آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.8K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مطلب احمدیان و خشایار سفیدی، دو زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، در واکنش به اعدام (قتل حکومتی) مهدی حسنی و بهروز احسانی (که در دوره‌ای در زندان اوین با آن‌ها هم‌بند بودند)، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:

«اعدام دو زندانی سیاسی بهروز احسانی و مهدی حسنی در شرایطی انجام شد که جامعه ی ایرانی از حکمرانی ناکارآمد ظالمانه و غاصبانه ی جمهوری اسلامی از طرفی و تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران از طرف دیگر عمیقا زخم خورده و آسیب دیده است.

در چنین شرایطی اجرای این احکام و همچنین صدور احکام اعدام جدید هیچ توجیهی جز اعمال سرکوب و ارعاب جامعه برای پیشگیری از آغاز اعتراضات مردمی ندارد.

جمهوری اسلامی که پس از گذشت چهل و هفت سال از آغاز خود در عرصه‌های گوناگون سیاسی اقتصادی روابط بین الملل و از همه مهمتر فرهنگی و البته مبانی نظری با بن بست کامل مواجه شده به باور ما تلاش دارد با صدور و اجرای احکام اعدام در راستای پروژه‌ی سرکوب مخالفین، فروپاشی و سقوط حتمی خود را به تعویق بیندازد.

ما به عنوان شهروند و زندانی سیاسی بار دیگر به تمامی احکام اعدام اعتراض کرده و ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت کسانی که هنوز زیر حکم اعدام هستند، نسبت به تبعات این احکام که همانا تعمیق نفرت و کینه و گسلهای اجتماعی و همچنین امتداد و گسترش زنجیره ی خشونت است هشدار می دهیم.

#زن_زندگی_آزادی ادامه دارد ....

مطلب احمدیان

خشایار سفیدی

پنجم مرداد ماه ۱۴۰۴»


#خشایار_سفیدی #مطلب_احمدیان #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍25💔9🕊43
گلرخ ایرایی از زندان قرچک: چه سخت جان شدیم ما

«خبر آمد.
از آن‌جا.
از آنان.
پیراهن‌شان پاکیزه بود و خم بر ابرو نداشتند...»

صبح پنج مرداد ۱۴۰۴ خبر قتل حکومتی دو زندانی سیاسی در زیرنویس شبکه خبر اعلام شد. بچه‌ها زیر تلویزیون قرنطینه زندان قرچک به خط شده بودند. کسی را یارای سخن گفتن نبود. اندوهی جمع را فراگرفته بود. چشم‌ها تر می‌شدند و نگاه‌ها مبهوت مانده بود. کمی بعد در اخبار تکمیلی اسامی مهدی و بهروز به زیرنویس خبر اضافه شد. مهدی حسنی و بهروز احسانی.
نه دیده بودیمشان و نه صدایشان را شنیده بودیم. اما چه خویشی و قرابتی بین‌مان شکل گرفته بود. گویی پاره‌های تن‌مان سربه‌دار شده بودند و به واقع نیز چنین بود. در ماه‌های اخیر به کرات نام‌شان را همراه با شعارها و سرودهای‌مان در «سه‌شنبه‌های نه اعدام» فریاد کرده بودیم و هر بار به همراه دیگر خویشان و رفقای در اسارت سرکوب و زیر حکم مرگ مرورشان کرده بودیم. حالا سربه‌دار شده بودند و اندوه نبودن‌شان سینه را از خشم و کینه مالامال می‌کرد. با خود زمزمه می‌کردیم
«می‌دانیم ایستادگی کردند و صبوری...» از این حجم از توحش در حیرت بودیم. اگرچه دیر آشنا بود.
نیروی سرکوب همبندیان بهروز و مهدی را با ضرب‌وشتم و با غل و زنجیر ربوده بودند. سعید ماسوری نماد مقاومت و ایستادگی را پس از ۲۵ سال حبس بی‌وقفه به زندانی دیگر منتقل کرده بودند و بهروز و مهدی را به قتل‌گاه برده بودند. چه سخت جان شدیم ما.
تا شب غبار اندوه از چهره و بغض از نگاه زدودیم و بر ریشخندهای گزنده انگشت‌شمار همبندیان دریده‌چشم که جان را می‌خراشید نیز غلبه کردیم. دست در دست هم سرود مقاومت سر دادیم و یاد آن سربه‌داران را گرامی داشتیم. آنان که تا آخرین دم، جان کلام «ناظم حکمت» را زیسته بودند.
«می‌دانم که پوزخندزنان می‌نگریستند خصم را. خم بر ابرو نداشتند...»
یادشان گرامی و مسیر آزادگی‌شان  پر رهرو.

گلرخ ایرایی
زندان قرچک
مرداد ۱۴۰۴

#بهروز_احسانی
#مهدی_حسنی
#نه_به_اعدام
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#زندان_قزلحصار
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
27💔21👍4🕊2🥰1
مریم حسنی، دختر دادخواه مهدی حسنی زندانی سیاسی اعدام‌شده، در شبکه اکس، نوشت:
در کنار غم نبود بابا، نگرانی و ترس من برای تمام عزیزانی که بی‌گناه در این بند بودند و تا به امروز حتی خبری از سلامتی‌شون نداریم، بیشتر از هرچیزی منو اذیت کرد.

نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم.»

نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی شنبه جهارم مردادماه به بند زندان قزلحصار حمله کردند مهدی حسنی و بهروز احسانی را اعدام کردند و سعید ماسوری را هم به زندان زاهدان تبعید کردند. زندانیان دیگر این زندان را هم به انفرادی منتقل کردند.
سرکوب و ضرب‌وجرح این زندانیان به دلیل کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»‌ صورت گرفته است.

زرتشت احمدی‌راغب، لقمان امین‌پور، اکبر باقری، میثم دهبان‌زاده، سپهر امام‌جمعه، احمدرضا حائری، اسدالله هادی، رضا محمدحسینی، ابوالحسن منتظر، علی معزی، آرشام رضایی، خسرو رهنما، رضا سلمان‌زاده، محمد شافعی، حمزه سواری، مصطفی زمانی و صلاح‌الدین ضیائی از زندانیانی هستند که پس از حمله به سلول انفرادی منتقل شدند.

صدای‌شان باشیم

#مهدی_حسنی #از_قزلحصار_بگو
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی

@Tavaana_TavaanaTech
17💔16
پرونده معروف به «پرونده اکباتان» با اتهاماتی چون «محاربه»، «مشارکت در قتل عمد»، «ضرب و جرح عمدی»، «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برد. ۸ جوان با حکم اعدام روبه‌رو شده‌اند: میلاد آرمون، نوید نجاران، محمدمهدی حسینی، مهدی ایمانی، علیرضا کفایی، حسین نعمتی، امیرمحمد خوش‌اقبال و علیرضا برمز پورناک.

پیام درفشان، وکیل حسین نعمتی، درباره آخرین وضعیت این پرونده به امتداد گفت: «چهارشنبه (۸ مرداد ۱۴۰۴) به همراه برخی از خانواده‌ها به شعبه مربوطه مراجعه کردیم، اما به ما اعلام کردند که درباره این پرونده نه وکلا را می‌پذیرند، نه خانواده‌ها. در حالی‌که ۹ ماه است که پاسخ فرجام‌خواهی این پرونده نیامده است.»

او افزود: «۹ ماه پیش، تمام وکلای این پرونده فرجام‌خواهی را انجام دادیم و پرونده به شعبه ۹ دیوان عالی کشور ارجاع شد. موکلین ما که ۴ نفر تیم دوم بودند، مدتی با قرار وثیقه آزاد بودند و پس از جلسه دادگاه دوباره به زندان برگشتند.»

درفشان تأکید کرد: «طبق موازین قانونی، دادگاه کیفری یک باید هر دو ماه به قرار بازداشت آنها رسیدگی کند. ما سه بار اعتراض زدیم، اما هر بار پاسخ دادند که چون پرونده به دیوان عالی رفته، اقدامی متصور نیست.»

او ادامه داد: «رئیس شعبه اعلام کرد که نظر من بازداشت نبود و آن را در رأی اعلام کردم، اما دو مستشار تحمیل شده به دادگاه بودند که نظرشان چیز دیگری بود. گفت: من یک‌بار روبه‌روی آن‌ها ایستادم، شما می‌خواهید هر دو ماه یک‌بار ما را جمع کنید؟ معلوم است که رأی، دو به یک است و حرف، حرف آن‌هاست.»

درفشان با اشاره به این که «در نهایت بار سوم که رفتیم، رئیس به مستشاران نوشت: با توجه به اینکه شما صادرکننده قرار بازداشت هستید و این مسئله طول کشیده، تعیین تکلیف کنید» افزود: «آن‌ها نوشتند پرونده در مرحله فرجام‌خواهی و قاعده فراغ دادرس است، در حالی‌که این ربطی به آن قاعده ندارد.»

او گفت: «موکلان ما به جز چند روزی که با قرار وثیقه آزاد بودند، حالا مرز ۲ سال بازداشت موقت قانونی را پر کرده‌اند. نص صریح قانون است که بازداشت موقت به هر دلیلی حداکثر ۲ سال است.»

درفشان تأکید کرد: «حتی قاضی صلواتی در دادگاه انقلاب هم قرار بازداشت را به وثیقه تبدیل کرد. گرچه وثیقه ۱۰۰ میلیارد تومان بود و کسی نتوانست آن را تهیه کند.»

او با اشاره به ترکیب دادگاه گفت: «در دادگاه کیفری یک، نظر دو مستشاری که در تمام جلسات بودند، اصلاً این نبود که قتل، عمد است. در جلسه آخر، دو مستشار جدید آمدند و برخلاف نظر رئیس شعبه، حکم قصاص دادند. رئیس مخالفت کرد و در رأی هم نوشته شده که قتل، عمد نیست. اما چون نظر مستشاران این بود، رأی قصاص صادر شد.»
لینک گزارش کامل امتداد
https://tinyurl.com/mrydu78y

#شهرک_اکباتان #پرونده_اکباتان
#میلاد_آرمون #نوید_نجاران #محمدمهدی_حسینی #مهدی_ایمانی #علیرضا_کفایی #حسین_نعمتی #امیرمحمد_خوش_اقبال #علیرضا_برمز_پورناک
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔467🕊3
قوه قضاییه جمهوری اسلامی از اجرای حکم اعدام روزبه وادی، زندانی سیاسی متهم به عناوین امنیتی، خبر داد. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی این شهروند زندانی را متهم به «جاسوسی برای اسرائیل» در ارتباط با دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای حکومت کرده است.

رسانه‌های ایران همچنین از اجرای حکم اعدام مهدی اصغرزاده، دیگر زندانی متهم به «عضویت در داعش»، خبر دادند.

اعدام قتل حکومتی است. در جمهوری اسلامی نظام دادرسی عادلانه‌ای وجود ندارد و متهمان با فشار و شکنجه توسط بازجویان، وادار به اعتراف اجباری علیه خود و دیگری می‌شوند.
گاه سناریوهای بازجویان بسیار مضحک است، ولی اسفبار ابنجاست که بر اساس همان سناریو قضات رای صادر می‌کنند.
در طی روند بازداشت تا اعدام، غالبا خانواده‌های زندانیان را با تهدید یا با وعده و فریب، به سکوت وادار می‌کنند تا با کمترین هزینه بتوانند جان افراد را بستانند.
اعدام تنها کشتن یک فرد نیست، بلکه یک یا چندین خانواده از آن متاثر می‌شوند و اعضای خانواده، به خصوص کودکان متحمل رنجی طاقت‌فرسا می‌شوند.

#روزبه_وادی #مهدی_اصغرزاده #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔14👌104
روایت یکی از زندانیان از حمله وحشیانه به بند زندانیان سیاسی قزل‌حصار قبل از اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی

شهادتنامه یکی از زندانیان سیاسی، در خصوص حمله وحشیانه به واحد ۴ زندان اوین و ضرب و شتم زندانیان در روز چهارم مرداد ماه ۱۴۰۴، به دست آموزشکده توانا رسیده است که حاوی جزئیات بیشتری از وقایع است.
از جمله نکات تکان دهنده ضرب و شتم شدید بهروز احسانی است که در بامداد روز بعد اعدام شد.

«آقای احسانی (که روز بعد اعدام شد) را بی‌شرمانه و با شدت زیاد و به شکل بی‌رحمانه‌ای زدند. او به ضرب و شتم سایر زندانیان اعتراض کرده بود. مهدی حسنی چند روزی در سکوت بود، شاید فهمیده بود که قرار است اعدامش کنند. مهدی حسنی می‌گفت "من همیشه آماده‌ام برای اعدام و باکی ندارم."»

متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
روز شنبه، ده دقیقه به هشت صبح، نیروهای امنیتی به واحد ۴ زندان قزل‌حصار حمله کردند. تعدادی از نیروهای رسمی سرکوبگر زندان که نامشان در گزارش‌‌های مختلف آمده و تعداد زیادی مأمور نقاب‌دار داشتند، وارد بند شدند.

آن‌ها با ضرب و شتم شروع کردند؛ اول لقمان امین‌پور، بعد حمزه و بعد بقیه زندانیان را زدند. بازوی چپ رضا محمدحسینی کبود شد، پشت گوشش با چنگ ماموران زخمی شد، لباس‌هایش پاره شد. احمدرضا حائری را هم به شدت زدند و لباسش را پاره کردند. زندانیان را کشان‌کشان بردند، دستبند و قپانی زدند. در مسیر، صحرایی به زندانیان فحش‌های جنسی می‌داد و حتی در انفرادی دوباره زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. سپهر امام جمعه و میثم دهبان‌زاده از جمله زندانیانی بودند که در مسیر بردن به انفرادی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. میثم را با دو نفر مجرم خطرناک جرایم قتل هم سلول کردند و بیم این می‌رفت که او را با تیزی بزنند. میثم در اعتراض به ضرب و شتم گفته بود «تف بهتون»
هر کسی اعتراض می‌کرد، با دستبند و ضربات مشت و لگد روبه‌رو می‌شد.

در سلول انفرادی واحد سوئیت، زندانیان عادی را جلوی زندانیان سیاسی به شدت کتک می‌زدند. در مجاورت سلول زندانیان سیاسی، تعدادی زندانیان جرایم خطرناک را گذاشته بودند و هر بار زندانیان سیاسی شعار مرگ بر دیکتاتور سر می‌دادند این زندانیان به آن‌ها فحش می‌داند که زندانی سیاسی را باید فلان کرد...


آقای احسانی (که روز بعد اعدام شد) را بی‌شرمانه و با شدت زیاد و به شکل بی‌رحمانه‌ای زدند. او به ضرب و شتم سایر زندانیان اعتراض کرده بود. مهدی حسنی چند روزی در سکوت بود، شاید فهمیده بود که قرار است اعدامش کنند. مهدی حسنی می‌گفت «من همیشه آماده‌ام برای اعدام و باکی ندارم.»

زندانیان از بدو ورود به انفرادی همه اعتصاب غذا کردند و وقتی بعد از چند روز به سالن برگشتند، با یک ویرانه مواجه شدند.

این حادثه بخشی از سرکوب و خشونت سیستماتیکی است که زندانیان سیاسی و عقیدتی را مانند گروگان در دست دارد. زندانیانی که با دستان بسته، نه‌تنها مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند، بلکه با فحش‌های ناموسی و جنسی تحقیر می‌شوند. این رفتارها نه برای «حفظ نظم»، بلکه برای شکستن روح و کرامت انسان انجام می‌شود.

اما پرسش اصلی اینجاست: چرا حکومتی که خود را «مدافع عدالت» می‌خواند، زندانیان را چون گروگان نگه می‌دارد و در حالی که دست‌هایشان بسته است، با وحشیانه‌ترین شکل ممکن آن‌ها را می‌زند، تحقیر می‌کند و با فحش‌های ناموسی و جنسی به کرامتشان حمله می‌کند؟ این خشونت نه برای برقراری امنیت است و نه برای اجرای قانون؛ این یک ابزار قدرت است، برای شکستن مقاومت، خاموش کردن صدا و فرستادن پیام ترس به تمام کسانی که در بیرون از دیوارهای زندان هنوز ایستاده‌اند.

#از_قزلحصار_بگو #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔373
🔴 روایت یک صحنه آرائی برای سرکوب وحشیانه

🖋️ ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، مهدی محمودیان


🔹در روزهای اخیر، قوه قضائیه با انتشار چند ثانیه تصویر گزینشی از ابتدای حرکت و لحظه رسیدن به زندان اوین، مدعی شده که انتقال زندانیان سیاسی از زندان تهران بزرگ بدون کوچک‌ترین درگیری، ضرب‌وشتم یا هتک حرمت انجام شده است. این در حالی است که صدها زندانی سیاسی و عادی، و نیز بیش از هزار نیروی امنیتی و انتظامی از سپاه، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و یگان‌های ویژه، شاهد مستقیم صحنه‌هایی از خشونت، ضرب و جرح و بی‌حرمتی آشکار بوده‌اند.


🔹حدود ساعت ۲۳ شب پنج‌شنبه ۱۶ مرداد چراغ‌های سالن و بندها روشن شد. به ما اطلاع دادند که ساعت چهار صبح روز جمعه با تعدادی اتوبوس از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل خواهیم شد. به هر نفر یک عدد گونی پنجاه کیلویی دادند و گفتند همه وسایلتان را داخل آن بریزید.

🔹در جلوی تیپ دو که قصد سوار شدن بر اتوبوس‌ها را داشتیم، ده‌ها عکاس و صدها نیروی امنیتی از گروه‌های مختلف، از سپاه و وزارت اطلاعات تا سازمان اطلاعات نیروی انتظامی و یگان انتظامی سازمان زندان‌ها، با ده‌ها ماشین منتظر خروج ما از تیپ ۲ بودند. در مقابل درب، دستبند و پابند در اختیار سربازان بود تا به دست و پای زندانیان بزنند.

🔹ده نفر آخر سالن ۹ شامل ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاج‌زاده، مهدی محمودیان، امیرحسین موسوی، حسین شنبه‌زاده، خشایار سفیدی، محمدباقر بختیار، سعید احمدی، سیامک ابراهیمی و مطلب احمدیان حاضر به زدن دستبند نشدند.

🔹ابتدا از ورودشان به اتوبوس ممانعت شد، اما با هماهنگی تلفنی مسئولین امنیتی اجازه خروج بدون زدن دستبند به این عده داده شد.

🔹همه چیز آماده یک پروژه به نظر می‌رسید.

🔹بعد از توقف اتوبوس در بین راه تیپ دو تا درب خروج، حدود ۳۰ نفر سرباز با باتوم و حدود ۵۰ نیروی نوپو با لباس‌های به اصطلاح دیجیتالی در پشت و مقابل سربازها یک تونل ایجاد کردند.

🔹ما از اتوبوس خارج شدیم. در حال حرف زدن بودیم که یک سرهنگ و یک لباس شخصی با هیکلی خیلی درشت و چاق به سربازها و نیروهای با لباس دیجیتالی دستور حمله دادند.

🔹تقریباً هر کدام از ما ده نفر چندین نیروی انتظامی و امنیتی روی سر و گردن‌مان سوار شدند. ابتدا زیر پای حسین شنبه‌زاده و خشایار سفیدی زدند و هر کدام چندین سرباز روی کمر و گردن‌شان نشستند، سپس محمودیان به خاطر درگیری لفظی که دوبار یکی در زمان عکس گرفتن مامور سازمان زندان‌ها داخل اتوبوس و یکی درگیری لفظی با سرهنگی که داخل اتوبوس تهدید کرده بود، ابتدا با اصابت باتوم یک سرباز به سرش به زمین خورد و بعد توسط چند نیروی یگان و لباس شخصی روی زمین به سمت بیرون تونل کشیده شد.

🔹آقای قدیانی با ۸۲ سال سن توسط چند سرباز ۱۸ ساله به زمین زده شد؛ آقای بختیار و سعید احمدی هم به زمین زده شدند. آقای بختیار چندین بار از زمین بلند شد و دوباره به زمین زده شد. امیرحسین موسوی با ضربه‌ای محکم به سینه اش و توسط دو سرباز به زمین کوبیده شد و سپس روی کمرش نشستند و با فشار به دستانش دستبند زدند.

🔹مطلب احمدیان در حالی که به زمین خورده بود، حداقل توسط ۵ نفر با ضربات لگد به شکم و پهلو مورد حمله قرار گرفت. سیامک ابراهیمی که به سمت مطلب احمدیان رفته بود تا مانع وحشیگری علیه او شود، به زمین زده شد و دستش به دست مطلب دستبند شد. آقای تاج‌زاده را مجبور کردند روی زمین بنشیند. سپس روی آسفالت خواباندند و به دستانش دستبند زدند.

🔹ما به عنوان آخرین اتوبوس قرار بود از درب تهران بزرگ خارج شویم و با اسکورت ماشین‌های انتظامی به سمت اوین حرکت کنیم. نحوه انتقال به این صورت بود که اتوبوس‌ها پشت سر هم قرار می‌گرفتند و چند ماشین در جلو، چند ماشین از عقب و چند ماشین در کنار، اسکورت را تشکیل می‌دادند. اما انگار قرار نبود این روز نکبت‌بار تمام شود.

🔹 آنها یقه محمودیان را کشیدند و در حالی که دستانش از پشت دستبند خورده بود، با زور از اتوبوس بیرونش بردند. به دستور سرهنگ مزبور محمودیان با دستانی که از پشت بسته شده بود، مورد حمله قرار گرفت.

🔹زندانی‌ها اعتراض کردند و هر کدام که امکان داشت، از اتوبوس خارج شدند، و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. محمودیان را پس از چند بار به زمین زدن، به سمت صندوق یک ماشین بردند و به پشت صندوق انداختند.

🔹این اتفاقات جلوی درب خروج افتاد، به همین دلیل اکثر اتوبوس‌ها شاهد این رفتارهای وحشیانه بودند. تقریباً در تمام لحظات درگیری، صدای فریاد زندانیان علیه دیکتاتور و شخص رهبر فضای خروجی زندان را پر کرده بود. زندانی‌ها با گرایش‌های مختلف مشت به شیشه می‌کوبیدند و اعتراضشان را فریاد می‌زدند.



🔗 متن کامل را اینجا بخوانید

از کانال تلگرام مهدی محمودیان
@MahmoudianMehdi

#بیانیه #مهدی_محمودیان #ابوالفضل_قدیانی #مصطفی_تاج_زاده #زندان_تهران_بزرگ #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔327
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ببرنژاد، جوانی ۲۲ ساله از دیار قوچان، در قلب خانواده‌ای ساده و صمیمی رشد کرد. او که فرزند صمد و بیگزاده بود، با روحی پرشور و دلی سرشار از عشق به آزادی، زندگی را تجربه می‌کرد. از کودکی پرجنب‌وجوش بود، با خنده‌هایی که فضای خانه را گرم می‌کرد. در جوانی، آرام‌تر شد، اما شجاعتش چون شعله‌ای خاموش‌نشدنی در وجودش می‌درخشید. مهدی عاشق ورزش بود؛ کشتی، که از کودکی با آن مانوس شده بود، و بدنسازی، که هر روز به آن می‌پرداخت، بخشی از هویتش بودند. موسیقی رپ، به‌ویژه آثار پوتک، روحش را نوازش می‌کرد و در تنها پست اینستاگرامش، با جمله‌ای عمیق و پراحساس نوشت: «ما در رنج هستیم و بودن رنج‌آور است.» این کلمات، آینه‌ای از درد و امید درونی‌اش بودند. مهدی، که تازه از خدمت سربازی بازگشته و در کنکور پذیرفته شده بود، رویای دانشجویی را در سر می‌پروراند. اما سرنوشت، او را به سوی میدان مبارزه برای عدالت کشاند. در شامگاه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری به مرگ مهسا امینی، مهدی در خیابان‌های قوچان ایستاد، بی‌هراس از گلوله‌های سرکوبگران. او تا آخرین لحظه، با دلی پر از جرأت، در برابر ظلم مقاومت کرد. گلوله‌ای که از پشت به لگنش اصابت کرد، نه‌تنها جسمش را زخمی کرد، بلکه قلب خانواده و دوستانش را نیز به درد آورد. در بیمارستان موسی‌بن جعفر، تلاش برای نجاتش بی‌نتیجه ماند؛ مأموران امنیتی مانع عمل جراحی شدند و مهدی، در میان اشک‌های یارانش، پر کشید. پیکر مهدی پس از سه روز، با فشارهای امنیتی، به خانواده‌اش تحویل داده شد. مراسم خاکسپاری‌اش در روستای نیاکان، تحت نظارت سنگین مأموران، با حضور اندک نزدیکان برگزار شد. مادرش، که مهدی به او وابستگی عمیقی داشت، از آن روز در سوگ ابدی فرو رفت، با خاطراتی که هر لحظه او را به یاد پسر شجاعش می‌اندازد. مهدی ببرنژاد، نمادی از مقاومت و شجاعت، در قلب قوچان و ایران جاودانه شد؛ جوانی که برای آزادی جان داد و نامش چون ستاره‌ای در آسمان اعتراضات ۱۴۰۱ می‌درخشد.

متن نوشته سیامک اعظمی

#مهدی_ببرنژاد #دادخواهی #قوچان #زن_زندگی_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔322
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز جاویدنام مهدی ببرنژاد بر سر مزارش

خانواده مهدی ببرنژاد، در زادروز او بر سر مزارش حضور پیدا کردند و یادش را گرامی داشتند.

مهدی ببرنژاد همان جوانی است که ماموران امنیتی اجازه انتقال او را به اتاق عمل ندادند تا جانش را از دست بدهد

مهدی، معترضی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در خیابان اصلی قوچان تیر خورد.

جوانی که نیروهای امنیتی در بیمارستان به او اجازه ندادند به اتاق عمل برده شود و پشت در اتاق عمل جان شیرینش را داد.

یک منبع آگاه درباره نحوه کشته‌شدن مهدی گفته است: «همان شب قبل از مهدی ۳ نفر کشته شدند، تعداد زیادی تیرخوردند، وقتی مهدی تیر می‌خورد، او را با موتور به یک کلینیک می‌برند، اما در کلینیک کسی به مهدی کمک نمی‌کند، دوستانش او را سوار ماشین می‌کنند و به اورژانس بیمارستان می‌برند، او هنوز زنده بود، وقتی دکترها می‌خواهند او را به اتاق عمل ببرند، ماموران امنیتی مانع می‌شوند.
پیکر مهدی را به پزشک قانونی مشهد منتقل می‌کنند و خانواده برای گرفتن پیکر فرزندش می‌روند، اما خانواده مجبور بود تعهد بدهد، تعهد بدهد به اینکه در سکوت مراسم را برگزار کند، خانواده سه روز دوندگی کرد تا اینکه بتواند پیکر عزیزش را تحویل بگیرد.»

ماموران امنیتی حتی اجازه ندادند عکس مهدی را هنگام مراسم خاک‌سپاری بر روی مزار نصب کنند.»

مراسم خاک‌سپاری مهدی در سکوت و با حضور تعداد کمی از آشنایان و بستگان برگزار شد.


#مهدی_ببرنژاد #قوچان #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔391
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مریم حسنی، دختر زندانی سیاسی اعدام‌شده «مهدی حسنی»: «دادخواه پدرم هستم، نه به اعدام»

مریم حسنی، دختر زندانی سیاسی اعدام‌شده مهدی حسنی، در ویدیویی با بیان سخنانی احساسی و دادخواهانه اعلام کرد: «پدر من کمتر از یک ماه پیش توسط جمهوری اسلامی بی‌گناه سر به دار شد. او یک مجاهد بود و هیچ‌کس نمی‌تواند این حقیقت را کتمان کند. تنها به همین دلیل اعدامش کردند.»

او با تأکید بر این‌که پدرش حاضر به تسلیم در برابر فشارها و امضای توبه‌نامه نشد، افزود: «از پدرم می‌پرسیدم آیا راهی برای نجات وجود داشت؟ می‌گفت نه. چون هیچ‌وقت حاضر نبود زیر بار زور برود و عذرخواهی یا توبه‌ای بنویسد؛ از کدام جرم؟ با کدام مدرک؟ پیش چه کسی؟»

مریم حسنی با اشاره به این‌که پدرش جانش را در راه مبارزه برای آزادی گذاشت، گفت: «داستان پدر من پایان ماجرا نیست، بلکه آغاز مبارزه‌ای است که من هم در آن کنار دیگر دادخواهان ایستاده‌ام. ما برای نه به اعدام، رسیدن به عدالت و آزادی و فردای ایران آزاد مبارزه می‌کنیم و دست از آن برنمی‌داریم.»

او در پایان با یادآوری سخنان پدرش تأکید کرد: «تا وقتی این رژیم هست، مبارزه هم ادامه دارد. روزی خواهد رسید که جمهوری اسلامی در دادگاه‌های عادلانه تقاص تمام خون‌های ریخته‌شده را پس بدهد، و آن روز دیر نیست.»

ویدیو از صفحه دختران دادخواه
dokhtarane_dadkhah
.
.

ـ فارغ از هر باور و عقیده سیاسی، در برابر مجازات ظالمانه سلب حیات (اعدام) متحد شویم و به اعدام «نه» بگوییم.
لزومی ندارد که از اندیشه افراد در معرض اعدام دفاع کنیم، بلکه با ظالمانه بودن اعدام، عدم دادرسی عادلانه و نبودن مستندات برای محرم دانستن افراد، مبارزه کنیم.

#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔37👍73👎2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آبان فقط یک ماه نبود، صدای زخمی بود که در سکوت خفه شد؛ نسلی که خواست زندگی کند، اما زندگی از آن‌ها دریغ شد… و هنوز زخمش تازه است.
مهدی دائمی در روز تولد ۲۵ سالگی‌اش، در ۲۵ آبان پیش چشمان مادرش جان داد. او تنها فرزند خانواده بود، در پرده فروشی کار می کرد و نصاب پرده بود.

ساخت تندیس شنی جاویدنام مهدی دائمی، از جان‌باختگان آبان ۹۸ در سواحل عمان
توسط هنرمند گرامی، فرهاد پوریاری


#مهدی_دائمی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔293
مریم، دختر جاویدنام مهدی حسنی، زندانی سیاسی‌ای که حدود یک ماه پیش اعدام شده، صفحه‌ای از وصیت‌نامه پدرش را منتشر کرد و نوشت:

«برای خیلی‌ها وصیت‌نامه یعنی تقسیم ارث و اموال.
اما برای من، یعنی پدری که حتی بعد از رفتنش هم درس زندگی گذاشت.
یک ماه طول کشید تا جرات کنم بخونمش و این فقط قسمتی ازشه.
و حالا می‌دونم: تو برای ما چیزهایی نوشتی که هیچ ثروتی نمی‌تونه بخره.
افتخار می‌کنم که دخترتم بابا مهدی 🖤🫂🕊️»


مهدی حسنی در این وصیتنامه از خانواده‌اش خواسته که
نگذارند رژیم اشک و ناراحتی آن‌ها را ببیند، او احتمال داده که پیکرش را تحویل ندهند (که تا این لحظه نداده‌اند و از خانواده خواسته که «هرگز تسلیم خواسته‌های آن‌ها برای تحویل نشوند»
اما در صورت تحویل پیکر هم خواسته در هیچ مراسمی نگذارند که آخوندی بر سر خاک او حرف و سخنی بگوید.
او از خانواده‌اش خواسته که از همه افرادی که حمایت کردند تشکر کنند و تاکید کرده که از کسی طلبکار نباشند.

#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔714🕊2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی یراحی، با انتشار ویدیویی از فیلم تایتانیک، در روزی که خبر برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، خبرساز شده، بدون آنکه نامی از او ببرد، این برداشت را برای کاربران داشته که انتخاب این بخش از فیلم تایتانیک مرتبط با این خبر بوده است.

مقایسه‌ی مهدی یراحی میان نوازندگان کشتی تایتانیک و برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، تصویری تکان‌دهنده از وضعیت امروز ایران است. همان‌طور که آن نوازندگان در لحظات فروپاشی، بی‌توجه به سرنوشت انسان‌ها، تنها به نواختن ادامه می‌دادند، شجریان نیز در زمانی که مشروعیت نظام فرو ریخته و جامعه در حال غرق شدن در بحران‌های اخلاقی، سیاسی و انسانی است، به صحنه آمده تا با صدای خود به دستگاه تبلیغاتی حکومت جان تازه‌ای ببخشد. این انتخاب در تضاد آشکار با میراث پدر اوست؛ محمدرضا شجریان در سال‌های پر التهاب همواره در کنار مردم ایستاد و با آوازهایش صدای اعتراض و آزادی شد. اکنون اما، در شرایطی که زنان از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان همچون اجرای موسیقی محرومند، نوازندگان زن اجازه حضور روی صحنه ندارند، خوانندگان منتقد زندانی شده و شلاق خورده‌اند، صفحه اینستاگرام خوانندگان زن مسدود شده و ده‌ها هنرمند به دلیل ممنوع‌الکاری در حاشیه رانده شده‌اند، اجرای چنین کنسرتی نه «هنر برای مردم»، بلکه هنر در خدمت پروپاگاندای حکومتی است. این همراهی، فاصله‌ای عمیق میان همایون و همان مردمی ایجاد می‌کند که موسیقی پدرش روزی امید و پایداری‌شان را فریاد می‌زد.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهدی_یراحی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
46👌21👍11👎5🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام مهدی حضرتی، این ویدئو را منتشر کرده و از دل‌تنگی‌هایش نوشته است.
روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضا‌دوست، خرمدشت کرج، خیابان میثم، مقابل فروشگاه شهروند شاهد جنایتی فراموش‌نشدنی بود.
مهدی حضرتی، نوجوان ۱۷ ساله، با دستان خالی، اعتراض می‌کرد، نیرو‌های یگان ویژه به سمتش شلیک می‌کنند، از فاصله ۴۵ متری، گلوله تن مهدی را می‌شکافد و او مظلومانه در اوج تنهایی بر زمین می‌افتد.
ماموران به او نزدیک می‌شوند، به تن بی‌جانش لگد می‌زنند، پیکر مهدی را سوار وانتی می‌کنند روی مهدی را با بنری تبلیغاتی می‌پوشانند و او را می‌برند تا در این مرحله سناریو جنازه‌دزدی را بازی کنند.
پس از چند روز بی‌خبری، نیمه‌شب به خانواده مهدی می‌گویند پسرتان را در روستای‌تان خاک کردیم، خانواده به طرف روستا راهی می‌شود و در میانه راه گروگان‌گیران زنگ می‌زنند، برگردید او را در کرج خاک کرده‌ایم.
کنار خانواده‌های دادخواه باشیم و در مسیر سخت دادخواهی یاری‌شان دهیم
صفحه خواهر جاویدنام مهدی حضرتی در اینستاگرام
mehdi_hazhrati_68


#مهدی_حضرتی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊21💔7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر دادخواه جاویدنام مهدی حضرتی ویدئویی قدیمی از حضور ماشالله کرمی، پدر دادخواه محمدمهدی کرمی، بر مزار برادرش منتشر کرد و نوشت:
«آقای #ماشالله_کرمی همیشه به برادرم #مهدی_حضرتی سر می‌زد. امیدوارم هرچه زودتر آزاد بشی.»

جمهوری اسلامی ماشالله کرمی را به ۸ سال و ۱۰ ماه حبس و پرداخت ۲ میلیارد تومان جزای نقدی محکوم کرده است.
مبادا او را فراموش کنیم. مرد شریفی که در خانه‌اش همیشه به روی همه باز بود. مردی با عزت نفس بالا که گرچه با دستفروشی فرزندانش را بزرگ کرد و سختی کشید، اما همواره با روی گشاده میزبان مردم بود.
پدری دادخواه، که برای محمد حسینی که پدر نداشت هم بعد از قتل حکومتی او، پدری می‌کرد.
هنوز یادمان است صدایش را که می‌گفت، محمد مهدی گفت «بابا حکمم اعدام است ولی به مامان چیزی نگو»
آقا ماشاالله به خاطر شرافتش، به خاطر محبوبیتش و به خاطر دادخواهی در زندان است.

اکانت خواهر دادخواه مهدی حضرتی در اینستاگرام
mehdi_hazhrati_68

#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ماشاالله_کرمی


@Tavaana_TavaanaTech
19💔7💯4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام پدر مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی: طاقتمان تمام شده؛ پسرم نیاز فوری به جراحی کمر و زانو دارد

پدر مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی، در یک پیام صوتی با انتقاد از عملکرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی گفت فرزندش از اردیبهشت ۱۳۹۸ تاکنون حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است. او تأکید کرد که پسرش به دلیل مشکلات جسمی نیاز فوری به جراحی کمر و زانو دارد اما همچنان در زندان انزلی نگهداری می‌شود.

وی با اشاره به اینکه پرونده فرزندش در تهران است اما او را در زندان انزلی نگه داشته‌اند، پرسید: «مگر انزلی دادسرا ندارد؟»
این پدر خطاب به رئیس قوه قضاییه، غلامحسین محسنی اژه‌ای، اظهار داشت: «شنیدم شما از اینکه یک زندانی سه سال و نیم بدون مرخصی در زندان باشد تعجب کرده‌اید. پس الان باید دوبار تعجب کنید.» او در پایان تأکید کرد: «تا زمانی که پسر من به مرخصی نیاید، نمی‌توانم پیش خداوند شما را با وجدان بیدارتان قضاوت کنم.»


لازم به ذکر است، آقای مسکین‌نواز مدتی با توقف حکم و برای درمان آسیب‌های ناشی از خودسوزی اعتراضی، بیرون از زندان بود، اما این مرخصی محسوب نمی‌شود. ایشان سال گذشته بدون طی کردن کامل مراحل درمان، مجددا به زندان بازگردانده شده و اینک در زندان بندر انزلی محبوس است، این در حالی است که پرونده ایشان در تهران تشکیل شده و محل زندگی‌اش تهران بوده است.

ـ عکس: پدر و مادر آقای مسکین‌نواز در کنارش، پیش از معرفی به زندان بندرانزلی

#مهدی_مسکین_نواز #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔281🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گریه دردناک مادر جاویدنام مهدی ببرنژاد، در سومین سالگرد جان‌باختن او

رضا ببرنژاد نوشت:

سومین سالگرد برادرم #مهدی_ببرنژاد تو غریبانه‌ترین شکل ممکن هم گذشت...
۳ سالی که بیشترین ظلمش به مادرم شد. پسری که از ۳ سالگی با زحمت و سختی و کار کردن رسوند به ۲۲ سالگی که بشه عصای دست
ولی ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با گلوله کشتن و همه آرزوهای مادرم با مهدی خاک شد.»

@reza_babrnezhad


مهدی ببرنژاد همان جوانی است که ماموران امنیتی اجازه انتقال او را به اتاق عمل ندادند تا جانش را از دست بدهد

مهدی، معترضی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در خیابان اصلی قوچان تیر خورد.

جوانی که نیروهای امنیتی در بیمارستان به او اجازه ندادند به اتاق عمل برده شود و پشت در اتاق عمل جان شیرینش را داد.

یک منبع آگاه درباره نحوه کشته‌شدن مهدی گفته است: «همان شب قبل از مهدی ۳ نفر کشته شدند، تعداد زیادی تیرخوردند، وقتی مهدی تیر می‌خورد، او را با موتور به یک کلینیک می‌برند، اما در کلینیک کسی به مهدی کمک نمی‌کند، دوستانش او را سوار ماشین می‌کنند و به اورژانس بیمارستان می‌برند، او هنوز زنده بود، وقتی دکترها می‌خواهند او را به اتاق عمل ببرند، ماموران امنیتی مانع می‌شوند.
پیکر مهدی را به پزشک قانونی مشهد منتقل می‌کنند و خانواده برای گرفتن پیکر فرزندش می‌روند، اما خانواده مجبور بود تعهد بدهد، تعهد بدهد به اینکه در سکوت مراسم را برگزار کند، خانواده سه روز دوندگی کرد تا اینکه بتواند پیکر عزیزش را تحویل بگیرد.»

ماموران امنیتی حتی اجازه ندادند عکس مهدی را هنگام مراسم خاک‌سپاری بر روی مزار نصب کنند.»

مراسم خاک‌سپاری مهدی در سکوت و با حضور تعداد کمی از آشنایان و بستگان برگزار شد.

#مهدی_ببرنژاد #قوچان #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔442
اعتصاب غذای مهدی فراحی‌شاندیز در اعتراض به مرگ سمیه رشیدی و شرایط زندان‌ها

🔸 مهدی فراحی‌شاندیز، فعال سیاسی محبوس در زندان اوین، از روز شنبه ۵ مهر دست به اعتصاب غذا زده است. او دلیل این اقدام را اعتراض به «مرگ سمیه رشیدی» در زندان قرچک و همچنین «شرایط غیرانسانی و فقدان رسیدگی پزشکی در زندان‌ها» عنوان کرده است.
🔸 این زندانی سیاسی خواستار بازگرداندن زنان زندانی سیاسی به اوین، آزادی فوری و بی‌قیدوشرط زندانیان مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج و اصلاح فوری روند درمانی در سازمان زندان‌ها شده است.
🔸 فراحی‌شاندیز که در یازدهم اردیبهشت امسال در جریان تجمع فرهنگیان در تهران بازداشت شد، در مجموع بیش از ۱۲ سال از عمر خود را به دلیل اتهامات سیاسی در زندان سپری کرده است.
🔸 اعتصاب غذای او در حالی آغاز شده که خانواده‌ها و نهادهای حقوق بشری بر ضرورت تحقیق مستقل درباره مرگ سمیه رشیدی، شفاف‌سازی در مورد وضعیت سلامت زندانیان و تضمین دسترسی آنان به درمان مناسب تأکید می‌کنند.


لازم به ذکر است، مهدی فراحی شاندیز که از تاریخ ۱۱ اردیبهشت در تجمع معلمان  بنا بر گفته شاهدان عینی با خشونت و ضرب و شتم دستگیر شده است و چندین ماه خبری از او در دست نبود.
او پیش از این ده سال از عمر خود را به طور پیوسته در زندان سپری کرده است.

چند سال پیش در یکی از برنامه‌های کلاب‌هاوس توانا به تفصیل درباره پرونده آقای فراحی شاندیز صحبت کرده بودیم.

درباره آقای فراحی بیش‌تر بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/51921

#مهدی_فراحی_شاندیز #سمیه_رشیدی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
30
همه‌چیز را در همه‌جا مختل کنیم!
نامهٔ مهدی فراحی‌شاندیز از بند هفت اوین

مهدی فراحی‌شاندیز، زندانی سیاسی، در نامه‌ای که روز هفت مهرماه از بند هفت زندان اوین منتشر شده، از هموطنان خواسته است «در نظم غارت و جهل نظام اسلامی اخلال ایجاد کنند» و بر ضرورت «تغییر ساختاری» تاکید کرده است.

او در این نامه که در سومین روز اعتصاب غذا نوشته شده، نوشته که حکومت با «چپاول و غارت منابع ملی»، و «گسترش بهره‌کشی از توده‌های کارگر» در صدد بقای نظام خود است و می‌گوید شکاف طبقاتی و فقر مطلق در کشور به سطحی رسیده که «در تاریخ عمر رژیم چنین نبوده است».

بخش‌هایی از نامه که به‌صورت نقل قول منتشر شده، به این شکل‌اند:

«هموطنان عزیز و مبارز اینک میهن ما در دستان کسانی است که مرتکب بزرگترین جنایات اقتصادی و سیاسی در طول حاکمیت خود بوده و از هر گونه روشی برای رسیدن به هدف خود یعنی حفظ نظام اسلامی به جهت چپاول و غارت منابع ملی و گسترش بهره‌کشی توده زحمت و کار و پر کردن جیب بزرگ سرمایه‌داران حاکم استفاده کرده و هرگونه صدای مخالف را حتی در درون خود تاب تحمل ندارند.»

در ادامهٔ نامه، فراحی‌شاندیز می‌نویسد که «جامعه در حال انفجار عظیم» است و هشدار می‌دهد که «چاره‌ای جز تغییر ساختاری نظام پیش روی قرار ندارد». او تصریح می‌کند که امید به توهماتِ بیرونی برای تغییر، بی‌فایده است و می‌افزاید:

«صبر و تحمل مردم به پایان رسیده و این پایان استبداد و ظلمی است که دیگر آخرین نفس‌هایش را می‌کشد... دشمن اصلی آن یعنی مردم ایران، یعنی توده ستم‌دیده و غارت‌شده، دیگر سر سازش را تاب نمی‌آورد و ضربه کاری و اصلی خود را بر پیکر این دیو جهل و جنایت خواهد زد و بساط ننگین آن را دود هوا خواهد ساخت.»

فراحی‌شاندیز از خوانندگان می‌خواهد که «بازوان پرتوان همه اقشار ستم‌دیده» در سراسر ایران در این نبرد حاضر شوند و می‌افزاید:

«هموطنان عزیز، امروز سکوت و پذیرش شرایط موجود و نیامدن به میدان نبرد برای برچیدن این اختاپوس، اشتباهی است که آیندگان ما، فرزندان میهن‌مان آن را نخواهند پذیرفت. ما رنج نبرد را با گنج پیروزی خواهیم دید، پس هرکجا هستیم به هر وسیله‌ای در نظم غارت و جهل نظام اسلامی اخلال ایجاد کنیم تا قدرت به دست مردم بازگردد.»

در فرازی دیگر، نویسنده به‌طور مشخص حول شعار «زن، زندگی، آزادی» فراخوان داده و از مخاطبان خواسته است که «برای رهایی از نابرابری جنسیتی و طبقاتی» به خیابان‌ها بیایند و آرزوی «برقراری حاکمیت مردم» را دنبال کنند:

«از همه انسان‌های شریف که به رهایی می‌اندیشند تقاضا دارم حول محور شعار مردمی و اصولی زن، زندگی، آزادی، به جهت رهایی از نابرابری جنسیتی، طبقاتی، آزادی را که بیش از یکصد سال است بسیار جان‌های شیرین فدایش شده، به خیابان‌ها بیاییم»


لازم به ذکر است، طبق خبر دریافتی آقای فراحی شاندیز به اعتصاب غذای خود خاتمه داده است.

#مهدی_فراحی_شاندیز #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍235
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض مهدی مسکین‌نواز به نقض حقوق قانونی‌اش از زندان بندر انزلی

مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی در زندان بندر انزلی، در پیامی صوتی از داخل زندان، نسبت به بی‌عدالتی‌های قضایی و کارشکنی در اجرای مرخصی قانونی خود اعتراض کرده است.

او در این فایل صوتی، با خطاب قرار دادن غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه، به شرح تجربه‌های خود از بازداشت، بازجویی، و روندهای ناعادلانه‌ی قضایی پرداخت و گفت:

«سال ۹۸ در حالی که تنها یک شورت به تن داشتم و با چشمان بسته رو به دیوار ایستاده بودم، تبدیل به شیشه بکس بازجو شدم... هر بار که از زمین بلند می‌شدم، ذکر می‌گفتم و او فریاد می‌زد: اینجا فقط مرگ آنتن می‌دهد.»

مسکین‌نواز در ادامه با اشاره به اینکه با گذشت بیش از چهار ماه از واجد شرایط بودن برای مرخصی، همچنان از این حق محروم مانده، گفت:

«طبق قانون شما من الان باید برم مرخصی... قرار بود پنجشنبه برای مراسم چهلم خواهرم آزاد شوم، اما هنوز در زندانم. اگر فردا هم صدام کنند، دیگر نمی‌روم.»

او با اشاره به مشکلات ساختاری در ارتباط میان زندان‌ها و نهادهای قضایی افزود که خانواده‌اش میان تهران و انزلی سرگردان‌اند و هزینه‌های روانی و مالی سنگینی را متحمل شده‌اند:

«سیستم‌ها به هم وصل نیستند، یا همدیگر را نمی‌خواهند؛ و نتیجه‌اش این است که حق زندانی ضایع می‌شود.»

مسکین‌نواز همچنین از شکنجه، اعتصاب غذا و خودآزاری در اعتراض به اعدام‌ها و قطع تماس زندانیان در سال‌های گذشته سخن گفت و تأکید کرد که سکوت کنونی‌اش تنها به‌دلیل احترام به مادر داغدارش و رفتار محترمانه‌ی مسئولان زندان انزلی است.

او در پایان هشدار داد که در صورت تداوم بی‌توجهی به حقوقش، «واکنشی نشان خواهد داد» و افزود:

«اگر قرار باشد حقم این‌طور ضایع شود، من آدمی نیستم که بنشینم و تماشا کنم.»

#مهدی_مسکین_نواز #بیانیه #حقوق_زندانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔408