آموزشکده توانا
50.2K subscribers
37.6K photos
40.2K videos
2.56K files
21K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود

محمد حاج ‌ابوالقاسم،‌ مدرس حوزه علمیه قم،‌ در واکنش به انتقادها به مخارج حکومتی برای مراسم پیاده‌روی اربعین گفت «شبهه‌افکنان در کشورهای همسایه در راستای شهوات و کارهای شیطانی و حیوانی ولخرجی» می‌کنند. او افزود دین ما این نیست که در گوشه‌ای بنشینیم و کاری با کسی نداشته باشیم.
او افزود: «دین ما این نیست که در گوشه‌ای بنشینیم و عبادت کنیم و کاری با کسی نداشته باشیم، کسی که نام خود را مسلمان گذاشته و مشغول عبادت باشد، ولی در غزه چند هزار کودک در آستانه مرگ به واسطه گرسنگی باشند، باید بداند که رویه رسول اسلام این نبوده است.»

#دین #اسلام #شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎442
تصاویری از بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، حین کار و در کنار خانواده

برادر بابک شهبازی، این ویدیوها را منتشر کرد و نوشت:

«محل کار بابک شهبازی پشت بام ساختمان‌ها و مراکزی که اگر هم امنیتی بوده قطعا به عنوان یک کارگر پیمانکار همیشه تحت نظارت بوده
آنقدر فرزندانش به او وابسته بودند که حتی حین کار هم برایشان فیلم ارسال میکرد
مرد خانواده با این حجم کاری زمانی برای دوره دیدن هم داشته؟!»

او همچنین نوشت:

‏«پدر و مرد خانواده؛ شخصی که روزانه بیش از ۱۴ساعت را کار می‌کرد تا بتواند زندگی نرمالی برای فرزندانش مهیا کند.
کل دارایی او حتی یک میلیارد تومان هم نمی‌شود آنگاه به اتهام درخواست مبلغ ۱۲۰ میلیون دلار معادل بیش از ۱۰۰ هزاااار میلیاااارد ریال محکوم به اعدام شده!
بابک اگر کمی پول گرفته بود قطعا برای تفریح خانوادگی بجای قشم می‌رفت کیش، اگربیشترپول می‌گرفت می‌رفت دبی،و اگر ۱۲۰میلیون دلار می‌گرفت ویلایی در بورلی هیلزخریداری میکرد،نه اینکه در شهرک های اطراف کرج اجاره نشین باشد و در این ۱۷ ماه که نان آور خانه زندان است اجاره آنها را من بپردازم»


ـ بابک شهبازی، پدر دو فرزند است. دختر و پسری که در یک سال و نیم گذشته بسیار رنج برده‌اند. حکومت پدرشان را به ناحق به اعدام محکوم کرده است. در پرونده‌ای ساختگی و اتهاماتی مضحک!

صدایشان باشیم و نگذاریم جان این عزیز را بستانند و خانواده‌اش را از حضورش محروم کنند.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
26💔13🕊4
بابک شهبازی، در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه:
دستگاه دروغ سنج ثابت کرد که من دروغ نگفته‌ام

بابک شهبازی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که هم‌اکنون در زندان قزل‌حصار به‌سر می‌برد، حدود یک هفته قبل از بمباران اوین، در نامه‌ای خطاب به رئیس قوه قضائیه، به شرح بازداشت، بازجویی‌ها و اتهامات مطرح‌شده علیه خود پرداخته و خواستار ورود فوری و شخصی غلامحسین محسنی اژه‌ای به پرونده‌اش شده است.

در متن نامه آقای شهبازی که به دست ما رسیده، او نوشته است: «در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۱۶ دستگیر شدم. چهار ماه و نیم در انفرادی و سه ماه در بازداشتگاه عمومی بودم و در تاریخ ۱۴۰۳/۵/۲۹ به بند چهار زندان اوین منتقل شدم. بعد، چهل و یک روز در خانه امن بازجویی شدم.»

او ادامه می‌دهد: «در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۷ یک پرونده حدود دویست صفحه‌ای که با زور و نیرنگ من را مجبور کردند بنویسم، آوردند تا امضا و اثر انگشت بزنم. من هم چون هیچ‌کدام از آن کارها را انجام نداده بودم، امضا و اثر انگشت نزدم. حتی در بین آن‌ها خودشان برگه‌هایی قرار داده بودند که بعد از اعتراض، عصبانی شدند و بیان داشتند که خودت نوشته‌ای، اما بعد از نشان دادن اختلاف خط، سریع برگه‌ها را پنهان کردند و گفتند خواستم امتحانت کنم.»

شهبازی تاکید کرده است: «قاضی صلواتی می‌خواست با زور و تهدید و حتی تطمیع از من امضا بگیرد که دو سال با موساد همکاری داشته‌ام. ایشان می‌گفت که در ستاد کل نیروهای مسلح بمب و دستگاه شنود گذاشته‌ام. بعد خودش اقرار کرد که پس از جستجو هیچ موردی پیدا نشد. در ادامه می‌گفت آدرس اتاق جنگ ایران در زرند کرمان را به موساد داده‌ای، در صورتی که من حتی نمی‌دانم زرند کجای کرمان می‌باشد.»

او در بخش دیگری از نامه می‌نویسد: «حتی یک بار گفت دختر من لیدر فتنه ۱۳۸۸ می‌باشد که شوربختانه اطلاعاتشان اشتباه می‌باشد، چون دختر بنده متولد ۱۳۸۶ می‌باشد.»

در توضیح رفت‌وآمد خود به ستاد کل و وزارت اطلاعات، شهبازی نوشته است: «اول اینکه کار آن‌ها در مرحله ساخت بوده و هنوز فعال نشده بودند. دوم اینکه در هر دو مکان دوربین‌های مخفی وجود دارد، پس وقتی در دوربین‌ها هیچ موردی وجود ندارد، چگونه ادعا می‌کنند که من این کار را انجام داده‌ام؟»

او افزوده است: «مدت چهارده روز در بازداشتگاه سازمان قضایی نیروهای مسلح بودم و مرا به دستگاه دروغ‌سنج وصل کردند و ثابت شد که دروغ نگفته‌ام.»

شهبازی از فشار بر اعضای خانواده‌اش نیز نوشته: «خانواده من را تحت فشار قرار داده‌اند و حتی به همه اعضای خانواده‌ام گفته‌اند که حکم اعدام برایم صادر می‌شود.»

به گفته او، «اکنون هم حکم اعدام برایم صادر کرده‌اند بدون صدور کتبی و اعلام به خودم و وکیلم و حتی اقرار شفاهی در دادگاه. این‌گونه امور موجب فروپاشی زندگی من شده‌اند.»

این زندانی سیاسی در پایان خطاب به رئیس قوه قضائیه تاکید کرده است: «از آن ریاست محترم و معزز استدعا دارم، در صورت صلاحدید، برای رسیدگی و نجات زندگی من شخصاً ورود و رسیدگی فرمایید.»


لازم به ذکر است، این نامه به علت آنکه فاقد مهر زندان و امضای آقای شهبازی بود، در قوه قضاییه ثبت نشده است، ولی اصل نامه با دستخط ایشان هم موجود است.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
25🕊7
Forwarded from گفت‌وشنود
چادر، برقع و روایت‌های چندگانه: از انتخاب آگاهانه تا سازوکارهای دفاعی روانی

پیام همراهان

پوشاندن افراطی بدن توسط زنان ــ چه در قالب چادر، برقع یا دیگر شکل‌های حجاب کامل ــ پدیده‌ای چندلایه و پیچیده است که فهم آن نیازمند نگاهی فراتر از روایت‌های یک‌سویه است. این رفتار می‌تواند در زمینه‌های گوناگون فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و روان‌شناختی شکل بگیرد و طیفی از انتخاب آگاهانه تا واکنش‌های ناخودآگاهانه را شامل شود.

برای بسیاری از زنان، پوشش کامل نمادی از باور دینی عمیق، وفاداری به سنت‌های فرهنگی یا ابزاری برای تمایز هویتی است. در برخی موارد، این انتخاب پاسخی آگاهانه به فرهنگ مصرف‌گرایی جنسی نیز هست؛ فرهنگی که در آن بدن زن به‌طور گسترده به کالایی تبلیغاتی و ابزاری برای جلب نگاه و منافع اقتصادی تبدیل می‌شود. از این منظر، پوشاندن کامل بدن می‌تواند اقدامی برای بازپس‌گیری اختیار و مقابله با نگاه ابزاری باشد.

با این حال، پژوهش‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی نشان می‌دهند که گاهی پوشش افراطی ریشه در عوامل روانی و تجربیات شخصی دارد:

۱. شرم از بدن و هنجارهای محدودکننده

در برخی فرهنگ‌ها، از دوران کودکی پیام‌هایی مانند «بدن زن باید پوشیده باشد تا محترم بماند» یا «نمایان شدن مو یا اندام نشانه بی‌حیایی است» به دختران منتقل می‌شود. این پیام‌ها به‌تدریج درونی شده و حتی بدون فشار مستقیم، موجب می‌شوند فرد کوچک‌ترین نمایش بدن را با نقض ارزش‌های اخلاقی برابر بداند.
مثال: زنی که در نوجوانی بارها به‌خاطر نوع پوشش خود مورد سرزنش خانواده قرار گرفته، در بزرگسالی ناخودآگاه حتی در جمع زنان نیز بدن خود را کاملاً می‌پوشاند.

۲. اختلال در تصویر بدنی (Body Image Issues)

وقتی فرد بدن خود را نامطلوب یا ناپسند می‌بیند، تمایل پیدا می‌کند آن را از دید دیگران پنهان کند. این نگاه منفی می‌تواند ناشی از مقایسه با معیارهای غیرواقعی زیبایی یا تجربه تمسخر در کودکی باشد.
مثال: زنی که در دوران مدرسه به دلیل اضافه‌وزن مورد تمسخر قرار گرفته، حتی در روزهای گرم تابستان هم لباس‌های چندلایه و پوشش کامل را انتخاب می‌کند تا فرم بدنش دیده نشود.

۳. ترس از قضاوت یا آزار جنسی

تجربه یا حتی شنیدن روایت‌های مکرر از مزاحمت و خشونت جنسی می‌تواند فرد را به پوشش افراطی سوق دهد تا حس امنیت بیشتری پیدا کند.
مثال: دختری که در مسیر مدرسه چندین بار هدف مزاحمت خیابانی قرار گرفته، بعدها حتی در جمع‌های امن نیز پوشش کامل را ترجیح می‌دهد چون نگاه دیگران را بالقوه تهدیدآمیز می‌داند.

۴. تجربه آسیب یا تروما جنسی

برای برخی بازماندگان آزار یا تجاوز، پوشاندن بدن نه‌تنها اقدامی برای محافظت فیزیکی، بلکه راهی برای کاهش یادآوری تجربه تلخ و بازپس‌گیری حس کنترل بر بدن است.
مثال: زنی که قربانی سوءاستفاده جنسی بوده، سال‌ها بعد همچنان با پوشش کامل زندگی می‌کند چون آن را فاصله‌ای ایمن میان خود و دیگران می‌بیند.

جمع‌بندی

پوشش کامل، چه از سر ایمان و انتخاب باشد و چه در واکنش به فشارها یا آسیب‌ها، بازتابی از پیوند پیچیده میان فرد و جامعه است. درک آن مستلزم رویکردی جامع است که همزمان به انگیزه‌های فردی و ساختارهای اجتماعی توجه کند و از ساده‌سازی یا برچسب‌زنی بپرهیزد.

زیستن در جوامعی که آزادی، امنیت، و کرامت زنان تضمین شده و حمایت‌های قانونی مؤثر در برابر خشونت و تبعیض برقرار است، می‌تواند فشارهای روانی و اجتماعی را که به پوشاندن افراطی بدن منجر می‌شوند، کاهش دهد. هرچه محیط امن‌تر و اعتماد عمومی به حمایت و عدالت بیشتر باشد، احتمال بروز واکنش‌های روان‌شناختی ناشی از ترس، شرم یا ناامنی کمتر شده و زنان می‌توانند با آسودگی و آزادی بیشتری درباره پوشش خود تصمیم بگیرند.

#حجاب_اسلامی #حجاب_اجباری #چادر #برقع #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
👍163👎3
«پرستار با تلفن در حال مشورت با پزشک است تا وضعیت یک بیمار را تشریح کند و هم‌زمان با گوشی دیگرش خانم مضطربی را پشت تلفن آرام می‌کند. ناگهان برق قطع می‌شود. سکوت همه‌جا را فرا می‌گیرد. آلارم دستگاه‌های ونتیلاتور، پرفیوزر و پمپ تشک‌های مواج هم‌زمان به صدا درمی‌آید و سکوت را می‌شکافد. پرستار به بالین بیمار جوانی می‌شتابد که شرایط پایداری ندارد، دستگاه ونتیلاتور خاموش و اکسیژن‌رسانی به بیمار قطع شده، نفس‌های جوان به شماره افتاده‌، هر لحظه ممکن است جانش از دست برود.
پرستار به‌صورت دستی و با آمبوبگ به او اکسیژن می‌ساند. چند ثانیه بی‌برقی می‌تواند چراغ‌ زندگی بیمار را برای همیشه خاموش کند؛ اگرچه ۵ تا ۳۰ ثانیه دیگر برق اضطراری بیمارستان وصل می‌شود و دستگاه‌های آی‌سی‌یو دوباره به کار می‌افتند.
این برشی از وضعیت آی‌سی‌یو در یکی از بیمارستان‌های پایتخت است.»
این وضعیت بیمارستان‌های پایتخت است تا چه رسد به شهرهای کوچک و بزرگ دیگر در جای‌جای کشورمان.

روزنامه «پیام ما» در گزارشی از قطعی برق و اختلال در کار درمانی نوشته است. اختلالی که به قیمت جان بیماران می‌انجامد.
به گفته زهرا، پرستار آی‌سی‌یو:
«ما هر بار قطعی ناگهانی برق را تجربه می‌کنیم و هر روز باید با استرسی دوچندان در فاصله قطع برق تا وصل‌شدن برق اضطراری که دستگاه‌های متصل به همه بیماران هم‌زمان خاموش شده است، بیمارانی را که شرایط ناپایدارتری دارند، پایش کنیم.»

به‌گفته یک پرستار اتاق عمل، شرایط در برخی از جراحی‌ها از زمانی که برق می‌رود تا زمانی که برق اضطراری بیمارستان وصل می‌شود، به‌شدت خطرناک، حساس و استرس‌زا می‌شود.

سعید می‌گوید: «حدود ۳۰ ثانیه طول می‌کشد تا برق بیمارستان وصل شود. در این فاصله که چراغ سیالیتیک خاموش می‌شود، همه پزشکان و تکنیسین‌ها مجبورند با نور موبایل فرایند جراحی را ادامه دهند.»

باید توجه داشت که بیمارانی هم هستند که در خانه تحت درمان هستند و قطعی برق جان آنها را به خطر می‌اندازد.
اینها همه از نتایج حاکمیت جمهوری اسلامی بر کشورمان است. کشوری ثروتمند را اداره می‌کنند اما اکنون حتی در تامین آب و برق شهروندان هم ناتوان هستند.
چرا که ثروت کشورمان را صرف ساخت و ارسال پهباد به روسیه، ارسال تسلیحات به گروه‌های تروریستی حزب‌الله حماس حوثی‌ها و حشدالشعبی و ... کرده است.

تجربه شما از قطعی برق چیست؟

#یاری_مدنی_توانا #قطعی_برق #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔287
پشت پرده قتل دلخراش ایلیا
۱۶ مردادماه حوالی ساعت ۸ شب، ایلیای ۹ ساله مشغول بازی بوده که دزدیده می‌شود.
متهم به قتل، پس از تجاوز به ایلیا، او را به قتل رسانده و پیکرش را رها کرده است.
اما درباره متهم به قتل چه می‌دانیم؟

مردی ۳۸ ساله که با وجود داشتن سابقه کیفری، مدت‌ها به عنوان راننده سرویس و آژانس کودکان فعالیت می‌کرده.

در تلفن همراه این مرد ۳۸ ساله تصاویر چند کودک دیگر هم پیدا شده است.

جنایاتی چون قتل و تجاوز به تکرار در ایران اتفاق می‌افتد.
به یاد دارید نیان ۶ ساله دختربچه بوکانی را که پس از تجاوز و شکنجه جان باخت. ربودن و قتل الهه حسین‌نژاد و اتفاقاتی از این دست توجه داشته باشید که بسیاری از موارد رسانه‌ای هم نمی‌شود.
تکرار این وقایع فشل‌بودن جمهوری اسلامی از استقرار امنیت در کشور را تایید می‌کند.
حکومتی که توجه اصلی‌ش نه امنیت ایران، که ایجاد ناامنی در منطقه و جنگ‌افروزی است.


#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ایلیا #تجاوز
@Tavaana_TavaanaTech
💔34👍122
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز جمعه ۲۴ مردادماه، گروه‌ها و انجمن‌های کوهنوردی، محیط‌زیستی، مدنی و ورزشی کردستان به یاد سه فعال محیط‌ زیستی جان‌باخته در راه اطفای حریق کوه آبیدر، حمید مرادی، چیاکو یوسفی‌نژاد و خبات امینی به این کوه صعود کردند.

در تصاویر منتشرشده شرکت‌کنندگان در این تجمع، با سردادن شعار و با نهادن گل‌ سرخ بر محل آتش‌سوزی‌ها، یاد این سه فعال محیط زیست را گرامی داشتند.
دوم مردادماه سال جاری، در جریان آتش‌سوزی کوه آبیدر، چندین فعال محیط‌زیست دچار جراحات شدید شدند. حمید مرادی، چیاکو یوسفی‌نژاد و خبات امینی بر اثر شدت جراحات وارده جان باختند.

در جریان این آتش‌سوزی آنجه مشهود بود این بود که جمهوری اسلامی به‌عمد مانع گسترش حریق نشد، بالگرد ارسال نکرد و تلاشی برای مهار آتش نکرد. در چنین شرایطی این جوانان خود دست به کار شدند و در این راه جان‌شان را از دست دادند.

هر یک لحظه که از عمر ننگین جمهوری اسلامی و ایادی آن بگذرد به زیان ایران و ایرانی خواهد بود.

صدای ایران باشیم

#خبات_امینی #حمید_مرادی #چیاکو_یوسفی_نژاد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔292👍1
امام جمعه قزوین، در خطبه‌های نمازجمعه امروز گفته است:

«دشمن می‌گوید حالا خانم‌ها روسری سر نکنند چه اشکالی پیش می‌آید؟
حالا اگر مقداری شلوارشان را بالا بزنند چه ایرادی دارد؟
اگر در کافه جمع شوند و قهوه بخورند چه ایرادی دارد؟
اما همین قهوه فردا به نجاسات تبدیل می‌شود.»

پاسخ شما به این سخنان چیست؟

سال‌هاست که حاکمیت با چندپاره کردن جامعه سعی در سرکوب بیشتر داشته است.
مسلمان / غیر مسلمان، شیعه / سنی، زن / مرد
و تقسیم‌بندی‌هایی از این دست باعث شده تا جمهوری اسلامی به‌راحتی از بخشی از جامعه هم برای سرکوب بخش دیگر جامعه استفاده کند.

در کنار این سرکوب گسترده هم به‌جای آموزش، آگاهی‌رسانی، و سرمایه‌گذاری برای ارتقای فرهنگی جامعه، منابع عمومی کشورمان را صرف گشت‌های ارشاد، دوربین‌های نظارتی، و طرح‌های سرکوبگرانه‌ای همچون استخدام «حجابان» کرده است.
ابزارهایی که نه‌تنها امنیت نیاورده‌اند، بلکه ترس، خشونت و انفعال اجتماعی را نهادینه کرده‌اند. بودجه‌هایی که می‌توانستند صرف ارتقای مهارت‌های اجتماعی، پیشگیری از خشونت خانگی، و ترویج برابری جنسیتی شوند، به کنترل بدن و رفتار زنان محدود مانده‌اند.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
👎22🕊4😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزارت امورخارجه آمریکا در بخش فارسی، با انتشار پستی در شبکه‌های اجتماعی با توجه به بحران آب در ایران نوشت:
«ایرانیان با بحران شدید آب، همراه با افزایش شدید قیمت گوشت گاو، بره، مرغ و نان و سایر کالاهای اساسی روبرو هستند. علیرغم این مشقت ها، رژیم همچنان بودجه های دفاعی و تروریسم را بر رفاه مردم خود اولویت می‌دهد.»

حقیقت این است که جمهوری اسلامی ثروت ایران را غارت کرده و خرج تسلیح گروه‌های تروریستی کرده است. سیاست‌های جنگ‌طلبی جمهوری اسلامی جز تباهی و فقر و ناامنی و نابودی محیط زیست ثمره‌ای برای ایران و ایرانی نداشته است.


#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
💯24👍8🕊21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت اردلان مامه از شلیک به مادر و ناپدیدسازی قهری پدرش

بیش از هزار روز بی‌خبری از عثمان مامه


اردلان مامه، فرزند عثمان مامه – قربانی ناپدیدسازی قهری – و شهین عبدالقادری، از آسیب‌دیدگان انقلاب مهسا، در ویدیویی که برای آموزشکده توانا ارسال کرده، جزئیات شلیک به مادرش و ناپدید شدن پدرش را روایت کرده است.

به گفته اردلان مامه، شامگاه هفتم مهر ۱۴۰۱، هنگامی که خانواده او برای مراسم فوت مادربزرگش به سمت خانه او در حرکت بودند، حوالی میدان مادر شهر بوکان، در میان ترافیک ناشی از بوق‌های اعتراضی، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفتند. شش یا هفت گلوله به خودروی آن‌ها اصابت کرد که یکی از آن‌ها مستقیماً به سر مادرش برخورد کرد و باعث جدا شدن گوش راست او و باقی ماندن ساچمه‌ها در سرش شد.

اردلان توضیح می‌دهد که در بیمارستان بوکان اعلام کردند پزشک متخصص حضور ندارد و روز بعد نیز هیچ پزشکی حاضر به مداوا نشد. در نهایت مادرش را به سقز منتقل کردند، جایی که پزشک تنها توانست گوش او را پیوند بزند و به دلیل خطر بالای فلج کامل، از خارج کردن ساچمه‌ها خودداری کرد.

به گفته او، در زمان بستری شدن مادرش، چندین بار از خانواده بازجویی شد و نیروهای امنیتی علت تیرخوردن را «اشتباه» عنوان کردند. پس از ترخیص، اطلاعات سپاه سقز، خانواده را تهدید کرد که از انتشار هرگونه تصویر یا فیلم از وضعیت مادرش خودداری کنند.

اردلان مامه می‌گوید پنجاه روز بعد، در شب ۲۷ آبان ۱۴۰۱، پدرش، عثمان مامه، در مسیر بازگشت به خانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ناپدید شد. اکنون ۱۰۰۱ روز از آن زمان می‌گذرد و با وجود پیگیری‌های مکرر، هیچ اطلاع رسمی از سرنوشت او به دست نیامده است. اردلان نقل می‌کند که فرمانده سپاه بوکان به آن‌ها گفته: «پدرت در بازداشت وزارت اطلاعات است و تا خودشان نخواهند، خبری از او نخواهید گرفت.»

او در پایان این ویدیو از همه نهادهای حقوق بشری و فعالان می‌خواهد که صدای پدرش و دیگر زندانیان سیاسی باشند.

#عثمان_مامه #شهین_عبدالقادری #بوکان #زن_زندگی_آزادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊63
توفان توییتری در حمایت از بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام

برادر بابک شهبازی در اسپیس توانا گفته بود:
«اسماعیل فکری را حین اعدام یک زندانی سیاسی، فکر می‌کنم محسن لنگرنشین، بردند تا او را بترسانند و از او علیه بابک اعتراف بگیرند. »


بابک شهبازی در دی‌ماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از ماه‌ها حبس در سلول انفرادی، توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به اتهام «افساد فی‌الارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد. این حکم در دهم تیرماه ۱۴۰۳ در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور نیز تأیید شده بود.

بابک شهبازی، متولد ۱۳۶۰ در نهاوند، متأهل و پدر دو فرزند است. او در ۱۶ دی‌ماه سال ۱۴۰۲ بازداشت شد و ماه‌ها را در سلول‌های انفرادی زندان اوین و خانه‌های امن نهادهای امنیتی گذراند. منابع مطلع می‌گویند او تحت فشارهای شدید جسمی و روانی قرار داشت و با نقض حقوق اولیه، از جمله حق برخورداری از وکیل در مراحل بازجویی، روبه‌رو بوده است.

اتهاماتی که علیه او مطرح شده، غیرمستند و بی‌پایه‌اند. از جمله این‌که ارسال پیامی برای رئیس‌جمهوری اوکراین به‌عنوان «ارتباط با اسرائیل» تفسیر شده، یا این‌که ادعا شده او با آموزش نرم‌افزار Word توسط موساد برای جاسوسی آماده شده است.

شهبازی در نامه‌هایی که از زندان نگاشته، از شکنجه، تهدید، بازجویی‌های غیرقانونی، و اعتراف‌گیری نمایشی سخن گفته است. در یکی از این نامه‌ها، او توضیح داده که مأمور امنیتی از او خواسته بود با دست‌خط خودش متن اعترافات را بنویسد تا به ظاهر نشان دهد این اعترافات با رضایت و آگاهی انجام شده‌اند. او همچنین توصیف کرده که چگونه به محل‌هایی درزندان منتقل می‌شدـ جایی که به گفته‌اش شبیه صحنه اجرای حکم اعدام بود ـ تا با ایجاد رعب و بی‌خوابی مداوم، تسلیم شود.

شهبازی تأکید کرده که تمام بازجویی‌ها در غیاب وکیل، همراه با فحاشی جنسی، تهدید به تجاوز و ضرب و شتم بوده‌اند، و مأموران به صراحت گفته‌اند نیازی به مدرک ندارند و فقط قصد پرونده‌سازی دارند.
خانواده‌ این زندانی سیاسی نیز در این مدت تحت فشارهای شدید بوده‌اند. مأموران امنیتی بارها هشدار داده‌اند که در صورت اطلاع‌رسانی درباره بازداشت یا حکم صادره، روند اجرای اعدام را تسریع خواهند کرد. پدر بابک شهبازی در پی این فشارها دچار سکته قلبی شد و تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.
هم‌چنین گزارش شده که شهبازی در دوران بازداشت، در کنار زندانیان جرایم خشن قرار داده شده و حتی یک بار تلاش برای خفه کردن او صورت گرفته است.
یکی از هم‌پرونده‌های او، اسماعیل فکری، که در خرداد ۱۴۰۴ به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» اعدام شد، در حضور دیگر زندانیان اعلام کرده بود که اعترافاتش علیه شهبازی تحت فشار بوده و آن‌ها را تکذیب کرده بود.

خانواده شهبازی با ارسال نامه‌ای به دیوان عالی کشور، مجموعه‌ای از اتهامات واردشده را غیرواقعی خوانده‌اند که هیچ‌گاه با سند و مدرک همراه نبوده است.

از خانواده ایشان حمایت کنیم و صدای‌شان باشیم
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا



@Tavaana_TavaanaTech
21🕊7💔6👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشت روز است که بابک شهبازی را به زندان قزلحصار منتقل کرده‌اند، او را هنوز به بند عمومی نفرستاده‌اند و هنوز هیچ تماسی با خانواده نداشته است.
سامی می‌گوید فقط می‌خواهد صدای پدرش را بشنود.
پدری که کارگری زحمتکش و مرد خانواده بود و حالا با پرونده‌سازی بازجویان در خطر اعدام قرار دارد.
ماموران نگذاشتند که تحصنی جلوی زندان شما بگیرد.
از شرایط نگهداری بابک شهبازی و اینکه تحت چه فشارهایی است، اطلاعی در دست نیست.
رژیم برای کاهش هزینه اعدام‌ها، متهمان را برای اعتراف تلویزیونی تحت فشار می‌گذارد. آقای شهبازی دست‌کم تا هشت روز پیش زیر بار چنین اعترافاتی نرفته بود و حتی برگه‌های بازجویی و سناریوی تحمیلی را امضا نکرده بود.

صدای بابک شهبازی و خانواده‌اش باشیم.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام

@Tavaana_TavaanaTech
💔334🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز سپهر شیرانی، فعال فضای مجازی، که زیر شکنجه ماموران اطلاعات سپاه در زاهدان جان باخت.

این نوجوان ۱۸ ساله، دانشجوی بلوچ که روز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، بدلیل فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای اطلاعات سپاه در زاهدان بازداشت شده بود جان خود را از دست داد.

او روز ١٢ بهمن ماه توسط اطلاعات سپاه پاسداران زاهدان بازداشت و دو روز پس از بازداشت و بی‌خبری از این دانشجو، نهادهای امنیتی با خانواده او تماس گرفته و گفته‌اند “فرزندتان جانش را از دست داد.»

پیکر او آثار شدید شکنجه داشت و مشخص بود که قبل از مرگ تحت شکنجه شدید قرار گرفته بود، یک پا و دست راست او شکسته و جمجمه‌اش بر اثر ضربات متعدد به علاوه جای یک گلوله در پشت سرش متلاشی شده بود.

بعداز مرگ‌خانواده‌اش را تهدید می‌کنند که در صورت دادخواهی خواهر وبرادراش نیز کشته خواهند شد.
‏بخشی از دلنوشته فریده شیرانی (مادراش) در سوگ‌اش:
‏«ز تن روح و روانم را گرفتند، تمام آرمانم را گرفتند، من آن افتاده در تاریک مطلق، که نور آسمانم را گرفتند ...»

او استوری و پست‌های زیادی در حمایت از اعتراضات و مردم بلوچستان منتشر می‌کرد.

#بلوچستان #سپهر_شیرانی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔514
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ببرنژاد، جوانی ۲۲ ساله از دیار قوچان، در قلب خانواده‌ای ساده و صمیمی رشد کرد. او که فرزند صمد و بیگزاده بود، با روحی پرشور و دلی سرشار از عشق به آزادی، زندگی را تجربه می‌کرد. از کودکی پرجنب‌وجوش بود، با خنده‌هایی که فضای خانه را گرم می‌کرد. در جوانی، آرام‌تر شد، اما شجاعتش چون شعله‌ای خاموش‌نشدنی در وجودش می‌درخشید. مهدی عاشق ورزش بود؛ کشتی، که از کودکی با آن مانوس شده بود، و بدنسازی، که هر روز به آن می‌پرداخت، بخشی از هویتش بودند. موسیقی رپ، به‌ویژه آثار پوتک، روحش را نوازش می‌کرد و در تنها پست اینستاگرامش، با جمله‌ای عمیق و پراحساس نوشت: «ما در رنج هستیم و بودن رنج‌آور است.» این کلمات، آینه‌ای از درد و امید درونی‌اش بودند. مهدی، که تازه از خدمت سربازی بازگشته و در کنکور پذیرفته شده بود، رویای دانشجویی را در سر می‌پروراند. اما سرنوشت، او را به سوی میدان مبارزه برای عدالت کشاند. در شامگاه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری به مرگ مهسا امینی، مهدی در خیابان‌های قوچان ایستاد، بی‌هراس از گلوله‌های سرکوبگران. او تا آخرین لحظه، با دلی پر از جرأت، در برابر ظلم مقاومت کرد. گلوله‌ای که از پشت به لگنش اصابت کرد، نه‌تنها جسمش را زخمی کرد، بلکه قلب خانواده و دوستانش را نیز به درد آورد. در بیمارستان موسی‌بن جعفر، تلاش برای نجاتش بی‌نتیجه ماند؛ مأموران امنیتی مانع عمل جراحی شدند و مهدی، در میان اشک‌های یارانش، پر کشید. پیکر مهدی پس از سه روز، با فشارهای امنیتی، به خانواده‌اش تحویل داده شد. مراسم خاکسپاری‌اش در روستای نیاکان، تحت نظارت سنگین مأموران، با حضور اندک نزدیکان برگزار شد. مادرش، که مهدی به او وابستگی عمیقی داشت، از آن روز در سوگ ابدی فرو رفت، با خاطراتی که هر لحظه او را به یاد پسر شجاعش می‌اندازد. مهدی ببرنژاد، نمادی از مقاومت و شجاعت، در قلب قوچان و ایران جاودانه شد؛ جوانی که برای آزادی جان داد و نامش چون ستاره‌ای در آسمان اعتراضات ۱۴۰۱ می‌درخشد.

متن نوشته سیامک اعظمی

#مهدی_ببرنژاد #دادخواهی #قوچان #زن_زندگی_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔322