☀️❄️ اینک شب یلدا
اینک باید به شب #یلدا و آغاز زمستان نگریست. روز نخست زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید در روزگاران باستان روز ارجمندی بود. از این روز که کوتاهترین روز سال است هر چه به پیش یا پس برویم، روزها پیوسته بلندتر میشوند.
از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چلهی تابستان به بیشترین نیروی خود رسیده و پس از آن هر روز زمان دیدارش کوتاه و کوتاهتر میشود. خورشید در پاییز نیرویش فروکش میکند تا به پایان راه خود برسد. پس از شب یلدا باری دیگر زندگی و جوانی از سر میگیرد و هر روز نیرومندتر میشود.
در دیدگاه مردمان باستان که همهی پدیدههای جهان را دارای جان میانگاشت و به مرگ سددرسد باور نداشت، خورشید نیز جان داشت و هر سال کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری را از نو میپیمود. همچنین به یاری جادوی آدمیان بار دیگر زاده و جوان میشد، هرچند که شاید فرو نمیمرد.
پس اگر نخستین روز زمستان پس از شب یلدا را زایشی دیگر و اگر نه زایش، که توان دوباره و جوانی دیگری برای خورشید بدانیم، پس سال کهن، خورشید کهن و هر چیز کهنی با آغاز زمستان بهسر میرسد و سال و خورشید و جهانی نو آغاز میشود.
✍ جستاری چند در فرهنگ ایران #مهرداد_بهار
بازنویسی شده به پارسی
#دیگان
☀️❄️ @AdabSar
اینک باید به شب #یلدا و آغاز زمستان نگریست. روز نخست زمستان در دیدگاه پرستندگان خورشید در روزگاران باستان روز ارجمندی بود. از این روز که کوتاهترین روز سال است هر چه به پیش یا پس برویم، روزها پیوسته بلندتر میشوند.
از سوی دیگر خورشید با رسیدن به چلهی تابستان به بیشترین نیروی خود رسیده و پس از آن هر روز زمان دیدارش کوتاه و کوتاهتر میشود. خورشید در پاییز نیرویش فروکش میکند تا به پایان راه خود برسد. پس از شب یلدا باری دیگر زندگی و جوانی از سر میگیرد و هر روز نیرومندتر میشود.
در دیدگاه مردمان باستان که همهی پدیدههای جهان را دارای جان میانگاشت و به مرگ سددرسد باور نداشت، خورشید نیز جان داشت و هر سال کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری را از نو میپیمود. همچنین به یاری جادوی آدمیان بار دیگر زاده و جوان میشد، هرچند که شاید فرو نمیمرد.
پس اگر نخستین روز زمستان پس از شب یلدا را زایشی دیگر و اگر نه زایش، که توان دوباره و جوانی دیگری برای خورشید بدانیم، پس سال کهن، خورشید کهن و هر چیز کهنی با آغاز زمستان بهسر میرسد و سال و خورشید و جهانی نو آغاز میشود.
✍ جستاری چند در فرهنگ ایران #مهرداد_بهار
بازنویسی شده به پارسی
#دیگان
☀️❄️ @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻بعلاوه = (+)، با، افزون بر آن، افزون بر، فزون، به همراه، همراه با
🔻بهاضافه = با، به همراه، همراه با، افزون بر
✍نمونه:
🔺۲ بعلاوه ۲ میشود ۴ =
۲ با ۲ میشود ۴
🔺۵ بهاضافه ۶ مساوی با ۱۱ است =
۵ با ۶ برابر با ۱۱ است
🔺این اعداد را با هم جمع کنید =
این شمارَکان را به هم بیفزایید
🔺۳ و ۵ را با هم جمع ببندید =
۳ و ۵ را با هم گِرد آورید
۳ و ۵ را به هم بیافزایید
🔺مجموع این دو عدد چند میشود؟ =
گردآمدهی این دو شمارک چند میشود؟
گِردایِش این دو شمارک چند میشود؟
این دو شمارک روی هم چند میشود؟
🔺اگر ۳ سیب و ۲ پرتقال داشته باشیم، مجموعا چند عدد میوه داریم؟ =
اگر ۳ سیب و ۲ پرتغال داشته باشیم، روی هم چند دانه میوه داریم؟
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#بعلاوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻بعلاوه = (+)، با، افزون بر آن، افزون بر، فزون، به همراه، همراه با
🔻بهاضافه = با، به همراه، همراه با، افزون بر
✍نمونه:
🔺۲ بعلاوه ۲ میشود ۴ =
۲ با ۲ میشود ۴
🔺۵ بهاضافه ۶ مساوی با ۱۱ است =
۵ با ۶ برابر با ۱۱ است
🔺این اعداد را با هم جمع کنید =
این شمارَکان را به هم بیفزایید
🔺۳ و ۵ را با هم جمع ببندید =
۳ و ۵ را با هم گِرد آورید
۳ و ۵ را به هم بیافزایید
🔺مجموع این دو عدد چند میشود؟ =
گردآمدهی این دو شمارک چند میشود؟
گِردایِش این دو شمارک چند میشود؟
این دو شمارک روی هم چند میشود؟
🔺اگر ۳ سیب و ۲ پرتقال داشته باشیم، مجموعا چند عدد میوه داریم؟ =
اگر ۳ سیب و ۲ پرتغال داشته باشیم، روی هم چند دانه میوه داریم؟
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#بعلاوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
نِهانی بسازیم بهتر بوَد
خِرَدداشتن کارِ مِهتر بوَد
ز بهرِ من از هر سو آهو* مخواه
میان دو صفبَرکَشیده سپاه
کنون لشکر و دژ به فرمان تُست
نباید گهِ آشتی جنگ جُست
دژ و گنج و دژبان سراسر توراست
چونآیی بر آنساز دل کت هواست
#فردوسی
———————
*آهو= بدی، کمبود، زشتی، لغزش
و برای این هفته:
همیخواهم از کَردْگارِ جهان
شناسندهی آشکار و نهان
که باشد ز هر بَد نگهدارتان
همهْ نیکنامی بوَد یارتان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
نِهانی بسازیم بهتر بوَد
خِرَدداشتن کارِ مِهتر بوَد
ز بهرِ من از هر سو آهو* مخواه
میان دو صفبَرکَشیده سپاه
کنون لشکر و دژ به فرمان تُست
نباید گهِ آشتی جنگ جُست
دژ و گنج و دژبان سراسر توراست
چونآیی بر آنساز دل کت هواست
#فردوسی
———————
*آهو= بدی، کمبود، زشتی، لغزش
و برای این هفته:
همیخواهم از کَردْگارِ جهان
شناسندهی آشکار و نهان
که باشد ز هر بَد نگهدارتان
همهْ نیکنامی بوَد یارتان
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
☀️🇮🇷
درشکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر میروم پاک کنید راه من
مولوی
این روزها زبان گفتار چنان درهم آمیخته است که جو را از گندم نمیشناسید. باری گاهگاه که هم دَم میشوم با مردم در کوچه و خیابان، برخیها چنان به من مینگرند انگار که ناشناسی یا که بیگانهای را دیدهاند.
میگویم: چندم ماه است؟
میگوید: هنوز ماه برنیامده است.
برایش زبان میگشایم که ما همواره گفتهایم فروردینماه، اردیبهشتماه و… ولی شنونده بُرج عربی را مانند همه به نادرست ماه میگوید.
در اینجا با مردمی روبرو هستیم که اگر بجای تخته سیاه که واژهای ساختهی فرهنگستان پیشین زبان پارسی است، بگوییم black board آن را نمیپذیرند! شاید هم با سرزنش بگویند خوب چرا نمیگویی تختهسیاه! وانگهی هنگام گفتوگو با همان مردم، اگر بهجای White board بگوییم تختهسفید، باخنده و نکوهش میپرسند چرا تختهسفید؟ بگو وایت بُرد!
پس باید بدانیم واژههای نوساخته شاید در آغاز ناآشنا و گاهی گنگ باشند، وانگهی پس از کاربرد بسیار بر سر زبانها خواهند افتاد. امروزه کسی دیگر با واژههای یارانه، رایانه، نرمافزار، سختافزار، میانافزار، بدافزار، رزمایش، شهرآورد، هواپیما، خلبان، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشسرا، دانشجو، دانشپژوه، دادگاه، دادسرا، دادخواست، واخواست، دادورز، بازپرس، شهرداری، آتشنشانی و… دشمنی ندارد. باری اگر برابر انگلیسی آنها نیز به کار برده شود در هازمان (جامعه) پارسیزبان دیگر پذیرفتنی نخواهد بود. پس خویشکاری (وظیفه) نویسندگان و سخنوران این است که در بهکارگیری این واژههای نوساخته کوشا باشند تا کمکم جای خود را در زبان نوشتار و گفتار باز کنند.
به امید پویایی زبان پارسی
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
@AdabSar
〰〰〰〰
درشکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر میروم پاک کنید راه من
مولوی
این روزها زبان گفتار چنان درهم آمیخته است که جو را از گندم نمیشناسید. باری گاهگاه که هم دَم میشوم با مردم در کوچه و خیابان، برخیها چنان به من مینگرند انگار که ناشناسی یا که بیگانهای را دیدهاند.
میگویم: چندم ماه است؟
میگوید: هنوز ماه برنیامده است.
برایش زبان میگشایم که ما همواره گفتهایم فروردینماه، اردیبهشتماه و… ولی شنونده بُرج عربی را مانند همه به نادرست ماه میگوید.
در اینجا با مردمی روبرو هستیم که اگر بجای تخته سیاه که واژهای ساختهی فرهنگستان پیشین زبان پارسی است، بگوییم black board آن را نمیپذیرند! شاید هم با سرزنش بگویند خوب چرا نمیگویی تختهسیاه! وانگهی هنگام گفتوگو با همان مردم، اگر بهجای White board بگوییم تختهسفید، باخنده و نکوهش میپرسند چرا تختهسفید؟ بگو وایت بُرد!
پس باید بدانیم واژههای نوساخته شاید در آغاز ناآشنا و گاهی گنگ باشند، وانگهی پس از کاربرد بسیار بر سر زبانها خواهند افتاد. امروزه کسی دیگر با واژههای یارانه، رایانه، نرمافزار، سختافزار، میانافزار، بدافزار، رزمایش، شهرآورد، هواپیما، خلبان، فرودگاه، دانشگاه، دانشکده، دانشسرا، دانشجو، دانشپژوه، دادگاه، دادسرا، دادخواست، واخواست، دادورز، بازپرس، شهرداری، آتشنشانی و… دشمنی ندارد. باری اگر برابر انگلیسی آنها نیز به کار برده شود در هازمان (جامعه) پارسیزبان دیگر پذیرفتنی نخواهد بود. پس خویشکاری (وظیفه) نویسندگان و سخنوران این است که در بهکارگیری این واژههای نوساخته کوشا باشند تا کمکم جای خود را در زبان نوشتار و گفتار باز کنند.
به امید پویایی زبان پارسی
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
@AdabSar
〰〰〰〰
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منها = (–)، از، از آن، کاسته
🔻تفریق = کاهش، کاستن، کمکردن، پراکندن، پراکنش، جداکردن
🔻مفروق = کاسته، پراکنیده، جداسته
🔻مفروق منه = کاهشیاب
🔻حاصلتفریق = کماَندوزه
✍نمونه:
🔺۴ منهای ۲ میشود ۲ =
۲ از ۴ میشود ۲
۲ کاسته از ۴ میشود ۲
🔺۲ را از ۴ تفریق کنید =
۲ را از ۴ بکاهید
۲ را از ۴ کم کنید
🔺حاصلتفریق ۲ از ۴ را بنویسید =
کماندوزهی ۲ از ۴ را بنویسید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تفریق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻منها = (–)، از، از آن، کاسته
🔻تفریق = کاهش، کاستن، کمکردن، پراکندن، پراکنش، جداکردن
🔻مفروق = کاسته، پراکنیده، جداسته
🔻مفروق منه = کاهشیاب
🔻حاصلتفریق = کماَندوزه
✍نمونه:
🔺۴ منهای ۲ میشود ۲ =
۲ از ۴ میشود ۲
۲ کاسته از ۴ میشود ۲
🔺۲ را از ۴ تفریق کنید =
۲ را از ۴ بکاهید
۲ را از ۴ کم کنید
🔺حاصلتفریق ۲ از ۴ را بنویسید =
کماندوزهی ۲ از ۴ را بنویسید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تفریق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
به هر کارْدَر پیشه کُن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی
به گیتی به از راستی پیشه نیست
به از راستی هیچ اندیشه نیست
تو گیتی چه سازی که خود ساختهست
جهانبان از این کار پرداختهست
زمانه نبشته دگرگونه داشت
چُنان کو گذارد بباید گذاشت
#فردوسی
و برایت در اینهفته امیدوارم که:
مبادا گزند سپهرِ بلند
مه پیکار آهرمن پرگزند
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
به هر کارْدَر پیشه کُن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی
به گیتی به از راستی پیشه نیست
به از راستی هیچ اندیشه نیست
تو گیتی چه سازی که خود ساختهست
جهانبان از این کار پرداختهست
زمانه نبشته دگرگونه داشت
چُنان کو گذارد بباید گذاشت
#فردوسی
و برایت در اینهفته امیدوارم که:
مبادا گزند سپهرِ بلند
مه پیکار آهرمن پرگزند
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
ادبسار
🪘 واژههای پارسی در زبان تازی خِنجَر = از پارسی خونگر، خنجر همین نام در زبانهای ارمنی، مجارستانی و کرمانجی هم دیده میشود خُنجه = از پارسی خوانچه، تبق یا سینی بزرگ، نگارههای هندسی همانند خَندریس = از پارسی خندهریش و یا کندهریش، می بسیار مستیآور، می کهنه…
🏰 واژههای پارسی در زبان تازی
خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند
خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک
خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز
خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل
خوخ = از پارسی خوخ، هلو
خوذان = از پارسی خاوند
خوذِه = از پارسی کلاخوذ
خَوَر = از پارسی خَوِره، شاخاب
خَوَرنَق = از پارسی خُورنگه، خورنِهگاه، کاخ باشکوهی که نعمان پسر منذر برای بهرام گور ساخت
خوذه = از پارسی خود، کلاهخود
خوز = کوتاهنوشت مردم خوزستان مانند خوزی
خَوزَهرج = از پارسی خرزهره
خوشاب = بنگرید به خشاف
🏰 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🏰 @AdabSar
خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند
خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک
خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز
خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل
خوخ = از پارسی خوخ، هلو
خوذان = از پارسی خاوند
خوذِه = از پارسی کلاخوذ
خَوَر = از پارسی خَوِره، شاخاب
خَوَرنَق = از پارسی خُورنگه، خورنِهگاه، کاخ باشکوهی که نعمان پسر منذر برای بهرام گور ساخت
خوذه = از پارسی خود، کلاهخود
خوز = کوتاهنوشت مردم خوزستان مانند خوزی
خَوزَهرج = از پارسی خرزهره
خوشاب = بنگرید به خشاف
🏰 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🏰 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضرب = (×)، بَسشُماری، زنِش، زدن
🔻ضرب در = در، بار
🔻مضرب = بَسشُمار، زَنِشمان، دَر اَندُوزه
🔻مضروب = بَسشُمرده
🔻مضروبفیه = بسشُمُر
🔻ضربکردن = زدن، بَسشُمردن
🔻حاصلضرب = زَد اَندوزه
🔻جدول ضرب = پیچازِ زَد، زیگِ زَد
✍نمونه:
🔺۳ ضربدر ۴ مساوی است با ۱۲ =
۳ در ۴ برابر است با ۱۲
🔺۶ را در ۶ ضرب کنید =
۶ را در ۶ بزنید
🔺حاصلضرب ۸×۹ را بهدست آورید =
زَد اَندوزهی ۸×۹ را بهدست آورید
🔺۹ مضربی از ۳ است =
۹ بَسشُماری از ۳ است
۹ زَنِشمانی از ۳ است
🔺با ابداع ضرب، پروسهی محاسبه کوتاه شد =
با آفرینش بَسشُماری، فرایند شُمارش کوتاه شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضرب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻ضرب = (×)، بَسشُماری، زنِش، زدن
🔻ضرب در = در، بار
🔻مضرب = بَسشُمار، زَنِشمان، دَر اَندُوزه
🔻مضروب = بَسشُمرده
🔻مضروبفیه = بسشُمُر
🔻ضربکردن = زدن، بَسشُمردن
🔻حاصلضرب = زَد اَندوزه
🔻جدول ضرب = پیچازِ زَد، زیگِ زَد
✍نمونه:
🔺۳ ضربدر ۴ مساوی است با ۱۲ =
۳ در ۴ برابر است با ۱۲
🔺۶ را در ۶ ضرب کنید =
۶ را در ۶ بزنید
🔺حاصلضرب ۸×۹ را بهدست آورید =
زَد اَندوزهی ۸×۹ را بهدست آورید
🔺۹ مضربی از ۳ است =
۹ بَسشُماری از ۳ است
۹ زَنِشمانی از ۳ است
🔺با ابداع ضرب، پروسهی محاسبه کوتاه شد =
با آفرینش بَسشُماری، فرایند شُمارش کوتاه شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضرب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
نبینی که موبَد به خسرو چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نِهفت
سَخُن گفت ناگفته چون گوهرست
کجا* ناگشاده به سنگ اندرست
چُن از بند و پَیوند یابد رها
دَرخشندهمُهری بوَد بیبها
#فردوسی
——————
*کجا=که
امیدم همه اینکه:
شما را شب و روزْ فرخنده باد
بداندیش را جانْ پراگنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
نبینی که موبَد به خسرو چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نِهفت
سَخُن گفت ناگفته چون گوهرست
کجا* ناگشاده به سنگ اندرست
چُن از بند و پَیوند یابد رها
دَرخشندهمُهری بوَد بیبها
#فردوسی
——————
*کجا=که
امیدم همه اینکه:
شما را شب و روزْ فرخنده باد
بداندیش را جانْ پراگنده باد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
Audio
💔🇮🇷 آتش و آب
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
۲۵ دی ۱۳۹۸
این چامه را به یاد عزیزان پرکشیده و بیگناهی که درآسمان، بازیچهی ترکش وآتش شدند، و برای عزیزانی که در خشم سیلاب گرفتار آمدهاند، سرودهام.
آنگاه که با نابخردی، آرامش زمین و آسمان را بر هم میزنیم، جز مرگ و ویرانی توشهای برنمیگیریم.
توفانیام، چون موج دریا بیقرارم
دیگر توان دم فروبستن ندارم
اینجا، هوای مرگ و کشتار قناریست
تنها صدا، آوای تلخ سوگواریست
در ماتم گلهای خونآلود و پرپر
بر سفرهی اشک و عزا بنشسته مادر
اینجا، حراجستان گلهای بهار است
دلهای باغ و باغبانش داغدار است
اینجا، زمین و آسمان با ما به جنگاند
آزرده دل از موشک و تیر و تفنگاند
وین سنگدل تنداب نابشگون و غران
کاین سان ز جا برمیکَنَد سامان و بنیان
پژواک خشمی سهمگین و آتشین است
پاداَفرَهی* توفنده بر چهر زمین است
گویی که هر موج
پرخاشگر در گوش ما گوید به فریاد
آن شبرو مست
آن آتشین تیری که بر مرغان عاشق
راه سفر بست
از دامن این خاک برجست!
*پادافره:کیفر
💚🤍❤️ @AdabSar
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
۲۵ دی ۱۳۹۸
این چامه را به یاد عزیزان پرکشیده و بیگناهی که درآسمان، بازیچهی ترکش وآتش شدند، و برای عزیزانی که در خشم سیلاب گرفتار آمدهاند، سرودهام.
آنگاه که با نابخردی، آرامش زمین و آسمان را بر هم میزنیم، جز مرگ و ویرانی توشهای برنمیگیریم.
توفانیام، چون موج دریا بیقرارم
دیگر توان دم فروبستن ندارم
اینجا، هوای مرگ و کشتار قناریست
تنها صدا، آوای تلخ سوگواریست
در ماتم گلهای خونآلود و پرپر
بر سفرهی اشک و عزا بنشسته مادر
اینجا، حراجستان گلهای بهار است
دلهای باغ و باغبانش داغدار است
اینجا، زمین و آسمان با ما به جنگاند
آزرده دل از موشک و تیر و تفنگاند
وین سنگدل تنداب نابشگون و غران
کاین سان ز جا برمیکَنَد سامان و بنیان
پژواک خشمی سهمگین و آتشین است
پاداَفرَهی* توفنده بر چهر زمین است
گویی که هر موج
پرخاشگر در گوش ما گوید به فریاد
آن شبرو مست
آن آتشین تیری که بر مرغان عاشق
راه سفر بست
از دامن این خاک برجست!
*پادافره:کیفر
💚🤍❤️ @AdabSar
🌳🌿 به یاد تو...
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
ادبسار
🏰 واژههای پارسی در زبان تازی خوامزکه = از پارسی خامیز، خامآمیز، گوشت تکهی گوسفند و یا گوساله که در روغن سرخ میکنند خوان = از پارسی خوانچه، سفره یا تبق کوچک خوانسالار = از پارسی خوانسالار، سرآشپز خَوتَل = از پارسی خیتالی، زندهدل، خوشسخن، دانای تیز دل…
💭 واژههای پارسی در زبان تازی
خوشبوش = از پارسی خوشپوش
خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب)
خوشَق = از پارسی خوشه
خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی
خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند
خوی = از پارسی خوی، سرشت
خیار = از پارسی خیار
خیار شنَبر = از پارسی خیار چمبر
خَیال = از پارسی خولیا، گمان، سَمراد(وهم، پندار، خیال)
خَیر = از پارسی خیر، نیک، والایی، بخشندگی
خَیربَوّا = دانه گیاهی مانند هیل(به گمان همان هِل باشد)
خیری = از خشخاش زرد بیابانی، گلی خوشبو زردرنگ و میان سیاه
خَیزران = از پارسی خیزران، نی
خَیسَفوج = از پارسی خیشَفوج، پنبهدانه
خیش = از پارسی کیش، پارچهی یانی (کتانی) زبر و درشت و ارزان
خِیم = از پارسی خیم، خوی، ذات، سرشت، نهاد، ریشه، بن
خنیاکرین = از پارسی خنُیاگر، خواننده، رامشگر
💭 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💭 @AdabSar
خوشبوش = از پارسی خوشپوش
خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب)
خوشَق = از پارسی خوشه
خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی
خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند
خوی = از پارسی خوی، سرشت
خیار = از پارسی خیار
خیار شنَبر = از پارسی خیار چمبر
خَیال = از پارسی خولیا، گمان، سَمراد(وهم، پندار، خیال)
خَیر = از پارسی خیر، نیک، والایی، بخشندگی
خَیربَوّا = دانه گیاهی مانند هیل(به گمان همان هِل باشد)
خیری = از خشخاش زرد بیابانی، گلی خوشبو زردرنگ و میان سیاه
خَیزران = از پارسی خیزران، نی
خَیسَفوج = از پارسی خیشَفوج، پنبهدانه
خیش = از پارسی کیش، پارچهی یانی (کتانی) زبر و درشت و ارزان
خِیم = از پارسی خیم، خوی، ذات، سرشت، نهاد، ریشه، بن
خنیاکرین = از پارسی خنُیاگر، خواننده، رامشگر
💭 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
💭 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔺تقسیم = بخش، بخشش
🔺تقسیمکردن = بخشیدن، بخشکردن
🔺مقسوم = بخشی، بَهرآور
🔺مقسومعلیه = بخشیاب، بَهرگیر
🔺قابل قسمت = بخشپذیر، بهرهپذیر
🔺قابلیت قسمت = بخشپذیری
🔺حاصل تقسیم = بخشاَندوزه
🔺قسمت = بخش
🔺قسمتپذیر = بخشپذیر
🔺غیرقابل قسمت = بخشناپذیر
🔺خارج قسمت = بهر
✍نمونه:
🔺۹ را بر ۳ تقسیم کنید =
۹ را بر ۳ بخش کنید
🔺۶ تقسیم بر ۶ مساوی است با ۱ =
۶ بخش بر ۶ برابر است با ۱
🔺۱۰ بر ۵ قابل قسمت است =
۱۰ بر ۵ بخشپذیر است
🔺۱۰ بر ۳ غیر قابل قسمت نیست =
۱۰ بر ۳ بخشپذیر نیست
۱۰ بر ۳ بخشناپذیر است
🔺تفسیم کردن ۲ بر ۲ خیلی سهل است =
بخشکردن ۲ بر ۲ بسیار آسان است
بخشیدن ۲ بر ۲ بسیار ساده است
🔺۴۲ مقسوم و ۷ مقسومعلیه آن است =
۴۲ بـَهرآور و ۷ بَهرگیر آن است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقسیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔺تقسیم = بخش، بخشش
🔺تقسیمکردن = بخشیدن، بخشکردن
🔺مقسوم = بخشی، بَهرآور
🔺مقسومعلیه = بخشیاب، بَهرگیر
🔺قابل قسمت = بخشپذیر، بهرهپذیر
🔺قابلیت قسمت = بخشپذیری
🔺حاصل تقسیم = بخشاَندوزه
🔺قسمت = بخش
🔺قسمتپذیر = بخشپذیر
🔺غیرقابل قسمت = بخشناپذیر
🔺خارج قسمت = بهر
✍نمونه:
🔺۹ را بر ۳ تقسیم کنید =
۹ را بر ۳ بخش کنید
🔺۶ تقسیم بر ۶ مساوی است با ۱ =
۶ بخش بر ۶ برابر است با ۱
🔺۱۰ بر ۵ قابل قسمت است =
۱۰ بر ۵ بخشپذیر است
🔺۱۰ بر ۳ غیر قابل قسمت نیست =
۱۰ بر ۳ بخشپذیر نیست
۱۰ بر ۳ بخشناپذیر است
🔺تفسیم کردن ۲ بر ۲ خیلی سهل است =
بخشکردن ۲ بر ۲ بسیار آسان است
بخشیدن ۲ بر ۲ بسیار ساده است
🔺۴۲ مقسوم و ۷ مقسومعلیه آن است =
۴۲ بـَهرآور و ۷ بَهرگیر آن است
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#تقسیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
جهانا شگفتا که کَردار توست
هم از تو شکسته هم از تو دُرُست
ازین دو* یکی را نجنبید مهر
خرَد دور بُدْ مِهر ننمود چهر
همی بچه را بازداند سُتور
چه ماهی به دریا چه در دشت گور
نداندهمی مردم از رنجِ آز
یَکی دشمنی را ز فرزند باز
#فردوسی
————————–——
*رستم و سهراب
و در این هفته امید آن:
که یزدان تو را زندگانی دهاد
هَمَتْ خوبی و کامرانی دهاد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀
🍀
جهانا شگفتا که کَردار توست
هم از تو شکسته هم از تو دُرُست
ازین دو* یکی را نجنبید مهر
خرَد دور بُدْ مِهر ننمود چهر
همی بچه را بازداند سُتور
چه ماهی به دریا چه در دشت گور
نداندهمی مردم از رنجِ آز
یَکی دشمنی را ز فرزند باز
#فردوسی
————————–——
*رستم و سهراب
و در این هفته امید آن:
که یزدان تو را زندگانی دهاد
هَمَتْ خوبی و کامرانی دهاد
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تو*بر خویشتن گر کنی سد گزند
چه آسانی آید بدین ارجمند؟**
اگر ماندهستش** به گیتی زمان
بمانَدْ تو*بیرنج با او بمان
وُگَر زین جهان این جوان** رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست
شکاریم یَکسرْ همهْ پیشِ مرگ
سری زیرِ تاج و سری زیرِ ترگ
#فردوسی
————
*رستم
**سهراب
و در این هفته امید که:
تو را یار بادا جهانْآفرین
بماناد روشن کلاه و نگین
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
تو*بر خویشتن گر کنی سد گزند
چه آسانی آید بدین ارجمند؟**
اگر ماندهستش** به گیتی زمان
بمانَدْ تو*بیرنج با او بمان
وُگَر زین جهان این جوان** رفتنیست
به گیتی نگه کن که جاوید کیست
شکاریم یَکسرْ همهْ پیشِ مرگ
سری زیرِ تاج و سری زیرِ ترگ
#فردوسی
————
*رستم
**سهراب
و در این هفته امید که:
تو را یار بادا جهانْآفرین
بماناد روشن کلاه و نگین
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿
🌿🌿
🌿🌿🌿
ادبسار
💭 واژههای پارسی در زبان تازی خوشبوش = از پارسی خوشپوش خُوش = تازی گشته ی خوُش (باشه، خوب) خوشَق = از پارسی خوشه خَولَنجان = از پارسی خاولنجان، از گیاهان دارویی خَوَند = از پارسی خاوند یا خداوند خوی = از پارسی خوی، سرشت خیار = از پارسی خیار خیار شنَبر =…
🎍 واژههای پارسی در زبان تازی
داب = از پارسی داب، خیم
دَأثا = از پارسی داه، دادا، کنیزی که کودکان را بزرگ کند و پرورش دهد
دؤ دؤ = از پارسی داده، روز چهاردهم هر ماه
داحوُل = از پارسی داهول، داخول، داخُل، دام شکار آهو
دار = از پارسی دار: آبادانی و درخت
دارسین، دارصین = از پارسی دارچین
دارشیشغان = درختی بسیار بزرگ
دار فلفل = از پارسی دار پلپل
داشن = از پارسی دَشَن، جامهای که پوشیده نشده و یا خانهای که کسی در آن نزیسته
داغ = از پارسی داغ، نشانه، پایه، فِتَن (شکل و شمایل)، واژهی سرآغاز هر رویهی نَسک(کتاب)
داما = از پارسی بازی دام، شترنگی که سدتا خانه و مهرههای سنگی دارد
داماد = از پارسی داماد
داموق = از پارسی دَمگان، بسیار داغ (کورهی آهنگری)
داناج = از پارسی دانا
دانَجَ = از پارسی دانِه
دانَج اَبروج = از پارسی دانهی اَمرود، اَنچُوچَک، درختی که دانهی آن خوردنی است
🎍 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🎍 @AdabSar
داب = از پارسی داب، خیم
دَأثا = از پارسی داه، دادا، کنیزی که کودکان را بزرگ کند و پرورش دهد
دؤ دؤ = از پارسی داده، روز چهاردهم هر ماه
داحوُل = از پارسی داهول، داخول، داخُل، دام شکار آهو
دار = از پارسی دار: آبادانی و درخت
دارسین، دارصین = از پارسی دارچین
دارشیشغان = درختی بسیار بزرگ
دار فلفل = از پارسی دار پلپل
داشن = از پارسی دَشَن، جامهای که پوشیده نشده و یا خانهای که کسی در آن نزیسته
داغ = از پارسی داغ، نشانه، پایه، فِتَن (شکل و شمایل)، واژهی سرآغاز هر رویهی نَسک(کتاب)
داما = از پارسی بازی دام، شترنگی که سدتا خانه و مهرههای سنگی دارد
داماد = از پارسی داماد
داموق = از پارسی دَمگان، بسیار داغ (کورهی آهنگری)
داناج = از پارسی دانا
دانَجَ = از پارسی دانِه
دانَج اَبروج = از پارسی دانهی اَمرود، اَنچُوچَک، درختی که دانهی آن خوردنی است
🎍 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژهنامهی دهخدا
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🎍 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مَثَلا = نمونهوار، چُنانکه، برای نمونه، نمونه، همانند، چون، انگار، انگاری
✍نمونه:
🔺این مدرسهها مثلا غیرانتفاعیاند=
این آموزشگاهها انگاری ناسودبَر اند
🔺همه موافق نبودند، مثلا من یکی از مخالفین بودم =
همه یکدل نبودند، چنانچه من یکی از ناهمدلان بودم
همه همداستان نبودند، برای نمونه من یکی از پادوَرزان بودم
🔺اسمهای قشنگی با پسوند "شید" داریم، مثلا:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید =
نامهای زیبایی با پسوند "شید" داریم، نمونه:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مثلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻مَثَلا = نمونهوار، چُنانکه، برای نمونه، نمونه، همانند، چون، انگار، انگاری
✍نمونه:
🔺این مدرسهها مثلا غیرانتفاعیاند=
این آموزشگاهها انگاری ناسودبَر اند
🔺همه موافق نبودند، مثلا من یکی از مخالفین بودم =
همه یکدل نبودند، چنانچه من یکی از ناهمدلان بودم
همه همداستان نبودند، برای نمونه من یکی از پادوَرزان بودم
🔺اسمهای قشنگی با پسوند "شید" داریم، مثلا:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید =
نامهای زیبایی با پسوند "شید" داریم، نمونه:
آفشید، بهشید، مهشید، جمشید، فرشید
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مثلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
⚡️🌘 نبودنت
خانه را سرد کرده است
فوران گرما هم کاری نمیکند
باز میلرزم
زمستانم به دراز انجامید
آذرخشها میخروشند و
پیش پایمان را روشن میکنند
ما رهسپاران سرگشته
چرخان در خیابانهای تاریک
سرما نشسته است تا مرز استخوان
کاش بادی بیایید
خرمنبیز
تا دانهها درخشان گردد
در درخشش خورشید…
✍ سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
⚡️🌒 @AdabSar
خانه را سرد کرده است
فوران گرما هم کاری نمیکند
باز میلرزم
زمستانم به دراز انجامید
آذرخشها میخروشند و
پیش پایمان را روشن میکنند
ما رهسپاران سرگشته
چرخان در خیابانهای تاریک
سرما نشسته است تا مرز استخوان
کاش بادی بیایید
خرمنبیز
تا دانهها درخشان گردد
در درخشش خورشید…
✍ سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
⚡️🌒 @AdabSar
🔺واژگان امن و امنیت و هممانکهای آنان بیگانه هستند و جایگزین پارسی آنها این واژگان هستند:
🔸 امان: زینهار/ پناه/ آسایش
🔸 امن: آرامش/ در پناه/ اَبیمی/ زنهار
🔸 امنیت: اَبیم/ بیهراسی/ آرامش
🔸 آمن: پناهجو/ خواهان زمان و پناه
🔸 مُستاًمن: پناه دهنده/ نگهدارنده
✍ برای نمونه:
❌ فارسی-عربی:
این سفر را در امان حق به سلامت طی کنید.
✅ پارسی:
این سفر را در پناه پروردگار به آرامی بگذرانید.
❌ فارسی-عربی:
لطفا امانم بدهید.
✅ پارسی:
به مِهر، زنهارم بدهید.
❌ فارسی-عربی:
ارتشیان در تهاجم هشت ساله امنیت ایران را تامین کردند.
✅ پارسی:
ارتشیان در جنگ هشت ساله، آسایش و اَبیم ایران را فراهم کردند.
فرستنده: #عباس_ربیعی (فرهود)
#امن #امان #امنیت #آمن #مستامن
@AdabSar
🔸 امان: زینهار/ پناه/ آسایش
🔸 امن: آرامش/ در پناه/ اَبیمی/ زنهار
🔸 امنیت: اَبیم/ بیهراسی/ آرامش
🔸 آمن: پناهجو/ خواهان زمان و پناه
🔸 مُستاًمن: پناه دهنده/ نگهدارنده
✍ برای نمونه:
❌ فارسی-عربی:
این سفر را در امان حق به سلامت طی کنید.
✅ پارسی:
این سفر را در پناه پروردگار به آرامی بگذرانید.
❌ فارسی-عربی:
لطفا امانم بدهید.
✅ پارسی:
به مِهر، زنهارم بدهید.
❌ فارسی-عربی:
ارتشیان در تهاجم هشت ساله امنیت ایران را تامین کردند.
✅ پارسی:
ارتشیان در جنگ هشت ساله، آسایش و اَبیم ایران را فراهم کردند.
فرستنده: #عباس_ربیعی (فرهود)
#امن #امان #امنیت #آمن #مستامن
@AdabSar
آدمی همچون بردهی ژنها
بردگی پنهان
فرستنده: #علی_صفری_سنجانی
- همهی آنچه آدمی ارج مینهد و ارزش میداند، مانند کوشش، مانند سازندگی؛
- همهی آنچه آدمی پاک میداند و ستایش میکند، مانند راستگویی، مانند دینورزی؛
- همهی آنچه آدمی برای آن میجنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، مانند کشور، یا دین، خانواده، همسر؛
- همهی آنچه آدمی در بهشت نهاده است، مانند خوراکی و نوشیدنیهای سرمست کننده، مانند مردان نیرومند و درستکار برای زنان، مانند زنان زیبا و دلربا برای مردان، مانند جاودانگی؛
- همهی آنچه که به دیگران پیشنهاد شده است، مانند پندار نیک، مانند گفتار نیک؛
- همهی آنچه که ما بر آن واداشته میشویم، مانند رفتار نیک؛
- و همهی کوششهای ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژنها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای ماندگاری، زایش و فراوان شدن ژنهای ما است.
🧬🧪
- همهی آنچه آدمی از آن دوری میکند و بیارزش میداند، مانند پلشتی، مانند ستمکاری؛
- همهی آنچه آدمی ناپاک میداند و سرزنش میکند، مانند دروغگویی دیگران به ما، مانند دستبرد یا چپاول دیگران بر ما؛
- همهی آنچه آدمی در برابر آن میایستد و میجنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، کشور یا دین بیگانه؛
- همهی آنچه آدمی در دوزخ نهاده است، مانند آتش و گرما، مانند سوز و سرما، مانند خوردنی و نوشیدنیهای تلخ و زهری، مانند سیاهی؛
- همهی آنچه که ما از آن میترسیم، مانند نابودی، مانند تنهایی؛
- همهی آنچه که ما از آن بازداشته میشویم، مانند بدرفتاری یا بدکرداری؛
- و همهی ترسها و گریزانیهای ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژنها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای پایداری و زایش ژنهای ما است.
🧬🧪
همهی کنشها و واکنشهای ما به جهان بیرون
فرمان پنهان ژنها برای ماندن و فراوان شدن آنها هستند.
🧬🧪
خرد ما، ابزاری در دست ژنها است.
خردورزیِ ابزاری و در پی آن داوریهای ما وابسته به امید و ترس های ما است؛ همان که ژنها دستور دادهاند.
همهی ما در بندیم؛ وه که چنین زندگیای زیستن نیست، بندگی است.
این زیستن به همان اندازه با ارزش است که سوسکی سرگینی را میچرخاند.
او در زندگی به بردگیِ پنهان برای ماندن و فراوان شدن یا زایش ژنهایش بهکار تنوَرزی و دلوَرزی گماشته شده است.
زیستن ما آدمیان گاهی سوسکی نیست و آن هنگامی است که بندگی نمیکنیم. زمانی که از بردگی پنهان و بردگی خودخواسته رها میشویم و با خرد وارسته، خردورزی میکنیم.
آن هنگامی است که تنها خرد وارسته داوری میکند؛
هنگامی که فراتر از خرد ابزاری و خرد وابسته، داوری میکنیم.
پس ما داوری نمیکنیم، مگر بر پایهی راستیآزمایی!
در آن هنگام است که زشتِ درست پذیرفته میشود و زیبایِ نادرست کنار گذاشته میشود.
وه که برای آدمی، سوسک سرگین چرخان نبودن چه اندازه دشوار است؛
این است رنج ژنها (خدایان) بر سیزیف نافرمان از آنها!
🧬🧪
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از پذیرش بیگانگان و زشتهایی که درست هستند، رنجیده نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از کنار گذاشتن خویشان و زیباهایی که نادرست هستند، اندوهگین نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که از گرسنگی و تشنگی ژنی ما بکاهد تا کمتر در پلههای تنورزی و دلورزی بمانیم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از وابستگی، اشغ(عشق) و بردگی پنهان ما بکاهد و زودتر و آسانتر به پایهی خردورزی و خداوندی برسیم؟
#پیام_پارسی
🧬🧪 @AdabSar
بردگی پنهان
فرستنده: #علی_صفری_سنجانی
- همهی آنچه آدمی ارج مینهد و ارزش میداند، مانند کوشش، مانند سازندگی؛
- همهی آنچه آدمی پاک میداند و ستایش میکند، مانند راستگویی، مانند دینورزی؛
- همهی آنچه آدمی برای آن میجنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، مانند کشور، یا دین، خانواده، همسر؛
- همهی آنچه آدمی در بهشت نهاده است، مانند خوراکی و نوشیدنیهای سرمست کننده، مانند مردان نیرومند و درستکار برای زنان، مانند زنان زیبا و دلربا برای مردان، مانند جاودانگی؛
- همهی آنچه که به دیگران پیشنهاد شده است، مانند پندار نیک، مانند گفتار نیک؛
- همهی آنچه که ما بر آن واداشته میشویم، مانند رفتار نیک؛
- و همهی کوششهای ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژنها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای ماندگاری، زایش و فراوان شدن ژنهای ما است.
🧬🧪
- همهی آنچه آدمی از آن دوری میکند و بیارزش میداند، مانند پلشتی، مانند ستمکاری؛
- همهی آنچه آدمی ناپاک میداند و سرزنش میکند، مانند دروغگویی دیگران به ما، مانند دستبرد یا چپاول دیگران بر ما؛
- همهی آنچه آدمی در برابر آن میایستد و میجنگد، مانند فرزند، مانند فرهنگ، کشور یا دین بیگانه؛
- همهی آنچه آدمی در دوزخ نهاده است، مانند آتش و گرما، مانند سوز و سرما، مانند خوردنی و نوشیدنیهای تلخ و زهری، مانند سیاهی؛
- همهی آنچه که ما از آن میترسیم، مانند نابودی، مانند تنهایی؛
- همهی آنچه که ما از آن بازداشته میشویم، مانند بدرفتاری یا بدکرداری؛
- و همهی ترسها و گریزانیهای ما؛
همه و همه، فرمان پنهان ژنها است تا بمانند و فراوان شوند؛
همگی برای پایداری و زایش ژنهای ما است.
🧬🧪
همهی کنشها و واکنشهای ما به جهان بیرون
فرمان پنهان ژنها برای ماندن و فراوان شدن آنها هستند.
🧬🧪
خرد ما، ابزاری در دست ژنها است.
خردورزیِ ابزاری و در پی آن داوریهای ما وابسته به امید و ترس های ما است؛ همان که ژنها دستور دادهاند.
همهی ما در بندیم؛ وه که چنین زندگیای زیستن نیست، بندگی است.
این زیستن به همان اندازه با ارزش است که سوسکی سرگینی را میچرخاند.
او در زندگی به بردگیِ پنهان برای ماندن و فراوان شدن یا زایش ژنهایش بهکار تنوَرزی و دلوَرزی گماشته شده است.
زیستن ما آدمیان گاهی سوسکی نیست و آن هنگامی است که بندگی نمیکنیم. زمانی که از بردگی پنهان و بردگی خودخواسته رها میشویم و با خرد وارسته، خردورزی میکنیم.
آن هنگامی است که تنها خرد وارسته داوری میکند؛
هنگامی که فراتر از خرد ابزاری و خرد وابسته، داوری میکنیم.
پس ما داوری نمیکنیم، مگر بر پایهی راستیآزمایی!
در آن هنگام است که زشتِ درست پذیرفته میشود و زیبایِ نادرست کنار گذاشته میشود.
وه که برای آدمی، سوسک سرگین چرخان نبودن چه اندازه دشوار است؛
این است رنج ژنها (خدایان) بر سیزیف نافرمان از آنها!
🧬🧪
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از پذیرش بیگانگان و زشتهایی که درست هستند، رنجیده نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از کنار گذاشتن خویشان و زیباهایی که نادرست هستند، اندوهگین نشویم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که از گرسنگی و تشنگی ژنی ما بکاهد تا کمتر در پلههای تنورزی و دلورزی بمانیم؟
- آیا ما به دانشی رسیدهایم که با دستکاری ژنها از وابستگی، اشغ(عشق) و بردگی پنهان ما بکاهد و زودتر و آسانتر به پایهی خردورزی و خداوندی برسیم؟
#پیام_پارسی
🧬🧪 @AdabSar