Forwarded from گفتوشنود
گلنوش نصیری و فریده مرادی برای تحمل دوران محکومیت خود راهی زندان شدند.
به گزارش گفتوشنود و نقل از هرانا، این دو زن بهائی روز شنبه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای مشهد، برای تحمل هشت ماه حبس خود بازداشت و به زندان وکیل آباد این شهر منتقل شدند.
گلنوش نصیری و فریده مرادی اخیرا برای اجرای حکم حبس به واحد اجرای احکام احضار شده بودند.
سال گذشته این دو شهروند بهائی در خصوص اتهام عضویت در دسته ها و جمعیت ها با هدف بر هم زدن امنیت کشور توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تبرئه شدند. آنها پیشتر در خصوص این اتهام به سه سال حبس محکوم شده بودند.
در پاییز سال ۱۴۰۲ این شهروندان در مرحله بدوی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست هادی منصوری هر کدام به سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بودند. این حکم پس از چندی در شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی عینا تایید شد.
#بهائی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
گلنوش نصیری و فریده مرادی برای تحمل دوران محکومیت خود راهی زندان شدند.
به گزارش گفتوشنود و نقل از هرانا، این دو زن بهائی روز شنبه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای مشهد، برای تحمل هشت ماه حبس خود بازداشت و به زندان وکیل آباد این شهر منتقل شدند.
گلنوش نصیری و فریده مرادی اخیرا برای اجرای حکم حبس به واحد اجرای احکام احضار شده بودند.
سال گذشته این دو شهروند بهائی در خصوص اتهام عضویت در دسته ها و جمعیت ها با هدف بر هم زدن امنیت کشور توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تبرئه شدند. آنها پیشتر در خصوص این اتهام به سه سال حبس محکوم شده بودند.
در پاییز سال ۱۴۰۲ این شهروندان در مرحله بدوی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست هادی منصوری هر کدام به سه سال و هشت ماه حبس محکوم شده بودند. این حکم پس از چندی در شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی عینا تایید شد.
#بهائی #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سروه پورمحمدی، معلم و فعال صنفی، امروز شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ برای اجرای حکم ۵ سال حبس تعزیری، پس از مراجعه به اجرای احکام دادسرای سنندج، به زندان منتقل شد.
این فعال مدنی و عوض انجمن فرهنگی نوژین، پیشتر توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی کرمی به اتهاماتی شامل «تشکیل گروه و دستهجات به قصد بر هم زدن امنیت کشور» به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود.
بنا بر گزارشها، سروه پورمحمدی در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۱، پس از مراجعه به دادگاه سنندج برای پیگیری پرونده اعضای بازداشت شده انجمن فرهنگی نوژین، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
جمعی از فعالان مدنی و خانواده سروه محمدی او را تا زندان بدرقه کردند.
بخشی از سخنان سروە پورمحمدی، قبل رفتن بە زندان؛
«آن چیزی کە هرگز توانش را ندارید حذف باور آزادیست از ذهن هایمان.»
پدر سروه پورمحمدی:
«حقیقتا دخترم برای حفظ زبان مادری و تلاش و کوشش در این راە پنج سال حبس گرفتە مایە افتخارست برای من.»
چرا باید یک نفر به خاطر حفظ و اشاعه و آموزش زبان مادری زندانی شود؟ چرا فعالیت مدنی و مسالمتآمیز فرهنگی جرمانگاری میشود؟
#سروه_پورمحمدی #زبان_مادری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این فعال مدنی و عوض انجمن فرهنگی نوژین، پیشتر توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی کرمی به اتهاماتی شامل «تشکیل گروه و دستهجات به قصد بر هم زدن امنیت کشور» به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود.
بنا بر گزارشها، سروه پورمحمدی در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۱، پس از مراجعه به دادگاه سنندج برای پیگیری پرونده اعضای بازداشت شده انجمن فرهنگی نوژین، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
جمعی از فعالان مدنی و خانواده سروه محمدی او را تا زندان بدرقه کردند.
بخشی از سخنان سروە پورمحمدی، قبل رفتن بە زندان؛
«آن چیزی کە هرگز توانش را ندارید حذف باور آزادیست از ذهن هایمان.»
پدر سروه پورمحمدی:
«حقیقتا دخترم برای حفظ زبان مادری و تلاش و کوشش در این راە پنج سال حبس گرفتە مایە افتخارست برای من.»
چرا باید یک نفر به خاطر حفظ و اشاعه و آموزش زبان مادری زندانی شود؟ چرا فعالیت مدنی و مسالمتآمیز فرهنگی جرمانگاری میشود؟
#سروه_پورمحمدی #زبان_مادری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
فستیوال موسیقی "کوچه" در بوشهر که قرار بود از ۴ تا ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار شود، با فشار و اعتراض امامان جمعه استان لغو شد.
برگزارکنندگان در صفحه اینستاگرام فستیوال نوشتند:
ما باختیم.
بی هیچ خشم و طعنهای تبریک میگیم به سمت برنده. بُرد هَرزیست ولی تبریک.
تو نمیدانی در درازنای زمان چه را از خودت و مردم دریغ کردی، اما تبریک. تو نمیدانی زانوبهزانو نشوندن آدم از اون سَرِ ارومیه تا اینور کاشمر تا آخرین خشکی قشم الی منتهای اهواز و اراک و اصفهون یعنی چه.
تو کی بابت تبعات تصمیمهات تنبیه شدی مرد؟
حجتالاسلام حسن مصلح، امام جمعه دشتستان، در خطبههای نماز جمعه با لحنی تند این رویداد فرهنگی را صحنهای از «ولنگاری، ابتذال فرهنگی و بیحیایی» خواند و ادعا کرد که فستیوال به بهانه احیای فرهنگ سنتی، به ترویج «اختلاط، رقص، کشف حجاب و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف» پرداخته است.
با وجود استقبال فراوان، فروش و رزرو بلیط پروازها به بوشهر رزرو هتلها و اقامتگاهها و برنامه ریزی و صرف وقت و هزینه گسترده از سوی برگزارکنندگان فستیوال و همچنین علاقهمندان از سراسر کشور که میتوانست آورده فرهنگی و اقتصادی فراوانی برای بوشهر داشته باشد، در نهایت این فستیوال با مداخله نهادهای مذهبی لغو شد.
معاون امور هنری وزیر ارشاد، در شبکههای اجتماعی خود اعلام کرد که برگزاری این رویداد به «بنبست» رسیده است. سال گذشته نیز اختتامیه همین فستیوال با حاشیهها و مخالفتهایی مشابه مواجه شده بود.
آنچه امروز در بوشهر رخ داد، تنها یک نمونه دیگر از روند سیستماتیکی است که شادی، هنر و زندگی را از مردم میگیرد. نظام حاکم و امامان جمعه، با قرائتی تنگنظرانه و تحکمآمیز از دین، هر نوع موسیقی، رقص، آواز زنان، و حتی جشن و شادی جمعی را برنمیتابند. آنان به جای همراهی با مردم و پذیرش تنوع فرهنگی، در تلاشاند تا هنر را در چارچوبهای بسته ایدئولوژیک خود دفن کنند. گویی هر جا صدای ساز و آواز بلند شود، آن را تهدیدی علیه قدرت خود میدانند. این دشمنی مزمن با هنر، نه از دین، بلکه از ترس است؛ ترس از زیبایی، از خلاقیت، و از مردمی که هنوز امید به زندگی دارند.
متن بیانیه برگزارکنندگان را اینجا بخوانید
koochehfestival
#فستیوال_کوچه #بوشهر #موسیقی #حکومت_ایدئولوژیک #آزادی_مدنی #هنر #آواز_زنان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
فستیوال موسیقی "کوچه" در بوشهر که قرار بود از ۴ تا ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار شود، با فشار و اعتراض امامان جمعه استان لغو شد.
برگزارکنندگان در صفحه اینستاگرام فستیوال نوشتند:
ما باختیم.
بی هیچ خشم و طعنهای تبریک میگیم به سمت برنده. بُرد هَرزیست ولی تبریک.
تو نمیدانی در درازنای زمان چه را از خودت و مردم دریغ کردی، اما تبریک. تو نمیدانی زانوبهزانو نشوندن آدم از اون سَرِ ارومیه تا اینور کاشمر تا آخرین خشکی قشم الی منتهای اهواز و اراک و اصفهون یعنی چه.
تو کی بابت تبعات تصمیمهات تنبیه شدی مرد؟
حجتالاسلام حسن مصلح، امام جمعه دشتستان، در خطبههای نماز جمعه با لحنی تند این رویداد فرهنگی را صحنهای از «ولنگاری، ابتذال فرهنگی و بیحیایی» خواند و ادعا کرد که فستیوال به بهانه احیای فرهنگ سنتی، به ترویج «اختلاط، رقص، کشف حجاب و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف» پرداخته است.
با وجود استقبال فراوان، فروش و رزرو بلیط پروازها به بوشهر رزرو هتلها و اقامتگاهها و برنامه ریزی و صرف وقت و هزینه گسترده از سوی برگزارکنندگان فستیوال و همچنین علاقهمندان از سراسر کشور که میتوانست آورده فرهنگی و اقتصادی فراوانی برای بوشهر داشته باشد، در نهایت این فستیوال با مداخله نهادهای مذهبی لغو شد.
معاون امور هنری وزیر ارشاد، در شبکههای اجتماعی خود اعلام کرد که برگزاری این رویداد به «بنبست» رسیده است. سال گذشته نیز اختتامیه همین فستیوال با حاشیهها و مخالفتهایی مشابه مواجه شده بود.
آنچه امروز در بوشهر رخ داد، تنها یک نمونه دیگر از روند سیستماتیکی است که شادی، هنر و زندگی را از مردم میگیرد. نظام حاکم و امامان جمعه، با قرائتی تنگنظرانه و تحکمآمیز از دین، هر نوع موسیقی، رقص، آواز زنان، و حتی جشن و شادی جمعی را برنمیتابند. آنان به جای همراهی با مردم و پذیرش تنوع فرهنگی، در تلاشاند تا هنر را در چارچوبهای بسته ایدئولوژیک خود دفن کنند. گویی هر جا صدای ساز و آواز بلند شود، آن را تهدیدی علیه قدرت خود میدانند. این دشمنی مزمن با هنر، نه از دین، بلکه از ترس است؛ ترس از زیبایی، از خلاقیت، و از مردمی که هنوز امید به زندگی دارند.
متن بیانیه برگزارکنندگان را اینجا بخوانید
koochehfestival
#فستیوال_کوچه #بوشهر #موسیقی #حکومت_ایدئولوژیک #آزادی_مدنی #هنر #آواز_زنان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آبان۱۳۹۶، هشت نیروی مرزبانی جمهوری اسلامی در یک درگیری با چند نیروی مسلح در حوالی چالدران کشته شدند. ۶ سال بعد، روز ۲۴فروردین۱۴۰۲، حمید حسیننژاد حیدرانلو»، کولبر کُرد اهل چالدران در آذربایجان غربی، به اتهام «قاچاق» بازداشت شد.او که ابتدا قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود، یازده ماه و ۱۲ روز را در بازداشتگاه اطلاعات و تحتفشار بود تا به مشارکت در واقعه ای که شش سال پیش اتفاق افتاده بود و طبق گزارش خبرگزاری فارس همه مهاجمین کشته شدند اعتراف کند.
گزارش زیر تناقضات این پرونده را بررسی میکند.
بخش اول: یک کولبر،فاقد سواد خواندن و نوشتن در آستانه اعدام؛ اعترافی که با فریب و شکنجه ساخته شد
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
او در دادگاهی بدون حضور نماینده دادستان، بدون امکان دفاع واقعی، و بدون نمایش فیلمی که ادعا شده شواهد جرم در آن است، به اعدام محکوم شد. تنها دو تماس تلفنی در طول دو سال بازداشت، محرومیت از وکیل در دوران بازجویی و بازپرسی و فشارهایی غیرانسانی، بخشی از سرگذشت مردیست که پیشتر، فقط کولبر بود تا نانی برای سه فرزند و مادرش فراهم کند.
بخش دوم: «فیلمی که ندیدهایم»؛ روایت وکیل از یک پرونده
وقتی عدالت با فیلمی نامرئی و برگههایی امضا نشده جاری میشود، آیا هنوز نامش عدالت است؟
عثمان مزین، وکیل حمید حسیننژاد، یکی از معدود صداهاییست که میکوشد حقیقت این پرونده را به گوش افکار عمومی برساند. او با مستنداتی قوی و ایرادهای حقوقی دقیق، به تشریح روند ناقص و غیرقانونی محاکمه موکلش پرداخته است.
مزین میگوید رأی دیوان عالی بر اساس فیلمی صادر شده که نه در دادگاه نمایش داده شده و نه به وکیل یا متهم ارائه شده است. فیلمی که گفته میشود «نیسان آبی» متعلق به حمید را در آن دیدهاند، در حالیکه او در سال ۱۳۹۶ اصلاً چنین خودرویی نداشته است.
بیش از نیمی از دادنامه، صرف توصیف گروه پژاک شده، بدون آنکه ارتباط اثباتشدهای با متهم وجود داشته باشد. هیچ بررسی فنیای از مسیر جغرافیایی که مدعیاند او در چند ساعت طی کرده، انجام نشده است.
بازجوها میگویند سهساعته مسیر را طی کرده و بعد دوباره برگشته و از مرز قانونی رد شده است.این ادعا درحالی مطرح میشود که این مسیر،محل حضور حمید و خانواده اش در ترکیه تا منطقه مورد ادعایی دستگاه امنیتی، به خاطر کوهستانی بودن،که حتی قاطر هم نمیتواند از آن عبور کند و حتماً باید پیاده رفت،حداقل ۱۴ ساعت زمان میبرد تا حمید به این منطقه برسد. حتی پیشنهاد خانواده به دادگاه برای تأمین هزینه بررسی میدانی این مسیر طولانی برای اثبات دروغ بودن ادعای دستگاه امنیتی نیز نادیده گرفته شد.
مزین تصریح میکند که حکم اعدام باید طبق قانون به وکیل ابلاغ میشد، اما چنین ابلاغی صورت نگرفت. او تنها با پیگیری شخصی از صدور رأی مطلع شد، در حالیکه زندانی به سلول انفرادی منتقل شده بود و خانوادهاش در اضطراب اجرای قریبالوقوع حکم بودند.
این پرونده نهتنها یک سناریو حکومتی را به تصویر میکشد، بلکه نشان میدهد چگونه در غیاب شفافیت، زندگی انسانی در آستانه نابودی قرار میگیرد. اگر امروز این صدا شنیده نشود، فردا دیگر نخواهد بود.
این گزارش بر گرفته از سایت ایران وایر است.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارش زیر تناقضات این پرونده را بررسی میکند.
بخش اول: یک کولبر،فاقد سواد خواندن و نوشتن در آستانه اعدام؛ اعترافی که با فریب و شکنجه ساخته شد
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
او در دادگاهی بدون حضور نماینده دادستان، بدون امکان دفاع واقعی، و بدون نمایش فیلمی که ادعا شده شواهد جرم در آن است، به اعدام محکوم شد. تنها دو تماس تلفنی در طول دو سال بازداشت، محرومیت از وکیل در دوران بازجویی و بازپرسی و فشارهایی غیرانسانی، بخشی از سرگذشت مردیست که پیشتر، فقط کولبر بود تا نانی برای سه فرزند و مادرش فراهم کند.
بخش دوم: «فیلمی که ندیدهایم»؛ روایت وکیل از یک پرونده
وقتی عدالت با فیلمی نامرئی و برگههایی امضا نشده جاری میشود، آیا هنوز نامش عدالت است؟
عثمان مزین، وکیل حمید حسیننژاد، یکی از معدود صداهاییست که میکوشد حقیقت این پرونده را به گوش افکار عمومی برساند. او با مستنداتی قوی و ایرادهای حقوقی دقیق، به تشریح روند ناقص و غیرقانونی محاکمه موکلش پرداخته است.
مزین میگوید رأی دیوان عالی بر اساس فیلمی صادر شده که نه در دادگاه نمایش داده شده و نه به وکیل یا متهم ارائه شده است. فیلمی که گفته میشود «نیسان آبی» متعلق به حمید را در آن دیدهاند، در حالیکه او در سال ۱۳۹۶ اصلاً چنین خودرویی نداشته است.
بیش از نیمی از دادنامه، صرف توصیف گروه پژاک شده، بدون آنکه ارتباط اثباتشدهای با متهم وجود داشته باشد. هیچ بررسی فنیای از مسیر جغرافیایی که مدعیاند او در چند ساعت طی کرده، انجام نشده است.
بازجوها میگویند سهساعته مسیر را طی کرده و بعد دوباره برگشته و از مرز قانونی رد شده است.این ادعا درحالی مطرح میشود که این مسیر،محل حضور حمید و خانواده اش در ترکیه تا منطقه مورد ادعایی دستگاه امنیتی، به خاطر کوهستانی بودن،که حتی قاطر هم نمیتواند از آن عبور کند و حتماً باید پیاده رفت،حداقل ۱۴ ساعت زمان میبرد تا حمید به این منطقه برسد. حتی پیشنهاد خانواده به دادگاه برای تأمین هزینه بررسی میدانی این مسیر طولانی برای اثبات دروغ بودن ادعای دستگاه امنیتی نیز نادیده گرفته شد.
مزین تصریح میکند که حکم اعدام باید طبق قانون به وکیل ابلاغ میشد، اما چنین ابلاغی صورت نگرفت. او تنها با پیگیری شخصی از صدور رأی مطلع شد، در حالیکه زندانی به سلول انفرادی منتقل شده بود و خانوادهاش در اضطراب اجرای قریبالوقوع حکم بودند.
این پرونده نهتنها یک سناریو حکومتی را به تصویر میکشد، بلکه نشان میدهد چگونه در غیاب شفافیت، زندگی انسانی در آستانه نابودی قرار میگیرد. اگر امروز این صدا شنیده نشود، فردا دیگر نخواهد بود.
این گزارش بر گرفته از سایت ایران وایر است.
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا: چگونه شهروندان در نظامهای تمامیتخواه مسئولیت فردی خود را رها میکنند؟
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با نگاهی انتقادی به سازوکار نظامهای تمامیتخواه، سه نمونه کلاسیک از ادبیات سیاسی و فلسفی را برای توضیح رها شدن مسئولیت فردی در این نظامها مورد بررسی قرار میدهد.
او ابتدا به تحلیل مفهوم «ابتذال شر» از نگاه هانا آرنت میپردازد و میگوید:
«آرنت برای توضیح عادیشدن شر، به شخصیت آدولف آیشمن اشاره میکند؛ افسر نازی که در دادگاه مدعی شد در نسلکشیها نقشی نداشته و تنها "دستورات مافوق" و "قوانین موجود" را اجرا کرده است؛ آنهم به انگیزهی ترفیع درجه. آیشمن در این روند، مسئولیت فردیاش را بهسادگی کنار گذاشت.»
باقرینیا سپس با اشاره به کتاب مزرعه حیوانات از جورج اورول، شخصیت باکسر، اسب صادق و سختکوش را مثال میزند که در مواجهه با فساد خوکها، به جای اعتراض، دیگران را به اطاعت از وظایفشان فرامیخواند. به باور او، باکسر نمونهای از وفاداری سادهلوحانه نسبت به قدرت است که با تصور تحقق آیندهای بهتر از مسیر سکوت و کار، چشم بر حقیقت میبندد.
او در ادامه به نوشتههای واتسلاو هاول و مثال معروف سبزیفروش در کتاب قدرت بیقدرتان اشاره میکند:
«سبزیفروشی که داوطلبانه شعار "کارگران جهان متحد شوید" را در مغازهاش نصب میکند، نه از سر اعتقاد، بلکه برای جلب رضایت حکومت، یا حتی برای کسب امنیت و امتیاز بیشتر.»
دکتر باقرینیا در جمعبندی این سه مثال میپرسد:
«چه میشود که ما مسئولیت فردیمان را کنار میگذاریم؟ گاهی ترس، گاهی طمع، و گاهی نیز نداشتن تصور از جامعهای بهتر.»
او از مخاطبان میخواهد به این پرسش فکر کنند که در نظامهای تمامیتخواه، چگونه میتوان مسئولیت فردی را حفظ کرد و در برابر عادیسازی شر، وفاداری کور و همراهی منفعلانه ایستاد؟
#مسئولیت_فردی #استبداد #ابتذال_شر #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با نگاهی انتقادی به سازوکار نظامهای تمامیتخواه، سه نمونه کلاسیک از ادبیات سیاسی و فلسفی را برای توضیح رها شدن مسئولیت فردی در این نظامها مورد بررسی قرار میدهد.
او ابتدا به تحلیل مفهوم «ابتذال شر» از نگاه هانا آرنت میپردازد و میگوید:
«آرنت برای توضیح عادیشدن شر، به شخصیت آدولف آیشمن اشاره میکند؛ افسر نازی که در دادگاه مدعی شد در نسلکشیها نقشی نداشته و تنها "دستورات مافوق" و "قوانین موجود" را اجرا کرده است؛ آنهم به انگیزهی ترفیع درجه. آیشمن در این روند، مسئولیت فردیاش را بهسادگی کنار گذاشت.»
باقرینیا سپس با اشاره به کتاب مزرعه حیوانات از جورج اورول، شخصیت باکسر، اسب صادق و سختکوش را مثال میزند که در مواجهه با فساد خوکها، به جای اعتراض، دیگران را به اطاعت از وظایفشان فرامیخواند. به باور او، باکسر نمونهای از وفاداری سادهلوحانه نسبت به قدرت است که با تصور تحقق آیندهای بهتر از مسیر سکوت و کار، چشم بر حقیقت میبندد.
او در ادامه به نوشتههای واتسلاو هاول و مثال معروف سبزیفروش در کتاب قدرت بیقدرتان اشاره میکند:
«سبزیفروشی که داوطلبانه شعار "کارگران جهان متحد شوید" را در مغازهاش نصب میکند، نه از سر اعتقاد، بلکه برای جلب رضایت حکومت، یا حتی برای کسب امنیت و امتیاز بیشتر.»
دکتر باقرینیا در جمعبندی این سه مثال میپرسد:
«چه میشود که ما مسئولیت فردیمان را کنار میگذاریم؟ گاهی ترس، گاهی طمع، و گاهی نیز نداشتن تصور از جامعهای بهتر.»
او از مخاطبان میخواهد به این پرسش فکر کنند که در نظامهای تمامیتخواه، چگونه میتوان مسئولیت فردی را حفظ کرد و در برابر عادیسازی شر، وفاداری کور و همراهی منفعلانه ایستاد؟
#مسئولیت_فردی #استبداد #ابتذال_شر #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما هنوز زنده و سبزیم💚✌️
ویدیو از خالق
khalegh_mimrez
#ما_ایستاده_ایم #ما_ادامه_داریم #ما_هنوز_زنده_ایم #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو از خالق
khalegh_mimrez
#ما_ایستاده_ایم #ما_ادامه_داریم #ما_هنوز_زنده_ایم #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمود بهشتی لنگرودی، معلم، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، در واکنش به تفاهمنامه وزارت آموزش و پرورش با نیروی انتظامی در خصوص اجازه ورود پلیس به مدارس جهت اجبار دانشآموزان به حجاب، در شبکه اجتماعی ایکس:
«آقای وزیر!!!
هر گونه تفاهم که پای نیروهای انتظامی و امنیتی را به مدارس باز کند، موجب سلب امنیت روانی دانش آموزان و معلمان خواهد شد.
مدرسه جای باتوم و قوای قهریه نیست. کار فرهنگ را به سرهنگ نسپارید. دودش به چشم خودتان خواهد رفت.»
ـ تفاهمنامه مذکور واکنشهای بسیاری را برانگیخته است در یکی از کانالهای تلگرامی متن زیر منتشر شده است:
«وقتی شکمها گرسنه است، حجاب میدوزند!
در اوج گرانی، بیکاری، سفرههای خالی، حقوقهای آب رفته، و آیندهای مبهم، وزیر آموزشوپرورش با نیروی انتظامی تفاهمنامه امضا کرده—نه برای امنیت مدارس، نه برای رسیدگی به فقر آموزشی، نه حتی برای حفاظت از دانشآموزان در برابر زورگیری و اعتیاد—بلکه برای "کار فرهنگی"، آن هم فقط درباره حجاب دختران دانشآموز.
یعنی در مدرسهای که سقفش چکه میکند و نان تو کیف بچه نیست، پلیس باید بیاید ببیند روسری کی کمی عقب رفته! لابد چون نان و آب مردم را نمیتوان تأمین کرد، تصمیم گرفتهاند روی روسری کنترل داشته باشند.
وقتی زورگیرها در روز روشن جولان میدهند و خانوادهها از پس پول پوشک و شیر خشک برنمیآیند، نیروی انتظامی مأمور شده تا با "اقتدار فرهنگی"، فرم تعهد در مدرسه بین بچهها پخش کند!
آیا کسی هست از وزیر محترم بپرسد: آقای وزیر! برای وعده نخورده، کفش پاره، لباس نداشته و کیف خالی هم تفاهمنامهای امضا کردهاید؟ یا آنها هنوز دغدغهی فرهنگی نیستند؟
شاید درد واقعی، روسری نباشد... بلکه روسیاهی سیاستیست که نان را از سفره مردم برد و پوشش را بهانه کرد برای پنهانکاری.»
ـ نظر شما چیست؟
#نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آقای وزیر!!!
هر گونه تفاهم که پای نیروهای انتظامی و امنیتی را به مدارس باز کند، موجب سلب امنیت روانی دانش آموزان و معلمان خواهد شد.
مدرسه جای باتوم و قوای قهریه نیست. کار فرهنگ را به سرهنگ نسپارید. دودش به چشم خودتان خواهد رفت.»
ـ تفاهمنامه مذکور واکنشهای بسیاری را برانگیخته است در یکی از کانالهای تلگرامی متن زیر منتشر شده است:
«وقتی شکمها گرسنه است، حجاب میدوزند!
در اوج گرانی، بیکاری، سفرههای خالی، حقوقهای آب رفته، و آیندهای مبهم، وزیر آموزشوپرورش با نیروی انتظامی تفاهمنامه امضا کرده—نه برای امنیت مدارس، نه برای رسیدگی به فقر آموزشی، نه حتی برای حفاظت از دانشآموزان در برابر زورگیری و اعتیاد—بلکه برای "کار فرهنگی"، آن هم فقط درباره حجاب دختران دانشآموز.
یعنی در مدرسهای که سقفش چکه میکند و نان تو کیف بچه نیست، پلیس باید بیاید ببیند روسری کی کمی عقب رفته! لابد چون نان و آب مردم را نمیتوان تأمین کرد، تصمیم گرفتهاند روی روسری کنترل داشته باشند.
وقتی زورگیرها در روز روشن جولان میدهند و خانوادهها از پس پول پوشک و شیر خشک برنمیآیند، نیروی انتظامی مأمور شده تا با "اقتدار فرهنگی"، فرم تعهد در مدرسه بین بچهها پخش کند!
آیا کسی هست از وزیر محترم بپرسد: آقای وزیر! برای وعده نخورده، کفش پاره، لباس نداشته و کیف خالی هم تفاهمنامهای امضا کردهاید؟ یا آنها هنوز دغدغهی فرهنگی نیستند؟
شاید درد واقعی، روسری نباشد... بلکه روسیاهی سیاستیست که نان را از سفره مردم برد و پوشش را بهانه کرد برای پنهانکاری.»
ـ نظر شما چیست؟
#نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ادامه نگرانیها درباره حمید حسیننژاد
نگرانیها درباره وضعیت حمید حسیننژاد، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، افزایش یافته است. خانواده این زندانی برای پنجمین روز متوالی مقابل زندان ارومیه تجمع کردهاند.
آنها با تجمع در مقابل دادگاه انقلاب ارومیه، خواهان توقف اجرای حکم اعدام او شدند. این پنجمین روز متوالی از حضور اعضای خانواده حسیننژاد در مقابل دادگاه انقلاب ارومیه است.
نگرانیها درباره احتمال اجرای حکم اعدام حمید حسیننژاد، بویژه پس از آن افزایش یافت که خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران، روز شنبه ویدئویی از اعترافات اجباری او را منتشر کرد که در آن تلاش شد تا اتهام "بغی" به این زندانی نسبت داده شود.
با وجود گذشت پنج روز از انتقال حمید حسیننژاد حیدرانلو، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به مکان نامشخص، خانواده و وکلای او همچنان از محل نگهداری و وضعیتش بیخبرند. مسئولان زندان ارومیه، دادگاه انقلاب و دادستانی تاکنون هیچ پاسخی به درخواستهای مکرر خانواده برای شفافسازی ندادهاند.
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
نگرانیها درباره وضعیت حمید حسیننژاد، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، افزایش یافته است. خانواده این زندانی برای پنجمین روز متوالی مقابل زندان ارومیه تجمع کردهاند.
آنها با تجمع در مقابل دادگاه انقلاب ارومیه، خواهان توقف اجرای حکم اعدام او شدند. این پنجمین روز متوالی از حضور اعضای خانواده حسیننژاد در مقابل دادگاه انقلاب ارومیه است.
نگرانیها درباره احتمال اجرای حکم اعدام حمید حسیننژاد، بویژه پس از آن افزایش یافت که خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران، روز شنبه ویدئویی از اعترافات اجباری او را منتشر کرد که در آن تلاش شد تا اتهام "بغی" به این زندانی نسبت داده شود.
با وجود گذشت پنج روز از انتقال حمید حسیننژاد حیدرانلو، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به مکان نامشخص، خانواده و وکلای او همچنان از محل نگهداری و وضعیتش بیخبرند. مسئولان زندان ارومیه، دادگاه انقلاب و دادستانی تاکنون هیچ پاسخی به درخواستهای مکرر خانواده برای شفافسازی ندادهاند.
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز دوشنبه یکم اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در سراسر کشور تجمعات اعتراضی بازنشستگان مخابرات برگزار شد.
در شهرهای کوجک و بزرگ بازنشستگان برای احقاق حقوق خود دست به اعتراض زدند؛ از جمله زنجان، تهران، گیلان، تبریز، کردستان، مریوان، کرمانشاه و برخی شهرهای دیگر.
آنها در اعتراض به تبعیض، ظلم و فساد بنیاد تعاون سپاه و ستاد اجرایی فرمان خمینی، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، شاهد فقر و نابودی محیط زیست و آلودگی هوا و هزاران بیماری و نارسایی دیگر است.
میلیونها ایرانی، زیر خط فقر زندگی میکنند در حالیکه ثروت ایران خرج تسلیح نیروهای نیابتی و تروریستها میشود.
از یاد نبریم که حزبالله لبنان چندماه گذشته اعلام کرده بود ۵۷ میلیون دلار از جمهوری اسلامی پول دریافت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم بهزودی به آنها پرداخت خواهد شد.
#بازنشستگان #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در شهرهای کوجک و بزرگ بازنشستگان برای احقاق حقوق خود دست به اعتراض زدند؛ از جمله زنجان، تهران، گیلان، تبریز، کردستان، مریوان، کرمانشاه و برخی شهرهای دیگر.
آنها در اعتراض به تبعیض، ظلم و فساد بنیاد تعاون سپاه و ستاد اجرایی فرمان خمینی، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، شاهد فقر و نابودی محیط زیست و آلودگی هوا و هزاران بیماری و نارسایی دیگر است.
میلیونها ایرانی، زیر خط فقر زندگی میکنند در حالیکه ثروت ایران خرج تسلیح نیروهای نیابتی و تروریستها میشود.
از یاد نبریم که حزبالله لبنان چندماه گذشته اعلام کرده بود ۵۷ میلیون دلار از جمهوری اسلامی پول دریافت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم بهزودی به آنها پرداخت خواهد شد.
#بازنشستگان #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سلول انفرادی
تا پیش از تصویب آئیننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی در سال ۱۴۰۰و نسخههای آئیننامههای قبلی، نگهداری زندانی متخلف در «سلول انفرادی» حداکثر به مدت ۳۰روز، سنگینترین تنبیه انضباطی در آئیننامه اجرایی مصوب سال ۱۳۸۰بود وطبق بند ۴ماده ۱۶۹این آئیننامه، مصوب سال ۱۳۸۰، این مورد لازمالاجرا بود. اما در سال ۱۳۸۲تنبیه «نگهداری زندانی در سلول انفرادی به مدت ۳۰ روز» با رأی وحدتِ رویه ۴۳۵ دیوان عدالت اداری در ۲۸ دیماهِ سال ۱۳۸۲،ا بطال شد و از زمرهی تنبیههای انضباطی زندانیان متخلف، خارج شد. ولی از آنجا که در جمهوری اسلامی معمولا اِعمال مجازاتها و تنبیهات نه بر اساس اصول حقوقی و معیارهای انسانی، بلکه طبق سلایق مجریان قانون صورت میگیرد؛ در سال ۸۴ نگهداری زندانی در سلول انفرادی با انجام اصلاحاتی، مجدداً به عنوان یکی از تنبیهات انضباطی در آئیننامه درج شد. با این تفاوت که مدت آن از ۳۰ روز، به حداکثر ۲۰ روز کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در آئیننامه اجرایی مصوب ۱۴۰۰، اساساً این نوع تنبیه در نظر گرفته نشده و نگهداری زندانی در سلول انفرادی نیز نفی شده است. هرچند که در عمل، خلاف آن را شاهد هستیم، اما آشنایی با قوانین و مقررات به ما کمک میکند تا کورکورانه و چشمبسته در برابر رفتارهای غیرقانونی – حتی نقض قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی- تسلیم نشویم و حق خود را در هر لحظه و هر شرایطی فریاد بزنیم.
https://tavaana.org/prisoners-rights-51
در یوتیوب:
https://youtu.be/VtJmniiy6TQ?feature=shared
در کستباکس:
https://tinyurl.com/yc2xwuxt
در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/vtH37
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تا پیش از تصویب آئیننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی در سال ۱۴۰۰و نسخههای آئیننامههای قبلی، نگهداری زندانی متخلف در «سلول انفرادی» حداکثر به مدت ۳۰روز، سنگینترین تنبیه انضباطی در آئیننامه اجرایی مصوب سال ۱۳۸۰بود وطبق بند ۴ماده ۱۶۹این آئیننامه، مصوب سال ۱۳۸۰، این مورد لازمالاجرا بود. اما در سال ۱۳۸۲تنبیه «نگهداری زندانی در سلول انفرادی به مدت ۳۰ روز» با رأی وحدتِ رویه ۴۳۵ دیوان عدالت اداری در ۲۸ دیماهِ سال ۱۳۸۲،ا بطال شد و از زمرهی تنبیههای انضباطی زندانیان متخلف، خارج شد. ولی از آنجا که در جمهوری اسلامی معمولا اِعمال مجازاتها و تنبیهات نه بر اساس اصول حقوقی و معیارهای انسانی، بلکه طبق سلایق مجریان قانون صورت میگیرد؛ در سال ۸۴ نگهداری زندانی در سلول انفرادی با انجام اصلاحاتی، مجدداً به عنوان یکی از تنبیهات انضباطی در آئیننامه درج شد. با این تفاوت که مدت آن از ۳۰ روز، به حداکثر ۲۰ روز کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در آئیننامه اجرایی مصوب ۱۴۰۰، اساساً این نوع تنبیه در نظر گرفته نشده و نگهداری زندانی در سلول انفرادی نیز نفی شده است. هرچند که در عمل، خلاف آن را شاهد هستیم، اما آشنایی با قوانین و مقررات به ما کمک میکند تا کورکورانه و چشمبسته در برابر رفتارهای غیرقانونی – حتی نقض قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی- تسلیم نشویم و حق خود را در هر لحظه و هر شرایطی فریاد بزنیم.
https://tavaana.org/prisoners-rights-51
در یوتیوب:
https://youtu.be/VtJmniiy6TQ?feature=shared
در کستباکس:
https://tinyurl.com/yc2xwuxt
در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/vtH37
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طنز تلخ
برق پژوهشگاه نیرو، هنگام برگزاری مراسمی با حضور وزیر نیرو قطع شد!
ناترازی انرژی نامی است که جمهوری اسلامی بر ناکارآمدی خود بر منابع سرزمینمان نهاده است. در حالیکه شاهد قطع برق در شهرهای مختلف هستیم و حتی در گرمای خوزستان هر روز به مدت دو ساعت برق قطع میشود.
ناترازی انرژی میراث حاکمیت جهل و ستم جمهوری اسلامی است مگر میشود در کشوری که سراشار از منابع گاز و نفت است ناترازی انرژی داشته باشیم.
به نظر شما وضعیت شهروندان در کشورهای کویت عربستان امارات متحده عربی یا کشورهای دیگر حوزه خلیج فارسی چگونه است؟ آنها هم قطعی برق را در اوج گرما یا سرما تجربه میکنند؟!
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#قطعی_برق
@Tavaana_TavaanaTech
برق پژوهشگاه نیرو، هنگام برگزاری مراسمی با حضور وزیر نیرو قطع شد!
ناترازی انرژی نامی است که جمهوری اسلامی بر ناکارآمدی خود بر منابع سرزمینمان نهاده است. در حالیکه شاهد قطع برق در شهرهای مختلف هستیم و حتی در گرمای خوزستان هر روز به مدت دو ساعت برق قطع میشود.
ناترازی انرژی میراث حاکمیت جهل و ستم جمهوری اسلامی است مگر میشود در کشوری که سراشار از منابع گاز و نفت است ناترازی انرژی داشته باشیم.
به نظر شما وضعیت شهروندان در کشورهای کویت عربستان امارات متحده عربی یا کشورهای دیگر حوزه خلیج فارسی چگونه است؟ آنها هم قطعی برق را در اوج گرما یا سرما تجربه میکنند؟!
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#قطعی_برق
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
لقمان امینی، روحانی اهل سنت و امام جمعه مسجد جامع چهاریارنبی در شهر سنندج، امروز پس از حضور در دادگاه ویژه روحانیت همدان، بازداشت شد.
به گزارش منابع حقوق بشری، آقای امینی پیشتر با دریافت ابلاغیهای به این دادگاه احضار شده بود و بازداشت وی پس از پایان جلسه دادرسی صورت گرفته است.
لقمان امینی پیش از این نیز در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۳ اسفند همان سال با تودیع وثیقه آزاد شده بود. وی در خردادماه ۱۴۰۲ از بابت اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام، نگهداری سلاح کمری و حمایت از اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. همچنین بر اساس حکم صادره، وی به دو سال تبعید به اردبیل، خلع دائمی لباس روحانیت و ممنوعیت از ایراد خطبه نماز جمعه نیز محکوم شده است.
جلسه دادگاه پیشین وی در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ برگزار شده بود. بازداشت مجدد وی نگرانیها نسبت به افزایش فشارها بر روحانیون اهل سنت و فعالان مذهبی را افزایش داده است.
#رواداری #آزادی_دین #آزادی_بیان #اهل_سنت #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
لقمان امینی، روحانی اهل سنت و امام جمعه مسجد جامع چهاریارنبی در شهر سنندج، امروز پس از حضور در دادگاه ویژه روحانیت همدان، بازداشت شد.
به گزارش منابع حقوق بشری، آقای امینی پیشتر با دریافت ابلاغیهای به این دادگاه احضار شده بود و بازداشت وی پس از پایان جلسه دادرسی صورت گرفته است.
لقمان امینی پیش از این نیز در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۳ اسفند همان سال با تودیع وثیقه آزاد شده بود. وی در خردادماه ۱۴۰۲ از بابت اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام، نگهداری سلاح کمری و حمایت از اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. همچنین بر اساس حکم صادره، وی به دو سال تبعید به اردبیل، خلع دائمی لباس روحانیت و ممنوعیت از ایراد خطبه نماز جمعه نیز محکوم شده است.
جلسه دادگاه پیشین وی در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ برگزار شده بود. بازداشت مجدد وی نگرانیها نسبت به افزایش فشارها بر روحانیون اهل سنت و فعالان مذهبی را افزایش داده است.
#رواداری #آزادی_دین #آزادی_بیان #اهل_سنت #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
امروز اول اردیبهشتماه در تقویم ایرانی روز بزرگداشت سعدی شیرازی است.
سعدی:
سه چیز پایدار نماند؛ مال بی تجازت، علم بی بحث، ملک بی سیاست
به حمد خدا هر سه را یکجا داریم. علی برکت الله!
خر مراد
طرح از اسد بیناخواهی
https://tavaana.org/saadi-islamci-republic-regim/
شما هم یک بیت یا یکی از گفتههای سعدی را انتخاب کنید و در کامنتها بنویسید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#روز_سعدی
#کارتون
@Tavaana_TavaanaTech
سعدی:
سه چیز پایدار نماند؛ مال بی تجازت، علم بی بحث، ملک بی سیاست
به حمد خدا هر سه را یکجا داریم. علی برکت الله!
خر مراد
طرح از اسد بیناخواهی
https://tavaana.org/saadi-islamci-republic-regim/
شما هم یک بیت یا یکی از گفتههای سعدی را انتخاب کنید و در کامنتها بنویسید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#روز_سعدی
#کارتون
@Tavaana_TavaanaTech
ابراهیم ابوعلی، زندانی سیاسی با حکم رای باز در بهبهان، درگذشت.
ابراهیم ابوعلی زندانی سیاسی، معترض مرتبط با حوادث سال ۹۸ بهبهان که به اتهام فعالیت تبلیغی و جرائم مرتبط سیاسی، به ۵ سال حبس قطعی و قابل اجرا محکوم شده بود و درحال سپریکردن دوران حبس به صورت زندان رای باز (اشتغال بکار) بود، روز گذشته، یکشنبه، ۳۱ فروردینماه، درگذشت.
علت مرگ را «بیماری خونی و عفونت» گزارش کردهاند.
این درحالیست هفته گذشته نیز ابراهیم آرامش زندانی سیاسی ساکن بهبهان که دوران حبس خود را در زندان رای باز سپری میکرد به علت سانحه تصادف با موتورسیکلت به مدت ۱۰ روز در کما بود، و پس از آن از دنیا رفت.
همچنین پیمان صمدی از بازداشت شدگان سال ۱۴۰۱ جنبش مهسا که مدت چهار ماه در زندان بهبهان محبوس بود به دلیل تصادف و واژگونشدن خودرو جان خود را از دست داده بود.
بنا بر گزارشات موجود در ایران تداوم فشارهای روحی و روانی مضاعف بر زندانیان سیاسی خصوصا در شهرهای بهبهان و ایذه به طور چشمگیری افزایش یافته است و مواردی از قبیل فشار روانی و اختلال در زندگی روزمره زندانیان سیاسی رای باز یکی از علل ناشناخته و پنهان چنین حوادث ناگواری میتوان برشمرد.
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابراهیم_ابوعلی
#بهبهان
@Tavaana_TavaanaTech
ابراهیم ابوعلی زندانی سیاسی، معترض مرتبط با حوادث سال ۹۸ بهبهان که به اتهام فعالیت تبلیغی و جرائم مرتبط سیاسی، به ۵ سال حبس قطعی و قابل اجرا محکوم شده بود و درحال سپریکردن دوران حبس به صورت زندان رای باز (اشتغال بکار) بود، روز گذشته، یکشنبه، ۳۱ فروردینماه، درگذشت.
علت مرگ را «بیماری خونی و عفونت» گزارش کردهاند.
این درحالیست هفته گذشته نیز ابراهیم آرامش زندانی سیاسی ساکن بهبهان که دوران حبس خود را در زندان رای باز سپری میکرد به علت سانحه تصادف با موتورسیکلت به مدت ۱۰ روز در کما بود، و پس از آن از دنیا رفت.
همچنین پیمان صمدی از بازداشت شدگان سال ۱۴۰۱ جنبش مهسا که مدت چهار ماه در زندان بهبهان محبوس بود به دلیل تصادف و واژگونشدن خودرو جان خود را از دست داده بود.
بنا بر گزارشات موجود در ایران تداوم فشارهای روحی و روانی مضاعف بر زندانیان سیاسی خصوصا در شهرهای بهبهان و ایذه به طور چشمگیری افزایش یافته است و مواردی از قبیل فشار روانی و اختلال در زندگی روزمره زندانیان سیاسی رای باز یکی از علل ناشناخته و پنهان چنین حوادث ناگواری میتوان برشمرد.
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابراهیم_ابوعلی
#بهبهان
@Tavaana_TavaanaTech
عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت علیرضا شاه محمدپور، زندانی محبوس در زندان اوین
این زندانی سیاسی با وجود حال نامساعد جسمانی، از رسیدگی پزشکی تخصصی محروم مانده. او که اخیرا جهت درمان به بیمارستان اعزام شده بود، پس از مدتی کوتاه، بدون دریافت رسیدگی پزشکی مناسب به زندان بازگردانده شد.
یک منبع مطلع از وضعیت جسمانی این زندانی سیاسی، به «هرانا» گفته است:
«علیرضا شاه محمدپور، به دلیل وخامت وضعیت جسمی و انسداد عروق قلب، نیاز فوری به انجام آنژیوگرافی دارد. او سه روز پیش به صورت اورژانسی به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود و بنا بر تشخیص پزشک متخصص، جهت انجام آزمایشهای تکمیلی در بیمارستان بستری شد.»
این منبع مطلع در ادامه از کارشکنی مسئولان زندان در روند درمان علیرضا شاه محمدپور میگوید:
«پروسه درمانی وی به دستور هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین و کارشکنی افسر نگهبان زندان، فردی به نام صالحی، ناتمام ماند و پیش از تکمیل به زندان بازگردانده شد.»
در حال حاضر، این زندانی سیاسی همچنان در شرایط نامناسب جسمی بهسر میبرد و نیازمند رسیدگی فوری پزشکی است. عدم تکمیل روند درمان، خطرات جدی برای سلامت او در پی خواهد داشت.
علیرضا شاه محمدپور، پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهاماتی از جمله «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق همکاری با گروههای مخالف نظام» به پنج سال حبس محکوم شده بود.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#علیرضا_شاه_محمدپور
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی با وجود حال نامساعد جسمانی، از رسیدگی پزشکی تخصصی محروم مانده. او که اخیرا جهت درمان به بیمارستان اعزام شده بود، پس از مدتی کوتاه، بدون دریافت رسیدگی پزشکی مناسب به زندان بازگردانده شد.
یک منبع مطلع از وضعیت جسمانی این زندانی سیاسی، به «هرانا» گفته است:
«علیرضا شاه محمدپور، به دلیل وخامت وضعیت جسمی و انسداد عروق قلب، نیاز فوری به انجام آنژیوگرافی دارد. او سه روز پیش به صورت اورژانسی به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود و بنا بر تشخیص پزشک متخصص، جهت انجام آزمایشهای تکمیلی در بیمارستان بستری شد.»
این منبع مطلع در ادامه از کارشکنی مسئولان زندان در روند درمان علیرضا شاه محمدپور میگوید:
«پروسه درمانی وی به دستور هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین و کارشکنی افسر نگهبان زندان، فردی به نام صالحی، ناتمام ماند و پیش از تکمیل به زندان بازگردانده شد.»
در حال حاضر، این زندانی سیاسی همچنان در شرایط نامناسب جسمی بهسر میبرد و نیازمند رسیدگی فوری پزشکی است. عدم تکمیل روند درمان، خطرات جدی برای سلامت او در پی خواهد داشت.
علیرضا شاه محمدپور، پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهاماتی از جمله «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور از طریق همکاری با گروههای مخالف نظام» به پنج سال حبس محکوم شده بود.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#علیرضا_شاه_محمدپور
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز جاویدنام دکتر پریسا بهمنی از جانباختگان انقلاب مهسا
دکتر پریسا بهمنی ساکن تهران بود و در روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در تجمع پزشکان مقابل سازمان نظام پزشکی تهران به ضرب ۳ گلوله کشته شد.
پریسا بهمنی متولد اول اردیبهشت سال ۱۳۴۹ اهل زنجان و ساکن تهران بود، پزشک متخصص جراح عمومی و تخصص سرطان شناسی از دانشگاه لیون فرانسه، عاشق ایران و مردمش و طبیعتگردی بود.
بعد از کشته شدن مهسا امینی و شروع خیزش مردمی و کشته شدن جوانان ایرانی، او هم از پزشکانی بود که بیانیه پزشکان در محکومیت خشونت علیه شهروندان ایران و بررسی شفاف و دقیق پرونده مهسا امینی را امضا کرده بودند، در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ همزمان با چهلم مهسا، پزشکان و کادر درمانی جلوی سازمان نظام پزشکی تهران در خیابان امیر آباد تجمع اعتراضی برگزار کردند و دکتر پریسا بهمنی هم در این تجمع شرکت کرده بود، تجمعشان در اعتراض به سرکوب خونین جوانان معترض، برخورد امنیتی با مجروحان و سوءاستفاده از آمبولانسها و ربودن اسناد محرمانه بیماران بود، اما مزدوران حکومتی این تجمع مسالمت آمیز را به خشونت کشیدند و با گاز اشک آور به تجمع کنندگان حمله کردند و با سلاحهای جنگی به سمتشان شلیک کردند، دکتر بهمنی به ضرب ۳ گلوله از ناحیه گردن و سینه زخمی شد و به زمین افتاد.»
اگر چه در آن زمان رییس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور تلاش کرد علت مرگ او را تصادف با اتوبوس «بیآرتی» عنوان کند.
یادش گرامی
#پریسا_بهمنی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر پریسا بهمنی ساکن تهران بود و در روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در تجمع پزشکان مقابل سازمان نظام پزشکی تهران به ضرب ۳ گلوله کشته شد.
پریسا بهمنی متولد اول اردیبهشت سال ۱۳۴۹ اهل زنجان و ساکن تهران بود، پزشک متخصص جراح عمومی و تخصص سرطان شناسی از دانشگاه لیون فرانسه، عاشق ایران و مردمش و طبیعتگردی بود.
بعد از کشته شدن مهسا امینی و شروع خیزش مردمی و کشته شدن جوانان ایرانی، او هم از پزشکانی بود که بیانیه پزشکان در محکومیت خشونت علیه شهروندان ایران و بررسی شفاف و دقیق پرونده مهسا امینی را امضا کرده بودند، در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ همزمان با چهلم مهسا، پزشکان و کادر درمانی جلوی سازمان نظام پزشکی تهران در خیابان امیر آباد تجمع اعتراضی برگزار کردند و دکتر پریسا بهمنی هم در این تجمع شرکت کرده بود، تجمعشان در اعتراض به سرکوب خونین جوانان معترض، برخورد امنیتی با مجروحان و سوءاستفاده از آمبولانسها و ربودن اسناد محرمانه بیماران بود، اما مزدوران حکومتی این تجمع مسالمت آمیز را به خشونت کشیدند و با گاز اشک آور به تجمع کنندگان حمله کردند و با سلاحهای جنگی به سمتشان شلیک کردند، دکتر بهمنی به ضرب ۳ گلوله از ناحیه گردن و سینه زخمی شد و به زمین افتاد.»
اگر چه در آن زمان رییس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور تلاش کرد علت مرگ او را تصادف با اتوبوس «بیآرتی» عنوان کند.
یادش گرامی
#پریسا_بهمنی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
در سایه فشار جریانهای تندرو مذهبی و با وجود داشتن مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره موسیقی محلی جنوب ایران با عنوان «کوچه» که قرار بود چهارم اردیبهشت در فضای باز برگزار شود، بهصورت محدود و در یکی از تالارهای بوشهر برگزار خواهد شد.
این تصمیم پس از انتقادات تند امام جمعه دشتستان، حسن مصلح، اتخاذ شد که در خطبههای نماز جمعه این برنامه را «بهانهای برای ترویج اختلاط و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف» دانسته بود.
این نگاه خشکهمذهبی و تفاسیر محدودکننده از دین، بار دیگر مانعی جدی برای شادی و زندگی فرهنگی مردم شده و نقش دین را نهدر همزیستی و نشاط، بلکه در حذف و سانسور تعریف میکند.
در واکنش به این محدودیتها، محسن شریفیان، بنیانگذار گروه لیان، با تأکید بر پویایی فرهنگ بومی، گفت: «کوچه تعطیلشدنی نیست» و از مردم خواست همچنان در کنار موسیقی محلی بمانند.
جشنواره «کوچه» که تاکنون سه دوره در بوشهر برگزار شده، همواره با استقبال گسترده مردمی روبهرو بوده است و اکنون نیز برگزارکنندگان امیدوارند آن را در قالبی مردمی و در چهارچوب قانون زنده نگه دارند.
#خشکه_مذهبی #فستیوال_کوچه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در سایه فشار جریانهای تندرو مذهبی و با وجود داشتن مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره موسیقی محلی جنوب ایران با عنوان «کوچه» که قرار بود چهارم اردیبهشت در فضای باز برگزار شود، بهصورت محدود و در یکی از تالارهای بوشهر برگزار خواهد شد.
این تصمیم پس از انتقادات تند امام جمعه دشتستان، حسن مصلح، اتخاذ شد که در خطبههای نماز جمعه این برنامه را «بهانهای برای ترویج اختلاط و شکستن خطوط قرمز شرع و عرف» دانسته بود.
این نگاه خشکهمذهبی و تفاسیر محدودکننده از دین، بار دیگر مانعی جدی برای شادی و زندگی فرهنگی مردم شده و نقش دین را نهدر همزیستی و نشاط، بلکه در حذف و سانسور تعریف میکند.
در واکنش به این محدودیتها، محسن شریفیان، بنیانگذار گروه لیان، با تأکید بر پویایی فرهنگ بومی، گفت: «کوچه تعطیلشدنی نیست» و از مردم خواست همچنان در کنار موسیقی محلی بمانند.
جشنواره «کوچه» که تاکنون سه دوره در بوشهر برگزار شده، همواره با استقبال گسترده مردمی روبهرو بوده است و اکنون نیز برگزارکنندگان امیدوارند آن را در قالبی مردمی و در چهارچوب قانون زنده نگه دارند.
#خشکه_مذهبی #فستیوال_کوچه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
فرشاد دستمردی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق بار دیگر بازداشت شد
شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ فرشاد دستمردی، از بازداشتشدگان انقلاب مهسا در دهدشت از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد، بار دیگر توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد.
بعدازظهر شنبه ٣٠ فروردین ماه ١٤٠٤ (١٩ آوریل ٢٠٢٥)، فرشاد دستمردی، فعال مدنی ٣٠ ساله و اهل دهدشت در منطقه زیدون شهرستان بهبهان بازداشت شد. تاکنون از جزئیات دلایل بازداشت، محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
فرشاد دستمردی در بهمن ماه ١٤٠٢، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو این شهر به ریاست قاضی طاهری، به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه حکومت به قصد برهم زدن امنیت" به ٣ سال حبس و به اتهام "تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران" به ٧ ماه و ١٦ روز حبس تعزیری محکوم شد. فرشاد دستمردی همزمان با این حکم، به دلیل فعالیتهای خود در چند پرونده مجزا با اتهامات مختلف مواجه بوده است. این فعال مدنی، شهریور ماه ١٤٠٢، در سالگرد قتل حکومتی پدرام آذرنوش توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در دهدشت بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات در یاسوج منتقل شد.
وی روز اول بهمن ماه همان سال، با تودیع وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان یاسوج آزاد شد. او برای بار سوم کمی پس از سقوط هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی و همراهانش، همزمان با تحریم انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بازداشت شده بود.
رشاد دستمردی پیش از آن، طی جریان انقلاب مهسا، در مهر ماه ١٤٠١ توسط نیروهای امنیتی در دهدشت بازداشت و بهمن ماه همان سال، با تودیع وثیقه یک میلیارد و پانصد میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی به صورت موقت آزاد شده بود.
او در مدت ۱۳۰ روز بازداشت «تحت شکنجه قرار گرفته و با خوراندن دارو وادار به اعترافات اجباری در بازجوییها شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان ایشان، او پس از آزادی «بر اثر عوارض داروها و شکنجهها چار فراموشی شده بود و حتی تا چهار ماه نام خودش هم یادش نمیآمد و رفته رفته در اثر درمان کمی بهتر شد.»
#دهدشت #فرشاد_دستمردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ فرشاد دستمردی، از بازداشتشدگان انقلاب مهسا در دهدشت از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد، بار دیگر توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد.
بعدازظهر شنبه ٣٠ فروردین ماه ١٤٠٤ (١٩ آوریل ٢٠٢٥)، فرشاد دستمردی، فعال مدنی ٣٠ ساله و اهل دهدشت در منطقه زیدون شهرستان بهبهان بازداشت شد. تاکنون از جزئیات دلایل بازداشت، محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
فرشاد دستمردی در بهمن ماه ١٤٠٢، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو این شهر به ریاست قاضی طاهری، به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه حکومت به قصد برهم زدن امنیت" به ٣ سال حبس و به اتهام "تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران" به ٧ ماه و ١٦ روز حبس تعزیری محکوم شد. فرشاد دستمردی همزمان با این حکم، به دلیل فعالیتهای خود در چند پرونده مجزا با اتهامات مختلف مواجه بوده است. این فعال مدنی، شهریور ماه ١٤٠٢، در سالگرد قتل حکومتی پدرام آذرنوش توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در دهدشت بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات در یاسوج منتقل شد.
وی روز اول بهمن ماه همان سال، با تودیع وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان یاسوج آزاد شد. او برای بار سوم کمی پس از سقوط هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی و همراهانش، همزمان با تحریم انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بازداشت شده بود.
رشاد دستمردی پیش از آن، طی جریان انقلاب مهسا، در مهر ماه ١٤٠١ توسط نیروهای امنیتی در دهدشت بازداشت و بهمن ماه همان سال، با تودیع وثیقه یک میلیارد و پانصد میلیون تومانی تا پایان مراحل دادرسی به صورت موقت آزاد شده بود.
او در مدت ۱۳۰ روز بازداشت «تحت شکنجه قرار گرفته و با خوراندن دارو وادار به اعترافات اجباری در بازجوییها شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان ایشان، او پس از آزادی «بر اثر عوارض داروها و شکنجهها چار فراموشی شده بود و حتی تا چهار ماه نام خودش هم یادش نمیآمد و رفته رفته در اثر درمان کمی بهتر شد.»
#دهدشت #فرشاد_دستمردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔴 و این روزها چه سیاهی بر بام آموزش و پرورش است با حضور علیرضا کاظمی وزیر مجیزگوی امنیتی…
✍️سارا سیاهپور
وقتی خبر موافقت با حضور #نیروی_انتظامی در مدارس را خواندم، اصلاً تعجب نکردم. همیشه هر وقت احساس خطر میکنند، برای کنترل فضا دست به هر کاری میزنند؛ حتی اگر لازم باشد آییننامههای خودشان را هم زیر پا بگذارند.
با خواندن این خبر، ناخودآگاه یاد یکی از روزهای خاص زندگیام افتادم؛ دوازدهم اسفند ۱۳۹۷، زمانی که معاون یکی از دبیرستانهای ناحیه یک کرج بودم. پیش از آنکه از آموزش و پرورش اخراج شوم.
آن روز به همراه همکارانم با فراخوان شورای هماهنگی معلمان در مدرسه تحصن کرده بودیم. تصاویری از تحصن معلمان در سراسر کشور در فضای مجازی منتشر شد و همین کافی بود تا موجی از واکنشها به راه بیفتد.
همسر یکی از همکاران خانم… که در استانداری کرج سمتی داشت و بهقول خودش “یه کاره مملکت بود”، و در جلسه ی اضطراری استان البرز که با موضوع #تحصن_معلمان برگزار شده بود حضور داشت، بلافاصله بعد از رسانه ای شدن خبر تحصن «حاجیشان» با او تماس گرفت تا از صحت خبر اطمینان پیدا کند. حاجیه خانم هم ضمن تأیید، تأکید کردند که «معلمان حاضر نیستند به کلاس بروند و از دفتر خارج شد تا گزارش کامل را ارائه دهد.»
کمتر از نیم ساعت بعد، سه نفر با لباس نیروی انتظامی و دو نفر با لباس شخصی وارد مدرسه شدند. مدیر مدرسه مرا از دفتر همکاران به دفتر خودش فراخواند. رنگ به چهره نداشت….
رو به یکی از مأموران که درجه بالاتری داشت گفتم:
«ظاهراً حاجیتان فراموش کرده که آموزش و پرورش مُلک استانداری نیست. شما نمیتوانید بدون هماهنگی با حراست اداره ناحیه وارد مدرسه شوید. مدرسه که مسجد نیست تا برای استقرار نیروهایتان، از آن استفاده کنید، لطفاً مجوز حضورتان را ارائه دهید تا ببینیم مشکل چیست.»
آنها گفتند:
«نگران نباشید.»
گفتم: «از قضا نگران نیستم. من در خانهام هستم، این شما هستید که بدون اجازه وارد شدید.»
یکی خندید، مأمور لباس شخصی زیر لب چیزی غر زد، و دیگری ادامه داد:
«طبق گزارشی که به ما رسیده، فقط آمدهایم بررسی کنیم شرایط مدرسه چگونه است.
در جلسهای در فرمانداری، نام این مدرسه (دبیرستان نجاری سیسی – عفت سابق) مطرح شده بود و گفتهاند یکی از فعالان صنفی و از تشویقکنندگان تحصن اینجاست. فقط خواستیم مطمئن شویم مشکلی پیش نمیآید و رسانههای معاند سوءاستفاده نمیکنند.»
در پاسخ گفتم:
«همانطور که میبینید، مدرسه در آرامش کامل است. بین #معلمان_متحصن و #دانشآموزان تعامل و هماهنگی برقرار است و هیچ نشانی از به قول گزارش دهندگان آشوب وجود ندارد. ما از تحصن #حمایت کردهایم برای دستیابی به مطالباتمان. حالا که مطمئن شدید، لطفاً حضورتان را صورتجلسه کنید، تا یک سند دیگر به مجموعهی رسواییها و مداخلات غیرقانونی در محیط آموزشی اضافه شود.»
در نهایت، در صورتجلسه نوشتند که «مدرسه در آرامش کامل است» و حتی از عوامل مدرسه «تقدیر و تشکر» کردند. امضا زدیم و رفتند.
حالا با خبر رسمیشدن حضور نیروی انتظامی در مدارس، خاطرهام دوباره زنده شد…
امنیتیسازی فضای آموزشی، نهتنها خلاف مقررات و اصول تربیتیست، بلکه اعتماد را میسوزاند و گفتوگو را از میان میبرد.
مدرسه باید محل اندیشه، رشد و نقد باشد؛ نه صحنهی سرکوب و کنترل.
حضور نیروی انتظامی در فضای آموزشی، بهجای ایجاد امنیت، به جو روانی مدرسه لطمه میزند و فضا را متشنج میکند.
با امنیتیکردن مدارس، اعتماد فرومیپاشد و امکان گفتوگو از بین میرود.
و سخن آخر اینکه، تنها راه نجات آموزش و پرورش، دور ساختن دست افراد نالایق و بیکفایت از جایگاه تصمیمگیری، از جمله وزیر کنونی آن است؛ و بهجای آنان، باید میدان را به نیروهای آگاه، دلسوز و متخصص سپرد؛ کسانی که به جای سرکوب، به رشد، گفتوگو و پرورش اندیشه باور دارند.
#سارا_سیاهپور #مدرسه #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️سارا سیاهپور
وقتی خبر موافقت با حضور #نیروی_انتظامی در مدارس را خواندم، اصلاً تعجب نکردم. همیشه هر وقت احساس خطر میکنند، برای کنترل فضا دست به هر کاری میزنند؛ حتی اگر لازم باشد آییننامههای خودشان را هم زیر پا بگذارند.
با خواندن این خبر، ناخودآگاه یاد یکی از روزهای خاص زندگیام افتادم؛ دوازدهم اسفند ۱۳۹۷، زمانی که معاون یکی از دبیرستانهای ناحیه یک کرج بودم. پیش از آنکه از آموزش و پرورش اخراج شوم.
آن روز به همراه همکارانم با فراخوان شورای هماهنگی معلمان در مدرسه تحصن کرده بودیم. تصاویری از تحصن معلمان در سراسر کشور در فضای مجازی منتشر شد و همین کافی بود تا موجی از واکنشها به راه بیفتد.
همسر یکی از همکاران خانم… که در استانداری کرج سمتی داشت و بهقول خودش “یه کاره مملکت بود”، و در جلسه ی اضطراری استان البرز که با موضوع #تحصن_معلمان برگزار شده بود حضور داشت، بلافاصله بعد از رسانه ای شدن خبر تحصن «حاجیشان» با او تماس گرفت تا از صحت خبر اطمینان پیدا کند. حاجیه خانم هم ضمن تأیید، تأکید کردند که «معلمان حاضر نیستند به کلاس بروند و از دفتر خارج شد تا گزارش کامل را ارائه دهد.»
کمتر از نیم ساعت بعد، سه نفر با لباس نیروی انتظامی و دو نفر با لباس شخصی وارد مدرسه شدند. مدیر مدرسه مرا از دفتر همکاران به دفتر خودش فراخواند. رنگ به چهره نداشت….
رو به یکی از مأموران که درجه بالاتری داشت گفتم:
«ظاهراً حاجیتان فراموش کرده که آموزش و پرورش مُلک استانداری نیست. شما نمیتوانید بدون هماهنگی با حراست اداره ناحیه وارد مدرسه شوید. مدرسه که مسجد نیست تا برای استقرار نیروهایتان، از آن استفاده کنید، لطفاً مجوز حضورتان را ارائه دهید تا ببینیم مشکل چیست.»
آنها گفتند:
«نگران نباشید.»
گفتم: «از قضا نگران نیستم. من در خانهام هستم، این شما هستید که بدون اجازه وارد شدید.»
یکی خندید، مأمور لباس شخصی زیر لب چیزی غر زد، و دیگری ادامه داد:
«طبق گزارشی که به ما رسیده، فقط آمدهایم بررسی کنیم شرایط مدرسه چگونه است.
در جلسهای در فرمانداری، نام این مدرسه (دبیرستان نجاری سیسی – عفت سابق) مطرح شده بود و گفتهاند یکی از فعالان صنفی و از تشویقکنندگان تحصن اینجاست. فقط خواستیم مطمئن شویم مشکلی پیش نمیآید و رسانههای معاند سوءاستفاده نمیکنند.»
در پاسخ گفتم:
«همانطور که میبینید، مدرسه در آرامش کامل است. بین #معلمان_متحصن و #دانشآموزان تعامل و هماهنگی برقرار است و هیچ نشانی از به قول گزارش دهندگان آشوب وجود ندارد. ما از تحصن #حمایت کردهایم برای دستیابی به مطالباتمان. حالا که مطمئن شدید، لطفاً حضورتان را صورتجلسه کنید، تا یک سند دیگر به مجموعهی رسواییها و مداخلات غیرقانونی در محیط آموزشی اضافه شود.»
در نهایت، در صورتجلسه نوشتند که «مدرسه در آرامش کامل است» و حتی از عوامل مدرسه «تقدیر و تشکر» کردند. امضا زدیم و رفتند.
حالا با خبر رسمیشدن حضور نیروی انتظامی در مدارس، خاطرهام دوباره زنده شد…
امنیتیسازی فضای آموزشی، نهتنها خلاف مقررات و اصول تربیتیست، بلکه اعتماد را میسوزاند و گفتوگو را از میان میبرد.
مدرسه باید محل اندیشه، رشد و نقد باشد؛ نه صحنهی سرکوب و کنترل.
حضور نیروی انتظامی در فضای آموزشی، بهجای ایجاد امنیت، به جو روانی مدرسه لطمه میزند و فضا را متشنج میکند.
با امنیتیکردن مدارس، اعتماد فرومیپاشد و امکان گفتوگو از بین میرود.
و سخن آخر اینکه، تنها راه نجات آموزش و پرورش، دور ساختن دست افراد نالایق و بیکفایت از جایگاه تصمیمگیری، از جمله وزیر کنونی آن است؛ و بهجای آنان، باید میدان را به نیروهای آگاه، دلسوز و متخصص سپرد؛ کسانی که به جای سرکوب، به رشد، گفتوگو و پرورش اندیشه باور دارند.
#سارا_سیاهپور #مدرسه #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمید حسیننژاد حیدرانلو، مخفیانه اعدام شد
دقایقی پیش، خبرگزاری فارس خبر اعدام این کولبر را اعلام کرد و البته طبق روایت حکومت او را تروریست خواند.
پرونده آقای حیدرانلو پر از تناقض است. واقعهای در سال ۱۳۹۶ اتفاق افتاد، همه عوامل آن کشته شدند.
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
در روزهای اخیر ویدیویی توسط حکومت منتشر شد که خود آن ویدیو پر از نکات مبهم بوده و به نوعی اثبات میکند که شواهد لازم برای مجرم جلوه دادن آقای حسیننژاد وجود نداشته است.
حالا یک مادر دیگر فرزندش را از دست داد، سه کودک، یتیم شدند و یک زن بیوه...
اعدام قتل حکومتی است، جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان حربهای برای گستراندن فضای رعب و وحشت استفاده میکند. در دادرسی غیر عادلانه، پروندهای مبتنی بر اعترافات اجباری و در نهایت با استدلال مبهمی به عنوان «علم قاضی» حق حیات شهروندان بیگناه را سلب میکنند.
تا وقتی که این حکومت برقرار است، هیچ جانی در امان نیست...
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دقایقی پیش، خبرگزاری فارس خبر اعدام این کولبر را اعلام کرد و البته طبق روایت حکومت او را تروریست خواند.
پرونده آقای حیدرانلو پر از تناقض است. واقعهای در سال ۱۳۹۶ اتفاق افتاد، همه عوامل آن کشته شدند.
۲۴ فروردین ۱۴۰۲ #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو کولبر کُرد اهل چالدران، در حالی بازداشت شد که قرار بود با قرار وثیقه آزاد شود. اما آنچه در ادامه رخ داد، روایتی است از ظلم پنهان در سلول های انفرادی؛ یازده ماه شکنجه جسمانی، روانی، فریب. مردی فاقد سواد خواندن و نوشتن، ناآشنا با زبان فارسی، مجبور شد برگههایی را انگشت بزند که بازجویان نوشته بودند.
در پروندهای که به اتهام مشارکت در کشته شدن هشت مرزبان در آبان ۱۳۹۶ شکل گرفته، روایتهای متناقضی وجود دارد. دادگاه ادعا میکند حمید در آن روز نیروهای پژاک را به داخل ایران هدایت کرده، اما منابع موثق میگویند او در همان روز با خانوادهاش در ترکیه بوده است. پاسپورت، مهر ورود، دوربینهای مدار بسته و حتی مسیر صعب العبور جغرافیایی دشوار منطقه همه با این ادعا در تضادند.
در روزهای اخیر ویدیویی توسط حکومت منتشر شد که خود آن ویدیو پر از نکات مبهم بوده و به نوعی اثبات میکند که شواهد لازم برای مجرم جلوه دادن آقای حسیننژاد وجود نداشته است.
حالا یک مادر دیگر فرزندش را از دست داد، سه کودک، یتیم شدند و یک زن بیوه...
اعدام قتل حکومتی است، جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان حربهای برای گستراندن فضای رعب و وحشت استفاده میکند. در دادرسی غیر عادلانه، پروندهای مبتنی بر اعترافات اجباری و در نهایت با استدلال مبهمی به عنوان «علم قاضی» حق حیات شهروندان بیگناه را سلب میکنند.
تا وقتی که این حکومت برقرار است، هیچ جانی در امان نیست...
#نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech