آموزشکده توانا
50.2K subscribers
37.6K photos
40.2K videos
2.56K files
21K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزارت امورخارجه آمریکا در بخش فارسی، با انتشار پستی در شبکه‌های اجتماعی با توجه به بحران آب در ایران نوشت:
«ایرانیان با بحران شدید آب، همراه با افزایش شدید قیمت گوشت گاو، بره، مرغ و نان و سایر کالاهای اساسی روبرو هستند. علیرغم این مشقت ها، رژیم همچنان بودجه های دفاعی و تروریسم را بر رفاه مردم خود اولویت می‌دهد.»

حقیقت این است که جمهوری اسلامی ثروت ایران را غارت کرده و خرج تسلیح گروه‌های تروریستی کرده است. سیاست‌های جنگ‌طلبی جمهوری اسلامی جز تباهی و فقر و ناامنی و نابودی محیط زیست ثمره‌ای برای ایران و ایرانی نداشته است.


#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
💯24👍8🕊21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت اردلان مامه از شلیک به مادر و ناپدیدسازی قهری پدرش

بیش از هزار روز بی‌خبری از عثمان مامه


اردلان مامه، فرزند عثمان مامه – قربانی ناپدیدسازی قهری – و شهین عبدالقادری، از آسیب‌دیدگان انقلاب مهسا، در ویدیویی که برای آموزشکده توانا ارسال کرده، جزئیات شلیک به مادرش و ناپدید شدن پدرش را روایت کرده است.

به گفته اردلان مامه، شامگاه هفتم مهر ۱۴۰۱، هنگامی که خانواده او برای مراسم فوت مادربزرگش به سمت خانه او در حرکت بودند، حوالی میدان مادر شهر بوکان، در میان ترافیک ناشی از بوق‌های اعتراضی، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفتند. شش یا هفت گلوله به خودروی آن‌ها اصابت کرد که یکی از آن‌ها مستقیماً به سر مادرش برخورد کرد و باعث جدا شدن گوش راست او و باقی ماندن ساچمه‌ها در سرش شد.

اردلان توضیح می‌دهد که در بیمارستان بوکان اعلام کردند پزشک متخصص حضور ندارد و روز بعد نیز هیچ پزشکی حاضر به مداوا نشد. در نهایت مادرش را به سقز منتقل کردند، جایی که پزشک تنها توانست گوش او را پیوند بزند و به دلیل خطر بالای فلج کامل، از خارج کردن ساچمه‌ها خودداری کرد.

به گفته او، در زمان بستری شدن مادرش، چندین بار از خانواده بازجویی شد و نیروهای امنیتی علت تیرخوردن را «اشتباه» عنوان کردند. پس از ترخیص، اطلاعات سپاه سقز، خانواده را تهدید کرد که از انتشار هرگونه تصویر یا فیلم از وضعیت مادرش خودداری کنند.

اردلان مامه می‌گوید پنجاه روز بعد، در شب ۲۷ آبان ۱۴۰۱، پدرش، عثمان مامه، در مسیر بازگشت به خانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ناپدید شد. اکنون ۱۰۰۱ روز از آن زمان می‌گذرد و با وجود پیگیری‌های مکرر، هیچ اطلاع رسمی از سرنوشت او به دست نیامده است. اردلان نقل می‌کند که فرمانده سپاه بوکان به آن‌ها گفته: «پدرت در بازداشت وزارت اطلاعات است و تا خودشان نخواهند، خبری از او نخواهید گرفت.»

او در پایان این ویدیو از همه نهادهای حقوق بشری و فعالان می‌خواهد که صدای پدرش و دیگر زندانیان سیاسی باشند.

#عثمان_مامه #شهین_عبدالقادری #بوکان #زن_زندگی_آزادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊63
توفان توییتری در حمایت از بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام

برادر بابک شهبازی در اسپیس توانا گفته بود:
«اسماعیل فکری را حین اعدام یک زندانی سیاسی، فکر می‌کنم محسن لنگرنشین، بردند تا او را بترسانند و از او علیه بابک اعتراف بگیرند. »


بابک شهبازی در دی‌ماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از ماه‌ها حبس در سلول انفرادی، توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به اتهام «افساد فی‌الارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد. این حکم در دهم تیرماه ۱۴۰۳ در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور نیز تأیید شده بود.

بابک شهبازی، متولد ۱۳۶۰ در نهاوند، متأهل و پدر دو فرزند است. او در ۱۶ دی‌ماه سال ۱۴۰۲ بازداشت شد و ماه‌ها را در سلول‌های انفرادی زندان اوین و خانه‌های امن نهادهای امنیتی گذراند. منابع مطلع می‌گویند او تحت فشارهای شدید جسمی و روانی قرار داشت و با نقض حقوق اولیه، از جمله حق برخورداری از وکیل در مراحل بازجویی، روبه‌رو بوده است.

اتهاماتی که علیه او مطرح شده، غیرمستند و بی‌پایه‌اند. از جمله این‌که ارسال پیامی برای رئیس‌جمهوری اوکراین به‌عنوان «ارتباط با اسرائیل» تفسیر شده، یا این‌که ادعا شده او با آموزش نرم‌افزار Word توسط موساد برای جاسوسی آماده شده است.

شهبازی در نامه‌هایی که از زندان نگاشته، از شکنجه، تهدید، بازجویی‌های غیرقانونی، و اعتراف‌گیری نمایشی سخن گفته است. در یکی از این نامه‌ها، او توضیح داده که مأمور امنیتی از او خواسته بود با دست‌خط خودش متن اعترافات را بنویسد تا به ظاهر نشان دهد این اعترافات با رضایت و آگاهی انجام شده‌اند. او همچنین توصیف کرده که چگونه به محل‌هایی درزندان منتقل می‌شدـ جایی که به گفته‌اش شبیه صحنه اجرای حکم اعدام بود ـ تا با ایجاد رعب و بی‌خوابی مداوم، تسلیم شود.

شهبازی تأکید کرده که تمام بازجویی‌ها در غیاب وکیل، همراه با فحاشی جنسی، تهدید به تجاوز و ضرب و شتم بوده‌اند، و مأموران به صراحت گفته‌اند نیازی به مدرک ندارند و فقط قصد پرونده‌سازی دارند.
خانواده‌ این زندانی سیاسی نیز در این مدت تحت فشارهای شدید بوده‌اند. مأموران امنیتی بارها هشدار داده‌اند که در صورت اطلاع‌رسانی درباره بازداشت یا حکم صادره، روند اجرای اعدام را تسریع خواهند کرد. پدر بابک شهبازی در پی این فشارها دچار سکته قلبی شد و تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.
هم‌چنین گزارش شده که شهبازی در دوران بازداشت، در کنار زندانیان جرایم خشن قرار داده شده و حتی یک بار تلاش برای خفه کردن او صورت گرفته است.
یکی از هم‌پرونده‌های او، اسماعیل فکری، که در خرداد ۱۴۰۴ به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» اعدام شد، در حضور دیگر زندانیان اعلام کرده بود که اعترافاتش علیه شهبازی تحت فشار بوده و آن‌ها را تکذیب کرده بود.

خانواده شهبازی با ارسال نامه‌ای به دیوان عالی کشور، مجموعه‌ای از اتهامات واردشده را غیرواقعی خوانده‌اند که هیچ‌گاه با سند و مدرک همراه نبوده است.

از خانواده ایشان حمایت کنیم و صدای‌شان باشیم
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا



@Tavaana_TavaanaTech
21🕊7💔6👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشت روز است که بابک شهبازی را به زندان قزلحصار منتقل کرده‌اند، او را هنوز به بند عمومی نفرستاده‌اند و هنوز هیچ تماسی با خانواده نداشته است.
سامی می‌گوید فقط می‌خواهد صدای پدرش را بشنود.
پدری که کارگری زحمتکش و مرد خانواده بود و حالا با پرونده‌سازی بازجویان در خطر اعدام قرار دارد.
ماموران نگذاشتند که تحصنی جلوی زندان شما بگیرد.
از شرایط نگهداری بابک شهبازی و اینکه تحت چه فشارهایی است، اطلاعی در دست نیست.
رژیم برای کاهش هزینه اعدام‌ها، متهمان را برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار می‌گذارد. آقای شهبازی دست‌کم تا هشت روز پیش زیر بار چنین اعترافاتی نرفته بود و حتی برگه‌های بازجویی و سناریوی تحمیلی را امضا نکرده بود.

صدای بابک شهبازی و خانواده‌اش باشیم.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام

@Tavaana_TavaanaTech
💔334🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز سپهر شیرانی، فعال فضای مجازی، که زیر شکنجه ماموران اطلاعات سپاه در زاهدان جان باخت.

این نوجوان ۱۸ ساله، دانشجوی بلوچ که روز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، بدلیل فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای اطلاعات سپاه در زاهدان بازداشت شده بود جان خود را از دست داد.

او روز ١٢ بهمن ماه توسط اطلاعات سپاه پاسداران زاهدان بازداشت و دو روز پس از بازداشت و بی‌خبری از این دانشجو، نهادهای امنیتی با خانواده او تماس گرفته و گفته‌اند “فرزندتان جانش را از دست داد.»

پیکر او آثار شدید شکنجه داشت و مشخص بود که قبل از مرگ تحت شکنجه شدید قرار گرفته بود، یک پا و دست راست او شکسته و جمجمه‌اش بر اثر ضربات متعدد به علاوه جای یک گلوله در پشت سرش متلاشی شده بود.

بعداز مرگ‌خانواده‌اش را تهدید می‌کنند که در صورت دادخواهی خواهر وبرادراش نیز کشته خواهند شد.
‏بخشی از دلنوشته فریده شیرانی (مادراش) در سوگ‌اش:
‏«ز تن روح و روانم را گرفتند، تمام آرمانم را گرفتند، من آن افتاده در تاریک مطلق، که نور آسمانم را گرفتند ...»

او استوری و پست‌های زیادی در حمایت از اعتراضات و مردم بلوچستان منتشر می‌کرد.

#بلوچستان #سپهر_شیرانی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔514
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ببرنژاد، جوانی ۲۲ ساله از دیار قوچان، در قلب خانواده‌ای ساده و صمیمی رشد کرد. او که فرزند صمد و بیگزاده بود، با روحی پرشور و دلی سرشار از عشق به آزادی، زندگی را تجربه می‌کرد. از کودکی پرجنب‌وجوش بود، با خنده‌هایی که فضای خانه را گرم می‌کرد. در جوانی، آرام‌تر شد، اما شجاعتش چون شعله‌ای خاموش‌نشدنی در وجودش می‌درخشید. مهدی عاشق ورزش بود؛ کشتی، که از کودکی با آن مانوس شده بود، و بدنسازی، که هر روز به آن می‌پرداخت، بخشی از هویتش بودند. موسیقی رپ، به‌ویژه آثار پوتک، روحش را نوازش می‌کرد و در تنها پست اینستاگرامش، با جمله‌ای عمیق و پراحساس نوشت: «ما در رنج هستیم و بودن رنج‌آور است.» این کلمات، آینه‌ای از درد و امید درونی‌اش بودند. مهدی، که تازه از خدمت سربازی بازگشته و در کنکور پذیرفته شده بود، رویای دانشجویی را در سر می‌پروراند. اما سرنوشت، او را به سوی میدان مبارزه برای عدالت کشاند. در شامگاه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری به مرگ مهسا امینی، مهدی در خیابان‌های قوچان ایستاد، بی‌هراس از گلوله‌های سرکوبگران. او تا آخرین لحظه، با دلی پر از جرأت، در برابر ظلم مقاومت کرد. گلوله‌ای که از پشت به لگنش اصابت کرد، نه‌تنها جسمش را زخمی کرد، بلکه قلب خانواده و دوستانش را نیز به درد آورد. در بیمارستان موسی‌بن جعفر، تلاش برای نجاتش بی‌نتیجه ماند؛ مأموران امنیتی مانع عمل جراحی شدند و مهدی، در میان اشک‌های یارانش، پر کشید. پیکر مهدی پس از سه روز، با فشارهای امنیتی، به خانواده‌اش تحویل داده شد. مراسم خاکسپاری‌اش در روستای نیاکان، تحت نظارت سنگین مأموران، با حضور اندک نزدیکان برگزار شد. مادرش، که مهدی به او وابستگی عمیقی داشت، از آن روز در سوگ ابدی فرو رفت، با خاطراتی که هر لحظه او را به یاد پسر شجاعش می‌اندازد. مهدی ببرنژاد، نمادی از مقاومت و شجاعت، در قلب قوچان و ایران جاودانه شد؛ جوانی که برای آزادی جان داد و نامش چون ستاره‌ای در آسمان اعتراضات ۱۴۰۱ می‌درخشد.

متن نوشته سیامک اعظمی

#مهدی_ببرنژاد #دادخواهی #قوچان #زن_زندگی_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔322
Forwarded from گفت‌وشنود


🔷️مهدی خضری، امام جمعه قزوین گفت: «دشمن می‌گوید حالا خانم‌ها روسری سر نکنند چه اشکالی پیش می‌آید؟ حالا اگر مقداری شلوارشان را بالا بزنند چه ایرادی دارد؟ اگر در کافه جمع شوند و قهوه بخورند چه ایرادی دارد؟ اما همین قهوه فردا به نجاسات تبدیل می‌شود.»
او اضافه کرد: «دشمن به همین شکل دین اسلام را گره گره از هم باز می‌کند.»

❗️اظهارات مهدی خضری، امام جمعه قزوین، کاملاً همسو با رویکرد ایدئولوژیک علی خامنه‌ای و سیاست کلی جمهوری اسلامی در مهندسی فرهنگی و یکدست‌سازی سبک زندگی به‌اصطلاح اسلامی است. این نوع گفتمان با بزرگ‌نمایی رفتارهای عادی و بی‌ضرر ـ مانند حضور زنان در کافه یا انتخاب پوشش ـ آن‌ها را به‌عنوان تهدیدی علیه دین و امنیت فرهنگی معرفی می‌کند تا هرگونه تنوع و حق انتخاب فردی را سرکوب کند. چنین نگرشی نه‌تنها آزادی‌های اجتماعی را محدود می‌سازد، بلکه بر پایه ترس‌سازی و القای دشمن خارجی بنا شده تا کنترل اجتماعی بر زندگی خصوصی شهروندان را توجیه کند.

این نوع بیان در راستای پروژه بلندمدت حاکمیت برای تعریف تک‌بعدی و حکومتی از «سبک زندگی» است؛ پروژه‌ای که با تفسیر انحصاری از دین، تلاش می‌کند تمامی رفتارها، پوشش، روابط اجتماعی و حتی تفریحات مردم را زیر سلطه هنجارهای حکومتی ببرد. استفاده از عباراتی مانند «نجاسات» برای اشاره به فعالیت‌های روزمره، نشان می‌دهد هدف نه صرفاً بیان یک نظر فقهی، بلکه ایجاد پیوند ذهنی بین رفتارهای آزادانه و گناه یا فساد است. این رویکرد، حق بنیادین شهروندان در انتخاب نوع زندگی را بی‌ارزش کرده ود. تلاش است جامعه را به سوی یک الگوی بسته و کنترل‌شده سوق دهد.

#سبک_زندگی #حکومت_ایدئولوژیک #آزادی_انتخاب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👎188
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز جاویدنام مهدی ببرنژاد بر سر مزارش

خانواده مهدی ببرنژاد، در زادروز او بر سر مزارش حضور پیدا کردند و یادش را گرامی داشتند.

مهدی ببرنژاد همان جوانی است که ماموران امنیتی اجازه انتقال او را به اتاق عمل ندادند تا جانش را از دست بدهد

مهدی، معترضی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در خیابان اصلی قوچان تیر خورد.

جوانی که نیروهای امنیتی در بیمارستان به او اجازه ندادند به اتاق عمل برده شود و پشت در اتاق عمل جان شیرینش را داد.

یک منبع آگاه درباره نحوه کشته‌شدن مهدی گفته است: «همان شب قبل از مهدی ۳ نفر کشته شدند، تعداد زیادی تیرخوردند، وقتی مهدی تیر می‌خورد، او را با موتور به یک کلینیک می‌برند، اما در کلینیک کسی به مهدی کمک نمی‌کند، دوستانش او را سوار ماشین می‌کنند و به اورژانس بیمارستان می‌برند، او هنوز زنده بود، وقتی دکترها می‌خواهند او را به اتاق عمل ببرند، ماموران امنیتی مانع می‌شوند.
پیکر مهدی را به پزشک قانونی مشهد منتقل می‌کنند و خانواده برای گرفتن پیکر فرزندش می‌روند، اما خانواده مجبور بود تعهد بدهد، تعهد بدهد به اینکه در سکوت مراسم را برگزار کند، خانواده سه روز دوندگی کرد تا اینکه بتواند پیکر عزیزش را تحویل بگیرد.»

ماموران امنیتی حتی اجازه ندادند عکس مهدی را هنگام مراسم خاک‌سپاری بر روی مزار نصب کنند.»

مراسم خاک‌سپاری مهدی در سکوت و با حضور تعداد کمی از آشنایان و بستگان برگزار شد.


#مهدی_ببرنژاد #قوچان #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔391
راهپیمایی اربعین؛ قدم‌هایتان بر خون امیر

در طول سال‌ها بارها از مظلومیت جاویدنام امیر جوادی‌فر گفته‌ام اما این بار می‌خواهم داستانش را خطاب به شما بازگو کنم؛
شماهایی که هر سال با پای پیاده به کربلا می‌روید، به امید گرفتن حاجت.

این یادآوری برای شماست که به نیت پر کردن شکم، نمایش ریاکارانه، قدرت‌نمایی رژیم، پاچه‌خواری و خدمت به حاکمیت و باورهای هلال شیعی در این مراسم شرکت می‌کنید؛ البته اگر هنوز بتوان شما را ایرانی نامید.

عکسی که می‌بینید متعلق به امیر جوادی‌فر است؛ جوانی از شهر لنگرود، ایرانی اصیل.سال ۱۳۸۸ برای زندگی بهتر، آزادی وطن، کرامت انسانی و رهایی از ظلم و ستم به خیابان آمد.او نه شمشیر داشت، نه تیر و کمان، نه نیزه و نه سپر و نه مجهز به سلاح. تنها سلاحش دستان خالی و صدای آزادی‌ خواهانه‌اش بود.

اما یزیدیان زمانه به رهبری خونخوار علی خامنه‌ای در خیابان با شدیدترین خشونت به جانش افتادند؛ فک، بینی، گردن و دنده‌هایش شکست، یکی از چشمانش به شدت آسیب دید. پیش از بهبودی او را از بیمارستان به جهنمی به نام کهریزک بردند. کسی نمی‌داند در مسیر چه بلایی بر سرش آوردند که حالش بدتر شد و بینایی یکی از چشمانش را از دست داد.

در کهریزک با صدایی لرزان، مادرش را صدا می‌زد و چشم‌هایش را می‌خواست؛ همان مادری که سال‌ها پیش بر اثر سرطان از دنیا رفته بود. دردش روز به روز بیشتر می‌شد و ناله‌هایش فضا را پر می‌کرد.

روز آخر پیش از انتقال ما به اوین یزید و شمر زمانه سرهنگ کمیجانی ، رئیس بازداشتگاه کهریزک به جرم آنکه امیر در سایه‌ای روی زمین افتاده و بی‌جان نفس می‌کشید و همراه دیگران پا برهنه روی آسفالت داغ نبود، محکم با لگد پوتین بر سر و صورت و سینه‌اش کوبید.

وقتی ما را با اتوبوس از کهریزک به اوین بردند، هوا نزدیک به ۶۰ درجه بود؛ در دل بیابان‌های سمت بهشت زهرا. امیر در آن اتوبوس سوزان به لحظه پروازش نزدیک شده بود. با التماس به مأموران امنیتی خواستیم به او آب بدهند، اما حتی یک قطره هم دریغ کردند. امیر مظلوم با لب‌های خشک و ترک‌خورده در حالی که خون بالا می‌آورد در حسرت جرعه‌ای آب به سوی مادرش پر کشید. این تراژدی تا ابد در حافظه ما زنده خواهد ماند.

حالا بروید و برای حسین و حسن گریه کنید که مظلومانه و تشنه جان دادند؛
اما به یاد داشته باشید که فرزندان همین سرزمین، برای آزادی و عدالت، شکنجه شدند، چشمانشان را گرفتند و حتی پیش از مرگ، یک قطره آب هم به آنان ندادند تا از تشنگی جان بدهند.

masoudalizadeh___✍️

#بازداشتگاه_کهریزک
#امیر_جوادی_فر
#یاری_مدنی_توانا
#اربعین

@Tavaana_TavaanaTech
💔725👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو روز پیش زادروز جاویدنام علی‌رضا فتحی بود.

روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در شهر الوند، استان قزوین، علی‌رضا فتحی، ۲۶ ساله آن‌چنان از فاصله نزدیک هدف گلوله ماموران قرار گرفت که به گفته یک منبع آگاه، «وقتی به بیمارستان رسید، دل و روده او بیرون بود.»

به او از فاصله ۵ متری شلیک کرده‌اند، در شهرک صنعتی الوند قزوین کار می‌کرد. «۳۰ شهریور ساعت ۲۲:۳۰ خواهرش با او تماس گرفت و علیرضا که در اعتراضات بود با صدای بلند گفت جانم خواهر؟ شام چیه حسابی گشنمه‌ها. خواهرش گفت غذا حاضره، شهر شلوغه فقط زودتر بیا خونه.گفت چشم و قطع کرد. چند ساعت گذشت و گوشی علیرضا خاموش بود. فکر کردند از خستگی در مغازه‌اش خوابش برده. به آنجا رفتند اما نبود. صبح فردای آن روز، ظرف غذای خالی و لباس‌کارهای علیرضا فتحی را به خانواده‌اش دادند و گفتند پسرتان با گلوله کشته شده. «بچم خسته بود. بچم گشنه بود وقتی کشتنش.»

خانواده علی‌رضا برای طرح شکایت به دادستانی مراجعه کردند، اما آن‌ها را به داخل ساختمان راه ندادند، فرماندار الوند نیز در همدستی با نیروهای امنیتی به خانه این جاوید‌نام رفت و عنوان کرد که علی‌رضا در نزاع دسته‌جمعی کشته شده و خانواده را تهدید کرد.

#علیرضا_فتحی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔49🕊3
«گلی کوهکن دختری بلوچ از اهالی گرگان، در ۱۲ سالگی به ضرب چماق با پسر خاله‌اش همبستر شد تا آیین بدشگون "کودک_همسری" ادامه یابد. در چهارده سالگی به بلوغ جنسی رسید و به پاس عادت ماهانه کودکی در زهدانش جان گرفت. شادی و رنج درهم آمیخت. هنوز احساس عروسک‌بازی در وجودش موج می‌زد. نمی‌دانست بچه داشتن و بچه داری یعنی چه؟ کالبد کوچک و ناتوان گلی درد زیادی را تاب آورد تا یوسفی نه ناصری که آبیلی (یا شاید بتوان گفت هابیلی) چشم به جهان پر از تنش و درگیری و ضرب و شتم بگذارد. دل‌ها بارها شکسته شد. اشک‌ها بارها از گونه‌های گل انداخته سرازیر گردید تا بر دامن گلی زخم‌های ژرف و کشنده‌ای برجای بگذارند.
گلی در حال خار دادن و پژمردن در برابر زمستان ناتوانی بلوغ عاطفی بود.
بلوغ اجتماعی چیست؟  بلوغ اقتصادی را که می‌داند و چه می دانست که چگونه نوشته می‌شود چه رسد به بلوغ عقلی.
"در این واپسین نگاه
که بر چارقد آسمان گره خورده ‌
در هجده سالگی ناتمام‌‌ات
سوار بر شیهه‌ی اسبان
به کدامین سو می‌تازی؟
در هجده سالگی ناتمام‌ات
به ابعاد تمام هستی منبسط شده‌ای
پوست بر استخوان سینه‌ات کشیده‌ای
با همین جثه‌ی تکیده
تا از خودِ خود فرو نپاشی!" [الف. دوست‌محمدی].
گلی در تب و تاب شکنجه و رنج جان به لب شد و در گرفت و گیر بخت و زندگی دستش به خون همسر آلوده گشت و ۷ سال، ۷ شهر رنج را در زندان امیرآباد گشت و تا به امروز رسید. آیا زمان آن نرسیده‌ که دختر ایران از دل خاکستر چون ققنوسی سر برآورد؟
دخترمان گلی را نجات دهیم و نگذاریم شاهین مرگ شانه‌هایی دیگر را در جنگال دهشتی و خشونت دربرگیرد. 🙏
التماس می‌کنم دخترم گلی را نجات دهید 🙏»

طرح از صفحه
ich_design.gd

#کودک_همسری #گلی_کوهکن #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔26🕊125
Forwarded from گفت‌وشنود

داعش به مسیحیان آفریقا یکی را انتخاب کنید
«اسلام، جزیه یا مرگ»

گروه تروریستی داعش در تازه‌ترین شماره نشریه آنلاین خود، «النبأ»، مسیحیان آفریقا را تهدید کرده است. این گروه اعلام کرده تنها دو راه برای نجات مسیحیان وجود دارد: پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه، در غیر این صورت با خطر مرگ روبه‌رو خواهند شد.

این هشدار در حالی منتشر شده که طی ماه‌های اخیر شاخه‌های وابسته به داعش، به‌ویژه در کنگو و موزامبیک، حملات خونینی علیه جوامع مسیحی ترتیب داده‌اند. بسیاری از کلیساها هدف قرار گرفته و ده‌ها نفر کشته یا آواره شده‌اند.

تحلیلگران می‌گویند انتشار چنین بیانیه‌هایی تلاشی برای گسترش هراس و تحکیم حضور داعش در آفریقا است. نهادهای حقوق بشری نسبت به افزایش خشونت علیه اقلیت‌های مذهبی هشدار داده و خواستار اقدام فوری جامعه جهانی برای حمایت از مسیحیان این مناطق شده‌اند.

#اسلام_افراطی #جزیه #مسیحی #مسلمان #اهل_کتاب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
13👎8💔2👍1
«بچه‌ها به‌شدت دچار مشکلات روحی شده‌اند. متأسفانه ضابطان امنیتی و حتی شاید قوه قضاییه به آسیب‌های روحی و روانی اعضای خانواده، به‌ویژه کودکان، که ممکن است تا آخر عمر باقی بماند، توجهی ندارند.»

برادر بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام می‌گوید:

«شب ۱۶ دی ۱۴۰۲، یاسمین، برادرزاده‌ام تماس گرفت و احوالم را پرسید. گفتم: "جانم؟ چه کار داری؟" گفت: "فقط می‌خواستم حالت را بپرسم." با تعجب تشکر کردم و خداحافظی کردیم. فردایش در واتساپ تماس گرفت و ماجرا را گفت:
روز قبل، بابک بعد از یک ماه کار پیمانکاری در مشهد، به کرج پیش خانواده‌اش برگشته بود. صبح که سام را به مدرسه برده بود، پدرش (بابک) را بازداشت کرده و تا بعدازظهر گوشی‌اش خاموش بوده. بعدازظهر، با شش یا هفت مأمور لباس‌شخصی به خانه برگشته‌اند، خانه را کاملاً گشته‌اند و هر دستگاهی، حتی هارد دوربین عکاسی یاسمین را برده‌اند.
سپس به خانه برادر دومم، یاسر (عباس) رفته و او را هم بازداشت کرده‌اند. آن‌جا نیز همه وسایل را برده‌اند. چون مطمئن بودیم هر دو مرد خانواده سرگرم زندگی خودشان هستند و فعالیت سیاسی ندارند، فکر کردیم اشتباهی شده و زود آزاد می‌شوند. اما چنین نشد!
آقای صلواتی، پس از دادگاه، به یاسر ۷ سال و به بابک حکم اعدام داد. ما در شوک و نگرانی فرو رفتیم.
بچه‌های هر دو، به‌شدت دچار مشکلات روحی شده‌اند. دختر هفت‌ساله یاسر هنوز در خواب تشنج می‌کند. طبیعی است که وقتی در پنج‌سالگی، ۱۰ مأمور با لباس شخصی به خانه بریزند و پدر را با دستبند ببرند، چنین آسیبی بماند.
همسر یاسر که علت را پرسیده، پاسخ شنیده: "جاسوسی برای اسرائیل!" یاسر با لبخند تمسخرآمیزی نشان داده که اتهام چقدر بی‌پایه است. یکی از مأموران گفته: "الان ساعت ۱۸:۴۰ است… فردا همین موقع گریه خواهی کرد." آن هم در حضور یک دختر پنج‌ساله که به‌شدت به پدرش وابسته است.»

صدای زندانیان و خانواده‌هایشان باشیم

#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بابک_شهبازی

@Tavaana_TavaanaTech
💔337
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر دادخواه مهسا امینی با انتشار این ویدئو در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت:
دلتنگم شاپرکم / زيباترين
رنگين ترين / قشنگترين
بال وپرم / وقتى اينجا
ميان گلها / بال و پر میزدى
مى دويدى / ميان آنها
فرشته بودى / به بخت گلها
فرشته ى زيبا / فرشته ى من فرشته ى تنها.
به كدام بى نهايت / ناگاه، پر كشيدى
با بال و پر سوخته / كجا رفتى؟
گلها منتظرند / باغ منتظر
بوستان در انتظار / كى مى آيي
اى مسيح رفته / اى نسيم صبح

در مسیر سخت دادخواهی در کنار خانواده‌های دادخواه بایستیم


با وجود تهدیدها و همچنین سانسور و فیلترینگ گسترده شبکه‌های اجتماعی توسط جمهوری اسلامی، خانواده‌های دادخواه از فضای مجازی برای رساندن صدای اعتراض، دادخواهی و یادبود عزیزانشان استفاده می‌کنند. صدای آنها باشیم و در این راه آنها را حمایت کنیم.


#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی


@Tavaana_TavaanaTech
🕊33💔226
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر و مادر بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، امروز با در دست داشتن تصویر فرزندشان به زندان قزلحصار مراجعه کردند تا با او طبق وعده مسئولان زندان، ملاقات کنند.
اما به آن‌ها گفته شد که بابک شهبازی در سوئیت (بند امن) است و ممنوع‌الملاقات و ممنوع‌التماس!

این مادر، دلش برای فرزندش تنگ شده است، هر روز به مراجع قضایی مراجعه می‌کند، ولی جوابی نمی‌گیرد. چرا اجازه تماس به بابک شهبازی داده نمی‌شود؟ چرا او را به بند عمومی منتقل نمی‌کنند؟ چرا او را به قزلحصار منتقل کرده‌اند؟

پاسخ شاید این باشد، بابک شهبازی را ایزوله کرده‌اند تا دور از سایر زندانیان، بدون ارتباط با وکیل و خانواده، تحت فشار قرار دهند و مجبور کنند به اعتراف اجباری تلویزیونی یا امضای برگه‌های سناریوهای بازجویان (که بابک حاضر به امضای آن‌ها نشده بود)

برای ابطال حکم صادره اعدام همین کافی است که به این نکته توجه کنیم که حکم اعدام توسط قاضی صلواتی صادر شده است!فرجام خواهی حکم در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور رد شده است و اعاده دادرسی اول در شعبه ۹ دیوان رد شده و خانواده و وکلا منتظر نتیجه اعاده دادرسی دوم هستند که بار دیگر به شعبه ۹ دیوان با ریاست قاضی مزینانی ارجاع شده است.

#نه_به_اعدام #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanTech
💔343🕊3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استمداد مادر و پدر بابک شهبازی از مردم ایران

مادر و پدر بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، هر روز به زندان قزل‌حصار مراجعه می‌کنند، بلکه بتوانند صدای فرزندشان را بشنوند و با او ملاقات کنند. اما مسئولان زندان وعده‌های دروغ می‌دهند و بابک را در بند امن در انفرادی نگهداری می‌کنند.

مادر بابک شهبازی می‌گوید نه روز است از فرزندش خبری ندارد (از همان روزی که زندانیان را از زندان تهران بزرگ به اوین منتقل کردند و زندانیان محکوم به اعدام را جدا کرده و به زندان قزل‌حصار بردند) او می‌گوید می‌خواهند پسرش را بی‌گناه و بدون مدرک و دلیل اعدام کنند و از مردم می‌خواهد که کمک کنند تا فرزندش اعدام نشود.

بابک شهبازی پدر دو فرزند ۱۸ و ۱۲ ساله است. همسر و فرزندان و سایر بستگانش روزگار سخت و پر اضطرابی را می‌گذرانند.
آقای شهبازی، کارگری زحمتکش است، او کارگر تاسیسات است و دارای مدرک سیکل. او را با اتهامات واهی و با سناریوسازی بازجویان به اعدام محکوم کرده‌اند.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔364🕊4👍1
Forwarded from گفت‌وشنود
🔷️مرکز بسیج اساتید و مدیران حوزه علمیه قم با اشاره به سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو خطاب به مردم ایران اعلام کرد: «اسرائیل که طعم شکست را چشیده این‌بار با وعده‌های پوچ مثل آب آشامیدنی در پی فریب افکار عمومی ملت ایران است، ملتی که نه تشنه آب بلکه تشنه عدالت و آزادی ملت‌های مظلوم است.»

⁉️پرسش اساسی اینجاست:
پاسخ شما به این ادعا چیست که ملت ایران «نه تشنه آب بلکه تشنه آزادی ملت‌های مظلوم است»؟

آیا می‌توان از بحران‌های واقعی و ملموس مردم چشم پوشید؟

آیا ملت ایران خود در بند حکومتی ایدئولوژیک نیست؟

در شرایطی که بخش بزرگی از کشور با بحران شدید کم‌آبی و خشک‌سالی روبه‌روست، سفره‌های مردم زیر فشار گرانی و تورم روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شود، و جوانان با بیکاری و ناامیدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، چگونه می‌توان ادعا کرد که نیاز نخست جامعه چیز دیگری جز همین نیازهای حیاتی و فوری است؟

آیا اخلاقی و عاقلانه است که مشکلات داخلی و رنج‌های روزمره مردم را نادیده بگیریم و اولویت‌های آنان را به آرمان‌هایی ایدئولوژیک و دیگرستیز جمهوری اسلامی بیرون از مرزها نسبت دهیم؟

#حکومت_ایدئولوژیک #بحران_آب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👎344🕊1
امیر رئیسیان، وکیل شریفه محمدی، در گفت‌وگو با «شرق» از قطعی‌شدن حکم اعدام این فعال کارگری خبر داد.
پیش‌تر حکم اعدام شریفه محمدی به دلیل ایرادات متعدد، از جمله نبود ارتباط با عملیات مسلحانه و عدم اثبات عضویت در گروه باغی، نقض شده بود.
اما پس از نقض اولیه حکم، پرونده به شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت ارجاع شد، اما این دادگاه مجددا و صرفا بر اساس «نظریه ضابط» حکم اعدام صادر کرد.
اکنون دیوان عالی کشور، بدون برطرف شدن ایرادات پیشین، این رأی را تأیید کرده است.

آقای رئیسیان با انتقاد از روند رسیدگی این پرونده تأکید کرد: «رأی صادرشده تکرار حکم قبلی است و انتظار می‌رفت دیوان عالی کشور دوباره آن را نقض

شریفه محمدی آذرماه ۱۴۰۲ بازداشت شد، در تیرماه ۱۴۰۳ شعبۀ اول دادگاه انقلاب رشت او را به اتهام «بغی» به اعدام محکوم کرد، مهر ۱۴۰۳ دیوان عالی کشور این حکم را نقض کرد و ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ شعبۀ دوم دادگاه انقلاب رشت بار دیگر او را به اعدام محکوم کرد.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #شریفه_محمدی

@Tavaana_TavaanaTech
💔314🕊4👎2
«یک هفته از آخرین بار که با بابک شهبازی صحبت کردیم، گذشت. شرافت داشته باشید و اجازه دهید لااقل لااقل یک تماس برقرار شود تا ما از این همه نگرانی و استرس خارج شویم.
شما دیگر چه موجوداتی هستید که آزار دیگران حتی آنهایی که هموطن شما هستند، هم دین شما هستند، هم مذهب شما هستند، برایتان عادی شده؟!»

برادر بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام

بابک شهبازی در دی‌ماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از ماه‌ها حبس در سلول انفرادی، توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به اتهام «افساد فی‌الارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد. این حکم در دهم تیرماه ۱۴۰۳ در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور نیز تأیید شده بود.

بابک شهبازی، متولد ۱۳۶۰ در نهاوند، متأهل و پدر دو فرزند است. او در ۱۶ دی‌ماه سال ۱۴۰۲ بازداشت شد و ماه‌ها را در سلول‌های انفرادی زندان اوین و خانه‌های امن نهادهای امنیتی گذراند. منابع مطلع می‌گویند او تحت فشارهای شدید جسمی و روانی قرار داشت و با نقض حقوق اولیه، از جمله حق برخورداری از وکیل در مراحل بازجویی، روبه‌رو بوده است.

اتهاماتی که علیه او مطرح شده، غیرمستند و بی‌پایه‌اند. از جمله این‌که ارسال پیامی برای رئیس‌جمهوری اوکراین به‌عنوان «ارتباط با اسرائیل» تفسیر شده، یا این‌که ادعا شده او با آموزش نرم‌افزار Word توسط موساد برای جاسوسی آماده شده است.

شهبازی در نامه‌هایی که از زندان نگاشته، از شکنجه، تهدید، بازجویی‌های غیرقانونی، و اعتراف‌گیری نمایشی سخن گفته است. در یکی از این نامه‌ها، او توضیح داده که مأمور امنیتی از او خواسته بود با دست‌خط خودش متن اعترافات را بنویسد تا به ظاهر نشان دهد این اعترافات با رضایت و آگاهی انجام شده‌اند. او همچنین توصیف کرده که چگونه به محل‌هایی درزندان منتقل می‌شدـ جایی که به گفته‌اش شبیه صحنه اجرای حکم اعدام بود ـ تا با ایجاد رعب و بی‌خوابی مداوم، تسلیم شود.

شهبازی تأکید کرده که تمام بازجویی‌ها در غیاب وکیل، همراه با فحاشی جنسی، تهدید به تجاوز و ضرب و شتم بوده‌اند، و مأموران به صراحت گفته‌اند نیازی به مدرک ندارند و فقط قصد پرونده‌سازی دارند.
خانواده‌ این زندانی سیاسی نیز در این مدت تحت فشارهای شدید بوده‌اند. مأموران امنیتی بارها هشدار داده‌اند که در صورت اطلاع‌رسانی درباره بازداشت یا حکم صادره، روند اجرای اعدام را تسریع خواهند کرد. پدر بابک شهبازی در پی این فشارها دچار سکته قلبی شد و تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.

خانواده شهبازی با ارسال نامه‌ای به دیوان عالی کشور، مجموعه‌ای از اتهامات واردشده را غیرواقعی خوانده‌اند که هیچ‌گاه با سند و مدرک همراه نبوده است.

از خانواده ایشان حمایت کنیم و صدای‌شان باشیم

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔232