آموزشکده توانا
54.2K subscribers
33.1K photos
38.3K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


صدا‌وسیمای جمهوری اسلامی سخنان شهروندی معترض به محمد‌مهدی ماندگاری، سخنران مذهبی حکومتی، در جمکران را که در برنامه‌ای زنده مردم ایران را به صبوری بعد از ۴۶ سال دعوت می‌کرد، قطع کرد.
این شهروند با فریاد می‌گوید: جلوی دوربین‌های جمکران، یکسره می‌گویند غزه، لبنان، سوریه و یمن، الان دلار ۱۰۵ هزار تومان شده.
ماندگاری، سخنران مذهبی، خطاب به فرد می‌گوید که «گوش بده» و صحبت‌هایش را قطع می‌کند. او در ادامه بخشی از مشکلات را به سبک زندگی مردم نسبت داد و گفت باید فشار‌های دشمنان را تحمل کرد.

#حکومت_ایدئولوژیک #دیکتاتور #حق_اعتراض #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.

متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزل‌حصار

من، رضا محمدحسینی، اعلام می‌کنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود می‌زنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جان‌هایی که بی‌صدا سرکوب می‌شوند، گرفته‌ام.

در اعتراض به اعدام‌های پی‌در‌پی، به زندانی‌بودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندان‌ها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل می‌شود، با جانم فریاد می‌زنم: بس است!

ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بی‌رحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرف‌زدن، باید سلول انفرادی و شکنجه‌گاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشده‌ایم، ماه‌ها و سال‌ها در حبس بمانیم؟

امروز که خیلی از حرف‌هایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه می‌زنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بی‌فایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشته‌اید؟ چرا باید جوانی‌مان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدن‌مان را، جان‌مان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه می‌کنند، جسم‌مان می‌شود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.

اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز می‌کنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسان‌هایی هستند که ایستاده‌اند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من می‌خواهم جانم، فریاد بی‌صدای آن‌هایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آن‌هایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.

رضا محمدحسینی
زندان قزل‌حصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»

#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
«باغی» از آن دست اصطلاحاتی است که عمیقا بار مذهبی و فقهی دارد و بسیار حیرت‌انگیز است که کسانی از چنین اصطلاحی در مناسبات عصر جدید بهره می‌گیرد.

چنانکه این اصطلاح در قانون مجازات اسلامی در کشور ما وجود دارد و افرادی را بر آن اساس مجازات می‌کنند.

اما باغی کیست؟ طبق تعاریف فقهی مورد قبول جمهوری اسلامی: «باغى به معنای خروج‌ کننده بر امام معصوم علیه السّلام است...باغى بر کسى اطلاق مى‌شود که بیعت خویش را با پیشوای معصوم علیه السّلام شکسته و از اطاعت وى بیرون رفته باشد».

در همان تعاریف و توضیح فقهی نه تنها جنگ با باغی واجب است بلکه: «فرار از جنگ با باغى همچون فرار از جهاد با کافر و مشرک، حرام، بلکه از گناهان کبیره است».

همانگونه که در بالا اشاره شد، در قانون مجازات اسلامی مصوب جمهوری اسلامی نیز اعتراض علیه جمهوری ااسلامی در ردیف «بغی» قرار گرفته و برای آن مجازات اعدام هم در نظر گرفته شده است.

به بیان دیگر جمهوری اسلامی خود را در جایگاه حکومت «امام معصوم» می‌بیند و کسانی را که علیه این حکومت اقدام کرده باشند (فارغ از درستی یا نادرستی و محتوای آن اقدام)، باغی بر می‌شمارد!

تلویحا ولی فقیه را هم‌ردیف امام معصوم دانسته‌اند!

اینجاست که می‌توان دریافت حضور روحانیون یک مذهب خاص بر صدر حکومت و حکمرانی کشور چه اندازه می‌تواند پیشران اقدامات بازگشت‌ناپذیر علیه مداراگری و ترویج آن باشد.

#گفتگو_توانا #باغی #مجازات_اسلامی #حکم_بغی

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در ادامه مسدودسازی صفحات مجازی خوانندگان زن در ایران، صفحه اینستاگرام مهربان جَزینی، نیز روز یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ توسط قوه قضاییه جمهوری اسلامی مسدود شد.

صفحه خانم جزینی بیش از ۸۳ هزار فالوور داشت و اغلب آثار ایشان به زبان لری و موسیقی سنتی بود.

جمهوری اسلامی، از زن، از صدای زن و از زندگی و از آزادی هراس دارد.

#مهربان_جزینی #صدای_زنان #آواز_زنان #آواز_زن #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واکنش طنز شاکر بوری، طنزپرداز، به سخنان مشاور مدیر حوزه علمیه که گفته بود:
«در زمینه رفاه ما از آمریکا جلوتریم.»

پاسخ شما به این سخنان یاوه چیست؟ زیر سایه حاکمیت جمهوری اسلامی ایرانیان از دسترسی به آب آشامیدنی برق گاز محرومند و قدرت خرید مردم روزبه‌روز کاهش می‌یابد. البته شاید منظور محمدحسن زمانی، مشاور مدیر حوزه علمیه رفاه طلاب حوزه علمیه بوده! و نه رفاه ایرانیان.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#طنز


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام آرمیتا گراوند این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«بهشت من...
زادروزت مبارک زیباترینم آرمیتای عزیزم...🖤»

shhynahmadi_60

ـ چه چیزی دردناک‌تر از این که خانواده‌های بسیاری به خاطر ظلمی که حکومت بر مردم ایران روا داشته تولد عزیزانشان را بر سر مزار آن‌ها جشن بگیرند؟

تا وقتی که این حکومت باقی است، جان مهساها و آرمیتاها و سیاوش‌ها و حمیدرضاها و نیکاها و ساریناها و ... در خطر است.
برای عبور از استبداد، باید با سازماندهی، اراده و پشتکار و مسئولیت‌پذیری آنچه جان‌باختگان‌مان در سال‌های گذشته شروع کردند، به نتیجه رساند تا دیگر شاهد جان‌باختن فرزندان ایران توسط حکومت نباشیم.

#آرمیتا_گراوند #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
در ضرورت حمایت همه‌جانبه معلمان از مصطفی مهرآئین
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعه‌شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی می‌پردازد. او تاکنون نامه‌هایی خطاب به علی خامنه‌ای نوشته که بعد از انتشار نامه‌ نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسم‌زاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همه‌جانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعه‌شناسی است. او علاوه بر این‌که مدام با تاکید می‌گوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهم‌ترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دست‌کم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم این‌که می‌توانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با ساده‌سازی پیچیده‌ترین نظرهای سیاسی آن را برای عامی‌ترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفه‌گرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلت‌گرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچ‌وخم‌ها و دالان‌های قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان می‌دهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتی‌شدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنج‌بردن بر سر نابرابری‌های موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم این‌که قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حق‌طلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار می‌دهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه می‌خواهد از حاکم جاری‌کردن حق مردم را و از مردم تن‌ندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهم‌ترین رسالت‌های یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن می‌کوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار می‌دانند و هم بسیار می‌گویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما می‌خواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست می‌دارند و در ستایش آنها و مذمت ستم‌های ظالمان تاریخ، سخن‌ها می‌گویند و حکایت‌ها می‌نویسند. اما بی‌آنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بی‌موضع هستند.
تلاش‌های ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادی‌های فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاش‌های فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بی‌وقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن می‌دارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنج‌ها و مشقت‌های فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجب‌تر است...»

مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام می‌دهید؟


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
کتیبه مهم داریوش بزرگ در آستانه نابودی است.
کتیبه داریوش یکم هخامنشی که به عنوان «نخستین فرمان داریوش بزرگ» و بزرگترین کتیبه تخت جمشید شناخته می‌شود، دچار فرسایش شده و به گفته سیاوش آریا، کنشگر میراث فرهنگی، بخش‌هایی از آن ریخته است.

جمهوری اسلامی به جنگ با ایران و تاریخ ایران رفته است. عدم توجه به میراث فرهنگی و تاریخ کشورمان باعث شده شاهد چنین صحنه‌هایی باشیم. ثروت کشورمان در راه تسلیح گروه‌های تروریستی در منطقه خرج می‌شود.

به گزارش تایمز اسرائیل، اخیرن از تونل‌های حماس مدارکی به دست آمده که نشان می‌دهد رهبران گروه حماس؛ یحیی سنوار و محمد الضیف، در ژوئن ۲۰۲۱ نامه‌ای به فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اسماعیل قاآنی، ارسال کرده‌اند و در آن خواستار حمایت مالی برای اجرای طرحی به منظور حمله به اسرائیل شده‌اند. آنها ۵۰۰ میلیون دلار از جمهوری اسلامی خواسته بودند.

در حالی که بیش از نیمی از ایرانیان زیر خط فقر زندگی می‌کنند آثار باستانی ایران در معرض نابودی است و ...

دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تاریخ
#آثار_باستانی
@Tavaana_TavaanaTech
چائوشسکو دیکتاتور رومانی سه روز پس از بازگشت از سفر به ایران تیرباران شد.
اما ماجرای سفر دیکتاتور رومانی به ایران و اعدام او سه روز بعد از بازگشت به رومانی چه بود؟

در سال ۱۹۸۹ چائوشسکو به تهران رفته بود، او از اوضاع کشورش خبر داشت. به گفته مدیرکل وقت اروپای شرقی وزارت خارجه جمهوری اسلامی،‌ «او در ایران تصمیم گرفت به کشورش برنگردد؛ گفت ممکن است سمت کره شمالی برود.»

نعمت‌الله ایزدی، مدیر کل وقت اروپای شرقی وزارت خارجه در گفت‌وگو با انتخاب، ادامه داد:

«چائوشسکو اما بعدا تصمیم گرفت برگردد که سه روز بعد هم اعدام شد.»

چائوشسکو پس از بازگشت از تهران در یک نطق زنده را دیو و تلویزیونی عوامل نا آرامی در تیمشوارا را گروهی اخلالگر و عوامل امپریالیست خواند.

کتاب «رومانی: جزیره دهشتناک جنوب شرقی اروپا» اثر هلموت فراوئن‌درفر را به رایگان دانلود کنید و بخوانید:

https://tavaana.org/romania-the-grim-island/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ایران
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

جامعهٔ جهانی بهائی پیرو قطعنامه پارلمان اروپا و در مورد مهوش ثابت بیانیه‌ای منتشر کرد، چکیده آن در ادامه آمده است.

بروکسل—۴ آوریل ۲۰۲۵— پارلمان اروپا قطعنامه‌‌ای فوری در مورد ایران تصویب کرده است که در آن نگرانی خود را نسبت به وخامت وضعیت حقوق بشر در این کشور ابراز می‌دارد. این قطعنامه به‌طور مشخص خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط مهوش ثابت شده است. این سومین قطعنامهٔ فوری پارلمان اروپا در پنج ماه گذشته است که تشدید آزار و سرکوب بهائیان ایران را که مدت‌ها است با سرکوب سیستماتیک مواجه هستند محکوم می‌کند. قطعنامهٔ فوری، سازوکاری است که پارلمان اروپا برای جلب توجه و محکوم کردن موارد فوری نقض حقوق بشر در سراسر جهان از آن استفاده می‌کند.
این قطعنامه، پروندۀ مهوش ثابت را به‌عنوان یک مورد با فوریت ویژه برجسته کرده است و نسبت به آزار، سرکوب و حبس او هشدار می‌دهد. خانم ثابت که اکنون ۷۲ سال دارد یکی از اعضای گروه سابق «یاران ایران» بود، گروهی غیررسمی که به نیازهای اساسی بهائیان در ایران رسیدگی می‌کرد. او صرفاً به دلیل اعتقاد به آیین بهائی بیش از ۱۳ سال را در زندان گذرانده است. خانم ثابت در آذر ۱۴۰۳، پس از سال‌ها عدم رسیدگی پزشکی و شرایط سخت زندان، تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت. او اکنون با وجود وخامت وضعیت سلامتی‌اش با چشم‌انداز هولناک بازگشت به زندان برای گذراندن ادامهٔ حکم ناعادلانهٔ ۱۰ سال حبس خود مواجه است. وضعیت وی از آن زمان تا کنون به شدت وخیم‌تر شده است و گزارش‌های متعدد پزشکی هشدار داده‌‌اند که ادامهٔ حبس می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری در پی داشته باشد.
در جریان مذاکرات عمومی پارلمان اروپا دربارهٔ این قطعنامه، هلموت برندشتاتر، عضو پارلمان اروپا از اتریش، با اشارهٔ خاص به پروندهٔ خانم ثابت گفت:
«ایران کشوری به غایت زیبا و شگفت‌انگیز است، با مردمانی فوق‌العاده و تاریخی بسیار قابل‌توجه... اما می‌خواهم دربارهٔ شخص دیگری نیز صحبت کنم: مهوش ثابت. او نویسنده‌ای ۷۰ ساله است که تا به حال چندین بار زندانی شده است. او اکنون، در سن ۷۰ سالگی، بار دیگر به ده سال زندان محکوم شده که در حقیقت نوعی حکم اعدام است. چرا؟ صرفاً به این دلیل که بهائی است.»

#داستان_ما_یکیست #مهوش_ثابت #بهائیان_ایران #اروپا #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
مخالفت با تعلیق ادامه حبس محمدرضا مرادبهروزی، فعال مدنی زندانی

محمدرضا مرادبهروزی، فعال مدنی زندانی، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در تاریخ در تاریخ ۱۴۰۳/۸/۱۶ بازداشت شد.
او توسط دادیار شعبه اول اجرای احکام دادسرای انقلاب قزوین، سیدعلی تقی‌زاده، بازداشت شده بود و برای گذراندن دوران محکومیت یک‌ساله حبس به زندان چوبیندر قزوین منتقل شد.

۱۴۰۳/۱۲/۲ با پابند الکترونیکی و با محدودیت تردد در شعاع ۱۰۰۰ متری محل اقامت خود، به‌طور مشروط آزاد شد.
عوامل بی‌دادگاه جمهوری اسلامی با درخواست تعلیق ادامه حبس او مخالفت کرده‌اند و محمدرضا مرادبهروزی هم اکنون با وجود مشکلات جدی خانوادگی، معیشتی و اقتصادی، پرداخت ماهیانه ۱۰ میلیون تومان اجاره‌خانه، ۱۷ میلیون تومان اقساط بانکی و ...، درخواست تعلیق ادامه‌ حبس خود را داشته که با مخالفت قاضی ناظر بر زندان قزوین، حسین ربانی افرمجانی، مواجه شده است

این شرایط در حالی‌ست که فشارهای اقتصادی و روانی بر زندانیان سیاسی با پابند به علت عدم توانایی کار کردن، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری برای آنان و خانواده‌هایشان به‌همراه داشته باشد.

محمدرضا مرادبهروزی حالا نمی‌تواند حتی در شهر خودش کار کند، به دیدار اقوامش که در فاصله‌ای بیش از یک کیلومتر باشند برود، دنبال فرزندش برود و او را از مدرسه بردارد، اگر کسی از اعضای خانواده‌اش در بیمارستانی با فاصله بیش از هزار متر بستری شد، او نمی‌تواند به بیمارستان برود، نمی‌تواند برای امرار معاش مسافرکشی کند، نمی‌تواند در مراسم خاکسپاری کسی شرکت کند و ....

همواره باید یک زائده الکترونیکی به پا داشته باشند و مراقب باشد که خراب نشود و موقع استحمام خیس نشود! علاوه بر آن باید بابت پابند الکترونیکی هر ماه پول هم بپردازد!


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندانیان_سیاسی
#محمدرضا_مرادبهروزی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمیتا گراوند، دختری بود معمولی؛ مثل میلیون‌ها نوجوان ایرانی. اهل موسیقی، هنرمند، نقاش، ورزشکار، و پر از آرزوهای ریز و درشت.
نه سلاحی داشت، نه شعاری سر داد، فقط بود؛ و همین «بودن» برای سرکوبگران کافی بود تا وجودش را تاب نیاورند.

آرمیتا را کشتند، فقط به خاطر موهایش.
اما امروز، میلیون‌ها دختر ایرانی با موهای باز در خیابان قدم می‌زنند و شیوه‌ی بودن خود را به حکومتی تحمیل می‌کنند که هیچ‌گاه مردم را تاب نیاورده است.

حکومتی که دوست دارد مردم را درگیر ابتدایی‌ترین حقوقشان نگه دارد. حالا که زنان، با ایستادگی و شجاعت، بخش بزرگی از عرصه‌ی عمومی را پس گرفته‌اند، همان حکومت تلاش می‌کند از این تغییر، بهره‌برداری تبلیغاتی کند؛ و به جهان بگوید: «ببینید، حکومت ما نرمال است، بر زنان فشاری نیست.»

اما ما فراموش نمی‌کنیم.
فراموش نمی‌کنیم که دختران ایران را به خاطر چند تار مو کشتید، بازداشت کردید، تحقیر و شکنجه کردید، و با پرونده‌سازی‌های امنیتی، خواستید حذفشان کنید.

هنوز هم، تا آنجا که می‌توانید، فشار می‌آورید؛ چون خوب می‌دانید که «حجاب»، تنها خاکریز اول است.
مردم ایران، حالا که شهامت خود را بازیافته‌اند، نه فقط از شما عبور کرده‌اند، بلکه صدایشان را به مطالبه‌ای بزرگ‌تر تبدیل کرده‌اند: عدالت، آزادی، و پس‌گرفتن ایران.

برای این‌همه جنایت، این‌همه غارت، و این‌همه ویرانی، باید پاسخگو باشید.
و خواهید بود.


ویدیو با صدای وفادار
برای زادروز آرمیتا گراوند. و یادآوری ظلمی که جمهوری‌اسلامی بر مردم ایران روا داشته است

#آرمیتا_گرواند #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمد سعادتی، استاد دانشگاه و زندانی سیاسی محبوس در زندان همدان: ما زندانی نیستیم، ما گروگان نظام هستیم

دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.

او در این پیام می‌گوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته می‌شود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شده‌اند. بسیاری از آن‌ها سابقه‌دار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشت‌اند.»

دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیف‌ها، عفو و سایر امتیازات قانونی می‌شوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پرونده‌سازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروم‌اند.»

او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگان‌های نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظرات‌مان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیت‌های مذهبی.»

این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام داده‌اند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمی‌آید و تنها می‌توانیم صبر کنیم. هزینه‌ای که ما در حال حاضر می‌پردازیم، در برابر فداکاری‌ها و هزینه‌های بزرگ‌تری که بسیاری از دوستان‌مان در این راه داده‌اند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایه‌ای داریم و نه ادعایی.»

#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

درخواست اعداده دادرسی حکم اعدام علیه پخشان عزیزی برای دومین بار در دیوان عالی کشور رد شده است.

فعالان میدانی، در فضای سانسور و خفقان حاکم، دیوارهای شهر را تبدیل به رسانه‌‌ای برای حمایت از زندانیان در معرض خطر اعدام کرده‌اند.

روز گذشته مازیار طاطایی، وکیل دادگستری، اعلام کرد که دیوان عالی کشور، دومین درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، را رد کرده است. به گفته وکیل پخشان عزیزی، «شعبه رسیدگی‌کننده بدون بررسی پرونده محاکماتی و بی‌توجه به دفاعیات وکلا، این درخواست را بی‌اساس خوانده و رد کرده است.»

پخشان عزیزی، ۱۳ مردادماه ۱۴۰۲، در تهران بازداشت شد. سه ماه و سه هفته در سلول انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداری شد و پس از آن به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، مردادماه ۱۴۰۳ پخشان عزیزی را از بابت اتهام «بغی» از طریق «عضویت در جمعیت‌های معارض کشور» به اعدام و چهار سال حبس محکوم کرد.

این در حالی است که به گفته وکلا و خانواده، پخشان عزیزی هیچ گونه عضویتی در گروه‌ها و دسته‌جات نداشته و تنها به عنوان مددکار به مدت ۱۰ سال در کمپ‌های آوارگان روژاوا فعالیت می‌کرده است و حوزه کاری او ژنولوژی، مطالعات زنان، بوده است.

در بهمن امیر رئیسیان، وکیل دادگستری اعلام کرد که شعبه نهم دیوان عالی کشور، در پرونده خانم عزیزی قرار رد اعاده دادرسی صادر کرده است. پیش از این، مازیار طاطائی‌، یکی دیگر از وکلای مدافع خانم عزیزی، اعلام کرده بود که در مراجعه به دیوان عالی کشور جهت پیگیری درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی، شعبه رسیدگی کننده به اعاده دادرسی، با درخواست توقف اجرای حکم در اجرای تبصره ماده ۴۷۸ قانون آئین دادرسی موافقت کرده است.

اواسط دی ماه سال گذشته، امیر رئیسیان از تایید حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور خبر داد و اعلام کرد که شعبه ۳۹ دیوانعالی کشور بدون توجه به ایرادات متعدد پرونده، حکم اعدام را تایید کرده است.

پخشان عزیزی، اهل مهاباد، پیش از این نیز سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته است. در سال ۱۳۸۸ وی به اتهام فعالیت سیاسی بازداشت و پس از چهار ماه با تودیع وثیقه آزاد شده بود.


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#پخشان_عزیزی

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم، کارگردان‌های فیلم «کیک محبوب من» اعلام کردند: دادگاه، آنها و غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده این فیلم را به حبس تعلیقی و پرداخت جزای نقدی محکوم کرده است.
بر اساس حکم منتشر شده، این دو فیلمساز به ۱۴ ماه حبس تعزیزی که به مدت ۵ سال تعلیق شده و پرداخت ۴۰۰ میلیون ریال جزای نقدی به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی محکوم شده‌اند. همچنین برای اتهامی که «مشارکت در تهیه محتوای مبتذل» عنوان شده این دو فیلمساز و تهیه‌کننده فیلم، به یک سال حبس تعزیزی که ۵ سال تعلیق شده و ضبط کلیه تجهیزات محکوم شده‌اند. این سینماگران بابت اتهام «نمایش فیلم بدون داشتن پروانه نمایش» هم به پرداخت ۲۰۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند.
فیلم «کیک محبوب من» بدون رعایت حجاب اجباری بازیگران زن ساخته شده و دو کارگردان آن پیشتر با محدودیت‌هایی چون ضبط گذرنامه و ممنوعیت خروج از ایران روبرو شده بودند.
همچنین لی‌لی فرهادپور، اسماعیل محرابی (بازیگران) و محمد حدادی (فیلمبردار) متهمان ردیف چهارم و پنجم و ششم پرونده به اتهام مشارکت در تهیه محتوای مبتذل به پرداخت ۲۳۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند.

❗️حکم صادرشده برای عوامل فیلم «کیک محبوب من» بار دیگر نشان داد که در فضای فرهنگی ایران، آزادی بیان همچنان قربانی قرائت‌های خاص و تحمیلی از دین و دینداری است؛ قرائتی که نه تنها حجاب اجباری را بر بدن زنان تحمیل می‌کند، بلکه هر تلاشی برای بازنمایی واقعیت‌های اجتماعیِ عریان از سانسور را نیز با اتهاماتی چون «محتوای مبتذل» یا «نشر اکاذیب» سرکوب می‌کند. این برخوردها نه در راستای اخلاق یا دین، بلکه در راستای تثبیت انحصار تفسیر رسمی از جامعه و سبک زندگی است؛ گویی هنر و سینما نباید بازتاب‌دهنده رنج‌ها و تنوع‌های واقعی مردم باشند، بلکه تنها باید آیینه‌ای باشند از آن‌چه حاکمیت می‌خواهد دیده شود.

#حکومت_ایدئولوژیک #کیک_محبوب_من #آزادی_بیان #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تولد #مصطفی_شعبانى بود؛

مادرش سال‌هاست که نیست؛

اما امروز جای خالیش با دستان پُر از مهر مادران دادخواه بوكان ، دايه مينا مادر #شهریار_محمدى، #امجد_عنايتى #هژار_مام_خسروى ، #هیوا_جان_جان #هیمن_امان و #ابراهیم_شريفى_فر ، در كنار برادرش پُر شد

آمدند
تا نشان دهند حتی در نبود مادر،
فراموش نمی‌شود
کسی که با مردمش زنده است

از صفحه اینستاگرام اسرین محمدی

#دادخواهی #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

حامد موسوی،‌ معاون بنیاد احیای فرهنگ خمس، گفت پرداخت خمس از دغدغه‌های مردم است و قسمتی از منبع مالی حوزه‌های علمیه را تشکیل می‌دهد.

او افزود: «یکی از مصارف خمس مساله جبهه مقاومت بود که اکثر مراجع اجازه دادند تا هرکسی قسمتی از خمس را برای کمک به مردم فلسطین و لبنان اختصاص دهد.»

❗️اظهارات حامد موسوی درباره تخصیص بخشی از خمس به جبهه مقاومت، در حالی مطرح می‌شود که ایران با فقر عمومی، شاخص فلاکت بالا و شرایط بحرانی معیشتی مواجه است. بر اساس آمار رسمی و گزارش‌های کارشناسی، خط فقر در ایران به بیش از ۳۰ میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگران حتی نیمی از این رقم را پوشش نمی‌دهد.

در چنین شرایطی، اولویت دادن به هزینه‌کرد منابعی چون خمس در خارج از مرزها، با اصول عدالت اجتماعی و مسئولیت‌پذیری نسبت به مردم داخل کشور در تضاد است.

مثال معروف «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» در این‌جا به‌روشنی صدق می‌کند؛ چرا که رسیدگی به معیشت مردم خودمان، پیش‌شرطی اخلاقی و عقلانی برای هر نوع کمک‌ رسانی فرامرزی است.

#خمس #لبنان #فلسطین #فقر #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
پدر جاویدنام فرهام نیکپور، در استوری اینستاگرام خود نوشت:

«من برای جنگ آماده‌ام، بر سینه‌ام بزن که مرگ یکجا هزاران بار بهتر از هر روز مردن است.
ما در این سال‌ها مرگ آرزوها، فرزندها، رویاها را دیده‌ایم. برسینه‌ام بزن که برای تماشای اعدام صف کشیدیم، برای انتخاب بین بد و بدتر صف کشیدیم، برای مرغ و گوشت صف کشیدیم. برای "مرگ بر" گفتن صف کشیدیم ....
ولی در خیزش مهسا ایستادیم و فرزندانمان را تنها گذاشتیم و آرزوهایشان را ندیدیم.
آنوقت شاید در انتظار جنگ نمی‌ماندیم.»


- فرهام (ابراهیم)نیک پور، جوان ۱۹ ساله ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمی‌شدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیب‌های ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.

ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگ‌خاموش داشت، ولی صداشو‌ همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو‌ ازشون می‌گیرم. تمام اون شکنجه‌ها، تمام اون کتک‌ها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط‌ میخوام یاد و‌ نام تورو جاوید نگهدارم.»

فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله می‌شد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه می‌فرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»

#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زن‌کشی، مرگ یک زن نیست؛ مرگ وجدان جمعی است

هر بار که زنی کشته می‌شود، تکه‌ای از وجدان جمعی ما فرو می‌ریزد. این جنایت‌ها اتفاقات خانوادگی نیستند، بلکه بخشی از یک نظم تاریخی، حقوقی و فرهنگی هستند. با پنهان کردن عنوان این قتل‌ها زیر واژه خانواده، به تکرار آن دامن خواهیم زد.

زن‌کشی، قتل یک فرد نیست؛ مرگ معنای عمیقی دارد. مرگی که نه‌تنها جان یک زن را می‌گیرد، بلکه رشته‌های ناپیدای وجدان یک جامعه را می‌گسلد. هر بار که زنی به دست مردی، شوهری، پدری یا برادری کشته می‌شود، تاریخ دوباره خون‌آلود می‌شود.
این قتل‌ها نه واکنش‌های آنی‌اند، نه تصادفاتی دردناک، زن‌کشی میوه‌ای تلخ است که هر بار از درختی کهن و ریشه‌دار سربرمی‌آورد؛ درختی که ریشه‌اش در قانون، خاکش در سنت و آبش در باورهای فرهنگی جاری است. با این‌همه، رسانه‌ها و جامعه اغلب این فاجعه را با واژگانی آرام و گمراه‌کننده مانند: «قتل خانوادگی»، «قتل ناموسی»، «اختلاف زناشویی» و «غیرت مردانه» روایت می‌کنند. این واژه‌ها نه‌تنها حقیقت را پنهان می‌کنند، بلکه ساختار خشونت را بی‌هویت می‌سازند.

ناموس و غیرت، واژه‌هایی هستند که همچون زنجیری بر گردن زنان سنگینی می‌کنند؛ از همان لحظه‌ای که زنی برای نخستین بار این واژه‌ها را از زبان پدر، برادر، همسر یا حتی غریبه‌ای می‌شنود، این زنجیر را به‌عنوان باری سنگین و زخمی کاری بر جان خود حمل می‌کند. قتل زنان به نام «ناموس»، نه‌تنها محصول ذهنیت‌های بیمار و سلطه‌جویانه است، بلکه نتیجه‌ی سیستمی است که در دل خود، قدرت را در دستان مردان می‌گذارد تا خشونت خود را در پوشش «حق» توجیه کنند. زن‌کشی، یک حادثه‌ یا اتفاق خانگی نیست. زنی که در سکوت، در اتاق خواب، در انباری خانه و یا در کوچه‌ای خلوت، به دست مردی که او را «ناموس» خود می‌خواند، کشته می‌شود، یک جنایت فرهنگی است. جنایتی که جامعه با تعارف و ترحم به قاتل، دل می‌سوزاند. قانون یک پدرِ قاتل را نمی‌کشد، اما زنی عاشق را مجرم می‌داند. فرهنگ، مرگ زن را توجیه می‌کند و خشم مرد را غیرت می‌نامد و رسانه، خشونت را بی‌طرفانه نقل می‌کند، بی‌آن‌که به ریشه‌های آن بپردازد.

زن‌کشی تنها یک رویداد نیست، بلکه یک سیستم پیچیده است؛ از مدرسه‌ای که در آن به دختر سکوت می‌آموزد و به پسر قدرت، تا قانونی که برای خون زن، بهایی اندک قائل است و رسانه‌ای که جنازهٔ زن را می‌پوشاند، اما چاقوی مرد را نه… این‌ها مجموعه‌ای از قوانین، سنت‌ها و آموزش‌هایی هستند که زن را به سکوت و مرگ سوق می‌دهد و مرد را به سلطه و مصونیت تشویق می‌کند.

زنان، قربانیان خاموش مفاهیم‌ مردسالارانه‌اند. «ناموس» و «غیرت»، واژه‌هایی که ما از کودکی می‌شنویم، بی‌آنکه بدانیم چگونه به جان اندیشه‌هایمان رخنه کرده‌اند و چگونه مرز عشق و خشونت، حمایت و سلطه‌گری، احترام و تملک را در ذهنمان مخدوش ساخته‌اند. واژه‌هایی که در ظاهر بی‌ضررند، اما در عمل برای توجیه خشونت، سرکوب و قتل به کار می‌روند.

ما مسئول واژه‌هایی هستیم که بر زبان می‌آوریم. باید واژه‌ها را از نو نوشت. باید فریاد زد که زن‌کشی، جنایتی فرهنگی است، نه حادثه‌ای در خانواده، باید سیستم را افشا کرد و صدای زنانی شد که پیش از آن‌که فریاد بزنند، خاموش‌شان کرده‌اند.

زن‌کشی، آینه‌ای است که ما را نشان می‌دهد. اگر از آن روی برگردانیم، تصویر محو نمی‌شود؛ فقط تاریک‌تر می‌شود و تا زمانی که این ساختار پابرجاست، ما هر هفته خبری خواهیم شنید و هر بار وانمود خواهیم کرد که شوکه شده‌ایم.

اما جامعه‌ای که مرد در آن می‌کُشد و قانون برای او مماشات می‌کند، چگونه می‌خواهد به زن حق زیستن دهد؟ زن در چنین سرزمینی، جز با ترس چگونه زندگی کند؟

ما به این خشونت عادت کرده‌ایم. متاسفانه خبر زن‌کشی دیگر برای ما به اندازه کافی شوکه‌کننده نیست، چون همه به این وضعیت خو گرفته‌ایم. اما اگر سکوت کنیم، تنها شاهد نیستیم؛ شریک جرم خواهیم بود.

سیاوش آبان
پنجم آپریل ۲۰۲۵

ـ سیاوش، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و از مخاطبان توانا است، که مطلب و پوستر را برای ما ارسال کرده است.

ـ در طی روزها و هفته‌های اخیر، موارد متعددی از زن‌کشی و قتل ناموسی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

قوانین ناعادلانه جمهوری اسلامی، نظام آموزشی مردسالار و برنامه‌های سیستم تبلیغات حکومت تسهیل‌گر و توجیه‌گر قتل‌های ناموسی هستند.

مرتبط:
میزگرد «کالبدشکافی قتل‌های ناموسی در ایران»:
https://tavaana.org/fa/Live_HonorKilling

قتل‌های ناموسی، پروین بختیاری نژاد: خشونت علیه زنان
http://bit.ly/1HFkkvV

#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شصت‌وسومین هفته‌ی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۳۸ زندان کشور

رد دوباره‌ی اعاده دادرسی پخشان عزیزی و اتهام «بغی» علیه کریم خجسته

با پایان تعطیلات نوروزی، که طی آن میزان اعدام‌ها به‌طور نسبی کاهش یافته بود، بار دیگر شاهد افزایش چشم‌گیر صدور و اجرای احکام اعدام هستیم. در روزهای اخیر، شمار زیادی از زندانیان برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شده‌اند. از جمله روز دوشنبه، دست‌کم ۱۰ زندانی در زندان قزل‌حصار به «بند امن» منتقل شدند که نشان‌دهنده‌ی احتمال قریب‌الوقوع اجرای حکم اعدام آنان است.
هم‌زمان با این تشدید سرکوب، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در پایان پنجاه‌وهشتمین نشست خود در ژنو، با تصویب قطعنامه‌ای، نقض گسترده‌ی حقوق بشر در ایران را محکوم و مأموریت «گزارشگر ویژه» و «هیئت حقیقت‌یاب مستقل» را برای یک سال دیگر تمدید کرد. در این قطعنامه، دامنه‌ی مأموریت هیئت حقیقت‌یاب از قیام ۱۴۰۱ فراتر رفته و شامل سایر جنایات نظام و جمع‌آوری اسناد و مدارک برای پیگرد قضایی مسئولان نیز شده است.
همچنین در همین هفته، پارلمان اروپا با صدور قطعنامه‌ای، موج گسترده‌ی اعدام‌ها در ایران و تأیید احکام اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی را محکوم کرده و بار دیگر خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران از سوی اتحادیه اروپا شده است.
با این‌حال، حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌اعتنا به فشارها و اعتراضات داخلی و بین‌المللی، همچنان به روند سرکوب و صدور احکام مرگ ادامه می‌دهد. برای نمونه، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد، برای دومین‌بار از سوی دیوان عالی کشور رد شده و خطر اجرای حکم اعدام او بیش از پیش افزایش یافته است. همچنین، کریم خجسته، دیگر زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، به اتهام «بغی» متهم شده که می‌تواند مقدمه‌ی صدور حکم اعدام برای او باشد.

ما، اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، ضمن اعلام نگرانی عمیق از افزایش تهدید اجرای احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، این احکام را قاطعانه محکوم می‌کنیم و نسبت به گسترش اعدام زندانیان با جرایم غیرسیاسی محکوم به اعدام هشدار می‌دهیم. همچنین ضمن قدردانی از حمایت‌های بین‌المللی، خواستار آن هستیم که جامعه‌ی جهانی ادامه‌ی هرگونه رابطه یا معامله با جمهوری اسلامی را مشروط به لغو کامل مجازات اعدام کند.

زندان‌هایی که در هفته‌ی شصت‌وسوم (سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴) در اعتصاب غذا شرکت می‌کنند:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزل‌حصار (واحد ۳ و ۴)، کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرم‌آباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادل‌آباد شیراز (زنان و مردان)، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، مشهد، گنبدکاووس، قائم‌شهر، لاکان رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، دیزل‌آباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، کامیاران.
لازم به ذکر است گزارش‌های هفتگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از این پس در لینک زیر منتشر خواهد شد. همچنین، تمامی بیانیه‌های پیشین نیز در این کانال در دسترس هستند. از همه رسانه‌ها، مخالفان حکم اعدام، همراهان و حامیان می‌خواهیم برای اطلاع‌رسانی بیشتر، لینک زیر را بازنشر دهند:

https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays

سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | هفته شصت‌وسوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

#بیانیه #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech