جمعی از کنشگران سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سابق و کنونی، در بیانیهای از رضا محمدحسینی درخواست کردند تا به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد.
امروز در هشتمین روز اعتصاب غذا، فشار خون آقای محمدحسینی ۹ روی ۶ و وزن ایشان ۵۴ کیلوگرم گزارش شده است.
متن بیانیه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:
از آنجایی که اعتصاب غذای طولانی مدت صدمات جبران ناپذیری بر وضعیت جسمانی فرد وارد میسازد لذا ما جمعی از کنشگران سیاسی و زندانیان سابق و وکیل ایشان از آقای رضا محمد حسینی درخواست میکنیم به اعتصاب غذای خود خاتمه داده و از این طریق دوستان خود را از نگرانیهای بوجود آمده خارج سازند.
امضا کنندگان این درخواست طبق حروف الفبا :
آرام حسامی
آرش آذرخش
آرش رازی
آرشام رضایی
آرمین سورانی
اروند حاجیزاده
آزاده افضحی
اشرف سلکی
افشین جم
افشین عبدالهی
احد قربانی دهناری
اکبر کریمیان
الهام نجفی
امیرحسین انصاری
اسدالله فخیمی
بابک بهزادی
بهزاد همایونی
بیژن قبادی
پروفسور عبدالرحمن دیی جی
پوران ناظمی
پویا جگروند
پونه چایچی
تارا هاشمی
تبسم آریایی
حبیب بهرمن
دکتر حسن نایب هاشم
حسین یحیایی
حسین شیرمحمدی
خلیل خلیلپور دارستانی
داریوش عمران
رضا مهرگان
رضا موسوی
رادا مردانی
روزبه اکرادی
زرتشت احمدی راغب
ژیلا عمرانی
سالومه وزیری
سحر قاسمی
سجاد مشهدی همتآبادی
سعید دهقان
سهیلا انزلی
سهراب حسنخانی
شعله زمینی
شاهین میلانی
شیلان میرزایی
صبا بختیاری
سیف اهدایی
عزیز قاسمزاده
علی جهانیان
علی شریفزاده اردکانی
علی مرزبان
علی موسینژاد فرکوش
فواد پاشایی
کامبیز نوروززاده
کامران چاتل
کشور رضایی (مادر آرشام)
مازیار فرزان
دکتر محمد افشار
محمد جواد طواف
محمد کریمی
محمد یوسفی آقکند
مراد معلم
مریم بایرامیان
مریم قلیزاده
مصطفی صابر
مهدی برمکی
مهدی ذولفقاری
مهناز قزللو
مهشید ناظمی
نازنین افشین جم
نجات بهرامی
نرگس جلالی
نیسم آریایی
نوشین خواجه
ویدا تهرانی
یاشار تبریزی
#اعتصاب_غذا #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز در هشتمین روز اعتصاب غذا، فشار خون آقای محمدحسینی ۹ روی ۶ و وزن ایشان ۵۴ کیلوگرم گزارش شده است.
متن بیانیه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:
از آنجایی که اعتصاب غذای طولانی مدت صدمات جبران ناپذیری بر وضعیت جسمانی فرد وارد میسازد لذا ما جمعی از کنشگران سیاسی و زندانیان سابق و وکیل ایشان از آقای رضا محمد حسینی درخواست میکنیم به اعتصاب غذای خود خاتمه داده و از این طریق دوستان خود را از نگرانیهای بوجود آمده خارج سازند.
امضا کنندگان این درخواست طبق حروف الفبا :
آرام حسامی
آرش آذرخش
آرش رازی
آرشام رضایی
آرمین سورانی
اروند حاجیزاده
آزاده افضحی
اشرف سلکی
افشین جم
افشین عبدالهی
احد قربانی دهناری
اکبر کریمیان
الهام نجفی
امیرحسین انصاری
اسدالله فخیمی
بابک بهزادی
بهزاد همایونی
بیژن قبادی
پروفسور عبدالرحمن دیی جی
پوران ناظمی
پویا جگروند
پونه چایچی
تارا هاشمی
تبسم آریایی
حبیب بهرمن
دکتر حسن نایب هاشم
حسین یحیایی
حسین شیرمحمدی
خلیل خلیلپور دارستانی
داریوش عمران
رضا مهرگان
رضا موسوی
رادا مردانی
روزبه اکرادی
زرتشت احمدی راغب
ژیلا عمرانی
سالومه وزیری
سحر قاسمی
سجاد مشهدی همتآبادی
سعید دهقان
سهیلا انزلی
سهراب حسنخانی
شعله زمینی
شاهین میلانی
شیلان میرزایی
صبا بختیاری
سیف اهدایی
عزیز قاسمزاده
علی جهانیان
علی شریفزاده اردکانی
علی مرزبان
علی موسینژاد فرکوش
فواد پاشایی
کامبیز نوروززاده
کامران چاتل
کشور رضایی (مادر آرشام)
مازیار فرزان
دکتر محمد افشار
محمد جواد طواف
محمد کریمی
محمد یوسفی آقکند
مراد معلم
مریم بایرامیان
مریم قلیزاده
مصطفی صابر
مهدی برمکی
مهدی ذولفقاری
مهناز قزللو
مهشید ناظمی
نازنین افشین جم
نجات بهرامی
نرگس جلالی
نیسم آریایی
نوشین خواجه
ویدا تهرانی
یاشار تبریزی
#اعتصاب_غذا #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر هاشم موسوی پزشکی که در جریان انقلاب مهسا به مجروحان کمک میکرد و خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به کلینیک او حمله با گاز اشکآور انجام شد، از تحویل مجروحان خودداری کرده و در خصوص رفتار وحشیانه مزدوران حکومت افشاگری کرده بود. او همچنین یک فعال سیاسی و مدنی و زندانی سیاسی سابق بود که مقالاتی از او در شبکههای اجتماعی باقی مانده است. آقای هاشم موسوی پزشکی خوشنام در گرگان و از مؤسسان انجمن دوستداران کتاب بود. او وصیت کرد پیکرش به دانشگاه علوم پزشکی داده شود و مراسمی در مسجد برایش برگزار نشود.
عزیز قاسمزاده، معلم و فعال مدنی، در سوگ دکتر موسوی مطلبی به شرح زیر منتشر کرده است:
«شانه نبود او که به مویی شکست
دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد
جان دوم را که ندانند خلق
مغلطه گوییم به جانان سپرد.
خبر بهت آور و تأسف انگیز درگذشت دکتر سیدهاشم موسوی جراح حاذق، مرا به دریغی پر شمار و افسوسی بی امان کشید. انسان شریفی که متأسفانه سعادت نشد از نزدیک زیارتشان کنم و این حسرت همیشگی را تا همیشه باید بر دوش بکشم.
در طول بیماریم این پزشک خاص و ویژه پیوسته احوال پرس اینجانب بود و مرا با پزشکان شریفی چون دکتر مهرسای آشنا کرد. برای رفتن به بیمارستان، همه هماهنگیها را تمام و کمال انجام میداد و لحظه به لحظه به رغم بیماری که خود داشت، تماس میگرفتند و مرا وامدار و شرمنده لطف سرشار خود میکردند. پزشکی که یک عدالت طلب تمام عیار بود و بیمار برایش یک شی و کالای تجاری نبود.
دوست شفیقی که واسطه آشنایی ما بود، امروز برایم نوشت که دکتر موسوی «هرماه یک مبلغی به من میداد که به خانوادههای بیمار و نیازمند در اینجا برسانم و هربار میگفت معذرت میخوام که کم است و هر بار میگفت هر بیماری میشناسی بگو به دوستان در آن شهر معرفی کنم.»
دکتر موسوی به معنی حقیقی کلمه، انسان را رعایت میکرد. فقدان او و خدمات شایانی که او به مظلومان و دردمندان به انحنای مختلف در گوشه گوشه این سرزمین به ویژه در گرگان انجام داده، درس آموز و پر از ارزشهای والا و گوهرینی است که در این روزگار، به ندرت میتوان این حجم از انسان دوستی بی منت و عاشقانه را در کنار پا گذاشتن روی تعلقات و مادیات، در کسی یافت. در دو ماه اخیر بارها با او تماس گرفتم یا گوشی خاموش بود و یا زنگ ممتد بی پاسخ میخورد. چند هفته پیش سراغ او را از دکتر مهرسای گرفتم، گفت که دکتر موسوی سخت بیمار است و وضعش خوب نیست تا اینکه دیشب ذکر خیر او را با دوست شریفی که واسطه آشنایی ما بود، پیش کشیدم. امروز برایم پیامی نوشت که متاسفانه دیشب دکتر موسوی برای همیشه ما را ترک کرده است.
جهان در نبود انسانهای شریفی چون دکتر موسوی غریب است. در جهانی که سود و منفعت جان جهان اکثریت را در نوردیده حتی مدعیانی که برای برهم زدن این قواعد ناسازگار ذهن و عین یکسانی ندارند، فقدان دکتر موسوی ضایعهای جانکاه و سترگ و جبران ناپذیر است.
پایان این نوشته را به پیامهای صمیمانه او پس از اخراجم از آموزش و پرورش اختصاص میدهم که اوج شفقت انسانی و مودت او را نشان میدهد. ایشان برایم نوشتند:
"بر سنگ ایستاده سلول مرگ
یاوری میکرد
تا زخم تازیانه دژخیم پست را نیشخند زنم:
یادم نمیرود
مرگ دانه در میان خاک
مژدهی تولد درخت دیگری است
صاعقه اگر چه میزند به کوه
لاله میدمد ز دامنه
بر بلندی غرور ما تازیانه گو مزن
بر بلندی غرور ما تازیانه گو مزن
ما ز تازیانهتان زیان نمیکنیم
ما ز تازیانهتان زیان نمیکنیم
شصت و یک ۲۰۹
با درود بسیار
واقعا در این مملکت با چه دشواری باید زندگی کرد و ساخت. برای یک معلم قطع ارتباطش با شاگردانش که مثل فرزندانش هستند از هر چیزی دردناکتر است.
قاسمزاده جان، من دقیقاً موقعیتت را میفهمم. مرا یکبار در سال سوم رزیدنس جراحی، همین ...ولایتی حکم اخراج از بیمارستان داد که به علت اعتصابات پزشکان و پرستاران و کارگران بیمارستان و کله شقی و دیوانگی خودم بدون توجه به رأی آنان رفتم سرکار و آنها را به هیچ گرفتم؛ اما برای بار دوم چند سال بعد از دورهی فوق تخصص جراحی اطفال، محروم شدم. بعدها از خدمت در ادارات دولتی محروم شدم و سر آخر پس از چند سال تدریس رایگان در دانشگاه آزاد از تدریس ولو رایگان هم محرومم کردند و من شدم بیمارستان دار. یعنی دکاندار و بازاری البته شرایط شما بدتر است. احتمالاً با تأسیس یک آموزشکده موسیقی هم مخالفت میکنند و اگر نکنند آن ارتباط با شاگردان را بهدست میآوری. حتماً خودتان برنامههایی مد نظر دارید. لطفا مرا هم در جریان بگذار شاید به عنوان یکی از شاگردان ثبت نام کنم.
قربانت شوم
فدایت
عزیز من فقط خواستم در ظلمی که به شما رفته در کنارت بوده باشم و بدانی در این ظلم تنها نیستی."»
#هاشم_موسوی #یاری_مدنی_توانا
عزیز قاسمزاده، معلم و فعال مدنی، در سوگ دکتر موسوی مطلبی به شرح زیر منتشر کرده است:
«شانه نبود او که به مویی شکست
دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد
جان دوم را که ندانند خلق
مغلطه گوییم به جانان سپرد.
خبر بهت آور و تأسف انگیز درگذشت دکتر سیدهاشم موسوی جراح حاذق، مرا به دریغی پر شمار و افسوسی بی امان کشید. انسان شریفی که متأسفانه سعادت نشد از نزدیک زیارتشان کنم و این حسرت همیشگی را تا همیشه باید بر دوش بکشم.
در طول بیماریم این پزشک خاص و ویژه پیوسته احوال پرس اینجانب بود و مرا با پزشکان شریفی چون دکتر مهرسای آشنا کرد. برای رفتن به بیمارستان، همه هماهنگیها را تمام و کمال انجام میداد و لحظه به لحظه به رغم بیماری که خود داشت، تماس میگرفتند و مرا وامدار و شرمنده لطف سرشار خود میکردند. پزشکی که یک عدالت طلب تمام عیار بود و بیمار برایش یک شی و کالای تجاری نبود.
دوست شفیقی که واسطه آشنایی ما بود، امروز برایم نوشت که دکتر موسوی «هرماه یک مبلغی به من میداد که به خانوادههای بیمار و نیازمند در اینجا برسانم و هربار میگفت معذرت میخوام که کم است و هر بار میگفت هر بیماری میشناسی بگو به دوستان در آن شهر معرفی کنم.»
دکتر موسوی به معنی حقیقی کلمه، انسان را رعایت میکرد. فقدان او و خدمات شایانی که او به مظلومان و دردمندان به انحنای مختلف در گوشه گوشه این سرزمین به ویژه در گرگان انجام داده، درس آموز و پر از ارزشهای والا و گوهرینی است که در این روزگار، به ندرت میتوان این حجم از انسان دوستی بی منت و عاشقانه را در کنار پا گذاشتن روی تعلقات و مادیات، در کسی یافت. در دو ماه اخیر بارها با او تماس گرفتم یا گوشی خاموش بود و یا زنگ ممتد بی پاسخ میخورد. چند هفته پیش سراغ او را از دکتر مهرسای گرفتم، گفت که دکتر موسوی سخت بیمار است و وضعش خوب نیست تا اینکه دیشب ذکر خیر او را با دوست شریفی که واسطه آشنایی ما بود، پیش کشیدم. امروز برایم پیامی نوشت که متاسفانه دیشب دکتر موسوی برای همیشه ما را ترک کرده است.
جهان در نبود انسانهای شریفی چون دکتر موسوی غریب است. در جهانی که سود و منفعت جان جهان اکثریت را در نوردیده حتی مدعیانی که برای برهم زدن این قواعد ناسازگار ذهن و عین یکسانی ندارند، فقدان دکتر موسوی ضایعهای جانکاه و سترگ و جبران ناپذیر است.
پایان این نوشته را به پیامهای صمیمانه او پس از اخراجم از آموزش و پرورش اختصاص میدهم که اوج شفقت انسانی و مودت او را نشان میدهد. ایشان برایم نوشتند:
"بر سنگ ایستاده سلول مرگ
یاوری میکرد
تا زخم تازیانه دژخیم پست را نیشخند زنم:
یادم نمیرود
مرگ دانه در میان خاک
مژدهی تولد درخت دیگری است
صاعقه اگر چه میزند به کوه
لاله میدمد ز دامنه
بر بلندی غرور ما تازیانه گو مزن
بر بلندی غرور ما تازیانه گو مزن
ما ز تازیانهتان زیان نمیکنیم
ما ز تازیانهتان زیان نمیکنیم
شصت و یک ۲۰۹
با درود بسیار
واقعا در این مملکت با چه دشواری باید زندگی کرد و ساخت. برای یک معلم قطع ارتباطش با شاگردانش که مثل فرزندانش هستند از هر چیزی دردناکتر است.
قاسمزاده جان، من دقیقاً موقعیتت را میفهمم. مرا یکبار در سال سوم رزیدنس جراحی، همین ...ولایتی حکم اخراج از بیمارستان داد که به علت اعتصابات پزشکان و پرستاران و کارگران بیمارستان و کله شقی و دیوانگی خودم بدون توجه به رأی آنان رفتم سرکار و آنها را به هیچ گرفتم؛ اما برای بار دوم چند سال بعد از دورهی فوق تخصص جراحی اطفال، محروم شدم. بعدها از خدمت در ادارات دولتی محروم شدم و سر آخر پس از چند سال تدریس رایگان در دانشگاه آزاد از تدریس ولو رایگان هم محرومم کردند و من شدم بیمارستان دار. یعنی دکاندار و بازاری البته شرایط شما بدتر است. احتمالاً با تأسیس یک آموزشکده موسیقی هم مخالفت میکنند و اگر نکنند آن ارتباط با شاگردان را بهدست میآوری. حتماً خودتان برنامههایی مد نظر دارید. لطفا مرا هم در جریان بگذار شاید به عنوان یکی از شاگردان ثبت نام کنم.
قربانت شوم
فدایت
عزیز من فقط خواستم در ظلمی که به شما رفته در کنارت بوده باشم و بدانی در این ظلم تنها نیستی."»
#هاشم_موسوی #یاری_مدنی_توانا
Forwarded from گفتوشنود
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، مارک واکر، کشیش و سیاستمدار آمریکایی را به عنوان سفیر جدید این کشور در امور آزادی مذهبی بینالمللی معرفی کرد.
پرزیدنت ترامپ با اعلام این انتصاب در پلتفرم اجتماعی خود، تروث سوشال، توضیح داد که واکر، نماینده پیشین کارولینای شمالی، مسئولیت دفتر آزادی مذهبی بینالمللی وزارت امور خارجه را برعهده خواهد داشت.
وی با تمجید از کارنامه واکر اظهار داشت: «مارک یک کشیش و سیاستمدار موفق است که در مسئولیتهای پیشین خود عملکردی درخشان داشته است.»
پرزیدنت ترامپ افزود: «واکر در مقام رئیس کمیته مطالعات جمهوریخواهان، ما را در کسب پیروزیهای متعدد یاری رساند. یقین دارم او در مسئولیت جدید خود که در راستای حمایت از آزادیهای دینی و مذهبی است، موفق خواهد بود.»
کشیش واکر نیز در حساب کاربری خود از این انتصاب استقبال کرد و ترامپ را «مدافع ایمان» خواند. او در توییتی نوشت: «با سابقه خدمت در کسوت کشیش و نمایندگی کنگره بر روی موارد مرتبط با این مسئولیت مهم تمرکز خواهم کرد.»
وی تصریح کرد: «آزادی بیان و دین، شالوده اساسی حقوق بشر است و من، چه در پردیسهای دانشگاهی نیویورک و چه در دورترین نقاط جنوب صحرای آفریقا، در کنار کسانی خواهم ایستاد که هدف اذیت و آزار مذهبی قرار گرفتهاند.»
مارک واکر به عنوان یک کشیش باپتیست جنوبی، پیش از این مسئولیتهای شبانی متعددی را در کلیساهای کارولینای شمالی و فلوریدا برعهده داشته است. در جریان انتخابات 2024، واکر مدیریت کمپینهای مذهبی و جوانان ترامپ را بر عهده داشت.
منبع:محبتنیوز
#آزادی_مذهبی #آزادی_باور #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، مارک واکر، کشیش و سیاستمدار آمریکایی را به عنوان سفیر جدید این کشور در امور آزادی مذهبی بینالمللی معرفی کرد.
پرزیدنت ترامپ با اعلام این انتصاب در پلتفرم اجتماعی خود، تروث سوشال، توضیح داد که واکر، نماینده پیشین کارولینای شمالی، مسئولیت دفتر آزادی مذهبی بینالمللی وزارت امور خارجه را برعهده خواهد داشت.
وی با تمجید از کارنامه واکر اظهار داشت: «مارک یک کشیش و سیاستمدار موفق است که در مسئولیتهای پیشین خود عملکردی درخشان داشته است.»
پرزیدنت ترامپ افزود: «واکر در مقام رئیس کمیته مطالعات جمهوریخواهان، ما را در کسب پیروزیهای متعدد یاری رساند. یقین دارم او در مسئولیت جدید خود که در راستای حمایت از آزادیهای دینی و مذهبی است، موفق خواهد بود.»
کشیش واکر نیز در حساب کاربری خود از این انتصاب استقبال کرد و ترامپ را «مدافع ایمان» خواند. او در توییتی نوشت: «با سابقه خدمت در کسوت کشیش و نمایندگی کنگره بر روی موارد مرتبط با این مسئولیت مهم تمرکز خواهم کرد.»
وی تصریح کرد: «آزادی بیان و دین، شالوده اساسی حقوق بشر است و من، چه در پردیسهای دانشگاهی نیویورک و چه در دورترین نقاط جنوب صحرای آفریقا، در کنار کسانی خواهم ایستاد که هدف اذیت و آزار مذهبی قرار گرفتهاند.»
مارک واکر به عنوان یک کشیش باپتیست جنوبی، پیش از این مسئولیتهای شبانی متعددی را در کلیساهای کارولینای شمالی و فلوریدا برعهده داشته است. در جریان انتخابات 2024، واکر مدیریت کمپینهای مذهبی و جوانان ترامپ را بر عهده داشت.
منبع:محبتنیوز
#آزادی_مذهبی #آزادی_باور #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دکتر عزیز نوروزی زرگانی: مردم ایران از جمهوری اسلامی عبور کردهاند، نه با هیاهو، که با فرسایش مشروعیت
دکتر عزیز نوروزی زرگانی، استاد دانشگاه، در مطلبی با عنوان «مذاکرهای به قدمت جمهوری اسلامی؛ امیدی به وسعت یک سراب» که در کانال تلگرام خود منتشر کرده، به تحلیل روند پرنوسان مذاکرات جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا پرداخته است.
او با اشاره به ۴۷ سال رابطهی متزلزل و پرتناقض میان ایران و آمریکا نوشته است:
«چهلوهفت سال است که رابطه ایران و آمریکا، در تعلیق میان "دشمنی آشکار" و "مذاکرهی پنهان" در نوسان است... اما آنچه در این میان ثابت مانده، نه شعارها، بلکه میز مذاکرهایست که همیشه، جایی پشت پرده برپاست—گاه در وین، گاه در مسقط، گاه در میان خطوط قرمز بیخاصیت.»
این استاد دانشگاه درباره تأثیرات این مذاکرات بر زندگی مردم مینویسد:
«مردم اما هر بار، با چشمانی پر از بیم و امید، اخبار را دنبال کردند؛ امید به گشایش اقتصادی، بیم از جنگ و تشدید تحریم. اما حاصل؟ اندکی تسکین در فضای تیره، و سپس باز همان بنبست. سود این نوسان اما نصیب چهکسانی شد؟ نه کارگر ایرانی، نه دانشجوی معترض، نه مادران داغدار—بلکه همان حاکمیتی که بقای خود را از دل همین بحرانهای کشدار بیرون کشید.»
او در بخش دیگری از این یادداشت، نسبت به بازنماییهای رسانهای درباره ضرورت توافق هشدار داده و مینویسد:
«این بار اما با تفاوتی ظریف و خطرناک: نهتنها حاکمیت، بلکه برخی چهرههای آشنا، همانها که دیروز مخالف نرمش بودند، امروز در رسانهها از "ضرورت توافق" میگویند؛ توافقی که گویا خواست بخش قابلتوجهی از جامعه است! اما آیا این جامعهی واقعیست، یا تصویری ساختهشده در آینهی تبلیغات؟»
نوروزی زرگانی در ادامه تأکید میکند که جامعه ایران به شکل آرامی از نظام جمهوری اسلامی عبور کرده است:
«واقعیت این است که امروز، جامعه ایران از جمهوری اسلامی عبور کرده است—نه با هیاهو، که با فرسایش آرام مشروعیت.»
او همچنین نسبت به توافق احتمالی با آمریکا در شرایط کنونی هشدار میدهد و آن را نوعی «تنفس مصنوعی» برای نظامی رو به افول توصیف میکند:
«اکنونکه نظام در موضع ضعف است، هرگونه توافق با آمریکا، تنها اکسیژنی موقت برای تنفسی مصنوعیست؛ راهی برای تمدید عمر ساختاری که مشروعیتش تهی شده.»
دکتر نوروزی همچنین نوشت:
«و مردم، در این بزنگاه تاریخی، اگر همچنان چشم به واشنگتن و تهران بدوزند، بار دیگر بازیخوردهی میز مذاکرهای خواهند شد که صندلیشان در آن خالیست.
این روزها نه زمان تحلیل قیمت دلار است، نه شمارش سانتریفیوژها.
زمانِ بازاندیشیست؛ زمان انسجام، گفتوگو، و حرکت بهسوی طرح آیندهای که قدرت در آن نه پشت میزهای بسته، که در دست مردم باشد.»
در پایان، این استاد دانشگاه با طرح پرسشی بنیادین یادداشت خود را چنین به پایان میبرد:
«نه توافق، نه عدم توافق، هیچکدام پاسخ ما نیستند. پاسخ ما، پرسشیست بنیادین: چه زمانی، مردم خود درباره آیندهشان تصمیم خواهند گرفت؟»
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر عزیز نوروزی زرگانی، استاد دانشگاه، در مطلبی با عنوان «مذاکرهای به قدمت جمهوری اسلامی؛ امیدی به وسعت یک سراب» که در کانال تلگرام خود منتشر کرده، به تحلیل روند پرنوسان مذاکرات جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا پرداخته است.
او با اشاره به ۴۷ سال رابطهی متزلزل و پرتناقض میان ایران و آمریکا نوشته است:
«چهلوهفت سال است که رابطه ایران و آمریکا، در تعلیق میان "دشمنی آشکار" و "مذاکرهی پنهان" در نوسان است... اما آنچه در این میان ثابت مانده، نه شعارها، بلکه میز مذاکرهایست که همیشه، جایی پشت پرده برپاست—گاه در وین، گاه در مسقط، گاه در میان خطوط قرمز بیخاصیت.»
این استاد دانشگاه درباره تأثیرات این مذاکرات بر زندگی مردم مینویسد:
«مردم اما هر بار، با چشمانی پر از بیم و امید، اخبار را دنبال کردند؛ امید به گشایش اقتصادی، بیم از جنگ و تشدید تحریم. اما حاصل؟ اندکی تسکین در فضای تیره، و سپس باز همان بنبست. سود این نوسان اما نصیب چهکسانی شد؟ نه کارگر ایرانی، نه دانشجوی معترض، نه مادران داغدار—بلکه همان حاکمیتی که بقای خود را از دل همین بحرانهای کشدار بیرون کشید.»
او در بخش دیگری از این یادداشت، نسبت به بازنماییهای رسانهای درباره ضرورت توافق هشدار داده و مینویسد:
«این بار اما با تفاوتی ظریف و خطرناک: نهتنها حاکمیت، بلکه برخی چهرههای آشنا، همانها که دیروز مخالف نرمش بودند، امروز در رسانهها از "ضرورت توافق" میگویند؛ توافقی که گویا خواست بخش قابلتوجهی از جامعه است! اما آیا این جامعهی واقعیست، یا تصویری ساختهشده در آینهی تبلیغات؟»
نوروزی زرگانی در ادامه تأکید میکند که جامعه ایران به شکل آرامی از نظام جمهوری اسلامی عبور کرده است:
«واقعیت این است که امروز، جامعه ایران از جمهوری اسلامی عبور کرده است—نه با هیاهو، که با فرسایش آرام مشروعیت.»
او همچنین نسبت به توافق احتمالی با آمریکا در شرایط کنونی هشدار میدهد و آن را نوعی «تنفس مصنوعی» برای نظامی رو به افول توصیف میکند:
«اکنونکه نظام در موضع ضعف است، هرگونه توافق با آمریکا، تنها اکسیژنی موقت برای تنفسی مصنوعیست؛ راهی برای تمدید عمر ساختاری که مشروعیتش تهی شده.»
دکتر نوروزی همچنین نوشت:
«و مردم، در این بزنگاه تاریخی، اگر همچنان چشم به واشنگتن و تهران بدوزند، بار دیگر بازیخوردهی میز مذاکرهای خواهند شد که صندلیشان در آن خالیست.
این روزها نه زمان تحلیل قیمت دلار است، نه شمارش سانتریفیوژها.
زمانِ بازاندیشیست؛ زمان انسجام، گفتوگو، و حرکت بهسوی طرح آیندهای که قدرت در آن نه پشت میزهای بسته، که در دست مردم باشد.»
در پایان، این استاد دانشگاه با طرح پرسشی بنیادین یادداشت خود را چنین به پایان میبرد:
«نه توافق، نه عدم توافق، هیچکدام پاسخ ما نیستند. پاسخ ما، پرسشیست بنیادین: چه زمانی، مردم خود درباره آیندهشان تصمیم خواهند گرفت؟»
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تنهامان زخمیست و داغداران راه روشنیم، اما ایستادهایم—استوار و بیتزلزل. برای عدالت، برای آزادی، با دلهایی شکسته اما ارادهای آهنین. راهی که با خون عزیزانمان آغاز شد، راه بازگشت ندارد؛ تنها پیشروی است، تا طلوعی شایسته این همه رنج.
ویدیو از حاشا
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #ما_ادامه_داریم #هنرـاعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو از حاشا
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #ما_ادامه_داریم #هنرـاعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه تعلیق موقت اعتصاب غذا
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که از روز ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی درخواستهای مکرر جمع زیادی از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی سابق و کنونی، با انتشار متنی خبر از تعلیق موقت اعتصاب غذای خود داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
دوستان، همراهان، اساتید، خانوادههای دادخواه و آزادیخواه و وکیل شریف آقای شریفزاده؛
شما که در تاریکترین سالهای زندان، چراغ همراهی و انسانیت را خاموش نکردید، بدانید که دلگرمی همیشگیتان پشتوانهی ارادهی من در راه آزادی بوده است. در این روزهای سخت اعتصاب، نیز با مهر و پیگیریتان مرا تنها نگذاشتید و صدای درد و اعتراضم را رساتر کردید.
در پاسخ به تقاضاهای صمیمانه و مشفقانهی شما عزیزان، و به پاس احترام به این همراهی بینظیر، تصمیم گرفتم بهصورت موقت اعتصاب غذایم را تعلیق کنم. این تعلیق، نه از سر خستگی، که نشانهی ارادت من به شما نیکان و تجدید عهد با آرمان آزادی است.
هدف من از این اعتصاب، جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بینالمللی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، شکنجهها، اعدامها، و گروگانگیریهای سیستماتیک در زندانهای جمهوری اسلامی بود. با حمایت گستردهی شما مردم شریف، در داخل و خارج کشور، این صدا تا حدی شنیده شد. اما هنوز راهی طولانی در پیش است. ما همچنان گروگان این نظام بیرحم هستیم. سلولها، بازداشتگاهها و احکام بیپایه، همچنان پابرجاست. نباید اجازه دهیم این دردها عادی شود یا فراموش گردد.
من بهعنوان فرزند کوچک این سرزمین، همچنان بر عهد خود برای پیگیری آزادی و عدالت باقیام و نام و یاد همهی عزیزانی را که جانشان را در این راه فدا کردند، زنده نگاه خواهمداشت.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که از روز ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی درخواستهای مکرر جمع زیادی از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی، خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی سابق و کنونی، با انتشار متنی خبر از تعلیق موقت اعتصاب غذای خود داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
دوستان، همراهان، اساتید، خانوادههای دادخواه و آزادیخواه و وکیل شریف آقای شریفزاده؛
شما که در تاریکترین سالهای زندان، چراغ همراهی و انسانیت را خاموش نکردید، بدانید که دلگرمی همیشگیتان پشتوانهی ارادهی من در راه آزادی بوده است. در این روزهای سخت اعتصاب، نیز با مهر و پیگیریتان مرا تنها نگذاشتید و صدای درد و اعتراضم را رساتر کردید.
در پاسخ به تقاضاهای صمیمانه و مشفقانهی شما عزیزان، و به پاس احترام به این همراهی بینظیر، تصمیم گرفتم بهصورت موقت اعتصاب غذایم را تعلیق کنم. این تعلیق، نه از سر خستگی، که نشانهی ارادت من به شما نیکان و تجدید عهد با آرمان آزادی است.
هدف من از این اعتصاب، جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بینالمللی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، شکنجهها، اعدامها، و گروگانگیریهای سیستماتیک در زندانهای جمهوری اسلامی بود. با حمایت گستردهی شما مردم شریف، در داخل و خارج کشور، این صدا تا حدی شنیده شد. اما هنوز راهی طولانی در پیش است. ما همچنان گروگان این نظام بیرحم هستیم. سلولها، بازداشتگاهها و احکام بیپایه، همچنان پابرجاست. نباید اجازه دهیم این دردها عادی شود یا فراموش گردد.
من بهعنوان فرزند کوچک این سرزمین، همچنان بر عهد خود برای پیگیری آزادی و عدالت باقیام و نام و یاد همهی عزیزانی را که جانشان را در این راه فدا کردند، زنده نگاه خواهمداشت.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی، در این ویدیو به این سوال که «هژمونی فرهنگی چیست و جمهوری اسلامی چگونه در این سالیان از آن بهره گرفته است؟» پاسخ میدهد.
او میگوید:
«آنتونیو گرامشی فیلسوف ایتالیایی اولین بار از مفهوم هژمونی فرهنگی به معنای تسلط و نفوذ یک گروه یا طبقه خاص به روشهای غیر ملموس استفاده کرد.
نظامهای تمامیت خواه سالانه حجم بسیار زیادی از بودجههای خود را صرف القاء دکترینهای خود میکنند.
اما شهروندان مسئولیت پذیر با قدرت به ظاهر کوچک اما تاثیرگذار نقد و تفکر انتقادی این سلطه فرهنگی را در هم میشکنند.»
آقای باقرینیا در این ویدیو به مسئولیت خود در هنگام تصدی در سمتهای دولتی اشاره میکند و در نوشتهای میگوید:
«اینجانب حسن باقرینیا که در طول سالهای خدمتم در آموزش و پرورش، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه ناخواسته در خدمت هژمونی فرهنگی جمهوری اسلامی بودهام از هموطنانم عذرخواهی میکنم.»
در فرآیند عدالت انتقالی، پذیرش مسئولیت و عذرخواهی و تلاش برای جبران، حائز اهمیت هستند.
بسیاری از افراد شاید این شهامت را نداشته باشند که مسئولیتپذبر باشند و درباره خودشان سخن بگویند.
با قدردانی از شهامت آقای باقرینیا و ستایش کنارهگیری ایشان از سمتهای حکومتی در سالهای قبل، ایستادگی در سمت مردم و مقاومت و هزینه دادن ایشان در سالهای اخیر، از سایر افراد بخواهیم که این شهامت را داشته باشند و میزان نقش خود را (به هر اندازه که بوده) در تحکیم پایههای استبداد بیان کنند و بابت آن عذرخواهی کرده و در صدد جبران برآیند.
#حسن_باقری_نیا #شهامت_مدنی #عدالت_انتقالی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید:
«آنتونیو گرامشی فیلسوف ایتالیایی اولین بار از مفهوم هژمونی فرهنگی به معنای تسلط و نفوذ یک گروه یا طبقه خاص به روشهای غیر ملموس استفاده کرد.
نظامهای تمامیت خواه سالانه حجم بسیار زیادی از بودجههای خود را صرف القاء دکترینهای خود میکنند.
اما شهروندان مسئولیت پذیر با قدرت به ظاهر کوچک اما تاثیرگذار نقد و تفکر انتقادی این سلطه فرهنگی را در هم میشکنند.»
آقای باقرینیا در این ویدیو به مسئولیت خود در هنگام تصدی در سمتهای دولتی اشاره میکند و در نوشتهای میگوید:
«اینجانب حسن باقرینیا که در طول سالهای خدمتم در آموزش و پرورش، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه ناخواسته در خدمت هژمونی فرهنگی جمهوری اسلامی بودهام از هموطنانم عذرخواهی میکنم.»
در فرآیند عدالت انتقالی، پذیرش مسئولیت و عذرخواهی و تلاش برای جبران، حائز اهمیت هستند.
بسیاری از افراد شاید این شهامت را نداشته باشند که مسئولیتپذبر باشند و درباره خودشان سخن بگویند.
با قدردانی از شهامت آقای باقرینیا و ستایش کنارهگیری ایشان از سمتهای حکومتی در سالهای قبل، ایستادگی در سمت مردم و مقاومت و هزینه دادن ایشان در سالهای اخیر، از سایر افراد بخواهیم که این شهامت را داشته باشند و میزان نقش خود را (به هر اندازه که بوده) در تحکیم پایههای استبداد بیان کنند و بابت آن عذرخواهی کرده و در صدد جبران برآیند.
#حسن_باقری_نیا #شهامت_مدنی #عدالت_انتقالی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
در دنیای پرآشوب امروز، پرورش همدلی و تفاهم میان باورمندان و ناباورمندان اهمیت حیاتی دارد.
مقاله «همدلی در جهان پرآشوب چگونه ممکن است؟» از وبسایت گفتوشنود به بررسی ابتکارات مدنی برای پلزدن بین مؤمنان و غیرمؤمنان میپردازد.
در این مقاله تأکید شده است که آموزش، گفتوگو و تلاشهای مشترک میتوانند شکافهای موجود را پر کرده و جامعهای فراگیرتر را ترویج کنند. رویکردهای جامعهمحور، با تمرکز بر نیازها و مشارکت اعضای جامعه، نقش کلیدی در دستیابی به این هدف ایفا میکنند.
این رویکردها بر تصمیمگیری مشارکتی، رهبری محلی و ایجاد ظرفیت در جوامع کوچک تأکید دارند. با تشویق ساکنان به مشارکت فعال در فرآیندهای تصمیمگیری، این رویکردها میتوانند به حل مسائل محلی مانند بهبود خدمات عمومی، رسیدگی به محیط زیست و امنیت کمک کنند.
با این حال، چالشهایی مانند تردید برخی اعضای جامعه نسبت به ضرورت مشارکت و موانع سیاسی در جوامع تمامیتخواه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند.
برای مطالعه این مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/civic-initiatives-for-tolerance/
#همدلی #باورمندان #ناباورمندان #گفتگو_توانا
در دنیای پرآشوب امروز، پرورش همدلی و تفاهم میان باورمندان و ناباورمندان اهمیت حیاتی دارد.
مقاله «همدلی در جهان پرآشوب چگونه ممکن است؟» از وبسایت گفتوشنود به بررسی ابتکارات مدنی برای پلزدن بین مؤمنان و غیرمؤمنان میپردازد.
در این مقاله تأکید شده است که آموزش، گفتوگو و تلاشهای مشترک میتوانند شکافهای موجود را پر کرده و جامعهای فراگیرتر را ترویج کنند. رویکردهای جامعهمحور، با تمرکز بر نیازها و مشارکت اعضای جامعه، نقش کلیدی در دستیابی به این هدف ایفا میکنند.
این رویکردها بر تصمیمگیری مشارکتی، رهبری محلی و ایجاد ظرفیت در جوامع کوچک تأکید دارند. با تشویق ساکنان به مشارکت فعال در فرآیندهای تصمیمگیری، این رویکردها میتوانند به حل مسائل محلی مانند بهبود خدمات عمومی، رسیدگی به محیط زیست و امنیت کمک کنند.
با این حال، چالشهایی مانند تردید برخی اعضای جامعه نسبت به ضرورت مشارکت و موانع سیاسی در جوامع تمامیتخواه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند.
برای مطالعه این مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/civic-initiatives-for-tolerance/
#همدلی #باورمندان #ناباورمندان #گفتگو_توانا
غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس که روز چهارم آبان ماه ۱۴۰۱، هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت و بینایی یک چشمش را از دست داد، ضمن تشریح دردسرهای جابجایی پروتز چشمش نوشت:
«کاش با همین یدونه چشم کمسویی که برام باقی مونده، زودتر آزادی رو ببینم»
غزل رنجکش در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«یکی دیگه از عجیبترین تجربههای زندگیم:
پروتز چشمم جابجا شد!
از چند ساعت پیش احساس کردم دردش مثل همیشه نیست و اذیتم میکنه، حدس زدم شاید عفونت کرده و سعی کردم با دستمال و قطره دردش رو ساکت کنم اما فایدهای نداشت و منم بیخیالش شدم و خودم و مشغول کردم تا فراموش کنم!
قبل از خواب درحال شستن صورتم بودم که یهو متوجه شدم یک چیزی درست نیست!(بدون عینک خیلی سخت میبینم) عینکمو زدم و دیدم بله! پروتز جابجا شده!
تصویری که از خودم دیدم خیلی عجیب بود، یک لحظه با خودم فکر کردم من هیچوقت تو بدترین تصوراتم این لحظه رو نمیتونستم ببینم.
و حقیقتاً خسته شدم.
این جابجا شدن چیز خاصی نیست و درست میشه( باید برم شیراز و پزشک پروتزم، معاینهام کنه) ولی احساس خستگی عمیقی میکنم؛ از لحظههایی که نمیتونم توصیف کنم، اتفاقات عجیب و غریب و مشکلاتی که نمیتونم راجع بهش صحبت کنم و الان نمیدونم این اشکی که میریزم به خاطر پروتزه؟ یا خستگی؟»
او چند روز پیش نوشته بود:
«راست میگفتند؛ خیلی تاوان داره شریف زندگی کردن...»
غزل چندی قبلتر هم نوشته بود:
«و پس از مدتی هیچکس به خاطر نمیآورد تو پیش از این چطور بودی...»
غزل رنجکش پس از مصدومیتش توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.
غزل رنجکش جمله معروفی دارد:
«صدای چشمها بلندتر از هر فریادیست...»
هرگز جنایاتی را که جمهوری اسلامی مرتکب شد، فراموش نمیکنیم.
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«کاش با همین یدونه چشم کمسویی که برام باقی مونده، زودتر آزادی رو ببینم»
غزل رنجکش در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«یکی دیگه از عجیبترین تجربههای زندگیم:
پروتز چشمم جابجا شد!
از چند ساعت پیش احساس کردم دردش مثل همیشه نیست و اذیتم میکنه، حدس زدم شاید عفونت کرده و سعی کردم با دستمال و قطره دردش رو ساکت کنم اما فایدهای نداشت و منم بیخیالش شدم و خودم و مشغول کردم تا فراموش کنم!
قبل از خواب درحال شستن صورتم بودم که یهو متوجه شدم یک چیزی درست نیست!(بدون عینک خیلی سخت میبینم) عینکمو زدم و دیدم بله! پروتز جابجا شده!
تصویری که از خودم دیدم خیلی عجیب بود، یک لحظه با خودم فکر کردم من هیچوقت تو بدترین تصوراتم این لحظه رو نمیتونستم ببینم.
و حقیقتاً خسته شدم.
این جابجا شدن چیز خاصی نیست و درست میشه( باید برم شیراز و پزشک پروتزم، معاینهام کنه) ولی احساس خستگی عمیقی میکنم؛ از لحظههایی که نمیتونم توصیف کنم، اتفاقات عجیب و غریب و مشکلاتی که نمیتونم راجع بهش صحبت کنم و الان نمیدونم این اشکی که میریزم به خاطر پروتزه؟ یا خستگی؟»
او چند روز پیش نوشته بود:
«راست میگفتند؛ خیلی تاوان داره شریف زندگی کردن...»
غزل چندی قبلتر هم نوشته بود:
«و پس از مدتی هیچکس به خاطر نمیآورد تو پیش از این چطور بودی...»
غزل رنجکش پس از مصدومیتش توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.
غزل رنجکش جمله معروفی دارد:
«صدای چشمها بلندتر از هر فریادیست...»
هرگز جنایاتی را که جمهوری اسلامی مرتکب شد، فراموش نمیکنیم.
#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهشته رضاپور، مادر زندهیاد بهاره کرمیمقدم، از مسافران هواپیمای اوکراینی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«جناب جمهوری اسلامی اگر قراربود مذاکره کنی، چرا اینهمه جانهای بیگناه را در سر راهت کشتی! چرا چهل سال طول کشید!چرا هواپیما را با دو موشک زدی!چقدر جاسوس زندانی کردی و باج گرفتی، آزاد کردی؟ گناه ما و من چه بود؟ مردم همچنان بازیچه دولتها خواهندبود.»
@beheshteh_re
ـ خانم رضاپور خود از فعالان شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) است و اولین بار خبر اصابت موشک به هواپیما و سقوط را از توییتهای مردم فهمید...
بهار کرمی مقدم از جانباختگان شلیک موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی بود.
او در مقطع کارشناسی در رشتهٔ مهندسی شیمی دانشگاه تهران درس خواند، کمی دنبال کار گشت، ولی حاصلی نداشت. به آمریکا رفت و در دانشگاه NC State کارولینای شمالی در رشتهٔ محیط زیست کارشناسی ارشد خواند. بعد از تمامشدن تحصیلاتش در شرکت بینالمللی Black and Veatch شروع به کار کرد. پس از چند سال به شعبه تورنتو کانادا این شرکت منتقل شد و دو سال آنجا کار کرد. پس از دو سال در منطقهٔ یورک در تورنتوی بزرگ (York Region) بهعنوان متخصص محیط زیست در قسمت آب و فاضلاب مشغول به کار شد.
بهاره در خیریهها بسیار فعال بود و کمک میکرد. هر دو هفته یکبار برای کمک به معلولان میرفت. در مسابقههای دو و رقص شرکت میکرد. والیبال و دوچرخهسواری و یوگا انجام میداد و سازهای مختلف مینواخت.
بهاره خطاطی، نقاشی، کاراته، کلاس موسیقی و والیبال رفته بود و شناگر ماهری هم بود.
جمهوری اسلامی دشمن مردم ایران است و چنین جوانانی را به قتل رسانده است. این رژیم که بیشتر به فرقه مافیایی شباهت دارد تا حکومت، از سرنشینان یک هواپیمای مسافربری به عنوان سپر انسانی استفاده کرد و جان آنها را گرفت.
#IRGCterrorisrs #PS752Justice
#نه_به_جمهوری_اسلامی #هواپیمای_اوکراینی #بهاره_کرمی_مقدم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«جناب جمهوری اسلامی اگر قراربود مذاکره کنی، چرا اینهمه جانهای بیگناه را در سر راهت کشتی! چرا چهل سال طول کشید!چرا هواپیما را با دو موشک زدی!چقدر جاسوس زندانی کردی و باج گرفتی، آزاد کردی؟ گناه ما و من چه بود؟ مردم همچنان بازیچه دولتها خواهندبود.»
@beheshteh_re
ـ خانم رضاپور خود از فعالان شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) است و اولین بار خبر اصابت موشک به هواپیما و سقوط را از توییتهای مردم فهمید...
بهار کرمی مقدم از جانباختگان شلیک موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی بود.
او در مقطع کارشناسی در رشتهٔ مهندسی شیمی دانشگاه تهران درس خواند، کمی دنبال کار گشت، ولی حاصلی نداشت. به آمریکا رفت و در دانشگاه NC State کارولینای شمالی در رشتهٔ محیط زیست کارشناسی ارشد خواند. بعد از تمامشدن تحصیلاتش در شرکت بینالمللی Black and Veatch شروع به کار کرد. پس از چند سال به شعبه تورنتو کانادا این شرکت منتقل شد و دو سال آنجا کار کرد. پس از دو سال در منطقهٔ یورک در تورنتوی بزرگ (York Region) بهعنوان متخصص محیط زیست در قسمت آب و فاضلاب مشغول به کار شد.
بهاره در خیریهها بسیار فعال بود و کمک میکرد. هر دو هفته یکبار برای کمک به معلولان میرفت. در مسابقههای دو و رقص شرکت میکرد. والیبال و دوچرخهسواری و یوگا انجام میداد و سازهای مختلف مینواخت.
بهاره خطاطی، نقاشی، کاراته، کلاس موسیقی و والیبال رفته بود و شناگر ماهری هم بود.
جمهوری اسلامی دشمن مردم ایران است و چنین جوانانی را به قتل رسانده است. این رژیم که بیشتر به فرقه مافیایی شباهت دارد تا حکومت، از سرنشینان یک هواپیمای مسافربری به عنوان سپر انسانی استفاده کرد و جان آنها را گرفت.
#IRGCterrorisrs #PS752Justice
#نه_به_جمهوری_اسلامی #هواپیمای_اوکراینی #بهاره_کرمی_مقدم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیلوفر داوودی، همسر جاویدنام علیرضا خوشکار بیانی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«حیف ادامه با تو آرزو بود❤️🩹
.
.
تو تلخترین دوری دوران منی
نمیدونم قراره تو این کشور چه اتفاقی بیفته
فقط اینو میدونم که اگه با دنیا هم توافق کنه و گلستان بشه
برای من همون جهنمیه که تورو توش ازم گرفتن❤️🩹
برای یک زندانی فرقی نداره شرایط بیرون از زندان چه شکلیه
اون فقط دیوارای داخل زندانو میبینه
حالا تو بیا به زندانی محکوم به ابد بگو اون بیرون بهشت دارن میسازن
واسش هیچ فرقی نداره🖤
.
.
چیزی که از یاد من نمیره گرفته شدن تو از من بود
و اینکه چه ها بعدش بر سر من آوردن با قوانینشون
اینکه حتی یه جاهایی حق صحبت کردن بهم داده نشد
حق زندگی از هر دوی ما گرفته شد و این چیزیه که هرگز از یادم نمیره»
nili.davoudi
.
علیرضا خوشکار بیانی، جوانی ۳۱ ساله بود که روز ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در بلوار مرزداران تهران توسط نیروهای سرکوبگر به قتل رسید.
#علیرضا_خوشکاربیاتی
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حیف ادامه با تو آرزو بود❤️🩹
.
.
تو تلخترین دوری دوران منی
نمیدونم قراره تو این کشور چه اتفاقی بیفته
فقط اینو میدونم که اگه با دنیا هم توافق کنه و گلستان بشه
برای من همون جهنمیه که تورو توش ازم گرفتن❤️🩹
برای یک زندانی فرقی نداره شرایط بیرون از زندان چه شکلیه
اون فقط دیوارای داخل زندانو میبینه
حالا تو بیا به زندانی محکوم به ابد بگو اون بیرون بهشت دارن میسازن
واسش هیچ فرقی نداره🖤
.
.
چیزی که از یاد من نمیره گرفته شدن تو از من بود
و اینکه چه ها بعدش بر سر من آوردن با قوانینشون
اینکه حتی یه جاهایی حق صحبت کردن بهم داده نشد
حق زندگی از هر دوی ما گرفته شد و این چیزیه که هرگز از یادم نمیره»
nili.davoudi
.
علیرضا خوشکار بیانی، جوانی ۳۱ ساله بود که روز ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در بلوار مرزداران تهران توسط نیروهای سرکوبگر به قتل رسید.
#علیرضا_خوشکاربیاتی
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افسون نجفی در تجمع واشنگتن: حدیث را کشتند، اما هزاران حدیث متولد شد
افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی، در تجمع اعتراضی ایرانیان ساکن واشنگتن، با سخنرانیای پرشور، صدای خواهرش و دیگر قربانیان جنبش زن، زندگی، آزادی شد. او خود را نه فقط خواهر حدیث، که صدای هزاران خانوادهای معرفی کرد که عزیزانشان به دست جمهوری اسلامی کشته شدند: «حدیث فقط خواهر من نبود، حدیث دختر ایران بود. دختری که قلبش برای آزادی و مردمش میتپید.»
افسون تأکید کرد حدیث با دستان خالی و برای زندگی بهتر همه به خیابان رفت، اما پاسخ حاکمیت گلوله بود: «او برای شجاعتش پاداش مرگ گرفت. اما آنها که فکر کردند با کشتن جسمها، روح را میکشند، اشتباه کردند. حدیث خاموش شد اما بیدارمان کرد. حدیث را کشتند اما هزاران حدیث دیگر متولد شدند؛ با صدایی بلندتر، با گامی محکمتر، با قلبی پر از خشم و امید.»
او با اشاره به فراموشی و بیعدالتی گفت: «ما فراموش نمیکنیم، ما نمیگذریم. ما خواهان محاکمهای علنی برای آمران و عاملان جنایتها هستیم. نه پشت درهای بسته، بلکه در پیشگاه مردم. خون خواهر من بیپاسخ نمیماند.»
افسون از درد خانوادهها گفت: «ما عزیزانمان را در خون دیدیم، نه با لبخند تحویل خاک دادیم. انتقامی که میخواهیم از جنس عدالت است، نه انتقام کور.»
او در پایان با وجود همه رنجها از امید گفت: «ما هنوز به طلوعی روشن باور داریم. به ایرانی فکر میکنیم که در آن هیچ مادری فرزندش را در خون نبیند. حدیث زنده است؛ در فریادها، در اشک مادران، در گامهای کسانی که با صداقت میجنگند. ما تا آن روز، نه عقب میکشیم، نه سکوت میکنیم، نه میترسیم.»
#حدیث_نجفی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی، در تجمع اعتراضی ایرانیان ساکن واشنگتن، با سخنرانیای پرشور، صدای خواهرش و دیگر قربانیان جنبش زن، زندگی، آزادی شد. او خود را نه فقط خواهر حدیث، که صدای هزاران خانوادهای معرفی کرد که عزیزانشان به دست جمهوری اسلامی کشته شدند: «حدیث فقط خواهر من نبود، حدیث دختر ایران بود. دختری که قلبش برای آزادی و مردمش میتپید.»
افسون تأکید کرد حدیث با دستان خالی و برای زندگی بهتر همه به خیابان رفت، اما پاسخ حاکمیت گلوله بود: «او برای شجاعتش پاداش مرگ گرفت. اما آنها که فکر کردند با کشتن جسمها، روح را میکشند، اشتباه کردند. حدیث خاموش شد اما بیدارمان کرد. حدیث را کشتند اما هزاران حدیث دیگر متولد شدند؛ با صدایی بلندتر، با گامی محکمتر، با قلبی پر از خشم و امید.»
او با اشاره به فراموشی و بیعدالتی گفت: «ما فراموش نمیکنیم، ما نمیگذریم. ما خواهان محاکمهای علنی برای آمران و عاملان جنایتها هستیم. نه پشت درهای بسته، بلکه در پیشگاه مردم. خون خواهر من بیپاسخ نمیماند.»
افسون از درد خانوادهها گفت: «ما عزیزانمان را در خون دیدیم، نه با لبخند تحویل خاک دادیم. انتقامی که میخواهیم از جنس عدالت است، نه انتقام کور.»
او در پایان با وجود همه رنجها از امید گفت: «ما هنوز به طلوعی روشن باور داریم. به ایرانی فکر میکنیم که در آن هیچ مادری فرزندش را در خون نبیند. حدیث زنده است؛ در فریادها، در اشک مادران، در گامهای کسانی که با صداقت میجنگند. ما تا آن روز، نه عقب میکشیم، نه سکوت میکنیم، نه میترسیم.»
#حدیث_نجفی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خودکامگان در برابر این حقیقت ساده که آرزوی آزادی در نهاد انسان نهفته است ایستادگی میکنند. این آرزو خاموشناشدنی است؛ نه با پروپاگاندا میتوان آن را فرونشاند، نه با سانسور، و نه هر آینه با زور.
از همینرو، میدانم که پیروزی از آنِ آزادی خواهد بود، خودکامگان به زانو در خواهند آمد و ما هرگز نباید از پای بنشینیم.»
گولوگ جیگمه، راهب بودایی تبتی، فیلمساز و مدافع حقوق بشر
مقاله «قدرت، کارآمدی و شایستگی» نوشته لری دایموند را با ترجمه آرش جودکی، بخوانید:
https://tavaana.org/power-performance-legitimacy-larry-diamond/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#دموکراسی
#دیکتاتوری
@tavaana
@Tavana_TavaanaTech
از همینرو، میدانم که پیروزی از آنِ آزادی خواهد بود، خودکامگان به زانو در خواهند آمد و ما هرگز نباید از پای بنشینیم.»
گولوگ جیگمه، راهب بودایی تبتی، فیلمساز و مدافع حقوق بشر
مقاله «قدرت، کارآمدی و شایستگی» نوشته لری دایموند را با ترجمه آرش جودکی، بخوانید:
https://tavaana.org/power-performance-legitimacy-larry-diamond/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#دموکراسی
#دیکتاتوری
@tavaana
@Tavana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز دوشنبه ۲۵ فروردینماه ۱۴۰۴ در سراسر کشور تجمعات اعتراضی بازنشستگان برگزار شد.
در شهرهای کوجک و بزرگ بازنشستگان برای احقاق حقوق خود دست به اعتراض زدند. تصاویری از شهرهای کرمانشاه سنندج و اصفهان انتخاب شده است.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، شاهد فقر و نابودی محیط زیست و آلودگی هوا و هزاران بیماری و نارسایی دیگر است.
میلیونها ایرانی، زیر خط فقر زندگی میکنند در حالیکه ثروت ایران خرج تسلیح نیروهای نیابتی و تروریستها میشود.
از یاد نبریم که حزبالله لبنان چندماه گذشته اعلام کرده بود ۵۷ میلیون دلار از جمهوری اسلامی پول دریافت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم بهزودی به آنها پرداخت خواهد شد.
#بازنشستگان اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در شهرهای کوجک و بزرگ بازنشستگان برای احقاق حقوق خود دست به اعتراض زدند. تصاویری از شهرهای کرمانشاه سنندج و اصفهان انتخاب شده است.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، شاهد فقر و نابودی محیط زیست و آلودگی هوا و هزاران بیماری و نارسایی دیگر است.
میلیونها ایرانی، زیر خط فقر زندگی میکنند در حالیکه ثروت ایران خرج تسلیح نیروهای نیابتی و تروریستها میشود.
از یاد نبریم که حزبالله لبنان چندماه گذشته اعلام کرده بود ۵۷ میلیون دلار از جمهوری اسلامی پول دریافت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم بهزودی به آنها پرداخت خواهد شد.
#بازنشستگان اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ابوالفضل قدیانی»، زندانی سیاسی، در نامه سرگشادهای از زندان به علی خامنهای هشدار داد که «دیر یا زود نظام فاسد جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد.»
این زندانی ۷۹ ساله که پیشتر هم نامههایی به علی خامنهای منتشر کرده بود، در نامهای سرگشاده خامنهای را «مستبد قدرتطلب» و «عامل اصلی شرارتها و سرکوبها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.
متن نامه ابوالفضل قدیانی:
▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجهگر علی خامنهای خودکامهی قدرتپرست و جنایتپیشهی ایران به در خانهی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر میبرد را مورد بازجویی قرار دادهاند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینهی زندگیش را تامین میکند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بیشرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.
▫️مستبد تبهکار و غارتگر ایران علی خامنهای و اعوان و انصار تبهکار و شرورش خوب میدانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر میبرد بر خلاف زندگی سراسر آلودهی خودشان شفاف و روشن است. عجیب این است که سیاهاندیشان غارتگر مدعی روشنایی میشوند. آنها میخواهند با این ترفندهای رذیلانهی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراجگر علی خامنهای بردارد. در گذشته مکرر این را آزمودهاند و نتیجهی معکوس گرفتهاند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشتهاند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ میزنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.
▫️البته این اقدامات شرارتبار حکومت ستمپیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنهای محکمتر و مصممتر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسختر خواهد پیمود. خودکامهی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینهی دیرینهای به دل دارند. آنها میدانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزهی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشتهاند.
▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاههای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای، جبار قدرتپرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارتبار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانهی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال میشود. چارهی این ستمگریها و شرارتها برکناری علی خامنهای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.
بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی ۷۹ ساله که پیشتر هم نامههایی به علی خامنهای منتشر کرده بود، در نامهای سرگشاده خامنهای را «مستبد قدرتطلب» و «عامل اصلی شرارتها و سرکوبها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.
متن نامه ابوالفضل قدیانی:
▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجهگر علی خامنهای خودکامهی قدرتپرست و جنایتپیشهی ایران به در خانهی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر میبرد را مورد بازجویی قرار دادهاند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینهی زندگیش را تامین میکند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بیشرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.
▫️مستبد تبهکار و غارتگر ایران علی خامنهای و اعوان و انصار تبهکار و شرورش خوب میدانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر میبرد بر خلاف زندگی سراسر آلودهی خودشان شفاف و روشن است. عجیب این است که سیاهاندیشان غارتگر مدعی روشنایی میشوند. آنها میخواهند با این ترفندهای رذیلانهی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراجگر علی خامنهای بردارد. در گذشته مکرر این را آزمودهاند و نتیجهی معکوس گرفتهاند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشتهاند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ میزنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.
▫️البته این اقدامات شرارتبار حکومت ستمپیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنهای محکمتر و مصممتر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسختر خواهد پیمود. خودکامهی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینهی دیرینهای به دل دارند. آنها میدانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزهی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشتهاند.
▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاههای امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنهای، جبار قدرتپرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارتبار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانهی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال میشود. چارهی این ستمگریها و شرارتها برکناری علی خامنهای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.
بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
صفا عائلی، دایی مهسا ژینا امینی، توسط نیروهای امنیتی در شهر سقز بازداشت و برای اجرای حکم حبس به زندان این شهر منتقل شده است. این بازداشت در تاریخ ۲۲ فروردین و در حالی صورت گرفت که عائلی همراه همسرش در خودرو حضور داشت. نیروهای اداره اطلاعات استان کردستان بدون ارائه حکم رسمی و بدون طی مراحل قانونی، او را بازداشت و مستقیماً به زندان سقز منتقل کردهاند.
بر اساس اطلاعات دریافتی آموزشکده توانا از یکی از نزدیکان خانواده مهسا امینی، در تماسی تلفنی که از سوی صفا عائلی با خانوادهاش برقرار شده، به آنان اطلاع داده شده که بازداشت او به منظور اجرای حکم حبس صورت گرفته است. همچنین به خانواده آقای عائلی گفته شده که تا یک ماه آینده، خانوادهاش حق ملاقات با او را نخواهند داشت.
عائلی پیشتر در پاییز ۱۴۰۳ پس از بازگشت از سفر کوتاه خود به کشور آلمان، از سوی دادگاه انقلاب سقز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۰ ماه زندان محکوم شده بود. این حکم بعداً در دادگاه تجدیدنظر استان کردستان نیز عیناً تأیید شد.
او همچنین در پروندهای جداگانه، به اتهامات «مشارکت در اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی» و «تبلیغ علیه نظام»، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب سقز به ریاست جواد مصطفایی به پنج سال و شش ماه حبس محکوم شده بود. در کنار این حکم، دادگاه او را به عنوان مجازات تکمیلی به دو سال ممنوعیت خروج از کشور و نگارش مطالبی درباره نیروهای نظامی-انتظامی کشتهشده نیز محکوم کرده است.
به گفته صالح نیکبخت، وکیل خانواده امینی، از این حکم، سه سال و شش ماه حبس قابلیت اجرا دارد. صفا عائلی در ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ نیز در همین پرونده بازداشت و پس از حدود یک ماه، با تودیع وثیقه از زندان سقز آزاد شده بود.
در سالهای گذشته، خانوادههای دادخواه از جمله خانواده مهسا امینی، همواره تحت فشار، آزار و احکام سنگین قضایی از جمله حبس، ممنوعالخروجی، جزای نقدی و مصادره اموال قرار گرفتهاند.
#صفا_عائلی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس اطلاعات دریافتی آموزشکده توانا از یکی از نزدیکان خانواده مهسا امینی، در تماسی تلفنی که از سوی صفا عائلی با خانوادهاش برقرار شده، به آنان اطلاع داده شده که بازداشت او به منظور اجرای حکم حبس صورت گرفته است. همچنین به خانواده آقای عائلی گفته شده که تا یک ماه آینده، خانوادهاش حق ملاقات با او را نخواهند داشت.
عائلی پیشتر در پاییز ۱۴۰۳ پس از بازگشت از سفر کوتاه خود به کشور آلمان، از سوی دادگاه انقلاب سقز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۰ ماه زندان محکوم شده بود. این حکم بعداً در دادگاه تجدیدنظر استان کردستان نیز عیناً تأیید شد.
او همچنین در پروندهای جداگانه، به اتهامات «مشارکت در اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی» و «تبلیغ علیه نظام»، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب سقز به ریاست جواد مصطفایی به پنج سال و شش ماه حبس محکوم شده بود. در کنار این حکم، دادگاه او را به عنوان مجازات تکمیلی به دو سال ممنوعیت خروج از کشور و نگارش مطالبی درباره نیروهای نظامی-انتظامی کشتهشده نیز محکوم کرده است.
به گفته صالح نیکبخت، وکیل خانواده امینی، از این حکم، سه سال و شش ماه حبس قابلیت اجرا دارد. صفا عائلی در ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ نیز در همین پرونده بازداشت و پس از حدود یک ماه، با تودیع وثیقه از زندان سقز آزاد شده بود.
در سالهای گذشته، خانوادههای دادخواه از جمله خانواده مهسا امینی، همواره تحت فشار، آزار و احکام سنگین قضایی از جمله حبس، ممنوعالخروجی، جزای نقدی و مصادره اموال قرار گرفتهاند.
#صفا_عائلی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از رفتارهای ظالمانه رژیم جمهوری اسلامی با خانوادههای جانباختگان سالهای اخیر این بوده که آنها را مجبور کردند که عزیزانشان را در محلی دور به خاک بسپارند، حتی در مواردی عوامل رژیم جانباختگان راه آزادی را به خاک سپردند و پس از آن به خانوادهها اطلاع دادند و در مواردی هم هنوز محل دفن پیکر جاویدنامان نامعلوم است.
مادر جاویدنام جواد موسوی، در اینستاگرام نوشت:
«لعنت و نفرین بر مزدورانی که اجازه ندادند پسرم جواد را در مکانی که میخواستم به خاک بسپارم.
با صد ترفند و نقشه، او را به زور در قبرستانی غریب و قبری کوچک و مشترک دفن کردند تا به خیال خود نام و یادش را پاک کنند،سنگ قبرش را هم شکستند. اجازه ندادند دور مزارش گل بکاریم.
البته حق دارند از بس بزدلاند. حتی از جنازهی بچههای ما هم میترسند. تنها ادعای قدرت دارند، زورشان به ما مردم بیپناه میرسد، اما با آن همه ادعا مجبور شدند با شیطان بزرگ(به قول خودشان) مذاکره کنند.
تنها توهم قدرت دارند و خودشان هم خوب میدانند که نه در داخل کشور حامی دارند، نه در خارج از مرزها دستی برای کمکشان بلند میشود.
تا زمان اجرای عدالت دادخواه خون به ناحق ریخته فرزندم هستم.
به امید نابودیشان✌️»
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
#سید_جواد_موسوی #جواد_موسوی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام جواد موسوی، در اینستاگرام نوشت:
«لعنت و نفرین بر مزدورانی که اجازه ندادند پسرم جواد را در مکانی که میخواستم به خاک بسپارم.
با صد ترفند و نقشه، او را به زور در قبرستانی غریب و قبری کوچک و مشترک دفن کردند تا به خیال خود نام و یادش را پاک کنند،سنگ قبرش را هم شکستند. اجازه ندادند دور مزارش گل بکاریم.
البته حق دارند از بس بزدلاند. حتی از جنازهی بچههای ما هم میترسند. تنها ادعای قدرت دارند، زورشان به ما مردم بیپناه میرسد، اما با آن همه ادعا مجبور شدند با شیطان بزرگ(به قول خودشان) مذاکره کنند.
تنها توهم قدرت دارند و خودشان هم خوب میدانند که نه در داخل کشور حامی دارند، نه در خارج از مرزها دستی برای کمکشان بلند میشود.
تا زمان اجرای عدالت دادخواه خون به ناحق ریخته فرزندم هستم.
به امید نابودیشان✌️»
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
#سید_جواد_موسوی #جواد_موسوی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرمانده نیروی هوایی ارتش:
روحانیون وارد فضای مجازی شوند
کاربران: مگر فیلترشکن حرام نیست!
حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش روز دوشنبه ۲۵ فروردینماه گفت: «روحانیت برای کمک باید وارد فضای مجازی شود وگرنه در زمینههای اخلاقی و شرعی عقب میمانیم.»
او در ادامه گفت: «آیا یک جوان ۱۲، ۱۴ ساله الان با زمان ما یکی است؟ مسائلی که نباید بداند را بهتر از ما میداند.»
اما نکتهای که بسیاری از کاربران به آن اشاره کردهاند اینکه چگونه هر مقام نظامی یا حکومتی به خودش اجازه میدهد درباره هر موضوعی از اینترنت گرفته تا پوشش زنان و ازدواج کودکان، بیانیه صادر کند؟ چرا هیچکس سر جای خودش نیست؟!
بسیاری از کاربران نیز بهدرستی به یک تناقض اشاره کردند که: «مگه فیلترشکن حرام نیست؟ مگه همین آخوندها برای اعمال فیلترینگ بیشتر به خیابانها نیامده بودند؟! حالا میخواهید در فضایی که خودشان میخواهند فیلتر باشه، فعالیت هم بکنند؟
فرماندهای که باید دغدغهاش نوسازی تجهیزاتی باشد که بعضا بیش از ۵۰ سال از عمرشان گذشته و امروز بیشتر شبیه موزه متحرک یا آهنقراضههایی از سه نسل قبل تکنولوژی جهان هستند، حالا نگران آموزش دینی نوجوانان در اینستاگرام شده است!
در کجای دنیا فرماندهان و افراد نظامی به جای تمرینات نظامی و آمادگی دفاعی، دغدغهی تربیت آنلاین جوانان را دارند؟
کاربری دیگری نوشته:
«آخه چرا در هر جایگاهی که هستید فکر میکنید باید نسبت به هرچیزی نظر بدید؟ فرمانده نیروی هوایی ارتش چه ربطی به آخوند و فضای مجازی داره؟بدبختی این مملکت همینه که هیچکس سرجای درست خودش نیست»
@tavaanatech
روحانیون وارد فضای مجازی شوند
کاربران: مگر فیلترشکن حرام نیست!
حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش روز دوشنبه ۲۵ فروردینماه گفت: «روحانیت برای کمک باید وارد فضای مجازی شود وگرنه در زمینههای اخلاقی و شرعی عقب میمانیم.»
او در ادامه گفت: «آیا یک جوان ۱۲، ۱۴ ساله الان با زمان ما یکی است؟ مسائلی که نباید بداند را بهتر از ما میداند.»
اما نکتهای که بسیاری از کاربران به آن اشاره کردهاند اینکه چگونه هر مقام نظامی یا حکومتی به خودش اجازه میدهد درباره هر موضوعی از اینترنت گرفته تا پوشش زنان و ازدواج کودکان، بیانیه صادر کند؟ چرا هیچکس سر جای خودش نیست؟!
بسیاری از کاربران نیز بهدرستی به یک تناقض اشاره کردند که: «مگه فیلترشکن حرام نیست؟ مگه همین آخوندها برای اعمال فیلترینگ بیشتر به خیابانها نیامده بودند؟! حالا میخواهید در فضایی که خودشان میخواهند فیلتر باشه، فعالیت هم بکنند؟
فرماندهای که باید دغدغهاش نوسازی تجهیزاتی باشد که بعضا بیش از ۵۰ سال از عمرشان گذشته و امروز بیشتر شبیه موزه متحرک یا آهنقراضههایی از سه نسل قبل تکنولوژی جهان هستند، حالا نگران آموزش دینی نوجوانان در اینستاگرام شده است!
در کجای دنیا فرماندهان و افراد نظامی به جای تمرینات نظامی و آمادگی دفاعی، دغدغهی تربیت آنلاین جوانان را دارند؟
کاربری دیگری نوشته:
«آخه چرا در هر جایگاهی که هستید فکر میکنید باید نسبت به هرچیزی نظر بدید؟ فرمانده نیروی هوایی ارتش چه ربطی به آخوند و فضای مجازی داره؟بدبختی این مملکت همینه که هیچکس سرجای درست خودش نیست»
@tavaanatech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
وضعیت جمهوریاسلامی به روایت تصویر:
نصب تا حذف پرچم آمریکا در طول چندساعت!
به گزارش رسانه دانشجویی خبرنامه امیرکبیر؛ ساعت ۸ صبح امروز، پرچم ایالات متحده آمریکا در کف ورودی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران نصب شده بود و قرار بود نمادی از مقاومت فرهنگی(!) باشد!
چهار ساعت بعد و حوالی ساعت ۱۲ ظهر، این پرچم بدون اعلام دلیل مشخص جمعآوری شد. یکی از نیروهای ارزشی گفته است:
«این حرکت نمادین بود. ما ثابت کردیم میتوان در عرض ۴ ساعت با آمریکا بجنگیم، مصالحه کنیم و حتی با افتخار نرمش قهرمانانه کنیم!»
جمهوری اسلامی ایران و حامیانش، طی ۴۶ سال گذشته، بارها پرچم کشوری با جمعیتی بالغ بر ۳۴۰ میلیون نفر که این پرچم نزد آنان نمادی از هویت و میهندوستی است را با رفتارهایی همچون سوزاندن، لگدمال کردن و انواع بیاحترامیها، مورد اهانت قرار دادهاند؛ اقدامی که به وضوح احساسات میلیونها شهروند آمریکایی را جریحهدار کرده است.
با این حال، در سالهای اخیر، بخش بزرگی از جامعه ایران، بهویژه دانشجویان، با رویکردی متفاوت نسبت به گذشته، از هرگونه توهین و بیاحترامی به پرچم آمریکا خودداری کردهاند. این تغییر رفتار، بهخصوص در محیطهای دانشگاهی، واکنش تند جریانهای انقلابی و موسوم به "ارزشی" را برانگیخته است.
برای نمونه، ویدئوها و تصاویری منتشر شده که نشان میدهد برخی دانشجویان ایرانی، هنگام عبور از مسیرهایی که بر روی زمین، تصویر پرچم آمریکا نقاشی شده، برای جلوگیری از بیاحترامی، ترجیح دادهاند با پرش از روی آن عبور کنند؛ رفتاری که خود به نوعی کنش اعتراضی و نشانهای از تغییر نگرش نسل جدید در ایران تلقی میشود.
این موضوع با استقبال گسترده کاربران در شبکههای اجتماعی نیز مواجه شده است. بسیاری از مردم در فضای مجازی، با انتشار نظرات، مطالب انتقادی و تصاویر مرتبط، نسبت به بیاحترامی به پرچم کشورها واکنش نشان دادهاند و با انتشار پستها و مطالب مختلف، تأکید کردهاند که احترام به پرچم هر کشوری نشانه احترام به مردم آن کشور است.
@tavaanatech
نصب تا حذف پرچم آمریکا در طول چندساعت!
به گزارش رسانه دانشجویی خبرنامه امیرکبیر؛ ساعت ۸ صبح امروز، پرچم ایالات متحده آمریکا در کف ورودی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران نصب شده بود و قرار بود نمادی از مقاومت فرهنگی(!) باشد!
چهار ساعت بعد و حوالی ساعت ۱۲ ظهر، این پرچم بدون اعلام دلیل مشخص جمعآوری شد. یکی از نیروهای ارزشی گفته است:
«این حرکت نمادین بود. ما ثابت کردیم میتوان در عرض ۴ ساعت با آمریکا بجنگیم، مصالحه کنیم و حتی با افتخار نرمش قهرمانانه کنیم!»
جمهوری اسلامی ایران و حامیانش، طی ۴۶ سال گذشته، بارها پرچم کشوری با جمعیتی بالغ بر ۳۴۰ میلیون نفر که این پرچم نزد آنان نمادی از هویت و میهندوستی است را با رفتارهایی همچون سوزاندن، لگدمال کردن و انواع بیاحترامیها، مورد اهانت قرار دادهاند؛ اقدامی که به وضوح احساسات میلیونها شهروند آمریکایی را جریحهدار کرده است.
با این حال، در سالهای اخیر، بخش بزرگی از جامعه ایران، بهویژه دانشجویان، با رویکردی متفاوت نسبت به گذشته، از هرگونه توهین و بیاحترامی به پرچم آمریکا خودداری کردهاند. این تغییر رفتار، بهخصوص در محیطهای دانشگاهی، واکنش تند جریانهای انقلابی و موسوم به "ارزشی" را برانگیخته است.
برای نمونه، ویدئوها و تصاویری منتشر شده که نشان میدهد برخی دانشجویان ایرانی، هنگام عبور از مسیرهایی که بر روی زمین، تصویر پرچم آمریکا نقاشی شده، برای جلوگیری از بیاحترامی، ترجیح دادهاند با پرش از روی آن عبور کنند؛ رفتاری که خود به نوعی کنش اعتراضی و نشانهای از تغییر نگرش نسل جدید در ایران تلقی میشود.
این موضوع با استقبال گسترده کاربران در شبکههای اجتماعی نیز مواجه شده است. بسیاری از مردم در فضای مجازی، با انتشار نظرات، مطالب انتقادی و تصاویر مرتبط، نسبت به بیاحترامی به پرچم کشورها واکنش نشان دادهاند و با انتشار پستها و مطالب مختلف، تأکید کردهاند که احترام به پرچم هر کشوری نشانه احترام به مردم آن کشور است.
@tavaanatech
بیانیه مشترک با ۱۶۱ امضا از داخل و خارج کشور:
آواز زنان، پژواک آزادی
سرکوب صدای زن، سرکوب آزادی است
۱۶۱ فعال حقوق زنان ساکن داخل و خارج از کشور با امضای بیانیهای سرکوب زنان را توسط جمهوری اسلامی محکوم کردند.
متن کامل بیانیه:
«دهههاست که زنان از ابتداییترین حق انسانی خود، یعنی آوازخوانی و حضور آزادانه در عرصه موسیقی، محروم شدهاند.
پس از قتل حکومتی ژینامهسا امینی و آغاز انقلاب "زن زندگی آزادی" زنان آوازخوان از سایهها بیرون آمده و در دانشگاه، خیابانها، مترو، و دیگر اماکن عمومی و همچنین در شبکههای اجتماعی، طنین اعتراض و ایستادگی را بلندتر از همیشه در تاریخ مبارزه و مقاومت حک کردهاند.
اما جمهوری اسلامی، که از قدرت زن و صدای زن در هراس است، سرکوب را شدیدتر کرده است؛ تهدید، بازداشت، بستن صفحات شخصی و فشارهای قضایی و امنیتی بر زنان خواننده تنها بخشی از رویکرد خفهکردن این صداست.
سرکوب خوانندگان زن، تنها یک محدودیت فرهنگی نیست؛ بلکه امری سیاسی و بخشی از پروژه سرکوب سیستماتیک زنان است که با پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی در شکستن دیوارهای آپارتاید جنسیتی، بهویژه فتح خاکریز حجاب، شدت گرفته است. وقتی زنی به جرم خواندن زندانی میشود، این تنها یک اقدام سرکوبگرایانه علیه هنر نیست، بلکه تلاشی برای تثبیت نظامی زنستیز و تبعیض جنسیتی است.
حذف زنان از عرصه موسیقی، نه فقط آنها را از هنر، که از استقلال اقتصادی و اجتماعی نیز محروم میکند. این یک خشونت ساختاری است که زنان را به حاشیه، وابستگی و فقر سوق میدهد.
✍️ما امضا کنندگان این بیانیه، با صدای بلند اعلام میکنیم:
- سرکوب آوازخوانی زنان، جنایتی علیه هنر و آزادی بیان، نقض حقوق انسانی و خشونت آشکار علیه زنان است. ما تلاش حکومت برای حذف صدای زن را به شدت محکوم میکنیم و از تمامی زنان خواننده قاطعانه حمایت مینماییم.
- حکومت باید تمامی خوانندگان زن که به دلیل خوانندگی بازداشت یا زندانی شدهاند را فوراً و بیقیدوشرط آزاد کند. خواندن زن جرم نیست؛ مجرم، حکومتی است که صدای زنان را خفه میکند.
- همچنین تاکید داریم صفحات بستهشده زنان خواننده در شبکههای اجتماعی باید فورا و تمام و کمال بازگردانده شوند.
نسخه کامل متن بیانیه مشترک و لیست امضا کنندگان در ۶ اسلاید موجود است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
آواز زنان، پژواک آزادی
سرکوب صدای زن، سرکوب آزادی است
۱۶۱ فعال حقوق زنان ساکن داخل و خارج از کشور با امضای بیانیهای سرکوب زنان را توسط جمهوری اسلامی محکوم کردند.
متن کامل بیانیه:
«دهههاست که زنان از ابتداییترین حق انسانی خود، یعنی آوازخوانی و حضور آزادانه در عرصه موسیقی، محروم شدهاند.
پس از قتل حکومتی ژینامهسا امینی و آغاز انقلاب "زن زندگی آزادی" زنان آوازخوان از سایهها بیرون آمده و در دانشگاه، خیابانها، مترو، و دیگر اماکن عمومی و همچنین در شبکههای اجتماعی، طنین اعتراض و ایستادگی را بلندتر از همیشه در تاریخ مبارزه و مقاومت حک کردهاند.
اما جمهوری اسلامی، که از قدرت زن و صدای زن در هراس است، سرکوب را شدیدتر کرده است؛ تهدید، بازداشت، بستن صفحات شخصی و فشارهای قضایی و امنیتی بر زنان خواننده تنها بخشی از رویکرد خفهکردن این صداست.
سرکوب خوانندگان زن، تنها یک محدودیت فرهنگی نیست؛ بلکه امری سیاسی و بخشی از پروژه سرکوب سیستماتیک زنان است که با پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی در شکستن دیوارهای آپارتاید جنسیتی، بهویژه فتح خاکریز حجاب، شدت گرفته است. وقتی زنی به جرم خواندن زندانی میشود، این تنها یک اقدام سرکوبگرایانه علیه هنر نیست، بلکه تلاشی برای تثبیت نظامی زنستیز و تبعیض جنسیتی است.
حذف زنان از عرصه موسیقی، نه فقط آنها را از هنر، که از استقلال اقتصادی و اجتماعی نیز محروم میکند. این یک خشونت ساختاری است که زنان را به حاشیه، وابستگی و فقر سوق میدهد.
✍️ما امضا کنندگان این بیانیه، با صدای بلند اعلام میکنیم:
- سرکوب آوازخوانی زنان، جنایتی علیه هنر و آزادی بیان، نقض حقوق انسانی و خشونت آشکار علیه زنان است. ما تلاش حکومت برای حذف صدای زن را به شدت محکوم میکنیم و از تمامی زنان خواننده قاطعانه حمایت مینماییم.
- حکومت باید تمامی خوانندگان زن که به دلیل خوانندگی بازداشت یا زندانی شدهاند را فوراً و بیقیدوشرط آزاد کند. خواندن زن جرم نیست؛ مجرم، حکومتی است که صدای زنان را خفه میکند.
- همچنین تاکید داریم صفحات بستهشده زنان خواننده در شبکههای اجتماعی باید فورا و تمام و کمال بازگردانده شوند.
نسخه کامل متن بیانیه مشترک و لیست امضا کنندگان در ۶ اسلاید موجود است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech