آموزشکده توانا
56.1K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
‌مادر جاویدنام سیدجواد موسوی، در پیامی خطاب به مردم ایران از آن‌ها خواست که در برابر ظلم و ستم بی‌تفاوت نباشند و نگذارد مادر دیگری داغدار فرزندش شود.

متن پیام ایشان به شرح زیر است:
«درود بر هم وطنان غیرتمند و آگاهم بیایید به خاطر مهسا ،بخاطر کیان، بخاطر خدانور و مجیدرضا به خاطر جگرگوشه‌هایِ ما مادران داغدار و فرزندان خودتان، به خاطر کرامت انسانی و وطنمان ایران بی تفاوت نباشیم ،در برابر ظلم و ستم سکوت نکنیم. اجازه ندهیم بخاطر سکوتمان خیال کنند انسانیت در بین ما از بین رفته است. نگذاریم بی‌تفاوتی ما باعث شود که روز بروز وقیح تر شوند و با بی شرمی تمام به جنایت های خود ادامه دهند.نگذاریم ما را اقلیت بدانند و بخاطر همین خیال باطل کنند.عاجزانه درخواست می‌کنم نگذارید مادر دیگری داغدار عزیزش شود.😭😭😭
درشهری که چراغ‌هایش خاموش است، تو اندازه توانت روشن باش! گاهی جلوى پاى خودرا روشن کن وگاهی جلوى پاى دیگرى را. فقط خاموش نباش بی‌تفاوت نباش و انسان باش…»


- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشم‌هایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خنده‌ها زدند.
شلیک به چشم‌های معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آن‌ها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشته‌های این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشم‌های «سید جواد موسوی»‌، او را کشتند.

جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنت‌هایش زیر برخی پست‌های توانا وجود دارد.

#سید_جواد_موسوی #مادران_دادخواه #کیان_پیرفلک #محمد_مهدی_کرمی #مجیدرضا_رهنورد #داذخواهی #محمد_حسینی #مجید_کاظمی #صالح_میرهاشمی #سعید_یعقوبی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کتاب «زانو نمی‌زنیم!» به تازگی از انتشارات آموزشکده توانا منتشر شده است. در این کتاب نامه‌های زندانیان سیاسی را گردآوری کرده‌ایم.
این نامه‌ها، روایت‌های تلخ و دردناکی از ظلم و ستمی هستند که این افراد در سایه حکومت جمهوری اسلامی متحمل شده‌اند. هر یک از این نامه‌ها، تصویری از مقاومت، استقامت و ایستادگی در برابر یک سیستم سرکوبگر است که تلاش دارد صدای آزادی‌خواهان و منتقدان را در گلو خفه کند.

سعید ماسوری، زندانی سیاسی، می‌نویسد:
«واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی باشد و قادر به توصیف این همه جنایت و شقاوت. پیش‌تر زندان قزلحصار را «قزل اخدود» توصیف کرده بودم، ولی شاید بهتر است زندان‌ها را به مرداب‌هایی تشبیه کنم با تمساح‌هایی گرسنه و خونخوار، که همچنان که در خیابان‌ها به جوانان و دختران‌مان حمله می‌کنند.»

نامه سعید ماسوری را در صفحه ۱۳ این کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری
#کتاب
@tavaana

@Tavana_TavaanaTech
۶ شهروند ساکن شهرستان تربت‌حیدریه و از هواداران جریان یمانی، روز دوشنبه ۲۱ آبان در منازل شخصی خود بازداشت شدند.
«هرانا» اسامی آن‌ها را اعلام کرده است:
#حسین_نوروزی #رسول_دارات #اسماعیل_اسماعیل_زاده #حسین_هندابادی #سعید_ذاکری #مجتبی_اسماعیل_زاده

این افراد، باورمند به فردی به نام احمد الحسن هستند که خود را سید یمانی و فرستاده «مهدی موعود» معرفی کرده است. در روایت‌های باورمندان به مهدویت، در دوران آخرالزمان فردی به این نام قیام می‌کند و قیام او از نشانه‌های ظهور است.
حالا چندین سال است که فردی در بصره، مدعی شده که همان سید یمانی است و عده‌ای به ویژه از بین معممین به دعوت او ایمان آورده‌اند.
از او و طرفدارانش کتاب‌هایی هم منتشر شده است و البته در عراق و در ایران به شدت با طرفداران احمدالحسن برخورد می‌شود.

حکومت جمهوری اسلامی آن‌ها را تحت عناوین اتهامی «بدعت در دین»، «اقدام علیه امنیت ملی» و ... محکوم می‌کند.

در حالی که این افراد تنها یک باور دینی را تبلیغ می‌کنند و تقاضای آزادی و بحث و گفت‌وگو و مباهله می‌کنند.

- فارغ از هر قضاوتی در خصوص درست یا غلط بودن اعتقاد این افراد، زندانی کردن به جرم داشتن یک عقیده و تبلیغ آن، خلاف آزادی دینی و آزادی عقیده است. خانواده‌های این افراد شرایط سختی را می‌گذرانند و روا نیست که کسی به خاطر اعتقادش زندانی باشد و خانواده‌اش در تعب.

جمهوری اسلامی، باورهای دینی را حتی شاخه‌های دیگر مذهب شیعه را هم سرکوب می‌کند، چه برسد به خداناباوران!

#زندانی_عقیدتی #آزادی_دینی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وضعیت نگران‌کننده یک زندانی سیاسی که به میزان سالهای سن خود محکوم به زندان و تبعید شده است

سعید غریبی، زندانی سیاسی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز، در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان و احکام ناعادلانه صادره علیه خود، دست به خودسوزی زده است.
این خبر را آستاره انصاری، وکیل دادگستری چند روز پیش اعلام کرده بود.

این زندانی ۳۰ ساله که به ۱۵ سال حبس و ۱۵ سال تبعید به شهرستان طبس محکوم شده است، از آسیب‌های جدی جسمی رنج می‌برد: سوختگی شدید در ناحیه کمر و دست‌ها محرومیت از انتقال به بیمارستان و دریافت درمان پزشکی اولیه

سعید غریبی توسط شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی ساداتی، با اتهامات تبلیغ علیه نظام،توهین به رهبری،عضویت در گروه‌های معاند محکوم شده است.

مرتبط:
دوره آموزشی حمایت روانی-اجتماعی از سلامت روانی زندانیان سیاسی در ایران

مدرس دکتر احمدرضا یزدی

https://tavaana.org/mental-health-political-prisoners/

#سعید_غریبی #زندان_عادل_آباد_شیراز #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از دوستان و همرزمان و‌ هم‌بندی‌های سابق جاویدنام کیانوش سنجری، بعد از تحقیقات مستقلی که انجام دادند، نتیجه بررسی‌های خود را منتشر کردند.
این گزارش نشان می‌دهد که تمام تهمت‌ها و افتراها و توهین‌ها علیه چند فعال سیاسی داخلی که پیگیر وضعیت کیانوش بودند، اصولا بی‌اساس بوده است و چه خوب است که جامعه ایران از اتفاقات رخ داده در ده روز گذشته درس گرفته و اسیر جوسازی فحاشان و به ویژه نیروهای سایبری نباشیم.

‏«بیانیه شماره ۲ دوستان و همرزمان #کیانوش_سنجری، درباره نتیجه تحقیقات در باره مرگ مشکوک این مبارز راه آزادی»

در یک‌هفته اخیر، تحقیقات گسترده‌ای درباره مرگ مشکوک کیانوش سنجری انجام شده و ضمن گردآوری اسناد و شواهد، با همه افرادی که تا ساعات پایانی زندگی کیانوش در کنار او بوده اند، مصاحبه شده است.

به استناد گفته‌های شهود و اسناد گردآوری شده، کیانوش سنجری آگاهانه و مصمم، با تاکید بر لزوم تلنگر زدن برای بیداری ملت ایران، مرگ خود خواسته را انتخاب کرده و با مرگ اعتراضی به عنوان کنشی سیاسی به زندگی خود پایان داده است.

شبهه ایجاد شده در خصوص درگذشت مادر کیانوش و عدم وجود برادر کوچکتر او شبهه بی‌اساسی است. مادر ایشان خانم زلیخا اهدایی در قید حیات هستند و مجید سنجری‌باف، برادر تنی کیانوش است که شش سال پس از او متولد شده است.

از ابتدای انتشار خبر مرگ کیانوش، از خانواده او، تحت فشار خواسته شد همه مراحل خاکسپاری و سوگواری، زیر سیطره نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی و بدور از هرگونه تنش و یا اقدام اعتراضی ترتیب داده شود. از این رو برای بازماندگان کیانوش امکان برپایی مراسمی معمول و عمومی فراهم نشد. مجید سنجری باف، برای تحویل پیکر برادرش و خاکسپاری کیانوش شیردل مجبور به امضای تعهد کتبی و تصویری در وزارت اطلاعات واطلاعات سپاه پاسداران شده است. مدارک شناسایی او نیز در اختیار ماموران اطلاعاتی قرار گرفته است.

نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد، از زمانی که کیانوش در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس از گرفتن تصمیمی سخت و انتخاب میان مرگ و زندگی سخن گفته تا لحظه‌ای که در اعتراض به دیکتاتوری علی خامنه‌ای و شرکایش اقدام به مرگ اعتراضی کرده، افراد متعددی، ازجمله #حسین_رونقی ملکی، #عالیه_مطلب_زاده، ‎#مریم_گویا و #سعید_جلیلیان، وکیل مدافع او به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تلاش کرده‌اند، او را از تصمیمش منصرف کنند. متاسفانه، این تلاش‌ها که در آینده و در گزارشی تکمیلی با جزئیات به آن اشاره خواهد شد، به شکلی به نتیجه مطلوب ختم نشده است. اما تلاش وجدانی و همه جانبه این افراد برای نجات جان کیانوش اثبات شده و قدردان همه این افراد هستیم.

براساس نتایج تحقیقات ما، کیانوش دست کم به دو نفر از دوستان نزدیکش از فشار نهاد‌های امنیتی برای سفر به آمریکا و خبرچینی از نیروهای اپوزیسیون به نفع جمهوری اسلامی سخن گفته بود. درخواستی که از سوی کیانوش رد شده بود. به گفته این افراد، کیانوش در ماه‌های اخیر چندین بار از سوی سربازجوی معروف تیم حقوق بشر وزارت اطلاعات، موسوم به محمودی به خانه‌‌ای امن در تهران فراخوانده شده و با او گفتگو شده بود.

کیانوش ساعاتی قبل از مرگ اعتراضی، در دیدار با حسین رونقی ملکی و عالیه مطلب زاده تصویری از یک بلیط لغو شده پرواز خارجی را نشان داده و گفته است با وجود اینکه بلیط پرواز را تهیه کرده، اما آن را لغو کرده و از سفر منصرف شده است. او همچنین با دوستان دیگرش از عدم امکان خروج از ایران به دلیل ممانعت از خروج سخن گفته بود. این به وضوح نشانگر آن است که نهاد‌های امنیتی با فشار بر کیانوش برای پذیرش همکاری و ایجاد اخلال در فرایند خروج، او را که ماه‌ها برای یافت شغل و سرپناه در آمریکا برنامه ریزی کرده بود، از ادامه راه ناامید کرده و به سوی آنچه که این مبارز راه آزادی میهن آن را تصمیمی سخت میان مرگ و زندگی خوانده بود، سوق داده‌اند.

ادامه را اینجا بخوانید:

https://tinyurl.com/4wdmn224

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق، شهر به شهر می‌رود و بر سر مزار جان‌باختگان راه آزادی حاضر می‌شود و با خانواده‌های دادخواه ابراز همدلی می‌کند.

او ضمن انتشار تصاویری در کنار خانواده جاویدنام سعید محمدی و بر سر مزار او نوشت:

«به نام ایران
به نام گل‌های پرپرشده، به نام پرندهای بیرون از قفس، به نام شرافت، انسانیت، به نام مردانگی، پهلوانی، به نام وطن‌پرستی، ایران به نام باغیرت گ‌ها
بدون تو بهارمن بوی بهارون نداره
قهرمان پهلوان باشرف سعیدمحمدی ورزشکار کشتی‌گیر مردمی»

mehdi_savar_


سعید، متولد ۲۵ آذر ۱۳۸۰ فرزند علی و برادری کوچک‌تر برای امیررضا اهل اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه بود از کودکی با بیماری سختی دست و پنجه نرم کرد اما با تلاش و استقامت خانواده اش بهبود یافت و جوانی قوی و پرشور شد. او ورزشکاری حرفه‌ای بود که در کشتی وزنه برداری و بدنسازی سرآمد هم سالانش بود. علاوه بر این به مکانیک علاقه زیادی داشت و به عنوان تعمیر کار در ایران خودرو مشغول کار بود.

سعید محمدی را همه به دلیل روحیه‌اش بزرگتر از سنش می‌شناختند. او نه تنها دغدغه جوانان هم نسل خود را داشت بلکه بی پرده علیه ظلم و استبداد سخن می‌گفت. او هرگز نگاهش را از درد مردمش برنداشت. از آبان ۹۸ که اعتراضات به گرانی بنزین آغاز شد سعید هم وارد میدان شد. او به خیابان رفت تهدید شد و حتی مدتی فراری بود اما سکوت نکرد.

در شهریور ۱۴۰۱، پس از قتل مهسا ژینا امینی سعید بار دیگر به میدان اعتراضات پیوست. خانواده‌اش که دلواپس جان او بودند بارها تلاش کردند تا منصرفش کنند اما سعید می‌گفت: «اگر من نروم اگر ما نرویم چه کسی برود؟» این روحیه جسورانه او را به نمادی از ایستادگی تبدیل کرد.

سعید در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت. گلوله‌ای به پهلو و گلوله‌ای دیگر به سرش اصابت کرد و او در دم جان سپرد خانواده‌اش که شبانه روز به دنبال خبری از او بودند چهار روز بعد پیکر بی جانش را تحویل گرفتند.

مراسم خاکسپاری سعید در آرامستان باغ رضوان اسلام آباد غرب با حضور گسترده مردم برگزار شد. او را نه تنها خانواده اش بلکه تمام مردم شهرش عزیز میدانستند. دوستانش او را «پهلوان» می‌نامیدند و با دلی خونین از او یاد می‌کردند.

ـ دم هموطن میهن‌دوستمان، مهدی ساور علیا گرم که همدم خانواده‌‌های دادخواه است.

#سعیدمحمدی #سعید_محمدی
#ورزشکار
#اسلام_آباد_غرب
#نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه سعید ماسوری از زندان قزلخصار، به بهانه‌ی ۱۶ آذر

سعید ماسوری، زندانی سیاسی که در بیست و چهارمین سال حبس بدون هر نوع مرخصی‌ای به سر می‌برد، در نامه‌ای خطاب به دانشگاهیان و معلمان، خواستار مشارکت آن‌ها در مبارزه با حکم اعدام شد.

متن این نامه به شرح زیر است:

"استمداد از دانشجویان برای نجات جان‌های زیر حکم اعدام"

روزگاری کلاسهای آناتومی با تاریخچه‌ آن و نقاشی‌ها و مطالعات لئوناردو داوینچی شروع می‌شد. با آن تصاویر پرسپکتیوش در نمایش آناتومی بدن انسان.

همچنین می‌خواندیم از دانشجویان دانشگاه پدوآ "Pedoa" که در سالن تشریح با وجودی که استادان از رساله‌های جالینوس برای آنها می‌خواندند ولی دانشجویان آنچه را بر روی "میز تشریح" می‌دیدند، می‌پذیرفتند. همانطور که بر همان میز تشریح واضح بود. که تعداد دنده‌های قفسه سینه در مرد و زن برابر هستند و زن از یک دنده مرد ساخته نشده ...! و این را Vetalu به همه نشان داد.

تا ویلیام هاروی که کارکرد قلب و حجم خون در گردش را در بدن محاسبه کرد و گالوانی که با قورباغه‌هایش کارکرد الکتریسیته در بدن را به اثبات رساند و آنگاه که میکروسکوپ اختراع گردید. جهان با جزئیات بی‌سابقه به نمایش درآمد. واحد حیاتی، نامگذاری سلول و رنگ‌آمیزی آن و آشکار شدن تقسیم سلول و کروماتین‌ها و بعد کروموزوم و با کشف پرتوهای ایکس توسط فیزیکدان‌ها زمینه عکس‌برداری و شناخت ساختمان DNA فراهم گردید و این‌همه و انبوهی دیگر تلاش‌هایی برای نجات جان انسان‌ها بود.

از طرفی دیگر، اما پروژه منهتن در صدد ساختن بمب اتمی بود. که تنها با یک "Little boy" (پسر کوچولو) صدها ‌هزار نفر را به طور مستقیم و ملتی را (و شاید هم بشریت) را به طور غیرمستقیم به خاک و خون کشید. ولی بودند دانشجویان، پژوهشگران و دانشمندانی که چشم خود را نبسته بودند؛ از اعتراضات دانشجویی در آمریکا ، فرانسه و...، علیه جنگ ویتنام و نابرابری‌ها تا خروج از پروژه‌هایی مانند پروژه منهتن، افرادی چون موریس ویلیکینز که از پروژه هسته‌ای خارج و با به کارگیری فیزیک در زیست‌شناسی با استفاده از شکست مولکول و آشکار کردن ساختمان DNA همت گماشت و پایه‌گذار دوران جدیدی در علم پزشکی و نجات جان‌ها شد.

شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم که امروز در میهن‌مان ایران، دسته‌ دسته انسان‌ها به طور مستقیم کشته و از زندگی محروم می‌گردند و بسا انسان‌های بیشمار دیگر که به طور غیرمستقیم سوژه این کشتار و محرومیت از زندگی می‌شوند و در اینجا نه با بمب هسته‌ای بلکه با طناب‌های دار و اعدام.

بمب اتم هم ابتدا به بهانه تضمین صلح و بازدارندگی ساخته شد(درست همانطور که حکم اعدام و قصاص را هم برای عبرت و بازدارندگی از جنایت می‌گویند) ولی خودش نفس جنایت گردید. چرا که وقتی بمب ساخته‌ می‌شود هم‌زمان بستر کشتارهای هیروشیما و ناکازاکی فراهم گردیده و دیگر فجایع متعاقب آن دور از انتظار نیست و به طریق اولی زمانی که اعدام و حلق‌آویز، پذیرفته و نص قانون می‌شود، بستر جنایت و کشتار و اعدام‌های دسته‌جمعی هم اجتناب ناپذیر می‌گردد.

خصوصاً توسط حکومتی که سرشت قرون وسطایی و جنایت‌کارانه‌اش بسا بسا خطرناکتر از بمب اتم است.(کافیست آمار کشته‌های بمب اتمی در هیروشیما را با آمار اعدام‌های این حکومت مقایسه‌ کرد)

کارزار و جنبشی که برای مقابله به خنثی کردن این "بمب فعال شده اعدام" به راه افتاده بسیار مهم‌تر و جدی‌تر از مخالفت آن دوران با بمب هسته‌ای است.

چون این "قانونی بودن حکم اعدام" زمینه ساز اعدام‌های دلبخواهی و انبوه است. خصوصاً که با شکست‌های غزه و لبنان و جدیداً سوریه ، موج اعدام‌ها به مثابه بمب‌هایی وحشی است که در جلوی چشم مردم را منفجر می‌کند تا مردم به جان آمده را مرعوب و بقای خود را تضمین کند.

اینجاست که از دانشجویان و اساتید و معلمان به عنوان آگاه‌ترین اقشار اجتماعی انتظار می‌رود که از پیشتازان حمایت از برچیدن حکم اعدام و کارزار "نه به اعدام" باشند، به‌عنوان یکی از مبرم‌ترین وظایف انسانی در میهن‌شان با هر آنچه در توان دارند ، اعم از :

سخنی و قلمی یا قدمی و عَلَمی

زندانی سیاسی سعید ماسوری
زندان قزلحصار ۱۵ آذر ۱۴۰۳

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #روز_دانشجو #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گمان می‌کردند برادرش در سال ۲۰۱۲ توسط حکومت بشار اسد به قتل رسیده. فریاد می‌زنند «عایش» یعنی زنده است زندگی می‌کند و نگاه ناباورانه و ذوقی که قابل وصف نیست.
پس از شکستن در زندان‌های دیکتاتور سوریه و آزادشدن زندانیان تصاویر دردناکی از دیدار مجدد این افراد با خانواده‌های‌شان منتشر می‌شود.
به امید آزادی ایران و در آغوش‌کشیدن سعید زینالی و هزاران زندانی دیگر که ناپدید! شدند.

#سعید_زینالی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سوریه
#ایران

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعید زینالی کجاست؟

۲۵ سال از روزی که سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله، چند روز پس از وقایع ۱۸ تیر ۷۸ از منزل خود بازداشت شد، می‌گذرد. از آن روز تا کنون، خانواده او تنها یک تماس تلفنی از او دریافت کرده‌اند و هیچ خبر دیگری از سرنوشتش ندارند. مادرش، خانم اکرم نقابی، در تمام این سال‌ها به‌دنبال پاسخ، از مراکز قضایی و دولتی گرفته تا مجلس شورای اسلامی، رفته است. اما پاسخی که به او داده‌اند، چیزی جز تحقیر و تهدید نبوده است. به او گفته‌اند: «پیگیر فرزندت نباش، دنبال چهار تا استخوان می‌گردی.»

این مادر رنج‌کشیده نه تنها بی‌خبری از فرزندش را تحمل کرده، بلکه خود نیز بازداشت و زندانی شده است. دخترش را زندانی کردند، همسرش را از کار اخراج و در بند ۲ الف سپاه زندانی کردند، فقط برای اینکه او را وادار کنند سکوت کند و از پرسیدن سرنوشت فرزندش دست بردارد.

اکرم نقابی می‌گوید:

> «۲۵ سال است که بچه‌ام را برای ده دقیقه بردند و من دنبال خبری از سرنوشت سعیدم هستم. خدایا، چه بر سرش آمد؟ زنده است؟ نه قبری دارم، نه نشانه‌ای، مانده‌ام چه کار باید بکنم. دلم برای تک‌تک مادران می‌سوزد که هر روز یک مادر داغدار می‌شود. شکستن قلب مادرها را تک‌تک حس می‌کنم، چون ۲۵ سال خودم همین بودم. دلم می‌خواهد یک جا این تمام شود.»



تصاویر بازگشت زندانیان سوریه‌ای به آغوش خانواده‌هایشان پس از سقوط رژیم بشار اسد، امیدی دوباره در دل بسیاری از مردم ایران زنده کرده است. تصویری از خواهری که برادرش را پس از سال‌ها زنده در زندان‌های مخوف بشار اسد یافت، یادآور مادرانی مانند اکرم نقابی است؛ مادرانی که سال‌ها در انتظار شنیدن خبری از عزیزانشان هستند. آیا روزی خواهد رسید که سعید زینالی نیز پس از سرنگونی رژیم علی خامنه‌ای به خانه بازگردد؟

مظلومیت مادر سعید زینالی، نماد درد و رنج همه مادرانی است که سال‌ها در سکوت، با امید ویران‌نشده، به دنبال خبری از فرزندانشان بوده‌اند. سکوت ما، خیانتی است به صدای این مادران. امروز باید صدای اکرم نقابی باشیم، باید بپرسیم: سعید زینالی کجاست؟

به امید روزی که این مادر بزرگوار و همه مادران داغدار، سرنوشت عزیزانشان را بدانند و دیگر هیچ مادری در این سرزمین قلب شکسته‌ای نداشته باشد.

از صفحه مسعود علیزاده

مرتبط:
ناپدیدسازی قهری؛ جرم بین‌المللی و جنایت علیه بشریت

https://tavaana.org/day_disappeared/

#۱۸تیر۷۸
#کوی_دانشگاه
#سعید_زینالی_کجاست #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نواز، خواهر زنده‌یاد نیلوفر ابراهیم از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی، ویدیویی از مراسم از دواج خواهرش با زنده‌یاد سعید طهماسبی همراه دلنوشته‌ای از مادرش به مناسبت سالگرد ازدواج نیلوفر و سعید به شرح زیر منتشر کرد:

«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنی‌ام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادری‌تان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفته‌ای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محله‌های مورد علاقه‌تان را زیر پا می‌گذاشتید، می‌خواستید از هر کدام تکه‌ای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ‌ان از پدرها و مادرها این بود که آن‌ها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو می‌گویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو می‌گویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنی‌ها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستداران‌تان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمی‌شوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بی‌گناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی می‌دهد، عروج کردید، ولی می‌دانم پاک‌ترین فرشته‌ها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.

دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.

*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید

navaz27

نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آن‌ها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمی‌گشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشک‌های سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.

نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغ‌التحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice

@Tavaana_TavaanaTech
بیست و پنجمین دی‌ماه (کریسمس) در زندان

کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)

سعید ماسوری، یکی از قدیمی‌ترین زندانی‌های سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که ۲۵ سال بدون حتی یک ساعت مرخصی زندانی است، در بیست و پنجمین سال نوی میلادی در زندان، نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

این بیست و پنجمین دی‌ماه (و کریسمس) است که در زندان هستم. نمی‌دانم این چشم‌ها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب چه سنگینی‌ها و خون‌دل‌هایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر "صدای باز و بسته شدن درب" را ناقوس مرگ می‌دانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل "شرطی-روانی" با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدام‌های تک‌تک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم، دیگر نمی‌دانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم.

از غیبت و بردن هم‌سلولی‌ها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و...) تا هم‌بندیان دوست‌داشتنی و عاشقی چون محسن دکمه‌چی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسه، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو... تا شنیدن فریادها و ضجه‌های خانواده‌های آنان...

واقعاً نمی‌دانم... هنوز نمی‌دانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنا، دختر شش‌ساله، که نقاشی خودش و مادرش را کنار چوبه‌دار "بابا" در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود، تحمل کردم و هنوز قلبم از این تپش‌های گزنده و دردآور باز نایستاده...!

شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شده‌ام که "این همه" دیگر تنها قطره‌ای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم، اکنون به‌صورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بی‌گناه را اعدام کردند؛ یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!

این نامه را این‌بار نه خطاب به مردم میهنم (که هرچه در وسعشان است انجام می‌دهند)، بلکه خطاب به همه وجدان‌های بیدار در نهادهای بین‌المللی حقوق بشر، به‌ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه، خانم مای ساتو، و همه شخصیت‌های تأثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) می‌نویسم و از آنها مصرانه می‌خواهم که به‌جز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدام‌ها، برای ممانعت از این اعدام‌ها، دست به اقدامات جدی‌تری بزنند.

شمار اعدام‌ها را تنها اعداد تصور نکنند، که این جان انسان‌هاست که روزانه پرپر می‌شود. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این "حکومت اعدام" به موازین انسانی و حقوق بشری است؛ با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار، تا شاید کشتار متوقف شود. حتی در صورت لزوم، ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت...!

هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدام‌های باز هم بیشتر و بیشتر تمام می‌شود، و البته خون‌هایی که از پیکر مردم ایران ریخته می‌شود. شاید اگر پیش‌تر اقدامات مؤثری انجام می‌شد، امروز حتی خانم چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، هم این‌گونه قربانی سیاست‌های گروگان‌گیری نمی‌شد (آن‌هم در ایام کریسمس!).

رونوشت به:
دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو

زندانی سیاسی سعید ماسوری، از اعضای #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش‌هایی از سخنرانی پدر زنده‌یاد نیلوفر ابراهیم، در مراسم پنجمین سالگرد جان‌باختگان پرواز PS752 در شاهد شهر

این پدر دادخواه می‌گوید:
«در پنج سال گذشته، غم و درد و افسوس را در خفا متحمل شدیم. بسیاری اوقات در تنهایی زار زدیم و فریاد کشیدیم، اما در بیرون و در همه‌جا، دادخواهی را جایگزین غم بزرگمان کردیم. امروز، با یادآوری روزهای اول این فاجعه ملی، اجازه می‌خواهم همراه شما اشک بریزم.»

او ضمن یادآوری آخرین شام و بدرقه و آخرین آغوش‌ها، می‌گوید که فرزند و دامادش نگران آن‌ها و شرایط جنگی بودند و در ادامه افزود:
«تا یک ساعت مانده به پرواز ابدی، با عزیزانمان تماس داشتیم. حوالی ساعت چهار، نیلوفر تماس گرفت و با نگرانی گفت: "این دیوانه‌ها پایگاه‌های آمریکایی در عراق را با موشک زده‌اند." ما گفتیم: «نگران نباشید، فقط بروید.» اما آنها همچنان نگران ما بودند، بی‌آنکه بدانیم در بیت جمع شده‌اند و تصمیم سرنگونی گرفته شده است.»

ـ بلی همانطور که این پدر می‌گوید تصمیم در سطح رهبری رژیم گرفته شده بود که مسافران یک هواپیما قربانی و سپر بلا شوند و دستگاه پروپاگاندای حکومت باقی کارها را انجام دهد و ...

#IRGCterrorists
#PS752justice #نیلوفر_ابراهیم #سعید_طهماسبی #سپر_انسانی #نه_به_جمهورى_اسلامى #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سعید ملک‌پور، زندانی سیاسی سابق که توانست در یازدهمین سال حبس خود در یک مرخصی کوتاه فرار کند و جان به در ببرد، از تجربه مواجهه خود با قاضی مقیسه که اخیرا کشته شد، چنین نوشت:

«زمانی که انفرادی بودم وقتی برای چندمین بار به تمدید حکم بازداشت موقت خودم اعتراض کردم من رو بردند پیش مقیسه، در راه راننده اطلاعات سپاه بهم گفت که می‌بریمت پیش قاضی پرونده، برای اولین بار که من رو دید بدون هیچ دلیلی شروع کرد داد و فریاد و فحش دادن به من، گفت امکان نداره بگذاره من زنده از انفرادی بیرون بیام.
چند ماه بعد به بند عمومی منتقل شدم، مقیسه من رو به اعدام محکوم کرد و ...
الان من زنده ام و آزاد اون مردک فحاش و بد دهان و فاسد مرده، همه ما می‌میریم ولی احتمال اینکه بعد مردن من پشت سرم مثل مقیسه کارناوال شادی راه بیفته خیلی خیلی کمتره.»

ـ لازم به ذکر است، محمد مقیسه، در دادگاه بدوی، سعید ملک‌پور را به اعدام محکوم کرده بود!

تجربه سعید ملک‌پور یادآور عمق بی‌عدالتی‌ای است که نظام قضایی جمهوری اسلامی با تکیه بر افرادی چون محمد مقیسه بر مردم تحمیل کرده است. قاضی‌ای که نه تنها در جایگاه قانون‌مداری و انصاف قرار نگرفت، بلکه خود نماد خشونت، توهین و بی‌حرمتی شد. رفتار او نشان می‌دهد چگونه قدرت در غیاب نظارت و اخلاق، به ابزاری برای سرکوب و تحقیر انسان‌ها تبدیل می‌شود. اما این روایت یک تضاد عمیق را نیز آشکار می‌کند: فردی که به بی‌رحمی و فساد شهرت داشت، اکنون از میان رفته است، در حالی که صدای افرادی چون سعید ملک‌پور همچنان زنده است و روایتگر ظلمی است که بر آنان رفته.
از کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان توسط مقیسه و امثالهم نام نیک بر جای مانده و درباره مقیسه همه شاهدیم که چه لعن و نفرین‌هایی می‌شنویم و از مرگ او چقدر ابراز خوشحالی دیده‌ایم.

#سعید_ملکپور #محمد_مقیسه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سعید ماسوری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامه‌ای خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، اعدام‌ها در جمهوری اسلامی را روشی برای حذف مخالفان و در ادامه کشتار آن‌ها در خیابان دانست و از او خواست که برای متوقف کردن ماشین اعدام تلاش کند.

متن این نامه به شرح زیر است:

🔴 خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، جناب فولکر تورک، و اجلاس جاری حقوق بشر

🔹اعدام‌ها برای پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان است

در سالگرد باز شدن درهای اردوگاه مرگ آشویتس، به یاد می‌آوریم که در آنجا دادرسی عادلانه هیچ معنایی نداشت؛ همان‌گونه که در ایران تحت حاکمیت استبداد نیز چنین است. در آشویتس، هدف تنها کشتار و پاکسازی بود، و در ایران امروز نیز هدف چیزی جز حذف مخالفان برای جلوگیری از خیزش‌های اعتراضی نیست.
چگونه ممکن است که حتی بر اساس قوانین "خودنوشته" این رژیم، دو زندانی سیاسی، مهدی حسنی و بهروز احسانی، هم‌زمان باغی (متهم به بغی)، محارب (متهم به محاربه)، و مفسد فی‌الارض باشند؟ چگونه ممکن است در پرونده‌ای، نه قتلی رخ داده باشد، نه مقتولی وجود داشته باشد، نه شاکی و شکایتی مطرح شده باشد، نه خونی ریخته شده باشد، و نه ولی‌دم و طالب قصاصی در میان باشد، اما همچنان این دو زندانی مستحق اعدام شناخته شوند؟ اگر این اعدام‌ها چیزی جز ایجاد رعب و وحشت، پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان‌ها نیست، پس هدف از آن چیست؟
جناب فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر:
حکومت ایران برای اجرای این اعدام‌ها شتاب دارد (شاهد آنکه هنوز در سلول اعدام هستند)، و حتی اگر اجرای احکام را موقتاً به تعویق انداخته باشد، نباید از سرنوشت زنده‌یاد محمد قبادلو غافل شد که دقیقاً در همین ایام، با همین روش، ناگهانی به دار آویخته شد.
به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی، برای نجات جان زنان و مردانی که زیر حکم اعدام هستند، به‌ویژه مهدی حسنی و بهروز احسانی که همین حالا طناب دار بر گردنشان است، هر دری را می‌کوبم.
مردم ایران و هم‌وطنانم، با اعتراضات خیابانی، اعتصاب، امضای طومار، حمل پلاکارد و دست‌نوشته، ارسال نامه و شکایت به همه مراجع ممکن، هر آنچه در توان دارند برای مقابله با این احکام اعدام به کار گرفته‌اند. آنان با شکستن سکوت و فریاد زدن حقیقت (البته به بهای زندان و شکنجه)، صف خود را از این جانیان ضدبشر جدا کرده‌اند.
اکنون از شما، به‌عنوان اصلی‌ترین متولیان بین‌المللی کرامت انسانی و حقوق بشر، انتظار می‌رود که برای توقف این ماشین اعدام و پاکسازی مخالفان، از دولت‌های عضو بخواهید که حداقل مراودات سیاسی و دیپلماتیک خود را مشروط به توقف این احکام کنند.
این حکومت، اعدام و طناب دار را بر گردن همه مردم ایران انداخته، زیرا بقای خود را در اعدام تک‌تک مردم ایران می‌بیند. برای حفظ قدرت، لاجرم چارپایه را از زیر پای مردم خواهد زد، اگر از حسابرسی بین‌المللی نترسد!

سعید ماسوری
یکی از اعضای
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۱۰ بهمن ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سعید مرتضوی، از قضاوت تا وکالت؛ ناقض حقوق بشر در لباس وکیل

کانون وکلای یزد برای سعید مرتضوی، دادستان اسبق تهران، پروانه وکالت صادر کرد. به گفته‌ی رئیس این کانون، پس از استعلام‌های قانونی و تأیید شرایط، این پروانه به او داده شده است.

مرتضوی و کارنامه‌ای پر از تخلفات حقوق بشری

مرتضوی که در دوره‌ی احمدی‌نژاد، ریاست سازمان تأمین اجتماعی را برعهده داشت، پیش‌تر به دلیل فساد مالی در این سازمان محکوم و برای مدتی زندانی شد، اما در سال ۱۴۰۱ از تمام اتهامات مالی تبرئه گردید.

وی در دهه‌های هفتاد و هشتاد، نقش کلیدی در پرونده‌های حقوق بشری ایفا کرد. از جمله:
🔹 پرونده‌ی کهریزک (کشته شدن دست‌کم سه معترض در بازداشتگاه در سال ۱۳۸۸ و شکنجه‌ی بسیاری دیگر)
🔹 پرونده‌ی زهرا کاظمی (خبرنگار ایرانی-کانادایی که در اوین کشته شد و مرگ او به مرتضوی نسبت داده شد)
🔹 پرونده‌های سرکوب روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و مخالفان سیاسی

پرونده‌ی مالی و تبعات آن برای وکلای مستقل

در اردیبهشت امسال، مصطفی ترک همدانی، وکیل پرونده‌ی فساد مالی تأمین اجتماعی، به دلیل شکایت مرتضوی، برای ۹۱ روز راهی زندان شد. این در حالی بود که مرتضوی، با حمایت سیستم قضایی، ابتدا محکوم شد، اما سپس مشمول عفو شده و از زندان آزاد گردید.

ناقض حقوق بشر، حالا در لباس وکیل

درحالی‌که وکلای مستقل تحت فشار، تهدید و زندان قرار دارند، سعید مرتضوی که نامش در کنار صدها پرونده‌ی نقض حقوق بشر قرار دارد، حالا با پروانه‌ی وکالت، قرار است به‌عنوان "مدافع قانون" فعالیت کند!
این تنها یک نمایش شرم‌آور دیگر از فساد سیستماتیک در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است؛ جایی که قاتلان، قاضی می‌شوند و مجرمان، وکیل.

#سعید_مرتضوی #زهرا_کاظمی #جنایت_کهربزک #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
برای شخص پلید، سعید مرتضوی که لباس وکالت را بر تن کرد

وکیل مدافع شیطان، سعید مرتضوی! ۱۸ تیر سال ۸۸ را به یاد بیاور. در آن سال، من و برادرانم را در یک دادگاه صحرایی پنج‌دقیقه‌ای به جهنمی به نام بازداشتگاه کهریزک فرستادی، جایی که خودت آن را "آخر دنیا" می‌نامیدی، جایی که حتی خدا هم در آن آنتن نمی‌داد! جایی که نه تنها بازداشتگاه نبود، بلکه حتی برای قاتلان و جنایتکاران هم مناسب نبود، چه برسد به کسانی که فقط حق خود را می‌خواستند.

قطعاً لحظه‌ای هم نمی‌توانی شرایط آن جهنم سوزان را لحظه ای درک کنی. آنچه بر برادران جان‌باخته من ، محمد کامرانی ، محسن روح الامینی و امیر جوادی فر گذشت! اما اگر روزی، در دادگاهی عادلانه، تو و همدستانت به محاکمه کشیده شوید، بدان که:

کسی شما را از سقف با پای برهنه آویزان نخواهد کرد.
کسی شما را با قفل و لوله، تا سر حد مرگ نخواهد زد.
کسی با دو پا روی گلویتان نخواهد ایستاد تا خفه شوید.
شما را به یک چهارم سیب‌زمینی در شبانه‌روز محدود نخواهند کرد.
جای خواب شما کمتر از نیم متر نخواهد بود.
شما را در قفس نخواهند انداخت.
شما را از یک قطره آب محروم نخواهند کرد.
اما با این وجود، هرگز نخواهید توانست درد و رنجی را که ما و خانواده‌های جان‌باختگان کهریزک کشیدیم را درک کنید.


خون جان‌باختگان مظلوم کهریزک، بر دستان تو و اربابانت آغشته است و این لکه‌های خون هرگز از دست‌هایتان پاک نخواهد شد. شاید در رژیم سرکوبگر و جنایتکار جمهوری اسلامی، دروغ‌گویی و فریبکاری را خوب یاد گرفته باشید، اما بدان که:حکومت با کفر باقی می‌ماند، اما با ظلم هرگز!

همیشه سرنوشت سعید امامی را در ذهن داشته باش و به این رژیمی که فرزندان خود را می‌بلعد، دل خوش نکن. این دنیا دار مکافات است، و روزی تاوان گناهانتان را پس خواهید داد.دست بالای دست بسیار است و همیشه حق بر ناحق پیروز خواهد شد.

با این‌همه جنایت سعید مرتضوی—از پرونده قتل زهرا کاظمی گرفته تا جنایات کهریزک—کانون وکلای یزد بر چه اساسی برای او پروانه وکالت صادر کرده است؟! اعطاکنندگان این مجوز بدانند:
لباس وکالت بر تن سعید مرتضوی، گشادتر از آن است که تصور کنند!

✍️ مسعود علیزاده بازداشتی سابق کهریزک

#وکلات_سعید_مرتضوی
#جنایت_کهریزک #سعید_مرتضوی
#زهرا_کاظمی #یازی_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شیرین عبادی وکیل سابق دادگستری و برنده جایزه صلح نوبل، در واکنش به وکالت سعید مرتضوی متنی به شرح زیر منتشر کرد:

🔸️تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده که جنایتکاران و مفسدان با سرعت و توان بیش‌تری از نردبان ترقی بالا می‌روند! اعمال غیرقانونی و غیرانسانی آن‌ها نه تنها به محاکمه ختم نمی‌شود، بلکه بدل به نقطه‌ای درخشان در کارنامه‌ی آن‌ها می‌گردد.

🔸️سعید مرتضوی به عنوان یکی از قضات جنایتکار و فاسد حکومت و دادستان پیشین تهران، از کانون وکلای دادگستری یزد، پروانه وکالت پایه یک دریافت کرده است. پیامی واضح به سایر وکلا که بدانند حفظ استقلال و شرافتمندانه زیستن چه تاوانی و شراکت در قتل و سرکوب، چه پاداشی دارد!

🔸️سعید مرتضوی متهم به قتل زهرا کاظمی که از سوی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا تحریم شده است امروز پروانه‌ی وکالت خود را دریافت کرده است تا در مسندی دیگر جنایات علیه شهروندان ایرانی را ادامه دهد؛ هنوز پرونده کهریزک و نقش مستقیم او را در آن جنایت آشکار فراموش نکرده‌ایم.

🔸️حالا که جمهوری اسلامی به وسيله‌ی احکام تحمیلی نهادهای امنیتی، نظام قضایی کشور را از معنا تهی ساخته و استقلال آن‌ها را بیش از پیش از بین برده است، این انتخاب نشان می‌دهد حکومت چه رویکردی نسبت به کانون وکلا دارد.

🔸️دریافت پروانه‌ی وکلات توسط سعید مرتضوی، چهره‌ی جمهوری اسلامی را بیش از همیشه عیان می‌کند. چهره‌ای بی‌آبرو که جز به روی قاتلان، مفسدان، تبهکاران، جلادان و ناقضان حقوق بشر لبخند نمی‌زند. انتخاب سعید مرتضوی به عنوان وکیل دادگستری را باید به جامعه وکلای ایران تسلیت گفت.


#سعید_مرتضوی #جنایت_کهریزک #زهرا_کاظمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech