Forwarded from گفتوشنود
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ایران در میان سه کشور اول با بالاترین آمار مرگ و ناپدیدشدگان در مسیر مهاجرت
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بحران بیصدا اما جاری؛ چطور به این جایگاه رسیدیم؟
در تازهترین گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت وابسته به سازمان ملل متحد، ایران در کنار لیبی و میانمار بهعنوان یکی از سه کشور با بالاترین آمار مرگ و مفقودی در مسیرهای مهاجرت معرفی شده است. بنا بر این گزارش، از سال ۲۰۱۴ تاکنون بیش از ۷۲ هزار مهاجر در مسیرهای مختلف جان خود را از دست دادهاند یا ناپدید شدهاند، و نیمی از این موارد به کشورهایی چون ایران، لیبی و میانمار بازمیگردد؛ کشورهایی که طی سالهای اخیر با بحرانهای داخلی و سرکوب گسترده مواجه بودهاند.
اما ایران چگونه به چنین جایگاهی رسیده است؟ بررسی موجهای مهاجرت از ایران در یک دهه اخیر، تصویری روشنتر از عمق این بحران انسانی ارائه میدهد:
موج پس از اعتراضات ۱۳۸۸
اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، به سرکوب گسترده و بازداشتهای دستهجمعی منجر شد. بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور را ترک کردند. آغاز روندی که در سالهای بعد شدت گرفت.
موج مهاجرت اقتصادی در دهه ۱۳۹۰
با تشدید تحریمهای بینالمللی، رکود اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و گسترش بیکاری، بخش قابلتوجهی از طبقه متوسط و متخصصان برای یافتن آیندهای بهتر کشور را ترک کردند. پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه و حتی کارگران ماهر در جستجوی امنیت شغلی و حداقلهای رفاه، راهی کشورهای دیگر شدند.
موج مهاجرت پس از خیزشهای اخیر (۱۴۰۱–۱۴۰۲)
خیزش سراسری پس از جانباختن مهسا امینی، فصل جدیدی از سرکوب و مهاجرت اجباری را رقم زد. فعالان سیاسی، دانشجویان، هنرمندان، کنشگران حقوق زنان و اقلیتها بار دیگر هدف دستگاه امنیتی قرار گرفتند. موجی از پناهجویی شکل گرفت که دامنه آن از ترکیه تا آلمان و کانادا گسترده شد.
مهاجرت اقلیتهای دینی و قومی
اقلیتهایی مانند بهاییان، مسیحیان نوکیش، دراویش، اهل سنت و همچنین اقوامی چون کردها، بلوچها و عربها، سالهاست تحت فشار سیستماتیک قرار دارند. در بسیاری از موارد، آنان چارهای جز ترک کشور نیافتهاند. بسیاری از آنها قربانیان مستقیم همین «مرگ در مسیر مهاجرت» هستند.
جنگی خاموش، بدون اعلام رسمی
در حالی که دولت ایران وجود بحران مهاجرت را انکار میکند و حتی بسیاری از مهاجران را «خائن» یا «فراری» مینامد، آمار مرگ و ناپدید شدن ایرانیان در مسیرهای مهاجرت بهویژه در مرزهای ترکیه، یونان و کشورهای حوزه بالکان نشان میدهد با پدیدهای مشابه «جنگ داخلی» مواجهایم؛ جنگی بدون اعلام، اما با تمامی مؤلفههای آن: ناامنی، سرکوب، فقر گسترده، ترس از آینده، و تخریب بافت اجتماعی.
سکوت جامعه جهانی؟
در حالی که توجه جهانی عمدتاً معطوف به بحرانهایی مانند جنگ اوکراین یا آوارگان سوری است، وضعیت مهاجران ایرانی در رسانههای بینالمللی کمتر بازتاب مییابد. مرگ ایرانیان در مرزها، مفقود شدن آنها در دریا یا بازداشتشدنشان در کمپهای پناهجویان، اغلب بیصدا رخ میدهد و بیصدا هم فراموش میشود.
در نهایت، آمار سازمان ملل تنها یک عدد نیست؛ آینهای است از جامعهای که هر روز در حال خالی شدن از نخبگان، معترضان، اقلیتها و حتی مردم عادیست. سرزمینی که جنگ در آن رسماً اعلام نشده، اما مهاجرت اجباری، گواهی است بر عمق بحرانِ ناپیدای آن.
#مهاجرت #همزیستی #مدارا #حقوق_اقلیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما چه چیزی اجازه میدهد، کسی که خود را عالم دینی مینامد، با انگزدن به دیگران توهین کند؟
«ناموس»، «غیرت»، «شرف» و «وطن» مفاهیمی نیستند که به میل افراد مصادره شوند.
چه چیزی به یک روحانی اجازه میدهد که به نام دین، به قهرمان ملی توهین کند؟
آیا لباس روحانیت مجوز فحاشی است؟
علی دایی، سالها با افتخار پرچم ایران را بالا برده؛ او حالِ مردمش را درک میکند.
آیا انتخاب نوع پوشش هر دختری، مجوز برداشتن مرزهای اخلاق و توهین به او و خانوادهاش است؟
آیا دین، اجازه انگزنی و تحقیر میدهد؟
شما بعنوان هموطن ایرانی این کلمات را معنی کنید:
ناموس، غیرت، وطن، روحانی، شرف
#آزادی_عقیده #توهین #آخوند #علی_دایی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
علی حسینی، امامجمعه دیر ، درباره انفجار بندرعباس گفت کسانی که در آن کشته شدند «خداوند ثواب مجاهدان در راه خود را به آنها عنایت میکند.» او در واکنش به اعتراضات افزود: «اینها دنبال فتنه و خالی کردن دل مردم هستند. ما باید بیدار و در مقابل اخبار جعلی هوشیار باشیم.»
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔹️کاربری نوشته:
حاجآقا اومده میگه اونایی که تو انفجار بندرعباس کشته شدن، ثواب مجاهد راه خدا میبرن! خب حاجآقا، ما که میدونیم اینا که بهخاطر ندانم کاری شماها از دست رفتن، کارگر بودن، نون زن و بچهشونو درمیآوردن. حالا چون یه عده بالا سری بیکفایت، مواد خطرناک و نظامی رو قایمکی تو یه بندر تجاری انبار کردن و صداش هم درنیومده، این بند و بساط راه افتاده. بهجای اینکه کسی پاسخگو باشه، دارن با وعده بهشت و ثواب، صورت مسئله رو پاک میکنن. این فیلمو قبلا هم دیدیم، از ماجرای هواپیمای اوکراینی گرفته تا اعدامای خلخالی. همیشه یکی دیگه تاوان اشتباههای شما رو میده، فقط همین؟شهید میشن و میرن بهشت!
ولی خب، نه ما یادمون میره، نه اون خانوادههایی که عزیزاشونو همینجوری از دست دادن.
ثواب بهشت، جای پاسخگویی به فاجعه باز هم از خدا خرج کردید.
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی کوتاه از مصاحبه خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، که در آن درباره ضرورت زندگی کردن ارزشهای دموکراسی، مدارا، گفتگو و پذیرش دیگری در بین گروههای مخالف جمهوری اسلامی سخن میگوید و بر اهمیت آن در گذار از نظام استبداد دینی و رسیدن به نظامی دموکراتیک تاکید میکند.
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصاحبه کامل را در یوتیوب ببینید، خانم محمدی در بخشهای دیگر این گفتگو به نکات مهم دیگری اشاره میکند:
https://youtu.be/YtfixBcmtqQ?feature=shared
#نرگس_محمدی #گفتگو #مدارا #رواداری #دموکراسی #استبداد_دینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحی روشنی، متفکر و نویسنده بهائی، در سال ۱۳۰۲ در اسکو، آذربایجان، متولد شد. پس از درگذشت پدر در کودکی، همراه با مادرش به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم انسانی در دانشگاه تهران ادامه داد. او با ارائه پایاننامهای با عنوان «مارکسیسم و کمونیسم» در سال ۱۳۲۵ فارغالتحصیل شد و سپس در وزارت فرهنگ و وزارت کشاورزی مشغول به کار گردید.
روشنی در دوران فعالیتهایش، کتاب «خاتمیت» را تألیف کرد که در آن به تفسیر مفهوم خاتمیت در اسلام پرداخت. این کتاب با واکنشهای تند از سوی محافل مذهبی مواجه شد و تهدیدهایی علیه او به دنبال داشت. پس از انقلاب اسلامی، فشارها بر بهائیان افزایش یافت و روحی روشنی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸، او در تهران توسط افرادی ناشناس ربوده شد و از آن پس هیچ اطلاعی از سرنوشتش در دست نیست. روحی روشنی نمونهای از بهائیانی است که در دوران پس از انقلاب، به دلیل اعتقادات مذهبیشان، با آزار و اذیتهای فراوانی مواجه شدند.
بیشتر در اینباره در وبسایت توانا بخوانید
https://tavaana.org/roohi_roushani/
#روحی_روشنی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ناصر رفیعی، مدرس حوزه علمیه و سخنران دفتر علی خامنهای، با استناد به روایات مذهبی گفت: «اگر کسی دخترش را خوشحال کند گویا بردهای را در راه خدا آزاد کرده است.» او افزود: «پدران باید به دختران خود بیشتر توجه کنند و بیشتر محبت نمایند تا مبادا دختران دچار لغزش شوند.»
‼️این سخنان بازتولید کننده یکی از کلیشههای رایج جنسیتی در سنت پدرسالارانه است؛ اینکه دختران موجوداتی آسیبپذیر، نیازمند مراقبت ویژه و لطیفتر از پسراناند.
چنین نگاهی، بهجای پذیرش برابری ذاتی انسانها، دختر را به موقعیتی نیازمند لطف و توجه خاص فرومیکاهد، و ناخودآگاه جایگاه او را تابعی از قدرت و رحمت پدر معرفی میکند.
در این روایت، ارزشگذاری بر احساسات دختر، نه از سر حقوق برابر، بلکه با وعده پاداش الهی صورت میگیرد و این خود، دامیست در لباس دین که روابط انسانی را از بنیان اخلاقی و عاطفی تهی و آن را به نوعی بدهبستان معنوی تبدیل میکند.
از سوی دیگر، تشبیه خوشحال کردن دختر به «آزاد کردن برده» حامل یک استعاره سنتی است، که بهنوعی تایید ضمنی بر وجود و پذیرش نهاد بردهداری در متن روایتهای دینی دارد. در دنیای امروز که بردهداری صراحتا نقض کرامت انسانی تلقی میشود، تکرار و استناد به چنین مفاهیمی بدون نقد این پدیده مذموم تاریخی، تداومبخش باور به این امر و نگاه تبعیضآمیز است.
#برده_داری #کرامت_انسانی #گفتمان_دینی #کلیشه_جنسیتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مراسمی در باغ رز کاخ سفید به مناسبت روز ملی دعا، فرمان اجرایی تشکیل «کمیسیون آزادی مذهبی» را امضا کرد.
اعضای این کمیسیون عبارتند از دن پاتریک، معاون فرماندار تگزاس، بن کارسون، وزیر پیشین مسکن و شهرسازی و دکتر فیل مکگراو، مجری مشهور برنامههای گفتگومحور تلویزیونی.
کاخ سفید اعلام کرد هدف از این کمیسیون تهیه گزارشی درباره «پایههای آزادی مذهبی در آمریکا، راهبردهایی برای افزایش آگاهی و پاسداشت کثرتگرایی مذهبی مسالمتآمیز کشور، تهدیدات فعلی علیه آزادی مذهبی و برنامههایی برای حفظ و تقویت این آزادی برای نسلهای آینده» خواهد بود.
بر اساس اطلاعیه رسمی، محورهای کلیدی فعالیت این کمیسیون شامل «حقوق والدین در آموزش مذهبی فرزندان، انتخاب مدرسه، حمایت از آزادی وجدان، مقابله با حملات به عبادتگاهها، آزادی بیان نهادهای مذهبی و استقلال سازمانهای مذهبی» خواهد بود.
رییسجمهور ترامپ در این مراسم تاکید کرد که دولت او متعهد به حفاظت از آزادیهای مذهبی برای همه آمریکاییها است و ایجاد این کمیسیون گامی عملی در این مسیر خواهد بود.
در اطلاعیه کاخ سفید تأکید شده است که کمیسیون جدید به دفتر امور مذهبی و شورای سیاست داخلی کاخ سفید در تهیه و پیشنهاد اقدامات اجرایی یا قانونگذاری برای تضمین آزادی مذهبی مشاوره خواهد داد.
پرزیدنت ترامپ در این مراسم تاکید کرد: «ما از آزادی مذهبی مردم در داخل و خارج کشور حمایت خواهیم کرد و مقابل آزار و اذیت دینی در سرتاسر جهان میایستیم.»
#آزادی_مذهبی #آمریکا #آزادی_عقیده #آزادی_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نقش «بیتفاوتی اخلاقی» در همراهی با استبداد
دکتر حسن باقرینیا، رواندرمانگر، در ویدیویی تحلیلی با اشاره به تئوری «فاصلهگیری اخلاقی» یا Moral Disengagement که توسط آلبرت بندورا، روانشناس سرشناس، مطرح شده، از فرایندهایی سخن گفت که موجب میشود کارگزاران یک نظام استبدادی در برابر رنج و آسیبهای وارده به دیگران، دچار عذاب وجدان نشوند.
او تأکید کرد: «در این وضعیت، فرد با توجیهاتی مانند "من فقط وظیفهام را انجام دادم"، "نامه را فقط ارجاع دادم"، یا "چه کاری از دست من برمیآمد؟" از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند.» باقرینیا افزود که گاهی نیز آسیب وارده را انکار میکنند یا شدت آن را کماهمیت جلوه میدهند، و در مواردی که انکار ممکن نیست – مانند صدور حکم اعدام یا شلیک به معترضان – دست به انسانیتزدایی (Dehumanization) میزنند و قربانیان را «دیگر» و فاقد شأن انسانی تلقی میکنند.
او راهکار مقابله با این بیتفاوتی را در خودآگاهی، تقویت تفکر انتقادی، همدلی، و تدوین اصول اخلاقی فردی دانست و گفت: «خودآگاهی یعنی اینکه باورها، احساسات و انگیزههای خود را بشناسم و آنها را به چالش بکشم. همدلی یعنی بتوانم خودم را جای قربانی یا خانوادهاش بگذارم.»
این استاد دانشگاه اخراجشده، تأکید کرد که «داشتن اصول اخلاقی مشخص و پایدار» راهی مؤثر برای مقاومت در برابر سقوط به ورطه بیرحمی است: «اگر اصولی دارم که بر پایه کرامت انسانی است، نباید اجازه بدهم که در مسیر شغلی یا سیاسیام، این اصول قربانی شوند.»
#حکومت_استبدادی #همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
از نخستین روزهای شکلگیری جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، آموزش و پرورش و دانشگاهها بهعنوان مهمترین ابزارهای تربیت نیروی انسانی و کنترل فرهنگی جامعه، هدف مهندسی ایدئولوژیک قرار گرفتند. سیاستهای حذف و جذب در این عرصه، نهفقط ابزار مدیریت آموزشی، بلکه ابزاری برای تضمین وفاداری عقیدتی به نظام سیاسی ـ مذهبی جدید بود. این روند که با تصفیههای گسترده در سالهای نخست انقلاب آغاز شد، تاکنون با شدت و ضعف ادامه یافته و گروههای گوناگونی را از حق آموزش، تدریس و خدمت در نهادهای علمی محروم کرده است.
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
▪️دهه ۶۰: تصفیه انقلابی و آغاز گزینش عقیدتی
در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، تصفیه گستردهای در مدارس و دانشگاهها آغاز شد؛ معلمانی که به اتهام عضویت در گروههای سیاسی، باورهای متفاوت دینی، یا حتی سکوت در برابر نظام جدید شناخته میشدند، از کار اخراج شدند.
معلمان بهائی نخستین گروهی بودند که بهصورت سیستماتیک و بیهیچ امکان دفاع، از کار برکنار شدند. صدها معلم باتجربه تنها به دلیل باور دینیشان اخراج شدند.
یهودیان و مسیحیان نیز با محدودیتهایی مواجه شدند. گرچه در قانون اساسی اقلیت رسمی محسوب میشوند، اما در عمل، فقط در مدارس خاص خودشان میتوانستند فعالیت کنند و برای تدریس در مدارس عمومی باید وفاداری سیاسی خود را به نظام ثابت میکردند.
معلمان اهل سنت در مناطقی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، و خوزستان نیز بهکرات بهدلیل عدم انطباق کامل با ساختار شیعهمحور نظام سیاسی کنار گذاشته شدند یا از ارتقا شغلی بازماندند.
◾️شیعیان منتقد؛ از درون حذف شدند
یکی از جنبههای کمتر گفتهشده اما بسیار مهم، حذف خودیهاست: معلمان و استادان شیعهای که با تفسیر رسمی از اسلام و ولایتفقیه زاویه داشتند.
اعضای نهضت آزادی، ملیمذهبیها، طلاب روشنفکر یا حتی مبارزان سابق، در دهه ۶۰ تا ۸۰ هدف تصفیههای خاموش قرار گرفتند.
افراد بهخاطر عدم شرکت در نماز جماعت، یا سبک زندگی غیرسنتی، در مراحل گزینش رد میشدند یا از تدریس محروم میماندند.
◾️گزینش؛ سازوکار دائمی وفاداریسنجی
از دهه ۷۰ به بعد، با تثبیت ساختارهای رسمی گزینش، این روند بهجای تصفیههای صریح، بهشکلی سیستماتیک و نهادینه ادامه یافت.
فرمهای گزینش استخدامی در آموزشوپرورش، پر از سؤالات عقیدتی بود: «نظر شما درباره ولایتفقیه چیست؟ آیا در جلسات قرآن شرکت میکنید؟ خانواده شما در مراسم مذهبی چه نقشی دارد؟»
گزارشهای محلی، تحقیقات میدانی، و استعلامهای امنیتی از بسیج، حراست و وزارت اطلاعات در سرنوشت داوطلبان نقش کلیدی داشتند.
حتی مسلمانان معتقدی که به دلایل سیاسی یا مدنی با حاکمیت زاویه داشتند، بارها قربانی همین سیستم شدند.
◾️دهههای اخیر: موج جدید حذف و محدودیت
در دهه ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰، فشارهای امنیتی و گزینشی بر معلمان و استادان ابعاد تازهای یافت. علاوه بر بهائیان، اهل سنت و سایر اقلیتها، اینبار تعداد زیادی از معلمان مسلمان و شیعه که در جنبشهای صنفی، مدنی یا شبکههای اجتماعی فعالیت میکردند، نیز با محرومیت مواجه شدند.
معلمانی که از وضعیت اقتصادی انتقاد میکردند یا در اعتصابهای صنفی شرکت داشتند، به اتهام «تشویش اذهان عمومی» و «عدم التزام عملی به اسلام» بازداشت، اخراج یا تعلیق شدند.
در جریان اعتراضات مردمی (بهویژه آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱)، دهها معلم و استاد دانشگاه بهخاطر اظهارنظرهای مدنی یا همدلی با دانشآموزان بازداشت یا از تدریس محروم شدند.
◾️ حذف سرمایه انسانی به نام وفاداری
آنچه در چهار دهه گذشته رخ داده، شکلی از «مهندسی فرهنگی و نیروی انسانی» است که بهجای مهارت، دانش و تجربه، بر اساس وفاداری ایدئولوژیک صورت گرفته است.
نظام آموزشوپرورش ایران، بهجای تنوع فکری و دینی، به بازتولید یک تیپ مشخص فرهنگی و عقیدتی تن داده است.
و این همه، در حالیست که آموزش سالم، نیازمند تنوع، گفتوگو، و احترام به تفاوتهاست؛ چیزی که چهار دهه سیاست حذف عقیدتی آن را پیوسته تهدید کرده است.
#آموزش_ایدئولوژیک #روز_معلم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ویکتور ماری هوگو، نویسندهٔ برجستهٔ فرانسوی، به دلیل آثار ماندگارش مانند «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» شهرت جهانی دارد.
آثار او نه تنها به خاطر داستانپردازی قوی، بلکه به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی دوران خود، بسیار ارزشمند است.
هوگو در طول زندگیاش دیدگاههای دینی متفاوتی داشت؛ او در جوانی کاتولیک بود اما با گذشت زمان به آزاداندیشی روی آورد و دیدگاههای ضد پاپ و ضد کلیسایی بیان کرد.
در دوران تبعید، به احضار روح مشغول شد و در نهایت به خداشناسی بر پایه عقل که مشابه دیدگاههای ولتر بود، رسید.
هوگو در ۱۸۴۵ از سوی شاه به مجلس اعیان دعوت شد و یک پست سیاسی در حکومت وابسته به قانون اساسی شاه لوئی فیلیپه، پذیرفت. انتخاب وی اعتراضات چندی را برانگیخت که به گوشهگیری او انجامید. هوگو در گوشهگیری خود، شاهکار انساندوستانهٔ خود بینوایان را نوشت.
او علیه اعدام و بیعدالتی اجتماعی سخن راند و بعدها در مجمع قانونگذاری و مجمع وابسته به قانون اساسی انتخاب شد.
#روز_معلم #آزاداندیش #ویکتورهوگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا واقعاً با وجود حکومت تمامیتخواه، ایدئولوژیک و دیگریستیز «انرژی هستهای حق مسلم ماست»
یا یک زندگی نرمال، بدون تحریم و فشار اقتصادی، حق مسلم مردم ایران بود؟
با توجه به میلیاردها دلار هزینه، سالها تحریم، انزوای بینالمللی و فرصتهای از دسترفته برای توسعه و رفاه، امروز همان نظامی که مذاکره با آمریکا را خط قرمز میدانست، پای میز گفتگو با واشنگتن نشسته است. بر سر همین حقی که مشخص نیست برای مردم است یا حکومت دیگریستیز.
این پرسش جدی مطرح است: آیا بهتر نبود این منابع عظیم صرف آموزش، سلامت، اشتغال و آبادانی کشور میشد؟
شما در مورد شعارهای پرهزینه جمهوری اسلامی چطور فکر میکنید؟
#انرژی_هسته_ای #مذاکره #رفاه #جنگ #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نسل زد، که به عنوان نسل اینترنت نیز شناخته میشود، شامل افرادی است که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ به دنیا آمدهاند. این نسل از همان ابتدا با فناوریهای دیجیتال رشد کرده و بخش عمدهای از زندگی روزمرهاش را در دنیای مجازی سپری میکند. دسترسی سریع به اطلاعات، ارتباطات گسترده از طریق شبکههای اجتماعی و توانایی استفاده از ابزارهای دیجیتال از ویژگیهای بارز این نسل است. آنها به دلیل آشنایی زیاد با تکنولوژی و اینترنت، توانایی بالایی در کسب مهارتهای جدید و تطبیق با تغییرات سریع دارند.
نسل زد نه تنها در سبک زندگی، بلکه در ارزشها و انتظارات اجتماعی نیز با نسلهای قبل متفاوت است. آنها به دنبال انعطافپذیری در کار و تحصیل، ارزش قائل شدن برای تنوع و شمولیت و تأکید بر مسائل زیستمحیطی و عدالت اجتماعی هستند.
برخی آمارها نشان میدهند که نسل زد، به نسبت نسلهای قبلی گرایش بیشتری به خدا ناباوری و عدم تعلق به دین خاصی دارند.
این تغییرات در نگرشها و باورهای مذهبی نسل زد در کشورهای مختلف به وضوح مشاهده میشود.
در ایران، بررسی باورهای دینی نسل زد به دلیل محدودیتهای فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی پیچیدهتر است، اما دادههای موجود نشاندهنده تغییراتی قابلتوجه است:
طبق نظرسنجی گمان ۲۰۲۰، که بهصورت آنلاین و با نمونهای از ۵۰,۰۰۰ نفر انجام شد، ۸.۸٪ از ایرانیان خود را خداناباور و ۲۲.۲٪ خود را غیرمذهبی معرفی کردند. در میان نسل جوان (شامل نسل زد)، این ارقام بالاتر است: حدود ۱۲٪ خداناباور و ۳۰٪ غیرمذهبی. همچنین، تنها ۳۲.۲٪ از پاسخدهندگان خود را شیعه معرفی کردند، که نشاندهنده کاهش قابلتوجه نسبت به نسلهای قدیمیتر است.
آیا اینجا پایان دین است؟
گرچه نسل زد در سطح جهانی و در ایران به سمت دینناباوری و خداناباوری گرایش دارد، این به معنای پایان دین یا معنویت نیست. گزارش Springtide Research Institute (۲۰۲۲) نشان میدهد که ۴۷٪ از نسل زد معتقدند میتوانند به هر دینی تعلق داشته باشند، و ۵۵٪ میگویند نیازی به وابستگی به دین خاصی ندارند. این نشاندهنده گرایش به «معنویت شخصی» است، جایی که افراد باورهای خود را از منابع مختلف (مانند طبیعت، هنر، یا فلسفه) انتخاب میکنند.
در ایران نیز، با وجود محدودیتها، نسل زد به دنبال راههایی برای تعریف مجدد معنویت است. برخی به ادیان غیررسمی روی میآورند، در حالی که دیگران به فلسفههای سکولار یا انسانگرایانه گرایش دارند. این تنوع نشان میدهد که نسل زد، چه در ایران و چه در جهان، به جای رد کامل معنویت، در حال بازتعریف آن است.
#نسل_زد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در روز جهانی آزادی مطبوعات، وضعیت بحرانی رسانهها و آزادی بیان در ایران بار دیگر به یادمان میآورد که در غیاب رسانههای آزاد، گفتوگو و مدارا نیز از جامعه رخت برمیبندد. پرسش اینجاست: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
در روز جهانی آزادی مطبوعات، ۳ مه، بار دیگر توجه جهانیان به نقش حیاتی رسانههای آزاد و مستقل در جوامع مدنی جلب میشود؛ نقشی که متأسفانه در ایران با سرکوب، سانسور و ارعاب ساختاری به محاق رفته است. طبق گزارش سال ۲۰۲۵ گزارشگران بدون مرز، ایران با قرار گرفتن در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور، یکی از پایینترین جایگاهها را در شاخص جهانی آزادی مطبوعات دارد؛ جایگاهی که خود گویای وضعیت بحرانی آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و گفتوگوی اجتماعی در کشور است.
در چنین فضایی، پیوند میان آزادی مطبوعات و آزادی بیان از هم گسسته میشود. رسانههایی که میتوانستند بستری برای تضارب آرا، نقد قدرت، شفافسازی و ایجاد آگاهی عمومی باشند، یا به سکوت واداشته شدهاند یا به بلندگوی حاکمیت بدل گشتهاند. وقتی روزنامهنگاران به جرم حقیقتگویی بازداشت میشوند و رسانهها در بند خطوط قرمز حکومتی تعریف میشوند، گفتوگوی آزاد در سطح جامعه نیز بهتدریج از بین میرود. در نتیجه، امکان اصلاح، مطالبهگری و همفکری جمعی از بین میرود و جامعه به سوی انفعال، بیاعتمادی و شکافهای عمیق اجتماعی سوق داده میشود.
بدون مطبوعات آزاد، جامعه نهتنها از حق دانستن محروم میماند، بلکه توان گفتوگو، مدارا و تصمیمگیری عقلانی را نیز از دست میدهد. در روز جهانی آزادی مطبوعات، باید این پرسش اساسی را بار دیگر مطرح کرد: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
#مطبوعات #رسانه #خبرنگار #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در روز جهانی آزادی مطبوعات، وضعیت بحرانی رسانهها و آزادی بیان در ایران بار دیگر به یادمان میآورد که در غیاب رسانههای آزاد، گفتوگو و مدارا نیز از جامعه رخت برمیبندد. پرسش اینجاست: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
در روز جهانی آزادی مطبوعات، ۳ مه، بار دیگر توجه جهانیان به نقش حیاتی رسانههای آزاد و مستقل در جوامع مدنی جلب میشود؛ نقشی که متأسفانه در ایران با سرکوب، سانسور و ارعاب ساختاری به محاق رفته است. طبق گزارش سال ۲۰۲۵ گزارشگران بدون مرز، ایران با قرار گرفتن در رتبه ۱۷۶ از میان ۱۸۰ کشور، یکی از پایینترین جایگاهها را در شاخص جهانی آزادی مطبوعات دارد؛ جایگاهی که خود گویای وضعیت بحرانی آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و گفتوگوی اجتماعی در کشور است.
در چنین فضایی، پیوند میان آزادی مطبوعات و آزادی بیان از هم گسسته میشود. رسانههایی که میتوانستند بستری برای تضارب آرا، نقد قدرت، شفافسازی و ایجاد آگاهی عمومی باشند، یا به سکوت واداشته شدهاند یا به بلندگوی حاکمیت بدل گشتهاند. وقتی روزنامهنگاران به جرم حقیقتگویی بازداشت میشوند و رسانهها در بند خطوط قرمز حکومتی تعریف میشوند، گفتوگوی آزاد در سطح جامعه نیز بهتدریج از بین میرود. در نتیجه، امکان اصلاح، مطالبهگری و همفکری جمعی از بین میرود و جامعه به سوی انفعال، بیاعتمادی و شکافهای عمیق اجتماعی سوق داده میشود.
بدون مطبوعات آزاد، جامعه نهتنها از حق دانستن محروم میماند، بلکه توان گفتوگو، مدارا و تصمیمگیری عقلانی را نیز از دست میدهد. در روز جهانی آزادی مطبوعات، باید این پرسش اساسی را بار دیگر مطرح کرد: تا کی میتوان حقیقت را در حبس نگه داشت؟
#مطبوعات #رسانه #خبرنگار #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402