This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلنوشته مریم اسکندری، در دومین سالگرد کشته شدن برادرش، جاویدنام محمدرضا اسکندری
دوسال گذشت ...
دوسال از شومترین شب زندگیم گذشت...
لحظه به لحظه ثانیههای زجرآورش تو ذهنم مرور میشه تا آخرین لحظه زندگیم...
از بعدازظهر اون روز لعنتی شروع میکنم: با خیالی راحت میخوام خونه را به قصد مهمونی ترک کنم. شنیدم که مرکز پاکدشت شلوغ شده، بابت محمدرضا خیالم راحته شبهای قبل حرفایی از شلوغیا و اعتراضا میزد میگفت چندتا امبولانس دیدم رد شدن ولی شکل امبولانس نبودن میگفت اینا به هیچکس رحم نمیکنن! اما خب میدونستم که با مصطفی باشگاهه و قبلشم سرکار پس خطری نیست...
مصطفی از باشگاه برگشت خونه گفتم محمدرضا کو نرفت مامازند که گفت نه مثل اینکه بهش گفته بود میره خونه دوش بگیره و بره پیش دوستش ابی!مامان ساعتای ۷ بهش زنگ میزنه اخرین نفری که باهاش صحبت کرده مامانه به مامان میگه میرم پیش ابی مامان میگه شام کبابه که دوست داری میگه برام نگه دار گشنمه میام!
میرم به مهمونی با لباسای تمیز و اتو کشیده!ساعت حدودای ۸ شده میلاد(پسرخالم و رفیق صمیمش)یهو نگران میشه بهش زنگ میزنه میبینه در دسترس نیست زنگ میزنه به مصطفی میگه بیا بریم دنبالش محمدرضا گوشیش خاموشه!
به چشمای نگران مصطفی نگاه میکنم جوابمو نمیده و با دمپایی و سراسیمه میره!
هرچی زنگمیزدم هیچکس جواب نمیداد میلاد جواب نمیداد محمدرضام جواب نمیداد فقط مصطفی گفت اینجا قیامته و قطع کرد...
آجی زنگ میزنه میگه مریم چه خبره بابا کجا رفت گفتم آجی فک کنم گرفتنش بدبخت شدیم ..
مهمونا نگاهم میکنن سفره شام وسط باز مونده
بغض میکنم و گریه نمیکنم میترسم نکنه گرفتنش وای محمدرضا اگه گرفته باشنت چی ...دم به دیقه خطشو میگیرم کسی جواب نمیده...
مامان زنگمیزنه با صدایی که نفسی نداره میگه چیشده محمدرضا تصادف کرده؟گفتم نه نه هیچی نیست...سراسیمه بلند میشم میگم توروخدا یکی منو ببره پیش مامانم الان دق میکنه...
تو راه خط بابا رو میگیرم خطشو یه غریبه جواب میده میگه بابات حالش خوب نیست بیاید درمونگاه مرجان میگم وای محمدرضا رو گرفتن بابا حالش بد شده به میلاد زنگ میزنم فقط میگه مریم بدبخت شدیم و گریه میکنه...
راه میفتیم به سمت درمونگاه لعنتی تموم خیابونا رو بستن از کوچه پس کوچه میریم تا درمونگاه اجی با مامان ازونطرف دارن میان اجی زنگ زد گفتم اجی مامانو چرا اوردی ببر بابا حالش خوب نیس محمدرضا رو گفتن گفت تو فقط بگو محمدرضا سالمه من میرم گفتم نمیدونم نمیدونم...
میرسیم دم در درمونگاه انگار وارد یه جبهه جنگ شدیم پر از مامور اسلحه به دست جلو درو احاطه کردن....
اطرافیانم نمیذارن پیاده شممیگن صبر کن ببینیم چه خبره ولی از دور دیدم مامان و اجی با پاهای سست رفتن تو دیگ نتونستن نگهم دارن دوییدم دوییدم رفتم تو اخ کاش نمیرفتم کاش دنیا تو همون لحظه تموم میشد اخ کاش هیچ وقت پام نمیرسید دیگه هیچی یادم نیست با تمام وجود داد میزنم عربده میزنم همه و فحش میدم داد میزنم کف درمونگاه خوابونده بودنت بدن غرق خونتو میبینم نمیذارن بیام سمتت جلوی دهنمو میگیرن میگن داد نزن میبرنش میبرنش ...
باید به چی فکر کنم به آواری که رو سرمون هوار شده یا به اینکه ممکنه ببرنت؟؟ میخوان با امبولانس ببرنت بیمارستان خودمو میندازم روت میگم منم ببرید با اجی و مصطفی دوستش سوار میشیم به دوستش التماس میکنم میگم توروخدا فیلم بگیر ازش تو اوج درد به فکر جمع کردن مدرکیم!
اون لباسای مهمونی و اتو کشیدم حالا غرق خونه پاکه محمدرضامه...
دستای آجی از چند جا پاره شده دستای میلاد و مصطفی پر ازشیشه و زخمه!
بابا و مصطفی تو حال خودشون نیستن کلی بهشون آمپول تزریق کردن!
لحظه به لحظه این زجرا رو میتونم با جزئیات تعریف کنم از بیدار موندنمون بگم که تا دور روز بعد از استرس خوابمون نمیبرد که بدونیم پیکر پاکتو بهمون میدن یا نه...از بابا بگم که التماس ماشینا میکرد کا راهو باز کنن تا ببریمت چون گفته بودن اگر شلوغ بشه اگر بیارنت خونه از همونجا برت میگردونن...از مامان بگم که نتونست واسه پذیرایی از مهمونا بیاد به تالاری که برات گرفتیم آخه قرار بود واسه عروسی یکی یدونش بیاد تالار بگم که کبابی برات نگه داشته بود تا چند وقت تو یخچال بود میگفت بچمگشنش بود...از آجی بگم که مثل دیوونه ها با دستای خونین و پاره تو کوچه زجه میزد آی مردم بیاید داداشمو کشتن...محمدرضا همه اینا سرمون اومد ولی به کدومگناه چرا ؟ تو با دستای خالیت با اون چشمای معصومت قرار بود چه خطری داشته باشی که قلبتو شکافتن؟ با ساک باشگاهت قرار بود چیکار کنی که مثل کفتارا دورت کردن؟؟
#محمدرضا_اسکندری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دوسال گذشت ...
دوسال از شومترین شب زندگیم گذشت...
لحظه به لحظه ثانیههای زجرآورش تو ذهنم مرور میشه تا آخرین لحظه زندگیم...
از بعدازظهر اون روز لعنتی شروع میکنم: با خیالی راحت میخوام خونه را به قصد مهمونی ترک کنم. شنیدم که مرکز پاکدشت شلوغ شده، بابت محمدرضا خیالم راحته شبهای قبل حرفایی از شلوغیا و اعتراضا میزد میگفت چندتا امبولانس دیدم رد شدن ولی شکل امبولانس نبودن میگفت اینا به هیچکس رحم نمیکنن! اما خب میدونستم که با مصطفی باشگاهه و قبلشم سرکار پس خطری نیست...
مصطفی از باشگاه برگشت خونه گفتم محمدرضا کو نرفت مامازند که گفت نه مثل اینکه بهش گفته بود میره خونه دوش بگیره و بره پیش دوستش ابی!مامان ساعتای ۷ بهش زنگ میزنه اخرین نفری که باهاش صحبت کرده مامانه به مامان میگه میرم پیش ابی مامان میگه شام کبابه که دوست داری میگه برام نگه دار گشنمه میام!
میرم به مهمونی با لباسای تمیز و اتو کشیده!ساعت حدودای ۸ شده میلاد(پسرخالم و رفیق صمیمش)یهو نگران میشه بهش زنگ میزنه میبینه در دسترس نیست زنگ میزنه به مصطفی میگه بیا بریم دنبالش محمدرضا گوشیش خاموشه!
به چشمای نگران مصطفی نگاه میکنم جوابمو نمیده و با دمپایی و سراسیمه میره!
هرچی زنگمیزدم هیچکس جواب نمیداد میلاد جواب نمیداد محمدرضام جواب نمیداد فقط مصطفی گفت اینجا قیامته و قطع کرد...
آجی زنگ میزنه میگه مریم چه خبره بابا کجا رفت گفتم آجی فک کنم گرفتنش بدبخت شدیم ..
مهمونا نگاهم میکنن سفره شام وسط باز مونده
بغض میکنم و گریه نمیکنم میترسم نکنه گرفتنش وای محمدرضا اگه گرفته باشنت چی ...دم به دیقه خطشو میگیرم کسی جواب نمیده...
مامان زنگمیزنه با صدایی که نفسی نداره میگه چیشده محمدرضا تصادف کرده؟گفتم نه نه هیچی نیست...سراسیمه بلند میشم میگم توروخدا یکی منو ببره پیش مامانم الان دق میکنه...
تو راه خط بابا رو میگیرم خطشو یه غریبه جواب میده میگه بابات حالش خوب نیست بیاید درمونگاه مرجان میگم وای محمدرضا رو گرفتن بابا حالش بد شده به میلاد زنگ میزنم فقط میگه مریم بدبخت شدیم و گریه میکنه...
راه میفتیم به سمت درمونگاه لعنتی تموم خیابونا رو بستن از کوچه پس کوچه میریم تا درمونگاه اجی با مامان ازونطرف دارن میان اجی زنگ زد گفتم اجی مامانو چرا اوردی ببر بابا حالش خوب نیس محمدرضا رو گفتن گفت تو فقط بگو محمدرضا سالمه من میرم گفتم نمیدونم نمیدونم...
میرسیم دم در درمونگاه انگار وارد یه جبهه جنگ شدیم پر از مامور اسلحه به دست جلو درو احاطه کردن....
اطرافیانم نمیذارن پیاده شممیگن صبر کن ببینیم چه خبره ولی از دور دیدم مامان و اجی با پاهای سست رفتن تو دیگ نتونستن نگهم دارن دوییدم دوییدم رفتم تو اخ کاش نمیرفتم کاش دنیا تو همون لحظه تموم میشد اخ کاش هیچ وقت پام نمیرسید دیگه هیچی یادم نیست با تمام وجود داد میزنم عربده میزنم همه و فحش میدم داد میزنم کف درمونگاه خوابونده بودنت بدن غرق خونتو میبینم نمیذارن بیام سمتت جلوی دهنمو میگیرن میگن داد نزن میبرنش میبرنش ...
باید به چی فکر کنم به آواری که رو سرمون هوار شده یا به اینکه ممکنه ببرنت؟؟ میخوان با امبولانس ببرنت بیمارستان خودمو میندازم روت میگم منم ببرید با اجی و مصطفی دوستش سوار میشیم به دوستش التماس میکنم میگم توروخدا فیلم بگیر ازش تو اوج درد به فکر جمع کردن مدرکیم!
اون لباسای مهمونی و اتو کشیدم حالا غرق خونه پاکه محمدرضامه...
دستای آجی از چند جا پاره شده دستای میلاد و مصطفی پر ازشیشه و زخمه!
بابا و مصطفی تو حال خودشون نیستن کلی بهشون آمپول تزریق کردن!
لحظه به لحظه این زجرا رو میتونم با جزئیات تعریف کنم از بیدار موندنمون بگم که تا دور روز بعد از استرس خوابمون نمیبرد که بدونیم پیکر پاکتو بهمون میدن یا نه...از بابا بگم که التماس ماشینا میکرد کا راهو باز کنن تا ببریمت چون گفته بودن اگر شلوغ بشه اگر بیارنت خونه از همونجا برت میگردونن...از مامان بگم که نتونست واسه پذیرایی از مهمونا بیاد به تالاری که برات گرفتیم آخه قرار بود واسه عروسی یکی یدونش بیاد تالار بگم که کبابی برات نگه داشته بود تا چند وقت تو یخچال بود میگفت بچمگشنش بود...از آجی بگم که مثل دیوونه ها با دستای خونین و پاره تو کوچه زجه میزد آی مردم بیاید داداشمو کشتن...محمدرضا همه اینا سرمون اومد ولی به کدومگناه چرا ؟ تو با دستای خالیت با اون چشمای معصومت قرار بود چه خطری داشته باشی که قلبتو شکافتن؟ با ساک باشگاهت قرار بود چیکار کنی که مثل کفتارا دورت کردن؟؟
#محمدرضا_اسکندری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را مریم اسکندری خواهر جاویدنام محمدرضا اسکندری منتشر کرد و نوشت؛
«ما خونه و خونواده خیلی شادی داشتیم
از خونمون همیشه صدای رقص و شادی میومد جوریکه همسایهها فکر میکردن جشن داریم
مامان یهو صدای آهنگو زیاد میکرد و میگفت پاشید یکم برقصید ذوق میکرد از خوشحالی ما و بابا دورمون میچرخید
همیشه تصور میکردم برای خواستگاری و عروسی محمدرضا از چند روز قبل چه بزن و برقصی داشته باشیم
اما تو قاتل بیشرف تو با قساوت و نامردی به ناحق همهی این آرزوها رو کشتی
تو با شلیک گلولت فقط قلب محمدرضا رو نشونه نرفتی قلب یه خونواده و و یه فامیلو جریحه دار کردی ...
به امید روز عدالت ✌»
محمدرضا اسکندری، ۲۶ ساله، عصر روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به قلبش جان باخت.
محمدرضا روی دستش واژه آزادی را خالکوبی کرده بود.
پدرش از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
پیکر او تحت تدابیر امنیتی شدید و فشار بر خانواده داغدارش به خاک سپرده شد.
محمدرضا اسکندری، جوانی که کشورش را شایسته آزادی میدانست و به خیابان آمد تا به مسالمتآمیزترین شکل ممکن اعتراض خود را به خفقان و دیکتاتوری نشان دهد.
#محمدرضا_اسکندری #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما خونه و خونواده خیلی شادی داشتیم
از خونمون همیشه صدای رقص و شادی میومد جوریکه همسایهها فکر میکردن جشن داریم
مامان یهو صدای آهنگو زیاد میکرد و میگفت پاشید یکم برقصید ذوق میکرد از خوشحالی ما و بابا دورمون میچرخید
همیشه تصور میکردم برای خواستگاری و عروسی محمدرضا از چند روز قبل چه بزن و برقصی داشته باشیم
اما تو قاتل بیشرف تو با قساوت و نامردی به ناحق همهی این آرزوها رو کشتی
تو با شلیک گلولت فقط قلب محمدرضا رو نشونه نرفتی قلب یه خونواده و و یه فامیلو جریحه دار کردی ...
به امید روز عدالت ✌»
محمدرضا اسکندری، ۲۶ ساله، عصر روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به قلبش جان باخت.
محمدرضا روی دستش واژه آزادی را خالکوبی کرده بود.
پدرش از جانبازان جنگ ایران و عراق است.
پیکر او تحت تدابیر امنیتی شدید و فشار بر خانواده داغدارش به خاک سپرده شد.
محمدرضا اسکندری، جوانی که کشورش را شایسته آزادی میدانست و به خیابان آمد تا به مسالمتآمیزترین شکل ممکن اعتراض خود را به خفقان و دیکتاتوری نشان دهد.
#محمدرضا_اسکندری #داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرامیداشت یاد استاد محمدرضا شجریان و ساخت تندیس شنی ایشان در سواحل عمان
یاد محمدرضا شجریان گرامی، هنرمندی که در کنار مردم ایستاد، در خیابان «مرگ بر دیکتاتور» گفت و تلاش ارزندهای برای حفظ و اشاعه موسیقی و ادبیات ایران کرد.
#محمدرضا_شجریان #شجریان #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یاد محمدرضا شجریان گرامی، هنرمندی که در کنار مردم ایستاد، در خیابان «مرگ بر دیکتاتور» گفت و تلاش ارزندهای برای حفظ و اشاعه موسیقی و ادبیات ایران کرد.
#محمدرضا_شجریان #شجریان #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خطر اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی
سازمان حقوق بشر کارون اعلام کرد على مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم سه زندانی سیاسی ۲۴ مهر برای اجرای حکم اعدام از زندان شیبان به سلولهای انفرادی زندان سپیدار اهواز منتقل شدند آنها همراه با حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهاند.
به نظر میآید با توجه به شرایط جنگی در کشور جمهوری اسلامی فشار بر زندانیان سیاسی را بیشتر کرده است و تلاش دارد با اجرای احکام اعدام فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کند و بدین وسیله مانع از قیام احتمالی مردم شود.
گزارش نهادهای حقوق بشری روند دادرسی این متهمان ناعادلانه بوده است چرا که از این شهروندان اعترافاتی اخذ شده است که
مشخص نیست تحت چه شرایطی بوده و چه میزان قابل استناد
بوده است.
#على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سازمان حقوق بشر کارون اعلام کرد على مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم سه زندانی سیاسی ۲۴ مهر برای اجرای حکم اعدام از زندان شیبان به سلولهای انفرادی زندان سپیدار اهواز منتقل شدند آنها همراه با حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهاند.
به نظر میآید با توجه به شرایط جنگی در کشور جمهوری اسلامی فشار بر زندانیان سیاسی را بیشتر کرده است و تلاش دارد با اجرای احکام اعدام فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کند و بدین وسیله مانع از قیام احتمالی مردم شود.
گزارش نهادهای حقوق بشری روند دادرسی این متهمان ناعادلانه بوده است چرا که از این شهروندان اعترافاتی اخذ شده است که
مشخص نیست تحت چه شرایطی بوده و چه میزان قابل استناد
بوده است.
#على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سید عدنان موسوی غبیشاوی هم به سلول انفرادی پیش از اعدام منتقل شد
خطر اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی
سازمان حقوق بشر کارون اعلام کرد علاوه بر على مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم که پیشتر خبرشان را اعلام کرده بودیم، سید عدنان موسوی غبیشاوی هم روز ۲۴ مهر ماه برای اجرای حکم اعدام از زندان شیبان به سلولهای انفرادی زندان سپیدار اهواز منتقل شده است. آنها همراه با حبیب دریس و سالم موسوی در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهاند.
به نظر میآید با توجه به شرایط جنگی در کشور جمهوری اسلامی فشار بر زندانیان سیاسی را بیشتر کرده است و تلاش دارد با اجرای احکام اعدام فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کند و بدین وسیله مانع از قیام احتمالی مردم شود.
گزارش نهادهای حقوق بشری روند دادرسی این متهمان ناعادلانه بوده است چرا که از این شهروندان اعترافاتی اخذ شده است که
مشخص نیست تحت چه شرایطی بوده و چه میزان قابل استناد
بوده است.
ویدیو از اطلس زندانهای ایران
@IranPrisonAtlas
#عدنان_غبیشاوی #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خطر اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی
سازمان حقوق بشر کارون اعلام کرد علاوه بر على مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم که پیشتر خبرشان را اعلام کرده بودیم، سید عدنان موسوی غبیشاوی هم روز ۲۴ مهر ماه برای اجرای حکم اعدام از زندان شیبان به سلولهای انفرادی زندان سپیدار اهواز منتقل شده است. آنها همراه با حبیب دریس و سالم موسوی در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهاند.
به نظر میآید با توجه به شرایط جنگی در کشور جمهوری اسلامی فشار بر زندانیان سیاسی را بیشتر کرده است و تلاش دارد با اجرای احکام اعدام فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کند و بدین وسیله مانع از قیام احتمالی مردم شود.
گزارش نهادهای حقوق بشری روند دادرسی این متهمان ناعادلانه بوده است چرا که از این شهروندان اعترافاتی اخذ شده است که
مشخص نیست تحت چه شرایطی بوده و چه میزان قابل استناد
بوده است.
ویدیو از اطلس زندانهای ایران
@IranPrisonAtlas
#عدنان_غبیشاوی #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انتقال چهار زندانی سیاسی اهوازی به سلول انفرادی برای اجرای جکم اعدام
گزارشهای رسیده از سازمان حقوق بشر کارون حاکی از آن است که صبح روز سهشنبه ۲۴ مهر، گارد حفاظت زندان مرکزی اهواز (شیبان) سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام، علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم را برای اجرای حکم به انفرادی زندان سپیدار منتقل کرده است.
ساعاتی قبل عدنان غبیشاوی (موسوی) چهارمین زندانی سیاسی اهوازی نیز به سلول انفرادی منتقل شد.
پیشتر در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱،شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز علی مجدم، حبیب دریس، سالم موسوی، محمدرضا مقدم، عدنان موسوی و معین خنفری را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرده بود.
قاضی ادیبیمهر، رئیس شعبه ۴ دادگاه انقلاب شخصا در زندان شیبان حاضر شده و حکم اعدام این شش زندانی سیاسی به آنها ابلاغ کرد.
این شش زندانی سیاسی، در سالهای ۹۶ و ۹۷ بازداشت و به بازداشتگاههای اطلاعات منتقل شدند. شماری از خانواده این زندانیان از جمله همسر و فرزند علی مجدم را برای تحت فشار گذاشتن او بازداشت کردند و بیش از ۶ ماه او را در سلول انفرادی نگه داشتند.نهایتاً پس از انتشار اعترافات فرزند و همسرش را آزاد کردند.
از صفحه : ryma.bcn
#نه_به_اعدام
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#معین_خنفری
#محمدرضا_مقدم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارشهای رسیده از سازمان حقوق بشر کارون حاکی از آن است که صبح روز سهشنبه ۲۴ مهر، گارد حفاظت زندان مرکزی اهواز (شیبان) سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام، علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم را برای اجرای حکم به انفرادی زندان سپیدار منتقل کرده است.
ساعاتی قبل عدنان غبیشاوی (موسوی) چهارمین زندانی سیاسی اهوازی نیز به سلول انفرادی منتقل شد.
پیشتر در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱،شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز علی مجدم، حبیب دریس، سالم موسوی، محمدرضا مقدم، عدنان موسوی و معین خنفری را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرده بود.
قاضی ادیبیمهر، رئیس شعبه ۴ دادگاه انقلاب شخصا در زندان شیبان حاضر شده و حکم اعدام این شش زندانی سیاسی به آنها ابلاغ کرد.
این شش زندانی سیاسی، در سالهای ۹۶ و ۹۷ بازداشت و به بازداشتگاههای اطلاعات منتقل شدند. شماری از خانواده این زندانیان از جمله همسر و فرزند علی مجدم را برای تحت فشار گذاشتن او بازداشت کردند و بیش از ۶ ماه او را در سلول انفرادی نگه داشتند.نهایتاً پس از انتشار اعترافات فرزند و همسرش را آزاد کردند.
از صفحه : ryma.bcn
#نه_به_اعدام
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#معین_خنفری
#محمدرضا_مقدم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی انتقال چهار زندانی سیاسی عرب خوزستانی به سلول انفرادی پیش از اعدام، در بیانیهای خواستار مخالفت همهجانبه با مجازات اعدام شد و تاکید کرد که مخالفان مجازات اعدام، بایستی مقابل اعدام افرادی مخالف با مشی سیاسی خود و حتی متهمان غیر سیاسی هم بیتفاوت نباشند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
گلرخ ایرایی برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست
برای مبارزه با مجازات وحشیانه ی ،اعدام نمیتوانیم فقط در برابر
اعدام های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای همسویان سیاسی خود واکنش نشان بدهیم برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است. با وجود افزایش آمار اعدامها بخش قابل توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمیدهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیت محکوم و تضادها یا همسویی سیاسی و عقیدتی موجود واکنش نشان میدهند.
گاه در مواجهه با رویدادی درمییابیم به نقیض خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم، بدل شدهایم.
تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیل محکومان در صف اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانی آنچه ساختهایم، نیست. در نظر گرفتن شاخصهایی در واکنش به احکام مرگ که قطعا منجر به تلطیف فضا به نفع عامل سرکوب و کشتار میشود، رذیلانهتر از قتل سیستماتیک است.
اگر در واکنش به شنیدن «اعدام گرفت» میگوییم «برای چه» به معنای پذیرش حکم مرگ برای آن دسته افرادی است که مجرمیتشان در دایرهی معادلات ما نمیگنجد و حکومت را محق به کشتن آنان میدانیم.
برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست.
گلرخ ایرایی مهر ۱۴۰۳، زندان اوین
#عدنان_غبیشاوی (موسوی) #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #حبیب_دریس و #سالم_موسوی (آلبوشوکه) در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شدهاند و دیروز چهار نفر از آنها به انفرادی منتقل شدهاند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
گلرخ ایرایی برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست
برای مبارزه با مجازات وحشیانه ی ،اعدام نمیتوانیم فقط در برابر
اعدام های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای همسویان سیاسی خود واکنش نشان بدهیم برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است. با وجود افزایش آمار اعدامها بخش قابل توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمیدهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیت محکوم و تضادها یا همسویی سیاسی و عقیدتی موجود واکنش نشان میدهند.
گاه در مواجهه با رویدادی درمییابیم به نقیض خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم، بدل شدهایم.
تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیل محکومان در صف اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانی آنچه ساختهایم، نیست. در نظر گرفتن شاخصهایی در واکنش به احکام مرگ که قطعا منجر به تلطیف فضا به نفع عامل سرکوب و کشتار میشود، رذیلانهتر از قتل سیستماتیک است.
اگر در واکنش به شنیدن «اعدام گرفت» میگوییم «برای چه» به معنای پذیرش حکم مرگ برای آن دسته افرادی است که مجرمیتشان در دایرهی معادلات ما نمیگنجد و حکومت را محق به کشتن آنان میدانیم.
برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست.
گلرخ ایرایی مهر ۱۴۰۳، زندان اوین
#عدنان_غبیشاوی (موسوی) #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #حبیب_دریس و #سالم_موسوی (آلبوشوکه) در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شدهاند و دیروز چهار نفر از آنها به انفرادی منتقل شدهاند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق اخبار دریافتی از زندان شیبان، معین خنفری و محمدرضا مقدم در تماس کوتاه یکدقیقهای با خانوادههایشان اعلام کردند که به آنها گفته شده “اشهد خود را بخوانند".
آنها در چهار سلول مجزا نگهداری میشوند.
روز سهشنبه ۲۴ مهر، گارد حفاظت زندان مرکزی اهواز (شیبان) چهار زندانی سیاسی محکوم به اعدام، علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و عدنان غبیشاوی (موسوی) را برای اجرای حکم به انفرادی زندان سپیدار منتقل کرده است.
پیشتر در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱،شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز علی مجدم، حبیب دریس، سالم موسوی، محمدرضا مقدم، عدنان موسوی و معین خنفری را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرده بود.
قاضی ادیبیمهر، رئیس شعبه ۴ دادگاه انقلاب شخصا در زندان شیبان حاضر شده و حکم اعدام این شش زندانی سیاسی به آنها ابلاغ کرد.
این شش زندانی سیاسی، در سالهای ۹۶ و ۹۷ بازداشت و به بازداشتگاههای اطلاعات منتقل شدند. شماری از خانواده این زندانیان از جمله همسر و فرزند علی مجدم را برای تحت فشار گذاشتن او بازداشت کردند و بیش از ۶ ماه او را در سلول انفرادی نگه داشتند.نهایتاً پس از انتشار اعترافات فرزند و همسرش را آزاد کردند.
#نه_به_اعدام
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها در چهار سلول مجزا نگهداری میشوند.
روز سهشنبه ۲۴ مهر، گارد حفاظت زندان مرکزی اهواز (شیبان) چهار زندانی سیاسی محکوم به اعدام، علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و عدنان غبیشاوی (موسوی) را برای اجرای حکم به انفرادی زندان سپیدار منتقل کرده است.
پیشتر در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱،شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز علی مجدم، حبیب دریس، سالم موسوی، محمدرضا مقدم، عدنان موسوی و معین خنفری را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرده بود.
قاضی ادیبیمهر، رئیس شعبه ۴ دادگاه انقلاب شخصا در زندان شیبان حاضر شده و حکم اعدام این شش زندانی سیاسی به آنها ابلاغ کرد.
این شش زندانی سیاسی، در سالهای ۹۶ و ۹۷ بازداشت و به بازداشتگاههای اطلاعات منتقل شدند. شماری از خانواده این زندانیان از جمله همسر و فرزند علی مجدم را برای تحت فشار گذاشتن او بازداشت کردند و بیش از ۶ ماه او را در سلول انفرادی نگه داشتند.نهایتاً پس از انتشار اعترافات فرزند و همسرش را آزاد کردند.
#نه_به_اعدام
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ریما شیرمحمدی، فعال حقوق بشر، در شبکه اکس، توییتر سابق، تناقضات در پرونده اعدام ۶ زندانی در زندان شیبان اهواز را بررسی کرد.
متن گزارش ایشان:
تناقضات پرونده اهواز: احکام اعدام و حبس طولانی بر اساس اعترافات اجباری و شکنجه
در این پرونده، ۱۲ شهروند اهوازی در دادگاهی مشترک محاکمه شدند؛ شش نفر به اعدام و شش نفر دیگر در مجموع به ۷۰ سال زندان محکوم شدند. در این گزارش، به اتهامات ناعادلانه و عدم دادرسی منصفانه پرداخته میشود.
قتل دو بسیجی در آبادان:
به گفته خبرگزاری فارس، بامداد روز دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، دو بسیجی موتورسوار در جاده ساحلی اروند هدف تیراندازی قرار گرفتند. کاربران ارزشی بلافاصله این حادثه را به سازمان حرکهالنضال نسبت دادند، اما روز بعد دادستان و فرمانده نیروی انتظامی آبادان این ادعا را رد کردند و علت قتل را اختلاف خانوادگی اعلام کردند.
قتل دو مأمور نیروی انتظامی در بندر امام:
بامداد ۵ بهمن ۱۳۹۷، دو مأمور نیروی انتظامی در بندر امام با شلیک افراد ناشناس کشته شدند. تا ماهها پس از این حادثه، هیچ اطلاعاتی از عاملان تیراندازی منتشر نشد و رسانهها به «افراد ناشناس» اشاره میکردند.
بازداشتهای گسترده:
سه ماه پس از قتل بسیجیها و دو هفته پس از کشته شدن مأموران نیروی انتظامی، نیروهای امنیتی علی مجدم و معین خنفری را در خانهای در خرمشهر بازداشت کردند. در این بازه زمانی، ۳۳ نفر از خانواده و دوستان این افراد توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفتند. برخی از بازداشتشدگان، از جمله همسر و فرزندان علی مجدم و حبیب دریس، برای گرفتن اعترافات اجباری بازداشت شدند.
یکی از همبندیان حبیب دریس از شکنجههای شدیدی چون غرق مصنوعی، ضرب و شتم با کابل و لوله سبز، و محرومیت از خواب برای فشار آوردن به متهمان سخن گفت. این افراد همچنین از دسترسی به وکیل و خدمات درمانی محروم بودند.
تناقضات در پرونده:
اعترافات اجباری برخی متهمان، از جمله روایتهایی از قتل دو بسیجی و مأموران نیروی انتظامی، با تناقضات جدی روبرو بود. در حالی که برخی خبرگزاریها این قتلها را به گروههای مسلح نسبت میدادند، فرمانده نیروی انتظامی و دادستان آبادان این ادعاها را رد کرده و علت قتلها را اختلافات خانوادگی عنوان کردند.
روایت میزان از کشتهشدن دو مامور نیروی انتظامی در بندر خمینی نیز ابهاماتی دارد. این خبرگزاری مدعی است که گزارش بر اساس اعترافات متهمان پرونده تنظیم شده است. میزان در این گزارش، تنها به اعترافات متهمان استناد و هیچگونه سند،شاهد یا فیلمی برای اثبات ادعای خود منتشر نکرده است. اگر این اتفاق طبق ادعای میزان توسط این افراد حادث شده بود حداقل یک شاهد باید در این پرونده موجود میبود که طبق داده های این پرونده هیچ شاهدی وجود ندارد.
احکام نهایی:
شعبه چهار دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی ادیبی مهر، شش نفر از متهمان را به اعدام محکوم کرد. بقیه متهمان به حبسهای طولانیمدت محکوم شدند: فارس عموری ۳۵ سال، جاسم البوغبیش ۱۵ سال، و اسکندر مجدم، محمدقاسم مجدم، رعد منیعات و توفیق منیعات هر کدام به ۵ سال زندان.
سؤال این است که چرا پرونده این افراد به جای دادگاه کیفری در دادگاه انقلاب بررسی شد. به نظر میرسد شواهد کافی برای اثبات قتل وجود نداشت، چرا که در موارد مشابه، افراد بدون مدارک کافی به اعدام محکوم شدهاند، همانطور که در مورد اخیر اعدام ۷ زندانی اهل تسنن کرد که در زندان قزلحصار اعدام شدهاند، نیز مشاهده شد.
#نه_به_اعدام
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
متن گزارش ایشان:
تناقضات پرونده اهواز: احکام اعدام و حبس طولانی بر اساس اعترافات اجباری و شکنجه
در این پرونده، ۱۲ شهروند اهوازی در دادگاهی مشترک محاکمه شدند؛ شش نفر به اعدام و شش نفر دیگر در مجموع به ۷۰ سال زندان محکوم شدند. در این گزارش، به اتهامات ناعادلانه و عدم دادرسی منصفانه پرداخته میشود.
قتل دو بسیجی در آبادان:
به گفته خبرگزاری فارس، بامداد روز دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷، دو بسیجی موتورسوار در جاده ساحلی اروند هدف تیراندازی قرار گرفتند. کاربران ارزشی بلافاصله این حادثه را به سازمان حرکهالنضال نسبت دادند، اما روز بعد دادستان و فرمانده نیروی انتظامی آبادان این ادعا را رد کردند و علت قتل را اختلاف خانوادگی اعلام کردند.
قتل دو مأمور نیروی انتظامی در بندر امام:
بامداد ۵ بهمن ۱۳۹۷، دو مأمور نیروی انتظامی در بندر امام با شلیک افراد ناشناس کشته شدند. تا ماهها پس از این حادثه، هیچ اطلاعاتی از عاملان تیراندازی منتشر نشد و رسانهها به «افراد ناشناس» اشاره میکردند.
بازداشتهای گسترده:
سه ماه پس از قتل بسیجیها و دو هفته پس از کشته شدن مأموران نیروی انتظامی، نیروهای امنیتی علی مجدم و معین خنفری را در خانهای در خرمشهر بازداشت کردند. در این بازه زمانی، ۳۳ نفر از خانواده و دوستان این افراد توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفتند. برخی از بازداشتشدگان، از جمله همسر و فرزندان علی مجدم و حبیب دریس، برای گرفتن اعترافات اجباری بازداشت شدند.
یکی از همبندیان حبیب دریس از شکنجههای شدیدی چون غرق مصنوعی، ضرب و شتم با کابل و لوله سبز، و محرومیت از خواب برای فشار آوردن به متهمان سخن گفت. این افراد همچنین از دسترسی به وکیل و خدمات درمانی محروم بودند.
تناقضات در پرونده:
اعترافات اجباری برخی متهمان، از جمله روایتهایی از قتل دو بسیجی و مأموران نیروی انتظامی، با تناقضات جدی روبرو بود. در حالی که برخی خبرگزاریها این قتلها را به گروههای مسلح نسبت میدادند، فرمانده نیروی انتظامی و دادستان آبادان این ادعاها را رد کرده و علت قتلها را اختلافات خانوادگی عنوان کردند.
روایت میزان از کشتهشدن دو مامور نیروی انتظامی در بندر خمینی نیز ابهاماتی دارد. این خبرگزاری مدعی است که گزارش بر اساس اعترافات متهمان پرونده تنظیم شده است. میزان در این گزارش، تنها به اعترافات متهمان استناد و هیچگونه سند،شاهد یا فیلمی برای اثبات ادعای خود منتشر نکرده است. اگر این اتفاق طبق ادعای میزان توسط این افراد حادث شده بود حداقل یک شاهد باید در این پرونده موجود میبود که طبق داده های این پرونده هیچ شاهدی وجود ندارد.
احکام نهایی:
شعبه چهار دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی ادیبی مهر، شش نفر از متهمان را به اعدام محکوم کرد. بقیه متهمان به حبسهای طولانیمدت محکوم شدند: فارس عموری ۳۵ سال، جاسم البوغبیش ۱۵ سال، و اسکندر مجدم، محمدقاسم مجدم، رعد منیعات و توفیق منیعات هر کدام به ۵ سال زندان.
سؤال این است که چرا پرونده این افراد به جای دادگاه کیفری در دادگاه انقلاب بررسی شد. به نظر میرسد شواهد کافی برای اثبات قتل وجود نداشت، چرا که در موارد مشابه، افراد بدون مدارک کافی به اعدام محکوم شدهاند، همانطور که در مورد اخیر اعدام ۷ زندانی اهل تسنن کرد که در زندان قزلحصار اعدام شدهاند، نیز مشاهده شد.
#نه_به_اعدام
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
با این چهار زندانی سیاسی اهوازی چه کردید؟
چند روز پیش، خانوادههای چهار زندانی محکوم به اعدام از مأمورین زندان سپیدار خواستند تا خبری از عزیزانشان به آنها بدهند. مأموران به آنها گفتند که این چهار نفر به زندان شیبان منتقل شدهاند. اما وقتی خانوادهها به زندان شیبان مراجعه کردند، با انکار مسئولین آنجا روبهرو شدند که هیچ زندانی جدیدی به آنجا منتقل نشده است.
اکنون معلوم نیست آیا این افراد مخفیانه اعدام یا به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
ناپدیدسازی قهری، ابزاری برای سرکوب و شکنجه مضاعف زندانیان و خانوادههای آنهاست.
از طرفی، «حبیب دریس» و «سید سالم البوشوکه»، دو زندانی سیاسی عرب اهوازی و هم پروندهای چهار زندانی ناپدید شده فوقالذکر به تازگی از سوی خسرو طرفی، رئیس زندان مرکزی (شیبان) اهواز احضار شدهاند.
خسرو طرفی در این دیدار به آنها اعلام کرد: «حکم اعدام شما تأیید شده و هیچ تخفیف یا عفو و بخششی وجود ندارد و در صف اجرای حکم اعدام هستید.»
رئیس زندان شیبان اهواز به حبیب دریس و سید سالم البوشوکه هشدار داد که «ابتدا چهار همپروندهای شما (علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و سید عدنان موسوی) را برای اجرای حکم به زندان سپیدار منتقل کردیم و نوبت شما نیز خواهد رسید.»
با این وجود حضور آن چهار زندانی در زندان شیبان انکار میشود. چه بر سر آنها آمده است؟
با توجه به اعدام مخفیانه آقای شارمهد، نگرانی در خصوص زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیشتر شده است.
با سپاس از ریما شیرمحمدی بابت انتشار اطلاعات فوق در شبکه اجتماعی ایکس
#ناپدیدسازی_قهری
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند روز پیش، خانوادههای چهار زندانی محکوم به اعدام از مأمورین زندان سپیدار خواستند تا خبری از عزیزانشان به آنها بدهند. مأموران به آنها گفتند که این چهار نفر به زندان شیبان منتقل شدهاند. اما وقتی خانوادهها به زندان شیبان مراجعه کردند، با انکار مسئولین آنجا روبهرو شدند که هیچ زندانی جدیدی به آنجا منتقل نشده است.
اکنون معلوم نیست آیا این افراد مخفیانه اعدام یا به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
ناپدیدسازی قهری، ابزاری برای سرکوب و شکنجه مضاعف زندانیان و خانوادههای آنهاست.
از طرفی، «حبیب دریس» و «سید سالم البوشوکه»، دو زندانی سیاسی عرب اهوازی و هم پروندهای چهار زندانی ناپدید شده فوقالذکر به تازگی از سوی خسرو طرفی، رئیس زندان مرکزی (شیبان) اهواز احضار شدهاند.
خسرو طرفی در این دیدار به آنها اعلام کرد: «حکم اعدام شما تأیید شده و هیچ تخفیف یا عفو و بخششی وجود ندارد و در صف اجرای حکم اعدام هستید.»
رئیس زندان شیبان اهواز به حبیب دریس و سید سالم البوشوکه هشدار داد که «ابتدا چهار همپروندهای شما (علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و سید عدنان موسوی) را برای اجرای حکم به زندان سپیدار منتقل کردیم و نوبت شما نیز خواهد رسید.»
با این وجود حضور آن چهار زندانی در زندان شیبان انکار میشود. چه بر سر آنها آمده است؟
با توجه به اعدام مخفیانه آقای شارمهد، نگرانی در خصوص زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیشتر شده است.
با سپاس از ریما شیرمحمدی بابت انتشار اطلاعات فوق در شبکه اجتماعی ایکس
#ناپدیدسازی_قهری
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا مرادبهروزی، زندانی سیاسی سابق، بار دیگر زندانی شد.
او به اتهام انتشار یک فايل صوتی و افشای شکنجه زندانیان، به یکسال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.
ماجرا این بوده که ۱۴ تیر ۱۴۰۲، زمانیکه محمدرضا مرادبهروزی پس از تحمل یک سال حبس از زندان مرکزی قزوین واقع در شهر چوبیندر آزاد شده بود، در سخنانی گفته بود:
«تا سقوط رژیم جمهوری اسلامی سکوت نخواهم کرد.»
روز گذشته ۱۵ آبان، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل این زندانی سیاسی سابق هجوم بردند اما ایشان در خانه نبوده و امروز ۱۶ آبانماه، محمدرضا مرادبهروزی به همراه همسرش به اجرای احکام دادگاه انقلاب قزوین مراجعه کرد.
آنجا او را بازداشت کردند تا به زندان انتقال دهند.
قاضی اجرای احکام رو به همسر این زندانی گفته است:
«با این زبونش باید بره زندان تا آدم بشه.»
خانم سوری چگینی هم پاسخ داده «چون حق اعتراض و آزادی بیان نداریم حرف حق کسی بزنه باید حبس بشه ... .»
آقای رضا مرادبهروزی کارگری است که به دلیل انتشار مطالب انتقادی در صفحه اینستاگرام خود بازداشت شده بود، او همچنین در کمپین حجاببیحجاب، همسرش خانم سوری چگینی بابائی را همراهی کرده بود و پس از آن هر دو بازداشت شدند.
این دو زندانی سابق، در طی دوران حبس، چند بار اعتصاب غذا کردند و مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بودند.
#محمدرضا_مرادبهروزی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او به اتهام انتشار یک فايل صوتی و افشای شکنجه زندانیان، به یکسال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.
ماجرا این بوده که ۱۴ تیر ۱۴۰۲، زمانیکه محمدرضا مرادبهروزی پس از تحمل یک سال حبس از زندان مرکزی قزوین واقع در شهر چوبیندر آزاد شده بود، در سخنانی گفته بود:
«تا سقوط رژیم جمهوری اسلامی سکوت نخواهم کرد.»
روز گذشته ۱۵ آبان، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل این زندانی سیاسی سابق هجوم بردند اما ایشان در خانه نبوده و امروز ۱۶ آبانماه، محمدرضا مرادبهروزی به همراه همسرش به اجرای احکام دادگاه انقلاب قزوین مراجعه کرد.
آنجا او را بازداشت کردند تا به زندان انتقال دهند.
قاضی اجرای احکام رو به همسر این زندانی گفته است:
«با این زبونش باید بره زندان تا آدم بشه.»
خانم سوری چگینی هم پاسخ داده «چون حق اعتراض و آزادی بیان نداریم حرف حق کسی بزنه باید حبس بشه ... .»
آقای رضا مرادبهروزی کارگری است که به دلیل انتشار مطالب انتقادی در صفحه اینستاگرام خود بازداشت شده بود، او همچنین در کمپین حجاببیحجاب، همسرش خانم سوری چگینی بابائی را همراهی کرده بود و پس از آن هر دو بازداشت شدند.
این دو زندانی سابق، در طی دوران حبس، چند بار اعتصاب غذا کردند و مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بودند.
#محمدرضا_مرادبهروزی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۴ روز است که هیچ خبری از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام منتقل شده به سلول انفرادی در زندان شیبان اهواز در دست نیست و کسی هم پاسخگو نیست که چه بر سر این هموطنان آمده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر، هر روز در مورد آنها مینویسد تا بلکه توجه سایرین را هم جلب کند.
او امروز نوشت:
«۲۴ روز از انتقال ۴ زندانی سیاسی اهوازیِ محکوم به اعدام به سلول انفرادی و بیخبری مطلق از آنها ، گذشت.
مراجعه مستمر و تحصن چند روزه خانواده در مقابل زندان سپیدار و شیبان هم بی نتیجه بوده است.»
مهدی یراحی، هنرمند معترض و فعال مدنی، امروز با کوت کردن توییت آرش صادقی، نوشت:
«و تو آن روز براى نخستین بار مفهوم دير شدن را خواهى فهميد.»
.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، همزمان با پروندهسازی برای افراد و متهم کردن آنها، کارزار تحریف واقعیت و خبر جعلی راه میاندازد و به بازداشتشدگان و محکومان انواع برچسبها را میزند، تا از این طریق کاری کند که فعالان سیاسی و چهرههای نامدار جرات نکنند تا از افراد زندانی حمایت کنند.
گاه این کار ازطریق اکانتهایی با ظاهر مخالف جمهوری اسلامی اتفاق میافتد.
اما فعالان حقوق بشر مثل آرش صادقی و مهدی یراحی این جو خفقان را میشکنند و به بقیه جرات میدهند که آنها هم از نقص حقوق بشر (با هر عنوان اتهام انتسابی دستگاه ناعادلانه قضایی) سخن بگویند.
صدای همه زندانیان، به خصوص زندانیان گمنام در زندانهای شهرستانها باشیم که آنها و خانوادههایشان بسیار تحت فشار هستند.
جمهوری اسلامی این چهار زندانی سیاسی را ناپدیدسازی قهری کرده است و هیچ اطلاعی در خصوص وضعیت آنها نمیدهد.
نگذاریم زندانیان مثل جمشید شارمهد، در میان اخبار جنگ و ... کشته شوند. (در مورد جمشید شارمهد پس از کشته شدن او کارزار سایبری راه انداختند تا واکنشها را محدود کنند، ببینید چه اکانتهایی علیه آقای شارمهد ویدیو پخش کردند)
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_موسوی_غبیشاوی
#اهواز #ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرش صادقی، فعال حقوق بشر، هر روز در مورد آنها مینویسد تا بلکه توجه سایرین را هم جلب کند.
او امروز نوشت:
«۲۴ روز از انتقال ۴ زندانی سیاسی اهوازیِ محکوم به اعدام به سلول انفرادی و بیخبری مطلق از آنها ، گذشت.
مراجعه مستمر و تحصن چند روزه خانواده در مقابل زندان سپیدار و شیبان هم بی نتیجه بوده است.»
مهدی یراحی، هنرمند معترض و فعال مدنی، امروز با کوت کردن توییت آرش صادقی، نوشت:
«و تو آن روز براى نخستین بار مفهوم دير شدن را خواهى فهميد.»
.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، همزمان با پروندهسازی برای افراد و متهم کردن آنها، کارزار تحریف واقعیت و خبر جعلی راه میاندازد و به بازداشتشدگان و محکومان انواع برچسبها را میزند، تا از این طریق کاری کند که فعالان سیاسی و چهرههای نامدار جرات نکنند تا از افراد زندانی حمایت کنند.
گاه این کار ازطریق اکانتهایی با ظاهر مخالف جمهوری اسلامی اتفاق میافتد.
اما فعالان حقوق بشر مثل آرش صادقی و مهدی یراحی این جو خفقان را میشکنند و به بقیه جرات میدهند که آنها هم از نقص حقوق بشر (با هر عنوان اتهام انتسابی دستگاه ناعادلانه قضایی) سخن بگویند.
صدای همه زندانیان، به خصوص زندانیان گمنام در زندانهای شهرستانها باشیم که آنها و خانوادههایشان بسیار تحت فشار هستند.
جمهوری اسلامی این چهار زندانی سیاسی را ناپدیدسازی قهری کرده است و هیچ اطلاعی در خصوص وضعیت آنها نمیدهد.
نگذاریم زندانیان مثل جمشید شارمهد، در میان اخبار جنگ و ... کشته شوند. (در مورد جمشید شارمهد پس از کشته شدن او کارزار سایبری راه انداختند تا واکنشها را محدود کنند، ببینید چه اکانتهایی علیه آقای شارمهد ویدیو پخش کردند)
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_موسوی_غبیشاوی
#اهواز #ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدور حکم ۱۶۱ سال حبس برای ۲۲ متهم سیاسی در اصفهان
بیست و دو متهم سیاسی به نام های سمانه (سما) عمو شاهی، مرجان بشتام، شمیم بهارزاده، مینو حیدری، مهشاد کشانی، هدی صادقی، عرفان خلیلیان، مهرشاد برجیان، پویا طالبیان، مریم فرهنگ، کیان طالبی، مینا ندایی، روزبه دانا، پویا دانا، بهار سلیمانی، محمدرضا قطبی زاده، سیما ترکیان، زینب (مریم) پرنده، محمد سخنور، امیر عجمیان، پارسا حاجی آقایی و امیر سالاری توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی محمد توکلی مجموعا به ۱۶۱ سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شدند.
به گزارش هرانا، بر اساس حکمی که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی محمد توکلی صادر و اواسط آبان ماه، به این شهروندان به صورت شفاهی ابلاغ شده، سمانه عموشاهی به ۲۳ سال حبس، مرجان بشتام و مینو حیدری هر کدام به ۱۱ سال حبس، شمیم بهارزاده به هشت سال حبس و مهشاد کشانی، هدی صادقی، عرفان خلیلیان، مهرشاد برجیان، پویا طالبیان، مریم فرهنگ، کیان طالبی، مینا ندایی، روزبه دانا، پویا دانا، بهار سلیمانی، محمدرضا قطبی زاده، سیما ترکیان، زینب (مریم) پرنده، محمد سخنور، امیر عجمیان، پارسا حاجی آقایی و امیر سالاری هر کدام به شش سال حبس محکوم شده اند. همچنین از بابت مجازات های تکمیلی هر یک از این افراد به دو سال منع خروج از کشور و دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی محکوم شدند.
بر اساس این گزارش، همه ۲۲ متهم در مجتمع قضایی دادگاه انقلاب اصفهان حاضر شدند. جلسه دادگاه بهصورت عمومی و همزمان برای تمامی متهمان برگزار شد. به دلیل کمبود فضای کافی، در نمازخانه برای متهمان و وکلای آنها صندلی چیده شده بود.
اما اطلاعات تکمیلی که به طور اختصاصی به آموزشکده توانا رسیده است، حکایت از شکنجه و آزار و نقض سیستماتیک حقوق این افراد در دوران تحقیقات و دادرسی دارد.
این جوانان در ابتدا در بازجوییها بسیار مقاومت کردند، ولی از آنها اعتراف اجباری گرفته شده است. برخی از شکنجهها و تهدیدها به شرح زیر است:
تهدید به مرگ، تهدید به شوکر، تهدید به آویزان کردن…تمام مدت با چشمبند نگهداشتن، نگهداری در انفرادی، نگهداری در جایی که فریاد شکنجههای اتاق بقلی را بشنوند، پسران تجربه ضربات به صورت بدن و وصل کردن برق به آب، دختران تحقیر جنسی، لمس پاها و بدن، نشان دادن عکسهای خصوصی و گفتن اینکه پس چرا برای ما «ادای تنگارا» در میاری…تهدید خانواده، فحاشی جنسیتی به خواهر و مادر پسرها و تهدید به تجاوز به آنها، زدن باتون الکتریکی به پاها و بدن هم دخترها و هم پسرها، آوردن خانواده در زندان و گفتن این که اگر اعتراف نکنی خانوادهات را نگه میداریم، ندادن دارو به بازداشتیهایی که بیماریهایی همچون سرطان و مشکل گوارش و مشکل روحی داشتند. دادن داروهای خوابآور به بازداشتیها به طوری که بیهوش میشدند و چیزی یادشان نمیآمده، دادن آب اشامیدنیای که بو و طعم دارو میداده، بازجوها میگفتند که به ما بگویید دکتر، در مقابل هم قرار دادن بازداشت شدگان و القا به آنها که دیگری علیه تو بد گفته، تهدید به اینکه «به اعضای خانوادت آسیب جدی میزنیم اگه اعتراف ننویسی»….چند تا از دخترها کبودی دست و صورت داشتن، عدهای به خودکشی فکر میکنند (برخی از آنها اقدام به خودکشی کردهاند) ….به یکی از بازداشتیها آنقدر ضربه زدند که صندلی شکست و بعد از اینکه به زمین خورد، بازجوها او خندیدند، تمام پیامها و عکسهای خصوصی این جوانان از چندین سال گذشته تا رمان حال را ضبط و پرینت شده و جلوشان گذاشتند که ما از اینها استفاده میکنیم از جمله روابط عاطفی، دوستانه، کاری و تمایلات جنسی...
عدم دسترسی به کتاب و روزنامه در طی بازداشت، تهدید به اینکه اگر اعتراف نکنید ما خودمان برایتان اتهامات سنگین مینویسیم. پخش ویدیویی با اتهامات سنگین در صداوسیما در حالی که هیچ یک از آن اتهامات صحت نداشته است
این جوانان همه هنرمند، مهندس، ورزشکار و نابغه هستند و رویای همه شان صلح، آزادی و آبادی ایران و اصفهان بوده برای همین هم در اعتراضات شرکت کردند و هیچخشونتی نشان ندادند.
تمام موارد شکنجهها و آزارها برای توکلی، قاضی دادگاه، شرح داده شده است، ولی او اهمیتی نداده است.
مشروح گزارش احکام را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/ycwxa3nx
#اصفهان #سما_عموشاهی #مهرشاد_برچیان #پویا_دانا #امیر_سالاری #پارسا_حاجی_آقایی #مینا_ندایی #روزبه_دانا #هدی_صادقی #محمدرضا_قطبی_زاده #مریم_فرهنگ #پویا_طالبیان #مهشاد_کشانی #امیر_عجمیان #محمد_سخنور #مریم_پرنده #سیما_ترکیان #شمیم_بهارزاده #عرفان_میرکاظمی #بهار_سلیمانی #کیان_طالبی #عرفان_خلیلیان #مینو_حیدری #مرجان_پشتام #دادگاه_انقلاب_اصفهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیست و دو متهم سیاسی به نام های سمانه (سما) عمو شاهی، مرجان بشتام، شمیم بهارزاده، مینو حیدری، مهشاد کشانی، هدی صادقی، عرفان خلیلیان، مهرشاد برجیان، پویا طالبیان، مریم فرهنگ، کیان طالبی، مینا ندایی، روزبه دانا، پویا دانا، بهار سلیمانی، محمدرضا قطبی زاده، سیما ترکیان، زینب (مریم) پرنده، محمد سخنور، امیر عجمیان، پارسا حاجی آقایی و امیر سالاری توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی محمد توکلی مجموعا به ۱۶۱ سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شدند.
به گزارش هرانا، بر اساس حکمی که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی محمد توکلی صادر و اواسط آبان ماه، به این شهروندان به صورت شفاهی ابلاغ شده، سمانه عموشاهی به ۲۳ سال حبس، مرجان بشتام و مینو حیدری هر کدام به ۱۱ سال حبس، شمیم بهارزاده به هشت سال حبس و مهشاد کشانی، هدی صادقی، عرفان خلیلیان، مهرشاد برجیان، پویا طالبیان، مریم فرهنگ، کیان طالبی، مینا ندایی، روزبه دانا، پویا دانا، بهار سلیمانی، محمدرضا قطبی زاده، سیما ترکیان، زینب (مریم) پرنده، محمد سخنور، امیر عجمیان، پارسا حاجی آقایی و امیر سالاری هر کدام به شش سال حبس محکوم شده اند. همچنین از بابت مجازات های تکمیلی هر یک از این افراد به دو سال منع خروج از کشور و دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی محکوم شدند.
بر اساس این گزارش، همه ۲۲ متهم در مجتمع قضایی دادگاه انقلاب اصفهان حاضر شدند. جلسه دادگاه بهصورت عمومی و همزمان برای تمامی متهمان برگزار شد. به دلیل کمبود فضای کافی، در نمازخانه برای متهمان و وکلای آنها صندلی چیده شده بود.
اما اطلاعات تکمیلی که به طور اختصاصی به آموزشکده توانا رسیده است، حکایت از شکنجه و آزار و نقض سیستماتیک حقوق این افراد در دوران تحقیقات و دادرسی دارد.
این جوانان در ابتدا در بازجوییها بسیار مقاومت کردند، ولی از آنها اعتراف اجباری گرفته شده است. برخی از شکنجهها و تهدیدها به شرح زیر است:
تهدید به مرگ، تهدید به شوکر، تهدید به آویزان کردن…تمام مدت با چشمبند نگهداشتن، نگهداری در انفرادی، نگهداری در جایی که فریاد شکنجههای اتاق بقلی را بشنوند، پسران تجربه ضربات به صورت بدن و وصل کردن برق به آب، دختران تحقیر جنسی، لمس پاها و بدن، نشان دادن عکسهای خصوصی و گفتن اینکه پس چرا برای ما «ادای تنگارا» در میاری…تهدید خانواده، فحاشی جنسیتی به خواهر و مادر پسرها و تهدید به تجاوز به آنها، زدن باتون الکتریکی به پاها و بدن هم دخترها و هم پسرها، آوردن خانواده در زندان و گفتن این که اگر اعتراف نکنی خانوادهات را نگه میداریم، ندادن دارو به بازداشتیهایی که بیماریهایی همچون سرطان و مشکل گوارش و مشکل روحی داشتند. دادن داروهای خوابآور به بازداشتیها به طوری که بیهوش میشدند و چیزی یادشان نمیآمده، دادن آب اشامیدنیای که بو و طعم دارو میداده، بازجوها میگفتند که به ما بگویید دکتر، در مقابل هم قرار دادن بازداشت شدگان و القا به آنها که دیگری علیه تو بد گفته، تهدید به اینکه «به اعضای خانوادت آسیب جدی میزنیم اگه اعتراف ننویسی»….چند تا از دخترها کبودی دست و صورت داشتن، عدهای به خودکشی فکر میکنند (برخی از آنها اقدام به خودکشی کردهاند) ….به یکی از بازداشتیها آنقدر ضربه زدند که صندلی شکست و بعد از اینکه به زمین خورد، بازجوها او خندیدند، تمام پیامها و عکسهای خصوصی این جوانان از چندین سال گذشته تا رمان حال را ضبط و پرینت شده و جلوشان گذاشتند که ما از اینها استفاده میکنیم از جمله روابط عاطفی، دوستانه، کاری و تمایلات جنسی...
عدم دسترسی به کتاب و روزنامه در طی بازداشت، تهدید به اینکه اگر اعتراف نکنید ما خودمان برایتان اتهامات سنگین مینویسیم. پخش ویدیویی با اتهامات سنگین در صداوسیما در حالی که هیچ یک از آن اتهامات صحت نداشته است
این جوانان همه هنرمند، مهندس، ورزشکار و نابغه هستند و رویای همه شان صلح، آزادی و آبادی ایران و اصفهان بوده برای همین هم در اعتراضات شرکت کردند و هیچخشونتی نشان ندادند.
تمام موارد شکنجهها و آزارها برای توکلی، قاضی دادگاه، شرح داده شده است، ولی او اهمیتی نداده است.
مشروح گزارش احکام را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/ycwxa3nx
#اصفهان #سما_عموشاهی #مهرشاد_برچیان #پویا_دانا #امیر_سالاری #پارسا_حاجی_آقایی #مینا_ندایی #روزبه_دانا #هدی_صادقی #محمدرضا_قطبی_زاده #مریم_فرهنگ #پویا_طالبیان #مهشاد_کشانی #امیر_عجمیان #محمد_سخنور #مریم_پرنده #سیما_ترکیان #شمیم_بهارزاده #عرفان_میرکاظمی #بهار_سلیمانی #کیان_طالبی #عرفان_خلیلیان #مینو_حیدری #مرجان_پشتام #دادگاه_انقلاب_اصفهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امیرسالار داوودی، از وکلای دادگستری حقوق بشری و زندانی سابق سیاسی، در ویدیویی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، خواستار آن شد که همه به ویژه جامعه وکلا، اجازه ندهند محمدرضا فقیهی را به زندان ببرند.
محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری بخاطر شرکت در تجمع وکلای دادگستری در مهرماه ۱۴۰۱، اخیرا با تایید حکم دادگاه بدوی توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به پنج سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، دو سال محرومیت از وکالت و عضویت در احزاب و گروههای سیاسی، محکوم شده است.
آقای داوودی نوشت: «محمدرضا فقیهی را اجازه ندهید تا به #زندان_اوین ببرند.دست کم اجازه ندهید این اقدام نابخردانه راحت صورت بگیرد. جای هیچ مخالف سیاسی_حقوقی نظام جمهوری اسلامی زندان نیست،البته #جای_وکیل_زندان_نیست »
#محمدرضافقیهی #محمدرضا_فقیهی #امیرسالارداودی
#امیرسالار_داودی #وکلای_پایه_یک_دادگستری
#وکلای_دادگستری #وکلا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری بخاطر شرکت در تجمع وکلای دادگستری در مهرماه ۱۴۰۱، اخیرا با تایید حکم دادگاه بدوی توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به پنج سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، دو سال محرومیت از وکالت و عضویت در احزاب و گروههای سیاسی، محکوم شده است.
آقای داوودی نوشت: «محمدرضا فقیهی را اجازه ندهید تا به #زندان_اوین ببرند.دست کم اجازه ندهید این اقدام نابخردانه راحت صورت بگیرد. جای هیچ مخالف سیاسی_حقوقی نظام جمهوری اسلامی زندان نیست،البته #جای_وکیل_زندان_نیست »
#محمدرضافقیهی #محمدرضا_فقیهی #امیرسالارداودی
#امیرسالار_داودی #وکلای_پایه_یک_دادگستری
#وکلای_دادگستری #وکلا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محمدرضا مرادبهروزی، زندانی سیاسی:
در بند مجرمین خطرناک امنیت ندارم
۳ آذر ۱۴۰۳
زندان چوبیندر استان قزوین
محمدرضا مرادبهروزی، در این فایل صوتی میگوید که بدون رعایت اصل تفکیک جرایم به بند مجرمان خطرناک فرستاده شده است و در آنجا احساس ناامنی میکند.
او میگوید یکی از مقامات زندان به او گفته با تو خصومت شخصی دارم!
محمدرضا مرادبهروزی، چندی پیش بار دیگر زندانی شد.
او به اتهام انتشار یک فايل صوتی و افشای شکنجه زندانیان، به یکسال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
۱۴ تیر ۱۴۰۲، زمانیکه محمدرضا مرادبهروزی پس از تحمل یک سال حبس از زندان مرکزی قزوین واقع در شهر چوبیندر آزاد شده بود، در سخنانی گفته بود:
«تا سقوط رژیم جمهوری اسلامی سکوت نخواهم کرد.»
۱۵ آبان ماه جاری، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل این زندانی سیاسی هجوم بردند اما ایشان در خانه نبوده و ۱۶ آبانماه، محمدرضا مرادبهروزی به همراه همسرش به اجرای احکام دادگاه انقلاب قزوین مراجعه کرد.
آنجا او را بازداشت کردند.
قاضی اجرای احکام رو به همسر این زندانی گفته است:
«با این زبونش باید بره زندان تا آدم بشه.»
آقای رضا مرادبهروزی کارگری است که به دلیل انتشار مطالب انتقادی در صفحه اینستاگرام خود بازداشت شده بود، او همچنین در کمپین حجاببیحجاب، همسرش خانم سوری چگینی بابائی را همراهی کرده بود و پس از آن هر دو بازداشت شدند.
این دو زندانی سابق، در طی دوران حبس، چند بار اعتصاب غذا کردند و مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بودند.
#محمدرضا_مرادبهروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در بند مجرمین خطرناک امنیت ندارم
۳ آذر ۱۴۰۳
زندان چوبیندر استان قزوین
محمدرضا مرادبهروزی، در این فایل صوتی میگوید که بدون رعایت اصل تفکیک جرایم به بند مجرمان خطرناک فرستاده شده است و در آنجا احساس ناامنی میکند.
او میگوید یکی از مقامات زندان به او گفته با تو خصومت شخصی دارم!
محمدرضا مرادبهروزی، چندی پیش بار دیگر زندانی شد.
او به اتهام انتشار یک فايل صوتی و افشای شکنجه زندانیان، به یکسال حبس و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
۱۴ تیر ۱۴۰۲، زمانیکه محمدرضا مرادبهروزی پس از تحمل یک سال حبس از زندان مرکزی قزوین واقع در شهر چوبیندر آزاد شده بود، در سخنانی گفته بود:
«تا سقوط رژیم جمهوری اسلامی سکوت نخواهم کرد.»
۱۵ آبان ماه جاری، نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل این زندانی سیاسی هجوم بردند اما ایشان در خانه نبوده و ۱۶ آبانماه، محمدرضا مرادبهروزی به همراه همسرش به اجرای احکام دادگاه انقلاب قزوین مراجعه کرد.
آنجا او را بازداشت کردند.
قاضی اجرای احکام رو به همسر این زندانی گفته است:
«با این زبونش باید بره زندان تا آدم بشه.»
آقای رضا مرادبهروزی کارگری است که به دلیل انتشار مطالب انتقادی در صفحه اینستاگرام خود بازداشت شده بود، او همچنین در کمپین حجاببیحجاب، همسرش خانم سوری چگینی بابائی را همراهی کرده بود و پس از آن هر دو بازداشت شدند.
این دو زندانی سابق، در طی دوران حبس، چند بار اعتصاب غذا کردند و مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بودند.
#محمدرضا_مرادبهروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته، جمعی از خانوادههای دادخواه، بر سر مزار جاویدنام محمدرضا اسکندری حضور یافتند و زادروزش را گرامی داشتند.
- محمدرضا اسکندری متولد ۱۸ آذر ۱۳۷۵، اهل پاکدشت، ورزشکار بود و همراه پدرش که راننده ماشین است کار میکرد. ۳۰ شهریور وقتی از باشگاه برمیگردد در تماسی با خانواده میگوید که به مرکز شهر میرود، در جریان تظاهرات مرکز شهر با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به سر مجروح و نرسیده به بیمارستان جان میسپارد.
«روی دستش freedom رو تتو کرده بود چون همیشه در آرزوی آزادی بود.» این گفته مریم اسکندری، خواهر جاویدنام محمدرضا اسکندری، درباره اوست.
محمدرضا اسکندری، که پدرش جانباز جنگ ایران و عراق، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در محله پاکدشت به ضرب گلولههای ماموران امنیتی کشته شد: « ورزشکار بود و آخرین بار هم از باشگاه رفته بود مرکز پاکدشت که اونجا شلوغ میشه و تیراندازی میکنند، با گلوله جنگی به قلبش زدند. ساک باشگاهش آخرین چیزیه که همراهش بوده.»
محمدرضا در آخرین تماس تلفنی به مادرش گفت: «شام میام؛ میام خونه.»
مادر حدود ساعت ۷ و نیم عصر به محمدرضا زنگ میزند و جویای حال او میشود که در این تماس همه چیز عادی است و صدای اعتراضات به گوش مادر نمیرسد. به نظر میآید هنوز محمدرضا به محل اعتراضات نرسیده است.
ساعت ۹ شب از محمدرضا خبری نمیشود. خانواده که از اعتراضات و تیراندازی در پاکدشت باخبر شده است، به محل میروند، ماشین محمدرضا را پیدا میکنند، اما از خودش خبری نیست. به درمانگاه محل میروند. یکی از نزدیکان خانواده اسکندری در گفتوگویی درباره آن شب میگوید: «پیکر محمدرضا روی زمین افتاده بود. غرق در خون؛ یعنی این [...]ها حتی محمدرضا را روی تخت نگذاشته بودند؛ روی زمین بود؛ یک چیزی شبیه به نوعی بنر هم روی محمدرضا کشیده بودند؛ جای گلوله روی قلب محمدرضا به وضوح دیده میشد که روی آن چسب زده بودند؛ باور نمیکنید کف درمانگاه همهاش خون بود.»
ماموران امنیتی و لباس شخصیها اغلب «با لباس مشکی» و «چماقهای چوبی در دست» بالای سر پیکر محمدرضا و خانواده او ایستاده بودند
#محمدرضا_اسکندری #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- محمدرضا اسکندری متولد ۱۸ آذر ۱۳۷۵، اهل پاکدشت، ورزشکار بود و همراه پدرش که راننده ماشین است کار میکرد. ۳۰ شهریور وقتی از باشگاه برمیگردد در تماسی با خانواده میگوید که به مرکز شهر میرود، در جریان تظاهرات مرکز شهر با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به سر مجروح و نرسیده به بیمارستان جان میسپارد.
«روی دستش freedom رو تتو کرده بود چون همیشه در آرزوی آزادی بود.» این گفته مریم اسکندری، خواهر جاویدنام محمدرضا اسکندری، درباره اوست.
محمدرضا اسکندری، که پدرش جانباز جنگ ایران و عراق، ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در محله پاکدشت به ضرب گلولههای ماموران امنیتی کشته شد: « ورزشکار بود و آخرین بار هم از باشگاه رفته بود مرکز پاکدشت که اونجا شلوغ میشه و تیراندازی میکنند، با گلوله جنگی به قلبش زدند. ساک باشگاهش آخرین چیزیه که همراهش بوده.»
محمدرضا در آخرین تماس تلفنی به مادرش گفت: «شام میام؛ میام خونه.»
مادر حدود ساعت ۷ و نیم عصر به محمدرضا زنگ میزند و جویای حال او میشود که در این تماس همه چیز عادی است و صدای اعتراضات به گوش مادر نمیرسد. به نظر میآید هنوز محمدرضا به محل اعتراضات نرسیده است.
ساعت ۹ شب از محمدرضا خبری نمیشود. خانواده که از اعتراضات و تیراندازی در پاکدشت باخبر شده است، به محل میروند، ماشین محمدرضا را پیدا میکنند، اما از خودش خبری نیست. به درمانگاه محل میروند. یکی از نزدیکان خانواده اسکندری در گفتوگویی درباره آن شب میگوید: «پیکر محمدرضا روی زمین افتاده بود. غرق در خون؛ یعنی این [...]ها حتی محمدرضا را روی تخت نگذاشته بودند؛ روی زمین بود؛ یک چیزی شبیه به نوعی بنر هم روی محمدرضا کشیده بودند؛ جای گلوله روی قلب محمدرضا به وضوح دیده میشد که روی آن چسب زده بودند؛ باور نمیکنید کف درمانگاه همهاش خون بود.»
ماموران امنیتی و لباس شخصیها اغلب «با لباس مشکی» و «چماقهای چوبی در دست» بالای سر پیکر محمدرضا و خانواده او ایستاده بودند
#محمدرضا_اسکندری #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسرین، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
سومین شب یلدایی که بدون شهریار، برادرم، و دیگر برادران و خواهرانمان میگذرد… شبی که سنگینی غم نبودشان تاریکترین شب سال را برایمان بیپایانتر کرده است.
اما امشب، در کنار یاد همه عزیزانمان، به #یلدا_آقافضلی متهمى كه هيچ وقت اطهار پشيمانى نكرد و بجايش جان داد ، فکر میکنیم؛ دختر شجاعی که در شب یلدا به دنیا آمد، اما امسال ۲۲ سالگیاش را در کنار ستارگان جشن میگیرد.
شهریار، یلدا، و همه شما که جاودانه شدید، یادتان روشناییبخش تاریکترین شبهای ماست.”**
#يلدا_آقافضلي
#يلدا_آقافضلي
#شهريار_محمدى
#امجد_عنايتى
#سپهر_اعظمى
#عرفان_خزايى
#هيمن_امان
#هيوا_جان_جان
#هژار_مام_خسروی
#سياوش_محمودى
#جواد_حيدرى
#محمدمهدى_كرمى
#ابراهيم_شريفى_فر
#هژار_مام_خسروی
#ميلاد_معروفى
#هلن_احمدى
#محسن_شكارى
#محمدرضا_اسكندرى
#زن_زندگى_آزادى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سومین شب یلدایی که بدون شهریار، برادرم، و دیگر برادران و خواهرانمان میگذرد… شبی که سنگینی غم نبودشان تاریکترین شب سال را برایمان بیپایانتر کرده است.
اما امشب، در کنار یاد همه عزیزانمان، به #یلدا_آقافضلی متهمى كه هيچ وقت اطهار پشيمانى نكرد و بجايش جان داد ، فکر میکنیم؛ دختر شجاعی که در شب یلدا به دنیا آمد، اما امسال ۲۲ سالگیاش را در کنار ستارگان جشن میگیرد.
شهریار، یلدا، و همه شما که جاودانه شدید، یادتان روشناییبخش تاریکترین شبهای ماست.”**
#يلدا_آقافضلي
#يلدا_آقافضلي
#شهريار_محمدى
#امجد_عنايتى
#سپهر_اعظمى
#عرفان_خزايى
#هيمن_امان
#هيوا_جان_جان
#هژار_مام_خسروی
#سياوش_محمودى
#جواد_حيدرى
#محمدمهدى_كرمى
#ابراهيم_شريفى_فر
#هژار_مام_خسروی
#ميلاد_معروفى
#هلن_احمدى
#محسن_شكارى
#محمدرضا_اسكندرى
#زن_زندگى_آزادى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی و انرژی خورشیدی!
پزشکیان، بهمنماه ۱۴۰۳:
«قصد داریم با انرژی خورشیدی کمبودها را جبران کنیم.»
روحالله خمینی، ۱۰خرداد/۱۷مهر ۱۳۵۷:
«ایشون [شاه] میخوان از انرژی خورشید استفاده کنن. آقا چرا؟ این حرفها چیه میزنی؟ خجالت بکش. این حرفها را برای کی میزنی؟ دیگه توی رادیو نگن مردم و اروپا بشنوند بخندند.
این آقا میگوید که باید از چیز خورشید ما چیز بگیریم. این حرفها چیه؟ برای اغفال مردم است».
میگویند جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
پیش از انقلاب ۵۷، حکومتی در ایران بر سر کار بود که به پروژه شهرکهای خورشیدی میاندیشید و سالها پیش از آنکه استفاده از این انرژی در دنیا فراگیر شود، به بهرهگیری از آن فکر میکرد.
در همان زمان خمینی این ایده محمدرضاشاه برای استفاده از انرژی خورشیدی را به سخره میگرفت!
خمینی در ۵۷ روی کار آمد و او و افراد زیردست او چنان کردند که ایران نه تنها از انرژي خورشیدی استفاده نمیکند بلکه توان فروش نفت خود را همانند دوران پیش از انقلاب ندارد و به علت روابط خصمانه با غرب، روسیه جای بازار ایران در صدور گاز به اروپا را گرفته است و ایران این بازار را از دست داده است.
آری! جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
#خمینی #محمدرضا_شاه_پهلوی #انرژی_خورشیدی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پزشکیان، بهمنماه ۱۴۰۳:
«قصد داریم با انرژی خورشیدی کمبودها را جبران کنیم.»
روحالله خمینی، ۱۰خرداد/۱۷مهر ۱۳۵۷:
«ایشون [شاه] میخوان از انرژی خورشید استفاده کنن. آقا چرا؟ این حرفها چیه میزنی؟ خجالت بکش. این حرفها را برای کی میزنی؟ دیگه توی رادیو نگن مردم و اروپا بشنوند بخندند.
این آقا میگوید که باید از چیز خورشید ما چیز بگیریم. این حرفها چیه؟ برای اغفال مردم است».
میگویند جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
پیش از انقلاب ۵۷، حکومتی در ایران بر سر کار بود که به پروژه شهرکهای خورشیدی میاندیشید و سالها پیش از آنکه استفاده از این انرژی در دنیا فراگیر شود، به بهرهگیری از آن فکر میکرد.
در همان زمان خمینی این ایده محمدرضاشاه برای استفاده از انرژی خورشیدی را به سخره میگرفت!
خمینی در ۵۷ روی کار آمد و او و افراد زیردست او چنان کردند که ایران نه تنها از انرژي خورشیدی استفاده نمیکند بلکه توان فروش نفت خود را همانند دوران پیش از انقلاب ندارد و به علت روابط خصمانه با غرب، روسیه جای بازار ایران در صدور گاز به اروپا را گرفته است و ایران این بازار را از دست داده است.
آری! جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
#خمینی #محمدرضا_شاه_پهلوی #انرژی_خورشیدی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری، برای تحمل پنج سال حبس، روانه زندان شد
به گزارش مصطفی نیلی، وکیل دادگستری، «محمدرضا فقیهی، امروز دوم دی ۱۴۰۳، برای اجرای حکم پنج سال حبس به زندان رفت.»
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری را به دلیل حضور در تجمع صنفی وکلا در مهر ماه ۱۴۰۱ در برابر کانون وکلای مرکز به ۵ سال حبس، ۲ سال محرومیت از اشتغال به وکالت، ۲ سال محرومیت از حضور در احزاب و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.
چندی پیش محمدرضا فقیهی، در نامهای درباره تجمع صنفی وکلا در ۲۰ مهر ۱۴۰۱ نوشت:
«ما [در ۲۰ مهر ۱۴۰۱] جمع شدیم تا اعلام کنیم پاسخ اعتراض هم وطنانمان، گلوله نیست و جان و حیثیت و بینایی مردم محترم است و احدی حق ندارد از هم میهنانمان سلب حیات و بینایی و حیثیت کند. جمع شدیم تا به حکومت و دستگاه سرکوبش یادآوری کنیم که در هر شرایطی، رعایت مقررات قانون نحوه به کارگیری سلاح الزامی است و نمیتوان بدون نظرداشت ترتیبات آن قانون، به سمت مردم آتش گشود.»
به گفته محمدرضا فقیهی، تجمعی که مبنای صدور حکم مجازات ۵ سال زندان علیه او قرار گرفته «بر مبنای اصل ۲۷ قانون اساسی و ماده ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی برگزار گردید و نه توأم با حمل سلاح بود و نه ملازمهای با اخلال به مبانی اسلام داشت و نه مانع رفت و آمد عابران و اتومبیلها شد و نه شعار اهانت آمیزی در آن سر داده شد و عاری از هر گونه جنجال و هیاهو و حرکات غیر متعارف بود و به معنای واقعی کلمه، مسالمت آمیز بود.»
#محمدرضا_فقیهی
#وکلای_درمعرض_خطر #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش مصطفی نیلی، وکیل دادگستری، «محمدرضا فقیهی، امروز دوم دی ۱۴۰۳، برای اجرای حکم پنج سال حبس به زندان رفت.»
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری را به دلیل حضور در تجمع صنفی وکلا در مهر ماه ۱۴۰۱ در برابر کانون وکلای مرکز به ۵ سال حبس، ۲ سال محرومیت از اشتغال به وکالت، ۲ سال محرومیت از حضور در احزاب و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.
چندی پیش محمدرضا فقیهی، در نامهای درباره تجمع صنفی وکلا در ۲۰ مهر ۱۴۰۱ نوشت:
«ما [در ۲۰ مهر ۱۴۰۱] جمع شدیم تا اعلام کنیم پاسخ اعتراض هم وطنانمان، گلوله نیست و جان و حیثیت و بینایی مردم محترم است و احدی حق ندارد از هم میهنانمان سلب حیات و بینایی و حیثیت کند. جمع شدیم تا به حکومت و دستگاه سرکوبش یادآوری کنیم که در هر شرایطی، رعایت مقررات قانون نحوه به کارگیری سلاح الزامی است و نمیتوان بدون نظرداشت ترتیبات آن قانون، به سمت مردم آتش گشود.»
به گفته محمدرضا فقیهی، تجمعی که مبنای صدور حکم مجازات ۵ سال زندان علیه او قرار گرفته «بر مبنای اصل ۲۷ قانون اساسی و ماده ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی برگزار گردید و نه توأم با حمل سلاح بود و نه ملازمهای با اخلال به مبانی اسلام داشت و نه مانع رفت و آمد عابران و اتومبیلها شد و نه شعار اهانت آمیزی در آن سر داده شد و عاری از هر گونه جنجال و هیاهو و حرکات غیر متعارف بود و به معنای واقعی کلمه، مسالمت آمیز بود.»
#محمدرضا_فقیهی
#وکلای_درمعرض_خطر #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ششم بهمن ۱۳۴۱، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ روزی که انقلاب سفید شاه و مردم به همهپرسی گذاشته شد و اکثریت قاطع مردم ایران با آن موافقت کردند. این طرح شامل اصلاحات گستردهای بود که هدف آن مدرنسازی کشور، کاهش شکاف طبقاتی، و تحول اقتصادی و اجتماعی بود.
مشارکت بالای مردم در همهپرسی نشان از امید مردم به تغییرات عمیق و پیشرفت کشور داشت.
اصول و دستاوردهای مهم انقلاب سفید
۱. اصلاحات ارضی:
مهمترین اصل انقلاب سفید، اصلاحات ارضی بود که به هدف توزیع عادلانه زمینهای کشاورزی و پایان دادن به نظام ارباب و رعیتی اجرا شد. این اقدام بسیاری از دهقانان را از وابستگی به اربابان آزاد کرد و مالک زمین خود نمود. هرچند مشکلات اجرایی و ضعف در زیرساختهای کشاورزی مانع بهرهوری کامل شد، اما این برنامه گامی در جهت بهبود زندگی روستاییان محسوب میشد.
۲. حق رأی زنان:
اعطای حق رأی به زنان، یکی از مترقیترین اصول این انقلاب بود که مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان را گسترش داد. این اقدام، هرچند با مخالفت روحانیون مواجه شد، اما گامی بلند در مسیر برابری جنسیتی در ایران بود.
۳. ایجاد سپاه دانش و بهداشت:
این برنامهها با اعزام جوانان تحصیلکرده به مناطق روستایی، به گسترش سواد، بهبود شرایط بهداشتی، و کاهش محرومیت در این مناطق کمک کردند. سپاه دانش بهویژه در آموزش کودکان نقش چشمگیری ایفا کرد و سپاه بهداشت، خدمات درمانی را به مناطق دورافتاده رساند.
۴. ملی کردن جنگلها و مراتع:
این اصل با هدف حفظ منابع طبیعی و توسعه پایدار اجرا شد و گامی در جهت حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن بود.
۵. سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها:
این اقدام، نشاندهنده تلاشی برای بهبود وضعیت کارگران و افزایش انگیزه آنان بود که به نوعی عدالت اقتصادی را هدف قرار میداد.
با وجود اهداف بلندپروازانه و برنامهریزیهای گسترده، انقلاب سفید در برخی زمینهها با چالشهایی مواجه شد. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، مقاومت ساختارهای سنتی جامعه بود. روحانیون، زمینداران بزرگ و برخی از گروههای محافظهکار، این اصلاحات را تهدیدی برای منافع خود میدانستند.
از سوی دیگر، اجرای ناقص برخی از اصول، مانند اصلاحات ارضی، به مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و کاهش بهرهوری کشاورزی منجر شد. کمبود حمایتهای فنی و مالی از دهقانان، و نبود زیرساختهای مناسب برای توسعه روستاها نیز مشکلاتی جدی ایجاد کرد.
همچنین، نبود مشارکت عمومی واقعی در تصمیمگیریها و تمرکز قدرت در دست دولت، مانع از ایجاد اصلاحات پایدار و قابلقبول در جامعه شد.
انقلاب سفید شاه، تلاشی جسورانه برای تحول و مدرنسازی ایران بود. این برنامهها، هرچند با مشکلات و ناکامیهایی همراه بودند، اما دستاوردهایی نظیر گسترش سواد، بهبود بهداشت، مشارکت زنان در سیاست، و تلاش برای کاهش نابرابری اجتماعی را به دنبال داشتند.
ششم بهمن نمادی از امید مردم ایران به تغییر و پیشرفت است، اما نشان داد که مدرنیزاسیون و اصلاحات واقعی، نیازمند توجه به بسترهای فرهنگی، مشارکت عمومی، و مدیریت صحیح است. اگرچه انقلاب سفید به همه اهداف خود نرسید، اما نقطه آغازی برای تغییرات اجتماعی و اقتصادی در ایران بود که اثرات آن تا سالها باقی ماند.
#انقلاب_سفید #محمدرضا_شاه #حق_رای_زنان #سپاه_بهداشت #سپاه_دانش #مدرنیزاسیون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مشارکت بالای مردم در همهپرسی نشان از امید مردم به تغییرات عمیق و پیشرفت کشور داشت.
اصول و دستاوردهای مهم انقلاب سفید
۱. اصلاحات ارضی:
مهمترین اصل انقلاب سفید، اصلاحات ارضی بود که به هدف توزیع عادلانه زمینهای کشاورزی و پایان دادن به نظام ارباب و رعیتی اجرا شد. این اقدام بسیاری از دهقانان را از وابستگی به اربابان آزاد کرد و مالک زمین خود نمود. هرچند مشکلات اجرایی و ضعف در زیرساختهای کشاورزی مانع بهرهوری کامل شد، اما این برنامه گامی در جهت بهبود زندگی روستاییان محسوب میشد.
۲. حق رأی زنان:
اعطای حق رأی به زنان، یکی از مترقیترین اصول این انقلاب بود که مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان را گسترش داد. این اقدام، هرچند با مخالفت روحانیون مواجه شد، اما گامی بلند در مسیر برابری جنسیتی در ایران بود.
۳. ایجاد سپاه دانش و بهداشت:
این برنامهها با اعزام جوانان تحصیلکرده به مناطق روستایی، به گسترش سواد، بهبود شرایط بهداشتی، و کاهش محرومیت در این مناطق کمک کردند. سپاه دانش بهویژه در آموزش کودکان نقش چشمگیری ایفا کرد و سپاه بهداشت، خدمات درمانی را به مناطق دورافتاده رساند.
۴. ملی کردن جنگلها و مراتع:
این اصل با هدف حفظ منابع طبیعی و توسعه پایدار اجرا شد و گامی در جهت حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن بود.
۵. سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها:
این اقدام، نشاندهنده تلاشی برای بهبود وضعیت کارگران و افزایش انگیزه آنان بود که به نوعی عدالت اقتصادی را هدف قرار میداد.
با وجود اهداف بلندپروازانه و برنامهریزیهای گسترده، انقلاب سفید در برخی زمینهها با چالشهایی مواجه شد. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، مقاومت ساختارهای سنتی جامعه بود. روحانیون، زمینداران بزرگ و برخی از گروههای محافظهکار، این اصلاحات را تهدیدی برای منافع خود میدانستند.
از سوی دیگر، اجرای ناقص برخی از اصول، مانند اصلاحات ارضی، به مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها و کاهش بهرهوری کشاورزی منجر شد. کمبود حمایتهای فنی و مالی از دهقانان، و نبود زیرساختهای مناسب برای توسعه روستاها نیز مشکلاتی جدی ایجاد کرد.
همچنین، نبود مشارکت عمومی واقعی در تصمیمگیریها و تمرکز قدرت در دست دولت، مانع از ایجاد اصلاحات پایدار و قابلقبول در جامعه شد.
انقلاب سفید شاه، تلاشی جسورانه برای تحول و مدرنسازی ایران بود. این برنامهها، هرچند با مشکلات و ناکامیهایی همراه بودند، اما دستاوردهایی نظیر گسترش سواد، بهبود بهداشت، مشارکت زنان در سیاست، و تلاش برای کاهش نابرابری اجتماعی را به دنبال داشتند.
ششم بهمن نمادی از امید مردم ایران به تغییر و پیشرفت است، اما نشان داد که مدرنیزاسیون و اصلاحات واقعی، نیازمند توجه به بسترهای فرهنگی، مشارکت عمومی، و مدیریت صحیح است. اگرچه انقلاب سفید به همه اهداف خود نرسید، اما نقطه آغازی برای تغییرات اجتماعی و اقتصادی در ایران بود که اثرات آن تا سالها باقی ماند.
#انقلاب_سفید #محمدرضا_شاه #حق_رای_زنان #سپاه_بهداشت #سپاه_دانش #مدرنیزاسیون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech