آموزشکده توانا
56K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
محمد محبیان، هنرمند مردمی، ضمن انتشار این تصویر نوشت:

«💚🤍♥️ من نمی‌فهمم که چگونه جناح‌های مختلف مقاومت یکدیگر را نادیده می‌گیرند. فکر می‌کنم دلیل آن‌ها را می‌دانم اما نمی‌توانم آن را هضم کنم.
برخی افراد قطعا خود را ثابت کرده‌اند. ما ایرانیان خارج از ایران باید صدای هر فردی باشیم که در برابر جمهوری اسلامی مقاومت می‌کند... یک دشمن اصلی وجود دارد. هیچ چیز نمی‌تواند بدتر از این باشد که یک نهاد جنایتکار مانند جمهوری اسلامی ادعا کند که خدا را بر روی زمین نمایندگی می‌کند. شما می‌توانید همه استدلال‌ها و بهانه‌ها را بیاورید، اما در این زمان مکانی که ما در آن هستیم ... همه چیز بی ربط است»

mohamad.mohebian

ـ نظر شما چیست؟
چگونه می‌توان همه تمرکز را برای مقابله با فرقه مافیایی و تبهکاری معطوف کرد که کشورمان را به فلاکت کشاند؟ چگونه می‌توان از کنشگران داخل میهن، حمایت کرد و صدای آن‌ها را پژواک داد؟

#رن_زندگی_آزادی #حسین_رونقی #جاوید_شاه #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #نسرین_شاکرمی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

روز گذشته، زادروز حسین نادربیگی بود، جوانی که در ۱۸ سالگی، در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، از ناحیه هر دو چشم مصدوم شد و بینایی هر دو چشمش را از دست داد.

پوریا علیپور، همان جوانی که به شدت مجروح شده بود، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«حسین جان،

این فیلم یادگاری از آخرین دیدارمون قبل از رفتنم به آلمانه. یادت میاد گفتم شاید دیگه نتونیم همدیگه رو ببینیم؟ تو بهم گفتی برو، اما صداتو بلند نگه دار. امروز که تولدته، می‌خوام بگم هنوز به حرفت پایبندم.

تو با چشمات جنگیدی، اما اونایی که باعث نابیناییت شدن، خودشون کور بودن؛ کور از دیدن حق، عدالت، و انسانیت. تو شدی صدای هزاران نفر، و حالا ما باید یاد بگیریم که صدای تو باشیم.

حسین، تولدت مبارک رفیق. هر جا هستم، به یادتم و به امید روزی که این شب تاریک تموم شه و نوری که تو و همه‌ی بچه‌های این سرزمین براش جنگیدید، بالاخره به آزادی برسه.»

pouria.pal

- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب می‌شود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آن‌ها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه می‌کند. حسین آرام به راه میفتد اما آن‌ها می‌ایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک می‌کنند.

حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»

وقتی حسین بر زمین می‌افتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آن‌ها بالای سر او می‌آیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک می‌کنند. وقتی بی رحمی آن‌ها را به یاد می‌آورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته می‌شود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیک‌ترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج می‌برند، اما از ترس پذیرش نمی‌شود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج می‌شود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....

#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new

#چشم_برای_آزادی #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیام تبریک جمعی از دادخواهان و مصدومان چشم، بابت تولد حسین نادربیگی، مصدوم از ناحیه هر دو چشم

«براى #حسين_نادربيگى كه همه بهش بدهكاريم.

حسین، تو نوری هستی که حتی نابینایی هم نمی‌تواند خاموشش کند. تولدت مبارک، چراغ دل‌های ما.»




- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب می‌شود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آن‌ها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه می‌کند. حسین آرام به راه میفتد اما آن‌ها می‌ایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک می‌کنند.

حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»

وقتی حسین بر زمین می‌افتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آن‌ها بالای سر او می‌آیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک می‌کنند. وقتی بی رحمی آن‌ها را به یاد می‌آورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته می‌شود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیک‌ترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج می‌برند، اما از ترس پذیرش نمی‌شود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج می‌شود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است....

#حسین_نادربیگی
hossein.naderbeigi.new

#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
بیش از صد نفر از فعالان و کنشگران مدنی، طی نامه‌ای خطاب به حسین رونقی، خواستار پایان‌دادن به اعتصاب غذای او شدند.

متن نامه به شرح زیر است:

«برای حسین رونقی واراده راستینش»

به نام انسانیت

حسین عزیز:
این نامه را برای تو که بارها رنج زندان و سختی‌های بی‌پایانش را برای آرمانی والا و انسانی تحمل کرده ای می نویسیم.
تو شایسته بالاترین قدردانی ها هستی و نشان داده‌ای که صدای عدالت و آزادی می‌تواند حتی از دل تاریک‌ترین سلول‌ها شنیده شود.

ما می‌دانیم که دوختن لب‌ها و اعتصابت، نشانی از اراده‌ای قوی و عشقی بی‌نهایت به حق زندگی و نه گفتن به اعدام است. اما این تصمیم، ما را عمیقاً نگران کرده است. سلامتی جسم و جان تو برای ما و برای کسانی که به تو دل بسته‌اند و در آرمان‌های تو رادر سر دارند؛ بی‌نهایت ارزشمند است.

ما، نه از سر بی‌اعتنایی به دردهایت، بلکه با ایمان به تأثیر حضورت خواهش می کنیم به اعتصابت پایان دهی و لب‌ های دوخته ات را باز کنی.
پذیرش این خواسته، نه به معنای عقب‌نشینی است و نه به معنای خاموشی؛ بلکه نشان‌دهنده زندگی دوباره‌ای است که با تو، برای ما، و برای آرمان‌های مشترکمان ادامه خواهد داشت. ما به تداوم حضورت، به سخنانت و به نوری که میان تاریکی‌ها می آوری، نیازمندیم.

از تو می‌خواهیم، با همان شجاعتی که تاکنون نشان داده‌ای، به ما اجازه دهی شاهد سلامتی و استواری بیشتر تو باشیم.

با احترام و عشق
دوستداران و هم پیمانانت

 ۱۱ آذر ۱۴۰۳
اسدالله فخیمی  
مریم  قلی‌زاده 
فاطمه ملکی 
کوروش زعیم 
هلن منشی‌زاده
رضا ایلور 
علی جلیلی
ناصر نوریزاده
لیلا خزایی
پویا جگروند
اشرف سلگی
ازیتا جگروند 
مهسا  حسبن‌زاده
عیسی‌خان حاتمی 
فاضل  موسوی
زرتشت احمدی راغب
زهرا باغبان
معصومه  دهقان 
شعله زمینی
حسن نایب‌هاشم
رسول اکبری
احسان دهکردی 
ملیحه حیاتی 
علی  محبی زاده 
امیر  آزموده
آریا پور فریاد 
روزبه یقینی
شهلا علیزاده
سهیلا دارم
منوچهر محمدی
مصطفی بابا کمالی
منظر ضرابی
محبوبه فرخزادی 
عباس صادقی
بهنام ابراهیم‌زاده
شیوا رشیدی  فعال حقوق کودکان 
حسین غلامی‌‌آذر زندانی سیاسی سابق 
مهدی علی‌زاده فخراباد زندانی سیاسی سابق
منصوره خسرو شاهی
ارش  نیلگون
فریده شاهگلی
لادن کرمی
فرهاد برادران
پرویز مختاری
حوریه فرج زاده طارانی
مهناز خوشچین
حبیب بهره من
رضا آزموده 
فرح گودرزی 
مجید ناصری
دیاکو مرادی
سیمین صبری
حمید بی آزار 
شهلا انتصاری
شیدا احمدی 
حسین بسطامی
پروین صیادی
عبدالله مرداثی
حسین جعفری 
سمیه محمدی
سالومه  وزیری
ملیحه کریم الدینی
مهدی آشوغ
رضا مهرگان
نوشین خواجه 
امیر کیانی
اصغر کیانی
نیما بهرامی
امین نعامی برادر جان فدا  عاطفه نعامی
رضا اسدی
اسفندیار جاوید
ارش اذرخش
مریم عینی
حسین موسوی
اکبر مرادخانی
ارغوان موسوی
عشرت بستجانی
نیکو نیکوکار
یوسف کر
رضا مریدی
رحیم بندویی
احمد وحدانی 
حوری گلستانی
جعفر قلی رمضانی
شهاب فروزنده
کیوان کابلی 
رضا اسماعیلی
رفعت شهابی
مریم بحری
طیبه نظری، (مادر جاوید نام مریم آروین وکیل نخبه سیرجانی )
خدیجه کشاورز
مهران کهن پور
احمد عالی‌نژاد
محمد ولی حیدربیگی
مسعود اکبر ابادی
سیران  محمد حسینی
خلیل خلیل پور
فاطمه میر احمدی
مصطفی دهباشی‌زاده
سیروس اخوان
اسماعیل عبدی
نادیا عنبری
سیدجلال مدبر
مهرزاد نکوروح

#حسین_رونقی #بیانیه #کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«برای آزادی ایرانمون ❤️🕊💚
برای کیانوشو لبهای دوخته ی حسین 💔🖤
برای بچه های اکباتانو، تمام زندانیان در بند ✌️»

vahidsilentofficial

#شاید_تلنگری_باشد #کیانوش_سنجری #حسین_رونقی #فاطمه_سپهری #نسرین_شاکرمی #ارشام_رضایی #توماج_صالحی #بچه‌های_اکباتان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادی از حسین عبدپناه، از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱

حسین عبدپناه، یکی از جان‌باختگان انقلاب ۱۴۰۱ در شهر سنندج است که نامش را کمتر شنیده‌ایم. او مردی با شوق و شاد بود. پدری ۷۰ ساله، خونگرم، مهربان، شوخ‌طبع و خوش‌صدا، ویدئوهای او نشان می‌دهند که چه انسان دلنشینی بود.

آقای عبدپناه پدر سه دختر و یک پسر و بازنشسته اداره راه و ترابری و در زمان خدمت کارش رانندگی بود. می‌گویند.آقای عبدپناه در دعوت به همکاری با نهادهای حکومتی گفته بود نان حکومت را نمی‌خورد چون مزه خون می‌دهد. او شب ۲۸ آبان همچون شب‌های دیگر به خیابان آمده بود تا همراه جوانان در برابر حاکمیت مستبد بایستد. به اطرافیانش گفته بود اگر شهید شوم مهم نیست، مهم این است که جوان‌ها از این ظلم نجات پیدا کنند. آن شب در مسکن مهر شهرک بهاران کاک حسین را با ضربات باتون و و سپس شلیک از فاصله نزدیک با گلوله‌های کشتند.
پیکرش را از بیمارستان دزدیدند و شبانه تنها با حضور تعداد کمی از اعضای خانواده دفن کردند. اعضای خانواده‌اش پس از کشته شدنش تحت فشار بودند.

یادش گرامی و جاودان

#حسین_عبدپناه #سنندج #مهسا_امینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«حسین نعمتی - بچه‌های اکباتان

زادهٔ ۱۳۷۷/۲/۱۵ و عکاس است.
حسین در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۱ بازداشت شد.
او پس از چندین هفته بازجویی و شکنجه در آگاهی، به زندان منتقل شد.
بعد از ماه‌ها زندان در بهمن‌ماه ۴۰۲ به قید وثیقه آزاد شد.
اما دوباره در آبان ۴۰۳ بدون هیچ دلیلی به‌دست مستشاران جدید پرونده به زندان منتقل شد.
برای حسین نعمتی بدون هیچ سند و مدرکی حکم قصاص صادر کرده‌اند.
جان یک بی‌گناه در خطر مرگ است.
حکم صادره قابلیت فرجام‌خواهی دارد و باید با تمام توان صدای #بچه_های_اکباتان باشیم.
او به هم‌صدایی ما نیاز دارد.
صدای بی‌گناهی #حسین_نعمتی باشیم.»

ekbatan_twitter

#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
توماج صالحی به دیدار حسین رونقی رفت و پس از ۱۹ روز حسین رونقی لب‌های دوخته‌اش را باز کرد.

روز گذشته در یک طوفان توییتری، تعداد زیادی از کاربران ضمن ابراز نگرانی بابت وضعیت سلامتی آقای رونقی، خواهان بارکردن لب‌های او و تداوم مسیر مبارزه با لب‌های باز شدند.

پیش از این بسیاری از فعالان مدنی و زندانیان سیاسی سابق و خانواده‌های دادخواه، خواهان پایان دادن به اعتصاب غذا شده بودند.
طبق خبرهای دریافتی مادر جاویدنام سعید زینالی در تماسی تلفنی با مادر حسین رونقی ضمن ابراز همدلی، خواهان خاتمه دادن به اعتصاب غذا شده بود.

حسین رونقی از ۱۹ روز پیش در اعتراض به عدم اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر جاویدنام کیانوش سنجری و با اعلام اینکه خواسته‌هایش خواسته‌های کیانوش است، لب‌هایش را دوخته و تنها مایعات و دارو مصرف می‌کرد.

او چندین بار در چند نقطه تهران، از جمله بلوار کشاورز و شهرک اکباتان اقدام به تحصن کرده بود که هر بار ساعاتی بازداشت شد.

#توماج_صالحی #حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دقایقی قبل حسین رونقی پس از دیدار توماج صالحی با او لب‌های دوخته‌اش را پس از ۱۹ روز باز کرد.

او همچنین دقایقی قبل، با انتشار این متن، بر تداوم مبارزه تا برچیدن بساط ظلم در ایران، تاکید کرد.

نوشته آقای رونقی به شرح زیر است:

از سکوت به عمل؛ ادامه خواهیم داد، زیرا هیچ اولویتی بالاتر از «ایران و مردمش» وجود ندارد.

لب‌های دوخته، فریاد علیه حکومتی بود که بیش از چهار دهه، پس از فاجعه‌ی ویرانگر پنجاه‌وهفت، کمر به ویرانی سرزمین غنی ایران بسته و زندگی، امنیت و رفاه را از ملت ایران سلب کرده است.

لب‌هایم را دوختم تا همان‌طور که کیانوش گفت: «شاید تلنگری باشد.» کیانوش از جانش گذشت تا رنج مردم ایران را آشکارتر کند. این اقدام او پیامی برای همگان داشت: «ما تا پای جان برای ایران ایستاده‌ایم.» او نه برای آزردن مردم، بلکه برای برانگیختن آگاهی و همبستگی گام برداشت. هدف او و هدف من از ادامه‌ی مسیر او به شکلی دیگر، هرگز آسیب به جامعه‌ای نبوده که روزانه با رنج‌ها و آسیب‌های بی‌شمار مواجه است؛ بلکه تلنگری بود به کسانی که می‌توانند تغییری ایجاد کنند اما گویی اولویت‌ها و بحران‌های جامعه ایران را به فراموشی سپرده‌ و نادیده می‌گیرند. مسئله من نبودم و نیستم؛ لب‌های دوخته، تلنگری برای یادآوری رنج‌های جامعه‌ای بود که هر روز در مقابل یک حکومت ظالم، درگیر سرکوب، فقر، مرگ و تقلا برای بقاست.

از همه‌ی آن‌هایی که در این روزهای سخت و سیاه، ترس را کنار گذاشتند و کنار هم ایستادیم و هم‌صدا شدیم، صادقانه ممنونم. هر کدام از شما به‌تنهایی نور امیدی برای ادامه‌ی این راه پرچالش و سخت هستید که یقین دارم به تحقق یافتن خواسته‌ی قلبی مشترک‌مان ختم خواهد شد.

این پایان نیست چون خاموشی کار من نیست.

به احترام رنج‌های مادر، پدر، خانواده‌، عزیزان و اطرافیانم و درخواست مردم شریفی که رنج‌مان با هم مشترک است، لب‌هایم را باز کردم. اما این پایان نیست. برای تحصن و حتی اعتصاب (اگر نیاز باشد) برمی‌گردم و تا جان در بدن دارم برای کشورم، خواست مردمم و خواست کیانوش که آزادی و آبادانی ایران است، خواهم جنگید و ادامه خواهم داد. فاطمه سپهری، آرشام رضایی و همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی باید آزاد شوند. این خواست عموم مردم ایران است. تصمیم من قاطع است: «سکوت نمی‌کنم چون خاموشی کار من نیست. حتی اگر جمهوری اسلامی مرا بازداشت کند یا حتی بکشد.» این راهی است که برای پایان دادن به سرکوب، تحقیر و پایمال کردن کرامت انسانی‌مان باید کنار هم طی کنیم. هر چند یک تن بودم، اما تنها نبودم و می‌دانم به‌زودی طغیان ما مردم کنار هم، بساط ظلم را برمی‌چیند.

پاینده ایران
زن، زندگی، آزادی


@Hosseinronaghi

#حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، بر سر مزار جاویدنام کیانوش سنجری حاضر شد و پرچم شیر و خورشید بر آن گذاشت و ضمن انتشار این تصاویر نوشت:

برای کیانوش...

اهل سر مزار رفتن نیستم، اما در این مدت کوتاه، چندین‌بار سر مزار کیانوش رفته‌ام. ساکت در گوشه‌ای ایستاده یا نشسته‌ام و پس از مدتی برگشته‌ام. هر بار غم بزرگی بر قلبم نشسته است. غمی که این روزها تبدیل به خشم شده است. خشمی که مرا به جنگیدن برای ایران ترغیب می‌کند. آن‌چنان‌که برای دوباره تپیدن قلب ایران، می‌جنگم و می‌ایستم، حتی اگر قلب من بایستد.

بوی عطری را حس می‌کنم و یاد کیانوش می‌افتم. آن روز در اتاق کیانوش نشسته بودیم، بلند شد، عطر ساواج را برداشت و روی خودش و در فضای اتاق اسپری کرد و گفت: «بوی مورد علاقه‌ام.» همان عطر را دارم، اما از آن روز، دیگر آن را نزده‌ام.

حرف‌های کیانوش را مرور می‌کنم. چقدر به آزادی ایران باور داشت. می‌گفت باید اصول و ارزش‌ها را حفظ کنیم، حتی اگر مخالف سیاسی باشیم. چقدر از دیسیپلین سیاسی و رفتاری می‌گفت. چه جان باارزشی داشت.

برای خواسته‌های او که آزادی ایران و زندانیان سیاسی-عقیدتی بود، تا جان دارم خواهم ایستاد. او همیشه از آزادی بیان و عقیده هر شهروند می‌گفت و یقین دارم که به آن خواهیم رسید.

کاش می‌توانستیم در مراسم خاکسپاری‌اش، پرچم ملی ایران را بر پیکرش بگذاریم و هم‌صدا با هم سرود «ای ایران» را برایش بخوانیم. امروز رفتم، پرچم ملی ایران (شیر و خورشید) را بر سر مزارش گذاشتم و قول دادم روزی، به‌زودی و در ایران آزادمان، مراسمی باشکوه به‌یاد او و همه جان‌باختگان راه آزادی و میهن برگزار خواهیم کرد. ایستاده‌ایم بر عهدی که بسته‌ایم.

@Hosseinronaghi

#کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #حسین_رونقی #نه_به_جمهورى_اسلامى #پرچم_شیروخورشید #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پرفورمنس سکوت» مقابل دادگاه لاهه، امروز ۱۰ /دسامبر/۲۰۲۴ همزمان با روز جهانی حقوق بشر.

به نام عدالت، به نام حق، به نام انسانیت و وجدان‌های بیدار.

امروز، در سکوتی پر از اعتراض و خشم فروخورده، مقابل دادگاه بین‌المللی لاهه ایستادیم تا فریاد بزنیم:
نه به اعدام، نه به گرفتن زندگی از جوانانی که هنوز می‌توانند به آینده،به زندگی امید داشته باشند.
ما به سهم خود، در برابر ظلم ایستاده‌ایم و هرآنچه در توان داریم برای زنده نگه‌داشتن امید و عدالت انجام می‌دهیم.

این مبارزه برای عدالت، برای کرامت انسانی، و برای آینده‌ای عاری از چرخه مرگ است.
برای #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی
#میلاد آرمون
#حسین_نعمتی،
#امیرمحمد_خوش‌اقبال
#علیرضا_برمرزپورناک
#علیرض_کفایی
#نوید_نجاران
و همه آنانی که هنوز حکم‌های اعدام‌شان اجرا نشده، ایستاده‌ایم.
امید زنده است، و جهان باید بداند: هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی نور خواسته‌مان برای زندگی، آزادی و شرافت انسانی را بگیرد.
ما صدای این جوانانیم، و تا آخرین نفس مبارزه خواهیم کرد.

#نه_به_اعدام
#بچه_های_اکباتان
#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
چند تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، در پیامی شب یلدا را به هموطنان شادباش گفتند و یلدا را نویدبخش پایان سیاهی و ظلمت و پیروزی نور بر تاریکی دانستند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

«به نام خداوند خورشید و ماه که دل را به نامش خرد داد راه،

با درود فراوان خدمت شما مردم شجاع، صبور و نیک‌سیرت ایران سرافراز.

هم‌میهنان گرامی، فرا رسیدن یلدا، این خجسته آیین و فرهنگ آریایی که به ما نوید پایان سیاهی و ظلمت و چیرگی نور و راستی را می‌دهد، از پس این دیوارهای ظلم و استبداد به شما شادباش می‌گوییم.

بر همگان هویدا است که نور بر تاریکی پیروز خواهد شد.

آزاد پیکری‌فرد
امیر اردستانی
حسین کوشکی‌نژاد
پرویز اکبری (مسعود)
میثم غلامی (آرین)

پاینده ایران و ایرانی

پاییز ۲۵۸۳ شاهنشاهی
زندان اوین»

#بیانیه #شب_یلدا #پرویز_اکبری #میثم_غلامب #حسین_کوشکی_نژاد #آزاد_پیکری_فرد #امیر_اردستانی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
عباس شنبه‌زاده، برادر زندانی سیاسی حسین شنبه‌زاده، پیامی از او به مناسبت شب یلدا به شرح زیر منتشر کرد:

برای کسی که از دیدن آسمون شب و نور ماه محرومه، هر شب، شب یلداست.
و شاید تنها خوبی حبس این باشه که «صحبت حکام، ظلمتِ شب یلداست» و این‌جا از این یک فقره هم خوشبختانه محرومیم.
خلوت دل نیست جای صحبت اَضداد
دیو - چو بیرون رود فرشته - درآید
یلدا مبارک
#حسین_شنبه‌زاده
یلدای ۱۴۰۳ - اوین

طرح از آیلین فلاح

#حسین_شنبه_زاده #شب_چله #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
این پدر و مادر سالمند، کمتر نام فرزندشان شنیده شده است. کمتر کسی آن‌ها را می‌شناسد.
آن‌ها مادر جاویدنام حسین کشاورز افشار از جان‌باختگان آبان ۹۸ هستند.

حسین متولد ۱۳۷۱/۷/۱۲ بود و در حالی که فقط ۳ روز از مراسم ازدواجش گذشته بود روز ۲۶ آبان ۹۸ در جریان اعتراضات شهر قدس به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، برادر جوانش "علی" نیز یک سال بعد بر اثر سکته قلبی درگذشت و در کنار او دفن شد.

این پدر و مادر مظلوم دو پسر جوان خود را از دست داده‌اند و غریبانه در شب یلدا به یاد آن‌ها تصاویرشان را در دست گرفته‌اند.

آدرس اینستاگرام مادر حسین کشاورز افشار:
mahbobeh._afshar

#حسین_کشاورز_افشار #دادخواهی #آبان۹۸ #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علی و حسین دو برادر بودند، حسین تازه ازدواج کرده بود و سه روز بعد از مراسم ازدواجش در ۲۶ آبان ۹۸ به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد. حسین کشاورز افشار از کشته‌شدگان شهر قدس بود، جایی که فرماندار فرمان آتش صادر کرده بود.
برادرش علی هم یک سال بعد سکته کرد، با آنکه بسیار جوان بود.
شادی و سرور یک خانواده تبدیل به عزا و ماتم شد و پدر و مادر سالمندی که با امید و آرزوهای بسیار و با تحمل سختی‌ها فرزندانشان را بزرگ کرده بودند، حالا به ماتم دو پسر خود نشسته‌اند.

ویدیو ساخته شبکه من و تو

آدرس اینستاگرام مادر حسین کشاورز افشار:
mahbobeh._afshar

#حسین_کشاورز_افشار #دادخواهی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته مراسم سالگرد جان‌باختن هموطنانمان در اثر شلیک موشک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری برگزار شد.

در این مراسم جمعی از خانواده‌های دادخواه خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و البته تعدادی از آسیب‌دیدگان هم حضور داشتند.
در این ویدیو می‌بینید که نادر ابراهیم‌بیگی، مصدوم از ناحیه هر دو چشم، پیام خانواده‌های دادخواه را بیان می‌کند.
«دادخواهی» فصل مشترک اقشار زیادی از مردم رنج‌کشیده ایران است که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد. درد مشترک آدم‌ها را به هم نزدیک می‌کند. همه زخم‌خورده یک حکومت جنایتکار هستیم و با هم خواهیم بود تا رسیدن به پیروزی.

ویدیو از استوری مهرداد آقافضلی، پدر جاویدنام یلدا آقافضلی

#دادخواهی #حسین_نادربیگی #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #هواپیمای_اوکراینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
وریا غفوری در کنار دادخواهان

صفحه اینستاگرام خانواده جاویدنام امیرمهدی فرخی‌پور، تصاویری از حضور وریا غفوری در کنار پدران دادخواه امیرمهدی فرخی‌پور، مهرداد آقافضلی و فرزین معروفی و دو تن از مصدومان چشم حسین نادربیگی و متین حسنی منتشر کرده است.


امیر مهدی فرخی‌پور چهار روز قبل از جشن تولد ۱۸ سالگی‌اش در تهران کشته شد؛ در روز پنجم مهر ماه ۱۴۰۱.

او سال یازدهم رشته گرافیک بود. سه سالی بود در کارگاه کفاشی و فروشگاه کیف و کفش پدرش کار می‌کرد. و علاقه زیادی هم به برق‌کاری داشت.

جمهوری اسلامی اصرار دارد که او در تصادف رانندگی کشته شده است.

اما خانواده‌اش می‌گویند شواهد کافی در دست دارند که نشان می‌دهد او به دست ماموران کشته شده؛ از جمله پیام‌هایی که او ساعتی پیش از کشته شدن برای دوست‌دخترش فرستاده بود.

#وریا_غفوری
#دادخواهی #چشم_برای_آزادی #متین_حسنی #حسین_نادربیگی #یلدا_آقافضلی #فرزین_معروفی #امیرمهدی_فرخی_پور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیامک اعظمی، برادر جاویدنام سپهر اعظمی، این ویدیو را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و نوشت:

« #حسین_نادربیگی که بینایی هر دو چشمش را از دست داده‌ بود
اما با خنده‌هایش پیام امید و زندگی می‌دهد

برای دیدن حقیقت احتیاجی به دیدن نیست چون با چشم بسته هم میشه نورِ حقیقت رو دید
تنها باید باور داشته باشیم
که بهار نزدیکه
و هیچگاه دست همدیگر رها نکنیم
(ماهمدیگر داریم)»

#سپهر_اعظمی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام محمود احمدی ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«به رسم نیاکانمان بار دیگر پنج شنبه ۱۱/۱۱/۱۴۰۳

کنار قبر خالی از پیکر برادرم، مادرم با چادری که دوسال گره‌اش رو باز نکرده و دو سال نوحه همیشگی‌اش نوحه بی‌کسی و بی‌کفنی پست
صدای گریه‌های مادرم غمگین‌ترین و
دل‌خراش‌ترین صداست چرا که هر پنج شنبه شما در کنار سنگی سرد
ما در کنار قبری خالی و لباسی که جای پیکر خاک شد

حتی غممون هم با هم فرق داره.........»

ـ پس از کشته‌شدن #کیان_پیرفلک ، سرکوبگران این سناریو را ساختند که این جوانان مبارز ایذه بودند که به ماشین پدر کیان تیراندازی کرده‌اند، ادعایی که همه خانواده‌های دادخواه و شاهدان رد کرده‌اند. به تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۱ نیروهای حکومتی به روستای پرسوراخ حمله کرده؛ #محمود_احمدی و #حسین_سعیدی را به رگبار بستند. پیکر آن‌ها را با خود برده و تا کنون به خانواده‌های ایشان تحویل نداده‌اند.
محمود و حسین، همان جوانمردانی بودند که پیکر جاویدنام #حامد_سلحشور را از خاک بیرون کشیده و به خانواده وی تحویل دادند و این‌گونه خانواده توانستند حامد را در زادگاهش با رعایت رسم و رسوم معمول به خاک بسپارند.
خانواده محمود اما، لباس‌های جگرگوشه‌اشان را به جای پیکرش، دفن کرده‌اند.

ربودن پیکر کشته‌شدگان و اجازه ندادن ساخت آرامگاه و عزاداری برای کشته‌شدگان، ستم مضاعفی است که رژیم بر خانواده‌های کشته‌شده‌ها روا می‌دارد.

#محمود_احمدی
#ایذه #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عباس، برادر حسین شنبه‌زاده، زندانی سیاسی، پس از ملاقات با برادرش، در شبک اکس نوشت:

«حسین این را داد و گفت: «می‌گویند اگر هزار درنای کاغذی بسازی، به آرزویت می‌رسی. روزی یک درنای کاغذی می‌سازم تا روز هزارم به تنها آرزویم برسم: آزادی!»

‏۱۶ بهمن ۱۴۰۳
‏زندان اوین
‏‌ #زندانی_نقطه⁩ »

حسین شنبه‌زاده، ویراستار و فعال فضای مجازی است که در اردی‌بهشت‌ماه سال جاری، زیر پست حساب کاربری خامنه‌ای در شبه اکس، تنها یک «.» گذاشت. این نقطه در همان زمان بیش از ۱۷ هزار لایک گرفت درحالی‌که پست حساب کاربری خامنه ای تا زمان بازداشت شنبه‌زاده فقط ۸۲۰۰ لایک دریافت کرده بود.

او مدتی بعد از درج این «.» بازداشت شد و مجموعا به ۱۲ سال حبس که ۵ سال آن به عنوان مجازات اشد قابل اجراست، محکوم شد.

#حسین_شنبه_زاده
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech