_مجدم #مصطفی_کریمبیگی #توران_صدیقی #ناهید_شیرپیشه #آبان_ادامه_دارد #دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔26👍13🥰2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی فرهاد حافظی سمنانی، از زندان اوین
"نوروز بیبهار"
آمده نوروز، اما کو بهار؟
تا زداید از تن ایران این غبار
کو نشان از فصل تازه، روز نو؟
تا شود دلها کمی امیدوار
مردمی در آرزوی زندگی
زخمی از جور و جفای روزگار
سالها میهن گرفتار شب است
غرق تشویش، دلها بیقرار
روزگاری باغمان آباد بود
پُرثمر، پُررونق و پُربار
ناگهان اما ز جور جاهلان
زرد شد آن باغ زیبا، بیقرار
خانهای در دست ستم ویرانه شد
این چنین شد خانه زاغ و شغال
سالها در حسرت صبحی دگر
ملتی لبریز غم، چشمانتظار
دستِ عفریت سیاهی میزند
آرزوها را در این ظلمت به دار
سالها پیچیده اینجا بوی مرگ
مردمانی در عذاب و داغدار
زندگی را جاهلان سر میبُرند
عشق را کردهاند اینجا سنگسار
سایه افکنده است بر تبریک عید
این هوای سرد و حزنانگیز و تار
در نبود عشق و آزادی چنین
دشتِ دلها گشته مثل شورهزار
سرزمینم تشنهی آزادی است
ای خدا، بر ما رهایی را ببار
هموطن، در مان ما در همدلیست
بذرِ عشق و همدلی در شب بکار
دیگر این غُفلِ سکوت را بشکن و
فریادِ آزادی از جان برآر
پل بزن با عشق، سوی روز نو
تا سرآید این شبِ اندوهبار
قاصدِ نوروز و فصلی تازه باش
تا بیاید بعد از این سرما، بهار
تا برآید از دل خاکسترش
خاکِمان ایرانمان، ققنوسوار
تا پیامِ صلح و آزادی دهیم
بر جهان، زین پهنهی پرافتخار!
#بیانیه #نوروز۱۴۰۴ #نوروز #فرهاد_حافظی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"نوروز بیبهار"
آمده نوروز، اما کو بهار؟
تا زداید از تن ایران این غبار
کو نشان از فصل تازه، روز نو؟
تا شود دلها کمی امیدوار
مردمی در آرزوی زندگی
زخمی از جور و جفای روزگار
سالها میهن گرفتار شب است
غرق تشویش، دلها بیقرار
روزگاری باغمان آباد بود
پُرثمر، پُررونق و پُربار
ناگهان اما ز جور جاهلان
زرد شد آن باغ زیبا، بیقرار
خانهای در دست ستم ویرانه شد
این چنین شد خانه زاغ و شغال
سالها در حسرت صبحی دگر
ملتی لبریز غم، چشمانتظار
دستِ عفریت سیاهی میزند
آرزوها را در این ظلمت به دار
سالها پیچیده اینجا بوی مرگ
مردمانی در عذاب و داغدار
زندگی را جاهلان سر میبُرند
عشق را کردهاند اینجا سنگسار
سایه افکنده است بر تبریک عید
این هوای سرد و حزنانگیز و تار
در نبود عشق و آزادی چنین
دشتِ دلها گشته مثل شورهزار
سرزمینم تشنهی آزادی است
ای خدا، بر ما رهایی را ببار
هموطن، در مان ما در همدلیست
بذرِ عشق و همدلی در شب بکار
دیگر این غُفلِ سکوت را بشکن و
فریادِ آزادی از جان برآر
پل بزن با عشق، سوی روز نو
تا سرآید این شبِ اندوهبار
قاصدِ نوروز و فصلی تازه باش
تا بیاید بعد از این سرما، بهار
تا برآید از دل خاکسترش
خاکِمان ایرانمان، ققنوسوار
تا پیامِ صلح و آزادی دهیم
بر جهان، زین پهنهی پرافتخار!
#بیانیه #نوروز۱۴۰۴ #نوروز #فرهاد_حافظی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍19💔10
کاملیا سجادیان، مادر دادخواه محمدحسن ترکمان، با انتشار پستی در اینستاگرام خواهان اتحاد خانوادههای دادخواه شد. او از مادران دادخواه خواست عکسی در کنار فرزندشان منتشر کنند و بنویسند:
من هم مادر کسی هستم
در همان ساعات ابتدایی بسیاری از خانوادههای دادخواه از این پست حمایت کردند و بر دادخواهی خون بهناحقریختهشده فرزندانشان تاکید کردند.
پستهای مادران جواد موسوی، پژمان قلیپور، نوید بهبودی، صالح میرهاشمی، امید مؤیدی، فریدون محمودی، محسن موسوی، پدر آیلار حقی و مادر سیاوش محمودی را در این تصاویر میبینید.
dadkhahe_javadmousavi
madare_pesaram1
madare.naviid
madare_saleh65
farzanemoaydi
leilymahdavi5866
haghi_maleki
golimohammadi48
samousavi44
fereidoon_mahmoodi69
#دادخواهی #جواد_موسوی #محسن_موسوی #آیلار_حقی #نوید_بهبودی #پژمان_قلیپور #فرهاد_محمودی #سیاوش_محمودی #امید_مؤیدی #صالح_میرهاشمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من هم مادر کسی هستم
در همان ساعات ابتدایی بسیاری از خانوادههای دادخواه از این پست حمایت کردند و بر دادخواهی خون بهناحقریختهشده فرزندانشان تاکید کردند.
پستهای مادران جواد موسوی، پژمان قلیپور، نوید بهبودی، صالح میرهاشمی، امید مؤیدی، فریدون محمودی، محسن موسوی، پدر آیلار حقی و مادر سیاوش محمودی را در این تصاویر میبینید.
dadkhahe_javadmousavi
madare_pesaram1
madare.naviid
madare_saleh65
farzanemoaydi
leilymahdavi5866
haghi_maleki
golimohammadi48
samousavi44
fereidoon_mahmoodi69
#دادخواهی #جواد_موسوی #محسن_موسوی #آیلار_حقی #نوید_بهبودی #پژمان_قلیپور #فرهاد_محمودی #سیاوش_محمودی #امید_مؤیدی #صالح_میرهاشمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍27❤7
پنج نفر از شش زندانی عقیدتی سیاسی (اهل سنت) محکوم به اعدام زندان وکیلآباد مشهد، امروز صبح بدون اطلاع قبلی و ملاقات آخر با خانوادههایشان اعدام شدند.
مالکفدایینسب، تاجمحمد خرمالی، فرهاد شاکری، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج افراد اعدام شده هستند.
از این پرونده تنها عیسی عیدمحمدی هنوز اعدام نشده است.
عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پروندهای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال ۱۴۰۳، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.
#عیسی_عیدمحمدی #فرهاد_شاکری #عبدالرحمن_گرگیج #مالک_فدایی_نسب #تاج_محمد_خرمالی #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مالکفدایینسب، تاجمحمد خرمالی، فرهاد شاکری، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج افراد اعدام شده هستند.
از این پرونده تنها عیسی عیدمحمدی هنوز اعدام نشده است.
عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پروندهای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال ۱۴۰۳، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.
#عیسی_عیدمحمدی #فرهاد_شاکری #عبدالرحمن_گرگیج #مالک_فدایی_نسب #تاج_محمد_خرمالی #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔49🕊3❤2👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر فرهاد میثمی سنجاقسینه با شعار اعتراضی میسازد
این فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق با انتشار ویدیویی در اینستاگرامش نوشت:
« #زن_زندگی_آزادی
جامعهی مدنی و خصوصاً زنان این سرزمین، جبهههای ایستادگی و مقاومت را طی این سالها بسیار به پیش بردهاند. کاری که ۷سال پیش یک همراهیِ کوچکِ مدنی محسوب میشد، امروز دیگر در میانِ این همه کنشهای جسورانهی ایستادگی، محلّی از اِعراب ندارد؛ برای این زمان دیگر خیلی عقب است. امّا این کارِ کوچک برای من یادی از یک دوستِ دربند است و نمادی از همراهی و ایستادگیِ او برای حقوقِ جمعیمان.
اگرچه همگی ما، زنان و مردان این سرزمین، ذیل سلطه و تضییعِ حقوق جمعیِ کلان قرار داشتهایم، امّا در این مسیر، نیمی از جمعیت (زنان ایران) همواره تحتِ ظلم و تبعیضِ "مضاعفی" زیستهاند. #رضا_خندان بهعنوانِ یک تلاشگرِ اصیلِ حقوق انسان معتقد بود اگر نیمی از جمعیت رضایت دهند به بردگیِ مضاعفِ نیمی دیگر، در چنین شرایطی هرگز آزادیِ واقعی برای هیچکس قابل تحقّق نخواهد بود. او را بابتِ ایستادن پای این اعتقاد، محکوم کردهاند به سپری کردنِ سالهایی از عمر پشت میلههای زندان.
در میان این همه مصیبتها و معضلاتِ عدیده که مردمانِ این سرزمین امروزه با آن دست به گریبانند، شاید هیچ محسوب شود امروز باز به چنین کارِ کوچکی پرداختن. امّا در حدودِ مورچهسانی که بازهی زیستِ من است هم، نمیتوان و نباید عاطل نشست به بهانهی کوچک بودن؛ در همان اندازه هم وظیفههایی هست به تداوم و استمرار، به یادداری و ارج نهادن بر تمام هزینههای بزرگی که بسیاری دیگران در ایستادگیهای بزرگ و ارزشمندشان پرداختهاند و همچنان میپردازند.»
#نه_به_حجاب_اجباری
#من_به_حجاب_اجباری_اعتراض_دارم
#آزادی_رضا_خندان #رضا_خندان #فرهاد_میثمی
#آزادی_همه_زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق با انتشار ویدیویی در اینستاگرامش نوشت:
« #زن_زندگی_آزادی
جامعهی مدنی و خصوصاً زنان این سرزمین، جبهههای ایستادگی و مقاومت را طی این سالها بسیار به پیش بردهاند. کاری که ۷سال پیش یک همراهیِ کوچکِ مدنی محسوب میشد، امروز دیگر در میانِ این همه کنشهای جسورانهی ایستادگی، محلّی از اِعراب ندارد؛ برای این زمان دیگر خیلی عقب است. امّا این کارِ کوچک برای من یادی از یک دوستِ دربند است و نمادی از همراهی و ایستادگیِ او برای حقوقِ جمعیمان.
اگرچه همگی ما، زنان و مردان این سرزمین، ذیل سلطه و تضییعِ حقوق جمعیِ کلان قرار داشتهایم، امّا در این مسیر، نیمی از جمعیت (زنان ایران) همواره تحتِ ظلم و تبعیضِ "مضاعفی" زیستهاند. #رضا_خندان بهعنوانِ یک تلاشگرِ اصیلِ حقوق انسان معتقد بود اگر نیمی از جمعیت رضایت دهند به بردگیِ مضاعفِ نیمی دیگر، در چنین شرایطی هرگز آزادیِ واقعی برای هیچکس قابل تحقّق نخواهد بود. او را بابتِ ایستادن پای این اعتقاد، محکوم کردهاند به سپری کردنِ سالهایی از عمر پشت میلههای زندان.
در میان این همه مصیبتها و معضلاتِ عدیده که مردمانِ این سرزمین امروزه با آن دست به گریبانند، شاید هیچ محسوب شود امروز باز به چنین کارِ کوچکی پرداختن. امّا در حدودِ مورچهسانی که بازهی زیستِ من است هم، نمیتوان و نباید عاطل نشست به بهانهی کوچک بودن؛ در همان اندازه هم وظیفههایی هست به تداوم و استمرار، به یادداری و ارج نهادن بر تمام هزینههای بزرگی که بسیاری دیگران در ایستادگیهای بزرگ و ارزشمندشان پرداختهاند و همچنان میپردازند.»
#نه_به_حجاب_اجباری
#من_به_حجاب_اجباری_اعتراض_دارم
#آزادی_رضا_خندان #رضا_خندان #فرهاد_میثمی
#آزادی_همه_زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤30👍11🕊1
«یادمان ۵ زندانی سیاسی اعدام شده ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بند زنان اوین برگزار شد
در همراهی با کارزار مدنی «سهشنبههای نه به اعدام» زندانیان بند زنان اوین مراسمی به یاد پانزدهمین سالگرد اعدام پنج زندانی سیاسی برگزار کردند فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان
این یادمان در فضای هواخوری زندان و با خواندن بخشهایی از نامههای ماندگار فرزاد کمانگر آغاز شد؛ واژههایی که پس از گذر سالها هنوز از امید، مهر ایستادگی و عشق به مردم سخن میگویند.
در ادامه زندانیان بیوگرافی و روایت مبارزات هر یک از جان باختگان ۱۹ اردیبهشت را برای حاضران قرائت کردند؛ روایتهایی که پرده از شرافت انسانی در برابر ماشین سرکوب برمیدارند.
در بخشی دیگر از مراسم اشعاری در وصف مقاومت و مبارزه خوانده شد. سپس روایتهایی از همبندیان سابق شیرین علمهولی خوانده شد؛ روایتهایی زنده و انسانی که تصویری از زنی را ترسیم میکردند که در قلب تاریکی، روشنایی را پاس داشت.
پایان بخش این مراسم خوانش دسته جمعی سرود ماندگار خون ارغوانها بود؛ سرودی که نماد فریادهای سرکوب شده و عهدی دوباره با آرمان آزادی و کرامت انسانی است. این یادمان، ضمن ادای احترام به جان باختگان فرصتی بود برای یادآوری آن که راه آزادی را نمیتوان در بند کرد.»
ـ گزارش بالا در صفحات شبکههای اجتماعی گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، منتشر شده است.
ـ لازم به ذکر است، هنوز محل دفن افراد اعدام شده فوقالذکر به خانوادههای آنها اعلام نشده است و این مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است.
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علم_هولی #علی_حیدریان #فرهاد_وکیلی #مهدی_اسلامیان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در همراهی با کارزار مدنی «سهشنبههای نه به اعدام» زندانیان بند زنان اوین مراسمی به یاد پانزدهمین سالگرد اعدام پنج زندانی سیاسی برگزار کردند فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان
این یادمان در فضای هواخوری زندان و با خواندن بخشهایی از نامههای ماندگار فرزاد کمانگر آغاز شد؛ واژههایی که پس از گذر سالها هنوز از امید، مهر ایستادگی و عشق به مردم سخن میگویند.
در ادامه زندانیان بیوگرافی و روایت مبارزات هر یک از جان باختگان ۱۹ اردیبهشت را برای حاضران قرائت کردند؛ روایتهایی که پرده از شرافت انسانی در برابر ماشین سرکوب برمیدارند.
در بخشی دیگر از مراسم اشعاری در وصف مقاومت و مبارزه خوانده شد. سپس روایتهایی از همبندیان سابق شیرین علمهولی خوانده شد؛ روایتهایی زنده و انسانی که تصویری از زنی را ترسیم میکردند که در قلب تاریکی، روشنایی را پاس داشت.
پایان بخش این مراسم خوانش دسته جمعی سرود ماندگار خون ارغوانها بود؛ سرودی که نماد فریادهای سرکوب شده و عهدی دوباره با آرمان آزادی و کرامت انسانی است. این یادمان، ضمن ادای احترام به جان باختگان فرصتی بود برای یادآوری آن که راه آزادی را نمیتوان در بند کرد.»
ـ گزارش بالا در صفحات شبکههای اجتماعی گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، منتشر شده است.
ـ لازم به ذکر است، هنوز محل دفن افراد اعدام شده فوقالذکر به خانوادههای آنها اعلام نشده است و این مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است.
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علم_هولی #علی_حیدریان #فرهاد_وکیلی #مهدی_اسلامیان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25🕊4❤2👍1
نامه وریشه مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به معلم اعدامی فرزاد کمانگر 🌱
به نام معلمی که مرگ را به زانو درآورد
سلام فرزاد …
سلام به تویی که دیگر یک نام نیستی؛
راه هستی، فانوسی در مه و صدایی در سکوت تاریخ هستی.
من تو را نه با چشم، که با جان دیدهام؛
میان سطرهای خاکخوردهی دفترهای مدرسهی ده،
لابهلای اشکهای کودکانی که پدرشان از کوه بازنگشت…
تو را میان فریاد بیصدای مادری که زبانش را جرم شمردند، شناختم.
تو را نمیشناختم،
اما گویی قرنهاست که با من هستی، چون حقیقت، چون درد، چون آرمان.
انها که دار را برایت برافراشتند…
نفهمیدند
که دار، قامت کسی را خم نمیکند
که به افق ایستاده باشد.
آنها گمان کردند میتوانند تو را پایان دهند،
غافل از آنکه تو همان سحرگاه آغاز شدی؛
در لحظهی خاموشی، فریاد شدی،
در مرگ، زاده شدی.
فرزاد،
تو فقط یک معلم نبودی و نیستی، تو فلسفهی زیستن در زمانهی مردگان هستی.
فرزاد، تو جویباری هستی که از رود صمد بهرنگی سرچشمه گرفت؛ در خاک تشنهی کودکان جاری شدی، بیآنکه از سنگلاخ بترسد،
تو تجسم صداقت بودی در عصر جعل،
تجسم امید در سرزمینی که واژهها را تیرباران میکنند.
میخواستی رؤیا را از تختهی کلاس جدا کنی
و به دیوار واقعیت بیاویزی؛
رؤیاهایی که از دل فقر آمده بودند،
اما شکوهشان از تمام قصرها بیشتر بود.
آنها بازجویت را به سراغم فرستادند.
گفت: «او هم همینجا نشست. نتوانست بماند و …»
و من گفتم:
او توانست
از مرگ، جاودانگی بیافریند.
از سکوت، فریاد بسازد.
از کلاس، قیام خلق کند.
من ادامهی توام، فرزاد.
ادامهی شیرین علمهولی،
زنی که عشقش به زندگی، به زبان مادریاش، و به آزادی، جرمش شد؛ سر به دار شد
اما نامش را بر کوه و باد و واژه حک کرد.
ادامهی فرهادی
که از مرگ نترسید چون حقیقت را در آغوش کشیده بود.
ادامهی علی حیدریان
که زاگرس در قلبش میتپید.
مهدی اسلامیان
که سکوت نکرد و تا لحظهی آخر، لبهایش بر حقیقت بسته نشد.
ادامهی تمام آنهایی که مرگ را در آغوش کشیدند تا ما بایستیم.
و ما هنوز ایستادهایم.
دستهایمان شاید بسته باشند،
اما صدایمان از همیشه بلندتر است.
هر روز، حقیقت را با تازیانهی انکار میزنند؛
هر صبح، واژههایمان را در دادگاه بیعدالتی محاکمه میکنند؛
و ما، با هر زخم، معنا میسازیم…
با هر تحقیر، قامت میافرازیم…
با هر خفقان، نفس تازهای برای آزادی میکشیم.
فرزاد،
تو دیگر نام نیستی.
تو درختی هستی که هر شاخهاش
یک معلم است، یک شاعر، یک عصیان گر.
و من؟
من امروز در همان نقطهای ایستادهام که تو ایستادی.
برای من نیز دار را برافراشتهاند.
اما هراسی در دل ندارم.
زیرا کسی که حقیقت را بر دوش میکشد،
در میدان نبرد، تنها ایستادگی را میشناسد،
اگر مرگ، تاوان بر دوش کشیدن حقیقت است،
بگذار من نیز بهای آن را بپردازم.
ما زاده شدهایم تا بایستیم، نه بگریزیم.
و این راه، راه رفتن نیست…
راه برخاستن است.
تا آخرین کلمه،
تا آخرین کودک،
تا آخرین کوه
که چون زاگرس پابرجاست…
راه تو ادامه دارد، معلمم—
در صدای ما،
در گامهای استواری که بر خاک میکوبیم،
در دلهایی که هنوز برای آزادی میتپند…
راه تو ادامه دارد،
تا پیروزی.
«دار، ما را نمیشکند؛ تنها ریشههایمان را به ژرفای خاک میفرستد.»
وریشه مرادی _ زندانی اعدامی بند زنان اوین
اردیبهشت ۱۴۰۴ 🌱
#StopExecution
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علمهولی #فرهاد_وکیلی #علی_حیدریان #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نام معلمی که مرگ را به زانو درآورد
سلام فرزاد …
سلام به تویی که دیگر یک نام نیستی؛
راه هستی، فانوسی در مه و صدایی در سکوت تاریخ هستی.
من تو را نه با چشم، که با جان دیدهام؛
میان سطرهای خاکخوردهی دفترهای مدرسهی ده،
لابهلای اشکهای کودکانی که پدرشان از کوه بازنگشت…
تو را میان فریاد بیصدای مادری که زبانش را جرم شمردند، شناختم.
تو را نمیشناختم،
اما گویی قرنهاست که با من هستی، چون حقیقت، چون درد، چون آرمان.
انها که دار را برایت برافراشتند…
نفهمیدند
که دار، قامت کسی را خم نمیکند
که به افق ایستاده باشد.
آنها گمان کردند میتوانند تو را پایان دهند،
غافل از آنکه تو همان سحرگاه آغاز شدی؛
در لحظهی خاموشی، فریاد شدی،
در مرگ، زاده شدی.
فرزاد،
تو فقط یک معلم نبودی و نیستی، تو فلسفهی زیستن در زمانهی مردگان هستی.
فرزاد، تو جویباری هستی که از رود صمد بهرنگی سرچشمه گرفت؛ در خاک تشنهی کودکان جاری شدی، بیآنکه از سنگلاخ بترسد،
تو تجسم صداقت بودی در عصر جعل،
تجسم امید در سرزمینی که واژهها را تیرباران میکنند.
میخواستی رؤیا را از تختهی کلاس جدا کنی
و به دیوار واقعیت بیاویزی؛
رؤیاهایی که از دل فقر آمده بودند،
اما شکوهشان از تمام قصرها بیشتر بود.
آنها بازجویت را به سراغم فرستادند.
گفت: «او هم همینجا نشست. نتوانست بماند و …»
و من گفتم:
او توانست
از مرگ، جاودانگی بیافریند.
از سکوت، فریاد بسازد.
از کلاس، قیام خلق کند.
من ادامهی توام، فرزاد.
ادامهی شیرین علمهولی،
زنی که عشقش به زندگی، به زبان مادریاش، و به آزادی، جرمش شد؛ سر به دار شد
اما نامش را بر کوه و باد و واژه حک کرد.
ادامهی فرهادی
که از مرگ نترسید چون حقیقت را در آغوش کشیده بود.
ادامهی علی حیدریان
که زاگرس در قلبش میتپید.
مهدی اسلامیان
که سکوت نکرد و تا لحظهی آخر، لبهایش بر حقیقت بسته نشد.
ادامهی تمام آنهایی که مرگ را در آغوش کشیدند تا ما بایستیم.
و ما هنوز ایستادهایم.
دستهایمان شاید بسته باشند،
اما صدایمان از همیشه بلندتر است.
هر روز، حقیقت را با تازیانهی انکار میزنند؛
هر صبح، واژههایمان را در دادگاه بیعدالتی محاکمه میکنند؛
و ما، با هر زخم، معنا میسازیم…
با هر تحقیر، قامت میافرازیم…
با هر خفقان، نفس تازهای برای آزادی میکشیم.
فرزاد،
تو دیگر نام نیستی.
تو درختی هستی که هر شاخهاش
یک معلم است، یک شاعر، یک عصیان گر.
و من؟
من امروز در همان نقطهای ایستادهام که تو ایستادی.
برای من نیز دار را برافراشتهاند.
اما هراسی در دل ندارم.
زیرا کسی که حقیقت را بر دوش میکشد،
در میدان نبرد، تنها ایستادگی را میشناسد،
اگر مرگ، تاوان بر دوش کشیدن حقیقت است،
بگذار من نیز بهای آن را بپردازم.
ما زاده شدهایم تا بایستیم، نه بگریزیم.
و این راه، راه رفتن نیست…
راه برخاستن است.
تا آخرین کلمه،
تا آخرین کودک،
تا آخرین کوه
که چون زاگرس پابرجاست…
راه تو ادامه دارد، معلمم—
در صدای ما،
در گامهای استواری که بر خاک میکوبیم،
در دلهایی که هنوز برای آزادی میتپند…
راه تو ادامه دارد،
تا پیروزی.
«دار، ما را نمیشکند؛ تنها ریشههایمان را به ژرفای خاک میفرستد.»
وریشه مرادی _ زندانی اعدامی بند زنان اوین
اردیبهشت ۱۴۰۴ 🌱
#StopExecution
#فرزاد_کمانگر #شیرین_علمهولی #فرهاد_وکیلی #علی_حیدریان #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤38🕊5👍4
فرهاد آویژه، شهروند اهل دهدشت، پس از احضار و حضور در دادگاه بازداشت شده و به زندان یاسوج منتقل شده است.
طبق گزارش دریافتی، آقای فرهاد آویژه، در اوایل اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ احضاریهای جهت حضور در دادگاه برای دفاع بابت اتهام انتسابی (تبلیغ علیه نظام) دریافت کرد. حدود دو هفته قبل در موعد مقرر به دادگاه مراجعه کرد و پس از حضور در دادگاه بازداشت و به زندان یاسوج منتقل شد.
آقای آویژه پیشتر هم سابقه بازداشت داشته است.
#فرهاد_آویژه #دهدشت #یاسوج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، آقای فرهاد آویژه، در اوایل اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ احضاریهای جهت حضور در دادگاه برای دفاع بابت اتهام انتسابی (تبلیغ علیه نظام) دریافت کرد. حدود دو هفته قبل در موعد مقرر به دادگاه مراجعه کرد و پس از حضور در دادگاه بازداشت و به زندان یاسوج منتقل شد.
آقای آویژه پیشتر هم سابقه بازداشت داشته است.
#فرهاد_آویژه #دهدشت #یاسوج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔19🕊8👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی با دکلمه وحید سرخ گل، دو زندانی سیاسی زندان اوین به دست ما رسیده است که تقدیم میکنیم.
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍32❤8🕊1💔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم زادروز جاویدنام عرفان خزائی، بر سر مزارش برگزار شد.
هستی خزائی ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«عرفان عزیزم زادروزت را در حالی که قلبمان سرشار از اندوه است گرامی میداریم.
تو با روحی شجاع و قلبی پر از عشق به آزادی، نه تنها در زندگیت، بلکه در جان ما جاودانه شدی🌱🤍
تو همیشه منبع شجاعت و فداکاری برای ما خواهی بود نام و یادت از دل آزادی خواهان هیچ گاه فراموش نخواهد شد🕊️
زادروزت در آسمانها کنار هم رزمانت خجسته و فرخنده باد❤️✌️
با تشکر از تمام خانواده های عزیز دادخوااه دوستان .اقوام و.آشنایان که لطف کردند و در روز زادروز برادرم کنارمون حضور داشتند به امید جشن بعدی جشن آزادی در کنار هم 🌹
سه سال از کشته شدن برادرم میگذره نه قاتل رو بهمون معرفی کردن نه قصد این کار را دارند ما هیچ وقت از تمام عواملی ک باعث کشته شدن برادرم شدن نمیگذاریم ....
#یلدا_آقافضلی
#سپهر_اعظمی
#شهریار_محمدی
#متین_نادرخانی
#رضا_رسایی
#امیر_مهدی_فرخی
#محمدرضا_اسکندری
#جواد_حیدری
#محمد_جامه_بزرگ
#ابراهیم_کتابدار
#فرهاد_مجدم
#ابوالفضل_آدینه_زاده
#سیاوش_محمودی
#فرزین_معروفی
#عادل_کیانپور
#آزیتا_کیانپور
#امین_کیانپور
و جمعی از آسیب دیدگان چشمی
#دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هستی خزائی ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«عرفان عزیزم زادروزت را در حالی که قلبمان سرشار از اندوه است گرامی میداریم.
تو با روحی شجاع و قلبی پر از عشق به آزادی، نه تنها در زندگیت، بلکه در جان ما جاودانه شدی🌱🤍
تو همیشه منبع شجاعت و فداکاری برای ما خواهی بود نام و یادت از دل آزادی خواهان هیچ گاه فراموش نخواهد شد🕊️
زادروزت در آسمانها کنار هم رزمانت خجسته و فرخنده باد❤️✌️
با تشکر از تمام خانواده های عزیز دادخوااه دوستان .اقوام و.آشنایان که لطف کردند و در روز زادروز برادرم کنارمون حضور داشتند به امید جشن بعدی جشن آزادی در کنار هم 🌹
سه سال از کشته شدن برادرم میگذره نه قاتل رو بهمون معرفی کردن نه قصد این کار را دارند ما هیچ وقت از تمام عواملی ک باعث کشته شدن برادرم شدن نمیگذاریم ....
#یلدا_آقافضلی
#سپهر_اعظمی
#شهریار_محمدی
#متین_نادرخانی
#رضا_رسایی
#امیر_مهدی_فرخی
#محمدرضا_اسکندری
#جواد_حیدری
#محمد_جامه_بزرگ
#ابراهیم_کتابدار
#فرهاد_مجدم
#ابوالفضل_آدینه_زاده
#سیاوش_محمودی
#فرزین_معروفی
#عادل_کیانپور
#آزیتا_کیانپور
#امین_کیانپور
و جمعی از آسیب دیدگان چشمی
#دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔20❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احسان، برادر جاویدنام عرفان خزائی، ابن ویدیو از مراسم زادروز عرفان را منتشر کرد و نوشت:
«زادروزت در آسمانها خجسته باد عرفان عزیزم
به جای تو شمع آرزویت را به امید نابودی ظلم و ظالم فوت کردیم.
سپاسگزارم از خانواده های دادخواه که در این همبستگی و در کنار آرامگاه جاوید نام #عرفان_خزایی حضوری سبز داشتند.
#سپهر_اعظمی #محمد_جامعه_بزرگ #یلدا_آقافضلی #متین_نادر_خانی #ابوالفضل_آدینه_زاده #جواد_حیدری #محمد_رضا_اسکندری #ابراهیم_کتابدار #سیاوش_محمودی #امیر_مهدی_فرخی_پور #رضا_رسایی #فرهاد_مجدم #عادل_کیانپور #امین_کیانپور #آزیتا_کیانپور #فرزین_معروفی #نیما_نوری #کیان_حسینی #کومار_کرمی
و تمام جاوید نامان راه آزادی ...
وهمچنین شیر دلان و دلیران آسیب دیده چشمی
#علی_طاحونه #حسین_نادربیگی #امید_رضایی
راه عزیزانمان راه انسانیت و شرف است ، و جان سپردن در این راه افتخار و سربلندیست .دنباله رو راهتان هستیم تا آخرین نفسمان»
khazaei_ehsan66
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«زادروزت در آسمانها خجسته باد عرفان عزیزم
به جای تو شمع آرزویت را به امید نابودی ظلم و ظالم فوت کردیم.
سپاسگزارم از خانواده های دادخواه که در این همبستگی و در کنار آرامگاه جاوید نام #عرفان_خزایی حضوری سبز داشتند.
#سپهر_اعظمی #محمد_جامعه_بزرگ #یلدا_آقافضلی #متین_نادر_خانی #ابوالفضل_آدینه_زاده #جواد_حیدری #محمد_رضا_اسکندری #ابراهیم_کتابدار #سیاوش_محمودی #امیر_مهدی_فرخی_پور #رضا_رسایی #فرهاد_مجدم #عادل_کیانپور #امین_کیانپور #آزیتا_کیانپور #فرزین_معروفی #نیما_نوری #کیان_حسینی #کومار_کرمی
و تمام جاوید نامان راه آزادی ...
وهمچنین شیر دلان و دلیران آسیب دیده چشمی
#علی_طاحونه #حسین_نادربیگی #امید_رضایی
راه عزیزانمان راه انسانیت و شرف است ، و جان سپردن در این راه افتخار و سربلندیست .دنباله رو راهتان هستیم تا آخرین نفسمان»
khazaei_ehsan66
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤21💔8
برای قهرمانان بی ادعای وطن مینویسم که به فراموشی سپرده شدهند
نامش فرهاد یگانه است، متولد یک خرداد ۱۳۵۰ زاده تهران!
فرهاد یگانه در روزهای پیش و پس از خرداد ۸۸، با برخی دوستانش در تمامی تجمعهای جنبش مردمی سبز پیش از انتخابات و راهپیماییهای اعتراضات پس از انتخابات حضور داشت اما در تظاهرات خونین عاشورا ۸۸ در تهران زیر پل کالج فرهاد یگانه تیر میخورد و به شدت مجروح میشود:
فرهاد میگوید ما سه نفر بوديم که توسط اسلحه شات گان يگان ويژه نيروی انتظامی از ناحيه سر هدف قرار گرفتيم. البته يکی از لباس شخصیها هم با کلت به مردم تيراندازی مستقيم میکرد و ما اصلا فکر نمیکرديم پليس هم با سلاح شليک مستقيم کند. اما تا من تيرانداز ضد شورش را ديدم، صورت نفر کناریام متلاشی شد و نفر ديگر را آن طرف سر خيابان خارک زده بود. من که می خواستم به نفر کناری ام کمک کنم، پشت به تيرانداز بودم که به سر من شليک شد و نزديک به ۲۰۰ ساچمه آتشين به سر و بدنم اصابت کرد.
فرهاد میگوید پیش از اینکه تیر بخورد سه تن در اطراف او تیر خورده و در لحظه جان باختهاند. پس از مجروح شدن او، کسانی که او را به بیمارستان میرسانند تصور میکنند او نیز مرده است. فرهاد میگوید شايد مرگ راحتتر و لذتبخشتر از اين زندگی باشد. آخر قبلا تجربهاش کردهام، خيلی هم شيرين بود. نمی دانم خدا چرا مرا برگرداند به اين دنيای پر از ظلم و ستم. شايد قسمت بوده شاهد مظلوميت مردم ايران باشم.
فرهاد یگانه چندین بار تحت عمل جراحی در ایران قرار میگیرد و تا حدودی سلامتی خود را به دست میآورد. فرهاد برای دوری از اذیت و آزار مأموران امنیتی سرانجام از ایران خارج میشود و خود را به سوئد میرساند.
فرهاد در بیمارستانی در شهر Karlstad سوئد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و دکترها چند ساچمه را از گوش او خارج کردند.
فرهاد شجاع و قهرمان برای آزادی کشورش به خیابان رفت و سهم او از آزادی شلیک ۲۰۰ ساچمه شد ، ساچمه های که بعد از گذشت ۱۵ سال در نزدیکی مغزش است دو ساچمه که از جمجهاش عبور کرد و وارد بافت مغزش شد که آسیب مغزی شدیدی ایجاد کرد و سمت چپ بدنش مادامالعمر فلج شد و متاسفانه از کار افتاده شده است.
سکوت و فراموشی ما، زنده به گور کردن همگی ماست.
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده
#عاشورا_خونین_۸۸
#فرهاد_یگانه
#عاشورای۸۸
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامش فرهاد یگانه است، متولد یک خرداد ۱۳۵۰ زاده تهران!
فرهاد یگانه در روزهای پیش و پس از خرداد ۸۸، با برخی دوستانش در تمامی تجمعهای جنبش مردمی سبز پیش از انتخابات و راهپیماییهای اعتراضات پس از انتخابات حضور داشت اما در تظاهرات خونین عاشورا ۸۸ در تهران زیر پل کالج فرهاد یگانه تیر میخورد و به شدت مجروح میشود:
فرهاد میگوید ما سه نفر بوديم که توسط اسلحه شات گان يگان ويژه نيروی انتظامی از ناحيه سر هدف قرار گرفتيم. البته يکی از لباس شخصیها هم با کلت به مردم تيراندازی مستقيم میکرد و ما اصلا فکر نمیکرديم پليس هم با سلاح شليک مستقيم کند. اما تا من تيرانداز ضد شورش را ديدم، صورت نفر کناریام متلاشی شد و نفر ديگر را آن طرف سر خيابان خارک زده بود. من که می خواستم به نفر کناری ام کمک کنم، پشت به تيرانداز بودم که به سر من شليک شد و نزديک به ۲۰۰ ساچمه آتشين به سر و بدنم اصابت کرد.
فرهاد میگوید پیش از اینکه تیر بخورد سه تن در اطراف او تیر خورده و در لحظه جان باختهاند. پس از مجروح شدن او، کسانی که او را به بیمارستان میرسانند تصور میکنند او نیز مرده است. فرهاد میگوید شايد مرگ راحتتر و لذتبخشتر از اين زندگی باشد. آخر قبلا تجربهاش کردهام، خيلی هم شيرين بود. نمی دانم خدا چرا مرا برگرداند به اين دنيای پر از ظلم و ستم. شايد قسمت بوده شاهد مظلوميت مردم ايران باشم.
فرهاد یگانه چندین بار تحت عمل جراحی در ایران قرار میگیرد و تا حدودی سلامتی خود را به دست میآورد. فرهاد برای دوری از اذیت و آزار مأموران امنیتی سرانجام از ایران خارج میشود و خود را به سوئد میرساند.
فرهاد در بیمارستانی در شهر Karlstad سوئد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و دکترها چند ساچمه را از گوش او خارج کردند.
فرهاد شجاع و قهرمان برای آزادی کشورش به خیابان رفت و سهم او از آزادی شلیک ۲۰۰ ساچمه شد ، ساچمه های که بعد از گذشت ۱۵ سال در نزدیکی مغزش است دو ساچمه که از جمجهاش عبور کرد و وارد بافت مغزش شد که آسیب مغزی شدیدی ایجاد کرد و سمت چپ بدنش مادامالعمر فلج شد و متاسفانه از کار افتاده شده است.
سکوت و فراموشی ما، زنده به گور کردن همگی ماست.
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده
#عاشورا_خونین_۸۸
#فرهاد_یگانه
#عاشورای۸۸
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔58❤7🕊4
قطعیشدن حکم حبس برای فرهاد آویژه، شهروند اهل دهدشت ساکن یاسوج، و ارسال پرونده به اجرای احکام
فرهاد آویژه، سی ساله و ساکن یاسوج، به دو سال و یک ماه و یک روز حبس محکوم شد.
بر پایهی گزارشهای رسیده، فرهاد آویژه، شهروند اهل دهدشت و ساکن یاسوج، با ابلاغیهای در تاریخ ۱۱ اردیبهشتماه به شعبه ۱۰۳ بازپرسی دادگاه یاسوج احضار و پس از همان جلسه بازپرسی بازداشت و به زندان منتقل شد. وی پس از گذشت حدود یک ماه، با ارائهی وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی و معرفی ضامن، به طور موقت آزاد شد.
در تاریخ ۱۸ تیرماه، شعبه اول دادگاه انقلاب یاسوج وی را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» به دو سال و یک ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرد.
(بابت تبلیغ علیه نظام یک سال و سه ماه و یک روز، و بابت توهین به رهبری ده ماه)
با رد درخواست تجدیدنظر، حکم صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر قطعی شد و برای اجرای حکم، پرونده به شعبه یک اجرای احکام ارسال شده است.
#فرهاد_آویژه #دهدشت #یاسوج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرهاد آویژه، سی ساله و ساکن یاسوج، به دو سال و یک ماه و یک روز حبس محکوم شد.
بر پایهی گزارشهای رسیده، فرهاد آویژه، شهروند اهل دهدشت و ساکن یاسوج، با ابلاغیهای در تاریخ ۱۱ اردیبهشتماه به شعبه ۱۰۳ بازپرسی دادگاه یاسوج احضار و پس از همان جلسه بازپرسی بازداشت و به زندان منتقل شد. وی پس از گذشت حدود یک ماه، با ارائهی وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی و معرفی ضامن، به طور موقت آزاد شد.
در تاریخ ۱۸ تیرماه، شعبه اول دادگاه انقلاب یاسوج وی را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» به دو سال و یک ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرد.
(بابت تبلیغ علیه نظام یک سال و سه ماه و یک روز، و بابت توهین به رهبری ده ماه)
با رد درخواست تجدیدنظر، حکم صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر قطعی شد و برای اجرای حکم، پرونده به شعبه یک اجرای احکام ارسال شده است.
#فرهاد_آویژه #دهدشت #یاسوج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔24❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ، در اعتراض به وضعیت فاجعهبار این زندان در اقدامی اعتراضی، پلک چشم یا لبهای خود را دوختهاند. طبق گزارش دریافتی، کوشان پیرزاده پلک چشمش را دوخت و فرهاد حافظی لب هایش را.
در یک فایل صوتی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، گفته شده که فردی به نام یوسفی که رئیس تیپ ۲ زندان تهران بزرگ است، با زندانیان رفتاری توهینآمیز داشته است و زندانیان به خصوص به رفتار او اعتراض دارند و قرار است سایر زندانیان هم به این کنش اعتراضی بپیوندند.
گزارش دیگری که به آموزشکده توانا رسیده حاکی از آن است که وحید سرخگل هم با دوختن لبها به این اعتراض پیوسته است.
در این فایل صوتی که میشنوید، کوشان (خالد) پیرزاده دلایل اعتراضشان. را شرح میدهد.
او بخشی از مشکلات را به شرح زیر برمیشمارد:
عدم امکان استفاده دائمی از حمام در طول بیست و چهار ساعت.
عدم امکان تماس تلفنی با کیفیت با خانواده؛ در این مدت حداقل نیمروز قطع میشود و کسی پاسخگو نیست.
وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی: میتوان به دردها، شیرآلات فرسوده و از کارافتاده و فاضلاب اشاره کرد.
قطع آب در ساعات مختلف روز.
آقای پیرزاده تاکید میکند که «تا رسیدن به حقوق شهروندیمان به این اعتراض ادامه میدهیم و هر لحظه بر تعداد کسانی که اقدام به پلکدوزی و لبدوزی کردهاند افزوده خواهد شد.»
#کوشان_پیرزاده #بیانیه #فرهاد_حافظی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در یک فایل صوتی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، گفته شده که فردی به نام یوسفی که رئیس تیپ ۲ زندان تهران بزرگ است، با زندانیان رفتاری توهینآمیز داشته است و زندانیان به خصوص به رفتار او اعتراض دارند و قرار است سایر زندانیان هم به این کنش اعتراضی بپیوندند.
گزارش دیگری که به آموزشکده توانا رسیده حاکی از آن است که وحید سرخگل هم با دوختن لبها به این اعتراض پیوسته است.
در این فایل صوتی که میشنوید، کوشان (خالد) پیرزاده دلایل اعتراضشان. را شرح میدهد.
او بخشی از مشکلات را به شرح زیر برمیشمارد:
عدم امکان استفاده دائمی از حمام در طول بیست و چهار ساعت.
عدم امکان تماس تلفنی با کیفیت با خانواده؛ در این مدت حداقل نیمروز قطع میشود و کسی پاسخگو نیست.
وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی: میتوان به دردها، شیرآلات فرسوده و از کارافتاده و فاضلاب اشاره کرد.
قطع آب در ساعات مختلف روز.
آقای پیرزاده تاکید میکند که «تا رسیدن به حقوق شهروندیمان به این اعتراض ادامه میدهیم و هر لحظه بر تعداد کسانی که اقدام به پلکدوزی و لبدوزی کردهاند افزوده خواهد شد.»
#کوشان_پیرزاده #بیانیه #فرهاد_حافظی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25👍9❤6🕊5
میثم غلامی، زندانی سیاسی، با دوختن لبهای خود به جمع سایر معترضان سیاسی تیپ۲سالن۴ زندان تهران بزرگ پیوست.
شب کذشته چهارمین شب تحصن آنها در حیاط هواخوری سالن ۴ بود.
در روزهای گذشته کوشان پیرزاده با دوختن پلک چشم چپ خود و فرهاد حافظی، قدرت کهریزی و وحید سرخگل با دوختن لبهای خود، اعتراضشان به وضعیت وحشتناک زندانیان انتقالی از زندان اوین و رفتار تحقیر آمیز رئیس تیپ دو «حسین یوسفی»، اعلام کرده بودند.
#میثم_غلامی #کوشان_پیرزاده #فرهاد_حافظی #قدرت_کهریزی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شب کذشته چهارمین شب تحصن آنها در حیاط هواخوری سالن ۴ بود.
در روزهای گذشته کوشان پیرزاده با دوختن پلک چشم چپ خود و فرهاد حافظی، قدرت کهریزی و وحید سرخگل با دوختن لبهای خود، اعتراضشان به وضعیت وحشتناک زندانیان انتقالی از زندان اوین و رفتار تحقیر آمیز رئیس تیپ دو «حسین یوسفی»، اعلام کرده بودند.
#میثم_غلامی #کوشان_پیرزاده #فرهاد_حافظی #قدرت_کهریزی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊6
فرهاد حافظی، زندانی سیاسی، از رسیدگی پزشکی محروم است
با وجود تایید بهداری زندان اوین مبنی بر ضرورت درمان تخصصی و اعزام فرهاد حافظیسمنانی به بیمارستان خارج از زندان، این زندانی تاکنون از دسترسی به خدمات درمانی محروم مانده است.
«هرانا» به نقل از یکی از اعضای خانواده فرهاد حافظی مینویسد:
«امروز سه شنبه ۲۱ مردادماه، آقای حافظی سمنانی با علائم شدید درد در ناحیه قفسه سینه و دست چپ به بهداری زندان منتقل شد. پزشکان مستقر در زندان پس از معاینه، علائم وی را ناشی از ضربان بالای قلب و افتادگی دریچه قلب (پریکاردیت) تشخیص دادند. با وجود توصیههای اولیه برای اعزام به مراکز درمانی تخصصی، مسئولان زندان تاکنون از انتقال او خودداری کردهاند.»
محرومکردن زندانیان سیاسی از حق درمان و رسیدگی پزشکی، یکی از روشهای جمهوری اسلامی برای خاموشکردن صدای اعتراض آنان است.
بر اساس آییننامه سازمان زندان ها، مسئولیت حفظ سلامت و جان زندانیان با مقامات زندان است و اعمال هرگونه محدودیت در دسترسی زندانیان به خدمات پزشکی و درمانی مصداق بارز تحدید حق حیات و سلامت زندانیان است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانی_سیاسی
#زندان #فرهاد_حافظی
@Tavaana_TavaanaTech
با وجود تایید بهداری زندان اوین مبنی بر ضرورت درمان تخصصی و اعزام فرهاد حافظیسمنانی به بیمارستان خارج از زندان، این زندانی تاکنون از دسترسی به خدمات درمانی محروم مانده است.
«هرانا» به نقل از یکی از اعضای خانواده فرهاد حافظی مینویسد:
«امروز سه شنبه ۲۱ مردادماه، آقای حافظی سمنانی با علائم شدید درد در ناحیه قفسه سینه و دست چپ به بهداری زندان منتقل شد. پزشکان مستقر در زندان پس از معاینه، علائم وی را ناشی از ضربان بالای قلب و افتادگی دریچه قلب (پریکاردیت) تشخیص دادند. با وجود توصیههای اولیه برای اعزام به مراکز درمانی تخصصی، مسئولان زندان تاکنون از انتقال او خودداری کردهاند.»
محرومکردن زندانیان سیاسی از حق درمان و رسیدگی پزشکی، یکی از روشهای جمهوری اسلامی برای خاموشکردن صدای اعتراض آنان است.
بر اساس آییننامه سازمان زندان ها، مسئولیت حفظ سلامت و جان زندانیان با مقامات زندان است و اعمال هرگونه محدودیت در دسترسی زندانیان به خدمات پزشکی و درمانی مصداق بارز تحدید حق حیات و سلامت زندانیان است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانی_سیاسی
#زندان #فرهاد_حافظی
@Tavaana_TavaanaTech
💔26
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندان اوین، بغض غریبانهی تهران
شعری از فرهاد خافظی، زندانی سیاسی
زندان اوین، مرداد ماه ۱۴۰۴
زندان اوین، بغض غریبانهی تهران
نزدیکترین، دورترین نقطۀ ایران
زندان اوین، مسلخ آزادی و پرواز
آزادهدلان در قفس و بندِ حقیران
جادوگر شب، در قفسی تنگ گرفته
با جرمِ صدا، پنجرهها را به گروگان
......
اما سببِ خیر، عدو شد که رسد دست
اینگونه در این بند به گنجینهی یاران
آنان که خموشی نگرفتند به ظلمت
فریاد کشیدند به رسوایی شیطان
سر سبزترین سرخزبانان زمانه
تبعیدی تاریکترین گوشه دوران
دلهای بزرگی که در این سردی و ظلمت
از آتش عشقاند چنین گرم و فروزان
مردان و زنانی چو درختان تناور
تسلیم نگردند به کولاک زمستان
#زندان_اوین #فرهاد_حافظی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعری از فرهاد خافظی، زندانی سیاسی
زندان اوین، مرداد ماه ۱۴۰۴
زندان اوین، بغض غریبانهی تهران
نزدیکترین، دورترین نقطۀ ایران
زندان اوین، مسلخ آزادی و پرواز
آزادهدلان در قفس و بندِ حقیران
جادوگر شب، در قفسی تنگ گرفته
با جرمِ صدا، پنجرهها را به گروگان
......
اما سببِ خیر، عدو شد که رسد دست
اینگونه در این بند به گنجینهی یاران
آنان که خموشی نگرفتند به ظلمت
فریاد کشیدند به رسوایی شیطان
سر سبزترین سرخزبانان زمانه
تبعیدی تاریکترین گوشه دوران
دلهای بزرگی که در این سردی و ظلمت
از آتش عشقاند چنین گرم و فروزان
مردان و زنانی چو درختان تناور
تسلیم نگردند به کولاک زمستان
#زندان_اوین #فرهاد_حافظی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊25❤14👍3👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهاد حافظی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در آستانه سالگرد خیزش «زن، زندگی، آزادی» شعری به شرح زیر سرود:
وقتی تو راه رهایی، بوی خون گرفته این خاک
زندگیمون شده بازی توی دست سرد ضحاک
وقتی عاشقای ایران سهمشون طناب داره
واسه آزادی چشامون عمریه به انتظاره
واسه زندگی رو خواستن نسلی که میزنه فریاد
میشه طعمه شغالا توی گرگ و میش بیداد
دخترای نسل فریاد واسه آزادی میمیرن
سایهها جون قشنگ پسرانو میگیرن
توی روزگار تلخی که پر از درد و غباره
میشکنه بغض یه شاعر، توی واژهها میباره
بغض سخت تو گلومو که یه عمره شده غمباد
واسه بچههای ایران، قلمم میزنه فریاد
وقتی مهسا رو میگیره دست بیرحم سیاهی
جون محسنو میگیره توی اوج بیپناهی
وقتی خندههای یلدا جلو چشممه هنوزم
چشای حدیث رو دیدم که هنوز دارن میسوزن
صورت ناز غزاله شده باره توی دوشم
سارینا صداش میپیچه هر دقیقه توی گوشم
وقتی پویا واسه پرواز توی اوج زندگی رفت
وقتی عاشقانه پژمان برای پرندگی رفت
چشم محزون سیاوش میزنه آتیش به جونم
با کیان دیگه همیشه تو نخ رنگینکمونم
چجوری نگم براشون، نریزم واژه به پاشون؟
چجوری نمیرم از عشق، واسه قشنگیهاشون؟
چجوری قافیهها رو پشت همدیگه نذارم
همه جونم نشه شعر و واسه عشقشون نبارم
هر وقتی که بارون میزنه یاد حمیدم
آدم قوی نمیشم، خوندن نیکا رو دیدم
عمریه ندا تو قاب چشم من حک شده انگار
توی باورم نشسته حرفای آخر ستار
شاعرم اما نویدم، قلمم اما مجیدم
توی شب راهمو میرم، چون ستارهها رو دیدم
حالا با این همه شعر و قصههای عاشقونه
بذر عشقی که از احساس زده تو دلم جوونه
تو قفس به جرم گفتن، میون این همه بیداد
کرده زندونی منو شب، به گناه عشق و فریاد
جرم من شعرای من شد، واسه ایرانی و ایران
حکم من به حکم ضحاک، موندن گوشه زندان
قاضیالقضات ظلمت میگه در اوج وقاحت
توی زندونا سیاسی نداریم، اینه عدالت؟
من بهش میگم سیاهی، تولهی یه زشته تباهی
مثل من زیاده اینجا، ندارن هیچ گناهی
مثل من زیاده اینجا، حنجره برای فریاد
تا ته مسیر رو میریم تا بشه خاکمون آزاد
تا دوباره جون بگیره مادر خستهی دربند
لیلی آزادی رو فریاد بزنه روی دماوند
بگه جون من سیاوش، به رهاییمون رسیدیم
شما رفتین واسه فردا، ما دوباره نورو دیدیم
بچههای خوب ایران برسن به زندگیشون
در بشه بعد سیاهی، توی فردا خستگیشون
آرزوهاشون نمیره، توی حسرتی نمونن
مثل نسل من نشن پیر وقتی که هنوز جوونن
زندگیشو از سیاهی ملت خسته بگیره
کسی واسه آرزوهاش، واسه زندگیش نمیره
بعد این همه زمستون ببینیم بازم بهاره
تا کنار هم بسازیم خونمونو باز دوباره
خاکمون نفس بگیره توی فصل سبز بودن
واسه مردمم بگیره جون دوباره نبض بودن
بعد تیرگی درآرن مادرا رخت عزا رو
بعد تنبیر سیاهی در کنند خستگیها رو
عکس پارهی تنا رو بذارن رو طاقچههاشون
روی کوچهها بشینه اسم پاک بچههاشون
بعد آزادی، تو جشن یه تولد دوباره
یاد بچههای ایران، یاد هر کسی بیاره
که واسه رهایی از بد، چه عزیزایی که رفتن
چه جوونایی که دادیم واسه آزادی میهن
تو قفس چه عمری دادن واسه آزادی این خاک
چه جوونیا که سر شد توی زندونهای ضحاک
ملتی که داده تاوان واسه آزادی و فردا
دیگه آزادی رو از دست نمیده تا ته دنیا
ملتی که داده تاوان واسه آزادی و فردا
دیگه آزادی رو دست نمیده تا ته دنیا
#فرهاد_حافظی #بیانیه #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی تو راه رهایی، بوی خون گرفته این خاک
زندگیمون شده بازی توی دست سرد ضحاک
وقتی عاشقای ایران سهمشون طناب داره
واسه آزادی چشامون عمریه به انتظاره
واسه زندگی رو خواستن نسلی که میزنه فریاد
میشه طعمه شغالا توی گرگ و میش بیداد
دخترای نسل فریاد واسه آزادی میمیرن
سایهها جون قشنگ پسرانو میگیرن
توی روزگار تلخی که پر از درد و غباره
میشکنه بغض یه شاعر، توی واژهها میباره
بغض سخت تو گلومو که یه عمره شده غمباد
واسه بچههای ایران، قلمم میزنه فریاد
وقتی مهسا رو میگیره دست بیرحم سیاهی
جون محسنو میگیره توی اوج بیپناهی
وقتی خندههای یلدا جلو چشممه هنوزم
چشای حدیث رو دیدم که هنوز دارن میسوزن
صورت ناز غزاله شده باره توی دوشم
سارینا صداش میپیچه هر دقیقه توی گوشم
وقتی پویا واسه پرواز توی اوج زندگی رفت
وقتی عاشقانه پژمان برای پرندگی رفت
چشم محزون سیاوش میزنه آتیش به جونم
با کیان دیگه همیشه تو نخ رنگینکمونم
چجوری نگم براشون، نریزم واژه به پاشون؟
چجوری نمیرم از عشق، واسه قشنگیهاشون؟
چجوری قافیهها رو پشت همدیگه نذارم
همه جونم نشه شعر و واسه عشقشون نبارم
هر وقتی که بارون میزنه یاد حمیدم
آدم قوی نمیشم، خوندن نیکا رو دیدم
عمریه ندا تو قاب چشم من حک شده انگار
توی باورم نشسته حرفای آخر ستار
شاعرم اما نویدم، قلمم اما مجیدم
توی شب راهمو میرم، چون ستارهها رو دیدم
حالا با این همه شعر و قصههای عاشقونه
بذر عشقی که از احساس زده تو دلم جوونه
تو قفس به جرم گفتن، میون این همه بیداد
کرده زندونی منو شب، به گناه عشق و فریاد
جرم من شعرای من شد، واسه ایرانی و ایران
حکم من به حکم ضحاک، موندن گوشه زندان
قاضیالقضات ظلمت میگه در اوج وقاحت
توی زندونا سیاسی نداریم، اینه عدالت؟
من بهش میگم سیاهی، تولهی یه زشته تباهی
مثل من زیاده اینجا، ندارن هیچ گناهی
مثل من زیاده اینجا، حنجره برای فریاد
تا ته مسیر رو میریم تا بشه خاکمون آزاد
تا دوباره جون بگیره مادر خستهی دربند
لیلی آزادی رو فریاد بزنه روی دماوند
بگه جون من سیاوش، به رهاییمون رسیدیم
شما رفتین واسه فردا، ما دوباره نورو دیدیم
بچههای خوب ایران برسن به زندگیشون
در بشه بعد سیاهی، توی فردا خستگیشون
آرزوهاشون نمیره، توی حسرتی نمونن
مثل نسل من نشن پیر وقتی که هنوز جوونن
زندگیشو از سیاهی ملت خسته بگیره
کسی واسه آرزوهاش، واسه زندگیش نمیره
بعد این همه زمستون ببینیم بازم بهاره
تا کنار هم بسازیم خونمونو باز دوباره
خاکمون نفس بگیره توی فصل سبز بودن
واسه مردمم بگیره جون دوباره نبض بودن
بعد تیرگی درآرن مادرا رخت عزا رو
بعد تنبیر سیاهی در کنند خستگیها رو
عکس پارهی تنا رو بذارن رو طاقچههاشون
روی کوچهها بشینه اسم پاک بچههاشون
بعد آزادی، تو جشن یه تولد دوباره
یاد بچههای ایران، یاد هر کسی بیاره
که واسه رهایی از بد، چه عزیزایی که رفتن
چه جوونایی که دادیم واسه آزادی میهن
تو قفس چه عمری دادن واسه آزادی این خاک
چه جوونیا که سر شد توی زندونهای ضحاک
ملتی که داده تاوان واسه آزادی و فردا
دیگه آزادی رو از دست نمیده تا ته دنیا
ملتی که داده تاوان واسه آزادی و فردا
دیگه آزادی رو دست نمیده تا ته دنیا
#فرهاد_حافظی #بیانیه #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍19🕊6❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبهای اوین
شعری از فرهاد حافظی، زندانی سیاسی
شبهای اوین، چراغخانه، سیگار
سرگیجه شدن از ازدحام افکار
شبهای اوین هجوم دلتنگیها
مردی که دهن غصه خود را آزار
یک شهر درون خواب خرگوشی خویش
ما شبزدگان، ز خواب آرام بیدار
تاریخ در آینده شهادت بدهد
با ما چه روا داشت شب تیره و تار
سلول به سلول اوین شاهد درد
هر گوشه پر از خاطرههای غمبار
هر آجر ساکتش پر از فریاد است
ای وای اگر لب بگشاید دیوار
تا صبح قفس، یکسره شب بیداری
تا شام قفس، لحظه به لحظه تکرار
گیرند در این مزرعه حیوانات
هر روز دو بار کره خرها آمار
شرطی شدهاند عدهای زندانی
این گله به صف نشستگان را بشمار
ما چلچلههای از قفس آزادیم
ما را به حساب گوسفندان نگذار
ما را نتوانی که چنین رام کنی
دست از نظر و خیال باطل بردار
مردان و زنان تشنه آزادی
ما را نکند خراب یک مشت حساب
شبهای اوین اگرچه خود ویرانی
هر روز اوین اگر چه سخت و دشوار
در راه وطن که بسیاران دیدیم
سلول و شکنجه کردن و چوبه دار
دیگر نکند افاقه ایجاد نفاق
دیگر نکند افاقه تهدید و فشار
ما در دل خویشتن فریدون داریم
ضخاک اگر به دوش خود دارد مار
ما معتقدم این زمستان برود
ما معتقدیم بر خداوند بهار
با سردی و سوز و ظلم شب میجنگیم
تا سبز شود دوباره این خاک و دیار
میهن پر درد است و دوایش ماییم
همدرد بیا دست به دستم بگذار
در راه رهایی وطن از ظلمت
دل را به دل وطنپرستان بسپار
تاوان سکوت هم وطن نابودی است
بشکن تو سکوت تلخ فریاد بر آر
تاوان سکوت هموطن نابودی است
بشکن تو سکوت تلخ فریاد بر آر
#فرهاد_حافظی #زندان_اوین #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعری از فرهاد حافظی، زندانی سیاسی
شبهای اوین، چراغخانه، سیگار
سرگیجه شدن از ازدحام افکار
شبهای اوین هجوم دلتنگیها
مردی که دهن غصه خود را آزار
یک شهر درون خواب خرگوشی خویش
ما شبزدگان، ز خواب آرام بیدار
تاریخ در آینده شهادت بدهد
با ما چه روا داشت شب تیره و تار
سلول به سلول اوین شاهد درد
هر گوشه پر از خاطرههای غمبار
هر آجر ساکتش پر از فریاد است
ای وای اگر لب بگشاید دیوار
تا صبح قفس، یکسره شب بیداری
تا شام قفس، لحظه به لحظه تکرار
گیرند در این مزرعه حیوانات
هر روز دو بار کره خرها آمار
شرطی شدهاند عدهای زندانی
این گله به صف نشستگان را بشمار
ما چلچلههای از قفس آزادیم
ما را به حساب گوسفندان نگذار
ما را نتوانی که چنین رام کنی
دست از نظر و خیال باطل بردار
مردان و زنان تشنه آزادی
ما را نکند خراب یک مشت حساب
شبهای اوین اگرچه خود ویرانی
هر روز اوین اگر چه سخت و دشوار
در راه وطن که بسیاران دیدیم
سلول و شکنجه کردن و چوبه دار
دیگر نکند افاقه ایجاد نفاق
دیگر نکند افاقه تهدید و فشار
ما در دل خویشتن فریدون داریم
ضخاک اگر به دوش خود دارد مار
ما معتقدم این زمستان برود
ما معتقدیم بر خداوند بهار
با سردی و سوز و ظلم شب میجنگیم
تا سبز شود دوباره این خاک و دیار
میهن پر درد است و دوایش ماییم
همدرد بیا دست به دستم بگذار
در راه رهایی وطن از ظلمت
دل را به دل وطنپرستان بسپار
تاوان سکوت هم وطن نابودی است
بشکن تو سکوت تلخ فریاد بر آر
تاوان سکوت هموطن نابودی است
بشکن تو سکوت تلخ فریاد بر آر
#فرهاد_حافظی #زندان_اوین #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊32❤12