Forwarded from گفتوشنود
شمشیر دو لبه روحانیت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استبداد دینی؛ وقتی سرکوب مقدس میشود
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی، استبداد دینی را خطرناکترین نوع حکومت توصیف میکند؛ چون نهفقط آزادی را سلب میکند، بلکه احساس آزادی را نیز نابود میسازد. به گفته او، تمام حکومتهای استبدادی برای بقای خود نیازمند ابزارهایی هستند که مردم را مطیع نگه دارند، اما استبداد دینی یک سلاح ویژه دارد: ادعای نمایندگی خدا.
وقتی حاکمیت خود را واسطه میان مردم و خدا میداند، مخالفت با آن دیگر تنها جرم سیاسی نیست، بلکه گناه و خروج از دین تلقی میشود. در این ساختار، اطاعت از حاکم، اطاعت از خدا قلمداد میشود و ظلم میتواند به عبادت بدل شود.
در جمهوری اسلامی، رهبری نه با رأی مستقیم مردم، بلکه با تشخیص گروهی منصوبشده از پیش تعیین میشود. این نگاه، نقد حاکم را ممنوع و مخالفت را حرام جلوه میدهد.
از نظر باقرینیا، اگر حکومتی بتواند دین را در کنترل خود بگیرد، فقط بدن مردم را مهار نمیکند، بلکه ذهن، دل، امید، ترس و وجدان آنها را هم در اختیار میگیرد.
در این نظام، قانون از دل شریعت میآید، نه از اراده عمومی. چون قوانین، الهی تلقی میشوند، امکان نقد و تغییر از آنها سلب میشود. در نتیجه، سرکوب، تبعیض، سانسور و حتی اعدام، پشت مفاهیمی مانند «حکم شرعی»، «فتنهگر»، یا «دشمن دین» پنهان میشوند.
نماز جمعه مراسمی سیاسی ـ عبادی معرفی میشود، راهپیماییهای حکومتی تکلیف دینی خوانده میشوند و نافرمانی مدنی مثل نداشتن حجاب، حرام شرعی اعلام میگردد.
او تأکید میکند: سکولاریسم، پادزهر این ساختار است؛ نه به معنای بیدینی، بلکه برای جلوگیری از سوءاستفاده سیاسی از ایمان. سکولاریسم یعنی حفظ آزادی ایمان، بدون تحمیل.
#استبداد_دینی #آزادی #سکولاریسم #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
سقراط، یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب، جایگاه برجستهای در تاریخ اندیشه اخلاقی دارد. ویژگی متمایز تفکر او در استفاده از روش گفتوگومحور یا دیالکتیک نهفته است؛ روشی که مبتنی بر پرسشگری مداوم، جستوجوی حقیقت و نقد باورهای سطحی بود. در زمانی که بسیاری از متفکران اخلاق را در قالب توصیههای سنتی یا آموزههای اسطورهای میفهمیدند، سقراط با نپذیرفتن پاسخهای آماده، راهی نو در شناخت مفاهیم بنیادین اخلاق گشود.
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویر منتشر شده در رسانهها و شبکههای اجتماعی نشان میدهد، واتیکان با انتشار دود سفید از دودکش نمازخانه سیستین خبر انتخاب پاپ جدید را به جهانيان میدهد.
#واتیکان #پاپ #مجمع_کاردینال_ها #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
تصاویر منتشر شده در رسانهها و شبکههای اجتماعی نشان میدهد، واتیکان با انتشار دود سفید از دودکش نمازخانه سیستین خبر انتخاب پاپ جدید را به جهانيان میدهد.
#واتیکان #پاپ #مجمع_کاردینال_ها #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در تاریخ ۸ مه ۲۰۲۵، کاردینال رابرت فرانسیس پرِووست، اهل شیکاگو، به عنوان پاپ جدید کلیسای کاتولیک انتخاب شد و نام «لئو چهاردهم» را برگزید. این انتخاب تاریخی، او را به نخستین پاپ آمریکایی در تاریخ دو هزار ساله کلیسا تبدیل میکند.
انتخاب پاپ لئو چهاردهم در دومین روز کنگره پاپی و پس از چهار دور رأیگیری صورت گرفت. در ساعت ۱۸:۰۷ به وقت رم، دود سفید از دودکش کلیسای سیستین برخاست و انتخاب پاپ جدید را اعلام کرد. پس از آن، کاردینال پروتودیاکون دومینیک مامبرتی اعلام کرد: «Habemus Papam» (ما پاپ داریم) و نام پاپ جدید را معرفی کرد.
پیشینه پاپ لئو چهاردهم
رابرت پرِووست در ۱۴ سپتامبر ۱۹۵۵ در شیکاگو متولد شد. او عضو فرقه آگوستینیها بود و در دهه ۱۹۸۰ به عنوان مبلغ به پرو رفت. در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ به عنوان اسقف چیکلایو در پرو خدمت کرد و در سال ۲۰۲۳ توسط پاپ فرانسیس به عنوان رئیس دیکاستری اسقفها منصوب شد. او همچنین تابعیت پرو را دریافت کرده است.
واکنشها و اهمیت انتخاب
انتخاب یک پاپ آمریکایی، تغییری بزرگ در سنتهای واتیکان محسوب میشود. پاپ لئو چهاردهم به عنوان شخصیتی میانهرو و دیپلماتیک شناخته میشود و از اظهار نظرهای عمومی درباره مسائل جنجالی مانند تجرد کشیشان یا برکت به زوجهای همجنسگرا پرهیز کرده است. این ویژگیها او را به گزینهای مناسب برای وحدتبخشی در کلیسای جهانی تبدیل میکند.
او جانشین پاپ فرانسیس میشود که در ۲۱ آوریل ۲۰۲۵ درگذشت. پاپ فرانسیس نخستین پاپ آمریکای لاتین و غیراروپایی در قرون اخیر بود و در دوران خود تلاش زیادی برای تنوع جغرافیایی و ایدئولوژیک در کلیسا انجام داد.
پاپ لئو چهاردهم در نخستین سخنرانی خود به مردم گفت: «صلح با شما باد» و دوران جدیدی را برای کلیسای کاتولیک آغاز کرد.
#پاپ_لئو_چهاردهم #پاپ #واتیکان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در تاریخ ۸ مه ۲۰۲۵، کاردینال رابرت فرانسیس پرِووست، اهل شیکاگو، به عنوان پاپ جدید کلیسای کاتولیک انتخاب شد و نام «لئو چهاردهم» را برگزید. این انتخاب تاریخی، او را به نخستین پاپ آمریکایی در تاریخ دو هزار ساله کلیسا تبدیل میکند.
انتخاب پاپ لئو چهاردهم در دومین روز کنگره پاپی و پس از چهار دور رأیگیری صورت گرفت. در ساعت ۱۸:۰۷ به وقت رم، دود سفید از دودکش کلیسای سیستین برخاست و انتخاب پاپ جدید را اعلام کرد. پس از آن، کاردینال پروتودیاکون دومینیک مامبرتی اعلام کرد: «Habemus Papam» (ما پاپ داریم) و نام پاپ جدید را معرفی کرد.
پیشینه پاپ لئو چهاردهم
رابرت پرِووست در ۱۴ سپتامبر ۱۹۵۵ در شیکاگو متولد شد. او عضو فرقه آگوستینیها بود و در دهه ۱۹۸۰ به عنوان مبلغ به پرو رفت. در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ به عنوان اسقف چیکلایو در پرو خدمت کرد و در سال ۲۰۲۳ توسط پاپ فرانسیس به عنوان رئیس دیکاستری اسقفها منصوب شد. او همچنین تابعیت پرو را دریافت کرده است.
واکنشها و اهمیت انتخاب
انتخاب یک پاپ آمریکایی، تغییری بزرگ در سنتهای واتیکان محسوب میشود. پاپ لئو چهاردهم به عنوان شخصیتی میانهرو و دیپلماتیک شناخته میشود و از اظهار نظرهای عمومی درباره مسائل جنجالی مانند تجرد کشیشان یا برکت به زوجهای همجنسگرا پرهیز کرده است. این ویژگیها او را به گزینهای مناسب برای وحدتبخشی در کلیسای جهانی تبدیل میکند.
او جانشین پاپ فرانسیس میشود که در ۲۱ آوریل ۲۰۲۵ درگذشت. پاپ فرانسیس نخستین پاپ آمریکای لاتین و غیراروپایی در قرون اخیر بود و در دوران خود تلاش زیادی برای تنوع جغرافیایی و ایدئولوژیک در کلیسا انجام داد.
پاپ لئو چهاردهم در نخستین سخنرانی خود به مردم گفت: «صلح با شما باد» و دوران جدیدی را برای کلیسای کاتولیک آغاز کرد.
#پاپ_لئو_چهاردهم #پاپ #واتیکان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
حکومت مذهبی حاکم بر ایران سال ۱۴۰۲ و در روز هجدهم اردیبهشتماه دست به جنایتی هولناک و قرون وسطایی زد و این دو جوان بیگناه را به اتهام آنچه «سبالنبی» و توهین به مقدسات مینامد، در زندان حلقآویز کرد!
اگر چه دیدن جنایتها و شنیدن از فجایعی که جمهوری اسلامی بر سر ایرانیان آورده، برای مردم تکراریست، اما کشتن انسان به خاطر عقایدش آن هم در قرن بیستویکم واقعا شوکهکننده و وحشتناک است.
اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلیزارع به اتهام توهین به مقدسات، جنایت دیگری از حکومت جمهوری اسلامی بود؛ جنایتی که علاوه بر نقض آشکار آزادی بیان، اصل آزادی ادیان را هم نقض میکند.
ایران در کنار پاکستان، عربستان، افغانستان، یمن، موریتانی، نیجریه و سومالی یکی از ۸ کشوریست که در قوانین آنها، اتهام«توهین به مقدسات» مجازات مرگ به همراه دارد. یوسف مهرداد پدر سه فرزند و اهل اردبیل بود و فاضلیزارع علاوه بر توهین به مقدسات، به توهین به مادر پیامبر و تحقیر قرآن از راه سوزاندن آن متهم شده بود.
«سب النبی» یکی از عناوین مجرمانه در قوانین کیفری فعلی در ایران با مجازات حدی مرگ است. بنا بر ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس به پیامبر اسلام یا یکی از پیامبران عظام (نوح، عیسی، موسی و ابراهیم) دشنام دهد یا به آنها توهین کند، «سابالنبی» و به مجازات اعدام محکوم میشود.
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #یوسف_مهراد #صدرالله_فاضلی_زارع
@Dialogue1402
اگر چه دیدن جنایتها و شنیدن از فجایعی که جمهوری اسلامی بر سر ایرانیان آورده، برای مردم تکراریست، اما کشتن انسان به خاطر عقایدش آن هم در قرن بیستویکم واقعا شوکهکننده و وحشتناک است.
اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلیزارع به اتهام توهین به مقدسات، جنایت دیگری از حکومت جمهوری اسلامی بود؛ جنایتی که علاوه بر نقض آشکار آزادی بیان، اصل آزادی ادیان را هم نقض میکند.
ایران در کنار پاکستان، عربستان، افغانستان، یمن، موریتانی، نیجریه و سومالی یکی از ۸ کشوریست که در قوانین آنها، اتهام«توهین به مقدسات» مجازات مرگ به همراه دارد. یوسف مهرداد پدر سه فرزند و اهل اردبیل بود و فاضلیزارع علاوه بر توهین به مقدسات، به توهین به مادر پیامبر و تحقیر قرآن از راه سوزاندن آن متهم شده بود.
«سب النبی» یکی از عناوین مجرمانه در قوانین کیفری فعلی در ایران با مجازات حدی مرگ است. بنا بر ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس به پیامبر اسلام یا یکی از پیامبران عظام (نوح، عیسی، موسی و ابراهیم) دشنام دهد یا به آنها توهین کند، «سابالنبی» و به مجازات اعدام محکوم میشود.
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #یوسف_مهراد #صدرالله_فاضلی_زارع
@Dialogue1402