آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به گزارش کانال تلگرام چالش صنفی معلمان، دادسرای عمومی و انقلاب اهواز، به شکایت اطلاعات سپاه خوزستان، احکام سنگینی برای چهار نفر از فعالان صنفی معلمان این استان صادر کرده است.

بر اساس این احکام، خانم کوکب بداغی پگاه و آقایان پیروز نامی، علی کروشات، و سیامک صادقی چهرازی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال و به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور" به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. در مجموع، برای این چهار فعال صنفی ۲۴ سال زندان تعیین شده است.

در صورت تایید حکم در دادگاه تجدیدنظر، مجازات اشد، یعنی پنج سال برای هر یک از این فعالان صنفی قابل اجرا است.

این معلمان شناخته‌شده، که از مدافعان حقوق صنفی همکاران خود هستند، در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳ در یک پرونده مشترک به دادگاه احضار شده بودند و امروز، ۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۳، احکام نهایی آنان اعلام شد.

در دو سال گذشته، به‌ویژه پس از آغاز خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی، فشارها بر فعالان صنفی معلمان افزایش چشمگیری یافته است. از اخراج گسترده معلمان معترض در سراسر کشور گرفته تا صدور احکام سنگین برای معلمانی که تنها خواسته‌هایشان ارتقای کیفیت نظام آموزشی و تحقق مطالباتی در چهارچوب قوانین بوده است.

بدون تردید، چنین فشارهایی نمی‌تواند معلمان ایران را از پیگیری اعتراضات خود علیه نابسامانی‌های نظام آموزشی و مطالبه حقوق صنفی بازدارد. معلمان همچنان با وجود تهدیدها و احکام سنگین، صدای عدالت‌خواهی خود را بلند نگاه خواهند داشت.

و البته تا وقتی جمهوری اسلامی برقرار است و اولویت آرمان‌های ایدئولوژیک مطلوب حکومت است، همین وضعیت ادامه خواهد داشت.

#نه_به_جمهوری_اسلامی #پیروز_نامی #علی_کروشات #سیامک_صادقی_چهرازی #کوکب_بداغی_پگاه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔24👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا مسجدسلیمان است. یکی از مخاطبان توانا نام چهار فعال صنفی معلمان را روی یک مقوا نوشته و در خیابان ایستاده است.
این چهار معلم و فعال صنفی، در مجموع به ۲۴ سال زندان محکوم شده‌اند.

چنین فعالیت‌هایی میدانی، با رعایت اصول امنیتی، به حکومت نشان می‌دهد که حتی اگر فعالان مدنی را به حبس محکوم کند، افرادی هستند که نامشان را به کف خیابان ببرند و راهشان را ادامه دهند و نمی‌تواند با حبس فعالان صدای آن‌ها را خاموش کند.

خانم کوکب بداغی پگاه و آقایان پیروز نامی، علی کروشات، و سیامک صادقی چهرازی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال و به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور" به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. در مجموع، برای این چهار فعال صنفی ۲۴ سال زندان تعیین شده است.

در صورت تایید حکم در دادگاه تجدیدنظر، مجازات اشد، یعنی پنج سال برای هر یک از این فعالان صنفی قابل اجرا است.

این معلمان شناخته‌شده، که از مدافعان حقوق صنفی همکاران خود هستند، در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳ در یک پرونده مشترک به دادگاه احضار شده بودند و امروز، ۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۳، احکام نهایی آنان اعلام شد.

در دو سال گذشته، به‌ویژه پس از آغاز خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی، فشارها بر فعالان صنفی معلمان افزایش چشمگیری یافته است. از اخراج گسترده معلمان معترض در سراسر کشور گرفته تا صدور احکام سنگین برای معلمانی که تنها خواسته‌هایشان ارتقای کیفیت نظام آموزشی و تحقق مطالباتی در چهارچوب قوانین بوده است.

بدون تردید، چنین فشارهایی نمی‌تواند معلمان ایران را از پیگیری اعتراضات خود علیه نابسامانی‌های نظام آموزشی و مطالبه حقوق صنفی بازدارد. معلمان همچنان با وجود تهدیدها و احکام سنگین، صدای عدالت‌خواهی خود را بلند نگاه خواهند داشت.

و البته تا وقتی جمهوری اسلامی برقرار است و اولویت آرمان‌های ایدئولوژیک مطلوب حکومت است، همین وضعیت ادامه خواهد داشت.

#نه_به_جمهوری_اسلامی #پیروز_نامی #علی_کروشات #سیامک_صادقی_چهرازی #کوکب_بداغی_پگاه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
26👍3
رشید کیانی ده‌کیان: قاضی احکام سرکوبگرانه علیه معلمان و معترضان

رشید کیانی ده‌کیان، قاضی شعبه ۳ دادگاه انقلاب اهواز، یکی از چهره‌های شناخته‌شده در صدور احکام ناعادلانه علیه معترضان و فعالان صنفی در خوزستان است. او که متولد روستای قلعه سرد، دهدز (دزپارت)، ۴۵ کیلومتری ایذه است، در سال‌های اخیر به دلیل احکام سنگین و بدون ضابطه علیه معلمان و معترضان، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.

یکی از جنجالی‌ترین احکام او، صدور مجدد حکم اعدام برای مجاهد کورکور، از معترضان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، بود؛ در حالی که دیوان عالی کشور این حکم را نقض کرده بود. رشید کیانی بدون مطالعه کافی و برخلاف اصول دادرسی، مجدداً حکم اعدام را صادر کرد. این اقدام نشان‌دهندۀ فقدان استقلال قضایی و تبعیت کامل او از سیاست‌های سرکوبگرانه حکومت است.

او همچنین چهار معلم و فعال صنفی، شامل کوکب بداغی پگاه، پیروز نامی، علی کروشات و سیامک صادقی چهرازی را به اتهام‌های واهی به مجموع ۲۴ سال زندان محکوم کرده است. این معلمان که برای حقوق صنفی خود و سایر همکارانشان مبارزه می‌کردند، به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال و به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور" به پنج سال حبس تعزیری محکوم شدند.

تناقض بزرگ این پرونده اینجاست که برادر رشید کیانی، معلم بازنشسته است، اما این قاضی دقیقاً معلمانی را محکوم کرده که برای حقوق و شرایط کاری برادرش نیز مبارزه می‌کردند.

رشید کیانی پیش از ورود به دستگاه قضا، در «نهاد نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس» فعالیت داشت و اکنون در حال تبدیل شدن به "قاضی صلواتی خوزستان" است. به گفتۀ یک منبع مطلع، او دادگاه‌ها را در کمتر از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بدون بررسی دقیق پرونده برگزار کرده و حکم‌های سنگین صادر می‌کند.

احکام او بخشی از سرکوب سیستماتیک فعالان مدنی، معلمان و معترضان در جمهوری اسلامی است. معرفی و افشای نام و سوابق این قاضی‌های سرکوبگر، گامی برای پاسخگو کردن آن‌ها و تحقق عدالت است.

در صورتی که از سایر احکام صادره توسط این قاضی اطلاع دارید، برای ما ارسال کنید.

#ایذه #نه_به_اعدام #رشید_کیانی #قاضی_مرگ #مجاهد_کورکور #کوکب_بداغی_پگاه #پیروز_نامی #علی_کروشات #سیامک_صادقی_چهرازی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍28💯4👌1
فراخوان اعتراض به احکام ۳۰ سال زندان علیه پنج معلم سرافراز

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، بیانیه‌ای به شرح زیر منتشر کرد و از هموطنان خواست که آن را امضا کنند:

معلمان آگاه، ملت سرافراز و وجدان‌های حق طلب:

🔸در هفته‌های اخیر پنج تن از معلمان ایران، هر کدام در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان و در مجموع ۳۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

🔸آقایان #پیروز_نامی، #علی_کروشات، #سیامک_صادقی_چهرازی و خانم #کوکب_بداغی_پگاه از فعالان صنفی استان خوزستان از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب #اهواز و جناب #مسعود_فرهیخته از فعالان صنفی البرز از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب #کرج به این احکام سنگین محکوم شده‌اند. آقای مسعود فرهیخته علاوه بر ۶ سال زندان به دو سال ممنوع الخروجی، دو سال محرومیت از حضور در گروه‌ها و دستجات و دو سال محرومیت تردد در استان‌های تهران و البرز و قزوین و کردستان و لرستان نیز محکوم شده است.

🔸این حجم‌ از هزینه صرفاً بابت فعالیت‌های صنفی و در رأس آن آموزش رایگان که خیر عمومی در آن است، نه تنها ظلم به این کنشگران صنفی و خانواده‌های آ‌ن‌هاست، بلکه نشانه خطرناکی است که صادر کنندگان این احکام، درکی و محاسبه‌ای از نتایج هولناک آن نداشته‌ و ندارند. صدور این احکام، نشانه گرفتن معنای راستین معلمی و توهین به شعور، آگاهی و بیداری جامعه است.

🔸ما امضا کنندگان این متن، ضمن حمایت قاطع از آقایان پیروز نامی، علی کروشات، سیامک صادقی چهرازی و خانم کوکب بداغی پگاه (فعالان صنفی خوزستان) و مسعود فرهیخته (فعال صنفی البرز) خواهان نقض کامل این احکام و تبرئه معلمان نامبرده در دادگاه تجدید نظر هستیم.

📎برای امضای این فراخوان به لینک فرم نگار وارد شوید و نام و نام خانوادگی خود را پائین صفحه وارد کنید و سپس بر گزینه‌ی ارسال یا ارائه در انتهای صفحه کلیک کنید.
https://forms.gle/cw69d3ZxJ7g58xki9

#بیانیه #معلم #معلمان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔24👍5
پیام #کوکب_بداغی_پگاه
معلم و فعال صنفی  ایذه به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن


🎋‍ زنی را می شناسم من که شوق بال و پر دارد
ولی از بس پرشور است دو صد بیم از سفر دارد
زنی را می شناسم من سرود عشق می خواند
صدایش خسته و محزون امیدش در ته فرداست
به نام ایران
به نام زن، زندگی، آزادی

تو را زنانه می خواهم چون تمدن زنانه است
هشت مارس روز زنان و دختران، روز آگاهی مدنی، روز مبارزه با تبعیض جنسیتی، روزی که زنان میزبان درد بودند اما با اراده قوی برای برابری و عدالت ایستادگی کردند
زنانی که با شجاعت، شهامت و دلاوری نام خود را در تاریخ حک کرده اند همان تاریخی که سعی در نادیده گرفتن زن داشت
زنان و دختران ایران زمین نقطه امید را درست در تاریک ترین  روزها پیدا کردند و استبداد را به زانو در آوردند.

بانو ماندانا نخستین مدرسه جمعی را بنیان نهاد و به دانش آموزان درس قانون و حقوق آموزش داد.
از بانو یوتاب بگویم یا آرتمیس، آزاددخت را می گویم همان زنی که الهام بخش و مشوق راه اندازی مرکز علمی و پزشکی جندی شاپور بود، نمی دانم بانو بی بی خانم استرآبادی را چقدر می شناسید اولین زنی که مقالاتش در نشریات رسمی کشور چاپ شد.
سردار بی بی مریم بختیاری از زنان تاثیر گذار تاریخ معاصر ایران، مبارزی که نقش بسیار پر رنگی در فتح تهران داشت.

طوبی آزموده از پیشگامان جنبش زنان در ایران که با مبارزات خود توانست نخستین دبیرستان دخترانه را در تهران تاسیس کند.

مریم میرزاخانی اولین زن جهان که برنده مدال نوبل ریاضی شد.
زنان سرافراز و‌ خسته از تبعیض سرود نور می خوانند ویدا موحد، نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل زاده، مهسا موگویی، مهسا امینی، دنیافرهادی، آرمیتا گراوند، پرستو احمدی، یلدا آقافضلی، حدیث نجفی، آهو دریایی، منصوره سگوند، ماه منیر مولایی، هنگامه چوبین، اشرف سلحشور، شیرین موسوی، و ‌ناهید شیرپیشه از پشت میله های زندان تکثیر شجاعت می کنند کاملیا سجادیان نمونه بارز یک زن مبارز و آزاد اندیش است
هشت مارس یاد آور این نکته است آنجا که دری نیست زنان در خواهند ساخت، وآن را باز خواهند کرد، با شور از آن عبور می کنند و نغمه‌های شادی سر می دهند.

شناسنامه ی جنبش در ایران به نام زن زندگی آزادی گره خورد و من دوباره زن بودنم را فریاد می کشم.

زنده باد زن، زندگی، آزادی
پاینده ایران

#روز_جهانی_زن #زن_زندگی_آزادی #کوکب_بداغی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
26
«به نام ایران، وطنم، ایرانم
عید آن روز مبارک بادم که تو آبادی و من آزادم.
گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست؛ همان بهاری که در نمی‌زند، سر می‌زند... مثل انقلاب.
اگر تمام برگ‌های درختان را از شاخه بچینید، باز جوانه می‌زنند؛
چون کسی نمی‌تواند جلوی آمدن بهار را بگیرد.
و ما جنگلی از درختان هستیم، با زخم‌های بیشمار؛
آتش گرفتیم، ققنوس شدیم، دوباره از خاکسترمان جان گرفتیم،
تکثیر شدیم،
ساقه‌هایمان خم شد ولی نشکستیم،
ایستادیم و در برابر ستم سر خم نکردیم.
ما ادامه داریم...
با "سلام" زمین سبز شدیم،
و با "درود" باران روییدیم.
زنده‌ایم برای فردایی روشن‌تر؛
فردایی که امید داریم زیباست،
و سرشار از مهر و آرامش،
عدالتی از جنس کودکان سیستان و بلوچستان،
که با اشتیاق به کلاس درس می‌روند و
بابت نداشتن شناسنامه ناگزیر به ترک تحصیل نشوند.
نوروز و بهار یادآور سرزندگی، نشاط و زایش دوباره‌ی طبیعت است؛
یادآور شکوه و تمدن ایران،
از تخت جمشید، پاسارگاد، تا نیایشگاه تاریشا.
و یادبودی از رشادت‌ها و دلاوری‌هایی که اکنون جزئی از تاریخ‌اند.
نوروز به ما آموخت که در برابر سیاهی و تاریکی، نور باشیم؛
انسانیت را از یاد نبریم؛
برقصیم، بخندیم،
سفیر امید و صلح در جهان باشیم.
برای آزادی و نوید روزهای پُر امید، راهی نمانده؛
باید نستوه بمانیم.
کسی چه می‌داند؟
شاید نوروز امسال، دست‌های خدای رنگین‌کمان باشد برای بهبود حالمان...
نوروزتان نیکو، نور و خِرَد به راهتان


کوکب بداغی پگاه – معلم و فعال صنفی ایذه»

#کوکب_بداغی #ایذه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
30👍7

کوکب بداغی، معلم و فعال مدنی در خصوص تجربه سیزده بدر چنین نوشت:

سیزدهمین روز از نوروز به دامان طبیعت رفتیم، به سوی ناشناخته‌ها. با تمام غم‌ها و سختی‌ها، این روز را جشن گرفتیم. با صدای بلند خندیدیم، رقصیدیم، سبزه گره زدیم و برای هم سالی خوش آرزو کردیم؛ سالی سرشار از عشق، عدالت، انسانیت؛ سالی که رنج‌هایمان را به دست باد بسپاریم تا با خود به ناکجا آباد ببرد.

ما به استقبال آینده می‌رویم، با دلی سرشار از امید. با وجود ناملایمات، استوار ادامه خواهیم داد تا ایران به شکوه و عظمت خود بازگردد؛ راهی هموار برای آبادانی و رفاه.

فراموش نخواهیم کرد: جان‌های عزیزی فدا شدند. درختی تناور که با تبر زدند، اما جوانه زد؛ ریشه‌ای به بلندای تاریخ که قطع نمی‌شود. علف‌های هرزی اطرافش را گرفته‌اند که به‌زودی هرس خواهند شد.

عدد سیزده نحس و بدیمن نیست، ترس ندارد؛ بلکه قدرت ماست. ترس، وجود ظلم و ظالم و سکوت است. امروز، من و تو «ما» شده‌ایم؛ با اتحاد و همبستگی‌مان، کنار خانواده‌های دادخواه، کابوس استبداد خواهیم شد.

به رسم همیشگی، سبزه گره زدیم؛ برای پایان ظلم و ستم، برای داشتن ایرانی زیبا، باشکوه و سرشار از عشق. و دعای داریوش بزرگ را زمزمه کردیم:
«خدایا، ایرانمان را از شر دروغ و خشکسالی نجات بده.»

#کوکب_بداغی #ایذه #سیزده_بدر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
30🕊2😍1
"من سرباز رادان هستم"

این جمله را وزیر آموزش‌وپرورش گفته؛ علاوه بر اینکه در تضاد با اصول انسانی و تربیتی است، با مسئولیت ایشان در قبال نسل آینده فرسنگ‌ها فاصله دارد.

وظیفه شما به‌عنوان وزیر آموزش‌وپرورش این است که در راستای ارتقاء فرهنگ، آموزش و پرورش دانش‌آموزان گام بردارید، نه اینکه خود را به‌عنوان یک سرباز در صف امنیتی معرفی نمایید.
وظیفه شما این است که فضای مدارس را مکانی امن و پر از شادی برای دانش‌آموزان بسازید، نه محیطی پر از تشویش و استرس.
مدرسه جایی‌ست که رشد فکری و اجتماعی دانش‌آموز باید شکوفا شود. اما شما با این جمله به‌طور غیرمستقیم از سرکوب و حضور نظامی در مدارس استقبال می‌کنید، این پیام را به جامعه می‌دهید که نگرانی‌های امنیتی را بر مسائل آموزشی مقدم می‌دانید. این نوع نگاه فقط باعث ایجاد فضای ترس و اضطراب در میان دانش‌آموزان می‌شود و به‌هیچ‌وجه در راستای منافع و پیشرفت آموزش‌وپرورش نخواهد بود.
حال که شما خود را به‌عنوان "سرباز" معرفی می‌کنید، باید بگویم که ما به دنبال "معلم" هستیم، نه یک "سرباز"؛ چون جای سرباز در پادگان است.
شما می‌گویید: «من سرباز رادان هستم»؛ اما منِ معلم به شما هشدار می‌دهم که در دنیای تعلیم و تربیت، هیچ سربازی با دستبند، شمشیر و اسلحه نمی‌تواند قلب‌ها را تسخیر کند. تنها افرادی می‌توانند که به‌جای دیوارها، نهال عشق، محبت و عقل را در دل مدارس بکارند.
حوزه علمیه در سال‌های گذشته به مانند ابری تیره بر آسمان آبی مدارس سایه افکند. معلمان دلسوز و متخصص را اخراج و به‌جای آنها افرادی را در قالب "طرح امین" بدون هیچ‌گونه تخصص و شایستگی، به‌صورت فله‌ای به استخدام آموزش‌وپرورش درآوردند و تنها دستاوردش استرس و اضطرابی بود که به دانش‌آموز وارد می‌کردند. ماحصل آن شد تحویل نسلی افسرده به جامعه، که اگر تلاش مشاوران و روان‌شناسان دلسوز نبود، به مرز فاجعه می‌رسید.
در این برهه، تفاهم‌نامه حضور پلیس در مدارس اوج بی‌اعتمادی به سیستم آموزشی و تربیتی است و تنها به تشدید فشاری منجر خواهد شد که پیش از این بر دوش دانش‌آموزان سنگینی می‌کرد. استرس دوباره مهمان خانه‌هایشان می‌شود. به‌راستی با روح و روان این بچه‌ها چه کردید؟ ترک تحصیل، خودکشی، بی‌تفاوتی، ترس از آینده‌ی نامعلوم، تا خرخره گلویشان را جویده.
آیا در چنین فضایی می‌توان انتظار خلاقیت، تفکر انتقادی و روحیه پرسشگری در دانش‌آموزان داشت؟ آیا می‌توان به آن‌ها خودباوری و اعتمادبه‌نفس آموزش داد؟
کاش به‌جای آنکه محیط آموزش درگیر سایه‌های ترس و تنش شود، اندیشه، احساس و ارزش‌های انسانی را سرفصل کتب درسی قرار می‌دادید. این نسل شایسته‌ی آن است که در میدان علم و امید، ورزش و هنر، پرچم بزرگ انسانیت را به اهتزاز درآورد.
به‌یاد داشته باشید: تاریخ با کلام و وعده‌های توخالی نوشته نمی‌شود، بلکه با عمل و فداکاری معلمان بزرگ و دانش‌آموزان شجاع که همان نسل آگاهی و تحول‌اند، نوشته می‌شود.
یادتان نرود: دانش‌آموز و مدارس این سرزمین نه ارث پدر شما هستند و نه جایی برای ترسیم نقشه‌های ایدئولوژیک.
آقای وزیر! آموزش‌وپرورش باید اتاقی روشن، درخشان، پر از نور امید و ایده‌های نو باشد، نه زندانی در تاریکی اندیشه‌ها که قدرتتان را افزایش دهد.
وای بر ما که آموزش‌وپرورش‌مان به‌جای تربیت اندیشمندان و خلاقان، با کلماتش تیرهای بی‌هدفی در جنگل تفکر و نوآوری پرتاب می‌کند و درخت دانایی را با تبر نادانی از بین می‌برد.
به گفته‌ی خودتان سرباز هستید. آیا سرباز می‌تواند برای آموزش‌وپرورش نسخه بپیچد؟ آقای کاظمی، بیانات شما در حقیقت روایت یک داستان است. اگر بخواهم ساده‌تر تعریف کنم:
پادشاهی دستور داد برای نگهداری از قلعه‌اش، در گوشه‌های قلعه نگهبانان زیادی بگذارد. هر کدام از نگهبان‌ها در جای خود مستقر شدند تا دروازه‌ای باز نماند که راهی برای ورود دشمن شود. مدتی گذشت و قلعه به‌جای اینکه مکان امن و آسایش باشد، تبدیل به مکانی سرد و بی‌روح شد. شاید هم شبیه زندان. زندگی کردن در آن بسیار دشوار بود. می‌دانی چرا؟ چون آنجا اسلحه‌ و دیوارها حکم‌فرمایی می‌کردند، نه ایده و تفکر.
گویا شما هم در فکر تبدیل مدارس به قلعه شده‌اید، که در آن هیچ چیز جز دیوارها و نگهبانان رشد نمی‌کند. این دیدگاه حضرت‌عالی فکرهای آزاد، ایده‌های نو، و بچه‌هایی را که به‌دنبال امید و آینده‌ای روشن هستند، در پرده‌ای از ابهام فرو می‌برد.
اما فراموش نکن: این ایده هرگز عملی نخواهد شد. چون با نسلی روبه‌رو هستید که نمی‌توانید آن‌ها را مهار کنید.
سرباز آقای رادان، لطفاً پوتین‌های خود را محکم گره بزن و به پادگان برو. آنجا برای تو فرش قرمز پهن کرده‌اند. فرهنگیان و دانش‌آموزان کارت قرمز.

کوکب بداغی پگاه / فعال صنفی معلمان ایذه

#کوکب_بداغی #مدرسه_جای_پلیس_نیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍33💔5💯2
کوکب بداغی، معلم و فعال صنفی سکن ایذه، در روز جهانی کارگر در مطلبی یاد شهرام محمدی، کارگر فداکار پتروشیمی مارون را گرامی داشت.

متن ایشان به شرح زیر است:

«به نام ایران
درد دارد در دنیای امروز، کارگران و معلمان برای دستیابی به حقوق اولیه‌ی خود، مجازات شوند، اخراج و زندان را تجربه کنند.
آنجا که صدای اعتراض زنان و مردان کارگر به گوش می‌رسد، یاد می‌کنیم از قهرمانان بی‌صدا که با تلاش‌های خستگی‌ناپذیر خود، امید را در برابر چشم‌هایمان ساختند؛ همان قشری که نماد شرافت، تلاش و فداکاری‌اند.
ای کاش به‌جای شمارش تاول‌های دستانشان، زخم‌های بی‌شمار دلشان را التیام بخشند.
ده سال پیش، درست نهم تیرماه ۱۳۹۴، یک کارگر فداکار به نام شهرام محمدی از شهرستان ایذه، در پتروشیمی مارون ماهشهر، زمانی که نفس کشیدن صدها کارگر به شماره افتاد و تنها یک جرقه‌ی کوچک با انفجاری مهیب فاصله داشت، جان خود را در دل آتش فدای هم‌قطارانش کرد، تا انسانیت و ایثار در عصر سردی و بی‌مهری نمیرد و از فاجعه‌ای خانمان‌سوز جلوگیری کند.
جان داد و جان بخشید، و این آخرین درس شهرام محمدی برای ما بود.
اگر بگویم هر کارگر یک قهرمان است، بیراه نگفته‌ام.
شهرام محمدی با شکوه، در میان مردم قدردان ایذه بدرقه شد، و این فداکاری تا به امروز از چشم مسئولان پنهان ماند.
ما، معلمان، کارگران، پرستاران، بازنشستگان، هم‌پیمانیم با مردم دردمندمان ایران. برای آینده‌ای مبارزه می‌کنیم که صدای دموکراسی شنیده شود.
ما صدای دردیم، و بهایش آزادی‌ست.
ما صدای دردیم که نامش آزادی‌ست.
روز جهانی کارگر، فرصتی‌ست برای یکی‌شدن و پیوستن به دریای پُرمهر ایران؛
به جاودانگیِ «زن، زندگی، آزادی» که هنوز در دل‌هایمان زنده است.
«زن، زندگی، آزادی» تنها شعار نیست، بلکه اراده‌ای سترگ برای تغییر است و پیشرفت.
ما ایرانیم و وارث دردهای بیشمار؛
صدای ما، صدای تغییر است.
امیدمان در تلاش‌های مشترک‌مان خواهد بود که ثمره‌اش می‌شود ایران باشکوه و فردایی روشن.
انفجار اسکله‌ی شهید رجایی به ما آموخت که هنوز در مسیر تحقق حقوق بشر، چالش‌های فراوانی وجود دارد که باید به‌طور قاطع با بی‌عدالتی و ضعف مدیریتی مقابله کرد.
و البته با هم، برای ایرانی آبادتر و آزادتر تلاش می‌کنیم.
ما برای یکی‌شدن و پیوستن به این دریای سراسر عشق و دوستی، زیر چتر آزادی، آبادانی و صلح، یک دلدادگی مشترک داریم که کانون قدرت ماست.
در حادثه‌ی دردناک و تلخ بندرعباس، این دلدادگی به نمایش گذاشته شد.
همدلی و اتحادمان، این دردهای مشترک، روزی قفل‌های تحجر و ستم را خواهد شکست.
بی‌ شک ما وارثان دردهای بیشماریم.
روز کارگر را گرامی می‌داریم؛
امید که در مسیر عدالت، توسعه و انسانیت، پیشرو باشیم.
کوکب بداغی پگاه – ایذه»

#کوکب_بداغی #شهرام_محمدی #کارگر #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
25🕊4👍2
در پی شکستن سنگ مزار کیان پیرفلک، کوکب بداغی، معلم و فعال مدنی اهل ایذه، مطلبی به شرح زیر منتشر کرد:

«دنیای رنگین آرزوهای یک خانواده را در دل شب سیاه و ظلم برده‌اید. فرشته‌ی امید و خلاقیت که گنجینه‌ی یک کشور بود، توسط بی‌خِردان کشته شد. کیان نماد خلاقیت و فردای روشن بود. هر تکه از سنگی که شکسته شد، بدون شک نغمه‌ای از صداهای خاموش‌شده در کنج دنج تاریخ، ضجه می‌زند، بیدار می‌شود.
شما حتی دایره‌ی بی‌رحمی‌تان را گسترده‌تر کرده‌اید و‌ سنگِ قبرِ یک زن نودساله را هم شکستید. لباس تاریکی که شما به تن کرده‌اید، درست همرنگ افکارتان است؛ همان‌قدر سیاه و زشت.
شکستن سنگِ قبرِ یک کودک و یک بی‌بی اقتدار نیست، نابودی انسانیت است. شرمتان باد که آتش بر زخم‌شان زده‌اید. می‌دانید بی‌رحمی‌تان در برابر غم‌هایشان، دردناک‌تر از هر چیزی‌ست.
کودکان آرزوهای بی‌پایانی دارند که مثل رنگ‌های رنگین‌کمان در دلِ زندگی، شاد می‌درخشند، و این شادی را گرفتید.
کاش به‌جای ویرانی، در جست‌وجوی دنیایی زیباتر بودید.
شک نکنید اگر این خانواده هم بگذرند، تاریخ از شما نخواهد گذشت.

کوکب بداغی
پگاه _ معلم ایذه»

#ایذه #کوکب_بداغی #کیان_پیرفلک🌈 #ماهمنیر_مولایی_راد #میثم_پیرفلک #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍50💔22
🔆 آبادسازی بیابان‌ها و ویرانه‌سازی آبادی‌ها

کوکب بداغی پگاه، معلم و فعال صنفی ایذه

در سرزمین‌هایی که روزی خاک خشک و بیابان بر گستره‌ی آسمان سایه انداخته بود، دو دست تقدیر از مسیرهای جداگانه آغاز شد. یکی از آن‌ها، که از ابتدا درگیر سرنوشتی گمراه بود، تصمیم گرفت تا از جیب خاک، باغی بسازد؛ باغی که نه به دانه‌های تصادفی، بلکه به دستانی آگاه و تدبیر شده نیاز داشت. دستانی که به‌جای جنگیدن با آفتاب و خاک، به ترمیم و کاشت مشغول بودند. درختانی از جنس نوآوری و سازندگی شکوفه زدند و میوه‌هایشان نه تنها برای مردمان خود، بلکه برای جهانیان سودمند شد.
اما در سمت دیگر، داستان متفاوتی در جریان بود. در این سرزمین، به‌جای باغ، ویرانه‌ای از سیاست‌های ناشیانه بر جای ماند. درختان این خاک نه از دانه‌های امید، بلکه از سیاست‌های معیوبی کاشته شدند که هیچ‌گاه نه برگی به بار آوردند و نه سایه‌ای به مردم دادند. این سرزمین که از همان ابتدا می‌توانست چشمه‌ی حیات شود، در راه گمراهی افتاد و تبدیل به مکانی شد که گرد و غبار، حتی در دل شب، از آن به مشام می‌رسید.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
چه اتفاقی افتاد؟ چرا در همین دنیای خاکی، یکی از سرزمین‌ها توانست بیابان‌های خود را به بهشتی سبز تبدیل کند و دیگری در همان خاک، به‌جای درخت‌های ثمربخش، درختان بی‌ثمر از سیاست‌های نابه‌جا کاشت؟ چرا یکی به‌جای نبرد با زمین، به پرورش آن پرداخت و دیگری به‌جای خاک، در پی درگیری با باد و آسمان افتاد؟
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
در سرزمین نخست، باران بر درختان آن بارید، اما در سرزمین دوم، تنها خاکستری از تخریب بر جا ماند. درختان آن‌جا به‌جای میوه دادن، خود به دانه‌های تندباد تبدیل شدند. جایی که می‌شد آینده‌ای پُر از شکوفایی ساخت، به تباهی و فساد کشیده شد. سرزمینی که به‌راحتی می‌توانست درختان صنعت و علم و رفاه بکارد، به‌جای آن، درختان خشک و زردی رویید که تنها بوی جنگ و رنج را در هوا پراکندند.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
آیا وقت آن نرسیده که این سرزمین به خود بیاید؟ آیا هنوز می‌توان دست در خاکش فرو برد و از آن‌چه که به جا مانده، آینده‌ای نو ساخت؟ مگر نه این است که درختانِ از بین‌رفته، هنوز می‌توانند روزی دوباره به زمین بازگردند اگر دستانی درست، به خاک برسند؟
در سرزمین اول، حتی درختانی که روزی کاشته شد، برگ‌هایشان همچنان سبز است و سایه‌ای از آن‌ها بر سر مردمانشان می‌افتد؛ درختانی که هیچ‌گاه از کار افتاده نشدند و همچنان در مسیر رشد قرار دارند. اما در سرزمین دوم، درختانی که روزی به نام سیاست‌های فریبنده و جنگ‌طلبانه کاشته شد، هم‌اکنون درختان مرده‌ای هستند که سایه‌ای جز سیاهی و خشونت برای مردم به ارمغان نیاوردند.
و #ما_میدانیم_مقصر_کیست
ما خوب می‌دانیم مقصر کیست. کسانی که درختان سازنده را از ریشه بریدند و به‌جای آن، دانه‌های تباهی را کاشتند. کسانی که به‌جای چشم دوختن به آسمان روشن آینده، چشمان خود را در تاریکی جنگ‌ها گم کردند. کسانی که درختانی از جنس ترس و خشونت کاشتند و به آن‌ها امید رشد دادند، غافل از این‌که هیچ درختی از خشونت نمی‌روید.
آیا هنوز فرصتی برای تغییر باقی است؟ آیا هنوز در دل این خاک، بذرهایی از امید و آبادانی می‌تواند رشد کند؟ شاید تنها چیزی که این سرزمین نیاز دارد، دست‌هایی است که به‌جای درگیری با باد، در پی کاشتن درختان آینده باشند. شاید آن وقت است که درختان سازنده، سر از خاک بیرون آورده و درختان خشونت و تباهی را برای همیشه از ریشه خواهند کند.
امروز مردم این سرزمین باید به یاد آورند: وقتی که بیابان می‌تواند با تدبیر و همت تبدیل به سرزمین سبز شود، ویرانه‌ها نیز با اتحاد و اراده‌ی مردم بازسازی خواهند شد. دست‌هایشان اگر به‌هم پیوند بخورد و در مسیری درست گام بردارند، می‌توانند سرزمینشان را آباد کنند و آینده‌ای روشن بسازند.
#ما_میدانیم_مقصر_کیست
اما این را نیز می‌دانیم که این سرزمین به مردم تعلق دارد؛ با اتحاد‌ و همدلی می‌توانند آن را از نو بسازند.


#کوکب_بداغی_پگاه #ایران #عربستان_سعودی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔26👍93
کوکب بداغی، معلم و فعال صنفی اهل ایذه، تصویری از حضور جعفر پناهی بر سر مزار جاویدنام کیان پیرفلک منتشر کرد و نوشت:

«ایران، سرزمین آفتاب و آزادگی، امروز بیش از همیشه نیازمند فرزندان فرهیخته و دلسوز خویش است. سخنان جعفر پناهی پژواکی است از ژرفای جان یک ملت؛ ملتی که در تار و پود تاریخ، با همه سختی‌ها، ایستاده، جنگیده و شکوه آفریده است.

ما وارثان کوروش و فردوسی، حافظ و خیامیم؛ فرزندانی از تبار نور، که هیچ زنجیری را بر جان و اندیشه نمی‌پذیرند. امروز، در میانه تلاطم‌ها، صدای همدلی چون آوایی مقدس برمی‌خیزد:

باید دست در دست نهیم، دل‌ها را از غبار کینه بشوییم و برای آبادی ایران، یکپارچه و استوار برخیزیم.

این سرزمین، با پیشینه‌ای هزاران ساله، سزاست که بر ستون‌های آزادی، داد و خرد بنا شود؛ و این مهم جز با یگانگی دل‌ها، گذر از مرزهای اختلاف و برگزیدن راه مهر و همبستگی، شدنی نیست.

اکنون زمان برخاستن است؛ نه برای یک فرد، نه برای یک گروه، که برای ایران.
برای پرچمی که در باد غرور می‌رقصد، برای زبانی که شعر و شکوه می‌زاید، برای مردمی که سزاوار زندگی در سایه‌ی آزادی‌اند.

به‌پا خیزیم، ایرانی بمانیم، ایرانی بیندیشیم، و ایرانی بسازیم.

ایرانِ سربلند، هم‌میهنان پاک‌دل، این پیروزی فروزان را که بر تارک فرهنگ و هنر ما درخشید، از جان و دل تبریک می‌گویم. باشد که این چراغ فروزنده، راه آزادی و خرد را روشن‌تر سازد و همگان را به هم‌گرایی و همدلی فراخواند.»


تصاویر بعدی در شبکه‌های اجتماعی از حضور جعفر پناهی در کنار خانواده کیان پیرفلک و فعالان مدنی منتشر شده است.

#جعفر_پناهی #همبستگی #کوکب_بداغی #جشنواره_فیلم_کن #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍3110
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شورش دفتر و کتاب: مرثیه‌ای بر نظام آموزشی طبقاتی و فاسد

✍️کوکب بداغی پگاه -معلم ایذه

آنجا که قلم دیگر نمی‌نویسد و واژه‌ها از تکرار بی‌معنا تهی می‌شوند، شورش آغاز می‌شود؛ شورشی از جنس پاره کردن،، خاک کردن کتاب‌هایی که نه دانایی می‌سازند و نه افق می‌گشایند. آن روز که دانش‌آموزان، با دستان خود دفترهای زنگ‌زده تعلیم را تکه‌تکه کردند، نه بی‌ادبی کردند، نه بی‌احترامی به علم؛ بلکه پرده از حقیقتی هولناک برداشتند: نظام آموزشی کشور، دیگر مُرده است و جنازه‌اش سال‌هاست بر دوش نسل‌ها سنگینی می‌کند.

چه کسی می‌تواند آن تصویر را ببیند و منقلب نشود؟ کتاب‌هایی که باید پنجره‌ای به جهان باز می‌کردند، به خاک افتاده‌اند و دانش‌آموز، که باید جوینده آگاهی باشد، امروز مجبور شده برای نفس کشیدن، به آتش زدن زنجیرهای کاغذی روی آورد. آیا این پیام کافی نیست؟ آیا نباید آن پاره‌پاره‌ها را نه به چشم کفر به دانش، بلکه به‌عنوان اعتراض به تحقیر فهم و فراموشی عدالت خواند؟

نظامی که یادگیری را به کالایی طبقاتی بدل کرده،  فرزندان طبقات محروم را وادار کرده تا روی نیمکت‌هایی بنشینند که به جای علم، ایدئولوژی خشک و حافظه‌محور تزریق می‌کند، دیر یا زود باید منتظر طغیان باشد.
در جهانی که عدالت آموزشی، حق پایه‌ای انسان است، در ایران، آموزش به حراج گذاشته شده است؛ جایی که مدارسی با شهریه‌های چندصد میلیونی در کنار مدارس فرسوده بی‌معلم، آینده را نه براساس استعداد، که با کارت بانکی تقسیم می‌کنند.

اقدام دانش‌آموزان در پاره کردن کتاب‌ها، یک کنش اجتماعی آگاهانه است؛ پاسخی طبیعی و البته شریف، به سیستمی که فهم را تحقیر، تفکر را سرکوب و خلاقیت را مجازات می‌کند. این کار، نه توهین به معلم است، نه نفی علم، بلکه فریادی از گلوگاه نسلی خسته، زیر پای نظامی فاسد و پوسیده است که سال‌هاست هیچ‌کس جرات نکرده آن را به چالش بکشد.

و ما، نه تنها باید این خشم را بفهمیم، بلکه باید آن را ستایش کنیم. باید بایستیم و با صدای بلند بگوییم:
آفرین بر نسلی که فهمید کتابِ بی‌فکر، کتابِ تحمیلی، کتابِ طبقاتی، ابزار سلطه است، نه وسیله رهایی.
آفرین بر آنان که در سنین نوجوانی، چیزی را فهمیدند که بسیاری از سیاست‌گذارانِ پیر، هنوز درک نکرده‌اند:
علم، اگر در خدمت قدرت باشد، جهل است.

ـ برگرفته از اینستاگرام خانم بداغی


#نظام_آموزشی #کوکب_بداغی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍359
طبق ابلاغیه‌ای که خانم کوکب بداغی پگاه، معلم و فعال مدنی اهل ایذه، در اینستاگرام خود منتشر کرده است، برای رسیدگی به اتهامات ایشان وقت رسیدگی برای حدودا پنج ماه دیگر تعیین شده است.
در این ابلاغیه اتهامات ایشان به شرح زیر آمده است:
«نشر اکاذیب»، «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «عضویت در دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیت‌هایی که در داخل کشور با هدف برهم زدن امنیت کشور تشکیل شده است» «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت داخلی / خارجی»

خانم بداغی در واکنش به این ابلاغیه و اتهامات صادره مطلبی به شرح زیر در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده‌اند:

«ای صاحبان قدرت و منصب،
آیا چون من لب به سخن گشودم، ملک‌تان بلرزه افتاد؟
من آنم که بر سفره‌ی مردم نشسته‌ام، نه بر تختِ زر.

من نه از بهر غوغا برخاستم، که از برای روشنگری.
نه شمشیر کشیدم، نه آتشی افروختم؛
جز قلم چه در دست من دیدید که این‌گونه بر من تاختید؟

گفتید که علیه امنیت نوشت،
اگر نوشتن، زلزله در امنیت می‌اندازد، وای بر آن امنیت!
اگر نقد، تیشه‌ بر ریشه‌تان می‌زند، ریشه‌ها را دریابید، نه تیشه را.

من با خِرد برخاستم، نه با خنجر؛
با مردم ایستادم، نه با مزدوران.

و بدانید،
حقیقت را اگر هزار بار هم به بند کشید،
دوباره از دل خاک سر خواهد زد،
چونان بذر نور در زمین شب.

ما فرزندان خیابانیم، نه شاگردان سکوت!
شما ما را متهم می‌کنید؟
به چه؟
به اینکه فریاد شدیم وقتی همه نجوا بودند؟

اگر حقیقت گفتن، جرم است،
اگر مردم را آگاه کردن و‌کنار آنها بودن ، فتنه است،
اگر افشای دروغ، تبلیغ علیه نظام است،
پس آری! ما مجرمیم

ما وارثان خون‌هایی هستیم که روزی فریاد زدند «آزادی»
و امروز، همان واژه، در گلوی ما خفه می‌شود.

مرا متهم کرده‌اید به واژه، به حقیقت، به پرسش!
گفته‌اید که با واژه‌ها امنیت‌تان لرزید؛ اگر چنین است، پس بدانید آن‌چه شما امنیت می‌نامید، من آن را سکوت قبرستان می‌دانم.

شما از من می‌خواهید که در برابر دروغ، سر خم کنم؛ اما من فرزند این خاکم،فرزند ایذه ،
نه زاده‌ی ترس. مرا با زنجیر نمی‌توان خاموش کرد. مرا به تهمت نمی‌توان شکست.

شما از امنیت سخن می‌گویید؛ اما امنیت، نه با سانسور به‌دست می‌آید، نه با تهدید، نه با زندان. امنیت را عدالت می‌سازد، نه ارعاب.

شما گفتید من اغوا می‌کنم؟ نه آقایان! من بیدار می‌کنم. من فریاد خواب‌رفتگانی هستم که چشم بر حقیقت بسته‌اند. اگر پرسیدن، جرم است، پس تاریخ را محاکمه کنید، اگر نوشتن، خیانت است، قلم را از دست همه‌ی پیامبران بگیرید.

من متهمم؟ بله، متهم به ایستادن! به نگفتنِ دروغ! به نفروختنِ شرافت در بازار مصلحت! من متهمم به دفاع از مردمی که صدا ندارند، نان ندارند، و حقِ فریاد هم از آنان گرفته شده.

من از سلاله‌ی سکوت‌گران نیستم. من از تبار آنانم که پیشانی‌شان زخمی است از سجده بر خاک حقیقت.
شما اگر از صدای من می‌هراسید، این لرزش از دیوار صدای من نیست، از سستی ستون‌های شماست.

حاضرم، اما نه برای دفاع از خود؛ برای افشای آن‌چه پنهان کرده‌اید.
اگر قرار است محاکمه‌ای در کار باشد، بگذارید حقیقت بر مسند قضاوت بنشیند.
و اگر سزای بیدار کردن مردم، زنجیر است، پس این افتخار از آنِ من.»

#کوکب_بداغی #کوکب_بداغی_پگاه #ایذه #معلم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👌41💔98🕊3
برای دکتر حسن باقری‌نیا؛

نام تو روشنی است، در سرزمینی که کلمات را در قفس می‌اندازند.

دکتر باقری‌نیا را به جرم روشنگری به بند کشیده‌اند. او نه سلاحی بر دوش داشت، نه بانگی جز صدای راستی در گلویش. تنها سلاحش اندیشه بود و تنها گناهش این است که مسیرش، آگاهی‌ست.

وکیل‌آباد (زندان وکیل‌آباد مشهد) اکنون نامی نیست؛ نشانی‌ست از رنج، از دردی که بر تن انسان‌های آزادی‌خواه آوار شده و از صبری که، چون کوه، زیر بار ظلم نمی‌کشند: فاطمه سپهری، دکتر باقری‌نیا، عباس واحدیان شاهرودی، فرزانه قره‌حسنلو، محمد حسین سپهری، جواد لعل‌محمدی و هاشم خواستار.

اما ما خاموش نمی‌مانیم. نام او را با افتخار می‌گوییم، نه با زمزمه، با صدایی بلند:
دکتر باقری‌نیا!
ای که حقیقت را آسان نفروختی، به قامتت درود می‌فرستم. تو را به بند کشیدند، لیک راهت، آزادتر از همیشه، در دل‌ها جاری‌ست. زندانی که اندیشه را در خود جای دهد، هرگز فاتح نیست. و آنانی که از گفت‌و‌گو هراس دارند، بدون شک به پرتگاه سقوط می‌کنند.

این خاک افرادی چون تو را کم ندارد، اما همیشه نیاز دارد به کسی که، به وقت سکوت، بایستد.
تو ایستادی و ما پشت تو ایستاده‌ایم.

کوکب بداغی – پگاه، معلم ایذه

ـ لازم به ذکر است، دکتر حسن باقری‌نیا در تاریخ ۲۸ خردادماه در پی یورش مأموران امنیتی به منزلش در مشهد بازداشت شد. همسر او، فاطمه نورادی، نیز در همان زمان بازداشت و یک روز بعد آزاد شد.

سه اتهام زیر به دکتر باقری‌نیا تفهیم شده است:
ـ «فعالیت تبلیغی علیه نظام و فعالیت تبلیغی در حمایت از رژیم منحوس»
ـ «توهین به رهبر»
ـ «تشویش اذهان عمومی و تحریک افراد به اغتشاش علیه جمهوری اسلامی»

او تا کنون سه تماس کوتاه با خانواده داشته و گفته که نمی‌تواند بگوید که کجا است. به نظر می‌رسد او همچنان در بازداشتگاه نهاد امنیتی در حال بازجویی شدن است، هرچند در ابتدای بازداشت به قرنطینه زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شده بود.

پیش‌تر دکتر باقری‌نیا به دلیل فعالیت‌های انتقادی خود، مجموعاً به ده سال و نه ماه حبس محکوم شده بود که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، شش سال آن قابل اجرا است. از این مدت، پنج سال حبس به‌صورت تعلیقی صادر شده که در صورت تشخیص ارتکاب مجدد جرم از سوی حکومت، اجرا خواهد شد. همچنین او به دو سال محرومیت از تدریس در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شده بود.

دکتر باقری‌نیا پیش‌تر نیز به دلیل حمایت از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ممنوع‌التدریس شده بود.

#حسن_باقری_نیا #کوکب_بداغی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
39🕊9👎2👌1
کوکب بداغی، از فعالان مدنی در ایذه، در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، از عدم توجه رسانه‌ها به معلمان ایده‌ای که احکام سنگینی دریافت کرده‌اند، انتقاد کرد و این موضوع را مربوط به موضع رادیکال معلمان خوزستانی دانست و بیان کرد که رسانه‌هایی (داخلی) این معلمان را بایکوت کرده‌اند.

متن این نوشته به شرح زیر است:

«حقیقت دفن‌شده در غبار قدرت

🖊️ کوکب بداغی پگاه، معلم #ایذه

در این سرزمین، گنجشک را رنگ می‌کنند و به جای قناری قالب می‌کنند. #دروغ را زینت می‌دهند و به نام #حقیقت می‌فروشند. عدالت را پشت ویترین می‌گذارند، اما در عمل، فقط برای اهل #رابطه و #رفاقت است، نه برای کسانی که بهای ایستادگی‌شان را با حبس، تبعید و بایکوت پرداخت کرده‌اند.

در همین خاک، چهار معلم #خوزستانی با مجموع ۲۴ سال حبس، بهای صدای رسا و #بی‌مصلحت‌شان را پرداخته‌اند؛ صدایی که نه برای امتیاز بود، نه برای سهم‌خواهی. آن‌ها نه‌تنها تسلیم نشدند، بلکه پرده از چهره‌ی سیستمی برداشتند که عدالت را ابزاری می‌بیند برای حفظ سلطه، نه برای احقاق حق. و دیگر فعالان خوزستانی نیز زیر تیغ پرونده‌های باز، روز به روز بیشتر تحت فشارند، بی‌آنکه هشتگی بدرقه‌شان کند یا طوماری برایشان امضا شود.

اما آن‌سوتر، بعضی از رفقای محفلی، با یک احضار ساده، موج هشتگ‌سازی به راه می‌اندازند، بیانیه پشت بیانیه. تفاوت در چیست؟ صداقت آن‌ها خطرناک بود، چون قرار نبود ساکت بمانند، چون آمده بودند برای مبارزه با ظلم، نه بزک کردن سیستم پوسیده‌ای که تنها تظاهر به عدالت دارد.

در این میدان، مبارزه با ظلم مترادف شده با #مجازات، با #حذف، با #سکوت_تحمیلی. و بدتر آن‌که هم‌صنفان، هم‌قطاران، کسانی که باید صدای دادخواهی باشند، خود شریک بایکوت شده‌اند. نه‌تنها سکوت کرده‌اند، بلکه با بزک چهره‌ی قلابی #عدالت، به پنهان‌کاری کمک کرده‌اند.

ما در پی اصلاح نیستیم. ما این سیستم را قبول نداریم. ما ایستاده‌ایم نه برای تغییر رنگ چهره‌ی ظلم، بلکه برای برچیدن بنیان آن. آنچه ما را در حاشیه نگه داشته، ترس آنان از صدایی‌ست که به هیچ قیمتی، فروخته نمی‌شود. ما گنجشک رنگ‌شده نیستیم. ما همان قناری‌های در بندیم که آوازمان، خواب اهل قدرت را آشفته کرده است.

و بدانند:
با بایکوت، با حذف رسانه‌ای، نمی‌توان حقیقت را خاموش کرد.
حقیقت شاید به خاک سپرده شود، اما هرگز نمی‌پوسد.»

لازم به ذکر است، چهار معلم و فعال صنفی ایذه‌ای، شامل کوکب بداغی پگاه، پیروز نامی، علی کروشات و سیامک صادقی چهرازی به اتهام‌های واهی به مجموع ۲۴ سال زندان محکوم شده‌اند.

#ایذه #کوکب_بداغی

@Tavaana_TavaanaTech
👍405🕊1
هجوم وحشیانه ماموران امنیتی به منزل کوکب بداغی، فعال صنفی معلمان، در شهرستان ایذه و ضرب و شتم او مقابل دیدگان فرزندش

فواد چوبین، از بازداشت‌شدگان ایذه در سال ۱۴۰۱ و دایی جاویدنام آرتین رحمانی، در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد:

«امروز، ۲۱ مهر، حوالی ساعت ۳ بعدازظهر، ۹ مأمور لباس‌شخصی به منزل شخصی کوکب بداغی معلم‌ و فعال صنفی در ایذه حمله کردند. مأموران در مقابل کودک خردسالش، او و همسرش را به‌شدت مورد ضرب‌وشتم قرار دادند و تلفن‌های همراهشان را نیز با خود بردند. حال جسمی هر دو بسیار وخیم است.»

ـ کوکب بداغی دبیر ورزش است. او اخیرا توسط هیات تخلفات اداری به چهار ماه انفصال از خدمت محکوم شد و عملا برای یک سال امکان کار و تدریس را از دست داد.

او در واکنش به این حکم نوشته بود:

«خدمتگزارِهیچ نهادی نیستیم، پرورش‌دهندگانِ نسلِ آزاده‌ای هستیم که برای سرفرازیِ میهن می‌کوشند. داورانِ ناعادل سوت‌هایشان را برای خاموشیِ ما می‌زنند
اما غافل از آن که هر سوتِ آنان، فریادِ ما را رساتر می‌کند.

و من، کوکب بداغی پگاه در زمین زندگی ایستاده‌‌ام

برای پاسداری از شرافتی که نسل‌به‌نسل به ما سپرده شده است.

داوریِ نهایی با مردم است و مردم کارت قرمز خود را روزی به دستان تاریخ خواهند سپرد »

لازم به ذکر است، بر اساس شکایت سپاه پاسداران و با رای دادگاه انقلاب اهواز، چهار نفر از معلمان خوزستانی، خانم کوکب بداغی پگاه و آقایان پیروز نامی، علی کروشات، و سیامک صادقی چهرازی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال و به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور" به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. در مجموع، برای این چهار فعال صنفی ۲۴ سال زندان تعیین شده است.

خانم کوکب بداغی، از جمله فعالان مدنی و صنفی ایذه است که همواره برای مطالبات به حق معلمان ایستادگی کرده است.

#کوکب_بداغی
#ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔394👎1