Forwarded from تواناتک Tavaanatech
پژمان موسوی، روزنامهنگار، با انتشار متنی در شبکه اجتماعی ایکس از صدور دستور برای «حذف صفحه اینستاگرامش» خبر داد.
آقای موسوی نوشته است:
«۲۰ روز پیش ضابطانِ پلیس امنیت، خانهمان را تفتیش و تلفن همراهام را ضبط کردند. همان روز حدود ۵۰۰ پست اینستاگرامم را پاک کردند و امروز که برای تحویل گوشی به آنجا مراجعه کردم، گفتند دستور آمده که صفحهات را حذف کنیم؛ برای گوشی هم برو دو ماهِ دیگه بیا!
از آن روز تا امروز، هم در پلیس امنیت بازجویی شدم هم در دادسرای مقدس اوین. روزها هم بین اینجا و آنجا در رفتوآمد بودم. بالاخره هم بعد از پایان بازپرسی، به من اطلاع دادند که برای تحویل گوشی به پلیس امنیت برو. سهشنبه رفتم گفتند مسئول مربوطه مرخصی است برو شنبه بیا!
امروز که رفتم گفتند دستور آمده صفحهات را پاک کنیم! گفتم شما که تمامی محتواهای به قول خودتان مجرمانه را پاک کردید با اصل صفحه چیکار داشتید؟ گفتند دستور داریم. گفتم حالا که صفحه را پاک کردید گوشی را بدهید، گفتند همینطوری که نیست برو دو ماه دیگه بیا و من را به بیرون هدایت کردند!»
روز سهشنبه دوم بهمن مأموران امنیتی با ورود به خانه پژمان موسوی، اقدام به تفتیش خانه و ضبط وسایل الکترونیکی این روزنامهنگار ساکن تهران کردند.
#سانسور #آزادی_بیان
@tavaanatech
آقای موسوی نوشته است:
«۲۰ روز پیش ضابطانِ پلیس امنیت، خانهمان را تفتیش و تلفن همراهام را ضبط کردند. همان روز حدود ۵۰۰ پست اینستاگرامم را پاک کردند و امروز که برای تحویل گوشی به آنجا مراجعه کردم، گفتند دستور آمده که صفحهات را حذف کنیم؛ برای گوشی هم برو دو ماهِ دیگه بیا!
از آن روز تا امروز، هم در پلیس امنیت بازجویی شدم هم در دادسرای مقدس اوین. روزها هم بین اینجا و آنجا در رفتوآمد بودم. بالاخره هم بعد از پایان بازپرسی، به من اطلاع دادند که برای تحویل گوشی به پلیس امنیت برو. سهشنبه رفتم گفتند مسئول مربوطه مرخصی است برو شنبه بیا!
امروز که رفتم گفتند دستور آمده صفحهات را پاک کنیم! گفتم شما که تمامی محتواهای به قول خودتان مجرمانه را پاک کردید با اصل صفحه چیکار داشتید؟ گفتند دستور داریم. گفتم حالا که صفحه را پاک کردید گوشی را بدهید، گفتند همینطوری که نیست برو دو ماه دیگه بیا و من را به بیرون هدایت کردند!»
روز سهشنبه دوم بهمن مأموران امنیتی با ورود به خانه پژمان موسوی، اقدام به تفتیش خانه و ضبط وسایل الکترونیکی این روزنامهنگار ساکن تهران کردند.
#سانسور #آزادی_بیان
@tavaanatech
مرثیهای برای صحنهی خاموش
به بهانه ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر
✍️سیاوش آبان
در سرزمینی که کلمات را تیغ میزنند و پردهها، پیش از آنکه بالا روند، فرو میافتند، دیگر تئاتر آیینه نیست؛ تابوتیست که هر شب، اندیشهای نو در آن مدفون میشود.
نویسنده، کاغذ را با واژههایی پُر میکند که باید خط بخورند، باید حذف شوند و نباشند. کارگردان و بازیگر، با هزار امید، نقشی را میپرورانند که هرگز اجازهی تولد نمییابد. و اما مسئولینی که از هنر و اصطلاحاتش، تنها اسامیاش را آنهم ناقص، میشناسند و مینشیند پشت میزی بلند و بر بودن یا نبودن ما، حکم میدهند.
ظاهرا در اکثر کشورهای دنیا، میگویند تئاتر زنده است، اما در ایران، تئاتر در اتاقهای بیهوا، سرد و بیروح، زیر نگاههای بیاحساس با سانسورهایی که از مغز استخوان هم عبور میکند، زندهبهگور میشود.
اما ما هنوز بازی میکنیم، نه برای دیده شدن
بلکه برای آنکه هرچند در حاشیه، هرچند در سکوت، هرچند در غریبخانه وطن و شاید در تبعید، فراموش نکنیم که زندهایم.
نمایش ما، نمایش سایههاست، نمایش نجواها و نیافتههاست! اما هنوز، نمایش است و هنوز، جان دارد. نمایش ما چیزی شبیه به خودمان است؛ خسته، خفه، تبعیدی، اما هنوز نمرده است.
ما در زیرزمینهای نمور، در اتاقهایی تاریک، سرد و در ذهنهایمان با واژههایی که هنوز سانسور نشدهاند، تمرین میکنیم؛ زیرا امید داریم که هنوز چشمهایی هست که میفهمند، هرچند خاموش و هنوز قلبهایی هست که میتپند برای روزی که پرده دوباره بالا رود، البته نه با مجوز بلکه با حقیقت در روز آزادی.
#تئاتر #ممیزی #سانسور #آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر
✍️سیاوش آبان
در سرزمینی که کلمات را تیغ میزنند و پردهها، پیش از آنکه بالا روند، فرو میافتند، دیگر تئاتر آیینه نیست؛ تابوتیست که هر شب، اندیشهای نو در آن مدفون میشود.
نویسنده، کاغذ را با واژههایی پُر میکند که باید خط بخورند، باید حذف شوند و نباشند. کارگردان و بازیگر، با هزار امید، نقشی را میپرورانند که هرگز اجازهی تولد نمییابد. و اما مسئولینی که از هنر و اصطلاحاتش، تنها اسامیاش را آنهم ناقص، میشناسند و مینشیند پشت میزی بلند و بر بودن یا نبودن ما، حکم میدهند.
ظاهرا در اکثر کشورهای دنیا، میگویند تئاتر زنده است، اما در ایران، تئاتر در اتاقهای بیهوا، سرد و بیروح، زیر نگاههای بیاحساس با سانسورهایی که از مغز استخوان هم عبور میکند، زندهبهگور میشود.
اما ما هنوز بازی میکنیم، نه برای دیده شدن
بلکه برای آنکه هرچند در حاشیه، هرچند در سکوت، هرچند در غریبخانه وطن و شاید در تبعید، فراموش نکنیم که زندهایم.
نمایش ما، نمایش سایههاست، نمایش نجواها و نیافتههاست! اما هنوز، نمایش است و هنوز، جان دارد. نمایش ما چیزی شبیه به خودمان است؛ خسته، خفه، تبعیدی، اما هنوز نمرده است.
ما در زیرزمینهای نمور، در اتاقهایی تاریک، سرد و در ذهنهایمان با واژههایی که هنوز سانسور نشدهاند، تمرین میکنیم؛ زیرا امید داریم که هنوز چشمهایی هست که میفهمند، هرچند خاموش و هنوز قلبهایی هست که میتپند برای روزی که پرده دوباره بالا رود، البته نه با مجوز بلکه با حقیقت در روز آزادی.
#تئاتر #ممیزی #سانسور #آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیستم فروردین سالروز تولد مهشید امیرشاهی، نویسنده ایرانی، است.
شاید بشود گفت که او تنها روشنفکری بود که پیش از در رسیدن انقلاب اسلامی و سیطرهی اسلام انقلابی بر ایران علیه اسلامگرایان موضع گرفت و از شاپور بختیار حمایت کرد.
امیرشاهی در مورد نوشتن این مقاله که از معدود مقالههای او در حوزهی سیاست است میگوید:
«من خودم میدانم چرا آن راهی را که رفتم، رفتم. برای اینکه اعتقاد راسخی به لائیسیته داشتم و دارم. همیشه در پی عدالت اجتماعی بودم و هستم. بسیار هم خوب میدانستم که آرمانها و خواستههایم برای وطنم، زادگاهم بدون جدایی دین از دولت و بدون عدالت اجتماعی میسر نیست. در مذهبی بودن انقلاب از ابتدا هم که نمیشد شک کرد. برای اینکه رهبرش، کارگردانهایش، نمادهایش، شعارهایش شکی در این مسئله باقی نمیگذاشت که در چه راهی دارد میرود. احتمال دارد بسیاری، یا مختصری، نمیدانم چگونه فکر میکردند که این راه دیگریست و در آن دموکراسی و این جور چیزها هست.من مطلقا و اصلا چنین چیزی را نمیدیدم. مسئله دیگری هم که دربارهاش شکی نداشتم این است که ذات مذهب زورگو و تام گرا و انحصارطلب است و من این جور چیزها را برای مملکتم نمیخواستم.»
مهشید امیرشاهی پیش از انقلاب به نویسنده مطرحی تبدیل شد.
پس از انقلاب رمانهای «در حضر» و «در سفر» و رمان چهار جلدی یا «چارپاره مادران و دختران» را به چاپ رساند.
هیچکدام از آثار او پس از انقلاب در ایران اجازه انتشار پیدا نکردند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mahshid_Amirshahi
#زنان #مهشید_امیرشاهی
#جمهوری_اسلامی #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شاید بشود گفت که او تنها روشنفکری بود که پیش از در رسیدن انقلاب اسلامی و سیطرهی اسلام انقلابی بر ایران علیه اسلامگرایان موضع گرفت و از شاپور بختیار حمایت کرد.
امیرشاهی در مورد نوشتن این مقاله که از معدود مقالههای او در حوزهی سیاست است میگوید:
«من خودم میدانم چرا آن راهی را که رفتم، رفتم. برای اینکه اعتقاد راسخی به لائیسیته داشتم و دارم. همیشه در پی عدالت اجتماعی بودم و هستم. بسیار هم خوب میدانستم که آرمانها و خواستههایم برای وطنم، زادگاهم بدون جدایی دین از دولت و بدون عدالت اجتماعی میسر نیست. در مذهبی بودن انقلاب از ابتدا هم که نمیشد شک کرد. برای اینکه رهبرش، کارگردانهایش، نمادهایش، شعارهایش شکی در این مسئله باقی نمیگذاشت که در چه راهی دارد میرود. احتمال دارد بسیاری، یا مختصری، نمیدانم چگونه فکر میکردند که این راه دیگریست و در آن دموکراسی و این جور چیزها هست.من مطلقا و اصلا چنین چیزی را نمیدیدم. مسئله دیگری هم که دربارهاش شکی نداشتم این است که ذات مذهب زورگو و تام گرا و انحصارطلب است و من این جور چیزها را برای مملکتم نمیخواستم.»
مهشید امیرشاهی پیش از انقلاب به نویسنده مطرحی تبدیل شد.
پس از انقلاب رمانهای «در حضر» و «در سفر» و رمان چهار جلدی یا «چارپاره مادران و دختران» را به چاپ رساند.
هیچکدام از آثار او پس از انقلاب در ایران اجازه انتشار پیدا نکردند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mahshid_Amirshahi
#زنان #مهشید_امیرشاهی
#جمهوری_اسلامی #سانسور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech