سبزیفروش فرمانبر؛ تابلویی که حقیقت را پنهان میکند!
پیام همراهان
در یکی از تأملبرانگیزترین نوشتههای سیاسی سده گذشته، واتسلاف هاول – نویسنده، نمایشنامهنویس و رئیسجمهور بعدی چک – از یک سبزیفروش ساده سخن میگوید که در ویترین مغازهاش تابلویی نصب کرده: «کارگران جهان متحد شوید!»
او این شعار را نه از سر باور، بلکه از سر ترس و عادت آویخته است. او میداند که نادیده گرفتن این «وظیفهی نمایشی» ممکن است هزینه داشته باشد؛ پس تن میدهد. در ظاهر، این یک حرکت بیاهمیت است؛ اما بهزعم هاول، همین رفتارهای ظاهراً بیخطر، ستونهای رژیمهای تمامیتخواه را نگاه میدارند.
هاول نشان میدهد که قدرت نظامهای توتالیتر، فقط در اسلحه و زندان نیست؛ بلکه در نمایشهای روزمرهی اطاعت از سوی شهروندان است. هر فردی که تابلو را بیاعتقاد نصب میکند، هر کارمندی که شعار را بدون فکر تکرار میکند، و هر انسانی که از ترس یا مصلحت، دروغ رسمی را بازتولید میکند، بخشی از ماشین سرکوب میشود.
اما همین سبزیفروش، اگر تصمیم بگیرد تابلو را برندارد، اگر دروغ را تکرار نکند، حتی بیسروصدا، در حقیقت زندگی کرده است. این، بهزعم هاول، یک کنش سیاسی است. مقاومتی آرام اما ریشهدار.
ما امروز در ایران، زیر سایهی رژیمی زندگی میکنیم که مانند همهی حکومتهای تمامیتخواه، از طریق ترس و نمایش وفاداری ظاهری ادامه مییابد. نه فقط با سرکوب، که با سکوت، با همراهی ناخواسته، با آیینهای تکرارشوندهی دروغ.
تکرار شعارها، حضور در مراسم حکومتی، امضای طومارهای فرمایشی، یا حتی فقط وانمود کردن به همراهی — همه تابلوهاییاند در ویترین زندگیمان.
شاید وقت آن رسیده باشد که تابلو را برداریم.
نه لزوماً با فریاد،
بلکه با حقیقت.
#واتسلاو_هاول #قدرت_بی_قدرتان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری__مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام همراهان
در یکی از تأملبرانگیزترین نوشتههای سیاسی سده گذشته، واتسلاف هاول – نویسنده، نمایشنامهنویس و رئیسجمهور بعدی چک – از یک سبزیفروش ساده سخن میگوید که در ویترین مغازهاش تابلویی نصب کرده: «کارگران جهان متحد شوید!»
او این شعار را نه از سر باور، بلکه از سر ترس و عادت آویخته است. او میداند که نادیده گرفتن این «وظیفهی نمایشی» ممکن است هزینه داشته باشد؛ پس تن میدهد. در ظاهر، این یک حرکت بیاهمیت است؛ اما بهزعم هاول، همین رفتارهای ظاهراً بیخطر، ستونهای رژیمهای تمامیتخواه را نگاه میدارند.
هاول نشان میدهد که قدرت نظامهای توتالیتر، فقط در اسلحه و زندان نیست؛ بلکه در نمایشهای روزمرهی اطاعت از سوی شهروندان است. هر فردی که تابلو را بیاعتقاد نصب میکند، هر کارمندی که شعار را بدون فکر تکرار میکند، و هر انسانی که از ترس یا مصلحت، دروغ رسمی را بازتولید میکند، بخشی از ماشین سرکوب میشود.
اما همین سبزیفروش، اگر تصمیم بگیرد تابلو را برندارد، اگر دروغ را تکرار نکند، حتی بیسروصدا، در حقیقت زندگی کرده است. این، بهزعم هاول، یک کنش سیاسی است. مقاومتی آرام اما ریشهدار.
ما امروز در ایران، زیر سایهی رژیمی زندگی میکنیم که مانند همهی حکومتهای تمامیتخواه، از طریق ترس و نمایش وفاداری ظاهری ادامه مییابد. نه فقط با سرکوب، که با سکوت، با همراهی ناخواسته، با آیینهای تکرارشوندهی دروغ.
تکرار شعارها، حضور در مراسم حکومتی، امضای طومارهای فرمایشی، یا حتی فقط وانمود کردن به همراهی — همه تابلوهاییاند در ویترین زندگیمان.
شاید وقت آن رسیده باشد که تابلو را برداریم.
نه لزوماً با فریاد،
بلکه با حقیقت.
#واتسلاو_هاول #قدرت_بی_قدرتان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری__مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍31💯5🕊4❤3
صبح روز شنبه، چهارم مردادماه، ماموران زندان قزلحصار کرج با حضور بیش از ۱۰۰ نیروی مسلح دیگر، به بند سیاسی واحد چهار این زندان یورش بردند و زندانیان را با ایراد ضربوجرح به سلول انفرادی منتقل کردند.
هدف از حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، سرکوب زندانیان سیاسی فعال در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بوده است.
نام سرکوبگرانی که به زندانیان حمله کردند منتشر شده است:
اللهکرم عزیزی، رئیس زندان
حسن قبادی، معاون زندان
اسماعیل فرجینژاد
حسین کمرهای، رئیس حفاظت
رحیم فیضی، احمد شیرازی و محمد سبزهمکان از کارمندان حفاظت
فلاح، زندانبان بند
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
#از_قزلحصار_بگو #نه_به_اعدام #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
هدف از حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، سرکوب زندانیان سیاسی فعال در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بوده است.
نام سرکوبگرانی که به زندانیان حمله کردند منتشر شده است:
اللهکرم عزیزی، رئیس زندان
حسن قبادی، معاون زندان
اسماعیل فرجینژاد
حسین کمرهای، رئیس حفاظت
رحیم فیضی، احمد شیرازی و محمد سبزهمکان از کارمندان حفاظت
فلاح، زندانبان بند
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
#از_قزلحصار_بگو #نه_به_اعدام #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔17❤3🕊2
شب گذشته پنجشنبه ۹ مردادماه، ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه فردی مسلح به سلاح سرد، به منزل مسکونی علیرضا محمدی، دادستان رفسنجان، به او حمله کرده و ضرباتی به گردن و کتف او وارد کرده است. به گزارش خبرگزاری «میزان» متهم متواری شده است.
«ایسنا» به نقل از رئیس کل دادگستری استان کرمان نوشت:
«دادستان رفسنجان بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.»
رفسنجان در استان کرمان قرار دارد.
در ماههای گذشته حمله به قضات قوه قضائیه جمهوری اسلامی و دادستانها افزایش داشته است. مرگ علی رازینی، محمد مقیسه، حسینعلی نیری هم نقطه اوج این حملات بوده است.
همچنین اوایل خردادماه، قاضی احسان باقری، رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری ۲ شیراز، به دلیل حمله فردی ناشناس به قتل رسید.
جمهوری اسلامی حتی از تامین امنیت عوامل خود هم ناتوان است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #رفسنجان
@Tavaana_TavaanaTech
«ایسنا» به نقل از رئیس کل دادگستری استان کرمان نوشت:
«دادستان رفسنجان بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.»
رفسنجان در استان کرمان قرار دارد.
در ماههای گذشته حمله به قضات قوه قضائیه جمهوری اسلامی و دادستانها افزایش داشته است. مرگ علی رازینی، محمد مقیسه، حسینعلی نیری هم نقطه اوج این حملات بوده است.
همچنین اوایل خردادماه، قاضی احسان باقری، رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری ۲ شیراز، به دلیل حمله فردی ناشناس به قتل رسید.
جمهوری اسلامی حتی از تامین امنیت عوامل خود هم ناتوان است.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #رفسنجان
@Tavaana_TavaanaTech
👍36😍6👌4❤3
صدای زندانیان باشیم
مهدی یراحی، هنرمند مردمی، با انتشار پستی در شبکه اکس، با هشتگ
#از_قزلحصار_بگو از زندانیان زندان قزلحصار کرج نوشت.
زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در سختترین شرایط دست به اعتصاب غذا زدهاند.
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی شنبه جهارم مردادماه به بند زندان قزلحصار حمله کردند مهدی حسنی و بهروز احسانی را اعدام کردند و سعید ماسوری را هم به زندان زاهدان تبعید کردند. زندانیان دیگر این زندان را هم به انفرادی منتقل کردند.
سرکوب و ضربوجرح این زندانیان به دلیل کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» صورت گرفته است.
زرتشت احمدیراغب، لقمان امینپور، اکبر باقری، میثم دهبانزاده، سپهر امامجمعه، احمدرضا حائری، اسدالله هادی، رضا محمدحسینی، ابوالحسن منتظر، علی معزی، آرشام رضایی، خسرو رهنما، رضا سلمانزاده، محمد شافعی، حمزه سواری، مصطفی زمانی و صلاحالدین ضیائی از زندانیانی هستند که پس از حمله به سلول انفرادی منتقل شدند.
صدایشان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی یراحی، هنرمند مردمی، با انتشار پستی در شبکه اکس، با هشتگ
#از_قزلحصار_بگو از زندانیان زندان قزلحصار کرج نوشت.
زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در سختترین شرایط دست به اعتصاب غذا زدهاند.
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی شنبه جهارم مردادماه به بند زندان قزلحصار حمله کردند مهدی حسنی و بهروز احسانی را اعدام کردند و سعید ماسوری را هم به زندان زاهدان تبعید کردند. زندانیان دیگر این زندان را هم به انفرادی منتقل کردند.
سرکوب و ضربوجرح این زندانیان به دلیل کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» صورت گرفته است.
زرتشت احمدیراغب، لقمان امینپور، اکبر باقری، میثم دهبانزاده، سپهر امامجمعه، احمدرضا حائری، اسدالله هادی، رضا محمدحسینی، ابوالحسن منتظر، علی معزی، آرشام رضایی، خسرو رهنما، رضا سلمانزاده، محمد شافعی، حمزه سواری، مصطفی زمانی و صلاحالدین ضیائی از زندانیانی هستند که پس از حمله به سلول انفرادی منتقل شدند.
صدایشان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
❤47🕊8💔5👍2
۲۲۶ روز از بازداشت و بلاتکلیفی امیرحسین موسوی میگذرد.
خواهر امیرحسین موسوی، متهم سیاسی، با انتشار پستی در شبکه اکس نوشت:
«۲۲۶ روز است که پاره تنمان را بلاتکلیف در شرایط سخت نگه داشتید. این شاید برای شما فقط یک عدد است اما برای ما هر روزش هر ساعت و دقیقه اش یک عمر است یک آه است که جگرمان را می سوزاند و قلبمان را می فشارد اما امیدمان به شما نه، فقط به خداست که پناه مظلومان در بند است»
امیرحسین موسوی، فعال فضای مجازی ۳۹ ساله است که در تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۴۰۳ زمانی که همراه با همسرش، شبنم حسینزاده، برای سفر به کیش به فرودگاه مهرآباد مراجعه کرده بود، توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت شد. این بازداشت که به مدت دو هفته مخفی نگه داشته شد، در نهایت رسانهای شد. هدف از مخفی نگهداشتن بازداشت، امکان دسترسی به حساب کاربری امیرحسین و کسب اطلاعات بیشتر برای شناسایی هویت دیگر فعالان فضای مجازی بوده است.
از یاد نبریم بلاتکلیف نگهداشتن عامدانه، یکی از روش هایی است که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با همکاری دستگاه قضایی برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی استفاده میکنند. این اقدام غیر قانونی در حالی است که صدور و تمدید قرار بازداشت، قانونا میبایست مستند به مدارک و شواهد قانونی و با توجه به وضعیت، اتهام انتسابی و شرایط متهم صادر شود.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #امیرحسین_موسوی
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
خواهر امیرحسین موسوی، متهم سیاسی، با انتشار پستی در شبکه اکس نوشت:
«۲۲۶ روز است که پاره تنمان را بلاتکلیف در شرایط سخت نگه داشتید. این شاید برای شما فقط یک عدد است اما برای ما هر روزش هر ساعت و دقیقه اش یک عمر است یک آه است که جگرمان را می سوزاند و قلبمان را می فشارد اما امیدمان به شما نه، فقط به خداست که پناه مظلومان در بند است»
امیرحسین موسوی، فعال فضای مجازی ۳۹ ساله است که در تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۴۰۳ زمانی که همراه با همسرش، شبنم حسینزاده، برای سفر به کیش به فرودگاه مهرآباد مراجعه کرده بود، توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت شد. این بازداشت که به مدت دو هفته مخفی نگه داشته شد، در نهایت رسانهای شد. هدف از مخفی نگهداشتن بازداشت، امکان دسترسی به حساب کاربری امیرحسین و کسب اطلاعات بیشتر برای شناسایی هویت دیگر فعالان فضای مجازی بوده است.
از یاد نبریم بلاتکلیف نگهداشتن عامدانه، یکی از روش هایی است که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با همکاری دستگاه قضایی برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی استفاده میکنند. این اقدام غیر قانونی در حالی است که صدور و تمدید قرار بازداشت، قانونا میبایست مستند به مدارک و شواهد قانونی و با توجه به وضعیت، اتهام انتسابی و شرایط متهم صادر شود.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #امیرحسین_موسوی
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔30👎1
آیدا یونسی، خواهر زندانی سیاسی علی یونسی از درگذشت پدربزرگش خبر داد و نوشت:
«پدربزرگم روز گذشته فوت شد، پدربزرگى كه با وجود سختىهای زندگى هميشه بذلهگو و خندان بود. با وجود اينكه از ماهها پيش از بيمارى سخت رنج ميبرد، نگذاشتند كه على و پدرم براى ديدار آخر به ديدنش بروند.
هميشه با على تخته بازى ميكرد و آخرين بارى هم كه با على چند ماه پيش تلفنى حرف زد بهش ميگفت على جان يادت باشه ٦ به ١ بهم باختى.
تا آخرين روزها هميشه جوياى حال على و پدرم بود.
پدرم را در خانه پدربزرگ و مادربزرگم در شاهرود بازداشت كردند، خاطره تلخى كه تا همين روزهاى آخر پدربزرگم را آزار ميداد.»
با وجود اینکه بر اساس ماده ۵۲۰ قانون آیین دادرسی کیفری، مواردی مانند بیماری حاد یا فوت بستگان نسبی و سببی درجه یک، به تشخیص دادستان، حداکثر تا پنج روز مرخصی مجاز در نظر گرفته شده است؛ اما جمهوری اسلامی بهعمد دست به آزار و اذیت خانواده زندانیان میزند آزار و اذیت به این شکل، در واقع نوعی شکنجه است.
برای دیدار آخر به میریوسف یونسی زندانی سیاسی برای ملاقات با پدر بیمار و پیرش مرخصی ندادند. به علی دانشجوی نخبه برای دیدار با پدربزرگ بیمارش مرخصی ندادند.
صدای زندانیان باشیم
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #علی_یونسی
@Tavaana_TavaanaTech
«پدربزرگم روز گذشته فوت شد، پدربزرگى كه با وجود سختىهای زندگى هميشه بذلهگو و خندان بود. با وجود اينكه از ماهها پيش از بيمارى سخت رنج ميبرد، نگذاشتند كه على و پدرم براى ديدار آخر به ديدنش بروند.
هميشه با على تخته بازى ميكرد و آخرين بارى هم كه با على چند ماه پيش تلفنى حرف زد بهش ميگفت على جان يادت باشه ٦ به ١ بهم باختى.
تا آخرين روزها هميشه جوياى حال على و پدرم بود.
پدرم را در خانه پدربزرگ و مادربزرگم در شاهرود بازداشت كردند، خاطره تلخى كه تا همين روزهاى آخر پدربزرگم را آزار ميداد.»
با وجود اینکه بر اساس ماده ۵۲۰ قانون آیین دادرسی کیفری، مواردی مانند بیماری حاد یا فوت بستگان نسبی و سببی درجه یک، به تشخیص دادستان، حداکثر تا پنج روز مرخصی مجاز در نظر گرفته شده است؛ اما جمهوری اسلامی بهعمد دست به آزار و اذیت خانواده زندانیان میزند آزار و اذیت به این شکل، در واقع نوعی شکنجه است.
برای دیدار آخر به میریوسف یونسی زندانی سیاسی برای ملاقات با پدر بیمار و پیرش مرخصی ندادند. به علی دانشجوی نخبه برای دیدار با پدربزرگ بیمارش مرخصی ندادند.
صدای زندانیان باشیم
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #علی_یونسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔34🕊24❤2
Forwarded from کلاس و کتاب توانا
صدها مقام و سیاستمدار در روزهای ۳۱ جولای و یکم آگوست (نهم و دهم مردادماه) در فنلاند گرد هم آمدند تا پنجاهمین سالگرد «سند نهایی هلسینکی» را جشن بگیرند.
از نشست هلسینکی چه میدانیم؟
جنبشهای مدنی که پس از امضای قطعنامه نهایی هلسینکی در بلوک شرق ظهور کردند، هدفی مشترک را دنبال میکردند که پایانبخشیدن به سرکوب حکومتی حقوق بنیادین شهروندان بود. هدف این جنبشها تحکیم مفاد بخش هفتم اعلام اصول قطعنامه نهایی هلسینکی بودند، «حقوق بشر و آزادیهای بنیادین، از جمله آزادی عقیده و بیان و باور دینی احترام بگذارند» و «منطبق با اصول و مقاصد مندرج در منشور سازمان ملل متحد و بیانیه جهانی حقوق بشر عمل نمایند». به علاوه، بخش هفتم بر حق برخورداری از حریم خصوصی، آزادی اندیشه، اخبار و اطلاعات، بیان، و رفت و آمد افراد تاکید میکند و مجازاتهای بیرحمانه و غیرعادی و حبس خودسرانه را ممنوع میشمارد. شهروندان اتحاد جماهیر شوروی و شهروندان دولتهای اقماری آن برای رسیدن به چنین اهدافی به برپایی کارازرهای سیاسی پرداختند و جهت مستندسازی و انتشار موارد سرپیچی دولتهای خود از تعهدات هلسینکی گروههای ناظر تشکیل دادند.
با گذشت زمان این شهروندان خواهان اصلاحات سیاسی در کشورهایشان شدند. دگردیسی رژیمهای کمونیستی به نظامهای سیاسی آزاد و دموکراتیک هدف غایی بود که بدان چشم دوخته بودند.
آنها توانستند با کمک مجامع بینالمللی و البته اتحاد خود به دموکراسی دست یابند.
درباره فرآیند هلسینکی و سقوط رژیم های کمونیست در اروپا بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/helsinki/
#مطالعه_موردی #دموکراسی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
از نشست هلسینکی چه میدانیم؟
جنبشهای مدنی که پس از امضای قطعنامه نهایی هلسینکی در بلوک شرق ظهور کردند، هدفی مشترک را دنبال میکردند که پایانبخشیدن به سرکوب حکومتی حقوق بنیادین شهروندان بود. هدف این جنبشها تحکیم مفاد بخش هفتم اعلام اصول قطعنامه نهایی هلسینکی بودند، «حقوق بشر و آزادیهای بنیادین، از جمله آزادی عقیده و بیان و باور دینی احترام بگذارند» و «منطبق با اصول و مقاصد مندرج در منشور سازمان ملل متحد و بیانیه جهانی حقوق بشر عمل نمایند». به علاوه، بخش هفتم بر حق برخورداری از حریم خصوصی، آزادی اندیشه، اخبار و اطلاعات، بیان، و رفت و آمد افراد تاکید میکند و مجازاتهای بیرحمانه و غیرعادی و حبس خودسرانه را ممنوع میشمارد. شهروندان اتحاد جماهیر شوروی و شهروندان دولتهای اقماری آن برای رسیدن به چنین اهدافی به برپایی کارازرهای سیاسی پرداختند و جهت مستندسازی و انتشار موارد سرپیچی دولتهای خود از تعهدات هلسینکی گروههای ناظر تشکیل دادند.
با گذشت زمان این شهروندان خواهان اصلاحات سیاسی در کشورهایشان شدند. دگردیسی رژیمهای کمونیستی به نظامهای سیاسی آزاد و دموکراتیک هدف غایی بود که بدان چشم دوخته بودند.
آنها توانستند با کمک مجامع بینالمللی و البته اتحاد خود به دموکراسی دست یابند.
درباره فرآیند هلسینکی و سقوط رژیم های کمونیست در اروپا بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/helsinki/
#مطالعه_موردی #دموکراسی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17❤4
Forwarded from گفتوشنود
بیش از دو هزار نفر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور بیانیهای، با اشاره به کشته شدن قاسم سلیمانی با دستور دونالد ترامپ، در دوره اول ریاستجمهوریاش اعلام کردند که «خون و مال ترامپ» حلال است.
در این بیانیه که جمعه ۱۰ مرداد منتشر شد، آمده است: «دوران خویشتنداری و صبر انقلابی به پایان رسیده و زین پس، خون و مال ترامپ، حلال بوده و انتقام خون سلیمانی بر هر زن و مرد مسلمان و آزادیخواه واجب است.»
پیش از این نیز ترامپ بهدلیل صدور دستور حملهای که به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، انجامید، از سوی مقامهای جمهوری اسلامی، از جمله فرماندهان سپاه، تهدید به مرگ شده بود.
در بخش دیگری از این بیانیه همچنین به اظهارات ترامپ علیه خامنهای اشاره شده و آمده است که این اظهارات ترامپ «هرگز نمیتواند بیپاسخ بماند. او باید بداند که ملتهای مسلمان و غیرتمند، دهانی را که به تهدید مقام رفیع ولایت و رهبری جهان اسلام باز شود، با مشتهای پولادین خود خرد خواهند کرد.»
کسانی همچون احمد خاتمی، علیرضا اعرافی، عباس کعبی و جواد فاضل لنکرانی از امضاکنندگان این بیانیه هستند.
پیشتر ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، دو مرجع تقلید شیعه در قم، بدون اشاره مستقیم به دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تهدیدکنندگان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را «محارب» خواندند.
#فتوا #محارب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بیش از دو هزار نفر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور بیانیهای، با اشاره به کشته شدن قاسم سلیمانی با دستور دونالد ترامپ، در دوره اول ریاستجمهوریاش اعلام کردند که «خون و مال ترامپ» حلال است.
در این بیانیه که جمعه ۱۰ مرداد منتشر شد، آمده است: «دوران خویشتنداری و صبر انقلابی به پایان رسیده و زین پس، خون و مال ترامپ، حلال بوده و انتقام خون سلیمانی بر هر زن و مرد مسلمان و آزادیخواه واجب است.»
پیش از این نیز ترامپ بهدلیل صدور دستور حملهای که به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، انجامید، از سوی مقامهای جمهوری اسلامی، از جمله فرماندهان سپاه، تهدید به مرگ شده بود.
در بخش دیگری از این بیانیه همچنین به اظهارات ترامپ علیه خامنهای اشاره شده و آمده است که این اظهارات ترامپ «هرگز نمیتواند بیپاسخ بماند. او باید بداند که ملتهای مسلمان و غیرتمند، دهانی را که به تهدید مقام رفیع ولایت و رهبری جهان اسلام باز شود، با مشتهای پولادین خود خرد خواهند کرد.»
کسانی همچون احمد خاتمی، علیرضا اعرافی، عباس کعبی و جواد فاضل لنکرانی از امضاکنندگان این بیانیه هستند.
پیشتر ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، دو مرجع تقلید شیعه در قم، بدون اشاره مستقیم به دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تهدیدکنندگان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را «محارب» خواندند.
#فتوا #محارب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎31❤8😍1
حساب رسمی فارسی وزارت خارجه آمریکا در متنی هشدارآمیز نوشت:
«رژیم ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، در بحبوحه پارانوئید و تعقیب و گریز بی سابقه جاسوسان و مخالفان رژیم است. هر فردی که قصد سفر به ایران را دارد، باید در تصمیم خود تجدید نظر کند. تکرار می کنیم: شهروندان ایالات متحده نباید به ایران سفر کنند!»
ـ لازم به ذکر است، همزمان با جنگ ۱۲ روزه چند شهروند دو تابعیتی که برای دیدار خانواده خود به ایران رفته بودند و چند شهروند خارجی در ایران بازداشت شدند.
رژیم جمهوری اسلامی، همواره از این افراد به عنوان گروگان و برای باجگیری استفاده میکند.
#ج_ا_یعنی_جنگ #گروگانگیری #دوتابعیتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«رژیم ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، در بحبوحه پارانوئید و تعقیب و گریز بی سابقه جاسوسان و مخالفان رژیم است. هر فردی که قصد سفر به ایران را دارد، باید در تصمیم خود تجدید نظر کند. تکرار می کنیم: شهروندان ایالات متحده نباید به ایران سفر کنند!»
ـ لازم به ذکر است، همزمان با جنگ ۱۲ روزه چند شهروند دو تابعیتی که برای دیدار خانواده خود به ایران رفته بودند و چند شهروند خارجی در ایران بازداشت شدند.
رژیم جمهوری اسلامی، همواره از این افراد به عنوان گروگان و برای باجگیری استفاده میکند.
#ج_ا_یعنی_جنگ #گروگانگیری #دوتابعیتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍24💔4❤1
از استبداد به تمامیتخواهی: چهرهی پیچیدهتر سرکوب در جمهوری اسلامی!
پیام همراهان
در طول تاریخ، بسیاری از مردم زیر سلطهی حکومتهای استبدادی زیستهاند. در چنین حکومتهایی، قدرت بیواسطه و خشن است: یک پادشاه، یک دیکتاتور نظامی یا یک فرمانده مطلق، همهچیز را با زور و تهدید پیش میبرد. در این نوع رژیم، مردم بهخوبی میدانند که چه کسی بر آنها سلطه دارد و چرا باید بترسند.
اما خطرناکتر از استبداد آشکار، حکومتهای تمامیتخواه (پساتوتالیتری) هستند؛ نظامهایی که با ابزار دروغ، سانسور، ظاهرسازی و ایدئولوژی، چهرهای معقول و مشروع از خود به نمایش میگذارند، اما در باطن، حقیقت را خفه و آزادی را دفن میکنند.
واتسلاو هاول، نویسنده و روشنفکر اهل چکسلواکی، در کتاب قدرت بیقدرتان توضیح میدهد که در این نوع حکومت، مردم ناخواسته به نگهبانان دروغ تبدیل میشوند. این دیگر فقط پلیس مخفی نیست که مراقب است، بلکه خودِ مردم به دیدهبانهای نظام بدل میشوند، چون ساختار حکومت آنان را وادار میکند در نمایش مشروعیت شرکت کنند.
تصور کنید کارمندی در یک ادارهی دولتی. از او خواسته میشود گزارشی را امضا کند که حاوی اطلاعات دروغین درباره پیشرفت پروژهای شکستخورده است. او میداند این آمار ساختگی است. اما اگر امضا نکند، امنیت شغلیاش به خطر میافتد، یا ممکن است به «بیوفایی به نظام» متهم شود. پس امضا میکند. نه از روی باور، بلکه برای بقا. این کارمند، نماد انسانیست که میان حقیقت و امنیت، دومی را انتخاب میکند — و همین انتخابهای کوچک، پایههای یک نظام تمامیتخواه را پابرجا نگه میدارد.
در حکومتهای تمامیتخواه، دیگر فقط ترس از زندان نیست که مردم را ساکت نگه میدارد؛ بلکه ترس از طرد شدن، بیکار شدن، حذف شدن از اجتماع، یا برچسب خوردن. در این فضا، دروغ رسمی به یک «عرف» تبدیل میشود، و زندگی در حقیقت به یک «خطر».
این الگو برای ما آشناست. نظامی که با شعار عدالت، بیعدالتی را نهادینه کرده است. با ادعای اخلاق، دروغ را به زبان رسمی بدل کرده. نظامی که مشارکت در دروغ را معیار وفاداری میداند و سکوت را فضیلت.
اما قدرت در چنین نظامهایی، برخلاف ظاهرش، شکننده است. وقتی مردم تصمیم بگیرند دیگر در این بازی دروغ شرکت نکنند، نظام شروع به ترک برداشتن میکند.
وقتی کارمندی از امضای گزارش ساختگی سر باز زند، وقتی معلمی از تکرار یک دروغ ایدئولوژیک در کلاس خودداری کند، وقتی دانشجویی از نمایش ظاهری وفاداری بیرون بزند — اینها گامهایی کوچکاند، اما گسلهایی عمیق در پیکرهی سلطه.
هاول مینویسد: «زندگی در حقیقت» راه رهایی است.
ما نیز، اگر میخواهیم از این ساختار پوسیده عبور کنیم، باید تصمیم بگیریم از زیر بار دروغ بیرون بیاییم.
با نه گفتن، با امتناع، با آشکار کردن واقعیت – هرچند کوچک و شخصی.
قدرت ما، قدرت بیقدرتان است.
قدرت کسانی که تصمیم میگیرند دیگر در نمایش دروغ شرکت نکنند.
و این، آغاز فروپاشی هر نظامیست که بر دروغ استوار است.
#قدرت_بی_قدرتان #نافرمانی_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام همراهان
در طول تاریخ، بسیاری از مردم زیر سلطهی حکومتهای استبدادی زیستهاند. در چنین حکومتهایی، قدرت بیواسطه و خشن است: یک پادشاه، یک دیکتاتور نظامی یا یک فرمانده مطلق، همهچیز را با زور و تهدید پیش میبرد. در این نوع رژیم، مردم بهخوبی میدانند که چه کسی بر آنها سلطه دارد و چرا باید بترسند.
اما خطرناکتر از استبداد آشکار، حکومتهای تمامیتخواه (پساتوتالیتری) هستند؛ نظامهایی که با ابزار دروغ، سانسور، ظاهرسازی و ایدئولوژی، چهرهای معقول و مشروع از خود به نمایش میگذارند، اما در باطن، حقیقت را خفه و آزادی را دفن میکنند.
واتسلاو هاول، نویسنده و روشنفکر اهل چکسلواکی، در کتاب قدرت بیقدرتان توضیح میدهد که در این نوع حکومت، مردم ناخواسته به نگهبانان دروغ تبدیل میشوند. این دیگر فقط پلیس مخفی نیست که مراقب است، بلکه خودِ مردم به دیدهبانهای نظام بدل میشوند، چون ساختار حکومت آنان را وادار میکند در نمایش مشروعیت شرکت کنند.
تصور کنید کارمندی در یک ادارهی دولتی. از او خواسته میشود گزارشی را امضا کند که حاوی اطلاعات دروغین درباره پیشرفت پروژهای شکستخورده است. او میداند این آمار ساختگی است. اما اگر امضا نکند، امنیت شغلیاش به خطر میافتد، یا ممکن است به «بیوفایی به نظام» متهم شود. پس امضا میکند. نه از روی باور، بلکه برای بقا. این کارمند، نماد انسانیست که میان حقیقت و امنیت، دومی را انتخاب میکند — و همین انتخابهای کوچک، پایههای یک نظام تمامیتخواه را پابرجا نگه میدارد.
در حکومتهای تمامیتخواه، دیگر فقط ترس از زندان نیست که مردم را ساکت نگه میدارد؛ بلکه ترس از طرد شدن، بیکار شدن، حذف شدن از اجتماع، یا برچسب خوردن. در این فضا، دروغ رسمی به یک «عرف» تبدیل میشود، و زندگی در حقیقت به یک «خطر».
این الگو برای ما آشناست. نظامی که با شعار عدالت، بیعدالتی را نهادینه کرده است. با ادعای اخلاق، دروغ را به زبان رسمی بدل کرده. نظامی که مشارکت در دروغ را معیار وفاداری میداند و سکوت را فضیلت.
اما قدرت در چنین نظامهایی، برخلاف ظاهرش، شکننده است. وقتی مردم تصمیم بگیرند دیگر در این بازی دروغ شرکت نکنند، نظام شروع به ترک برداشتن میکند.
وقتی کارمندی از امضای گزارش ساختگی سر باز زند، وقتی معلمی از تکرار یک دروغ ایدئولوژیک در کلاس خودداری کند، وقتی دانشجویی از نمایش ظاهری وفاداری بیرون بزند — اینها گامهایی کوچکاند، اما گسلهایی عمیق در پیکرهی سلطه.
هاول مینویسد: «زندگی در حقیقت» راه رهایی است.
ما نیز، اگر میخواهیم از این ساختار پوسیده عبور کنیم، باید تصمیم بگیریم از زیر بار دروغ بیرون بیاییم.
با نه گفتن، با امتناع، با آشکار کردن واقعیت – هرچند کوچک و شخصی.
قدرت ما، قدرت بیقدرتان است.
قدرت کسانی که تصمیم میگیرند دیگر در نمایش دروغ شرکت نکنند.
و این، آغاز فروپاشی هر نظامیست که بر دروغ استوار است.
#قدرت_بی_قدرتان #نافرمانی_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤19💯8🕊2
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که چند روز پیش از زندان قزلحصار به زندان زاهدان تبعید شده بود، به مکانی نامعلوم منتقل شده، زندان زاهدان از پذیرش وی امتناع کرده و هیچ اطلاعاتی از محل نگهداری او در دست نیست.
ماسوری ۲۵ سال است که در زندان بهسر میبرد و این جابجاییها، در کنار بیاطلاعی مطلق، مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است.
سعید ماسوری؛ مبارزی که خستگی را خسته کرده است.
✍️عزیز قاسمزاده
در میان چهرههای مبارز و مقاوم ایران سعید ماسوری جایگاه ویژهای دارد. مردی که از ۲۵ سال پیش یعنی از ۳۵ سالگی تا به امروز که ۶۰ ساله شده است،بیوقفه در زندان بوده و هیچگاه برای یک لحظه هم به مرخصی نیامده است. به رغم این مقاومت و ایستادگی طولانی اما نام او در سایه مانده است. گویی رسانهها نیز ظلمی عامدانه و غیر عامدانه در حق او روا داشته اند. سعید ماسوری اما با بیست و پنج سال مجاهدت تمام، خستگی را خسته کرده است.
کسی که پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران آمد و از سال ۷۹ به طور پیوسته در زندان بوده است.
سعید ماسوری در آلمان و نروژ به تحصیل پزشکی پرداخت اما برخلاف بسیاری که برای ماندن میکوشند، مسیر بازگشت را برگزید؛ بازگشتی که به بازداشت و حبس ابد او ختم شد. در دی ۱۳۷۹ سعید ماسوری در دزفول بازداشت شد، ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به حبس ابد تقلیل یافت.
از آن زمان تاکنون، در سلولهای زندانهای اهواز، اوین، رجاییشهر و قزلحصار، روزها را بیمرخصی و سالها را بیامید آزادی گذرانیده است؛ اما وجودش همیشه چشمه ی سرشار امید بوده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر که سالها با سعید ماسوری همبند بوده، درباره او چنین مینویسد:
«چهار سال و نیم با او در یک بند بودم. دو سال و نیم انفرادی و سالهای طولانی زندان، جابهجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.»
رفتار و منش ماسوری در زندان به شهادت همه کسانی که با او حبس کشیده اند،بسیار انسانی و اخلاقی است.او در رابطه با هم بندیانش فارغ از اینکه تعلق سیاسی هر کدام چه باشد و خود به چه باوری عقیده دارد،چنان رفتار کرده که همگی با هر نحله فکری، مجذوب او شده اند. بسیاری از زندانیان با گرایشهای متفاوت، از مقاومت بینظیر و حُسن خلق او به عنوان الگویی سازنده برای دیگر زندانیان یاد کرده اند.
مادر سعید اما اکنون دچار فراموشی شده و تنها چیزی را که به یاد می آورد چهارشنبههای ملاقات با سعید است.
آرش صادقی در یادداشتش تاکید می کند که مادر سعید ماسوری سالهاست به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده. اما هنوز، فقط یک چیز را فراموش نمیکند: روز ملاقات با سعید – چهارشنبهها
آرش می نویسد:
«در یکی از ملاقاتها، پس از پایان دیدار، مادر پشتسر سعید خواست وارد زندان شود. زندانبان گفت: «مادر، کجا میروید؟» مادر پاسخ داد: «میخواهم با سعیدم باشم… سالهاست یک دل سیر او را ندیدهام.»
حالا پس از سالها تبعید و انفرادی های طولانی در زندان های گوناگون، سعید ماسوری اینک به زندان زاهدان تبعید شده است.
با تبعید سعید به زندان زاهدان، این مادر، با شرایط جسمانیاش، دیگر حتی توان دیدار با پسرش را نمی یابد.
با وجود این همه سال حبس و استقامت، نام سعید ماسوری کمتر در رسانهها شنیده شده است. در حالی که او از معدود کسانیست که
پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران برگشت اما دو دهه نیم را بدون مرخصی، در زندان سپری نموده است.
سعید ماسوری در طی سالهای طولانی زندان بارها شاهد اعدام همبندیهایش بوده و نامههایی کوبنده در اعتراض به موج اعدامها نوشته است اما به رغم این همه دلاوری، فضای نابرابر رسانهای در عدم معرفی شخصیتی چنین مقاوم، دردناک و ناعادلانه و حکایت از ساز و کارهایی است که گاه آگاهانه و عامدانه و گاه غیر عامدانه، صورت می پذیرد. خاموش کردن یا حذف کسانی که صدای روشن آنها و مرام خورشید گونشان بر فلک الافلاک تاریخ آزادی خواهی ثبت گشته، تلاشی بیهوده و عبث است و خاموشی و فراموشی را راهی بدان نیست.
سعید ماسوری امروز تنها یک زندانی سیاسی نیست. او نمادی از مقاومت دلیرانه و وفاداری به آرمان هایی است که برای تحققش بیادعا و بیهیاهو و بی چشم داشت از حمایت دیگران، هر روز امیدوارانه تر از پیش، تک تک این سالهای دور و دراز زندان را سپری نموده است. یادآوری نام او و تجلیل از مرام او، پاسداشت فردی است که در سختترین شرایط، روح خود را حفظ کرد. او در دل تاریکی، شمعی شد برای همگنان و هنوز هم، صدای او هرچند کمشنیده شده، گواه این است که مبارزه در مسیر انسانیت و ساز و کار عادلانه، حتی در سلول انفرادی و زندان های طولانی هم میتواند پیوسته زنده بماند.
#از_قزلحصار_بگو #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماسوری ۲۵ سال است که در زندان بهسر میبرد و این جابجاییها، در کنار بیاطلاعی مطلق، مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است.
سعید ماسوری؛ مبارزی که خستگی را خسته کرده است.
✍️عزیز قاسمزاده
در میان چهرههای مبارز و مقاوم ایران سعید ماسوری جایگاه ویژهای دارد. مردی که از ۲۵ سال پیش یعنی از ۳۵ سالگی تا به امروز که ۶۰ ساله شده است،بیوقفه در زندان بوده و هیچگاه برای یک لحظه هم به مرخصی نیامده است. به رغم این مقاومت و ایستادگی طولانی اما نام او در سایه مانده است. گویی رسانهها نیز ظلمی عامدانه و غیر عامدانه در حق او روا داشته اند. سعید ماسوری اما با بیست و پنج سال مجاهدت تمام، خستگی را خسته کرده است.
کسی که پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران آمد و از سال ۷۹ به طور پیوسته در زندان بوده است.
سعید ماسوری در آلمان و نروژ به تحصیل پزشکی پرداخت اما برخلاف بسیاری که برای ماندن میکوشند، مسیر بازگشت را برگزید؛ بازگشتی که به بازداشت و حبس ابد او ختم شد. در دی ۱۳۷۹ سعید ماسوری در دزفول بازداشت شد، ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به حبس ابد تقلیل یافت.
از آن زمان تاکنون، در سلولهای زندانهای اهواز، اوین، رجاییشهر و قزلحصار، روزها را بیمرخصی و سالها را بیامید آزادی گذرانیده است؛ اما وجودش همیشه چشمه ی سرشار امید بوده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر که سالها با سعید ماسوری همبند بوده، درباره او چنین مینویسد:
«چهار سال و نیم با او در یک بند بودم. دو سال و نیم انفرادی و سالهای طولانی زندان، جابهجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.»
رفتار و منش ماسوری در زندان به شهادت همه کسانی که با او حبس کشیده اند،بسیار انسانی و اخلاقی است.او در رابطه با هم بندیانش فارغ از اینکه تعلق سیاسی هر کدام چه باشد و خود به چه باوری عقیده دارد،چنان رفتار کرده که همگی با هر نحله فکری، مجذوب او شده اند. بسیاری از زندانیان با گرایشهای متفاوت، از مقاومت بینظیر و حُسن خلق او به عنوان الگویی سازنده برای دیگر زندانیان یاد کرده اند.
مادر سعید اما اکنون دچار فراموشی شده و تنها چیزی را که به یاد می آورد چهارشنبههای ملاقات با سعید است.
آرش صادقی در یادداشتش تاکید می کند که مادر سعید ماسوری سالهاست به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده. اما هنوز، فقط یک چیز را فراموش نمیکند: روز ملاقات با سعید – چهارشنبهها
آرش می نویسد:
«در یکی از ملاقاتها، پس از پایان دیدار، مادر پشتسر سعید خواست وارد زندان شود. زندانبان گفت: «مادر، کجا میروید؟» مادر پاسخ داد: «میخواهم با سعیدم باشم… سالهاست یک دل سیر او را ندیدهام.»
حالا پس از سالها تبعید و انفرادی های طولانی در زندان های گوناگون، سعید ماسوری اینک به زندان زاهدان تبعید شده است.
با تبعید سعید به زندان زاهدان، این مادر، با شرایط جسمانیاش، دیگر حتی توان دیدار با پسرش را نمی یابد.
با وجود این همه سال حبس و استقامت، نام سعید ماسوری کمتر در رسانهها شنیده شده است. در حالی که او از معدود کسانیست که
پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران برگشت اما دو دهه نیم را بدون مرخصی، در زندان سپری نموده است.
سعید ماسوری در طی سالهای طولانی زندان بارها شاهد اعدام همبندیهایش بوده و نامههایی کوبنده در اعتراض به موج اعدامها نوشته است اما به رغم این همه دلاوری، فضای نابرابر رسانهای در عدم معرفی شخصیتی چنین مقاوم، دردناک و ناعادلانه و حکایت از ساز و کارهایی است که گاه آگاهانه و عامدانه و گاه غیر عامدانه، صورت می پذیرد. خاموش کردن یا حذف کسانی که صدای روشن آنها و مرام خورشید گونشان بر فلک الافلاک تاریخ آزادی خواهی ثبت گشته، تلاشی بیهوده و عبث است و خاموشی و فراموشی را راهی بدان نیست.
سعید ماسوری امروز تنها یک زندانی سیاسی نیست. او نمادی از مقاومت دلیرانه و وفاداری به آرمان هایی است که برای تحققش بیادعا و بیهیاهو و بی چشم داشت از حمایت دیگران، هر روز امیدوارانه تر از پیش، تک تک این سالهای دور و دراز زندان را سپری نموده است. یادآوری نام او و تجلیل از مرام او، پاسداشت فردی است که در سختترین شرایط، روح خود را حفظ کرد. او در دل تاریکی، شمعی شد برای همگنان و هنوز هم، صدای او هرچند کمشنیده شده، گواه این است که مبارزه در مسیر انسانیت و ساز و کار عادلانه، حتی در سلول انفرادی و زندان های طولانی هم میتواند پیوسته زنده بماند.
#از_قزلحصار_بگو #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤49💔5
فعالان حقوق بشر و کاربران شبکههای اجتماعی با هشتگ #از_قزلحصار_بگو درباره زندانیان سیاسی تحت سرکوب زندان قزلحصار مینویسند.
آرش صادقی، فعال شریف حقوق بشر، درباره این افراد که بسیاریشان با او در مقاطعی همبند بودند نوشت:
در دوران محکومیتم در زندان رجاییشهر، با مجموعهای از زندانیان سیاسی و عقیدتی از طیفهای متنوع فکری و سیاسی آشنا شدم؛ فعالان حقوق بشر، پادشاهیخواهان، اتنیک ها،نیروهای چپ، لیبرالها،سازمانی ها و دیگر جریانهای مستقل.این تنوع که میتوانست به جدایی و افتراق منجر شود،به شکلی کمنظیری به همبستگی و اتحاد بدل شده بود. در شرایطی که حقوق هر یک از زندانیان توسط زندانبان نقض میشد، دیگران بیدرنگ در کنار او میایستادند؛ حتی اگر این ایستادگی به ضرب و شتم، انفرادی و فشارهای بیشتر منتهی میشد.
با گذشت زمان و آزادی شماری از زندانیان، بخشی از این جمع به زندان قزلحصار منتقل شد.بخشی از زندانیان نیز بازداشت و به این زندان تبعید شدند.با وجود محدودیتها، آنچه در قزلحصار ادامه یافت، نه صرفاً همزیستی مسالمت آمیز، بلکه مقاومت جمعی و ایستادگی در برابر اعدام و بیعدالتی بود؛ مقاومتی که شایسته توصیف به عنوان الگویی کمنظیر از همبستگی در سختترین شرایط،یعنی زندان است.
از دل این فضا، یکی از هماهنگترین و تأثیرگذارترین کمپینهای «نه به اعدام» در دهه های اخیر شکل گرفت؛ کمپینی که با وجود فشارها و محدودیت ها توانست صدای خود را فراتر از دیوارهای زندان برساند.کمپین نه به اعدامی که با اتحاد تک تک زندانیها جهانی شد.
برای من، هر یک از این افراد، الگویی از اخلاق، مقاومت و پایداری هستند؛ افرادی که در عین تفاوتهای فکری، در چند اصل مشترک بودند: کرامت انسانی، حق زندگی، و ایستادگی در برابر تبعیض.آنچه این افراد در زندان رجاییشهر و سپس در زندان قزلحصار رقم زدند، صرفاً نه یک تجربه زندان، بلکه تجربهای است که باید به عنوان الگویی برای کنشگری،اتحاد و مبارزهای اصولمند در تاریخ ثبت شود.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرش صادقی، فعال شریف حقوق بشر، درباره این افراد که بسیاریشان با او در مقاطعی همبند بودند نوشت:
در دوران محکومیتم در زندان رجاییشهر، با مجموعهای از زندانیان سیاسی و عقیدتی از طیفهای متنوع فکری و سیاسی آشنا شدم؛ فعالان حقوق بشر، پادشاهیخواهان، اتنیک ها،نیروهای چپ، لیبرالها،سازمانی ها و دیگر جریانهای مستقل.این تنوع که میتوانست به جدایی و افتراق منجر شود،به شکلی کمنظیری به همبستگی و اتحاد بدل شده بود. در شرایطی که حقوق هر یک از زندانیان توسط زندانبان نقض میشد، دیگران بیدرنگ در کنار او میایستادند؛ حتی اگر این ایستادگی به ضرب و شتم، انفرادی و فشارهای بیشتر منتهی میشد.
با گذشت زمان و آزادی شماری از زندانیان، بخشی از این جمع به زندان قزلحصار منتقل شد.بخشی از زندانیان نیز بازداشت و به این زندان تبعید شدند.با وجود محدودیتها، آنچه در قزلحصار ادامه یافت، نه صرفاً همزیستی مسالمت آمیز، بلکه مقاومت جمعی و ایستادگی در برابر اعدام و بیعدالتی بود؛ مقاومتی که شایسته توصیف به عنوان الگویی کمنظیر از همبستگی در سختترین شرایط،یعنی زندان است.
از دل این فضا، یکی از هماهنگترین و تأثیرگذارترین کمپینهای «نه به اعدام» در دهه های اخیر شکل گرفت؛ کمپینی که با وجود فشارها و محدودیت ها توانست صدای خود را فراتر از دیوارهای زندان برساند.کمپین نه به اعدامی که با اتحاد تک تک زندانیها جهانی شد.
برای من، هر یک از این افراد، الگویی از اخلاق، مقاومت و پایداری هستند؛ افرادی که در عین تفاوتهای فکری، در چند اصل مشترک بودند: کرامت انسانی، حق زندگی، و ایستادگی در برابر تبعیض.آنچه این افراد در زندان رجاییشهر و سپس در زندان قزلحصار رقم زدند، صرفاً نه یک تجربه زندان، بلکه تجربهای است که باید به عنوان الگویی برای کنشگری،اتحاد و مبارزهای اصولمند در تاریخ ثبت شود.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤34🕊2
فشار بیسابقه معاونت هنری وزارت ارشاد بر رسانهها
پس از صدور کارت زرد نمایندگان برای سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل ضعف مدیریتی، ناکارامدی و حاشیههای بیپایان نادره رضایی معاون هنری وزیر، مدیران زیرمجموعه فشار بیسابقهای را به رسانههای منتقد وارد میآورند تا از انتشار مطالب نقادانه جلوگیری کرده تا بر ضعفها ناکارآمدیهای معاون هنری سرپوش بگذارند.
همچنین آنها با فشار بر رسانههای دولتی آنها را مجبور به تهیه مصاحبه و گزارشهایی در تعریف و تمجید از عملکرد این معاون حاشیهساز کردند و چنین مطالبی را با فشار و تهدید در سایر رسانهها هم منتشر میکنند با این خیال که انتشار چنین مطالب سفارشی به نفع معاون وزیر تمام خواهد شد.
این درحالی است که انتشار این مطالب در رسانههایی که تا دیروز منتقد عملکرد رضایی بودند، آنقدر گلدرشت و غلوآمیز به نظر میرسد که سفارشی بودن آنها بیش از خود مطالب به چشم میآید و اتفاقا تاثیر عکس و منفی برجا خواهد گذاشت. همه اینها از کمهوشی این مدیران ناشی میشود که حتی دفاع از مدیر بالادستی خود را به تخریب او بدل میکند.
به همه اینها عملکرد برخی از معاونتهای وزارت ارشاد و مدیر روابط عمومی آن را هم بیافزایید.
صالحی از ابتدای آمدنش به وزارتخانه فردی را به عنوان رییس مرکز روابط عمومی خود انتخاب کرد که از دوستان و همکاران قدیمیاش بود. نیکنام حسینیپور به واسطه حضور در موسسه هنرمندان پیشکسوت و فعالیت به عنوان مشاور مدیرعامل صندوق اعتباری هنر چهرهای ناشناس در میان هنرمندان نبود. اما کاش پیشنهاد رفیق قدیمی خود را نمیپذیرفت، به روابط عمومی وزارت ارشاد نمیآمد و در همان سمتهایی فعالیت میکرد که به نفع و کمک اهالی هنر باشد.
منش و روش حسینیپور تفاوتهای آشکار و تازهای با دیگر مدیران روابط عمومی وزارتخانه دارد و فعالیتهایی انجام میدهد که در طول این بیش از چهل سال این وزراتخانه، حتی در دوران مدیران تندرو سیاسی هم بینظیر است. او از ارتباط معاونان و مدیران این وزارتخانه استفاده کرده و مطالبی که علیه و مخالف وزارت ارشاد منتشر میشود از روی خروجی خبرگزاریها و سایتها حذف میکند. اتفاقی که پیش از این به ندرت و تنها در موارد محدود مربوط به مطالب سیاسی تهدیدکننده امنیت ملی و... رخ میداد.
جالب اینجاست که مدیر روابط عمومی وزارت ارشاد حتی به خود زحمت تکذیب و یا توضیح درباره چنین مطالبی را هم نمیدهد و تنها درصدد حذف آنهاست. جالبتر اینکه او نه تنها چنین اقداماتی را ناپسند و قبیح نمیداند، بلکه از این کار به عنوان افتخارات مدیریتی خود نام میبرد و در جمعهای مختلف با نام بردن از مطالبی که باعث حذف آنها شده، چنین کاری را جز فعالیتهای برتر خود عنوان میکند.
نمونههایش هم کم نیستند، گزارشی با عنوان «چه کسی حکم وزیر ارشاد را دستکاری کرد» روی خروجی خبرآنلاین منتشر شد اما چند ساعت پس از انتشار با فشار مدیران و معاونان همراه حسینیپور از روی این خبرگزاری محو شد. یا نامه سرگشاده رییس هیات مدیره انجمن مستندسازان ایران که به همین سرنوشت دچار اما نویسنده آن با قراردادن تصویر نامه منتشر شده بر خبرآنلاین در صفحه مجازیاش از حذف آن توسط مدیران سازمان سینمایی و وزارت ارشاد خبر داد. این دو گزارش هنوز روی خروجی برخی سایتهای موجود است.
معلوم نیست سیدعباس صالحی تا چه زمانی میخواهد از چنین مدیرانی که او را تا لبه استیضاح پیش بردند، حمایت کند و مدافع آنان باشد. انتخاب معاونی ناکارآمد و مدیران میانی ضعیف تبدیل به پاشنهآشیل وزیری شده که تا همین یک سال پیش یکی از وزرای خوشنام و باسابقه بود و هزینههای را برای او و کل وزارتخانه بوجود آوردند که منجر به تخریب آبرو و عملکردش و این وزارتخانه شده. کاش صالحی بیش از اینکه دیر شود، فکری به حال خود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کند و مانع از ایجاد هزینههای بیشتر برای آن شود.
ـ مطلب فوق را یکی از مخاطبان توانا، از روزنامهنگاران ایران، ارسال کرده است.
#سانسور #وزارت_ارشاد #ممیزی #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پس از صدور کارت زرد نمایندگان برای سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل ضعف مدیریتی، ناکارامدی و حاشیههای بیپایان نادره رضایی معاون هنری وزیر، مدیران زیرمجموعه فشار بیسابقهای را به رسانههای منتقد وارد میآورند تا از انتشار مطالب نقادانه جلوگیری کرده تا بر ضعفها ناکارآمدیهای معاون هنری سرپوش بگذارند.
همچنین آنها با فشار بر رسانههای دولتی آنها را مجبور به تهیه مصاحبه و گزارشهایی در تعریف و تمجید از عملکرد این معاون حاشیهساز کردند و چنین مطالبی را با فشار و تهدید در سایر رسانهها هم منتشر میکنند با این خیال که انتشار چنین مطالب سفارشی به نفع معاون وزیر تمام خواهد شد.
این درحالی است که انتشار این مطالب در رسانههایی که تا دیروز منتقد عملکرد رضایی بودند، آنقدر گلدرشت و غلوآمیز به نظر میرسد که سفارشی بودن آنها بیش از خود مطالب به چشم میآید و اتفاقا تاثیر عکس و منفی برجا خواهد گذاشت. همه اینها از کمهوشی این مدیران ناشی میشود که حتی دفاع از مدیر بالادستی خود را به تخریب او بدل میکند.
به همه اینها عملکرد برخی از معاونتهای وزارت ارشاد و مدیر روابط عمومی آن را هم بیافزایید.
صالحی از ابتدای آمدنش به وزارتخانه فردی را به عنوان رییس مرکز روابط عمومی خود انتخاب کرد که از دوستان و همکاران قدیمیاش بود. نیکنام حسینیپور به واسطه حضور در موسسه هنرمندان پیشکسوت و فعالیت به عنوان مشاور مدیرعامل صندوق اعتباری هنر چهرهای ناشناس در میان هنرمندان نبود. اما کاش پیشنهاد رفیق قدیمی خود را نمیپذیرفت، به روابط عمومی وزارت ارشاد نمیآمد و در همان سمتهایی فعالیت میکرد که به نفع و کمک اهالی هنر باشد.
منش و روش حسینیپور تفاوتهای آشکار و تازهای با دیگر مدیران روابط عمومی وزارتخانه دارد و فعالیتهایی انجام میدهد که در طول این بیش از چهل سال این وزراتخانه، حتی در دوران مدیران تندرو سیاسی هم بینظیر است. او از ارتباط معاونان و مدیران این وزارتخانه استفاده کرده و مطالبی که علیه و مخالف وزارت ارشاد منتشر میشود از روی خروجی خبرگزاریها و سایتها حذف میکند. اتفاقی که پیش از این به ندرت و تنها در موارد محدود مربوط به مطالب سیاسی تهدیدکننده امنیت ملی و... رخ میداد.
جالب اینجاست که مدیر روابط عمومی وزارت ارشاد حتی به خود زحمت تکذیب و یا توضیح درباره چنین مطالبی را هم نمیدهد و تنها درصدد حذف آنهاست. جالبتر اینکه او نه تنها چنین اقداماتی را ناپسند و قبیح نمیداند، بلکه از این کار به عنوان افتخارات مدیریتی خود نام میبرد و در جمعهای مختلف با نام بردن از مطالبی که باعث حذف آنها شده، چنین کاری را جز فعالیتهای برتر خود عنوان میکند.
نمونههایش هم کم نیستند، گزارشی با عنوان «چه کسی حکم وزیر ارشاد را دستکاری کرد» روی خروجی خبرآنلاین منتشر شد اما چند ساعت پس از انتشار با فشار مدیران و معاونان همراه حسینیپور از روی این خبرگزاری محو شد. یا نامه سرگشاده رییس هیات مدیره انجمن مستندسازان ایران که به همین سرنوشت دچار اما نویسنده آن با قراردادن تصویر نامه منتشر شده بر خبرآنلاین در صفحه مجازیاش از حذف آن توسط مدیران سازمان سینمایی و وزارت ارشاد خبر داد. این دو گزارش هنوز روی خروجی برخی سایتهای موجود است.
معلوم نیست سیدعباس صالحی تا چه زمانی میخواهد از چنین مدیرانی که او را تا لبه استیضاح پیش بردند، حمایت کند و مدافع آنان باشد. انتخاب معاونی ناکارآمد و مدیران میانی ضعیف تبدیل به پاشنهآشیل وزیری شده که تا همین یک سال پیش یکی از وزرای خوشنام و باسابقه بود و هزینههای را برای او و کل وزارتخانه بوجود آوردند که منجر به تخریب آبرو و عملکردش و این وزارتخانه شده. کاش صالحی بیش از اینکه دیر شود، فکری به حال خود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کند و مانع از ایجاد هزینههای بیشتر برای آن شود.
ـ مطلب فوق را یکی از مخاطبان توانا، از روزنامهنگاران ایران، ارسال کرده است.
#سانسور #وزارت_ارشاد #ممیزی #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍21❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوهر عشقی، مادر جاویدنام ستار بهشتی، در این ویدیو میگوید:
«ملت ایران!
یادتان هست خمینی چه وعدهها داد؟ گفت آب و برق مجانی میکنم، گفت برای شما خانه میسازم، گفت زندگی به شما میدهم. خودش رفت زیر خاک، و این ملت را در بیچارگی رها کرد. امروز نه آب هست، نه برق، نه نان. قیمتها سر به فلک کشیده، کولرها میسوزند، یخچالها میسوزند، نانواییها خمیرشان را دور میریزند، کارگرها بیحقوق ماندهاند، مغازهها تعطیل میشوند.»
این مادر دادخواه در ادامه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را مورد خطاب قرار میدهد:
«خامنهای! از سوراخ بیرون بیا و ببین چه بر سر این مردم آوردی! ببین چگونه مادرها شرمنده سفرههای خالیشان هستند، ببین جوانهایمان بیکار و ناامید، ببین ایران را به چه روزی انداختید! مردم تو را نمیخواهند، بگذار و برو»
او در انتها بار دیگر خطاب به ملت ایران میگوید:
«ملت ایران!
اگر ما خاموش و نشسته بمانیم، اینها همهمان را راهی قبرستان میکنند. باید برخیزیم، باید خودمان به همت خودمان این ظالمان را از میهنمان بیرون کنیم.
من مطمئنم فرزندان این سرزمین، جوانان آزاده، این سیاهی را از ایران بیرون میاندازند. روزی خواهد رسید که بر گور این ظالمان، شادی و رقص آزادی برپا میکنیم».
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ملت ایران!
یادتان هست خمینی چه وعدهها داد؟ گفت آب و برق مجانی میکنم، گفت برای شما خانه میسازم، گفت زندگی به شما میدهم. خودش رفت زیر خاک، و این ملت را در بیچارگی رها کرد. امروز نه آب هست، نه برق، نه نان. قیمتها سر به فلک کشیده، کولرها میسوزند، یخچالها میسوزند، نانواییها خمیرشان را دور میریزند، کارگرها بیحقوق ماندهاند، مغازهها تعطیل میشوند.»
این مادر دادخواه در ادامه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، را مورد خطاب قرار میدهد:
«خامنهای! از سوراخ بیرون بیا و ببین چه بر سر این مردم آوردی! ببین چگونه مادرها شرمنده سفرههای خالیشان هستند، ببین جوانهایمان بیکار و ناامید، ببین ایران را به چه روزی انداختید! مردم تو را نمیخواهند، بگذار و برو»
او در انتها بار دیگر خطاب به ملت ایران میگوید:
«ملت ایران!
اگر ما خاموش و نشسته بمانیم، اینها همهمان را راهی قبرستان میکنند. باید برخیزیم، باید خودمان به همت خودمان این ظالمان را از میهنمان بیرون کنیم.
من مطمئنم فرزندان این سرزمین، جوانان آزاده، این سیاهی را از ایران بیرون میاندازند. روزی خواهد رسید که بر گور این ظالمان، شادی و رقص آزادی برپا میکنیم».
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤57🕊7💯4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشدار نسبت به شرایط بحرانی زندانیان سیاسی در ایران
حشمتالله طبرزدی، فعال و زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی اصفهان، در بیانیهای شدیداللحن نسبت به تصویب قانون تازهای موسوم به "مجازات جاسوسی" هشدار داد و آن را "قانونی برای سرکوب مطلق و قانونیکردن جنایت" توصیف کرد.
او در نامهای که توسط فرزندش بازخوانی و منتشر شده، خطاب به مردم ایران به ویژه ساکنان برونمرز گفت: «از همه ایرانیان میخواهم برای دفاع از زندانیان سیاسی برخیزند. حکومت حتی در شرایط بمباران زندان اوین، زندانیان سیاسی را آزاد نکرد.»
طبرزدی ضمن ابراز تأسف از کشتار غیرنظامیان در هر نقطهای از جهان، بهویژه زنان و کودکان، تأکید کرد که جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، «حاصل سیاستهای چهلوهفتساله رژیمی است که همیشه شعار نابودی اسرائیل داده و از گروههای مسلح فلسطینی حمایت کرده است.»
او در ادامه با طرح سوال عامل واقعی و محرک اصلی این جنگ کیست؟، گفت: «این جنگ بین رژیم ولایت فقیه و اسرائیل است و بیش از چند دهه است که شروع شده و ما مردمان ایران باید بپرسیم که چرا به اعتراضات توجه نکردید چرا همواره خواستید اسرائیل را از بین ببرید که حال با این وضع روبهرو شوید. برخی از ما علت اصلی را رها میکنیم و به معلول میپردازیم این بدان معنی است که در زمین استبداد حاکم بازی میکنیم.»
وی افزود: «این جنگ ما نیست. ما حتی بر سرنوشت خود نیز حاکم نیستیم. وطن ما سالهاست اشغال شده و اکثریت مردم ایران، شهروندان درجهدو و چندماند. از وطن فقط فقر، تبعیض، شکنجه و زندان نصیب ما شده.»
طبرزدی با انتقاد از آنچه "روایتهای جعلی حاکمان" نامید، تأکید کرد: «ما با حکومت قهریم و هرگز در کنار زندانبانان خود نمیایستیم. آیا باید از کسانی حمایت کنیم که زنجیر اسارتمان را محکمتر میکنند؟»
او رفراندوم را تنها در صورت «خلع قدرت استبداد مذهبی از طریق انقلاب دموکراتیک و جنبش اجتماعی» معتبر دانست و گفت: «رفراندوم پس از گذار از دیکتاتوری معنا دارد، نه زیر سایه سرکوب.»
طبرزدی در پایان گفت: «تردید ندارم رژیم ماههای پایانی خود را سپری میکند. از مردم میخواهم در دام روایتهای جعلی نیفتند. تنها دشمن ما، همین استبداد مذهبی حاکم است که کشور را به گروگان گرفته. از همگان دعوت میکنم که پشتیبان اپوزیسیونها و برنامههای آنها برای اتحاد باشند و در دام روایتهای جعلی نیفتند. هشدار میدهم ایرانخواهی این استبداد مذهبی حاکم فریبی بیش نیست.»
#بیانیه #حشمت_الله_طبرزدی #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حشمتالله طبرزدی، فعال و زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی اصفهان، در بیانیهای شدیداللحن نسبت به تصویب قانون تازهای موسوم به "مجازات جاسوسی" هشدار داد و آن را "قانونی برای سرکوب مطلق و قانونیکردن جنایت" توصیف کرد.
او در نامهای که توسط فرزندش بازخوانی و منتشر شده، خطاب به مردم ایران به ویژه ساکنان برونمرز گفت: «از همه ایرانیان میخواهم برای دفاع از زندانیان سیاسی برخیزند. حکومت حتی در شرایط بمباران زندان اوین، زندانیان سیاسی را آزاد نکرد.»
طبرزدی ضمن ابراز تأسف از کشتار غیرنظامیان در هر نقطهای از جهان، بهویژه زنان و کودکان، تأکید کرد که جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، «حاصل سیاستهای چهلوهفتساله رژیمی است که همیشه شعار نابودی اسرائیل داده و از گروههای مسلح فلسطینی حمایت کرده است.»
او در ادامه با طرح سوال عامل واقعی و محرک اصلی این جنگ کیست؟، گفت: «این جنگ بین رژیم ولایت فقیه و اسرائیل است و بیش از چند دهه است که شروع شده و ما مردمان ایران باید بپرسیم که چرا به اعتراضات توجه نکردید چرا همواره خواستید اسرائیل را از بین ببرید که حال با این وضع روبهرو شوید. برخی از ما علت اصلی را رها میکنیم و به معلول میپردازیم این بدان معنی است که در زمین استبداد حاکم بازی میکنیم.»
وی افزود: «این جنگ ما نیست. ما حتی بر سرنوشت خود نیز حاکم نیستیم. وطن ما سالهاست اشغال شده و اکثریت مردم ایران، شهروندان درجهدو و چندماند. از وطن فقط فقر، تبعیض، شکنجه و زندان نصیب ما شده.»
طبرزدی با انتقاد از آنچه "روایتهای جعلی حاکمان" نامید، تأکید کرد: «ما با حکومت قهریم و هرگز در کنار زندانبانان خود نمیایستیم. آیا باید از کسانی حمایت کنیم که زنجیر اسارتمان را محکمتر میکنند؟»
او رفراندوم را تنها در صورت «خلع قدرت استبداد مذهبی از طریق انقلاب دموکراتیک و جنبش اجتماعی» معتبر دانست و گفت: «رفراندوم پس از گذار از دیکتاتوری معنا دارد، نه زیر سایه سرکوب.»
طبرزدی در پایان گفت: «تردید ندارم رژیم ماههای پایانی خود را سپری میکند. از مردم میخواهم در دام روایتهای جعلی نیفتند. تنها دشمن ما، همین استبداد مذهبی حاکم است که کشور را به گروگان گرفته. از همگان دعوت میکنم که پشتیبان اپوزیسیونها و برنامههای آنها برای اتحاد باشند و در دام روایتهای جعلی نیفتند. هشدار میدهم ایرانخواهی این استبداد مذهبی حاکم فریبی بیش نیست.»
#بیانیه #حشمت_الله_طبرزدی #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤30👍7
ایران جمهوری اسلامی نیست!
سرنوشت ایران، توسط مردم ایران و با همبستگی و ایفای مسئولیت فردی رقم خواهد خورد...
طرح از رضا جوزانی
reza.arts
#کارتون #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سرنوشت ایران، توسط مردم ایران و با همبستگی و ایفای مسئولیت فردی رقم خواهد خورد...
طرح از رضا جوزانی
reza.arts
#کارتون #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍64❤6💯3🥰1
Forwarded from گفتوشنود
نقشهٔ راهی برای گفتوگو
پیشنهادی برای اندیشهورزی آزاد
✍🏽 بینش نوروزی
پیشنهادی برای ترسیم مسیر گذار از جمهوری اسلامی به نظمی نو، بر پایهٔ خواست مردم
در میانهٔ آشفتگیهای سیاسی، هیاهوهای رسانهای، بحران اعتماد، و فروپاشی نظم موجود، این یادداشت نه برای قضاوت است، نه برای نسخهپیچی.
پیشنهادیست برای گفتوگو.
نه گفتوگویی از بالا، نه گفتوگویی متمرکز، نه در انحصار گروهی یا رسانهای خاص.
پیشنهادی باز و قابل تطبیق، برای آنکه هر کس و هر گروه در هر سطحی از آگاهی، تجربه یا دغدغه بتواند در دل زندگی خود، اندیشیدن ساختاری و رهاییبخش را آغاز کند یا گسترش دهد.
این طرح، دعوتیست به فاصلهگرفتن از پروپاگانداهای قدرت و توهمهای آلترناتیو، و نزدیک شدن به واقعیتِ پیچیدهٔ امروز، با هدف باز کردن مسیر آینده.
این مسیر در قالب پنج محور بنیادین برای گفتوگو و اندیشهورزی پیشنهاد میشود، نه بهعنوان مرحلههایی لزوماً متوالی، بلکه بهعنوان بُردارهایی که در همتنیدهاند، و بنا به موقعیت، میتوان از هرکدام آغاز کرد.
🧭 محور اول: تشخیص بحران – فهم لحظهٔ تاریخی
نخست باید وضعیت را درست دید:
ایران امروز در چه مرحلهای ایستاده؟
آیا ج.ا در حال فروپاشی ساختاریست، یا همچنان در فاز سرکوب بازدارنده؟
آیا اصلاح از درون ممکن است؟ یا پایانیافته؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«ایران امروز در کجای تاریخ ایستاده است؟ ج.ا در حال فروپاشی است یا بازتولید؟ چه دادههایی این را تأیید میکند؟»
🧭 محور دوم: نقد قدرت – افشای الگوهای فریب و سلطه
قدرت فقط در نهادهای رسمی نیست؛ در زبان، در چهرههای بدیلنما، در الگوهای فریب نیز هست.
ج.ا چگونه با تفرقه، ترس، دینفروشی و دشمنسازی دوام میآورد؟
کدام «آلترناتیوها» در عمل، بازتولید همان سلطهاند؟
چگونه ساختار قدرت بهجای چهرهها، هدف نقد قرار گیرد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«چگونه در برابر فریبکاریهای حاکمیت و نیروهای بدیلنما ایستادگی کنیم؟ چه نشانههایی از بازسازی بت وجود دارد؟»
🧭 محور سوم: تولید گفتمان و خواست مشترک
گذر از بحران بدون زبان مشترک ممکن نیست.
مفاهیم کلیدی این دوران کداماند؟
چگونه میتوان با حفظ تنوع (قومیتی، مذهبی، جنسیتی، سیاسی) به خواستهای بنیادین مشترک رسید؟
چه مفاهیمی باید در کانون تحول باشند: آزادی، عدالت، کرامت، نهادگرایی، همبستگی…؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«کدام مفاهیم و واژگان باید پایهٔ زبان تحول باشند؟ چگونه میتوان گفتمان واحدی در دل تفاوتها ساخت؟»
🧭 محور چهارم: نهادسازی مردمی – از امید تا عمل
ساخت آینده، تنها با نقد گذشته ممکن نیست؛
چگونه نهادهای مردمی را در دل جامعه بازآفرینی کنیم؟
از شوراهای محلی تا مجامع صنفی، از حلقههای دانشجویی تا شبکههای قومی و فرهنگی…
نقش آنها در دوران گذار چیست؟
آیا میتوان ساختار شورای گذار را نه بهعنوان نجاتدهنده، بلکه بهمثابه هماهنگکنندهٔ ارادهها شکل داد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«الگوهای موفق نهادسازی در جوامع در حال گذار چه بودهاند؟ چگونه این الگوها را در ایران بازآفرینی کنیم؟»
🧭 محور پنجم: گذار دموکراتیک – از فروپاشی به بازسازی
گذار، اگر دموکراتیک نباشد، استبدادی نو خواهد زاد.
چگونه بدون خشونت، اما با قدرت مردمی، عبور کنیم؟
آیا مطالبهٔ رفراندوم برای تعیین نوع حکومت، با نظارت بینالمللی، قابل تحقق است؟
چگونه یک دورهٔ گذار طراحی شود که متضمن آزادی، عدالت انتقالی، و بازسازی نهادهای عمومی باشد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«در صورت سقوط یا عقبنشینی جمهوری اسلامی، گامهای اول برای برقراری نظم دموکراتیک چیست؟»
🔸 جمعبندی
این یادداشت، طرحی برای تأمل و گفتوگوست؛ نه برای تحمیل، نه برای تبلیغ.
ممکن است برخی از ما از یک یا چند محور گذشته باشیم، برخی دیگر هنوز در آغاز پرسش.
هیچ اشکالی ندارد.
این مسیر، بسته به تجربه، دغدغه و زیستِ هر فرد و گروه، میتواند از نقطهای متفاوت آغاز شود.
آنچه اهمیت دارد:
آغاز کردن گفتوگوست،
باز کردن راه اندیشهورزی رها از رسانههای حکومتی و جریانهای استبدادباز،
و ساختن چشماندازی برآمده از خرد جمعی، واقعگرایی، کرامت انسانی، و ارادهٔ مردم.
اگر این طرح با درون تو همصداست، آن را در هر جمعی که میتوانی به گفتوگو بگذار:
در خانه، در کلاس، در حلقههای دوستان، در شبکههای مستقل، در گروه ها یا در متن زندگی روزمره.
ما آینده را با هم میسازیم—نه از بالا، نه به نیابت؛
با اندیشیدن، گفتوگو کردن، و عمل کردن، از دل مردم.
منبع کانال تلگرام نویسنده
#دموکراسی #گفتگو #گذار_از_جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پیشنهادی برای اندیشهورزی آزاد
✍🏽 بینش نوروزی
پیشنهادی برای ترسیم مسیر گذار از جمهوری اسلامی به نظمی نو، بر پایهٔ خواست مردم
در میانهٔ آشفتگیهای سیاسی، هیاهوهای رسانهای، بحران اعتماد، و فروپاشی نظم موجود، این یادداشت نه برای قضاوت است، نه برای نسخهپیچی.
پیشنهادیست برای گفتوگو.
نه گفتوگویی از بالا، نه گفتوگویی متمرکز، نه در انحصار گروهی یا رسانهای خاص.
پیشنهادی باز و قابل تطبیق، برای آنکه هر کس و هر گروه در هر سطحی از آگاهی، تجربه یا دغدغه بتواند در دل زندگی خود، اندیشیدن ساختاری و رهاییبخش را آغاز کند یا گسترش دهد.
این طرح، دعوتیست به فاصلهگرفتن از پروپاگانداهای قدرت و توهمهای آلترناتیو، و نزدیک شدن به واقعیتِ پیچیدهٔ امروز، با هدف باز کردن مسیر آینده.
این مسیر در قالب پنج محور بنیادین برای گفتوگو و اندیشهورزی پیشنهاد میشود، نه بهعنوان مرحلههایی لزوماً متوالی، بلکه بهعنوان بُردارهایی که در همتنیدهاند، و بنا به موقعیت، میتوان از هرکدام آغاز کرد.
🧭 محور اول: تشخیص بحران – فهم لحظهٔ تاریخی
نخست باید وضعیت را درست دید:
ایران امروز در چه مرحلهای ایستاده؟
آیا ج.ا در حال فروپاشی ساختاریست، یا همچنان در فاز سرکوب بازدارنده؟
آیا اصلاح از درون ممکن است؟ یا پایانیافته؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«ایران امروز در کجای تاریخ ایستاده است؟ ج.ا در حال فروپاشی است یا بازتولید؟ چه دادههایی این را تأیید میکند؟»
🧭 محور دوم: نقد قدرت – افشای الگوهای فریب و سلطه
قدرت فقط در نهادهای رسمی نیست؛ در زبان، در چهرههای بدیلنما، در الگوهای فریب نیز هست.
ج.ا چگونه با تفرقه، ترس، دینفروشی و دشمنسازی دوام میآورد؟
کدام «آلترناتیوها» در عمل، بازتولید همان سلطهاند؟
چگونه ساختار قدرت بهجای چهرهها، هدف نقد قرار گیرد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«چگونه در برابر فریبکاریهای حاکمیت و نیروهای بدیلنما ایستادگی کنیم؟ چه نشانههایی از بازسازی بت وجود دارد؟»
🧭 محور سوم: تولید گفتمان و خواست مشترک
گذر از بحران بدون زبان مشترک ممکن نیست.
مفاهیم کلیدی این دوران کداماند؟
چگونه میتوان با حفظ تنوع (قومیتی، مذهبی، جنسیتی، سیاسی) به خواستهای بنیادین مشترک رسید؟
چه مفاهیمی باید در کانون تحول باشند: آزادی، عدالت، کرامت، نهادگرایی، همبستگی…؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«کدام مفاهیم و واژگان باید پایهٔ زبان تحول باشند؟ چگونه میتوان گفتمان واحدی در دل تفاوتها ساخت؟»
🧭 محور چهارم: نهادسازی مردمی – از امید تا عمل
ساخت آینده، تنها با نقد گذشته ممکن نیست؛
چگونه نهادهای مردمی را در دل جامعه بازآفرینی کنیم؟
از شوراهای محلی تا مجامع صنفی، از حلقههای دانشجویی تا شبکههای قومی و فرهنگی…
نقش آنها در دوران گذار چیست؟
آیا میتوان ساختار شورای گذار را نه بهعنوان نجاتدهنده، بلکه بهمثابه هماهنگکنندهٔ ارادهها شکل داد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«الگوهای موفق نهادسازی در جوامع در حال گذار چه بودهاند؟ چگونه این الگوها را در ایران بازآفرینی کنیم؟»
🧭 محور پنجم: گذار دموکراتیک – از فروپاشی به بازسازی
گذار، اگر دموکراتیک نباشد، استبدادی نو خواهد زاد.
چگونه بدون خشونت، اما با قدرت مردمی، عبور کنیم؟
آیا مطالبهٔ رفراندوم برای تعیین نوع حکومت، با نظارت بینالمللی، قابل تحقق است؟
چگونه یک دورهٔ گذار طراحی شود که متضمن آزادی، عدالت انتقالی، و بازسازی نهادهای عمومی باشد؟
📌 پیشنهاد گفتوگو:
«در صورت سقوط یا عقبنشینی جمهوری اسلامی، گامهای اول برای برقراری نظم دموکراتیک چیست؟»
🔸 جمعبندی
این یادداشت، طرحی برای تأمل و گفتوگوست؛ نه برای تحمیل، نه برای تبلیغ.
ممکن است برخی از ما از یک یا چند محور گذشته باشیم، برخی دیگر هنوز در آغاز پرسش.
هیچ اشکالی ندارد.
این مسیر، بسته به تجربه، دغدغه و زیستِ هر فرد و گروه، میتواند از نقطهای متفاوت آغاز شود.
آنچه اهمیت دارد:
آغاز کردن گفتوگوست،
باز کردن راه اندیشهورزی رها از رسانههای حکومتی و جریانهای استبدادباز،
و ساختن چشماندازی برآمده از خرد جمعی، واقعگرایی، کرامت انسانی، و ارادهٔ مردم.
اگر این طرح با درون تو همصداست، آن را در هر جمعی که میتوانی به گفتوگو بگذار:
در خانه، در کلاس، در حلقههای دوستان، در شبکههای مستقل، در گروه ها یا در متن زندگی روزمره.
ما آینده را با هم میسازیم—نه از بالا، نه به نیابت؛
با اندیشیدن، گفتوگو کردن، و عمل کردن، از دل مردم.
منبع کانال تلگرام نویسنده
#دموکراسی #گفتگو #گذار_از_جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤11👌1