Forwarded from گفتوشنود
دژی برای همبستگی و بقا
مسعود پدرام
با کمال اتحاد از وصل مهجوریم ما
همچو ساغر می به لب داریم و مخموریم ما
سالهاست گفتهایم "وضع" از این بدتر نمیشود و در مراحل بعد دچار "وضعی" بدتر شدهایم. اما این بار با نگرانی به انتظار "وضعی" بدتر نشستهایم؛ "وضعی" که بقای ایران را به مخاطره میاندازد.
مردم بیش از همیشه احساس بیپناهی میکنند. اما همچنان، آخرین نقطهی اتکا و امید مردم، همبستگی خود مردم است. در همبستگی برخاسته از ارادهی جمعی قدرتی آفریده میشود که میتواند وقوع آن خطر عظیم را جلو گیرد. دستیابی به این قدرت تنها در یک قلمرو از زندگی جمعی مردم امکانپذیر است: قلمرو جامعهی مدنی.
آدام فرگسن در ۱۷۶۷ میلادی، در "مقالهای در بارهی تاریخ جامعهی مدنی" قلمرو جامعهی مدنی را میان فرد و دولت ترسیم میکند و توضیح میدهد که جامعهی مدنی یک جامعهی سیاسی آزاد و محملی برای پرورش و توسعهی فضیلت مدنی و مشارکت شهروندان در پیشبرد امور عمومی است. پس از آن، هگل در "فلسفهی حق" در توضیح نسبت جامعهی مدنی با دموکراسی و حقوق انسانها، ظهور ارادهی انسانها و تجمیع این ارادهها و نحوهی سازگاری آن با خیر عمومی را در جامعهی مدنی آشکار میکند. اما گرامشی، جامعهی مدنی را میدانی میداند برای به چالش کشیدن چیرگی فرهنگ و ایدئولوژی فراگیری که سلطهی طبقهی حاکم را موجه و بازتولید میکند. در سویی دیگر، هابرماس فضا و مفهومی را تحت عنوان سپهر عمومی در جامعهی مدنی مییابد و گفتگوی مبتنی بر عقلانیت تفاهمی-انتقادی را تنها در این فضا، ممکن میبیند؛ گفتوگویی که آفرینندهی همبستگی، دموکراسی، افکار عمومی و جنبش اجتماعی است.
این نظریات که برگرفته از تجربیات جوامع مدرن است از ظرفیت بیکران و تحولآفرین جامعهی مدنی حکایت میکند. با این حال، در ایران تصور رایج این است که ظرفیت جامعهی مدنی محدود است به ایجاد سازمانهایی غیردولتی برای پیشبرد موضوعاتی چون نیکوکاری، حقوق صنفی و گروهی، کارآفرینی یا پیگیری اموری عمومی چون حفظ محیط زیست. به همین دلیل بسیاری از افرادی که کنشگر مدنی یا فعال سیاسی خوانده میشوند، در این نگاه اشتراک دارند که جامعهی مدنی فضایی است برای پرداختن به امور اجتماعی.
یکی از پیامدهای این نگاه، تهی شدن جامعهی مدنی از مفاهیم و کنشهای مولد امر سیاسی (the political)، به معنای سیاست اصیل است. پیامد دیگر، تقویت تصور سنتی از سیاستی است که بر رقابت یا جدال میان احزاب برای تسخیر دولت تمرکز دارد. در حالی که به رخدادهایی که در جامعهی مدنی فرهنگ مشارکتجو، مطالبهگر، و خشونتپرهیز را برمیسازد، کمتر توجه میشود؛ رخدادهایی چون گفتوگوی معطوف به مطالبات عمومی و جنبش اجتماعی در سپهر عمومی جنبش دانشجویی، تلاش پرمخاطرهی روزنامهنگاران متعهد در سپهر عمومی نشریات مستقل، مطالبهگریهای برخی از سازمانهای معلمان که نه فقط برای پیگیری حقوق صنفی خود، بلکه برای دفاع از حقوق دیگر مطالبهگران گام برمیدارند. چنین رخدادهایی و کنشها و مفاهیم برآمده از آن است که در جامعهی مدنی به سیاست اصیل، هستی و قدرت میبخشد.
آنان که به محدود کردن فعالیت جامعهی در مدنی به امور اجتماعی باور دارند، به این حقیقت توجه ندارند که در میدان سیاست مبتنی بر رقابت و جدال بر سر قدرت، در بهترین صورت شاهد ائتلافهای کوتاه مدت و شکننده هستیم. در حالیکه تجمیع ارادهها به سوی یک همبستگی ملی، تنها در جامعهی مدنی امکانپذیر است.
در حال حاضر که در سراشیبی افولی ویرانگر قرار گرفتهایم و بقای ایران برایمان مسئله شده است، ورود بخشهای مختلف مردم، اعم از افراد، گروهها و جماعات، به عرصهی کنشگری در جامعهی مدنی، به میزان وسعی که دارند، در فرایند پیشبرد همبستگی مردم مؤثر است. در این مسیر اگر فعالان جامعهی سیاسی از طریق جامعهی مدنی با سیاست اصیل پیوند برقرار نکنند، در به وجود آمدن همبستگی مبتنی بر ارادهی مردم امکان حضوری فعال نخواهند داشت. کنشگری فعالان سیاسی در جامعهی مدنی، با قابلیتهایی که به لحاظ فکری و تشکیلاتی دارند، بیتردید تأثیری تعیینکننده در نیرومندسازی آن دارد. آنها با حضور جدی و استراتژیک در قلمرو جامعهی مدنی هم ظرفیتهای بیشتری از این قلمرو را فعال میکنند و هم بر قابلیتهای وجودیشان افزوده میشود و در فرایند این پرکسیس، به قدرت حاصل از همبستگی امکان بیشتری برای نجات ایران میبخشند.
وجود یک جامعهی مدنی نیرومند با کنشگرانی آگاه در ایران امروز، دژی است برای رویارویی با دشواریهای عظیمی چون دفع توطئههای توسعهطلبان خارجی، مقاومت در برابر فساد و استبداد داخلی و مهمتر از همه چیز، تضمینی است برای بقای ایران.
#همبستگی #اپوزیسیون #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مسعود پدرام
با کمال اتحاد از وصل مهجوریم ما
همچو ساغر می به لب داریم و مخموریم ما
سالهاست گفتهایم "وضع" از این بدتر نمیشود و در مراحل بعد دچار "وضعی" بدتر شدهایم. اما این بار با نگرانی به انتظار "وضعی" بدتر نشستهایم؛ "وضعی" که بقای ایران را به مخاطره میاندازد.
مردم بیش از همیشه احساس بیپناهی میکنند. اما همچنان، آخرین نقطهی اتکا و امید مردم، همبستگی خود مردم است. در همبستگی برخاسته از ارادهی جمعی قدرتی آفریده میشود که میتواند وقوع آن خطر عظیم را جلو گیرد. دستیابی به این قدرت تنها در یک قلمرو از زندگی جمعی مردم امکانپذیر است: قلمرو جامعهی مدنی.
آدام فرگسن در ۱۷۶۷ میلادی، در "مقالهای در بارهی تاریخ جامعهی مدنی" قلمرو جامعهی مدنی را میان فرد و دولت ترسیم میکند و توضیح میدهد که جامعهی مدنی یک جامعهی سیاسی آزاد و محملی برای پرورش و توسعهی فضیلت مدنی و مشارکت شهروندان در پیشبرد امور عمومی است. پس از آن، هگل در "فلسفهی حق" در توضیح نسبت جامعهی مدنی با دموکراسی و حقوق انسانها، ظهور ارادهی انسانها و تجمیع این ارادهها و نحوهی سازگاری آن با خیر عمومی را در جامعهی مدنی آشکار میکند. اما گرامشی، جامعهی مدنی را میدانی میداند برای به چالش کشیدن چیرگی فرهنگ و ایدئولوژی فراگیری که سلطهی طبقهی حاکم را موجه و بازتولید میکند. در سویی دیگر، هابرماس فضا و مفهومی را تحت عنوان سپهر عمومی در جامعهی مدنی مییابد و گفتگوی مبتنی بر عقلانیت تفاهمی-انتقادی را تنها در این فضا، ممکن میبیند؛ گفتوگویی که آفرینندهی همبستگی، دموکراسی، افکار عمومی و جنبش اجتماعی است.
این نظریات که برگرفته از تجربیات جوامع مدرن است از ظرفیت بیکران و تحولآفرین جامعهی مدنی حکایت میکند. با این حال، در ایران تصور رایج این است که ظرفیت جامعهی مدنی محدود است به ایجاد سازمانهایی غیردولتی برای پیشبرد موضوعاتی چون نیکوکاری، حقوق صنفی و گروهی، کارآفرینی یا پیگیری اموری عمومی چون حفظ محیط زیست. به همین دلیل بسیاری از افرادی که کنشگر مدنی یا فعال سیاسی خوانده میشوند، در این نگاه اشتراک دارند که جامعهی مدنی فضایی است برای پرداختن به امور اجتماعی.
یکی از پیامدهای این نگاه، تهی شدن جامعهی مدنی از مفاهیم و کنشهای مولد امر سیاسی (the political)، به معنای سیاست اصیل است. پیامد دیگر، تقویت تصور سنتی از سیاستی است که بر رقابت یا جدال میان احزاب برای تسخیر دولت تمرکز دارد. در حالی که به رخدادهایی که در جامعهی مدنی فرهنگ مشارکتجو، مطالبهگر، و خشونتپرهیز را برمیسازد، کمتر توجه میشود؛ رخدادهایی چون گفتوگوی معطوف به مطالبات عمومی و جنبش اجتماعی در سپهر عمومی جنبش دانشجویی، تلاش پرمخاطرهی روزنامهنگاران متعهد در سپهر عمومی نشریات مستقل، مطالبهگریهای برخی از سازمانهای معلمان که نه فقط برای پیگیری حقوق صنفی خود، بلکه برای دفاع از حقوق دیگر مطالبهگران گام برمیدارند. چنین رخدادهایی و کنشها و مفاهیم برآمده از آن است که در جامعهی مدنی به سیاست اصیل، هستی و قدرت میبخشد.
آنان که به محدود کردن فعالیت جامعهی در مدنی به امور اجتماعی باور دارند، به این حقیقت توجه ندارند که در میدان سیاست مبتنی بر رقابت و جدال بر سر قدرت، در بهترین صورت شاهد ائتلافهای کوتاه مدت و شکننده هستیم. در حالیکه تجمیع ارادهها به سوی یک همبستگی ملی، تنها در جامعهی مدنی امکانپذیر است.
در حال حاضر که در سراشیبی افولی ویرانگر قرار گرفتهایم و بقای ایران برایمان مسئله شده است، ورود بخشهای مختلف مردم، اعم از افراد، گروهها و جماعات، به عرصهی کنشگری در جامعهی مدنی، به میزان وسعی که دارند، در فرایند پیشبرد همبستگی مردم مؤثر است. در این مسیر اگر فعالان جامعهی سیاسی از طریق جامعهی مدنی با سیاست اصیل پیوند برقرار نکنند، در به وجود آمدن همبستگی مبتنی بر ارادهی مردم امکان حضوری فعال نخواهند داشت. کنشگری فعالان سیاسی در جامعهی مدنی، با قابلیتهایی که به لحاظ فکری و تشکیلاتی دارند، بیتردید تأثیری تعیینکننده در نیرومندسازی آن دارد. آنها با حضور جدی و استراتژیک در قلمرو جامعهی مدنی هم ظرفیتهای بیشتری از این قلمرو را فعال میکنند و هم بر قابلیتهای وجودیشان افزوده میشود و در فرایند این پرکسیس، به قدرت حاصل از همبستگی امکان بیشتری برای نجات ایران میبخشند.
وجود یک جامعهی مدنی نیرومند با کنشگرانی آگاه در ایران امروز، دژی است برای رویارویی با دشواریهای عظیمی چون دفع توطئههای توسعهطلبان خارجی، مقاومت در برابر فساد و استبداد داخلی و مهمتر از همه چیز، تضمینی است برای بقای ایران.
#همبستگی #اپوزیسیون #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤14
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی رسیده به آموزشکده توانا نشان میدهد که یک فرد معترض در ایستگاه متروی میدان توپخانه، با صدای بلند اعتراضش به فقر و فساد و گرانی بیان میکند و از مردم میخواهد که بیتفاوت نباشند.
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊22💔7
Forwarded from گفتوشنود
🔴 بودجه اعلامی برخی از نهادهای مذهبی
🔸 مرکز خدمات حوزه های علمیه:
۱۶.۴۲ هزار میلیارد تومان
🔸شورای عالی حوزه های علمیه:
۷.۴۵ هزار میلیارد تومان
🔸 سازمان تبلیغات اسلامی:
۶.۷۷ هزار میلیارد تومان
🔸 شورای عالی انقلاب فرهنگی:
۱.۲۲ هزار میلیارد تومان
🔸 جامعة المصطفی العالمیه:
۱.۸۶ هزار میلیارد تومان
#بودجه #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🔸 مرکز خدمات حوزه های علمیه:
۱۶.۴۲ هزار میلیارد تومان
🔸شورای عالی حوزه های علمیه:
۷.۴۵ هزار میلیارد تومان
🔸 سازمان تبلیغات اسلامی:
۶.۷۷ هزار میلیارد تومان
🔸 شورای عالی انقلاب فرهنگی:
۱.۲۲ هزار میلیارد تومان
🔸 جامعة المصطفی العالمیه:
۱.۸۶ هزار میلیارد تومان
#بودجه #حکومت_دینی #دین_حکومتی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔21❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام حنانه کیا این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«این شب، طولانیترین شب سال نیست.
طولانیترین شب، شبی بود که تو رفتی💔
به یاد نور چشمی که جایش در جمع ما خالی است🕊️🖤»
masomeh__azari
بیش از سه سال از کشتار سال ۱۴۰۱ گذشته و هنوز هیچ چیز عادی نیست. نباید هم عادی باشد. مگر میتوان به کشته شدن این جوانان چشمپوشی کرد و بیتفاوت بود؟ به رنجی که به خانوادهها تحمیل شده، به دردی که جامعه متحمل شده ...
#حنانه_کیا
#عروس_کیا
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«این شب، طولانیترین شب سال نیست.
طولانیترین شب، شبی بود که تو رفتی💔
به یاد نور چشمی که جایش در جمع ما خالی است🕊️🖤»
masomeh__azari
بیش از سه سال از کشتار سال ۱۴۰۱ گذشته و هنوز هیچ چیز عادی نیست. نباید هم عادی باشد. مگر میتوان به کشته شدن این جوانان چشمپوشی کرد و بیتفاوت بود؟ به رنجی که به خانوادهها تحمیل شده، به دردی که جامعه متحمل شده ...
#حنانه_کیا
#عروس_کیا
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔50❤9
بازداشت یحیی لندرانی در ادامه موج بازداشتها در سبزوار
در ادامهی موج بازداشتها در شهر سبزوار، صبح امروز دوم دیماه، یحیی لندرانی در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بر اساس اطلاعات موجود، علت بازداشت آقای لندرانی شرکت در مراسم هفتم جاویدنام خسرو علیکردی، بوده است.
تا لحظه تنظیم این خبر، هیچگونه اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت وی در دست نیست.
یحیی لندرانی دارای دو فرزند است.
در پی برگزاری مراسم هفتم جاویدنام خسرو علیکردی، عده زیادی از حاضران در مراسم در همان روز یا در روزهای بعد بازداشت شدند.
هنوز جواد علیکردی برادر خسرو علیکردی، طیبه نظری، مادر جاویدنام مریم آروین، علی آدینهزاده، پدر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، هستی امیری، عالیه مطلبزاده، پوران ناظمی، سپیده قلیان، بهروز علیکردی، حیدر چاهچمندی و چندین نفر دیگر در بازداشت هستند و تعدادی از بازداشت شدگان هم با قرار وثیقه آزاد شدند.
لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که از افراد آزاد شده و خانواده برخی از آنها به ما رسیده، آنها به شدت و وحشیانه تحت ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
#یحیی_لندرانی #خسرو_علیکردی #سبزوار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بازداشت یحیی لندرانی در ادامه موج بازداشتها در سبزوار
در ادامهی موج بازداشتها در شهر سبزوار، صبح امروز دوم دیماه، یحیی لندرانی در محل کارش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. بر اساس اطلاعات موجود، علت بازداشت آقای لندرانی شرکت در مراسم هفتم جاویدنام خسرو علیکردی، بوده است.
تا لحظه تنظیم این خبر، هیچگونه اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت وی در دست نیست.
یحیی لندرانی دارای دو فرزند است.
در پی برگزاری مراسم هفتم جاویدنام خسرو علیکردی، عده زیادی از حاضران در مراسم در همان روز یا در روزهای بعد بازداشت شدند.
هنوز جواد علیکردی برادر خسرو علیکردی، طیبه نظری، مادر جاویدنام مریم آروین، علی آدینهزاده، پدر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، هستی امیری، عالیه مطلبزاده، پوران ناظمی، سپیده قلیان، بهروز علیکردی، حیدر چاهچمندی و چندین نفر دیگر در بازداشت هستند و تعدادی از بازداشت شدگان هم با قرار وثیقه آزاد شدند.
لازم به ذکر است، طبق اطلاعاتی که از افراد آزاد شده و خانواده برخی از آنها به ما رسیده، آنها به شدت و وحشیانه تحت ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
#یحیی_لندرانی #خسرو_علیکردی #سبزوار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔23🕊6❤1
ویدیویی از خانم فائزه هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی و زندانی سیاسی سابق، منتشر شده که او در آن میگوید زندان اوین مثل هتل است و امکانات خوبی دارد.
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سابق در پاسخ به فائزه هاشمی، با انتشار متنی تاکید میکند که وقتی زندانی را «هتل» مینامند، رنج نامرئی میشود. وقتی سرکوب را به میز و صندلی پلاستیکی تقلیل میدهند، فروپاشی روانی انسانها از روایت حذف میشود. این متن روایت کسی است که سالهایی از جوانیاش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده؛ کسی که در همان «هتل اوین» مورد ادعای فائزه هاشمی، زیر فشار امنیتی، حذف اجتماعی و سرکوب نرم، تا مرز خودکشی پیش رفت.
متن یادداشت خانم ابراهیموند به شرح زیر است:
از میز پلاستیکی تا فروپاشی روانی: دروغِ «هتل اوین»
خانم فائزه هاشمی،
گفتید «زندان اوین هتل است!».
من سه سال از جوانیام را در زندانهای جمهوری اسلامی گذراندم؛دو سال در قرچک ورامین،
و یک سال در اوین.اگر منظورتان از «هتل» دو میز و صندلی پلاستیکی است،پس شما آگاهانه یا ناآگاهانه دارید شکنجه، فشار روانی، فروپاشی ذهنی و حذف تدریجی انسان را به اشیای پلاستیکی تقلیل میدهید.
وا مصیبتا اگر معیار شما از رنج، فقط خشونت عریان و خونریزی مستقیم است.
مسئله زندان جمهوری اسلامی فقط باتوم و کابل نیست.مسئله «مکانیسمهای سلطه» است سیستمی که انسان را از درون میجود، قدرتی که هم زندانی و هم زندانبان را در یک ساختار کنترل واحد زندانی میکند،و با سرکوب نرم، با انزوا، با پروندهسازی، با ترور شخصیت، با حذف اجتماعی، انسان را به مرز نابودی میرساند.
میدانستید من در همان «هتل اوین» شما،
بهدلیل فشار امنیتی، روایتسازیهای دروغین،
عدم دسترسی به وکیل،شاکیان خصوصیِ ساختهشده،و منزویکردنم در میان زندانیان سیاسی،
به مرز خودکشی رسیدم؟
میدانستید یک شب هشتاد قرص خوردم؟
حالا بگویید:
آیا آن میز و صندلی پلاستیکی توانست فروپاشی روانی مرا نجات دهد؟
آیا «ظاهر مرتب زندان» میتواند حذف وجودی یک انسان را بپوشاند؟
چطور میشود سرکوب نرم، حذف تدریجی، و قتل روانی رابا یک برچسب عوامفریبانه مثل «هتل اوین» تطهیر کرد؟
و بگذارید صریح بپرسم:
آیا میدانید همانهایی که شما مدعیاید پدرتان را کشتند
از حرف شما خوشحال شدند؟
پدر شما در یک استخر لاکچری کشته شد.
آیا حاضرید آن مرگ را هم به «لاکچری بودن استخر» تقلیل دهید؟آیا میشود حذف و مرگ را با دکور و ظاهر بزک کرد؟
خانم هاشمی، یا از سازوکار قدرت بیاطلاعید که بعید میدانم، یا آگاهانه در حال بازتولید گفتمان جمهوری اسلامی هستید.
در هر دو حالت، این حرفها نه فقط توهین به زندانیان سیاسی، بلکه کمک مستقیم به سفیدشویی سیستمی است که تخصصش نابودی انسانها بدون گذاشتن رد خون است.
و این دقیقاً همان چیزی است که جمهوری اسلامی میخواهد.
#زندان #شکنجه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سابق در پاسخ به فائزه هاشمی، با انتشار متنی تاکید میکند که وقتی زندانی را «هتل» مینامند، رنج نامرئی میشود. وقتی سرکوب را به میز و صندلی پلاستیکی تقلیل میدهند، فروپاشی روانی انسانها از روایت حذف میشود. این متن روایت کسی است که سالهایی از جوانیاش را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده؛ کسی که در همان «هتل اوین» مورد ادعای فائزه هاشمی، زیر فشار امنیتی، حذف اجتماعی و سرکوب نرم، تا مرز خودکشی پیش رفت.
متن یادداشت خانم ابراهیموند به شرح زیر است:
از میز پلاستیکی تا فروپاشی روانی: دروغِ «هتل اوین»
خانم فائزه هاشمی،
گفتید «زندان اوین هتل است!».
من سه سال از جوانیام را در زندانهای جمهوری اسلامی گذراندم؛دو سال در قرچک ورامین،
و یک سال در اوین.اگر منظورتان از «هتل» دو میز و صندلی پلاستیکی است،پس شما آگاهانه یا ناآگاهانه دارید شکنجه، فشار روانی، فروپاشی ذهنی و حذف تدریجی انسان را به اشیای پلاستیکی تقلیل میدهید.
وا مصیبتا اگر معیار شما از رنج، فقط خشونت عریان و خونریزی مستقیم است.
مسئله زندان جمهوری اسلامی فقط باتوم و کابل نیست.مسئله «مکانیسمهای سلطه» است سیستمی که انسان را از درون میجود، قدرتی که هم زندانی و هم زندانبان را در یک ساختار کنترل واحد زندانی میکند،و با سرکوب نرم، با انزوا، با پروندهسازی، با ترور شخصیت، با حذف اجتماعی، انسان را به مرز نابودی میرساند.
میدانستید من در همان «هتل اوین» شما،
بهدلیل فشار امنیتی، روایتسازیهای دروغین،
عدم دسترسی به وکیل،شاکیان خصوصیِ ساختهشده،و منزویکردنم در میان زندانیان سیاسی،
به مرز خودکشی رسیدم؟
میدانستید یک شب هشتاد قرص خوردم؟
حالا بگویید:
آیا آن میز و صندلی پلاستیکی توانست فروپاشی روانی مرا نجات دهد؟
آیا «ظاهر مرتب زندان» میتواند حذف وجودی یک انسان را بپوشاند؟
چطور میشود سرکوب نرم، حذف تدریجی، و قتل روانی رابا یک برچسب عوامفریبانه مثل «هتل اوین» تطهیر کرد؟
و بگذارید صریح بپرسم:
آیا میدانید همانهایی که شما مدعیاید پدرتان را کشتند
از حرف شما خوشحال شدند؟
پدر شما در یک استخر لاکچری کشته شد.
آیا حاضرید آن مرگ را هم به «لاکچری بودن استخر» تقلیل دهید؟آیا میشود حذف و مرگ را با دکور و ظاهر بزک کرد؟
خانم هاشمی، یا از سازوکار قدرت بیاطلاعید که بعید میدانم، یا آگاهانه در حال بازتولید گفتمان جمهوری اسلامی هستید.
در هر دو حالت، این حرفها نه فقط توهین به زندانیان سیاسی، بلکه کمک مستقیم به سفیدشویی سیستمی است که تخصصش نابودی انسانها بدون گذاشتن رد خون است.
و این دقیقاً همان چیزی است که جمهوری اسلامی میخواهد.
#زندان #شکنجه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👌43❤5👍3😍1
وزارت امور خارجه آمریکا اعدام زنان در ایران را محکوم کرد
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا با انتشار متنی در حساب فارسی شبکههای اجتماعی خود، نسبت به افزایش چشمگیر اعدام زنان در ایران ابراز نگرانی کرده و این روند را بهشدت محکوم کرده است.
در این بیانیه، زهرا شهباز طبری بهعنوان یکی از زنان در انتظار اعدام معرفی شده و از او بهعنوان «یادآور آشکاری از تعداد رو به رشد زنانی که در این موقعیت خطرناک قرار گرفتهاند» یاد شده است.
بر اساس این متن، آمار اعدام زنان در ایران به بالاترین سطح خود در ۲۵ سال اخیر رسیده است. گزارشهای سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که تنها در همین سال، دستکم ۶۱ زن در ایران اعدام شدهاند؛ آماری که بیانگر افزایش ۷۰ درصدی نسبت به سال گذشته است.
وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه تأکید کرده است که در حالی که اعدام زنان در بسیاری از کشورهای جهان نادر یا تقریباً وجود ندارد، ایران با ثبت آمار دو رقمی اعدام زنان بهطور چشمگیری از سایر کشورهای دنیا پیشی گرفته است.
در این بیانیه آمده است که زهرا شهباز طبری تنها یکی از زنان بیشماری است که هماکنون در ایران در انتظار اجرای حکم اعدام بهسر میبرند؛ وضعیتی که نشاندهنده روندی نگرانکننده و فزاینده است.
ایالات متحده در پایان، این اعدامهای وحشیانه را بهشدت محکوم کرده و از رژیم جمهوری اسلامی خواسته است به این روند فوراً پایان دهد، به روند قانونی و دادرسی عادلانه احترام بگذارد و تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند.
این بیانیه همچنین تصریح میکند که ایالات متحده در مسیر صیانت از حقوق بشر و حفظ کرامت زنان، در کنار مردم ایران و همراه با جامعه جهانی ایستاده است.
@USABehFarsi
لازم به ذکر است، بیش از ۴۰۰ زن سرشناس از سراسر جهان و گروهی از کارشناسان سازمان ملل در بیانیههایی جداگانه خواستار توقف اجرای حکم اعدام زهرا شهباز طبری، زندانی سیاسی ۶۷ ساله در زندان لاکان رشت شدند. طبق گزارشها، او بهدلیل در دست گرفتن پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» در خطر اعدام است.
بیانیه بیش از ۴۰۰ زن سرشناس جهان از جمله برندگان جایزه نوبل، روسای دولتهای پیشین، نمایندگان پارلمانها، گزارشگران ویژه سازمان ملل، چهرههای رسانهای، فعالان برجسته حقوق بشر و شخصیتهای ورزشی، سهشنبه دوم دیماه منتشر شده است.
امضاکنندگان حکم اعدام صادرشده علیه طبری را محکوم کرده و اعلام کردهاند این حکم پس از یک «محاکمه نمایشی» حدود ۱۰ دقیقهای صادر شده است؛ محاکمهای که به گفته آنان بهصورت غیرحضوری و از طریق ویدیوکنفرانس برگزار شده و این زندانی سیاسی از حق دسترسی به وکیل منتخب خود محروم بوده است.
آنها تاکید کردهاند که اتهام انتسابی به طبری «همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران» اعلام شده، در حالی که تنها مستندات مطرحشده در پرونده او، در دست داشتن پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» بوده است؛ شعاری که به نوشته بیانیه، بهویژه در میان زندانیان سیاسی زن رایج شده است.
امضاکنندگان در پایان خواستار آزادی فوری طبری شده و از دولتهای جهان خواستهاند در کنار زنان ایران در مسیر دستیابی به دموکراسی، برابری و آزادی بایستند.
طبری ۱۳ آبان در نامهای جزییات حکم اعدام صادر شده علیه خود را تشریح کرد و با استناد به مواد قانونی، آن را «فاقد مبنای حقوقی و نشانهای از فقدان دادرسی عادلانه» توصیف کرد.
او در بخشی از نامه خود نوشت حکم او با اتهام «بغی» از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شده و علاوه بر آن، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده است.
این زندانی سیاسی از نصب پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» و وجود یک فایل صوتی در تلفن همراه خود که به جایی ارسال نکرده بود، بهعنوان مستندات پرونده یاد کرد.
گروهی از کارشناسان مستقل سازمان ملل متحد نیز سهشنبه دوم دیماه با صدور بیانیهای جداگانه، خواستار توقف فوری اجرای حکم اعدام طبری شدند.
این کارشناسان اعلام کردند پرونده طبری نشاندهنده «نقضهای جدی و نظاممند» در تضمینهای دادرسی عادلانه و استفاده ناموجه از مجازات اعدام برای اتهامات کلی و تعریفنشده امنیتی است.
به گفته این کارشناسان، طبری بدون حکم قضایی در جریان یورش به منزلش بازداشت شده، بهمدت یک ماه در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفته و برای اعتراف تحت فشار بوده است.
آنها تاکید کردهاند که او به وکیل منتخب خود دسترسی نداشته و در جلسه دادگاه با وکیل تسخیری تعیینشده از سوی دادگاه حاضر شده است.
#نه_به_اعدام #زهرا_شهباز_طبری #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی
@Tavaana_TavaanaTech
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا با انتشار متنی در حساب فارسی شبکههای اجتماعی خود، نسبت به افزایش چشمگیر اعدام زنان در ایران ابراز نگرانی کرده و این روند را بهشدت محکوم کرده است.
در این بیانیه، زهرا شهباز طبری بهعنوان یکی از زنان در انتظار اعدام معرفی شده و از او بهعنوان «یادآور آشکاری از تعداد رو به رشد زنانی که در این موقعیت خطرناک قرار گرفتهاند» یاد شده است.
بر اساس این متن، آمار اعدام زنان در ایران به بالاترین سطح خود در ۲۵ سال اخیر رسیده است. گزارشهای سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که تنها در همین سال، دستکم ۶۱ زن در ایران اعدام شدهاند؛ آماری که بیانگر افزایش ۷۰ درصدی نسبت به سال گذشته است.
وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه تأکید کرده است که در حالی که اعدام زنان در بسیاری از کشورهای جهان نادر یا تقریباً وجود ندارد، ایران با ثبت آمار دو رقمی اعدام زنان بهطور چشمگیری از سایر کشورهای دنیا پیشی گرفته است.
در این بیانیه آمده است که زهرا شهباز طبری تنها یکی از زنان بیشماری است که هماکنون در ایران در انتظار اجرای حکم اعدام بهسر میبرند؛ وضعیتی که نشاندهنده روندی نگرانکننده و فزاینده است.
ایالات متحده در پایان، این اعدامهای وحشیانه را بهشدت محکوم کرده و از رژیم جمهوری اسلامی خواسته است به این روند فوراً پایان دهد، به روند قانونی و دادرسی عادلانه احترام بگذارد و تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند.
این بیانیه همچنین تصریح میکند که ایالات متحده در مسیر صیانت از حقوق بشر و حفظ کرامت زنان، در کنار مردم ایران و همراه با جامعه جهانی ایستاده است.
@USABehFarsi
لازم به ذکر است، بیش از ۴۰۰ زن سرشناس از سراسر جهان و گروهی از کارشناسان سازمان ملل در بیانیههایی جداگانه خواستار توقف اجرای حکم اعدام زهرا شهباز طبری، زندانی سیاسی ۶۷ ساله در زندان لاکان رشت شدند. طبق گزارشها، او بهدلیل در دست گرفتن پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» در خطر اعدام است.
بیانیه بیش از ۴۰۰ زن سرشناس جهان از جمله برندگان جایزه نوبل، روسای دولتهای پیشین، نمایندگان پارلمانها، گزارشگران ویژه سازمان ملل، چهرههای رسانهای، فعالان برجسته حقوق بشر و شخصیتهای ورزشی، سهشنبه دوم دیماه منتشر شده است.
امضاکنندگان حکم اعدام صادرشده علیه طبری را محکوم کرده و اعلام کردهاند این حکم پس از یک «محاکمه نمایشی» حدود ۱۰ دقیقهای صادر شده است؛ محاکمهای که به گفته آنان بهصورت غیرحضوری و از طریق ویدیوکنفرانس برگزار شده و این زندانی سیاسی از حق دسترسی به وکیل منتخب خود محروم بوده است.
آنها تاکید کردهاند که اتهام انتسابی به طبری «همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران» اعلام شده، در حالی که تنها مستندات مطرحشده در پرونده او، در دست داشتن پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» بوده است؛ شعاری که به نوشته بیانیه، بهویژه در میان زندانیان سیاسی زن رایج شده است.
امضاکنندگان در پایان خواستار آزادی فوری طبری شده و از دولتهای جهان خواستهاند در کنار زنان ایران در مسیر دستیابی به دموکراسی، برابری و آزادی بایستند.
طبری ۱۳ آبان در نامهای جزییات حکم اعدام صادر شده علیه خود را تشریح کرد و با استناد به مواد قانونی، آن را «فاقد مبنای حقوقی و نشانهای از فقدان دادرسی عادلانه» توصیف کرد.
او در بخشی از نامه خود نوشت حکم او با اتهام «بغی» از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شده و علاوه بر آن، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده است.
این زندانی سیاسی از نصب پارچهنوشتهای با شعار «زن، مقاومت، آزادی» و وجود یک فایل صوتی در تلفن همراه خود که به جایی ارسال نکرده بود، بهعنوان مستندات پرونده یاد کرد.
گروهی از کارشناسان مستقل سازمان ملل متحد نیز سهشنبه دوم دیماه با صدور بیانیهای جداگانه، خواستار توقف فوری اجرای حکم اعدام طبری شدند.
این کارشناسان اعلام کردند پرونده طبری نشاندهنده «نقضهای جدی و نظاممند» در تضمینهای دادرسی عادلانه و استفاده ناموجه از مجازات اعدام برای اتهامات کلی و تعریفنشده امنیتی است.
به گفته این کارشناسان، طبری بدون حکم قضایی در جریان یورش به منزلش بازداشت شده، بهمدت یک ماه در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفته و برای اعتراف تحت فشار بوده است.
آنها تاکید کردهاند که او به وکیل منتخب خود دسترسی نداشته و در جلسه دادگاه با وکیل تسخیری تعیینشده از سوی دادگاه حاضر شده است.
#نه_به_اعدام #زهرا_شهباز_طبری #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی
@Tavaana_TavaanaTech
❤16💔6🕊3
سوم دیماه، سالروز عملیات کربلای ۴؛ یکی از تلخترین عملیاتهای جنگ ایران و عراق. عملیاتی که بنا بر اسناد و روایتهای متعدد، پیش از آغاز لو رفته بود، اما با این حال اجرا شد. فرماندهی کل سپاه پاسداران بر عهده محسن رضایی بود و تصمیم به انجام این عملیات در همان سطح اتخاذ شد؛ تصمیمی که بهای آن را هزاران جوان ایرانی با جان خود پرداختند.
سالها بعد، در واکنش به انتقادها و پرسشهای افکار عمومی، محسن رضایی در توییتی مدعی شد که «عملیات کربلای ۴ برای فریب دشمن انجام شده است». ادعایی که نه با واقعیت میدانی همخوانی دارد و نه با سرنوشت غواصانی که بیدفاع، زیر آتش مستقیم دشمن قرار گرفتند. شهادتها و روایتها نشان میدهد نیروها بدون امکان دفاع یا بازگشت، در شرایطی نابرابر به قتلگاه فرستاده شدند.
بر اساس آمار رسمی، عملیات کربلای ۴ بیش از ۱۲ هزار کشته، مجروح و مفقودالاثر برجای گذاشت؛ هرچند بسیاری از پژوهشگران معتقدند آمار واقعی بسیار بالاتر است. کربلای ۴ نمونهای آشکار از بیپاسخماندن تصمیمهایی است که جان انسانها را قربانی کرد. یاد قربانیان این فاجعه را زنده نگه میداریم.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالها بعد، در واکنش به انتقادها و پرسشهای افکار عمومی، محسن رضایی در توییتی مدعی شد که «عملیات کربلای ۴ برای فریب دشمن انجام شده است». ادعایی که نه با واقعیت میدانی همخوانی دارد و نه با سرنوشت غواصانی که بیدفاع، زیر آتش مستقیم دشمن قرار گرفتند. شهادتها و روایتها نشان میدهد نیروها بدون امکان دفاع یا بازگشت، در شرایطی نابرابر به قتلگاه فرستاده شدند.
بر اساس آمار رسمی، عملیات کربلای ۴ بیش از ۱۲ هزار کشته، مجروح و مفقودالاثر برجای گذاشت؛ هرچند بسیاری از پژوهشگران معتقدند آمار واقعی بسیار بالاتر است. کربلای ۴ نمونهای آشکار از بیپاسخماندن تصمیمهایی است که جان انسانها را قربانی کرد. یاد قربانیان این فاجعه را زنده نگه میداریم.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔46❤4
روز گذشته نیروهای اطلاعات مریوان شیرکو کانیسانانی عکاس انجمن سبز چیا و فعال محیطزیست اهل مریوان را با ضربوشتم ربودەاند. او از فعالان کمپین مردمی «زاگروسانه» است، پویشی که هدفش ترویج کاشت درخت بلوط در زاگرُس است. شیرکو در مسیر بازگشت از برنامه کاشت بلوط در روستای نی ربوده شده است.
شیرکو از دوستان جاویدنام شریف باجور و فعالان کشته شده محیط زیست مریوان در جریان آتش سوزی جنگلهای کردستان بود، او خود همواره در جریان خاموش کردن آتش در کوههای مریوان حضور داشته است.
#شیرکو_کانی_سانانی
#انجمن_سبز_چیا #مریوان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شیرکو از دوستان جاویدنام شریف باجور و فعالان کشته شده محیط زیست مریوان در جریان آتش سوزی جنگلهای کردستان بود، او خود همواره در جریان خاموش کردن آتش در کوههای مریوان حضور داشته است.
#شیرکو_کانی_سانانی
#انجمن_سبز_چیا #مریوان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔21🕊7👍1
زندانیان سیاسی وجدانهای بیدار جامعهاند
✍️حسین رونقی
در ساختارهای امنیتی حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی، زندان تنها یک ابزار تنبیهی نیست، بلکه بخشی از یک فرآیند مستمر برای فرسایش جسم، روان و جایگاه اجتماعی فرد است. اخیرا گفتمانی ترویج میشود که با ادعای «واقعی نبودن» زندانیان آزاد شده، سعی در بیاعتبار کردن مبارزه و مقاومت مدنی دارد. گفتمانی که میگوید «زندانی واقعی رنگ آفتاب را نمیبیند»، نه یک توصیف واقعگرایانه، بلکه ابزاری هدفمند برای مهندسی افکار عمومی است. این روایت که از اتاقفکرهای نهادهای امنیتی برمیخیزد و برخی افراد ناآگاهانه با آنها همراه میشوند، همزمان چند هدف موازی از جمله بیاعتبار کردن مبارزه، شکستن همبستگی اجتماعی، و فرسایش روانی زندانیان آزادشده را دنبال میکند.
این گفتمان با القای این تصور که «زندانی واقعی کسی است که زیر شکنجه کشته شود یا هرگز آزاد نشود»، رنج و هزینهی صدها هزار زندانی سیاسی و عقیدتی را که زندان را تجربه کردهاند و امروز یا در زندان هستند یا آزاد شدهاند، کوچک و بیارزش جلوه میدهد. در چنین روایتی، زنده ماندن نه نشانهی مقاومت، بلکه مایهی تردید و اتهام تلقی میشود. تا نهتنها آنان که آزاد شدند، بلکه آنان که در زندان هستند را نیز با فشار بشکند و له کند.
«زندان و رنج زندانی با باز شدن در سلول پایان نمییابد»
برخلاف تصور عمومی، «زندان و رنج زندانی با باز شدن در سلول پایان نمییابد»، بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند.
برای زندانیان سیاسی و عقیدتی، زندان یک مقطع زمانی محدود نیست؛ بلکه فرآیندی فرساینده است که آثار آن در چند سطح بروز میکند:
آسیبهای دوران بازداشت و حبس برای زندانیان سیاسی و عقیدتی، بخشی از یک فشار سیستماتیک و هدفمند است که صرفا به محرومسازی فیزیکی محدود نمیشود، بلکه روان و هویت فرد را نشانه میگیرد. «شکنجه سفید» از طریق نگهداری طولانیمدت در سلول انفرادی، قطع کامل ارتباط با جهان بیرون، و استفاده از نور مداوم یا محرومیت از نور طبیعی، به فروپاشی تدریجی ادراک زمان، خودآگاهی و تعادل روانی منجر میشود. همزمان، محرومیت عامدانه از درمان و استفاده ابزاری از سلامت جسمی، از جمله جلوگیری از اعزام به مراکز پزشکی، بهعنوان اهرمی برای فشار، تنبیه یا واداشتن فرد به سکوت به کار گرفته میشود. در کنار اینها، ترور شخصیت از طریق تحقیر، تهدید و اعمال فشار بر خانواده زندانی، تلاشی سازمانیافته برای درهم شکستن اراده فرد و القای احساس بیپناهی و بیارزشی است؛ روندی که هدف نهایی آن، تخریب کامل مقاومت روانی زندانی است.
زندانیان سیاسی پس از آزادی با مرگ مدنی مواجه میشوند.
پس از آزادی، زندان برای زندانی سیاسی یا عقیدتی پایان نمییابد، بلکه به شکلی دیگر ادامه پیدا میکند. بسیاری از آزادشدگان با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستوپنجه نرم میکنند؛ کابوسهای مداوم، اضطراب مزمن، ترس از صداهای ناگهانی مانند زنگ تلفن یا در خانه، و وحشت دائمی از احضار دوباره، زندگی روزمره آنها را مختل میکند. همزمان، فضای امنیتی موجب انزوای اجتماعی میشود؛ اطرافیان از ترس پیامدهای امنیتی فاصله میگیرند و فرد آزادشده به نوعی «تبعید در وطن» دچار میشود. این وضعیت با محرومیت از حقوق شهروندی تکمیل میشود: ممنوعالخروجی، انسداد حسابهای بانکی، محرومیت از اشتغال و حذف تدریجی از حیات اجتماعی و اقتصادی، که میتوان آن را شکلی از مرگ دانست و آن را «مرگ مدنی» نامید.
فشار روانیِ مستمر، گاه از تجربه مستقیم زندان نیز فرسایندهتر است
آسیبهای ناشی از روایتهای امنیتی و اطلاعاتی (جنگ روانی) عمیق و گاهی کشنده است، هدف سرکوب نه جسم، بلکه روان، اعتبار و سرمایه اجتماعی زندانی است. نهادهای امنیتی با ترویج روایتهایی مانند «اگر مبارز واقعی بود، آزاد نمیشد»، آگاهانه بذر تردید و بیاعتمادی را در جامعه و میان نیروهای منتقد میکارند تا زندانی آزادشده را از حمایت اجتماعی محروم کنند. همزمان، این فضا در فرد نوعی «احساس گناه بازمانده» ایجاد میکند؛ احساسی که بهواسطه زنده ماندن یا آزادی در حالیکه دیگران هنوز در بندند شکل میگیرد و میتواند به عذاب وجدانی مزمن بدل شود. این فشار روانیِ مستمر، گاه از تجربه مستقیم زندان نیز فرسایندهتر است و کارکرد اصلی آن، خاموشسازی صدا و تخریب امکان بازگشت فعالانه فرد به عرصه عمومی و فعالیت مجدد است.
ادامه مطلب را در اسلایدها یا اینجا بخوانید.
#زندانی_سیاسی #آزادی #همبستگی #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️حسین رونقی
در ساختارهای امنیتی حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی، زندان تنها یک ابزار تنبیهی نیست، بلکه بخشی از یک فرآیند مستمر برای فرسایش جسم، روان و جایگاه اجتماعی فرد است. اخیرا گفتمانی ترویج میشود که با ادعای «واقعی نبودن» زندانیان آزاد شده، سعی در بیاعتبار کردن مبارزه و مقاومت مدنی دارد. گفتمانی که میگوید «زندانی واقعی رنگ آفتاب را نمیبیند»، نه یک توصیف واقعگرایانه، بلکه ابزاری هدفمند برای مهندسی افکار عمومی است. این روایت که از اتاقفکرهای نهادهای امنیتی برمیخیزد و برخی افراد ناآگاهانه با آنها همراه میشوند، همزمان چند هدف موازی از جمله بیاعتبار کردن مبارزه، شکستن همبستگی اجتماعی، و فرسایش روانی زندانیان آزادشده را دنبال میکند.
این گفتمان با القای این تصور که «زندانی واقعی کسی است که زیر شکنجه کشته شود یا هرگز آزاد نشود»، رنج و هزینهی صدها هزار زندانی سیاسی و عقیدتی را که زندان را تجربه کردهاند و امروز یا در زندان هستند یا آزاد شدهاند، کوچک و بیارزش جلوه میدهد. در چنین روایتی، زنده ماندن نه نشانهی مقاومت، بلکه مایهی تردید و اتهام تلقی میشود. تا نهتنها آنان که آزاد شدند، بلکه آنان که در زندان هستند را نیز با فشار بشکند و له کند.
«زندان و رنج زندانی با باز شدن در سلول پایان نمییابد»
برخلاف تصور عمومی، «زندان و رنج زندانی با باز شدن در سلول پایان نمییابد»، بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند.
برای زندانیان سیاسی و عقیدتی، زندان یک مقطع زمانی محدود نیست؛ بلکه فرآیندی فرساینده است که آثار آن در چند سطح بروز میکند:
آسیبهای دوران بازداشت و حبس برای زندانیان سیاسی و عقیدتی، بخشی از یک فشار سیستماتیک و هدفمند است که صرفا به محرومسازی فیزیکی محدود نمیشود، بلکه روان و هویت فرد را نشانه میگیرد. «شکنجه سفید» از طریق نگهداری طولانیمدت در سلول انفرادی، قطع کامل ارتباط با جهان بیرون، و استفاده از نور مداوم یا محرومیت از نور طبیعی، به فروپاشی تدریجی ادراک زمان، خودآگاهی و تعادل روانی منجر میشود. همزمان، محرومیت عامدانه از درمان و استفاده ابزاری از سلامت جسمی، از جمله جلوگیری از اعزام به مراکز پزشکی، بهعنوان اهرمی برای فشار، تنبیه یا واداشتن فرد به سکوت به کار گرفته میشود. در کنار اینها، ترور شخصیت از طریق تحقیر، تهدید و اعمال فشار بر خانواده زندانی، تلاشی سازمانیافته برای درهم شکستن اراده فرد و القای احساس بیپناهی و بیارزشی است؛ روندی که هدف نهایی آن، تخریب کامل مقاومت روانی زندانی است.
زندانیان سیاسی پس از آزادی با مرگ مدنی مواجه میشوند.
پس از آزادی، زندان برای زندانی سیاسی یا عقیدتی پایان نمییابد، بلکه به شکلی دیگر ادامه پیدا میکند. بسیاری از آزادشدگان با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دستوپنجه نرم میکنند؛ کابوسهای مداوم، اضطراب مزمن، ترس از صداهای ناگهانی مانند زنگ تلفن یا در خانه، و وحشت دائمی از احضار دوباره، زندگی روزمره آنها را مختل میکند. همزمان، فضای امنیتی موجب انزوای اجتماعی میشود؛ اطرافیان از ترس پیامدهای امنیتی فاصله میگیرند و فرد آزادشده به نوعی «تبعید در وطن» دچار میشود. این وضعیت با محرومیت از حقوق شهروندی تکمیل میشود: ممنوعالخروجی، انسداد حسابهای بانکی، محرومیت از اشتغال و حذف تدریجی از حیات اجتماعی و اقتصادی، که میتوان آن را شکلی از مرگ دانست و آن را «مرگ مدنی» نامید.
فشار روانیِ مستمر، گاه از تجربه مستقیم زندان نیز فرسایندهتر است
آسیبهای ناشی از روایتهای امنیتی و اطلاعاتی (جنگ روانی) عمیق و گاهی کشنده است، هدف سرکوب نه جسم، بلکه روان، اعتبار و سرمایه اجتماعی زندانی است. نهادهای امنیتی با ترویج روایتهایی مانند «اگر مبارز واقعی بود، آزاد نمیشد»، آگاهانه بذر تردید و بیاعتمادی را در جامعه و میان نیروهای منتقد میکارند تا زندانی آزادشده را از حمایت اجتماعی محروم کنند. همزمان، این فضا در فرد نوعی «احساس گناه بازمانده» ایجاد میکند؛ احساسی که بهواسطه زنده ماندن یا آزادی در حالیکه دیگران هنوز در بندند شکل میگیرد و میتواند به عذاب وجدانی مزمن بدل شود. این فشار روانیِ مستمر، گاه از تجربه مستقیم زندان نیز فرسایندهتر است و کارکرد اصلی آن، خاموشسازی صدا و تخریب امکان بازگشت فعالانه فرد به عرصه عمومی و فعالیت مجدد است.
ادامه مطلب را در اسلایدها یا اینجا بخوانید.
#زندانی_سیاسی #آزادی #همبستگی #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊14💔6❤2👍2
Forwarded from گفتوشنود
نیره ارجنه، نوکیش مسیحی ساکن گرمسار، روز سهشنبه ۲ دی برای اجرای حکم پنج سال حبس تعزیری خود را به زندان سمنان معرفی کرد. وی پیشتر در ۱۷ تیرماه سال جاری به همراه همسرش در منزل شخصیشان بازداشت شده بود.
خانم ارجنه در مجموع به ۱۰ سال زندان محکوم شده است که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، تنها اشد مجازات یعنی پنج سال حبس قابل اجراست. این حکم شامل پنج سال حبس تعزیری، ۱۶۵ میلیون تومان جریمه نقدی، دو سال اقامت اجباری در شهرستان کوهبنان کرمان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور به اتهام «تبلیغ مخل و آموزش انحرافی مغایر با شرع اسلام» است.
او همچنین به دلیل پرداخت ۱۱ میلیون تومان هدیه و اعانات دینی، به «تأمین و حمایت مالی گروههای مرتبط با مسیحیت صهیونیستی» متهم و به پنج سال حبس و پرداخت حدود ۶۰ میلیون تومان جریمه محکوم شده است. فرشید صفدری، قاضی شعبه دادگاه انقلاب گرمسار، وی را از اتهام «توهین به مقدسات» تبرئه کرده است.
نیره ارجنه پیشتر نیز در سال ۱۴۰۱ به دلیل فعالیتهای مسیحی به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود. او پس از شرکت در سمیناری در ترکیه و در پی جنگ دوازدهروزه بازداشت شد. وی حدود ۴۰ روز در بازداشت بود و ابتدا با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد که این مبلغ بعدها به دو میلیارد تومان افزایش یافت.
به گفته منابع مطلع، او در دوران بازداشت تحت فشار شدید روحی و تهدید به اعدام قرار داشته است. همسرش، قاسم اسماعیلی، نیز به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده اما به دلیل ابتلا به سرطان، اجرای حکم او فعلاً متوقف مانده است. گزارشگران سازمان ملل پیشتر نسبت به تشدید فشار بر اقلیتهای دینی، بهویژه نوکیشان مسیحی، هشدار داده بودند.
منبع سازمان ماده ۱۸
#نوکیش_مسیحی #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
نیره ارجنه، نوکیش مسیحی ساکن گرمسار، روز سهشنبه ۲ دی برای اجرای حکم پنج سال حبس تعزیری خود را به زندان سمنان معرفی کرد. وی پیشتر در ۱۷ تیرماه سال جاری به همراه همسرش در منزل شخصیشان بازداشت شده بود.
خانم ارجنه در مجموع به ۱۰ سال زندان محکوم شده است که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، تنها اشد مجازات یعنی پنج سال حبس قابل اجراست. این حکم شامل پنج سال حبس تعزیری، ۱۶۵ میلیون تومان جریمه نقدی، دو سال اقامت اجباری در شهرستان کوهبنان کرمان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور به اتهام «تبلیغ مخل و آموزش انحرافی مغایر با شرع اسلام» است.
او همچنین به دلیل پرداخت ۱۱ میلیون تومان هدیه و اعانات دینی، به «تأمین و حمایت مالی گروههای مرتبط با مسیحیت صهیونیستی» متهم و به پنج سال حبس و پرداخت حدود ۶۰ میلیون تومان جریمه محکوم شده است. فرشید صفدری، قاضی شعبه دادگاه انقلاب گرمسار، وی را از اتهام «توهین به مقدسات» تبرئه کرده است.
نیره ارجنه پیشتر نیز در سال ۱۴۰۱ به دلیل فعالیتهای مسیحی به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود. او پس از شرکت در سمیناری در ترکیه و در پی جنگ دوازدهروزه بازداشت شد. وی حدود ۴۰ روز در بازداشت بود و ابتدا با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد که این مبلغ بعدها به دو میلیارد تومان افزایش یافت.
به گفته منابع مطلع، او در دوران بازداشت تحت فشار شدید روحی و تهدید به اعدام قرار داشته است. همسرش، قاسم اسماعیلی، نیز به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده اما به دلیل ابتلا به سرطان، اجرای حکم او فعلاً متوقف مانده است. گزارشگران سازمان ملل پیشتر نسبت به تشدید فشار بر اقلیتهای دینی، بهویژه نوکیشان مسیحی، هشدار داده بودند.
منبع سازمان ماده ۱۸
#نوکیش_مسیحی #سرکوب_آزادی_باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤13💔9