Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام زندانی سیاسی رضا سلمانزاده از زندان قزلحصار: «احتمال ربایش همبندیمان سعید محسودی وجود داشت؛ اکنون محصور هستیم»
رضا سلمانزاده، زندانی سیاسی و پدر دادخواه مهدی سلمانزاده، در پیامی صوتی از زندان قزلحصار از تلاش نیروهای امنیتی برای انتقال اجباری یکی از همبندیهایش خبر داد. وی در این پیام اعلام کرده است:
«نیروهای امنیتی و اطلاعاتی زندان امروز قصد ربایش یکی از همبندیهای ما را داشتند. آقای سعید ماسوری که بیست و پنج سال از عمر خود را در زندانها و انفرادیهای ایران گذرانده، امروز قرار بود به مکان نامعلومی منتقل شود که تاکنون نیز مشخص نیست. دربها را بسته بودند اما ما با ترفندی او را از چنگشان درآوردیم و با شعار دستهجمعی ‘مرگ بر دیکتاتور’، آقای ماسوری را به سالن بازگرداندیم. دربها را بستیم و اکنون در محاصرهایم و هر لحظه ممکن است حادثهای رخ دهد.»
او همچنین هشدار داده است که این ممکن است آخرین پیام او از زندان باشد و یادآور شده:
«این حکومت سابقه زیادی در سرکوب و جنایت دارد. من با چشمان خودم آتشسوزی اوین و استفاده از گلولههای جنگی را در سال ۱۳۹۳ دیدم که بیش از صد نفر از زندانیان کشته شدند و همچنین جابهجایی زندانیان بهعنوان سپر انسانی.»
سلمانزاده با اشاره به شرایط موجود در زندان گفته است: «ما اکنون محصور هستیم، مواد غذایی کافی در دسترس نیست، تلفنها قطع شدهاند و نیروهای زندان در تلاشاند تا اوضاع را بهنفع خود خاتمه دهند.»
او در پایان از جامعه جهانی خواست تا صدای زندانیان باشند و نسبت به وضعیت بحرانی در زندان قزلحصار واکنش نشان دهند: «بیش از هفتاد مأمور نوپو و یگان ویژه از زمان جنگ دوازدهروزه در زندان مستقر هستند. ماشینهای مسلح به دوشکا و تیربار گیرنوف در محوطه حضور دارند و هر لحظه احتمال وقوع اتفاقی وجود دارد. این صدای ما از دل بیدادگاههای ننگین جمهوری اسلامی ایران است.»
#رضا_سلمان_زاده #سعید_ماسوری #زنذان_قزلحصار #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا سلمانزاده، زندانی سیاسی و پدر دادخواه مهدی سلمانزاده، در پیامی صوتی از زندان قزلحصار از تلاش نیروهای امنیتی برای انتقال اجباری یکی از همبندیهایش خبر داد. وی در این پیام اعلام کرده است:
«نیروهای امنیتی و اطلاعاتی زندان امروز قصد ربایش یکی از همبندیهای ما را داشتند. آقای سعید ماسوری که بیست و پنج سال از عمر خود را در زندانها و انفرادیهای ایران گذرانده، امروز قرار بود به مکان نامعلومی منتقل شود که تاکنون نیز مشخص نیست. دربها را بسته بودند اما ما با ترفندی او را از چنگشان درآوردیم و با شعار دستهجمعی ‘مرگ بر دیکتاتور’، آقای ماسوری را به سالن بازگرداندیم. دربها را بستیم و اکنون در محاصرهایم و هر لحظه ممکن است حادثهای رخ دهد.»
او همچنین هشدار داده است که این ممکن است آخرین پیام او از زندان باشد و یادآور شده:
«این حکومت سابقه زیادی در سرکوب و جنایت دارد. من با چشمان خودم آتشسوزی اوین و استفاده از گلولههای جنگی را در سال ۱۳۹۳ دیدم که بیش از صد نفر از زندانیان کشته شدند و همچنین جابهجایی زندانیان بهعنوان سپر انسانی.»
سلمانزاده با اشاره به شرایط موجود در زندان گفته است: «ما اکنون محصور هستیم، مواد غذایی کافی در دسترس نیست، تلفنها قطع شدهاند و نیروهای زندان در تلاشاند تا اوضاع را بهنفع خود خاتمه دهند.»
او در پایان از جامعه جهانی خواست تا صدای زندانیان باشند و نسبت به وضعیت بحرانی در زندان قزلحصار واکنش نشان دهند: «بیش از هفتاد مأمور نوپو و یگان ویژه از زمان جنگ دوازدهروزه در زندان مستقر هستند. ماشینهای مسلح به دوشکا و تیربار گیرنوف در محوطه حضور دارند و هر لحظه احتمال وقوع اتفاقی وجود دارد. این صدای ما از دل بیدادگاههای ننگین جمهوری اسلامی ایران است.»
#رضا_سلمان_زاده #سعید_ماسوری #زنذان_قزلحصار #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔35
بیانیه ۱۹ زندانی در محکومیت صدور حکم تبعید سعید ماسوری، زندانی سیاسی
۱۹ زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج، با صدور بیانیهای اعلام کردند که تلاش روز گذشته مأموران وزارت اطلاعات برای خارجکردن سعید ماسوری از واحد چهار این زندان، با هدف «تبعید او به یکی از زندانهای واقع در غرب یا جنوب غربی کشور» صورت گرفته است؛ اقدامی که با اعتراض و مخالفت دیگر زندانیان سیاسی تا کنون ناکام مانده و سعید ماسوری روز گذشته به بند بازگردانده شد.
امضاکنندگان این نامه تاکید کردهاند که مسئولان زندان به آقای ماسوری گفتهاند «این انتقال روز شنبه بهطور قطعی انجام خواهد شد.»
این زندانیان با اشاره به اینکه «ربودن و تبعید زندانیان سیاسی به مکانهای نامعلوم از مصادیق بارز نقض حقوق بشر است» از نهادهای حقوق بشری و مردم خواستهاند تا در برابر این اقدام سکوت نکنند و مانع از تبعید سعید ماسوری در بیست و پنجمین سال حبس وی به زندانی دیگر شوند.
مصطفی زمانی، رضا محمدحسینی، لقمان امینپور، مهدی حسنی، احمدرضا حائری، اسماعیل احمدیراغب، آرشام رضایی، محمد شافعی، حمزه سواری، صلاحالدین ضیایی، ابوالحسن منتظر، میثم دهبانزاده، اکبر باقری، علی معزی، بهروز احسانی، سپهر امامجمعه، رضا سلمانزاده، اسدالله هادی و خسرو رهنما، امضاکنندگان این نامه هستند.
متن کامل بیانیه
بیانیه زندانیان سیاسی قزلحصار در مورد نحوه گروگانگیری سعید ماسوری؛ استمداد و طلب یاری از مردم
مثل همیشه امروز هم با شنیدن یک خبر دیگر از فشار حداکثری حکومت به این مردم و نقض فاحش حقوق اولیه آنها صبحمان را شروع کردیم. این بار با آغاز وقت اداری زندان نوبت به سعید ماسوری قدیمیترین زندانی سیاسی ایران رسیده بود که برای چندمین بار طعم انتقام سیستم زورگوی جمهوری اسلامی را بچشد." تبعید وی پس از ۲۵ سال حبس جانکاه به مکان نام معلوم". با این ترفند که حفاظت و اطلاعات زندان با وی کار دارد او را از بند سیاسی بیرون کشاندند. پس از رد شدن از درب میلهای منتهی به دفتر ریاست واحد ۴ ماموران درب را پشت سر او قفل کردند که با توجه به تجارب تلخ گذشته سعید ماسوری پی برد که مسئله به زندان مربوط نمیشود و قصد جابجایی وی به مکان نامعلوم را دارند. یکی از زندانیان سیاسی که همراه او بود به سرعت به سالن بازگشت و خبر تلاش نهادهای امنیتی برای ربودن سعید ماسوری را به ما داد . همگی به سرعت به سمت درب میلهای رفتیم و سعید را که از همراهی با ماموران سر باز زده بود آنجا یافتیم. تجمع زندانیان سیاسی پشت درب میلهای مسئولین زندان را به اطلاع رسانی غرض اصلی از بردن سعید ماسوری واداشت "تبعید به زندان یکی از استانهای غرب یا جنوب غربی کشور".
در این لحظه با باز شدن درب میلهای برای عبور یکی از زندانیان این فرصت به ما داده شد تا سعید را به این سمت درب بکشانیم و با سر دادن شعار او را به داخل سالن بازگردانیم. درب سالن را از داخل بستیم و با محصور کردن خود مخالفت صریح خود را با این تصمیم بزدلانه نهادهای امنیتی و شیوه برخورد گروگانگیرانه آنها اعلام کردیم. بعد از این مقاومت زندان به ما خبر داد که تبعید سعید ماسوری تا روز شنبه به تعویق افتاده اما در روز شنبه به هر وسیلهای این اتفاق باید بیفتد.
ربودن زندانیان سیاسی و تبعید آنها به اماکن نامعلوم یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق بشر میباشد که جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز آن را به شکل وسیعی به کار گرفته و میگیرد اما در این شرایط جنگ دستاویزی دیگر برای حکومت فراهم کرده تا عرصه را بر مردم به ویژه زندانیان سیاسی تنگ کرده و به بهانههای مختلف با اعمال فشار و انواع شکنجه فضای خفقان را در کشور حاکم سازد این در حالیست که برخی از فعالین سیاسی از جمله برخی از زندانیان سیاسی سابق ضرورت اتحاد ملی را در این شرایط مطرح نمودهاند گویی خبر ندارند که جمهوری اسلامی طرف اصلی جنگ را مردم ایران میداند نه حکومتهای بیگانه.
فشار به مردم از زمان جنگ تا به امروز به
بهانههای مختلف افزایش یافته است. سلب امنیت از مردم ،بازداشتهای خودسرانه و بیوقفه ،اتهام زنیهای فلهای و فشار به زندانیان سیاسی تا حد مرگ نشان از آستین بالا زدن حکومت جهت گرفتن انتقام جنگ اخیر از مردم بی سلاح است و امروز سعید ماسوری قدیمیترین زندانی سیاسی حال حاضر کشور یکی از افرادی است که قرار است مزه این انتقام کور را بچشد.
ما زندانیان سیاسی زندان قزلحصار از تمام مردم آزاده میخواهیم که در کنار ما بایستند تا جلوی این نقض فاحش حقوق بشر در زندان را بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
۱۹ زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج، با صدور بیانیهای اعلام کردند که تلاش روز گذشته مأموران وزارت اطلاعات برای خارجکردن سعید ماسوری از واحد چهار این زندان، با هدف «تبعید او به یکی از زندانهای واقع در غرب یا جنوب غربی کشور» صورت گرفته است؛ اقدامی که با اعتراض و مخالفت دیگر زندانیان سیاسی تا کنون ناکام مانده و سعید ماسوری روز گذشته به بند بازگردانده شد.
امضاکنندگان این نامه تاکید کردهاند که مسئولان زندان به آقای ماسوری گفتهاند «این انتقال روز شنبه بهطور قطعی انجام خواهد شد.»
این زندانیان با اشاره به اینکه «ربودن و تبعید زندانیان سیاسی به مکانهای نامعلوم از مصادیق بارز نقض حقوق بشر است» از نهادهای حقوق بشری و مردم خواستهاند تا در برابر این اقدام سکوت نکنند و مانع از تبعید سعید ماسوری در بیست و پنجمین سال حبس وی به زندانی دیگر شوند.
مصطفی زمانی، رضا محمدحسینی، لقمان امینپور، مهدی حسنی، احمدرضا حائری، اسماعیل احمدیراغب، آرشام رضایی، محمد شافعی، حمزه سواری، صلاحالدین ضیایی، ابوالحسن منتظر، میثم دهبانزاده، اکبر باقری، علی معزی، بهروز احسانی، سپهر امامجمعه، رضا سلمانزاده، اسدالله هادی و خسرو رهنما، امضاکنندگان این نامه هستند.
متن کامل بیانیه
بیانیه زندانیان سیاسی قزلحصار در مورد نحوه گروگانگیری سعید ماسوری؛ استمداد و طلب یاری از مردم
مثل همیشه امروز هم با شنیدن یک خبر دیگر از فشار حداکثری حکومت به این مردم و نقض فاحش حقوق اولیه آنها صبحمان را شروع کردیم. این بار با آغاز وقت اداری زندان نوبت به سعید ماسوری قدیمیترین زندانی سیاسی ایران رسیده بود که برای چندمین بار طعم انتقام سیستم زورگوی جمهوری اسلامی را بچشد." تبعید وی پس از ۲۵ سال حبس جانکاه به مکان نام معلوم". با این ترفند که حفاظت و اطلاعات زندان با وی کار دارد او را از بند سیاسی بیرون کشاندند. پس از رد شدن از درب میلهای منتهی به دفتر ریاست واحد ۴ ماموران درب را پشت سر او قفل کردند که با توجه به تجارب تلخ گذشته سعید ماسوری پی برد که مسئله به زندان مربوط نمیشود و قصد جابجایی وی به مکان نامعلوم را دارند. یکی از زندانیان سیاسی که همراه او بود به سرعت به سالن بازگشت و خبر تلاش نهادهای امنیتی برای ربودن سعید ماسوری را به ما داد . همگی به سرعت به سمت درب میلهای رفتیم و سعید را که از همراهی با ماموران سر باز زده بود آنجا یافتیم. تجمع زندانیان سیاسی پشت درب میلهای مسئولین زندان را به اطلاع رسانی غرض اصلی از بردن سعید ماسوری واداشت "تبعید به زندان یکی از استانهای غرب یا جنوب غربی کشور".
در این لحظه با باز شدن درب میلهای برای عبور یکی از زندانیان این فرصت به ما داده شد تا سعید را به این سمت درب بکشانیم و با سر دادن شعار او را به داخل سالن بازگردانیم. درب سالن را از داخل بستیم و با محصور کردن خود مخالفت صریح خود را با این تصمیم بزدلانه نهادهای امنیتی و شیوه برخورد گروگانگیرانه آنها اعلام کردیم. بعد از این مقاومت زندان به ما خبر داد که تبعید سعید ماسوری تا روز شنبه به تعویق افتاده اما در روز شنبه به هر وسیلهای این اتفاق باید بیفتد.
ربودن زندانیان سیاسی و تبعید آنها به اماکن نامعلوم یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق بشر میباشد که جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز آن را به شکل وسیعی به کار گرفته و میگیرد اما در این شرایط جنگ دستاویزی دیگر برای حکومت فراهم کرده تا عرصه را بر مردم به ویژه زندانیان سیاسی تنگ کرده و به بهانههای مختلف با اعمال فشار و انواع شکنجه فضای خفقان را در کشور حاکم سازد این در حالیست که برخی از فعالین سیاسی از جمله برخی از زندانیان سیاسی سابق ضرورت اتحاد ملی را در این شرایط مطرح نمودهاند گویی خبر ندارند که جمهوری اسلامی طرف اصلی جنگ را مردم ایران میداند نه حکومتهای بیگانه.
فشار به مردم از زمان جنگ تا به امروز به
بهانههای مختلف افزایش یافته است. سلب امنیت از مردم ،بازداشتهای خودسرانه و بیوقفه ،اتهام زنیهای فلهای و فشار به زندانیان سیاسی تا حد مرگ نشان از آستین بالا زدن حکومت جهت گرفتن انتقام جنگ اخیر از مردم بی سلاح است و امروز سعید ماسوری قدیمیترین زندانی سیاسی حال حاضر کشور یکی از افرادی است که قرار است مزه این انتقام کور را بچشد.
ما زندانیان سیاسی زندان قزلحصار از تمام مردم آزاده میخواهیم که در کنار ما بایستند تا جلوی این نقض فاحش حقوق بشر در زندان را بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
👍29❤7🕊3
آرش صادقی، زندانی سیاسی پیشین:
«تبعید غیرقانونی سعید ماسوری، غیر از جفا در حق این زندانی، جفایی بزرگتر در حق مادر ایشان است
سیزده، چهارده ساله بودم که نام سعید ماسوری را به عنوان اولین زندانی سیاسی در سالهای ۷۹ ، ۸۰ شناختم.در آن روزهای نوجوانی تصور نمیکردم که روزی با او همبند باشم.
بعد از تبعیدم در سال ۹۶، چهار سال و نیم با او در یک بند بودم.دو سال و نیم انفرادی (در دو مرحله) و سالهای طولانی زندان، جابجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.
مادر سعید، اما در این سالها به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده است و جز او، چهار فرزند دیگر خود را به یاد نمیآورد. مادر فقط روز چهارشنبه، روز ملاقات با سعید را فراموش نمیکند.
در یکی از ملاقاتها بعد از پایان زمان ملاقات، سعید به سمت بند حرکت کرد.مادر هم پشت سر او میخواست وارد زندان شود، که زندانبان به او گفت: مادر کجا میروید؟
مادر در پاسخ گفت: میخواهم با سعیدم باشم. سالهاست یک دل سیر سعیدم را ندیدهام.
این تبعید غیرقانونی، غیر از جفا در حق آقای ماسوری، جفایی بزرگتر در حق این مادر است، که ۲۵ سال برای ملاقات فرزندش به زندانهای مختلف مراجعه کرده است.
با شرایط جسمانی امروز مادر، او امکان ملاقات با فرزندش را در زندان خرمآباد نخواهد داشت.»
ظهر روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴، مأموران امنیتی زندان قزلحصار کرج با حضور در بند سیاسی، تلاش کردند سعید ماسوری، زندانی سیاسی با بیش از ۲۵ سال سابقه حبس، را به تبعید بفرستند که پس از اعتراض و مقاومت سایر زندانیان در نهایت سعید ماسوری را به بند بازگردانند.
ربودن زندانیان سیاسی و تبعید آنها به اماکن نامعلوم یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق بشر است که جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز آن را به شکل وسیعی به کار گرفته و میگیرد.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
«تبعید غیرقانونی سعید ماسوری، غیر از جفا در حق این زندانی، جفایی بزرگتر در حق مادر ایشان است
سیزده، چهارده ساله بودم که نام سعید ماسوری را به عنوان اولین زندانی سیاسی در سالهای ۷۹ ، ۸۰ شناختم.در آن روزهای نوجوانی تصور نمیکردم که روزی با او همبند باشم.
بعد از تبعیدم در سال ۹۶، چهار سال و نیم با او در یک بند بودم.دو سال و نیم انفرادی (در دو مرحله) و سالهای طولانی زندان، جابجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.
مادر سعید، اما در این سالها به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده است و جز او، چهار فرزند دیگر خود را به یاد نمیآورد. مادر فقط روز چهارشنبه، روز ملاقات با سعید را فراموش نمیکند.
در یکی از ملاقاتها بعد از پایان زمان ملاقات، سعید به سمت بند حرکت کرد.مادر هم پشت سر او میخواست وارد زندان شود، که زندانبان به او گفت: مادر کجا میروید؟
مادر در پاسخ گفت: میخواهم با سعیدم باشم. سالهاست یک دل سیر سعیدم را ندیدهام.
این تبعید غیرقانونی، غیر از جفا در حق آقای ماسوری، جفایی بزرگتر در حق این مادر است، که ۲۵ سال برای ملاقات فرزندش به زندانهای مختلف مراجعه کرده است.
با شرایط جسمانی امروز مادر، او امکان ملاقات با فرزندش را در زندان خرمآباد نخواهد داشت.»
ظهر روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴، مأموران امنیتی زندان قزلحصار کرج با حضور در بند سیاسی، تلاش کردند سعید ماسوری، زندانی سیاسی با بیش از ۲۵ سال سابقه حبس، را به تبعید بفرستند که پس از اعتراض و مقاومت سایر زندانیان در نهایت سعید ماسوری را به بند بازگردانند.
ربودن زندانیان سیاسی و تبعید آنها به اماکن نامعلوم یکی از بارزترین مصادیق نقض حقوق بشر است که جمهوری اسلامی از زمان تاسیس تا به امروز آن را به شکل وسیعی به کار گرفته و میگیرد.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔39👍13❤5
آخرین وضعیت در بند زندانیان سیاسی در قزلحصار
اعتراض زندانيان به نامهای غیرقانونی و بدون پشتوانه حقوقی برای تبعید سعید ماسوری به زندان زاهدان
در پی مقاومت زندانیان سیاسی در برابر انتقال غیرقانونی سعید ماسوری در روز چهارشنبه گذشته، امروز (شنبه ۲۸ تیر)، مأموران زندان قزلحصار به نماینده زندانیان سیاسی در بند چهار، نامهای نشان دادهاند که طبق آن، بر اساس دادنامهای منتسب به آقای ماسوری، وی باید به زندان زاهدان تبعید شود.
این در حالی است که در هیچیک از اسناد رسمی قضایی، اعم از دادنامه یا پرینت سوابق قضایی، اشارهای به حکم تبعید برای این زندانی سیاسی نشده است. این اقدام فاقد هرگونه مبنای قانونی و مصداقی روشن از سوءاستفاده نهادهای امنیتی از ابزار قضایی است.
بهنظر میرسد هدف اصلی از این اقدام، ضربهزدن به انسجام و همبستگی میان زندانیان مقاوم در زندان قزلحصار باشد؛ زندانیانی که با راهاندازی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» نقش مهمی در افشای جنایات و فشارهای غیرانسانی در این زندان ایفا کردهاند و همچنان به مقاومت خود ادامه میدهند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی #نه_به_اعدام #نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
اعتراض زندانيان به نامهای غیرقانونی و بدون پشتوانه حقوقی برای تبعید سعید ماسوری به زندان زاهدان
در پی مقاومت زندانیان سیاسی در برابر انتقال غیرقانونی سعید ماسوری در روز چهارشنبه گذشته، امروز (شنبه ۲۸ تیر)، مأموران زندان قزلحصار به نماینده زندانیان سیاسی در بند چهار، نامهای نشان دادهاند که طبق آن، بر اساس دادنامهای منتسب به آقای ماسوری، وی باید به زندان زاهدان تبعید شود.
این در حالی است که در هیچیک از اسناد رسمی قضایی، اعم از دادنامه یا پرینت سوابق قضایی، اشارهای به حکم تبعید برای این زندانی سیاسی نشده است. این اقدام فاقد هرگونه مبنای قانونی و مصداقی روشن از سوءاستفاده نهادهای امنیتی از ابزار قضایی است.
بهنظر میرسد هدف اصلی از این اقدام، ضربهزدن به انسجام و همبستگی میان زندانیان مقاوم در زندان قزلحصار باشد؛ زندانیانی که با راهاندازی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» نقش مهمی در افشای جنایات و فشارهای غیرانسانی در این زندان ایفا کردهاند و همچنان به مقاومت خود ادامه میدهند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی #نه_به_اعدام #نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
🕊22👍4❤2💔2
خانواده سعید ماسوری، خواهران و برادران این زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج، در نامهای خطاب به مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به خطر تبعید این زندانی سیاسی به زاهدان هشدار دادند.
روز گذشته، شنبه ۲۸ تیرماه، مسئولان زندان تلاش کردند سعید ماسوری، زندانی سیاسی، را از زندان قزلحصار کرج به زندان زاهدان تبعید کنند. این تصمیم که با مفاد حکم محکومیت این زندانی هم مغایرت دارد، با مخالفت سعید ماسوری مواجه شد و در نهایت اجرای آن فعلن به حالت تعلیق درآمده است.
خانواده این زندانی سیاسی در نامهای خطاب به مای ساتو با توجه به بیش از ۲۵ سال حبس بدون حتی یک روز مرخصی، به تلاش سرکوبگران جمهوری اسلامی برای انتقال ناگهانی این زندانی به زندان زاهدان اشاره کردهاند و این تبعید غیرقانونی را «شکنجه خاموش» توصیف کردهاند.
آنان با اشاره به رنجهای عمیق مادر سالخورده خود، از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل خواستهاند برای جلوگیری از این بیعدالتی انسانی و حقوقی علیه برادرشان اقدام کند.
متن کامل این نامه در صفحه سعید ماسوری در شبکه اکس منتشر شده است:
امه به گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران
به نام انسانیت سرکار خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
خانواده سعید ماسوری – خواهران و برادران او – با احترام و از ژرفای رنجی ۲۵ ساله، این نامه را به شما مینویسیم. برادرمان، سعید ماسوری، اکنون بیش از ۲۵ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. شاید نام او برای بسیاری از یاد رفته باشد، اما برای ما، برای مادری که هنوز هر روز با قاب عکس پسرش سخن میگوید، سعید همچنان قلب تپندهی این خانواده است. برادر ما، سعید ماسوری، بیش از ۲۵ سال است در زندانهای رژیم ایران حبس میکشد. او روزی به اعدام محکوم شد و بعدها به حبس ابد. اما هیچ دادگاهی، هیچ قاضیای، حکم به تبعید و فراموشی او در زاهدان یا زندان دیگری نداد.
در تمام این سالها، تنها دلخوشی پدر و مادرم دیدن او بود، همان ملاقاتهای کوتاه، همان دستانی که از پشت شیشه لمس نمیشدند، اما برای پدر پیرم امید زندگی بودند. مادرم، که سالها هر چهارشنبه لباسهای تازه برای پسرش میآورد، حالا حتی نام او را به یاد نمیآورد. دکترها گفتند فراموشیاش از غم بیش از حد است؛ از دلتنگیای که استخوان میساید، از بغضی که هرگز گفته نشد.
اکنون، برادرمان را بدون هیچ حکم قضایی، بدون هیچ توضیحی، به زاهدان میخواهند تبعید کنند؛ شهری دور از خانواده، شهری که گویی ساخته شده تا زندانیان را برای همیشه دفن کند، نه در خاک، که در تنهایی و فراموشی.
آیا این نه یک شکنجه مضاعف است؟ آیا انتقالی بدون حکم دادگاه، آنهم بعد از ۲۵ سال حبس، چیزی جز شکنجه خاموش است؟ آیا این مجازات مادری نیست که در پیری چشم به راه فرزندش مانده و حالا حتی تصویرش را گم کرده است؟
خوب است بدانید که یکی از خواهران ما که اکنون در ایران است و هر روزه این درد و رنجها را زندگی میکند، به دلیل تبعات امنیتی که برای او متصور است، نمیتواند و نباید چیزی بگوید، و الا برادرمان تنها عزیزی که میتواند در ملاقاتها در آغوشش بگیرد را هم از دست میدهد.
شاید او باید نویسنده این نامه میبود، ولی ما که کمی بیشتر در امان هستیم، از طرف خودمان و او و همه کسانی که ناچار به سکوتند، این نامه را مینویسیم.
ما از شما نمیخواهیم معجزه کنید. فقط میخواهیم صدای ما را بشنوید. برادرمان سزاوار این همه رنج نبود. ما سزاوار فراموش شدن نبودیم.
از شما تقاضا داریم: در مقابله با این اجحافات غیرانسانی و غیرقانونی، آنچه در توان دارید برای جلوگیری از آن انجام بدهید.
با احترام و اشک خانواده ماسوری. ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۵ – کانادا”
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته، شنبه ۲۸ تیرماه، مسئولان زندان تلاش کردند سعید ماسوری، زندانی سیاسی، را از زندان قزلحصار کرج به زندان زاهدان تبعید کنند. این تصمیم که با مفاد حکم محکومیت این زندانی هم مغایرت دارد، با مخالفت سعید ماسوری مواجه شد و در نهایت اجرای آن فعلن به حالت تعلیق درآمده است.
خانواده این زندانی سیاسی در نامهای خطاب به مای ساتو با توجه به بیش از ۲۵ سال حبس بدون حتی یک روز مرخصی، به تلاش سرکوبگران جمهوری اسلامی برای انتقال ناگهانی این زندانی به زندان زاهدان اشاره کردهاند و این تبعید غیرقانونی را «شکنجه خاموش» توصیف کردهاند.
آنان با اشاره به رنجهای عمیق مادر سالخورده خود، از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل خواستهاند برای جلوگیری از این بیعدالتی انسانی و حقوقی علیه برادرشان اقدام کند.
متن کامل این نامه در صفحه سعید ماسوری در شبکه اکس منتشر شده است:
امه به گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران
به نام انسانیت سرکار خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
خانواده سعید ماسوری – خواهران و برادران او – با احترام و از ژرفای رنجی ۲۵ ساله، این نامه را به شما مینویسیم. برادرمان، سعید ماسوری، اکنون بیش از ۲۵ سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بهسر میبرد. شاید نام او برای بسیاری از یاد رفته باشد، اما برای ما، برای مادری که هنوز هر روز با قاب عکس پسرش سخن میگوید، سعید همچنان قلب تپندهی این خانواده است. برادر ما، سعید ماسوری، بیش از ۲۵ سال است در زندانهای رژیم ایران حبس میکشد. او روزی به اعدام محکوم شد و بعدها به حبس ابد. اما هیچ دادگاهی، هیچ قاضیای، حکم به تبعید و فراموشی او در زاهدان یا زندان دیگری نداد.
در تمام این سالها، تنها دلخوشی پدر و مادرم دیدن او بود، همان ملاقاتهای کوتاه، همان دستانی که از پشت شیشه لمس نمیشدند، اما برای پدر پیرم امید زندگی بودند. مادرم، که سالها هر چهارشنبه لباسهای تازه برای پسرش میآورد، حالا حتی نام او را به یاد نمیآورد. دکترها گفتند فراموشیاش از غم بیش از حد است؛ از دلتنگیای که استخوان میساید، از بغضی که هرگز گفته نشد.
اکنون، برادرمان را بدون هیچ حکم قضایی، بدون هیچ توضیحی، به زاهدان میخواهند تبعید کنند؛ شهری دور از خانواده، شهری که گویی ساخته شده تا زندانیان را برای همیشه دفن کند، نه در خاک، که در تنهایی و فراموشی.
آیا این نه یک شکنجه مضاعف است؟ آیا انتقالی بدون حکم دادگاه، آنهم بعد از ۲۵ سال حبس، چیزی جز شکنجه خاموش است؟ آیا این مجازات مادری نیست که در پیری چشم به راه فرزندش مانده و حالا حتی تصویرش را گم کرده است؟
خوب است بدانید که یکی از خواهران ما که اکنون در ایران است و هر روزه این درد و رنجها را زندگی میکند، به دلیل تبعات امنیتی که برای او متصور است، نمیتواند و نباید چیزی بگوید، و الا برادرمان تنها عزیزی که میتواند در ملاقاتها در آغوشش بگیرد را هم از دست میدهد.
شاید او باید نویسنده این نامه میبود، ولی ما که کمی بیشتر در امان هستیم، از طرف خودمان و او و همه کسانی که ناچار به سکوتند، این نامه را مینویسیم.
ما از شما نمیخواهیم معجزه کنید. فقط میخواهیم صدای ما را بشنوید. برادرمان سزاوار این همه رنج نبود. ما سزاوار فراموش شدن نبودیم.
از شما تقاضا داریم: در مقابله با این اجحافات غیرانسانی و غیرقانونی، آنچه در توان دارید برای جلوگیری از آن انجام بدهید.
با احترام و اشک خانواده ماسوری. ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۵ – کانادا”
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #سعید_ماسوری #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
🕊21💔9❤4
🔲 زندانی سیاسی کیست؟
✍️مصطفا آلاحمد
مصطفا آلاحمد، کارگردان سرشناس ایرانی، در متنی که در اینستاگرام منتشر کرده، درباره منش زندانیان سیاسی، از خودگذشتگی و عشق آنها به ایران و مردم نوشت و خواستار آزادی آنها شده است. او همچنین گفته که پزشکیان که مدعی است که میخواهد با اپوزیسیون گفتگو کند، اپوزیسیون در زندان است! سری به آنجا بزند!
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
بنابر مستندات متعدد در بمباران اوین در حالی که دیوارها فرو ریخته بود و دهها زندانی با جرمهای غیرسیاسی فرار کردند، این زندانیان سیاسی بودند که نه تنها فرار نکردند، بلکه با از خودگذشتگی کادر زندان و زندانبانهایشان را که زخمی شده بودند از زیر آوار بیرون آوردند. کمک کردند تا اجساد ماموران و بازجوهایشان از زیر آوار بیرون آید.
زندانیان سیاسی همواره با کنشهایشان نشان دادهاند که از با اخلاقترین و دلسوزترین افراد جامعه هستند. آنها میتوانستند به راحتی دنبال زندگی معمولی خود باشند یا حتی دنبال ثروت بروند، اما عشق به میهن و مردم آنها را وا داشته است تا در موارد متعدد، منتقد سیاستهای حکومت باشند به قیمت این که میدانند جریمه و زندانی میشوند و بایستی تاوان مخالفتهای خود را بدهند. امروز ثابت شده است که حکومت جمهوری اسلامی در عرصههای اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی، نظامی، امنیتی و سیاسی ناکارآمد بوده و حتی با این همه مصیبت باید با شدت بیشتری نقد میشده است.
حالا با توجه به اذعان مهمترین مسئولین نظام به نفوذ در سطوح بالا ، آیا میتوان پرسید که طرح دستگیری و به انزوا کشاندن این کنشگران دلسوز و با اخلاق، خود طرحی نفوذی و انحرافی برای سرگرم کردن نهادهای قضایی و امنیتی بوده است؟ یا این که حکومتی با این همه ناکارآمدی خود را از اساس حق و کامل دانسته و مخالفان (اپوزیسیون) را باطل و مستلزم عذاب و حذف میداند؟
مسعود پزشکیان، رئیسالوزرا گفته است اپوزیسیون را پیدا کنید با ایشان هم مذاکره میکنیم.
حضرت رئیس، اپوزیسیونی که میخواهی با آنها گفتوگو کنی در زندانها هستند. سری به آن جا بزن.
نگارنده خود الزاما با برخی عقاید سیاسی و روشهای این زندانیان عزیز موافقت ندارد، اما همواره مخالف دربند شدن و سانسور هرگونه عقیدهایست.
#مصطفا_آل_احمد
#مصطفی_آل_احمد
#زندانی_سیاسی
#آزادی_بیان
#زندان_اوین
#فاطمه_سپهری : فعال حقوق زنان و کنشگر اجتماعی
#حسین_شنبه_زاده : مترجم ، ویراستار و کنشگر اجتماعی
#سعید_مدنی : نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی
#محمد_نوری_زاد : فیلمساز
#حسین_رونقی : کنشگر حقوق بشر و روزنامهنگار
#مصطفی_تاجزاده : سیاستمدار و فعال سیاسی
#ساسان_چمن_آرا : خواننده، نوازده و کنشگر اجتماعی
#مهدی_محمودیان : روزنامهنگار و فعال اجتماعی
#مصطفی_مهرآیین : نویسنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم اجتماعی
این فهرست ادامه دارد ....
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔲 زندانی سیاسی کیست؟
✍️مصطفا آلاحمد
مصطفا آلاحمد، کارگردان سرشناس ایرانی، در متنی که در اینستاگرام منتشر کرده، درباره منش زندانیان سیاسی، از خودگذشتگی و عشق آنها به ایران و مردم نوشت و خواستار آزادی آنها شده است. او همچنین گفته که پزشکیان که مدعی است که میخواهد با اپوزیسیون گفتگو کند، اپوزیسیون در زندان است! سری به آنجا بزند!
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
بنابر مستندات متعدد در بمباران اوین در حالی که دیوارها فرو ریخته بود و دهها زندانی با جرمهای غیرسیاسی فرار کردند، این زندانیان سیاسی بودند که نه تنها فرار نکردند، بلکه با از خودگذشتگی کادر زندان و زندانبانهایشان را که زخمی شده بودند از زیر آوار بیرون آوردند. کمک کردند تا اجساد ماموران و بازجوهایشان از زیر آوار بیرون آید.
زندانیان سیاسی همواره با کنشهایشان نشان دادهاند که از با اخلاقترین و دلسوزترین افراد جامعه هستند. آنها میتوانستند به راحتی دنبال زندگی معمولی خود باشند یا حتی دنبال ثروت بروند، اما عشق به میهن و مردم آنها را وا داشته است تا در موارد متعدد، منتقد سیاستهای حکومت باشند به قیمت این که میدانند جریمه و زندانی میشوند و بایستی تاوان مخالفتهای خود را بدهند. امروز ثابت شده است که حکومت جمهوری اسلامی در عرصههای اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی، نظامی، امنیتی و سیاسی ناکارآمد بوده و حتی با این همه مصیبت باید با شدت بیشتری نقد میشده است.
حالا با توجه به اذعان مهمترین مسئولین نظام به نفوذ در سطوح بالا ، آیا میتوان پرسید که طرح دستگیری و به انزوا کشاندن این کنشگران دلسوز و با اخلاق، خود طرحی نفوذی و انحرافی برای سرگرم کردن نهادهای قضایی و امنیتی بوده است؟ یا این که حکومتی با این همه ناکارآمدی خود را از اساس حق و کامل دانسته و مخالفان (اپوزیسیون) را باطل و مستلزم عذاب و حذف میداند؟
مسعود پزشکیان، رئیسالوزرا گفته است اپوزیسیون را پیدا کنید با ایشان هم مذاکره میکنیم.
حضرت رئیس، اپوزیسیونی که میخواهی با آنها گفتوگو کنی در زندانها هستند. سری به آن جا بزن.
نگارنده خود الزاما با برخی عقاید سیاسی و روشهای این زندانیان عزیز موافقت ندارد، اما همواره مخالف دربند شدن و سانسور هرگونه عقیدهایست.
#مصطفا_آل_احمد
#مصطفی_آل_احمد
#زندانی_سیاسی
#آزادی_بیان
#زندان_اوین
#فاطمه_سپهری : فعال حقوق زنان و کنشگر اجتماعی
#حسین_شنبه_زاده : مترجم ، ویراستار و کنشگر اجتماعی
#سعید_مدنی : نویسنده و پژوهشگر علوم اجتماعی
#محمد_نوری_زاد : فیلمساز
#حسین_رونقی : کنشگر حقوق بشر و روزنامهنگار
#مصطفی_تاجزاده : سیاستمدار و فعال سیاسی
#ساسان_چمن_آرا : خواننده، نوازده و کنشگر اجتماعی
#مهدی_محمودیان : روزنامهنگار و فعال اجتماعی
#مصطفی_مهرآیین : نویسنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم اجتماعی
این فهرست ادامه دارد ....
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊19❤2👍1
خانواده سعید ماسوری، زندانی سیاسی، در بیانیهای با اعلام اینکه تبعید ناگهانی او به زندان زاهدان پس از ۲۵ سال حبس، بدون حکم قانونی و اطلاع قبلی صورت گرفته و جان و حقوق انسانیاش را تهدید میکند، خواستار بازگرداندن فوری او و واکنش نهادهای حقوق بشری شدند.
متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
اطلاعیه خانواده سعید ماسوری
تبعید سعید ماسوری به زندان زاهدان؛ انتقالی تنبیهی پس از ۲۵ سال حبس
سعید ماسوری زندانی سیاسی که بیش از ۲۵ سال در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برده بدون هیچ اطلاع رسانی قبلی و بدون ارائه حکم قانونی به زندان زاهدان تبعید شد. این اقدام ناگهانی از سوی نهادهای امنیتی در حالی صورت گرفته که او سالها در زندان قزلحصار کرج نگهداری میشد و خانوادهاش برای امکان ملاقات در نزدیکی این زندان سکونت داشتند.
تبعید به زاهدان یکی از محرومترین و پرخطرترین زندانهای کشور اقدامی آشکار در راستای افزایش فشار و آزار روحی و جسمی این زندانی سیاسی و خانوادهاش محسوب میشود این انتقال نه تنها حقوق اولیهی او در زمینهی ملاقات درمان و امنیت را به خطر میاندازد بلکه در ادامه ی روند طولانی مدت فشار و محروم سازی هدفمند او از حقوق انسانیاش ارزیابی میشود.
سعيد ماسوری از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران است که از سال ۱۳۷۹ تا امروز ۲۵ سال از عمر خود را در زندان گذرانده است. تبعید او به زاهدان زنگ خطری جدی برای وضعیت سلامت و امنیت اوست و باید با واکنش فوری نهادهای بینالمللی حقوق بشر مواجه شود.
ما از سازمانهای حقوق بشری رسانههای آزاد و افکار عمومی میخواهیم که نسبت به این تبعید ظالمانه سکوت نکنند و خواهان بازگرداندن فوری او به محل قبلی نگهداریاش شوند.
خانواده سعید ماسوری
۵ مرداد ۱۴۰۴
ـ سعید ماسوری از زندانیان سیاسیای است که مورد احترام اغلب زندانیان با گرایشهای مختلف است. او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
اطلاعیه خانواده سعید ماسوری
تبعید سعید ماسوری به زندان زاهدان؛ انتقالی تنبیهی پس از ۲۵ سال حبس
سعید ماسوری زندانی سیاسی که بیش از ۲۵ سال در زندانهای جمهوری اسلامی به سر برده بدون هیچ اطلاع رسانی قبلی و بدون ارائه حکم قانونی به زندان زاهدان تبعید شد. این اقدام ناگهانی از سوی نهادهای امنیتی در حالی صورت گرفته که او سالها در زندان قزلحصار کرج نگهداری میشد و خانوادهاش برای امکان ملاقات در نزدیکی این زندان سکونت داشتند.
تبعید به زاهدان یکی از محرومترین و پرخطرترین زندانهای کشور اقدامی آشکار در راستای افزایش فشار و آزار روحی و جسمی این زندانی سیاسی و خانوادهاش محسوب میشود این انتقال نه تنها حقوق اولیهی او در زمینهی ملاقات درمان و امنیت را به خطر میاندازد بلکه در ادامه ی روند طولانی مدت فشار و محروم سازی هدفمند او از حقوق انسانیاش ارزیابی میشود.
سعيد ماسوری از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران است که از سال ۱۳۷۹ تا امروز ۲۵ سال از عمر خود را در زندان گذرانده است. تبعید او به زاهدان زنگ خطری جدی برای وضعیت سلامت و امنیت اوست و باید با واکنش فوری نهادهای بینالمللی حقوق بشر مواجه شود.
ما از سازمانهای حقوق بشری رسانههای آزاد و افکار عمومی میخواهیم که نسبت به این تبعید ظالمانه سکوت نکنند و خواهان بازگرداندن فوری او به محل قبلی نگهداریاش شوند.
خانواده سعید ماسوری
۵ مرداد ۱۴۰۴
ـ سعید ماسوری از زندانیان سیاسیای است که مورد احترام اغلب زندانیان با گرایشهای مختلف است. او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17💔16❤2
‼️ بیخبری مطلق از زندانیان سیاسی واحد ۴ #زندان_قزلحصار؛ کسی پاسخگو نیست
پس از یورش وحشیانه به بند سیاسی زندان قزلحصار و انتقال و اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی و تبعید سعید ماسوری به زندان مرکزی زاهدان، همچنان از سرنوشت سایر زندانیان بند سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار اطلاعی در دست نیست. امروز دوشنبه ۶ مرداد وقتی مانند هر هفته شماری از خانوادههای زندانیان برای ملاقات به زندان مراجعه کردند هیچکس به آنها پاسخی نداد؛ نه اجازهی ملاقات داده شد و نه کوچکترین توضیحی دربارهی وضعیت نگهداری و سلامت زندانیان ارائه شد. از روز جمعه ۳ مرداد تا امروز و زمان تنظیم این خبر هیچ یک از زندانیان واحد ۴ با خانوادهها تماس نگرفتهاند. خبرها از انتقال همراه با خشونت آنها به مکانی نامعلوم است. جان زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در خطر جدی است.
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#نه_به_اعدام #سعید_ماسوری #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پس از یورش وحشیانه به بند سیاسی زندان قزلحصار و انتقال و اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی و تبعید سعید ماسوری به زندان مرکزی زاهدان، همچنان از سرنوشت سایر زندانیان بند سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار اطلاعی در دست نیست. امروز دوشنبه ۶ مرداد وقتی مانند هر هفته شماری از خانوادههای زندانیان برای ملاقات به زندان مراجعه کردند هیچکس به آنها پاسخی نداد؛ نه اجازهی ملاقات داده شد و نه کوچکترین توضیحی دربارهی وضعیت نگهداری و سلامت زندانیان ارائه شد. از روز جمعه ۳ مرداد تا امروز و زمان تنظیم این خبر هیچ یک از زندانیان واحد ۴ با خانوادهها تماس نگرفتهاند. خبرها از انتقال همراه با خشونت آنها به مکانی نامعلوم است. جان زندانیان سیاسی زندان قزلحصار در خطر جدی است.
از اینستاگرام احمدرضا حائری
#نه_به_اعدام #سعید_ماسوری #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔23
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که چند روز پیش از زندان قزلحصار به زندان زاهدان تبعید شده بود، به مکانی نامعلوم منتقل شده، زندان زاهدان از پذیرش وی امتناع کرده و هیچ اطلاعاتی از محل نگهداری او در دست نیست.
ماسوری ۲۵ سال است که در زندان بهسر میبرد و این جابجاییها، در کنار بیاطلاعی مطلق، مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است.
سعید ماسوری؛ مبارزی که خستگی را خسته کرده است.
✍️عزیز قاسمزاده
در میان چهرههای مبارز و مقاوم ایران سعید ماسوری جایگاه ویژهای دارد. مردی که از ۲۵ سال پیش یعنی از ۳۵ سالگی تا به امروز که ۶۰ ساله شده است،بیوقفه در زندان بوده و هیچگاه برای یک لحظه هم به مرخصی نیامده است. به رغم این مقاومت و ایستادگی طولانی اما نام او در سایه مانده است. گویی رسانهها نیز ظلمی عامدانه و غیر عامدانه در حق او روا داشته اند. سعید ماسوری اما با بیست و پنج سال مجاهدت تمام، خستگی را خسته کرده است.
کسی که پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران آمد و از سال ۷۹ به طور پیوسته در زندان بوده است.
سعید ماسوری در آلمان و نروژ به تحصیل پزشکی پرداخت اما برخلاف بسیاری که برای ماندن میکوشند، مسیر بازگشت را برگزید؛ بازگشتی که به بازداشت و حبس ابد او ختم شد. در دی ۱۳۷۹ سعید ماسوری در دزفول بازداشت شد، ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به حبس ابد تقلیل یافت.
از آن زمان تاکنون، در سلولهای زندانهای اهواز، اوین، رجاییشهر و قزلحصار، روزها را بیمرخصی و سالها را بیامید آزادی گذرانیده است؛ اما وجودش همیشه چشمه ی سرشار امید بوده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر که سالها با سعید ماسوری همبند بوده، درباره او چنین مینویسد:
«چهار سال و نیم با او در یک بند بودم. دو سال و نیم انفرادی و سالهای طولانی زندان، جابهجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.»
رفتار و منش ماسوری در زندان به شهادت همه کسانی که با او حبس کشیده اند،بسیار انسانی و اخلاقی است.او در رابطه با هم بندیانش فارغ از اینکه تعلق سیاسی هر کدام چه باشد و خود به چه باوری عقیده دارد،چنان رفتار کرده که همگی با هر نحله فکری، مجذوب او شده اند. بسیاری از زندانیان با گرایشهای متفاوت، از مقاومت بینظیر و حُسن خلق او به عنوان الگویی سازنده برای دیگر زندانیان یاد کرده اند.
مادر سعید اما اکنون دچار فراموشی شده و تنها چیزی را که به یاد می آورد چهارشنبههای ملاقات با سعید است.
آرش صادقی در یادداشتش تاکید می کند که مادر سعید ماسوری سالهاست به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده. اما هنوز، فقط یک چیز را فراموش نمیکند: روز ملاقات با سعید – چهارشنبهها
آرش می نویسد:
«در یکی از ملاقاتها، پس از پایان دیدار، مادر پشتسر سعید خواست وارد زندان شود. زندانبان گفت: «مادر، کجا میروید؟» مادر پاسخ داد: «میخواهم با سعیدم باشم… سالهاست یک دل سیر او را ندیدهام.»
حالا پس از سالها تبعید و انفرادی های طولانی در زندان های گوناگون، سعید ماسوری اینک به زندان زاهدان تبعید شده است.
با تبعید سعید به زندان زاهدان، این مادر، با شرایط جسمانیاش، دیگر حتی توان دیدار با پسرش را نمی یابد.
با وجود این همه سال حبس و استقامت، نام سعید ماسوری کمتر در رسانهها شنیده شده است. در حالی که او از معدود کسانیست که
پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران برگشت اما دو دهه نیم را بدون مرخصی، در زندان سپری نموده است.
سعید ماسوری در طی سالهای طولانی زندان بارها شاهد اعدام همبندیهایش بوده و نامههایی کوبنده در اعتراض به موج اعدامها نوشته است اما به رغم این همه دلاوری، فضای نابرابر رسانهای در عدم معرفی شخصیتی چنین مقاوم، دردناک و ناعادلانه و حکایت از ساز و کارهایی است که گاه آگاهانه و عامدانه و گاه غیر عامدانه، صورت می پذیرد. خاموش کردن یا حذف کسانی که صدای روشن آنها و مرام خورشید گونشان بر فلک الافلاک تاریخ آزادی خواهی ثبت گشته، تلاشی بیهوده و عبث است و خاموشی و فراموشی را راهی بدان نیست.
سعید ماسوری امروز تنها یک زندانی سیاسی نیست. او نمادی از مقاومت دلیرانه و وفاداری به آرمان هایی است که برای تحققش بیادعا و بیهیاهو و بی چشم داشت از حمایت دیگران، هر روز امیدوارانه تر از پیش، تک تک این سالهای دور و دراز زندان را سپری نموده است. یادآوری نام او و تجلیل از مرام او، پاسداشت فردی است که در سختترین شرایط، روح خود را حفظ کرد. او در دل تاریکی، شمعی شد برای همگنان و هنوز هم، صدای او هرچند کمشنیده شده، گواه این است که مبارزه در مسیر انسانیت و ساز و کار عادلانه، حتی در سلول انفرادی و زندان های طولانی هم میتواند پیوسته زنده بماند.
#از_قزلحصار_بگو #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماسوری ۲۵ سال است که در زندان بهسر میبرد و این جابجاییها، در کنار بیاطلاعی مطلق، مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است.
سعید ماسوری؛ مبارزی که خستگی را خسته کرده است.
✍️عزیز قاسمزاده
در میان چهرههای مبارز و مقاوم ایران سعید ماسوری جایگاه ویژهای دارد. مردی که از ۲۵ سال پیش یعنی از ۳۵ سالگی تا به امروز که ۶۰ ساله شده است،بیوقفه در زندان بوده و هیچگاه برای یک لحظه هم به مرخصی نیامده است. به رغم این مقاومت و ایستادگی طولانی اما نام او در سایه مانده است. گویی رسانهها نیز ظلمی عامدانه و غیر عامدانه در حق او روا داشته اند. سعید ماسوری اما با بیست و پنج سال مجاهدت تمام، خستگی را خسته کرده است.
کسی که پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران آمد و از سال ۷۹ به طور پیوسته در زندان بوده است.
سعید ماسوری در آلمان و نروژ به تحصیل پزشکی پرداخت اما برخلاف بسیاری که برای ماندن میکوشند، مسیر بازگشت را برگزید؛ بازگشتی که به بازداشت و حبس ابد او ختم شد. در دی ۱۳۷۹ سعید ماسوری در دزفول بازداشت شد، ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به حبس ابد تقلیل یافت.
از آن زمان تاکنون، در سلولهای زندانهای اهواز، اوین، رجاییشهر و قزلحصار، روزها را بیمرخصی و سالها را بیامید آزادی گذرانیده است؛ اما وجودش همیشه چشمه ی سرشار امید بوده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر که سالها با سعید ماسوری همبند بوده، درباره او چنین مینویسد:
«چهار سال و نیم با او در یک بند بودم. دو سال و نیم انفرادی و سالهای طولانی زندان، جابهجایی و تبعید، نتوانسته بود در روحیه او کوچکترین خللی ایجاد کند.»
رفتار و منش ماسوری در زندان به شهادت همه کسانی که با او حبس کشیده اند،بسیار انسانی و اخلاقی است.او در رابطه با هم بندیانش فارغ از اینکه تعلق سیاسی هر کدام چه باشد و خود به چه باوری عقیده دارد،چنان رفتار کرده که همگی با هر نحله فکری، مجذوب او شده اند. بسیاری از زندانیان با گرایشهای متفاوت، از مقاومت بینظیر و حُسن خلق او به عنوان الگویی سازنده برای دیگر زندانیان یاد کرده اند.
مادر سعید اما اکنون دچار فراموشی شده و تنها چیزی را که به یاد می آورد چهارشنبههای ملاقات با سعید است.
آرش صادقی در یادداشتش تاکید می کند که مادر سعید ماسوری سالهاست به بیماری افسردگی و فراموشی دچار شده. اما هنوز، فقط یک چیز را فراموش نمیکند: روز ملاقات با سعید – چهارشنبهها
آرش می نویسد:
«در یکی از ملاقاتها، پس از پایان دیدار، مادر پشتسر سعید خواست وارد زندان شود. زندانبان گفت: «مادر، کجا میروید؟» مادر پاسخ داد: «میخواهم با سعیدم باشم… سالهاست یک دل سیر او را ندیدهام.»
حالا پس از سالها تبعید و انفرادی های طولانی در زندان های گوناگون، سعید ماسوری اینک به زندان زاهدان تبعید شده است.
با تبعید سعید به زندان زاهدان، این مادر، با شرایط جسمانیاش، دیگر حتی توان دیدار با پسرش را نمی یابد.
با وجود این همه سال حبس و استقامت، نام سعید ماسوری کمتر در رسانهها شنیده شده است. در حالی که او از معدود کسانیست که
پزشکی در اروپا را رها کرد و به ایران برگشت اما دو دهه نیم را بدون مرخصی، در زندان سپری نموده است.
سعید ماسوری در طی سالهای طولانی زندان بارها شاهد اعدام همبندیهایش بوده و نامههایی کوبنده در اعتراض به موج اعدامها نوشته است اما به رغم این همه دلاوری، فضای نابرابر رسانهای در عدم معرفی شخصیتی چنین مقاوم، دردناک و ناعادلانه و حکایت از ساز و کارهایی است که گاه آگاهانه و عامدانه و گاه غیر عامدانه، صورت می پذیرد. خاموش کردن یا حذف کسانی که صدای روشن آنها و مرام خورشید گونشان بر فلک الافلاک تاریخ آزادی خواهی ثبت گشته، تلاشی بیهوده و عبث است و خاموشی و فراموشی را راهی بدان نیست.
سعید ماسوری امروز تنها یک زندانی سیاسی نیست. او نمادی از مقاومت دلیرانه و وفاداری به آرمان هایی است که برای تحققش بیادعا و بیهیاهو و بی چشم داشت از حمایت دیگران، هر روز امیدوارانه تر از پیش، تک تک این سالهای دور و دراز زندان را سپری نموده است. یادآوری نام او و تجلیل از مرام او، پاسداشت فردی است که در سختترین شرایط، روح خود را حفظ کرد. او در دل تاریکی، شمعی شد برای همگنان و هنوز هم، صدای او هرچند کمشنیده شده، گواه این است که مبارزه در مسیر انسانیت و ساز و کار عادلانه، حتی در سلول انفرادی و زندان های طولانی هم میتواند پیوسته زنده بماند.
#از_قزلحصار_بگو #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤49💔5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نکاتی درباره تبعید زندانیان سیاسی و عقیدتی
آیا تبعید زندانیان سیاسی و عقیدتی، قانونی است؟
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر، در این باره توضیح میدهد.
این بخشی از برنامه «زندان در ایران در هفتهای که گذشت» است که ۸ فروردین ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شده بود.
سایت:
https://tavaana.org/exileprisoners/
یوتیوب:
https://youtu.be/igQA02n3G6Y
#یاری_حقوقی_توانا #زندانیان_سیاسی #سعید_ماسوری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
آیا تبعید زندانیان سیاسی و عقیدتی، قانونی است؟
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر، در این باره توضیح میدهد.
این بخشی از برنامه «زندان در ایران در هفتهای که گذشت» است که ۸ فروردین ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شده بود.
سایت:
https://tavaana.org/exileprisoners/
یوتیوب:
https://youtu.be/igQA02n3G6Y
#یاری_حقوقی_توانا #زندانیان_سیاسی #سعید_ماسوری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
🕊13❤2
سعید مدنی، جامعهشناس محبوس در زندان دماوند، در نامهای از سیاست هستهای جمهوری اسلامی انتقاد کرد و گفت پروژه حدودا ۳۰ ساله غنیسازی اورانیوم در خاک ایران «اساسا موضوعیت نداشته و ندارد».
مدنی در این نامه که با عنوان «خشت کج غنیسازی و مساله ایران فردا» یکشنبه دوم شهریور منتشر شد، نوشت:
«غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.»
آقای مدنی همچنین نوشت:
«اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه «با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند.» تاکید کرد «این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.»
این زندانی سیاسی افزود: «در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.»
مدنی در ادامه به هزینههای پروژه هستهای اشاره کرد و نوشت: «هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟»
سعید مدنی، در این یادداشت با طرح سوالاتی ناکارآمدی پروژه هستهای و دستاوردهای ناچیز آن را به چالش کشید:
«نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.»
متن کامل:
https://shorturl.at/djghd
#سعید_مدنی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مدنی در این نامه که با عنوان «خشت کج غنیسازی و مساله ایران فردا» یکشنبه دوم شهریور منتشر شد، نوشت:
«غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.»
آقای مدنی همچنین نوشت:
«اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه «با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند.» تاکید کرد «این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.»
این زندانی سیاسی افزود: «در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.»
مدنی در ادامه به هزینههای پروژه هستهای اشاره کرد و نوشت: «هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟»
سعید مدنی، در این یادداشت با طرح سوالاتی ناکارآمدی پروژه هستهای و دستاوردهای ناچیز آن را به چالش کشید:
«نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.»
متن کامل:
https://shorturl.at/djghd
#سعید_مدنی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍22❤4
تکمیلی:
فرماندار مشهد به «ایسنا» گفته است: «تا کنون هیچ گزارشی درباره حمله به سعید طوسی به نهادهای انتظامی و امنیتی استان نرسیده»
از ساعاتی پیش اخباری مبنی بر حمله با سلاح گرم به طوسی منتشر شد. دقایقی پیش هم روزنامه «خراسان» نوشت:
«در ساعات اولیه روز جمعه سعید طوسی در حوالی وکیل آباد مشهد مورد سوء قصد قرار گرفت. وی در ساعات اولیه امروز در شهر مشهد توسط افراد ناشناس به وسیله اسلحه گرم مورد حمله قرار گرفته.»
در ادامه این روزنامه تایید میکند که حال این قاری قرآن مورد حمایت خامنهای «وخیم» گزارش شده است.
سعید طوسی، در سالهای گذشته بارها به اتهام «ارتکاب به ارتباطات ناسالم با نوجوانان» متهم شد که با وجود صدور قرار مجرمیت به اتهام «تشویق به فساد» مورد حمایت شخص خامنهای قرار گرفت و با نفوذ «بیترهبری» تبرئه شد.
فراموش نکنیم چه کسی سعید طوسی را از محاکمه رهانید.
این رهبر جمهوری اسلامی بود که اجازه دادگاهیشدن یک متجاوز جنسی به کودکان را نداد.
#یاری_مدنی_توانا #سعید_طوسی #تجاوزجنسی #کودکان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
فرماندار مشهد به «ایسنا» گفته است: «تا کنون هیچ گزارشی درباره حمله به سعید طوسی به نهادهای انتظامی و امنیتی استان نرسیده»
از ساعاتی پیش اخباری مبنی بر حمله با سلاح گرم به طوسی منتشر شد. دقایقی پیش هم روزنامه «خراسان» نوشت:
«در ساعات اولیه روز جمعه سعید طوسی در حوالی وکیل آباد مشهد مورد سوء قصد قرار گرفت. وی در ساعات اولیه امروز در شهر مشهد توسط افراد ناشناس به وسیله اسلحه گرم مورد حمله قرار گرفته.»
در ادامه این روزنامه تایید میکند که حال این قاری قرآن مورد حمایت خامنهای «وخیم» گزارش شده است.
سعید طوسی، در سالهای گذشته بارها به اتهام «ارتکاب به ارتباطات ناسالم با نوجوانان» متهم شد که با وجود صدور قرار مجرمیت به اتهام «تشویق به فساد» مورد حمایت شخص خامنهای قرار گرفت و با نفوذ «بیترهبری» تبرئه شد.
فراموش نکنیم چه کسی سعید طوسی را از محاکمه رهانید.
این رهبر جمهوری اسلامی بود که اجازه دادگاهیشدن یک متجاوز جنسی به کودکان را نداد.
#یاری_مدنی_توانا #سعید_طوسی #تجاوزجنسی #کودکان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
👍48❤5🕊3
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سعید طوسی، قاری قرآن مورد علاقه علی خامنهای و متهم به آزار جنسی کودکان، در یک مصاحبه گفت: «من با حکم قوه قضاییه تبرئه شدم ولی صداوسیما هنوز تلاوتهای من را پخش نمیکند.»
من از خودم در حضور قاضی دفاع کردم و حکم تبرئه من اعلام شد.
اگر بنده گناهکار بودم، حکم تبرئه بنده صادر نمیشد.
صداوسیما ۹ سال است که من را ممنوعالتصویر کردهاست، خود این اقدام صحه گذاشتن بر اتهام نسبت داده شده به من است.
طی روزهای گذشته حکم صادره مربوط به پرونده «رضا ثقتی»، مدیرکل پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان که بهاتهام رابطه جنسی با یک مرد که دادگاه اقدام او را در حد «لواط تفخیذی» دانست، مورد توجه افکار عمومی و در شبکه های اجتماعی پر بحث بود.
#سعید_طوسی #رضا_ثقتی #لواط #علی_خامنه_ای #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
سعید طوسی، قاری قرآن مورد علاقه علی خامنهای و متهم به آزار جنسی کودکان، در یک مصاحبه گفت: «من با حکم قوه قضاییه تبرئه شدم ولی صداوسیما هنوز تلاوتهای من را پخش نمیکند.»
من از خودم در حضور قاضی دفاع کردم و حکم تبرئه من اعلام شد.
اگر بنده گناهکار بودم، حکم تبرئه بنده صادر نمیشد.
صداوسیما ۹ سال است که من را ممنوعالتصویر کردهاست، خود این اقدام صحه گذاشتن بر اتهام نسبت داده شده به من است.
طی روزهای گذشته حکم صادره مربوط به پرونده «رضا ثقتی»، مدیرکل پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان که بهاتهام رابطه جنسی با یک مرد که دادگاه اقدام او را در حد «لواط تفخیذی» دانست، مورد توجه افکار عمومی و در شبکه های اجتماعی پر بحث بود.
#سعید_طوسی #رضا_ثقتی #لواط #علی_خامنه_ای #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👎15😍7❤2
سعید ماسوری:
بابک شهبازی در اثر یک پرونده جعلی و ساختگی اعدام شد
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که از دی ماه ۱۳۷۹ بدون یک روز مرخصی در زندان است و در طی این مدت شاهد اعدام بسیاری از همبندیهای خود بوده است، طی نامهای در واکنش به اعدام بابک شهبازی، آن را در تداوم «اعدام برای بقا» تحلیل کرد و در اثر یک پرونده با مستندات جعلی و اتهامات ساختگی دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
«باز هم همان احساس!!!
پیشتر در نوشتهای شرایط جنایت “شنبه خونین” ۴ مرداد ۱۴۰۴ را نوشته بودم که با اعدام زندهیادان مهدی حسنی و بهروز احسانی و بعد هم تبعید خودم به زاهدان مصادف شد و در آن نوشته شرایط هولناک سلولهای انفرادی و شرایط محکومان به اعدام را توضیح دادم (اگرچه بسیار ناقص و قطعاً نارسا به نسبت اصل آنچه که رخ میدهد) لذا وقتی شنیدم که مهدی و بهروز را همان شب اعدام کردهاند خدا را شکر کردم که بیش از یک شب آن شکنجهگاه را تجربه نکردند و اینبار در مورد زندهیاد بابک شهبازی نیز چنین احساسی داشتم، بهویژه اینکه خانواده بابک در همان روز و پشت درِ زندان حضور داشتند و این عمق جنایت را صد چندان میکرد.
ضمن صمیمانهترین همدردی و تسلیت به خانواده بابک، قصدم این بود که بدانند در تحمل این فاجعه تنها نبودند و ما همبندیان او هم در کنار آنها بودیم و خواهیم بود. در جنایت پیشین، بهخاطر رگبار و تسلسلی از فجایع، شاید اصل فاجعه پوشیدهتر ماند ولی با اعدام جنایتکارانه بابک بار دیگر ریشه غیرحقوقی و جنایتکارانه “اعدام برای بقا” را دیدم که به قول نوید افکاری تنها برای طنابهای دارشان سراغ گردنهایی میگردند والا نه فقط اتهامات و مستندات پرونده به وضوح جعلی و ساختگی بود بلکه زندگی نزدیک و روزمره و لحظهبهلحظه با او برای همه ما همبندیانش کمترین شبههای باقی نگذاشت که هر آنچه به او منسوب میکردند جز دروغ محض، تهمت و افترا چیز دیگری نبود و بابک حقیقتاً دغدغه وطن خود را داشت و عاشق آن بود و این را دوستان، همبندیان و خانواده او هم بهخوبی و یقیناً میدانستند.
در انتها باید خاطرنشان کرد که اگرچه “اعدام” به واسطه قضائیه خیانتکار و قاضی صلواتی رقم خورد ولی زندان قزلحصار هم با فریب و نیرنگ و صحنهسازیهای دروغین آتش بیشتری بر جگر سوخته ما نهاد و حتی فرجهای چند دقیقهای برای وداع و خداحافظی با دوستان، همبندیان و حتی خانوادهاش را هم ندادند درحالی که سوگند یاد میکردند که اگر هر ابلاغیه و حکم و یا هر دستور جابهجایی را طبق روال قانونی و بدون کمترین نیرنگ و فریب، صراحتاً به زندانیان خواهیم گفت… ولی باز هم جنایت با رذیلانهترین و بزدلانهترین شکل ناجوانمردی انجام شد!!!
اما بدون شک جوشش خونهای به ناحق ریخته شده گریبان مسببان آن را خواهد گرفت و این وعده الهی است.
در آخر باز هم صمیمانهترین همدردی و تسلیت را به خانواده ایشان ابراز میکنیم و شجاعت و استواری خانواده را حتی بعد از اجرای حکم اعدام در بیان واقعیت و افشای جنایت میستاییم.
سعید ماسوری
شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار»
لازم به ذکر است، پیکر بابک شهبازی، ساعتی پیش با حضور اعضای خانواده، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد و فرزندان او برای آخربن بار چهره مهربان پدرشان را دیدند.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بابک شهبازی در اثر یک پرونده جعلی و ساختگی اعدام شد
سعید ماسوری، زندانی سیاسی که از دی ماه ۱۳۷۹ بدون یک روز مرخصی در زندان است و در طی این مدت شاهد اعدام بسیاری از همبندیهای خود بوده است، طی نامهای در واکنش به اعدام بابک شهبازی، آن را در تداوم «اعدام برای بقا» تحلیل کرد و در اثر یک پرونده با مستندات جعلی و اتهامات ساختگی دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
«باز هم همان احساس!!!
پیشتر در نوشتهای شرایط جنایت “شنبه خونین” ۴ مرداد ۱۴۰۴ را نوشته بودم که با اعدام زندهیادان مهدی حسنی و بهروز احسانی و بعد هم تبعید خودم به زاهدان مصادف شد و در آن نوشته شرایط هولناک سلولهای انفرادی و شرایط محکومان به اعدام را توضیح دادم (اگرچه بسیار ناقص و قطعاً نارسا به نسبت اصل آنچه که رخ میدهد) لذا وقتی شنیدم که مهدی و بهروز را همان شب اعدام کردهاند خدا را شکر کردم که بیش از یک شب آن شکنجهگاه را تجربه نکردند و اینبار در مورد زندهیاد بابک شهبازی نیز چنین احساسی داشتم، بهویژه اینکه خانواده بابک در همان روز و پشت درِ زندان حضور داشتند و این عمق جنایت را صد چندان میکرد.
ضمن صمیمانهترین همدردی و تسلیت به خانواده بابک، قصدم این بود که بدانند در تحمل این فاجعه تنها نبودند و ما همبندیان او هم در کنار آنها بودیم و خواهیم بود. در جنایت پیشین، بهخاطر رگبار و تسلسلی از فجایع، شاید اصل فاجعه پوشیدهتر ماند ولی با اعدام جنایتکارانه بابک بار دیگر ریشه غیرحقوقی و جنایتکارانه “اعدام برای بقا” را دیدم که به قول نوید افکاری تنها برای طنابهای دارشان سراغ گردنهایی میگردند والا نه فقط اتهامات و مستندات پرونده به وضوح جعلی و ساختگی بود بلکه زندگی نزدیک و روزمره و لحظهبهلحظه با او برای همه ما همبندیانش کمترین شبههای باقی نگذاشت که هر آنچه به او منسوب میکردند جز دروغ محض، تهمت و افترا چیز دیگری نبود و بابک حقیقتاً دغدغه وطن خود را داشت و عاشق آن بود و این را دوستان، همبندیان و خانواده او هم بهخوبی و یقیناً میدانستند.
در انتها باید خاطرنشان کرد که اگرچه “اعدام” به واسطه قضائیه خیانتکار و قاضی صلواتی رقم خورد ولی زندان قزلحصار هم با فریب و نیرنگ و صحنهسازیهای دروغین آتش بیشتری بر جگر سوخته ما نهاد و حتی فرجهای چند دقیقهای برای وداع و خداحافظی با دوستان، همبندیان و حتی خانوادهاش را هم ندادند درحالی که سوگند یاد میکردند که اگر هر ابلاغیه و حکم و یا هر دستور جابهجایی را طبق روال قانونی و بدون کمترین نیرنگ و فریب، صراحتاً به زندانیان خواهیم گفت… ولی باز هم جنایت با رذیلانهترین و بزدلانهترین شکل ناجوانمردی انجام شد!!!
اما بدون شک جوشش خونهای به ناحق ریخته شده گریبان مسببان آن را خواهد گرفت و این وعده الهی است.
در آخر باز هم صمیمانهترین همدردی و تسلیت را به خانواده ایشان ابراز میکنیم و شجاعت و استواری خانواده را حتی بعد از اجرای حکم اعدام در بیان واقعیت و افشای جنایت میستاییم.
سعید ماسوری
شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار»
لازم به ذکر است، پیکر بابک شهبازی، ساعتی پیش با حضور اعضای خانواده، در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد و فرزندان او برای آخربن بار چهره مهربان پدرشان را دیدند.
#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤23💔13🕊2
سی و یکم شهریور؛ تولدی که سه دهه است با دلتنگی گره خورده ، سعید زینالی فرزند گمشدهای که مادر هنوز چشمبهراه اوست.
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔47❤5🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام سعید مطهری، معلم اخراجی اسفراین در آغاز سال تحصیلی: «به مردم بپیوندید و در برقراری حکومتی دموکراتیک تلاش کنید»
سعید مطهری، دبیر سابق دبیرستانهای شهرستان اسفراین در خراسان شمالی، به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید پیامی ویدیویی منتشر کرده است. او سخنانش را با عبارت «به نام مهر، اولین ماه بهار آگاهی» آغاز میکند و خطاب به دانشآموزان و همکاران فرهنگی میگوید:
«همه با هم عهد میبندیم که از هیچ کوششی در راه ارتقاء سطح آگاهی خود و دیگران دریغ نورزیم. آشنا کردن جامعه با مفاهیم دموکراسی و حکومتهای مردمسالار رسالتی ملی بر دوش ماست.»
مطهری در ادامه تأکید میکند که «دموکراسی و حکومتهای دموکراتیک به رایگان در اختیار هیچ کشوری قرار داده نمیشوند» و درباره دشواریهای تحقق آن در ایران میگوید:
«ایران در استراتژیکترین نقطه جهان قرار دارد. برقراری یک حکومت دموکراتیک در قلب خاورمیانه موجب ثبات در منطقه میشود؛ امری که نه به سود فروشندگان اسلحه است و نه خوشایند حکومتهای غیردموکراتیک همسایه.»
او در پایان سخنانش خطاب به حاکمیت میگوید:
«بهترین راه برای نجات مردم و نجات خودتان، پیوستن به مردم دموکراسیخواه ایران و ساختن راه سوم است. به مردم بپیوندید و در برقراری حکومتی دموکراتیک بکوشید؛ که این خود نیازمند فکری مدبرانه و نرمشی قهرمانانه است.»
- سعید مطهری از معلمان باسابقه اسفراین بود که در ۲۳ مهر ۱۴۰۱، در اعتراض به «حضور نیروهای سرکوب در مدارس و کشتار دانشآموزان معترض»، اعلام کرد دیگر به مدرسه نخواهد رفت.
او پس از احضار به هیأت تخلفات اداری آموزشوپرورش، در پاسخ به اتهاماتش نوشت:
«آنکه باید از خودش دفاع کند، شما هستید.»
مطهری که نزدیک به ۲۵ سال سابقه خدمت داشت، پیش از رسیدن به بازنشستگی، به اجبار بازخرید و از کار اخراج شد. او اکنون در شهر اسفراین مغازه کوچکی دارد.
#سعید_مطهری #اسفراین #آزادی_آموزش #یاری_مدنی_توانا #آگاهی_اجتماعی #دموکراسی
@Tavaana_TavaanaTech
سعید مطهری، دبیر سابق دبیرستانهای شهرستان اسفراین در خراسان شمالی، به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید پیامی ویدیویی منتشر کرده است. او سخنانش را با عبارت «به نام مهر، اولین ماه بهار آگاهی» آغاز میکند و خطاب به دانشآموزان و همکاران فرهنگی میگوید:
«همه با هم عهد میبندیم که از هیچ کوششی در راه ارتقاء سطح آگاهی خود و دیگران دریغ نورزیم. آشنا کردن جامعه با مفاهیم دموکراسی و حکومتهای مردمسالار رسالتی ملی بر دوش ماست.»
مطهری در ادامه تأکید میکند که «دموکراسی و حکومتهای دموکراتیک به رایگان در اختیار هیچ کشوری قرار داده نمیشوند» و درباره دشواریهای تحقق آن در ایران میگوید:
«ایران در استراتژیکترین نقطه جهان قرار دارد. برقراری یک حکومت دموکراتیک در قلب خاورمیانه موجب ثبات در منطقه میشود؛ امری که نه به سود فروشندگان اسلحه است و نه خوشایند حکومتهای غیردموکراتیک همسایه.»
او در پایان سخنانش خطاب به حاکمیت میگوید:
«بهترین راه برای نجات مردم و نجات خودتان، پیوستن به مردم دموکراسیخواه ایران و ساختن راه سوم است. به مردم بپیوندید و در برقراری حکومتی دموکراتیک بکوشید؛ که این خود نیازمند فکری مدبرانه و نرمشی قهرمانانه است.»
- سعید مطهری از معلمان باسابقه اسفراین بود که در ۲۳ مهر ۱۴۰۱، در اعتراض به «حضور نیروهای سرکوب در مدارس و کشتار دانشآموزان معترض»، اعلام کرد دیگر به مدرسه نخواهد رفت.
او پس از احضار به هیأت تخلفات اداری آموزشوپرورش، در پاسخ به اتهاماتش نوشت:
«آنکه باید از خودش دفاع کند، شما هستید.»
مطهری که نزدیک به ۲۵ سال سابقه خدمت داشت، پیش از رسیدن به بازنشستگی، به اجبار بازخرید و از کار اخراج شد. او اکنون در شهر اسفراین مغازه کوچکی دارد.
#سعید_مطهری #اسفراین #آزادی_آموزش #یاری_مدنی_توانا #آگاهی_اجتماعی #دموکراسی
@Tavaana_TavaanaTech
💔17👍6🕊3❤2
بدون شرح!
عروس اونا فرزند زر و تزویر و زور
عروس ما کشته راه آزادی و نور
عروس اونا فرزند زر و زور و تزویر
عروس ما پرپر شده در شلیک شبگیر
به یاد تمام عروس و دامادهایی که توسط جمهوری اسلامی پرپر شدند....
#حنانه_کیا #مریم_آروین #پونه_گرجی #آرش_پورضرابی #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عروس اونا فرزند زر و تزویر و زور
عروس ما کشته راه آزادی و نور
عروس اونا فرزند زر و زور و تزویر
عروس ما پرپر شده در شلیک شبگیر
به یاد تمام عروس و دامادهایی که توسط جمهوری اسلامی پرپر شدند....
#حنانه_کیا #مریم_آروین #پونه_گرجی #آرش_پورضرابی #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔51🕊11❤4
«نه به اعدام» چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟
در حمایت از زندانیان اعتصابی بند ۲ قزلحصار
✍️سعید ماسوری
سعید ماسوری، زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در یادداشتی با عنوان «چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟» از داخل زندان، به ممنوعیت شعار «نه به اعدام» پرداخته و آن را نشانهای از ترسِ حکومت از فریادِ حقِ حیات دانسته است. او مینویسد که در نظام استبدادی، مخالفت با اعدام نه فقط یک اعتراض انسانی، بلکه تهدیدی برای تمامی سازوکار سرکوب است؛ چراکه «نه به اعدام» بهمعنای آغازِ گفتنِ «نه»های بزرگتر به تبعیض، فقر، بیعدالتی و دیکتاتوری است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ممنوعیت و مجرمانه بودن شعار «نه به اعدام» بدینخاطر است که این شعار، روی دیگرِ آن حقِ حیات است!!
ولی از نگاه حکومت استبدادی، از کجا معلوم که کسی که امروز به اعدام «نه» میگوید و آن را فریاد میزند، با بهدست آوردن آن، «نه به تبعیض»، «نه به بیعدالتی»، «نه به گرانی و فقر»، «نه به فساد و رانتخواری» و «نه به دیکتاتوری» را هم سر ندهد؟؟
حکومت با این شعار که «چون صد آید، نود هم پیش ماست» بر این باور است که اگر اجازهی مبارزه حتی برای «حقِ حیات» را به کسی ندهد، هیچ حقِ دیگری بهطور جدی قابلِ مطالبه نیست و میتواند نادیده گرفته و سرکوب کند.
در زندانهای این حکومتِ اعدامی، وقتی احکام اعدام صادر میگردد و مردمان گروهگروه در صف و نوبت اعدام قرار میگیرند، جلو و عقب انداختن تاریخ اجرای حکم فقط و فقط به دلخواه و میلِ حکومت و قوهی قضائیهی آن است و با همین حربه، زندانیان و خانوادههای آنان را تهدید میکنند تا دست از پا خطا نکنند. بدینصورت، فرصتِ هر روز زندهماندن و زندگیِ یک زندانی را دستمایهی «اقتدار» خود قرار داده، نمرودگونه و فرعونوار لافِ «أناالحق» میزنند؛ چرا که میتوانند چند روز زندهبودن را به کسی بدهند و از کسی سلب کنند!!!
اینکه روزانه گروهگروه زندانیان را به پای چوبههای دار میبرند، برخی را میکشند و برخی را برمیگردانند (به اسم مهلتدادن)، دقیقاً همان «توهمِ خداییداشتن» است و لابد مردمان را هم بردگان و قربانیانی میدانند که حیات و زندگیشان در دستانِ آنهاست!
هموطنانِ شریفِ ایران!!
حال شما قضاوت کنید!
آیا فریاد «نه به اعدام» از سوی زندانیانی که همه در صفِ اعدام هستند، و کمترین اعتراض و اعتصاب، مصداقِ تخلف در زندان بوده و نتیجهاش تسریعِ «اعدام» و بهدارکشیدهشدن خواهد بود، آیا چیزی غیر از جسارت و قهرمانی است؟؟؟
اینان «زندگی» و «زیستنِ شرافتمندانه» را چنان عاشقاند که حاضرند برای آن بمیرند — تا شاید این حقِ زندگی را، اگر نه برای خودشان، حداقل برای «دیگرانی» بعد از خود، تبدیل به حقِ مسلم و در دسترس کنند و کسی نتواند از آنها بگیرد.
ولی از سوی دیگر، این پاسدارانِ شقاوت و سنگدلی به اعدامهای دستجمعی و گروهگروه روی آوردهاند تا هم این قهرمانانِ سرشار از زندگی را بکشند، و هم با ایجادِ ترسِ ناشی از این کشتار و اعدامها، شهامتِ مطالبهی هر حقِ دیگری را هم در دلِ هر کسِ دیگر پیشاپیش بمیرانند.
فلذا بر ما و بر هر ایرانیِ منصف و شرافتمندی است که، حتی برای امکانِ مطالبهی هر حقی (حتی برای خودمان)، با همهی توان و هر وسیلهای که در اختیار داریم، به جنبشِ «نه به اعدام» پیوسته و از زندانیانِ محکوم به اعدامی که با شعارِ نه به اعدام، طنابهای داری را که دیر یا زود بر گردنِ تکتکِ ما خواهد بود ولی آنها بر گردنِ خود محکم کردهاند، حمایت کنیم!
و خوشا به حال مردمانی که بهاصطلاح «مجرمان و گناهکارانشان» هم از این تبارند.
«نه به اعدام»
درود بر حامیانِ نه به اعدام
زندهباد آزادی
سعید ماسوری – زندانِ قزلحصار
مهرماه ۱۴۰۴
سعید ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی است که در حالگذراندن بیست و پنجمین سال حبس خود است. او در طی این دوران، شاهد اعدامهای بسیاری بوده است. آقای ماسوری از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #نه_به_اعدام #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حمایت از زندانیان اعتصابی بند ۲ قزلحصار
✍️سعید ماسوری
سعید ماسوری، زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در یادداشتی با عنوان «چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟» از داخل زندان، به ممنوعیت شعار «نه به اعدام» پرداخته و آن را نشانهای از ترسِ حکومت از فریادِ حقِ حیات دانسته است. او مینویسد که در نظام استبدادی، مخالفت با اعدام نه فقط یک اعتراض انسانی، بلکه تهدیدی برای تمامی سازوکار سرکوب است؛ چراکه «نه به اعدام» بهمعنای آغازِ گفتنِ «نه»های بزرگتر به تبعیض، فقر، بیعدالتی و دیکتاتوری است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ممنوعیت و مجرمانه بودن شعار «نه به اعدام» بدینخاطر است که این شعار، روی دیگرِ آن حقِ حیات است!!
ولی از نگاه حکومت استبدادی، از کجا معلوم که کسی که امروز به اعدام «نه» میگوید و آن را فریاد میزند، با بهدست آوردن آن، «نه به تبعیض»، «نه به بیعدالتی»، «نه به گرانی و فقر»، «نه به فساد و رانتخواری» و «نه به دیکتاتوری» را هم سر ندهد؟؟
حکومت با این شعار که «چون صد آید، نود هم پیش ماست» بر این باور است که اگر اجازهی مبارزه حتی برای «حقِ حیات» را به کسی ندهد، هیچ حقِ دیگری بهطور جدی قابلِ مطالبه نیست و میتواند نادیده گرفته و سرکوب کند.
در زندانهای این حکومتِ اعدامی، وقتی احکام اعدام صادر میگردد و مردمان گروهگروه در صف و نوبت اعدام قرار میگیرند، جلو و عقب انداختن تاریخ اجرای حکم فقط و فقط به دلخواه و میلِ حکومت و قوهی قضائیهی آن است و با همین حربه، زندانیان و خانوادههای آنان را تهدید میکنند تا دست از پا خطا نکنند. بدینصورت، فرصتِ هر روز زندهماندن و زندگیِ یک زندانی را دستمایهی «اقتدار» خود قرار داده، نمرودگونه و فرعونوار لافِ «أناالحق» میزنند؛ چرا که میتوانند چند روز زندهبودن را به کسی بدهند و از کسی سلب کنند!!!
اینکه روزانه گروهگروه زندانیان را به پای چوبههای دار میبرند، برخی را میکشند و برخی را برمیگردانند (به اسم مهلتدادن)، دقیقاً همان «توهمِ خداییداشتن» است و لابد مردمان را هم بردگان و قربانیانی میدانند که حیات و زندگیشان در دستانِ آنهاست!
هموطنانِ شریفِ ایران!!
حال شما قضاوت کنید!
آیا فریاد «نه به اعدام» از سوی زندانیانی که همه در صفِ اعدام هستند، و کمترین اعتراض و اعتصاب، مصداقِ تخلف در زندان بوده و نتیجهاش تسریعِ «اعدام» و بهدارکشیدهشدن خواهد بود، آیا چیزی غیر از جسارت و قهرمانی است؟؟؟
اینان «زندگی» و «زیستنِ شرافتمندانه» را چنان عاشقاند که حاضرند برای آن بمیرند — تا شاید این حقِ زندگی را، اگر نه برای خودشان، حداقل برای «دیگرانی» بعد از خود، تبدیل به حقِ مسلم و در دسترس کنند و کسی نتواند از آنها بگیرد.
ولی از سوی دیگر، این پاسدارانِ شقاوت و سنگدلی به اعدامهای دستجمعی و گروهگروه روی آوردهاند تا هم این قهرمانانِ سرشار از زندگی را بکشند، و هم با ایجادِ ترسِ ناشی از این کشتار و اعدامها، شهامتِ مطالبهی هر حقِ دیگری را هم در دلِ هر کسِ دیگر پیشاپیش بمیرانند.
فلذا بر ما و بر هر ایرانیِ منصف و شرافتمندی است که، حتی برای امکانِ مطالبهی هر حقی (حتی برای خودمان)، با همهی توان و هر وسیلهای که در اختیار داریم، به جنبشِ «نه به اعدام» پیوسته و از زندانیانِ محکوم به اعدامی که با شعارِ نه به اعدام، طنابهای داری را که دیر یا زود بر گردنِ تکتکِ ما خواهد بود ولی آنها بر گردنِ خود محکم کردهاند، حمایت کنیم!
و خوشا به حال مردمانی که بهاصطلاح «مجرمان و گناهکارانشان» هم از این تبارند.
«نه به اعدام»
درود بر حامیانِ نه به اعدام
زندهباد آزادی
سعید ماسوری – زندانِ قزلحصار
مهرماه ۱۴۰۴
سعید ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی است که در حالگذراندن بیست و پنجمین سال حبس خود است. او در طی این دوران، شاهد اعدامهای بسیاری بوده است. آقای ماسوری از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #نه_به_اعدام #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18❤7💯2
سعید فیروزه، شهروند اهل بجنورد، بار دیگر بازداشت شد
بهگزارش یک منبع مطلع، سعید فیروزه، فعال سیاسی، روز ۱۴ مهرماه در داخل یکی از کافهها توسط حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر از مأموران وزارت اطلاعات که با اسلحه، چوب و تجهیزات سرکوب وارد محل شدند، دوباره بازداشت شده است.
این منبع گفت مأموران پس از بازداشت، او را برای چند روز در بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگه داشتند و سپس به زندان منتقل کردند. بر اساس همین گزارش، هر روز صبح مأموران او را برای بازجویی به اطلاعات میبرند و شبها به زندان بازمیگردانند.
به گفتهی منبع یادشده، محل نگهداری سعید فیروزه در بند ویژه زندانیان سیاسی است که از سایر زندانیان جداست. وی تنها یک تماس تلفنی کوتاه پس از بازداشت داشته و از آن زمان تاکنون هیچ تماسی برقرار نکرده است.
خانواده و نزدیکان او هنوز از پرونده قضایی، نوع اتهام یا وضعیت صدور قرار و حکم احتمالی بیاطلاعاند.
به گفته این منبع مطلع، از زمان بازداشت، تلفن همراه سعید نیز توسط نیروهای امنیتی ضبط شده و گاه در فضای مجازی وضعیت حسابهای او بهصورت آنلاین دیده میشود که احتمال میرود توسط مأموران بررسی میشود تا ارتباطات و پاسخها را ردیابی کنند.
آقای سعید فیروزه، پیشتر روز جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل شخصیاش با ضرب و شتم بازداشت شده و ضبط تلفن همراه و وسایل شخصی او شده بود. او پس از حدود ده روز بازداشت آزاد شده بود.
آقای فیروزه ۳۸ ساله، پیشتر نیز در جریان خیزش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" موسوم به انقلاب مهسا بازداشت شده و پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
اتهامات قبلی او شامل اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و تشویش اذهان عمومی بوده است.
آقای سعید فیروزه فعال سیاسی پادشاهیخواه است که نظرات خود را در صفحه اینستاگرامش (که صفحهای شخصی بوده است) به صراحت بیان میکرد.
#بجنورد #سعید_فیروزه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهگزارش یک منبع مطلع، سعید فیروزه، فعال سیاسی، روز ۱۴ مهرماه در داخل یکی از کافهها توسط حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر از مأموران وزارت اطلاعات که با اسلحه، چوب و تجهیزات سرکوب وارد محل شدند، دوباره بازداشت شده است.
این منبع گفت مأموران پس از بازداشت، او را برای چند روز در بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگه داشتند و سپس به زندان منتقل کردند. بر اساس همین گزارش، هر روز صبح مأموران او را برای بازجویی به اطلاعات میبرند و شبها به زندان بازمیگردانند.
به گفتهی منبع یادشده، محل نگهداری سعید فیروزه در بند ویژه زندانیان سیاسی است که از سایر زندانیان جداست. وی تنها یک تماس تلفنی کوتاه پس از بازداشت داشته و از آن زمان تاکنون هیچ تماسی برقرار نکرده است.
خانواده و نزدیکان او هنوز از پرونده قضایی، نوع اتهام یا وضعیت صدور قرار و حکم احتمالی بیاطلاعاند.
به گفته این منبع مطلع، از زمان بازداشت، تلفن همراه سعید نیز توسط نیروهای امنیتی ضبط شده و گاه در فضای مجازی وضعیت حسابهای او بهصورت آنلاین دیده میشود که احتمال میرود توسط مأموران بررسی میشود تا ارتباطات و پاسخها را ردیابی کنند.
آقای سعید فیروزه، پیشتر روز جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل شخصیاش با ضرب و شتم بازداشت شده و ضبط تلفن همراه و وسایل شخصی او شده بود. او پس از حدود ده روز بازداشت آزاد شده بود.
آقای فیروزه ۳۸ ساله، پیشتر نیز در جریان خیزش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" موسوم به انقلاب مهسا بازداشت شده و پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
اتهامات قبلی او شامل اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و تشویش اذهان عمومی بوده است.
آقای سعید فیروزه فعال سیاسی پادشاهیخواه است که نظرات خود را در صفحه اینستاگرامش (که صفحهای شخصی بوده است) به صراحت بیان میکرد.
#بجنورد #سعید_فیروزه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤19🕊8💯1💔1
سعید شیخ، وکیل دادگستری، به یک سال و شش ماه حبس، پرداخت جزای نقدی و یک سال محرومیت از اشتغال در حرفه وکالت محکوم شد.
این وکیل دادگستری با انتشار مطلبی در این خصوص نوشت:
«به دلیل فعالیت و اظهارنظر در فضای مجازی توسط دادگاه خاوران به یک سال و نیم حبس، پرداخت جزای نقدی و یک سال محرومیت از اشتغال در حرفه وکالت محکوم شدم.»
سعید شیخ ۲۰ مهرماه ۱۴۰۱، در جریان تجمع اعتراضی وکلای دادگستری مقابل ساختمان کانون وکلا در تهران بازداشت شد و پس از انتقال به زندان اوین و گذراندن مراحل بازجویی، با تودیع قرار وثیقه آزاد شده بود.
او در دیماه همان سال، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست محمدرضا عموزاد مهدریجی، به دو سال حبس تعزیری بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و یک سال حبس تعزیری دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده بود.
این وکیل دادگستری بدون اشاره به جزئیات بیشتر، اعم از تاریخ صدور حکم، اعلام کرد که دو سوم از محکومیت حبس وی یعنی ۱۲ ماه حبس به حالت تعلیق درآمده است.
جمهوری اسلامی به قصد ارعاب جامعه وکلا را تحت فشار مضاعف قرار میدهد.
#یاری_مدنی_توانا #سعید_شیخ
@Tavaana_TavaanaTech
این وکیل دادگستری با انتشار مطلبی در این خصوص نوشت:
«به دلیل فعالیت و اظهارنظر در فضای مجازی توسط دادگاه خاوران به یک سال و نیم حبس، پرداخت جزای نقدی و یک سال محرومیت از اشتغال در حرفه وکالت محکوم شدم.»
سعید شیخ ۲۰ مهرماه ۱۴۰۱، در جریان تجمع اعتراضی وکلای دادگستری مقابل ساختمان کانون وکلا در تهران بازداشت شد و پس از انتقال به زندان اوین و گذراندن مراحل بازجویی، با تودیع قرار وثیقه آزاد شده بود.
او در دیماه همان سال، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست محمدرضا عموزاد مهدریجی، به دو سال حبس تعزیری بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و یک سال حبس تعزیری دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده بود.
این وکیل دادگستری بدون اشاره به جزئیات بیشتر، اعم از تاریخ صدور حکم، اعلام کرد که دو سوم از محکومیت حبس وی یعنی ۱۲ ماه حبس به حالت تعلیق درآمده است.
جمهوری اسلامی به قصد ارعاب جامعه وکلا را تحت فشار مضاعف قرار میدهد.
#یاری_مدنی_توانا #سعید_شیخ
@Tavaana_TavaanaTech
💔13🕊5❤1