This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری جشن نوروز، با حضور خانوادههای اعدامشدگان در روستای اطمیش- مهاباد
امروز جمعە ٣فروردین ١٤٠٣ شمسی، مراسم جشن نوروز در روستای اطمیش- مهاباد برگزار شد؛ آتش نوروز توسط پدر و مادر جانباختگان اعدامهای اخیر، #محسن_مظلوم، #وفا_آذربار و #سالارمجاور بر افروختە شد.
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#زن_زندگى_آزادى #نوروز #مهاباد #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز جمعە ٣فروردین ١٤٠٣ شمسی، مراسم جشن نوروز در روستای اطمیش- مهاباد برگزار شد؛ آتش نوروز توسط پدر و مادر جانباختگان اعدامهای اخیر، #محسن_مظلوم، #وفا_آذربار و #سالارمجاور بر افروختە شد.
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#زن_زندگى_آزادى #نوروز #مهاباد #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام جواد حیدری به استان مازندران رفتند و بر سر مزار جانباختگان راه آزادی حضور یافته، با خانوادههای آنها دیدار کردند.
فاطمه حیدری، خواهر جواد، در اینستاگرام نوشت:
«مامان و بابام در آستانه سال جدید به دیدار رحیم، محسن، عرفان، فرشید، میلاد و غزاله رفتن تا بهار رو با یاد سبز مبارزین راه آزادی آغاز کنند.
داستان زندگی هر کدوم از بچههامون اینقدر پر از درد و شجاعته که میشه هزاران سال از دردها و شجاعتهاشون گفت و نوشت: محسن محمدی کوچکسرائی وقتی تیر میخوره، به کسی که کنارش بوده گفته: «من رو بیمارستان نبر؛ اینها جسدم رو به خانوادهام نمیدن؛ زنگ بزن به برادرم».
واقعا چی تو ذهن یه آدم میگذره که لحظات آخر عمرش به تحویل دادن جسدش به خانواده فکر میکرده؛ حتی توی اون لحظات و در اوج دردکشیدن هم به خانوادهاش فکر کرده؛ نه به خودش و دردی که داره میکشه.
یادتونه یه زمانی میگفتن مزار غزاله اینقدر کوچیک بوده که هنگام خاکسپاری پاش رو جمع کردن تا توی اون فضای کوچیک جا بشه؟! بعضیها فکر کردن شایعه است. وقتی مامان و بابام مزار کوچیک غزاله رو میبینن، خیلی شوکه میشن. پرسوجو که میکنن، میفهمن که واقعیت داشته و جمهوری اسلامی برای هزارمین بار ثابت کرد پلشتتر و حقیرتر از این حرفهاست.
خیلی میشه گفت و نوشت؛ این دیدارها پر از درده و خشم. دردی که میشه با اون تا آخر عمر سوخت و خشمی که میشه باهاش هر دیکتاتوری رو نابود کرد.»
- داستان شجاعتها، رنجها، ایستادگی و آزادگی مردم ایران باید روایت شود تا در تاریخ ثبت گردد.
در دوره آنلاین و رایگان «داستانگویی و روایتگری برای حمایت از دیگری» شرکت کنید.
مدرسین این دوره فرید حائرینژاد، مستندساز و نوید خزانهای وکیل و مشاور حقوقی هستند.
در ثبتنام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که مینویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و میتوانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit
کانال تلگرام دوره:
@advocatingforothers
- برای آشنایی با دوره به وبسایت سر بزنید:
tavaana.org/advocating-for-others/
#رحیم_کلیج
#محسن_محمدی_کوچکسرایی
#عرفان_رضایی
#فرشید_موسوی
#میلاد_زارع
#غزاله_چلاپی
#جواد_حیدری
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه حیدری، خواهر جواد، در اینستاگرام نوشت:
«مامان و بابام در آستانه سال جدید به دیدار رحیم، محسن، عرفان، فرشید، میلاد و غزاله رفتن تا بهار رو با یاد سبز مبارزین راه آزادی آغاز کنند.
داستان زندگی هر کدوم از بچههامون اینقدر پر از درد و شجاعته که میشه هزاران سال از دردها و شجاعتهاشون گفت و نوشت: محسن محمدی کوچکسرائی وقتی تیر میخوره، به کسی که کنارش بوده گفته: «من رو بیمارستان نبر؛ اینها جسدم رو به خانوادهام نمیدن؛ زنگ بزن به برادرم».
واقعا چی تو ذهن یه آدم میگذره که لحظات آخر عمرش به تحویل دادن جسدش به خانواده فکر میکرده؛ حتی توی اون لحظات و در اوج دردکشیدن هم به خانوادهاش فکر کرده؛ نه به خودش و دردی که داره میکشه.
یادتونه یه زمانی میگفتن مزار غزاله اینقدر کوچیک بوده که هنگام خاکسپاری پاش رو جمع کردن تا توی اون فضای کوچیک جا بشه؟! بعضیها فکر کردن شایعه است. وقتی مامان و بابام مزار کوچیک غزاله رو میبینن، خیلی شوکه میشن. پرسوجو که میکنن، میفهمن که واقعیت داشته و جمهوری اسلامی برای هزارمین بار ثابت کرد پلشتتر و حقیرتر از این حرفهاست.
خیلی میشه گفت و نوشت؛ این دیدارها پر از درده و خشم. دردی که میشه با اون تا آخر عمر سوخت و خشمی که میشه باهاش هر دیکتاتوری رو نابود کرد.»
- داستان شجاعتها، رنجها، ایستادگی و آزادگی مردم ایران باید روایت شود تا در تاریخ ثبت گردد.
در دوره آنلاین و رایگان «داستانگویی و روایتگری برای حمایت از دیگری» شرکت کنید.
مدرسین این دوره فرید حائرینژاد، مستندساز و نوید خزانهای وکیل و مشاور حقوقی هستند.
در ثبتنام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که مینویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و میتوانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit
کانال تلگرام دوره:
@advocatingforothers
- برای آشنایی با دوره به وبسایت سر بزنید:
tavaana.org/advocating-for-others/
#رحیم_کلیج
#محسن_محمدی_کوچکسرایی
#عرفان_رضایی
#فرشید_موسوی
#میلاد_زارع
#غزاله_چلاپی
#جواد_حیدری
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همبستگی و اتحاد را از خانوادههای دادخواه بیاموزیم. خانواده جاویدنام محسن محمدی کوچکسرایی از مازندران به پاکدشت رفتند و بر مزار جاویدنام محمدرضا اسکندری حاضر شدند.
شبنم، خواهر محمدرضا نوشت:
«خانواده دادخواه و شریف «جاویدنام #محسن_محمدی_کوچکسرائی»
در نوروز باستانی از دیار آرش کمانگیر ، به پسرخودشون محمدرضای عزیز سر زدن ،و استواری ،شجاعت این خانواده قابل ستایشه...
💚🤍❤️
پدرش میگفت :محسن برق مسجد روستا رو بدون هیچ هزینه و رایگان انجام داد، میگفت به خانوادهای نیازمند کمک میکرد و حتی ما بعدا فهمیدیم ....
و دقیقا ساعتی که برادرم کشته شد، در همان ساعات با « گلوله جنگی» جاویدنام شد ....»
#محمدرضا_اسکندری #جاویدنامان_آزادی #دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شبنم، خواهر محمدرضا نوشت:
«خانواده دادخواه و شریف «جاویدنام #محسن_محمدی_کوچکسرائی»
در نوروز باستانی از دیار آرش کمانگیر ، به پسرخودشون محمدرضای عزیز سر زدن ،و استواری ،شجاعت این خانواده قابل ستایشه...
💚🤍❤️
پدرش میگفت :محسن برق مسجد روستا رو بدون هیچ هزینه و رایگان انجام داد، میگفت به خانوادهای نیازمند کمک میکرد و حتی ما بعدا فهمیدیم ....
و دقیقا ساعتی که برادرم کشته شد، در همان ساعات با « گلوله جنگی» جاویدنام شد ....»
#محمدرضا_اسکندری #جاویدنامان_آزادی #دادخواهی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«نقشه آزادی را فرزندان شجاع ایران با قطرهقطره خون خود ترسیم کردند و ما دردمند و امیدوار این نقشه آزادی و رهایی را با همبستگی پاس میداریم.
حضور خانوداه عزیز #محسن_محمدی_کوچکسرائی از مازندارن بر مزار #جواد_حیدری در قزوین
حضور خانواده عزیز #جواد_بابایی از کشته شدگان آبان ۹۸ از شهر قدس بر مزار #ابوالفضل_آدینه_زاده در مشهد»
از اینستاگرام فاطمه حیدری
#همدلی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حضور خانوداه عزیز #محسن_محمدی_کوچکسرائی از مازندارن بر مزار #جواد_حیدری در قزوین
حضور خانواده عزیز #جواد_بابایی از کشته شدگان آبان ۹۸ از شهر قدس بر مزار #ابوالفضل_آدینه_زاده در مشهد»
از اینستاگرام فاطمه حیدری
#همدلی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام عرفان خزایی به ایلام رفتند و بر سر مزار جاویدنام محسن قیصری حاضر شدند. پدر عرفان بر سر مزار هر یک از قهرمانان وطن که حاضر میشود، با آنها گفتگو میکند، گویا که پدر همه این جاویدنامان است. خانوادههای همدرد، همدیگر را بهتر درک میکنند، همه زخم خورده یک حکومت هستند...
مصطفی قیصری، برادر محسن، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«اینجا یک جهان عشق نهان است ؛
حضور پدر و مادر و بستگان گرامی جاوید نام #عرفان_خزایی و ادای احترام و تقدیم گل بر مزار محسن عزیزمان" که از تهران تا آرامگاه با قدمهای سبزشان دریایی از مهر و محبت به رگهای خستهمان جریان داد را ارج مینهیم،
ما دادخواهیم و هرگز از خون عزیزانمان نخواهیم گذشت.
۱۲/۰۱/۱۴۰۳
mostafa__ghaysari
#محسن_قیصری #دادخواهی #نوروز۱۴۰۳ #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی قیصری، برادر محسن، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«اینجا یک جهان عشق نهان است ؛
حضور پدر و مادر و بستگان گرامی جاوید نام #عرفان_خزایی و ادای احترام و تقدیم گل بر مزار محسن عزیزمان" که از تهران تا آرامگاه با قدمهای سبزشان دریایی از مهر و محبت به رگهای خستهمان جریان داد را ارج مینهیم،
ما دادخواهیم و هرگز از خون عزیزانمان نخواهیم گذشت.
۱۲/۰۱/۱۴۰۳
mostafa__ghaysari
#محسن_قیصری #دادخواهی #نوروز۱۴۰۳ #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حضور پدر و مادر جاویدنام حدیث نجفی بر سر مزار تعدادی از جانباختگان راه آزادی
محمد قبادلو، محسن شکاری، حمیدرضا روحی، یلدا آفافضلی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی
پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
حدیث نجفی (۱۵ دی ۱۳۷۸ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) یکی از معترضان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ایران بود که در مهرشهر کرج توسط نیروهای نظامی رژیم جمهوری اسلامی به قتل رسید و شبانه به خاک سپرده شد. خانوادهاش تحت فشار زیادی قرار گرفت. مرگ او بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشته و حدیث هم به نمادی از قدرتمندی زنان و اعتراضات مداوم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد.
دختری که برای خودش با دلخوشیهای کوچکش زندگی میکرد و دوست داشت یک زندگی نرمال، بیدغدغه، در آزادی و شادی را تجربه کند.
ویدیوهای زیادی از او در اپلیکیشنهای اینستاگرام و تیک تاک وجود دارد. جوانانی امروزی، پر انرژی و عاشق.
#حدیث_نجفی #محمد_قبادلو
#محسن_شکاری #حمیدرضا_روحی #یلدا_آقافضلی #سارینا_اسماعیل_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد قبادلو، محسن شکاری، حمیدرضا روحی، یلدا آفافضلی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی
پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
حدیث نجفی (۱۵ دی ۱۳۷۸ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) یکی از معترضان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ایران بود که در مهرشهر کرج توسط نیروهای نظامی رژیم جمهوری اسلامی به قتل رسید و شبانه به خاک سپرده شد. خانوادهاش تحت فشار زیادی قرار گرفت. مرگ او بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشته و حدیث هم به نمادی از قدرتمندی زنان و اعتراضات مداوم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد.
دختری که برای خودش با دلخوشیهای کوچکش زندگی میکرد و دوست داشت یک زندگی نرمال، بیدغدغه، در آزادی و شادی را تجربه کند.
ویدیوهای زیادی از او در اپلیکیشنهای اینستاگرام و تیک تاک وجود دارد. جوانانی امروزی، پر انرژی و عاشق.
#حدیث_نجفی #محمد_قبادلو
#محسن_شکاری #حمیدرضا_روحی #یلدا_آقافضلی #سارینا_اسماعیل_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محسن غیاثی، از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین است که در سال ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش انقلابی بازداشت و روانه زندان تهران بزرگ شده و اینک در زندان اوین محبوس است، او از جمله افرادی است که در آبان ۹۸ هم بازداشت شده بود.
به او چندین اتهام از جمله «معاونت در تخریب اموال دولتی»، «اخلال در نظم و آسایش عمومی»، «اهانت به رهبر جمهوری اسلامی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی/خارجی» نسبت دادهاند. او در یک پرونده در مجموع به هفت سال و سه ماه حبس محکوم شد که پنج سال و سه ماه از آن قابل اجرا است.
محسن غیاثی در تاریخ پنجم آذرماه سال ۱۳۹۸ در جریان اعتراضات سراسری، توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت شد. وی پس از چهار ماه، از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به ۲۰۹ زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
به گفته یک منبع مطلع، «محسن غیاثی در دوران بازجویی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. محسن را به حیاط زندان بردند، طناب داری آویزان کرده بودند و وانمود کردند که میخواهند او را به دار بیاویزند. (اعدام مصنوعی)
محسن هنگام اعدام مصنوعی به ماموران میگوید سریعتر تمامش کنید. به او گفتند وصیتنامه بنویس، او گفت وصیتی جز آرزوی نابودی شما ندارم.»
آقای غیاثی پس از دوره بازجویی سخت در سال ۱۳۹۸ به زندان تهران بزرگ فرستاده شده و در اسفند ماه با پابند الکترونیکی به بیرون از زندان فرستاده شد.
پس از شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱ محسن غیاثی را دوباره بازداشت میکنند، در حالی که او با پابند الکترونیکی بیرون از زندان بود.
در یک شعبه برای محسن دو پرونده تشکیل میدهند و بدون تجمیعکردن احکام، دو حکم جداگانه برایش صادر میکنند!
به گفته این منبع مطلع، «محسن غیاثی نیاز به ورود وکلای محترم حقوق بشری دارد تا با بررسی پروندهاش، اعتراض کنند که چرا باید در یک شعبه بابت یک بار بازداشت در دو پرونده جداگانه محاکمه شود و دو بار بدون تجمیع احکام برایش حکم صادر شود و چرا او که دو سال از حکم اشد خود (یعنی پنج سال و سه ماه) را گذرانده از حق مرخصی محروم است؟
چرا او مشمول عفو زندانیان در سال گذشته نشد؟
چرا اصلا او دوباره بازداشت شد؟ او که با پابند الکترونیکی بیرون بود و عملا نمیتوانست در اعتراضات شرکت کند!»
محسن غیاثی، اخیرا پس از اعتراض به بستهبودن آشپزخانه بند در ماه رمضان و پیگیری وضعیت جسمانی مهدی مسکیننواز پس از خودسوزی، به انفرادی و قرنطینه منتقل شده و اینک در بند ۸ زندان اوین محبوس است.
محسن غیاثی، فرزند ولی اله، ۴۳ ساله، متاهل، دارای یک فرزند و اهل شهرستان شهریار است.
#محسن_غیاثی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به او چندین اتهام از جمله «معاونت در تخریب اموال دولتی»، «اخلال در نظم و آسایش عمومی»، «اهانت به رهبر جمهوری اسلامی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی/خارجی» نسبت دادهاند. او در یک پرونده در مجموع به هفت سال و سه ماه حبس محکوم شد که پنج سال و سه ماه از آن قابل اجرا است.
محسن غیاثی در تاریخ پنجم آذرماه سال ۱۳۹۸ در جریان اعتراضات سراسری، توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت شد. وی پس از چهار ماه، از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به ۲۰۹ زندان اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
به گفته یک منبع مطلع، «محسن غیاثی در دوران بازجویی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. محسن را به حیاط زندان بردند، طناب داری آویزان کرده بودند و وانمود کردند که میخواهند او را به دار بیاویزند. (اعدام مصنوعی)
محسن هنگام اعدام مصنوعی به ماموران میگوید سریعتر تمامش کنید. به او گفتند وصیتنامه بنویس، او گفت وصیتی جز آرزوی نابودی شما ندارم.»
آقای غیاثی پس از دوره بازجویی سخت در سال ۱۳۹۸ به زندان تهران بزرگ فرستاده شده و در اسفند ماه با پابند الکترونیکی به بیرون از زندان فرستاده شد.
پس از شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱ محسن غیاثی را دوباره بازداشت میکنند، در حالی که او با پابند الکترونیکی بیرون از زندان بود.
در یک شعبه برای محسن دو پرونده تشکیل میدهند و بدون تجمیعکردن احکام، دو حکم جداگانه برایش صادر میکنند!
به گفته این منبع مطلع، «محسن غیاثی نیاز به ورود وکلای محترم حقوق بشری دارد تا با بررسی پروندهاش، اعتراض کنند که چرا باید در یک شعبه بابت یک بار بازداشت در دو پرونده جداگانه محاکمه شود و دو بار بدون تجمیع احکام برایش حکم صادر شود و چرا او که دو سال از حکم اشد خود (یعنی پنج سال و سه ماه) را گذرانده از حق مرخصی محروم است؟
چرا او مشمول عفو زندانیان در سال گذشته نشد؟
چرا اصلا او دوباره بازداشت شد؟ او که با پابند الکترونیکی بیرون بود و عملا نمیتوانست در اعتراضات شرکت کند!»
محسن غیاثی، اخیرا پس از اعتراض به بستهبودن آشپزخانه بند در ماه رمضان و پیگیری وضعیت جسمانی مهدی مسکیننواز پس از خودسوزی، به انفرادی و قرنطینه منتقل شده و اینک در بند ۸ زندان اوین محبوس است.
محسن غیاثی، فرزند ولی اله، ۴۳ ساله، متاهل، دارای یک فرزند و اهل شهرستان شهریار است.
#محسن_غیاثی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
محسن غیاثی، از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین است که در سال ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش انقلابی بازداشت و روانه زندان تهران بزرگ شده و اینک
محسن غیاثی، از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین است که در سال ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش انقلابی بازداشت و روانه زندان تهران بزرگ شده و اینک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاربر آزادماهی، به مناسبت زادروز علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، شعری سروده و این اثر را هم تولید کرده است.
او این زادروز را نحس و خامنهای را با صفاتی چون «زالوی خونخوار، ضحاک زمان و اهریمن ایران زمین» خطاب کرده است.
هشتاد و پنج سال زعمر بی بَرِش گذشت
زان شهوتی که شد سبب آن کنش گذشت
....
بعداز کش و مَکش که بر سر آن زوج چیره شد
هشتاد و پنج سال پر از کشمکش گذشت
آن طفل شد معظَم و حمامِ موطنش
گفتا زشرحِ آنچه به خُردی بهِش گذشت
آن تن تنیده شد و به شیطان سپرد روح
هشتاد و پنج سال به جنگ و تنش گذشت
هشتاد و پنج سال به خون ارتزاق کرد
زالو صفت که زندگیش با گَزِش گذشت
یا رب روا مدار که گوییم سال بعد
زین عمرِ پُر مقاتله هشتاد و شش گذشت!»
شعر کامل را در صفحه آزادماهی بخوانید:
@azadmahii
#مهسا_امینی #مجید_رضا_رهنورد #نیکا_شاکرمی #آرمیتا_گراوند
#کیان_پیرفلک #سارینا_اسماعیل_زاده #مهرشاد_شهیدی
#محمد_جواد_زاهدی #یلدا_آقافضلی
#مهسا_موگویی #ابوالفضل_مهدی_پور
#امید_مویدی_زارع #سیاوش_محمودی
#ابوالفضل_آدینه_زاده #حمید_رضا_روحی
#بهار_خورشیدی #ماهک_هاشمی
#اسرا_پناهی #سارینا_ساعدی #حدیث_نجفی
#آیلار_حقی #مهدی_حضرتی #دنیا_فرهادی
#آرنیکا_قائم_مقامی #صدف_موحدی #خدانور_لجه_ای #محسن_شکاری #مهدی_کرمی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او این زادروز را نحس و خامنهای را با صفاتی چون «زالوی خونخوار، ضحاک زمان و اهریمن ایران زمین» خطاب کرده است.
هشتاد و پنج سال زعمر بی بَرِش گذشت
زان شهوتی که شد سبب آن کنش گذشت
....
بعداز کش و مَکش که بر سر آن زوج چیره شد
هشتاد و پنج سال پر از کشمکش گذشت
آن طفل شد معظَم و حمامِ موطنش
گفتا زشرحِ آنچه به خُردی بهِش گذشت
آن تن تنیده شد و به شیطان سپرد روح
هشتاد و پنج سال به جنگ و تنش گذشت
هشتاد و پنج سال به خون ارتزاق کرد
زالو صفت که زندگیش با گَزِش گذشت
یا رب روا مدار که گوییم سال بعد
زین عمرِ پُر مقاتله هشتاد و شش گذشت!»
شعر کامل را در صفحه آزادماهی بخوانید:
@azadmahii
#مهسا_امینی #مجید_رضا_رهنورد #نیکا_شاکرمی #آرمیتا_گراوند
#کیان_پیرفلک #سارینا_اسماعیل_زاده #مهرشاد_شهیدی
#محمد_جواد_زاهدی #یلدا_آقافضلی
#مهسا_موگویی #ابوالفضل_مهدی_پور
#امید_مویدی_زارع #سیاوش_محمودی
#ابوالفضل_آدینه_زاده #حمید_رضا_روحی
#بهار_خورشیدی #ماهک_هاشمی
#اسرا_پناهی #سارینا_ساعدی #حدیث_نجفی
#آیلار_حقی #مهدی_حضرتی #دنیا_فرهادی
#آرنیکا_قائم_مقامی #صدف_موحدی #خدانور_لجه_ای #محسن_شکاری #مهدی_کرمی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه حیدری، خواهر جاویدنام جواد حیدری، تصاویری از ملاقات خانوادههای تعدادی از جانباختگان راه آزادی بر سر مزار برادرش را منتشر کرد و نوشت:
«ما ماندهایم تا پرچمهایی را که عزیزانمان برافراشتهاند، استوار و برافراشته به دوش بکشیم. اگر چه با درد اگر چه با غم...
برادرم جواد مهمانان شریفی از جنس شجاعت و شرافت داشت. خانواده محترم #عرفان_خزایی، #یلدا_آقافضلی، #شهریار_محمدی، #سپهر_اعظمی و #محسن_شکاری قدمرنجه کردند و به دیدار فرزند خود جواد آمدند.»
@heydari_fatemeh
@yazdan_khazaeiii
@khazaei_ehsan66
@hasti_khazaei78
@mehrdadaghafazli1358
@shahryar_mohammadi1373
@minasoltani967
@fatemeh_azami68
- خانوادههای که پرچم دادخواهی را برافراشته نگاه داشتهاند و استقامت و اتحاد و همبستگی آنها نویدبخش پیروزی و روزهای روشن است.
#داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما ماندهایم تا پرچمهایی را که عزیزانمان برافراشتهاند، استوار و برافراشته به دوش بکشیم. اگر چه با درد اگر چه با غم...
برادرم جواد مهمانان شریفی از جنس شجاعت و شرافت داشت. خانواده محترم #عرفان_خزایی، #یلدا_آقافضلی، #شهریار_محمدی، #سپهر_اعظمی و #محسن_شکاری قدمرنجه کردند و به دیدار فرزند خود جواد آمدند.»
@heydari_fatemeh
@yazdan_khazaeiii
@khazaei_ehsan66
@hasti_khazaei78
@mehrdadaghafazli1358
@shahryar_mohammadi1373
@minasoltani967
@fatemeh_azami68
- خانوادههای که پرچم دادخواهی را برافراشته نگاه داشتهاند و استقامت و اتحاد و همبستگی آنها نویدبخش پیروزی و روزهای روشن است.
#داذخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«لحظههایی تو زندگی هست که دقیقا حس اون نهنگ ۵۲ هرتزی رو داری که هیچکس صداشو نمیشنید؛
مثل
#محسن_شکاری
#نویدافکاری
#مجیدرضا_رهنورد
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#صالح_میر_هاشمی
#سعید_یعقوبی
#مجید_کاظمی
#محمد_قبادلو
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#وفا_آذربار
#میلاد_زهروند
تنهاترین نهنگ ابی
شما ها بودید ...
فرکانس فریاد شما فراتر از توانایی شنوایی ما بود
در واپسین لحظات تلخ قبل از اذان صبح
داخل سوئیت چه برشما گذشت؟
همانجایی که اخر دنیاست.
زمان یخ زده بود یا به سرعت میگذشت؟
صدای تپشهای قلبتون بلند از هروقت دیگه ای شنیدید؟
مطمئنم قبل از اینکه به سکوی اعدام برسید و طناب دار بر گردنتون بیفتد ،سنگینی و زمختی آن را حس کرده بودید.به دم دمای صبح به زندان بان به مجری های ظالم قانون که به اسم ماموریم و معذور هر گناهی از خودشون مبرا میکنن نگاه کردید؟
چطور نگاه شمارو از خاطرشان پاک میکنن؟
اصلا مگر قاضی جلاد شهر وجدانی هم دارد؟
از چی باید نوشت؟
از دست و پای یخ کردتون قبل و بعد از اعدام؟
هوای گرگ و میش و طناب داری که پیش چشمتون
خبر از اخرین نفس کشیدن ها و حیاتتون میداد؟
در اخرین لحظات به چی فکر میکردید؟
چقدر مارو صدا زدید ؟چقدر چشم و امیدتون ماها بودیم؟
به پشت دیوارها فکر کردید؟
اینکه کسی فقط بخاطر شما ایستاده باشد؟
چطوری با اون همه احساس کنار اومدید؟بهتر بگم چطوری جنگیدید؟؟
جنازه رقصانتون کی از طناب پایین اورد؟
ایستاده مردن ، مکتبتون بود یا جبر زندگی ؟
روی سنگ سرد غسالخانه چطوری آرمیده بودید؟
کفن چطوری شد اخرین لباستون؟
از همه اینا که گذر کنیم
خاک،خاک چطوری تونست شمارو بی گناه پذیرا باشه؟
آخ که از خون جوانان وطن
هیچی نمانده...
نمیشناختیمتون ولی قشنگ ترین آدم هایی بودید که دیده بودیم.
سخن گفتید ،فریاد زدید و زیستید
انهم در دنیایی که توسط ماها قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نبود.
من به بطالت سرنوشتی که داستانش با رفتن شما ها خاتمه یافت فکر میکنم؛ هر روز، هر شب و هر ثانیه....»
از صفحه ابراهیم اسحاقی
دوست امین بذرگر
ebrahim.eshaghi74
#رضا_رسایی #مجاهد_کورکور #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مثل
#محسن_شکاری
#نویدافکاری
#مجیدرضا_رهنورد
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#صالح_میر_هاشمی
#سعید_یعقوبی
#مجید_کاظمی
#محمد_قبادلو
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#وفا_آذربار
#میلاد_زهروند
تنهاترین نهنگ ابی
شما ها بودید ...
فرکانس فریاد شما فراتر از توانایی شنوایی ما بود
در واپسین لحظات تلخ قبل از اذان صبح
داخل سوئیت چه برشما گذشت؟
همانجایی که اخر دنیاست.
زمان یخ زده بود یا به سرعت میگذشت؟
صدای تپشهای قلبتون بلند از هروقت دیگه ای شنیدید؟
مطمئنم قبل از اینکه به سکوی اعدام برسید و طناب دار بر گردنتون بیفتد ،سنگینی و زمختی آن را حس کرده بودید.به دم دمای صبح به زندان بان به مجری های ظالم قانون که به اسم ماموریم و معذور هر گناهی از خودشون مبرا میکنن نگاه کردید؟
چطور نگاه شمارو از خاطرشان پاک میکنن؟
اصلا مگر قاضی جلاد شهر وجدانی هم دارد؟
از چی باید نوشت؟
از دست و پای یخ کردتون قبل و بعد از اعدام؟
هوای گرگ و میش و طناب داری که پیش چشمتون
خبر از اخرین نفس کشیدن ها و حیاتتون میداد؟
در اخرین لحظات به چی فکر میکردید؟
چقدر مارو صدا زدید ؟چقدر چشم و امیدتون ماها بودیم؟
به پشت دیوارها فکر کردید؟
اینکه کسی فقط بخاطر شما ایستاده باشد؟
چطوری با اون همه احساس کنار اومدید؟بهتر بگم چطوری جنگیدید؟؟
جنازه رقصانتون کی از طناب پایین اورد؟
ایستاده مردن ، مکتبتون بود یا جبر زندگی ؟
روی سنگ سرد غسالخانه چطوری آرمیده بودید؟
کفن چطوری شد اخرین لباستون؟
از همه اینا که گذر کنیم
خاک،خاک چطوری تونست شمارو بی گناه پذیرا باشه؟
آخ که از خون جوانان وطن
هیچی نمانده...
نمیشناختیمتون ولی قشنگ ترین آدم هایی بودید که دیده بودیم.
سخن گفتید ،فریاد زدید و زیستید
انهم در دنیایی که توسط ماها قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نبود.
من به بطالت سرنوشتی که داستانش با رفتن شما ها خاتمه یافت فکر میکنم؛ هر روز، هر شب و هر ثانیه....»
از صفحه ابراهیم اسحاقی
دوست امین بذرگر
ebrahim.eshaghi74
#رضا_رسایی #مجاهد_کورکور #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رسانههای داخلی ایران در خبری کوتاه نوشتند که حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد
به نوشته این رسانهها، «درخواست عفو بابک زنجانی از سوی دادگستری استان تهران مطرح و با تائید رییس قوه قضاییه و موافقت رهبر انقلاب حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد.»
بابک زنجانی حدود ۱۱ سال قبل بازداشت شد، رسیدگی به پروندهاش چندین سال طول کشید. پرونده او در زمان خودش از بزرگترین فسادهای اقتصادی در رژیم جمهوری اسلامی بود. چند سال بعد از بازداشت، گفتند حکم او اعدام است، او اما اعدام نشد، بلکه در زندان هم از امکانات فراوانی بهرهمند بود. برخی زندانیان میگفتند زنجانی و سایر متهمان اقتصادی از مرخصیهای زیادی بهرهمند بودند. حالا هم خبر رسید که حکم او نقص شده و به ۲۰ سال حبس تبدیل شده است.
اما محسن شکاری، جوان معترض، سریع دادگاهش برگزار شد، حکم صادر شد و مهلت ندادند و سریع حکم اجرا شد!!
سیستم قضایی جمهوری اسلامی فاقد اعتبار است و نهاد قضایی فروپاشیده است. این سیستم به زندانیان سیاسی احکامی بسیار سنگین بابت ابراز عقیده و نظر میدهد، آنها را شکنجه کرده و از بسیاری حقوق اولیه محروم میکند.
ولی امثال بابک زنجانیها که لقب «بسیجی اقتصادی نظام» را هم دارند، با وجود فسادی که ضربه سنگینی به اقتصاد کشور زده، حکم زندان میگیرند و البته بعد از مدتی یا آزاد میشوند و یا از مرخصیهای مکرر بهرهمند میگردند.
#بابک_زنجانی #محسن_شکاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نوشته این رسانهها، «درخواست عفو بابک زنجانی از سوی دادگستری استان تهران مطرح و با تائید رییس قوه قضاییه و موافقت رهبر انقلاب حکم اعدام بابک زنجانی نقض و تبدیل به ۲۰ سال حبس شد.»
بابک زنجانی حدود ۱۱ سال قبل بازداشت شد، رسیدگی به پروندهاش چندین سال طول کشید. پرونده او در زمان خودش از بزرگترین فسادهای اقتصادی در رژیم جمهوری اسلامی بود. چند سال بعد از بازداشت، گفتند حکم او اعدام است، او اما اعدام نشد، بلکه در زندان هم از امکانات فراوانی بهرهمند بود. برخی زندانیان میگفتند زنجانی و سایر متهمان اقتصادی از مرخصیهای زیادی بهرهمند بودند. حالا هم خبر رسید که حکم او نقص شده و به ۲۰ سال حبس تبدیل شده است.
اما محسن شکاری، جوان معترض، سریع دادگاهش برگزار شد، حکم صادر شد و مهلت ندادند و سریع حکم اجرا شد!!
سیستم قضایی جمهوری اسلامی فاقد اعتبار است و نهاد قضایی فروپاشیده است. این سیستم به زندانیان سیاسی احکامی بسیار سنگین بابت ابراز عقیده و نظر میدهد، آنها را شکنجه کرده و از بسیاری حقوق اولیه محروم میکند.
ولی امثال بابک زنجانیها که لقب «بسیجی اقتصادی نظام» را هم دارند، با وجود فسادی که ضربه سنگینی به اقتصاد کشور زده، حکم زندان میگیرند و البته بعد از مدتی یا آزاد میشوند و یا از مرخصیهای مکرر بهرهمند میگردند.
#بابک_زنجانی #محسن_شکاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز ۱۷ اردیبهشت، زادروز جاویدنام محسن محمدی کوچکسرایی بود.
او مهندس برق بود و پدر دو کودک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله.
محسن محمدی متولد ۱۳۶۴ و اهل قائمشهر در استان مازندران بود. او به خاطر علاقهاش به طبیعت و محیط زیست به «پسر طبیعت» معروف شد.
پیراهن آغشته به خوناش، تنها یادگاریای است که برای خانوادهاش باقی مانده است. آن شب رفته بود تا به کشته شدن مهسا امینی[ها] اعتراض کند، اما گلولهای سینهاش را نشانه گرفت و کشته شد.
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، روز چهارشنبه ۳۰ شهریور در قائمشهر، کشته شد.
همان شب پیکر محسن محمدی را از بیمارستان ولیعصر به پزشکی قانونی ساری منتقل میکنند. به خانواده او گفته شد یک هفته بعد جنازه را تحویل میدهند، اما آنها با پیگیری مداوم و تجمع بیش از ۷۰۰ نفری مقابل منزل پدر محسن محمدی موفق میشوند پیکر این جان باخته را تحویل بگیرند.
ماموران پیکرش را تنها به این شرط تحویل خانواده دادند که مرگ او را کار معترضان اعلام کنند. اما خانواده از این کار امتناع کردند و پدرش بارها در صفحه اینستاگرامش علیه دیکتاتوری که خون فرزندش را به زمین ریخت، نوشت.
#محسن_محمدی_کوچکسرایی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او مهندس برق بود و پدر دو کودک به نامهای حامی ۱۱ ساله و لیام ۵ ساله.
محسن محمدی متولد ۱۳۶۴ و اهل قائمشهر در استان مازندران بود. او به خاطر علاقهاش به طبیعت و محیط زیست به «پسر طبیعت» معروف شد.
پیراهن آغشته به خوناش، تنها یادگاریای است که برای خانوادهاش باقی مانده است. آن شب رفته بود تا به کشته شدن مهسا امینی[ها] اعتراض کند، اما گلولهای سینهاش را نشانه گرفت و کشته شد.
محسن (شعبان) محمدی کوچکسرایی، روز چهارشنبه ۳۰ شهریور در قائمشهر، کشته شد.
همان شب پیکر محسن محمدی را از بیمارستان ولیعصر به پزشکی قانونی ساری منتقل میکنند. به خانواده او گفته شد یک هفته بعد جنازه را تحویل میدهند، اما آنها با پیگیری مداوم و تجمع بیش از ۷۰۰ نفری مقابل منزل پدر محسن محمدی موفق میشوند پیکر این جان باخته را تحویل بگیرند.
ماموران پیکرش را تنها به این شرط تحویل خانواده دادند که مرگ او را کار معترضان اعلام کنند. اما خانواده از این کار امتناع کردند و پدرش بارها در صفحه اینستاگرامش علیه دیکتاتوری که خون فرزندش را به زمین ریخت، نوشت.
#محسن_محمدی_کوچکسرایی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سوم خرداد ۱۳۶۱، خرمشهر از چنگال صدامحسین آزاد شد. سالها بعد دانشآموزی خرمشهری که برای گذران زندگی کارگری میکرد به دست جمهوریاسلامی کشته شد چرا که اعتراضی مسالمتآمیز داشت.
#سوم_خرداد
#خرمشهر #محسن_محمدپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#سوم_خرداد
#خرمشهر #محسن_محمدپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«روزگار به کامت نشد، بی شک به نامت خواهد شد.
داغت همچون آتشفشانی در وجودمان میجوشد و هیچ گاه سرد نمیشود.»
از صفحه معصومه احمدی، مادر محمد قبادلو
#محمد_قبادلو
#محسن_شکاری
#آرمیتا_گراوند
#حمیدرضا_روحی
#یلدا_آقافضلی✌️
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
داغت همچون آتشفشانی در وجودمان میجوشد و هیچ گاه سرد نمیشود.»
از صفحه معصومه احمدی، مادر محمد قبادلو
#محمد_قبادلو
#محسن_شکاری
#آرمیتا_گراوند
#حمیدرضا_روحی
#یلدا_آقافضلی✌️
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام عرفان خزابی، سی و دومین زادروزش را با حضور جمعی از خانوادههای دادخواه در منزل و سر مزارش گرامی داشتند.
هستی خزایی ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«تو نبودی عرفان .....
در بزم غمگین زادروزت
آشفته حالی مارا
ندیدی.....
تو نبودی عرفان
درمیهمانی زمینی شدنت
عزای آسمانی بودنت را گرم گرفتیم😭🥹🥹
سپاس از همه خانواده عزیز که لطف کردند امروز مارو تنها نزاشتند ونام ویاد عرفان و تمام جاویدنامان را گرامی داشتیم ...»
#عرفان_خزایی
#یلدا_آقافضلی
#میلاد_سعیدیان_جو
#جواد_حیدری
#محسن_شکاری
#سپهر_اعظمی
#امیرمهدی_فرخی_پور
#شهریار_محمدی
#محمدرضا_اسکندری
#فرهاد_مجدم
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هستی خزایی ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«تو نبودی عرفان .....
در بزم غمگین زادروزت
آشفته حالی مارا
ندیدی.....
تو نبودی عرفان
درمیهمانی زمینی شدنت
عزای آسمانی بودنت را گرم گرفتیم😭🥹🥹
سپاس از همه خانواده عزیز که لطف کردند امروز مارو تنها نزاشتند ونام ویاد عرفان و تمام جاویدنامان را گرامی داشتیم ...»
#عرفان_خزایی
#یلدا_آقافضلی
#میلاد_سعیدیان_جو
#جواد_حیدری
#محسن_شکاری
#سپهر_اعظمی
#امیرمهدی_فرخی_پور
#شهریار_محمدی
#محمدرضا_اسکندری
#فرهاد_مجدم
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز زادروز جاویدنام محسن نیازی بود، پدر و مادر و سایر اقوام در شهرستان دهگلان، بر سر مزارش حاضر شدند و تولد فرزند عزیزشان را با غم فراقش گذراندند. فرزندی که جوان بود و آرزوهای بسیار در سر داشت.
محسن نیازی ٢۵ سالە فرزند حبیبالله و مرضیه، روز یکشنبه بیست و نهم آبانماه، در جریان خیزش انقلابی در دهگلان بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر جان باخت.
محسن نیازی بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر از ناحیه کمر به شدت زخمی و بر اثر شدت جراحات واردە در بیمارستان کوثر سنندج جان خود را از دست داد.
#محسن_نیازی #دهگلان #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محسن نیازی ٢۵ سالە فرزند حبیبالله و مرضیه، روز یکشنبه بیست و نهم آبانماه، در جریان خیزش انقلابی در دهگلان بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر جان باخت.
محسن نیازی بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر از ناحیه کمر به شدت زخمی و بر اثر شدت جراحات واردە در بیمارستان کوثر سنندج جان خود را از دست داد.
#محسن_نیازی #دهگلان #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام فرزین معروفی، مادر جاویدنام امیر رضا همتآزاد و پدر و مادر جاویدنام متین نادرخانی، امروز ۸ تیر ماه ۱۴۰۳ در صندق رای فرزندانشان و به جانباختگان راه آزادی رای دادند
#امیررضا_همت_آزاد #متین_نادرخانی #فرزین_معروفی #ابوالفضل_امیرعطایی #محسن_شکاری #یلدا_آقافضلی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#امیررضا_همت_آزاد #متین_نادرخانی #فرزین_معروفی #ابوالفضل_امیرعطایی #محسن_شکاری #یلدا_آقافضلی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech