«هموطنان عزیز
اینجانب و همبندیهایم در زندان قزلحصار، طی دو ماه گذشته مصائب هولناکی را پشت سر گذاشتهایم، اما اکنون با رسیدن اعتصاب غذای همبندیمان حسین رونقی به هجدهمین روز، نگرانیمان از وقوع فاجعهای دیگر توسط دستگاهی مسؤلیتناپذیر بیش از پیش شده است.
حسین از ۱۲ مرداد که در اقدامی غیرقانونی و باوجود داشتن گواهی «عدم تحمل حبس قطعی» نزد ما در این اسارتگاه دربند شد، وقتی که دید در شنبه خونین قزلحصار چه بلایی بر سر ما آوردهاند، یک ماهی را با ما همدردی کرده و به احترام یاد عزیزان از دست رفته واکنشی نسبت به رفتار غیرانسانی و غیرقانونی نسبت به خودش نشان نداد، و از ۱۲ شهریور دست به اعتصاب غذای تر زد.
در این مدت دو ماه حسین با من در سلولی که از فرط کوچکی و تنگی «قبر زندگان»ش مینامیم، هم سلولی بوده، و اینجانب شاهد بودهام جز چند حبه قند و مقداری نمک با مقداری آب یا چای چیزی نخورده و نیاشامیده، در چند روز اخیر که توان رفتن به بهداری و گرفتن علائم را نداشته و بهیار نزد همه ما علائم حیاتیاش را چک کرده، فشارش حدود ۹ روی ۶ بوده و با توجه به افت وزن و شرایطی روانی ناشی از اعدام همبندیها، که البته همه درگیر آن هستیم، حسین از امروز به بعد وارد مراحل بحرانی این اعتصاب اعتراضی خواهد شد.
ضمن احترام و سپاس از همه عزیزانی که خواهان پایان اعتصاب حسین رونقی هستند، به نظرم با توجه به تخلف محرز دستگاههای امنیتی، قضایی و سازمان زندانها در بازداشت و زندانی کردن شهروندی که دارای گواهی «عدم تحمل حبس قطعی» میباشد، همگی باید خواهان آزادی حسین و بسیاری دیگر چون او باشیم، و اساسا صورت مسأله را که اصل رعایت حقوق بشر و اینکه «هیچ حکومتی حق ندارد شهروندان را به صرف بیان عقاید یا دور هم جمع شدن و هر نوع عمل غیرخشونتباری بازداشت، زندانی و اعدام کند» فراموش نکنیم.
ما در این دو ماه رنجی فراتر از تحمل دیدهایم، و البته تاب خواهیم آورد. اما از همه شما هموطنان عزیز میخواهیم، صدای همه زندانیان زیر حکم اعدام، صدای هزاران جوان اخیرا بازداشت شده، و صدای اعتراض ما و حسین رونقی(که جان و سلامتش را به میان آورده برای اعتراض) نسبت به این خودکامگی و بیقانونی و بیمسؤلیتی مقامات جمهوری اسلامی باشید.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
۲۹ شهریور ۱۴۰۴»
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#حسین_رونقی #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اینجانب و همبندیهایم در زندان قزلحصار، طی دو ماه گذشته مصائب هولناکی را پشت سر گذاشتهایم، اما اکنون با رسیدن اعتصاب غذای همبندیمان حسین رونقی به هجدهمین روز، نگرانیمان از وقوع فاجعهای دیگر توسط دستگاهی مسؤلیتناپذیر بیش از پیش شده است.
حسین از ۱۲ مرداد که در اقدامی غیرقانونی و باوجود داشتن گواهی «عدم تحمل حبس قطعی» نزد ما در این اسارتگاه دربند شد، وقتی که دید در شنبه خونین قزلحصار چه بلایی بر سر ما آوردهاند، یک ماهی را با ما همدردی کرده و به احترام یاد عزیزان از دست رفته واکنشی نسبت به رفتار غیرانسانی و غیرقانونی نسبت به خودش نشان نداد، و از ۱۲ شهریور دست به اعتصاب غذای تر زد.
در این مدت دو ماه حسین با من در سلولی که از فرط کوچکی و تنگی «قبر زندگان»ش مینامیم، هم سلولی بوده، و اینجانب شاهد بودهام جز چند حبه قند و مقداری نمک با مقداری آب یا چای چیزی نخورده و نیاشامیده، در چند روز اخیر که توان رفتن به بهداری و گرفتن علائم را نداشته و بهیار نزد همه ما علائم حیاتیاش را چک کرده، فشارش حدود ۹ روی ۶ بوده و با توجه به افت وزن و شرایطی روانی ناشی از اعدام همبندیها، که البته همه درگیر آن هستیم، حسین از امروز به بعد وارد مراحل بحرانی این اعتصاب اعتراضی خواهد شد.
ضمن احترام و سپاس از همه عزیزانی که خواهان پایان اعتصاب حسین رونقی هستند، به نظرم با توجه به تخلف محرز دستگاههای امنیتی، قضایی و سازمان زندانها در بازداشت و زندانی کردن شهروندی که دارای گواهی «عدم تحمل حبس قطعی» میباشد، همگی باید خواهان آزادی حسین و بسیاری دیگر چون او باشیم، و اساسا صورت مسأله را که اصل رعایت حقوق بشر و اینکه «هیچ حکومتی حق ندارد شهروندان را به صرف بیان عقاید یا دور هم جمع شدن و هر نوع عمل غیرخشونتباری بازداشت، زندانی و اعدام کند» فراموش نکنیم.
ما در این دو ماه رنجی فراتر از تحمل دیدهایم، و البته تاب خواهیم آورد. اما از همه شما هموطنان عزیز میخواهیم، صدای همه زندانیان زیر حکم اعدام، صدای هزاران جوان اخیرا بازداشت شده، و صدای اعتراض ما و حسین رونقی(که جان و سلامتش را به میان آورده برای اعتراض) نسبت به این خودکامگی و بیقانونی و بیمسؤلیتی مقامات جمهوری اسلامی باشید.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
۲۹ شهریور ۱۴۰۴»
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#حسین_رونقی #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍24❤9🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام رضا شهپرنیا، در سالگرد جانباختن برادرش، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:
«از ته دل مینویسم، با دستی که هنوز از لمسِ تو خالیست. دلتنگیام مثل یک اتاق تاریک شده که هر گوشهاش ردِ خندهها و حرفهای تو مانده؛ اما خودت نیستی که دوباره روشنش کنی. جای خالیت را هر روز با نگاهِ آدمها، با سکوتِ صبح و با تهماندهٔ خاطرات هر روز بیشتر حس میکنم — آنجایی که دیگر صدای قدمهایت را نمیشنوم، دیگر حسِ دست در دستداشتنمان نیست.
بدنِ تو را به چشم دیدم که زخمی شد، اما از گفتنِ حقیقتِ تلخ میگذرم؛ بیشتر از هر جراحتِ جسمانی، دلِ ماست که پارهپاره شده. صدایت که دیگر به گوشم نمیرسد، مثل آوازیست که فقط در یادها میماند و هر بار که سعی میکنم آن را بخوانم، بغض فرو مینشیند و کلمات نامرتب میشود.
تنهاییام بعد از تو معنایِ تازهای گرفت — نه آن تنهاییِ روزمره، که یک خلأِ دائمیست؛ خلأیی که با هیچ حرف یا خلوتی پُر نمیشود. شبها مینشینم و به عکسها، پیامها، و همان لحظههایی که با هم نفس کشیدیم نگاه میکنم و میفهمم چه اندازه کوچک بودم و تو چه اندازه بزرگ رفتی.
اما نمیتوانم از آن حقیقت چشمپوشی کنم: تو آزادی را برگزیدی و جانت را برای آن فدا کردی. این انتخابِ تو بار سنگینیست که هم تلخ است و هم مقدس. تو رفتی تا فریادِ دیگری بلند شود، تا راه باز بماند، و هر قطرهٔ خونت تبدیل شد به چراغی که راه را نشان میدهد. شاید آرامشِ من در این باشد که بدانم رفتنت بیمعنی نبود — نامت و راهت زندهاند، در هر فریادِ مردم، در هر قدمِ جویندگانِ آزادی.
میخواهم برایت بمانم؛ با یاد تو نفس بکشم، با نامت حرف بزنم، و هر روز از نبودنت، نیرویی بسازم برای ادامه دادن. این دلتنگی را نه فقط به عنوان درد که به عنوان پیمانی نگه میدارم: که هرگاه که توان داشتم، برای آن آرزویی که تو فدا کردی، قدمی بردارم.
۲۹ شهریوری که بنام توست🖤»
#رضا_شهپرنیا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«از ته دل مینویسم، با دستی که هنوز از لمسِ تو خالیست. دلتنگیام مثل یک اتاق تاریک شده که هر گوشهاش ردِ خندهها و حرفهای تو مانده؛ اما خودت نیستی که دوباره روشنش کنی. جای خالیت را هر روز با نگاهِ آدمها، با سکوتِ صبح و با تهماندهٔ خاطرات هر روز بیشتر حس میکنم — آنجایی که دیگر صدای قدمهایت را نمیشنوم، دیگر حسِ دست در دستداشتنمان نیست.
بدنِ تو را به چشم دیدم که زخمی شد، اما از گفتنِ حقیقتِ تلخ میگذرم؛ بیشتر از هر جراحتِ جسمانی، دلِ ماست که پارهپاره شده. صدایت که دیگر به گوشم نمیرسد، مثل آوازیست که فقط در یادها میماند و هر بار که سعی میکنم آن را بخوانم، بغض فرو مینشیند و کلمات نامرتب میشود.
تنهاییام بعد از تو معنایِ تازهای گرفت — نه آن تنهاییِ روزمره، که یک خلأِ دائمیست؛ خلأیی که با هیچ حرف یا خلوتی پُر نمیشود. شبها مینشینم و به عکسها، پیامها، و همان لحظههایی که با هم نفس کشیدیم نگاه میکنم و میفهمم چه اندازه کوچک بودم و تو چه اندازه بزرگ رفتی.
اما نمیتوانم از آن حقیقت چشمپوشی کنم: تو آزادی را برگزیدی و جانت را برای آن فدا کردی. این انتخابِ تو بار سنگینیست که هم تلخ است و هم مقدس. تو رفتی تا فریادِ دیگری بلند شود، تا راه باز بماند، و هر قطرهٔ خونت تبدیل شد به چراغی که راه را نشان میدهد. شاید آرامشِ من در این باشد که بدانم رفتنت بیمعنی نبود — نامت و راهت زندهاند، در هر فریادِ مردم، در هر قدمِ جویندگانِ آزادی.
میخواهم برایت بمانم؛ با یاد تو نفس بکشم، با نامت حرف بزنم، و هر روز از نبودنت، نیرویی بسازم برای ادامه دادن. این دلتنگی را نه فقط به عنوان درد که به عنوان پیمانی نگه میدارم: که هرگاه که توان داشتم، برای آن آرزویی که تو فدا کردی، قدمی بردارم.
۲۹ شهریوری که بنام توست🖤»
#رضا_شهپرنیا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤22🕊8💔1
«نبرد برای آزادی دستهاى ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میزند.» این جمله سرآغاز بیانیهای است که در آستانه آغاز سال تحصیلی توسط امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه زندانی نوشته شده است.
در این بیانیه آمده است: «در روزگار اعدام و سركوب، در لبه پرتگاه جنگ و ويرانى، در مواجهه با بحران های عظیم و در زمانی که بسیاری از مردم ایران زیر خط فقر برای زنده ماندن در تلاشند و کودکانشان از تحصیل محروم، از درهای دانشگاه و مدرسه به سوی کدام آینده روشن میتوان گام برداشت؟»
این دانشجویان زندانی در ادامه نوشتند که «نه! در زیر این فشار خفقان و سرکوب، کتابها ورق نمیخورند و صداها از حنجره بیرون نمیآید. اکنون مهر دیگر نه بوی مدرسه که از شهریور و آبان بوی خون را به ارث برده است و روزهای هفته، نه با درسهای هر روز که با تعداد اعدامهایش شناخته میشوند و هم دانشگاهیهایمان را نه فقط در کلاس بلکه مانند احسان فریدی، در زندان و زیر حکم اعدام پیدا میکنیم. دانشگاههایمان شبیه به زندان و زندانها شبیه به دانشگاه شدهاند.»
آنها میافزایند: «اما این شب هرگز شبی آرام نبوده است، سیاهی شب هرگز چیره نشده است زیرا انسانهایی مبارز، تاریکی آن را همچون رعد به سخره گرفتهاند و سکوت ترس و محافظهکاری را درهم شکستهاند. سکوتی که زیر سایه آن، انسانها به دار آویخته میشوند و وطن و هموطنانمان نابود.»
در بخش دیگری از بیانیه آمده است: «این انسانها شکست شب را برای نسل ما، نه یک رویا که تبدیل به خاطرهای کرده اند که هنوز برایمان زنده است. از تیر ۷۸ تا ۹۶ و دانشگاه تهران، ۹۸ و آبان و شلیک به هواپیما و دانشگاه شریف، تا ۴۰۱ و دختران شجاع سراسر ایران. قهرمانانی که از خیابان تا سلولهای زندان جنگیدهاند و میجنگند.» نویسندگان با اشاره به تجربههای تاریخی اخیر، پرسیدهاند: «به راستی اگر حتی سلولهای زندان را میتوان به صحنه نبرد تبدیل کرد، پس با کلاسهای درس مدرسه و دانشگاه چهها که نمیتوان کرد!»
این دو دانشجوی المپیادی، وضعیت کنونی را «انتخابی میان نبرد برای آزادی و نجات ایران و یا تسلیم و سکوت و نابودی ایران» توصیف کرده و تأکید کردهاند که «این انتخاب، نقطه پیوند میان ماست. آنچه دستهای ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میدهد تا سدی باشیم در برابر هر شکلی از دیکتاتوری. این انتخاب ضرورت امروز ماست تا گامهایمان را هماهنگ کند و قدمهایمان مارش پیروزی و آزادی ایران شوند.»
در بخشی از متن آمده است: «آری! این ارادههای راسخ ماست که آبادی و آزادی را به جای جنگ و ویرانی برایمان به ارمغان میآورد و این عزم بیشکست ماست که بالاتر از هر قدرت خارجی، سرنوشت خودمان را رقم میزند.»
نامه با سوگند و التزام پایان مییابد: «ما نیز در کنار شما و با یاد همه آنان که برای آزادی جنگیده و جان دادند، تکرار میکنیم: قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان.»
#امیرحسین_مرادی #علی_یونسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است: «در روزگار اعدام و سركوب، در لبه پرتگاه جنگ و ويرانى، در مواجهه با بحران های عظیم و در زمانی که بسیاری از مردم ایران زیر خط فقر برای زنده ماندن در تلاشند و کودکانشان از تحصیل محروم، از درهای دانشگاه و مدرسه به سوی کدام آینده روشن میتوان گام برداشت؟»
این دانشجویان زندانی در ادامه نوشتند که «نه! در زیر این فشار خفقان و سرکوب، کتابها ورق نمیخورند و صداها از حنجره بیرون نمیآید. اکنون مهر دیگر نه بوی مدرسه که از شهریور و آبان بوی خون را به ارث برده است و روزهای هفته، نه با درسهای هر روز که با تعداد اعدامهایش شناخته میشوند و هم دانشگاهیهایمان را نه فقط در کلاس بلکه مانند احسان فریدی، در زندان و زیر حکم اعدام پیدا میکنیم. دانشگاههایمان شبیه به زندان و زندانها شبیه به دانشگاه شدهاند.»
آنها میافزایند: «اما این شب هرگز شبی آرام نبوده است، سیاهی شب هرگز چیره نشده است زیرا انسانهایی مبارز، تاریکی آن را همچون رعد به سخره گرفتهاند و سکوت ترس و محافظهکاری را درهم شکستهاند. سکوتی که زیر سایه آن، انسانها به دار آویخته میشوند و وطن و هموطنانمان نابود.»
در بخش دیگری از بیانیه آمده است: «این انسانها شکست شب را برای نسل ما، نه یک رویا که تبدیل به خاطرهای کرده اند که هنوز برایمان زنده است. از تیر ۷۸ تا ۹۶ و دانشگاه تهران، ۹۸ و آبان و شلیک به هواپیما و دانشگاه شریف، تا ۴۰۱ و دختران شجاع سراسر ایران. قهرمانانی که از خیابان تا سلولهای زندان جنگیدهاند و میجنگند.» نویسندگان با اشاره به تجربههای تاریخی اخیر، پرسیدهاند: «به راستی اگر حتی سلولهای زندان را میتوان به صحنه نبرد تبدیل کرد، پس با کلاسهای درس مدرسه و دانشگاه چهها که نمیتوان کرد!»
این دو دانشجوی المپیادی، وضعیت کنونی را «انتخابی میان نبرد برای آزادی و نجات ایران و یا تسلیم و سکوت و نابودی ایران» توصیف کرده و تأکید کردهاند که «این انتخاب، نقطه پیوند میان ماست. آنچه دستهای ما را از زندان تا دانشگاه پیوند میدهد تا سدی باشیم در برابر هر شکلی از دیکتاتوری. این انتخاب ضرورت امروز ماست تا گامهایمان را هماهنگ کند و قدمهایمان مارش پیروزی و آزادی ایران شوند.»
در بخشی از متن آمده است: «آری! این ارادههای راسخ ماست که آبادی و آزادی را به جای جنگ و ویرانی برایمان به ارمغان میآورد و این عزم بیشکست ماست که بالاتر از هر قدرت خارجی، سرنوشت خودمان را رقم میزند.»
نامه با سوگند و التزام پایان مییابد: «ما نیز در کنار شما و با یاد همه آنان که برای آزادی جنگیده و جان دادند، تکرار میکنیم: قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان.»
#امیرحسین_مرادی #علی_یونسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25👍5🕊2❤1
بلاتکلیفی رستم باقری، فعال سیاسی اهل کوهدشت، در زندان خرمآباد
با گذشت بیش از ۹۱ روز از بازداشت رستم باقری، فعال سیاسی و مدنی اهل کوهدشت، او همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان مرکزی خرمآباد محبوس است. این زندانی سیاسی در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ توسط نیروهای اطلاعات سپاه کوهدشت، بدون ارائه هرگونه حکم قضایی بازداشت شد و تاکنون در بازداشت مانده است.
یک منبع مطلع به توانا گفته که جلسه دادگاه پرونده دوم او در تاریخ ۱۱ شهریور بهصورت ویدئوکنفرانس برگزار شده است. در این پرونده، باقری به «حمایت از اسرائیل» متهم شده اما دادگاه تا امروز از صدور حکم یا حتی تعیین قرار وثیقه برای آزادی موقت او خودداری میکند.
خانواده او بارها برای پیگیری وضعیت پرونده و ارائه وثیقه مراجعه کردهاند، اما با درهای بسته و پاسخهای مبهم روبهرو شدهاند.
پیشتر در گزارشی آمده بود که رستم باقری پس از بیش از دو ماه بازداشت موقت و شکنجه، در دادگاه پرونده اول خود از سوی قاضی پرونده با اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است. به گفته منابع مطلع، او در دوران بازداشت تحت شکنجههای سنگینی قرار گرفته است؛ از جمله آویزان کردن از سقف با زنجیر و ضربوشتم با لولههای پلاستیکی که منجر به پارگی مجدد پرده گوش او شد. یکی از همبندیانش روایت کرده بود: «وقتی بعد از چند روز دیدیمش، با قامتی تکیده و بدنی زخمی به بند بازگردانده شد؛ انگار دو دهه پیر شده بود.»
باقری متولد ۱۳۶۰، دارای مدرک کارشناسی ارشد MBA، از کارآفرینان لرستان و پدر یک فرزند خردسال است. او پیشتر نیز بارها به دلیل فعالیتهای مدنی بازداشت شده بود. در جریان خیزش ۱۴۰۱ در تهران، بر اثر ضربوشتم مأموران دچار پارگی پرده گوش و عمل جراحی شد و در سالگرد نیکا شاکرمی در سال ۱۴۰۲ نیز بازداشت و مدتی در زندان خرمآباد محبوس بود.
به گفته نزدیکان، او اکنون در شرایط جسمی وخیم به سر میبرد، اما همچنان با شجاعت و استواری بر مواضع خود ایستاده است. وضعیت مبهم پرونده و تداوم بازداشت غیرقانونی رستم باقری، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
#رستم_باقری #کوهدشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با گذشت بیش از ۹۱ روز از بازداشت رستم باقری، فعال سیاسی و مدنی اهل کوهدشت، او همچنان به صورت بلاتکلیف در زندان مرکزی خرمآباد محبوس است. این زندانی سیاسی در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ توسط نیروهای اطلاعات سپاه کوهدشت، بدون ارائه هرگونه حکم قضایی بازداشت شد و تاکنون در بازداشت مانده است.
یک منبع مطلع به توانا گفته که جلسه دادگاه پرونده دوم او در تاریخ ۱۱ شهریور بهصورت ویدئوکنفرانس برگزار شده است. در این پرونده، باقری به «حمایت از اسرائیل» متهم شده اما دادگاه تا امروز از صدور حکم یا حتی تعیین قرار وثیقه برای آزادی موقت او خودداری میکند.
خانواده او بارها برای پیگیری وضعیت پرونده و ارائه وثیقه مراجعه کردهاند، اما با درهای بسته و پاسخهای مبهم روبهرو شدهاند.
پیشتر در گزارشی آمده بود که رستم باقری پس از بیش از دو ماه بازداشت موقت و شکنجه، در دادگاه پرونده اول خود از سوی قاضی پرونده با اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبری» به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است. به گفته منابع مطلع، او در دوران بازداشت تحت شکنجههای سنگینی قرار گرفته است؛ از جمله آویزان کردن از سقف با زنجیر و ضربوشتم با لولههای پلاستیکی که منجر به پارگی مجدد پرده گوش او شد. یکی از همبندیانش روایت کرده بود: «وقتی بعد از چند روز دیدیمش، با قامتی تکیده و بدنی زخمی به بند بازگردانده شد؛ انگار دو دهه پیر شده بود.»
باقری متولد ۱۳۶۰، دارای مدرک کارشناسی ارشد MBA، از کارآفرینان لرستان و پدر یک فرزند خردسال است. او پیشتر نیز بارها به دلیل فعالیتهای مدنی بازداشت شده بود. در جریان خیزش ۱۴۰۱ در تهران، بر اثر ضربوشتم مأموران دچار پارگی پرده گوش و عمل جراحی شد و در سالگرد نیکا شاکرمی در سال ۱۴۰۲ نیز بازداشت و مدتی در زندان خرمآباد محبوس بود.
به گفته نزدیکان، او اکنون در شرایط جسمی وخیم به سر میبرد، اما همچنان با شجاعت و استواری بر مواضع خود ایستاده است. وضعیت مبهم پرونده و تداوم بازداشت غیرقانونی رستم باقری، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
#رستم_باقری #کوهدشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔28❤2👍1
نامهای از بابک شهبازی، که در زندان نوشته تا پس از اعدامش منتشر شود. این نامه نشان میدهد که نه بابک شهبازی و نه اسماعیل فکری، بر خلاف ادعای حکومت اقدام به جاسوسی نکردهاند و کلیه اتهامات کذب بوده است.
متن نامه را بخوانید:
سلام و درود به مردم پاکسرشت و شریف ایران
در بسیاری از اوقات که در سلول تنها میشوم و به زندگیام نگاه میکنم خدا را برای همه موهبتهایی که نصیب من کرده سپاس میگویم.شاید وقتی حرف از زندان و اسارت به میان بیاید خیلیها فکرشان برود به سمت قاتلها، قاچاقچیان، زورگیرها، کلاهبرداران و...ولی برای من موهبت زندان همصحبتی با دردمندان این مردم مظلوم و نخبگان این جامعه بیپناه بود. اساتید و بزرگانی که شاید اگر قرار بود بیرون از زندان یکبهیک آنها را بیابم و از نفس پاکشان درس معرفت و عشق به میهن و مردم را بیاموزم به سالها زمان نیاز داشتم. حال آنکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. عزیزانی را ملاقات کردم که اگر هرکجای دنیا بودند دولتها برای رفع مشکلات و پیشرفت و ترقی دست به دامنشان میشدند و از محضرشان استفادهها میبردند. حال آنکه ایشان به قهر روزگار در کشور خودشان گرفتار بیمهریها شده و دربند و اسارت به سر میبرند و در بند و اسارت هم غمخوار و دلنگران سرزمین پاکمان ایرانند.
ای عزیزان، شاید شایعات بسیاری درباره بابک شهبازی شنیده باشید و بعدها خبرها و شایعات بیشتری به گوشتان برسد. بهتر دیدم از زبان خودم با شما سخن بگویم تا اگر روزی دستم از این دنیای خاکی کوتاه شد حداقل کسانی نتوانند با آبروی من و خانوادهام بازی کنند برای بزرگ جلوه دادن خودشان. من نه جاسوس بودهام و نه جاسوسی کردهام گرچه اینان میگویند به همراه مرحوم اسماعیل فکری به اسرائیل اطلاعاتی دادهام که من به جد همه این حرفها و اتهامات را هم در بازجویی هم در دادگاه و هم اکنون نزد شما عزیزان تکذیب میکنم چه اگر این کار را کرده بودم در دوماهی که مرحوم فکری قبل از من دستگیر شده بود از کشور خارج میشدم نه این که دو ماه بعد از دستگیری آن مرحوم مرا هنگامی که فرزندم را صبح به مدرسه رسانده بودم دستگیر کنند و بگویند در حال فرار از کشور بوده است! اگر در حال فرار بودن پس بلیط من کجاست؟ پس ارز من کجاست؟ پس ویزای من کجاست؟ و...اگر جاسوس بودهام پس چرا ریالی از حسابهای بنده مشکوک نیست و هر پولی که به حساب من آمده و خارج شده کاملا منشأ و مقصد مشخص دارند.
تهمتها زیاد است ولی خود آقایان هم میدانند برای اتهاماتی که به اینجانب نسبت دادهاند مستندات و مدارکی ندارند و صرفا جهت پر کردن تیتر اخبار ۲۰:۳۰ به دنبال اعدام اینجانب هستند گرچه فکر نمیکنم بجز خودشان کسی آن را نگاه کند.
پیامبر اسلام فرمود: در قیامت ساعتی بر قاضی عادل بگذرد که آرزو میکند ای کاش هرگز برای دانهای خرما میان دو نفر قضاوت نمیکردم. حال من از قضات پروندهام میپرسم. آیا به مردن و قیامت اعتقاد دارید؟
خاک پای همه عزیزانی که خانوادهام را تنها نگذاشتند.
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن نامه را بخوانید:
سلام و درود به مردم پاکسرشت و شریف ایران
در بسیاری از اوقات که در سلول تنها میشوم و به زندگیام نگاه میکنم خدا را برای همه موهبتهایی که نصیب من کرده سپاس میگویم.شاید وقتی حرف از زندان و اسارت به میان بیاید خیلیها فکرشان برود به سمت قاتلها، قاچاقچیان، زورگیرها، کلاهبرداران و...ولی برای من موهبت زندان همصحبتی با دردمندان این مردم مظلوم و نخبگان این جامعه بیپناه بود. اساتید و بزرگانی که شاید اگر قرار بود بیرون از زندان یکبهیک آنها را بیابم و از نفس پاکشان درس معرفت و عشق به میهن و مردم را بیاموزم به سالها زمان نیاز داشتم. حال آنکه عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. عزیزانی را ملاقات کردم که اگر هرکجای دنیا بودند دولتها برای رفع مشکلات و پیشرفت و ترقی دست به دامنشان میشدند و از محضرشان استفادهها میبردند. حال آنکه ایشان به قهر روزگار در کشور خودشان گرفتار بیمهریها شده و دربند و اسارت به سر میبرند و در بند و اسارت هم غمخوار و دلنگران سرزمین پاکمان ایرانند.
ای عزیزان، شاید شایعات بسیاری درباره بابک شهبازی شنیده باشید و بعدها خبرها و شایعات بیشتری به گوشتان برسد. بهتر دیدم از زبان خودم با شما سخن بگویم تا اگر روزی دستم از این دنیای خاکی کوتاه شد حداقل کسانی نتوانند با آبروی من و خانوادهام بازی کنند برای بزرگ جلوه دادن خودشان. من نه جاسوس بودهام و نه جاسوسی کردهام گرچه اینان میگویند به همراه مرحوم اسماعیل فکری به اسرائیل اطلاعاتی دادهام که من به جد همه این حرفها و اتهامات را هم در بازجویی هم در دادگاه و هم اکنون نزد شما عزیزان تکذیب میکنم چه اگر این کار را کرده بودم در دوماهی که مرحوم فکری قبل از من دستگیر شده بود از کشور خارج میشدم نه این که دو ماه بعد از دستگیری آن مرحوم مرا هنگامی که فرزندم را صبح به مدرسه رسانده بودم دستگیر کنند و بگویند در حال فرار از کشور بوده است! اگر در حال فرار بودن پس بلیط من کجاست؟ پس ارز من کجاست؟ پس ویزای من کجاست؟ و...اگر جاسوس بودهام پس چرا ریالی از حسابهای بنده مشکوک نیست و هر پولی که به حساب من آمده و خارج شده کاملا منشأ و مقصد مشخص دارند.
تهمتها زیاد است ولی خود آقایان هم میدانند برای اتهاماتی که به اینجانب نسبت دادهاند مستندات و مدارکی ندارند و صرفا جهت پر کردن تیتر اخبار ۲۰:۳۰ به دنبال اعدام اینجانب هستند گرچه فکر نمیکنم بجز خودشان کسی آن را نگاه کند.
پیامبر اسلام فرمود: در قیامت ساعتی بر قاضی عادل بگذرد که آرزو میکند ای کاش هرگز برای دانهای خرما میان دو نفر قضاوت نمیکردم. حال من از قضات پروندهام میپرسم. آیا به مردن و قیامت اعتقاد دارید؟
خاک پای همه عزیزانی که خانوادهام را تنها نگذاشتند.
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔48❤5
سمیه رشیدی در اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ هنگام شعارنویسی روی دیوارهای محله جوادیه تهران بازداشت شد؛ مأموران او را به بازداشتگاه منتقل کردند و پس از مدتی به بند زنان زندان اوین و پس از حمله اسراییل همراه با سایر زنان زندانی به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
طی ماههای پس از بازداشت گزارشها حاکی از آنست که سمیه بارها دچار تشنج شد اما با کمتوجهی مسئولان زندان و تأخیر در اعزام به بیمارستان روبه رو گردید؛ امری که بار دیگر نشان میدهد بیتوجهی به سلامت زندانیان، رویه همیشگی مسئولان است.
سرانجام اعزام دیرهنگام و کم توجهی مداوم، وضعیت جسمی او را به مرحله ای بحرانی رساند؛ در حال حاضر در کما و با سطح هوشیاری بسیار پایین در بیمارستان بستری است و پزشکان وضعیت او را بحرانی توصیف کردهاند.
امروز در حالی که صدای خانواده و کنشگران تنها سنگر دفاع از جان اوست یادآوری این حقیقت ضروری ست
آنان که در سکوت و گمنامی با شعارنویسی بر دیوارهای شهر روح مبارزه را زنده نگه میدارند با هر خط جوهری که بر بتن سرد میکشند خود چراغ مقاومتاند حتی اگر در سایه ایستاده باشند...
از استوری اینستاگرام مریم بحیوی، زندانی سیاسی سابق
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طی ماههای پس از بازداشت گزارشها حاکی از آنست که سمیه بارها دچار تشنج شد اما با کمتوجهی مسئولان زندان و تأخیر در اعزام به بیمارستان روبه رو گردید؛ امری که بار دیگر نشان میدهد بیتوجهی به سلامت زندانیان، رویه همیشگی مسئولان است.
سرانجام اعزام دیرهنگام و کم توجهی مداوم، وضعیت جسمی او را به مرحله ای بحرانی رساند؛ در حال حاضر در کما و با سطح هوشیاری بسیار پایین در بیمارستان بستری است و پزشکان وضعیت او را بحرانی توصیف کردهاند.
امروز در حالی که صدای خانواده و کنشگران تنها سنگر دفاع از جان اوست یادآوری این حقیقت ضروری ست
آنان که در سکوت و گمنامی با شعارنویسی بر دیوارهای شهر روح مبارزه را زنده نگه میدارند با هر خط جوهری که بر بتن سرد میکشند خود چراغ مقاومتاند حتی اگر در سایه ایستاده باشند...
از استوری اینستاگرام مریم بحیوی، زندانی سیاسی سابق
#سمیه_رشیدی #حق_درمان #زندان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔32🕊3❤1
Forwarded from گفتوشنود
تخریب ساختمان آرامستان بهاییان کاشان و ممنوعیت دفن متوفیان
گزارشها حاکی است که ساختمان داخل آرامستان بهاییان کاشان، که برای آمادهسازی اجساد جهت دفن استفاده میشد، بهطور کامل تخریب و مسیر دسترسی به آن مسدود شده است.
به گفته بهاییان کاشان، پیگیریهای آنان از شهرداری با این پاسخ مواجه شده که «هیچ مکانی برای انجام مراسم تدفین وجود نخواهد داشت و اجازه دفن در آرامستان نیز داده نمیشود.»
جامعه بهاییان ایران، که بزرگترین جمعیت اقلیت دینی کشور را تشکیل میدهند، سالهاست بهطور سیستماتیک هدف تبعیض، فشار و سرکوب قرار گرفتهاند؛ از محرومیت از تحصیل و اشتغال تا تخریب اماکن مقدس و آرامستانهایشان.
تخریب ساختمان آرامستان بهاییان کاشان و ممنوعیت دفن متوفیان یک نمونه آکار از هزاران ظلم مستمر جمهوری اسلامی است که نهتنها حقوق شهروندی این جامعه را پایمال میکند، بلکه ابتداییترین حرمت انسانی یعنی احترام به مردگان را نیز از آنان دریغ میدارد.
این سیاست تبعیضآمیز و غیرانسانی، ماهیت سرکوبگرانه نظام را در قبال حق آزادی مذهب و وجدان برملا میسازد.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
تخریب ساختمان آرامستان بهاییان کاشان و ممنوعیت دفن متوفیان
گزارشها حاکی است که ساختمان داخل آرامستان بهاییان کاشان، که برای آمادهسازی اجساد جهت دفن استفاده میشد، بهطور کامل تخریب و مسیر دسترسی به آن مسدود شده است.
به گفته بهاییان کاشان، پیگیریهای آنان از شهرداری با این پاسخ مواجه شده که «هیچ مکانی برای انجام مراسم تدفین وجود نخواهد داشت و اجازه دفن در آرامستان نیز داده نمیشود.»
جامعه بهاییان ایران، که بزرگترین جمعیت اقلیت دینی کشور را تشکیل میدهند، سالهاست بهطور سیستماتیک هدف تبعیض، فشار و سرکوب قرار گرفتهاند؛ از محرومیت از تحصیل و اشتغال تا تخریب اماکن مقدس و آرامستانهایشان.
تخریب ساختمان آرامستان بهاییان کاشان و ممنوعیت دفن متوفیان یک نمونه آکار از هزاران ظلم مستمر جمهوری اسلامی است که نهتنها حقوق شهروندی این جامعه را پایمال میکند، بلکه ابتداییترین حرمت انسانی یعنی احترام به مردگان را نیز از آنان دریغ میدارد.
این سیاست تبعیضآمیز و غیرانسانی، ماهیت سرکوبگرانه نظام را در قبال حق آزادی مذهب و وجدان برملا میسازد.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔16🕊3❤2👎1
در سومین سالگرد اعتراضات سال ۱۴۰۱ بیشتر همراه و همدل خانوادههای دادخواه باشیم. کاملیا سجادیان، مادر دادخواه محمدحسن ترکمان، با انتشار دلنوشتهای بار دیگر بر دادخواهی تاکید کرد و نوشت:
«تنها یک روز دیگر باقی مانده، تا تمام من تمام شود.
اما ما تمام نمیشویم، جوانه میزنیم و سبزتر از قبل خواهیم شد.
تا خون پاک فرزندان نیلی پایمال نگردد.
فردا سیام شهریورماه، سالروز پرواز محمدحسن است، فردا، دیگر او برای همیشه نفس نخواهد کشید، دیگر لبخند او را نخواهم دید، چشمهای قشنگ و نجيب و معصوماش، برای همیشه بسته خواهد شد، تا! چشم خیلیها را به روی حقایق باز کند.
من برای دادخواهی خون به ناحق ریختهشده فرزندم و عدالتخواهی و آزادی تا پای جان مقابل ظالمان و ستمگران و قاتلان با تمام وجود قرار خواهم گرفت و نام محمدحسن ترکمان و دیگر فرزندان نیلی را در تاریخ به ثبت خواهم رساند.
این راه و مسیر مبارزه هرگز متوقف نخواهد شد، هستیم کنار هم تا طلوع آفتاب روشنایی و حقیقت.»
#محمدحسن_ترکمان #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«تنها یک روز دیگر باقی مانده، تا تمام من تمام شود.
اما ما تمام نمیشویم، جوانه میزنیم و سبزتر از قبل خواهیم شد.
تا خون پاک فرزندان نیلی پایمال نگردد.
فردا سیام شهریورماه، سالروز پرواز محمدحسن است، فردا، دیگر او برای همیشه نفس نخواهد کشید، دیگر لبخند او را نخواهم دید، چشمهای قشنگ و نجيب و معصوماش، برای همیشه بسته خواهد شد، تا! چشم خیلیها را به روی حقایق باز کند.
من برای دادخواهی خون به ناحق ریختهشده فرزندم و عدالتخواهی و آزادی تا پای جان مقابل ظالمان و ستمگران و قاتلان با تمام وجود قرار خواهم گرفت و نام محمدحسن ترکمان و دیگر فرزندان نیلی را در تاریخ به ثبت خواهم رساند.
این راه و مسیر مبارزه هرگز متوقف نخواهد شد، هستیم کنار هم تا طلوع آفتاب روشنایی و حقیقت.»
#محمدحسن_ترکمان #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔33👍2❤1
مهاتما گاندی: میراث تاریخی کنشگران و بازنمایی هنری در سینما
سینما ابزار قدرتمندی برای آموزش عمومی در زمینه دفاع از حقوق بشر است.
ایفای نقش شخصیت مهاتما گاندی بر روی صفحه نقرهای یا روی صحنه تئاتر همواره یکسان نبوده است. وزن و جایگاه گاندی به نوعی است که زمانی حتی تصور اینکه کسی که او را به تصویر بکشد بسیار دشوار بود.
بازنمایی هنری کنشگران برجسته سیاسی و حقوقی بخش مهمی از میراث آنان را تشکیل میدهد؛ میراثی که تا حد زیادی خارج از اراده و شکلدهی خود کنشگران است. فقدان چنین بازنمایی از سوی دیگر نسلهای آینده را در ارتباطگرفتن با کنشگران و انتقال درسها و تجربیات با چالش روبرو میسازد. اگر به آموزش عمومی در زمینه حقوقی و قانونی علاقه داریم، نمیتوانیم تنها به درسها، دورههای آموزشی و کتابها اکتفا کنیم. تمام این موارد لازم و ضروری هستند اما بسیاری از عموم مردم ممکن است آنها را خستهکننده بیابند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/mahatma-gandhi-legacy-cinema/
#یاری_مدنی_توانا #سینما #هنر
@Tavaana_TavaanaTech
سینما ابزار قدرتمندی برای آموزش عمومی در زمینه دفاع از حقوق بشر است.
ایفای نقش شخصیت مهاتما گاندی بر روی صفحه نقرهای یا روی صحنه تئاتر همواره یکسان نبوده است. وزن و جایگاه گاندی به نوعی است که زمانی حتی تصور اینکه کسی که او را به تصویر بکشد بسیار دشوار بود.
بازنمایی هنری کنشگران برجسته سیاسی و حقوقی بخش مهمی از میراث آنان را تشکیل میدهد؛ میراثی که تا حد زیادی خارج از اراده و شکلدهی خود کنشگران است. فقدان چنین بازنمایی از سوی دیگر نسلهای آینده را در ارتباطگرفتن با کنشگران و انتقال درسها و تجربیات با چالش روبرو میسازد. اگر به آموزش عمومی در زمینه حقوقی و قانونی علاقه داریم، نمیتوانیم تنها به درسها، دورههای آموزشی و کتابها اکتفا کنیم. تمام این موارد لازم و ضروری هستند اما بسیاری از عموم مردم ممکن است آنها را خستهکننده بیابند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/mahatma-gandhi-legacy-cinema/
#یاری_مدنی_توانا #سینما #هنر
@Tavaana_TavaanaTech
👍13
امروز، ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، سالگرد قتل نیکا شاکرمی است.
دختر سیاهپوش با کتونیهای سفید، که برای شرکت در انقلاب زن زندگی آزادی حوالی بلوار کشاورز از خانه خارج شد و هیچگاه به خانه بازنگشت.
۶ روز بعد پیکر نیکا در پزشکی قانونی کهریزک تحویل خانواده او شد.
قتل نیکا و شکنجه او و مهمتر شجاعت این نوجوان ۱۶ - ۱۷ ساله هیچگاه فراموش نخواهد شد.
آن که تو را کُشت تو را کِشت، مرا زاد
برای نیکا شاکرمی
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/fa/FirNika
#کارتون #نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دختر سیاهپوش با کتونیهای سفید، که برای شرکت در انقلاب زن زندگی آزادی حوالی بلوار کشاورز از خانه خارج شد و هیچگاه به خانه بازنگشت.
۶ روز بعد پیکر نیکا در پزشکی قانونی کهریزک تحویل خانواده او شد.
قتل نیکا و شکنجه او و مهمتر شجاعت این نوجوان ۱۶ - ۱۷ ساله هیچگاه فراموش نخواهد شد.
آن که تو را کُشت تو را کِشت، مرا زاد
برای نیکا شاکرمی
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/fa/FirNika
#کارتون #نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤29💔28🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥀
«سه سال گذشت…
سه سال از روزی که به معنای واقعی شکستم!
سه سال، زمان کمی نیست برای اینکه هر روزش را با حسرت و دلتنگی، سر کنی!
برای اینکه هر روز، چشمهایت را ببندی و تصویر و صدای کسی که دیگر نیست را، در ذهنت مرور کنی؛
تا شاید حتّی برای لحظهای، بتوانی او را دوباره در کنار خود حس کنی!
در این سه سال، بارها آرزو کردم، کاش میشد زمان را به عقب برگرداند…
امّا افسوس که هیچچیز، دیگر مثل قبل نخواهد شد!
افسوس...
جان دل خواهر…
این سرنوشت، حق هیچکداممان نبود!💔
تا روزی که دوباره ببینمت، این درد در وجودم زنده خواهد ماند…🫂»
#بهنام_لایق_پور 🕊️🥀🤍
متن و ویدیو از صفحه بیتا، خواهر جاویدنام بهنام لایقپور
#رشت #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال گذشت…
سه سال از روزی که به معنای واقعی شکستم!
سه سال، زمان کمی نیست برای اینکه هر روزش را با حسرت و دلتنگی، سر کنی!
برای اینکه هر روز، چشمهایت را ببندی و تصویر و صدای کسی که دیگر نیست را، در ذهنت مرور کنی؛
تا شاید حتّی برای لحظهای، بتوانی او را دوباره در کنار خود حس کنی!
در این سه سال، بارها آرزو کردم، کاش میشد زمان را به عقب برگرداند…
امّا افسوس که هیچچیز، دیگر مثل قبل نخواهد شد!
افسوس...
جان دل خواهر…
این سرنوشت، حق هیچکداممان نبود!💔
تا روزی که دوباره ببینمت، این درد در وجودم زنده خواهد ماند…🫂»
#بهنام_لایق_پور 🕊️🥀🤍
متن و ویدیو از صفحه بیتا، خواهر جاویدنام بهنام لایقپور
#رشت #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊19💔14❤4