در آستانه نوروز ۱۴۰۴، احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی، همچنان در زندان جمهوری اسلامی به سر میبرد و وارد نهمین سال حبس خود شده است. با وجود درخواستهای گسترده بینالمللی، خطر اجرای حکم اعدام او همچنان جدی است، در حالی که جمهوری اسلامی هیچ اقدامی برای رعایت حقوق اولیه او انجام نمیدهد.
در همین حال، دولت سوئد نیز سیاستی مبهم و منفعلانه در پیش گرفته و به نظر میرسد که هیچ تلاش جدی برای آزادی جلالی انجام نمیدهد. این در حالی است که پیشتر، حمید نوری، که در سوئد به اتهام مشارکت در جنایات جنگی محاکمه و محکوم شده بود، در قالب یک مبادله بحثبرانگیز به ایران تحویل داده شد. این رویکرد، نگرانیها درباره نحوه برخورد دولت سوئد با پرونده احمدرضا جلالی را افزایش داده است.
جلالی در این سالها تحت شکنجههای شدید قرار گرفته و با اعترافات اجباری در محاکمههایی که استانداردهای دادرسی عادلانه را رعایت نمیکنند، به اعدام محکوم شده است. او در زندان اوین از حقوق اولیهای همچون دسترسی به خدمات درمانی محروم است و در انفرادی، در انتظار سرنوشتی نامعلوم قرار دارد.
«شما مرا در معرض خطر اعدام رها کردید و هیچ تلاشی برای نجات جان من نکردید.» این جملات را جلالی در خردادماه امسال در یک پیام صوتی از زندان اوین خطاب به اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، بیان کرد. سخنانی که عمق ناامیدی او را از رویکرد دولت متبوعش نشان میدهد.
آرش صادقی درباره آقای جلالی نوشت:
«به تاریخ ۱۱ آذر ۹۹ دکتر جلالی برای اجرای حکم اعدام به زندان رجاییشهر منتقل شد. تمام مقامات زندان برای اجرای حکم در زندان حاضر بودند. تمام تلفنهای بند ما(بند ۴ زندان رجایی شهر) قطع شده بود.
خبر رسید که آقای جلالی در اعتصاب غذای خشک هستند.
تمام شواهد نشان میداد دکتر جلالی سپیدم صبح را نخواهد دید.
آن شب تا صبح بیدار ماندم و در کریدور بند قدم زدم. استرس تمام وجودم را فرا گرفته بود. با خودم فکر میکردم در این لحظات چه بر او و همسر و فرزندانش میگذرد؟
بعدها آقای جلالی را در بند ۴ اوین دیدم. با انواع و اقسام بیماریهایی که ماحصل زندان و اعتصابهای متعدد بود.
شرایط جسمانی و ظاهری وی هیچ شباهتی به عکسهای پیشین او نداشت. لاغر و بسیار تکیده شده بود.
۹ سال زیر حکم اعدام هر انسانی را به مرز فروپاشی میرساند.
صدای آقای جلالی و خانواده اش باشیم...»
#FreeDrJalali
#احمدرضا_جلالی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در همین حال، دولت سوئد نیز سیاستی مبهم و منفعلانه در پیش گرفته و به نظر میرسد که هیچ تلاش جدی برای آزادی جلالی انجام نمیدهد. این در حالی است که پیشتر، حمید نوری، که در سوئد به اتهام مشارکت در جنایات جنگی محاکمه و محکوم شده بود، در قالب یک مبادله بحثبرانگیز به ایران تحویل داده شد. این رویکرد، نگرانیها درباره نحوه برخورد دولت سوئد با پرونده احمدرضا جلالی را افزایش داده است.
جلالی در این سالها تحت شکنجههای شدید قرار گرفته و با اعترافات اجباری در محاکمههایی که استانداردهای دادرسی عادلانه را رعایت نمیکنند، به اعدام محکوم شده است. او در زندان اوین از حقوق اولیهای همچون دسترسی به خدمات درمانی محروم است و در انفرادی، در انتظار سرنوشتی نامعلوم قرار دارد.
«شما مرا در معرض خطر اعدام رها کردید و هیچ تلاشی برای نجات جان من نکردید.» این جملات را جلالی در خردادماه امسال در یک پیام صوتی از زندان اوین خطاب به اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، بیان کرد. سخنانی که عمق ناامیدی او را از رویکرد دولت متبوعش نشان میدهد.
آرش صادقی درباره آقای جلالی نوشت:
«به تاریخ ۱۱ آذر ۹۹ دکتر جلالی برای اجرای حکم اعدام به زندان رجاییشهر منتقل شد. تمام مقامات زندان برای اجرای حکم در زندان حاضر بودند. تمام تلفنهای بند ما(بند ۴ زندان رجایی شهر) قطع شده بود.
خبر رسید که آقای جلالی در اعتصاب غذای خشک هستند.
تمام شواهد نشان میداد دکتر جلالی سپیدم صبح را نخواهد دید.
آن شب تا صبح بیدار ماندم و در کریدور بند قدم زدم. استرس تمام وجودم را فرا گرفته بود. با خودم فکر میکردم در این لحظات چه بر او و همسر و فرزندانش میگذرد؟
بعدها آقای جلالی را در بند ۴ اوین دیدم. با انواع و اقسام بیماریهایی که ماحصل زندان و اعتصابهای متعدد بود.
شرایط جسمانی و ظاهری وی هیچ شباهتی به عکسهای پیشین او نداشت. لاغر و بسیار تکیده شده بود.
۹ سال زیر حکم اعدام هر انسانی را به مرز فروپاشی میرساند.
صدای آقای جلالی و خانواده اش باشیم...»
#FreeDrJalali
#احمدرضا_جلالی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رفع حصر، تلاشی دیرهنگام برای بقای رژیمی که سقوط خود را نزدیکتر از همیشه حس میکند
✍️یکی از مخاطبان توانا
«پس از پانزده سال، حکومت جمهوری اسلامی ناگهان تصمیم به پایان دادن به حصر مهدی کروبی گرفت؛ تصمیمی که ظاهراً قرار است بهزودی شامل زهرا رهنورد و میرحسین موسوی نیز بشود. اما این اتفاق نه نشانه تغییر، نه نشانه عدالت و نه حتی یک عقبنشینی واقعی است، بلکه تنها ترفندی ناامیدانه برای نجات رژیمی است که سقوط خود را نزدیکتر از همیشه حس میکند.
رژیمی که سالها بر سیاست سرکوب، حبس، شکنجه و اعدام متکی بود، حالا دیگر توان کنترل جامعه را ندارد. از اجرای قانون حجاب اجباری عقبنشینی کرده، در مقابل اعتراضات گسترده، فقط به دستگیری و تهدید متوسل شده، و اکنون نیز بهدنبال بازگرداندن رهبران پیر و سالمند جنبش سبز به صحنه است تا شاید به کمک آنان، خشم مردمی را که دیگر هیچ امیدی به این حکومت ندارند، مهار کند. اما این بازی، بیش از آنکه مردم را آرام کند، نشاندهنده وحشت رژیم از فروپاشی قریبالوقوع خود است.
در حالی که محصورین امروز آزاد میشوند، هنوز زندانهای جمهوری اسلامی مملو از جوانانی است که به جرم آزادیخواهی در خطر اعداماند. هنوز خانوادههای بسیاری سوگوار عزیزانی هستند که در دی ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش مهسا به خاک و خون کشیده شدند. هنوز مادران دادخواه، هر هفته سر مزار فرزندانشان، فریاد عدالتخواهی سر میدهند.
این رژیم با رفع حصر پانزده سال دیرهنگام، نمیتواند منتی بر سر جامعهای بگذارد که از فقر، فساد، ناکارآمدی و جنایاتش به ستوه آمده است. اصولاً خود این حصر غیرقانونی و ظالمانه بود و حکومت، حالا که بقای خود را در خطر میبیند، با برداشتن این زنجیر، نمیتواند خشم مردم را خاموش کند.
در نهایت، حصری که از ابتدا غیرقانونی و ناعادلانه بود، رفع آن دستاوردی نیست. این رژیم اگر صداقتی داشت، باید تمامی زندانیان سیاسی را آزاد میکرد، محاکمه جنایتکاران را آغاز میکرد، و زمینه را برای یک رفراندوم واقعی جهت تعیین سرنوشت کشور فراهم میساخت. (هرچند برای این کارها هم دیر شده است) اما هیچیک از این اقدامات را انجام نداده، زیرا به اصلاحشدنی بودن خود باور ندارد. این بار فریب نمیخوریم؛ این بار، تا اجرای عدالت، ایستادهایم.
رهبران رفع حصر شده جنبش سبز، هرچند در برخی بیانیههای خود تا حدی از رژیم عبور کردهاند، هرچند فراتر از انتظاری که از آنها به عنوان مقامات سابق همین رژیم میرفت ایستادگی کردهاند، بدانند که به قول دانشجویان، بین مردم و این رژیم دریایی از خون فاصله است، مردم هم از خامنهای، هم از خمینی و هم از ۵۷ و نظام ایدئولوژیک عبور کردهاند و خواستار دموکراسی واقعی و برقراری عدالت هستند. عدالت انتقالی زمانی اتفاق میافتد که همین محصوران درباره عملکرد خود به ویژه در دهه اول این حکومت با شفافیت سخن بگویند، کمک به کشف حقیقت کنند و بابت جنایات و سرکوبهایی که در زمان مسئولیتشان اتفاق افتاد (چه مستقیم نقش داشته باشند چه تنها مطلع باشند و سکوت کرده و رضایت داده باشند) از مردم عذرخواهی کنند.»
ـ نظر شما چیست؟ آیا با این نظر موافق هستید؟
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #رفع_حصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️یکی از مخاطبان توانا
«پس از پانزده سال، حکومت جمهوری اسلامی ناگهان تصمیم به پایان دادن به حصر مهدی کروبی گرفت؛ تصمیمی که ظاهراً قرار است بهزودی شامل زهرا رهنورد و میرحسین موسوی نیز بشود. اما این اتفاق نه نشانه تغییر، نه نشانه عدالت و نه حتی یک عقبنشینی واقعی است، بلکه تنها ترفندی ناامیدانه برای نجات رژیمی است که سقوط خود را نزدیکتر از همیشه حس میکند.
رژیمی که سالها بر سیاست سرکوب، حبس، شکنجه و اعدام متکی بود، حالا دیگر توان کنترل جامعه را ندارد. از اجرای قانون حجاب اجباری عقبنشینی کرده، در مقابل اعتراضات گسترده، فقط به دستگیری و تهدید متوسل شده، و اکنون نیز بهدنبال بازگرداندن رهبران پیر و سالمند جنبش سبز به صحنه است تا شاید به کمک آنان، خشم مردمی را که دیگر هیچ امیدی به این حکومت ندارند، مهار کند. اما این بازی، بیش از آنکه مردم را آرام کند، نشاندهنده وحشت رژیم از فروپاشی قریبالوقوع خود است.
در حالی که محصورین امروز آزاد میشوند، هنوز زندانهای جمهوری اسلامی مملو از جوانانی است که به جرم آزادیخواهی در خطر اعداماند. هنوز خانوادههای بسیاری سوگوار عزیزانی هستند که در دی ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش مهسا به خاک و خون کشیده شدند. هنوز مادران دادخواه، هر هفته سر مزار فرزندانشان، فریاد عدالتخواهی سر میدهند.
این رژیم با رفع حصر پانزده سال دیرهنگام، نمیتواند منتی بر سر جامعهای بگذارد که از فقر، فساد، ناکارآمدی و جنایاتش به ستوه آمده است. اصولاً خود این حصر غیرقانونی و ظالمانه بود و حکومت، حالا که بقای خود را در خطر میبیند، با برداشتن این زنجیر، نمیتواند خشم مردم را خاموش کند.
در نهایت، حصری که از ابتدا غیرقانونی و ناعادلانه بود، رفع آن دستاوردی نیست. این رژیم اگر صداقتی داشت، باید تمامی زندانیان سیاسی را آزاد میکرد، محاکمه جنایتکاران را آغاز میکرد، و زمینه را برای یک رفراندوم واقعی جهت تعیین سرنوشت کشور فراهم میساخت. (هرچند برای این کارها هم دیر شده است) اما هیچیک از این اقدامات را انجام نداده، زیرا به اصلاحشدنی بودن خود باور ندارد. این بار فریب نمیخوریم؛ این بار، تا اجرای عدالت، ایستادهایم.
رهبران رفع حصر شده جنبش سبز، هرچند در برخی بیانیههای خود تا حدی از رژیم عبور کردهاند، هرچند فراتر از انتظاری که از آنها به عنوان مقامات سابق همین رژیم میرفت ایستادگی کردهاند، بدانند که به قول دانشجویان، بین مردم و این رژیم دریایی از خون فاصله است، مردم هم از خامنهای، هم از خمینی و هم از ۵۷ و نظام ایدئولوژیک عبور کردهاند و خواستار دموکراسی واقعی و برقراری عدالت هستند. عدالت انتقالی زمانی اتفاق میافتد که همین محصوران درباره عملکرد خود به ویژه در دهه اول این حکومت با شفافیت سخن بگویند، کمک به کشف حقیقت کنند و بابت جنایات و سرکوبهایی که در زمان مسئولیتشان اتفاق افتاد (چه مستقیم نقش داشته باشند چه تنها مطلع باشند و سکوت کرده و رضایت داده باشند) از مردم عذرخواهی کنند.»
ـ نظر شما چیست؟ آیا با این نظر موافق هستید؟
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #رفع_حصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پس از پنج سال سازمان جهانی هوانوردی، جمهوری اسلامی را با اکثریت آرا محکوم کرد
انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز PS752 بیانیهای در خصوص رای تاریخی ایکائو علیه جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر صادر کرد:
«بعد از گذشتِ بیش از پنج سال جمهوری اسلامی با اکثریت آرا در ایکائو (سازمان جهانی هوانوردی غیرنظامی) محکوم شد.
بر اساس شکایتی که توسط چهار کشور کانادا، اوکراین، بریتانیا و سوئد در هشتم ژانویهی ۲۰۲۴ در شورای ایکائو مطرح کرده بودند جمهوری اسلامی ایران موظف بود به جرایم خود در سرنگون کردن پرواز PS752 پاسخ بدهد. جمهوری اسلامی به جای پاسخگویی در زیر پا گذاشتن عهدنامهی شیکاگو که ضمانتنامهای بر تامین امنیت پروازهای غیرنظامیست، تصمیم گرفت صلاحیت شورای ایکائو را در رسیدگی به این پرونده زیر سوال ببرد. سرانجام شورای ایکائو در روز هفدهم مارس ۲۰۲۵ موضوع صلاحیت خود را در رسیدگی به این پرونده بررسی کرد و با اکثریت آرا علیه ادعاهای جمهوری اسلامی ایران رای داد.
در بیش از پنج سال گذشته جمهوری اسلامی همواره ادعا کرده بود گزارش فنی و توضیحاتش دربارهی سرنگون کردن جنایتکارانهی پرواز PS752 و قتل ۱۷۷ انسان بیگناه توسط سازمانهای بینالمللی از جمله ایکائو مورد پذیرش قرار گرفته است. انجمن خانوادههای پرواز در نوامبر ۲۰۲۱ و در گزارش فنی «دادخواهی بدون پشتیبان» با جمعآوری و بررسی تمام اسناد و مدارک موجود ثابت کرده بود توضیحات جمهوری اسلامی آمیزهای از دروغ و فریبکاریست. این گزارش در آن زمان به تمام اعضای شورای ایکائو و تصمیمگیرندگان فرستاده شده و مورد توجه شورا هم قرار گرفته بود اما جمهوری اسلامی همواره سعی میکرد با تکیه بر پروپاگاندای دروغین خود بر حقیقت خاک بپاشد و رسیدگی به جنایت نابخشودنی خود را دچار مرور زمان کند. حال با این محکومیت بر همگان معلوم است که مقبولیت این حکومت و توضیحات دروغینش تا چه اندازه در دنیا وجاهت دارد.
از چهار کشور متضرر که مسوولانه این پرونده را در شورای ایکائو مطرح کردهاند و از پرزیدنت و اعضای شورای ایکائو که با رای تاریخی خود در کنار خانوادههای جانباختگان ایستادند تشکر میکنیم. جمهوری اسلامی نیک میداند که در صورت اعتراض به این رای با پروندهی تازهای در دیوان بینالمللی دادگستری مواجه میشود. گشوده شدن پروندهی دوم علیه جمهوری اسلامی در لاهه برگ دیگری در دادخواهی علیه این حکومت ستمپیشه و جنایتکار خواهد بود. ما در انجمن خانوادههای پرواز این راه دشوار را تا پایان خواهیم پیمود و عاملین و آمرین قتل عزیزانمان را نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
#ps752justice #PS752
#دادخواهی #هواپیمای_اوکراینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز PS752 بیانیهای در خصوص رای تاریخی ایکائو علیه جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر صادر کرد:
«بعد از گذشتِ بیش از پنج سال جمهوری اسلامی با اکثریت آرا در ایکائو (سازمان جهانی هوانوردی غیرنظامی) محکوم شد.
بر اساس شکایتی که توسط چهار کشور کانادا، اوکراین، بریتانیا و سوئد در هشتم ژانویهی ۲۰۲۴ در شورای ایکائو مطرح کرده بودند جمهوری اسلامی ایران موظف بود به جرایم خود در سرنگون کردن پرواز PS752 پاسخ بدهد. جمهوری اسلامی به جای پاسخگویی در زیر پا گذاشتن عهدنامهی شیکاگو که ضمانتنامهای بر تامین امنیت پروازهای غیرنظامیست، تصمیم گرفت صلاحیت شورای ایکائو را در رسیدگی به این پرونده زیر سوال ببرد. سرانجام شورای ایکائو در روز هفدهم مارس ۲۰۲۵ موضوع صلاحیت خود را در رسیدگی به این پرونده بررسی کرد و با اکثریت آرا علیه ادعاهای جمهوری اسلامی ایران رای داد.
در بیش از پنج سال گذشته جمهوری اسلامی همواره ادعا کرده بود گزارش فنی و توضیحاتش دربارهی سرنگون کردن جنایتکارانهی پرواز PS752 و قتل ۱۷۷ انسان بیگناه توسط سازمانهای بینالمللی از جمله ایکائو مورد پذیرش قرار گرفته است. انجمن خانوادههای پرواز در نوامبر ۲۰۲۱ و در گزارش فنی «دادخواهی بدون پشتیبان» با جمعآوری و بررسی تمام اسناد و مدارک موجود ثابت کرده بود توضیحات جمهوری اسلامی آمیزهای از دروغ و فریبکاریست. این گزارش در آن زمان به تمام اعضای شورای ایکائو و تصمیمگیرندگان فرستاده شده و مورد توجه شورا هم قرار گرفته بود اما جمهوری اسلامی همواره سعی میکرد با تکیه بر پروپاگاندای دروغین خود بر حقیقت خاک بپاشد و رسیدگی به جنایت نابخشودنی خود را دچار مرور زمان کند. حال با این محکومیت بر همگان معلوم است که مقبولیت این حکومت و توضیحات دروغینش تا چه اندازه در دنیا وجاهت دارد.
از چهار کشور متضرر که مسوولانه این پرونده را در شورای ایکائو مطرح کردهاند و از پرزیدنت و اعضای شورای ایکائو که با رای تاریخی خود در کنار خانوادههای جانباختگان ایستادند تشکر میکنیم. جمهوری اسلامی نیک میداند که در صورت اعتراض به این رای با پروندهی تازهای در دیوان بینالمللی دادگستری مواجه میشود. گشوده شدن پروندهی دوم علیه جمهوری اسلامی در لاهه برگ دیگری در دادخواهی علیه این حکومت ستمپیشه و جنایتکار خواهد بود. ما در انجمن خانوادههای پرواز این راه دشوار را تا پایان خواهیم پیمود و عاملین و آمرین قتل عزیزانمان را نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
#ps752justice #PS752
#دادخواهی #هواپیمای_اوکراینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شصتمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۳۸ زندان کشور در آخرین سهشنبه ۱۴۰۳
🔸 رد اعاده دادرسی زندانی سیاسی محکوم به اعدام، حاتم اوزدمیر
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در آستانه سال نو [نوروز]، ضمن تبریک به مردم عزیز ایران و هموطنانمان در سراسر جهان و با فرارسیدن جشن ملی "چهارشنبهسوری"، آرزومند است که مقاومت مردم علیه استبداد و اعدام در ایران همچون شعلهی آتش چهارشنبه آخر سال فروزانتر شده و پایانی بر سیاهیها، اعدام، کشتار و خشونت باشد.
دیکتاتوری دینی حاکم در اسفندماه دستکم ۱۱۶ تن را اعدام کرده است. همچنین در آماری وحشتناک، ۱۱۴۸ زندانی را در سال ۱۴۰۳ سبعانه اعدام کرده و رکورد ننگین دیگری را به ثبت رسانده است.
در اقدام ضدانسانی دیگری، روز ۲۳ اسفند، یک شهروند به نام حیدر محمدی (حسنوند) در بازداشتگاه آگاهی نهاوند، زیر شکنجه مأموران به قتل رسید.
در ادامه این سرکوبها، زندانی سیاسی حاتم اوزدمیر که اکنون در زندان مرکزی ارومیه به اعدام محکوم شده است، درخواست اعاده دادرسیاش توسط دیوان عالی کشور رد شده و اجرای حکم اعدام او در هر لحظه محتمل است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" باوجود فشارهای بسیار، دومین عید نوروز را با مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب و اعدام پشت سر گذاشته و امیدوار است که در سال ۱۴۰۴ با توان و ارادهای مضاعف، در برابر احکام اعدام ایستادگی کند.
تمام حمایتها در سال گذشته برای ما ارزشمند است. از احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی، مدنی و صنفی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور سپاسگزاریم. همچنین قدردان اقشار مختلف، از جمله کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نویسندگان، هنرمندان، خانوادههای دادخواه و دانشجویانی هستیم که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم و به هر شکل با اعدام مخالفت کرده و از این کارزار حمایت کردهاند.
ما اکنون در ۳۸ زندان مختلف علیه اعدام بپاخاستهایم تا گامی کوچک در راه نجات جان هزاران زندانی محکوم به اعدام برداریم. زندانهای نظام مملو از زندانیانی است که ممکن است سال آینده اعدام شوند. از قزلحصار تا شیبان، و از زندان مرکزی تبریز تا وکیلآباد، عادلآباد، زاهدان، سنندج و ارومیه، میتوان رد جنایتهایی را گرفت که در صورت نبود اقدام جدی، محقق خواهند شد.
بهعنوان نمونه، از حدود ۱۳۰ زندانی زن در زندان لاکان، ۱۴ تن محکوم به اعدام هستند که حکم دو تن به اجرای احکام رفته است. زندان لاکان تنها یک نمونه از دهها زندان است.
در این راستا، همه زندانیان در سراسر کشور و تمامی کسانی که خواهان آزادی و عدالت هستند را فرامیخوانیم که به این کارزار پیوسته و از آن حمایت کنند.
زندانیان در کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، روز سهشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ در شصتمین هفته، در ۳۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان چوبیندر قزوین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان دیزلآباد کرمانشاه
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان میاندوآب
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
هفته شصتم – ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #حاتم_اوزدمیر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔸 رد اعاده دادرسی زندانی سیاسی محکوم به اعدام، حاتم اوزدمیر
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در آستانه سال نو [نوروز]، ضمن تبریک به مردم عزیز ایران و هموطنانمان در سراسر جهان و با فرارسیدن جشن ملی "چهارشنبهسوری"، آرزومند است که مقاومت مردم علیه استبداد و اعدام در ایران همچون شعلهی آتش چهارشنبه آخر سال فروزانتر شده و پایانی بر سیاهیها، اعدام، کشتار و خشونت باشد.
دیکتاتوری دینی حاکم در اسفندماه دستکم ۱۱۶ تن را اعدام کرده است. همچنین در آماری وحشتناک، ۱۱۴۸ زندانی را در سال ۱۴۰۳ سبعانه اعدام کرده و رکورد ننگین دیگری را به ثبت رسانده است.
در اقدام ضدانسانی دیگری، روز ۲۳ اسفند، یک شهروند به نام حیدر محمدی (حسنوند) در بازداشتگاه آگاهی نهاوند، زیر شکنجه مأموران به قتل رسید.
در ادامه این سرکوبها، زندانی سیاسی حاتم اوزدمیر که اکنون در زندان مرکزی ارومیه به اعدام محکوم شده است، درخواست اعاده دادرسیاش توسط دیوان عالی کشور رد شده و اجرای حکم اعدام او در هر لحظه محتمل است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" باوجود فشارهای بسیار، دومین عید نوروز را با مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب و اعدام پشت سر گذاشته و امیدوار است که در سال ۱۴۰۴ با توان و ارادهای مضاعف، در برابر احکام اعدام ایستادگی کند.
تمام حمایتها در سال گذشته برای ما ارزشمند است. از احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی، مدنی و صنفی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور سپاسگزاریم. همچنین قدردان اقشار مختلف، از جمله کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نویسندگان، هنرمندان، خانوادههای دادخواه و دانشجویانی هستیم که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم و به هر شکل با اعدام مخالفت کرده و از این کارزار حمایت کردهاند.
ما اکنون در ۳۸ زندان مختلف علیه اعدام بپاخاستهایم تا گامی کوچک در راه نجات جان هزاران زندانی محکوم به اعدام برداریم. زندانهای نظام مملو از زندانیانی است که ممکن است سال آینده اعدام شوند. از قزلحصار تا شیبان، و از زندان مرکزی تبریز تا وکیلآباد، عادلآباد، زاهدان، سنندج و ارومیه، میتوان رد جنایتهایی را گرفت که در صورت نبود اقدام جدی، محقق خواهند شد.
بهعنوان نمونه، از حدود ۱۳۰ زندانی زن در زندان لاکان، ۱۴ تن محکوم به اعدام هستند که حکم دو تن به اجرای احکام رفته است. زندان لاکان تنها یک نمونه از دهها زندان است.
در این راستا، همه زندانیان در سراسر کشور و تمامی کسانی که خواهان آزادی و عدالت هستند را فرامیخوانیم که به این کارزار پیوسته و از آن حمایت کنند.
زندانیان در کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، روز سهشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ در شصتمین هفته، در ۳۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان چوبیندر قزوین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان دیزلآباد کرمانشاه
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان میاندوآب
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
هفته شصتم – ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #حاتم_اوزدمیر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آرش فروزندهجمالی؛ جان شیفته آزادی
میلاد یا آرش فروزنده جمالی، متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ بود که بامداد ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد. در برگه فوت صادرشده از بیمارستان شریعتی تهران، دلیل فوت، نارسایی ارگانهای متعدد، مانند نارسایی کلیوی و نارسایی کبدی عنوان شده است. در حالی که به شهادت خانوادهاش، هیچ بیماری زمینهای نداشته است.
۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱، آرش فروزنده جمالی، ساعتی ربوده و در یک خودرو توسط نیروهای لباس شخصی نگهداری شد. به او یک بطری آب معدنی دادند که نمیدانیم حاوی چه سمی بود که حالش به شدت خراب شد، به بیمارستان مراجعه کرد و سرانجام روز ۲۸ اسفند جان سپرد.
او از جوانان آزادیخواه بود که حضوری فعال در انقلاب ملی ایران داشت. او پیشتر در پستی در اینستاگرام خود نوشته بود: مرگ در شب آزادی را به زندگی در صبح استبداد ترجیح میدهم. دادخواه خون عزیزانمان هستیم!
هایلایت استوریهای او در رابطه با انقلاب، نشان میدهد که او شیفته آزادی بود. جایی که نوشت: «در راه آزادی نه تنها قدمی به عقب نیست، بلکه لحظهای برای ایستادن هم نیست. مگر جسم، خالی از جان جا بماند.»
او به دوستانش گفته بود: «من کاری را که باید، انجام دادم و تاثیرم را گذاشتم، شک نداشته باشید که این انقلاب چه من باشم و چه نباشم، پیروز خواهد شد.»
تصاویری از آرش به جا مانده که نشان میدهد او عاشق آزادی، شادی، خانواده – به خصوص مادرش – محیط زیست و حیوانات بود. او خواستار یک زندگی نرمال بود، مثل خیلی از جوانان انقلابی ایران، اما جمهوری اسلامی جان این جوان پویا را گرفت.
آرش در دستنوشتهای برای دوست نزدیکش نوشته بود: «فردای آزادی به یاد بیاور کدام خیابان را شانهبهشانه من قدم زدی. فردای آزادی، دوباره قدم بزن به عشق، به خنده، همان خیابان را. که به خون من آزاد شد.»
https://tavaana.org/arash_frouzandeh
در یوتیوب:
https://youtu.be/P9T6Jkt5BKs
#آرش_فروزنده_جمالی #میلاد_فروزنده_جمالی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میلاد یا آرش فروزنده جمالی، متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ بود که بامداد ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد. در برگه فوت صادرشده از بیمارستان شریعتی تهران، دلیل فوت، نارسایی ارگانهای متعدد، مانند نارسایی کلیوی و نارسایی کبدی عنوان شده است. در حالی که به شهادت خانوادهاش، هیچ بیماری زمینهای نداشته است.
۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱، آرش فروزنده جمالی، ساعتی ربوده و در یک خودرو توسط نیروهای لباس شخصی نگهداری شد. به او یک بطری آب معدنی دادند که نمیدانیم حاوی چه سمی بود که حالش به شدت خراب شد، به بیمارستان مراجعه کرد و سرانجام روز ۲۸ اسفند جان سپرد.
او از جوانان آزادیخواه بود که حضوری فعال در انقلاب ملی ایران داشت. او پیشتر در پستی در اینستاگرام خود نوشته بود: مرگ در شب آزادی را به زندگی در صبح استبداد ترجیح میدهم. دادخواه خون عزیزانمان هستیم!
هایلایت استوریهای او در رابطه با انقلاب، نشان میدهد که او شیفته آزادی بود. جایی که نوشت: «در راه آزادی نه تنها قدمی به عقب نیست، بلکه لحظهای برای ایستادن هم نیست. مگر جسم، خالی از جان جا بماند.»
او به دوستانش گفته بود: «من کاری را که باید، انجام دادم و تاثیرم را گذاشتم، شک نداشته باشید که این انقلاب چه من باشم و چه نباشم، پیروز خواهد شد.»
تصاویری از آرش به جا مانده که نشان میدهد او عاشق آزادی، شادی، خانواده – به خصوص مادرش – محیط زیست و حیوانات بود. او خواستار یک زندگی نرمال بود، مثل خیلی از جوانان انقلابی ایران، اما جمهوری اسلامی جان این جوان پویا را گرفت.
آرش در دستنوشتهای برای دوست نزدیکش نوشته بود: «فردای آزادی به یاد بیاور کدام خیابان را شانهبهشانه من قدم زدی. فردای آزادی، دوباره قدم بزن به عشق، به خنده، همان خیابان را. که به خون من آزاد شد.»
https://tavaana.org/arash_frouzandeh
در یوتیوب:
https://youtu.be/P9T6Jkt5BKs
#آرش_فروزنده_جمالی #میلاد_فروزنده_جمالی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
محسن اراکی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: «حجاب یک نماد هویتی و اجتماعی است و بیاحترامی به این قانون و هنجارهای دینی، زمینهساز تخلفات گستردهتر در جامعه است.» او افزود: «زمانی که حرمت قانون شکسته شود، افراد دیگری به جرایمی چون دزدی، قتل یا ظلمهای دیگر روی خواهند آورد.»
اظهارات محسن اراکی در حالی بر لزوم رعایت حجاب به عنوان "نماد هویتی و اجتماعی" تأکید دارد که در برابر مفاسد سیستماتیک در جمهوری اسلامی، از جمله اختلاسهای گسترده مقامات ارشد، سکوت اختیار میشود. اینکه نقض حجاب اجباری را که خود محدودکننده آزادیهای فردی است، به جرایمی مانند دزدی و قتل تشبیه کنیم، نهتنها یک قیاس معالفارق و مغالطه آشکار است، بلکه نشاندهنده تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات اساسی کشور، از جمله فساد ساختاری و بیعدالتیهای گسترده، است. در حالی که مسئولان با سوءاستفاده از قدرت، سرمایههای ملی را به یغما میبرند، تمرکز بر اجبار در حجاب، بیش از آنکه دغدغه امنیت اجتماعی باشد، ابزاری برای کنترل سیاسی و سرکوب محسوب میشود.
#حجاب_اجباری #قانون_عفاف_و_حجاب #پوشش_اختیاری #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محسن اراکی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: «حجاب یک نماد هویتی و اجتماعی است و بیاحترامی به این قانون و هنجارهای دینی، زمینهساز تخلفات گستردهتر در جامعه است.» او افزود: «زمانی که حرمت قانون شکسته شود، افراد دیگری به جرایمی چون دزدی، قتل یا ظلمهای دیگر روی خواهند آورد.»
اظهارات محسن اراکی در حالی بر لزوم رعایت حجاب به عنوان "نماد هویتی و اجتماعی" تأکید دارد که در برابر مفاسد سیستماتیک در جمهوری اسلامی، از جمله اختلاسهای گسترده مقامات ارشد، سکوت اختیار میشود. اینکه نقض حجاب اجباری را که خود محدودکننده آزادیهای فردی است، به جرایمی مانند دزدی و قتل تشبیه کنیم، نهتنها یک قیاس معالفارق و مغالطه آشکار است، بلکه نشاندهنده تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات اساسی کشور، از جمله فساد ساختاری و بیعدالتیهای گسترده، است. در حالی که مسئولان با سوءاستفاده از قدرت، سرمایههای ملی را به یغما میبرند، تمرکز بر اجبار در حجاب، بیش از آنکه دغدغه امنیت اجتماعی باشد، ابزاری برای کنترل سیاسی و سرکوب محسوب میشود.
#حجاب_اجباری #قانون_عفاف_و_حجاب #پوشش_اختیاری #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پیام زندانی سیاسی مسیب رئیسی یگانه زندان یزد
باز مثل هر سال عیدمون عزاست
باز سفرههامون خالی بدون غذاست
این ظلم در حق این همه زندانی کار قوه قضاست
به قدری غرق در فساد است
نمازشان به وقت قضاست
کشورهای دیگر به دنبال حیات تو فضاست
مردم ما در پی گرفتن نذری غذاست
باز امسال عید نداریم
ـ مسیب رئیسی یگانه در تاریخ اسفند ماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود واقع در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اما در کارتکس زندان تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ را نوشتهاند.
اواسط مهرماه سال گذشته، این زندانی به صورت تنبیهی به سلول انفرادی منتقل شد و تا اوایل آبان ماه را در آنجا بسر برد.
او در آذرماه سال گذشته، توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری مجموعا به بیست و سه سال و هشت ماه حبس محکوم شد که مدت ۷ سال از این میزان حبس تایید شده است. او همچنین به ده سال تبعید به استان یزد محکوم شده است. او در آذر ماه ۱۴۰۳ بدون اطلاع قبلی و بدون فرصت ملاقات و اطلاع به خانواده و حتی جمعآوری وسایل شخصی، به شهرستان یزد انتقال داده شد.
مسیب رئیسی یگانه، متولد ۱۳۶۲ پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود سابقه بازداشت و تحمل حبس را داشته است.
#نوروز #نوروز۱۴۰۴ #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
باز مثل هر سال عیدمون عزاست
باز سفرههامون خالی بدون غذاست
این ظلم در حق این همه زندانی کار قوه قضاست
به قدری غرق در فساد است
نمازشان به وقت قضاست
کشورهای دیگر به دنبال حیات تو فضاست
مردم ما در پی گرفتن نذری غذاست
باز امسال عید نداریم
ـ مسیب رئیسی یگانه در تاریخ اسفند ماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود واقع در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اما در کارتکس زندان تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ را نوشتهاند.
اواسط مهرماه سال گذشته، این زندانی به صورت تنبیهی به سلول انفرادی منتقل شد و تا اوایل آبان ماه را در آنجا بسر برد.
او در آذرماه سال گذشته، توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری مجموعا به بیست و سه سال و هشت ماه حبس محکوم شد که مدت ۷ سال از این میزان حبس تایید شده است. او همچنین به ده سال تبعید به استان یزد محکوم شده است. او در آذر ماه ۱۴۰۳ بدون اطلاع قبلی و بدون فرصت ملاقات و اطلاع به خانواده و حتی جمعآوری وسایل شخصی، به شهرستان یزد انتقال داده شد.
مسیب رئیسی یگانه، متولد ۱۳۶۲ پیش از این نیز از بابت فعالیت های خود سابقه بازداشت و تحمل حبس را داشته است.
#نوروز #نوروز۱۴۰۴ #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
انیسا فنائیان، شهروند بهائی ساکن سمنان، پیش از شروع محکومیت زندان، در نامهای خطاب به دو فرزندش، شکیب و ستاره، نوشت:
«ممکن است بپرسید چرا ما و بسیاری دیگر اینطور مجازات شدهایم؟ این به خاطر آن است که ما بهایی هستیم و معتقدیم که خداوند همه انسانها را، صرفنظر از نژاد یا جنسیت یا پیشینهشان، برابر آفریده است. به همین دلیل، دولت ایران میخواهد حق موجودیت ما را انکار کند.»
او در این نامه، که پیش از آغاز حکم هفتسالهاش نوشته است، به شرح دلایل بازداشت خود پرداخته و از فعالیتهایی که منجر به دستگیریاش شد، سخن گفته است:
«برای چند ماه، من و یک دوستم از کودکان افغان پناهنده در روستایی نهچندان دور از خانهمان دیدار میکردیم. آنها در شرایط بسیار بدی زندگی و کار میکنند، تقریباً بردهداری مدرن. ما آنها را از خانههایشان با ماشینمان برمیداشتیم و به مدرسه میبردیم. ما همچنین برایشان کتاب میآوردیم و به آنها در مطالعهشان کمک میکردیم. بعد، ناگهان مأموران اطلاعاتی دولت به خانههای ما آمدند و من و دوستم را دستگیر کردند.»
او در ادامه، اتهاماتی که به او نسبت داده شده را شرح میدهد:
«به خاطر اینکه من از این کودکان نیازمند مراقبت میکردم و آشکارا به خاطر اینکه بهایی هستم، من توسط دادگاه انقلاب سمنان به تشکیل گروههایی برای اقدام علیه امنیت ملی، فعالیتهای آموزشی و تبلیغ علیه شریعت اسلام و تبلیغات علیه نظام محکوم شدم.»
او با اشاره به بازجوییهایش مینویسد:
«بازجوها همچنین میپرسیدند: چرا دوستان مسلمان دارید؟ چرا آنها به خانه شما میآیند؟ چرا شما به خانه آنها میروید؟ من گفتم: من در یک کشور مسلمان زندگی میکنم، پس دوستان مسلمان دارم. چه اشکالی دارد؟»
فنائیان در این نامه بر پایبندی خود به باورهایش تأکید کرده و مینویسد:
«زندانبانان فکر میکنند که زندان باعث میشود من دینم را تغییر دهم. البته که نه. این ایمان مرا قویتر میکند. من چیز بسیار ارزشمندی در قلبم دارم، پس چرا باید آن را از دست بدهم؟»
او در پایان، با اشاره به آینده فرزندانش، چنین مینویسد:
«ایران کشور بسیار زیبایی است. ایرانیان تواناییهای زیادی دارند، طبیعت شگفتانگیز است و ما تاریخ بزرگی را به اشتراک میگذاریم. مطمئنم اگر بتوانیم به یکدیگر احترام بگذاریم، آینده روشنی خواهیم داشت.»
برای خواندن متن کامل، اسلایدها را بخوانید یا به لینک زیر بروید:
https://tinyurl.com/38hn2rd6
انیسا فنائیان، روز ۲۱ اسفند ماه ۱۴۰۳ برای اجرای حکم بازداشت شد.
انیسا فنائیان، خواهرزاده عطاالله رضوانی است که در سال ۱۳۹۲ در بندرعباس به قتل رسید و پرونده او با وجود شواهد ارائهشده توسط مرجع انتظامی و نظریه پزشکی قانونی پرونده با صدور قرار منع تعقیب مختومه شد.
این احکام و اتهامات در حالی صادر شدهاند که جامعه بهائیان ایران همواره با محدودیتها و فشارهای متعددی مواجه بوده و فعالیتهای آنها بهطور سیستماتیک تحت نظارت و سرکوب قرار گرفته است.
#انیسا_فنائیان #بیانیه #زندانی_عقیدتی #بهائی #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«ممکن است بپرسید چرا ما و بسیاری دیگر اینطور مجازات شدهایم؟ این به خاطر آن است که ما بهایی هستیم و معتقدیم که خداوند همه انسانها را، صرفنظر از نژاد یا جنسیت یا پیشینهشان، برابر آفریده است. به همین دلیل، دولت ایران میخواهد حق موجودیت ما را انکار کند.»
او در این نامه، که پیش از آغاز حکم هفتسالهاش نوشته است، به شرح دلایل بازداشت خود پرداخته و از فعالیتهایی که منجر به دستگیریاش شد، سخن گفته است:
«برای چند ماه، من و یک دوستم از کودکان افغان پناهنده در روستایی نهچندان دور از خانهمان دیدار میکردیم. آنها در شرایط بسیار بدی زندگی و کار میکنند، تقریباً بردهداری مدرن. ما آنها را از خانههایشان با ماشینمان برمیداشتیم و به مدرسه میبردیم. ما همچنین برایشان کتاب میآوردیم و به آنها در مطالعهشان کمک میکردیم. بعد، ناگهان مأموران اطلاعاتی دولت به خانههای ما آمدند و من و دوستم را دستگیر کردند.»
او در ادامه، اتهاماتی که به او نسبت داده شده را شرح میدهد:
«به خاطر اینکه من از این کودکان نیازمند مراقبت میکردم و آشکارا به خاطر اینکه بهایی هستم، من توسط دادگاه انقلاب سمنان به تشکیل گروههایی برای اقدام علیه امنیت ملی، فعالیتهای آموزشی و تبلیغ علیه شریعت اسلام و تبلیغات علیه نظام محکوم شدم.»
او با اشاره به بازجوییهایش مینویسد:
«بازجوها همچنین میپرسیدند: چرا دوستان مسلمان دارید؟ چرا آنها به خانه شما میآیند؟ چرا شما به خانه آنها میروید؟ من گفتم: من در یک کشور مسلمان زندگی میکنم، پس دوستان مسلمان دارم. چه اشکالی دارد؟»
فنائیان در این نامه بر پایبندی خود به باورهایش تأکید کرده و مینویسد:
«زندانبانان فکر میکنند که زندان باعث میشود من دینم را تغییر دهم. البته که نه. این ایمان مرا قویتر میکند. من چیز بسیار ارزشمندی در قلبم دارم، پس چرا باید آن را از دست بدهم؟»
او در پایان، با اشاره به آینده فرزندانش، چنین مینویسد:
«ایران کشور بسیار زیبایی است. ایرانیان تواناییهای زیادی دارند، طبیعت شگفتانگیز است و ما تاریخ بزرگی را به اشتراک میگذاریم. مطمئنم اگر بتوانیم به یکدیگر احترام بگذاریم، آینده روشنی خواهیم داشت.»
برای خواندن متن کامل، اسلایدها را بخوانید یا به لینک زیر بروید:
https://tinyurl.com/38hn2rd6
انیسا فنائیان، روز ۲۱ اسفند ماه ۱۴۰۳ برای اجرای حکم بازداشت شد.
انیسا فنائیان، خواهرزاده عطاالله رضوانی است که در سال ۱۳۹۲ در بندرعباس به قتل رسید و پرونده او با وجود شواهد ارائهشده توسط مرجع انتظامی و نظریه پزشکی قانونی پرونده با صدور قرار منع تعقیب مختومه شد.
این احکام و اتهامات در حالی صادر شدهاند که جامعه بهائیان ایران همواره با محدودیتها و فشارهای متعددی مواجه بوده و فعالیتهای آنها بهطور سیستماتیک تحت نظارت و سرکوب قرار گرفته است.
#انیسا_فنائیان #بیانیه #زندانی_عقیدتی #بهائی #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام توانا، این ویدیو مربوط به آبان ماه ۱۴۰۱ و شهر مهاباد هستش، شما قبلا منتشرش کرده بودین. بیمناسبت نیست، که امروز که چهارشنبهسوری است و مردم از آتش میپرند، این ویدیو رو بازنشر کنید.
ارتباطش با چهارشنبهسوری رو هم مردم بهتر میدونن.
ـ پیام و ویدیوی ارسالی مخاطبان
#چهارشنبه_سوری #نه_به_جمهورى_اسلامى #زن_زندگی_آزادی #مهاباد #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ارتباطش با چهارشنبهسوری رو هم مردم بهتر میدونن.
ـ پیام و ویدیوی ارسالی مخاطبان
#چهارشنبه_سوری #نه_به_جمهورى_اسلامى #زن_زندگی_آزادی #مهاباد #ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیو که در نزدیک زندان وکیلآباد مشهد در آخرین روزهای سال ۱۴۰۳ ضبط شده، میگوید زندگی کنیم، ولی انسانهتی شریفی که در زندان هستند را فراموش نکنیم.
او نام چند نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان وکیلآباد مشهد را میگوید. (چند نفر از آنها اینک با پابند الکترونیکی تحت نظارت هستند)
لازم به ذکر است، بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی از حق مرخصی محروم مانده و ایام نوروز را در زندانها سر میکنند.
برخی از زندانیان سالهاست که حتی ساعتی مرخصی نداشتهاند و عزیزان خود را از دست دادهاند و نتوانستهاند در هیچ مراسمی شرکت کنند.
#نوروز #نوروز۱۴۰۴ #زنذانیان_سیاسی #نوروز_در_زندان #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نام چند نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان وکیلآباد مشهد را میگوید. (چند نفر از آنها اینک با پابند الکترونیکی تحت نظارت هستند)
لازم به ذکر است، بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی از حق مرخصی محروم مانده و ایام نوروز را در زندانها سر میکنند.
برخی از زندانیان سالهاست که حتی ساعتی مرخصی نداشتهاند و عزیزان خود را از دست دادهاند و نتوانستهاند در هیچ مراسمی شرکت کنند.
#نوروز #نوروز۱۴۰۴ #زنذانیان_سیاسی #نوروز_در_زندان #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech