This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مارکوروبیو، وزیر امور خارجه آمریکا: تغییر رژیم در ایران باید با تصمیم و توسط مردم ایران انجام شود، نه با مداخله آمریکا
در پی حمله محدود آمریکا به سه سایت هستهای در ایران، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در بخشی از گفتوگویی رسانهای به تشریح استراتژی دولت در قبال جمهوری اسلامی پرداخت. او تأکید کرد که این عملیات یک اقدام هدفمند، محدود و بدون تلفات بوده و در جهت جلوگیری از تشدید درگیریها طراحی شده بود.
روبیو گفت: «رئیسجمهور مأموریتی مشخص تعریف کرده بود: زدن سه هدف هستهای مشخص، بدون هدف قرار دادن چهرههای رژیم، بدون تلاش برای براندازی، و بدون اشغال خاک ایران. هدف تنها برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود و این مأموریت با موفقیت انجام شد.»
او افزود که تنها ۴۸ ساعت پس از عملیات، آتشبس برقرار شد و این اقدام جسورانه نهتنها از تشدید درگیریها جلوگیری کرد، بلکه به گفته او، به پایان یافتن بحران نیز کمک کرد. به باور روبیو، این عملیات به اسرائیل امکان داد تا بگوید «اهداف عملیات محقق شدهاند.»
اما مهمترین بخش سخنان روبیو به موضع دولت آمریکا درباره «تغییر رژیم» در ایران اختصاص داشت. او با رد گمانهزنیها درباره حمایت دولت از براندازی مستقیم حکومت ایران، تصریح کرد:
«اگر رژیم ایران همچنان به خرج کردن پول برای تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و ساخت موشک برای حمله به اسرائیل ادامه دهد، شاید روزی تغییر رژیم اتفاق بیفتد — اما نه از سوی ما، بلکه به دست خود مردم ایران.»
روبیو در ادامه گفت: «جهان پر از رژیمهایی است که ما دوست نداریم، اما وظیفه آمریکا این نیست که در همه جای دنیا دولت جدید سر کار بیاورد. ما تنها از منافع امنیت ملی خود دفاع میکنیم.»
او با تأکید بر اینکه فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و انتخابهای اشتباه رژیم ایران، ممکن است به نارضایتی داخلی و تغییراتی منجر شود، تأکید کرد که «تغییر رژیم هرگز برنامه ما نبوده و نیست، و رئیسجمهور نیز هیچگاه چنین چیزی را مطرح نکرده است.»
@USABehFarsi
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در پی حمله محدود آمریکا به سه سایت هستهای در ایران، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در بخشی از گفتوگویی رسانهای به تشریح استراتژی دولت در قبال جمهوری اسلامی پرداخت. او تأکید کرد که این عملیات یک اقدام هدفمند، محدود و بدون تلفات بوده و در جهت جلوگیری از تشدید درگیریها طراحی شده بود.
روبیو گفت: «رئیسجمهور مأموریتی مشخص تعریف کرده بود: زدن سه هدف هستهای مشخص، بدون هدف قرار دادن چهرههای رژیم، بدون تلاش برای براندازی، و بدون اشغال خاک ایران. هدف تنها برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود و این مأموریت با موفقیت انجام شد.»
او افزود که تنها ۴۸ ساعت پس از عملیات، آتشبس برقرار شد و این اقدام جسورانه نهتنها از تشدید درگیریها جلوگیری کرد، بلکه به گفته او، به پایان یافتن بحران نیز کمک کرد. به باور روبیو، این عملیات به اسرائیل امکان داد تا بگوید «اهداف عملیات محقق شدهاند.»
اما مهمترین بخش سخنان روبیو به موضع دولت آمریکا درباره «تغییر رژیم» در ایران اختصاص داشت. او با رد گمانهزنیها درباره حمایت دولت از براندازی مستقیم حکومت ایران، تصریح کرد:
«اگر رژیم ایران همچنان به خرج کردن پول برای تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و ساخت موشک برای حمله به اسرائیل ادامه دهد، شاید روزی تغییر رژیم اتفاق بیفتد — اما نه از سوی ما، بلکه به دست خود مردم ایران.»
روبیو در ادامه گفت: «جهان پر از رژیمهایی است که ما دوست نداریم، اما وظیفه آمریکا این نیست که در همه جای دنیا دولت جدید سر کار بیاورد. ما تنها از منافع امنیت ملی خود دفاع میکنیم.»
او با تأکید بر اینکه فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و انتخابهای اشتباه رژیم ایران، ممکن است به نارضایتی داخلی و تغییراتی منجر شود، تأکید کرد که «تغییر رژیم هرگز برنامه ما نبوده و نیست، و رئیسجمهور نیز هیچگاه چنین چیزی را مطرح نکرده است.»
@USABehFarsi
#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤20👎10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم نرگس محمدی، زندانی سیاسی سابق و برنده جایزه صلح نوبل، در مصاحبه با abc در مورد راهبرد «گذار دموکراتیک» از «استبداد دینی» به «دموکراسی» و مسئله «پایان دادن به جمهوری اسلامی» به دلیل «اصلاح ناپذیر» و«نا کارآمد»بودن رژیم صحیت کرده است.
ویدیو و گزارش کامل این مصاحبه در وبسایت و کانال یوتیوب بنیاد نرگس در دسترس است.
https://youtu.be/yGrhIcubfo4?si=7svaTNX8AoZzKf0i
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نرگس_محمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو و گزارش کامل این مصاحبه در وبسایت و کانال یوتیوب بنیاد نرگس در دسترس است.
https://youtu.be/yGrhIcubfo4?si=7svaTNX8AoZzKf0i
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نرگس_محمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍30👎14❤2
Forwarded from گفتوشنود
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بدون اشاره به ناکامیهای اطلاعاتی خود در جریان جنگ اخیر با اسرائیل، باز هم انگشت اتهام را به سمت مسیحیان ایران نشانه رفت و آنها را به فعالیت در راستای اهداف اسرائیل متهم کرد.
«محبت نیوز»- وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیهای به بررسی ابعاد آنچه "نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه" خوانده، پرداخت و مدعی شد آنچه در ناآرامیهای اخیر رخ داده، "یک طرح جنگی با برنامهریزی و بهرهگیری توأمان و تمامعیار از مؤلفههای داخلی، امنیت، اطلاعات، جنگ، آشوبهای خرابکارانه و تروریستی" با هدف "به انقیاد و تسلیم واداشتن کشور" بوده است.
این وزارتخانه که در بیانیه خود به شکست مفتضحانه اطلاعاتیاش در جریان درگیری نظامی با اسرائیل اشارهای نکرده، بخشی از اتهامات را متوجه مسیحیان ایران کرد و اعلام نمود: "در حالیکه به گواه تاریخ، مسیحیان ایرانی همیشه بهترین همزیستی را با هموطنان مسلمان خود داشته و حامیان وفادار ایران عزیز بودهاند و شهدای متعددی در دفاع از کشور تقدیم کردهاند، اما رژیم صهیونیستی همین وفاق مقدس را نیز هدف قرار داده است."
وزارت اطلاعات در ادامه مدعی شد: “شاخهای از مزدوران موساد در پوشش جریانِ به اصطلاح تبشیر (ترویج) مسیحیت صهیونیستی، متصل به کلیسای نجاتِ سیاتل آمریکا و کلیسای شکوفان در سرزمین اشغالی نیز در آن مقطع به اقدامات مختلف ضدامنیتی مبادرت ورزید. در این راستا با شناسایی کامل و بازداشت ۵۳ نفر از عناصر آموزش دیده در خارج از کشور و بازرسی از اماکن تشکیلاتی آنها و کشف مقادیری سلاح، تحرکات این تشکیلات نیز خنثی شد.”
اما نکته حائز اهمیت در این بیانیه، خبر "کشف مقادیری سلاح" در اماکن مرتبط با مسیحیان است؛ اتهامی بیسابقه و بیاساس که به نظر میرسد زمینهساز صدور احکام به مراتب سنگینتری برای نوکیشان مسیحی در آینده باشد.
منبع محبتنیوز
#نوکیش #مسیحی #تبشیری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«محبت نیوز»- وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیهای به بررسی ابعاد آنچه "نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه" خوانده، پرداخت و مدعی شد آنچه در ناآرامیهای اخیر رخ داده، "یک طرح جنگی با برنامهریزی و بهرهگیری توأمان و تمامعیار از مؤلفههای داخلی، امنیت، اطلاعات، جنگ، آشوبهای خرابکارانه و تروریستی" با هدف "به انقیاد و تسلیم واداشتن کشور" بوده است.
این وزارتخانه که در بیانیه خود به شکست مفتضحانه اطلاعاتیاش در جریان درگیری نظامی با اسرائیل اشارهای نکرده، بخشی از اتهامات را متوجه مسیحیان ایران کرد و اعلام نمود: "در حالیکه به گواه تاریخ، مسیحیان ایرانی همیشه بهترین همزیستی را با هموطنان مسلمان خود داشته و حامیان وفادار ایران عزیز بودهاند و شهدای متعددی در دفاع از کشور تقدیم کردهاند، اما رژیم صهیونیستی همین وفاق مقدس را نیز هدف قرار داده است."
وزارت اطلاعات در ادامه مدعی شد: “شاخهای از مزدوران موساد در پوشش جریانِ به اصطلاح تبشیر (ترویج) مسیحیت صهیونیستی، متصل به کلیسای نجاتِ سیاتل آمریکا و کلیسای شکوفان در سرزمین اشغالی نیز در آن مقطع به اقدامات مختلف ضدامنیتی مبادرت ورزید. در این راستا با شناسایی کامل و بازداشت ۵۳ نفر از عناصر آموزش دیده در خارج از کشور و بازرسی از اماکن تشکیلاتی آنها و کشف مقادیری سلاح، تحرکات این تشکیلات نیز خنثی شد.”
اما نکته حائز اهمیت در این بیانیه، خبر "کشف مقادیری سلاح" در اماکن مرتبط با مسیحیان است؛ اتهامی بیسابقه و بیاساس که به نظر میرسد زمینهساز صدور احکام به مراتب سنگینتری برای نوکیشان مسیحی در آینده باشد.
منبع محبتنیوز
#نوکیش #مسیحی #تبشیری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔24❤2👎1
محمدمهدی محمدیرهبری، در نامهای از زندان تهران بزرگ، شرایط زندانیان حین و پس از انتقال از زندان اوین، بدتر از اسرای جنگی توصیف کرده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
من محمدمهدی محمدیرهبری ملقب به Rebel هستم که از تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۵ بازداشت شدهام و با اتهام «اجتماعی و تبانی» محکوم به پنج سال حبس هستم.
طی ۲۳ ماه گذشته حتی با اینکه به زندان اوین حملهیهوایی شد و با افتضاحترین و غیرانسانیترین حالت ممکن با ما رفتار شد، هیچ حرفی نزدهام و کوچکترین تنشی ایجاد نکردهام. حالا بعد از گذشت یک ماه و پنج روز از شبی که ما زندانیها را با وضعیتی بدتر از اسرای جنگی با دستبند و پابند و با رفتاری زننده به زندان تهران بزرگ منتقل کردند، گذشته است، ولی همچنان طرز رفتار مسئولین زندان با ما بیانگر همان حالتِ بدتر از اسرای جنگی است. از سادهترین کارها گرفته که شامل فروشگاه و امکانات اولیه زندگی است تا مسائل مهمتر مثل اعزام به بیمارستان و پیگیری پرونده و رفتارهای زننده و غیر انسانی با خانوادههایمان و… هیچ مسئول و یا شخص پاسخگوئی وجود ندارد.
روال کار در تیپ ۲ زندان تهران بزرگ بر اساس گفتهها و دیدهها به این صورت پیش میرود که مثلا اگر با «مددکاری» کاری داشته باشیم، باید صبر کنیم تا هر وقت مددکار حال و حوصله راه رفتن داشت و در هر ساعتی که دلش خواست به سالنها سر بزند و ما اگر شانس داشته باشیم و همان موقع سر سالن حضور داشته باشیم با او صحبت کنیم و نهایت کاری که مددکاری انجام میدهد گرفتن پرینت قضایی است. فروشگاه به صورت کاملاً اتفاقی و به اندازه حال خوب مسئول فروشگاه باز و بسته میشود؛ مسائل مربوط به قیمتها و اجناس تاریخ مصرف گذشته که اصلاً جای بحث ندارد و با عبارت «دزدهای کم فروشِ کفتار صفت» به توصیف آن بسنده میکنم.
زندانیهایی که بیماریهای حاد و خاص دارند نهایتاً با اعزام به بهداریِ بی امکانات خود تیپ و تجویز قرص سرماخوردگی و ضدحساسیت و قرص خواب، مجدداً به سالن بازگردانده میشوند.
در روزهای اول که به اینجا منتقل شدیم، هر روز یکی از مسئولین اوین، تهران بزرگ یا سازمان زندانها به اینجا میآمدند و نگاهی به حال و اوضاع اسرای خود میکردند و میرفتند. حتی بعضاً عکس و فیلم هم میگرفتند که بگویند ما سر زدیم و رسیدگی کردیم و حال و جایشان «خوب» است.
عکس و فیلمگرفتنها که تمام شد، دسترسی به رئیس «اندرزگاه» و رئیس تیپ و مسئول مددکاری و دادیار ناظر بر زندان اوین که در حال حاضر در اینجا مسئول زندانیانِ منتقل شده از اوین است، به کلی از بین رفت و هیچکس پاسخگوی هیچکدام از مشکلات یا رفتار مسئولان نیست. دسترسی به تمام این مسئولان، حتی از دسترسی به یک مقام مسئول کشور و لشکری نیز سختتر است و اگر دست بر قضا شانس بیاوریم و یکی از این مسئولان را از پشت میلههای درِ سالن ببینیم، با جملات زمزمهگونه کلاً از ما بگذرید و به بقیه زندانیان تهران بزرگ رسیدگی کنید، چون نسبت به شرایط موجود و بیانات خودتان احتمالاً آنها الان باید در شرایط مرگ یا زندگی باشند، ولی به هر حال اگر به کمر مبارک فشاری وارد نمیشود و اذیت نمیشوید، باید پاسخگوی این شرایط باشید.
امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امّید نیست، شر مرسان (سعدی)
محمدمهدی محمدیرهبری (Rebel)
زندان تهران بزرگ
تاریخ: ۱۴۰۴/۵/۷
#محمدمهدی_محمدی_رهبری #زندان_تهران_بزرگ #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این نامه به شرح زیر است:
من محمدمهدی محمدیرهبری ملقب به Rebel هستم که از تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۵ بازداشت شدهام و با اتهام «اجتماعی و تبانی» محکوم به پنج سال حبس هستم.
طی ۲۳ ماه گذشته حتی با اینکه به زندان اوین حملهیهوایی شد و با افتضاحترین و غیرانسانیترین حالت ممکن با ما رفتار شد، هیچ حرفی نزدهام و کوچکترین تنشی ایجاد نکردهام. حالا بعد از گذشت یک ماه و پنج روز از شبی که ما زندانیها را با وضعیتی بدتر از اسرای جنگی با دستبند و پابند و با رفتاری زننده به زندان تهران بزرگ منتقل کردند، گذشته است، ولی همچنان طرز رفتار مسئولین زندان با ما بیانگر همان حالتِ بدتر از اسرای جنگی است. از سادهترین کارها گرفته که شامل فروشگاه و امکانات اولیه زندگی است تا مسائل مهمتر مثل اعزام به بیمارستان و پیگیری پرونده و رفتارهای زننده و غیر انسانی با خانوادههایمان و… هیچ مسئول و یا شخص پاسخگوئی وجود ندارد.
روال کار در تیپ ۲ زندان تهران بزرگ بر اساس گفتهها و دیدهها به این صورت پیش میرود که مثلا اگر با «مددکاری» کاری داشته باشیم، باید صبر کنیم تا هر وقت مددکار حال و حوصله راه رفتن داشت و در هر ساعتی که دلش خواست به سالنها سر بزند و ما اگر شانس داشته باشیم و همان موقع سر سالن حضور داشته باشیم با او صحبت کنیم و نهایت کاری که مددکاری انجام میدهد گرفتن پرینت قضایی است. فروشگاه به صورت کاملاً اتفاقی و به اندازه حال خوب مسئول فروشگاه باز و بسته میشود؛ مسائل مربوط به قیمتها و اجناس تاریخ مصرف گذشته که اصلاً جای بحث ندارد و با عبارت «دزدهای کم فروشِ کفتار صفت» به توصیف آن بسنده میکنم.
زندانیهایی که بیماریهای حاد و خاص دارند نهایتاً با اعزام به بهداریِ بی امکانات خود تیپ و تجویز قرص سرماخوردگی و ضدحساسیت و قرص خواب، مجدداً به سالن بازگردانده میشوند.
در روزهای اول که به اینجا منتقل شدیم، هر روز یکی از مسئولین اوین، تهران بزرگ یا سازمان زندانها به اینجا میآمدند و نگاهی به حال و اوضاع اسرای خود میکردند و میرفتند. حتی بعضاً عکس و فیلم هم میگرفتند که بگویند ما سر زدیم و رسیدگی کردیم و حال و جایشان «خوب» است.
عکس و فیلمگرفتنها که تمام شد، دسترسی به رئیس «اندرزگاه» و رئیس تیپ و مسئول مددکاری و دادیار ناظر بر زندان اوین که در حال حاضر در اینجا مسئول زندانیانِ منتقل شده از اوین است، به کلی از بین رفت و هیچکس پاسخگوی هیچکدام از مشکلات یا رفتار مسئولان نیست. دسترسی به تمام این مسئولان، حتی از دسترسی به یک مقام مسئول کشور و لشکری نیز سختتر است و اگر دست بر قضا شانس بیاوریم و یکی از این مسئولان را از پشت میلههای درِ سالن ببینیم، با جملات زمزمهگونه کلاً از ما بگذرید و به بقیه زندانیان تهران بزرگ رسیدگی کنید، چون نسبت به شرایط موجود و بیانات خودتان احتمالاً آنها الان باید در شرایط مرگ یا زندگی باشند، ولی به هر حال اگر به کمر مبارک فشاری وارد نمیشود و اذیت نمیشوید، باید پاسخگوی این شرایط باشید.
امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امّید نیست، شر مرسان (سعدی)
محمدمهدی محمدیرهبری (Rebel)
زندان تهران بزرگ
تاریخ: ۱۴۰۴/۵/۷
#محمدمهدی_محمدی_رهبری #زندان_تهران_بزرگ #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام سید جواد موسوی، نوشت:
«ما مردم ایران، سالهاست که تاوان تصمیمهایی را میدهیم که هیچ نقشی در آن نداشتهایم. از جنگ هشتسالهای که با تحریک صدام بر سرمان آوار شد و تنها قربانیانش فرزندان همین ملت بودند، نه فرزندان و وابستگان مسئولان. تا امروز، که هر صدایی برای حق و عدالت بلند میشود، با زندان، شکنجه یا حتی اعدام خاموشش میکنند؛ از کوی دانشگاه تا آبان ۹۸، از فریادهای دختران خیابان انقلاب تا جنبش مهسا.
امروز هم که دوباره طبل جنگ میکوبند، باز مردم را سپر بلای خود میخواهند، در حالیکه خود در پناهگاهها پنهان میشوند و برای ما از وطندوستی و دفاع از کشور میگویند. اما ما میدانیم جنگطلبان و خائنان به این خاک چه کسانیاند.
لعنت بر کسانی که زندگی و آینده مردم را فدای قدرتطلبی خود میکنند.»
#سیدـجوادـموسوی
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما مردم ایران، سالهاست که تاوان تصمیمهایی را میدهیم که هیچ نقشی در آن نداشتهایم. از جنگ هشتسالهای که با تحریک صدام بر سرمان آوار شد و تنها قربانیانش فرزندان همین ملت بودند، نه فرزندان و وابستگان مسئولان. تا امروز، که هر صدایی برای حق و عدالت بلند میشود، با زندان، شکنجه یا حتی اعدام خاموشش میکنند؛ از کوی دانشگاه تا آبان ۹۸، از فریادهای دختران خیابان انقلاب تا جنبش مهسا.
امروز هم که دوباره طبل جنگ میکوبند، باز مردم را سپر بلای خود میخواهند، در حالیکه خود در پناهگاهها پنهان میشوند و برای ما از وطندوستی و دفاع از کشور میگویند. اما ما میدانیم جنگطلبان و خائنان به این خاک چه کسانیاند.
لعنت بر کسانی که زندگی و آینده مردم را فدای قدرتطلبی خود میکنند.»
#سیدـجوادـموسوی
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤45👍1👎1💯1
🔷اعدام بابکها، بهای مصونیت خامنهایست
تا وقتی طناب دار در این کشور آویزان است، همهی ما کمی مردهایم.
✍مهدی محمودیان*
🔹امروز در زندان، هوا سنگین بود. از آن سنگینیهایی که فقط کسانی درک میکنند که سالها در این چهاردیواری، آدمها را یکییکی تا پای مرگ همراهی کردهاند. صبح که گفتند بابک شهبازی، همبندمان، حکم اعدامش را گرفته و فردا قرار است از زندان تهران بزرگ به قزلحصار منتقل شود، چیزی در هوا شکست. آنقدر واضح که انگار میتوانستی صدای خردشدنش را بشنوی.
🔹من درباره درستی یا نادرستی اتهام بابک حرف نمیزنم. نمیخواهم نقش قاضی بازی کنم. اما هیچچیز از تلخی این لحظه کم نمیکند. تلخیِ نگاهکردن به چشمان کسی که میدانی شاید آخرین شباش را در کنار تو میگذراند. کسی که با او ماهها یا سالها زیستهای، خندیدهای، بحث کردهای، سفره تقسیم کردهای، و حالا باید با او مثل مردهای در آستانه دفن وداع کنی، بیآنکه بمیرد. این مرگِ زندهبودن است، هم برای او، هم برای ما.
🔹در این سالهایی که در زندان بودهام، بارها چنین وداعهایی را تجربه کردهام. لحظههایی که انسانی را که هنوز زنده است، باید در ذهنات دفن کنی. و هر بار، بخشی از تو با او به قزلحصار یا رجاییشهر میرود، و دیگر برنمیگردد.
🔹حکم اعدام، حتی اگر در دادگاهی عادلانه و بیطرف صادر شود، باز هم چیزی جز خشونتِ نهادینه نیست. حالا فکرش را بکنید وقتی همین حکم در بیدادگاههایی صادر میشود که قاضیاش مأمور امنیتی است، بازجویش داغدیدهی داغهای خودش، و نهاد صادرکنندهی حکم، بخشی از ماشین سرکوب. چه اعتباری میماند برای چنین حکمی؟
🔹در این سالها بارها دیدهایم که چطور اعترافگیریها با شکنجههای نرم و سخت، با تهدید به بازداشت خانواده، با وعدهی دروغ و با تحقیر و ارعاب پیش میرود. در دادگاههایی که اسمشان دادگاه انقلاب است و هیچ نسبتی با عدالت ندارند. احکامی که پیش از باز شدن پرونده نوشته شدهاند، فقط منتظرند بازجو پروندهاش را ببندد و قضاتی چون صلواتی یا افشار یا مظلوم، با لبخند یا بیلبخند، همان را تأیید کنند.
🔹اما مسئله فقط این نیست که چرا بابکها اعدام میشوند؛ پرسش بزرگتر این است که چرا این اعدامها، دقیقاً در همین زمانها و فضاها شدت میگیرد؟ چرا در روزهایی که مردم از بیبرقی و بیآبی و بینان و بیامیدی خستهاند، ناگهان «جاسوسها» و «مفسدان فیالارض» یکییکی اعدام میشوند؟
🔹واقعیت این است که حکومت، با اعدام، از خود رفع مسئولیت میکند. این نه اجرای عدالت، که نوعی عملیات انحرافی برای فرافکنی است. اعدام کسانی چون بابک، تلاش مذبوحانهایست برای اینکه مردم فراموش کنند چه کسانی واقعاً مسبب وضعیت کنونیاند؛ فراموش کنند که ویرانی این سرزمین نه حاصل خیانت چند نفر در سایه، بلکه نتیجهی مستقیم حاکمیت سالها بیکفایتی، فساد، خشونت و سرکوب است.
🔹من نه خواهان اعدام بابکم، نه خواهان اعدام حاکمان. من با اعدام مخالفم. اما این را هم نمیتوانم نگویم که اگر قرار باشد کسی پاسخگو باشد، اگر قرار باشد بهخاطر ویرانی این کشور کسی محاکمه شود، باید آنانی پاسخ دهند که اختیار و قدرت را تمامقد در دست داشتند و هیچ نکردند جز ویرانی.
🔹بابک هنوز اینجاست. چند ساعت دیگر، احتمالاً نیست. شاید بتواند یک تماس بگیرد. شاید آخرین لبخندش را صبح موقع رفتن ببینم. شاید چیزی بگویم و یا نگویم. شاید فقط نگاهش کنیم، بیکلام. و او برود به سوی طنابی که قرار است کار حکومت را تمام کند، نه کار او را.
🔹من بابک را نه بیخطا میدانم، نه قدیس. اما میدانم که حق حیات، از هر حقی بنیادینتر است. و مرگ، راه هیچ گرهی را باز نمیکند. تنها چیزی که اعدام میکشد، خود جامعه است.
🔹این حکومت، انسانها را میکشد تا حکومت کند. این ماجرا دیگر فقط ظلم نیست؛ یک برنامهی سیستماتیک برای انهدام امید است. و تا وقتی طناب دار در این کشور آویزان است، همهی ما کمی مردهایم.
*زندان تهران بزرگ/ مرداد ۱۴۰۴
از کانال تلگرام مهدی محمودیان
https://t.me/MahmoudianMehdi
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تا وقتی طناب دار در این کشور آویزان است، همهی ما کمی مردهایم.
✍مهدی محمودیان*
🔹امروز در زندان، هوا سنگین بود. از آن سنگینیهایی که فقط کسانی درک میکنند که سالها در این چهاردیواری، آدمها را یکییکی تا پای مرگ همراهی کردهاند. صبح که گفتند بابک شهبازی، همبندمان، حکم اعدامش را گرفته و فردا قرار است از زندان تهران بزرگ به قزلحصار منتقل شود، چیزی در هوا شکست. آنقدر واضح که انگار میتوانستی صدای خردشدنش را بشنوی.
🔹من درباره درستی یا نادرستی اتهام بابک حرف نمیزنم. نمیخواهم نقش قاضی بازی کنم. اما هیچچیز از تلخی این لحظه کم نمیکند. تلخیِ نگاهکردن به چشمان کسی که میدانی شاید آخرین شباش را در کنار تو میگذراند. کسی که با او ماهها یا سالها زیستهای، خندیدهای، بحث کردهای، سفره تقسیم کردهای، و حالا باید با او مثل مردهای در آستانه دفن وداع کنی، بیآنکه بمیرد. این مرگِ زندهبودن است، هم برای او، هم برای ما.
🔹در این سالهایی که در زندان بودهام، بارها چنین وداعهایی را تجربه کردهام. لحظههایی که انسانی را که هنوز زنده است، باید در ذهنات دفن کنی. و هر بار، بخشی از تو با او به قزلحصار یا رجاییشهر میرود، و دیگر برنمیگردد.
🔹حکم اعدام، حتی اگر در دادگاهی عادلانه و بیطرف صادر شود، باز هم چیزی جز خشونتِ نهادینه نیست. حالا فکرش را بکنید وقتی همین حکم در بیدادگاههایی صادر میشود که قاضیاش مأمور امنیتی است، بازجویش داغدیدهی داغهای خودش، و نهاد صادرکنندهی حکم، بخشی از ماشین سرکوب. چه اعتباری میماند برای چنین حکمی؟
🔹در این سالها بارها دیدهایم که چطور اعترافگیریها با شکنجههای نرم و سخت، با تهدید به بازداشت خانواده، با وعدهی دروغ و با تحقیر و ارعاب پیش میرود. در دادگاههایی که اسمشان دادگاه انقلاب است و هیچ نسبتی با عدالت ندارند. احکامی که پیش از باز شدن پرونده نوشته شدهاند، فقط منتظرند بازجو پروندهاش را ببندد و قضاتی چون صلواتی یا افشار یا مظلوم، با لبخند یا بیلبخند، همان را تأیید کنند.
🔹اما مسئله فقط این نیست که چرا بابکها اعدام میشوند؛ پرسش بزرگتر این است که چرا این اعدامها، دقیقاً در همین زمانها و فضاها شدت میگیرد؟ چرا در روزهایی که مردم از بیبرقی و بیآبی و بینان و بیامیدی خستهاند، ناگهان «جاسوسها» و «مفسدان فیالارض» یکییکی اعدام میشوند؟
🔹واقعیت این است که حکومت، با اعدام، از خود رفع مسئولیت میکند. این نه اجرای عدالت، که نوعی عملیات انحرافی برای فرافکنی است. اعدام کسانی چون بابک، تلاش مذبوحانهایست برای اینکه مردم فراموش کنند چه کسانی واقعاً مسبب وضعیت کنونیاند؛ فراموش کنند که ویرانی این سرزمین نه حاصل خیانت چند نفر در سایه، بلکه نتیجهی مستقیم حاکمیت سالها بیکفایتی، فساد، خشونت و سرکوب است.
🔹من نه خواهان اعدام بابکم، نه خواهان اعدام حاکمان. من با اعدام مخالفم. اما این را هم نمیتوانم نگویم که اگر قرار باشد کسی پاسخگو باشد، اگر قرار باشد بهخاطر ویرانی این کشور کسی محاکمه شود، باید آنانی پاسخ دهند که اختیار و قدرت را تمامقد در دست داشتند و هیچ نکردند جز ویرانی.
🔹بابک هنوز اینجاست. چند ساعت دیگر، احتمالاً نیست. شاید بتواند یک تماس بگیرد. شاید آخرین لبخندش را صبح موقع رفتن ببینم. شاید چیزی بگویم و یا نگویم. شاید فقط نگاهش کنیم، بیکلام. و او برود به سوی طنابی که قرار است کار حکومت را تمام کند، نه کار او را.
🔹من بابک را نه بیخطا میدانم، نه قدیس. اما میدانم که حق حیات، از هر حقی بنیادینتر است. و مرگ، راه هیچ گرهی را باز نمیکند. تنها چیزی که اعدام میکشد، خود جامعه است.
🔹این حکومت، انسانها را میکشد تا حکومت کند. این ماجرا دیگر فقط ظلم نیست؛ یک برنامهی سیستماتیک برای انهدام امید است. و تا وقتی طناب دار در این کشور آویزان است، همهی ما کمی مردهایم.
*زندان تهران بزرگ/ مرداد ۱۴۰۴
از کانال تلگرام مهدی محمودیان
https://t.me/MahmoudianMehdi
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔32❤6🕊2
صدور و تأیید حکم اعدام برای بابک شهبازی؛ انتقال قریبالوقوع به قزلحصار
براساس اطلاعات تأییدشده، حکم اعدام بابک شهبازی، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ (و پیشتر در بند ۴ زندان اوین)، توسط شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر و با سرعتی غیرمعمول در دیوان عالی کشور تأیید شده است. اکنون دستور انتقال او به زندان قزلحصار صادر شده؛ انتقالی که در بسیاری از موارد، نشانۀ اجرای قریبالوقوع حکم اعدام است.
پروندهی بابک شهبازی مملو از اتهامات ساختگی و تناقضهای آشکار است. اتهام جاسوسی برای اسرائیل به او وارد شده؛ ادعایی که بیپایهبودن آن بر اساس مستندات موجود در پرونده به روشنی اثباتپذیر است. پیام او به ولادیمیر زلینسکی و اعلام آمادگی برای کمک به اکراین در جنگ با روسیه را پیام به اسرائیل قلمداد کردند!! به او داشتن نبلتی را نسبت دادند که اصلا وجود نداشته، از همه مضحکتر نوشتهاند که اسرائیل به او کار کردن با برنامه Word را آموزش داده است!!
شکنجه، تهدید و اعترافات اجباری، محور اصلی این پروندهاند. بابک، مانند بسیاری دیگر از قربانیان نظام، تحت فشار شدید روانی و جسمی، بود تا سناریوی بازجویان را تأیید کند.
بابک شهبازی را ۱۶ دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت کردند. به گفتهی منابع موثق، در روزهای اول بازداشت، ساعت ۳ بامداد، ماموران در ظاهر با زور قصد ورود به منزل بابک را داشتند. صدای جیغ و فریاد همسر و دختر نوجوانش را ضبط کردند و بردندبه بابک گفتند که آنها اکنون بازداشت و تحت شکنجهاند؛ مگر آنکه جلوی دوربین، مطالب القاشده را تکرار کند.
اسماعیل فکری، یکی از دیگر قربانیان اعدامشده، در حضور چند زندانی دیگر بیان کرده که به ناچار تحت فشار و تهدید، اتهامات ساختگی علیه بابک را تأیید کرده است.
بازجویان دختر ۱۶ سالهی بابک را نیز تهدید به بازداشت کردهاند. پدر بابک، در پی فشارها و تهدیدهای مداوم جلوی دادسرای کرج، دچار سکتهی قلبی شد و مجبور به عمل جراحی قلب باز گردید.
خانوادهی شهبازی تا امروز به امید یافتن راه نجاتی برای بابک، از رسانهایکردن ماجرا خودداری کردهاند. اما فشارها آنقدر بالا گرفته که دیگر سکوت جایز نیست.
بابک هفت ماه در انفرادی بند ۴ اوین نگهداری شده؛ چیزی که در این بند بسیار کمسابقه بود. نهادهای امنیتی، حتی با فریبدادن یکی از اعضای خانواده نیز به دنبال تکمیل سناریوی ساختگیشان بودند.
بابک شهبازی را چندین بار به خانههای امن نهادهای امنیتی منتقل کردند و از او خواستند تا به کاری که نکرده اعتراف کند، او را تهدید به شکنجه کردند، در کنار زندانیان داعشی قرار دادند و یکی از آنها شبانه اقدام به خفهکردن او کرده بود.
همانطور که مهدی محمودیان، فعال مدنی و همبند بابک، نوشته است:
«اعدام بابکها، بهای مصونیت خامنهایست.»
پروندهی بابک شهبازی فقط یک نام نیست؛ نماد بیعدالتی، شکنجهی سیستماتیک، و ماشین دروغسازی حکومت علیه مخالفان است. ما در روزهای آینده، جزئیات بیشتری از این پرونده را منتشر خواهیم کرد.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
براساس اطلاعات تأییدشده، حکم اعدام بابک شهبازی، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ (و پیشتر در بند ۴ زندان اوین)، توسط شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر و با سرعتی غیرمعمول در دیوان عالی کشور تأیید شده است. اکنون دستور انتقال او به زندان قزلحصار صادر شده؛ انتقالی که در بسیاری از موارد، نشانۀ اجرای قریبالوقوع حکم اعدام است.
پروندهی بابک شهبازی مملو از اتهامات ساختگی و تناقضهای آشکار است. اتهام جاسوسی برای اسرائیل به او وارد شده؛ ادعایی که بیپایهبودن آن بر اساس مستندات موجود در پرونده به روشنی اثباتپذیر است. پیام او به ولادیمیر زلینسکی و اعلام آمادگی برای کمک به اکراین در جنگ با روسیه را پیام به اسرائیل قلمداد کردند!! به او داشتن نبلتی را نسبت دادند که اصلا وجود نداشته، از همه مضحکتر نوشتهاند که اسرائیل به او کار کردن با برنامه Word را آموزش داده است!!
شکنجه، تهدید و اعترافات اجباری، محور اصلی این پروندهاند. بابک، مانند بسیاری دیگر از قربانیان نظام، تحت فشار شدید روانی و جسمی، بود تا سناریوی بازجویان را تأیید کند.
بابک شهبازی را ۱۶ دی ماه ۱۴۰۲ بازداشت کردند. به گفتهی منابع موثق، در روزهای اول بازداشت، ساعت ۳ بامداد، ماموران در ظاهر با زور قصد ورود به منزل بابک را داشتند. صدای جیغ و فریاد همسر و دختر نوجوانش را ضبط کردند و بردندبه بابک گفتند که آنها اکنون بازداشت و تحت شکنجهاند؛ مگر آنکه جلوی دوربین، مطالب القاشده را تکرار کند.
اسماعیل فکری، یکی از دیگر قربانیان اعدامشده، در حضور چند زندانی دیگر بیان کرده که به ناچار تحت فشار و تهدید، اتهامات ساختگی علیه بابک را تأیید کرده است.
بازجویان دختر ۱۶ سالهی بابک را نیز تهدید به بازداشت کردهاند. پدر بابک، در پی فشارها و تهدیدهای مداوم جلوی دادسرای کرج، دچار سکتهی قلبی شد و مجبور به عمل جراحی قلب باز گردید.
خانوادهی شهبازی تا امروز به امید یافتن راه نجاتی برای بابک، از رسانهایکردن ماجرا خودداری کردهاند. اما فشارها آنقدر بالا گرفته که دیگر سکوت جایز نیست.
بابک هفت ماه در انفرادی بند ۴ اوین نگهداری شده؛ چیزی که در این بند بسیار کمسابقه بود. نهادهای امنیتی، حتی با فریبدادن یکی از اعضای خانواده نیز به دنبال تکمیل سناریوی ساختگیشان بودند.
بابک شهبازی را چندین بار به خانههای امن نهادهای امنیتی منتقل کردند و از او خواستند تا به کاری که نکرده اعتراف کند، او را تهدید به شکنجه کردند، در کنار زندانیان داعشی قرار دادند و یکی از آنها شبانه اقدام به خفهکردن او کرده بود.
همانطور که مهدی محمودیان، فعال مدنی و همبند بابک، نوشته است:
«اعدام بابکها، بهای مصونیت خامنهایست.»
پروندهی بابک شهبازی فقط یک نام نیست؛ نماد بیعدالتی، شکنجهی سیستماتیک، و ماشین دروغسازی حکومت علیه مخالفان است. ما در روزهای آینده، جزئیات بیشتری از این پرونده را منتشر خواهیم کرد.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔55❤4🕊2
شجاعت اخلاقی؛ صدایی که پایههای استبداد را میلرزاند
پیام همراهان
در تاریخ ملتها، لحظاتی فرا میرسد که انسان باید میان آسودگی و مسئولیت، میان مصلحت و وجدان، یکی را برگزیند.
در این لحظات است که فضیلتی والاتر از شجاعت فیزیکی رخ مینماید—شجاعت اخلاقی.
شجاعت اخلاقی، یعنی ایستادن بر سر اصول، حتی در برابر قدرت، حتی در دل خطر.
یعنی گفتن حقیقت، وقتی دیگران سکوت را ترجیح میدهند.
یعنی با صدایی لرزان اما استوار، به ظلم «نه» گفتن.
در ایرانِ امروز—جایی که دستگاه قدرت بر ستونهای ترس، ارعاب، و سرکوب بنا شده—شجاعت اخلاقی از یک فضیلت شخصی به یک ضرورت ملی تبدیل شده است.
نظامی که بقای خود را در سکوت مردم میجوید، تنها زمانی فرو میریزد که این سکوت بشکند.
روانشناسی سلامت، شجاعت اخلاقی را یکی از ستونهای شخصیت سالم میداند. انسانی که میتواند در دل تهدید، به اصول خود وفادار بماند، انسانی آزاد است—اگرچه در زنجیر. و جامعهای که چنین انسانهایی را پرورش میدهد، محکوم به آزادیست—حتی در دل استبداد.
این روزها، ما شاهد تولد صدها صدای شجاع هستیم؛ زن و مرد، جوان و پیر، دانشگاهی و کارگر، که بهای حقیقتگویی را با جان و آزادی خود میپردازند.
نامهایی چون:
حسین رونقی، که ایستادگیاش معنای تازهای به واژهی مقاومت بخشید؛
فاطمه سپهری، که با فریادش، هزاران زن را از دیوار ترس عبور داد؛
دکتر صدیقه وسمقی، که از دل فقه و شعر، به دفاع از انسان برخاست؛
و دکتر مصطفی مهرآیین، که در میان ریزش آزادی آکادمیک، سرپا ماند.
این انسانها، نمادند؛ نه قهرمانانی دور از دسترس، که الگویی ممکن برای همهی ما.
در نظامهای استبدادی، ترس، بزرگترین سرمایهی حکومت است. اگر مردم نترسند، این سرمایه فرو میریزد.
اگر ما بایستیم، سکوت نکنیم، از زندان نهراسیم، و حقیقت را—حتی به زمزمه—بیان کنیم، پایههای قدرت به لرزه میافتد.
امروز، بیش از همیشه به شهروندانی نیاز داریم که:
از دروغ خسته باشند؛
از بیعدالتی به خشم آیند؛
و بهجای کنار کشیدن، قدم پیش بگذارند.
شجاعت اخلاقی از میدان جنگ نمیآید؛ از دلِ وجدان میآید.
از تصمیمی ساده اما بزرگ: اینکه با ظلم همراه نباشیم.
و به یاد داشته باشیم:
آیندهی آزاد، با ترس ممکن نیست.
فقط با شجاعت اخلاقی میتوان به آن رسید.
باری اگر نترسیم، آزاد خواهیم شد
طرح از مانا نیستانی
#شجاعت_اخلاقی #شجاعت_مدنی #فاطمه_سپهری #حسین_رونقی #مصطفی_مهرآیین #صدیقه_وسمقی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام همراهان
در تاریخ ملتها، لحظاتی فرا میرسد که انسان باید میان آسودگی و مسئولیت، میان مصلحت و وجدان، یکی را برگزیند.
در این لحظات است که فضیلتی والاتر از شجاعت فیزیکی رخ مینماید—شجاعت اخلاقی.
شجاعت اخلاقی، یعنی ایستادن بر سر اصول، حتی در برابر قدرت، حتی در دل خطر.
یعنی گفتن حقیقت، وقتی دیگران سکوت را ترجیح میدهند.
یعنی با صدایی لرزان اما استوار، به ظلم «نه» گفتن.
در ایرانِ امروز—جایی که دستگاه قدرت بر ستونهای ترس، ارعاب، و سرکوب بنا شده—شجاعت اخلاقی از یک فضیلت شخصی به یک ضرورت ملی تبدیل شده است.
نظامی که بقای خود را در سکوت مردم میجوید، تنها زمانی فرو میریزد که این سکوت بشکند.
روانشناسی سلامت، شجاعت اخلاقی را یکی از ستونهای شخصیت سالم میداند. انسانی که میتواند در دل تهدید، به اصول خود وفادار بماند، انسانی آزاد است—اگرچه در زنجیر. و جامعهای که چنین انسانهایی را پرورش میدهد، محکوم به آزادیست—حتی در دل استبداد.
این روزها، ما شاهد تولد صدها صدای شجاع هستیم؛ زن و مرد، جوان و پیر، دانشگاهی و کارگر، که بهای حقیقتگویی را با جان و آزادی خود میپردازند.
نامهایی چون:
حسین رونقی، که ایستادگیاش معنای تازهای به واژهی مقاومت بخشید؛
فاطمه سپهری، که با فریادش، هزاران زن را از دیوار ترس عبور داد؛
دکتر صدیقه وسمقی، که از دل فقه و شعر، به دفاع از انسان برخاست؛
و دکتر مصطفی مهرآیین، که در میان ریزش آزادی آکادمیک، سرپا ماند.
این انسانها، نمادند؛ نه قهرمانانی دور از دسترس، که الگویی ممکن برای همهی ما.
در نظامهای استبدادی، ترس، بزرگترین سرمایهی حکومت است. اگر مردم نترسند، این سرمایه فرو میریزد.
اگر ما بایستیم، سکوت نکنیم، از زندان نهراسیم، و حقیقت را—حتی به زمزمه—بیان کنیم، پایههای قدرت به لرزه میافتد.
امروز، بیش از همیشه به شهروندانی نیاز داریم که:
از دروغ خسته باشند؛
از بیعدالتی به خشم آیند؛
و بهجای کنار کشیدن، قدم پیش بگذارند.
شجاعت اخلاقی از میدان جنگ نمیآید؛ از دلِ وجدان میآید.
از تصمیمی ساده اما بزرگ: اینکه با ظلم همراه نباشیم.
و به یاد داشته باشیم:
آیندهی آزاد، با ترس ممکن نیست.
فقط با شجاعت اخلاقی میتوان به آن رسید.
باری اگر نترسیم، آزاد خواهیم شد
طرح از مانا نیستانی
#شجاعت_اخلاقی #شجاعت_مدنی #فاطمه_سپهری #حسین_رونقی #مصطفی_مهرآیین #صدیقه_وسمقی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤42👍7💯6🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فاطمه خوشرو، از بازداشتشدگان آبان ۹۸: «سپاه و قوه قضائیه هنوز خانوادهام را تحت فشار میگذارند»
فاطمه خوشرو، یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، در یک ویدیو از تداوم فشارهای امنیتی بر خانوادهاش سخن گفته است.
او در این پیام ویدیویی اعلام میکند که پس از بازداشت، با وثیقه به طور موقت از زندان آزاد شده و پیش از آغاز جلسه دوم دادگاه از ایران خارج شده است. با این حال، نیروهای امنیتی بهویژه سپاه پاسداران و نهادهای قضایی، فشار بر خانواده او را متوقف نکردهاند.
به گفته فاطمه خوشرو، پدرش مبلغ وثیقه تعیینشده را پرداخت کرده، اما با وجود این، برادرانش توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند. او از ادامه آزار و اذیت خانوادهاش توسط نهادهای حکومتی خبر داده و افزوده است که امروز قاضی اجرای احکام به پدرش گفته یا باید دخترش را تحویل دهد یا چندین برابر مبلغ وثیقه پرداختشده را بپردازد.
فاطمه خوشرو با تاکید بر اینکه خانوادهاش هیچ نقشی در تصمیم او برای خروج از کشور نداشتهاند، از مردم خواسته که «صدای من و خانوادهام باشید»، چرا که به گفته او «سپاه پاسداران و قوه قضائیه دست از سر خانوادهام برنمیدارند.»
#فاطمه_خوشرو #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه خوشرو، یکی از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، در یک ویدیو از تداوم فشارهای امنیتی بر خانوادهاش سخن گفته است.
او در این پیام ویدیویی اعلام میکند که پس از بازداشت، با وثیقه به طور موقت از زندان آزاد شده و پیش از آغاز جلسه دوم دادگاه از ایران خارج شده است. با این حال، نیروهای امنیتی بهویژه سپاه پاسداران و نهادهای قضایی، فشار بر خانواده او را متوقف نکردهاند.
به گفته فاطمه خوشرو، پدرش مبلغ وثیقه تعیینشده را پرداخت کرده، اما با وجود این، برادرانش توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند. او از ادامه آزار و اذیت خانوادهاش توسط نهادهای حکومتی خبر داده و افزوده است که امروز قاضی اجرای احکام به پدرش گفته یا باید دخترش را تحویل دهد یا چندین برابر مبلغ وثیقه پرداختشده را بپردازد.
فاطمه خوشرو با تاکید بر اینکه خانوادهاش هیچ نقشی در تصمیم او برای خروج از کشور نداشتهاند، از مردم خواسته که «صدای من و خانوادهام باشید»، چرا که به گفته او «سپاه پاسداران و قوه قضائیه دست از سر خانوادهام برنمیدارند.»
#فاطمه_خوشرو #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤29💔14
دانیال مقدم در شیراز بازداشت شد
دانیال مقدم، خواننده معترض روز سهشنبه ۷ مردادماه، مجددا توسط نیروهای امنیتی در شیراز بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شد. او پیشتر در ویدیویی گفته بود که در نخستین روزهای بازداشت اخیر خود در زندان اوین، همزمان با حمله هوایی اسرائیل به این محل، به دلیل شرایط پس از بمباران از زندان خارج شده بود و دیگر به این محل برنگشته بود.
او در آن ویدیو اظهار داشت که در پی موج انفجارها و وضعیت اضطراری ناشی از آن، بدون آنکه متوجه رفتار خود باشد و در حالی که فاقد هوشیاری و درک کامل از موقعیت بوده، ناخواسته از زندان خارج شده و دیگر به این محل برنگشته بود.
#دانیال_مقدم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دانیال مقدم، خواننده معترض روز سهشنبه ۷ مردادماه، مجددا توسط نیروهای امنیتی در شیراز بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شد. او پیشتر در ویدیویی گفته بود که در نخستین روزهای بازداشت اخیر خود در زندان اوین، همزمان با حمله هوایی اسرائیل به این محل، به دلیل شرایط پس از بمباران از زندان خارج شده بود و دیگر به این محل برنگشته بود.
او در آن ویدیو اظهار داشت که در پی موج انفجارها و وضعیت اضطراری ناشی از آن، بدون آنکه متوجه رفتار خود باشد و در حالی که فاقد هوشیاری و درک کامل از موقعیت بوده، ناخواسته از زندان خارج شده و دیگر به این محل برنگشته بود.
#دانیال_مقدم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤20💔16🕊7
Forwarded from گفتوشنود
🔹 ایدئولوژی بهمثابه ابزاری برای شستشوی مغزی!
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
❤21👍9💯4👌1
روایتی تکاندهنده از دل تاریکی: تجربه حمزه سواری از بند امن زندان قزلحصار
ریما شیرمحمدی، فعال حقوقبشر، پستی در شبکه اجتماعی اکس منتشر کرد و نوشت:
حمله به بند سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار در بامداد شنبه ۴ مرداد، با مشارکت بیش از ۱۰۰ مأمور گارد ویژه، مسؤولین زندان و نیروهای امنیتی انجام شد.
در هشتمین روز اعتصاب غذای جمعی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار، گزارشها در روزهای گذشته حاکی از آن است که به دلیل وخامت جسمی، بخشی از زندانیان در روزهای چهارشنبه و یکشنبه به بند پیشین بازگردانده شدهاند. این اقدام پس از افزایش فشارهای داخلی و خارجی و نگرانیهای گسترده در مورد وضعیت سلامتی زندانیان صورت گرفته است.
با این حال، تعدادی از زندانیان سیاسی، از جمله حمزه سواری، لقمان امینپور، سپهر امامجمعه، مصطفی رمضانی، رضا سلمانزاده، همچنان در سلولهای انفرادی واحد ۳ زندان قزلحصار نگهداری میشوند و در حالی که در هشتمین روز اعتصاب غذای خود به سر میبرند، از دسترسی به خدمات درمانی، هواخوری و تماس با خانواده محروماند.
اما شرایط انفرادی زندان قزلحصار که زندانیان در این چند روز در آن محبوس بودهاند چگونه است؟
پس از تعطیلی زندان رجاییشهر (گوهردشت)، تمامی زندانیان سیاسی آن به واحد ۳ زندان قزلحصار منتقل شدهاند؛ واحدی که در بهترین شرایط برای ۵۰۰ نفر طراحی شده بود، اما نزدیک به ۲۰۰۰ زندانی در آن، بدون حداقل امکانات، در وضعیتهایی غیرانسانی نگهداری میشدند. مدیران، زندانبانان و دیگر پرسنل گوهردشت نیز به همراه زندانیان به قزلحصار منتقل شدهاند.
در کنار بندهای هشتگانه این واحد، بندی به نام «بند امن» وجود دارد؛ این بند به شکل نعل اسبی (U) ساخته شده که هر راهرو ۱۵ سلول انفرادی دارد که زندانیان سیاسی و جرائم دیگر جهت فشار روحی، روانی و جسمی مضاعف به آنجا منتقل شدهاند.
این سلولهای انفرادی مکانی هستند که در واقع محکومان به اعدام چند روز زودتر به این مکان منتقل و از آنجا معمولاً در سپیدهدم سهشنبه برای اعدام به محل اجرای حکم منتقل میشوند.
در بخشی از بند امن (فرعیهای بند امن)، زندانیان عقیدتی اهل سنت بعضاً سالهاست در سلولهای بسته، بلاتکلیف یا در انتظار اعدام بهسر میبرند. برخی از سلولها نیز بهعنوان مجازات تنبیهی برای زندانیان مورد استفاده قرار میگیرند؛ در صورت اعتراض، زندانبانان با خشونت پاسخ زندانیان را میدهند.
در راهرو همین انفرادیها، «حلقههایی فلزی درون دیوار جهت غل و زنجیر کردن» زندانیان وجود دارد. به این ترتیب که برخی از زندانیان با دو حلقه، یکی به دست و دیگری به پا، بهصورت ایستاده دستبند و پابند میشوند و ساعتها و شاید روزها در آن شرایط باقی میمانند.
حمزه، یکی از زندانیان سیاسی که اخیرا و برای دومین بار به بند امن (انفرادی) منتقل شده، در شهریور ۱۴۰۲ طی نامهای شرایط این بند را اینگونه توصیف میکند:
«بوی تعفن از بدو ورود خبر از شرایطی وحشتناک میداد. اما واقعیت تکاندهندهتری انتظار ما را میکشید. با رسیدن به بند امن، دوستان اهل سنت به استقبال آمدند؛ خستگی، ناامیدی و درماندگی در چهرهشان موج میزد. وارد ساختمان نعلاسبی شدیم؛ در میانه آن محل نگهداری زندانیان سنی و در دو طرف، ردیف سلولهای انفرادی با درهای بسته.
افسر شب ما را به سمتی برد که آب متعفن کف راهرو را پوشانده بود و بوی مرگ از سلولها میآمد. در انتهای راهرو سه سلول با درهای باز منتظرمان بود. دستور دادند که چهار یا پنج نفره وارد شوید، و درها را پشت سرتان قفل کردند.
مات و مبهوت به محل زندگی جدیدمان نگاه میکردیم. سلولی بیروح با دیوارهای لخت، موکتی کثیف بر کف، دستشویی در همانجا، و دوربینی که حتی به همان فضا نیز مشرف بود. صدای اعتراضها بلند شد. در این میان، خنده هیستریک من نگاه نگهبان را جلب کرد، اما فضا چنان سنگین بود که او حتی جرأت پرسیدن علتش را نداشت.
غمانگیزتر از همه اینکه دیگر زندانیان میگفتند «اینجا بهترین جای زندانه»؛ حرفی که وقتی دیدیم زندانیان سنیمذهب چگونه پانزده نفره در اتاقی کمی بزرگتر از سلول انفرادی زندگی میکنند، معنای دیگری را یافت. هواخوری مسقفشان شبیه قفسهای زندان گوانتانامو بود. بسیاریشان اعتراف کردند که نخستینبار در همین مکان (بند امن) به فکر خودکشی افتادهاند.»
#از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
ریما شیرمحمدی، فعال حقوقبشر، پستی در شبکه اجتماعی اکس منتشر کرد و نوشت:
حمله به بند سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار در بامداد شنبه ۴ مرداد، با مشارکت بیش از ۱۰۰ مأمور گارد ویژه، مسؤولین زندان و نیروهای امنیتی انجام شد.
در هشتمین روز اعتصاب غذای جمعی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار، گزارشها در روزهای گذشته حاکی از آن است که به دلیل وخامت جسمی، بخشی از زندانیان در روزهای چهارشنبه و یکشنبه به بند پیشین بازگردانده شدهاند. این اقدام پس از افزایش فشارهای داخلی و خارجی و نگرانیهای گسترده در مورد وضعیت سلامتی زندانیان صورت گرفته است.
با این حال، تعدادی از زندانیان سیاسی، از جمله حمزه سواری، لقمان امینپور، سپهر امامجمعه، مصطفی رمضانی، رضا سلمانزاده، همچنان در سلولهای انفرادی واحد ۳ زندان قزلحصار نگهداری میشوند و در حالی که در هشتمین روز اعتصاب غذای خود به سر میبرند، از دسترسی به خدمات درمانی، هواخوری و تماس با خانواده محروماند.
اما شرایط انفرادی زندان قزلحصار که زندانیان در این چند روز در آن محبوس بودهاند چگونه است؟
پس از تعطیلی زندان رجاییشهر (گوهردشت)، تمامی زندانیان سیاسی آن به واحد ۳ زندان قزلحصار منتقل شدهاند؛ واحدی که در بهترین شرایط برای ۵۰۰ نفر طراحی شده بود، اما نزدیک به ۲۰۰۰ زندانی در آن، بدون حداقل امکانات، در وضعیتهایی غیرانسانی نگهداری میشدند. مدیران، زندانبانان و دیگر پرسنل گوهردشت نیز به همراه زندانیان به قزلحصار منتقل شدهاند.
در کنار بندهای هشتگانه این واحد، بندی به نام «بند امن» وجود دارد؛ این بند به شکل نعل اسبی (U) ساخته شده که هر راهرو ۱۵ سلول انفرادی دارد که زندانیان سیاسی و جرائم دیگر جهت فشار روحی، روانی و جسمی مضاعف به آنجا منتقل شدهاند.
این سلولهای انفرادی مکانی هستند که در واقع محکومان به اعدام چند روز زودتر به این مکان منتقل و از آنجا معمولاً در سپیدهدم سهشنبه برای اعدام به محل اجرای حکم منتقل میشوند.
در بخشی از بند امن (فرعیهای بند امن)، زندانیان عقیدتی اهل سنت بعضاً سالهاست در سلولهای بسته، بلاتکلیف یا در انتظار اعدام بهسر میبرند. برخی از سلولها نیز بهعنوان مجازات تنبیهی برای زندانیان مورد استفاده قرار میگیرند؛ در صورت اعتراض، زندانبانان با خشونت پاسخ زندانیان را میدهند.
در راهرو همین انفرادیها، «حلقههایی فلزی درون دیوار جهت غل و زنجیر کردن» زندانیان وجود دارد. به این ترتیب که برخی از زندانیان با دو حلقه، یکی به دست و دیگری به پا، بهصورت ایستاده دستبند و پابند میشوند و ساعتها و شاید روزها در آن شرایط باقی میمانند.
حمزه، یکی از زندانیان سیاسی که اخیرا و برای دومین بار به بند امن (انفرادی) منتقل شده، در شهریور ۱۴۰۲ طی نامهای شرایط این بند را اینگونه توصیف میکند:
«بوی تعفن از بدو ورود خبر از شرایطی وحشتناک میداد. اما واقعیت تکاندهندهتری انتظار ما را میکشید. با رسیدن به بند امن، دوستان اهل سنت به استقبال آمدند؛ خستگی، ناامیدی و درماندگی در چهرهشان موج میزد. وارد ساختمان نعلاسبی شدیم؛ در میانه آن محل نگهداری زندانیان سنی و در دو طرف، ردیف سلولهای انفرادی با درهای بسته.
افسر شب ما را به سمتی برد که آب متعفن کف راهرو را پوشانده بود و بوی مرگ از سلولها میآمد. در انتهای راهرو سه سلول با درهای باز منتظرمان بود. دستور دادند که چهار یا پنج نفره وارد شوید، و درها را پشت سرتان قفل کردند.
مات و مبهوت به محل زندگی جدیدمان نگاه میکردیم. سلولی بیروح با دیوارهای لخت، موکتی کثیف بر کف، دستشویی در همانجا، و دوربینی که حتی به همان فضا نیز مشرف بود. صدای اعتراضها بلند شد. در این میان، خنده هیستریک من نگاه نگهبان را جلب کرد، اما فضا چنان سنگین بود که او حتی جرأت پرسیدن علتش را نداشت.
غمانگیزتر از همه اینکه دیگر زندانیان میگفتند «اینجا بهترین جای زندانه»؛ حرفی که وقتی دیدیم زندانیان سنیمذهب چگونه پانزده نفره در اتاقی کمی بزرگتر از سلول انفرادی زندگی میکنند، معنای دیگری را یافت. هواخوری مسقفشان شبیه قفسهای زندان گوانتانامو بود. بسیاریشان اعتراف کردند که نخستینبار در همین مکان (بند امن) به فکر خودکشی افتادهاند.»
#از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔42❤7🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری از ضربوشتم یک خانم در مجمع سالیانه سازمان نظام مهندسی ساختمان اصفهان منتشر شده است.
بر اساس توضیح منتشر شده این خانم در سخنرانی خود در اعتراض به رانتخواری در نظام مهندسی، به عملکرد مالی هیئتمدیره قبلی سازمان نظام مهندسی اشاره کرده بود که مورد ضربوشتم قرار گرفت.
حاضران در سالن هم با شعار «بیشرف بیشرف» واکنش نشان دادند.
جمهوری اسلامی مروج زنستیزی در جامعه است ضربوشتم یک زن در یک مجمع عمومی به این شکل با چه جرات و به چه پشتوانهای انجام شده؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس توضیح منتشر شده این خانم در سخنرانی خود در اعتراض به رانتخواری در نظام مهندسی، به عملکرد مالی هیئتمدیره قبلی سازمان نظام مهندسی اشاره کرده بود که مورد ضربوشتم قرار گرفت.
حاضران در سالن هم با شعار «بیشرف بیشرف» واکنش نشان دادند.
جمهوری اسلامی مروج زنستیزی در جامعه است ضربوشتم یک زن در یک مجمع عمومی به این شکل با چه جرات و به چه پشتوانهای انجام شده؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
💔29👍6🕊2❤1
بنا به اخبار منتشر شده، حمید قاسمپور فارسانی امروز ۱۳ مردادماه ۱۴۰۴ در شهر بلداجی در استان چهارمحال و بختیاری، بازداشت شده است. از نهاد بازداشتکننده و محل بازداشت حمید قاسمپور هیچ اطلاعی در دست نیست.
حمید قاسمپور در جریان انقلاب ۱۴۰۱ در شهر فارسان مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار گرفت. ابتدا خبر فوت این معترض منتشر شد اما چندی بعد اعلام شد که در بیمارستان بستری ست و مدتی هم در کما بوده است. حمید قاسمپور تحت عمل جراحی قرار گرفت. هر چند تعدادی از گلولهها از سر او خارج شدند اما تعدادی از گلولهها همچنان در بافت مغز هستند که امکان خارجکردنشان وجود ندارد و بینایی یک چشم خود را هم از دست داده است.
صدای بیصدایان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #حمید_قاسمپور
@Tavaana_TavaanaTech
حمید قاسمپور در جریان انقلاب ۱۴۰۱ در شهر فارسان مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار گرفت. ابتدا خبر فوت این معترض منتشر شد اما چندی بعد اعلام شد که در بیمارستان بستری ست و مدتی هم در کما بوده است. حمید قاسمپور تحت عمل جراحی قرار گرفت. هر چند تعدادی از گلولهها از سر او خارج شدند اما تعدادی از گلولهها همچنان در بافت مغز هستند که امکان خارجکردنشان وجود ندارد و بینایی یک چشم خود را هم از دست داده است.
صدای بیصدایان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #حمید_قاسمپور
@Tavaana_TavaanaTech
💔20🕊6❤2👍1
وزارت امور خارجه آمریکا تأکید کرد که «ایالات متحده همچنان بر تعهد خود جهت پاسخگو قرار دادن رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر، پایبند است.»
صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا نوشت:
«در طی ۴۶ سال پیش، مردم ایران در معرض خشونت هایی از جمله دستگیری های خودسرانه، شکنجه، محاکمات ناعادلانه، اعدام، خشونت علیه زنان، و تبعیض علیه اقلیت ها قرار گرفته اند. هیچ ایرانی تحت حاکمیت این رژیم که برای حفظ قدرت، از کشتن، نقص عضو کردن، و به زندان انداختن پرهیز ندارد، در امان نیست. ایالات متحده همچنان بر تعهد خود جهت پاسخگو قرار دادن رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر، پایبند است.»
@usabehfarsi
#حقوق_بشر #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا نوشت:
«در طی ۴۶ سال پیش، مردم ایران در معرض خشونت هایی از جمله دستگیری های خودسرانه، شکنجه، محاکمات ناعادلانه، اعدام، خشونت علیه زنان، و تبعیض علیه اقلیت ها قرار گرفته اند. هیچ ایرانی تحت حاکمیت این رژیم که برای حفظ قدرت، از کشتن، نقص عضو کردن، و به زندان انداختن پرهیز ندارد، در امان نیست. ایالات متحده همچنان بر تعهد خود جهت پاسخگو قرار دادن رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر، پایبند است.»
@usabehfarsi
#حقوق_بشر #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👌15❤3🕊2
حسین رونقی، به زندان قزلحصار منتقل شده است.
ساعتی پیش صفحه تلگرامی این فعال مدنی نوشت که امروز حسین رونقی از زندان با مادرش تماس گرفته و گفته است که به زندان قزلحصار منتقل شده است.
حسین رونقی روز سوم تیر ۱۴۰۴ پس از انتشار یک استوری درباره جنگ ایران و اسراییل بازداشت شد.
او درباره جنگ ایران و اسراییل در صفحه ایکس خود نوشته بود:
«در شرایط جنگی و بحرانی، تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند. مسئولیت هرگونه آسیب احتمالی به زندانیان، بر عهده جمهوری اسلامی است.»
او همچنین در کانال تلگرام خود نوشته بود:
«جمهوری اسلامی، علاوه بر فلاکت و محرومیتی که بر ملت ایران تحمیل کرده، کشور را نیز درگیر جنگ کرده است.
سیاستهای کور و ماجراجویانهی حاکمان، کشور را به پرتگاه کشانده است. اما ایران فقط حکومتش نیست؛ ایران مردمی است که در برابر ظلم و ستم ایستادهاند، رنج کشیدهاند، جان دادهاند، جان میدهند و هنوز امید را زنده نگه داشتهاند.
ملت ایران جنگ نمیخواهند؛ آنها خواهان آزادی و آبادانی سرزمینشان هستند و زندگی معمولی میخواهند. اما در نظامی که سرکوب، سانسور و اعدام، بخشی از زندگی روزمره است، صدای مردم شنیده نمیشود.
من نیز مانند بسیاری از ایرانیان، در برابر سیاستهای ویرانگر این حکومت، سکوت نمیکنم و کنار مردم میایستم. ارادهی ملت ایران، سرنوشت این سرزمین را رقم خواهد زد.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #حسین_رونقی
@Tavaana_TavaanaTech
ساعتی پیش صفحه تلگرامی این فعال مدنی نوشت که امروز حسین رونقی از زندان با مادرش تماس گرفته و گفته است که به زندان قزلحصار منتقل شده است.
حسین رونقی روز سوم تیر ۱۴۰۴ پس از انتشار یک استوری درباره جنگ ایران و اسراییل بازداشت شد.
او درباره جنگ ایران و اسراییل در صفحه ایکس خود نوشته بود:
«در شرایط جنگی و بحرانی، تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند. مسئولیت هرگونه آسیب احتمالی به زندانیان، بر عهده جمهوری اسلامی است.»
او همچنین در کانال تلگرام خود نوشته بود:
«جمهوری اسلامی، علاوه بر فلاکت و محرومیتی که بر ملت ایران تحمیل کرده، کشور را نیز درگیر جنگ کرده است.
سیاستهای کور و ماجراجویانهی حاکمان، کشور را به پرتگاه کشانده است. اما ایران فقط حکومتش نیست؛ ایران مردمی است که در برابر ظلم و ستم ایستادهاند، رنج کشیدهاند، جان دادهاند، جان میدهند و هنوز امید را زنده نگه داشتهاند.
ملت ایران جنگ نمیخواهند؛ آنها خواهان آزادی و آبادانی سرزمینشان هستند و زندگی معمولی میخواهند. اما در نظامی که سرکوب، سانسور و اعدام، بخشی از زندگی روزمره است، صدای مردم شنیده نمیشود.
من نیز مانند بسیاری از ایرانیان، در برابر سیاستهای ویرانگر این حکومت، سکوت نمیکنم و کنار مردم میایستم. ارادهی ملت ایران، سرنوشت این سرزمین را رقم خواهد زد.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #حسین_رونقی
@Tavaana_TavaanaTech
❤20💔14👍3👎1🕊1