#سركوب_رابطه_جنسی و #روابط_جنسی_سركوبگرانه
خط سياسی بورژوائی در مورد رابطه جنسي و مرزهائي كه بين آزادي ها و ممنوعيت هاي جنسي بورژوائي ترسيم شده، به ايجاد يك فرهنگ جنسي سركوبگرانه كمك مي كند. اين كار بخشا توسط منع كردن برخي فعاليتهاي جنسي انجام مي شود؛ اما عمدتا با بخشيدن ارزشهای داد و ستد بازاری به رابطه جنسي صورت مي گيرد. يعني اين رابطه را به معامله بين مرد خريدار و زن تابع تبديل می كند.
#بورژوازی همانند تمامی طبقات استثمارگر از مناسبات ارباب و بنده لذت مي برد. از هوسراني هاي حاكمان ما گرفته تا عروسي هايشان در زيباترين كليساهاي پاريس، از هرزه نگاري و نمايشات برهنه براي توده ها در محله "پيگال" گرفته تا برنامه كاباره لوكس "اسب ديوانه" براي رؤسای شركتها، از فاحشه ها گرفته تا دختران تلفني گرانقيمت، از فعاليت باندهای فساد گرفته تا مراسم اعتراف در محراب كليسا، همگی بر يك شالوده استوارند: آفرينش لذت بر پايه ستمی شنيع، براي هر سطح از درآمد و هر سليقه.
خط سياسی بورژوائی در مورد رابطه جنسي و مرزهائي كه بين آزادي ها و ممنوعيت هاي جنسي بورژوائي ترسيم شده، به ايجاد يك فرهنگ جنسي سركوبگرانه كمك مي كند. اين كار بخشا توسط منع كردن برخي فعاليتهاي جنسي انجام مي شود؛ اما عمدتا با بخشيدن ارزشهای داد و ستد بازاری به رابطه جنسي صورت مي گيرد. يعني اين رابطه را به معامله بين مرد خريدار و زن تابع تبديل می كند.
#بورژوازی همانند تمامی طبقات استثمارگر از مناسبات ارباب و بنده لذت مي برد. از هوسراني هاي حاكمان ما گرفته تا عروسي هايشان در زيباترين كليساهاي پاريس، از هرزه نگاري و نمايشات برهنه براي توده ها در محله "پيگال" گرفته تا برنامه كاباره لوكس "اسب ديوانه" براي رؤسای شركتها، از فاحشه ها گرفته تا دختران تلفني گرانقيمت، از فعاليت باندهای فساد گرفته تا مراسم اعتراف در محراب كليسا، همگی بر يك شالوده استوارند: آفرينش لذت بر پايه ستمی شنيع، براي هر سطح از درآمد و هر سليقه.
#آزادی_انتخاب
در جامعه ما، طرفين فقط بعد از در نظر گرفتن همه جوانب عملی و انواع و اقسام محاسبات، بهم می پيوندند. با محاسبات بورژوائی بخوبي آشنائيم: حساب جهيزيه؛ حساب ارث و ميراث؛ سبك و سنگين كردن آنچه زندگي اجتماعي جديد در مقابل فرصتهای از دست رفته نصيب زن ميكند ـ همه اين حساب و كتابها قبل از هرگونه تصميم گيري انجام مي شود بطوري كه ازدواج ها از پيش ترتيب داده شده بنظر مي آيند. از زن هيچ چيز نميخواهند مگر اينكه فرزنداني بياورد و رفتاري كاملا خانمانه داشته باشد؛ اين مطلقا الزامي است. و شوهر كه امتياز آگاه كردن همسر "معصومش" به وظايف رقت آور اتاق خواب را دارد، پيشاپيش، جاي ديگر، يك زندگي ديگر، براي خود ترتيب داده و اطمينان خاطر دارد كه ميتواند خارج از چارچوب ازدواج به خوشگذرانيهاي خود ادامه دهد.
اما فقط #بورژوازی نيست كه "منافع" يا ساير مسائل مربوط به يك #ازدواج را محاسبه ميكند. ساير طبقات اجتماعي نيز اين كار را ميكنند، هرچند معيارهايشان به اندازه بورژوازي منحط نيست. دهقان كه هيچ انتخابي مگر زراعت بر زمين خويش ندارد، دنبال زنی ميگردد كه كيفيات لازم براي انجام وظايف آتي را داشته باشد. او يك زن قوي، كاري و كاملا آشنا با چم و خم زندگي دهقاني ميخواهد. يك منشي حاضر نيست قلم و كاغذش را بسادگي با داس و چنگگ عوض كند.
دختر جوان يك خانواده كارگري شانس خود را براي يافتن مردي كه شغل ثابت، اتوموبيل و خانه دارد مي آزمايد و چندان چشم و گوش بسته به دام عشق نمي افتد!
بيائيد به قضيه از نظر عملی بنگريم. كافيست نگاهي به چندين هزار ازدواج رمانتيك بيندازيم تا دريابيم كه حرف از "آزادی انتخاب" همانقدر توخالی است كه "عشق در نگاه اول"!
فلان زن با همسايه ديوار به ديوارش ازدواج ميكند زيرا اولين مردي است كه به او پيشنهاد ازدواج داده است. ديگري با پدر بچه اش ازدواج ميكند زيرا جامعه به اين كار مجبورش كرده است. زنان بدين شكل ازدواج ميكنند تا تنها نباشند؛ زيرا در صورت تنها ماندن منزوي شده و از نظر اقتصادي در موقعيت دشواري قرار ميگيرند. آيا هيچيك از اين زنان ـ كه نماينده اكثريت زنان جامعه ما هستند ـ در عمل آزادي انتخاب دارند؟ اگر از پيوند داوطلبانه دو فرد برابر حرف ميزنيم، آنگاه حداقل بايد ضرورت ايجاد شرايطي كه آزادي انتخاب حقيقي در گرو آنست را به رسميت بشناسيم.
مسئله، صرفا ممنوع كردن ازدواج هاي ترتيب داده شده يا ساير ازدواج هاي اجباري نيست. مردان و زنان، هر دو، بايد اختيار واقعي زندگي خود را داشته باشند؛ اختياري كه زير فشارهاي اقتصادي و ايدئولوژيك نباشد و آگاهانه به كار برده شود. اين را فقط ميتوان با پيروي از معيارهاي سياسي عيني متحقق كرد؛ معيارهائي منطبق بر پراتيك اجتماعي گوناگون كنوني كه چارچوب انتخاب شريك زندگي را تعيين ميكند.
در جامعه ما، طرفين فقط بعد از در نظر گرفتن همه جوانب عملی و انواع و اقسام محاسبات، بهم می پيوندند. با محاسبات بورژوائی بخوبي آشنائيم: حساب جهيزيه؛ حساب ارث و ميراث؛ سبك و سنگين كردن آنچه زندگي اجتماعي جديد در مقابل فرصتهای از دست رفته نصيب زن ميكند ـ همه اين حساب و كتابها قبل از هرگونه تصميم گيري انجام مي شود بطوري كه ازدواج ها از پيش ترتيب داده شده بنظر مي آيند. از زن هيچ چيز نميخواهند مگر اينكه فرزنداني بياورد و رفتاري كاملا خانمانه داشته باشد؛ اين مطلقا الزامي است. و شوهر كه امتياز آگاه كردن همسر "معصومش" به وظايف رقت آور اتاق خواب را دارد، پيشاپيش، جاي ديگر، يك زندگي ديگر، براي خود ترتيب داده و اطمينان خاطر دارد كه ميتواند خارج از چارچوب ازدواج به خوشگذرانيهاي خود ادامه دهد.
اما فقط #بورژوازی نيست كه "منافع" يا ساير مسائل مربوط به يك #ازدواج را محاسبه ميكند. ساير طبقات اجتماعي نيز اين كار را ميكنند، هرچند معيارهايشان به اندازه بورژوازي منحط نيست. دهقان كه هيچ انتخابي مگر زراعت بر زمين خويش ندارد، دنبال زنی ميگردد كه كيفيات لازم براي انجام وظايف آتي را داشته باشد. او يك زن قوي، كاري و كاملا آشنا با چم و خم زندگي دهقاني ميخواهد. يك منشي حاضر نيست قلم و كاغذش را بسادگي با داس و چنگگ عوض كند.
دختر جوان يك خانواده كارگري شانس خود را براي يافتن مردي كه شغل ثابت، اتوموبيل و خانه دارد مي آزمايد و چندان چشم و گوش بسته به دام عشق نمي افتد!
بيائيد به قضيه از نظر عملی بنگريم. كافيست نگاهي به چندين هزار ازدواج رمانتيك بيندازيم تا دريابيم كه حرف از "آزادی انتخاب" همانقدر توخالی است كه "عشق در نگاه اول"!
فلان زن با همسايه ديوار به ديوارش ازدواج ميكند زيرا اولين مردي است كه به او پيشنهاد ازدواج داده است. ديگري با پدر بچه اش ازدواج ميكند زيرا جامعه به اين كار مجبورش كرده است. زنان بدين شكل ازدواج ميكنند تا تنها نباشند؛ زيرا در صورت تنها ماندن منزوي شده و از نظر اقتصادي در موقعيت دشواري قرار ميگيرند. آيا هيچيك از اين زنان ـ كه نماينده اكثريت زنان جامعه ما هستند ـ در عمل آزادي انتخاب دارند؟ اگر از پيوند داوطلبانه دو فرد برابر حرف ميزنيم، آنگاه حداقل بايد ضرورت ايجاد شرايطي كه آزادي انتخاب حقيقي در گرو آنست را به رسميت بشناسيم.
مسئله، صرفا ممنوع كردن ازدواج هاي ترتيب داده شده يا ساير ازدواج هاي اجباري نيست. مردان و زنان، هر دو، بايد اختيار واقعي زندگي خود را داشته باشند؛ اختياري كه زير فشارهاي اقتصادي و ايدئولوژيك نباشد و آگاهانه به كار برده شود. اين را فقط ميتوان با پيروي از معيارهاي سياسي عيني متحقق كرد؛ معيارهائي منطبق بر پراتيك اجتماعي گوناگون كنوني كه چارچوب انتخاب شريك زندگي را تعيين ميكند.
#تجربه_ما
ما در تجربه اسارت خود در جمهوری اسلامی بارها با این استدلال حكومتیان و تئوریسین های مردسالار روبرو شده ایم كه #حق، حق است. #عدالت، عدالت است. #قانون، قانون است و بیطرف است و زن و مرد نمی شناسد! نیمی از آسمان با نگاه به قوانین مدنی چین انقلابی، پوچی و عوامفریبانه بودن این قبیل استدلالات را خوب نشان می دهد و به ما می گوید كه لازمه رفع #ستم و #نابرابری، تدوین قوانین تبعیض آمیز و نابرابر مثبت به نفع ستمدیدگان است. در جامعه ای كه اسیر نابرابری و #تبعیض_جنسیتی علیه زنان است، تنها قوانینی می تواند عادلانه باشد و به رفع ستمدیدگی و فرودستی زنان كمك كند كه به ضرر موقعیت برتر مردان در همه زمینه ها باشد.
#نیمی_از_آسمان، موضوع قانون و جنسیت را در زمینه هایی مثل اشتغال و دستمزد، آموزش و پرورش، خانواده و ازدواج و طلاق، روابط جنسی قبل از ازدواج و سقط جنین بررسی می كند.
احتیاج نیست كه ما با همه نظراتی كه #كلودی_بوروایل مطرح می كند موافق باشیم یا كل تجربه چین انقلابی در این زمینه را بی كم و كاست بدانیم. مساله اینست كه كتاب نیمی از آسمان ما را با به عمل درآمدن افکار پیشرو و انقلابی در مناسبات چند صد میلیون زن و مرد آشنا می كند و دریچه های بیشماری را به روی ما می گشاید تا بتوانیم گسترده تر و عمیق تر به یك مساله مهم اجتماعی و طبقاتی یعنی مساله #زن نگاه كنیم.
📚 https://t.me/AntiReligion/140
🔚 پایان...
📎 #نیمی_از_آسمان #كلودی_بوروایل #زن #زنان #چین #انقلاب #ستم_جنسیتی #مردسالاری #دین #ازدواج_ناخواسته #رادیکال #تغییر_ریشه_ای #فرهنگ_جنسی #سركوب_جنسی #سرمايه_داری #پرولتاريا #خانه_داری #پختن #شستن #عشق #نياز_مادی #استقلال_اقتصادی #سرمايه_داری #پيوندهای_داوطلبانه #بورژوازی #تبعیض_جنسیتی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
ما در تجربه اسارت خود در جمهوری اسلامی بارها با این استدلال حكومتیان و تئوریسین های مردسالار روبرو شده ایم كه #حق، حق است. #عدالت، عدالت است. #قانون، قانون است و بیطرف است و زن و مرد نمی شناسد! نیمی از آسمان با نگاه به قوانین مدنی چین انقلابی، پوچی و عوامفریبانه بودن این قبیل استدلالات را خوب نشان می دهد و به ما می گوید كه لازمه رفع #ستم و #نابرابری، تدوین قوانین تبعیض آمیز و نابرابر مثبت به نفع ستمدیدگان است. در جامعه ای كه اسیر نابرابری و #تبعیض_جنسیتی علیه زنان است، تنها قوانینی می تواند عادلانه باشد و به رفع ستمدیدگی و فرودستی زنان كمك كند كه به ضرر موقعیت برتر مردان در همه زمینه ها باشد.
#نیمی_از_آسمان، موضوع قانون و جنسیت را در زمینه هایی مثل اشتغال و دستمزد، آموزش و پرورش، خانواده و ازدواج و طلاق، روابط جنسی قبل از ازدواج و سقط جنین بررسی می كند.
احتیاج نیست كه ما با همه نظراتی كه #كلودی_بوروایل مطرح می كند موافق باشیم یا كل تجربه چین انقلابی در این زمینه را بی كم و كاست بدانیم. مساله اینست كه كتاب نیمی از آسمان ما را با به عمل درآمدن افکار پیشرو و انقلابی در مناسبات چند صد میلیون زن و مرد آشنا می كند و دریچه های بیشماری را به روی ما می گشاید تا بتوانیم گسترده تر و عمیق تر به یك مساله مهم اجتماعی و طبقاتی یعنی مساله #زن نگاه كنیم.
📚 https://t.me/AntiReligion/140
🔚 پایان...
📎 #نیمی_از_آسمان #كلودی_بوروایل #زن #زنان #چین #انقلاب #ستم_جنسیتی #مردسالاری #دین #ازدواج_ناخواسته #رادیکال #تغییر_ریشه_ای #فرهنگ_جنسی #سركوب_جنسی #سرمايه_داری #پرولتاريا #خانه_داری #پختن #شستن #عشق #نياز_مادی #استقلال_اقتصادی #سرمايه_داری #پيوندهای_داوطلبانه #بورژوازی #تبعیض_جنسیتی
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
Aпτiгeligioп
https://t.me/AntiReligionArchives/844
مارکس، به تأسی از دیالکتیک هگل، هر مرحله از تکامل اجتماعی را حاوی تضادی میبیند که مدام حادتر میشود و عامل واقعی تحول و تکامل آن است. از مقطعی که روابط تولیدی در تضاد کامل با امکانات مادی تولید قرار گیرد و پیشرفت آن را سد کند، کل زندگی اقتصادی در بحران فرو میرود و زمینهای میشود برای بروز التهابهای اجتماعی. مارکس که خود در زمانهای پرآشوب میزیست، بر آن بود که سازوکار طغیانهای اجتماعی را کشف کند. او پی برد کسانی که در مجموع روابط تولیدی، به خاطر تقسیم غیرعادلانه ثروت، در موقعیتی فرودست قرار میگیرند و طبعا از نظام مسلط ناخرسند هستند، در پیوند با هم یک "طبقه" میسازند و لاجرم با ساختارهای غیرعادلانه مبارزه میکنند.
در همان بندهای نخستین "مانیفست" اعلام میشود: «تاریخ تمام جوامع بشری تا روزگار ما تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است». اما طبق نظریه مارکس تا زمانی که شرایط مادی یا مناسبات تولیدی فراهم نباشد، طبقه فرودست در مبارزه با ساختارهای ستمگرانه هیچ شانسی برای پیروزی ندارد، به همین دلیل نظامهای مبتنی بر ستم طبقاتی، به رغم مبارزات سرسختانه لایههای ستمکش، قرنها دوام داشتهاند. پیروزی تنها زمانی میسر است که نیروهای مولد بر اثر حداکثر رشد دیگر با مناسبات موجود همخوان نباشند، یا به عبارت دیگر در شرایطی که روابط تولیدی در تضاد کامل با نیروهای تولیدی عمل کند، کل زندگی اقتصادی با بحرانی فراگیر روبرو میشود، و این همان موقعیت مناسب است که طبقه بالنده میتواند با مبارزه متحد خود نظام را براندازد و بر پایه منافع خود نظامی تازه برپا کند.
از نظر مارکس رشته خیزشها و انقلابهایی که سرانجام #فئودالیسم را به زانو در آوردند به این علت بود که نیروهای تولیدی به چنان سطحی رسیده بودند که دیگر با مناسبات مسلط در نظام زمینداری همساز نبودند و زمان آن فرا رسیده بود که #بورژوازی نظام سرمایهداری را بر جامعه مسلط کند. این تحول اغلب با یک انقلاب قهرآمیز انجام میگیرد. از اینجا بود که مارکس #انقلاب را "لوکوموتیو" یا نیروی محرکه جامعه و مانند مامایی میدانست که از بطن جامعه کهنه یک جامعه تازه به دنیا میآورد.
در همان بندهای نخستین "مانیفست" اعلام میشود: «تاریخ تمام جوامع بشری تا روزگار ما تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است». اما طبق نظریه مارکس تا زمانی که شرایط مادی یا مناسبات تولیدی فراهم نباشد، طبقه فرودست در مبارزه با ساختارهای ستمگرانه هیچ شانسی برای پیروزی ندارد، به همین دلیل نظامهای مبتنی بر ستم طبقاتی، به رغم مبارزات سرسختانه لایههای ستمکش، قرنها دوام داشتهاند. پیروزی تنها زمانی میسر است که نیروهای مولد بر اثر حداکثر رشد دیگر با مناسبات موجود همخوان نباشند، یا به عبارت دیگر در شرایطی که روابط تولیدی در تضاد کامل با نیروهای تولیدی عمل کند، کل زندگی اقتصادی با بحرانی فراگیر روبرو میشود، و این همان موقعیت مناسب است که طبقه بالنده میتواند با مبارزه متحد خود نظام را براندازد و بر پایه منافع خود نظامی تازه برپا کند.
از نظر مارکس رشته خیزشها و انقلابهایی که سرانجام #فئودالیسم را به زانو در آوردند به این علت بود که نیروهای تولیدی به چنان سطحی رسیده بودند که دیگر با مناسبات مسلط در نظام زمینداری همساز نبودند و زمان آن فرا رسیده بود که #بورژوازی نظام سرمایهداری را بر جامعه مسلط کند. این تحول اغلب با یک انقلاب قهرآمیز انجام میگیرد. از اینجا بود که مارکس #انقلاب را "لوکوموتیو" یا نیروی محرکه جامعه و مانند مامایی میدانست که از بطن جامعه کهنه یک جامعه تازه به دنیا میآورد.
سرکوب دگراندیشان: از آنجا که طبقه پیروزمند خود را در جانب برحق تاریخ میبیند، میتواند هرگونه مخالفت با آرای خود را خیانت به "اراده تاریخی مردم" بخواند و با سختترین عقوبتها کیفر دهد. بسیاری از مارکسیستها در تعصب در باورهای ایدئولوژیک خود تا آنجا پیش رفتند که حق حیات را برای مخالفان خود انکار کردند.
بدین سان مارکس که خود از نفی مذهب آغاز کرده و برداشتهای ایدئولوژیک را بیرحمانه نقد کرده بود، در قامت پیامبر یک مذهب تازه ظاهر شد که پیرواناش احکام او را ابدی و وحی منزل تلقی کردند. متأسفانه در قرن بیستم کمونیستهای انقلابی و دنبالهروان جزمگرای مارکس بیش از نقدهای تحلیلی و نظریات علمی او از وجه ایدئولوژیک آموزههای او پیروی کردند.
📚 نوشتار مرتبط: کارل مارکس
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #اقتصاددان #فریدریش_انگلس #جامعه_کمونیستی #سرمایهداری #فلسفه #هگل #دیالکتیک #روح #ماده #فئودالیسم #بورژوازی #پرولتاریا #انقلاب #اقتصاد #کارگر
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
بدین سان مارکس که خود از نفی مذهب آغاز کرده و برداشتهای ایدئولوژیک را بیرحمانه نقد کرده بود، در قامت پیامبر یک مذهب تازه ظاهر شد که پیرواناش احکام او را ابدی و وحی منزل تلقی کردند. متأسفانه در قرن بیستم کمونیستهای انقلابی و دنبالهروان جزمگرای مارکس بیش از نقدهای تحلیلی و نظریات علمی او از وجه ایدئولوژیک آموزههای او پیروی کردند.
📚 نوشتار مرتبط: کارل مارکس
🔚 پایان...
📎 #کارل_مارکس #اقتصاددان #فریدریش_انگلس #جامعه_کمونیستی #سرمایهداری #فلسفه #هگل #دیالکتیک #روح #ماده #فئودالیسم #بورژوازی #پرولتاریا #انقلاب #اقتصاد #کارگر
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
ΑпτiгeligioпΑгcives
📚 مقاله شماره: #پنجاه_و_چهار
📝 عنوان: کارل مارکس
🆔 https://t.me/AntiReligionArchives/797
📝 عنوان: کارل مارکس
🆔 https://t.me/AntiReligionArchives/797