پدرام نوری
به هنگام آسیب جوانی ۲۶ ساله، اهل کرج

در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۱، تنها چند روز پس از قتل مهسا امینی، دچار آسیب شد.
آن روز، گروهی از مردم به‌صورت مسالمت‌آمیز در خیابان امام خمینی، میلاد ۱۳، در نزدیکی یکی از پایگاه‌های سپاه تجمع کرده بودند. هیچ‌گونه خشونتی از سوی مردم صورت نگرفته بود و پایگاه موردنظر نیز تسلیحات نظامی نداشت که حکومت برای حفاظت از آن مجبور به اعمال خشونت شود.
pedram_nooriii

ناگهان، نیروهای سرکوب‌گر از چند جهت با ماشین‌های جیپ و موتور با لباس های بک دست مشکی به معترضان حمله کردند.
مردم برای نجات جان خود در جهات مختلف فرار کردند. پدرام، در حالی که برای پیدا کردن دوستش به عقب نگاه می‌کرد، هدف اصابت گلوله ساچمه‌ای از ناحیه صورت قرار گرفت که به چشم راستش آسیب زد.
در لحظات اولیه، متوجه شدت جراحت خود نشد، اما سوزش ناشی از گاز اشک‌آور و هشدار دوستش او را متوجه آسیب‌دیدگی کرد.
پدرام ابتدا به بیمارستان نور در کرج مراجعه کرد، اما به دلیل نبود امکانات تخصصی، به بیمارستان فارابی تهران می رود.
آن شب، بیمارستان فارابی بسیار شلوغ بود و تعداد زیادی از مجروحان، از کودک تا بزرگسال، به دلیل آسیب‌ چشم به آنجا مراجعه کرده بودند. او پس از چهار ساعت انتظار معاینه شد و سپس بستری گردید. دو روز بعد، برای خارج کردن ساچمه و تزریق روغن به اتاق عمل رفت.
پس از گذشت حدود دو سال و نیم، در آخرین معاینه مشخص شد که چشم راست او دیگر هیچ واکنشی به نور ندارد و بینایی خود را به‌طور کامل از دست داده است.
پدرام می‌گوید هرگز نمی‌خواهد هیچ‌یک از هموطنانش چنین تجربه‌ای را از سر بگذرانند.


#پدرام_نوری
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

فرکوش (علی) موسی‌نژاد, فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، درباره بازداشت اخیرش متنی به شرح زیر منتشر کرده است:

«اسارت به عشق مام وطن زیباست

قسمت یک

«پرستش به مستیست در کیش مهر»

۱۶ بهمنگان ۱۴۰۳ خورشیدی
ساعت ۲۳:۲۰ شب
شهر طالقان البرز دو تیم از س.ا.سپاه کرج و طالقان با حکم دادستان وارد منزل شخصی من شدند.
طبق معمول اولین کار دستبند و سپس تفتیش منزل و تنظیم صورتجلسه در برابر ضبط تصاویر از تمام لحظات.
ساعت ۲ شب با چشم بند و دستبند تحویل بازداشتگاه کلانتری طالقان شدم.
ساعت ۸ صبح تیم مربوطه س. ا.ط.سپاه کرج از بازداشتگاه به سمت کرج حرکت کردیم . ۱۰ روز برای سیر مراحل بازجویی و بازپرسی در بازداشتگاه پلیس آگاهی کرج نگهداری می‌شدم
سیاه‌چالی که در آن انسانیت را به واقعیت به مسلخ کشیده‌اند.
همبندی با مجرمین بسیار خطرناک که همه ناشی از اقتصاد ویران ایران مظلوم است.
در بازپرسی شعبه ۸ امور جنایی کرج برای «تبلیغ علیه نظام» تفهیم اتهام و
سپس راهی بند ۱۵ ندامتگاه مرکزی کرج شدم.
از نبود بهداشت، گرمایش و تغذیه مناسب در پلیس اگاهی بشدت بیمار و دچار عفونت ریه شدم.

۱ اسفند ماه با قرار موقت وثیقه آزاد شدم.
اکنون تحت درمان هستم

به گزارش از بند ۱۵ خواهم پرداخت.

جانم فدای ایران
فرکوش موسی نژاد فرکوش»

#فرکوش_موسی_نژاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

ایدئولوژی علیه تکنولوژی...

با وجود پیشرفت‌های علمی در نجوم، فقه شیعه همچنان بر مشاهده مستقیم هلال ماه با چشم غیرمسلح تأکید دارد!

#حجاب_اجباری #رمضان

@tavaanatech

دوره تدریس دموکراسی

جلسه هفتم: مطالعه موردی چند کتاب درسی 

در این جلسه به بررسی مفاهیمی از جمله «تضاد منافع» می‌پردازیم و تمرین‌هایی را برای اجرا در کلاس درس ارائه می‌کنیم.

https://youtu.be/SZhqjgv5Zos

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/loshqoo9uesi

لینک جلسه ششم؛
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/90414

https://t.me/joinchat/I8VZjKiaO3RjNTgx

#تدریس_دموکراسی #دموکراسی #دوره_آموزشی #نظام_آموزشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

اعتراض جمعی از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های کشور به حکم حبس دکتر محمد سعادتی

جمعی از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های ایران با امضای نامه‌ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضاییه، اعتراض خود را نسبت به صدور حکم هفت ماه حبس برای دکتر محمد سعادتی، عضو هیأت علمی دانشگاه بیرجند، اعلام کردند.

در این نامه، امضاکنندگان تأکید کرده‌اند که دکتر سعادتی از اساتید برجسته حوزه فیزیولوژی و سم‌شناسی است و به اتهام نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام، از تاریخ ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ روانه زندان شده است. نویسندگان نامه ضمن ناروا دانستن این حکم، یادآور شده‌اند که مطابق اصول ۲۳ و ۲۴ قانون اساسی، بیان عقاید و اظهار نظرهای علمی مشمول آزادی بیان بوده و این‌گونه اتهامات، مستوجب برائت و منع تعقیب هستند.

اعضای هیأت علمی امضاکننده، ضمن اعتراض به برخوردهای امنیتی با استادان دانشگاه، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط دکتر سعادتی شده‌اند.

اسامی امضاکنندگان این نامه شامل تعدادی از اساتید دانشگاه‌های معتبر کشور از جمله دانشگاه‌های تهران، علم و صنعت، صنعتی شریف، فردوسی مشهد، دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز و ... است.

#بیانیه #محمد_سعادتی #دانشگاه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech

زنان و مردان روستای چشمیدر، واقع در شهرستان سروآبادِ استان کردستان، روز شنبه ۱۱ اسفند‌ماه، شانه‌به‌شانه‌ی هم با رقص و پایکوبی، به پیشواز نوروز رفتند.

جشنواره‌ای از رنگ و رقص و شور و شادی، در دل ایرانی که مردمانش سال‌هاست زیر فشارهای گوناگون روزگار را می‌گذرانند، اما نوروز را به نماد نوزایی و امید به تغییر، همیشه زنده نگه داشته‌اند.

آن‌ها این آیینِ کهن و ملی را قرن‌هاست پاس می‌دارند و نوروز را فرصتی می‌بینند برای ستایش زندگی، برای جشن گرفتن امید و برای تجدید پیوند با طبیعت.


#نوروز #کردستان #رقص #سروآباد #چشمیدر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

وقتی پدر را به بازجوی دخترش تبدیل می‌کنند

متن ارسالی مخاطبان، درباره ارسال پیامک حجاب به مردان خانواده

ارسال پیام به پدران زنان، با تاکید بر «تذکر به دخترشان»، یکی از جدیدترین روش‌های کنترل حجاب اجباری در ایران است که به‌طور گسترده در اصفهان اجرا می‌شود.

متن پیامکی که برای پدر یک زن اصفهانی ارسال شده، چنین است: «جناب آقای ...، با سلام و احترام فرزند شما خانم ... بدون رعایت پوشش قانونی در سطح شهر اصفهان حضور داشته‌اند. لطفا پیگیری لازم به منظور رعایت قانون و اصلاح پوشش ایشان انجام شود. معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان اصفهان.»

ـ ایران اینترنشنال

متن زیر را یکی از مخاطبان توانا در این خصوص نوشته است:

«در سرزمینی که قانونش بر شانه‌های پدران آوار می‌شود و دخترانش را نه به نام خویش، که به نام پدرانشان احضار می‌کند، حجاب دیگر تنها یک تکه پارچه نیست؛ زنجیری‌ست که از گلوی خانه‌ها آویخته‌اند. پیامک‌هایی که به‌نام «تذکر» می‌رسند، چیزی جز احضاریه‌ای پنهان نیستند؛ دعوت به مشارکت در سرکوبی خانگی، تبدیل پدر به بازجوی دختر، و بازتولید خفقان در چهار دیواری خانه.

در این معادله، زن نه فردی مستقل، که مایملک پدر است، و حجابش نه انتخاب، که نشانی از تسلط مردانه بر روح و جسم او. حکومت، چیره‌دستانه، اقتدار زخم‌خورده‌اش را به پدران واگذار می‌کند تا به دست آنان، دیوارهای ذهن و دل زنان جوان را بلندتر کند. پیامک‌های حجاب، چیزی فراتر از یک اخطار ساده‌اند؛ آن‌ها تیری‌اند که به قلب رابطه پدر و دختر شلیک می‌شوند، بذر بی‌اعتمادی می‌کارند و خانه را به صحنه بازجویی بدل می‌کنند.

اینجا، پدر بودن دیگر مهر و پناه نیست؛ وظیفه‌ای امنیتی‌ست. مرد باید میان عشق پدرانه و اجرای فرمان حکومتی یکی را برگزیند. و دختر، به جای آن‌که در آغوش پدر آرام بگیرد، نگاهش را از ترس «ناظری در خانه» می‌دزدد.

این‌چنین، حکومت با یک پیامک ساده، هزار زخم بر پیکر خانواده می‌زند؛ زخمی که نه فقط آزادی زنان، که محبت پدرانه را هم می‌بلعد. خانه می‌شود بازداشتگاهی خودساخته، پدر می‌شود مأمور کنترل، و دختر می‌شود متهمی که هر قدمش، گزارش می‌شود. این بازی تلخ، نه با پوشاندن اجباری موها پایان می‌گیرد و نه با انبوه پیامک‌ها؛ این بازی، حکایت فروپاشی اعتماد است. حکایت حکومتی که برای حفظ تار و پود پوسیده‌اش، پدر را در برابر دختر، و خانه را در برابر آزادی، علم می‌کند.

البته، حکومت این را در نظر نگرفته است که در جامعه تغییر عمیق اتفاق افتاده است و پدران و برادران هم غالبا پشت دختران می‌ایستند و از حقوق آن‌ها دفاع می‌کنند.»

ـ نظر شما چیست؟ آیا شما هم از این پیامک‌ها دریافت کرده‌اید؟ چه واکنشی در خانواده‌تان داشته؟

#نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

‌
کامران صمیمی؛ اعدام به جرم اعتقاد
‌
شب ۲۲ آذرماه ۱۳۶۰ خورشیدی است. تعدادی از شهروندان بهائی ایرانی در منزل فردی به نام ذوق‌الله مومن مهمان هستند. سپاه پاسداران به منزل ذوق‌الله هجوم می‌آورد و هشت نفر از افراد حاضر در این جلسه را بازداشت می‌کند. دو هفته بعد و در سحرگاه ششم دی‌ماه بدون تشکیل دادگاه علنی و حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه، این افراد اعدام می‌شوند. کامران صمیمی یکی از آن‌ها بود.

بیشتر در اینباره مطالعه کنید

https://tavaana.org/kamran_samimi/

#پروفایل #کامران_صمیمی #بهائی #اعدام

@Dialogue1402

‌
در ماه رمضان در ایران، محدودیت‌های دولتی شدیدی بر افرادی که روزه نمی‌گیرند اعمال می‌شود. به عنوان مثال، خوردن و آشامیدن در اماکن عمومی و حتی در خودروهای شخصی جرم محسوب شده و نیروی انتظامی با این افراد برخورد می‌کند. همچنین، رستوران‌ها و مراکز غذاخوری در طول روز تعطیل می‌شوند و فعالیت آن‌ها تحت نظارت شدید نیروی انتظامی قرار دارد. برخی مکان‌ها مانند استخرها نیز از پذیرش افرادی که گواهی پزشکی مبنی بر عدم توانایی روزه‌داری ندارند، خودداری می‌کنند.

قانون مجازات اسلامی در ماده ۶۳۸ تصریح می‌کند که تظاهر به عمل حرام در انظار عمومی، از جمله روزه‌خواری، می‌تواند منجر به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق شود. هر ساله، مقامات نیروی انتظامی و قضایی پیش از آغاز ماه رمضان هشدار می‌دهند که با افرادی که در مکان‌های عمومی اقدام به روزه‌خواری کنند، برخورد خواهد شد. برای مثال، در سال‌های گذشته، در استان قزوین ۲۰ نفر به اتهام روزه‌خواری شلاق و جریمه نقدی شدند و در شیراز ۵۰۰ نفر به همین اتهام دستگیر شدند.


مطالعه بیشتر

https://tavaana.org/government_restrictions_during_ramadan/

#رمضان #روزه_خواری #گفتگو_توانا

@Diakogue1402

جاویدنام میلاد معروفی، امشب باید شمع تولد ۲۶ سالگی‌اش را فوت می‌کرد.

میلاد جوانی پر از انرژی و شور زندگی بود. او سوارکاری می‌کرد و در آن بسیار خبره بود. ۲۶ آبان‌ ۱۴۰۱ با گلوله ماموران در بوکان به‌شدت زخمی شد و یک روز بعد در بیمارستان جان باخت. جمعیت بزرگی از مردم بوکان برای مراسم خاکسپار او در روستای «کوسته» بوکان گرد هم آمدند . مادر میلاد بر مزار فرزندش گفت: «پسرم شهید است. تقدیمش می‌کنم به کردستان. من مادر میلاد نیستم اگر انتقامش را نگیریم.» و پدر نیز گفت: «میلاد شهید کردستان است و انتقامش را می‌گیرم. ۷دی ۱۴۰۱ مراسم چهلمین روز کشته‌شدن میلاد معروفی در روستای کوسته برگزار شد. ماموران سرکوبگر در این مراسم به مردم حمله کردند. آن‌ها با گاز اشک‌آور به منزل یکی از بستگان یورش بردند و پدر و برخی از اعضای خانواده را بازداشت کردند.

میلاد از آغاز اعتراض‌ها تا روز کشته شدنش، بسیار در شبکه‌های اجتماعی فعال بود:

«از موقعی که اعتراضها شروع شد گفت تا شرایط خوب نشه هیچ پست و استوری خارج از بحث اعتراضها در اینستاگرام نمیذاره. حتی یه استوری گذاشت و نوشت هرکسی استوری بی‌مورد بذاره آنفالو می‌کنه. روزی دو تا استوری درباره اعتراضها میذاشت. یه بار از شرایط زندان اوین نوشت و گفت از همه نوع قشر و شغل توش هست. یه شهر کامله. یکی از دوستاش گفت فقط یه سوارکار کم داره. میلاد توی جوابش گفت اگه لازم باشه و کمکی به مردم کشورم بکنه حاضرم برم. زن، زندگی، آزادی برای میلاد مفهوم آزادی و رها شدن یک ملت بود. خیلی خوشحال بود میگفت این بار دیگه کارشون تمومه. »

آخرین استوری اینستاگرام میلاد معروفی این شعر از مولوی بود: «آبی که از دیده چو خون می‌ریزد/خون است بیا ببین که چون می‌ریزد»

منبع نزدیک به خانواده می‌گوید: «ادبیات فارسی خونده بود. عاشق حیوانات بود. همیشه میگفت یه روزی دامپزشک میشم.»

https://tavaana.org/milad_maroofi/
در یوتیوب:
https://youtu.be/KB5YiW1fUZg

#میلاد_معروفی #بوکان #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یادمون_نمیره #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech

دیدار گوگوش و بهروز وثوقی، دو اسطوره تکرارنشدنی هنر ایران

گوگوش، خواننده بی‌بدیل و بهروز وثوقی، ستاره درخشان سینمای ایران، پس از سال‌ها در غربت با هم دیدار کردند. تصویری که گوگوش از این ملاقات در اینستاگرام منتشر کرد، احساسات و خاطرات زیادی را در برای علاقه‌مندان به این دو هنرمند زنده می‌کند.

این دو هنرمند، بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی ما هستند؛ چهره‌هایی که در دوران طلایی هنر ایران درخشیدند و با استعداد و خلاقیت‌شان قلب میلیون‌ها نفر را تسخیر کردند. اما با وقوع انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن حکومت مذهبی و استبدادی جمهوری اسلامی، سرنوشت آنان به‌کلی تغییر کرد.

گوگوش به مدت ۲۰ سال ممنوع‌الفعالیت شد و بهروز وثوقی به اجبار از ایران رانده شد. هر دو، در سال‌های ابتدایی انقلاب، آزار دیدند و سرانجام، ناچار به ترک وطن شدند. مهاجرتی که نه از سر انتخاب، که از سر اجبار بود.

در تمام این سال‌ها، بهترین دوران جوانی و پختگی هنری‌شان قربانی شد؛ سال‌هایی که می‌توانستند با خلق آثار ماندگار، باز هم مردم ایران را به وجد بیاورند و برگ‌های زرین‌تری به تاریخ موسیقی و سینمای ایران اضافه کنند. اما آن فرصت‌ها در سایه‌ی سرکوب و سانسور از دست رفت.

اکنون، این دیدار، دیداری در غربت است؛ دور از خانه، دور از مردمشان، دور از صحنه‌هایی که باید در آن می‌درخشیدند. ای کاش این تصویر، نه در آن‌سوی مرزها، که در خاک ایران ثبت می‌شد. ای کاش گوگوش و بهروز وثوقی، در میهن خود، آزادانه می‌خواندند و می‌درخشیدند. ای کاش تماشاگران‌شان می‌توانستند در سالن‌های سینما و کنسرت‌های تهران، عاشقانه برایشان کف بزنند.

اما افسوس که تاریخ این فرصت را از آن‌ها و از ما گرفت.

#گوگوش #بهروز_وثوقی #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

امروز در سراسر کشور، بازنشستگان تجمع برگزار کردند. ویدیویی از شهر شوش را می‌بینید که بازنشستگان شعار می‌دهند:
«دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست»
«ننگ ما ننگ ما، دولت الدنگ ما»
«ننگ ما ننگ ما صداوسیمای ما»
«زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی، ننگ بر این زندگی»
«کشور پر درآمد چخ بر سر تو آمد»

این تجمع در اعتراض به اجرای ناقص همسان سازی و تبعیض و بی حقوقی، انجام شده است.

بر اثر ناکارآمدی رژیم جمهوری اسلامی، میلیون‌ها ایرانی، زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

#بازنشستگان #خط_فقر #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech