آموزشکده توانا
50.2K subscribers
37.6K photos
40.2K videos
2.56K files
21K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
روایت و شهادت زندانیان سیاسی بازمانده از «شنبه خونین قزلحصار» — بخش نخست

به وجدان‌های بیدار

ما، زندانیان سیاسی بازمانده، شهادت می‌دهیم به آنچه در شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ در زندان قزلحصار گذشت. روزی که نه فقط خونین، که در قساوت، تحقیر و نقض آشکار حقوق بشر در تاریخ معاصر این کشور بی‌سابقه بود.

آن روز، تمامی حقوق بنیادین ما ـ از حق حیات تا حق کرامت، سلامت و دادرسی منصفانه ـ به شکلی بی‌پرده و خشونت‌بار لگدمال شد.

پیش‌زمینه

پیش از این روز، ما بیست زندانی سیاسی در بند ۲۰/۳ واحد چهار بودیم. پس از این روز، دو تن از هم‌بندی‌هایمان ـ بهروز احسانی و مهدی حسنی ـ مظلومانه با طناب دار به قتل رسیدند. آن‌ها پیش از اعدام، نه به وکیل دسترسی داشتند و نه به روند دادرسی عادلانه؛ بنا به اظهارات صریح رئیس پیشین دادسرای ناحیه ۳۳، این محرومیت رسمی و عمدی بود. شهادت این دو، تا ساعتی پیش از اعدام، بخشی از همین روایت است.

به خانوا‌هایهٔ این دو عزیز تسلیت می‌گوییم و در غمشان شریک هستیم

شروع یورش

ساعت ۷:۴۵ صبح شنبه چهار تیر، چند مأمور لباس‌شخصی، به بهانهٔ «اطلاع از وضعیت قطعی آب» وارد سالن شدند. این ورود ظاهراً عادی، مقدمهٔ هجوم بود. چند لحظه بعد، بیش از پنجاه مأمور نقاب‌پوش و چند مأمور بی‌نقاب وارد سالن شدند:
•اسماعیل فرج‌نژاد (معاون به‌اصطلاح سلامت زندان قزلحصار)
•کمره‌ای (رئیس حفاظت اطلاعات زندان)
•اشرف‌آبادی (از مسئولان حفاظت اطلاعات)
•قاسم صحرایی (افسر جانشین واحد ۳ زندان)
•محمدی (معاون مالی زندان)

فرماندهی صحنه با اسماعیل فرج‌نژاد بود و فرماندهی نیروهای سرکوب با قاسم صحرایی؛ همان که از ابتدای ورود، با فحاشی‌های رکیک جنسی، مأموران را به زدن و حتی کشتن زندانیان سیاسی تحریک می‌کرد. قاسم صحرایی، که همواره ارادتش به رهبر جمهوری اسلامی را به رخ می‌کشید، در سالن فریاد زد:

«ک…ی‌ها همه‌تون رو می‌کشیم!»

ضرب‌وشتم و شکنجه

مأموران نقاب‌پوش با مشت، لگد، باتوم و فحاشی، به جان زندانیان افتادند. آن‌هایی که جلو سالن بودند یا از سلول‌ها بیرون آمدند، بلافاصله محاصره شدند. چند مأمور دست‌ها را از پشت بستند، آن‌ها را کشان‌کشان بیرون بردند و به دیوار کریدور اصلی کوبیدند. بیرون سالن، تا انتهای زیرهشت و دم درب خروجی واحد چهار، مأموران نقاب‌پوش صف کشیده بودند.

در چند دقیقه، تعدادی از هم‌بندان ما ـ خسرو رهنما، علی معزی، محمد شافعی، رضا سلمان‌زاده، مصطفی رمضانی، رضا محمدحسینی طامه، آرشام رضائی، مهدی حسنی، بهروز احسانی، ابوالحسن منتظر، اکبر باقری، اسدالله هادی، زرتشت احمدی راغب ـ با خشونت و هتاکی، دست‌بندخورده از سالن خارج شدند.

قاسم صحرایی به رضا محمدحسینی، آرشام رضائی و دیگران که دست‌شان از پشت بسته بود، پیاپی سیلی زد و با لگد از پشت به آن‌ها کوبید.
•آرشام رضائی: ضربه لگد به پشتش باعث شد تا چند روز ادرارش آمیخته با خون باشد و لباس زیرش خون‌آلود.
•اسدالله هادی (۶۸ ساله، بیمار قلبی): ضربه سنگین به پیشانی‌اش باعث تورم چندروزه شد.
•اکبر باقری: با دستان بسته به زمین کوبیده شد؛ پزشک آسیب به مینیسک زانویش را تأیید کرد.
•رضا سلمان‌زاده: به دیوار کوبیده شد، با وجود انجام چند عمل جراحی داخلی.

صحنه‌های داخل سالن

سعید ماسوری، زندانی سیاسی با ۲۵ سال حبس، با گرفتن پس‌گردن و یقهٔ لباسش توسط اسماعیل فرج‌نژاد به خروجی برده شد.

شعار «مرگ بر دیکتاتور» که از انتهای سالن شنیده شد، موجب شد احمدرضا حائری فریاد بزند:

«این چه وحشی‌گریه؟ اگه می‌خواید سالن رو بازرسی کنید، با زبان آدم بگید، همه بیرون می‌رفتیم!»

پاسخ فرمانده سرکوب، هجوم با مشت و سیلی به سر و گردن او بود. احمدرضا دید لقمان امین‌پور زیر ضرب چند مأمور است؛ حمزه سورای برای کمک رفت، اما هر دو زیر بار لگد و مشت افتادند، لباس‌هایشان پاره شد و با دست‌بند از پشت، کشان‌کشان بیرون برده شدند. ناخن پای چپ حمزه شکست و سیاه شد؛ ۱۷ تیر، ناخن عفونی در بهداری کشیده شد. احمدرضا حائری چهار بار به بهداری اعزام شد.

لقمان امین‌پور، میثم دهبان‌زاده و سپهر امام‌جمعه نیز هرکدام زیر ضربات بی‌رحمانه مأموران، با تنی زخمی و لباس پاره از سالن خارج شدند. عینک سپهر شکسته شد؛ جای ضربات پوتین بر گردن میثم مانده؛ آثار جراحت بر بدن لقمان آشکار بود.

محاصره و انتقال

همهٔ ما ۲۰ نفر را با پای برهنه و لباس‌های پاره و خونین، به خروجی سالن بردند. درب تمام سالن‌های واحد چهار بسته شد تا بیش از هزار زندانی دیگر و حتی پرسنل بهداری و فرهنگی شاهد صحنه نباشند.

ادامه روایت را در اسلایدها یا در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/cn2r643r

#از_قزلحصار_بگو #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔17🕊73
قتل دختری ۲۱ ساله توسط برادرانش به دلیل تماس تلفنی با یک پسر
با رضایت پدر دختر، به‌زودی قاتلان آزاد خواهند شد.

جنایتی هولناک در سکوت رسانه‌ای و بی‌تفاوتی مسئولان جمهوری اسلامی رخ داده است.
«آسیانیوز» خبر از قتل سیمین جغتایی، دختر ۲۱ ساله اهل تایباد، داده است دختری که فقط به خاطر یک تماس تلفنی با دوست پسرش، یک هفته تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت و سرانجام با ضربات متعدد بیل به سر و صورتش به قتل رسید.
شاهدان می‌گویند چهار برادر سیمین به بهانه «حفظ آبروی خانواده» این جنایت فجیع را مرتکب شدند. وحشتناک‌تر آنکه پدر و مادر سیمین بلافاصله پس از قتل، برای فرزندان پسرشان رضایت دادند و این قاتلان به زودی آزاد خواهند شد.


چرا سیستم قضایی کشور در برابر چنین جنایت‌هایی سکوت می‌کند؟


قوانین تبعیض‌آمیز، تسهیل‌کننده جنایت‌های ناموسی هستند. قتل زن و دختر توسط همسر یا پدر، توسط برادر... این روزها در خبرها زیاد شنیده می‌شود.

قوانینی که بر اساس شرع تدوین شده‌اند متاسفانه زمینه را برای چنین قتل‌هایی بیشتر فراهم می‌آورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.

حکومت هم در نظام‌آموزشی و برنامه‌های رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج می‌دهد.
خشونت و تبعیضی که بعضا به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته می‌شود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر می‌رسد!


#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_ناموسی #دخترکشی #زن_کشی


@Tavaana_TavaanaTech
💔423🕊1
Forwarded from گفت‌وشنود

ادامه بلاتکلیفی و وضعیت نگران کننده ایمان رحمت‌پناه در بازداشتگاه مرکزی زندان عادل آباد

اکنون ۵۰ روز از زمان بازداشت ایمان رحمت پناه می‌گذرد و بعد از چند روز نگهداری وی در قرنطینه بازداشتگاه مرکزی عادل آباد شیراز، او را به یکی از بند های آنجا ارسال کردند.

به گفته نزدیکان او، این بند با شرایط بسیار نامطلوب بهداشتی مواجه است؛ تعداد زندانیان در هر اتاق دو تا سه برابر ظرفیت نرمال است و شیوع شپش و آلودگی شدید، زندگی را برای زندانیان دشوار کرده است.

کمبود امکانات بهداشتی و ازدحام باعث شده که او روزانه چند بار حمام کند و هر دفعه لباس های خود را عوض کند تا بتواند تا جای ممکن از شپش و بیماری های مختلف دور کند. با وجود اعتراض به این وضعیت، هیچ بهبودی حاصل نشده و خانواده وی نگران وضعیت او هستند.

اقلیت بهایی از اولین گروه‌های تحت تبعیض و ستم جمهوری اسلامی از زمان استقرار هستند و بسیاری از این شهروندان علاوه بر محدودیت های اجتماعی در طول این سالیان، پس از جنگ دوازده روزه در معرض اتهامات سنگین امنیتی قرار گرفته‌اند.

#داستان_ما_یکیست #بهاییان_ایران #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💔211🕊1
آوا خواهر جاویدنام آرمیتا گراوند این عکس از خواهرش را منتشر کرد و نوشت:
آرمیتای ماندگارم

آرمیتا نوجوان ۱۶ ساله‌ای بود که در راه رفتن به مدرسه، توسط حجاب‌بانان مترو مورد ضرب‌وجرح قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

جمهوری اسلامی اما با تحریف واقعیت و دستکاری دوربین‌ها سعی داشت افتادن آرمیتا و ضربه‌ای که به سر او وارد شده را حادثه و در پی افت فشار تلقین کند. خانواده آرمیتا به شدت تحت فشار بودند و بارها تهدید شدند.
آرمیتا گراوند، وقتی هنوز او را نکشته بودند، مثل اکثر دختران امروز ایران لباس می‌پوشید، شجاعانه و بی اعتنا به حجاب اجباری.

آرمیتا نوجوانی بود از نسلی که تسلیم نمی‌شوند و زیر بار زور نمی‌روند و تا پای جان می‌ایستند.
نسلی که جمهوری اسلامی از آن‌ها ترسیده است. نسلی که افراد نسل‌های قبل را تحت تاثیر قرار داده‌اند. نوجوانان و جوانانی که امید ایران هستند.

دادخواهی مسیر سختی ست که خانواده‌های دادخواه در پیش گرفته‌اند در این مسیر آنها را تنها نگذاریم

#دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #آرمیتا_گراوند


@Tavaana_TavaanaTech
35💔6
محمود مهرابی، زندانی سیاسی، به ده سال حبس محکوم شد

ماهان مهرابی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

«‏برادرم محمود مهرابی، زندانی سیاسی، به احکام سنگین محکوم شده و اشد مجازات برای او در نظر گرفته شده است.
۵ سال زندان برای «اقوا و تحریک مردم به جنگ و کشت و کشتار»
۱ سال زندان برای «تبلیغ علیه نظام»
۳ سال زندان برای «تحریک غیرموثر نیروها»
۱ سال زندان برای «توهین به رهبری و خمینی»

مجازات‌های تکمیلی:
تبعید از شهر محل تولد – ۲ سال
ممنوعیت فعالیت مجازی – ۲ سال
ممنوع‌الخروجی – ۲ سال
محرومیت از دریافت گذرنامه – ۲ سال
او حتی با اتهام «توهین به مقدسات » هم روبه‌روست.
این‌ها تلاشی آشکار برای خاموش کردن صدای اعتراض و آزادی بیان است.

برادرم از ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ ( ۹۲۲ روز ) بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است.
با وجود شکنجه، تهدید و فشار، هرگز ابراز پشیمانی نکرده.
یک سال پیش، او را به اعدام محکوم کردند؛ اما با همصدایی مردم، این حکم شکست.
صدای او باشیم.»

ـ لازم به ذکر است، حکم اشد، یعنی پنج سال، قابل اجرا است.

#محمود_مهرابی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔303🕊2
Forwarded from گفت‌وشنود

دیوان عالی کشور جمهوری اسلامی تنها یک روز پس از دریافت درخواست اعاده دادرسی، حکم اعدام بابک شهبازی، زندانی سیاسی، را تأیید کرد؛ حکمی که نه‌تنها فاقد هرگونه مستند قانونی و قضایی است، بلکه بر پایه تفسیری ایدئولوژیک و مذهبی از قانون صادر شده است.

شهبازی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران با استناد به ماده ۶ «قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت» – قانونی با پشتوانه فقهی که دشمنی با اسرائیل را وظیفه شرعی می‌داند – به مرگ محکوم شد، در حالی که هیچ مدرک واقعی مبنی بر همکاری او با اسرائیل وجود ندارد.

اتهام «ارسال نامه به نخست‌وزیر اسرائیل» در پرونده، حاصل تحریف آشکار واقعیت از سوی ضابطان امنیتی است؛ او در واقع به رئیس‌جمهور اوکراین نامه نوشته بود.

همچنین بخش مهم اتهامات بر پایه اعترافات اجباری یک زندانی اعدام‌شده و شکنجه و تهدید خود شهبازی شکل گرفته، اعترافاتی که او هرگز امضا نکرد.
تأیید شتاب‌زده حکم اعدام در دیوان عالی، بی‌اعتنایی به اصل دادرسی عادلانه و حقوق بنیادین انسان را آشکار می‌کند.

این پرونده نمونه‌ای است از چگونگی استفاده ابزاری از احکام دینی و قوانین ایدئولوژیک برای مشروعیت‌بخشی به قتل مخالفان سیاسی، با برچسب «دشمن دین» و در پوشش «وظیفه شرعی».

#نه_به_اعدام #بابک_شهبازی #شرع #احکام_اسلامی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
🕊232👍2
بی‌خبری و نگرانی از سرنوشت نیلوفر حاجیان، قهرمان کیک‌بوکسینگ

از اول آگوست ۲۰۲۵ (۱۱ مرداد ۱۴۰۴)، تمامی پست‌ها و عکس پروفایل اینستاگرام نیلوفر حاجیان، قهرمان کیک‌بوکسینگ و فعال حقوق زنان، به‌طور ناگهانی حذف شده و تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. پیش از این تاریخ، حاجیان به‌صورت روزانه در صفحه خود فعال بود.
نیلوفر حاجیان، متولد ۱۳۶۹ در تهران، قهرمان وزن منفی ۶۰ کیلوگرم کیک‌بوکسینگ کشور، داور و مربی رسمی کیک‌بوکسینگ، و همچنین ورزشکار رشته‌های موی‌تای، جوجیتسو و MMA است. او مدتی برای تحصیل به خارج از کشور رفت و پس از بازگشت به ایران، زندگی مستقل خود را ادامه می‌داد.

به گفته دوستانش، نیلوفر به ایران بازگشت تا با  تا به دیگران در آن جامعه نشان دهد که استقلال یک زن چیزی نیست که نه رژیم و نه یک خانواده سرکوبگر بتوانند آن را از زنان بگیرند، وقتی زنان فعالانه برای حقوقشان تلاش می‌کنند.

نیلوفر برای حقوق زنان و کودکان فعالیت می‌کرد.

به گفته نزدیکانش، خانم حاجیان به دوستانش اطلاع داده بود که اگر دیدید فعالیت‌های اینستاگرام من دو هفته متوقف شده، بدانید که بازداشت شدم و اطلاع‌رسانی کنید. نیلوفر پیش‌تر نیز توسط نیروهای امنیتی ربوده و به «تبلیغ علیه نظام» متهم شده بود. پس از آزادی، دوباره برای رسیدگی به پرونده جدیدی علیه او احضاریه دریافت کرد و مدتی به‌صورت مخفیانه زندگی می‌کرد، او در خرداد ماه ۱۴۰۴ به مدت دو هفته بازداشت شده و با وثیقه آزاد شده بود، اما همچنان فعالیت روزانه‌اش در اینستاگرام ادامه داشت. اکنون با حذف ناگهانی صفحه اینستاگرامش، نگرانی‌ها درباره بازداشت مجدد یا وقوع حادثه‌ای برای او افزایش یافته است.


.#نیلوفر_حاجیان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔393
زندان به‌مثابه ابزار سرکوب: از شنبه خونین قزلحصار تا تشدید خشونت سازمان‌یافته

در شرایطی که ایران با مجموعه‌ای از بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و حتی احتمال آغاز مجدد جنگ روبه‌روست و سطح نارضایتی عمومی به‌شدت افزایش یافته، تشدید برخورد با زندانیان سیاسی را نمی‌توان اقدامی مقطعی یا واکنشی صرف دانست. این روند بخشی از یک سیاست هدفمند و حساب‌شده برای محدودسازی کامل و سرکوب زندانیان سیاسی است؛ حتی در محیط‌هایی که به‌ظاهر تحت کنترل کامل حکومت‌اند، مانند زندان. در این منطق، زندان نه تنها محل نگهداری، بلکه ابزاری برای اعمال فشار روانی و جسمی، قطع ارتباط با جهان بیرون و جلوگیری از هرگونه فعالیت اعتراضی یا هماهنگی بین زندانیان محسوب می‌شود.

این خشونت آشکار بیش از آنکه نشانه اقتدار باشد، نشانه نگرانی و شکنندگی حاکمیت در مواجهه با مخالفان سیاسی است. وقتی حتی صدای زندانیِ محبوس تحمل نمی‌شود، پیام روشنی به جامعه ارسال می‌شود: ترس از اعتراض، حتی در کوچک‌ترین و محصورترین شکل آن. چنین اقداماتی نه امنیت پایدار به‌همراه دارد و نه سکوت مطمئن ایجاد می‌کند؛ بلکه شکاف میان حکومت و جامعه را عمیق‌تر کرده و اعتبار سیاسی جمهوری اسلامی را، چه در داخل و چه در سطح بین‌المللی، بیش از پیش فرسوده می‌سازد.

از منظر حقوق بشری، این اقدامات به‌روشنی نقض تعهدات بین‌المللی ایران است. طبق میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران به آن پیوسته، رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز با زندانیان ممنوع است. افزون بر آن، «قواعد نلسون ماندلا» به‌عنوان استاندارد سازمان ملل، بر حق برخورداری زندانیان از کرامت انسانی، مراقبت‌های درمانی و مصونیت از شکنجه تأکید دارد؛ اما شواهد اخیر نشان می‌دهد که این اصول به‌صورت سیستماتیک زیر پا گذاشته می‌شود.

در کمتر از دو هفته گذشته، دو نمونه بارز از این رویکرد قابل مشاهده بوده است:

۱. چهارم مرداد – «شنبه خونین قزلحصار»: در زندان قزلحصار، گارد ویژه به بند ۴ یورش برد و زندانیان سیاسی را به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار داد. شدت خشونت به حدی بود که آن را در ۳۷ سال گذشته کم‌سابقه دانسته‌اند. پس از این حمله، دو زندانی برای اجرای حکم اعدام منتقل شدند، ۱۷ نفر به سلول انفرادی فرستاده شدند و یک نفر نیز به زندان دیگری تبعید شد. یک هفته بعد، زندانیان انفرادی به بند اصلی بازگردانده شدند، در حالی که آثار جراحت و آسیب‌های جسمی بر بدنشان مشهود بود و همچنان تحت درمان قرار دارند. در همین فاصله، پرونده‌ جدیدی علیه احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، گشوده شد که نشانگر استمرار سیاست سرکوب و تشدید فشار بر فعالان سیاسی حتی در حبس است.

۳. هفدهم مرداد – زندان تهران بزرگ:
مأموران قصد داشتند گروهی از زندانیان سیاسی را با دستبند و پابند به زندان اوین منتقل کنند.
مخالفت زندانیان با این اقدام، با واکنش
خشونت‌آمیز مأموران روبه‌رو شد . در جریان این تنش،هقت زندانی سیاسی محکوم به اعدام از سایر زندانیان جدا شده و به آنان گفته شد که به زندان
قزلحصار منتقل خواهند شد. با این حال، پس از گذشت چهار روز، هیچ اطلاعی از سرنوشت و وضعیت این افراد دردسترس نیست که موجبات نگرانی شدید خانواده و فعالین سیاسی، مدنی و حقوق بشری را در پی داشته است .

این دو رویداد، تصویری روشن از سیاست جاری ارائه می‌دهند: اعمال خشونت سازمان‌یافته و هدفمند برای خاموش کردن هرگونه اعتراض، حتی در فضایی که دیوارها و میله‌ها به‌خودی‌خود آزادی را سلب کرده‌اند. ترکیب ضرب‌وشتم، انتقال اجباری، و بی‌خبری از وضعیت محکومان به اعدام، نه تنها ابزار کنترل فیزیکی، بلکه سلاحی روانی برای ایجاد ترس و ناامیدی در میان زندانیان است. چنین روندی، نارضایتی را از بین نمی‌برد؛ بلکه آن را به شکلی عمیق‌تر و پایدارتر در بطن جامعه می‌کارد و زمینه را برای اعتراضات گسترده‌تر فراهم می‌سازد. این رویکرد، در عین حال، نقض فاحش اصول بنیادین حقوق بشر و تعهدات بین‌المللی ایران محسوب می‌شود و بر شکنندگی مشروعیت سیاسی حاکمیت می‌افزاید.

برگرفته از اینستاگرام مریم یحیوی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق

#مریم_یحیوی #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
17