🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻دِرام= Drame، اندوهبار، اندوه، زیستواره
🔻دِراماتیک= Dramatic ،Dramatique، زیستواریک
🔻مِلودِرام= Melodrame، خُنیاوَشت
🔺زیستواره(درام) نمایشنامه یا داستانی است که دستمایهی آن غمانگیز و شادیبخش باشد (فرهنگ #دهخدا)
🔺خُنیاوَشت(مِلودِرام) نمایش یا داستانِ همراه با خُنیا(موسیقی)، وَشت(رقص) و آواز است که پایان بدی نداشته باشد(فرهنگ دهخدا)
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#درام #دراماتیک #ملودرام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻دِرام= Drame، اندوهبار، اندوه، زیستواره
🔻دِراماتیک= Dramatic ،Dramatique، زیستواریک
🔻مِلودِرام= Melodrame، خُنیاوَشت
🔺زیستواره(درام) نمایشنامه یا داستانی است که دستمایهی آن غمانگیز و شادیبخش باشد (فرهنگ #دهخدا)
🔺خُنیاوَشت(مِلودِرام) نمایش یا داستانِ همراه با خُنیا(موسیقی)، وَشت(رقص) و آواز است که پایان بدی نداشته باشد(فرهنگ دهخدا)
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#درام #دراماتیک #ملودرام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌠 استوره رازآلود است
استوره رازآلود است. باشندگان سپنجی را آن توان نیست تا رازِ استوره بگشایند. سخنسُرا نیز تا آنجا که با استوره همآماج است از راز میگوید نه از گشودن راز. راز سپیدی موی زال را نمیتوان با خِرد گشود. هر تارِ موی زال با زبانی ناآشنا و مینوی از پیریِ زمان میگوید. استوره همان پرِ سیمرغ است. استوره پشمینهای است بر تن در دالانهای سرد هستی. استوره هم سِپر است هم ژوبین در جهانی که هر دَم با آدمی سرِ ستیز دارد. استوره بیآغاز و بیفرجام است. استوره همآشیان زمان است. نه آن شبی که تهمینه پریوَشانه با رستم هماغوشی میکند، میگذرد؛ و نه آن دَمِ دریده شدن بَرِ سهراب با سبک تیغِ رستم. زمان بر استوره نمیگذرد. تاریخ میمیرانَد، استوره رویین تن است. همهی زنانِ تاریخ میمیرند، گردآفرید میماند. استوره است که مهر را بالای البرز مینشانَد، به او ده هزار چشم میبخشد و نگاهبان سرزمینهای آریاییاش میسازد. خدایان در سپهرِ استوره است که جاودانه میزیند. با استوره است که مهر و کین چم مییابد. با استوره است که چمِ سرزمین، میهن، درفش، جنگ و آشتی را درمییابیم. در پناه استوره است که آغاز و فرجامِ زندگیِ رازآلود سپری میگردد. جهانِ بیاستوره، شورهزاری ست که دیگر کس در آن نتوانَد زیست. استوره رازآلود است چراکه پژواکِ راستینِ زندگی ست.
#خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🌠 @AdabSar
استوره رازآلود است. باشندگان سپنجی را آن توان نیست تا رازِ استوره بگشایند. سخنسُرا نیز تا آنجا که با استوره همآماج است از راز میگوید نه از گشودن راز. راز سپیدی موی زال را نمیتوان با خِرد گشود. هر تارِ موی زال با زبانی ناآشنا و مینوی از پیریِ زمان میگوید. استوره همان پرِ سیمرغ است. استوره پشمینهای است بر تن در دالانهای سرد هستی. استوره هم سِپر است هم ژوبین در جهانی که هر دَم با آدمی سرِ ستیز دارد. استوره بیآغاز و بیفرجام است. استوره همآشیان زمان است. نه آن شبی که تهمینه پریوَشانه با رستم هماغوشی میکند، میگذرد؛ و نه آن دَمِ دریده شدن بَرِ سهراب با سبک تیغِ رستم. زمان بر استوره نمیگذرد. تاریخ میمیرانَد، استوره رویین تن است. همهی زنانِ تاریخ میمیرند، گردآفرید میماند. استوره است که مهر را بالای البرز مینشانَد، به او ده هزار چشم میبخشد و نگاهبان سرزمینهای آریاییاش میسازد. خدایان در سپهرِ استوره است که جاودانه میزیند. با استوره است که مهر و کین چم مییابد. با استوره است که چمِ سرزمین، میهن، درفش، جنگ و آشتی را درمییابیم. در پناه استوره است که آغاز و فرجامِ زندگیِ رازآلود سپری میگردد. جهانِ بیاستوره، شورهزاری ست که دیگر کس در آن نتوانَد زیست. استوره رازآلود است چراکه پژواکِ راستینِ زندگی ست.
#خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🌠 @AdabSar
✂️💭 شما گوناگونیِ گوارا و پرمایهی پایانناپذیرِ گیتی را میستایید. از گل سرخ نمیخواهید بوی بنفشه بدهد. پس چرا روان آدمی، این ارزشمندترین دارایی، باید تنها به یک گونه هستی داشته باشد؟
من شوخ هستم ولی دادیک (قانون) به من دستور میدهد که نرمشناپذیر بنویسم. من بیپروا هستم ولی رَستَک (قانون) به من فرمان میدهد تا در نوشتن باسپاد (محافظهکار) باشم.
خاکستری! خاکستری تنها رنگ آیینی آزادی است.
هر چکه شبنمی که خورشید بر آن میتابد با بازیِ پایانناپذیر رنگها میدرخشد ولی خورشید مینوی (معنوی) با همهی گونهگونی آدمیان و همهی آنچه که شید (نور) آن را باز میتاباند باید خاکستری را تنها رنگ آیینی را بسازد!
دیسهی سرشتین (شکل ذاتی) روان سرخوشی و شید است ولی شما سایه را به تنها نمود (تجلی) درخور دگراندهاید (تبدیل کردهاید)؛ بر جان باید جامهی سیاه پوشاند هرچند در میان گلها نمیتوان گل سیاه یافت!
گوهرِ جان همیشه راستین است ولی شما از این سرشت چه میسازید؟ فروتنی یا سرخوردگی؟
گوته میگوید تنها واماندگان سرخورده هستند و شما میخواهید روان را چنین هَستار (موجود) بیسروپایی گردانید!
✍ «کارل مارکس»
برگردان به #پیام_پارسی : «ادبسار»
پینوشت: کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۸۷ خورشیدی روز سیزدهم آذر را به نام روز پیکار با سخنبُری (سانسور) برگزید.
✂️💭 @AdabSar
من شوخ هستم ولی دادیک (قانون) به من دستور میدهد که نرمشناپذیر بنویسم. من بیپروا هستم ولی رَستَک (قانون) به من فرمان میدهد تا در نوشتن باسپاد (محافظهکار) باشم.
خاکستری! خاکستری تنها رنگ آیینی آزادی است.
هر چکه شبنمی که خورشید بر آن میتابد با بازیِ پایانناپذیر رنگها میدرخشد ولی خورشید مینوی (معنوی) با همهی گونهگونی آدمیان و همهی آنچه که شید (نور) آن را باز میتاباند باید خاکستری را تنها رنگ آیینی را بسازد!
دیسهی سرشتین (شکل ذاتی) روان سرخوشی و شید است ولی شما سایه را به تنها نمود (تجلی) درخور دگراندهاید (تبدیل کردهاید)؛ بر جان باید جامهی سیاه پوشاند هرچند در میان گلها نمیتوان گل سیاه یافت!
گوهرِ جان همیشه راستین است ولی شما از این سرشت چه میسازید؟ فروتنی یا سرخوردگی؟
گوته میگوید تنها واماندگان سرخورده هستند و شما میخواهید روان را چنین هَستار (موجود) بیسروپایی گردانید!
✍ «کارل مارکس»
برگردان به #پیام_پارسی : «ادبسار»
پینوشت: کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۸۷ خورشیدی روز سیزدهم آذر را به نام روز پیکار با سخنبُری (سانسور) برگزید.
✂️💭 @AdabSar
عشق او ما را گرفت از چنگ ديگر دلبران
تن برون برديم از اين ميدان ولی جان باختيم
#محتشم_کاشانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
عشق او ما را گرفت از چنگ ديگر دلبران
تن برون برديم از اين ميدان ولی جان باختيم
#محتشم_کاشانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بمان خرم ای خاک مینوسرشت
که در چشم ما خوشتری از بهشت
تو را از دل و جان پرستندهایم
روان را به مهر تو آکندهایم
#رهی_معیری
#چکامه_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
بمان خرم ای خاک مینوسرشت
که در چشم ما خوشتری از بهشت
تو را از دل و جان پرستندهایم
روان را به مهر تو آکندهایم
#رهی_معیری
#چکامه_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
📜 حکم انتصاب دکتر ... به سمت رییس مرکز مطالعات مبدلهای حرارتی امضا شد.
🖋📖 #برگردان_به_پارسی
📜 دستورنامهی بَرگُماری* دکتر* ... به فَرنِشینی پژوهشگاه واگَردانهای گرمایی پاینام/دستینه شد.
📜 پینوشت:
* بَرگُماری (انتصاب) در برابر برکناری است.
* واژهی اروپایی «دکتر» با واژهی ایرانی «دستور» و تازی «وزیر» همریشه است.
✍ #حمیدرضا_طلایی
✒️📜 @AdabSar
🖋📖 #برگردان_به_پارسی
📜 دستورنامهی بَرگُماری* دکتر* ... به فَرنِشینی پژوهشگاه واگَردانهای گرمایی پاینام/دستینه شد.
📜 پینوشت:
* بَرگُماری (انتصاب) در برابر برکناری است.
* واژهی اروپایی «دکتر» با واژهی ایرانی «دستور» و تازی «وزیر» همریشه است.
✍ #حمیدرضا_طلایی
✒️📜 @AdabSar
به فرهنگ یازد کسی کش خرَد
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ای سرزمین!
کدام فرزندان
در کدام روزگار
تو را آزاد، آباد و سربلند
با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر ما ایران!
جان زخمی تو
در کدام روز هفته بِه شدنی است؟
چشمان ما به راه بهروزی تو سپید شد
ای ما پیشکش رستگاری تو!
#محمود_دولت_آبادی
برگردان شده به #پیام_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
ای سرزمین!
کدام فرزندان
در کدام روزگار
تو را آزاد، آباد و سربلند
با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر ما ایران!
جان زخمی تو
در کدام روز هفته بِه شدنی است؟
چشمان ما به راه بهروزی تو سپید شد
ای ما پیشکش رستگاری تو!
#محمود_دولت_آبادی
برگردان شده به #پیام_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خشن= تندخو، سخترو، درشترو، ستیزهجو، خشمگین، ناهموار، ناهنجار، ناتراشیده، پَرغونه، زُفت، کدر(مانیک بنیادین)
🔻خشونت= درشتی، درشتخویی، درشترویی، تندخویی، سخترویی، ستیزهجویی، خشمگینی، پرخاشگری، بدرفتاری
✍نمونه:
🔺با خشونت و اخلاقهای خشن چگونه مقابله کنیم؟
با تندخویی و رفتارهای تندخویانه چگونه رویارویی کنیم؟
🔺خشونت در رابطه از کجا میآید؟
پرخاشگری در پیوند از کجا میآید؟
🔺برخورد خشونتآمیزی داشت=
برخورد ستیزهجویانهای داشت
🔺شخص خشنی است=
آدم خشمگینی است
تَنوم درشترویی است
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خشن #خشونت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻خشن= تندخو، سخترو، درشترو، ستیزهجو، خشمگین، ناهموار، ناهنجار، ناتراشیده، پَرغونه، زُفت، کدر(مانیک بنیادین)
🔻خشونت= درشتی، درشتخویی، درشترویی، تندخویی، سخترویی، ستیزهجویی، خشمگینی، پرخاشگری، بدرفتاری
✍نمونه:
🔺با خشونت و اخلاقهای خشن چگونه مقابله کنیم؟
با تندخویی و رفتارهای تندخویانه چگونه رویارویی کنیم؟
🔺خشونت در رابطه از کجا میآید؟
پرخاشگری در پیوند از کجا میآید؟
🔺برخورد خشونتآمیزی داشت=
برخورد ستیزهجویانهای داشت
🔺شخص خشنی است=
آدم خشمگینی است
تَنوم درشترویی است
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#خشن #خشونت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی ▪️ شَیّان = از پارسی شیان، siyan، شاد و یاری دهنده، داروی خون سیاووشان ▫️ شَیداره = از پارسی شادِریان، جامهی پُرنگار و گرانبهای بانوان، شاتور، بالاپوش زنان، چادر، جامهای که بر روی گردن میپوشند ▪️ شیذَقان = بنگرید…
🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی
▪️صابون = از پارسی سابون، سابیدن، ساباندن
▫️ صاج = از پارسی saj ساج، گیلکی، تبرستانی، نان تابه، پهنهای آهنی برای نانپزی
▪️ صاخِره = از پارسی ساغر sayar پیالهی شرابخوری
▫️ صادّه = از پارسی ساده sade بیآرایش
▪️ صارُوج = از پارسی saru، ساروگ، همان آهک است که با سفیدهی تخم مرغ و چیزهای دیگر درآمیزند
▫️ صاغَر، صاغرهْ = از پارسی ساغر، پیاله، جام، ساتگی
▪️ صاق = از پارسی ساگ sag، بخشی از اندام مچ پا تا زانو
▫️ صایح = از پارسی سایه saye، از اوستایی sao-ya
▪️ صاهور = از پارسی شاهورد، هاله ماه، شایوَرد، سابوَد، خَرمَن ماه
▫️ صباغ = از پارسی سِباغ، نان خوروش، رنگ
▪️ صَبَث = از پارسی سَبَد
▫️ صبَر = از پارسی سبَر، شبَر، اَدوی، شبیار، گیاهی دارویی
▪️ صبِهبَد = از پارسی سپهبُد
▫️ صَت از پارسی سد (صد)، اوستایی sata، این واژه در زبان تازی ریشه ندارد ولی در اوستایی کاربرد فراوان دارد satayanaبه مانیک یکسد بار و satayare که پیوندی است از سد و سال
▪️ صُتُیّه = از پارسی چاتو، تناب دار زدن، چادر و جامهی یمنی
▫️ صِدی، صدا = از پارسی سدا (آواز، بانگ، وَنگ)، دنگ
▪️صَدَق = از پارسی سَدَه، شمارهی ۱۰۰
▫️ صِدّیق = از پارسی سدیگ، راست گوی، از پایههای پنجگانهی دین مانی
▪️ صراط = از پارسی سَرات، پلی بین بهشت و دوزخ، راه، گُدار
🔲 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🔲 @AdabSar
▪️صابون = از پارسی سابون، سابیدن، ساباندن
▫️ صاج = از پارسی saj ساج، گیلکی، تبرستانی، نان تابه، پهنهای آهنی برای نانپزی
▪️ صاخِره = از پارسی ساغر sayar پیالهی شرابخوری
▫️ صادّه = از پارسی ساده sade بیآرایش
▪️ صارُوج = از پارسی saru، ساروگ، همان آهک است که با سفیدهی تخم مرغ و چیزهای دیگر درآمیزند
▫️ صاغَر، صاغرهْ = از پارسی ساغر، پیاله، جام، ساتگی
▪️ صاق = از پارسی ساگ sag، بخشی از اندام مچ پا تا زانو
▫️ صایح = از پارسی سایه saye، از اوستایی sao-ya
▪️ صاهور = از پارسی شاهورد، هاله ماه، شایوَرد، سابوَد، خَرمَن ماه
▫️ صباغ = از پارسی سِباغ، نان خوروش، رنگ
▪️ صَبَث = از پارسی سَبَد
▫️ صبَر = از پارسی سبَر، شبَر، اَدوی، شبیار، گیاهی دارویی
▪️ صبِهبَد = از پارسی سپهبُد
▫️ صَت از پارسی سد (صد)، اوستایی sata، این واژه در زبان تازی ریشه ندارد ولی در اوستایی کاربرد فراوان دارد satayanaبه مانیک یکسد بار و satayare که پیوندی است از سد و سال
▪️ صُتُیّه = از پارسی چاتو، تناب دار زدن، چادر و جامهی یمنی
▫️ صِدی، صدا = از پارسی سدا (آواز، بانگ، وَنگ)، دنگ
▪️صَدَق = از پارسی سَدَه، شمارهی ۱۰۰
▫️ صِدّیق = از پارسی سدیگ، راست گوی، از پایههای پنجگانهی دین مانی
▪️ صراط = از پارسی سَرات، پلی بین بهشت و دوزخ، راه، گُدار
🔲 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🔲 @AdabSar
۲۱ آذر ۱۳۲۵ روز رهایی آذرآبادگان، روزی بود که یگانهای ارتش ایران در میان شور و شادی مردم به تبریز و ارومیه پای نهادند و استانهای بالایی ایران را از چنگ استالین و مزدورانش بیرون آوردند.
۲۱ آذر روز جشن میهنی نامگذاری شد و از سال ۱۳۲۵ همهساله در آن روز به یاد رهایی #آذرآبادگان و بازگرداندن آن به سرزمین مادری جشن گرفته شد. نه تنها ایرانیان باید پیوسته به یاد این روز باشند که همهی کشورهای آزادهی جهان نیز بایستی این رویداد بزرگ را به یاد سپرده و فراموش ننمایند.
💚🤍♥️ @AdabSar
۲۱ آذر ۱۳۲۵ روز رهایی آذرآبادگان، روزی بود که یگانهای ارتش ایران در میان شور و شادی مردم به تبریز و ارومیه پای نهادند و استانهای بالایی ایران را از چنگ استالین و مزدورانش بیرون آوردند.
۲۱ آذر روز جشن میهنی نامگذاری شد و از سال ۱۳۲۵ همهساله در آن روز به یاد رهایی #آذرآبادگان و بازگرداندن آن به سرزمین مادری جشن گرفته شد. نه تنها ایرانیان باید پیوسته به یاد این روز باشند که همهی کشورهای آزادهی جهان نیز بایستی این رویداد بزرگ را به یاد سپرده و فراموش ننمایند.
💚🤍♥️ @AdabSar
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
آه ! آن روز که دادم به تو آیینهی دل
از تو این سنگدلیها به گمانم نرسید
#شفیعی_کدکنی
#چکامه_پارسی
@AdabSar 🌙
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
آه ! آن روز که دادم به تو آیینهی دل
از تو این سنگدلیها به گمانم نرسید
#شفیعی_کدکنی
#چکامه_پارسی
@AdabSar 🌙
٨٠ سال از درگذشت «میرزا حسن رشدیه» از چهرههای برجستهی آغاز آموزش نوین در ایران میگذرد.
رشدیه نخستین آموزشگاههای نوین را در تبریز، مشهد، گومِس (قم) و پیش از ایران در تفلیس و ایروان بنیاد نهاد. او دومین آموزشگاه نوین پس از «دارالفنون» را هم در تهران برپا کرد. ولی همهی این آموزشگاهها بیشتر با تازِش و تاراج زیانبار و خونین باسپادان (محافظهکاران)، گروههایی از دینآموزانِ هیربَدستانها ( طلبههای حوزههای علمیه) و بروننگران (قشریون) ویران میشدند ولی رشدیه از کارش دست برنمیداشت و برای نمونه در تبریز هفتبار از نو آموزشگاه باز کرد.
رشدیه از خانوادهای مینوی (روحانی) برخاسته بود ولی بهجای رفتن به هیربَدستان، در بیروت، استانبول و قاهره در آموزشگاههای نوین خاوری (غربی) آموزش میدید. در ایران بر سر راهاندازی آموزش نوین دست و پایش تیر خورد و شکست. در گرماگرم نبرد بر سر دستوری (مشروطه) نیز از هّموّندانِ برتر (اعضای ارشد) انجمن میکده، از گروههای آزادیخواه زمان بود.
بازنویسی به پارسی: #مجید_دری
#پیام_پارسی
فرتور: آموزشگاه رشدیه در تبریز
✨ @AdabSar
٨٠ سال از درگذشت «میرزا حسن رشدیه» از چهرههای برجستهی آغاز آموزش نوین در ایران میگذرد.
رشدیه نخستین آموزشگاههای نوین را در تبریز، مشهد، گومِس (قم) و پیش از ایران در تفلیس و ایروان بنیاد نهاد. او دومین آموزشگاه نوین پس از «دارالفنون» را هم در تهران برپا کرد. ولی همهی این آموزشگاهها بیشتر با تازِش و تاراج زیانبار و خونین باسپادان (محافظهکاران)، گروههایی از دینآموزانِ هیربَدستانها ( طلبههای حوزههای علمیه) و بروننگران (قشریون) ویران میشدند ولی رشدیه از کارش دست برنمیداشت و برای نمونه در تبریز هفتبار از نو آموزشگاه باز کرد.
رشدیه از خانوادهای مینوی (روحانی) برخاسته بود ولی بهجای رفتن به هیربَدستان، در بیروت، استانبول و قاهره در آموزشگاههای نوین خاوری (غربی) آموزش میدید. در ایران بر سر راهاندازی آموزش نوین دست و پایش تیر خورد و شکست. در گرماگرم نبرد بر سر دستوری (مشروطه) نیز از هّموّندانِ برتر (اعضای ارشد) انجمن میکده، از گروههای آزادیخواه زمان بود.
بازنویسی به پارسی: #مجید_دری
#پیام_پارسی
فرتور: آموزشگاه رشدیه در تبریز
✨ @AdabSar
اگر نیستت چیزْ لَختی بوَرز
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻فلاسک، Flask، Flasque:
- فِلِشک(از دید آوایی به «فلاسک» نزدیک است و بهتر در یاد میماند)
- دمابان
- آبدان
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#فلاسک #Flasque #Flask
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻فلاسک، Flask، Flasque:
- فِلِشک(از دید آوایی به «فلاسک» نزدیک است و بهتر در یاد میماند)
- دمابان
- آبدان
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#فلاسک #Flasque #Flask
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
☀️ پیدایش شب چله و نبرد با اهریمن بد کنش
☀️ شب چله درازترین شب سال و نخستین شبِ زمستان و از گرامیترین جشنها نزد ایرانیان است. جشن #چله جشن بزرگداشت «ایزد مهر» است. «مهر» یا «میترا» یکی از ایزدان زردشتی و نامش برابر با دوستی و پیمان است و خورشید نیز نماد اوست. جایگاه مهر که نگهبان پیمان و دوستی است چنان والاست که یکی از بخشهای اوستا، «مهریشت»، در ستایش اوست.
☀️ به شب چله #یلدا هم میگویند. یلدا به مانک «زایش» است. چون این شب، شب زایش ایزد مهر یا میترا به شمار میآمده است. نام آن شب چله است، چرا که نشاندهندهی آغازِ چلهی بزرگ است. آنچه از آیینهای شب چله یا شب یلدا میان همهی ایرانیان بر جای مانده است شبنشینی در این درازترین شب سال است. در این شب، میوههای پاییزی همچون انار و خرمالو و هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زینتبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است.
☀️ انگیزهی آفرینش شادی، برپایهی نبیک پارسیگ (کتاب پهلوی) بُندَهش (= آغاز آفرینش) این است که اهورامزدا شادی را آفرید تا مردمان بتوانند آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند. واژگونهی آن، اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد. با چنین نگرشی ایرانیان شب چله را هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند و از آنجا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد، این خوانِ خوراکی و میوه پرشگون بودند و نشانهای است از اینکه با آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود.
☀️ در این میان گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از رزمهای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدینگونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا بیستم اسپندماه دنباله دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است. نویدبخش از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها.
☀️ در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در کرمان که بیشینهی مردم تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که کارن (قارون) در نمای هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم شمشِ زر میشود و آنان را از تهیدستی میرهاند. گفتنی است که در روزگاران گذشته برخی از مردم به این امید چلهنشینی میکردند که قارون به دیدنشان بیاید و به پاسِ این چلهنشینی شمش زرین به آنان بدهد. این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور آبشخوری یکسان دارند.
☀️ در شب چله در بخشهایی از آذربایجان دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در خوی و شهرهای دیگرش پشمک میبرند و این شاید به شوند همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای خراسان خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش است.
☀️ در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیها (مسیح) گفته شده است که یلدا واژهای سریانی است به مانک (میلاد) تازی و چون شب یلدا را با زایش مسیها برابر میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. جشن زایش مسیها (نوئل) که در ۲۵ دسامبر نگاشته شده، برابر پژوهش جویندگان و در بنیاد جشن پیدایش میترا (مهر) بوده که ترساییان (مسیحیان) در سدهی چهارم ترسایی(میلادی) آن را روز زادن عیسا گذاشتهاند. سُرایندگان زلف یار و همچنین روز دوری را از دید سیاهی و درازی بدان همانند کنند و از سرودههای برخی از چامهسرایان مانند سنایی و امیرمعزی پیوند بین مسیها و شب چله دریافت میشود.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
☀️ بازخَنها (منابع):
۱- آیینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، ۳۰ آذر ۱۳۹۵، «محمد عجم»
۲- نامه سال ۲۰۰۷ بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو برای نگاشتن شب چله در میراث معنوی جهانی
۳- روزنامهی مردم سالاری يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
۴- همنشین بهار: شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی
۵- آیینهای یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال، مجله دریای پارس
۶- راهنمای زمانِ جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان «رضا مرادی غیاثآبادی»
☀️ @AdabSar
☀️ شب چله درازترین شب سال و نخستین شبِ زمستان و از گرامیترین جشنها نزد ایرانیان است. جشن #چله جشن بزرگداشت «ایزد مهر» است. «مهر» یا «میترا» یکی از ایزدان زردشتی و نامش برابر با دوستی و پیمان است و خورشید نیز نماد اوست. جایگاه مهر که نگهبان پیمان و دوستی است چنان والاست که یکی از بخشهای اوستا، «مهریشت»، در ستایش اوست.
☀️ به شب چله #یلدا هم میگویند. یلدا به مانک «زایش» است. چون این شب، شب زایش ایزد مهر یا میترا به شمار میآمده است. نام آن شب چله است، چرا که نشاندهندهی آغازِ چلهی بزرگ است. آنچه از آیینهای شب چله یا شب یلدا میان همهی ایرانیان بر جای مانده است شبنشینی در این درازترین شب سال است. در این شب، میوههای پاییزی همچون انار و خرمالو و هندوانه و سیب و بِه و انگورهای آویخته، زینتبخشِ خوانِ شب چلهاند. نهادن این میوهها بر خوان شب چله «مَیَزد» نام دارد که پیشکشی است به اهورامزدا. ایرانیان به گردِ این خوان به شادی مینشینند.
شادی بنیادِ جشنهای ایرانی است.
☀️ انگیزهی آفرینش شادی، برپایهی نبیک پارسیگ (کتاب پهلوی) بُندَهش (= آغاز آفرینش) این است که اهورامزدا شادی را آفرید تا مردمان بتوانند آمیختگی نیکی و بدی زندگی را تاب آورند. واژگونهی آن، اندوه و زاری اهریمنی است و ناخرسندی اهورامزدا را در پی دارد. با چنین نگرشی ایرانیان شب چله را هر چند اهریمنِ بدکنش در آن میتازد به شادی و خوشی و پایکوبی سپری میکنند و مینوشند و گفتوگو میکنند و از آنجا که با این شب زمستان آغاز میشود و میوهای هم دیگر پرورش نمییابد، این خوانِ خوراکی و میوه پرشگون بودند و نشانهای است از اینکه با آمدن زمستان باز هم خوان و خانهی ایرانیان پرمیوه و پرخوراک خواهد بود.
☀️ در این میان گاهی مادربزرگها داستانهای شیرین روزگاران گذشته را برای خانواده بازگو میکنند و پدربزرگ یا سالخوردهای دیگر بخشهایی از شاهنامهی فردوسی را میخواند و از رزمهای پهلوانی و سرفرازی و آزادیخواهی ایرانیان سخن میگوید.
ایرانیان بدینگونه به پیشباز «چلهی بزرگ» میروند که از یکم دی آغاز میشود و دهم بهمن به سر میآید. در این چهل روز سرما استخوانسوز میشود و پس از آن «چلهی کوچک» فرامیرسد که تا بیستم اسپندماه دنباله دارد و در آن سرما رو به کاستی میرود و نویدبخش فرارسیدن بهار است. نویدبخش از میان رفتن سرما و شکفتن شکوفهها.
☀️ در شهرستانهای ایران آیینهای شب چله گستردگی بیشتری دارند. در کرمان که بیشینهی مردم تا بامداد بیدار میمانند بر این باورند که کارن (قارون) در نمای هیزمشکنی که پشتهای از هیزم بر دوش دارد به خانهی نیکوکارانِ بیچیز میرود و هیزمی به آنان میدهد و آن هیزم شمشِ زر میشود و آنان را از تهیدستی میرهاند. گفتنی است که در روزگاران گذشته برخی از مردم به این امید چلهنشینی میکردند که قارون به دیدنشان بیاید و به پاسِ این چلهنشینی شمش زرین به آنان بدهد. این باور یادآورِ بابانوئل در کریسمس است و کاری که او در این روزها انجام میدهد و این نشاندهندهی آن است که این دو باور آبشخوری یکسان دارند.
☀️ در شب چله در بخشهایی از آذربایجان دختری که شوهر کرده است خانوادهاش برای او پیشکشی میفرستند. در خوی و شهرهای دیگرش پشمک میبرند و این شاید به شوند همانندی پشمک به برف زمستانی باشد.
در روستاهای خراسان خانوادهی پسری که تازه زن گرفته است برای دختر پیشکش میفرستند. این آیینهای فرستادن پیشکشی در خراسان و آذربایجان نشانگر پیوندِ این شب با زایش است.
☀️ در فرهنگ دهخدا دربارهی پیوند شب یلدا با زایش مسیها (مسیح) گفته شده است که یلدا واژهای سریانی است به مانک (میلاد) تازی و چون شب یلدا را با زایش مسیها برابر میکردهاند از این رو بدین نام نامیدهاند. جشن زایش مسیها (نوئل) که در ۲۵ دسامبر نگاشته شده، برابر پژوهش جویندگان و در بنیاد جشن پیدایش میترا (مهر) بوده که ترساییان (مسیحیان) در سدهی چهارم ترسایی(میلادی) آن را روز زادن عیسا گذاشتهاند. سُرایندگان زلف یار و همچنین روز دوری را از دید سیاهی و درازی بدان همانند کنند و از سرودههای برخی از چامهسرایان مانند سنایی و امیرمعزی پیوند بین مسیها و شب چله دریافت میشود.
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
☀️ بازخَنها (منابع):
۱- آیینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، ۳۰ آذر ۱۳۹۵، «محمد عجم»
۲- نامه سال ۲۰۰۷ بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو برای نگاشتن شب چله در میراث معنوی جهانی
۳- روزنامهی مردم سالاری يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
۴- همنشین بهار: شبِ یَلدا و انقلابِ زمستانی
۵- آیینهای یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال، مجله دریای پارس
۶- راهنمای زمانِ جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان «رضا مرادی غیاثآبادی»
☀️ @AdabSar
چو مهر میهنات افروز گردد
شب یلدای میهن روز گردد
رسد دوران اهریمن به پایان
سپیدی چیره و پیروز گردد
#شاهین_سپنتا
#یلدا #چله
#چکامه_پارسی
🔥 @AdabSar
چو مهر میهنات افروز گردد
شب یلدای میهن روز گردد
رسد دوران اهریمن به پایان
سپیدی چیره و پیروز گردد
#شاهین_سپنتا
#یلدا #چله
#چکامه_پارسی
🔥 @AdabSar
☀️🍉 شب چله، آیینی که از فراز و فرود هزارهها گذر کرد
☀️ جشنهای ایرانی هزاران سال پیشینه دارند و هزاران سال در این سرزمین ارج داشتند. اکنون پس از نوروز #یلدا است که از پس هزارههای دور و دراز برآمده و میتواند خانوادهها را گرد هم آورد و مردمان را به تکاپو وادارد. هرچند که خوشبختانه در این سالها گرایش به جشنهای ایرانی بهویژه مهرگان، سده و آیین بزرگداشت کوروش در ایران افزایش یافته است.
☀️ به گفتهی فریدون جنیدی، یلدا نشان از دانش باستانی نیاکان ما است که هزاران سال پیش به گاهشماری خورشیدی دست یافته و دریافته بودند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است و در پایان این شب با زایش مهر یا میترا یا همان خورشید، روشنایی بر تاریکی پیروز میشود.
از دیگر سو پیدایش مهر یا خورشید نمادی روشن از مهرورزی و دوستی جهانی است.
☀️ مهر یا خورشید، ایزد جنگاوران و پهلوانان، خدای راستی و پیمان و همچنین نگاهبان جهان و جهانیان بود. در افسانههای ایرانی مهر نخستین خدایی بود که هر بامداد سوار بر گردونه(ارابه)ی خود بر چهار اسب کشیده میشد و از فراز کوه البرز بر ایران و ایرانیان مینگریست و از آنان نگهداری میکرد.
☀️ روشن است که در جهان باستان مردم با دامپروری و کشاورزی زندگی خود را میگذراندند و با دوگانگی و دشواریهای زیستبوم روبرو بودند. سپیدی و سیاهی، خوبی و بدی، روشنی و تیرگی، دوستی و دشمنی، گذشت و کینه، سرما و گرما برخی از این دوگانگیها بودند.
در باور آنها آنچه برای زندگیشان خوب بود نشانهی خدای خوب و آنچه برای زندگیشان زیانآور بود نشانهی خدای بد شمرده میشد.
از این رو آنها روز و روشنایی که در آن بالندگی و کوشش بود دوست داشتند و با فرارسیدن شب آتش میافروختند تا از روشنایی پاسداری کنند.
☀️ یادبود سیاوش در شب یلدا
گفته میشود در ایران باستان و در این جشن، هیچ خوراک ویژهای پخته نمیشد. خوراک این شب خشکبار، اندوختههای کشاورزی و میوههای تابستانی بود که به سختی نگهداری میکردند. در میان این خوراکیها میوههای سرخ جایگاه ویژهای داشتند. این رنگ در آیین مهر نشانهی فراز آمدن روشنایی و زایش شید (نور) بود. انار که در وِرشیم (موسم) سرد به فراوانی یافت میشود، بیش از هر میوهی دیگری در خوان یلدا خودنمایی میکند و امروز در هنر ایرانی نمادی زیباست. به گفتهی «علی بلوکباشی» انار و آبِ سرخِ آن یادآور خون سیاوش بود. همچنین انار و سیب نماد باززایی و باروری هستند. میوههای سرخ میوههایی هستند که بر پایهی دانش امروز ما دارای پاداُکسایِش*(آنتیاکسیدان) فراوانند و از تن آدمی در برابر بیماریها نگهداری میکنند.
☀️ «چله» چیست؟
چلهی بزرگ از فردای یلدا آغاز شده و تا جشن سده (چهل روز) دنباله داشت. در چلهی بزرگ هوا بسیار سرد بود ولی با فرارسیدن جشن سده (۱۰ بهمن) و پایان چلهی بزرگ، چلهی کوچک آغاز میشد و بیست روز دنباله داشت. در چلهی کوچک از سرمای هوا به آرامی کاسته میشد و پس از آن با فرا رسیدن ماه اسپند آب و هوا نوید فرا رسیدن گرما، بهار و شکفتن گلها را میداد.
☀️ شب #چله همیشه زمانی برای گرد هم آمدن خانوادهها و دور ریختن دلخوریها بود که نماد همبستگی و کنار هم بودن برای شکست دادن دشواریهاست. یکی از آیینهای این شب داستانگویی دربارهی دلاوریهای پهلوانان میهن و سربلندیهای آنان بود. شب چله که با شادی و سرور همراه بود تا سپیدهدم دنباله داشت تا بتوان زایش شید را پس از تاریکی و شبی سرد نگریست.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
☀️ برگرفته از:
ـ پیشینه و تبارشناسی یلدا، شب هزارههای تاریخ «مجتبا شهرآبادی»
ـ آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز «محمود روحالامینی»
ـ جشنهای ایرانی «پرویز رجبی»
ـ جستار درباره مهر و ناهید «محمد مقدم»
ـ شب یلدا «سیما سلطانی»
☀️ goo.gl/dBV5km
☀️ جشنهای ایرانی هزاران سال پیشینه دارند و هزاران سال در این سرزمین ارج داشتند. اکنون پس از نوروز #یلدا است که از پس هزارههای دور و دراز برآمده و میتواند خانوادهها را گرد هم آورد و مردمان را به تکاپو وادارد. هرچند که خوشبختانه در این سالها گرایش به جشنهای ایرانی بهویژه مهرگان، سده و آیین بزرگداشت کوروش در ایران افزایش یافته است.
☀️ به گفتهی فریدون جنیدی، یلدا نشان از دانش باستانی نیاکان ما است که هزاران سال پیش به گاهشماری خورشیدی دست یافته و دریافته بودند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است و در پایان این شب با زایش مهر یا میترا یا همان خورشید، روشنایی بر تاریکی پیروز میشود.
از دیگر سو پیدایش مهر یا خورشید نمادی روشن از مهرورزی و دوستی جهانی است.
☀️ مهر یا خورشید، ایزد جنگاوران و پهلوانان، خدای راستی و پیمان و همچنین نگاهبان جهان و جهانیان بود. در افسانههای ایرانی مهر نخستین خدایی بود که هر بامداد سوار بر گردونه(ارابه)ی خود بر چهار اسب کشیده میشد و از فراز کوه البرز بر ایران و ایرانیان مینگریست و از آنان نگهداری میکرد.
☀️ روشن است که در جهان باستان مردم با دامپروری و کشاورزی زندگی خود را میگذراندند و با دوگانگی و دشواریهای زیستبوم روبرو بودند. سپیدی و سیاهی، خوبی و بدی، روشنی و تیرگی، دوستی و دشمنی، گذشت و کینه، سرما و گرما برخی از این دوگانگیها بودند.
در باور آنها آنچه برای زندگیشان خوب بود نشانهی خدای خوب و آنچه برای زندگیشان زیانآور بود نشانهی خدای بد شمرده میشد.
از این رو آنها روز و روشنایی که در آن بالندگی و کوشش بود دوست داشتند و با فرارسیدن شب آتش میافروختند تا از روشنایی پاسداری کنند.
☀️ یادبود سیاوش در شب یلدا
گفته میشود در ایران باستان و در این جشن، هیچ خوراک ویژهای پخته نمیشد. خوراک این شب خشکبار، اندوختههای کشاورزی و میوههای تابستانی بود که به سختی نگهداری میکردند. در میان این خوراکیها میوههای سرخ جایگاه ویژهای داشتند. این رنگ در آیین مهر نشانهی فراز آمدن روشنایی و زایش شید (نور) بود. انار که در وِرشیم (موسم) سرد به فراوانی یافت میشود، بیش از هر میوهی دیگری در خوان یلدا خودنمایی میکند و امروز در هنر ایرانی نمادی زیباست. به گفتهی «علی بلوکباشی» انار و آبِ سرخِ آن یادآور خون سیاوش بود. همچنین انار و سیب نماد باززایی و باروری هستند. میوههای سرخ میوههایی هستند که بر پایهی دانش امروز ما دارای پاداُکسایِش*(آنتیاکسیدان) فراوانند و از تن آدمی در برابر بیماریها نگهداری میکنند.
☀️ «چله» چیست؟
چلهی بزرگ از فردای یلدا آغاز شده و تا جشن سده (چهل روز) دنباله داشت. در چلهی بزرگ هوا بسیار سرد بود ولی با فرارسیدن جشن سده (۱۰ بهمن) و پایان چلهی بزرگ، چلهی کوچک آغاز میشد و بیست روز دنباله داشت. در چلهی کوچک از سرمای هوا به آرامی کاسته میشد و پس از آن با فرا رسیدن ماه اسپند آب و هوا نوید فرا رسیدن گرما، بهار و شکفتن گلها را میداد.
☀️ شب #چله همیشه زمانی برای گرد هم آمدن خانوادهها و دور ریختن دلخوریها بود که نماد همبستگی و کنار هم بودن برای شکست دادن دشواریهاست. یکی از آیینهای این شب داستانگویی دربارهی دلاوریهای پهلوانان میهن و سربلندیهای آنان بود. شب چله که با شادی و سرور همراه بود تا سپیدهدم دنباله داشت تا بتوان زایش شید را پس از تاریکی و شبی سرد نگریست.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
☀️ برگرفته از:
ـ پیشینه و تبارشناسی یلدا، شب هزارههای تاریخ «مجتبا شهرآبادی»
ـ آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز «محمود روحالامینی»
ـ جشنهای ایرانی «پرویز رجبی»
ـ جستار درباره مهر و ناهید «محمد مقدم»
ـ شب یلدا «سیما سلطانی»
☀️ goo.gl/dBV5km