آموزشکده توانا
50.2K subscribers
37.7K photos
40.2K videos
2.56K files
21K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
یونس بخشی، زندانی محکوم به اعدام است که هم‌اکنون در زندان مهاباد محبوس است.
هیچ عکسی از ایشان منتشر نشده.
صیامی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد، یونس بخشی را به اتهام «قیام مسلحانه علیه نظام» به اعدام محکوم کرده بود. یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی به «هرانا» گفته است: «هم اکنون پرونده این زندانی در دیوان عالی کشور در حال بررسی است.»

این زندانی امنیتی اواسط سال ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و به زندان مهاباد منتقل شده است.
صدای زندانیان گمنام باشیم و از یاد نبریم اعدام یک قتل حکومتی است. حکومتی که تلاش می‌کند منتقدان و مخالفان خود را با اعدام سرکوب کند، وجاهت قانونی ندارد.
صدای زندانیان گمنام باشیم؛ نبود صدا و عدم خبررسانی و عدم اطلاع از نام این زندانی‌ها و شناخته‌نشدن‌شان شکنجه‌ای است که حکومت بر آنها تحمیل می‌کند.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #یونس_بخشی

@Tavaana_TavaanaTech
💔21🕊41
مهشید ناظمی، با انتشار این عکس در شبکه اجتماعی اکس نوشت:
«چنان با باتوم و لگد به سوگواران وحشیانه حمله کرده‌اید که بعد از گذشت ۲ هفته همچنان خون می‌جوشد از زخم‌های‌شان.»
عکس منتشرشده عکسی است از چشم یکی از شرکت‌کنندگان در مراسم بزرگداشت خسرو علیکردی که به دلیل حمله وحشیانه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به‌شدت آسیب دیده است. با وجود گذشت بیش از دو هفته از شکنجه توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی کماکان آسیب جدی آن رفع نشده است.
روز جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴ سرکوبگران دیکتاتوری جمهوری اسلامی با شلیک سلاح ساچمه‌ای و با استفاده از باتوم و گاز اشک‌آور به شرکت‌کنندگان در مراسم هفتم خسرو علیکردی در مشهد حمله کردند.
به گفته دادستان مشهد ۳۹ نفر در این مراسم بازداشت شده‌اند اما پس از آن بازداشت گسترده افراد حاضر در مراسم ادامه داشت به طوری که دادستان مشهد بعدها اذعان کرد که ۵۰ نفر به دلیل شرکت در مراسم خسرو علیکردی بازداشت شده‌اند.
#یاری_مدنی_توانا @Tavaana_TavaanaTech
🕊15💔12
Forwarded from گفت‌وشنود
رورتی و اخلاق گفت‌وگو
سکولاریسم بدون حذف دیگری

ریچارد رورتی فیلسوفی آمریکایی و از چهره‌های برجسته نئوپراگماتیسم بود که در نیمه دوم قرن بیستم، با نقد بنیادین فلسفه سنتی، نقش تازه‌ای برای اندیشهٔ فلسفی تعریف کرد.

او با فاصله‌گرفتن از متافیزیک، حقیقت‌گرایی کلاسیک و جست‌وجوی بنیان‌های مطلق، فلسفه را نه مرجع نهایی حقیقت، بلکه بخشی از گفت‌وگوی فرهنگی جوامع مدرن می‌دانست؛ گفت‌وگویی که هدف آن نه کشف ذات جهان، بلکه بهبود شیوه هم‌زیستی انسان‌هاست.

در امتداد این نگاه، رورتی گفت‌وگو را ستون اصلی جامعه سکولار می‌داند.
از نظر او، سکولاریسم زمانی معنا پیدا می‌کند که هیچ دستگاه فکری ، دینی، فلسفی یا علمی ادعای برتری نهایی نداشته باشد.

او در Philosophy and the Mirror of Nature تاکید می‌کند که تلاش برای یافتن «زبان نهایی حقیقت» باید جای خود را به پذیرش کثرت زبان‌ها و روایت‌ها بدهد. جامعه سکولار سالم، جامعه‌ای است که اختلاف را امری طبیعی می‌داند و به‌جای حذف آن، امکان بیان و گفت‌وگو را فراهم می‌کند.

رورتی در Contingency, Irony, and Solidarity با طرح مفهوم «ایرونیست لیبرال» نشان می‌دهد که مدارا حاصل یقین نیست، بلکه نتیجهٔ آگاهی از موقتی‌بودن باورهاست.
فرد ایرونیست می‌داند که باورهایش تاریخی و قابل‌تغییرند، و همین آگاهی او را از خشونت فکری بازمی‌دارد. مدارا در این چارچوب، نه تحمل منفعلانه دیگری، بلکه پذیرش فعال امکان خطای خود است.

از نگاه رورتی، گفت‌وگو زمانی ثمربخش می‌شود که هدف آن پیروزی در بحث نباشد، بلکه کاهش رنج انسانی باشد.
به همین دلیل او ادبیات، روایت و تجربه‌های زیسته را ابزارهایی قدرتمندتر از استدلال‌های انتزاعی می‌داند.

جامعه سکولار مطلوب رورتی، جامعه‌ای است که به‌جای جنگ بر سر حقیقت، بر سر همبستگی انسانی توافق می‌کند؛ جامعه‌ای که می‌داند تنها سرمایه مشترکش، ادامه گفت‌وگوست.


#سکولاریسم #رورتی #مدارا #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و
صمد پورشه، فعال سیاسی اهل یاسوج، از احتمال صدور حکم سنگین در دادگاهی علیه خود و برادرش خبر داد

صمد پورشه، شهروند ساکن یاسوج، چند ماه پیش مأموران امنیتی در یکی از کافه‌های یاسوج با ضرب‌وشتم بازداشت شده و پس از تشکیل پرونده، با قرار کفالت آزاد شده بود.
او و برادرش و چند نفر دیگر تذذپرپندهپای مشترک با اتهاماتی سنگین مواجه شده‌اند. صمد پورشه و برادرش زندگی مخفی دارند و بیم دارد که مقام‌های قضایی برایش حکم سنگین غیابی صادر کنند.
از جمله اتهامات مطرح‌شده علیه صمد پورشه شامل موارد زیر است:
۱. حمل سلاح سرد به قصد درگیری
۲. ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو
۳. ضرب‌وجرح عمدی
۴. اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق درگیری با مأموران و تهدید و توهین
۵. اهانت به مقدسات اسلام
۶. توهین به مقدسات و توهین به مقامات و مأمورین
۷. تشویش اذهان عمومی و تحریک مردم به ارتکاب جرم/ جنایت علیه امنیت داخلی و خارجی
۸. تخریب خودروی سازمانی
۹. تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی
۱۰. اقدام علیه امنیت ملی
صمد پورشه این اتهامات را «بی‌اساس»، «ساختگی» و بخشی از «فشارهای امنیتی» علیه خود می‌داند و می‌گوید از احتمال صدور حکم سنگین در غیابش نگران است.

در این پرونده پنج نفر دیگر هم بازداشت شده بودند که به گفته آقای پورشه مایل نیستند که نامشان آورده شود.

لازم به ذکر است، اخیرا پس از آنکه صمد پورشه تصویری از خامنه‌ای را در حمایت از امید سرلک آتش زد، ماموران به خانه‌اش هجوم بردند، ولی موفق به بازداشت او نشدند. او اینک مخفیانه زندگی می‌کند.

#صمد_پورشه #یاسوج #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
19💔10👍1
«در کشور من نقض حقوق انسانی یک شهروند از بدو تولد حتی از قبل از تولد آغاز می‌شود. زنان را، وادار می‌کنند بچه‌دار شوند. رهبر برای تحقق «رویای پرشکوه»اش مقرر کرده که بچه داشته باشید.»

از کتاب رومانی: جزیره دهشتناک جنوب شرقی اروپا - اثر هلموت فراوئن‌درفر
تابستان ۱۹٨٨ یک سال پیش از تحولات سیاسی فراگیری که در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی رخ داد همایشی در شهر کراکوف در لهستان برگزار شد که موضوع آن حقوق بشر بود. این اولین بار بود که در یک کشور کمونیستی چنین رویدادی رخ می‌داد.

یکی از تکان‌دهنده‌ترین سخنرانی‌هایی که در این همایش ایراد شد، سخنرانی هلموت فراوئن‌درفر (Helmuth Frauendorfer) درباره زندگی هولناک مردم رومانی تحت حکومت کمونیستی و خودکامه نیکلای چائوشسکو بود. این داستان‌نویس و روزنامه‌نگار آلمانی‌تبار، اندکی قبل از برگزاری همایش از رومانی گریخته بود. او گفت: «وقت آن رسیده است که این سکوت را بشکنیم. باید به شرق و غرب گفت که در کشورمان چه می‌گذرد.»
این کتاب را دانلود کنید و به رایگان بخوانید.

https://tavaana.org/romania-the-grim-island/

#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👍10🕊21
«در کشور من نقض حقوق انسانی یک شهروند از بدو تولد حتی از قبل از تولد آغاز می‌شود. زنان را، وادار می‌کنند بچه‌دار شوند. رهبر برای تحقق «رویای پرشکوه»اش مقرر کرده که بچه داشته باشید.»

از کتاب رومانی: جزیره دهشتناک جنوب شرقی اروپا - اثر هلموت فراوئن‌درفر
تابستان ۱۹٨٨ یک سال پیش از تحولات سیاسی فراگیری که در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی رخ داد همایشی در شهر کراکوف در لهستان برگزار شد که موضوع آن حقوق بشر بود. این اولین بار بود که در یک کشور کمونیستی چنین رویدادی رخ می‌داد.

یکی از تکان‌دهنده‌ترین سخنرانی‌هایی که در این همایش ایراد شد، سخنرانی هلموت فراوئن‌درفر (Helmuth Frauendorfer) درباره زندگی هولناک مردم رومانی تحت حکومت کمونیستی و خودکامه نیکلای چائوشسکو بود. این داستان‌نویس و روزنامه‌نگار آلمانی‌تبار، اندکی قبل از برگزاری همایش از رومانی گریخته بود. او گفت: «وقت آن رسیده است که این سکوت را بشکنیم. باید به شرق و غرب گفت که در کشورمان چه می‌گذرد.»
این کتاب را دانلود کنید و به رایگان بخوانید.

https://tavaana.org/romania-the-grim-island/

#یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👍151
شهناز اکملی، مادر جاویدنام مصطفی کریم‌بیگی، از کشته‌شدگان عاشورای خونین ۱۳۸۸، به مناسبت سالگرد جان‌باختن فرزندش نوشت:

«پسرم…
شانزده سال است که ششم دی می‌آید
و من دوباره مادری می‌شوم
که پسرش را صدا می‌زند
و جوابی نمی‌شنود…

شانزده سال از روزی می‌گذرد
که تو را از آغوشم گرفتند،
بی‌آنکه بدانند
مادر، فرزندش را
حتی با مرگ هم از دست نمی‌دهد.

پسرم،
هنوز صدایت در گوشم زنده است،
هنوز لباس‌هایت بوی تو را می‌دهد،
هنوز هر بار دلم می‌لرزد
فکر می‌کنم شاید خودت باشی
که از راه رسیده‌ای…

می‌گویند زمان مرهم است،
اما من مادرانه می‌گویم:
زمان فقط یاد می‌دهد
چطور با دلتنگی نفس بکشیم.
داغِ فرزند
نه کهنه می‌شود
نه فراموش.

شانزده سال است
با نبودنت زندگی می‌کنم،
با عکس‌هایت حرف می‌زنم،
و هر شب
دعایت می‌کنم
انگار هنوز زیر سقف همین خانه‌ای.

پسرم،
من تو را به دنیا آوردم
و تا آخرین نفس
مادرت می‌مانم.
نامت را، یادت را،
و حقِ زنده ماندنت را
از دل من
هیچ‌کس نمی‌تواند بگیرد.

روحت آرام عزیز دلم
مادرت هنوز اینجاست…
با دلی که فقط برای تو می‌تپد.»


جنایت و دادخواهی بابت آن مشمول مرور زمان نمی‌شود. جان‌باختگان تمام این ۴۷ سال را فراموش نخواهیم کرد و در کنار خانواده‌های دادخواه ایران خواهیم ماند، به امید پیروزی، آزادی و عدالت.

#مصطفی_کریم‌بیگی #دادخواهی #شهناز_اکملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔385🕊4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حمید قره‌حسنلو، پزشک و زندانی سیاسی زندان مرکزی یزد، با انتشار یک پیام صوتی اعلام کرده است که در اعتراض به آنچه «شرایط غیرانسانی و نگران‌کننده» نگهداری خود می‌داند، اعتصاب غذا را آغاز کرده است.

به گفته او، این اعتصاب از پنج‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۴ آغاز شده و در حالی صورت می‌گیرد که او خود را بی‌گناه می‌داند و می‌گوید سال‌هاست به‌طور ناعادلانه در حبس در تبعید به سر می‌برد. دکتر قره‌حسنلو تأکید می‌کند که نه‌تنها احکام سنگین و «ظالمانه‌ای» علیه او صادر شده، بلکه در طول دوران حبس نیز به‌طور مستمر با «بی‌عدالتی و اجحاف» مواجه بوده است.

این زندانی سیاسی در ادامه به شرایط محل نگهداری‌اش اشاره کرده و می‌گوید با وجود سپری شدن بیش از دو سال و نیم از انتقالش به زندان یزد، همچنان در بند قرنطینه نگهداری می‌شود. به گفته او، علی‌رغم پیگیری‌ها و درخواست‌های مکرر، مسئولان زندان از جمله حسن مددی مقدم، مدیر زندان مرکزی یزد، تاکنون با انتقال او به بند ویژه زندانیان سیاسی موافقت نکرده‌اند.

حمید قره‌حسنلو کیست؟

دکتر حمید قره‌حسنلو یکی از ۱۵ متهم پرونده جان‌باختن یک بسیجی به نام «روح‌الله عجمیان» است. این بسیجی ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در نتیجه درگیری‌های میان نیروهای انتظامی و امنیتی با شهروندان در جریان مراسم چهلم جاویدنام حدیث نجفی جان باخت.

دادگاه انقلاب کرج پیشتر در حکم اول خود حمید قره‌حسنلو را به اتهام «افساد فی الارض از طریق ارتکاب جرائم علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم کرده بود. این حکم بعدتر در دیوان عالی کشور رد شد و پرونده به دلیل «نقص در تحقیقات» برای رسیدگی مجدد به شعبه بدوی ارجاع شد.

موسی آصف‌الحسینی قاضی دادگاه اما این بار با تغییر اتهام انتسابی از «افساد فی‌الارض» به «محاربه» دکتر حمید قره‌حسنلو را به ۱۵ سال زندان در تبعید در استان یزد محکوم کرد.

صدور حکم ۱۵ سال زندان در تبعید به اتهام «محاربه» علیه حمید قره‌حسنلو در حالی است که بنا بر ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی شرط تحقق جرم «محاربه» استفاده از «سلاح» توسط مرتکب به «قصد ایجاد ناامنی و ترساندن» مردم است. از سوی دیگر مستندات موجود در پرونده به صراحت نشان می‌دهد حمید قره‌حسنلو هیچگونه مشارکتی در ضرب و شتم بسیجی جان باخته نداشته و در هیچ یک از تصاویر موجود از صحنه هیچ‌ گونه سلاحی اعم از سرد و گرم (حتی سنگ و چوب) هم در دست نداشته است.

منبع: دادبان
@daadbaan2021

#حمید_قره_حسنلو #بیانیه #زندان_یزد#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
28💔26🕊7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واکنش داریوش اقبالی به فیلم مستند «ترانه»

داریوش اقبالی، خواننده سرشناس ایرانی بعد از انتشار فیلم مستند«ترانه» ساخته پگاه آهنگرانی درباره ترانه علیدوستی، این استوری و آهنگ را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که مورد توجه بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته است.
🔸مستند «ترانه» در روزهای اخیر بیش از ۲۰ میلیون بازدید داشته و این ویدئو و مصاحبه، یکی از پربازدیدترین پست‌ها در رسانه‌های اجتماعی بوده است.

💸 tavaanatech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
77🕊8👌5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشت سال از روزی که #ویدا_موحدی، راه تازه‌ای پیش پای جنبش آزادی‌خواهی در ایران گشود، می‌گذرد.

راهی که همانا شکستن علنی دیوار برلینِ حجاب اجباری بود. دیواری که پیش از آن زنان در چهارشنبه‌های سفید پایه‌هایش را لرزانده بودند.

حرکت ویدا موحدی، تداوم تلاش زنان طی ۴۰ سال گذشته برای مبارزه با انقیاد زنان بوده که در سال‌های اخیر با کمپین "آزادی‌های یواشکی" و "چهارشنبه‌های سفید" و "پیاده‌روی بدون حجاب" نمود بیشتری پیدا کرد. پس از حرکت ویدا موحدی، زنان یکی یکی روی سکوها رفتند و در شهرهای مختلف شالشان را روی چوبی زدند و تکان دادند و به سیطره حکومت بر بدن زن «نه» گفتند. سرکوب آن سال این جنبش را خاموش نگرد، ایستادگی و مقاومت زنان به اعماق جامعه رفت و در خیزش انقلابی «زن، زندگب، آزادی» جوانه زد و جان گرفت.
حجاب اجباری یک نماد است. نمادی از سیطره ایدئولوژی حاکم بر بدن و ذهن انسان. زنان ایران به خوبی این موضوع را دریافتند، آن‌ها پیشروی مبارزه‌ای شدند که نه تنها به آزادی زنان، که به آزادی مردان هم ختم خواهد شد.
امروز اگر حکومت از روی ترس مقداری عقب‌نشینی کرده، از قدرت همین زنان است. زنانی که به هم پیوسته‌اند و به استبداد «نه» گفته‌اند.

خون نیکا و سارینا و مهسا و ... همچنان می‌جوشد و همچنان زنان آزاده ایران تن استبداد را می‌لرزانند.

این ویدیو در سال ۱۳۹۶ ساخته شده بود. طبعا وقایع بعد از آن در این ویدیو نیستند.


مطالب مرتبط:

جنبش زنان از مشروطه تا امروز
bit.ly/2MkLMKv
با موهایم، قطعه‌ای از شاهین نجفی
bit.ly/2LC7GpN

#دختران_انقلاب #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #زوم

@Tavaana_TavaanaTech
25👌6👍4
برای ترانه علیدوستی در ستایش زیستنِ اصیل یک منِ اخلاق‌مند

✍️نعیمه داودی منش| رواندرمانگر تحلیلی

از دیشب مردم ایران به تماشای ایستادنت هستند ؛ ایستادنِ انسانی که تصمیم گرفته از خود عقب‌نشینی نکند.
ترانه علیدوستی برای ما سوژه‌ای است که انتخاب کرده با هزینه‌ی آگاهانه، با اضطرابِ فهمیده‌شده، و با تنِ لرزان اما صادق، در جهان بایستد. رنج زمانی مخرب می‌شود که بی‌معنا بماند. اما رنجی که به یک روایت درونیِ منسجم متصل است، رنجی که فرد می‌داند چرا آن را تحمل می‌کند، تبدیل به نیرویی سازمان‌دهنده می‌شود. آنچه در حضور ترانه علیدوستی دیده می‌شود، همین معناست؛ کنش اجتماعی ، اگر از روان جدا شود، تبدیل به شعار می‌شود؛ و اگر روان، از اخلاق جدا شود، تبدیل به انزوا. اقدام ترانه علیدوستی پیوند این دو است: روانی که مسئولیت می‌پذیرد، و اخلاقی که از بدن عبور می‌کند برای ما، که در اتاق‌های درمان، با انسان‌هایی مواجه می‌شویم که سال‌هاست «خود»شان را برای بقا سرکوب کرده‌اند، دیدن چنین تصویری اهمیت حیاتی دارد. چون نشان می‌دهد که اصالت، ممکن است پرهزینه باشد، اما ویرانگر نیست. نشان می‌دهد که می‌توان ایستاد، شکست، ترسید، و همچنان از هم نپاشید. ترانه علیدوستی، در این مستند، آینه‌ای است برای روان جمعی ما. نه برای تقلید، بلکه برای پرسش: من کجا از خودم عقب‌نشینی کرده‌ام؟ من کجا به نام عقل، به نام مصلحت، به نام آرامش، بخشی از حقیقت درونم را دفن کرده‌ام؟ قدردانی از تو، قدردانی از یک نقش نیست؛ قدردانی از یک انتخاب است. انتخابِ زیستن به‌عنوان یک انسانِ کامل، نه یک تصویر امن. انتخابِ تحمل اضطرابِ آزادی، به‌جای امنیتِ دروغینِ انکار. و شاید، در نهایت، این بزرگ‌ترین هدیه‌ی تو به ما باشد: یادآوری این‌که وطن، از انسان‌های اصیل زنده می‌ماند؛ و روان، از آن‌جایی شروع به ترمیم می‌کند که فرد جرأت می‌کند خودش باشد، حتی اگر جهان آماده‌ی پذیرش او نباشد.

ـ برگرفته از صفحه اینستاگرام نویسنده

#ترانه_علیدوستی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
51👌12🕊5
برای رزا پارکس‌های ایرانی

رزا پارکس دختری بود که در دورانی که تبعیض نژادی رایج و رسمی بود، از برخاستن از صندلی برای نشستن یک سفیدپوست امتناع کرد و بازداشت‌شد. اما حرکت او سراغازی شد برای جنبش مدنی سیاهان آمریکا و پیروزی آنها در شکستن قوانین تبعیض‌آمیز.

اهمیت کار دختران ایرانی اگر بیشتر از کار رزا پارکس نباشد، کمتر هم نیست. ان‌ها با سیستمی ایدئولوژیک و غیرقابل انعطاف و جهنمی روبرو هستند که بر مبانی پیشامدرن سوار است و شکستن هر خشت از این دیوار مخوف، روزنه‌ای از امید را می‌گشاید.
نام این دختران در روزی که چندان دور نیست، به عنوان قهرمانان آزادی بر تارک این مرزوبوم خواهددرخشید.

حرکت راهگشای ویدا موحدی، شهامتی که او و سایر دختران ایران در زمستان ۱۳۹۶ نشان دادند و در تداوم آن‌ها سپیده رشنوها در سال ۱۴۰۱، سرآغازی شدند بر مقاومت جانانه و ایثار و ایستادگی نیکاها و ساریناها و .... و امروز در تمام خیابان‌های ایران زنان شجاعی را می‌بینیم که در برابر ظالمان ایستادگی می‌کنند و مبارزه علیه حکومت ظالمان را به پیش می‌برند.
زنان ایران در برابر حکومتی که بدن زنان را عرصه نمایش قدرت و سیطره خود قرار داده است. ایستادگی می‌کنند. حکومتی تمامیت‌خواه که به خود اجازه می‌دهد در همه عرصه‌ها دخالت کند. زنان در برابر حکومت ولایی که پوشش را قانون‌گذاری می‌کند، ایستادند، حکومتی که تولیدمثل را تنظیم می‌کند، روابط خصوصی را کنترل می‌کند، حکومتی که بدن زن را ابزار نظم سیاسی کرده است. ایستادگی زنان تنها به حجاب اجباری نیست، بلکه اعتراض به کل سازوکار سلطه است. سلطه‌ای که از طریق نمایش قدرت بر تسلط بر بدن افراد، سیطره خود بر همه شئون را نمایش می‌دهد و از ترس مردم قدرت می‌گیرد و اهمیت زنی مثل ویدا موحدی این است که دیوار ترس را شکسته و هیمنه این رژیم فرو ریخته است.

مرتبط با این موضوع:

https://is.gd/fWUfMX

#رزا_پارکس #دختران_خیابان_انقلاب #ویدا_موحدی #ویدا_موحد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
35🕊9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم چهلم جاویدنام فرزاد خوش‌برش بر سر مزار او برگزار شد

فرزاد خوش‌برش، جوان ۳۱ ساله اهل نکا که در بازداشتگاه اداره اطلاعات مازندران تحت شکنجه قرار گرفته بود، هنگام انتقال به بیمارستان در وضعیت کاملاً بحرانی قرار داشته و کبد و هر دو کلیه‌ او از کار افتاده بود. او در حالی که به کما رفته بود به بیمارستان خاتم‌الانبیاء بهشهر منتقل شد، اما تنها چند ساعت بعد، بامداد ۲۵ آبان، جان باخت.
شاهدان می‌گویند بر روی بدن فرزاد، آثار کبودی دیده می‌شد.

مراسم خاکسپاری او با حضور گسترده ماموران امنیتی و لباس شخصی جمهوری اسلامی برگزار شد.

#فرزادخوشبرش #فرزاد_خوشبرش #دادخواهی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔302
Forwarded from گفت‌وشنود

ابو نوح و کشتی هایی که هنوز خریدار دارند

پیام همراهان



ابو نوح مردی از غناست که خود را پیامبر معرفی کرد و با بازخوانی داستان کهن نوح گفت طوفانی بزرگ در راه است و تنها راه نجات سوار شدن بر کشتی اوست. او از مردم کمک مالی گرفت برای ساخت کشتی نجات. طوفان نیامد اما روایت ادامه پیدا کرد. وعده به تعویق افتاد و در میان این تعلیق مقدس خبر خرید یک مرسدس بنز منتشر شد. قصه آشناست. فقط مکان و زمان عوض شده اند.

سوال اصلی این نیست که چرا ابو نوح دروغ گفت. سوال مهم‌تر این است که چرا هنوز این الگو جواب می دهد. چرا در قرنی که ماهواره ها مدار زمین را می شناسند و علم از ژن و کهکشان می گوید باز هم داستان مردی با کشتی چوبی می تواند جان و مال انسان ها را با خود ببرد.

نوح و کشتی نجات یک استعاره قدرتمند است. وعده رهایی در دل ترس. تقسیم جهان به غرق شدگان و برگزیدگان. انسان وقتی می ترسد منطق را کنار می گذارد و به کسی پناه می برد که می گوید راه خروج را بلد است. کشتی مهم نیست از چوب باشد یا از کلمات. مهم این است که امید را قاب می گیرد و ترس را جهت می دهد.

در جهانی پر از بحران جنگ فقر اقلیم و بی معنایی انسان مدرن بیش از آنکه عاقل تر شده باشد تنها تر شده است. و در این تنهایی هر کسی که با صدای بلند بگوید من نقشه دارم شنیده می شود. حتی اگر نقشه اش خیالی باشد.

اینجاست که پرسش بزرگ مطرح می شود. اگر با نگاهی شکاکانه به ابو نوح می خندیم آیا می توانیم با همان عینک به دیگر روایت های نجات هم نگاه کنیم. به ادیانی که قرن هاست کشتی می سازند و وعده طوفان و رستگاری می دهند. فرق کجاست. در قدمت داستان. در تعداد مسافران. یا فقط در این که به آن عادت کرده ایم.

شاید مسئله نه ابو نوح باشد و نه مردم ساده دل. مسئله نیاز عمیق انسان به معناست. و تا وقتی این نیاز بی پاسخ بماند کشتی ها یکی پس از دیگری ساخته می شوند. بعضی چوبی بعضی طلایی. و بعضی فقط با کلمه.

#نوح #کشتی_نوح #معنا #دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍198
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار زندانی در زندان اوین، در یک فایل صوتی که از داخل زندان به بیرون ارسال شده، روایتی تکان‌دهنده از شرایط نگهداری زندانیان سیاسی در این زندان ارائه داده و به اظهارات اخیر فائزه هاشمی درباره «هتل بودن» بند زنان اوین واکنش نشان داده است.

این روزنامه‌نگار زندانی با تأکید بر وجود تبعیض آشکار در شرایط زندان، می‌گوید اگرچه ممکن است برخی بندها یا بخش‌ها برای افراد خاص و برخوردار از رانت قدرت امکاناتی متفاوت داشته باشند، اما این وضعیت هیچ نسبتی با شرایط زندانیان سیاسی، سلطنت‌طلب‌ها، چپ‌ها، مجاهدین و دیگر زندانیان عقیدتی ندارد.

رضا ولی‌زاده که در بند ۷ زندان اوین محبوس است، در این فایل صوتی می‌گوید:
«همین الان که با شما صحبت می‌کنم ده روز است که آب گرم نداریم، بیماری«گال» شایع شده و‌ همین عدم دسترسی به حمام وضعیت را بدتر می‌کند.»

او با اشاره به تراکم بالای جمعیت در بند توضیح می‌دهد که تعداد زندانیان بسیار فراتر از ظرفیت تعیین‌شده است و همین مسئله، استفاده از فضاهای عمومی مانند سرویس‌های بهداشتی و آشپزخانه را به‌شدت دشوار کرده و تنش و مشکلات بهداشتی را افزایش داده است.

این روزنامه‌نگار زندانی همچنین به محدودیت شدید دسترسی به خدمات درمانی اشاره می‌کند و می‌گوید مراجعه به بهداری عملاً به هفته‌ای یک‌بار کاهش یافته است؛ به این معنا که زندانیان هر بند فقط در یک روز مشخص اجازه مراجعه دارند. او توضیح می‌دهد که حتی همین مراجعه محدود نیز با «مراحل اداری و هماهنگی تحقیر آمیز» همراه است و زندانیان برای دریافت ابتدایی‌ترین خدمات درمانی با برخوردهای توهین‌آمیز مواجه می‌شوند.
رضا ولی‌زاده در واکنش به توصیف اوین به‌عنوان «هتل»، این پرسش را مطرح می‌کند:
«اگر زندان اوین به واقع هتل است، چرا قوه قضاییه اجازه نمی‌دهد گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و روزنامه‌نگاران آزاد از این زندان بازدید کنند؟»

او در ادامه با اشاره به وجود بخش‌هایی موسوم به «سوئیت‌های هتل‌مانند»، تأکید می‌کند که این امکانات نه برای زندانیان سیاسی، بلکه «متعلق به مهره‌های حکومتی است؛ برای کسانی است که همچنان در قدرت رسمی کشور نقشی دارند یا در قدرت پنهان و غیررسمی دستی دارند.»

#رضا_ولیزاده #زندان_اوین #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍193💯1💔1
ویدا ربانی، روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی سابق، با انتشار دو تصویر از بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین، روایت دست‌اولی از شرایط غیرانسانی این بازداشتگاه ارائه داده است؛ روایتی که در آن از سلول‌هایی با ظرفیت چند نفره، خوابیدن کنار توالت، بوی تعفن، تراکم شدید جمعیت و حذف ابتدایی‌ترین معیارهای کرامت انسانی سخن می‌گوید، تصویری که به‌روشنی با روایت‌های رسمی از «شرایط مناسب» زندان‌ها در تضاد است.

متن نوشته خانم ربانی به شرح زیر است:

«این تصویر یه سلول بند ۲۰۹ وزارت اطلاعته عکس بعدی راهرو بین سلول‌هاست. نمیدونم چطور توی اینترنت هست!
ابتدا و انتهای هر ردیف یه سلول انفرادی هست. #ترانه_علیدوستی احتمالا توی سلول انفرادی اولی یا آخری بوده.
#هنگامه_قاضیانی رو میدونم همین سلول انفرادی اول راهرو بوده، بدترین سلولی که وجود داره، کنار دستشویی، بوی نم و کثافت میده…عقت میگیره

اما سلول‌های بین اینها فرق دارن، دیوار بین دو تا سلول رو برداشتن و بزرگ تر شده.
۱۴۰۱ تا نه نفر تو این سلول ها میخوابیدیم. پتوها (پتو که چه عرض کنم، کثافت بود) رو یکسره پهن میکردیم و کتابی میخوابیدیم، ۴۰۱ من چهل روزی تو یکی از این سلول ها بودم، هی پر و خالی میشد، من بالای اون توالت فرنگی خودم رو جا کرده بودم، حداقل یه طرفم دیوار باشه راحت تر بخوابم. مجبور بودم پام رو جمع کنم که بین توالت فرنگی و دیوار جا بشم. نمیدونم ۲۰۹ هیچوقت دیگه همچین جمعیتی رو به خودش دیده بود؟ غلغله بود
آذر ۹۹ که بازداشت شدم و بردنم همین سلول‌های ۲۰۹ بعد از ۱۵-۱۶ روز انفرادی، میخواستن از انفرادی درم بیارن کسی نبود که بیارن پیشم! یه تلوزیون اوردن تو سلول، گفتن از الان دیگه انفرادی نیستی، عمومی شدی :)
ولی ۴۰۱ واقعا آرزو داشتم انفرادی باشم اینقدر که شلوغ بود جای خواب نداشتیم…
برای خودم هم خیلی عجیبه، طول سلول فکر نمیکنم بیشتر از سه متر باشه، واقعا الان که حساب میکنم نمیتونم درک کنم هشت نفر چطوری تو سه متر جا میشد! یعنی کمتر از نیم متر برای هر نفر؟ باید به پهلو میخوابیدی
البته مشخصه این عکس قدیمیه، چون الان پنجره ای در کار نیست، روی پنجره یه سری ورق قلزی سوراخ سوراخ جوش دادن، در این حد میشه بیرون رو‌ببینی که بفهمی شبه یا‌ روز»


#بازداشتگاه_۲۰۹
#زندان_اوین
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔21🕊5👍21