آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روی این ویدیو و این طرح‌ها صدای جاویدنام نوید افکاری را می‌شویم. نوید افکاری، جوانی که به جرم نکرده قربانی بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی شد، در واپسین پیام خود پرده از ظلم آشکار دستگاه قضایی برداشت. او، با زبانی ساده اما تأثیرگذار، از روند ناعادلانه‌ای سخن گفت که در آن بی‌گناهی‌اش نادیده گرفته شد و عدالت قربانی سیاست و نمایش قضاتی شد که از مفهوم قضاوت تنها نامی را به ارث برده‌اند.

نوید، در میان درد و ناامیدی، از آخرین تلاش‌هایش برای شنیده شدن سخن گفت. او و خانواده‌اش، پس از دو سال خون دل خوردن، با رد شدن اعاده دادرسی، به این نتیجه رسیدند که امیدی به عدالت در این نظام وجود ندارد. حکمی که علیه او صادر شد نه بر اساس عدالت، بلکه با هدف خفه کردن صدای حق‌طلبی‌اش بود.

پیام نوید فقط به مردم ایران نبود؛ او خطاب به هر انسان آزاده‌ای در سراسر جهان گفت که سکوت در برابر ظلم، حمایت از ظالم است. او با شجاعت اعلام کرد که اگر اعدام شود، همه بدانند که در قرن بیست‌ویکم، با وجود نهادهای حقوق بشری، یک انسان بی‌گناه به دار آویخته شد. او فریاد زد که این ظلم اولین و آخرین قربانی‌اش نخواهد بود، مگر اینکه جهان صدای او را بشنود.

در طی این سال‌ها جوانانی همچون نوید، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدرضا کرمی، محمد حسینی، رضا رسایی، مجید کاظمی، سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی، میلاد زهره‌وند و ... توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند.

این یعنی هنوز صدای مظلومیت مردم ایران و صدای زندانیان به درستی شنیده نشده و اقدامی موثر علیه اعدام صورت نگرفته.

اینک جوانان دیگری با حکم اعدام در زندان‌های رژیم جمهوری اسلامی هستند. آن‌ها در یک روند دادرسی ناعادلانه به اعدام محکوم شده‌اند.

ویدیو از :
zard_drawing
——
#stopexecutionsiniran #justiceforvictims #protestart
#اعدام_نکنید #عدالت_انتقالی #هنر_اعتراض #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #جمهوری_اسلامی #اعدام_یک_قتل_عمد_دولتی_است
#محمد_امین_مهدوی_شایسته #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔36👍4👌2🕊21
مادر جاویدنام آرمان عمادی در شب یلدا در کنار مزار فرزندش می‌گوید:

«طولانی‌ترین شب سال شبی بود که من آرمانمو از دست دادم و اون شب اصلأ صبح نمی‌شد...»

او همچنین خطاب به فرزندش نوشت:

«آرمان جان، جای خالی تو امشب بیشتر از همیشه حس می‌شود، اما خاطراتت مثل این شمع‌های روشن، گرمای شب‌های تاریکمان است.امشب، به یاد تو که ستاره‌ی روشن آسمانمان بودی، کنار خاطراتت به‌سر می‌بریم. روحت در آرامش باشد عزیز جاودانه ما، که عشق و یاد تو در قلبمان همیشگی است. عشق ابدی ما🤍🕊️❤️»

آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»

آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.

چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.

آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.

#آرمان_عمادی
#یلدای_۱۴۰۳
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#شب_یلدا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
36🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

۱ دی ماه، زادروز جاویدنام رضا معظمی گودرزی است.

مادر رضا معظمی گودرزی، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ ویدیویی از غمگساری‌اش در شب چله و بردن کیک تولد بر مزار فرزند از دست‌رفته‌اش منتشر کرده است و رنج از دست دادن پسرش را توصیف می‌کند.


رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.


#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔201
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«‏به یاد ⁧ #يلدا_آقافضلى ⁩ جانباخته و کشته شده راه آزادی ‏در روزهای نزدیک به ⁧ #شب_یلدا🥺💔

‏هوا سرده ولی فریادهاشو
‏کسی تو‌ سینه زندونی نکرده
‏شب یلدا سیاهه اما زیباست
‏چون ابراز پشیمونی نکرده»

از صفحه خانم نرگس جلالی

#یلدا_آقافضلی
#یلدا_آقا_فضلی
‏⁧ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم#دادخواهی #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔22
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محبوبه رمضانی، مادر جاویدنام پژمان قلی‌پور از جان‌باختگان آبان ۹۸ نیز مثل سایر مادران دادخواه، به یاد یلداهایی افتاد که پسرش در کنارش بود و ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

#یلدا

چندمین شب یلدای بدون توست؟
چهارمی پنجمی؟
چند سال است بدون تو یلدا را می‌گذرانم؟
اخرین سالی که یلدا را باهم جشن گرفتیم را مرور می‌کنم
هیچ فکر می‌کردم امسال آخرین سال است؟
هیچ فکر می‌کردم دیگر شب یلدا برایت حافظ نمی‌خوانم؟
هیچ فکر می‌کردم قرار است بعد از این فقط در گوشه آرامستانت یلدا را جشن بگیرم؟
هرگز چنین خیالی نمی‌کردم
برنامه‌ها داشتم برایت من
شب‌های یلدای زیادی قرار بود باهم جشن بگیریم
چه می‌دانستم زمانه اینگونه روی ناخوش به من نشان می‌دهد
خانواده ام را میگیرد از من
و من سال‌ها در حسرت دیدنت می‌مانم
دلتنگ حتی روزهای تلخمان شده‌ام
هیچ روز تلخی داشته‌ایم اصلا؟
من که چیزی به یاد نمی‌آورم
از تو فقط لبخند به جا مانده برایم
مهربانی خوش اخلاقی و زیبایی به جاگذاشته‌ای فقط
مهربانم گرچه من درحسرت آغوشت مانده‌ام اما
سرافرازم
سربلندم که چون توی به این دنیا داده‌ام
رسالت من تربیت فرزندی بوده به دلیری تو
و من چه کامل این رسالت را کامل کردم
پسرم این روزها مثل تمام روزهای بعد تو سخت می‌گذرد
اما من همچنان امیدوارانه زندگی می‌کنم
به امید روز های خوب
من روزی جواب تمام این تلخی‌ها را می‌گیرم
روزهای شیرین نزدیک است پسرم
اندکی صبر...»


#پژمان_قلیپور #شب_یلدا
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
15💔11👍1🕊1
پانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۶ دی ۱۳۸۸ را گرامی می‌داریم.

به یاد بهزاد یزدان‌پناه، قهرمان بی‌ادعای وطن، که در راه آزادی ایران و همراه با امید به آینده‌ای روشن، در میان خروش مردم به خیابان آمد. اما تیر جنگی مزدوران سرکوبگر، به ستون فقراتش اصابت کرد و زندگی او را برای همیشه تغییر داد. آن گلوله لعنتی، یک سانتی‌متر مانده به قلب مهربانش آرام گرفت و از آن روز بهزاد عزیز را به ویلچر نشاند.

بهزاد یزدان‌پناه نماد مقاومت و شجاعت است. او با روحیه‌ای بزرگ و قلبی سرشار از امید، ۱۵ سال است که در برابر زخم‌های یزیدیان زمانه ایستادگی کرده است. پدر و مادر فداکار او نیز، ستون‌های استوار این مقاومت هستند.

برادر عزیزم، بهزاد جان، ما مردم ایران به شجاعت و بزرگی تو افتخار می‌کنیم. به تو قول می‌دهیم که روزی حق تو و همه قربانیان این سرزمین را از این حکومت دیکتاتوری خواهیم گرفت.

یاد تو برای همیشه زنده است و صدای مظلومیتت در قلب ما جاودانه خواهد ماند.

✌️❤️
📝 مسعود علیزاده
masoudalizadeh___

#بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورا_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

byazdanpanah66

@Tavaana_TavaanaTech
41💔16👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادر جاویدنام یاسین جمال‌زاده، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
 
«بمیرم برات داداشم💔😔
دوریت نابودم کرد
باورم نمیشه که نیستی
هیچوقت نبودنتو باور نمیکنم🖤🕊
کثافت بزنن اون دست نجستو که داداشمو زدی.»

جاویدنام یاسین جمال‌زاده متولد ۲۳ شهریور ۱۳۷۳ بود. او کارگر گچکار ساختمان بود. اهل شاندرمن از توابع ماسال در استان گیلان. در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در شهر رضوانشهر با شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی، به قتل رسید. یاسین دو دختر دوقلو به نام‌های کیانا و آریانا داشت.
ویدیوهایی از لحظه اصابت گلوله به او منتشر شده است. یکی از ویدیوها مربوط به موبایل خود یاسین است که بسیار دردناک است.
در شهر کوچک رضوانشهر، در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، مردم به ستوه آمده از ظلم حکومت به خیابان آمدند و با بی‌رحمی توسط جانیان به گلوله بسته شدند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاسین_جمالزاده #رضوانشهر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔38👍21🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر زنده‌یاد کیانا قاسمی، از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«دختر عزیزم، کیانای قشنگم،

پنج سال از آن روز تلخ گذشته است، پنج سال از لحظه‌ای که زمین مرا از آسمان تو جدا کرد. هنوز باور نمی‌کنم که تو دیگر اینجا نیستی. هر شب، پیش از خواب، نامت را زمزمه می‌کنم و تصویر چهره معصومت را در قلبم قاب می‌گیرم. نبودنت زخمی است که هرگز التیام نمی‌یابد. خانه با هر گوشه و صدایش، نبودنت را فریاد می‌زند. نگاهت، آرزوهایی که در چشمانت می‌درخشیدند، همه در یک لحظه به دست کثیف‌ترین موجودات این خاک نابود شدند، اما هنوز در خاطرم زنده‌اند.

پنج سال است که آسمان برای من معنای دیگری پیدا کرده است. هر بار که به آسمان نگاه می‌کنم، به تو فکر می‌کنم. شاید آن ستاره‌ای که پرنورتر از همه می‌درخشد، تو باشی. دخترم، پنجمین سالگرد پروازت را در حالی می‌گذرانم که دلم هزار تکه است. این دلتنگی، این درد… کاش لحظه‌ای آرام می‌گرفت. کاش این کابوس تمام می‌شد.

روزی که تو رفتی، بخشی از وجود من با تو رفت، اما عشق به تو هرگز نمی‌میرد. تو همیشه در من زنده‌ای.

دوستت دارم، برای همیشه.»

مادر کیانا پیشتر در بخشی از زندگی‌نامه او نوشته بود:
«کیانای من نوزده ساله بود که برای ادامه تحصیلی در رشته آی تی به کانادا می‌رفت. دختری باهوش که با معدل کل ۱۹/۳۰ از دبیرستان بوعلی دررشته ریاضی فیزیک فارغ‌التحصیل شد. اما او با وجود قبولی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه دولتی رشت و رشته مهندسی پزشکی در دانشگاه آزاد تهران، بخاطر محدودیت‌هایی مثل «حجاب اجباری» سفر به تورنتو را انتخاب کرد. کیانا زیبا، خوش تیپ، قدبلند و همیشه آراسته بود و شخصیت تحسین برانگیزش همواره زبانزد دوستان و بستگان. او وطن‌پرست بود و مسئولیت‌پذیر. دختر بزرگ یک خانواده پنج نفره که قلبی مهربان و دلواپس داشت، دلواپس دو خواهر کوچک‌ترش. کیانا سفر به کانادا را پلی می‌دانست برای آینده‌ای بهتر برای خواهرانش. او درونگرا بود و دوست داشت بار زندگی‌اش را تنها به دوش بکشد. هرگز گلایه نمی‌کرد و از مشکلاتش حرفی نمی‌زد. کیانا به دوستانش گفته بود که همه هدفش این است تا به پدرش ثابت کند می‌تواند در عین استقلال، فرد مفیدی باشد. او سرشار از زندگی و برنامه و هدف بود، هیهات که همه‌ چیز ظرف چند دقیقه بر باد رفت.»
#IRGCterrorisrs
#کیانا_قاسمی
#هواپیمای_اوکراینی
#دادخواهی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔58👍3🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور مرسده شاهین‌کار و راحله امیری در کنسرت ابی، و جایی که آبی می‌خواند:
وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا از دریچه قشنگِ چشم روشنت می باره

نمی‌تونم غریبه باشم توی آیینه چشمات تو بذار كه من بسوزم مثلِ شمعی توی شب‌هات

توی این غروب دلگیر جدایی ،توی غربتی كه همرنگ چشاته

همیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباته حرفی داری روی لب‌هات اگه آه سینه سوزه
.
.
و دو عزیزی که چشم‌های زیبای خود را در راه آزادی ایران از دست دادند.


👁️✌🏾


#زن_زندگی_آزادی #مرسده_شاهین_کار #راحله_امیری #ایران_آزاد #ایران_من #اتحاد_رمز_پیروزی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
46💔18🕊10👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی و دردی که تمامی ندارد...

«ماهم رفت ماهت بمیرد آسمان
پسر قشنگم به سرت شلیک کردند تو و ارزوهایت را کشتند من هم با تو مردم.
پسرم از وقتی که رفتی، دنیا برایم تاریک و بی‌صدا شده است
چشم تیله ای مامان بی تو دنیا برایم یک زمستان بی‌پایان شده است.
هر گوشه‌ی وجودم خاطرات توست .
چهره معصوم تو در روزهای اخر زخمی است در قلبم که هیچ‌گاه التیام نمی‌یابد
دلم برای صدایت، برای نگاهت، برای بودنت پرپر می‌زند، اما تو دیگر اینجا نیستی...
کاش درد نبودنت فقط یک کابوس بود و من می‌توانستم بیدار شوم
بی تو هیچ روزی شبیه قبل نشد
چگونه با این درد زندگی کنم وقتی هر لحظه جای خالی‌ات را حس می‌کنم
کاش می‌توانستم دوباره دستانت را بگیرم اما تو دیگر در آغوشم نیستی در دل آسمان ها هستی ماه من
و حالا من برای انتقام و قولی که به تو دادم زندگی میکنم
کفتارهای قاتل بترسید از روز جواب دادن خون های به ناحق ریخته
چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند قاتلان کثیف
انتقام آتشی است که خاموشی ندارد
زخم کهنه ای که فراموشی ندارد
نه میبخشیم نه فراموش میکنیم
ابولفضل امیرعطایی فرزند مریم »


#ابولفضل_امیرعطایی
#دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔3420👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوم اسفند۱۴۰۳ چهارمین سالگرد جاوید نام #بهنام_محجوبی انسانی از جنس شرافت که توسط نامسئولین قضایی به طور سیستماتیک به قتل رسید.🥀🖤

امین وزیری سرپرست وقت دادیاری اوین
محمدی دادیار وقت دادیاری اوین.
القاصی مهر دادستان وقت تهران.
ماشالله احمدزاده قاضی بندنام شعبه ۲۶دادگاه انقلاب

#بهنام_محجوبی
#زندانی_سیاسی
#افول_انسانیت
#امین_آباد
#قتلگاه_اوین
#قسم_به_خون_بهنام_ایستاده_ایم_تا_پایان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

ویدیو و متن ارسالی یکی از هم‌بندی‌ها و هم اتاقی‌های سابق بهنام محجوبی

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔383💯2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل مهدی‌پور، از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«هشتصدو نود روز است که گفته ام نه.
نه میبخشم و نه فراموش میکنم.»

یکی از مخاطبان توانا، متن زیر را از زبان مادر ابوالفضل نوشت:

«صبح‌ها که چشم باز می‌کنم، هنوز عادت دارم دنبال صدای پاهاش بگردم. انگار صدای دمپایی‌هاش روی موزاییک‌های کهنه‌ی حیاط هنوز توی گوشمه. هر روز صبح با عجله لباس کارشو می‌پوشید، یه لقمه نون توی دستش، کیف مدرسه رو هم انداخته بود رو دوشش. می‌گفتم «ابوالفضل جان، یه کم آرومتر، یه استراحت به خودت بده.» لبخند می‌زد و می‌گفت «وقت استراحت بعد آزادیه، حالا باید بدوئم.»

حالا من موندم و این سکوت سنگین. اون دفترچه کوچیکش که یه گوشه‌ی اتاق افتاده، گاهی بازش می‌کنم، بوی دستاش هنوز لا‌به‌لای ورقاش مونده. همون دستایی که پینه بسته بود از کارگری، همون دستایی که بوی گچ و سیمان می‌داد، همون دستایی که باهاش برام نون می‌آورد.

روزی که رفت، انگار جونم رو با خودش برد. گفت «نگران نباش مامان، یه روزی همه چیز درست می‌شه.» ولی نگفت اون روز، من دیگه دستای پینه‌بستش رو نمی‌تونم بگیرم. نگفت این خونه بدون خنده‌های اون، می‌شه قبرستان آرزوهای من.

شب‌ها، وقتی همه جا ساکته، می‌رم سر خاکش. باهاش حرف می‌زنم. از روزی می‌گم که با پول اولین دستمزدش برام روسری خرید. از خستگی‌های خودش، از آرزوهایی که هیچ‌وقت نچشید. می‌گم: «ابوالفضل جان، تو که رفتی، ولی من هنوز زنده‌ام تا شهادت بدم به مظلومیتت، به غیرتت، به عشق تو به زندگی، به آزادی.»

دلتنگی من، فقط گریه‌های شبونه نیست. دلتنگی من یه زخم عمیقه که هیچ‌وقت خوب نمی‌شه. دلتنگی من، به اندازه همه‌ی مادرهایی که بچه‌هاشون تو این خاک به ناحق پرپر شدن، سنگینه.

ابوالفضل من، دلتنگتم...»


#ابوالفضل_مهدی_پور #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دلتنگی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
20💔11👍2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر آن شب جمهوری اسلامی کمر به کشتن مردم نبسته و به خودروی میثم پیرفلک شلیک نکرده بود، امروز هم کیان پیرفلک یک نهال می‌کاشت و از نهال‌کاری خود فیلم می‌گرفت. پدرش دچار معلولیت نمی‌شد و مادرش حال و روز بهتری داشت. پویا مولایی‌راد از اقوامشان هم امروز با پدرش بلوط می‌کاشت...

ویدیو از صفحه اینستاگرام میثم پیرفلک

#کیان_پیرفلک #ایذه #روز_درختکاری #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔50👍4😍31
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مبارزان ایذه، بر سر مزار جاویدنام حامد سلحشور در ایذه حاضر شده و می‌گوید وقتی یارانش اوول کورکور، حسین سعیدی، محمود احمدی و مصطفی احمدپور، متوجه شدند که اعضای داخلی بدن حامد را از بدن خارج کرده بودند. او می‌گوید صحنه جدال با اهرمن اینگونه است، همینقدر سخت و نفس‌گیر.

حامد سلحشور جوانی که از مبارزان ایذه بود، مثل میلاد، محمود احمدی، حسین سعیدی، مجاهد کورکور، کمر طهماسبی، مهدی الماسی و ...

او با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا می‌کرد، تا اینکه در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت شد، ۵ روز گذشت و خانواده از او خبری نداشت، روز ۹ آذرماه ۱۴۰۱ به پدر او زنگ زدند و او را نیمه‌شب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن کردند، بی‌آنکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرین‌بار با او وداع کنند.

یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جان‌باخته به سر مزارش رفتند، با کمک چند تن از جوانان مبارز، پیکر او را از خاک بیرون آوردند و سوار بر صندلی عقب پراید حامد کردند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک سپردند.

به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر حامد سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیه‌‌ها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» به‌گفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک» دفن کرده بودند.

حامد ۲۳ ساله که تجربه سال‌ها کار سخت در پروژه‌های جنوب ایران را داشت، به درخواست مادرش و‌ به‌علت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود.
حامد نامزد داشت و قصد داشت با او ازدواج کند. مهسا (معصومه) احمدی، نامزد حامد سلحشور دو سال پیش پس از برگزاری جشن تولد حامد سلحشور هنگام رفتن به مزار رضا شریعتی، از دیگر کشته‌شدگان ایذه بازداشت شد و یک ماه و نیم بعد آزاد شد.

#از_شما_بیزاریم #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #حامد_سلحشور #شکنجه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔39👍10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«روزهای روشن از آنِ ما خواهد بود»
علیرضا قندچی، که همسرش فائزه و دو فرزندش درسا و پارسا را در شلیک موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی ۱۸ دی ۹۸ از دست داد، به این شکل بر مزار خانواده‌اش سال نو را به ایرانیان تبریک گفت.

او از زندانیان هم یاد کرد و در اینستاگرام نوشت:

«🌿 سال نو مبارک، با امید به روزهای بهتر 🌿

حالا که بهار از راه رسیده، کاش این شکوفه‌ها برای ما هم نوید تولدی دوباره باشند؛ تولدی برای آزادی، برای آرامش، برای لبخندهای بی‌دغدغه.

سال۱۴۰۴ را با امید به تغییرات واقعی، با آرزوی حق، عدالت و شادی برای همه ایرانیان آغاز می‌کنم. ما زنده‌ایم، ما ایستاده‌ایم، و روزهای روشن از آنِ ما خواهد بود.

بهار یعنی شکفتن… ما هم شکوفه خواهیم داد. 🌸#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم »

به امید دادخواهی

#یاری_مدنی_توانا
#نوروز

@Tavaana_TavaanaTech
💔35🕊5👍31
«برای حمیدرضا، در زادروزی که نیستی اما هنوز در دل‌ ما زنده‌ای

امروز، روز تولد توست حمیدرضا. اما نه شمعی هست، نه کیکی، نه لبخندی روی لب‌های خانواده‌ات. آمدم بر سر مزارت تا با تو تجدید عهد کنم. تا بگویم به یادت هستم.

تو جوانی بودی که شعر و زندگی را با هم زندگی می‌کردی، با همان صدای آرام و آن نگاه پرشور.
هنوز صدای شعارهایت در گوشم هست، هنوز تصویر خونت روی آسفالت تهران از ذهنم پاک نشده.
ما در تو، شجاعت نسل‌مان را دیدیم.
در سکوت خونین تو، صدای فریادمان را پیدا کردیم.
تو رفتی، اما بیدار شدیم.
تو "شهید" شدی، اما ما سرباز شدیم.
حمیدرضای عزیز، روز تولدت نه فقط روز به دنیا آمدنت، بلکه یادآور آغاز راهی‌ست که تو جانت را پای آن گذاشتی؛ راه آزادی، راه "زن، زندگی، آزادی".
ما عهد بسته‌ایم صدایت را خاموش نکنیم، نامت را از یاد نبریم، و راهت را ادامه دهیم.
زادروزد مبارک، پسر آزادی.
تو در قلب ما همیشه ۱۹ ساله می‌مانی.»

— متن و عکس از یکی از مخاطبان «توانا»

حمیدرضا روحی، متولد ۱۶ فروردین ۱۳۸۲، جوانی نوزده ساله بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، پنج‌شنبه شب، ۲۶ آبان‌ ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.

#حمیدرضا_روحی #پسر_ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔3813
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام مهران بصیر توانا این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

اصلا کسی چه می‌فهمد آدمی که آرام و موقر، در فروشگاه خرید می‌کند، درخیابان راه می‌رود، گاهی چیزی از خودش در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارد، زیر کدامین بار خارج از قوای روانی‌اش کمر خم کرده و زیر پوست جسارتش، چقدر دارد درد می‌کشد؟!

پی نوشت یک:منم سوگواری ز ایران زمین، رد کدامین زخم را بگیرم؟

پی نوشت دو:چقدر حیف شدیم.....»


مهران بصیر توانا، یک کارگر بود، مثل بسیاری از جان‌باختگان ایران که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
یادش گرامی باد

#مهران_توانا #دادخواهی_جرم_نیست #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔22👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«امشب، شب تولد غنیمت‌ه...
غنیمتی که هزار تا آرزو داشت؛ اما جمهوری اسلامی حق زندگی رو ازش گرفت و برای هميشه ۳۶ ساله موند.

غنیمتی که امروز باید به عنوان‌ استاد دانشگاه پشت میز بشینه، درس بده و لبخند بزنه... نه اینکه قاب عکسش روی یه نیمکت‌ چوبی باشه.

دختری که ایران رو با همه‌ی وجودش دوست داشت.
رؤیاش گرفتن دکترا بود تا کمکی باشه به طبیعت زخمی این سرزمین.
تو دانشگاه تهران، با همه‌ی سختی‌ها، رتبه‌ی سوم دکترا رو آورد… اما به‌جاش، سهمیه رو دادن به یکی که تنها هنرش، وابستگی به حکومت بود.
غنیمت مجبور شد مهاجرت کنه… اما حتی آسمون وطنش هم براش امن نبود.
پروازش رو نشونه گرفتن، و اون رو با ۱۷۶ مسافر دیگه پرپر کردن.

غنیمت عزیزم…
تولدت مبارک، ای همیشه‌سی‌وشش‌ساله‌ی ما.
جات کنارمونه، تو دل‌هامون، تو فریاد‌هامون، تو سکوت‌مون…

تو رو از ما گرفتن، اما ما هنوز زنده‌ایم.
ما خانواده‌های داغدار، با تمام اشک‌هامون، هنوز ایستاده‌ایم.
تا روزی که دادت رو بگیریم… تا روزی که این رژیم جنایتکار سرنگون شه.
ما با جمهوری اسلامی، دشمنی و کینه شخصی داریم. و تا آخرین نفس، عقب نمی‌کشیم.»

از صفحه خواهر غنیمت اژدری
ghanimat.azhdari

ما #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#غنیمت_اژدری #غنیمت_فراموش_نمیشود #هواپیمای_اوکراینی #ps752justice @ps752justice #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔475🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز دختر شجاعی ایران است. دختر قهرمانی که تا آخرین لحظه زندگی‌اش مردم را به شهامت داشتن در برابر استبداد دینی تشویق می‌کرد.

فاطمه مجتبایی، مادر غزاله چلابی، به مناسبت زادروز او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«زاد روزت خجسته 🎊🎊جان مادر 💝🌟🌟🌟

امروز آسمان میزبان میلاد توست و ما چه ناباورانه

تولدت را بر روی زمین ،،با قلبی سرشار از درد و غمِ نبودنت

بر سر مزار تو ،،زاد روزت را ارج می نهیم 🙏🕊🥀

نفرین ابدی برکسانی که تو را از ما گرفتند .»

#غزاله_چلابی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#دلتنگی_یعنی_حال_من
#شجاعت_را_تکثیر_کنیم
#اتحاد_رمز_پیروزیست
#مادران_دادخواه_ایران
#جاویدنامان_راه_آزادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
39💔19🥰1
سی و یکم شهریور؛ تولدی که سه دهه است با دلتنگی گره خورده ، سعید زینالی فرزند گمشده‌ای که مادر هنوز چشم‌به‌راه اوست.

۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانواده‌اش باید در کنار او جشن می‌گرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بی‌رحم خانه‌ها و قلب‌هایی است که هنوز جای خالی‌اش را حس می‌کنند.

سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانه‌اش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانواده‌اش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خنده‌ها و حضورش را گرفت.

مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش می‌گردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطره‌اش را در آغوش گیرد.

امروز، تولد سعید زینالی با خاطره‌ها و امید به عدالت گرامی داشته می‌شود، با قلب‌هایی که هنوز برای او می‌تپند و با یادش که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمی‌شود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.

سعید جان، هر سال که می‌گذرد، نبودت بیشتر حس می‌شود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت می‌تپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گم‌شده‌ای که مادر هنوز به دنبال استخوان‌هایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…

و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانواده‌اش بازگردد.

نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️

#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔475🕊3