Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاملیا سجادیان، مادر جاویدنام محمد حسن ترکمان، جانباخته خیزش سراسری مردم ایران، متن زیر و این ویدئو انتقادی نسبت به سیاستهای حاکمان جمهوری اسلامی را در حساب کاربری خود در اینستاگرم منتشر کرد.
دین پوشش و حربه ای ست برای جنایت های سیاست مداران تا در لوای دین و حاکمیتی مذهبی،، به تمام کثافت کاری شان، جامه ی عمل بپوشانند، و با استفاده از تبصرههای دینی، سیاست های خود خواهانه و منفعت طلبانه ی شان را برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود شرعی و قانونی جلوه دهند، و اما جوامع خرافه پرستی که کور کورانه، فقط از حاکمان فاسد دینی، تقلید میکنند، این راه را برای حاکمیتی دروغین باز کرده و اجازه میدهند تا فاسدان در قالب دین، بر آنها ظلم و ستم کرده و بنام دیانت و مذهب، سیاست پیشه کنند، که به نظر من دین و سیاست کاملا از هم جدا بوده و هیچ گونه سنخیت و نقطه ی مشترکی با هم ندارند، پس ! دین از سیاست جداست .
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#محمدحسن_ترکمان #کاملیا_سجادیان #سکولاریسم #نقد_دین ##تفکر_انتقادی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کاملیا سجادیان، مادر جاویدنام محمد حسن ترکمان، جانباخته خیزش سراسری مردم ایران، متن زیر و این ویدئو انتقادی نسبت به سیاستهای حاکمان جمهوری اسلامی را در حساب کاربری خود در اینستاگرم منتشر کرد.
دین پوشش و حربه ای ست برای جنایت های سیاست مداران تا در لوای دین و حاکمیتی مذهبی،، به تمام کثافت کاری شان، جامه ی عمل بپوشانند، و با استفاده از تبصرههای دینی، سیاست های خود خواهانه و منفعت طلبانه ی شان را برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود شرعی و قانونی جلوه دهند، و اما جوامع خرافه پرستی که کور کورانه، فقط از حاکمان فاسد دینی، تقلید میکنند، این راه را برای حاکمیتی دروغین باز کرده و اجازه میدهند تا فاسدان در قالب دین، بر آنها ظلم و ستم کرده و بنام دیانت و مذهب، سیاست پیشه کنند، که به نظر من دین و سیاست کاملا از هم جدا بوده و هیچ گونه سنخیت و نقطه ی مشترکی با هم ندارند، پس ! دین از سیاست جداست .
شما هم دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
#محمدحسن_ترکمان #کاملیا_سجادیان #سکولاریسم #نقد_دین ##تفکر_انتقادی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
تضاد حقوق فردی و ارزشهای مذهبی در جوامع دینی به تنشهایی اشاره دارد که میان آزادیهای فردی و الزامات دینی به وجود میآید.
در این جوامع، حقوقی مانند آزادی بیان، عقیده و انتخاب سبک زندگی تحت تأثیر محدودیتهای مذهبی قرار میگیرند.
حکومتهای مذهبی اغلب به این تضاد دامن میزنند و باعث میشوند افرادی که عقاید متفاوتی دارند، دچار خودسانسوری یا محرومیت از حقوق خود شوند.
این وضعیت میتواند به محدود کردن آزادیهای مدنی و تحمیل باورهای دینی به همه منجر شود و حقوق بشر را به چالش بکشد.
همچنین، این دوگانگی با مشکلات اجتماعی و سیاسی همراه است که فضای سرکوب و عدم تساهل نسبت به تفاوتهای فردی را ایجاد میکند.
در نهایت، این مسائل بر تضعیف حقوق بشر در جوامع مذهبی تأثیر میگذارد و ضرورت توجه به اصول سکولاریسم را روشن میسازد.
#حکومت_مذهبی #سکولاریسم #حقوق_بشر #گفتگو_توانا
@dialogue1402
تضاد حقوق فردی و ارزشهای مذهبی در جوامع دینی به تنشهایی اشاره دارد که میان آزادیهای فردی و الزامات دینی به وجود میآید.
در این جوامع، حقوقی مانند آزادی بیان، عقیده و انتخاب سبک زندگی تحت تأثیر محدودیتهای مذهبی قرار میگیرند.
حکومتهای مذهبی اغلب به این تضاد دامن میزنند و باعث میشوند افرادی که عقاید متفاوتی دارند، دچار خودسانسوری یا محرومیت از حقوق خود شوند.
این وضعیت میتواند به محدود کردن آزادیهای مدنی و تحمیل باورهای دینی به همه منجر شود و حقوق بشر را به چالش بکشد.
همچنین، این دوگانگی با مشکلات اجتماعی و سیاسی همراه است که فضای سرکوب و عدم تساهل نسبت به تفاوتهای فردی را ایجاد میکند.
در نهایت، این مسائل بر تضعیف حقوق بشر در جوامع مذهبی تأثیر میگذارد و ضرورت توجه به اصول سکولاریسم را روشن میسازد.
#حکومت_مذهبی #سکولاریسم #حقوق_بشر #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
صبح پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سلطانی، دختر ۱۸ ساله اهل اسلامشهر، در حالیکه آماده رفتن به محل کارش بود، با پدری روبهرو شد که نه از روی عصبانیت لحظهای، بلکه با نقشه قبلی آمده بود تا او را به قتل برساند. پدر خانواده، که بهخاطر خشونتهای مکرر، مادر، پسر و دخترش را از خانه بیرون کرده بود، با شمارهای که در اینستاگرام کاری فاطمه دیده بود، تماس ساختگی گرفت و خود را به جای مشتری جا زد. فاطمه، بیخبر از نقشه پدر، به محل کار رفت و لحظاتی بعد با ضربه چاقو، تعقیب با ماشین، پرتاب به درون جوی آب و سیزده ضربه دیگر جان باخت.
قوانینی که با تکیه بر فقه سنتی و برداشتهای تاریخی از متون دینی تدوین شدهاند، در مواردی چون فرزندکشی یا زنکشی، عملاً راه را برای شکلگیری نوعی مصونیت قضایی برای خشونتورزان درون خانواده هموار کردهاند. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، که پدر را از قصاص بابت قتل فرزند معاف میکند، نمونهای بارز از چنین قانونی است؛ قانونی که نه از عدالت، بلکه از یک خوانش خاص و محافظهکار از فقه تبعیت میکند. این نگاه، پدر را بهعنوان «مالک» جان فرزند تلقی میکند و نه شریک برابر در خانوادهای انسانی، و در نتیجه، قتل فرزند را نه جنایت کامل بلکه نوعی تخلف شخصی میبیند که تنها با دیه جبرانپذیر است.
حمایت قانون از چنین رویکردهایی، در عمل به نفی حق حیات و امنیت برای قربانیان خشونت خانگی میانجامد و به مردانی که در جایگاه پدر یا شوهر هستند، این پیام را میدهد که میتوانند بدون ترس از مجازاتهای جدی، تصمیمی مرگبار بگیرند. این قوانین، نهتنها با اصول جهانشمول حقوق بشر در تضاد هستند، بلکه با خودِ روح عدالتطلب و رحمانی دین نیز بیگانهاند. در نظامی که قانون به جای دفاع از جان بیدفاع، قاتل را مصون میدارد، نهتنها عدالت، بلکه کرامت انسانی نیز قربانی میشود. فاطمه سلطانی، تنها یکی از هزاران قربانی این بیعدالتی ساختاری است.
تصویر از صفحه ایکس آقای معین خزائلی، حقوقدان
#فقه_شیعه #حکومت_فقهی #فرزندکشی #زن_کشی #خشونت_خانگی #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
صبح پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سلطانی، دختر ۱۸ ساله اهل اسلامشهر، در حالیکه آماده رفتن به محل کارش بود، با پدری روبهرو شد که نه از روی عصبانیت لحظهای، بلکه با نقشه قبلی آمده بود تا او را به قتل برساند. پدر خانواده، که بهخاطر خشونتهای مکرر، مادر، پسر و دخترش را از خانه بیرون کرده بود، با شمارهای که در اینستاگرام کاری فاطمه دیده بود، تماس ساختگی گرفت و خود را به جای مشتری جا زد. فاطمه، بیخبر از نقشه پدر، به محل کار رفت و لحظاتی بعد با ضربه چاقو، تعقیب با ماشین، پرتاب به درون جوی آب و سیزده ضربه دیگر جان باخت.
قوانینی که با تکیه بر فقه سنتی و برداشتهای تاریخی از متون دینی تدوین شدهاند، در مواردی چون فرزندکشی یا زنکشی، عملاً راه را برای شکلگیری نوعی مصونیت قضایی برای خشونتورزان درون خانواده هموار کردهاند. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، که پدر را از قصاص بابت قتل فرزند معاف میکند، نمونهای بارز از چنین قانونی است؛ قانونی که نه از عدالت، بلکه از یک خوانش خاص و محافظهکار از فقه تبعیت میکند. این نگاه، پدر را بهعنوان «مالک» جان فرزند تلقی میکند و نه شریک برابر در خانوادهای انسانی، و در نتیجه، قتل فرزند را نه جنایت کامل بلکه نوعی تخلف شخصی میبیند که تنها با دیه جبرانپذیر است.
حمایت قانون از چنین رویکردهایی، در عمل به نفی حق حیات و امنیت برای قربانیان خشونت خانگی میانجامد و به مردانی که در جایگاه پدر یا شوهر هستند، این پیام را میدهد که میتوانند بدون ترس از مجازاتهای جدی، تصمیمی مرگبار بگیرند. این قوانین، نهتنها با اصول جهانشمول حقوق بشر در تضاد هستند، بلکه با خودِ روح عدالتطلب و رحمانی دین نیز بیگانهاند. در نظامی که قانون به جای دفاع از جان بیدفاع، قاتل را مصون میدارد، نهتنها عدالت، بلکه کرامت انسانی نیز قربانی میشود. فاطمه سلطانی، تنها یکی از هزاران قربانی این بیعدالتی ساختاری است.
تصویر از صفحه ایکس آقای معین خزائلی، حقوقدان
#فقه_شیعه #حکومت_فقهی #فرزندکشی #زن_کشی #خشونت_خانگی #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
پخش شعر توهینآمیز علیه خلیفه اول مسلمانان اهل سنت در برنامه "سیمای خانواده" شبکه یک، بار دیگر چهره واقعی و ریشهدار تبعیضهای عقیدتی در ساختار جمهوری اسلامی را آشکار کرد. اینکه صداوسیما با عزل دو مدیر و ارجاع چند نفر به دستگاه قضایی سعی در پاک کردن صورت مسأله دارد، چیزی جز یک اقدام نمایشی برای انحراف افکار عمومی نیست؛ آن هم در برههای که جمهوری اسلامی زیر سایه سنگین بحرانهای متعددی از جمله بحران مشروعیت، تنشهای سیاسی داخلی، و خطر حمله نظامی در پی برنامه هستهایاش به شدت دستوپا میزند.
واقعیت این است که نظام، در همین روزها به شکلی تحقیرآمیز مشغول چانهزنی و مذاکره مستقیم با آمریکاست، همان کشوری که دهههاست از سوی رهبر جمهوری اسلامی "شیطان بزرگ" نامیده میشود و مذاکره با آن، "خط قرمز" نظام خوانده میشد. اما اکنون، برای بقا، همه چیز قابل معامله شده؛ از اصول ادعایی گرفته تا حیثیت. و باید در نظر داشت که مذاکره و چرخش سیستماتیک، فشارهای شدیدی از سوی افکار عمومی را اعمال کرده، در چنین فضایی، یک "بحران تقلبی" مثل ماجرای توهین در تلویزیون، ابزار مناسبی برای تغییر موضوع افکار عمومی از مسائل اصلی به حواشی قابل کنترل است.
اما توهین به اهل سنت در جمهوری اسلامی نه اتفاقی است، نه استثنایی. این توهینها، بخشی از سیاست رسمی و ساختاری شدهی تبعیض علیه میلیونها ایرانی اهل سنت است. اگر برخورد با توهین جدی بود، چرا صدها مورد از این قبیل توهینها در هیئتهای مذهبی، شبکههای اجتماعی نزدیک به حکومت، و حتی در کتابهای درسی، بدون هیچ برخوردی تکرار میشوند؟ چرا زندانیان سیاسی و عقیدتی اهل سنت، در مراحل بازجویی با توهینهای فرقهای مواجه میشوند؟ چرا هیچ کدام از آن مأموران امنیتی که به مقدسات اهل سنت ناسزا میگویند، عزل و معرفی نمیشوند؟
همین حالا، آمار زندانیان اهل سنت بهویژه در استانهایی مثل کردستان، بلوچستان و خوزستان، بسیار بالاست. بسیاری از آنها بهدلیل عقاید دینی یا فعالیتهای مدنی محبوساند و در طول بازداشت، نهتنها از حقوق اولیه برخوردار نیستند، بلکه به باورهایشان اهانت میشود. آیا اخراج دو مدیر تلویزیون در برابر این حجم از ستم، معنا دارد؟ یا تنها پوششی برای ادامه همان تبعیض است، با ظاهری آراسته و موقتی؟
جمهوری اسلامی سالهاست که با دوگانهی "امت واحده" و "تبعیض مقدس" بازی میکند. از یکسو از وحدت اسلامی دم میزند و از سوی دیگر، عملاً اهل سنت را از بسیاری حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کرده است. اهل سنت در ایران نه حق دارند مسجدی در پایتخت داشته باشند، نه اجازه دارند در بسیاری از مناصب حکومتی حضور یابند، نه حتی آزادند عقایدشان را در مدارس و رسانهها بازتاب دهند. این سطح از تبعیض را با عزل دو مدیر جبران نمیتوان کرد.
ماجرا روشن است: آنچه دیدیم نه برخورد با توهین، بلکه یک شوی رسانهای بود. پروپاگاندایی برای فرار از پاسخگویی به سالها تحقیر و تبعیض. اما مردم، بهویژه اهل سنت ایران، این بازی را بهتر از هر زمان میشناسند. مسئلهای که باید ترمیم شود، نه چهرهی رسانه، که قلب پوسیدهی سیاست تبعیضگراست.
#حکومت_ایدئولوژیک #اهل_سنت #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
واقعیت این است که نظام، در همین روزها به شکلی تحقیرآمیز مشغول چانهزنی و مذاکره مستقیم با آمریکاست، همان کشوری که دهههاست از سوی رهبر جمهوری اسلامی "شیطان بزرگ" نامیده میشود و مذاکره با آن، "خط قرمز" نظام خوانده میشد. اما اکنون، برای بقا، همه چیز قابل معامله شده؛ از اصول ادعایی گرفته تا حیثیت. و باید در نظر داشت که مذاکره و چرخش سیستماتیک، فشارهای شدیدی از سوی افکار عمومی را اعمال کرده، در چنین فضایی، یک "بحران تقلبی" مثل ماجرای توهین در تلویزیون، ابزار مناسبی برای تغییر موضوع افکار عمومی از مسائل اصلی به حواشی قابل کنترل است.
اما توهین به اهل سنت در جمهوری اسلامی نه اتفاقی است، نه استثنایی. این توهینها، بخشی از سیاست رسمی و ساختاری شدهی تبعیض علیه میلیونها ایرانی اهل سنت است. اگر برخورد با توهین جدی بود، چرا صدها مورد از این قبیل توهینها در هیئتهای مذهبی، شبکههای اجتماعی نزدیک به حکومت، و حتی در کتابهای درسی، بدون هیچ برخوردی تکرار میشوند؟ چرا زندانیان سیاسی و عقیدتی اهل سنت، در مراحل بازجویی با توهینهای فرقهای مواجه میشوند؟ چرا هیچ کدام از آن مأموران امنیتی که به مقدسات اهل سنت ناسزا میگویند، عزل و معرفی نمیشوند؟
همین حالا، آمار زندانیان اهل سنت بهویژه در استانهایی مثل کردستان، بلوچستان و خوزستان، بسیار بالاست. بسیاری از آنها بهدلیل عقاید دینی یا فعالیتهای مدنی محبوساند و در طول بازداشت، نهتنها از حقوق اولیه برخوردار نیستند، بلکه به باورهایشان اهانت میشود. آیا اخراج دو مدیر تلویزیون در برابر این حجم از ستم، معنا دارد؟ یا تنها پوششی برای ادامه همان تبعیض است، با ظاهری آراسته و موقتی؟
جمهوری اسلامی سالهاست که با دوگانهی "امت واحده" و "تبعیض مقدس" بازی میکند. از یکسو از وحدت اسلامی دم میزند و از سوی دیگر، عملاً اهل سنت را از بسیاری حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کرده است. اهل سنت در ایران نه حق دارند مسجدی در پایتخت داشته باشند، نه اجازه دارند در بسیاری از مناصب حکومتی حضور یابند، نه حتی آزادند عقایدشان را در مدارس و رسانهها بازتاب دهند. این سطح از تبعیض را با عزل دو مدیر جبران نمیتوان کرد.
ماجرا روشن است: آنچه دیدیم نه برخورد با توهین، بلکه یک شوی رسانهای بود. پروپاگاندایی برای فرار از پاسخگویی به سالها تحقیر و تبعیض. اما مردم، بهویژه اهل سنت ایران، این بازی را بهتر از هر زمان میشناسند. مسئلهای که باید ترمیم شود، نه چهرهی رسانه، که قلب پوسیدهی سیاست تبعیضگراست.
#حکومت_ایدئولوژیک #اهل_سنت #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
امامجمعه محیآباد: به همه واجب است برای جمهوری اسلامی شکرگزاری کنند
مصطفی خجسته، امامجمعه محیآباد کرمان، گفت: «نعمت هرچه بزرگتر باشد، شکرش باید بیشتر باشد. نظام جمهوری اسلامی ایران و نعمت ولایت از بزرگترین مواهب الهی هستند که شکرگزاری آنها بر همگان واجب است.»
🔹️مخاطبی برای ما نوشته :
برای شما آخوندا که با جمهوری اسلامی از فرش رسیدید به عرش، شکرگزاری حتما واجبه، چون همه چی براتون جوره؛ قدرت، پول، تریبون، مصونیت! ولی برای اون مردمی که جز بدبختی، گرونی، فقر، و یه عالمه فشار چیزی نصیبشون نشده، دقیقاً بابت چی باید شکر کنن؟ اینکه نون شب ندارن یا اینکه آیندهشون دود شده؟ اینجور شکرگزاریا بیشتر شبیه زور گفتنه تا دعوت به ایمان.
نه دین برای مردم گذاشتین نه دنیا، شکر واسه چی؟ وقتی فقط شماها بُردین و مردم باختن!
#حکومت_ایدولوژیک #آخوندیسم #شکرگزاری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
امامجمعه محیآباد: به همه واجب است برای جمهوری اسلامی شکرگزاری کنند
مصطفی خجسته، امامجمعه محیآباد کرمان، گفت: «نعمت هرچه بزرگتر باشد، شکرش باید بیشتر باشد. نظام جمهوری اسلامی ایران و نعمت ولایت از بزرگترین مواهب الهی هستند که شکرگزاری آنها بر همگان واجب است.»
🔹️مخاطبی برای ما نوشته :
برای شما آخوندا که با جمهوری اسلامی از فرش رسیدید به عرش، شکرگزاری حتما واجبه، چون همه چی براتون جوره؛ قدرت، پول، تریبون، مصونیت! ولی برای اون مردمی که جز بدبختی، گرونی، فقر، و یه عالمه فشار چیزی نصیبشون نشده، دقیقاً بابت چی باید شکر کنن؟ اینکه نون شب ندارن یا اینکه آیندهشون دود شده؟ اینجور شکرگزاریا بیشتر شبیه زور گفتنه تا دعوت به ایمان.
نه دین برای مردم گذاشتین نه دنیا، شکر واسه چی؟ وقتی فقط شماها بُردین و مردم باختن!
#حکومت_ایدولوژیک #آخوندیسم #شکرگزاری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سه نوکیش مسیحی ساکن تهران، مهران شاملوئی، عباس سوری و نرگس نصری، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مجموعاً به بیش از ۴۱ سال حبس، ۴۱ سال محرومیت اجتماعی، ۹۱۰ میلیون تومان جزای نقدی و دیگر مجازاتها محکوم شدند. این حکم در دادگاه تجدیدنظر عیناً تایید شد.
اتهامات این افراد شامل "فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام"، "عضویت در جمعیتهای معارض کشور" و در مورد نرگس نصری، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" بوده است. همچنین آنها به ممنوعیت خروج از کشور، منع اقامت در تهران و استانهای همجوار، و منع عضویت در گروههای اجتماعی به مدت دو سال محکوم شدهاند.
این سه نفر در آبان ۱۴۰۳ به دلیل تشکیل کلیسای خانگی بازداشت شده و در آذر همان سال با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شده بودند.
اگر در ایران بخواهید باورتان را خودتان انتخاب کنید یا تغییر دهید یا باوری به جز باور رسمی جمهوری اسلامی داشته باشید، شما همواره در معرض بازداشت و حبس و دیگر مجازاتها هستید.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی از آزادی ادیان و باورها هراسان است؟
#مسیحیان #نوکیش_مسیحی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
اتهامات این افراد شامل "فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام"، "عضویت در جمعیتهای معارض کشور" و در مورد نرگس نصری، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" بوده است. همچنین آنها به ممنوعیت خروج از کشور، منع اقامت در تهران و استانهای همجوار، و منع عضویت در گروههای اجتماعی به مدت دو سال محکوم شدهاند.
این سه نفر در آبان ۱۴۰۳ به دلیل تشکیل کلیسای خانگی بازداشت شده و در آذر همان سال با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شده بودند.
اگر در ایران بخواهید باورتان را خودتان انتخاب کنید یا تغییر دهید یا باوری به جز باور رسمی جمهوری اسلامی داشته باشید، شما همواره در معرض بازداشت و حبس و دیگر مجازاتها هستید.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی از آزادی ادیان و باورها هراسان است؟
#مسیحیان #نوکیش_مسیحی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
یک قتل حکومتی دیکر و داغدار شدن چند خانواده دیگر
محسن لنگرنشین اعدام شد
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، از اجرای حکم اعدام #محسن_لنگرنشین خبر داد و نوشت: «او با همکاری اطلاعاتی و جاسوسی به نفع اسرائیل در حکم محاربه و افساد فیالارض بازداشت و محاکمه شده بود.»
محسن لنگرنشین، کارشناس امنیت شبکه و فروشنده خودرو، پس از دو سال همکاری با دانشگاه امام حسین به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت و به اعدام محکوم شده است. او در فایل صوتیای که به دست توانا رسیده، از شکنجههای گسترده روانی و جسمی برای اعترافات ساختگی سخن گفته است؛ از جمله تهدید به بازداشت مادر، خواهر و نامزدش، قطع داروهای حیاتیاش برای کنترل صرع، تشنجهای پیدرپی، صحنهسازی ترور و حتی اجرای نمایشی اعدام. بازجوها با ضبط ویدیوهای متعدد و سناریوهای از پیشنوشتهشده تلاش کردهاند اعترافات او را بازسازی کنند، در حالیکه مدارک دفاعی، از جمله نبودن در محل ترور یا مالک نبودن موتورسیکلتی که در پرونده ذکر شده، نادیده گرفته شدهاند. او میگوید تنها جرمش نخبه بودن و کار برای نهادهای رسمی بود.
شاید محسن لنگرنشین به واسطه شغلش، چیزهایی فهمیده بود که برای حکومت خطر داشت و با یک سناریوی ساختگی او را محکوم و اعدام کردند....
پدر و مادر محسن لنگرنشین دیشب تا صبح جلوی زندان قزلحصار بودند...
#محسن_لنگرنشین #حکومت_اعدامی #نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_به_اعذام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محسن لنگرنشین اعدام شد
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، از اجرای حکم اعدام #محسن_لنگرنشین خبر داد و نوشت: «او با همکاری اطلاعاتی و جاسوسی به نفع اسرائیل در حکم محاربه و افساد فیالارض بازداشت و محاکمه شده بود.»
محسن لنگرنشین، کارشناس امنیت شبکه و فروشنده خودرو، پس از دو سال همکاری با دانشگاه امام حسین به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت و به اعدام محکوم شده است. او در فایل صوتیای که به دست توانا رسیده، از شکنجههای گسترده روانی و جسمی برای اعترافات ساختگی سخن گفته است؛ از جمله تهدید به بازداشت مادر، خواهر و نامزدش، قطع داروهای حیاتیاش برای کنترل صرع، تشنجهای پیدرپی، صحنهسازی ترور و حتی اجرای نمایشی اعدام. بازجوها با ضبط ویدیوهای متعدد و سناریوهای از پیشنوشتهشده تلاش کردهاند اعترافات او را بازسازی کنند، در حالیکه مدارک دفاعی، از جمله نبودن در محل ترور یا مالک نبودن موتورسیکلتی که در پرونده ذکر شده، نادیده گرفته شدهاند. او میگوید تنها جرمش نخبه بودن و کار برای نهادهای رسمی بود.
شاید محسن لنگرنشین به واسطه شغلش، چیزهایی فهمیده بود که برای حکومت خطر داشت و با یک سناریوی ساختگی او را محکوم و اعدام کردند....
پدر و مادر محسن لنگرنشین دیشب تا صبح جلوی زندان قزلحصار بودند...
#محسن_لنگرنشین #حکومت_اعدامی #نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_به_اعذام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ابتدا وجدانش را اعدام کرد!
خالق اثر
رضا عقیلی
#حکومت_ایدئولوژیک #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا
@Dialogue1402