This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو با اشاره به فروپاشی گفتمان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، از گسست میان حاکمیت و مردم ایران سخن میگوید.
او تأکید میکند که جمهوری اسلامی کلانروایت خود را از دست داده و دیگر نمیتواند با مفاهیمی چون «امت اسلامی» یا «صدور انقلاب» مردم را با خود همراه کند.
باقرینیا لحظات تحویل سال را شاهدی بر تغییر اولویتهای جامعه دانسته و میگوید: «مردم با حضور در آرامگاههایی چون فردوسی، خیام، حافظ و کوروش، نشان دادند که زیستن، خردورزی، عشق، و هویت متکثر ایرانی را به روایتهای بسته مذهبی ترجیح میدهند.»
او معتقد است که این انتخابها نشاندهنده بیاعتمادی مردم به وعدههای ایدئولوژیک حاکمیت است و مشروعیت آن نزد افکار عمومی بهشدت تضعیف شده است.
این استاد دانشگاه همچنین هشدار میدهد که یکی از آخرین ترفندهای رژیمهای استبدادی برای حفظ قدرت، دامنزدن به تفرقه قومی، مذهبی و زبانی در میان مردم است. او بر اهمیت حفظ وحدت اقوام ایرانی تأکید کرده و میگوید: «ترک، کرد، بلوچ، عرب، لر، فارس و دیگر اقوام، سالها در کنار یکدیگر زندگی کردهاند و نباید اجازه داد نظام از طریق ایجاد شکافهای قومی، مردم را رودرروی هم قرار دهد.»
باقرینیا در ادامه به جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشاره کرده و آن را نمونهای از وحدت اقوام در برابر سرکوب میداند. او میگوید: «وقتی مردم فریاد زدند زاهدان و کردستان چشم و چراغ ایراناند، یعنی همبستگی زنده است.»
او در پایان خاطرنشان میکند که نارضایتیهای اقوام مختلف نه به دلیل هویت قومی، بلکه نتیجهی ظلم، تبعیض، و بیعدالتی نظام حاکم است، و هوشیاری در برابر ترفندهای تفرقهافکنانه، برای آیندهی ایران حیاتی است.
#حسن_باقری_نیا #همبستگی #اتحاد_رمز_پیروزی #استبداد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او تأکید میکند که جمهوری اسلامی کلانروایت خود را از دست داده و دیگر نمیتواند با مفاهیمی چون «امت اسلامی» یا «صدور انقلاب» مردم را با خود همراه کند.
باقرینیا لحظات تحویل سال را شاهدی بر تغییر اولویتهای جامعه دانسته و میگوید: «مردم با حضور در آرامگاههایی چون فردوسی، خیام، حافظ و کوروش، نشان دادند که زیستن، خردورزی، عشق، و هویت متکثر ایرانی را به روایتهای بسته مذهبی ترجیح میدهند.»
او معتقد است که این انتخابها نشاندهنده بیاعتمادی مردم به وعدههای ایدئولوژیک حاکمیت است و مشروعیت آن نزد افکار عمومی بهشدت تضعیف شده است.
این استاد دانشگاه همچنین هشدار میدهد که یکی از آخرین ترفندهای رژیمهای استبدادی برای حفظ قدرت، دامنزدن به تفرقه قومی، مذهبی و زبانی در میان مردم است. او بر اهمیت حفظ وحدت اقوام ایرانی تأکید کرده و میگوید: «ترک، کرد، بلوچ، عرب، لر، فارس و دیگر اقوام، سالها در کنار یکدیگر زندگی کردهاند و نباید اجازه داد نظام از طریق ایجاد شکافهای قومی، مردم را رودرروی هم قرار دهد.»
باقرینیا در ادامه به جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشاره کرده و آن را نمونهای از وحدت اقوام در برابر سرکوب میداند. او میگوید: «وقتی مردم فریاد زدند زاهدان و کردستان چشم و چراغ ایراناند، یعنی همبستگی زنده است.»
او در پایان خاطرنشان میکند که نارضایتیهای اقوام مختلف نه به دلیل هویت قومی، بلکه نتیجهی ظلم، تبعیض، و بیعدالتی نظام حاکم است، و هوشیاری در برابر ترفندهای تفرقهافکنانه، برای آیندهی ایران حیاتی است.
#حسن_باقری_نیا #همبستگی #اتحاد_رمز_پیروزی #استبداد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#جمهوری_اسلامی #ج_ا
مستعمره چین و روسیه
طرح از یکی از هنرمندان مطرح ایران
جمهوری اسلامی؛ استقلالطلب یا مستعمره نوین؟
حکومتی که از آغاز با شعار «نه شرقی، نه غربی» بر سر کار آمد، امروز بیش از هر زمان دیگری به شرق وابسته شده است. جمهوری اسلامی، در عمل، ایران را به حیاط خلوت روسیه و چین تبدیل کرده است.
چند نمونه روشن:
قرارداد ۲۵ ساله با چین، بدون شفافیت عمومی، بخشهایی از اقتصاد، انرژی، بنادر و حتی حوزههای نظامی را در اختیار پکن قرار میدهد. بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان «ترکمنچای چینی» یاد میکنند.
در جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی با ارسال پهپاد به روسیه، عملاً در خدمت ماشین جنگی کرملین قرار گرفته؛ تصمیمی که ایران را در مقابل اروپا و غرب قرار داده است.
در شورای امنیت، حق وتوی روسیه بارها برای نجات جمهوری اسلامی از فشارهای بینالمللی به کار رفته؛ بهایی که با امتیازهای سنگین اقتصادی و امنیتی به مسکو پرداخت شده.
واگذاری میدانهای گازی و نفتی به شرکتهای چینی، در شرایطی که این کشورها تکنولوژی و استانداردهای لازم را ندارند، نشانهی دیگری از این وابستگی یکطرفه است.
اینهمه وابستگی، دیگر «روابط استراتژیک» نیست؛ نسخهای مدرن از استعمارِ در سایه است. جمهوری اسلامی نه تنها استقلال را حفظ نکرد، بلکه آن را با وعدههای توخالی امنیت و بقا، به دو قدرت شرقی واگذار کرد.
استبداد دینی، برای بقای خود ایران را به حراج گذاشته است.
#استقلال #وابستگی #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مستعمره چین و روسیه
طرح از یکی از هنرمندان مطرح ایران
جمهوری اسلامی؛ استقلالطلب یا مستعمره نوین؟
حکومتی که از آغاز با شعار «نه شرقی، نه غربی» بر سر کار آمد، امروز بیش از هر زمان دیگری به شرق وابسته شده است. جمهوری اسلامی، در عمل، ایران را به حیاط خلوت روسیه و چین تبدیل کرده است.
چند نمونه روشن:
قرارداد ۲۵ ساله با چین، بدون شفافیت عمومی، بخشهایی از اقتصاد، انرژی، بنادر و حتی حوزههای نظامی را در اختیار پکن قرار میدهد. بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان «ترکمنچای چینی» یاد میکنند.
در جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی با ارسال پهپاد به روسیه، عملاً در خدمت ماشین جنگی کرملین قرار گرفته؛ تصمیمی که ایران را در مقابل اروپا و غرب قرار داده است.
در شورای امنیت، حق وتوی روسیه بارها برای نجات جمهوری اسلامی از فشارهای بینالمللی به کار رفته؛ بهایی که با امتیازهای سنگین اقتصادی و امنیتی به مسکو پرداخت شده.
واگذاری میدانهای گازی و نفتی به شرکتهای چینی، در شرایطی که این کشورها تکنولوژی و استانداردهای لازم را ندارند، نشانهی دیگری از این وابستگی یکطرفه است.
اینهمه وابستگی، دیگر «روابط استراتژیک» نیست؛ نسخهای مدرن از استعمارِ در سایه است. جمهوری اسلامی نه تنها استقلال را حفظ نکرد، بلکه آن را با وعدههای توخالی امنیت و بقا، به دو قدرت شرقی واگذار کرد.
استبداد دینی، برای بقای خود ایران را به حراج گذاشته است.
#استقلال #وابستگی #ایران #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی و استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو با معرفی فیلم سینمایی «موج» (The Wave)، به واکاوی بازتولید استبداد در محیطهای آموزشی میپردازد.
او میگوید: «اگر شما هم مثل من در یک نظام آموزشی استبدادی درس خوانده باشید، با جملاتی مثل "دستبهسینه بنشینید، بدون اجازه حرف نزنید، معلم را با اسم کوچک صدا نزنید" بیگانه نیستید.»
او اضافه میکند: «در این فیلم، معلمی برای اثبات اینکه جامعه همیشه مستعد بازگشت به دیکتاتوریست، یک آزمایش یکهفتهای روی دانشآموزان انجام میدهد. ابتدا با انضباط سخت شروع میکند، سپس با ایجاد هویت گروهی، تعصب، دشمنسازی و سرکوب فردیت، کلاس را به یک پادگان ایدئولوژیک تبدیل میکند.»
در انتها، دکتر باقرینیا تأکید میکند که پایان فیلم، تلخ و هشداردهنده است: «قرار بود این فقط یک تمرین درسی باشد، اما دانشآموزان دیگر نمیتوانند از نقش خود بیرون بیایند. ما هم در زندگی واقعی، چنین تجربههایی را از سر گذراندهایم؛ از صبحگاههای اجباری تا شعارهای تکراری…»
فیلم را با زیرنویس فارسی در کانال خانه آگاهی ببینید:
https://t.me/Khaneh_Agahi6/75
دکتر باقرینیا به زودی در صفحه اینستاگرام زیر درباره این فیلم با دکتر واعظ برنامه لایو خواهند داشت:
@diverse_secular_education
مرتبط:
دوره آموزشی، دموکراسی در کلاس درس:
https://tavaana.org/session-1-introduction-a-look-at-the-history-of-education-in-the-world-and-iran/
دوره آموزشی آموزش لیبرال:
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
تدریس دموکراسی:
https://tavaana.org/teachingdemocracy_textbook/
دموکراسی در آموزش:
https://tavaana.org/democracy-in-education/
آموزش مردمسالاری: راهنمایی برای آموزگاران، اثر ماتیو هیبرت
https://tavaana.org/education-for-democracy/
#معلم #مدرسه #استبداد #نظام_آموزشی #فاشیسم #تعصب #فرقه #تفکر_انتقادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید: «اگر شما هم مثل من در یک نظام آموزشی استبدادی درس خوانده باشید، با جملاتی مثل "دستبهسینه بنشینید، بدون اجازه حرف نزنید، معلم را با اسم کوچک صدا نزنید" بیگانه نیستید.»
او اضافه میکند: «در این فیلم، معلمی برای اثبات اینکه جامعه همیشه مستعد بازگشت به دیکتاتوریست، یک آزمایش یکهفتهای روی دانشآموزان انجام میدهد. ابتدا با انضباط سخت شروع میکند، سپس با ایجاد هویت گروهی، تعصب، دشمنسازی و سرکوب فردیت، کلاس را به یک پادگان ایدئولوژیک تبدیل میکند.»
در انتها، دکتر باقرینیا تأکید میکند که پایان فیلم، تلخ و هشداردهنده است: «قرار بود این فقط یک تمرین درسی باشد، اما دانشآموزان دیگر نمیتوانند از نقش خود بیرون بیایند. ما هم در زندگی واقعی، چنین تجربههایی را از سر گذراندهایم؛ از صبحگاههای اجباری تا شعارهای تکراری…»
فیلم را با زیرنویس فارسی در کانال خانه آگاهی ببینید:
https://t.me/Khaneh_Agahi6/75
دکتر باقرینیا به زودی در صفحه اینستاگرام زیر درباره این فیلم با دکتر واعظ برنامه لایو خواهند داشت:
@diverse_secular_education
مرتبط:
دوره آموزشی، دموکراسی در کلاس درس:
https://tavaana.org/session-1-introduction-a-look-at-the-history-of-education-in-the-world-and-iran/
دوره آموزشی آموزش لیبرال:
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
تدریس دموکراسی:
https://tavaana.org/teachingdemocracy_textbook/
دموکراسی در آموزش:
https://tavaana.org/democracy-in-education/
آموزش مردمسالاری: راهنمایی برای آموزگاران، اثر ماتیو هیبرت
https://tavaana.org/education-for-democracy/
#معلم #مدرسه #استبداد #نظام_آموزشی #فاشیسم #تعصب #فرقه #تفکر_انتقادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش دوم معرفی فیلم موج از زاویه تحلیل روانی
کیش شخصیت چگونه به وجود میآید؟
در ناخودآگاه جمعی برخی از جوامع تمایلی به کیش شخصیت وجود دارد، همچنین انسانها گاهی برای غلبه بر ترس و اضطراب با تکیه بر مکانیزمهای دفاع روانی به کیش شخصیت متمایل میشوند رهبران نیز در این میان با دشمن سازی به کیش شخصیت دامن میزنند. ویژگیهای معلم و دانش آموز نیز در قوت گرفتن کیش شخصیت نقش دارد؛ معلمانی که نیاز به تایید دارند و دانش آموزانی که از اعتماد به نفس پایین برخورد دارند باعث پدیدآیی کیش شخصیت میشوند و بالاخره اینکه کیش شخصیت در حالات والد سرزنشگر و بالغ آلوده به والد بیشتر دیده میشود.
دکتر حسن باقرینیا، پیشتر در ویدیویی در معرفی فیلم سینمایی «موج» (The Wave)، به واکاوی بازتولید استبداد در محیطهای آموزشی پرداخته بود.
آن ویدیو را اینجا ببینید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/91342
فیلم را با زیرنویس فارسی در کانال خانه آگاهی ببینید:
https://t.me/Khaneh_Agahi6/75
@diverse_secular_education
مرتبط:
دوره آموزشی، دموکراسی در کلاس درس:
https://tavaana.org/session-1-introduction-a-look-at-the-history-of-education-in-the-world-and-iran/
دوره آموزشی آموزش لیبرال:
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
تدریس دموکراسی:
https://tavaana.org/teachingdemocracy_textbook/
دموکراسی در آموزش:
https://tavaana.org/democracy-in-education/
آموزش مردمسالاری: راهنمایی برای آموزگاران، اثر ماتیو هیبرت
https://tavaana.org/education-for-democracy/
#معلم #مدرسه #استبداد #نظام_آموزشی #فاشیسم #تعصب #فرقه #تفکر_انتقادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کیش شخصیت چگونه به وجود میآید؟
در ناخودآگاه جمعی برخی از جوامع تمایلی به کیش شخصیت وجود دارد، همچنین انسانها گاهی برای غلبه بر ترس و اضطراب با تکیه بر مکانیزمهای دفاع روانی به کیش شخصیت متمایل میشوند رهبران نیز در این میان با دشمن سازی به کیش شخصیت دامن میزنند. ویژگیهای معلم و دانش آموز نیز در قوت گرفتن کیش شخصیت نقش دارد؛ معلمانی که نیاز به تایید دارند و دانش آموزانی که از اعتماد به نفس پایین برخورد دارند باعث پدیدآیی کیش شخصیت میشوند و بالاخره اینکه کیش شخصیت در حالات والد سرزنشگر و بالغ آلوده به والد بیشتر دیده میشود.
دکتر حسن باقرینیا، پیشتر در ویدیویی در معرفی فیلم سینمایی «موج» (The Wave)، به واکاوی بازتولید استبداد در محیطهای آموزشی پرداخته بود.
آن ویدیو را اینجا ببینید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/91342
فیلم را با زیرنویس فارسی در کانال خانه آگاهی ببینید:
https://t.me/Khaneh_Agahi6/75
@diverse_secular_education
مرتبط:
دوره آموزشی، دموکراسی در کلاس درس:
https://tavaana.org/session-1-introduction-a-look-at-the-history-of-education-in-the-world-and-iran/
دوره آموزشی آموزش لیبرال:
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
تدریس دموکراسی:
https://tavaana.org/teachingdemocracy_textbook/
دموکراسی در آموزش:
https://tavaana.org/democracy-in-education/
آموزش مردمسالاری: راهنمایی برای آموزگاران، اثر ماتیو هیبرت
https://tavaana.org/education-for-democracy/
#معلم #مدرسه #استبداد #نظام_آموزشی #فاشیسم #تعصب #فرقه #تفکر_انتقادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی و استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدئو به نامهی دکتر مصطفی مهرآیین خطاب به علی خامنهای میپردازد؛ نامهای که در آن این پرسش مطرح میشود:
چطور ممکن است کسی که روزگاری شیفتهی اخوان ثالث و شجریان بوده، در روزگاری دیگر، آلوده به قدرت شود و فرمان شلیک به معترضان را صادر کند؟
دکتر باقرینیا با اشاره به روایت «شیخ صنعان» از سعیدی سیرجانی، این تحول را نه یک تغییر ناگهانی، بلکه روندی تدریجی و خطرناک میداند که در آن قدرت، همچون «خانمی دلربا»، آرامآرام انسان را مجذوب و سپس اسیر خود میسازد؛ و حلقهای از قلندران و مریدان هم، برای حفظ خانقاه، هر صدای تردیدی را خاموش میکنند.
او در این روایتِ نمادین، از رنج شیخی میگوید که در دوراهی میان حق و مصلحت، میان عدالت و اقتدار، میماند و سرانجام، هوس قدرت او را از مسیر بازمیدارد.
#قدرت #استبداد #استبداد_دینی #حکومت_مطلقه #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چطور ممکن است کسی که روزگاری شیفتهی اخوان ثالث و شجریان بوده، در روزگاری دیگر، آلوده به قدرت شود و فرمان شلیک به معترضان را صادر کند؟
دکتر باقرینیا با اشاره به روایت «شیخ صنعان» از سعیدی سیرجانی، این تحول را نه یک تغییر ناگهانی، بلکه روندی تدریجی و خطرناک میداند که در آن قدرت، همچون «خانمی دلربا»، آرامآرام انسان را مجذوب و سپس اسیر خود میسازد؛ و حلقهای از قلندران و مریدان هم، برای حفظ خانقاه، هر صدای تردیدی را خاموش میکنند.
او در این روایتِ نمادین، از رنج شیخی میگوید که در دوراهی میان حق و مصلحت، میان عدالت و اقتدار، میماند و سرانجام، هوس قدرت او را از مسیر بازمیدارد.
#قدرت #استبداد #استبداد_دینی #حکومت_مطلقه #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مساله "حاشیه امن" و فعالیت سیاسی در برابر جمهوری اسلامی
✍️مطهره گونهای
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی تحلیلی به بررسی مفهوم "حاشیه امن" در کنش سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نقش نیروهای درونحاکمیتی موسوم به "کبوترها" را در گذار دموکراتیک خشونتپرهیز تحلیل میکند. او ابتدا میان "کنشگر مدنی" و "جامعه مدنی" تمایز قائل میشود و تأکید میکند که در نظام اقتدارگرایی چون جمهوری اسلامی، جامعه مدنی مستقل اساساً امکان بروز ندارد.
گونهای با اشاره به ابتذال مفاهیم مدنی در جمهوری اسلامی مینویسد: «خامنهای مردمی جز امت تودهوار خویش متصور نیست و امکان دیالوگ میان ملت و حکومت را به بنبست کشانده است.» او معتقد است در شرایط فقدان جامعه مدنی کارآمد، کبوترها – که حاشیه امن دارند – میتوانند نقشی واسطهای میان مردم و حاکمیت ایفا کنند.
او با اشاره به کسانی چون موسوی و تاجزاده که هزینه ایستادگی پرداختهاند، مینویسد: «در این میان هستند کسانی که حد یقفی برای صراحت لهجه خود در برابر ولایت مطلقه فقیه قائل نبودند و همچنان در حبس و حصر به سر میبرند.» و در تقابل، از چهرههایی میگوید که علیرغم امنیت سیاسی و امکان اعتراض، در برابر ظلم سکوت کردهاند: «آن جمهوری اسلامیزادهای که... هنوز جرئت به زبان آوردن کلامی از ستم حکومت را ندارد، شرمسار تاریخ خواهد بود.»
او از تجربه زیستهاش در خانوادهای ولایی و فعالیت دانشجوییاش در انجمن اسلامی مینویسد و هشدار میدهد که در غیاب جامعه مدنی، باید "کبوترها" شناسایی و به ایفای نقش تشویق شوند، اما «پیوند میان دموکراسیخواهان و کبوترها باید غیرمحسوس و در هدف نیل به دموکراسی و عبور از سلطه و اقتدارگرایی باشد.»
او بهشدت به امکان اصلاح در چارچوب جمهوری اسلامی بدبین است و مینویسد: «دولت وفاق ملی پزشکیان... نمیتواند این نقش را ایفا کند حتی اگر به کذب وانمود کند که میخواهد شرایط "گذار" را فراهم کند.»
در پایان، با تأکید بر لزوم حذف اقتدارگرایی دینی و گذار به دموکراسی، مینویسد: «این پیوندها هم میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، مشروط به آنکه هدف اصلی، گذار به دموکراسی و حذف حاکمیت اقتدارگرای دینی باشد و هم بتواند گامی ابتدایی اما بسیار مهم برای "نجات ایران" تلقی گردد.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/yc3z8vtc
#مطهره_گونه_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #استبداد #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️مطهره گونهای
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی تحلیلی به بررسی مفهوم "حاشیه امن" در کنش سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نقش نیروهای درونحاکمیتی موسوم به "کبوترها" را در گذار دموکراتیک خشونتپرهیز تحلیل میکند. او ابتدا میان "کنشگر مدنی" و "جامعه مدنی" تمایز قائل میشود و تأکید میکند که در نظام اقتدارگرایی چون جمهوری اسلامی، جامعه مدنی مستقل اساساً امکان بروز ندارد.
گونهای با اشاره به ابتذال مفاهیم مدنی در جمهوری اسلامی مینویسد: «خامنهای مردمی جز امت تودهوار خویش متصور نیست و امکان دیالوگ میان ملت و حکومت را به بنبست کشانده است.» او معتقد است در شرایط فقدان جامعه مدنی کارآمد، کبوترها – که حاشیه امن دارند – میتوانند نقشی واسطهای میان مردم و حاکمیت ایفا کنند.
او با اشاره به کسانی چون موسوی و تاجزاده که هزینه ایستادگی پرداختهاند، مینویسد: «در این میان هستند کسانی که حد یقفی برای صراحت لهجه خود در برابر ولایت مطلقه فقیه قائل نبودند و همچنان در حبس و حصر به سر میبرند.» و در تقابل، از چهرههایی میگوید که علیرغم امنیت سیاسی و امکان اعتراض، در برابر ظلم سکوت کردهاند: «آن جمهوری اسلامیزادهای که... هنوز جرئت به زبان آوردن کلامی از ستم حکومت را ندارد، شرمسار تاریخ خواهد بود.»
او از تجربه زیستهاش در خانوادهای ولایی و فعالیت دانشجوییاش در انجمن اسلامی مینویسد و هشدار میدهد که در غیاب جامعه مدنی، باید "کبوترها" شناسایی و به ایفای نقش تشویق شوند، اما «پیوند میان دموکراسیخواهان و کبوترها باید غیرمحسوس و در هدف نیل به دموکراسی و عبور از سلطه و اقتدارگرایی باشد.»
او بهشدت به امکان اصلاح در چارچوب جمهوری اسلامی بدبین است و مینویسد: «دولت وفاق ملی پزشکیان... نمیتواند این نقش را ایفا کند حتی اگر به کذب وانمود کند که میخواهد شرایط "گذار" را فراهم کند.»
در پایان، با تأکید بر لزوم حذف اقتدارگرایی دینی و گذار به دموکراسی، مینویسد: «این پیوندها هم میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، مشروط به آنکه هدف اصلی، گذار به دموکراسی و حذف حاکمیت اقتدارگرای دینی باشد و هم بتواند گامی ابتدایی اما بسیار مهم برای "نجات ایران" تلقی گردد.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/yc3z8vtc
#مطهره_گونه_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #استبداد #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حکومتهای استبدادی، دشمن طبیعی جامعه مدنیاند
دکتر حسن باقرینیا، استاد پیشین دانشگاه حکیم سبزواری و تحلیلگر اجتماعی، در این ویدیو میگوید:
جمهوری اسلامی از ابتدا با جامعه مدنی سر سازگاری نداشته است.
جامعه مدنی یعنی جاییکه مردم، نه دولت، در قالب انجمنها و تشکلهای غیردولتی به مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میپردازند.
هرچند در دورهای، رئیس دولت اصلاحات از جامعه مدنی گفت، اما خیلی زود عقب نشست و آن را به «مدینةالنبی» تقلیل داد؛ در حالیکه جامعه مدنیِ مدرن با جامعه دینی تفاوتهای بنیادین دارد.
در حکومتهای استبدادی-مذهبی، نهادها مأمور بازتولید ارزشهای سنتیاند، اما در جامعه مدنی، نهادها میتوانند ارزشها را بازتعریف کنند.
یکی بر تکلیفمحوری استوار است، دیگری بر حقمحوری.
در جامعه مذهبی، انسان خوب کسیست که در مناسک دینی فعال باشد.
اما در جامعه مدنی، انسان ایدهآل کسیست که مستقل فکر میکند، ارزشهای انسانی را خود میسازد و فعالانه مشارکت میکند.
در جامعه مدنی، اخلاق جهانشمول اهمیت دارد، فردیت حفظ میشود، نقد ارزش است و مشارکت جای تبعیت را میگیرد.
دکتر باقرینیا در پایان میگوید:
اگر روزی از کنار زندان وکیلآباد مشهد گذشتید، یادتان باشد به جای زیارت صرف، به فاطمه سپهری، کمال جعفری، هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی و دیگر زندانیان آزادیخواه درود بفرستید.
این الگوها، قدیس نیستند، اما نمونههای زندهی شهروندی فعالاند.
مرتبط
کتاب «سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن؛ اثر جان ارنبرگ» را بخوانید:
https://tavaana.org/history_idea/
#جامعه_مدنی #حقوق_شهروندی #زندانیان_سیاسی #فاطمه_سپهری
#باقری_نیا #استبداد #ایران #حکومت_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، استاد پیشین دانشگاه حکیم سبزواری و تحلیلگر اجتماعی، در این ویدیو میگوید:
جمهوری اسلامی از ابتدا با جامعه مدنی سر سازگاری نداشته است.
جامعه مدنی یعنی جاییکه مردم، نه دولت، در قالب انجمنها و تشکلهای غیردولتی به مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میپردازند.
هرچند در دورهای، رئیس دولت اصلاحات از جامعه مدنی گفت، اما خیلی زود عقب نشست و آن را به «مدینةالنبی» تقلیل داد؛ در حالیکه جامعه مدنیِ مدرن با جامعه دینی تفاوتهای بنیادین دارد.
در حکومتهای استبدادی-مذهبی، نهادها مأمور بازتولید ارزشهای سنتیاند، اما در جامعه مدنی، نهادها میتوانند ارزشها را بازتعریف کنند.
یکی بر تکلیفمحوری استوار است، دیگری بر حقمحوری.
در جامعه مذهبی، انسان خوب کسیست که در مناسک دینی فعال باشد.
اما در جامعه مدنی، انسان ایدهآل کسیست که مستقل فکر میکند، ارزشهای انسانی را خود میسازد و فعالانه مشارکت میکند.
در جامعه مدنی، اخلاق جهانشمول اهمیت دارد، فردیت حفظ میشود، نقد ارزش است و مشارکت جای تبعیت را میگیرد.
دکتر باقرینیا در پایان میگوید:
اگر روزی از کنار زندان وکیلآباد مشهد گذشتید، یادتان باشد به جای زیارت صرف، به فاطمه سپهری، کمال جعفری، هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی و دیگر زندانیان آزادیخواه درود بفرستید.
این الگوها، قدیس نیستند، اما نمونههای زندهی شهروندی فعالاند.
مرتبط
کتاب «سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن؛ اثر جان ارنبرگ» را بخوانید:
https://tavaana.org/history_idea/
#جامعه_مدنی #حقوق_شهروندی #زندانیان_سیاسی #فاطمه_سپهری
#باقری_نیا #استبداد #ایران #حکومت_دینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازتعریف فردیت در ساحت عمومی:
کنشگری به مثابه مقاومت در عصر سرکوب
دکتر حسن باقرینیا، فعال مدنی، در این ویدئو میگوید:
هانا آرنت میان "کار" و "کنش" تمایز قائل میشود. به باور او، کار آن بخش از فعالیت انسانی است که به چرخه زندگی روزمره، تأمین معاش و درآمد بازمیگردد. اما کنش، حوزهای متفاوت است: کنش به مجموعهای از روابط انسانی و تعاملات اجتماعی اطلاق میشود که هدف آن، ایجاد تغییر در وضعیت سیاسی و اجتماعی است.
او معتقد است که ما انسانها با کنشگری هویت پیدا میکنیم. در جوامع تودهوار و نظامهای تمامیتخواه، تلاش میشود تا فردیت انسانها از میان برداشته شود و همه در قالب جماعتی همرنگ، مطیع و تابع رهبر درآیند. اما کنشگری، اثبات فردیت ماست. ما از طریق کنش اجتماعی و سیاسی، نهتنها هویتهای تازهای برای خود خلق میکنیم، بلکه زمینهساز خلاقیت جمعی، شکلدهی به تاریخ و فرهنگ، و در نهایت، دگرگونی اجتماعی میشویم.
کنشگری از نظر اخلاقی و سیاسی اهمیت ویژهای دارد. آرنت از مفهومی دیگر به نام کنش نمادین (Symbolic Action) نیز سخن میگوید؛ کنشهایی که جنبه نمادین دارند اما تأثیر اجتماعی عمیقی بر جای میگذارند.
برای نمونه، میتوان به اعتراضات خیابانی، اعتصابات عمومی، خلق آثار هنری اعتراضی، سخنرانیهای تاریخی مانند «رویایی دارم» از مارتین لوتر کینگ، برگزاری یادبود برای جانباختگان راه آزادی (مانند جاویدنامان ۱۴۰۱) و دیدار از زندانیان سیاسی اشاره کرد. اینها همه، نمونههایی از کنشهای نمادینی هستند که میتوانند ساختارهای سرکوبگر را به چالش بکشند.
او در پایان، با طرح این پرسش تأملبرانگیز میگوید:
«شما چه کنشهای نمادین دیگری پیشنهاد میکنید تا بتوانیم از دل یک نظام تمامیتخواه و مستبد دینی، به سوی آزادی عبور کنیم؟»
مرتبط:
انسانها در عصر ظلمت، اثر هانا آرنت
https://tavaana.org/hannah-arendt-men-in-dark-times/
درسنامه کنشگری در ایران امروز؛ پایهها و روشها
https://tavaana.org/textbook-activism101/
#کنشگری #فردیت #استبداد #هویت_فردی #هانا_آرنت #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کنشگری به مثابه مقاومت در عصر سرکوب
دکتر حسن باقرینیا، فعال مدنی، در این ویدئو میگوید:
هانا آرنت میان "کار" و "کنش" تمایز قائل میشود. به باور او، کار آن بخش از فعالیت انسانی است که به چرخه زندگی روزمره، تأمین معاش و درآمد بازمیگردد. اما کنش، حوزهای متفاوت است: کنش به مجموعهای از روابط انسانی و تعاملات اجتماعی اطلاق میشود که هدف آن، ایجاد تغییر در وضعیت سیاسی و اجتماعی است.
او معتقد است که ما انسانها با کنشگری هویت پیدا میکنیم. در جوامع تودهوار و نظامهای تمامیتخواه، تلاش میشود تا فردیت انسانها از میان برداشته شود و همه در قالب جماعتی همرنگ، مطیع و تابع رهبر درآیند. اما کنشگری، اثبات فردیت ماست. ما از طریق کنش اجتماعی و سیاسی، نهتنها هویتهای تازهای برای خود خلق میکنیم، بلکه زمینهساز خلاقیت جمعی، شکلدهی به تاریخ و فرهنگ، و در نهایت، دگرگونی اجتماعی میشویم.
کنشگری از نظر اخلاقی و سیاسی اهمیت ویژهای دارد. آرنت از مفهومی دیگر به نام کنش نمادین (Symbolic Action) نیز سخن میگوید؛ کنشهایی که جنبه نمادین دارند اما تأثیر اجتماعی عمیقی بر جای میگذارند.
برای نمونه، میتوان به اعتراضات خیابانی، اعتصابات عمومی، خلق آثار هنری اعتراضی، سخنرانیهای تاریخی مانند «رویایی دارم» از مارتین لوتر کینگ، برگزاری یادبود برای جانباختگان راه آزادی (مانند جاویدنامان ۱۴۰۱) و دیدار از زندانیان سیاسی اشاره کرد. اینها همه، نمونههایی از کنشهای نمادینی هستند که میتوانند ساختارهای سرکوبگر را به چالش بکشند.
او در پایان، با طرح این پرسش تأملبرانگیز میگوید:
«شما چه کنشهای نمادین دیگری پیشنهاد میکنید تا بتوانیم از دل یک نظام تمامیتخواه و مستبد دینی، به سوی آزادی عبور کنیم؟»
مرتبط:
انسانها در عصر ظلمت، اثر هانا آرنت
https://tavaana.org/hannah-arendt-men-in-dark-times/
درسنامه کنشگری در ایران امروز؛ پایهها و روشها
https://tavaana.org/textbook-activism101/
#کنشگری #فردیت #استبداد #هویت_فردی #هانا_آرنت #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تأثیر نظام استبدادی بر اخلاق عمومی و روابط انسانی – روایت دکتر حسن باقرینیا
آیا نظام سیاسی بر اخلاق و رفتار شهروندانش تأثیر دارد؟ زیستن در یک فضای استبدادی چه بلایی بر سر مردم میآورد؟
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی به این پرسشها میپردازد و با طرح مثالهایی ملموس، نشان میدهد چگونه سیاست، رفتار اجتماعی و اخلاقی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
او میگوید:
«اگر ما بخواهیم جامعهای داشته باشیم که آدمها در آن با هم همدلی داشته باشند، دیدگاههای همدیگر را بفهمند و بتوانند خودشان را جای هم بگذارند، آیا این ویژگی میتواند تحت تأثیر نظام سیاسی باشد؟
بله، بنا به دلایلی که عرض میکنم، این ویژگی میتواند از فضای سیاسی تأثیر بپذیرد.»
دکتر باقرینیا توضیح میدهد که همدلی و درک متقابل نیازمند زیستن در فضایی با امنیت روانی، اعتماد و نبود ترس است. در فضایی که بیاعتمادی، رعب و وحشت حاکم است، گفتگوهای صادقانه و ارتباطات باز (Open Communication) از بین میروند.
او مثال میزند:
«سالها در دانشگاه زندگی کردم. فرض کنید همکارم به من میگوید "ظهر شده، بیا بریم نماز جماعت". من نه به نماز جماعت و نه حتی به نماز باور دارم. اگر فضا باز و امن باشد، میتوانم بهراحتی بگویم: "شما راحت برو نمازتو بخون، بعد با هم ناهار میخوریم. من نماز نمیخوانم."
اما وقتی در فرم استخدامی یا ارزشیابی سالانه، نماینده آقای خامنهای یا وزارت اطلاعات باید بررسی کند که "فلانی نماز میخواند یا نه"، چطور میشود آدمی راست و صادق بود؟ چطور میشود در این فضا اعتماد را تجربه کرد؟»
او ادامه میدهد:
«ترس از اینکه امسال صلاحیت عمومیام تأیید نشود، چگونه میتواند اجازه گفتگوی همدلانه با همکارم را بدهد؟
زیستن در فضای استبدادی، اخلاق را هم فاسد میکند.»
در پایان، دکتر باقرینیا با لحنی هشداردهنده میگوید:
«برای رهایی جامعهمان از حکمرانی نالایقانی که چنین فضای مسمومی را ایجاد کردهاند، باید تلاش کنیم.»
#اعتماد #همدلی #گفتگو #آزادی #استبداد #گزینش #ترس #ریاکاری #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا نظام سیاسی بر اخلاق و رفتار شهروندانش تأثیر دارد؟ زیستن در یک فضای استبدادی چه بلایی بر سر مردم میآورد؟
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی به این پرسشها میپردازد و با طرح مثالهایی ملموس، نشان میدهد چگونه سیاست، رفتار اجتماعی و اخلاقی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
او میگوید:
«اگر ما بخواهیم جامعهای داشته باشیم که آدمها در آن با هم همدلی داشته باشند، دیدگاههای همدیگر را بفهمند و بتوانند خودشان را جای هم بگذارند، آیا این ویژگی میتواند تحت تأثیر نظام سیاسی باشد؟
بله، بنا به دلایلی که عرض میکنم، این ویژگی میتواند از فضای سیاسی تأثیر بپذیرد.»
دکتر باقرینیا توضیح میدهد که همدلی و درک متقابل نیازمند زیستن در فضایی با امنیت روانی، اعتماد و نبود ترس است. در فضایی که بیاعتمادی، رعب و وحشت حاکم است، گفتگوهای صادقانه و ارتباطات باز (Open Communication) از بین میروند.
او مثال میزند:
«سالها در دانشگاه زندگی کردم. فرض کنید همکارم به من میگوید "ظهر شده، بیا بریم نماز جماعت". من نه به نماز جماعت و نه حتی به نماز باور دارم. اگر فضا باز و امن باشد، میتوانم بهراحتی بگویم: "شما راحت برو نمازتو بخون، بعد با هم ناهار میخوریم. من نماز نمیخوانم."
اما وقتی در فرم استخدامی یا ارزشیابی سالانه، نماینده آقای خامنهای یا وزارت اطلاعات باید بررسی کند که "فلانی نماز میخواند یا نه"، چطور میشود آدمی راست و صادق بود؟ چطور میشود در این فضا اعتماد را تجربه کرد؟»
او ادامه میدهد:
«ترس از اینکه امسال صلاحیت عمومیام تأیید نشود، چگونه میتواند اجازه گفتگوی همدلانه با همکارم را بدهد؟
زیستن در فضای استبدادی، اخلاق را هم فاسد میکند.»
در پایان، دکتر باقرینیا با لحنی هشداردهنده میگوید:
«برای رهایی جامعهمان از حکمرانی نالایقانی که چنین فضای مسمومی را ایجاد کردهاند، باید تلاش کنیم.»
#اعتماد #همدلی #گفتگو #آزادی #استبداد #گزینش #ترس #ریاکاری #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقد دکتر حسن باقرینیا بر مبانی فکری استبداد دینی: «حقایق ازلی بهانهی حذف آزادی»
در این ویدبو، دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی، با اشاره به برخی از استدلالهای رایج مدافعان استبداد دینی، به نقد ریشههای فلسفی این دیدگاه میپردازد.
باقرینیا با طرح نمونههایی از این استدلالها—مانند اینکه «حجاب حکم خداست و نمیتوان دربارهاش گفتوگو کرد» یا «قطع دست دزد در قرآن آمده و باید اجرا شود»—توضیح میدهد که مدافعان چنین نگاهی، همه امور را به امر قدسی و غیرقابل تغییر پیوند میزنند و از این طریق، امکان توافق انسانی و تجربه دموکراتیک را نفی میکنند.
او این شیوه اندیشیدن را برگرفته از سنت فلسفی افلاطون میداند؛ جایی که «عالم مثُل» بهعنوان منشأ حقیقت مطلق تعریف میشود و «فیلسوف حاکم» کسی است که به این حقیقت برتر دست یافته و مشروعیت دارد که آن را بر دیگران تحمیل کند.
باقرینیا خاطرنشان میکند که بسیاری از فیلسوفان مسلمان، از جمله فارابی و ابنسینا، همین الگو را اقتباس کرده و با آیات قرآنی ترکیب کردهاند تا مدلی از حکمرانی مبتنی بر حقیقتی ازلی ارائه دهند. به گفته او، این مدل فکری امروز پاسخگوی نیازهای جامعه انسانی نیست.
وی در ادامه به فلسفههای نوینتری چون پراگماتیسم اشاره کرده و میگوید در چنین نگاهی، هیچ حقیقت مطلق و پیشینی وجود ندارد که بتوان آن را مبنای اجبار یا تحمیل بر دیگران قرار داد. در فلسفه پراگماتیستی، حقیقت در بستر تجربه، گفتوگو و کنش اجتماعی شکل میگیرد، نه در انحصار فرد یا گروه خاصی.
باقرینیا تأکید میکند که در آینده ایران، نظامی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر باید جایگزین نظام مبتنی بر ایدئولوژی و تحمیل دینی شود؛ نظامی که به جای رساندن شهروندان به بهشت موهومی، به زندگی زمینی آنها احترام بگذارد.
او سخنان خود را با بیتی از عمر خیام به پایان میبرد؛ اشارهای به فروتنی در برابر حقیقت و تردید در برابر مدعیان یقین:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
ای بیخبران! راه نه آن است و نه این
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این ویدبو، دکتر حسن باقرینیا، تحلیلگر اجتماعی، با اشاره به برخی از استدلالهای رایج مدافعان استبداد دینی، به نقد ریشههای فلسفی این دیدگاه میپردازد.
باقرینیا با طرح نمونههایی از این استدلالها—مانند اینکه «حجاب حکم خداست و نمیتوان دربارهاش گفتوگو کرد» یا «قطع دست دزد در قرآن آمده و باید اجرا شود»—توضیح میدهد که مدافعان چنین نگاهی، همه امور را به امر قدسی و غیرقابل تغییر پیوند میزنند و از این طریق، امکان توافق انسانی و تجربه دموکراتیک را نفی میکنند.
او این شیوه اندیشیدن را برگرفته از سنت فلسفی افلاطون میداند؛ جایی که «عالم مثُل» بهعنوان منشأ حقیقت مطلق تعریف میشود و «فیلسوف حاکم» کسی است که به این حقیقت برتر دست یافته و مشروعیت دارد که آن را بر دیگران تحمیل کند.
باقرینیا خاطرنشان میکند که بسیاری از فیلسوفان مسلمان، از جمله فارابی و ابنسینا، همین الگو را اقتباس کرده و با آیات قرآنی ترکیب کردهاند تا مدلی از حکمرانی مبتنی بر حقیقتی ازلی ارائه دهند. به گفته او، این مدل فکری امروز پاسخگوی نیازهای جامعه انسانی نیست.
وی در ادامه به فلسفههای نوینتری چون پراگماتیسم اشاره کرده و میگوید در چنین نگاهی، هیچ حقیقت مطلق و پیشینی وجود ندارد که بتوان آن را مبنای اجبار یا تحمیل بر دیگران قرار داد. در فلسفه پراگماتیستی، حقیقت در بستر تجربه، گفتوگو و کنش اجتماعی شکل میگیرد، نه در انحصار فرد یا گروه خاصی.
باقرینیا تأکید میکند که در آینده ایران، نظامی دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر باید جایگزین نظام مبتنی بر ایدئولوژی و تحمیل دینی شود؛ نظامی که به جای رساندن شهروندان به بهشت موهومی، به زندگی زمینی آنها احترام بگذارد.
او سخنان خود را با بیتی از عمر خیام به پایان میبرد؛ اشارهای به فروتنی در برابر حقیقت و تردید در برابر مدعیان یقین:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
ای بیخبران! راه نه آن است و نه این
#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا: چگونه شهروندان در نظامهای تمامیتخواه مسئولیت فردی خود را رها میکنند؟
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با نگاهی انتقادی به سازوکار نظامهای تمامیتخواه، سه نمونه کلاسیک از ادبیات سیاسی و فلسفی را برای توضیح رها شدن مسئولیت فردی در این نظامها مورد بررسی قرار میدهد.
او ابتدا به تحلیل مفهوم «ابتذال شر» از نگاه هانا آرنت میپردازد و میگوید:
«آرنت برای توضیح عادیشدن شر، به شخصیت آدولف آیشمن اشاره میکند؛ افسر نازی که در دادگاه مدعی شد در نسلکشیها نقشی نداشته و تنها "دستورات مافوق" و "قوانین موجود" را اجرا کرده است؛ آنهم به انگیزهی ترفیع درجه. آیشمن در این روند، مسئولیت فردیاش را بهسادگی کنار گذاشت.»
باقرینیا سپس با اشاره به کتاب مزرعه حیوانات از جورج اورول، شخصیت باکسر، اسب صادق و سختکوش را مثال میزند که در مواجهه با فساد خوکها، به جای اعتراض، دیگران را به اطاعت از وظایفشان فرامیخواند. به باور او، باکسر نمونهای از وفاداری سادهلوحانه نسبت به قدرت است که با تصور تحقق آیندهای بهتر از مسیر سکوت و کار، چشم بر حقیقت میبندد.
او در ادامه به نوشتههای واتسلاو هاول و مثال معروف سبزیفروش در کتاب قدرت بیقدرتان اشاره میکند:
«سبزیفروشی که داوطلبانه شعار "کارگران جهان متحد شوید" را در مغازهاش نصب میکند، نه از سر اعتقاد، بلکه برای جلب رضایت حکومت، یا حتی برای کسب امنیت و امتیاز بیشتر.»
دکتر باقرینیا در جمعبندی این سه مثال میپرسد:
«چه میشود که ما مسئولیت فردیمان را کنار میگذاریم؟ گاهی ترس، گاهی طمع، و گاهی نیز نداشتن تصور از جامعهای بهتر.»
او از مخاطبان میخواهد به این پرسش فکر کنند که در نظامهای تمامیتخواه، چگونه میتوان مسئولیت فردی را حفظ کرد و در برابر عادیسازی شر، وفاداری کور و همراهی منفعلانه ایستاد؟
#مسئولیت_فردی #استبداد #ابتذال_شر #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی با نگاهی انتقادی به سازوکار نظامهای تمامیتخواه، سه نمونه کلاسیک از ادبیات سیاسی و فلسفی را برای توضیح رها شدن مسئولیت فردی در این نظامها مورد بررسی قرار میدهد.
او ابتدا به تحلیل مفهوم «ابتذال شر» از نگاه هانا آرنت میپردازد و میگوید:
«آرنت برای توضیح عادیشدن شر، به شخصیت آدولف آیشمن اشاره میکند؛ افسر نازی که در دادگاه مدعی شد در نسلکشیها نقشی نداشته و تنها "دستورات مافوق" و "قوانین موجود" را اجرا کرده است؛ آنهم به انگیزهی ترفیع درجه. آیشمن در این روند، مسئولیت فردیاش را بهسادگی کنار گذاشت.»
باقرینیا سپس با اشاره به کتاب مزرعه حیوانات از جورج اورول، شخصیت باکسر، اسب صادق و سختکوش را مثال میزند که در مواجهه با فساد خوکها، به جای اعتراض، دیگران را به اطاعت از وظایفشان فرامیخواند. به باور او، باکسر نمونهای از وفاداری سادهلوحانه نسبت به قدرت است که با تصور تحقق آیندهای بهتر از مسیر سکوت و کار، چشم بر حقیقت میبندد.
او در ادامه به نوشتههای واتسلاو هاول و مثال معروف سبزیفروش در کتاب قدرت بیقدرتان اشاره میکند:
«سبزیفروشی که داوطلبانه شعار "کارگران جهان متحد شوید" را در مغازهاش نصب میکند، نه از سر اعتقاد، بلکه برای جلب رضایت حکومت، یا حتی برای کسب امنیت و امتیاز بیشتر.»
دکتر باقرینیا در جمعبندی این سه مثال میپرسد:
«چه میشود که ما مسئولیت فردیمان را کنار میگذاریم؟ گاهی ترس، گاهی طمع، و گاهی نیز نداشتن تصور از جامعهای بهتر.»
او از مخاطبان میخواهد به این پرسش فکر کنند که در نظامهای تمامیتخواه، چگونه میتوان مسئولیت فردی را حفظ کرد و در برابر عادیسازی شر، وفاداری کور و همراهی منفعلانه ایستاد؟
#مسئولیت_فردی #استبداد #ابتذال_شر #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، مفاهیم مذهبی بهگونهای بازتعریف شدند که بتوانند بستر لازم برای توجیه سرکوب و اعمال خشونت را فراهم سازند. در این ساختار، قدرت سیاسی بهواسطه پیوند با ایدئولوژی دینی، خود را مجاز به حذف هر صدای مخالفی دانسته است. پدیدهای که نخستین بار با رهبری روحالله خمینی پایهگذاری شد، با گذر زمان به ابزار اصلی کنترل و استمرار حاکمیت تبدیل گشت.
در این چارچوب، اعمالی مانند بازداشتهای فلهای، شکنجه، اعدامهای فراقضایی و سرکوبهای خیابانی، نه بهعنوان نقض حقوق انسانها، بلکه بهعنوان ضرورتی در مسیر حفاظت از دین و نظام تفسیر شدهاند. این نوع نگاه، امکان نهادینهسازی خشونت را در ساختار حکمرانی فراهم کرده است.
در دوره رهبری علی خامنهای، این روند ابعاد گستردهتری یافته است. استفاده از مفاهیمی چون دشمنی با دین، توطئه خارجی، یا دفاع از ارزشهای انقلاب، در توجیه اقدامات ضدبشری رایج شده است. چنین رویکردی، فضای عمومی را به میدان سرکوب سیستماتیک بدل کرده، جایی که مأموران امنیتی با اطمینان از مشروعیت عملکرد خود، به اقدامات خشن و تحقیرآمیز دست میزنند.
نگاه ایدئولوژیک به خشونت در جمهوری اسلامی، شباهتهای قابل توجهی با گروهکهای تندرو تروریستی همچون داعش دارد. در مواردی، باور نیروهای وفادار به نظام چنان شکل گرفته که اعمال خشن علیه شهروندان، نهتنها عملی مجاز، بلکه عملی مقدس تلقی میشود. بهعنوان نمونه، گزارشهایی درباره تجاوز به نوجوانان بازداشتشده و رفتارهای غیرانسانی با معترضان وجود دارد که در بستر ایدئولوژی حاکم، با سکوت یا حتی تأیید مواجه شدهاند.
در این فضا، مرزهای اخلاقی فرو ریخته و قبح بسیاری از جنایات از میان رفته است. زمانی که خشونت تقدیس میشود و قانون در خدمت سرکوب قرار میگیرد، دیگر مجالی برای عدالت باقی نمیماند. قربانی نهتنها بیپناه است، بلکه با سازوکاری روبهروست که او را مقصر معرفی میکند.
مهار چنین وضعیتی نیازمند شکستن چرخه مشروعیتسازی دینی برای اعمال ضدبشری است. بازتعریف قدرت، تقویت نهادهای مستقل مدنی، آموزش حقوق پایهای انسانها و فراهمسازی زمینه برای مسئولیتپذیری نهادهای حکومتی، از جمله پیشنیازهای ایجاد تحول در جامعهای هستند که سالها زیر سایه سرکوب ایدئولوژیک زیسته است.
و در نهایت، باید با صراحت گفت که جمهوری اسلامی نه در ساختار و نه در عملکرد، هیچ ظرفیت و امکانی برای اصلاح ندارد. سیستمی که بنیان آن بر سرکوب، حذف و تقدیس خشونت بنا شده، اصلاحپذیر نیست و تنها راه رهایی از آن، گذار کامل و بیبازگشت از این نظم فاسد و سرکوبگر است.
#حکومت_ایدئولوژیک #استبداد_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این چارچوب، اعمالی مانند بازداشتهای فلهای، شکنجه، اعدامهای فراقضایی و سرکوبهای خیابانی، نه بهعنوان نقض حقوق انسانها، بلکه بهعنوان ضرورتی در مسیر حفاظت از دین و نظام تفسیر شدهاند. این نوع نگاه، امکان نهادینهسازی خشونت را در ساختار حکمرانی فراهم کرده است.
در دوره رهبری علی خامنهای، این روند ابعاد گستردهتری یافته است. استفاده از مفاهیمی چون دشمنی با دین، توطئه خارجی، یا دفاع از ارزشهای انقلاب، در توجیه اقدامات ضدبشری رایج شده است. چنین رویکردی، فضای عمومی را به میدان سرکوب سیستماتیک بدل کرده، جایی که مأموران امنیتی با اطمینان از مشروعیت عملکرد خود، به اقدامات خشن و تحقیرآمیز دست میزنند.
نگاه ایدئولوژیک به خشونت در جمهوری اسلامی، شباهتهای قابل توجهی با گروهکهای تندرو تروریستی همچون داعش دارد. در مواردی، باور نیروهای وفادار به نظام چنان شکل گرفته که اعمال خشن علیه شهروندان، نهتنها عملی مجاز، بلکه عملی مقدس تلقی میشود. بهعنوان نمونه، گزارشهایی درباره تجاوز به نوجوانان بازداشتشده و رفتارهای غیرانسانی با معترضان وجود دارد که در بستر ایدئولوژی حاکم، با سکوت یا حتی تأیید مواجه شدهاند.
در این فضا، مرزهای اخلاقی فرو ریخته و قبح بسیاری از جنایات از میان رفته است. زمانی که خشونت تقدیس میشود و قانون در خدمت سرکوب قرار میگیرد، دیگر مجالی برای عدالت باقی نمیماند. قربانی نهتنها بیپناه است، بلکه با سازوکاری روبهروست که او را مقصر معرفی میکند.
مهار چنین وضعیتی نیازمند شکستن چرخه مشروعیتسازی دینی برای اعمال ضدبشری است. بازتعریف قدرت، تقویت نهادهای مستقل مدنی، آموزش حقوق پایهای انسانها و فراهمسازی زمینه برای مسئولیتپذیری نهادهای حکومتی، از جمله پیشنیازهای ایجاد تحول در جامعهای هستند که سالها زیر سایه سرکوب ایدئولوژیک زیسته است.
و در نهایت، باید با صراحت گفت که جمهوری اسلامی نه در ساختار و نه در عملکرد، هیچ ظرفیت و امکانی برای اصلاح ندارد. سیستمی که بنیان آن بر سرکوب، حذف و تقدیس خشونت بنا شده، اصلاحپذیر نیست و تنها راه رهایی از آن، گذار کامل و بیبازگشت از این نظم فاسد و سرکوبگر است.
#حکومت_ایدئولوژیک #استبداد_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقرینیا: از دیکتاتوری عریان به سلطهی نرم؛ جمهوری اسلامی و چرخش به روشهای پساتوتالیتر
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیوی تحلیلی با اشاره به مفاهیم مطرحشده در کتاب «قدرت بیقدرتان» اثر واتسلاو هاول، به تمایز میان دیکتاتوریهای کلاسیک و دیکتاتوریهای مدرن یا پساتوتالیتر میپردازد. او حکومت جمهوری اسلامی را نمونهای از گذار از دیکتاتوری کلاسیک به شیوههای سلطه نرم میداند.
به گفته او، در دیکتاتوریهای کلاسیک، اراده حاکم بیواسطه و بدون تعارف اعمال میشود؛ بدون نیاز به پنهانکاری یا پیچیدگی قانونی. حکومتها در این نوع نظامها به راحتی آدم میکشند، زندانی میکنند و کور میکنند، و ضرورتی برای توجیه یا تدوین قاعده احساس نمیکنند.
اما در نظامهای پساتوتالیتر، همه چیز باید در قالب ظاهری از نظم، قانون، آییننامه، بخشنامه و هنجار عرضه شود. دکتر باقرینیا با استناد به صفحه ۱۱۶ کتاب هاول میگوید: «در چنین دولتی، شبکهای درهمتنیده از مقررات و دستورالعملها بر زندگی مردم سایه میافکند.»
وی با تأکید بر تجربه زیسته خود در فضای دانشگاهی ایران میگوید: الزام به شرکت در جلسات نهادهای زیر نظر آقای خامنهای بهصورت مستقیم وجود ندارد، اما اگر شرکت نکنید، در فرایندهایی مانند ترفیع، تبدیل وضعیت یا ارتقای شغلی با موانع فرهنگی مواجه میشوید. او میافزاید: «هیچکس شما را مجبور نمیکند، اما مجبور میشوید.»
باقرینیا معتقد است که جمهوری اسلامی پس از اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۱، به جای سلطه مستقیم و عریان، در تلاش است با استفاده از ابزارهای قانونی، فشار و سلطه خود را به شیوهای نرمتر اعمال کند. از جمله تدوین لوایح حجاب و عفاف، ایجاد محدودیتهای مالی، استخدامی، گزینشی، و حتی تدوین تفاهمنامههایی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس.
او همچنین به نقش نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و دستگاههای امنیتی در اعمال این نوع سلطه قانونیشده اشاره کرد و گفت: «دیگر نیازی نیست که شخص رهبر دستور دهد، ساختار به گونهای طراحی شده که خواست او بهطور خودکار اجرا شود.»
#دیکتاتوری #استبداد_دینی #پساتوتالیتاریسم #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیوی تحلیلی با اشاره به مفاهیم مطرحشده در کتاب «قدرت بیقدرتان» اثر واتسلاو هاول، به تمایز میان دیکتاتوریهای کلاسیک و دیکتاتوریهای مدرن یا پساتوتالیتر میپردازد. او حکومت جمهوری اسلامی را نمونهای از گذار از دیکتاتوری کلاسیک به شیوههای سلطه نرم میداند.
به گفته او، در دیکتاتوریهای کلاسیک، اراده حاکم بیواسطه و بدون تعارف اعمال میشود؛ بدون نیاز به پنهانکاری یا پیچیدگی قانونی. حکومتها در این نوع نظامها به راحتی آدم میکشند، زندانی میکنند و کور میکنند، و ضرورتی برای توجیه یا تدوین قاعده احساس نمیکنند.
اما در نظامهای پساتوتالیتر، همه چیز باید در قالب ظاهری از نظم، قانون، آییننامه، بخشنامه و هنجار عرضه شود. دکتر باقرینیا با استناد به صفحه ۱۱۶ کتاب هاول میگوید: «در چنین دولتی، شبکهای درهمتنیده از مقررات و دستورالعملها بر زندگی مردم سایه میافکند.»
وی با تأکید بر تجربه زیسته خود در فضای دانشگاهی ایران میگوید: الزام به شرکت در جلسات نهادهای زیر نظر آقای خامنهای بهصورت مستقیم وجود ندارد، اما اگر شرکت نکنید، در فرایندهایی مانند ترفیع، تبدیل وضعیت یا ارتقای شغلی با موانع فرهنگی مواجه میشوید. او میافزاید: «هیچکس شما را مجبور نمیکند، اما مجبور میشوید.»
باقرینیا معتقد است که جمهوری اسلامی پس از اعتراضات گسترده در سال ۱۴۰۱، به جای سلطه مستقیم و عریان، در تلاش است با استفاده از ابزارهای قانونی، فشار و سلطه خود را به شیوهای نرمتر اعمال کند. از جمله تدوین لوایح حجاب و عفاف، ایجاد محدودیتهای مالی، استخدامی، گزینشی، و حتی تدوین تفاهمنامههایی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس.
او همچنین به نقش نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و دستگاههای امنیتی در اعمال این نوع سلطه قانونیشده اشاره کرد و گفت: «دیگر نیازی نیست که شخص رهبر دستور دهد، ساختار به گونهای طراحی شده که خواست او بهطور خودکار اجرا شود.»
#دیکتاتوری #استبداد_دینی #پساتوتالیتاریسم #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech