سالگرد قتل دکتر کاظم سامی
جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتلهای زنجیرهای را به همان چند قتل محدود پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. اما تعداد این قتلها بسی بیشتر از این چهار نفر است. قتلهایی که هیچگاه جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچگاه معرفی و محاکمه نشدند.
یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود. دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید.
سالها بعد و در سال ۱۳۸۷، مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وبسایت خود در مورد این ماجرا نوشت که میرعماد دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان که به عنوان قاتل معرفی شده بود را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلقآویز شده است.
سرهنگ دلشاد تهرانی افسر تحقیق پرونده دکتر سامی چند ماه بعد، در سن ۵۱ سالگی به طور ناگهانی درگذشت!
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/kazem_samii/
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتلهای زنجیرهای را به همان چند قتل محدود پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. اما تعداد این قتلها بسی بیشتر از این چهار نفر است. قتلهایی که هیچگاه جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچگاه معرفی و محاکمه نشدند.
یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود. دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید.
سالها بعد و در سال ۱۳۸۷، مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وبسایت خود در مورد این ماجرا نوشت که میرعماد دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان که به عنوان قاتل معرفی شده بود را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلقآویز شده است.
سرهنگ دلشاد تهرانی افسر تحقیق پرونده دکتر سامی چند ماه بعد، در سن ۵۱ سالگی به طور ناگهانی درگذشت!
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/kazem_samii/
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33❤1
Forwarded from گفتوشنود
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان در ایران نتیجه یک مثلث قدرت است که سه ضلع آن قانون، دین و فرهنگ است.
نیازی به پرداختن به تاریخ و ایدئولوژی این پدیده نیست؛ کافی است بدانیم مذهب و مردسالاری همواره روبنایی برای حفظ زیربنای نظام حاکم بوده است.
دین رسمیشده، با تکیه بر تفاسیر پیرسالارانه و مردسالارانه، تبعیض را تقدسبخشی کرده و اطاعت زن را «وظیفهٔ شرعی» معرفی میکند. بسیاری از پیامبران و فرستادگان خدا نیز بر این امر تأکید کردهاند که مرد ولینعمت و زن کنیز اوست.
فرهنگ سنتی نیز این ساختار را در تربیت، خانواده و روابط روزمره بازتولید میکند.
جمهوری اسلامی، با توسل به این دو اهرم و وضع قوانین تبعیضآمیز، از جمله حق ارث، طلاق، دیه و قوانین مرتبط با حقوق دختران و زنان، خشونت را در سطح رسمی بازتولید و قانونی میکند.
مردانگی تحریفشده، برابر همان مردسالاری است و به این معناست که زن برای جامعه مردسالار “ابزار” است؛ ابزاری برای فرزندآوری، اطاعت از مرد و انجام وظایف خانه، آشپزی و نگهداری از فرزندان. زن نمیتواند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرد، حق انتخاب ندارد و نمیتواند بر خلاف میل خود با مرد دیگری غیر از همسر قانونی رابطه جنسی یا عاطفی برقرار کند. حرکت مستقل زن باعث آبروریزی مردِ مردسالار میشود.
لازم به ذکر است که مردان با پتانسیل مردسالاری و برتری مردانه به دنیا نمیآیند. این پتانسیل خشونت را ما با نقشهای اجتماعی، معناهایی که بر دوش مردانگی گذاشتهایم و هویتی که با قدرت پیوند خورده، خلق میکنیم. آنچه در زمان تولد به یک پسر نشان داده میشود، تعیینکننده شکلگیری هویت و رفتارهای آینده اوست.
رفتارهایی که از طریق نقشهای اجتماعی و هویتهای فرهنگی شکل میگیرند، آنچنان در فرهنگ، زبان، تربیت، روابط قدرت و قوانین ریشه دواندهاند که کاملاً طبیعی و عادی جلوه داده میشوند. بسیاری از موارد حتی خشونت علیه زنان تلقی نمیشوند، زیرا به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شدهاند.
واقعیت تلخ دیگر این است که بسیاری از مردانی که خود را مخالف خشونت علیه زنان میدانند، با سکوت، تعارف، توجیه یا بیعملی، ناخواسته همین ساختار را حفظ میکنند. کسانی که سکوت میکنند، حتی اگر مخالف نظام، دین و فرهنگ حاکم باشند، به تداوم آن کمک میکنند.
این تصور که تبعیض و خشونت جنسیتی یک موضوع خصوصی یا خانوادگی است، بخشی از همان ساختار پنهانکننده خشونت است.
برای مردان، قدم اول ساده است: دیدن، شنیدن و پذیرفتن تجربه واقعی زنان؛ پرسیدن از خود که کجا سکوت کردهاند، کجا ناخواسته شریک تبعیض بودهاند و چگونه میتوانند مسیر دیگری را انتخاب کنند.
برای زنان، حفظ هویت مستقل و نپذیرفتن نقشهایی که به ظاهر حمایتیاند اما در عمل ابزار کنترل هستند، ضروری است.
گفتنی است که گاهی زنان نیز به دلیل تربیت، فشار اجتماعی یا باورهای درونیشده، ناخواسته همان نقشها و نگاههای مردسالارانه را بازتولید میکنند. تربیت، نخستین میدان شکلگیری عدالت یا نابرابری است.
هر فرد، فارغ از جنسیت—زن، مرد یا کوئیر—همه جلوههای یک حقیقت انسانیاند و هیچ منطقی نمیتواند میان آنها تفاوتی در کرامت و اختیار قائل شود.
جامعه میتواند شکل دیگری داشته باشد. هیچ ساختاری—نه سنت، نه عرف، نه قانون—تغییرناپذیر نیست. همانطور که تبعیض ساخته شده، میتواند بازسازی شود؛ همانطور که خشونت آموزش داده شده، میتواند از میان برداشته شود.
برابری پروژهای دولتی نیست؛ تمرینی روزانه است و تحولهای بزرگ همیشه از همین قدمهای کوچک آغاز میشوند.
آنچه از ما خواسته میشود، نه قهرمانی بزرگ، نه شناخت جامعهشناختی پیچیده و نه تحلیلهای فلسفی است؛ تنها یک چیز: انسانبودن مسئول.
اینکه هر کدام از ما، در دایره کوچک زندگی خود، چیزی را تغییر دهیم—در رفتار، در زبان، در تربیت فرزندان، در روابط، در واکنش به بیعدالتی و در امتناع از سکوت.
#خشونت_علیه_زنان #برابری_جنسیتی #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
خشونت علیه زنان در ایران نتیجه یک مثلث قدرت است که سه ضلع آن قانون، دین و فرهنگ است.
نیازی به پرداختن به تاریخ و ایدئولوژی این پدیده نیست؛ کافی است بدانیم مذهب و مردسالاری همواره روبنایی برای حفظ زیربنای نظام حاکم بوده است.
دین رسمیشده، با تکیه بر تفاسیر پیرسالارانه و مردسالارانه، تبعیض را تقدسبخشی کرده و اطاعت زن را «وظیفهٔ شرعی» معرفی میکند. بسیاری از پیامبران و فرستادگان خدا نیز بر این امر تأکید کردهاند که مرد ولینعمت و زن کنیز اوست.
فرهنگ سنتی نیز این ساختار را در تربیت، خانواده و روابط روزمره بازتولید میکند.
جمهوری اسلامی، با توسل به این دو اهرم و وضع قوانین تبعیضآمیز، از جمله حق ارث، طلاق، دیه و قوانین مرتبط با حقوق دختران و زنان، خشونت را در سطح رسمی بازتولید و قانونی میکند.
مردانگی تحریفشده، برابر همان مردسالاری است و به این معناست که زن برای جامعه مردسالار “ابزار” است؛ ابزاری برای فرزندآوری، اطاعت از مرد و انجام وظایف خانه، آشپزی و نگهداری از فرزندان. زن نمیتواند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرد، حق انتخاب ندارد و نمیتواند بر خلاف میل خود با مرد دیگری غیر از همسر قانونی رابطه جنسی یا عاطفی برقرار کند. حرکت مستقل زن باعث آبروریزی مردِ مردسالار میشود.
لازم به ذکر است که مردان با پتانسیل مردسالاری و برتری مردانه به دنیا نمیآیند. این پتانسیل خشونت را ما با نقشهای اجتماعی، معناهایی که بر دوش مردانگی گذاشتهایم و هویتی که با قدرت پیوند خورده، خلق میکنیم. آنچه در زمان تولد به یک پسر نشان داده میشود، تعیینکننده شکلگیری هویت و رفتارهای آینده اوست.
رفتارهایی که از طریق نقشهای اجتماعی و هویتهای فرهنگی شکل میگیرند، آنچنان در فرهنگ، زبان، تربیت، روابط قدرت و قوانین ریشه دواندهاند که کاملاً طبیعی و عادی جلوه داده میشوند. بسیاری از موارد حتی خشونت علیه زنان تلقی نمیشوند، زیرا به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شدهاند.
واقعیت تلخ دیگر این است که بسیاری از مردانی که خود را مخالف خشونت علیه زنان میدانند، با سکوت، تعارف، توجیه یا بیعملی، ناخواسته همین ساختار را حفظ میکنند. کسانی که سکوت میکنند، حتی اگر مخالف نظام، دین و فرهنگ حاکم باشند، به تداوم آن کمک میکنند.
این تصور که تبعیض و خشونت جنسیتی یک موضوع خصوصی یا خانوادگی است، بخشی از همان ساختار پنهانکننده خشونت است.
برای مردان، قدم اول ساده است: دیدن، شنیدن و پذیرفتن تجربه واقعی زنان؛ پرسیدن از خود که کجا سکوت کردهاند، کجا ناخواسته شریک تبعیض بودهاند و چگونه میتوانند مسیر دیگری را انتخاب کنند.
برای زنان، حفظ هویت مستقل و نپذیرفتن نقشهایی که به ظاهر حمایتیاند اما در عمل ابزار کنترل هستند، ضروری است.
گفتنی است که گاهی زنان نیز به دلیل تربیت، فشار اجتماعی یا باورهای درونیشده، ناخواسته همان نقشها و نگاههای مردسالارانه را بازتولید میکنند. تربیت، نخستین میدان شکلگیری عدالت یا نابرابری است.
هر فرد، فارغ از جنسیت—زن، مرد یا کوئیر—همه جلوههای یک حقیقت انسانیاند و هیچ منطقی نمیتواند میان آنها تفاوتی در کرامت و اختیار قائل شود.
جامعه میتواند شکل دیگری داشته باشد. هیچ ساختاری—نه سنت، نه عرف، نه قانون—تغییرناپذیر نیست. همانطور که تبعیض ساخته شده، میتواند بازسازی شود؛ همانطور که خشونت آموزش داده شده، میتواند از میان برداشته شود.
برابری پروژهای دولتی نیست؛ تمرینی روزانه است و تحولهای بزرگ همیشه از همین قدمهای کوچک آغاز میشوند.
آنچه از ما خواسته میشود، نه قهرمانی بزرگ، نه شناخت جامعهشناختی پیچیده و نه تحلیلهای فلسفی است؛ تنها یک چیز: انسانبودن مسئول.
اینکه هر کدام از ما، در دایره کوچک زندگی خود، چیزی را تغییر دهیم—در رفتار، در زبان، در تربیت فرزندان، در روابط، در واکنش به بیعدالتی و در امتناع از سکوت.
#خشونت_علیه_زنان #برابری_جنسیتی #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍7❤1
احسان فریدی، دانشجوی جوان ۲۲ ساله تبریزی، نمونهای تکاندهنده از نحوه صدورحکم مرگ در ساختار امنیتی–قضایی جمهوری اسلامی است؛ مسیری که بر پایه فشار، نیتخوانی و اتکا به کیفرخواست یک بازپرس فاسد بنا شده است.
احسان پس از آنکه اسفند ۱۴۰۲ و در ایام چهارشنبهسوری بهدلیل کشف دو کوکتل مولوتف بازداشت شد، با وثیقه آزاد شد و با توجه به سن پایین، فقدان هرگونه تخریب یا جرح، و اولینبار بودن بازداشت، توقع میرفت که مشکلی برایش ایجاد نشود. اما روند پرونده ناگهان مسیر دیگری رفت: سیدعلی موسوی اقدم، بازپرس شعبه یک، هنگام احضار احسان در خردادماه ۱۴۰۳ برگهای از جیب خود بیرون آورد و از او خواست «موارد آماده» را گردن بگیرد تا «مسئله حل شود». احسان که اتهامات را نپذیرفت، همانجا بازداشت شد؛ در واقع بازپرس میخواست از احسان اعتراف اجباری بگیرد.
دادگاه انقلاب ابتدا اتهام محاربه و سپس عنوان افساد فیالأرض را بر او منتسب کرد؛ در حالی که نه اقدامی خشونتآمیز رخ داده، نه تخریبی صورت گرفته و نه هیچ شهروندی آسیب دیده است. حتی حکم ۱۸ ماه حبس صادره در دادگاه کیفری بابت همان کوکتلها نیز بهطور کامل اجرا شده بود، اما همان موضوع دوباره در پرونده امنیتی علیه او استفاده شد؛ اقدامی مغایر اصل منع محاکمه مجدد.
مهمتر اینکه کیفرخواست اصلی این پرونده توسط موسوی اقدم تنظیم شده؛ بازپرسی که چند ماه بعد بهدلیل «تشکیل باند فساد» از کار برکنار شد. اتکا به کیفرخواست فردی که سلامت اداریاش مخدوش شده، برای صدور یکی از سنگینترین احکام ممکن، نه فقط بیاعتبارکننده کل روند رسیدگی است، بلکه این پرسش را پررنگ میکند که چگونه ممکن است جان یک انسان بر پایه مستندات فردی فاسد به خطر بیفتد.
علیرضا فریدی، پدر احسان، میگوید حتی قاضی صادرکننده حکم نیز در متن رأی نوشته که با توجه به ابراز ندامت احسان، توصیه میکند پرونده مشمول عفو شود. همزمان پرونده در کمیسیون عفو تبریز و دادگاه تجدیدنظر تهران در حال بررسی است. با این حال، خانواده همچنان در اضطراب به سر میبرد؛ اضطرابی که ریشه آن نه در عمل فرزندشان، بلکه در پروندهای است که از ابتدا بر پایه فشار امنیتی و تخلفات آشکار شکل گرفته است.
پرونده احسان فریدی بیش از هر چیز نشان میدهد چگونه بیضابطگی در دادرسی، نیتخوانی امنیتی و فساد در بدنه قضایی میتواند سرنوشت یک جوان را به حکمی گره بزند که هیچ تناسبی با واقعیت پرونده ندارد.
حالا حکم اعدام #احسان_فریدی در دیوان عالی کشور هم تایید شده است و فعالان حقوق بشر از احتمال اجرای این حکم ظالمانه نگران هستند.
اما، فعالان داخل ایران و به ویژه دانشجویان نباید بگذارند در سکوت بار دیگر یک حکم ظالمانه اجرا شود.
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
احسان پس از آنکه اسفند ۱۴۰۲ و در ایام چهارشنبهسوری بهدلیل کشف دو کوکتل مولوتف بازداشت شد، با وثیقه آزاد شد و با توجه به سن پایین، فقدان هرگونه تخریب یا جرح، و اولینبار بودن بازداشت، توقع میرفت که مشکلی برایش ایجاد نشود. اما روند پرونده ناگهان مسیر دیگری رفت: سیدعلی موسوی اقدم، بازپرس شعبه یک، هنگام احضار احسان در خردادماه ۱۴۰۳ برگهای از جیب خود بیرون آورد و از او خواست «موارد آماده» را گردن بگیرد تا «مسئله حل شود». احسان که اتهامات را نپذیرفت، همانجا بازداشت شد؛ در واقع بازپرس میخواست از احسان اعتراف اجباری بگیرد.
دادگاه انقلاب ابتدا اتهام محاربه و سپس عنوان افساد فیالأرض را بر او منتسب کرد؛ در حالی که نه اقدامی خشونتآمیز رخ داده، نه تخریبی صورت گرفته و نه هیچ شهروندی آسیب دیده است. حتی حکم ۱۸ ماه حبس صادره در دادگاه کیفری بابت همان کوکتلها نیز بهطور کامل اجرا شده بود، اما همان موضوع دوباره در پرونده امنیتی علیه او استفاده شد؛ اقدامی مغایر اصل منع محاکمه مجدد.
مهمتر اینکه کیفرخواست اصلی این پرونده توسط موسوی اقدم تنظیم شده؛ بازپرسی که چند ماه بعد بهدلیل «تشکیل باند فساد» از کار برکنار شد. اتکا به کیفرخواست فردی که سلامت اداریاش مخدوش شده، برای صدور یکی از سنگینترین احکام ممکن، نه فقط بیاعتبارکننده کل روند رسیدگی است، بلکه این پرسش را پررنگ میکند که چگونه ممکن است جان یک انسان بر پایه مستندات فردی فاسد به خطر بیفتد.
علیرضا فریدی، پدر احسان، میگوید حتی قاضی صادرکننده حکم نیز در متن رأی نوشته که با توجه به ابراز ندامت احسان، توصیه میکند پرونده مشمول عفو شود. همزمان پرونده در کمیسیون عفو تبریز و دادگاه تجدیدنظر تهران در حال بررسی است. با این حال، خانواده همچنان در اضطراب به سر میبرد؛ اضطرابی که ریشه آن نه در عمل فرزندشان، بلکه در پروندهای است که از ابتدا بر پایه فشار امنیتی و تخلفات آشکار شکل گرفته است.
پرونده احسان فریدی بیش از هر چیز نشان میدهد چگونه بیضابطگی در دادرسی، نیتخوانی امنیتی و فساد در بدنه قضایی میتواند سرنوشت یک جوان را به حکمی گره بزند که هیچ تناسبی با واقعیت پرونده ندارد.
حالا حکم اعدام #احسان_فریدی در دیوان عالی کشور هم تایید شده است و فعالان حقوق بشر از احتمال اجرای این حکم ظالمانه نگران هستند.
اما، فعالان داخل ایران و به ویژه دانشجویان نباید بگذارند در سکوت بار دیگر یک حکم ظالمانه اجرا شود.
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
💔36❤4🕊4👍3
«یک تصادف ساده»: بازاندیشی جعفر پناهی درباره عدالت و وجدان نوین ایرانی
✍️نظام الدین میثاقی
در سینمایی در آریزونا، هنگام تماشای فیلم «یک تصادف ساده» ساختهٔ غیرقانونی جعفر پناهی در ایران، سنگینی حافظهٔ جمعی را در سالن احساس کردم. داستان از جایی شروع میشود که یک زندانیِ سابق، بهطور اتفاقی صدای مردی را میشنود که زمانی در زندان جمهوری اسلامی او را شکنجه کرده بود. اما این فیلم، روایت انتقام نیست؛ روایت مواجههٔ اخلاقی است.
پناهی نشان میدهد چگونه قربانیان، با تکیه بر حافظه حسی خود ــ صدا، راه رفتن، بو، زخمها، سکوتها ــ تلاش میکنند هویت شکنجهگر را بازشناسند؛ چون در زندان همیشه چشمبند بوده و بازجوها بینام و بیچهره عمل میکردهاند. این بازشناسی، نه فقط یک فرد، بلکه رفتار تمام نظام سرکوب را افشا میکند.
قدرت اصلی فیلم در امتناع از سادهسازی است. قربانیان با وجود نزدیکی به لحظهٔ انتقام، از تکرار خشونت سر باز میزنند. آنها نمیخواهند شبیه شکنجهگر شوند. در همینجاست که فیلم از یک داستان شخصی فراتر میرود و به تأملی عمیق درباره عدالت، کرامت انسانی و وجدان جمعی یک ملت بدل میشود.
در زمانی که ماشین سرکوب جمهوری اسلامی همچنان فعال است و اعدامها و اعترافهای اجباری و شکنجه ها در بالاترین حد خود قرار دارد، این فیلم فقط یک اثر هنری نیست؛ یک سند است. سندی از حافظه زنده مردمی که شکنجه شدند، اما انسانیت خود را حفظ کردند. «یک تصادف ساده» روایت مردمی است که پس از دههها چشمبند، در تلاش هستند که دوباره ببیند — نه با چشم، بلکه با وجدان.
#جعفر_پناهی #شکنجه #یک_تصادف_ساده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️نظام الدین میثاقی
در سینمایی در آریزونا، هنگام تماشای فیلم «یک تصادف ساده» ساختهٔ غیرقانونی جعفر پناهی در ایران، سنگینی حافظهٔ جمعی را در سالن احساس کردم. داستان از جایی شروع میشود که یک زندانیِ سابق، بهطور اتفاقی صدای مردی را میشنود که زمانی در زندان جمهوری اسلامی او را شکنجه کرده بود. اما این فیلم، روایت انتقام نیست؛ روایت مواجههٔ اخلاقی است.
پناهی نشان میدهد چگونه قربانیان، با تکیه بر حافظه حسی خود ــ صدا، راه رفتن، بو، زخمها، سکوتها ــ تلاش میکنند هویت شکنجهگر را بازشناسند؛ چون در زندان همیشه چشمبند بوده و بازجوها بینام و بیچهره عمل میکردهاند. این بازشناسی، نه فقط یک فرد، بلکه رفتار تمام نظام سرکوب را افشا میکند.
قدرت اصلی فیلم در امتناع از سادهسازی است. قربانیان با وجود نزدیکی به لحظهٔ انتقام، از تکرار خشونت سر باز میزنند. آنها نمیخواهند شبیه شکنجهگر شوند. در همینجاست که فیلم از یک داستان شخصی فراتر میرود و به تأملی عمیق درباره عدالت، کرامت انسانی و وجدان جمعی یک ملت بدل میشود.
در زمانی که ماشین سرکوب جمهوری اسلامی همچنان فعال است و اعدامها و اعترافهای اجباری و شکنجه ها در بالاترین حد خود قرار دارد، این فیلم فقط یک اثر هنری نیست؛ یک سند است. سندی از حافظه زنده مردمی که شکنجه شدند، اما انسانیت خود را حفظ کردند. «یک تصادف ساده» روایت مردمی است که پس از دههها چشمبند، در تلاش هستند که دوباره ببیند — نه با چشم، بلکه با وجدان.
#جعفر_پناهی #شکنجه #یک_تصادف_ساده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤25🕊2
Forwarded from گفتوشنود
روز یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، کوروش (تیمور) حسینی، نوکیش مسیحی ساکن کرج، جهت اجرای حکم قطعی دو سال حبس تعزیری خود بازداشت و به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ملارد، دستور اجرای حکم را صادر کرد.
در روز ۲۵ آبانماه نیز دو نوکیش مسیحی دیگر از متهمان همین پرونده، حسین (دانیال) محمدی و زهرا (هانا) غلامی، پس از مراجعه به اجرای احکام بازداشت و برای تحمل دوران محکومیت به زندان منتقل شده بودند.
پرونده این شهروندان مسیحی در اسفندماه ۱۴۰۳ برای بررسی اعاده دادرسی به شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور ارجاع شد، اما این درخواست رد شد. پیشتر، جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۳ در شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار برگزار شده بود و کوروش حسینی، زهرا غلامی و حسین محمدی هر یک به دو سال حبس تعزیری و یکی دیگر از متهمان به اتهام «معاونت» به یک سال حبس محکوم شده بودند. این حکم در دیماه ۱۴۰۳ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تأیید شد.
در اسفند ۱۴۰۲ نیز کیفرخواست پرونده با اتهاماتی نظیر «تشکیل و عضویت در جمعیت با هدف برهمزدن امنیت کشور» صادر شده بود. کوروش حسینی در بهمن ۱۴۰۲ با تودیع وثیقه دو میلیارد تومانی بهطور موقت آزاد شده بود.
او از اتباع افغانستان، ۵۲ ساله، پدر سه فرزند و بیش از ۲۰ سال ساکن ایران است و پیشتر در حرفه کفاشی فعالیت داشته است.
#نوکیش #مسیحی #آزادی_باور #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روز یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، کوروش (تیمور) حسینی، نوکیش مسیحی ساکن کرج، جهت اجرای حکم قطعی دو سال حبس تعزیری خود بازداشت و به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که شعبه دوم اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ملارد، دستور اجرای حکم را صادر کرد.
در روز ۲۵ آبانماه نیز دو نوکیش مسیحی دیگر از متهمان همین پرونده، حسین (دانیال) محمدی و زهرا (هانا) غلامی، پس از مراجعه به اجرای احکام بازداشت و برای تحمل دوران محکومیت به زندان منتقل شده بودند.
پرونده این شهروندان مسیحی در اسفندماه ۱۴۰۳ برای بررسی اعاده دادرسی به شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور ارجاع شد، اما این درخواست رد شد. پیشتر، جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۳ در شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار برگزار شده بود و کوروش حسینی، زهرا غلامی و حسین محمدی هر یک به دو سال حبس تعزیری و یکی دیگر از متهمان به اتهام «معاونت» به یک سال حبس محکوم شده بودند. این حکم در دیماه ۱۴۰۳ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تأیید شد.
در اسفند ۱۴۰۲ نیز کیفرخواست پرونده با اتهاماتی نظیر «تشکیل و عضویت در جمعیت با هدف برهمزدن امنیت کشور» صادر شده بود. کوروش حسینی در بهمن ۱۴۰۲ با تودیع وثیقه دو میلیارد تومانی بهطور موقت آزاد شده بود.
او از اتباع افغانستان، ۵۲ ساله، پدر سه فرزند و بیش از ۲۰ سال ساکن ایران است و پیشتر در حرفه کفاشی فعالیت داشته است.
#نوکیش #مسیحی #آزادی_باور #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔11🕊4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم هفتم جاویدنام فرزاد خوشبرش برگزار شد
ویدیو بخشی از تصاویری است که برای ما ارسال شده است.
فرزاد خوشبرش، جوان ۳۱ ساله اهل نکا که در بازداشتگاه اداره اطلاعات مازندران تحت شکنجه قرار گرفته بود، هنگام انتقال به بیمارستان در وضعیت کاملاً بحرانی قرار داشته و کبد و هر دو کلیه او از کار افتاده بود. او در حالی که به کما رفته بود به بیمارستان خاتمالانبیاء بهشهر منتقل شد، اما تنها چند ساعت بعد، بامداد ۲۵ آبان، جان باخت.
در روزهای بازداشت، به فرزاد و برادرش فرهاد در بازداشتگاه کیک و آب داده شده بود. فرهاد از نوشیدن آب خودداری میکند، اما فرزاد آب را مینوشد و بلافاصله دچار وخامت شدید جسمی، شامل استفراغ و اسهال خونی میشود؛ علائمی که به گفته نزدیکان خانواده تا پیش از مرگ نیز ادامه داشته است. پس از وخیمشدن وضعیت او، مأموران دو برادر را از هم جدا میکنند؛ فرزاد را به زندان بهشهر و فرهاد را به زندان ساری منتقل میکنند. نزدیکان خانواده این جداسازی ناگهانی را اقدامی برای جلوگیری از افشای واقعیت شکنجهها میدانند.
روایتها حاکی است که در بازداشتگاه اداره اطلاعات، فرزاد تحت ضربوشتم سنگین قرار گرفته و آثار کبودی در سراسر بدن او دیده میشد. تنها تصویری که از آثار شکنجه او ثبت شده، عکسی است که مخفیانه از پاهایش در بیمارستان گرفته شده؛ زیرا مأموران اطلاعات نکا اجازه تصویربرداری از صورت و سایر نقاط بدن او را نمیدادند.
فرزاد در تاریخ ۲۴ آبان در وضعیت وخیم به بیمارستان منتقل میشود. همان روز خانوادهاش را مطلع میکنند که او بستری شده است، اما چند ساعت بعد به آنان خبر میرسد که فرزندشان درگذشته است. به گفته منابع آگاه، مأموران اطلاعات نکا پس از مرگ فرزاد، خانواده را تهدید کردهاند که در صورت اطلاعرسانی، مصاحبه یا برگزاری هرگونه مراسم، جان برادر دیگر او را نیز به خطر خواهند انداخت. همچنین گفته شده که اگر موضوع رسانهای شود، پیکر فرزاد را تحویل نخواهند داد.
در پی این تهدیدها، از خانواده تعهد کتبی گرفته شده و پیکر او بهصورت شبانه و در سکوت کامل امنیتی در روستای قلعهسر نکا دفن شده است. این دومین بازداشت فرزاد خوشبرش بود. او نخستینبار در جریان «جنگ دوازدهروزه» بازداشت و با وثیقه آزاد شده بود، اما دو هفته پیش به دلیل انتشار چند استوری انتقادی در اینستاگرام دوباره بازداشت شد و شکنجههای اعمالشده در بازداشتگاه، به گفته نزدیکان، مستقیماً به مرگ او منتهی شده است.
#فرزاد_خوش_برش #فرزاد_خوشبرش #شکنجه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو بخشی از تصاویری است که برای ما ارسال شده است.
فرزاد خوشبرش، جوان ۳۱ ساله اهل نکا که در بازداشتگاه اداره اطلاعات مازندران تحت شکنجه قرار گرفته بود، هنگام انتقال به بیمارستان در وضعیت کاملاً بحرانی قرار داشته و کبد و هر دو کلیه او از کار افتاده بود. او در حالی که به کما رفته بود به بیمارستان خاتمالانبیاء بهشهر منتقل شد، اما تنها چند ساعت بعد، بامداد ۲۵ آبان، جان باخت.
در روزهای بازداشت، به فرزاد و برادرش فرهاد در بازداشتگاه کیک و آب داده شده بود. فرهاد از نوشیدن آب خودداری میکند، اما فرزاد آب را مینوشد و بلافاصله دچار وخامت شدید جسمی، شامل استفراغ و اسهال خونی میشود؛ علائمی که به گفته نزدیکان خانواده تا پیش از مرگ نیز ادامه داشته است. پس از وخیمشدن وضعیت او، مأموران دو برادر را از هم جدا میکنند؛ فرزاد را به زندان بهشهر و فرهاد را به زندان ساری منتقل میکنند. نزدیکان خانواده این جداسازی ناگهانی را اقدامی برای جلوگیری از افشای واقعیت شکنجهها میدانند.
روایتها حاکی است که در بازداشتگاه اداره اطلاعات، فرزاد تحت ضربوشتم سنگین قرار گرفته و آثار کبودی در سراسر بدن او دیده میشد. تنها تصویری که از آثار شکنجه او ثبت شده، عکسی است که مخفیانه از پاهایش در بیمارستان گرفته شده؛ زیرا مأموران اطلاعات نکا اجازه تصویربرداری از صورت و سایر نقاط بدن او را نمیدادند.
فرزاد در تاریخ ۲۴ آبان در وضعیت وخیم به بیمارستان منتقل میشود. همان روز خانوادهاش را مطلع میکنند که او بستری شده است، اما چند ساعت بعد به آنان خبر میرسد که فرزندشان درگذشته است. به گفته منابع آگاه، مأموران اطلاعات نکا پس از مرگ فرزاد، خانواده را تهدید کردهاند که در صورت اطلاعرسانی، مصاحبه یا برگزاری هرگونه مراسم، جان برادر دیگر او را نیز به خطر خواهند انداخت. همچنین گفته شده که اگر موضوع رسانهای شود، پیکر فرزاد را تحویل نخواهند داد.
در پی این تهدیدها، از خانواده تعهد کتبی گرفته شده و پیکر او بهصورت شبانه و در سکوت کامل امنیتی در روستای قلعهسر نکا دفن شده است. این دومین بازداشت فرزاد خوشبرش بود. او نخستینبار در جریان «جنگ دوازدهروزه» بازداشت و با وثیقه آزاد شده بود، اما دو هفته پیش به دلیل انتشار چند استوری انتقادی در اینستاگرام دوباره بازداشت شد و شکنجههای اعمالشده در بازداشتگاه، به گفته نزدیکان، مستقیماً به مرگ او منتهی شده است.
#فرزاد_خوش_برش #فرزاد_خوشبرش #شکنجه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊4❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شمال خدیریپور یکی از جانباختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است کە در روز ۲۷ آبن ۱۴۰۱ در شهر مهاباد با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر رژیم زخمی و بعد از چند روز، در روز سوم آذر ماە جان باخت.
شمال خدیریپور در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود:
«برای آزادی لازم نیست زمین و آسمان را فتح کنید، تنها کافیست خودتان را نفروشید»
شمال پدر یک دختر بود، اما او برای آزادی از جان خود گذشت...
#مهاباد #شمال_خدیری_پور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شمال خدیریپور در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود:
«برای آزادی لازم نیست زمین و آسمان را فتح کنید، تنها کافیست خودتان را نفروشید»
شمال پدر یک دختر بود، اما او برای آزادی از جان خود گذشت...
#مهاباد #شمال_خدیری_پور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊3
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای سیما ثابت درباره آپارتاید دیجیتال و رسوایی اخیر مقامات حکومتی و کاربران ارزشی در شبکه اجتماعی ایکس(توییتر) و استفاده آنها از این رانت حکومتی جالب توجه است.
نکته مهم اینکه، رسوایی اخیر در توییتر، تنها یک باگ فنی نیست، بلکه پردهبرداری از اوج وقاحت و ریاکاری کسانی بود که سالهاست گلوی اینترنت را برای مردم عادی میفشارند، اما خودشان در «بهشت بدون فیلتر» سیر میکنند.
آپارتاید دیجیتال یعنی جایی که مردم باید برای ارسال یک پیام ساده، عمر و سرمایهشان را پای ویپیانهای ناامن و سرعتهای حلزونی تلف کنند، اما مقامات حکومتی و حتی کاربران ارزشی با اینترنت پرسرعت و بدون سانسور، دقیقا در همان پلتفرمهایی که فیلترش کردهاند، جولان میدهند.
دردناکتر آنکه این رانت اطلاعاتی، سوخت ماشین ارتش سایبری جمهوری اسلامی شده است. آنها با دسترسی ویژه و اینترنت طبقاتی، در زمینی که خودشان برای مردم مینگذاری کردهاند، با خیال راحت میتازند تا روایتهای دروغین بسازند و صدای معترضان را خفه کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍29
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توماج صالحی در این ویدئو کوتاه درباره اینترنت طبقاتی و سیمکارت سفید می گوید که چه کسانی به این امکانات دسترسی دارند
در روزهای اخیر استفاده از این نوع اینترنت و سیمکارت ها بعد از نمایش موقعیت مکانی حساب های کاربری در توییتر دسترسی چهرهها و نهادهای حکومتی به اینترنت بدون فیلتر را آشکار کرده و بحث اینترنت رانتی و ارتش سایبری را دوباره داغ کرده است.
💰 tavaanatech
در روزهای اخیر استفاده از این نوع اینترنت و سیمکارت ها بعد از نمایش موقعیت مکانی حساب های کاربری در توییتر دسترسی چهرهها و نهادهای حکومتی به اینترنت بدون فیلتر را آشکار کرده و بحث اینترنت رانتی و ارتش سایبری را دوباره داغ کرده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍26❤4
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی مسعود پزشکیان تصویر میکند، کولر گازی با گاز خانگی کار میکند!
مسعود پزشکیان، در جلسهای با سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی استان قزوین با تاکید بر عزم دولت برای مدیریت گاز خانگی گفت:
پارسال برق قطع میکردیم اما انشاالله برق را دیگر قطع نمیکنیم و گاز را هم مدیریت میکنیم تا از خانهها بکشیم بیرون و بهجایش به منازل برق بدهیم. اجاق برقی درست کنند، کولر برقی باشد!
موضوعی که دستمایه طنز کاربران شده است. یکی از کاربران در واکنش به این ویدئو به زبان کنایه آمیز نوشته:
💰 tavaanatech
مسعود پزشکیان، در جلسهای با سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی استان قزوین با تاکید بر عزم دولت برای مدیریت گاز خانگی گفت:
پارسال برق قطع میکردیم اما انشاالله برق را دیگر قطع نمیکنیم و گاز را هم مدیریت میکنیم تا از خانهها بکشیم بیرون و بهجایش به منازل برق بدهیم. اجاق برقی درست کنند، کولر برقی باشد!
موضوعی که دستمایه طنز کاربران شده است. یکی از کاربران در واکنش به این ویدئو به زبان کنایه آمیز نوشته:
«مطمئنم اگه جلیلی رئیسجمهور میشد تا آخر عمر فکر میکردیم کولر گازی با برق کار میکنه و راحت سرمون کلاه میگذاشتند.
واقعا فرق میکنه کی رئیس جمهور باشه!»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😍9👍1👎1
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
اکانتهای حامی استقلال اسکاتلند از داخل ایران و توسط کاربران ارزشی اداره میشوند
یک رسانه بریتانیایی گزارش داده است که شماری از حسابهای پرمخاطب حامی استقلال اسکاتلند در شبکه اجتماعی ایکس، برخلاف ادعای صاحبانشان مبنی بر فعالیت از اسکاتلند، در واقع توسط کاربران داخل ایران مدیریت میشوند؛ موضوعی که با دادههای تازه قابلیت نمایش موقعیت جغرافیایی حسابها آشکار شده است.
بر اساس گزارش وبسایت «یوکی دیفنس ژورنال»، این حسابها در جریان جنگ ۱۲ روزه برای مدت کوتاهی رویکردی در حمایت از حکومت ایران نشان داده بودند. اما زمانی که جمهوری اسلامی بهطور سراسری اینترنت را قطع کرد، فعالیت این حسابها نیز همزمان متوقف شد و این موضوع توجه تحلیلگران را جلب کرده است.
حسین باستانی(روزنامهنگار) نیز در توئیتی با اشاره به موقعیت مکانی و انتشار یک نمونه از توئیتهای این اکانتها به این موضوع اشاره کرده است. این اکانت که خود را حامی استقلال اسکاتلند نشان میداد، پس از لو رفتن موقعیت مکانی خود از ایران، بلافاصله اکانتش را حذف کرد.
لازم به توضیح است که حکومت ایران در سالهای اخیر کوشیده است تا با صرف بودجههای کلان برای «ارتش سایبری» خود، فضای افکار عمومی در شبکههای اجتماعی را مهندسی کند.
💰 tavaanatech
یک رسانه بریتانیایی گزارش داده است که شماری از حسابهای پرمخاطب حامی استقلال اسکاتلند در شبکه اجتماعی ایکس، برخلاف ادعای صاحبانشان مبنی بر فعالیت از اسکاتلند، در واقع توسط کاربران داخل ایران مدیریت میشوند؛ موضوعی که با دادههای تازه قابلیت نمایش موقعیت جغرافیایی حسابها آشکار شده است.
بر اساس گزارش وبسایت «یوکی دیفنس ژورنال»، این حسابها در جریان جنگ ۱۲ روزه برای مدت کوتاهی رویکردی در حمایت از حکومت ایران نشان داده بودند. اما زمانی که جمهوری اسلامی بهطور سراسری اینترنت را قطع کرد، فعالیت این حسابها نیز همزمان متوقف شد و این موضوع توجه تحلیلگران را جلب کرده است.
حسین باستانی(روزنامهنگار) نیز در توئیتی با اشاره به موقعیت مکانی و انتشار یک نمونه از توئیتهای این اکانتها به این موضوع اشاره کرده است. این اکانت که خود را حامی استقلال اسکاتلند نشان میداد، پس از لو رفتن موقعیت مکانی خود از ایران، بلافاصله اکانتش را حذف کرد.
لازم به توضیح است که حکومت ایران در سالهای اخیر کوشیده است تا با صرف بودجههای کلان برای «ارتش سایبری» خود، فضای افکار عمومی در شبکههای اجتماعی را مهندسی کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊6👍4
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
همه برابرند، اما دارندگان اینترنت سفید برابرترند!
افشای استفاده گسترده مقامات حکومتی و حتی کاربران ارزشی از اینترنت طبقاتی، همزمان با فعال شدن قابلیت نمایش موقعیت مکانی در شبکه اجتماعی ایکس، موجی از انتقاد و اعتراض کاربران ایرانی را برانگیخته است.
یاشار سلطانی(روزنامهنگار) با اشاره به موضوع استفاده موافقان فیلترینگ و طرح صیانت از اینترنت طبقاتی نوشته:
«اینترنت سفید مقامات و مخصوصاً تندروهای مخالف اینترنت آزاد را که دیدم، یاد خوک های قلعه حیوانات افتادم.
خودشان از درِ اصلی وارد میشوند، مردم باید از دیوار بالا بروند.
آزادی وقتی سهمیهبندی شود، دیگر آزادی نیست؛ تبعیض ساختاری است.
اینترنت سفید برای ۹۰ میلیون ایرانی!»
یکی دیگر از کاربران نیز نوشته:
💰 tavaanatech
افشای استفاده گسترده مقامات حکومتی و حتی کاربران ارزشی از اینترنت طبقاتی، همزمان با فعال شدن قابلیت نمایش موقعیت مکانی در شبکه اجتماعی ایکس، موجی از انتقاد و اعتراض کاربران ایرانی را برانگیخته است.
یاشار سلطانی(روزنامهنگار) با اشاره به موضوع استفاده موافقان فیلترینگ و طرح صیانت از اینترنت طبقاتی نوشته:
«اینترنت سفید مقامات و مخصوصاً تندروهای مخالف اینترنت آزاد را که دیدم، یاد خوک های قلعه حیوانات افتادم.
خودشان از درِ اصلی وارد میشوند، مردم باید از دیوار بالا بروند.
آزادی وقتی سهمیهبندی شود، دیگر آزادی نیست؛ تبعیض ساختاری است.
اینترنت سفید برای ۹۰ میلیون ایرانی!»
یکی دیگر از کاربران نیز نوشته:
«اگه کتاب قلعه حیوانات برای مردم سایر کشورها، بامزه است
برای ما ایرانیا، عین واقعیته، حقیقته»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21❤2