آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
جاودانگان سال ۹۴؛ حسین قندی
bit.ly/1UOynGY

«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشت‌شمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامه‌نگاری تدریس می‌کرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته‌ علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته‌ مدیریت بین‌الملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامه‌نگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصه‌کردن سرمقاله‌ها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریه‌ای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره‌ آن به سردبیری حسین عدل، که جوان‌ترین سردبیر روزنامه‌ کیهان بود، با هم‌کاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشته‌های حرفه‌ای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره‌ خدمت، به آمریکا رفت و در رشته‌ مدیریت بین‌الملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامه‌های کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامه‌های دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی می‌توان به کتاب «روزنامه‌نگاری نوین» و «مقاله‌نویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامه‌نگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه‌ این #روزنامه‌نگار است. این کتاب شامل تاریخچه‌ای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامه‌های اصلاح‌طلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامه‌ها هم‌کاری داشت. #روزنامه‌ #جامعه یکی از این روزنامه‌ها بود که شمس‌الواعظین آن را اداره می‌کرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.

@Tavaana_TavaanaTech
«حوادثی شبیه ماجرای بروکسل و پاریس احتمالا تکرار خواهند شد؛ یکی نوشته: «تقصیر غربی‌هاست که روزی مدرسه‌های طالبان را به راه انداختند برای توازن قدرت در خاورمیانه و حالا حق‌شان است که...»

دیگری نوشته: «تقصیر عربستان است که به اینها پول داده تا...»

اما و هزار اما؛ که مکتب و مدرسه، «راه‌انداختنی» نیست! پول و اسلحه هم شرط کافی برای هیچ دامن و دامنه‌ای نیست. ذهنیّتِ طالبانی از قدیم هم «مکتب» داشت، هم «قدرت» داشت، هم «وسعت»؛ فقط «فرصت» نداشت و اگر غرب هم این فرصت را در برهه‌ای از تاریخ برایش مهیا نمی‌کرد فرصت دیگری پیدا می‌شد!

درست یا غلط، این طبیعتِ قدرت است که یا فرصت می‌آفریند برای «منفعت»، یا از فرصت‌ها استفاده می‌کند باز هم برای منفعت. اسمش را هم می‌گذارد منافع ملی.
این بیماری را نباید تنها در قدرت و ثروت و سیاست جستجو کرد؛ همین روزها، دونالد ترامپ هم صد نکته غیرِ دلار می‌خواست تا مقبولِ بخشی از آمریکایی‌های ترامپ‌پرور شود چنانکه برنی سندرز هم که میلیاردهای ترامپ را نداشت حالا... و از این مثال‌ها بسیار می‌توان آورد.

تاریخ، تقصیر چپ یا راست نیست؛ نازیسم و فاشیسم و پاپیسم هم تقصیرِ تبار یا محصولِ قراری نبودند.

خیلی‌ها در جهان منتظر فرصت‌اند و این فرصت را دیر یا زود پیدا می‌کنند (چنانکه حکومت اسلامی، نسخه‌ی رؤیاییِ بسیاری از مردم ایران بود و اگر جمهوری اسلامی فرصت نمی‌یافت و امتحان پس نمی‌داد تا هزار سال دیگر باز هم ملتی، منتظر حکومتی از این دست می‌ماندند تا گره از کار فروبسته‌ی‌شان بگشاید).

حتی تبعیضی «ساخته و پرداخته» هم میان کابُل و بروکسل نیست و همه چیز روند طبیعیِ خود را می‌گذرانَد! هر جا «مرگ» بیشتر «عادی‌سازی» شود این حوادث، کمتر به چشم می‌آیند بر خلاف سرزمین‌هایی که «زندگی» بیشتر از هر چیز دیگری قدر و حُرمت می‌بیند. مرگ را ذهن‌ها و زبان‌ها و کتاب‌ها و مکتب‌ها عادی‌سازی و ترویج می‌کنند؛ اسلحه‌ها و هواپیماها بهانه‌اند!

#تروریسم، نحوه‌ای از زیستن و #اندیشیدن است و جز در یک تأمّل و تمرین و تجربه‌ی طولانی «مهار» نمی‌شود.

جهان، اگر بنا باشد بر مدار «انسان» نگردد (انسان بدون هیچ پیشوند و پسوندی) نه تنها #داعشیزم که هزار «ایسم» دیگر در شرق و غرب عالم هنوز منتظر فرصت‌اند و در کمینِ تاریخ و #انسان نشسته‌اند.
این و آن را متهم نکنیم. نگاهی به خودمان بیندازیم و دعواهای‌مان... تروریسم دقیقاً همین جاست؛ لابه‌لای رؤیاهای ما و کلمه‌های ما!

#محمدجواد_اکبرین، دين‌پژوه و #روزنامه‌نگار

عكس:فرودگاه #بروكسل. بلژيک

شما چه فکر می‌کنید؟

@Tavaana_TavaanaTech
گناه بچه‌ها چیه؟

شعر «گناه بچه‌های چیه» از شاعر و ترانه‌سرای ایرانی، بابک صحرایی است که #داریوش اقبالی آن را اجرا کرده کرده است.

بابک صحرایی متولد ۱۵ فروردین ۱۳۵۸ در تهران است.

او ترانه‌سرا، #شاعر، #نویسنده، #روزنامه‌نگار و #مهندس کامپیوتر ایرانی است. او هم‌اکنون سردبیری ماهنامه هفت‌نگاه را عهده‌دار است. تا کنون بیش از ۵۰۰ ترانه از بابک صحرایی اجرا شده است.

به امید جهانی بدون جنگ و دنیایی به‌تر برای کودکان؛ کودکانی که در چنگال فقر و جنگ اسیرند.
#موسیقی #ترانه

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مریل استریپ از تلاش زنان ایرانی برای نه به حجاب اجباری می‌گوید
http://bit.ly/1qdBpJd
«مسیح علی نژاد، #روزنامه‌نگار، با خرمن موهای رشک برانگیز، #زندانی و در نهایت از بازگشت به کشورش ایران محروم شد...»

مریل استریپ در «کنفرانس زنان جهان» با این جملات از #مسیح_علی‌نژاد دعوت کرد تا برای حاضران در سالن سخنرانی‌کند. مسیح علی نژاد در این سخنرانی گفت : حجاب اجباری فرهنگ ایران نیست،قانونی است تبعیض آمیز که توسط حکومت ایران اعمال شده است… ما دوست داریم وقتی مردم ایران می‌خواهند صدایشان را بلند کنند بی تفاوت نباشید. از شما نمی‌خواهیم بیایید و زنان ایران را نجات دهید زیرا آنها خودشان به اندازه کافی شجاع و باهوش هستند تا صدای خودشان را بلند کنند.
وی به #روزنامه‌نگاران گفت نگویید که حجاب اجباری قانون است.

#برده_داری هم قانونی بود و اگر کسی علیه برده داری اعتراض نمی‌کرد هنوز هم برده داری وجود داشت.

کنفرانس زنان جهان بزرگ‌ترین کنفرانس جهانی در مورد #حقوق_زنان است که همه ساله در نیویورک، هند، لس‌آنجلس و لندن برگزار می‌شود.

ده‌ها #زن فعال از سراسر دنیا در آن حضور پیدا می‌کنند تا در مورد حوزه کاری خودشان برای سه هزار زن سخنرانی کنند.

این کنفرانس به صورت زنده در وب سایت زنان در نیویورک تایمز پخش شد، سایت یاهو نیز تیتر امروزش را به #زنان ایرانی اختصاص داد که به قانون #حجاب_اجباری در کمپین آزادی‌های یواشکی نه گفته‌اند.

گزارش کامل و عکس‌های بیشتر در وب‌سایت توانا :
http://bit.ly/1VGa5iN

#WITW

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم

به مناسبت تولد احمد میرعلایی

هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمی‌رفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد. خانواده‌اش نگران شدند اما جست‌وجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ی دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.

این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، #مترجم، #نویسنده، #استاد دانش‌گاه، #ناشر و #روزنامه‌نگار در خانواده‌ای اهل فرهنگ و تحصیل‌کرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانش‌گاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشته‌ی ادبیات انگلیسی را در دانش‌گاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبه‌ی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانش‌گاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشته‌ی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانش‌گاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانش‌گاه سوربن شد اما آن را نیمه‌تمام گذاشت و به ایران بازگشت.

#قتل میرعلایی مانند دیگر قتل‌های نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق #آزادی_بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دسته‌ی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفته‌ی محمد مصدق و جبهه‌ی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقه‌ی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم». «ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه‌ و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشته‌مان - اعم از شعر یا داستان، نمایش‌نامه یا فیلم‌نامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بی‌هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌کس یا هیچ‌ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه درباره‌ی آن‌ها بر همه‌گان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه می‌خواهند که آن‌ها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز می‌گوئیم: ما نویسنده‌ایم. ما را #نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»

#احمد_میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6


@Tavaana_TavaanaTech
ایوان کلیما، روح پراگ

«در زمانی که رژیمی جنایت‌کار، قواعد قانون را به کلی زیر پا می‌گذارد، در آن زمان که جرم و جنایت مجاز شمرده می‌شود، در آن زمانی که عده‌ی معدودی که فراتر از قانون هستند، می‌‌کوشند دیگران را از شان و کرامت و حقوق اولیه‌شان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقا آسیب می‌بیند. رژیم‌ها جنایت‌کار به خوبی از این امر آگاهند، و آن‌را می‌شناسند و سعی می‌کنند با ایجاد وحشت، شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند.»
این سخنان بخشی از کتاب معروف «روح پراگ» نوشته‌ی ایوان کلیما، #نویسنده، #مقاله‌نویس، #نمایش‌نامه‌نویس و #روزنامه‌نگار اهل جمهوری چک است.

کلیما یکی از موفق‌ترین آثارش به نام «عشق و آشغال» و یا «عشق و زباله» را زمانی نوشت که حرفه‌اش جاروکشی خیابان‌ها بود.
پس از برافتادن #کمونیست به کلیما منصب‌هایی نیز در دولت هاول پیشنهاد شد اما او از همه‌ی آن‌ها سر باز زد. کلیما در گفت‌وگو با ماه‌نامه‌ی مهرنامه می‌گوید: «تنها چیزی که واقعا دوست دارم انجام بدهم، #نوشتن است. بقیه چیزها من را آشفته می‌کنند. پس، #کمونیسم برکنار شده بود، که این بسیار مهم بود، و من نزدیک ۶۰ سال داشتم؛ دلیلی نداشتم که وارد سیاست بشوم. سیاست اتلاف وقت است...

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ivan_Klima

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
ابلاغ احکام ۵ تا ۱۰ سال زندان به چهار روزنامهنگار

ایمان میرزازاده، وکیل مدافع احسان صفرزایی، آفرین چیت‌ساز، احسان مازندرانی و داود اسدی خبر از ابلاغ حکم مجموعا ۲۷ سال زندان به این روزنامه‌نگاران داده است. این حکم از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده است.

بر این اساس، احسان مازندرانی، مدیر مسئول روزنامه "فرهیختگان"، به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام او "اجتماع و تبانی و فعالیت علیه نظام" اعلام شده است.

سامان صفرزایی، دبیر بین‌الملل نشریه "اندیشه پویا" نیز به "اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور" به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

داود اسدی و آفرین چیت‌ساز، #روزنامه‌نگار روزنامه "ایران" نیز به ترتیب به ۵ و ۱۰ سال زندان محکوم شدند.

این وکیل دادگستری در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «بر اساس آنچه سخنگوی قوه‌ قضائیه اعلام کرده بود، به دفتر شعبه دادگاه مراجعه کردم که اعلام کردند قاضی حکم را صادر کرده و برای تایپ ارسال شده است.» این وکیل دادگستری با بیان اینکه دفتر دادگاه گفته فردا (سه‌شنبه) حکم ابلاغ می‌شود افزود: «قرار است این افراد نیز از #زندان به دادگاه بیایند تا حکم به آن‌ها نیز ابلاغ شوند.» به گفته میرزازاده، #احسان_صفرزایی، #آفرین_چیت‌ساز، #احسان_مازندرانی، #داوداسدی و عیسی سحرخیز از دستگیرشدگان آبان ۹۴ به شمار می‌روند که به جز #سحرخیز، برای چهار نفر دیگر حکم صادر شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
#هادی_حیدری، کارتونیست با اتمام دوره محکومیت‌اش آزاد شد

هادی حیدری، #کارتونیست و #روزنامه‌نگار پس از گذراندن دوران محکومیت خود از زندان اوین آزاد شد.

کارتون منتشر شده از او با عنوان "چشم بندان" در سال ۱۳۹۱ باعث توقیف سه ماهه روزنامه شرق شد و در پی آن با شکایت قرارگاه ثارالله سپاه پرونده‌ای برای او تشکیل شد.

هادی حیدری پس از محاکمه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کاریکاتورهایش در مطبوعات به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

سال گذشته با حضور ماموران امنیتی در دفتر روزنامه شهروند، حیدری را بازداشت کردند. او برای اجرای حکم یک ساله‌اش به زندان اوین منتقل شد.

#هادی_حیدری در سال ۱۳۹۲ برنده جایزه روزنامه‌نگاری "امید" از طرف بنیاد شادروان دکتر مهدی سمسار شده بود.

او پیش از این نیز چندین بار بازداشت و زندانی شده بود، از این میان در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۸۸ در مراسم دعای کمیل بازداشت و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد که در تاریخ ١٨ ابان همان سال با سپردن وثیقه آزاد شد، همچنین در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۸۹ پس از احضار به دادگاه بازداشت و در تاریخ ۵ دی ۱۳۸۹ باز هم با قید وثیقه و در انتظار رأی دادگاه آزاد شده بود.

@Tavaana_TavaanaTech
۲۷ سال #زندان برای چهار #روزنامه‌نگار ایرانی
کاری از اسد بیناخواهی
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_TavaanaTech
روز جهانی #آزادی مطبوعات
نرگس محمدی از ایران و نجفی‌زاده از افغانستان جایزه گرفتند

نهاد گزارشگران بدون مرز که مرکز آن در پاریس است، به لطف‌الله نجفی‌زاده، مسئول طلوع‌نیوز افغانستان و نرگس محمدی، #روزنامه‌نگار و سخنگوی کانون مدافعان #حقوق_بشر ایران دو جایزه قهرمان آزادی اطلاع‌رسانی را اهدا کرده است.

این نهاد به مناسبت ۳ می، روز جهانی #آزادی_مطبوعات، این جوایز را به دلیل تلاش‌های طلوع‌نیوز در زمینه انعکاس واقعیت‌ها و دشواری‌های که نرگس محمدی در زمینه کار روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های حقوق بشری با آنها روبرو بوده است، به آقای نجفی‌زاده و خانم محمدی اهدا کرده است.
این جوایز در مراسمی که در پاریس برگزار شده بود، از سوی آن ایدالگو، شهردار پاریس، اعلام شد.

در خونین ترین حمله به خبرنگاران افغان، سال گذشته در حمله طالبان به کارمندان گ روه رسانه‌ای موبی که طلوع‌نیوز از زیر مجموعه‌های آن است، ۷ کارمند این گروه کشته و ۲۵ نفر دیگر زخمی شدند.

این حادثه محکومیت گسترده ملی و بین‌المللی را در پی داشت و دولت افغانستان اعلام کرد که راهکارهای تازه و فوری را برای مصونیت #خبرنگاران #افغان روی دست گرفته است.
طلوع‌نیوز نزدیک به شش‌سال پیش به کار آغاز کرد و به‌زودی نشراتش جهانی شد. شبکه‌ای که اکنون، همه روزه بیش از ۳۰ گزارش خبری پخش می‌کند و نیز هرماه، بیش از هزار تن در برنامه‌های سیاسی آن، حضور می‌یابند.

نرگس محمدی پیش از این در خرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و در مهر ۱۳۹۰ به سه اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام" به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رأی در دادگاه تجدیدنظر به شش سال حبس کاهش یافت.

او سوم اردیبهشت‌ ۱۳۹۱برای اجرای حکمش به زندان اوین تهران فراخوانده شد و پس از آن در خرداد همان سال به دلایل نامشخصی به زندان زنجان انتقال یافت.
پس از آن، بر اساس تشخیص پزشکان حکم "عدم تحمل کیفر" گرفت و آزاد شد. با این حال او دوباره از اردیبهشت سال گذشته در زندان به سر می‌برد.

در کنار اینها جان دوندار، مدیر روزنامه جمهوریت ترکیه و آنتوان کابوره، مدیر هفته‌نامه واکو در کشور بروندی نیز از برندگان امسال جوایز گزارشگران بدون مرز اعلام شدند.

بی‌بی‌سی فارسی

دانلود کنید:
آزادی مطبوعات اثر اندرو همیلتون
https://goo.gl/thJPzK

@Tavaana_TavaanaTech
گزارشگران بدون مرز خواستار آزادی #آرش_زاد شد
گزارش‌گران بدون مرز (RSF)باردیگر نگرانی عمیق خود را از بازداشت‌های خودسرانه و چگونگی نگاهداری #روزنامه‌نگاران #زندانی اعلام می‌کند. در میان نام افراد بازداشت شده «آرش آزاد» هم قرار دارد که بیش از ۹ ماه است در بازداشت و بی‌خبری کامل به سر می‌برد.
گزارشگران بدون مرز درباره آرش زاد می‌نویسد: «آرش زاد سردبیر سایت وبلاگینا یکی از سایت‌های معتبر در عرصه فناوری‌های تازه و وبلاگ آرش زاد در تاریخ ٩ شهریور ١٣٩٤ به هنگام خروج از کشور در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران از سوی اطلاعات سپاه پاسدران بازداشت شد. این #روزنامه‌نگار آنلاین یکی از موسسان #کفشدوزک انجمنی برای «افزایش مشارکت زنان در حوزه تکنولوژی و کسب‌وکارهای اینترنتی» است و از ابراز ازادانه‌ی نظر خود بر روی #اینترنت و انتقاد از سیاست‌های نظام در این عرصه ابایی نداشت. از تاریخ بازداشت تا امروز هیچ اطلاعات رسمی در باره وضعیت پرونده، دلایل بازداشت و محل نگاهداری وی منتشر نشده است.»
منبع: http://goo.gl/gYNDtk
@tavaanatech
اعزام اورژانسی محمد صدیق کبودوند به بیمارستان
محمد صدیق کبودوند روزنامهنگار و فعال حقوق بشر زندانی، در پی وخامت حال به علت اعتصاب غذا، امروز به صورت اورژانسی به بیمارستان طالقانی اعزام شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، محمد صدیق کبودوند #روزنامه‌نگار زندانی و رئیس سازمان دفاع از #حقوق_بشر کردستان که علیرغم ابتلا به بیماریهاى متعدد و پیشرفته در اعتراض به پرونده سازى اخیر از ١٩ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذا زده است، امروز ظهر به علت وخامت حال به بیمارستان طالقانی منتقل گردید.
شایان ذکر است، محمد صدیق کبودند از بیماری‌های متعددی از جمله بیماری‌های قلبی عروقی و پروستات که در زندان به آن دچار شده است رنج می‌برد و اعتصاب غذا برای وی بسیار خطرناک است. تداوم این وضعیت می‌تواند جان و سلامت وی را به خطر اندازد.
درباره محمد صدیق #کبودوند بیشتر بخوانيد:
http://bit.ly/1swp8Ro

@Tavaana_TavaanaTech