آموزشکده توانا
55.9K subscribers
31.7K photos
37.3K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند روز پیش خبر رسید که بابک زنجانی مجموعه جدیدی از فعالیت‌های اقتصادی‌اش را از سر گرفته است.

امثال بابک زنجانی که میلیون‌ها دلار اموال مردم ایران را بالا کشیدند، نه تنها آزاد می‌شوند بلکه باز فرصت پیدا می‌کنند که به فعالیت‌های خود ادامه دهند. آنوقت پدر دادخواه محمد مهدی کرمی، پدر دادخواه پویا بختیاری، مادر پویا بختیاری و بسیاری دیگر از مخالفان سیاسی و عقیدتی نه تنها در زندان هستند، بلکه اگر آزاد هم شوند از بسیاری حقوق شهروندی خود محروم می‌شوند.

ویدیو از شاکر بوری

#بابک_زنجانی #فقر_فساد_گرونی #فساد_اقتصادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
صدور کیفرخواست علیه امیر گودرزوند چگینی، زندانی سیاسی دارای معلولیت ذهنی

شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین با صدور کیفرخواست علیه امیر گودرزوندچگینی، زندانی سیاسی ۲۷ ساله دارای معلولیت ذهنی، پرونده او را برای رسیدگی به دادگاه کیفری قزوین ارسال کرده است.

بر اساس این کیفرخواست، اتهامات وارد شده به این شهروند شامل «تحریق و تخریب اموال عمومی» (از جمله چهار بنر متعلق به اداره اطلاعات قزوین) و «حمل و نگهداری اسلحه و مهمات» عنوان شده است. پرونده او به شعبه ۱۰۵ دادگاه کیفری قزوین ارجاع داده شده و اولین جلسه رسیدگی در تاریخ ۲۸ بهمن‌ماه برگزار خواهد شد.

امیر گودرزوندچگینی، که دارای معلولیت ذهنی درجه متوسط بوده و کارت قرمز بهزیستی دارد، در روزهای پایانی مهرماه سال جاری توسط مأموران اطلاعات سپاه قزوین بازداشت شد. از زمان بازداشت تاکنون، وی در زندان نگهداری می‌شود.

این زندانی سیاسی همچنین با اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» مواجه است. بخش دیگری از پرونده او برای رسیدگی به دادگاه انقلاب قزوین ارسال شده است.

یک منبع مطلع در این خصوص اظهار داشت که شرایط ذهنی امیر گودرزوندچگینی و میزان معلولیت وی به‌طور کامل در گزارش‌ها و کیفرخواست نادیده گرفته شده است. این امر نگرانی‌هایی را درباره روند دادرسی عادلانه او ایجاد کرده است.


#امیر_گودرزوند_چگینی #معلولیت #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
گویی نام جمهوری اسلامی با مصادره اموال در هم تنیده شده است. با روی کارآمدن جمهوری اسلامی اموال «عبدو» هم مصادره شد.
شاید کسی در ایران نباشد که نام «باشگاه فوتبال پرسپولیس» را نشنیده باشد. نام «بولینگ عبده» هم به گوش بسیاری آشنا است. علی‌محمد عبده، بنیانگذار «باشگاه فوتبال پرسپولیس» و «بولینگ عبده» که پس از انقلاب نام آن به «مجموعه فرهنگی ورزشی شهید چمران» تغییر کرد، است.
علی‌محمد عبده که بسیاری او را عبدو صدا می‌کردند در مردادماه سال ۱۳۰۳ در شهر بروجرد و در خانواده‌ای مذهبی و فقیه به دنیا آمد. پدرش «محمدتقی عبده بروجردی» که به محمد عبده شهرت داشت، قاضی و فقیه دوران پهلوی بود. پدر علی‌محمد، نخستین دادستان دوران رضاشاه بود.
علی‌محمد ورزشکار بود. او یک مشت‌زن حرفه‌ای بود. او هفده سال داشت که به ورزش بوکس رو آورد. عبده برای تحصیل در رشته‌ی تربیت بدنی به آمریکا رفت و در کالج پارک مریلند به تحصیل در این رشته پرداخت. عبده در سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۵۲ قهرمان بوکس واشینگتن شد. عبده در ارتش آمریکا در جنگ کره نیز شرکت کرد. علی‌محمد عبده از سال‌ ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ رئیس امور ورزش ارتش ایالات متحده آمریکا در واشینگتن بود. او سپس رئیس فدراسیون والیبال واشینگتن نیز شد.
عبده در سال ۱۳۴۳ نیز باشگاه پرسپولیس را بنیان گذاشت که در آن رشته‌های والیبال، بسکتبال و بولینگ فعال بود۔
اما جمهوری اسلامی، تقریبا تمامی اموال علی‌محمد عبده را مصادره کرد. عبده به آمریکا رفت. او شهروندی آمریکا را داشت و پیش از این در آن‌جا نام Alan Morgan را برای خود برگزیده بود. عمر او پس از انقلاب چندان ادامه نبافت و در سال ۱۳۵۸ بر اثر سکته درگذشت.
از سوی خانواده علی عبده تلاشی برای بازپس‌گیری اموال پدر صورت نگرفت. سال ۱۳۹۷ اما سالار عبده، فرزند علی‌محمد عبده، خبر از اقداماتی برای بازپس‌گیری باشگاه پرسپولیس داد که این خبر سروصدای بسیاری ایجاد کرد. سالار عبده در گفت‌وگویی بیان کرد که «پرسپوليس نيز در كنار ديگر اموال پدرم به دليل آنچه ارتباط ايشان با خاندان پهلوی خوانده می‌شد ضبط شد». فرزند عبده اعلام کرد که خواهان بازپس‌گیری پرسپولیس است اما از راه راه‌کارهای قانونی.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ali_Abdo
#یاری_مدنی_توانا #پرسپولیس #انقلاب۵۷ #خمینی #مصادره

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

تنوع مذهبی و تکثر باورها و مذاهب در یک جامعه اهمیت زیادی دارد و می‌تواند تأثیرات مثبت زیادی داشته باشد.

تنوع مذهبی می‌تواند به تقویت همبستگی و همزیستی مسالمت‌آمیز میان افراد با باورهای مختلف کمک کند. این امر باعث می‌شود که افراد با احترام به تفاوت‌ها، در کنار یکدیگر زندگی کنند.

مواجهه با باورها و مذاهب مختلف می‌تواند به افزایش تحمل و پذیرش افراد نسبت به یکدیگر منجر شود. این امر می‌تواند به کاهش تعصبات و تبعیض‌ها کمک کند.

تنوع مذهبی می‌تواند به غنای فرهنگی جامعه کمک کند. هر مذهب و باور دارای سنتها، آیین‌ها و ارزشهای خاص خود است که می‌تواند به تنوع و پویایی فرهنگی جامعه بیفزاید.

وجود تنوع مذهبی می‌تواند به تقویت اصول دموکراتیک کمک کند. در جوامعی که تنوع مذهبی وجود دارد، افراد با باورهای مختلف می‌توانند در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند و نظرات و دیدگاه‌های مختلف را مطرح کنند.

در کشورهای سکولار و مدرن، تنوع مذهبی به عنوان یک ارزش مهم تلقی می‌شود و تلاش می‌شود تا با ایجاد قوانین و سیاست‌های مناسب، از حقوق و آزادی‌های مذهبی همه افراد حمایت شود.
#پلورالیسم #تکثرگرایی #باورمندان #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مریم‌ حسنی، دختر مهدی حسنی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، یک فایل صوتی در حمایت از پدرش در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده و خطاب به مردم ایران نوشته است: «بابای من می‌تونست بابا و برادر هر کدام از شما باشه. ما رو تنها نگذارید.»

#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل‌تنگی خواهر دادخواه محمدجواد زاهدی، از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱


محمدجواد زاهدی، در روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در ساری و در جریان اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی بر اثر اصابت گلوله کشته شد.
مادر محمدجواد سال گذشته بازداشت و به حبس محکوم شد و اکنون با پابند در حبس خانگی است.


#محمدجواد_زاهدی #ساری #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پنجاه و سومین هفته اعتصاب غذای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران

«آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بین‌المللی علیه اعدام»

ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سه‌شنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز می‌کنیم و در پنجاه و سومین سه‌شنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طناب‌های دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز می‌کنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شده‌اند و در دی‌ماه گذشته نیز شمار اعدام‌ها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب می‌کنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" به نام‌های بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شده‌اند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آن‌ها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هم‌اکنون در سلول‌های بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر می‌برند و خطر اعدام، آنان را تهدید می‌کند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سه‌شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سه‌شنبه‌ها پایداری کرده‌اند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و به‌دنبال آن، در هفته‌های پی‌درپی، زندان‌های دیگر نیز به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندان‌های پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است.
شروع کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، سال گذشته از آنجایی آغاز شد که موج اعدام‌ها آن‌چنان گسترده و فراگیر شد که در هیچ جای جهان سابقه نداشت. این امر نمی‌توانست تصادفی یا صرفاً حقوقی - جزایی باشد.
در ابتدای موج اعدام‌ها، نامه‌ای تظلم‌خواهانه از زندانیان عادی زیر حکم اعدام منتشر شد که از همه زندانیان و مردم ایران برای نجات جان خود و انبوه محکومان در صف اعدام، طلب استمداد و یاری کرده بودند.
شروع کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، مصادف شد با هفتمین روز پس از اعدام زنده‌یادان محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، زندانیان سیاسی و عقیدتی قزلحصار. اعضای اولیه کارزار، با اعتصاب غذای خود به اعتراض علیه اعدام‌ها برخاستند. زندانیان به این دلیل روز سه‌شنبه را برای اعتصاب انتخاب کردند که عموماً محکومان به اعدام را روزهای دوشنبه به سلول انفرادی منتقل کرده و در سحرگاه چهارشنبه اعدام می‌کردند.
این حرکت اعتراضی، که اکنون اکثر زندان‌های کشور را فراگرفته است، به لطف تلاش‌های هم‌وطنانمان در داخل و خارج کشور، از دیوارهای زندان‌ها عبور کرده و مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردیده است. به‌طوری که انبوه نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر، ارگان‌ها و نهادهای بین‌المللی و حتی جریان‌های سیاسی، به حمایت از آن پرداخته‌اند. بسیاری از رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها نیز، در عملی مسئولانه نسبت به حقوق بشر، هر هفته بیانیه و گزارش کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را منتشر و به اطلاع عموم می‌رسانند.
پروفسور جاوید رحمان (گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ایران در آن زمان) در پیامی از این کارزار تقدیر کرد. همچنین خانم مای‌ساتو (گزارشگر ویژه فعلی) در پیامی تصویری (۱۰ اکتبر) کارزار سه‌شنبه‌ها را «تعهدی تزلزل‌ناپذیر به عدالت و حقوق بشر دانست که در برابر اقدامات سرکوبگرانه حکومت درخشیده است».
در همان روز ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با روز جهانی علیه اعدام، در آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی، هم‌وطنان ایرانی مراسم این روز را در پیوند با کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام برگزار کردند و صدای این جنبش علیه اعدام را در جهان طنین‌انداز کردند.
در هفته‌های گذشته، شاهد حمایت‌های داخلی از جمله دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان بودیم. اعتصاب عمومی در کردستان نقطه عطفی بود که جای تقدیر دارد و باید به تمام ایران گسترش یابد.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/36fvk83p

#سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

«نظام‌های تام‌گرا برای بقای خویش همواره نیازمند یک یا چند «دشمن»اند. چنین وانمود می‌شود که گویا ایده یا نژاد یا مذهب یا ... در خطر است. دشمن می‌تواند ضد انقلاب، سرمایه بین‌المللی، امپریالیسم، ملحد، کافر و... باشد.»

چند جمله‌ای از کتاب جنگ و هولوکاست اثر میشائیل ویلد و مرکز فدرال آموزش مدنی آلمان

کتاب جنگ و هولوکاست ترجمه‌شده از سوی توانا، شرحی است بر حکومت نازی‌ها در آلمان و جنگی که سقوط آن‌ها را در پی داشت. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه حزب نازی زمینه جنگ را ایجاد کرد؛ از بحران اقتصادی و عدم ثبات سیاسی برای گسترش حکومت اقتدارگرای خود بهره‌برداری کرد و سیاست‌های نژادپرستانه‌ای را در پیش گرفت که منجر به هولوکاست شد.

دانلود رایگان کتاب:
https://tavaana.org/war-and-holocaust/

#هولوکاست  #کتاب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو از سخنان محمدجواد لاریجانی در کانال دانشگاه آزاد واحد تهران شمال منتشر شده و نوشته شده که «با دیدن این ویدیو پی به برنامه ریزی دقیق دشمن برای براندازی نرم و فتنه کشف حجاب ببرید..»

لاریجانی می‌گوید اگر در برابر مسأله حجاب کوتاه بیاییم، آن وقت باید در برابر بقیه مسایل هم کوتاه بیاییم...

او به چندین مغالطه متوسل شده است.. مخاطب او نیروهای ارزشی هستند و او برای توجیه آن‌ها با استفاده از مغالطه می‌خواهد آن‌ها را به وفاداری نسبت به حکومت و ایستادن بر سر ارزش‌های ایدئولوژیک ترغیب کند.

او برداشتن حجاب را منتج به تغییراتی غیرقابل‌کنترل برای حکومت می‌داند و به عبارتی می‌گوید یا باید در برای حفظ حجاب ایستادگی (سخت.گیری و خشونت) کرد یا کلا هست و نیست نظام بر باد خواهد رفت. اما او به ارزش‌هایی که برای نیروهای مذهبی مهم است متوسل می‌شود تا آن.ها را که در برابر خواست مردم متزلزل شده‌اند به مقاومت فراخواند. او طبق معمول با استفاده از تئوری توطئه همه خواسته‌های انقلابی مردم را کار یک دشمن فرضی قلمداد می‌کند و برای مطالبات مردم اعتباری قائل نیست.

نظر شما درباره این سخنان لاریجانی چیست؟


#نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی، جانباز جنگ و زندانی سیاسی، در این پیام صوتی از زندان مرکزی اصفهان، مسعود پزشکیان را به خری که در گل گیر کرده است، تشبیه کرده است.

او می‌گوید:

مسعود پزشکیان و خری که در گل مانده

"خر" در زبان عامه به‌عنوان نمادی از بی‌فکری، ناآگاهی، و عدم توانایی در تشخیص موقعیت به‌کار می‌رود. تصویری از خری که در گل گیر کرده، صحنه‌ای است که تماشای آن جذابیت خاصی دارد؛ اما بیرون کشیدن این خر از گل حکایتی دیگر است. ایراد اصلی به چنین خری این است که چرا اصلاً وارد گل شده است؟ چرا با وجود دیدن گل، نتوانسته از ورود به آن اجتناب کند؟

مسعود پزشکیان نیز، با وجود آگاهی از شرایط، وارد گلزار یا بهتر بگویم لجنزار جمهوری اسلامی شد. او در مناظره‌های انتخاباتی بارها به صراحت از این وضعیت سخن گفت. او گفت: «ما چهل و چند سال است که عقبگرد کرده‌ایم. ما زندگی مردم را به فلاکت کشانده‌ایم. ما سفره‌ای جدا از ملت پهن کرده‌ایم. ما نزد مردم بی‌اعتبار شده‌ایم. ما مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرده‌ایم.»

بدیهی است که منظور او از "ما"، جمهوری اسلامی بود. با این حال، پزشکیان به جای ترک این گلزار، به آن تن داد و در گلزار حکومت فرو رفت. او به ترجمان همان بیشعوری و درماندگی خری تبدیل شد که در گل گیر کرده و برای رهایی‌اش هیچ تدبیری در کار نیست.

رسول آزادی – بهمن‌ماه ۱۴۰۳


#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #زندانی_سیاسی #پزشکیان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگار دباغی، فقط ۱۷ سال سن دارد. قرار است دادگاه رسیدگی به اتهامات او روز اول اسفند ماه برگزار شود و هرچه به این تاریخ نزدبک‌تر می‌شویم، دلهره این نوجوان بیشتر می‌شود.

چرا باید اصولا یک نوجوان برای بیان عقاید و نظرات خود دادگاهی شود؟!

آرمیتا پاویر، زندانی سیاسی سابق و فعال دانشجویی اهل تبریز، چند روز پیش نوشته بود:

«نگار دباغی بشدت نگران دادگاهی هست که یکم اسفندماه برگزار میشه. لطفا در حد توان صدای نگار دباغی باشیم اون فقط ۱۷ سالشه»

لازم به ذکر است چندی پیش نگار دباغی، به خاطر فشارهای روانی زیاد، با رضایت خودش در بیمارستان اعصاب و روان رازی تبریز بستری شده بود.

چندی پیش هم آرمیتا پاویر نوشته بود:

«‏نگار دباغی ۱۷ساله که فعلا با تودیع وثیقه آزاد هست و دادگاهش اسفند برگزار میشه، با احضار پدرش به اطلاعات، درست در زمانی که نگار رو در بیمارستان بستری کرده بودن، وادارشون کردن وکلای فعلی رو عزل کنن و گفتن در صورتی حکم برائت برای نگار صادر میشه که دادگاه با وکیل تسخیری برگزار بشه.»

«‏نگار دباغی یکی از شجاع‌ترین‌ دخترانی هست که زندان تبریز به خودش دیده، و فقط ۱۷سالشه، و من و مریم بایرامیان در همون مدت کوتاهی که در زندان بود بارها بهش گفتیم برگرده سر درسش و به آینده‌اش فکر کنه چون معتقدیم تا ما هستیم نباید این بچه‌ها پاشون به زندان باز شه. نگار دباغی خط قرمز ماست.»

ـ توصیه ما این است که عزیزانی که به خاطر دادگاه و تهدیدهای حکومت دچار استرس می‌شوند، حتما با روان‌شناس و یک وکیل حقوق بشری صحبت کنند. خانواده در این بین باید از این عزیزان حمایت کند. دوستان و فعالان شبکه‌های اجتماعی با حمایت خود می‌توانند به کاهش استرس کمک کنند.

ورزش، یوگا و مدیتیشن و هر روشی که شما را آرام‌تر کند را انجام دهید.

#نگار_دباغی #تبریز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
يادداشتي از احمدرضا حائری در سالگرد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام:
در مبارزه برای دفاع از حق حیات انسان‌ها شکست وجود ندارد، پیروزی حتمی است…

" گفتم سامان تو تا روزهای آخر با محسن شکاری بودی، هیچ خاطره‌ای داری از چند روز آخر؟
سامان: یک خاطره‌ از روزهای آخر محسن هنوز داره جگرم را می‌سوزونه!

من: آخه از بچه‌هایی که توی بند ۲۴۰ باهاش بودند، شنیدم محسن هیچ انگیزه‌ای نداشت، برای نجات پیدا کردن از طناب دار!
سامان: مسأله همين جاست!
من:" چطور!؟
سامان: محسن دختری را دوست داشت که ظاهرا قبل از بازداشت کات کرده‌ بود باهش، روزهای آخر محسنی که همیشه توی خودش بود بعد از یه تماس تلفنی  یک‌ باره با هیجان آمد بغلم کرد و گفت فلانی را یادت میاد باهام کات کرده بود!؟ الان زنگ زدم فهمیدم آمده گفته من منتظر محسن می‌مونم تا آزاد بشه باهم ازدواج کنیم، محسن را این عشق به زندگی امیدوارش کرد. اما بعد چند روز اعدامش کردند!"

این خاطره سامان از محسن شکاری، از جمله زخم‌هایی است که هر روز بيشتر از قبل در جانم سر باز ميكند. محسن را برای یک خیابان بستن و زخمی کوچک روی بازوی یکی از آنها که به راحتی آب خوردن چشم کور می‌کردند و آدم می‌کشتند با عجله و برای نشان دادن اقتدار پوشالی‌شان به مردم اعدام کردند.

از این قبیل زخم‌ها چنان بر روح و روانم نشسته و تلنبار شده که گاهی احساس می‌کنم، تاب و توان تحمل آنها را ندارم، حتی آوردن آنها بر روی کاغذ ذره‌ای از سنگینی آنها کم نمی‌کند.

مثل زخم کتک زدن کاک فرهاد سلیمی پای چوبه دار تنها به این خاطر که فریاد زده بود:" شما مسلمان نیستید، دست‌کم آدم باشید و بگذارید پیش از اعدام مادر و خانواده‌ام‌ را ببینم!" و نگذاشتند، در عوض پیکر او را با صورتی غرق در خون و جای ضربات باتوم تحویل خانواده‌اش دادند.

یا روزی که میرزا را دیدم در قزلحصار، بیست‌پنج سال حبس کشیده بود، برای جابه‌جایی مواد به خاطر چندرغاز پول که برای او با وجود فقر مطلقش چند مشکل را حل می‌کرد، گفتم: "میرزا چرا تو یکی از این فرم‌ها را پر نمی‌کنی(فرمی به نام توبه‌نامه) شاید تأثیری داشت و آزاد شدی!
میرزا با صدائی گرفته که رنج ۲۵ سال زندان از پس آن ‌پیدا بود ‌پاسخ داد:" آقای حائری قربونت برم، گیرم این فرم سرکاری نباشه! منم پر کنم و همین فردا نامه آزادیم بیاد زندان! من كه ده سال حبس زیر حکم اعدام پیرم کرد، بعد هم پانزده سال حبس روش، بعد ۲۵ سال برم دم در زندان قزلحصار یه ماشین مسافرکش وایسه برام، بعد من بهش بگم منو کجا ببره!؟ اصلا آدرسی دارم بهش بدم!؟ اصلا كسی منتظر من هست که از این خراب‌شده آزاد بشم!؟" رویم را برگرداندم تا میرزا خیس‌شدن چشمانم را نبیند!
و صدها میرزایی که در این سالها به دار کشیده شدند در اصل به جرم:" فقر و فلاکت و بي عدالتي"

گاهی از خودم متعجب می‌شوم!؟ مگر انسان چقدر توان دیدن و رنج‌کشیدن دارد!؟ یاد ایدو (عیدو شه‌بخش) میافتم که با رفقایش غنی شه‌بخش، سلیمان شه‌بخش، عبدالرحیم قنبرزهی (میربلوچ زهی) بي هيچ عدالتي فقط به جرم بلوچ بودن اعدام‌شان کردند‌!
هر چقدر ما فریاد بزنیم، اما خب باز عدالت و اخلاقي در كار نيست و کسانی هستند که در کمال خونسردی زیر لحاف گرم در فضای مجازی مي نويسند:" لابد یه کاری کرده بودند!" آري عدالتي در كار نيست.
و ده‌ها زخم کاری که دادرسی‌های ناعادلانه، اعدام و حبس‌های طولانی و ...در این سالها بر جانم نشانده...

و امروز که نگران مهدی و بهروز هستیم، که در بند امن مخصوص اجرای اعدام یا تنبیه در واحد سه قزلحصار دربندند، آنها که در اوین تخلفی نکرده‌اند، در پرونده‌شان هم نه کسی را کشته‌اند، نه شاکی خصوصی دارند، اتهام‌شان هواداری از یک گروه مخالف جمهوری اسلامی است.
با همبندی‌ها خواب نداریم، چون دلیلی بر نیاوردن آنها به بند عمومی وجود ندارد جز اینکه قصد جان‌ آنها را دارند، و تا خروج آنها از بند اعدام‌ها، روح و روان ما آرام و قراری ندارد.

با تمام زخم‌های خونینی که بر روح و روان مان نشسته، در سالگرد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و تداوم یک‌سال اعتصاب اعتراضی علیه اعدام که داشته‌ایم، تأثیرات مثبت این کارزار را می‌بینیم و گسترش جنبش علیه اعدام که نوری از امید را در دلم روشن کرده، دوباره و چند باره توانم را برای ادامه راه باز می‌یابم.

و در انتها براي هزاران بار از عموم هموطنان که ما را یاری دادند در این یک سال صمیمانه سپاسگزارم. در مسیر مبارزه‌ای که ما برگزیده‌ایم، زخم بسیار خواهیم برداشت، اما از پای نخواهیم نشست، چرا که در مبارزه برای دفاع از حق حيات انسان‌ها شکست وجود ندارد و پیروزی حتمی است.

احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نهم بهمن ۱۴۰۳
آغاز دومین سال کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_اعدام #محسن_شکاری #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
نهم بهمن سال‌روز تولد؛ فریدون فروغی،
مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.

فریدون فروغی، خواننده ایرانی، یکی از قربانیان انقلاب اسلامی بود. او که پیش از انقلاب خواننده‌ای محبوب بود و برو و بیایی داشت در پس از انقلاب اسلامی اجازه کار پیدا نکرد.

به بهانه‌ بهایی‌بودن فروغی، هیچ‌گاه به او مجوز کار ندادند. بهایی‌بودن یا نبودن فروغی هیچ‌گاه مشخص نشد. به او گفتند که اگر مجوز می‌خواهی باید در رسانه‌ها اعلام کنی که بهایی نیستی که فروغی زیر بار نرفت. او در سال‌های آخر با شنیدن این حرف بسیار برافروخته و عصبانی می‌شد و می‌‌گفت: «به من می‌گویند که اگر مجوز می‌خواهی، باید در رسانه‌ها اطلاعیه بدهی که بهایی نیستی».

بیشتر در مورد فریدون فروغی در وبسایت توانا بخوانید

https://tavaana.org/fereydoon_foroughi/

#فریدون_فروغی #بهائی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

امسال نیز پس از گذشت دو سال از ثبت جهانی جشن سده از سوی ایران در یونسکو، مسئولان انجمن‌های زرتشتیان در تهران و کرمان به ایسنا اعلام کردند که این جشن فقط با حضور زرتشتیان برگزار خواهد شد. پیگیری‌ها از یزد نیز حاکی از این است که برگزاری جشن باستانی سده در این استان، شرایط مشابهی با تهران و کرمان دارد.


«جشن سده» ۱۵ آذر ۱۴۰۲ به‌ عنوان بیست‌وچهارمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران و در پرونده‌ای مشترک با تاجیکستان، در فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو ثبت شد.

در طول این دوسال، بسیاری از کارشناسان و میراث‌دوستان بر این عقیده بوده‌اند که «سده» با پیشینه تاریخی و رویکرو فرهنگی و آیئنی که دارد، به عنوان یک جشن ملی باید بدون در نظر گرفتن مذهب، به صورت گسترده و با حضور عموم مردم برگزار شود، اما این جشن باستانی هر سال کوچک‌تر شده، به فضاهای روستایی کشانده شده و یا فقط با حضور زرتشتیان برگزار شده است.

مسئولان انجمن‌های زرتشتیان به رسانه‌های داخلی اعلام کردند، این مراسم صرفا با حضور زرتشتیان به‌صورت محدود برگزار خواهد شد و حضور عمومی مردم حتی برای تماشا میسر نخواهد بود.

#جشن_سده #زرتشتی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فواد چوبین، زندانی سیاسی سابق و دایی جاویدنام آرتین رحمانی، ضمن انتشار این فایل نوشت:

ا«مروز روح‌الله خسروی، زندانی سیاسی بازداشت‌شده در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی، به سلول انفرادی در زندان سپیدار اهواز منتقل شد. پس از اینکه او در تماسی خواستار شنیده شدن صدایش از سوی کمیته حقیقت‌یاب، خانم مای ساتو و سازمان‌های حقوق بشری شد.

صدای روح‌الله پیش از انتقال به انفرادی.»


#روح_الله_خسروی #شکنجه #اعتراف_اجباری #سلول_انفرادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نگاهی به پرونده مهوش ثابت، زندانی عقیدتی

با حضور
نگار ثابت، دختر مهوش ثابت

مجری: ماهمنیر رحیمی، روزنامه‌نگار


سه شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ایران

#مهوش_ثابت #داستان_ما_یکیست #بهائی #زندانی_عقیدتی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت مطهره گونه‌ای از زندان اوین؛ نه به اعدام به مثابه نه به اساس جمهوری اسلامی است

مطهره گونه‌ای
فعال دانشجویی و زندانی سیاسی


در سالگرد کارزار گسترده و فراگیر «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که از سوی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار و با همراهی بند زنان اوین آغاز شد و هم‌اکنون به بسیاری از زندان‌های سراسر کشور رسیده است، ده‌ها نفر از زندانیان، در خطر اجرای حکم قتل حکومتی به اتهام «بغی» هستند.

مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو تن از زندانیان محکوم به اعدام از زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل شده‌اند و در شرایطی نامعلوم به‌سر می‌برند.

پخشان عزیزی و وریشه مرادی نیز با وجود اعتصابات گسترده و افتخارآمیز کردستان با هدف «لغو حکم اعدام» و ایجاد کمپین آزادی آن‌ها، هنوز تحت اجرای حکم اعدام قرار دارند و جان عزیزشان در خطر است.

«باغی» در فقه شیعه و قانون قضایی جمهوری اسلامی به فرد یا افرادی اطلاق می‌شود که در برابر «اساس» جمهوری اسلامی شورش کنند و موجب «ترساندن» و «ارعاب» مردم و «سلب امنیت» آن‌ها شوند.

استنباط اصلی و بنیادین اتهام «بغی» از آیه معروف سوره حجرات است که مفهوم و تفسیر آن نیست و اتفاقا متشابه است؛ بدین معنا که اولا خطاب آیه به «مومنین» است، ثانیا حکم متقن و محکم در خصوص «بغی» یا پرداخت بیشتر در مورد معنی آن داده شده است.

بحث فقهی در مورد حقوق شهروندی یک کشور، مساله‌ای مهم است که همکاری نواندیشان دینی و روحانیون معترض و مخالف با نظام را می‌طلبد اما استناد به آیه‌ای پرابهام از یک کتاب مقدس هزار و ۴۰۰ ساله که بر اساس «وضعیت» و «اقتضای» انسان‌ها و نه «طبیعت» آن‌ها در زمانه «محمد» نازل شد، برای وضع و توضیح و تبیین قانونی جهت سلب راحت‌تر حیات افراد، آن هم صرفا با تشخیص و «استنباط» قاضی و فقیه بر مبنای نیت‌خوانی و کیفرخواست‌هایی که حتی اصول ابتدایی حقوقی و قانونی را در روندهای امنیتی بازجویی و بازپرسی طی نکرده‌اند، با مفهوم «قسط» و «عدالت» که در انتهای آیه مذکور بیان شده، در تضاد و تناقض آشکار است.

مردمی که از سرکوب و خشونت سیستماتیک روزافزون در ساحت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رنج می‌برند و از خشم بی‌امان، در برابر «اساس» جمهوری اسلامی قد علم می‌کنند، مرتکب بغی نشده‌اند.

هنگامی که خبر ترور آن دو قاضی شرع [علی رازینی و محمد مقیسه] منتشر شد، افسوس خوردم که دریغا که باید در دادگاهی عادل و منصف محاکمه می‌شدند و چه بسا مرگ برایشان سهل‌ترین مجازات بود.

آن‌ها که بی‌محابا سال‌ها حکم قتل صدها انسان را با افتخار امضا کردند، امروز با سیل خشم و انباشت خشونتی مواجه شدند که جمهوری اسلامی، آن را با سرکوب و کشتار و اعدام بازتولید کرده است؛ غافل از آن‌که روز محاکمه به اراده و خواست مردم سرانجام فرا خواهد رسید.

از قضا «باغی»، همین حکومت جائر و مستبد دینی است که در مقابل اعتراض و مطالبه به‌حق مردم جان به لب رسیده، آتش خشم و کینه و انتقام می‌گشاید و برای بقای سیاسی خود، با صف‌آرایی نیروهای سرکوب‌گر و آتش‌به‌اختیار «فضای رعب و وحشت و ناامنی» را در جامعه استیلا می‌بخشد و برای مقابله با تهدید و تضعیف بنیان پوشالی خود، از به کار بردن هر دستاویز غیرانسانی برآمده از «اسلام فقاهتی شیعی» و به نام «مصلحت امت اسلامی» هیچ ابایی ندارد.

بنابراین امروزه شعار «نه به اعدام» به منزله مخالفت و «نه» به تمامیت ساختار و «اساس» جمهوری اسلامی است که باید نقطه ثقل و اتکا برای اشتراک فکری گروه‌های مختلف و متکثر و جامعه مدنی در راستای همبستگی هر چه بیشتر شود.

اکنون اعتصاب عمومی و گسترده و منسجم مردم کردستان در هفته گذشته به عنوان ایستادگی و مقاومتی ستودنی و شکلی از نافرمانی مدنی باید سرلوحه همه گروه‌های حقوق‌بشری و سیاسی مخالف اعدام قرار گیرد.

حمایت‌های بین‌المللی نیز می‌تواند همدلی و روحیه فعالان مدنی را تقویت کند اما در نهایت این اراده و مقاومت مردم است که سرانجام به ثمر خواهد نشست.

به امید ایران آگاه، آزاد و آباد و به امید «زن، زندگی، آزادی» ...

.

مطهره گونه‌ای، دانشجوی رشته دندان‌پزشکی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران است که در ارتباط با خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.

این فعال دانشجویی بار دیگر در ۱۲ اردیبهشت سال جاری پس از احضار به سازمان اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و پس از چند روز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

او نهایتا در تیر سال جاری از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس محکوم شد و از مهر ماه دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری می‌کند.

منتشر شده در ایران اینترنشنال
@IranIntltv
#مطهره_گونه_ای #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت سایه صیدال از زندان اوین؛ بر موضع خود علیه اعدام ایستادگی می‌کنیم

در نخستین سالگرد کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، ضمن ایستادگی بر ادامه این کارزار تا لغو این حکم غیر‌انسانی، در این متن به شکلی مشخص، در رد صریح منبع فقهی و حقوقی اتهام «بغی» به چند نکته اشاره خواهم کرد.

به دلیل صدور احکام اعدام بر مبنای بغی برای همبندیانمان وریشه مرادی و پخشان عزیزی و عزیزان دیگری همچون مهدی حسنی و بهروز احسانی، ضمن ابراز انزجار مجدد از مجازات اعدام در کلیت آن (مفسد فی‌الارض و محاربه و غیره) که دست‌درازی به جان انسان‌هاست، به چند نکته برای رد صریح منبع فقهی و حقوقی بغی اشاره می‌کنم اما همچنان تاکید دارم ورود از دریچه فقهی و حقوقی در کلیت مخالفت با اعدام، تنها با در نظر گرفتن کارکرد سیاسی، مبنا و مشروعیت دارد.

نگاه فقهی: بغی در متون فقهی در جرائم حدی قرار نگرفته است

«آن که جان می‌دهد، همان هم جان می‌ستاند. پس هیچ انسانی حق سلب حیات انسان دیگری را ندارد و کشتن هر نفس ممنوع است.»
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ.
خداوند خود در این آیه قرآن، این حق را منحصر به قصاص و محاربه دانسته که برای آن دو هم شرایط و موانعی آمده که به تفصیل قابل بحث است.

پس با همین نص صریح قرآن که جمهوری اسلامی مبنای حدود را قرآن می‌داند، بپردازیم به این که چگونه می‌شود صرف روایاتی که صحت و سقم آن مشخص نیست، مجوز کشتن انسانی را صادر کرد؟

در مورد ماده ۲۸۷ (بغی) که از سال ۱۳۹۲ وارد قانون مجازات اسلامی شده و در این سال‌ها و روزهای اخیر بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی به استناد همین ماده اعدام شده یا به اعدام محکوم شده‌اند، باید تصریح کرد که این ماده جدیدالتصویب در متون فقهی در جرایم حدی قرار نگرفته است.
در موضوع جنگ، پیرامون آن نکاتی آمده و بنا بر متون فقهی، بغی در وضعیت جنگی قابل اعمال است.

دیگر منبع بغی از نظر قانون‌گذار آیه ۹ سوره حجرات است که در آن آیه هم به جنگ بین مومنین اشاره کرده و چنین آمده که اگر گروهی از مومنین ظلم کرده‌اند، گروه دیگر با ظالم بجنگند تا به صلح برسند.

در احکام فقهی مرتبط به بغی هم اشاره به جنگ‌های مسلمانان در آن زمان بوده که علیه «امام معصوم» زمان خود شورش کرده‌اند اما فقهای زمانه در این مورد دو رویکرد مختلف دارند:
گروهی معتقدند که بغی خروج از اطاعت «امام معصوم» است. بنابراین در زمان غیبت اساسا بغی وجود ندارد.

گروهی دیگر بغی را خروج از اطاعت از «امام عادل» می‌دانند که این گروه «امام عادل» را از منظر امر حکومتی می‌بینند که در پایان به آن اشاره خواهم کرد. هر چند بر اساس «قاعده درء» که برگرفته از روایت «پیامبر مسلمین» است، چنین آمده که «الحدودُ تدرء الشُبهات» یعنی اجرای حدود با وجود شُبهات متوقف می‌شود.
همین دو رویکرد متفاوتِ فقها تصریحی از شبهه در موضوعی است که باید متوقف شود؛ یا قواعد فقهیِ دیگر همچون «لزوم احتیاط در دِماء»، «عدم تواتر در روایات» و ....

با چنین بدیهیاتی مصرح است که بغی نه تنها منبع فقهی ندارد، بلکه آن‌چه در آیه ۹ سوره حجرات هم آمده، مربوط به مقتضیاتِ جنگیِ زمان خود است و تناسبی با وضعیت امروز ایران ندارد.

نگاه حقوقی: حق زندگی از حقوق ذاتی است

حق حیات، ریشه و اصل حقوق بشر است. طبق بند یک ماده شش میثاق بین‌المللیِ حقوق بشر، حق زندگی از حقوقی ذاتی‌ست و هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
در بند دوم همین ماده گفته شده در کشورهایی که حکم اعدام لغو نشده نیز صدور حکم اعدام جایز نیست و جمهوری اسلامی هم عضوی از همین میثاق بین‌المللی است که پس از تصویب آن بسیاری از کشورهایی که مجازات اعدام در آن‌ها وجود داشت، این حکم را لغو کردند.
جمهوری اسلامی اما روند اعدام‌ها را نه‌ تنها متوقف نکرده بلکه افزایش هم داده است.
آن‌جا که هانا آرنت به مقوله جهانوند می‌پردازد، می‌گوید که همه ما شهروند جهانیم و جهانوند نهاد دارنده حقوق بشر است و تجاوز به حقوق او، تجاوز به حقوق بشر است اما ما همچنان در قانون مجازات اسلامی در ۱۵ ماده با حکم اعدام مواجهیم.

اگر به ماده ۲۸۷ برگردیم باید عنوان کنیم وقتی این ماده در بحث حدود در قانون مجازات آمده و مبنای حدود هم شرع (نص صریح قرآن و منابع فقهی) است، لذا بنا بر آنچه ذکر شد، منبع فقهی و شرعی در این مورد وجود ندارد و جامعه حقوقی و مدنی باید بر قانون‌گذار تکلیف کند که در تصحیح این ماده تسریع نماید.

ادامه را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/execution-in-iran-motahareh-gounei/

#سایه_صیدال #مهوش_صیدال #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام؛ چگونه می‌توان از سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟

حورا نیک‌بخت
ناشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی

ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی بیانگر عنوان مجرمانه‌ای است که اولین بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است. مهم‌ترین مستند شرعی آن آیه ۹ سوره حجرات است. چطور می‌توان از محتوای این سوره به حکم اعدام رسید؟
به نام خداوند «بخشنده مهربان»
«و اگر دو گروه از مومنان کارزار کردند، پس آشتی افکنید میان آن‌ها و اگر ستم کرد یکی‌شان بر دیگری، پس نبرد کنید با آن‌که ستمگر است تا برگردد به سوی فرمان خدا واگر بازگشت، پس آشتی افکنید میان آنان به داد و دادگستری کنید که خدا دوست دارد دادگران را.»
سوره مبارکه حجرات، آِیه شریفه ۹
در ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی گفته شد «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن با مجازات اعدام محکوم می‌شوند». مهمترین مستند عنوان مجرمانه باغی، که اولین‌بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است، آیه ۹ سوره حجرات است.
با توجه به ترجمه آیه، سوالاتی مطرح است. این سوالات را کسی طرح می‌کند که فقط شراره‌های فربهی فقه دامنش را گرفته است، اما جوابشان را از کسانی می‌خواهد که دیده‌اند فربهی فقه چه آتش‌هایی به‌پا کرده و جمهوری اسلامی صرفا برای بقایش، با فربه کردن فقه و در عین حال تلاش برای شرعی‌سازی قانون، چه خاکسترهایی به جا گذاشته است.
توجه به این نکته مهم است: سوالات ذیل، با توجه به فقط چند منبع کاغذی در زندان به ذهن آمده است و مسلما منابع بیشتر، شمار ان‌قُلت‌ها را بیشتر می‌کند.
اول: چطور می‌توان از محتوای سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟ حتی اگر اکثرا شان نزولش را نمی‌دانستیم، که می‌دانیم، سوره‌ای که سراسر آیاتش توصیه‌ها و دستورالعمل‌های اخلاقی است و از تنوع و تکثر گونه‌های بشری می‌گوید، چگونه مخاطبانش را به «قتل عمد» رهنمون می‌کند؟
دوم: جرائم مستوجب حد از ابتدا در آیات، روایات و متون فقهی تعیین شده‌اند و در هیچ‌کدام از منابع، حتی نشانی از «بغی» به عنوان جرم مستوجب حد دیده نمی‌شود؛ حتی در کتاب مشهور روح‌الله خمینی، تحریرالوسیله، که مبلغ اصلی قانون مجارات است، به «بغی» اشاره‌ای نشده، این مسلمان‌تر بودن از پیامبر و ائمه از کجا نشات می‌گیرد؟
ظاهرا برای دانش فقهی بنیان‌گذار این حکومت هم اهمیت و احترامی قائل نشده‌اند؛ غیر از این است؟
سوم: در آیه مذکور، به صراحت چنین آمده است: «با آن‌که ستمگر است نبرد کنید تا برگردد به سوی فرمان خدا.»

 خداوند از بازگشت به سوی فرمانش گفته است یا خودش؟ در کجای آیه به بازگرداندن انسان‌ها به ذات اقدس الله اشاره شده است؟
چهارم: خداوند در آیه ۹ سوره حجرات از بازگشت باغی سخن گفته و از صلح و آشتی و دادگری آیا بخشی که برگشتن او و حکمش را بیان کرده است، فقط در قرآن قانون‌گذاران جمهوری اسلامی آمده؟ چرا ما این بخش را نمی‌بینیم؟
پنجم: بر اساس فرمان خداوند در این آیه باید با ستمگر نبرد کرد؛ آیا از روش و وسیله نبرد چیزی گفته شده است؟
قانون‌گذاری که از اتومبیل، تلفن هوشمند و هواپیما استفاده می‌کند، نه از شتر، اسب، شمشیر و غیره، چرا با اندیشه باغی مبارزه نمی‌کند؟ با کسی که با اندیشه‌اش مبارزه می‌کند نباید با اندیشه مبارزه کرد؟
ششم: در کدام بخش از آیه، از قتل عمد باغیانی صحبت کرده است که در موقعیت دفاع‌اند نه حمله اولیه و ابتدا به ساکن؟ از باغیان در آتش‌بس چطور؟
هفتم: قانون‌گذار می‌داند که دولت‌مردان، نظام جمهوری اسلامی را هم در نبرد با «زنان» قرار داده است؟ مگر بنا بر باور خودشان، زنان ذاتا ریحانه و ظریف و ضعیف نیستند؟
به مسئولانی از این دست زمانی می‌توان با قطعیت پرداخت که حکومت ایران را حکومت اسلامی دانست و دلیلی برای ولایت فقها در عصر غیبت داشت، وگرنه پرسش‌های ابتدایی‌تری هم وجود دارد:
چرا آقای خویی ولایت را مختص پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) می‌دانست؟
چرا آقایان عبدالکریم حائری یزدی و اراکی بر این باورند که ادله فقهی نحوه خاص از حکومت را برای زمان غیبت معصوم به دست نمی‌دهند؟
و در نهایت چرا بسیاری از فقهای موید حاکمیت فقها در عصر غیبت، مشروعیت حاکم اسلامی را ناشی از رای و نظر مردم می‌دانند؟

https://tavaana.org/execution-in-iran-houra-nikbakht/

#حورا_نیکبخت #بیانبه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیام احمدرضا حائری، برای اسپیس سازمان حقوق بشر ایران

از دوران نوجوانی این سوال که چرا ما طی چندین نسل و با وجود چند انقلاب، نهضت و چند حکومت با محوریت توسعه از بالا، به یک جامعه توسعه یافته دموکراتیک نرسیدیم، ذهن من را مشغول می‌کرد.

تاریخ مشروطیت را که می‌خواندم، می‌دیدم پس از امضای فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه و جلوس محمدعلی شاه بر تخت ، با وجود دشمنی شاه مستبد قاجار با مشروطه اما جرائد و روزنامه‌های وقت که کم هم نبودند به شکلی افراطی شاه و خانواده‌اش را مورد هتاکی قرار می‌دادند، پسر اُم خاقان می‌خوانندش و به صدها گونه مختلف تا حد فحاشی هم فروگذار نبودند، مجلس به توپ بسته شد و شاه قاجار دق دلی‌اش را از آن توهین‌ها سر زنده‌یادان صور اسرافیل و مَلِک‌المتکلمین خالی کرد و با گره زدن طناب، دور گردن و کشیدن آن از دو سو، آن دو جان عزیز و بسیاری دیگر را را گرفت!

معرکه فتح تهران و بعد ورود فاتحان تبریز به پایتخت ( ستارخان و باقر خان ) آغاز شد، و باز بازار انتقام جویی به راه افتاد و این‌بار نوبت به دار کشیدن شیخِ هوادار استبداد قجری بود و شیخ فضل‌الله را به دار کشیدند و پسرش زیر جایگاه اعدام پدر هلهله می‌کشید و شادی می‌کرد.

باز کشور روی آرامش ندید و گذشت تا آمدن رضاشاه و شروع مدرنیزاسیون از بالا که کم قربانی نگرفت در زندان و تبعید،در آخرِ کار مردم نه راه آهن را دیدند و نه جاده‌هایی که رضاشاه کشید و عدلیه نوین و... و با تبعید شاه شادی کردند.

این‌بار معرکه دهه بیست و مهم‌ترین آزمون دموکراسی در تاریخ کشورمان آغاز شد و این بارنیز اما سرشار شد از ترور و اعدام انقلابی و خشونت، مصدق خواست نفت را ملی کند، فدائیان اسلام رزم‌آرا و هژیر را ترور کردند و به خیال‌شان آنها را از پیش پای نهضت ملی شدن برداشتند و از سوی رهبران نهضت نیز تحسین شدند، آمدیم تا ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد حزب توده و مصدق و بی‌تفاوتی های غریب برای حفظ موقعیت!
و در نهایت زاهدی و بعد اعدام بخشی از سازمان افسران حزب توده و حسین فاطمی، اصلاحات ارضی شروع نشده مؤتلفه حسنعلی منصور را به انتقام تبعید خمینی ترور می‌کند و بعد اعدام رهبران مؤتلفه!

ساواک تا جریان‌های چریکی در دهه پنجاه ظهور پیدا نکردند اساسا با اعدام بیگانه بود، چریکها ترور کردند برای شکستن خفقان و ساواک اعدام می‌کرد…در پاسخ، حاصل، اینکه سال ۵۵ دیگر چریکی نمانده بود، اما جای دیگری دیوار سوراخ بود و روحانیت با سازمان وسیع مساجد به میان آمد، بختیار دیر آمده بود( حسىرت تاریخی شخصی خودم همیشه این بود که ای کاش با انتصاب بختیار و انحلال ساوک موج انقلاب فروکش می‌کرد، اما تاریخ بر اساس رؤیاهای ما به پیش نمی‌رود) و بعد رسیدیم به بوی گل سوسن و یاسمن که همان روز اول چهره‌اش را با عکس صفحه اول اطلاعات و کیهان و بدنهای عریان و بی‌جان و غرقه در خون سران ارتش نشان داد و بوی خون جای بوی سوسن را گرفت و بوی باروت جای بوی یاسمن را!

جنگ داخلی، اعدام‌های صحرائی، خلخالی که فقط برای لال‌ها وکیل قبول می‌کرد، تا تابستان ۶۷ و اعدام دسته‌جمعی هرآنکس که باقی مانده بود از مخالفان!
اين چرخ سر باز ایستادن نداشته تا امروز که مائیم و داغ دلمان برای همه عزیزانی که حکومت اسلامی خون‌شان را بر کف خیابان‌های شهرها جاری کرد و هزاران چشمی که بی‌فروغ کرد در آبان خونین و قیام ژینا و هزاران جوانی که اکنون در مسیر اعدام‌شان قرار داده!

روزی که کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را شروع کردیم در پس ذهنم این بود باید روزی برسیم به ایرانی آزاد دموکراتیک ، توسعه یافته و با حفظ حقوق و به رسمیت شناختن حقوق همه شهروندانش فارغ از مشخصه‌ای که دارند، از زبان، دین، باور و...

عمیقا باور دارم که نه به اعدام کارزاری راهبردی برای امروز و فردای ماست، ما اگر همگی تنها بر سر همین یک ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق کنیم و حق زندگی انسانها خط قرمز ابدی‌مان باشد، می‌توانیم امیدوار باشیم به آینده‌ای روشن، می‌توانیم امیدوار باشیم به عدالتی انتقالی به اینکه از پس امروز، فردایمان دوباره گرفتار استبداد نخواهیم شد.

ضمن سپاس فراوان از همه عزیزانی که در این یک سال نخست در کنار کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام بودند و به بلند شدن صدای آن یاری رسانند، تأکید می‌کنم که ما هنوز در ابتدای راه هستیم و باید در ادامه تلاش‌مان را دوچندان کنیم. من خود، هر وقت تاب و تحملِ حبس امانم را می‌برد، به این فکر می‌کنم اگر روزی کارزار نه به اعدام در کشورمان همگانی شود نصف راه تحقق "دموکراسی و توسعه" در کشورمان را رفته‌ایم، راهی که نیم دیگرش رواداری و تحمل بالا در مقابل مخالفان و خارج نشدن از دایره تعهد به حقوق‌بشر و دموکراسی است.

با احترام
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نخستین سالگرد کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

#احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech