Forwarded from کلاس و کتاب توانا
درسنامه حملات هک حکومتی.pdf
1.4 MB
درسنامه حملات هک حکومتی؛ پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب
دوره آموزشی «حملات هک حکومتی پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب» در بهار ۱۴۰۳ خورشیدی برگزار شد. این دوره ویژه کاربران و کنشگرانی است که در اینترنت فعال هستند و به واسطه نوع فعالیتشان در معرض هک حکومتی از سوی جمهوری اسلامی قرار دارند. به عبارت دیگر، این دوره آغازی است بر ایجاد دغدغه عمومی و توجه کنشگران سیاسی و مدنی به حملات شرورانهای که جمهوری اسلامی ایران و دیگر بازیگران مستبد علیه کاربران و شهروندان خواهان تغییر، به اجرا میگذارند. بر همین اساس ما با تمرکز بر انواعی از حملات هکری توسط حکومتها، نهادها یا هکرهای برخوردار از حمایت حکومتی و دولتی این بحث مهم را پیش بردهایم. در خلال دوره نیز با ذکر چندین مثال از عملیات واقعی هک علیه روزنامهنگاران، محققان و فعالان جامعه مدنی، به تدبیرها و ترفندهایی اشاره میشود که میتوانند به محدودکردن خسارتهای حملات هکری حکومتی و مقاومت در برابر آن کمک کنند.
اکنون درسنامه پیش رو، شامل متن آموزشی دوره، در قالب یک کتابچه در دسترس شما قرار میگیرد. امیدواریم با راهکارهای ارائهشده در این مجموعه، بتوانیم قدمی در مسیر افزایش آگاهی کاربران و کنشگران فعال در حوزههای مختلف در مقابله با هکهای حکومتی برداشته باشیم.
https://tavaana.org/government-hacking-manual/
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #هک_حکومتی #هک
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
دوره آموزشی «حملات هک حکومتی پیشگیری، محافظت و واکنش مناسب» در بهار ۱۴۰۳ خورشیدی برگزار شد. این دوره ویژه کاربران و کنشگرانی است که در اینترنت فعال هستند و به واسطه نوع فعالیتشان در معرض هک حکومتی از سوی جمهوری اسلامی قرار دارند. به عبارت دیگر، این دوره آغازی است بر ایجاد دغدغه عمومی و توجه کنشگران سیاسی و مدنی به حملات شرورانهای که جمهوری اسلامی ایران و دیگر بازیگران مستبد علیه کاربران و شهروندان خواهان تغییر، به اجرا میگذارند. بر همین اساس ما با تمرکز بر انواعی از حملات هکری توسط حکومتها، نهادها یا هکرهای برخوردار از حمایت حکومتی و دولتی این بحث مهم را پیش بردهایم. در خلال دوره نیز با ذکر چندین مثال از عملیات واقعی هک علیه روزنامهنگاران، محققان و فعالان جامعه مدنی، به تدبیرها و ترفندهایی اشاره میشود که میتوانند به محدودکردن خسارتهای حملات هکری حکومتی و مقاومت در برابر آن کمک کنند.
اکنون درسنامه پیش رو، شامل متن آموزشی دوره، در قالب یک کتابچه در دسترس شما قرار میگیرد. امیدواریم با راهکارهای ارائهشده در این مجموعه، بتوانیم قدمی در مسیر افزایش آگاهی کاربران و کنشگران فعال در حوزههای مختلف در مقابله با هکهای حکومتی برداشته باشیم.
https://tavaana.org/government-hacking-manual/
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #هک_حکومتی #هک
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
اقدام به خودکشی پیام ستاری؛ فریادی خاموش پس از تجاوز، تهدید و بیعدالتی در زندان بوکان
پیام ستاری، زندانی سیاسی ۳۴ ساله و اهل بوکان، پس از گذراندن بیش از یکسالونیم حبس در زندان بوکان، در پی فشارهای روحی و تهدیدهای مداوم، اقدام به خودکشی کرد. او یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بود که پس از افشای تجاوز در بازداشتگاه، با فشارهای شدید قضایی و امنیتی مواجه شد.
ستاری پس از بازداشت اولیه، در بازداشتگاه آگاهی بوکان تحت شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفت. عامل این تجاوز، علی بیگمحمدی از مأموران آگاهی معرفی شده است. او در جریان دادگاه، موضوع را مستقیماً با علی زاهد، دادستان وقت بوکان، در میان گذاشت، اما با دخالت نهادهای امنیتی و همدستی بازپرس پرونده کمال رزاقپور، نه تنها به شکایت او رسیدگی نشد، بلکه از ارجاع پرونده به پزشکی قانونی هم جلوگیری شد.
مدتی بعد، ستاری بهدلیل پیگیری همین شکایت، دوباره بازداشت و روانه زندان شد. قاضی امین ولایی در دادگاه شهرستان میاندوآب بهجای بررسی شکایت او، وی را تحت فشار قرار داد تا از دادخواهی دست بکشد. این قاضی حتی تهدید کرده بود در صورت ادامه پیگیری، اتهامی ساختگی مانند «داشتن سلاح کلاشینکف» به پرونده اضافه خواهد شد؛ در حالیکه همبندیها و نزدیکان ستاری تأکید کردهاند او هیچ ارتباطی با سلاح یا اقدامات خشونتآمیز نداشته است.
ستاری که پس از این روند فرساینده، بهکلی از احقاق حق ناامید شده بود، در ماههای اخیر بهشدت دچار بحران روانی شد و نهایتاً دست به خودکشی زد. منابع محلی، حال جسمی و روحی او را وخیم و بحرانی توصیف کردهاند.
#پیام_ستاری #زندانی_سیاسی #بوکان #تجاوز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام ستاری، زندانی سیاسی ۳۴ ساله و اهل بوکان، پس از گذراندن بیش از یکسالونیم حبس در زندان بوکان، در پی فشارهای روحی و تهدیدهای مداوم، اقدام به خودکشی کرد. او یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بود که پس از افشای تجاوز در بازداشتگاه، با فشارهای شدید قضایی و امنیتی مواجه شد.
ستاری پس از بازداشت اولیه، در بازداشتگاه آگاهی بوکان تحت شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفت. عامل این تجاوز، علی بیگمحمدی از مأموران آگاهی معرفی شده است. او در جریان دادگاه، موضوع را مستقیماً با علی زاهد، دادستان وقت بوکان، در میان گذاشت، اما با دخالت نهادهای امنیتی و همدستی بازپرس پرونده کمال رزاقپور، نه تنها به شکایت او رسیدگی نشد، بلکه از ارجاع پرونده به پزشکی قانونی هم جلوگیری شد.
مدتی بعد، ستاری بهدلیل پیگیری همین شکایت، دوباره بازداشت و روانه زندان شد. قاضی امین ولایی در دادگاه شهرستان میاندوآب بهجای بررسی شکایت او، وی را تحت فشار قرار داد تا از دادخواهی دست بکشد. این قاضی حتی تهدید کرده بود در صورت ادامه پیگیری، اتهامی ساختگی مانند «داشتن سلاح کلاشینکف» به پرونده اضافه خواهد شد؛ در حالیکه همبندیها و نزدیکان ستاری تأکید کردهاند او هیچ ارتباطی با سلاح یا اقدامات خشونتآمیز نداشته است.
ستاری که پس از این روند فرساینده، بهکلی از احقاق حق ناامید شده بود، در ماههای اخیر بهشدت دچار بحران روانی شد و نهایتاً دست به خودکشی زد. منابع محلی، حال جسمی و روحی او را وخیم و بحرانی توصیف کردهاند.
#پیام_ستاری #زندانی_سیاسی #بوکان #تجاوز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۶ سال اسارت در قفس پرندگان و تجاوز به زنی جوان و دختر خردسالش توسط یک مرد در اهواز!
در شبکه اجتماعی ایکس کاربران از زنی مینویسند که خود و دخترش قربانی تجاوز و خشونت بودهاند، اما اینک در زندان سپیدار اهواز محبوس است!
خبری که چند روز پیش در توانا نوشته بودیم.
مادری جوان به همراه دختر خردسالش حدود شش سال در قفس پرندگان روی پشتبام خانهای در اهواز توسط مردی زندانی شده بودند. این زن که پس از چند تلاش سرانجام موفق به فرار شده، اکنون به اتهام قتل آن مرد در بازداشت موقت در زندان سپیدار اهواز بهسر میبرد. وکیل او با بیان اینکه نشانهای از مشارکت مستقیم موکلش در قتل وجود ندارد، اعلام کرد که بر اساس شواهدی که وجود دارد موکلش توسط مقتول در کفترخانهاش محبوس و زنجیر بوده و از او سوءاستفاده جنسی میکرد. همچنین با دخترش هم رابطه جنسی داشته است.
مریم، زنی جوان و دختر خردسالش که شش سال از زندگیاش را در قفس فلزی کبوتران در پشتبام خانهای در اهواز گذرانده، اکنون با اتهام معاونت در قتل مردی که آنها را حبس کرده بود، در زندان سپیدار به سر میبرد. او در تمام این سالها همراه با دختر خردسالش در شرایطی غیرانسانی، در معرض خشونت، گرسنگی، شکنجه، تجاوز قرار داشته است.
امین ریاحی، وکیل مدافع این زن عنوان کرده که این پرونده با صدور کیفرخواست برای پنج متهم به دادگاه کیفری اهواز ارجاع داده شده است. مردی که برای قتل اجیر شده بود، به عنوان متهم ردیف اول و همسر مرحوم مباشرت در قتل و خواهر همسر مرحوم و همچنین مریم (نام مستعار) به عنوان معاونان، در کیفرخواست ذکر شدهاند. بااینحال جز مریم، سایر متهمان منکر نقش خود در قتل شدهاند و وکلای آنها تأکید میکنند مرحوم با مریم ارتباط نامشروع داشته است.
وی افزود: در این میان، وکیل اولیای دم، سندی مبنی بر ازدواج موقت بین مرحوم و مریم ارائه داده است؛ درحالیکه «مریم» در عقد دائم شخص دیگری بوده و بالطبع عقد موقت باطل بوده است». او ادامه میدهد: «مریم، موکل من، به صراحت اعلام کرده که مرحوم او را در کفترخانه خود محبوس و زنجیر کرده بود و از او سوءاستفاده جنسی میکرد. همچنین با دختر صغیرش هم رابطه نامشروع داشته که شواهد آن موجود است. در جلسه دادرسی دادگاه که ساعتها طول کشید، دادگاه ایراداتی گرفت و دستور تحقیقات گستردهتری را برای مشخصشدن ابعاد پرونده و رفع نقص به دادسرا اعلام کرد».
روایت اسارت و شکنجه مریم در ادامه میآید:
“مریم زن جوانی است که از کودکی در خانوادهای آسیبدیده بزرگ شده و در سن کم ازدواج کرده است. حاصل این ازدواجها چهار فرزند بود، اما زندگیاش با چرخش به سمت تاریکی و اسارت همراه شد. او که در خانواده همسر اولش درگیر جرایم و قاچاق مواد مخدر شده بود، بار اول به همراه آنها دستگیر شد و پس از آن پدرش، به درخواست دوستش، با معاملهای غیرانسانی او را به قیمتی یک مغازه به مردی سپرد.
مریم در سنین جوانی و در حالی که همسر و فرزند داشت، توسط این مرد در خانهای زندانی شد که همه در و پنجرههایش جوش داده و قفل شده بود و حتی به پشتبام که تبدیل به لانه کبوتر شده بود، منتقل شد. او و دختر خردسالش به مدت شش سال در این شرایط سخت و وحشتناک، محبوس و تحت شکنجههای جنسی قرار گرفتند. مریم بارها تلاش کرد فرار کند اما دستگیر و بازگردانده شد، حتی زمانی که از پشتبام به کوچه پرید و پایش شکست.
زندگی در چنین اسارتی پر از رنج و آزار جسمی و روحی بود. پایهای شکستهاش را بدون مراقبت پزشکی و با گچهایی که خود مرد و همسرش زده بودند تحمل کرد. همه جای اتاق پر از پر کبوتر، فضله و جانوران بود و او هر شب برای دور نگه داشتن کرمها نمک میریخت. دخترش نیز بارها در این اسارت مورد آزار قرار گرفت.
بعد از بازگشت به زندگی بیرون، تلاشهای مریم برای ساختن زندگی دوباره به ویژه پس از جدایی از همسر اولش، با وحشتی جدید مواجه شد؛ همان مرد و همسرش دوباره او را پیدا کردند، در خیابان مقابل چشم مردم ربودند و به خانهای که مریم «خانه وحشت» مینامد، بازگرداندند. در این وضعیت، مریم با شجاعت و کمک اطرافیان بارها و بارها تلاش کرد تا زندگی خود و فرزندانش را نجات دهد.
آخرین تماسهای مریم از زندان نشان میدهد که حتی با وجود آزادی موقتی و فرارهای گاهوبیگاه، همچنان در چنگال قدرت و زور قرار دارد. او از نقشههای کمک به فرارش و فشار روانی مکرر سخن میگوید و از درد و رنجی میگوید که کلمات توان وصفش را ندارند.”
منبع: هرانا
#از_مریم_بگو
#ReleaseMaryam
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در شبکه اجتماعی ایکس کاربران از زنی مینویسند که خود و دخترش قربانی تجاوز و خشونت بودهاند، اما اینک در زندان سپیدار اهواز محبوس است!
خبری که چند روز پیش در توانا نوشته بودیم.
مادری جوان به همراه دختر خردسالش حدود شش سال در قفس پرندگان روی پشتبام خانهای در اهواز توسط مردی زندانی شده بودند. این زن که پس از چند تلاش سرانجام موفق به فرار شده، اکنون به اتهام قتل آن مرد در بازداشت موقت در زندان سپیدار اهواز بهسر میبرد. وکیل او با بیان اینکه نشانهای از مشارکت مستقیم موکلش در قتل وجود ندارد، اعلام کرد که بر اساس شواهدی که وجود دارد موکلش توسط مقتول در کفترخانهاش محبوس و زنجیر بوده و از او سوءاستفاده جنسی میکرد. همچنین با دخترش هم رابطه جنسی داشته است.
مریم، زنی جوان و دختر خردسالش که شش سال از زندگیاش را در قفس فلزی کبوتران در پشتبام خانهای در اهواز گذرانده، اکنون با اتهام معاونت در قتل مردی که آنها را حبس کرده بود، در زندان سپیدار به سر میبرد. او در تمام این سالها همراه با دختر خردسالش در شرایطی غیرانسانی، در معرض خشونت، گرسنگی، شکنجه، تجاوز قرار داشته است.
امین ریاحی، وکیل مدافع این زن عنوان کرده که این پرونده با صدور کیفرخواست برای پنج متهم به دادگاه کیفری اهواز ارجاع داده شده است. مردی که برای قتل اجیر شده بود، به عنوان متهم ردیف اول و همسر مرحوم مباشرت در قتل و خواهر همسر مرحوم و همچنین مریم (نام مستعار) به عنوان معاونان، در کیفرخواست ذکر شدهاند. بااینحال جز مریم، سایر متهمان منکر نقش خود در قتل شدهاند و وکلای آنها تأکید میکنند مرحوم با مریم ارتباط نامشروع داشته است.
وی افزود: در این میان، وکیل اولیای دم، سندی مبنی بر ازدواج موقت بین مرحوم و مریم ارائه داده است؛ درحالیکه «مریم» در عقد دائم شخص دیگری بوده و بالطبع عقد موقت باطل بوده است». او ادامه میدهد: «مریم، موکل من، به صراحت اعلام کرده که مرحوم او را در کفترخانه خود محبوس و زنجیر کرده بود و از او سوءاستفاده جنسی میکرد. همچنین با دختر صغیرش هم رابطه نامشروع داشته که شواهد آن موجود است. در جلسه دادرسی دادگاه که ساعتها طول کشید، دادگاه ایراداتی گرفت و دستور تحقیقات گستردهتری را برای مشخصشدن ابعاد پرونده و رفع نقص به دادسرا اعلام کرد».
روایت اسارت و شکنجه مریم در ادامه میآید:
“مریم زن جوانی است که از کودکی در خانوادهای آسیبدیده بزرگ شده و در سن کم ازدواج کرده است. حاصل این ازدواجها چهار فرزند بود، اما زندگیاش با چرخش به سمت تاریکی و اسارت همراه شد. او که در خانواده همسر اولش درگیر جرایم و قاچاق مواد مخدر شده بود، بار اول به همراه آنها دستگیر شد و پس از آن پدرش، به درخواست دوستش، با معاملهای غیرانسانی او را به قیمتی یک مغازه به مردی سپرد.
مریم در سنین جوانی و در حالی که همسر و فرزند داشت، توسط این مرد در خانهای زندانی شد که همه در و پنجرههایش جوش داده و قفل شده بود و حتی به پشتبام که تبدیل به لانه کبوتر شده بود، منتقل شد. او و دختر خردسالش به مدت شش سال در این شرایط سخت و وحشتناک، محبوس و تحت شکنجههای جنسی قرار گرفتند. مریم بارها تلاش کرد فرار کند اما دستگیر و بازگردانده شد، حتی زمانی که از پشتبام به کوچه پرید و پایش شکست.
زندگی در چنین اسارتی پر از رنج و آزار جسمی و روحی بود. پایهای شکستهاش را بدون مراقبت پزشکی و با گچهایی که خود مرد و همسرش زده بودند تحمل کرد. همه جای اتاق پر از پر کبوتر، فضله و جانوران بود و او هر شب برای دور نگه داشتن کرمها نمک میریخت. دخترش نیز بارها در این اسارت مورد آزار قرار گرفت.
بعد از بازگشت به زندگی بیرون، تلاشهای مریم برای ساختن زندگی دوباره به ویژه پس از جدایی از همسر اولش، با وحشتی جدید مواجه شد؛ همان مرد و همسرش دوباره او را پیدا کردند، در خیابان مقابل چشم مردم ربودند و به خانهای که مریم «خانه وحشت» مینامد، بازگرداندند. در این وضعیت، مریم با شجاعت و کمک اطرافیان بارها و بارها تلاش کرد تا زندگی خود و فرزندانش را نجات دهد.
آخرین تماسهای مریم از زندان نشان میدهد که حتی با وجود آزادی موقتی و فرارهای گاهوبیگاه، همچنان در چنگال قدرت و زور قرار دارد. او از نقشههای کمک به فرارش و فشار روانی مکرر سخن میگوید و از درد و رنجی میگوید که کلمات توان وصفش را ندارند.”
منبع: هرانا
#از_مریم_بگو
#ReleaseMaryam
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر اخباری که از منابع موثق در زندان اهر بدست ما رسیده، سهشنبه هفته گذشته و در هفتادویکمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام «نادر عباسی» زندانی سیاسی ترک که به دلیل دفاع از حق آموزش زبان مادری به حبس محکوم شده است، به همراه شماری از زندانیان جرائم عمومی در حمایت از کارزار سهشنبههای نه به اعدام دست به اعتصاب غذا زدند.
بنا بر اطلاع این منبع موثق زندانیانی که همراه با نادر عباسی زندانی سیاسی به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستهاند، همگی زیر حکم اعدام بوده و به دلیل خطر جلو انداختن زمان اجرای حکمشان از ذکر نام آنها معذوریم.
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #زندان_اهر #نادر_عباسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر اطلاع این منبع موثق زندانیانی که همراه با نادر عباسی زندانی سیاسی به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستهاند، همگی زیر حکم اعدام بوده و به دلیل خطر جلو انداختن زمان اجرای حکمشان از ذکر نام آنها معذوریم.
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #زندان_اهر #نادر_عباسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند روز است که کارگران خدماتی میدان نفتی یادآوران در اهواز برای احقاق حقوق قانونی خود دست به اعتصاب زدهاند، اما برخورد مسئولان چه بوده؟!
در هشتمین روز مطالبهگری، کارفرما بدون هیچ آوردهای تنها حرفهای روزهای گذشته را تکرار کرد، دعوت به مصالحه توام با تهدید برای بازگشت به کار که با مقاومت کارگران روبرو شد و کارفرما در حرکتی عجیب و دور از انتظار برق کمپ استراحت کارگران را قطع کرد و گرما کارگر جانبازی که جنگ او را از پا در نیاورده بود را از پا درآورد و راهی بیمارستان کرد.
روز دوشنبه نوزدهم خرداد پرسنل میدان نفتی یادآوران هشتمین هشتمین روز مطالبه.گری برای احقاق حقوق قانونی خود را در گرمایی طاقتفرسا گذراندند و یکی یکی حالشان خراب میشود و راهی بیمارستان میشوند.
دلایل تداوم اعتصاب به قرار زیر است:
ـ نداشتن قرارداد
ـ دریافت حداقل حقوق
ـ نداشتن بیمه تکمیلی
ـ نداشتن سرویس ایاب دهاب
ـ نداشتن بن کارت
ـ نداشتن اضافه کار
و.....
طبق گزارش دریافتی، مسئولان شرکت، برق سالن استراحت را قطع کرده.اند و به کارگران آب و غذا هم نمیدهند. آنها را تهدید به اخراج و همچنین تهدید به این کردهاند که میگوییم شما اغتشاشگر هستید! این در حالی است که تصاویری از این کارگران موجود است که بنرهایی در دست دارند که تصاویر خمینی و خامنهای و قاسم سلیمانی بر روی آنهاست و مطالباتشان نیز بر روی آن بنرها نوشته شده است.
#کارگران #یادآوران #حقوق_کارگران #شرکت_نفتی_یادآوران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در هشتمین روز مطالبهگری، کارفرما بدون هیچ آوردهای تنها حرفهای روزهای گذشته را تکرار کرد، دعوت به مصالحه توام با تهدید برای بازگشت به کار که با مقاومت کارگران روبرو شد و کارفرما در حرکتی عجیب و دور از انتظار برق کمپ استراحت کارگران را قطع کرد و گرما کارگر جانبازی که جنگ او را از پا در نیاورده بود را از پا درآورد و راهی بیمارستان کرد.
روز دوشنبه نوزدهم خرداد پرسنل میدان نفتی یادآوران هشتمین هشتمین روز مطالبه.گری برای احقاق حقوق قانونی خود را در گرمایی طاقتفرسا گذراندند و یکی یکی حالشان خراب میشود و راهی بیمارستان میشوند.
دلایل تداوم اعتصاب به قرار زیر است:
ـ نداشتن قرارداد
ـ دریافت حداقل حقوق
ـ نداشتن بیمه تکمیلی
ـ نداشتن سرویس ایاب دهاب
ـ نداشتن بن کارت
ـ نداشتن اضافه کار
و.....
طبق گزارش دریافتی، مسئولان شرکت، برق سالن استراحت را قطع کرده.اند و به کارگران آب و غذا هم نمیدهند. آنها را تهدید به اخراج و همچنین تهدید به این کردهاند که میگوییم شما اغتشاشگر هستید! این در حالی است که تصاویری از این کارگران موجود است که بنرهایی در دست دارند که تصاویر خمینی و خامنهای و قاسم سلیمانی بر روی آنهاست و مطالباتشان نیز بر روی آن بنرها نوشته شده است.
#کارگران #یادآوران #حقوق_کارگران #شرکت_نفتی_یادآوران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
کسی که آدم کشته، نمیتواند عبادتگاه بسازد
نوشتهای از بیژن اشتری
داستانی در تورات است که ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» آن را نقل کردهاست. به گمانم این داستان میتواند برای آنهایی که باورهای دینی دارند جالب باشد:
داود هم پیامبر بود و هم پادشاهی قدرتمند که از کشتن مخالفانش هیچ باکی نداشت. او از طرف خداوند فرمان داشت که بیتالمقدس را که ویران شدهبود از نو بسازد. چند بار آن را ساخت ولی هر بار که میساخت فرو میریخت و به اصطلاح ملاط و ساروجش نمیگرفت.
داود عاقبت متوجه شد که رمزی در کار است. به درگاه خداوند نالید:«چه سر و رمزی در کار است؟» خداوند در گوش جانش گفت:«به این خاطر است که تو آدم کشتهای.» داود گفت:«خدایا به خاطر تو کشتم.» فرمود:«درست است، اما به هر حال من بندگانم را دوست دارم. حتی اگر به فرمان من نیز کشته باشی، کسی که آدم کشته هرگز نمیتواند عبادتگاه بسازد.»
#خشونت #قتل #مذهب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نوشتهای از بیژن اشتری
داستانی در تورات است که ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» آن را نقل کردهاست. به گمانم این داستان میتواند برای آنهایی که باورهای دینی دارند جالب باشد:
داود هم پیامبر بود و هم پادشاهی قدرتمند که از کشتن مخالفانش هیچ باکی نداشت. او از طرف خداوند فرمان داشت که بیتالمقدس را که ویران شدهبود از نو بسازد. چند بار آن را ساخت ولی هر بار که میساخت فرو میریخت و به اصطلاح ملاط و ساروجش نمیگرفت.
داود عاقبت متوجه شد که رمزی در کار است. به درگاه خداوند نالید:«چه سر و رمزی در کار است؟» خداوند در گوش جانش گفت:«به این خاطر است که تو آدم کشتهای.» داود گفت:«خدایا به خاطر تو کشتم.» فرمود:«درست است، اما به هر حال من بندگانم را دوست دارم. حتی اگر به فرمان من نیز کشته باشی، کسی که آدم کشته هرگز نمیتواند عبادتگاه بسازد.»
#خشونت #قتل #مذهب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آخرین مچ اندازی
The last arm wrestling
قتل هانیه بهبودی ورزشکار رشته مچ اندازی توسط همسرش. انگیزه: نارضایتی همسر از فعالیت ورزشی و تصویر اجتماعی او ! همچنان پانزده سال است که قانون منع خشونت خانگی منتظر تصویب در مجلس مانده، یال و دم و اشکم شیر لایحه را هم گرفته اند اما باز تصویبش نمی کنند
Iranian Woman Killed By Her Husband After Posting Arm Wrestling Victory
کارتون از مانا نیستانی
@mananey
#نه_به_خشونت_خانگی
#نه_به_زن_کشی
#notoviolenceagainstwomen
#هانیه_بهبودی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
The last arm wrestling
قتل هانیه بهبودی ورزشکار رشته مچ اندازی توسط همسرش. انگیزه: نارضایتی همسر از فعالیت ورزشی و تصویر اجتماعی او ! همچنان پانزده سال است که قانون منع خشونت خانگی منتظر تصویب در مجلس مانده، یال و دم و اشکم شیر لایحه را هم گرفته اند اما باز تصویبش نمی کنند
Iranian Woman Killed By Her Husband After Posting Arm Wrestling Victory
کارتون از مانا نیستانی
@mananey
#نه_به_خشونت_خانگی
#نه_به_زن_کشی
#notoviolenceagainstwomen
#هانیه_بهبودی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
درخواست بیش از ۳۰۰ فعال مدنی، سیاسی و حقوق بشری ایرانی برای آزادی دکتر کمال جعفری یزدی:
این زندانی سیاسی فداکار و شجاع را آزاد کنید،
"صدای وجدان ایران در بند است"
متن بیانیه:
#کمال_جعفری_یزدی را آزاد کنید؛ "صدای وجدان ایران در بند است".
در دل تاریخ پرفراز و نشیب ایران، همیشه مردانی بودهاند که قامت آزادی را با استخوانهای خویش استوار نگه داشتهاند؛ دکتر کمال جعفری یزدی، یکی از این فرزندان راستین میهن است.
او هم در میدان جنگ، برای دفاع از خاک وطن جنگید و شیمیایی شد، و هم در میدان وجدان، برای کرامت انسان و آزادی ایستاد.
جعفری یزدی، آزاده، جانباز اعصاب و زندانی سیاسیست. انسانی شریف، فداکار، اندیشمند، که میتوانست از امتیازات ایثارگریاش بهرهمند شود و بر صندلی مجلس و مقامات بنشیند، یا با مزایای حکومتی ارتقاء یابد. اما نردبان قدرت را به آتش کشید، تا روی زمین درد و مردم بایستد. بهجای مدال، زنجیر بر تن کرد؛ بهجای سکوت، سخن گفت.
او غواص جوانمردی بود که در جبهههای جنگ ایران و عراق جنگید، در آبهای مرگ فرورفت و بازگشت؛ اما برادر و خواهرزادهاش همانجا شهید شدند، و خودش نیز سالها در اسارت صدام بود. حالا اما، همان رژیمی که مدعی دفاع از ایثارگران است!، او را به جرم آزادیخواهی در زندان وکیلآباد مشهد محبوس کرده، در یکی از بدترین بندهای ایران، بند ۶.۱، جائیکه تنها روزی یک ساعت اجازه هواخوری دارند! و بقیهی روزها در اتاقی تنگ و بینور سپری میشود!
جرم او چیست؟ امضای "بیانیه ۱۴" و گفتن یک جمله: "خامنهای باید برود".
نه از سر انتقام، بلکه از سر امید؛ امید به ایرانی آزاد که حقیقت در آن جرم نباشد.
در آخرین بازداشت، مأموران وزارت اطلاعات به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند! کلیهها، کبد و ریههای آسیبدیدهاش در حال فروپاشی ست. در چنین شرایط خطرناکی، ماندن او در زندان نه تنها ظلم، که "جنایت" است.
کمال جعفری یزدی اگر سکوت میکرد، آزاد بود؛ اما وجدانش او را به ایستادگی واداشت. او امروز نه تنها یک زندانی سیاسی، بلکه صدای خفتهی ملتی است که عدالت، آزادی و انسانیت را آرزو دارد.
نام او در حافظه ایرانیان حک خواهد شد؛ زیرا او نه در پی نام و نان، بلکه در پی "نجات انسان" است.
ما از افکار عمومی، فعالان حقوق بشر، رسانهها و نهادهای بینالمللی میخواهیم؛ صدای او باشند.
کمال جعفری یزدی را آزاد کنید.
آزادی برای کمال جعفرییزدی
سرافرازی برای ایران
📍این بیانیه توسط بیش از ۳۰۰ تن از فعالین مدنی، سیاسی و حقوق بشری از جمله محمد نوریزاد، هاشم خواستار، محمد سیفزاده، نسرین ستوده، کوروش زعیم، مصطفی بادکوبهای، حسن باقرینیا، زرتشت احمدی راغب، عبدالرسول مرتضوی، جلال مدبر، اسدالله فخیمی، خسرو علیکردی، جواد علیکردی، پویا جگروند، روئین عطوفت، محمد کریمبیگی و... امضا شده است.
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی فداکار و شجاع را آزاد کنید،
"صدای وجدان ایران در بند است"
متن بیانیه:
#کمال_جعفری_یزدی را آزاد کنید؛ "صدای وجدان ایران در بند است".
در دل تاریخ پرفراز و نشیب ایران، همیشه مردانی بودهاند که قامت آزادی را با استخوانهای خویش استوار نگه داشتهاند؛ دکتر کمال جعفری یزدی، یکی از این فرزندان راستین میهن است.
او هم در میدان جنگ، برای دفاع از خاک وطن جنگید و شیمیایی شد، و هم در میدان وجدان، برای کرامت انسان و آزادی ایستاد.
جعفری یزدی، آزاده، جانباز اعصاب و زندانی سیاسیست. انسانی شریف، فداکار، اندیشمند، که میتوانست از امتیازات ایثارگریاش بهرهمند شود و بر صندلی مجلس و مقامات بنشیند، یا با مزایای حکومتی ارتقاء یابد. اما نردبان قدرت را به آتش کشید، تا روی زمین درد و مردم بایستد. بهجای مدال، زنجیر بر تن کرد؛ بهجای سکوت، سخن گفت.
او غواص جوانمردی بود که در جبهههای جنگ ایران و عراق جنگید، در آبهای مرگ فرورفت و بازگشت؛ اما برادر و خواهرزادهاش همانجا شهید شدند، و خودش نیز سالها در اسارت صدام بود. حالا اما، همان رژیمی که مدعی دفاع از ایثارگران است!، او را به جرم آزادیخواهی در زندان وکیلآباد مشهد محبوس کرده، در یکی از بدترین بندهای ایران، بند ۶.۱، جائیکه تنها روزی یک ساعت اجازه هواخوری دارند! و بقیهی روزها در اتاقی تنگ و بینور سپری میشود!
جرم او چیست؟ امضای "بیانیه ۱۴" و گفتن یک جمله: "خامنهای باید برود".
نه از سر انتقام، بلکه از سر امید؛ امید به ایرانی آزاد که حقیقت در آن جرم نباشد.
در آخرین بازداشت، مأموران وزارت اطلاعات به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند! کلیهها، کبد و ریههای آسیبدیدهاش در حال فروپاشی ست. در چنین شرایط خطرناکی، ماندن او در زندان نه تنها ظلم، که "جنایت" است.
کمال جعفری یزدی اگر سکوت میکرد، آزاد بود؛ اما وجدانش او را به ایستادگی واداشت. او امروز نه تنها یک زندانی سیاسی، بلکه صدای خفتهی ملتی است که عدالت، آزادی و انسانیت را آرزو دارد.
نام او در حافظه ایرانیان حک خواهد شد؛ زیرا او نه در پی نام و نان، بلکه در پی "نجات انسان" است.
ما از افکار عمومی، فعالان حقوق بشر، رسانهها و نهادهای بینالمللی میخواهیم؛ صدای او باشند.
کمال جعفری یزدی را آزاد کنید.
آزادی برای کمال جعفرییزدی
سرافرازی برای ایران
📍این بیانیه توسط بیش از ۳۰۰ تن از فعالین مدنی، سیاسی و حقوق بشری از جمله محمد نوریزاد، هاشم خواستار، محمد سیفزاده، نسرین ستوده، کوروش زعیم، مصطفی بادکوبهای، حسن باقرینیا، زرتشت احمدی راغب، عبدالرسول مرتضوی، جلال مدبر، اسدالله فخیمی، خسرو علیکردی، جواد علیکردی، پویا جگروند، روئین عطوفت، محمد کریمبیگی و... امضا شده است.
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته هفتاد و دوم در ۴۷ زندان مختلف همراه با پیوستن زندان اهر
حکومت اعدامی در ایران، همچون گذشته، هر هفته در مسیر افزایش اجرای احکام اعدام با سرعت پیش میرود. متأسفانه از ابتدای خردادماه تاکنون بیش از ۹۵ نفر اعدام شدهاند؛ تنها در روز ۱۲ خرداد، ۱۶ نفر جان خود را از دست دادند که ۸ نفر از آنان در زندان قزلحصار بودند.
از سوی دیگر، حاکمان خودکامه که از پاسخگویی به بحرانهای کلان اقتصادی و معیشتی ناتواناند، در یک سال گذشته کوشیدهاند تا با سرکوب و اجرای احکام اعدام، بر مطالبات عمومی سرپوش بگذارند. این سرکوبها، متأسفانه دامن اتباع افغانستانی مقیم ایران را نیز گرفته است. در ماههای گذشته، احکام اعدام علیه شماری از شهروندان افغانستانی بیش از پیش به اجرا درآمده است؛ محکومان بیپناهی که صدایی برای دفاع از خود ندارند و ماشین اعدام در ایران، حق حیات را از آنان نیز سلب میکند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این موج تازهی سرکوب و اعدام را بهشدت محکوم میکند و خواستار واکنش جدی نهادهای حقوق بشری و بینالمللی در برابر این جنایات است.
در این هفته از کارزار، ما بار دیگر بر مخالفت اصولی، حقوقی و اخلاقی خود با مجازات اعدام تأکید میکنیم. این مخالفت بر مبانی شناختهشدهی حقوق بینالملل، تعهدات دولتها در قبال حقوق بشر، و ضرورت حفظ کرامت ذاتی انسان استوار است.
«مجازات اعدام ناقض حق حیات است»؛ حقی بنیادین که در ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) به آن تصریح شدهاست. هیچ شرایط اضطراری یا توجیه فرهنگی، سیاسی یا امنیتی نمیتواند مشروعیت چنین مجازاتی را توجیه کند.
بر اساس استانداردهای حقوق بینالملل، از جمله تفسیر کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجازات اعدام حتی در کشورهایی که آن را لغو نکردهاند، باید به شدیدترین جرایم محدود شود و با رعایت کامل اصول دادرسی منصفانه همراه باشد. با این حال، در حکومت مستبد ولایت فقیه، اغلب متهمان بدون دسترسی به وکیل مستقل، تحت فشار برای اعتراف، و در روندهای قضایی فاقد شفافیت محاکمه میشوند؛ وضعیتی که مصداق بارز «اعدام فراقانونی» است.
اعدام، بهویژه هنگامی که ابزاری برای سرکوب اعتراضات، ارعاب جامعه یا کنترل سیاسی باشد، نهتنها با اصل تناسب جرم و مجازات در تعارض است، بلکه نشانهای از نقض کامل عدالت به شمار میآید.
در پرتو این واقعیات، ما اعضای این کارزار، ضمن ابراز نگرانی عمیق از تداوم و گسترش احکام ظالمانه اعدام در ایران، خواهان توقف فوری صدور و اجرای این احکام هستیم و از همه وجدانهای بیدار میخواهیم که به هر شکل ممکن، در جهت مقابله با آن، اقدامات عملی بهکار گیرند و به کارزار «نه به اعدام» بپیوندند.
ما بر این باوریم که دفاع از حق حیات، مسئولیتی است جمعی و فراملی؛ و تا زمانی که طناب اعدام از نظام قضایی ایران برداشته نشود، بستر آزادی و عدالت فراهم نخواهد شد و بسیاری از جرایم نیز پایان نخواهد یافت.
لازم بذکر است طبق اخبار منتشر شده جمعی از زندانیان زندان اهر در اعتراض به موج فزاینده اعدامها، اعلام کردهاند که از هفته پیش به کارزار" سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند و از این به بعد هر سهشنبه همراه با اعضای کارزار در اعتصاب غذا خواهند بود.
به این ترتیب زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته هفتاد و دوم، سهشنبه ۲۰ خرداد، در ۴۷ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبد کاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج ، زندان کامیاران و زندان اهر
هفته هفتاد و دوم
سهشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکومت اعدامی در ایران، همچون گذشته، هر هفته در مسیر افزایش اجرای احکام اعدام با سرعت پیش میرود. متأسفانه از ابتدای خردادماه تاکنون بیش از ۹۵ نفر اعدام شدهاند؛ تنها در روز ۱۲ خرداد، ۱۶ نفر جان خود را از دست دادند که ۸ نفر از آنان در زندان قزلحصار بودند.
از سوی دیگر، حاکمان خودکامه که از پاسخگویی به بحرانهای کلان اقتصادی و معیشتی ناتواناند، در یک سال گذشته کوشیدهاند تا با سرکوب و اجرای احکام اعدام، بر مطالبات عمومی سرپوش بگذارند. این سرکوبها، متأسفانه دامن اتباع افغانستانی مقیم ایران را نیز گرفته است. در ماههای گذشته، احکام اعدام علیه شماری از شهروندان افغانستانی بیش از پیش به اجرا درآمده است؛ محکومان بیپناهی که صدایی برای دفاع از خود ندارند و ماشین اعدام در ایران، حق حیات را از آنان نیز سلب میکند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این موج تازهی سرکوب و اعدام را بهشدت محکوم میکند و خواستار واکنش جدی نهادهای حقوق بشری و بینالمللی در برابر این جنایات است.
در این هفته از کارزار، ما بار دیگر بر مخالفت اصولی، حقوقی و اخلاقی خود با مجازات اعدام تأکید میکنیم. این مخالفت بر مبانی شناختهشدهی حقوق بینالملل، تعهدات دولتها در قبال حقوق بشر، و ضرورت حفظ کرامت ذاتی انسان استوار است.
«مجازات اعدام ناقض حق حیات است»؛ حقی بنیادین که در ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) به آن تصریح شدهاست. هیچ شرایط اضطراری یا توجیه فرهنگی، سیاسی یا امنیتی نمیتواند مشروعیت چنین مجازاتی را توجیه کند.
بر اساس استانداردهای حقوق بینالملل، از جمله تفسیر کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجازات اعدام حتی در کشورهایی که آن را لغو نکردهاند، باید به شدیدترین جرایم محدود شود و با رعایت کامل اصول دادرسی منصفانه همراه باشد. با این حال، در حکومت مستبد ولایت فقیه، اغلب متهمان بدون دسترسی به وکیل مستقل، تحت فشار برای اعتراف، و در روندهای قضایی فاقد شفافیت محاکمه میشوند؛ وضعیتی که مصداق بارز «اعدام فراقانونی» است.
اعدام، بهویژه هنگامی که ابزاری برای سرکوب اعتراضات، ارعاب جامعه یا کنترل سیاسی باشد، نهتنها با اصل تناسب جرم و مجازات در تعارض است، بلکه نشانهای از نقض کامل عدالت به شمار میآید.
در پرتو این واقعیات، ما اعضای این کارزار، ضمن ابراز نگرانی عمیق از تداوم و گسترش احکام ظالمانه اعدام در ایران، خواهان توقف فوری صدور و اجرای این احکام هستیم و از همه وجدانهای بیدار میخواهیم که به هر شکل ممکن، در جهت مقابله با آن، اقدامات عملی بهکار گیرند و به کارزار «نه به اعدام» بپیوندند.
ما بر این باوریم که دفاع از حق حیات، مسئولیتی است جمعی و فراملی؛ و تا زمانی که طناب اعدام از نظام قضایی ایران برداشته نشود، بستر آزادی و عدالت فراهم نخواهد شد و بسیاری از جرایم نیز پایان نخواهد یافت.
لازم بذکر است طبق اخبار منتشر شده جمعی از زندانیان زندان اهر در اعتراض به موج فزاینده اعدامها، اعلام کردهاند که از هفته پیش به کارزار" سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند و از این به بعد هر سهشنبه همراه با اعضای کارزار در اعتصاب غذا خواهند بود.
به این ترتیب زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته هفتاد و دوم، سهشنبه ۲۰ خرداد، در ۴۷ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروزآباد فارس، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبد کاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج ، زندان کامیاران و زندان اهر
هفته هفتاد و دوم
سهشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
نماینده خامنهای در مازنداران: ابتذالهای فرهنگی، عشوهگری و طنازی در بازار جایی ندارد
محمدباقر محمدی لائینی، نماینده خامنهای در استان مازنداران گفت: «سیمای بازار باید متین، سنگین و وزین باشد و ابتذالهای فرهنگی، عشوهگری و طنازی، نباید در صحنه بازار که مکانی مقدس است، جایی داشته باشند.» او افزود: «وضعیت کنونی مساجد بازار مناسب جامعه اسلامی نیست.»
🔷️مخاطبی برای ما نوشته :
من پژوهشگر تاریخ هستم
هرچند بازارها از گذشته تا امروز بهعنوان مکانهایی سنتی شناخته میشوند، اما در تاریخ همواره جایگاه برخورد اندیشهها، تنوع فرهنگی و همزیستی سبکهای مختلف زندگی بودهاند.
اظهارات دگم و غیر کارشناسی نماینده خامنهای در مازندران، که بازار را صرفاً مکانی مقدس و نیازمند حذف هرگونه طنازی و نمودهای فرهنگی متفاوت میداند، نگاهی تکبعدی به واقعیتی پیچیده و چندوجهی است.
بازار نه فقط محل دادوستد، که بستری برای تبادل فرهنگی و تنوع اجتماعی است؛ تلاش برای تحمیل یک الگوی خاص رفتاری بر آن، به نادیدهگرفتن این کارکرد تاریخی و پویای بازار میانجامد.
#بازار #دگماتیسم #حکومت_فقهی #تنوع_فرهنگی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نماینده خامنهای در مازنداران: ابتذالهای فرهنگی، عشوهگری و طنازی در بازار جایی ندارد
محمدباقر محمدی لائینی، نماینده خامنهای در استان مازنداران گفت: «سیمای بازار باید متین، سنگین و وزین باشد و ابتذالهای فرهنگی، عشوهگری و طنازی، نباید در صحنه بازار که مکانی مقدس است، جایی داشته باشند.» او افزود: «وضعیت کنونی مساجد بازار مناسب جامعه اسلامی نیست.»
🔷️مخاطبی برای ما نوشته :
من پژوهشگر تاریخ هستم
هرچند بازارها از گذشته تا امروز بهعنوان مکانهایی سنتی شناخته میشوند، اما در تاریخ همواره جایگاه برخورد اندیشهها، تنوع فرهنگی و همزیستی سبکهای مختلف زندگی بودهاند.
اظهارات دگم و غیر کارشناسی نماینده خامنهای در مازندران، که بازار را صرفاً مکانی مقدس و نیازمند حذف هرگونه طنازی و نمودهای فرهنگی متفاوت میداند، نگاهی تکبعدی به واقعیتی پیچیده و چندوجهی است.
بازار نه فقط محل دادوستد، که بستری برای تبادل فرهنگی و تنوع اجتماعی است؛ تلاش برای تحمیل یک الگوی خاص رفتاری بر آن، به نادیدهگرفتن این کارکرد تاریخی و پویای بازار میانجامد.
#بازار #دگماتیسم #حکومت_فقهی #تنوع_فرهنگی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مهوش(سایه صیدال) با درخواست آزادیخواهان و زندانیان سیاسی پیشین و با تأکید بر تعهد مدیریت زندان اوین برای تحقق بخشی از خواستههایش، به اعتصاب غذا و دارو خاتمه داد
بیانیه پایان اعتصاب غذا و دارو
۲۰ خرداد ۱۴۰۴ / دهم ژوئن ۲۰۲۵
به نام آزادی و کرامت انسانی،
من، سایه صیدال، که از تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴ به مدت ۱۶ روز در اعتراض به وضعیت نابسامان خدمات بهداشت و درمان در بند زنان زندان اوین دست به اعتصاب غذا و دارو زده بودم، با یادآوری اینکه اهداف این اعتصاب، یادآوری حقوق بدیهی زندانیان برای دسترسی به مراقبتهای پزشکی استاندارد و الزام سازمان زندانها به پذیرش مسئولیت کامل در قبال سلامت جسمی و روانی زندانیان بود، اعلام میکنم تا امروز، با وجود نوسان فشار، میگرن، ضعف شدید جسمانی و پارگی کیست خونی، برای تحقق مطالبات بهحق خود مقاومت کردم.
امروز اما، با احترام به درخواست روشن و محبتآمیز یاران آزادیخواه و زندانیان سیاسی پیشین و با تأکید بر تعهد مدیریت زندان اوین برای تحقق بخشی از خواستههایم، به اعتصاب غذا و داروی خود پایان میدهم.
مدیریت زندان اوین موارد زیر را تعهد کرده است:
۱. تأمین پزشک مستقر برای بند زنان در اسرع وقت؛
۲. پرداخت کلیه هزینههای درمانی زندانیانی که در زندان دچار بیماری شدهاند از سوی سازمان زندانها؛
۳. تسریع در اخذ مجوز و اعزام بیماران به بیمارستانهای خارج از زندان، برای موارد اورژانسی حداکثر ظرف دو روز و غیر اورژانسی حداکثر دو هفته.
۴. استقرار پرستار در همه روزهای هفته
تعهد مدیریت زندان به تأمین این خواستهها، بدون همراهی و حمایت بیدریغ جمعی از زندانیان سیاسی سابق، همبندیان عزیز، فعالان حقوق بشر و رسانههای مستقل ممکن نبود. از همه عزیزانی که با اعلام همبستگی و درخواست پایان اعتصاب، نگرانی خود را نسبت به سلامت من و سایر زندانیان ابراز کردند، صمیمانه سپاسگزارم.
با توجه به تعهد برای تحقق گام نخست در جهت بهبود نسبی وضعیت درمانی در زندان، از ساعت ۱۲ ظهر روز ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ اعتصاب غذا و دارو را خاتمه میدهم.
این تصمیم به معنای پایان مبارزه برای حقوق زندانیان نیست، و من، طبیعتاً با همراهی همبندانم، فصل تازهای از نظارت و مطالبهگری جدی برای خواستههایم را آغاز میکنم.
در صورتی که سازمان زندانها از اجرای کامل تعهدات یادشده سرباز زند و ضرورت رسیدگی به مسئله سلامت زندانیان به تعویق افتد یا به محال بدل شود، خود را محق میدانم که از همه ابزارهای مسالمتآمیز مدنی بهره گیرم و صدایم را بلند کنم.
من همچنان خود را صدای زندانیانی میدانم که در سکوت سلولهای سرد، رنج میکشند و تا رفع کامل هرگونه تبعیض و نقض حقوق انسانی، با همراهی سایر یارانم به مبارزه ادامه خواهم داد.
با سپاس و تعهد به حقیقت،
مهوش (سایه) صیدال
#مهوش_صیدال #سایه_صیدال #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه پایان اعتصاب غذا و دارو
۲۰ خرداد ۱۴۰۴ / دهم ژوئن ۲۰۲۵
به نام آزادی و کرامت انسانی،
من، سایه صیدال، که از تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴ به مدت ۱۶ روز در اعتراض به وضعیت نابسامان خدمات بهداشت و درمان در بند زنان زندان اوین دست به اعتصاب غذا و دارو زده بودم، با یادآوری اینکه اهداف این اعتصاب، یادآوری حقوق بدیهی زندانیان برای دسترسی به مراقبتهای پزشکی استاندارد و الزام سازمان زندانها به پذیرش مسئولیت کامل در قبال سلامت جسمی و روانی زندانیان بود، اعلام میکنم تا امروز، با وجود نوسان فشار، میگرن، ضعف شدید جسمانی و پارگی کیست خونی، برای تحقق مطالبات بهحق خود مقاومت کردم.
امروز اما، با احترام به درخواست روشن و محبتآمیز یاران آزادیخواه و زندانیان سیاسی پیشین و با تأکید بر تعهد مدیریت زندان اوین برای تحقق بخشی از خواستههایم، به اعتصاب غذا و داروی خود پایان میدهم.
مدیریت زندان اوین موارد زیر را تعهد کرده است:
۱. تأمین پزشک مستقر برای بند زنان در اسرع وقت؛
۲. پرداخت کلیه هزینههای درمانی زندانیانی که در زندان دچار بیماری شدهاند از سوی سازمان زندانها؛
۳. تسریع در اخذ مجوز و اعزام بیماران به بیمارستانهای خارج از زندان، برای موارد اورژانسی حداکثر ظرف دو روز و غیر اورژانسی حداکثر دو هفته.
۴. استقرار پرستار در همه روزهای هفته
تعهد مدیریت زندان به تأمین این خواستهها، بدون همراهی و حمایت بیدریغ جمعی از زندانیان سیاسی سابق، همبندیان عزیز، فعالان حقوق بشر و رسانههای مستقل ممکن نبود. از همه عزیزانی که با اعلام همبستگی و درخواست پایان اعتصاب، نگرانی خود را نسبت به سلامت من و سایر زندانیان ابراز کردند، صمیمانه سپاسگزارم.
با توجه به تعهد برای تحقق گام نخست در جهت بهبود نسبی وضعیت درمانی در زندان، از ساعت ۱۲ ظهر روز ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ اعتصاب غذا و دارو را خاتمه میدهم.
این تصمیم به معنای پایان مبارزه برای حقوق زندانیان نیست، و من، طبیعتاً با همراهی همبندانم، فصل تازهای از نظارت و مطالبهگری جدی برای خواستههایم را آغاز میکنم.
در صورتی که سازمان زندانها از اجرای کامل تعهدات یادشده سرباز زند و ضرورت رسیدگی به مسئله سلامت زندانیان به تعویق افتد یا به محال بدل شود، خود را محق میدانم که از همه ابزارهای مسالمتآمیز مدنی بهره گیرم و صدایم را بلند کنم.
من همچنان خود را صدای زندانیانی میدانم که در سکوت سلولهای سرد، رنج میکشند و تا رفع کامل هرگونه تبعیض و نقض حقوق انسانی، با همراهی سایر یارانم به مبارزه ادامه خواهم داد.
با سپاس و تعهد به حقیقت،
مهوش (سایه) صیدال
#مهوش_صیدال #سایه_صیدال #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech