This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خطر مرگ و آسیبهای جانی در خوابگاههای فرسوده؛ سقف خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران فروریخت
بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ریزش سقف در خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران، که محل اسکان دانشجویان سال اول کارشناسی است، نگرانیها درباره ایمنی و فرسودگی شدید خوابگاههای دانشجویی را افزایش داده است.
تصاویر منتشرشده از این حادثه که توسط شورای صنفی دانشجویان به اشتراک گذاشته شده، شرایط بحرانی خوابگاهها و بیتوجهی مسئولان جمهوری اسلامی را بهوضوح نشان میدهد.
این حادثه در حالی رخ داده که بیش از دو ماه از بازدید وزیر علوم از خوابگاههای دانشگاه تهران میگذرد، اما هیچ اقدام موثری برای بهبود وضعیت انجام نشده است.
فعالان صنفی با انتقاد از بیعملی مسئولان، خواستار رسیدگی فوری برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه و حفظ جان دانشجویان شدهاند.
#جنبش_دانشجویی #دانشگاه_تهران #شورای_صنفی_دانشجویان #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
خطر مرگ و آسیبهای جانی در خوابگاههای فرسوده؛ سقف خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران فروریخت
بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ریزش سقف در خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران، که محل اسکان دانشجویان سال اول کارشناسی است، نگرانیها درباره ایمنی و فرسودگی شدید خوابگاههای دانشجویی را افزایش داده است.
تصاویر منتشرشده از این حادثه که توسط شورای صنفی دانشجویان به اشتراک گذاشته شده، شرایط بحرانی خوابگاهها و بیتوجهی مسئولان جمهوری اسلامی را بهوضوح نشان میدهد.
این حادثه در حالی رخ داده که بیش از دو ماه از بازدید وزیر علوم از خوابگاههای دانشگاه تهران میگذرد، اما هیچ اقدام موثری برای بهبود وضعیت انجام نشده است.
فعالان صنفی با انتقاد از بیعملی مسئولان، خواستار رسیدگی فوری برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه و حفظ جان دانشجویان شدهاند.
#جنبش_دانشجویی #دانشگاه_تهران #شورای_صنفی_دانشجویان #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی از کشتهشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ با انتشار ویدیویی در شبکه اجتماعی ایکس از مزاحمت ماموران جمهوری اسلامی برای او در بهشت زهرا برای حجاب اجباری خبر داد.
او در اینباره خطاب به ماموران حکومت میگوید: «چه حجابی را رعایت کنم؟ من همینم. تو چه کسی هستی که به من میگویی حجابت را رعایت کن؟ با افتخار میگویم همین مدلی هستم.»
او همچنین نوشت :
به نام آزادی
من مادری هستم داغدار، مادری که فرزندش را در راه آزادی از دست داد. فرزندی که تنها صدای حقطلبی و آزادگی سر داد، اما پاسخش گلولهای بود که پیشانیاش را شکافت.
اکنون، پس از آن همه رنج، نهتنها داغ فراق فرزند را بر دل دارم، بلکه حتی بر مزارش نیز امنیت و آرامش ندارم. مرا از کنار آرامگاه فرزندم میرانند، به جرم حجاب و پوشش، به جرم مادر بودن و سوگواری. بهشت زهرا دیگر نه بهشتی برای من است، نه مأمنی برای دلتنگیهایم.
شمایی که باعث پرواز فرزندم شدید، شمایی که تیر شلیک کردید، بدانید که این صداها خاموش نمیشود. من هنوز ایستادهام، هنوز مادرِ همان فرزند آزادیخواهم، و هنوز بر حقم پافشاری میکنم
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی
او در اینباره خطاب به ماموران حکومت میگوید: «چه حجابی را رعایت کنم؟ من همینم. تو چه کسی هستی که به من میگویی حجابت را رعایت کن؟ با افتخار میگویم همین مدلی هستم.»
او همچنین نوشت :
به نام آزادی
من مادری هستم داغدار، مادری که فرزندش را در راه آزادی از دست داد. فرزندی که تنها صدای حقطلبی و آزادگی سر داد، اما پاسخش گلولهای بود که پیشانیاش را شکافت.
اکنون، پس از آن همه رنج، نهتنها داغ فراق فرزند را بر دل دارم، بلکه حتی بر مزارش نیز امنیت و آرامش ندارم. مرا از کنار آرامگاه فرزندم میرانند، به جرم حجاب و پوشش، به جرم مادر بودن و سوگواری. بهشت زهرا دیگر نه بهشتی برای من است، نه مأمنی برای دلتنگیهایم.
شمایی که باعث پرواز فرزندم شدید، شمایی که تیر شلیک کردید، بدانید که این صداها خاموش نمیشود. من هنوز ایستادهام، هنوز مادرِ همان فرزند آزادیخواهم، و هنوز بر حقم پافشاری میکنم
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خرافات در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. ایران نیز استثنا نیست. اما متاسفانه ایران از معدود کشورهای دنیاست که خرافات در آن توسط حکومت مستقر پشتیبانی میشود و حتی برای تقویت آن بودجه تعیین میشود!
صنعت امامزادهسازی و حمایت جمهوری اسلامی از آن مسئلهای است که حتی بسیاری از وابستگان جمهوری اسلامی نیز راهی برای توجیه آن ندارند.
وجه دیگر خرافات و ضربه آن، خردستیزی است. عقلانیت و خردگرایی از بنیانهای یک جامعه پویاست و ترویج خرافات راهی برای ترویج خمودگی فکری.
بر این اساس شایسته است به این بیندیشیم که ما ایرانیان چگونه میتوانیم بر اساس امکانات خود با خرافات خردستیز مبارزه کنیم؟
#خرافات #امامزاده #صنعت_امامزاده_سازی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
خرافات در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. ایران نیز استثنا نیست. اما متاسفانه ایران از معدود کشورهای دنیاست که خرافات در آن توسط حکومت مستقر پشتیبانی میشود و حتی برای تقویت آن بودجه تعیین میشود!
صنعت امامزادهسازی و حمایت جمهوری اسلامی از آن مسئلهای است که حتی بسیاری از وابستگان جمهوری اسلامی نیز راهی برای توجیه آن ندارند.
وجه دیگر خرافات و ضربه آن، خردستیزی است. عقلانیت و خردگرایی از بنیانهای یک جامعه پویاست و ترویج خرافات راهی برای ترویج خمودگی فکری.
بر این اساس شایسته است به این بیندیشیم که ما ایرانیان چگونه میتوانیم بر اساس امکانات خود با خرافات خردستیز مبارزه کنیم؟
#خرافات #امامزاده #صنعت_امامزاده_سازی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
اعاده دادرسی مهدی حسنی، محکوم به اعدام، برای سومین بار هم رد شد
امین عادل، وکیل دادگستری، نوشت: «برای سومین بار اعاده دادرسی آقای مهدی حسنی همانند دفعه های قبل بدون اخذ پرونده اصلی از دادگاه بدوی و بدون اجازه مطالعه پرونده به وکیل ایشان، در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور رد شد.»
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، شهریور ۱۴۰۳ مهدی حسنی ۴۸ ساله را در دادگاهی چند دقیقهای و بدون بهرهمندی از حق دفاع به اتهام «بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم کرد. این زندانی سیاسی پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اعاده دادرسی مهدی حسنی، محکوم به اعدام، برای سومین بار هم رد شد
امین عادل، وکیل دادگستری، نوشت: «برای سومین بار اعاده دادرسی آقای مهدی حسنی همانند دفعه های قبل بدون اخذ پرونده اصلی از دادگاه بدوی و بدون اجازه مطالعه پرونده به وکیل ایشان، در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور رد شد.»
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، شهریور ۱۴۰۳ مهدی حسنی ۴۸ ساله را در دادگاهی چند دقیقهای و بدون بهرهمندی از حق دفاع به اتهام «بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم کرد. این زندانی سیاسی پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معصومه سلیمانی دارنده مدال جهانی کشتی، قهرمان پیشین کشتی ایران و داور کشتی و جودو، و از بازداشتشدگان آیان ۹۸، در این ویدیو از پروندهسازی جدید علیه خود در خصوص تردد بدون حجاب اجباری خبر میدهد.
او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«درود به مردم شریف ایران
پس از بارها تهدید، بازداشت، بازجویی، جریمه نقدی و محرومیت از ورزش و حقوق اجتماعی، پرونده سازیهای مختلف و اتهامات واهی بار دیگر در تاریخ ۳۱ اردیبهشت و به ناحق در شعبه هشتم بازپرسی شهرستان خرمآباد به اتهام "دعوی طرفیت بنده( معصومه سلیمانی ) مبنی بر حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی" باید از خودم در مقابلِ این ناعدالتی دفاع کنم.
من مادر یک کودک شیرخوار ده ماهه ضمن رد این اتهام واهی، از شما مردم شریف ایران و رسانههای آزاد تقاضا دارم، صدای من و ما باشید.
به امید روزهای خوب
به امید فرداهای بهتر
به امید روزی که زن بودن جرم نباشد...
به امید روزی که رانت جرم باشد.
به امید روزی که افراد فاسد جایی در دستگاههای دولتی نداشته باشند.
به امید روزی که دست برادران قاچاقچی کوتاه شود.
به امید روزی که نخبهها تحت فشار مهاجرت نکنند.
به امید روزهای خوب، به امید آینده روشن و ایران آباد و آزاد»
#معصومه_سلیمانی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«درود به مردم شریف ایران
پس از بارها تهدید، بازداشت، بازجویی، جریمه نقدی و محرومیت از ورزش و حقوق اجتماعی، پرونده سازیهای مختلف و اتهامات واهی بار دیگر در تاریخ ۳۱ اردیبهشت و به ناحق در شعبه هشتم بازپرسی شهرستان خرمآباد به اتهام "دعوی طرفیت بنده( معصومه سلیمانی ) مبنی بر حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی" باید از خودم در مقابلِ این ناعدالتی دفاع کنم.
من مادر یک کودک شیرخوار ده ماهه ضمن رد این اتهام واهی، از شما مردم شریف ایران و رسانههای آزاد تقاضا دارم، صدای من و ما باشید.
به امید روزهای خوب
به امید فرداهای بهتر
به امید روزی که زن بودن جرم نباشد...
به امید روزی که رانت جرم باشد.
به امید روزی که افراد فاسد جایی در دستگاههای دولتی نداشته باشند.
به امید روزی که دست برادران قاچاقچی کوتاه شود.
به امید روزی که نخبهها تحت فشار مهاجرت نکنند.
به امید روزهای خوب، به امید آینده روشن و ایران آباد و آزاد»
#معصومه_سلیمانی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد تولیدکنندگان در شهرک صنعتی شیراز، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت در اعتراض به قطع برق اعتصاب کرده و راهها را بستهاند.
ناکارآمدی جمهوری اسلامی در تولید و مدیریت انرژی علاوه بر زندگی مردم عادی بخش صنعت بویژه تولیدکنندگان و صنعتگران بخش خصوصی را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
#برق #قطع_برق #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد تولیدکنندگان در شهرک صنعتی شیراز، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت در اعتراض به قطع برق اعتصاب کرده و راهها را بستهاند.
ناکارآمدی جمهوری اسلامی در تولید و مدیریت انرژی علاوه بر زندگی مردم عادی بخش صنعت بویژه تولیدکنندگان و صنعتگران بخش خصوصی را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
#برق #قطع_برق #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرلحصار، یک فایل صوتی از او منتشر کرد با این شرح:
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن از روز سهشنبه (۱۳ مه / ۲۳ اردیبهشت) کار خود را آغاز کرده است و امروز فیلم «یک تصادف ساده» جعفر پناهی در بخش مسابقه آن به نمایش درآمد.
آقای پناهی که همراه عوامل این فیلم به جشنواره کن رفته امروز به همراه دختر و همسرش در محل اکران فیلم حضور داشت.
این اولین حضور آقای پناهی بر فرش قرمز جشنوارههای فیلم خارجی پس از سال ۱۳۸۸ است. به دلیل حمایت از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال که به جنبش سبز معروف شد، آقای پناهی مدتی به زندان رفت و حدود ۱۵ سال ممنوعالخروج بود.
ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران امسال جشنواره، در برنامه افتتاحیه از سینمای ایران و جعفر پناهی بهعنوان نمایندگان سینمای مقاومت یاد کرد.
امسال ۲۲ فیلم در بخش مسابقه کن حضور دارند.
فیلم تازه جعفر پناهی با نام «یک تصادف ساده» در خفا و بدون مجوز و بدون حجاب اجباری ساخته شده است و مضمونی اجتماعی- سیاسی دارد.
#جشنواره_کن #جعفر_پناهی #حجاب_اجباری #یک_تصادف_ساده #آزادی_بیان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن از روز سهشنبه (۱۳ مه / ۲۳ اردیبهشت) کار خود را آغاز کرده است و امروز فیلم «یک تصادف ساده» جعفر پناهی در بخش مسابقه آن به نمایش درآمد.
آقای پناهی که همراه عوامل این فیلم به جشنواره کن رفته امروز به همراه دختر و همسرش در محل اکران فیلم حضور داشت.
این اولین حضور آقای پناهی بر فرش قرمز جشنوارههای فیلم خارجی پس از سال ۱۳۸۸ است. به دلیل حمایت از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال که به جنبش سبز معروف شد، آقای پناهی مدتی به زندان رفت و حدود ۱۵ سال ممنوعالخروج بود.
ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران امسال جشنواره، در برنامه افتتاحیه از سینمای ایران و جعفر پناهی بهعنوان نمایندگان سینمای مقاومت یاد کرد.
امسال ۲۲ فیلم در بخش مسابقه کن حضور دارند.
فیلم تازه جعفر پناهی با نام «یک تصادف ساده» در خفا و بدون مجوز و بدون حجاب اجباری ساخته شده است و مضمونی اجتماعی- سیاسی دارد.
#جشنواره_کن #جعفر_پناهی #حجاب_اجباری #یک_تصادف_ساده #آزادی_بیان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روایت از همبندی منوچهر فلاح، زندانی محکوم به اعدام
بهنام انسان و قلم
هیچوقت تاریخها دقیق یادم نمیماند، اما آدمها و اتفاقات مثل فیلم در ذهنم ثبت میشود.
چندمین روز از تیرماه بود که از انفرادی و بازجویی در وزارت اطلاعات، اول به بازپرسی و بعد با قرار وثیقه به زندان لاکان اعزام شدم و این شروع آشنایی من با کسی بود که از او لبخندهای مهربانانه و کلافگی از بیخوابیهای شبانه به یادم مانده، با یک تتوی زیبا روی دستش که نوشته بود: «ایران بیدارم آرزوست».
همان روز کمی قبلتر از من وارد زندان شده بود، نگاه و سلام و علیک اولش یادم است. چهرهاش تا حد زیادی بیانگر رنجهای زندگیاش بود. آن لحظه نمیدانستم چه رنجهایی کشیده، اما همتبار بود از جنس خودم. بعد با کمک برادر معلمم، عزیز قاسمزاده، با دیگرانی هم که شریف بودند و نجیب، در آن چند دقیقه اول آشنا شدم، اما منوچهر فلاح با آن احترام و حیای ذاتی کمی عقبتر ايستاده بود. سر حرف که باز شد دوستان پرسیدند چقدر وثیقه داری و باقی صحبتهای عادی که معمولا برای آشنایی می شود. اما مابین صحبتم وقتی گفتم وثیقه ۴۰۰ میلیونی برایم خواستند منوچهر بیهوا گفت: «منم ۴۰۰ میلیون» و سرش را انداخت پایین. من چند روز بعد با سند خانه خواهرم آزاد شدم تا روز دادگاه، اما منوچهر ماند و ماند و ماند تا الان که زیر حکم اعدام است.
چرا؟ نمی دانم!!! اما مطمئنم که بعد از آزادی وقتی سعی کردم با خانوادهاش صحبت کنم برای وثیقه، یکی از رنجهای منوچهر را دریافتم: تنهایی و بیپشت و پناهی. به قول فاکنر «کسی را نداشت، نه اینکه بیکس و کار باشد، کسی را نداشت». این دردها را به هرکسی نمیتوان گفت و من هم بیشتر نمیگویم جز اینکه #منوچهر_فلاح دوست و همبند زندانی من مهربان است، آقاست، شریف است و نجیب و عاشق ایران. هر آنچه در توان داشت برای خوبی ذاتیاش هزینه داد و تصور طناب دار دور گردن او برای من غیرممکن است. امیدم این است نه تنها این حکم ظالمانه در مورد او بشکند بلکه امیدوارم او را آزاد، خارج از زندان در آغوش بگیرم و آرام در گوشش بگویم: «وثیقه جفتمون یه اندازه بود. از این به بعد بیا تنهاییهامون شریک رنج کمتری باشیم».
پایان.
چندمین روز از اردیبهشت ۱۴۰۴
از صفحه بامداد بیدار
bamdad_bidar
#نه_به_اعدام #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهنام انسان و قلم
هیچوقت تاریخها دقیق یادم نمیماند، اما آدمها و اتفاقات مثل فیلم در ذهنم ثبت میشود.
چندمین روز از تیرماه بود که از انفرادی و بازجویی در وزارت اطلاعات، اول به بازپرسی و بعد با قرار وثیقه به زندان لاکان اعزام شدم و این شروع آشنایی من با کسی بود که از او لبخندهای مهربانانه و کلافگی از بیخوابیهای شبانه به یادم مانده، با یک تتوی زیبا روی دستش که نوشته بود: «ایران بیدارم آرزوست».
همان روز کمی قبلتر از من وارد زندان شده بود، نگاه و سلام و علیک اولش یادم است. چهرهاش تا حد زیادی بیانگر رنجهای زندگیاش بود. آن لحظه نمیدانستم چه رنجهایی کشیده، اما همتبار بود از جنس خودم. بعد با کمک برادر معلمم، عزیز قاسمزاده، با دیگرانی هم که شریف بودند و نجیب، در آن چند دقیقه اول آشنا شدم، اما منوچهر فلاح با آن احترام و حیای ذاتی کمی عقبتر ايستاده بود. سر حرف که باز شد دوستان پرسیدند چقدر وثیقه داری و باقی صحبتهای عادی که معمولا برای آشنایی می شود. اما مابین صحبتم وقتی گفتم وثیقه ۴۰۰ میلیونی برایم خواستند منوچهر بیهوا گفت: «منم ۴۰۰ میلیون» و سرش را انداخت پایین. من چند روز بعد با سند خانه خواهرم آزاد شدم تا روز دادگاه، اما منوچهر ماند و ماند و ماند تا الان که زیر حکم اعدام است.
چرا؟ نمی دانم!!! اما مطمئنم که بعد از آزادی وقتی سعی کردم با خانوادهاش صحبت کنم برای وثیقه، یکی از رنجهای منوچهر را دریافتم: تنهایی و بیپشت و پناهی. به قول فاکنر «کسی را نداشت، نه اینکه بیکس و کار باشد، کسی را نداشت». این دردها را به هرکسی نمیتوان گفت و من هم بیشتر نمیگویم جز اینکه #منوچهر_فلاح دوست و همبند زندانی من مهربان است، آقاست، شریف است و نجیب و عاشق ایران. هر آنچه در توان داشت برای خوبی ذاتیاش هزینه داد و تصور طناب دار دور گردن او برای من غیرممکن است. امیدم این است نه تنها این حکم ظالمانه در مورد او بشکند بلکه امیدوارم او را آزاد، خارج از زندان در آغوش بگیرم و آرام در گوشش بگویم: «وثیقه جفتمون یه اندازه بود. از این به بعد بیا تنهاییهامون شریک رنج کمتری باشیم».
پایان.
چندمین روز از اردیبهشت ۱۴۰۴
از صفحه بامداد بیدار
bamdad_bidar
#نه_به_اعدام #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سایق، در صفحه اینستاگرام و یوتیوب خود، کتابهای مفیدی را معرفی میکند.
ابن قسمت:
«کتاب گفتاری درباره بندگی خودخواسته نوشته: اِتین دو لا بوئسی
چرا میلیونها نفر زیر سلطه یک دیکتاتور زندگی میکنند، بدون آنکه مقاومت کنند؟
کتاب «گفتاری درباره بندگی خودخواسته» نوشته اتین دو لا بوئسی، پاسخ این پرسش را میدهد:
ما فرمان میبریم، چون اطاعت را یاد گرفتهایم – نه از ترس، بلکه از عادت.
در این ویدیو با هم بررسی میکنیم که چگونه استبداد بدون شلیک گلوله، با رضایت پنهان تودهها زنده میماند — و چطور میتوان با یک «نه» ساده، پایههای آن را فرو ریخت!»
فایل کامل را در یوتیوب خانم ابراهیموند ببینید:
https://youtu.be/_ARmwoOBLZo?si=F90fNWVS9Hj7BrAw
#دیکتاتور #استبداد #آزادی #رهایی #ایران #کتاب #مریم_ابراهیم_وند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابن قسمت:
«کتاب گفتاری درباره بندگی خودخواسته نوشته: اِتین دو لا بوئسی
چرا میلیونها نفر زیر سلطه یک دیکتاتور زندگی میکنند، بدون آنکه مقاومت کنند؟
کتاب «گفتاری درباره بندگی خودخواسته» نوشته اتین دو لا بوئسی، پاسخ این پرسش را میدهد:
ما فرمان میبریم، چون اطاعت را یاد گرفتهایم – نه از ترس، بلکه از عادت.
در این ویدیو با هم بررسی میکنیم که چگونه استبداد بدون شلیک گلوله، با رضایت پنهان تودهها زنده میماند — و چطور میتوان با یک «نه» ساده، پایههای آن را فرو ریخت!»
فایل کامل را در یوتیوب خانم ابراهیموند ببینید:
https://youtu.be/_ARmwoOBLZo?si=F90fNWVS9Hj7BrAw
#دیکتاتور #استبداد #آزادی #رهایی #ایران #کتاب #مریم_ابراهیم_وند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
BamdadBidar01.pdf
7.1 MB
«بامداد بیدار»؛ نخستین شماره نشریه آنلاین زندانیان سیاسی منتشر شد
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۰ ماه بلاتکلیفی؛ گزارشی از وضعیت مینا بهمنی، زندانی سیاسی در اهواز
مینا بهمنی، زن ۲۸ سالهای است که از تیرماه ۱۴۰۳، بدون صدور حکم قضایی و در شرایطی ناعادلانه، در زندان سپیدار اهواز محبوس است. او متهم به "مساعدت به متهم جهت فرار از محاکمه" در ارتباط با پرونده قتل یک مأمور نیروی انتظامی در ایذه است؛ در حالی که از ابتدا هرگونه دخالت مستقیم در واقعه را رد کرده و بر بیگناهی برادرش، متهم اصلی پرونده، اصرار داشته است.
به گزارش امتداد؛ پس از ماهها محرومیت از دسترسی به وکیل، سرانجام در اردیبهشت ۱۴۰۴ و در پی پیگیریهای مستمر، پیام درفشان و فرشته تابانیان، دو وکیل دادگستری، موفق شدند به پرونده وارد شده و دیداری حضوری با موکل خود داشته باشند. به گفته این وکلا، خانم بهمنی نه در صحنه واقعه حضور داشته و نه پیش از آن از تصمیم یا برنامهای آگاه بوده است. آنچه رخ داده، به گفته او، تصمیمی بوده از سر اعتماد خانوادگی؛ اعتماد به برادری که بارها بر بیگناهی خود تأکید کرده و مینا، که از کودکی نقش مادری برای او ایفا کرده، نیز با توجه به شناخت شخصی، تصمیم به کمک گرفته است.
مطابق مواد ۵۵۳ و ۵۵۴ قانون مجازات اسلامی، در صورتی که شخص کمککننده به متهم، از اقارب درجه اول بوده و به بیگناهی او باور داشته باشد، حتی در صورت اثبات اتهام، مشمول تخفیف و معافیت قانونی خواهد بود. در پرونده مینا بهمنی، حتی با فرض اثبات عنوان اتهامی، مجازات احتمالی بیش از یکونیم سال حبس نخواهد بود؛ با این حال، او بیش از ۱۰ ماه است که در وضعیت بازداشت موقت و بدون تعیین تکلیف قانونی، در زندان بهسر میبرد.
فرشته تابانیان، وکیل پرونده، با تأکید بر تفکیک حقوقی "مساعدت به متهم جهت فرار از محاکمه" با "مساعدت به محکوم برای خلاصی از مجازات"، ادامه بازداشت موکل خود را فاقد مبنای قانونی و مغایر با اصول دادرسی منصفانه دانسته است. پیام درفشان نیز در گزارشی از دیدار خود با فرمانده فراجا ایذه در دیماه گذشته، بر این نکته تأکید دارد که حتی مقامهای امنیتی نیز بر لزوم واگذاری رسیدگی پرونده به ضابطینی غیر از فراجا و رعایت کامل بیطرفی در روند دادرسی تأکید کردهاند.
پرونده مینا بهمنی، بار دیگر یکی از خلأهای پرهزینه در سیستم قضایی کشور را آشکار کرده است: استمرار بازداشتهای طولانیمدت بدون صدور حکم، ممانعت از دسترسی متهم به وکیل در مراحل حیاتی، و نادیده گرفتن نقش عوامل انسانی و خانوادگی در شکلگیری تصمیمات. صدای وکلای مینا بهمنی، امروز صدای درخواست اجرای قانون است. مطالبهای ساده اما ضروری: آزادی او با قرار تأمین مناسب و برگزاری محاکمهای منصفانه، پیش از آنکه بلاتکلیفی، خود بدل به حکم نانوشتهای شود.
لینک گزارش امتداد و نظرات وکلای پرونده:
https://shorturl.at/vHOSh
#مینا_بهمنی #ماریا_بهمنی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مینا بهمنی، زن ۲۸ سالهای است که از تیرماه ۱۴۰۳، بدون صدور حکم قضایی و در شرایطی ناعادلانه، در زندان سپیدار اهواز محبوس است. او متهم به "مساعدت به متهم جهت فرار از محاکمه" در ارتباط با پرونده قتل یک مأمور نیروی انتظامی در ایذه است؛ در حالی که از ابتدا هرگونه دخالت مستقیم در واقعه را رد کرده و بر بیگناهی برادرش، متهم اصلی پرونده، اصرار داشته است.
به گزارش امتداد؛ پس از ماهها محرومیت از دسترسی به وکیل، سرانجام در اردیبهشت ۱۴۰۴ و در پی پیگیریهای مستمر، پیام درفشان و فرشته تابانیان، دو وکیل دادگستری، موفق شدند به پرونده وارد شده و دیداری حضوری با موکل خود داشته باشند. به گفته این وکلا، خانم بهمنی نه در صحنه واقعه حضور داشته و نه پیش از آن از تصمیم یا برنامهای آگاه بوده است. آنچه رخ داده، به گفته او، تصمیمی بوده از سر اعتماد خانوادگی؛ اعتماد به برادری که بارها بر بیگناهی خود تأکید کرده و مینا، که از کودکی نقش مادری برای او ایفا کرده، نیز با توجه به شناخت شخصی، تصمیم به کمک گرفته است.
مطابق مواد ۵۵۳ و ۵۵۴ قانون مجازات اسلامی، در صورتی که شخص کمککننده به متهم، از اقارب درجه اول بوده و به بیگناهی او باور داشته باشد، حتی در صورت اثبات اتهام، مشمول تخفیف و معافیت قانونی خواهد بود. در پرونده مینا بهمنی، حتی با فرض اثبات عنوان اتهامی، مجازات احتمالی بیش از یکونیم سال حبس نخواهد بود؛ با این حال، او بیش از ۱۰ ماه است که در وضعیت بازداشت موقت و بدون تعیین تکلیف قانونی، در زندان بهسر میبرد.
فرشته تابانیان، وکیل پرونده، با تأکید بر تفکیک حقوقی "مساعدت به متهم جهت فرار از محاکمه" با "مساعدت به محکوم برای خلاصی از مجازات"، ادامه بازداشت موکل خود را فاقد مبنای قانونی و مغایر با اصول دادرسی منصفانه دانسته است. پیام درفشان نیز در گزارشی از دیدار خود با فرمانده فراجا ایذه در دیماه گذشته، بر این نکته تأکید دارد که حتی مقامهای امنیتی نیز بر لزوم واگذاری رسیدگی پرونده به ضابطینی غیر از فراجا و رعایت کامل بیطرفی در روند دادرسی تأکید کردهاند.
پرونده مینا بهمنی، بار دیگر یکی از خلأهای پرهزینه در سیستم قضایی کشور را آشکار کرده است: استمرار بازداشتهای طولانیمدت بدون صدور حکم، ممانعت از دسترسی متهم به وکیل در مراحل حیاتی، و نادیده گرفتن نقش عوامل انسانی و خانوادگی در شکلگیری تصمیمات. صدای وکلای مینا بهمنی، امروز صدای درخواست اجرای قانون است. مطالبهای ساده اما ضروری: آزادی او با قرار تأمین مناسب و برگزاری محاکمهای منصفانه، پیش از آنکه بلاتکلیفی، خود بدل به حکم نانوشتهای شود.
لینک گزارش امتداد و نظرات وکلای پرونده:
https://shorturl.at/vHOSh
#مینا_بهمنی #ماریا_بهمنی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اصغر امیرزادگان، معلم و فعال صنفی محبوس در زندان فیروزآباد فارس، در یک پیام صوتی خطاب به دبیرکل اتحادیه بینالمللی معلمان، شرایط احکام صادر شده علیه خود و وضعیت جسمیاش را شرح میدهد و اعلام میکند که از ۳۱ اردیبهشت دست به اعتصاب غذا خواهد زد. (اشتباهی میگوید اسفند)
.
در همین رابطه انجمن صنفی معلمان فارس با صدور بیانیهای ادامه بازداشت غیرقانونی آقای اصغر امیرزادگان در پی وخامت وضعیت جسمانی و تشدید بیماری ایشان را محکوم کرد
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت آقای #اصغر_امیرزادگان ، عضو محترم هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس، همچنان هیچ اقدام روشنی برای آزادی ایشان صورت نگرفته است. این در حالی است که پرونده نامبرده در مرحله تجدیدنظر بوده و حکم صادره قطعی نشده است. همچنین، با توجه به شرایط خاص جسمانی و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس، قرار بر آزادی موقت ایشان بود که متأسفانه با کارشکنیهای پیاپی این حق قانونی سلب شده است.
با وجود تأمین شرایط جدید از جمله معرفی سه کفیل مورد تأیید، باز هم بهانهتراشیهای غیرقانونی ادامه یافته و در نهایت با ادعای وجود پروندهای دیگر، آزادی ایشان را متوقف کردهاند؛ موضوعی که جای پرسش جدی دارد و نشانهای از برخوردی سلیقهای و خارج از چارچوب قانون است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکوم کردن این رفتارهای غیرمسئولانه و غیرقانونی، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آقای امیرزادگان و دلجویی از این معلم شریف و خانواده ایشان است. استمرار این وضعیت نه تنها نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی است، بلکه سبب خدشهدار شدن اعتماد عمومی به روند دادرسی و دستگاه قضایی خواهد شد.«
#جای_معلم_زندان_نیست
#اصغر_امیرزادگان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.
در همین رابطه انجمن صنفی معلمان فارس با صدور بیانیهای ادامه بازداشت غیرقانونی آقای اصغر امیرزادگان در پی وخامت وضعیت جسمانی و تشدید بیماری ایشان را محکوم کرد
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت آقای #اصغر_امیرزادگان ، عضو محترم هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس، همچنان هیچ اقدام روشنی برای آزادی ایشان صورت نگرفته است. این در حالی است که پرونده نامبرده در مرحله تجدیدنظر بوده و حکم صادره قطعی نشده است. همچنین، با توجه به شرایط خاص جسمانی و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس، قرار بر آزادی موقت ایشان بود که متأسفانه با کارشکنیهای پیاپی این حق قانونی سلب شده است.
با وجود تأمین شرایط جدید از جمله معرفی سه کفیل مورد تأیید، باز هم بهانهتراشیهای غیرقانونی ادامه یافته و در نهایت با ادعای وجود پروندهای دیگر، آزادی ایشان را متوقف کردهاند؛ موضوعی که جای پرسش جدی دارد و نشانهای از برخوردی سلیقهای و خارج از چارچوب قانون است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکوم کردن این رفتارهای غیرمسئولانه و غیرقانونی، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آقای امیرزادگان و دلجویی از این معلم شریف و خانواده ایشان است. استمرار این وضعیت نه تنها نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی است، بلکه سبب خدشهدار شدن اعتماد عمومی به روند دادرسی و دستگاه قضایی خواهد شد.«
#جای_معلم_زندان_نیست
#اصغر_امیرزادگان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطهره گونهای:
خامنهای حاضر است تا آخرین ذرهی این خاک را خاکستر کند و جان ۹۰ میلیون انسان را بفروشد که جمهوری اسلامی بماند
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی به موضوع مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا پرداخته و آن را ناشی از ضعف فزاینده حکومت در پی فروپاشی نیروهای نیابتی در منطقه، فشارهای اقتصادی، و اعتراضات مدنی داخلی میداند. او میگوید خامنهای در شرایطی تن به مذاکره داده که بقای نظام را در خطر دیده، اما همچنان به تمامیتخواهی و حفظ قدرت شخصی خود وفادار مانده است. گونهای معتقد است جمهوری اسلامی برای بقا، ناگزیر از عبور از بسیاری از آرمانهای ادعایی خود شده و حتی قبح مذاکره مستقیم با آمریکا را نیز فرو ریخته است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
«مهمترین مساله، در اثنای مذاکرات، "اعتماد" به حاکمیت جمهوری اسلامی و خامنهای است. آیا تاریخ حکمرانی ۴۶ساله آن جایی از اطمینان بخشی به طرف مقابل باقی میگذارد؟
همانطور که هیچگاه فکرش را نمیکردیم که هواپیمای اوکراینی را با دو موشک خاکستر کند، حالا هم بعید نیست که سلاح هستهای بسازد!
بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که جمهوری اسلامی خلاف مقررات مذاکرات عمل کند و اقدام به عملی دور از ذهن کند.
بیراه نیست اگر بگوییم خامنهای از جانش ترسیده و حکومت، با از بین رفتن نیروهای نیابتی در منطقه و اعتراضات مدنی داخلی چنان تضعیف شده که ناگزیر به نشستن پای میز شده است.
البته مولفه فشار همه جانبه خارجی هم بیتاثیر نبوده. مثلا تحریمها علیه ارگانهای حکومتی و تسلیحات نظامی جمهوری اسلامی میتواند پیشرانه تسلیم خامنهای در برابر آمریکا باشد. به شرط آنکه کمترین تاثیر را بر معیشت و اقتصاد داخلی بگذارد، که البته غیرممکن به نظر میرسد.
چرا که ما در ایران با اقتصاد تماما نظامی که در ید اختیار سپاه پاسداران و بیت خامنهای است روبرو هستیم. نوعی از اقتصاد رانتی که مشارکت در آن متوجه قشر متوسط و معمولی مردم هم نیست چه رسد به قشر فرودست که دارند زیر فشار تورم و گرانی دست و پا میزنند.
با این حال نباید از فروریختن قبح "مذاکره مستقیم" با آمریکا ناامید بود و به شخصه آن را به فال نیک میگیرم.
گرچه روند گفتگوها استهلاکی و کند شده باشد، همینکه هیمنه ولی مطلقه فقیه پس از سالها ساخت و پرداخت هویت سلبی با پوشش "مرگ بر آمریکا" فروریخته، خود دستاوردی بزرگ به شمار میرود.
گشایش سیاسی-اقتصادی که احتمالا در ادامه مذاکرات پیگیری شود، میتواند مسیر گذار دموکراتیک به دموکراسی را هم هموار سازد.
نظر به اینکه در ضمن آن، جمهوری اسلامی مجبور خواهد شد تا با تهدید و ارعاب حمله نظامی، آرمان فلسطین را هم کنار بگذارد و اسرائیل را حداقل در پشت پرده به رسمیت بشناسد.
جمهوری اسلامی، تمام عیار به دنبال راهی برای بقای حکومت خود است و نمیتواند از آن دست بکشد. گمان میکنم که خامنهای آنقدر شیفتهی تمامیتخواهی خویش است که حتی از انتقال قدرت به جانشینی همچون پسرش، مجتبی، هم ابا دارد و "عاشورا وار" تا انتها خواهد ایستاد، اما آنقدر شجاع نیست که جانش را بدهد!
ولی حاضر است تا آخرین ذرهی این خاک را خاکستر کند و جان ۹۰ میلیون انسان را بفروشد که جمهوری اسلامی بماند.
در این راه آرمانهای خود را هم یکی پس از دیگری به قربانگاه نزاع بینالمللی خواهد فرستاد.
باید پرسید مگر ج.ا بدون آرمانهایش معنی پیدا میکند؟
و باید بگویم: بله!
حکمرانی خامنهای شاید در پوستهی خود رنگ و نقش آرمانخواهی امتوار و انقلابیگری به سیاق ۵۷ داشته باشد، اما در بطن آن، نشانی جز رانت و فساد سیستماتیک نیست. تمامیت ایران، نظام، انقلاب و آرمان در یک شخص خلاصه میشود و آن کسی جز خامنهای نیست.
علی ای حال به مذاکرات و دام سیاسی که ترامپ برای خامنهای و قماشش پهن کرده، امیدوارم. نه از بابت آنکه نگاهمان معطوف به دست یاری و دلسوزی آمریکا باشد، بلکه از آن سو که نهادهای بینالمللی، ج.ا را در فرآیند شیفت پارادایم سیاسی منطقه هزینهزا میبینند و آن را ملزم به تغییر خواهند کرد.»
نظر شما چیست؟
#مطهره_گونه_ای #خامنه_ای #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خامنهای حاضر است تا آخرین ذرهی این خاک را خاکستر کند و جان ۹۰ میلیون انسان را بفروشد که جمهوری اسلامی بماند
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی به موضوع مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا پرداخته و آن را ناشی از ضعف فزاینده حکومت در پی فروپاشی نیروهای نیابتی در منطقه، فشارهای اقتصادی، و اعتراضات مدنی داخلی میداند. او میگوید خامنهای در شرایطی تن به مذاکره داده که بقای نظام را در خطر دیده، اما همچنان به تمامیتخواهی و حفظ قدرت شخصی خود وفادار مانده است. گونهای معتقد است جمهوری اسلامی برای بقا، ناگزیر از عبور از بسیاری از آرمانهای ادعایی خود شده و حتی قبح مذاکره مستقیم با آمریکا را نیز فرو ریخته است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
«مهمترین مساله، در اثنای مذاکرات، "اعتماد" به حاکمیت جمهوری اسلامی و خامنهای است. آیا تاریخ حکمرانی ۴۶ساله آن جایی از اطمینان بخشی به طرف مقابل باقی میگذارد؟
همانطور که هیچگاه فکرش را نمیکردیم که هواپیمای اوکراینی را با دو موشک خاکستر کند، حالا هم بعید نیست که سلاح هستهای بسازد!
بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که جمهوری اسلامی خلاف مقررات مذاکرات عمل کند و اقدام به عملی دور از ذهن کند.
بیراه نیست اگر بگوییم خامنهای از جانش ترسیده و حکومت، با از بین رفتن نیروهای نیابتی در منطقه و اعتراضات مدنی داخلی چنان تضعیف شده که ناگزیر به نشستن پای میز شده است.
البته مولفه فشار همه جانبه خارجی هم بیتاثیر نبوده. مثلا تحریمها علیه ارگانهای حکومتی و تسلیحات نظامی جمهوری اسلامی میتواند پیشرانه تسلیم خامنهای در برابر آمریکا باشد. به شرط آنکه کمترین تاثیر را بر معیشت و اقتصاد داخلی بگذارد، که البته غیرممکن به نظر میرسد.
چرا که ما در ایران با اقتصاد تماما نظامی که در ید اختیار سپاه پاسداران و بیت خامنهای است روبرو هستیم. نوعی از اقتصاد رانتی که مشارکت در آن متوجه قشر متوسط و معمولی مردم هم نیست چه رسد به قشر فرودست که دارند زیر فشار تورم و گرانی دست و پا میزنند.
با این حال نباید از فروریختن قبح "مذاکره مستقیم" با آمریکا ناامید بود و به شخصه آن را به فال نیک میگیرم.
گرچه روند گفتگوها استهلاکی و کند شده باشد، همینکه هیمنه ولی مطلقه فقیه پس از سالها ساخت و پرداخت هویت سلبی با پوشش "مرگ بر آمریکا" فروریخته، خود دستاوردی بزرگ به شمار میرود.
گشایش سیاسی-اقتصادی که احتمالا در ادامه مذاکرات پیگیری شود، میتواند مسیر گذار دموکراتیک به دموکراسی را هم هموار سازد.
نظر به اینکه در ضمن آن، جمهوری اسلامی مجبور خواهد شد تا با تهدید و ارعاب حمله نظامی، آرمان فلسطین را هم کنار بگذارد و اسرائیل را حداقل در پشت پرده به رسمیت بشناسد.
جمهوری اسلامی، تمام عیار به دنبال راهی برای بقای حکومت خود است و نمیتواند از آن دست بکشد. گمان میکنم که خامنهای آنقدر شیفتهی تمامیتخواهی خویش است که حتی از انتقال قدرت به جانشینی همچون پسرش، مجتبی، هم ابا دارد و "عاشورا وار" تا انتها خواهد ایستاد، اما آنقدر شجاع نیست که جانش را بدهد!
ولی حاضر است تا آخرین ذرهی این خاک را خاکستر کند و جان ۹۰ میلیون انسان را بفروشد که جمهوری اسلامی بماند.
در این راه آرمانهای خود را هم یکی پس از دیگری به قربانگاه نزاع بینالمللی خواهد فرستاد.
باید پرسید مگر ج.ا بدون آرمانهایش معنی پیدا میکند؟
و باید بگویم: بله!
حکمرانی خامنهای شاید در پوستهی خود رنگ و نقش آرمانخواهی امتوار و انقلابیگری به سیاق ۵۷ داشته باشد، اما در بطن آن، نشانی جز رانت و فساد سیستماتیک نیست. تمامیت ایران، نظام، انقلاب و آرمان در یک شخص خلاصه میشود و آن کسی جز خامنهای نیست.
علی ای حال به مذاکرات و دام سیاسی که ترامپ برای خامنهای و قماشش پهن کرده، امیدوارم. نه از بابت آنکه نگاهمان معطوف به دست یاری و دلسوزی آمریکا باشد، بلکه از آن سو که نهادهای بینالمللی، ج.ا را در فرآیند شیفت پارادایم سیاسی منطقه هزینهزا میبینند و آن را ملزم به تغییر خواهند کرد.»
نظر شما چیست؟
#مطهره_گونه_ای #خامنه_ای #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درخواست پدر سالخورده و در بستر بیماری زندانی سیاسی #اکبر_دانشورکار از سازمانهای حقوق بشری برای لغو حکم اعدام فرزندش.
اکبر (شاهرخ) دانشورکار همراه پنج زندانی سیاسی دیگر #پویا_قبادی #بابک_علیپور #وحید_بنی_عامریان #سید_محمد_تقوی_سنگدهی #ابوالحسن_منتظر به اعدام محکوم شدهاند.
از خواست انسانی لغو احکام اعدام حمایت کنیم.
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی
#نخبه
#زندان_اوین
#دانشجو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اکبر (شاهرخ) دانشورکار همراه پنج زندانی سیاسی دیگر #پویا_قبادی #بابک_علیپور #وحید_بنی_عامریان #سید_محمد_تقوی_سنگدهی #ابوالحسن_منتظر به اعدام محکوم شدهاند.
از خواست انسانی لغو احکام اعدام حمایت کنیم.
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی
#نخبه
#زندان_اوین
#دانشجو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میلاد یا آرش فروزنده جمالی، متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ بود که بامداد ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ جان خود را از دست داد. در برگه فوت صادرشده از بیمارستان شریعتی تهران، دلیل فوت، نارسایی ارگانهای متعدد، مانند نارسایی کلیوی و نارسایی کبدی عنوان شده است. در حالی که به شهادت خانوادهاش، هیچ بیماری زمینهای نداشته است.
۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱، آرش فروزنده جمالی، ساعتی ربوده و در یک خودرو توسط نیروهای لباس شخصی نگهداری شد. به او یک بطری آب معدنی دادند که نمیدانیم حاوی چه سمی بود که حالش به شدت خراب شد، به بیمارستان مراجعه کرد و سرانجام روز ۲۸ اسفند جان سپرد.
او از جوانان آزادیخواه بود که حضوری فعال در انقلاب ملی ایران داشت. او پیشتر در پستی در اینستاگرام خود نوشته بود: مرگ در شب آزادی را به زندگی در صبح استبداد ترجیح میدهم. دادخواه خون عزیزانمان هستیم!
هایلایت استوریهای او در رابطه با انقلاب، نشان میدهد که او شیفته آزادی بود. جایی که نوشت: «در راه آزادی نه تنها قدمی به عقب نیست، بلکه لحظهای برای ایستادن هم نیست. مگر جسم، خالی از جان جا بماند.»
او به دوستانش گفته بود: «من کاری را که باید، انجام دادم و تاثیرم را گذاشتم، شک نداشته باشید که این انقلاب چه من باشم و چه نباشم، پیروز خواهد شد.»
تصاویری از آرش به جا مانده که نشان میدهد او عاشق آزادی، شادی، خانواده – به خصوص مادرش – محیط زیست و حیوانات بود. او خواستار یک زندگی نرمال بود، مثل خیلی از جوانان انقلابی ایران، اما جمهوری اسلامی جان این جوان پویا را گرفت.
آرش در دستنوشتهای برای دوست نزدیکش نوشته بود: «فردای آزادی به یاد بیاور کدام خیابان را شانهبهشانه من قدم زدی. فردای آزادی، دوباره قدم بزن به عشق، به خنده، همان خیابان را. که به خون من آزاد شد.»
آرش تلاش زیادی کرد تا نیروهای سیاسی را به گفتگو و اتحاد ترغیب کند،او حتی برای این کار دست به اعتصاب غذا زد و روزانه ویدیوها و متنهایی را برای فعالان فرستاد. او قدرت مردم را در اتحاد و حضور پر جمعیت در میدان مبارزه میدانست و به دنبال راههای کم هزینه برای حضور مردم در صحنه و کاهش ترس آنها بود.
ـ تصاویر از چت آرش با ادمین توانا
ویدیویی که توانا درست کرده را در لینکهای زیر ببینید:
https://tavaana.org/arash_frouzandeh
در یوتیوب:
https://youtu.be/P9T6Jkt5BKs
#آرش_فروزنده_جمالی #میلاد_فروزنده_جمالی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱، آرش فروزنده جمالی، ساعتی ربوده و در یک خودرو توسط نیروهای لباس شخصی نگهداری شد. به او یک بطری آب معدنی دادند که نمیدانیم حاوی چه سمی بود که حالش به شدت خراب شد، به بیمارستان مراجعه کرد و سرانجام روز ۲۸ اسفند جان سپرد.
او از جوانان آزادیخواه بود که حضوری فعال در انقلاب ملی ایران داشت. او پیشتر در پستی در اینستاگرام خود نوشته بود: مرگ در شب آزادی را به زندگی در صبح استبداد ترجیح میدهم. دادخواه خون عزیزانمان هستیم!
هایلایت استوریهای او در رابطه با انقلاب، نشان میدهد که او شیفته آزادی بود. جایی که نوشت: «در راه آزادی نه تنها قدمی به عقب نیست، بلکه لحظهای برای ایستادن هم نیست. مگر جسم، خالی از جان جا بماند.»
او به دوستانش گفته بود: «من کاری را که باید، انجام دادم و تاثیرم را گذاشتم، شک نداشته باشید که این انقلاب چه من باشم و چه نباشم، پیروز خواهد شد.»
تصاویری از آرش به جا مانده که نشان میدهد او عاشق آزادی، شادی، خانواده – به خصوص مادرش – محیط زیست و حیوانات بود. او خواستار یک زندگی نرمال بود، مثل خیلی از جوانان انقلابی ایران، اما جمهوری اسلامی جان این جوان پویا را گرفت.
آرش در دستنوشتهای برای دوست نزدیکش نوشته بود: «فردای آزادی به یاد بیاور کدام خیابان را شانهبهشانه من قدم زدی. فردای آزادی، دوباره قدم بزن به عشق، به خنده، همان خیابان را. که به خون من آزاد شد.»
آرش تلاش زیادی کرد تا نیروهای سیاسی را به گفتگو و اتحاد ترغیب کند،او حتی برای این کار دست به اعتصاب غذا زد و روزانه ویدیوها و متنهایی را برای فعالان فرستاد. او قدرت مردم را در اتحاد و حضور پر جمعیت در میدان مبارزه میدانست و به دنبال راههای کم هزینه برای حضور مردم در صحنه و کاهش ترس آنها بود.
ـ تصاویر از چت آرش با ادمین توانا
ویدیویی که توانا درست کرده را در لینکهای زیر ببینید:
https://tavaana.org/arash_frouzandeh
در یوتیوب:
https://youtu.be/P9T6Jkt5BKs
#آرش_فروزنده_جمالی #میلاد_فروزنده_جمالی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جعفر پناهی فیلم جدیدش را در جشنواره کن به زندانیان سیاسی و هنرمندان تحت فشار تقدیم کرد
جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی، در نخستین نمایش فیلم تازهاش با عنوان «یک تصادف ساده» در بخش مسابقه جشنواره کن، این اثر را به زندانیان سیاسی، هنرمندان ممنوعالکار و بهویژه زنان سینماگری که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» همراه مردم بودند، تقدیم کرد.
پناهی در سخنانی پس از نمایش فیلم گفت: «بسیاری از سینماگران ایران مشکلات دارند و ممنوعالکار هستند، بهویژه زنان هنرمندی که در جنبش مهسا همراه مردم بودند. اجازه میخواهم امشب این نمایش را به آنها و هنرمندانی تقدیم کنم که ناخواسته از ایران تبعید شدهاند.»
«یک تصادف ساده» بدون مجوز رسمی و بدون رعایت حجاب اجباری در داخل ایران ساخته شده و یکی از تندترین فیلمهای پناهی تاکنون بهشمار میرود. فیلم با طرح پرسشی بنیادین مواجه است: در برابر خشونتورزان حکومت، آیا مخالفان نیز باید به خشونت متوسل شوند؟ یکی از شخصیتهای زندانیشده فیلم میگوید: «ما درگیر جنگ هستیم» — جملهای که به نظر میرسد قلب تماتیک اثر را تشکیل میدهد.
این نخستین حضور جعفر پناهی در یک جشنواره بینالمللی طی ۱۵ سال گذشته است. نام مهدی محمودیان، زندانی سیاسی شناختهشده، نیز در تیتراژ فیلم بهعنوان یکی از همکاران فیلمنامهنویسی دیده میشود.
ویدیو از حساب بابک غفوریآذر در شبکه اجتماعی ایکس
#جعفر_پناهی #جشنواره_کن #زن_زندگی_آزادی #ترانه_علیدوستی #کتایون_ریاحی #هنگامه_قاضیانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTecg
جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی، در نخستین نمایش فیلم تازهاش با عنوان «یک تصادف ساده» در بخش مسابقه جشنواره کن، این اثر را به زندانیان سیاسی، هنرمندان ممنوعالکار و بهویژه زنان سینماگری که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» همراه مردم بودند، تقدیم کرد.
پناهی در سخنانی پس از نمایش فیلم گفت: «بسیاری از سینماگران ایران مشکلات دارند و ممنوعالکار هستند، بهویژه زنان هنرمندی که در جنبش مهسا همراه مردم بودند. اجازه میخواهم امشب این نمایش را به آنها و هنرمندانی تقدیم کنم که ناخواسته از ایران تبعید شدهاند.»
«یک تصادف ساده» بدون مجوز رسمی و بدون رعایت حجاب اجباری در داخل ایران ساخته شده و یکی از تندترین فیلمهای پناهی تاکنون بهشمار میرود. فیلم با طرح پرسشی بنیادین مواجه است: در برابر خشونتورزان حکومت، آیا مخالفان نیز باید به خشونت متوسل شوند؟ یکی از شخصیتهای زندانیشده فیلم میگوید: «ما درگیر جنگ هستیم» — جملهای که به نظر میرسد قلب تماتیک اثر را تشکیل میدهد.
این نخستین حضور جعفر پناهی در یک جشنواره بینالمللی طی ۱۵ سال گذشته است. نام مهدی محمودیان، زندانی سیاسی شناختهشده، نیز در تیتراژ فیلم بهعنوان یکی از همکاران فیلمنامهنویسی دیده میشود.
ویدیو از حساب بابک غفوریآذر در شبکه اجتماعی ایکس
#جعفر_پناهی #جشنواره_کن #زن_زندگی_آزادی #ترانه_علیدوستی #کتایون_ریاحی #هنگامه_قاضیانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTecg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سی اردیبهشت ۱۴۰۴ همزمان با #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
تجمع خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با درخواست #نه_به_اعدام فرزندانشان
زندگی حق همه است. خواست خانوادهها لغو احکام غیر انسانی اعدام است. صدایشان باشیم.
حق هیچ زندانی با هیچ گرایش سیاسی، عقیدتی و حتی زندانیان غیرسیاسی اعدام نیست. اعدام قتل حکومتی است.
اعدام حکم شکنجه خانواده زندانیان و اعدامشدگان را دارد و تاثیری دراز مدت بر چند نسل میگذارد.
یک اصل حقوقی میگوید که مجازات باید فقط منحصر به فرد مجرم باشد. اعدام مغایر با این اصل است.
اعدام موجب افزایش خشونت و کینه و نفرت میشود. اعدام مجازاتی پیشگیرانه نیست و جلوی وقوع جرایم را نمیگیرد.
اعدام مجازاتی سالب حیات و غیرقابل بازگشت است و در صورت اثبات مجرمنبودن فرد اعدامی در آینده، زندگی او قابل بازگشت نیست.
اعدام مخالفان سیاسی، بسیار ظالمانه است. به جای اعدام، نظام حاکم باید به عملکرد خود بنگرد که چه کار کرده که اینهمه مخالف دارد؟
#وحید_بنی_عامریان #بابک_علیپور #پویا_قبادی #اکبر_دانشورکار و #سید_محمد_تقوی#ابوالحسن_منتظر
#منوچهر_فلاح #محمد_جواد_وفایی_ثانی
#پیمان_فرح_آور #شریفه_محمدی #احسان_فریدی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تجمع خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام با درخواست #نه_به_اعدام فرزندانشان
زندگی حق همه است. خواست خانوادهها لغو احکام غیر انسانی اعدام است. صدایشان باشیم.
حق هیچ زندانی با هیچ گرایش سیاسی، عقیدتی و حتی زندانیان غیرسیاسی اعدام نیست. اعدام قتل حکومتی است.
اعدام حکم شکنجه خانواده زندانیان و اعدامشدگان را دارد و تاثیری دراز مدت بر چند نسل میگذارد.
یک اصل حقوقی میگوید که مجازات باید فقط منحصر به فرد مجرم باشد. اعدام مغایر با این اصل است.
اعدام موجب افزایش خشونت و کینه و نفرت میشود. اعدام مجازاتی پیشگیرانه نیست و جلوی وقوع جرایم را نمیگیرد.
اعدام مجازاتی سالب حیات و غیرقابل بازگشت است و در صورت اثبات مجرمنبودن فرد اعدامی در آینده، زندگی او قابل بازگشت نیست.
اعدام مخالفان سیاسی، بسیار ظالمانه است. به جای اعدام، نظام حاکم باید به عملکرد خود بنگرد که چه کار کرده که اینهمه مخالف دارد؟
#وحید_بنی_عامریان #بابک_علیپور #پویا_قبادی #اکبر_دانشورکار و #سید_محمد_تقوی#ابوالحسن_منتظر
#منوچهر_فلاح #محمد_جواد_وفایی_ثانی
#پیمان_فرح_آور #شریفه_محمدی #احسان_فریدی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکم بدوی صادره بر علیه آرمان شادی وند در دادگاه تجدیدنظر استان ایلام، عینا تائید شد.
طبق گزارش دریافتی، آقای آرمان شادی وند، هنرمند و فعال محیط زیست اهل استان ایلام، توسط قاضی طالب دهگنبدی و مستشار علیاصغر شریفی در شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان ایلام، به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
ارمان شادیوند در دادگاه بدوی بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به تحمل ۸ ماه حبس تعزیری و به اتهام «توهین به رهبری در فضای مجازی» هم به تحمل ۱ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
براساس رای صادره توسط قاضی و مستشار شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان ابلام؛ حکم بدوی صادره توسط قاضی شعبه ۲ دادگاه انقلاب ایلام، عینا تائید شده است.
#آرمان_شادی_وند #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، آقای آرمان شادی وند، هنرمند و فعال محیط زیست اهل استان ایلام، توسط قاضی طالب دهگنبدی و مستشار علیاصغر شریفی در شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان ایلام، به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
ارمان شادیوند در دادگاه بدوی بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به تحمل ۸ ماه حبس تعزیری و به اتهام «توهین به رهبری در فضای مجازی» هم به تحمل ۱ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
براساس رای صادره توسط قاضی و مستشار شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان ابلام؛ حکم بدوی صادره توسط قاضی شعبه ۲ دادگاه انقلاب ایلام، عینا تائید شده است.
#آرمان_شادی_وند #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سحرگاه امروز، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت، سه زندانی در زندان بیرجند اعدام شدند.
آنها در پروندهای مشترک از بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر اعدام شدند.
«هرانا» هویت این زندانیان را ناصر دهار، فرزند احمد، ۴۰ ساله
قنبر غفاری
و نورالدین محمدزاده
اعلام کرده است. هر سه نفر اهل شهرستان میاندوآب، بودهاند.
این در حالی است که کارکرد واقعی اعدام، نه بازدارندگی از جرم، بلکه بیشتر نمایش قدرت و ایجاد هراس در جامعه است. در این چارچوب، آمارها نشان میدهد که مجازاتهای سختگیرانه مثل اعدام از تکرار جرم نکاستهاند.
فقط در سال ۲۰۲۴، دستکم ۹۷۵ نفر در ایران اعدام شدهاند. منابع رسمی جمهوری اسلامی هم فقط درباره ده درصد از این اعدامها خبررسانی کردهاند. (سازمان حقوق بشر ایران)
مجازات غیرانسانی اعدام، آن هم بدون دادرسی عادلانه و به «اتهامهای» متفاوت همچنان در ایران قربانی میگیرد. مخالفان سیاسی و شهروندانی که باوری خلاف باور رسمی جمهوری اسلامی دارند نیز برخی از این قربانیان هستند.
کارتون: گردونه اعدام
طرحی از رضا عقیلی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
آنها در پروندهای مشترک از بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر اعدام شدند.
«هرانا» هویت این زندانیان را ناصر دهار، فرزند احمد، ۴۰ ساله
قنبر غفاری
و نورالدین محمدزاده
اعلام کرده است. هر سه نفر اهل شهرستان میاندوآب، بودهاند.
این در حالی است که کارکرد واقعی اعدام، نه بازدارندگی از جرم، بلکه بیشتر نمایش قدرت و ایجاد هراس در جامعه است. در این چارچوب، آمارها نشان میدهد که مجازاتهای سختگیرانه مثل اعدام از تکرار جرم نکاستهاند.
فقط در سال ۲۰۲۴، دستکم ۹۷۵ نفر در ایران اعدام شدهاند. منابع رسمی جمهوری اسلامی هم فقط درباره ده درصد از این اعدامها خبررسانی کردهاند. (سازمان حقوق بشر ایران)
مجازات غیرانسانی اعدام، آن هم بدون دادرسی عادلانه و به «اتهامهای» متفاوت همچنان در ایران قربانی میگیرد. مخالفان سیاسی و شهروندانی که باوری خلاف باور رسمی جمهوری اسلامی دارند نیز برخی از این قربانیان هستند.
کارتون: گردونه اعدام
طرحی از رضا عقیلی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech