ادب‌سار
14.7K subscribers
4.99K photos
123 videos
21 files
872 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادبسار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عطار نیشابوری از سرایندگان چیره‌دست در به‌کار گیری واژگان پارسی در سروده‌هایش است. بریده‌هایی از پارسی‌سروده‌های او را بخوانیم.

🍀

چون تو جانان منی جان بی‌تو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

🍀

چرا درمانده‌ی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر

🍀

ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی

🍀

چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی

🍀

خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی

🍀

مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو

🍀

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم


🍀 #چکامه_پارسی
🍀 @AdabSar
ادب‌سار
🔲 واژه‌های پارسی در زبان تازی ▫️سیبیویه: از پارسی سیب‌بوی، نام دانشمند ایرانی که دستور زبان تازی را ساخت، دو لُپ سرخرنگ ▪️سَیجان: از پارسی سیچان، از واژه‌ی اوستایی saucahin، توتی، ماهی گوشتی ▫️سیخ: از پارسی سیخ، برگرفته از واژه‌ی سانسکریت sikha (نوک تیز،…
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی


▪️شاجِرد = از پارسی شاگرد
▫️شادان = از پارسی شادان. شاد sad، خوش و خّرم، خندان از ریشه‌ی اوستایی Sa = خشنود بودن، برگرفته از واژه‌ی Saiti= شادی و خوشی
▪️شادروان = از پارسی شاد و روان، چادر یا سایبانی در پیش کاخ شاهی، استخری با فواره و آب روان، گستره، در پارسی امروز زنده‌یاد
▫️شادی، شاذی(گویش عراقی) = از پارسی شادی، به میمون نیز شادی گویند

▪️شاذکونه = از پارسی شادگونه، جامه‌های درشت یمنی، گُبه(جبه)، فرخواب
▫️شاذنَج (حَجَرُالدَم) = از پارسی شادَنگ، شادِنه، گَرد سنگی سُرخ رَنگ از دانه‌های بُلُسی(عدسی) مانند که در بیماری‌های چشم به‌کار می‌رود
▪️شارَک = از پارسی شارَک، شهر کوچک، شار: شهر+ک. سار، از پرندگان
▫️شارکاه = از پارسی چارگاه در خنیا

▪️شاروف = از پارسی جاروب
▫️شاروق، صاروج = از پارسی ساروج، چارو(آهک)
▪️شاش = از پارسی شاش، شاَش: پارچه‌ی نازک بافته شده از پنبه. پارچه‌ی نخی ابریشم‌دوزی که دور سر می‌پیچند(عمید)
▫️شاطِل = از پارسی شاتِل، در گویش شیرازی روشنَکَ، از داروها

▪️شافانج = از پارسی شابانک، درختی دارویی
▫️شاقُل = از پارسی شاه غُول، ابزار ساختمانی زاوان(بنایان) برای راست ساختن دیوار
▪️شاکری = از پارسی چاکر، مزدور، نوکر، گُماشته
▫️شاکریه = از پارسی چاکران، مزدوران، مزد چاکر

▪️شال، شالات = از پارسی Sal پارچه‌ای دراز و کم‌پهنا که به دور گردن یا کمر پیچند (از پارسی به تازی و انگلیس رفته)
▫️شالِم = از پارسی شیلَم، شوُلَم، شلَمَک گندم دیوانه (دانه‌ی تلخی که با گندم در آمیزد)، از گیاهان دارویی


🔲 @AdabSar

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar
🍁🌱 جهانا

جهانا! نهانا که راز تو بود
نَشیبم نمودی فراز تو بود

دراز آمدت کوته ای پرفریب
بدان سان که کوته دراز تو بود

تو را ناز گُرم و گرفت و گداز
نیازآفرینی نیاز تو بود

چرا گفت باید ز ناز و نیاز؟
نیاز من است آنچه ناز تو بود

نواز من اکنون گداز تو باد
گداز و نوازم ز آز تو بود

هلا! گرگِ گیتی! به نازم، مگز
که نازت گزاف‌تر ز گاز تو بود

جهانا! همانا ز تو جز گداز
ندید آنکه او دلنواز تو بود

ز مازت برون کی توان شد به راز
که رازت نهانتر ز ماز تو بود

دَدآیین‌تر از گرگ درّنده میش
زبون‌تر ز گنجشک باز تو بود

به ساز تو رقصند* خرد و بزرگ
چه ناساز و ناکوک ساز تو بود

به سوزی بسازی، به سازی بسوزی
شگفتا که آن سوز و ساز تو بود

زمین توده جای فروسودگان
زمان توسن تیزتاز تو بود

پلی نیو چون گیو گُردی به گَرد
گُرازه زبون گُراز تو بود

نماز ار که دیو آدمی را نبُرد
از آن بود کو در نماز تو بود

که جز دیو در بزم تو در نشست؟
که جز اهرمن همتراز تو بود

همه هستیش را به هیچ تو باخت
هر آن کس که او پاکباز تو بود

چو هفتادش افتاد، زَروان بگفت:
جهانا! نهانا که راز تو بود؟


🍁 #میرجلال_الدین_کزازی
🍂 #چکامه_پارسی
🌾 شهریور ۱۳۹۰

✍🏻 در این سروده تنها واژه‌ی «رقص» پارسی نیست.

🍂@AdabSar
🌾🍃🍂🌿🍁
ادب‌سار pinned Deleted message
برهنه چُن آید ز مادر کسی
نباید که نازد به پوشش بسی

وز ایدر برهنه شود بازِ خاک
همه جایِ ترس است و تیمار و باک

زمین بستر و پوشش از آسْمان
به ره دیده‌بان تا کی آید زمان

چُن او بگذرد زین سرایِ سپنج
ازو بازمانَد زر و تاج و گنج

چنان دان که نیکی‌ست همراه اوی
به خاک اندرآید سر و گاه اوی
#فردوسی

امید آن که هرگز:
نباشی جز از شاد و به‌روزگار


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🎓 به یاد ۱۶ آذر ماه

چه وخت
دوباره خواهی خواند؟
انگاه که شکر ریزان بیهودگی
در کاخ‌های دور
مرا گچ گرفته است
و فوران تاریک و شاد
در جمجمه‌ها یله رفته‌اند
سرودی رنگین
می‌گذرد از دیوارهایی که ساخته‌اید
می‌خندد در دشت‌های شگرف
به دیدار تو خو گرفته‌ایم
می‌خوانند:

در تازیانه‌های روشن‌ات
برای آزادی مغزهای در بَند
دانشجوی مرگ شده‌ایم.


سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی


@AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟩⬜️🟥

«واسه ایران»
گوینده: سعید انصاریان
فرستنده: اهورا

💚🤍❤️ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻موج = کوهه، آب‌کوهه، خیزاب، خیزآبه، آب‌خیز، آب‌خیزه، تکانه، نَوَرد، نَوَرد آب، آب‌شوران، آشوب دریا، اُشتُرُک، ورمه(Wave)
🔻امواج = خیزاب‌ها، کوهه‌ها، ورمه‌ها
🔻امواج رادیویی = ورمه‌های پَرتُوی
🔻پُرموج = خروشان، پُرکوهه، پُرخیزاب
🔻تَمَوُج = ترنَند، ورمش، خیزابِگی، کوهِگی
🔻تموج هوا = وَزِش
🔻حرکت موجی = جنبش کوهه‌ای، پویش ورمه‌ای
🔻طول موج = درازای ورمه، بلندای کوهه
🔻مواج = کوهه‌دار، خروشان، خیزابه‌دار، خیزابدار، پُرخیزاب، خیزابه‌گیر، شکن‌گیر، دِرَفشنیک، ناهموار
🔻موج‌خیز = کوهه‌خیز
🔻موج‌دار = کوهه‌دار، دِرَفشنیک، ناهموار، چین‌دار، شِکَن‌دار، چین‌وشِکَن‌دار
🔻موج‌زدن = دِرَفشیدن، فَرَویدن، کوهه‌زدن
🔻موج‌زن = کوهه‌زن
🔻موج‌شکن = کوهه‌شکن، خیزاب‌شکن
🔻موج گیسو = چین گیسو، شِکَن گیسو، چین‌وشِکَن گیسو
🔻موج موج = کوهه کوهه
🔻موج عظیم = کولاب

✍️نمونه:
🔺موج‌ها او را غرق کردند =
خیزاب‌ها او را فرو بُردند

🔺تنی چند از موج دریا برست
رسیدند نزد یکی آبخوست #عنصری =
تنی چند از آشوب دریا بِرَست
رسیدند نزد یکی آبخَوست(=جزیره)

🔺خوشحالی و شعف در چشمانش موج می‌زد =
شادی و شور در چشمانش می‌دِرَفشید

🔺طول موجی که مایکروفر با آن کار می‌کند =
درازای/بلندای ورمه‌ای که تندپز با آن کار می‌کند

🔺موج جدیدی از ناامیدی جامعه را فرا گرفته است =
روایی تازه‌ای از ناامیدی هازمان را فراگرفته است

🔺این فیلم به سینمایِ موج نوی فرانسه تعلق دارد =
این رُخشاره به رُخشارِ نوگَرای فرانسه بستگی دارد

🔺می‌نشست و شانه را میان موج گیسوانش بازی می‌داد =
می‌نشست و شانه را میان چین‌وشِکن گیسوانش بازی می‌داد

🔺موج مهاجرت از مناطق جنوبی آفریقا به اروپا شدت یافته است =
رَوَند کوچ از سرزمین‌های نیمروزی آفریکا به اروپا فزونی یافته است

🔺رنگ‌کاری کابینت‌ها خوب انجام نشده و سطح کار مواج است =
رنگ‌کاری گنجه‌ها خوب انجام نشده و رویه‌ی کار ناهموار است

🔺موج گرما از غرب کشور به سمت نواحی مرکزی و شرقی در حرکت است =
گذران گرما از باختر کشور به سوی کرانه‌های میانی و خاوری در پویش است

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#موج #امواج #مواج #تموج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌱 زبان پارسی گویا شد و تازی خموش‌ آمد
ز کنج‌ خلوت‌* دل‌ اهرمن‌ رفت‌ و سروش‌ آمد


🍃 چند چامه‌ی پارسی از «محمدحسین شهریار» که آن‌ها را تنها با واژه‌های پارسی سروده یا کمترین بهره را از واژه‌های بیگانه گرفته است:


پای من در سر کوی تو به گِل رفت فرو
گر دلت سنگ نباشد گِل گیرا داری
دگران خوشگل یک عضو* و تو سر تا پا خوب
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

🍂🌾🍁

ای غنچه‌ی خندان چرا خون در دل ما می‌کنی؟
خاری به خود می‌بندی و ما را زِ سر وا می‌کنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی

🍂🌴🍁

ای شاخِ گل که در پی گلچین دوانی‌ام
این نیست مزدِ رنجِ من و باغبانی‌ام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاکِ سیه می‌نشانی‌ام

🍂🍀🍁

کارِ گل زار شود گر تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی

🍂🥀🍁

ای ماهِ شبِ دریا ای چشمه‌ی زیبایی
یک چشمه و صد* دریا فری و فریبایی
من زشتم و زندانی اما مه رخشنده
در پرده نه زیبنده‌ست با آن‌همه زیبایی

🍂🪴🍁

بزن که سوز دل من به ساز می‌گویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز می‌گویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز می‌گویی

🍂🌿🍁

مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش روی هم آن شب من و مه ریخته بودیم
با گریه‌ی خونین من و خنده‌ی مهتاب
آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم

🍂🌻🍁

از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌ام
شرمنده‌ی جوانی از این زندگانی‌ام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانی‌ام

🍂🌾🍁

بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستان‌ها دارم از بیداد پیری با جوانی
سال‌ها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی

🍂🍃🍁

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه‌ی بیگانگی رها کردی
هزار درد فرستادی‌ام به جان لیکن*
چو آمدی همه آن دردها دوا* کردی


#شهریار
#چکامه_پارسی


خلوت، عضو، دوا: واژه‌های بیگانه
صد: از پارسی سد
لیک/لیکن: از پارسی بِیک

🍂🍃 @AdabSar 🍁
هما ارژنگی - آتورپاتکان
@AdabSar

چامه‌ی آتورپاتکان به انگیزه‌ی ۲۱ آذر، روز آزادی #آذرآبادگان (آذربایجان)

سروده و آوای زیبای #هما_ارژنگی


آتورپاتکان
تو درگسترده‌ی دوران
به هر شهر و به هر کویی
بلا گردان ایرانی
چه گویم من ز تبریزت
از آن سالار خیز آن خاک زر خیزت
به یاد آرم از آن جنبش
از آن هنگامه‌ی خونین
از آن مردان جان برکف
چو ستار و چو باقر یا خیابانی
و یا زان سیل گمنامان
که خون پاکشان شد خون بهای راه انسانی
زآذر ماه یاد آرم
من از آن آذر سوزان
که چون بیگانه‌ی رسوا
چو دزدی نابکار آمد
سر آزاده‌ات از پیکر میهن جدا سازد
در آن غوغای جانبازی
چه توفان‌ها به پا کردی
تو با بیگانگان و دشمنان خانگی دیدم چه‌ها کردی


آذرآبادگان در سال ۱۳۲۵ خورشیدی، پس از جنگ جهانی دوم و پس از پنج سال کشمکش از چنگ شوروی آزاد شد.

🟩⬜️🟥 @AdabSar

به مام گهربارم ایرانِ جان
که از جان پرستم ورا چون مِهان

بود زنده این آتش جاودان
از آتشگه آذرآبادگان


#فرهود_ربیعی
#چکامه_پارسی

در پاسداشت ۲۱ آذر، سالروز رهایی #آذرآبادگان (آذربایجان)

🟩⬜️🟥 @AdaSar

کسانی هستند که فرهنگ ایرانی را گرامی می‌دارند ولی فرهنگ‌های بومی را خوار می‌پندارند. من نمی‌دانم آن فرهنگ ایرانی که در چشم خام‌اندیشان پسند است، کدام است؟


#میرجلال_الدین_کزازی

💚🤍❤️ @AdabSar
مریم فَخلَعی- بگریز
@AdabSar
🔶🔹بگریز


بگریز
گریزپای سرکش من
که در هر گریزت
بندی از دلم رها می‌کنی
و در هر رهایی
شوری تازه می‌آفرینی

در ناکجاآباد
آشیانه نداریم من و تو
آشیان ما
ره شوریدگی‌ست دیوانه

دیوانگی کن
من بر همه‌ی دیوانگی‌هایت
مُهر پایانم


سراینده و گوینده #مریم_فخلعی
#چکامه_پارسی

🔶🔹 @AdabSar
گنهکارتَرچیز مردم بوَد
که از کین و آزَش خرَد گُم بوَد

چو خواهی که این را بدانی دُرُست
تنِ خویشتن را نگه کن نخست

که روی زمین سربه‌سر پیشِ توست
تو گویی سپهرِ روان خویشِ توست

همی رای داری که افزون کنی
ز خاک سیه مغز بیرون کنی

روانِ تو را دوزخ‌ست آرزوی
مگر زین سخن بازگردی به خوی
#فردوسی

همه آرزویم این که:
همیشه بزی نام‌ْبُردار و شاد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🪷
🪷🪷
ادب‌سار
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی ▪️شاجِرد = از پارسی شاگرد ▫️شادان = از پارسی شادان. شاد sad، خوش و خّرم، خندان از ریشه‌ی اوستایی Sa = خشنود بودن، برگرفته از واژه‌ی Saiti= شادی و خوشی ▪️شادروان = از پارسی شاد و روان، چادر یا سایبانی در پیش کاخ شاهی،…
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی


▪️ شالوس = از پارسی چالوس
▫️ شالِه = از پارسی شالک، شال کوچک
▪️ شاه = از پارسی شاه، sah یا خداوندگار، از واژه‌ی اوستایی xsaetar، همچنین واژه‌ی  xsaeta به آرِش(معنی) با شکوه و درخشان است، مهره‌ی شترنگ(شترنج)
▫️ شاهباز = از پارسی شَه باز، مرغ شکاری

▪️ شاهبانج = از پارسی شاه‌بانگ، گیاه دارویی برای دیو زدگی
▫️ شاه بلوط = از پارسی شاه بلوت
▪️ شاهتَرَج، شاه ترجیات = از پارسی شاه تره، شاه ترگان، سبزی دارویی برای گَری
▫️ شاهدانج = از پارسی شاهدانه
▪️ شاهَده = از پارسی شاهدانه

▫️ شاه رُخ = از پارسی یکی از مهره‌های شترنگ
▪️ شاهزنان از پارسی شهبانو، والاترین زن
▫️ شاهَسبرم، شاهسقرم، شاهَسفرن = از پارسی شاه اسپرغم، ریحان، از سبزی‌های خوشبو
▪️ شاهمَرگ = هر پرنده‌ای که پاهای بلندی دارد
▫️ شاهناز = از پارسی شهناز، آهنگی در خنیا

▪️ شاویش = از پارسی جاویش، درجه‌ی استوار در ارتش
▫️ شاهنج = از پارسی شاهنگ، ملکه‌ی مگس‌انگبین (زنبور عسل)
▪️ شاهی = از پارسی شاهی
▫️ شاهین = از پارسی شاهین، مرغ شکاری، زبانه‌ی ترازو
▪️ شای = از پارسی چای

▫️ شَباهُ = از پارسی شبات، کژدم(عقرب) زرد رنگ
▪️ شَبارق = از پارسی بیش باره و یا پیش پاره، گوشت تکه شده برای پختن، پیراهن پاره، پیش پاره
▫️ شُبارق = از پارسی بیباره، درختی تنومند با برگ‌هایی مانند توت که دارای چوب سختی است
▪️ شِبِت، شِبث = از پارسی شوید، شِوِد، سبزی خوردنی، گیاهی یک‌ساله از تیره‌ی چتریان


🔲 @AdabSar

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


ـ #Society = (اجتماع، جامعه)، هازمان، هَزانه، هازه، انجمن، همبود، همبودگاه، همزیستگاه، چَپیرِه، مردم
ـ #Sociality = (اجتماعی‌بودن)، هازه‌خواهی
ـ #Sociable = (اجتماعی، جامعه‌پذیر)، هازمان‌پذیر، هازه‌پذیر
ـ #Sociability = (جامعه‌پذیری)، هازمان‌پذیری، هازه‌پذیری
ـ #Sociologist = (جامعه‌شناس)، هازمان‌شناس، هازه‌شناس
ـ #Sociologism = (جامعه‌شناسی)، هازه‌باوری
ـ #Socialize = (اجتماعی‌کردن)، هَزانیدن
ـ #Socialization = (اجتماعی‌کردن، اجتماعی‌شدن)، هَزانِش
ـ #Societal = (جامعه‌ای، اجتماعی)، هازمانی، هَزانی
ـ #Sociology = (جامعه‌شناسی)، هازمان‌شناسی، هَزانه‌شناسی، هازه‌شناسی
ـ #Social = (اجتماعی)، هَزانه‌ای
ـ #Socialism = (جامعه‌خواهی)، هازمان‌باوری، هازه‌خواهی، هازه‌گرایی
ـ #Socialist = (جامعه‌گرا، اجتماعی)، هازمان‌باور، هازه‌گرا

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#جامعه #اجتماع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

چو مهر میهن‌ات افروز گردد
شب یلدای میهن روز گردد

رسد دوران اهریمن به پایان
سپیدی چیره و پیروز گردد


#شاهین_سپنتا
#یلدا #چله

@AdabSar
💫🔥☀️

☀️ چله، آیینی که از فراز و فرود هزاره‌ها گذر کرد


☀️ جشن‌های ایرانی هزاران سال در این سرزمین پیشینه و ارج دارند. پس از نوروز، شب #چله یا #یلدا از برجسته‌ترین جشن‌هایی است که از پس هزاره‌های دور برآمده و خانواده‌ها را گرد هم می‌آورد و مردم را به تکاپو وادارد. در این سال‌ها خوشبختانه گرایش به آیین‌های ایرانی به‌‌ویژه مهرگان، سده و بزرگداشت کوروش افزایش یافته است.

☀️ به گفته‌ی فریدون جنیدی، یلدا نشان از دانش باستانی نیاکان ما است که هزاران سال پیش به گاهشماری خورشیدی دست یافته و دریافتند که نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال است و در پایان این شب با زایش مهر یا میترا یا همان خورشید، روشنایی بر تاریکی پیروز می‌شود. پیدایش مهر یا خورشید نمادی روشن از مهرورزی و دوستی جهانی است.

☀️ مهر یا خورشید، ایزد جنگاوران و پهلوانان، خدای راستی و پیمان و نگهبان جهان و جهانیان بود. در افسانه‌های ایرانی مهر نخستین خدایی بود که هر بامداد سوار بر گردونه(ارابه)ی خود با چهار اسب از فراز کوه البرز بر ایران و ایرانیان می‌نگریست و از آنان نگهداری می‌کرد.


☀️ فَرتور(عکس): نگاره‌ی هندوانه، کاشی‌کاری کاخ گلستان

☀️ @AdabSar