ادب‌سار
14.5K subscribers
4.99K photos
123 videos
21 files
873 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
🪽🦊 جشن آبسالان و فرخندگی روباهان بالدار


🦊 جشن‌های پرشمار اسپندماه با «جشن آبسالان» آغاز می‌شود. آب‌پاشان و جشن روباه نام‌های دیگر آن هستند. با بررسی برخی از گاه‌شماری‌های کهن گفته شده که زمان برگزاری آن در ایران باستان برابر با یکم اسپند بود.
گمان می‌رود که این جشن به بهانه‌ی پایان یخ‌زدگی جویبارها، آب شدن برف، روان شدن آب چشمه‌ها، به گوش رسیدن سدا(صدا)ی دلنواز رودخانه‌ها و آواز پرندگان، شکفتن گیاهان و دیده شدن دوباره‌ی روباهان که ایرانیان آن را فرخنده می‌دانستند، برگزار می‌شد.
گویا آبسالان پیوند تنگاتنگی با نوروز و جشن‌های فروردین دارد ولی داستان‌های ناهمانندی نیز درباره‌اش گفته شده است. شاید آبسالان یکی از جشن‌های باران‌خواهی بود که اکنون در استان‌های خشک کشور به شیوه‌های دیگری برگزار می‌شود. از سویی در گاهشماری سیستانی، نام سومین ماه سال «اوسال» است شاید بتوان برداشت کرد که این جشن با گذشت روزگاران جابجا شده است.

🦊 افسانه‌های «جشن آبسالان» از زبان «ابوریحان بیرونی» و دیگران بسیار خواندنی‌اند:
- در روزگار کیانیان و در آستانه‌ی بهار روباهان بالداری پدیدار می‌شدند که آمدن آنان مایه‌ی خوشبختی مردم در آن روزگاران بود. پس از کیانیان، روباهان بالدار ناپدید شدند ولی تا روزگار ابوریحان (و تاکنون) مردم دیدن روباه در آستانه‌ی بهار را نیک می‌شمردند.
- در این روز جمشیدشاه برای نخستین بار در دریا مروارید یافت. مردم نیز برای گذشتن سرمای سخت گذشته و نزدیک شدن بهار شادمانی می‌کردند.
- بیرونی از زبان ایرانشهری و او از زبان موبدان ارمنی گفته‌اند که در این روز بر فراز یک کوه بزکوهی سپیدی پدیدار می‌شود. اگر بزکوهی فریاد بکشد سالی خوش و اگر فریاد نکشد خشکسالی در پیش است.

🦊 چند دیدگاه درباره‌ی چیستی آبسالان بخوانیم:
- آبسالان هم‌ریشه با آبشار و نشانه‌ی پیدایش بهار است.
- آبسالان در پازند «آوساران» و در مینوی خرد «آپسالان» است. تفضلی و مک‌کنزی با نگاه به هر دو، آن را به چمار (معنی) هنگام بهار و روز بهاری می‌دانند.
- در برگردان «مینوی خرد» به انگلیسی و همچنین نیبِرگ آن را روز توفانی و روز بارانی چمیده‌اند (معنی کرده‌اند).
- در «ریگ‌ودا» این واژه «آپسارا» و به گمان به چمار ابر یا رگبار است که روی گیسوی بلند خورشید را می‌گیرد.
- نام «آبسال وهاری» در نوشته‌های بیرونی شاید نشانه‌ی نزدیک شدن به بهار باشد.
- سروده‌ای از ناصرخسرو می‌گوید #آبسالان با کمبود آب در پیوند است؛ نه با خرمی و سبزی بهار:
-همی تابد ز چرخ سبز عیوق
چو آتش بر صحیفه آبسالی!
- در سروده‌ی «ابو نواس» در سده‌ی دوم، آبسال به ماناک (معنی) باران و رگبار بهاری است. این واژه برای نخستین بار و برای نام بردن از جشنی فرخ در کنار نوروز و مهرگان آمده و پیداست که جشنی بزرگ بود.
-به حق المهرجان و نوکروز
و فرخروز آبسال الکبیس!


🦊 آیین‌های جشن آبسالان:
بر پایه‌ی افسانه‌ها در این روز خداوند نیکی، بدی و چگونگی رخ دادن آن‌ها را در دست گرفت. گفته شده که کیانیان جشن آبسالان را «بهارجشن» می‌گفتند.
ایرانیان در بامداد جشن آبسالان با نگاه به آسمان و ابرها، درباره‌ی فراوانی یا خشکسالی سال آینده پیش‌بینی می‌کردند. مردم و پادشاه در این روز به دشت‌ها می‌رفتند و پیش از اینکه پادشاه خوراک بخورد، به او پوپک، جوجه و کره‌خر پیشکش می‌کردند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #جشن_آبسالان #آبسالان

🦊🪽 @AdabSar

زنانِ میهن من بزرگ و برازنده‌اند
خان‌ومانِ ملت من شادمان و سترگ است
پدران‌مان دانا
و فرزندانمان دلیرند
بدین دلیل هرگز شکست نخواهیم خورد.


#کوروش
#سپندارمذگان #اسپندگان
👸🏻 @AdabSar

ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده می‌دانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریده‌اند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.

در هنگامه‌هایی از ایران باستان زن را زندگی‌بخش و فرزند را دنباله‌ی مادر می‌دانستند. سنگ‌نبشته‌های ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر می‌گفتند. این باور با ساختار زن‌سالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.

در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران می‌بارد و آفتاب می‌تاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.

جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی می‎نویسند و به در خانه‌های خود می‎آویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون‌ را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار می‎بردند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar

🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را «مردگيران» می‌ناميدند.

#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سده‌ها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‌‏ها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

مردم ایران بر پایه‌ی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر می‌کوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همه‌ی زیستمندان می‌دهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar
بِدان ای برادر که از شهرْیار
بجویَد خرَدمند هرگونه کار

یکی آن‌که پیروزگر باشد اوی
ز دشمن نتابد گهِ جنگْ روی

دگر آن‌که لشکر بدارد به داد
بداند فزونیّ‌ِ مردِ نژاد

سه‌دیگر که دارد به دل راستی
نیارد به داداَندرون کاستی

چهارم که با زیردستانِ خویش
همان باگهر دَرپرستانِ خویش

ندارد درِ گنج را بستهْ سخت
همی‌بارَد از شاخْ بارِ درخت
#شاهنامه #فردوسی

و آرزویم در این هفته این:
که جاوید بادی و روشن‌روان


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar

🌏💃🏻 #سپندارمذگان از جشن‏‌های بهاری و روز مهر و پیوند همسران و فرمانروایی بانوان در شهر بود. مردان به نشانه‌ی ادب برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده می‌کوشیدند، آرزوهای زنان را به دیده می‌گذاشتند و به آن‎ها گل و پیشکش می‎دادند. گفته شده ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانه‌ی مهر و دوستی به یکدیگر گل می‌دادند.

#اسپندگان روز آزادی زنان از کار خانه و بیرون بود. آنان جامه‎ی نو و زیبا می‎پوشیدند، با گلی در دست در بالای خانه می‌نشستند یا با دیگر زنان شادی می‎کردند. نیایش در آتشکده‎ها آیین پایانی روز بود.

بیرونی نوشته در این روز مردم کژدم بر سر در خانه‌ها می‌آویختند تا گزند نیابند. معین نوشته از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب، چشم‎پناهی بر برگ‌های چهارگوش می‌نوشتند و بر سه دیوار خانه می‌چسباندند.


#جشن_های_ایرانی
💃🏻🌍 @AdabSar

🌍🤰🏻 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی ایزدبانوی سپندارمزد و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. این ایزدبانو مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.

باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🤰🏻🌍 @AdabSar

آرش کمانگیر و سپندارمذ

بخشی از داستان آرش کمانگیر که کمتر به آن می‌نگرند، آنجا است که از ایزدبانوی سپندارمذ یاد می‌شود. جشن سپندارمذگان که این روزها با نام روز عشق ایرانی هم شناخته می‌شود از جشن‌های باستانی و با شکوه ایرانی است.

آنچه در داستان آرش کمانگیر چشمگیر است کمان ویژه‌ای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد.

آرش با آنکه که می‌دانست پس از پرتاب تیر پیکرش پاره پاره خواهد شد، بر فراز کوهی بلند رفت و به نام خدا و میهن تیر را رها کرد…


🖋 #بزرگمهر_صالحی

بازخَن:
۱- بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد (1389). آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر. برگ های ۳۳۴-۳۳۵

@AdabSar

🌱🌸 جشن #سپندارمذگان یا #اسپندگان نیز همچون دیگر جشن‏های ماهانه نمادی از میان گل‏‌ها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ‌مشک» دانسته‌اند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایه‎ی گمانزدی در «برهان قاطع»، گل ویژه‎ی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام برده‌اند.
فرتور(عکس)، گل زیبای «پلنگ‌مشک» است.

پنجم اسپند، روز جشن بزرگ باستانی سپندارمذگان گرامی باد.


#جشن_های_ایرانی
🌸🌱 @AdabSar
🐎 جشن اسپندی و افسانه‌ی بازگشت اسپندیار با اسب سپید


🐎 «جشن اسپندی» یکی از نخستین جشن‌های اسپندماه بود که نویسندگان زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند می‌دانند و از اورمزدروز (یکم) تا اسپندروز (پنجم) اسپند را در گمان‌های خود آورده‌اند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار می‌شد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون روز آن جابجا شده است. زیرا در هر دو به نشانه‌ی مهر به زنان شادباش و پیشکش (هدیه) می‌دادند. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را هم‌زمان با جشن آبسالان در یکم اسپند می‌پندارند.

🐎 در سال‌های نه چندان دور شب اسپندی را به اسپندیار پیوند می‌دادند و باور داشتند اسپندیار (اسفندیار) رویین‌تن که با اسب سیاه کشته شد در این شب با اسب سپید بازمی‌گردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمی‌گرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو می‌ریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور می‌گذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی آن‌ها را از سرماخوردگی نگه‌دارد. یکی آیین‌های ماندگار و همگانی آن پخت آش اسپندی بود.

🐎 شاید ریشه‌ی باور به بازگشت اسپندیار به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمی‌گردد. در این باور ایزدبانوی اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد روز، گرما و بهار) به زمین بازمی‌گردد و زمین کم‌کم گرم و سبز می‌شود. همانند این داستان درباره‌ی ایزد رپیثوین هم سینه به سینه گفته می‌شد. شاید بنیاد این افسانه، باور به باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم می‌آمدند، جشن می‌گرفتند، آیین‌های زنانه داشتند و آش اسپندی می‌پختند تا شب‌های سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.

🐎 در گذشته مردم گوسگان (جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال می‌دانستند. جشن باشکوهی می‌گرفتند، بهترین خوراک را می‌پختند، شادی می‌کردند و به یکدیگر شادباش می‌گفتند. در این شب جوانان به بام‌ها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه پیشکشی به نام اسپندی می‌گرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود پیشکش اسپندی به خانه اروس (عروس) می‌فرستاد و همگی شام را در خانه اروس می‌خوردند. همچنین در این روز افسون می‌خواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش می‌نوشتند، مویز و دانه‌ی انار را می‌کوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد.

🐎 امروز در برخی شهرستان‌های گوناگون اسپادانا (اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمه‌ی اسپند یا پنج روز مانده به نوروز آش جو اسپندی پخته می‌شود.‌ در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو (هم‌ریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفت‌دانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جه‌جه نیز می‌گویند. پخت آش برای جشن‌های ایرانی نمادی از کار گروهی است.
در بیدگل «پلوی شب اسفندی» با خورش نخود می‌پزند و در خورش گوشت خروس می‌ریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم می‌پزند.

🐎 در آبادی‌ها برای جشن اسپنده می‌خوانند:
غم مخور دهقان (دهگان) که اسفند (اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان که اسفند آمده
هفت‌سین، امشب به کامت آمده
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده


🐎 برای دیدن فرتور(عکس)هایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_اسپندی #اسپندگان


📚
برگرفته از:
- مردگیران، جشن بهاری زنان «جلال خالقی‌مطلق»
- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایران‌نامه «شاهین سپنتا»
- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ «محمد جعفری قنواتی»


🐎 @AdabSar

ز پیش دیده تا جانان من رفت
تو پنداری که از تن جان من رفت

سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت


#وحشی
#چکامه_پارسی

فرتور: ایستگاه راه‌آهن نیشابور از «محسن مهرنگاری»

@AdabSar

ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

باغبان را گو اگر در گل‌سِتان آلاله‌ای‌ست
دیگری را ده که ما با دل‌سِتان آسوده‌ایم


#سعدی
#چکامه_پارسی

@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻«سرطان» واژه‌ای بیگانه است که در زبان پارسی به چند چم به‌کار می‌رود:
- از بیماری‌ها: Cancer، چَنگار، دُژبافت
- از جانوران: Crab، خرچنگ، کَرچنگ
- از ماه‌ها: تیر
🔻سرطان بحری= خرچنگ دریایی
🔻سرطان نهری= خرچنگ رودی
🔻سرطان خون= Leukemia، خون‌چَنگار، چَنگارِ خون
🔻سرطان‌زا= چَنگارزا، مایه‌ی دُژبافتی
🔻راس‌السرطان= سر چَنگار
🔻غده‌ی سرطانی= توده‌ی چَنگاری

نمونه:
🔺سرطان، تکثیر بی‌رویۀ سلول‌ها به سبب جهش ژنتیکی و دست‌اندازی به بافت‌های مجاور است که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می‌شود=
چَنگار، افزونی بی‌رویه‌ی یاخته‌ها به رایَن جهش زَکَیکی و دست‌اندازی به بافت‌های کناری است که مایه‌ی آشفتگی در کارکرد آن بافت می‌شود


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#سرطان #Cancer #Crab #Leukemia
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

اگر از عرش (ارگ) افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق (تاک) دل اُفتاد، از جا برنمی‌خیزد


#صائب_تبریزی
#چکامه_پارسی

@AdabSar
بباید درِ پادشاهی سپاه
سپاهی درِ گنج دارد نگاه

اگر گنجت آباد داری به داد
تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد

سلیحت در آرایشِ خویش دار
سزد کِت شبِ تیره آید به کار

بس ایمن مشو بر نگهدارِ خویش
چو ایمن شدی راست کن کارِ خویش

سرانجام مرگ آیدت بی‌گمان
اگر تیره‌ای گر چراغِ جهان
#شاهنامه #فردوسی

باشد که:
به کامِ تو گردد سراسر سخن


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌧 جشن وخشنکام؛ جشن ستایش آمودریا


🌧 «جشن وخشنکام» در آبان‌روز از اسپندماه برابر با دهم اسپند در ستایش آمودریا (رود جیهون) و بیشتر در سرزمین‌های اَپاختَر خورآیی (شمال شرقی) ایران پهناور برگزار می‌شد.

🌧 در کرانه‌ی خورآیی (شرقی) خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب دو رود بزرگ روان بود که گاه به نام‌های سيهون و جيهون خوانده می‌شدند و سرزمین‌های آن سوی آن‌ها را فرارود یا ورارود (ماورا‌ءالنهر) می‌نامیدند. نام کهن آن‌ها آمودریا و سيردريا بود. آمودریا در گذشته مرز ایران و توران بود. این رود نزد مردم و فرمانروایان ایران ارزش و جایگاه ویژه‌ای داشت چرا که ایرانیان باستان همواره ارجدان آب و زیست‌بوم بودند.

🌧 آمودريا با نام آب‌پنج یا پنج‌آب از کوهستان‌های پامیر (بلندی‌های هُکَر در اوستا) سرچشمه می‌گیرد. این رود در گذشته‌های دور به دریای کاسپین (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر می‌شد. ولی امروز به دریاچه‌ی آرال می‌ریزد.

🌧 نام #وخشنکام از رود وخش یا سرخ‌آب که بزرگترین شاخه‌ی آمودریاست گرفته شده است.
ابوریحان بیرونی وخشنکام را فرشته‌ی جیهون می‌دانست که در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب یا شاید نمود دیگری از آناهید یا آناهیتا بود. از آیین‌های این جشن هیچ گواهی برای ما نمانده است. گفته می‌شود وخشنکام جشنی در پیوند با #اسپندگان و شادی سبز و بارور شدن زمین هم بود.

🌧 آمودریا بزرگترين، پرآب‌ترين، بلندترین و پهن‌ترين رود همه‌ی سرزمين‌های ايران و آسیای میانه بود و در گذرگاه بیش از ۲۵۰۰ گز(متر)ی خود از رودها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها و آبشارهای بسياری برخوردار می‌شود.
رود وخش که از آسیای میانه و کشور تاجیکستان سرچشمه می‌گیرد، به آمودریا می‌ریخت. امروز در تاجیکستان بر آن آب‌بند زده‌اند.

🌧 آمو، آموی، آمویَه، آبِهی، آب‌بِهی، بِه‌رود، وِه‌رود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نام‌های دیگر آمودریا در گذر زمان بوده‌اند. در روزگار هخامنشیان به آن وخاب می‌گفتند.


⚡️ افسانه‌ی نبرد ایزد باران و دیو خشکسالی بر فراز دریای فراخکرت/فراخکرد را بخوانید:
t.me/AdabSar/6609

☔️ افسانه‌ی آناهیتا، ایزدبانوی آب‌ها را بخوانید:
t.me/AdabSar/8874
t.me/AdabSar/4912


📜 سروده‌ای از #رودکی با جستار آمودریا:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیهون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی!


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_وخشنکام

🏖🏝 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻ضابط= سَرباک، پاسدار، نگهبان، نگاهدارنده، بایگان، فراهم‌آورنده، پاکار(=مباشر)، کاردار، فرماندار، مرد هشیار، مرد نیرومند، باژستان(گمرک)، شماررَس(=مُمَیِز)، افسر، دهدار، دهخدا
🔻ضابطه= دستور، شیوه، روال، آسال، فراریز(=حکمی کلی منطبق بر جزییات)، باژستانی
🔻ضابطین عدلیه = پاسگَران، کارگزاران دادگستری
🔻ضابط قضایی= پاسگر، کارگزار دادگستری
🔻انضباط= ادب، سامان‌گرفتن، سامان‌پذیری، به‌سامانی، آراستگی، بِنُوایی، سِرُوشِگی
🔻انضباطی= سِرُوشیک
🔻باانضباط= باادب، ساماندار، آراسته، به‌سامان
🔻بی‌انضباط= بی‌ادب، گستاخ، شلخته، ولنگار، نابسامان، ناخوددار
🔻منضبط= به‌سامان، ساماندار، سامانمند، سخت‌گیر

نمونه:
🔺ساخت‌وساز‌ها در کشور باید طبق ضابطه صورت بگیرد=
ساخت‌وساز‌ها در کشور باید برپایه‌ی دستور/آیین‌نامه انجام یابد

🔺با ایجاد قشونی باانضباط، به جنگ دشمن رفت=
با پدیدآوردن سپاهی به‌سامان و گوش به‌فرمان، به جنگ دشمن رفت

🔺از محصلین باانضباط مدرسه است=
از شاگردان آراسته‌ی دبستان/دبیرستان است
از دانش‌آموزان باادبِ آموزشگاه است


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#ضابط #ضابطه #انضباظ #منضبط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

🌳 امروز دانه‌ای کاشته می‌شود
و فردا غنچه‌ای سر باز می‌کند
و آینده‌ی سرزمین من سبز خواهد شد
زمین چشم به‌راه گلدان‎های کوچک ماست

🪴 «جشن اینجه» یا «جشن گلدان» جشن آماده‌سازی و کاشت نهال، گل و گیاه در ایران باستان و پیشواز نوروز بود. اینجه در بهرام/وهرام روز از اسپند برابر با بیستم اسپند برگزار می‌شد. شاید روز درختکاری برآمده از جشن اینجه باشد.

🌳 #جشن_گلدان همچون دیگر جشن‌های ایرانی، آیینی برای مهر و دوستی با زیستگاه و آرزوی سرسبزی و فراوانی به شمار می‌رفت. آرمان برگزاری اینجه، داشتن بهار و تابستانی پرگل و آینده‌ای سبز برای این سرزمین بود.

🪴 ابوریحان بیرونی واژه‌ی #اینجه را «خانه‌های نزدیک به هم» چمیده(معنی کرده) است ولی نمی‌دانیم پیوند واژه‌ی اینجه با جشن گلدان چیست. شوربختانه آگاهی بیشتری از این جشن نمانده است.

🌳 زیست‌بوم زیبای ما رو به نابودی است.
به بهانه‌ی روز درختکاری به‌یاد بسپاریم که برای نگه‌داری، پایندگی و شادابی آن بکوشیم.
اگر آهنگ (تصمیم) درخت‌کاری داریم، درختان بومی در جای درست و با رای کارشناسان زیست‌بوم بکاریم و از آن نگه‌داری کنیم.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🪴🌷 @AdabSar
بدانید کآن‌کس که گوید دروغ
نگیرد از این پس برِ ما فروغ

دروغ از برِ ما نباشد ز رای
که از رای باشد بزرگی به جای

همان مَر تنِ سِفله را دوستدار
نیابی به باغ‌اندرون چون نگار

سری را کجا مغز باشد بسی
گُواژه نباید زدن بر کسی
#شاهنامه #فردوسی

امید که همواره:
سرت سبز باد و تنت ارجمند


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
📜 منم کوروش، پسر ماندانا و کمبوجیه...

و چنین بود که نخستین ترانه‌ی ستایش زن در جهان سروده شد!
آنجا که کوروش، خود را تنها فرزند پدر ندانست، که نخست فرزند مادر(ماندانا) و سپس فرزند پدر(کمبوجیه) خواند!

بزرگداشت و گرامی‌داشت زن برای ایرانیان، منش و روش تازه‌ای نیست و ریشه در روان‌باستانِ ما دارد.

در زمانه‌ای که بوداییان باور داشتند «زن، اگرچه نمودی فرشته‌گونه دارد، ولی گوهره‌اش پلید و ناپاک است(ازهمين‌رو تا چندی هيچ زنی را به كیش خود نمی‌پذيرفتند) و نیایش می‌کردند: خدايا، از گزند اهریمن و زن، به تو پناه می‌بریم»، در همان هنگام کوروش چنین فرمان می‌راند: «زنان را گرامی بدارید، چرا که زنان هستی‌بخش جهانند و زنانِ میهنِ من بزرگ و برازنده»!

در زمانه‌ای که تازیان با زنان و دختران، چون کالا رفتار می‌کردند و شرمگین از داشتن نوزاد دختر، کودک بی‌گناه را زنده‌به‌گور می‌کردند(از همین رو، با کشتن دختران بی‌گناه، ازشمار زنان کاسته می‌شد و به‌ناچار، هر زن چند مرد را به همسری می‌گرفت که چنین پیوندی را «ضمد» می‌نامیدند)، در همان هنگام در ایران باستان، زنانی چون «پوراندخت» و «آذرمیدخت» بر تخت پادشاهی می‌نشستند، «آرتیمیس» بر نیروی دریایی فرمان می‌راند، «آرتادخت» ویچیر(وزیر) گنجوری(خزانه‌داری) ایران بود و «یوتاب» شیرزن و سردار ایرانی، دلاورانه راه را بر تازِشِ اسکندر و سپاهیانش به ایران بسته بود.

در زمانه‌ای که یونانیان باستان دختران را می‌کشتند و یا سر راه رها می‌کردند(زیرا اگر بزرگ می‌شدند نیاز به وَردَک(جهیزیه) داشتند) و زنان از دادوستد در بازار و دادخواهی در دادگستری بازداشته شده و اگر فرزند نمی‌آوردند کشته می‌شدند، در همان هنگام، در ایران باستان زنان دارای جایگاه بسیار بلند و بس ارجمند بوده و همیشه و همه‌جا دوشادوش و همراه مردان بوده‌اند، کارکردن زنِ آبستن ناروا بود و برای‌شان دستمزد ماهیانه، تا هنگام زادن نوزاد پیش‌بینی شده بود.
بهترین نمونه‌ی برابری زن و مرد در ایران باستان نیز، رسیدن پادشاهی از شاه به دختر بود.

اینک، در آستانه‌ی روز جهانی زن، آرزو می‌کنیم زنانمان، این هستی‌بخشان جهان، به جایگاه درخور و شایسته‌شان برسند و نه‌تنها در این روز، که در همه‌ی روزهای دریغ‌شده از ایشان، گرامی داشته شوند.

به امید آن روز!

#مجید_دری
#روز_زن
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸