نامه دو زندانی سیاسی به رئیسجمهور آمریکا:
«ایران»، با «جمهوری اسلامی» یکی نیست، این حکومت مرزی برای فریبکاری و دروغ نمیشناسد
در این نامه سرگشاده، رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی راغب، دو زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، با تأکید بر نقش مردم ایران در تعیین سرنوشت خود، از دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، میخواهند در مذاکرات احتمالی با جمهوری اسلامی، حقوق بشر، اراده ملت ایران، و هویت تاریخی این کشور، از جمله نام خلیج فارس، نادیده گرفته نشود و به جای تعامل با حکومتی سرکوبگر و فاقد مشروعیت، از مردم ایران و آرمانهای آزادیخواهانهشان حمایت شود. آنها همچنین از پرزیدنت ترامپ میخواهند که در مذاکره با جمهوری اسلامی، موضوعات حقوق بشری، مثل اعدام، شکنجه و سرکوب را مد نظر قرار دهد و رژیم جمهوری اسلامی را برای واگذاری قدرت به مردم تخت فشار بگذارد.
متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا؛
ملت ایالات متحده آمریکا؛
ما، دو تن از زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار، با کمال احترام، این نامه را از پشت میلههای زندان برای شما مینویسیم؛ نه با امید به منجی بیرونی، بلکه با باور به نقش تعیینکننده مردم ایران در ساختن سرنوشت خود. با این حال، از آنجا که کشور شما نقشی اثرگذار در تحولات جهانی دارد، لازم میدانیم نکاتی را درباره مذاکرات و توافق احتمالی با جمهوری اسلامی با شما در میان بگذاریم.
انتخاب ما برای خطاب قرار دادن شما، نه از سر توهم به منجی خارجی، بلکه با اتکا به مطالعهی تاریخ کشوریست که بر پایه قانون اساسی انسانی و نهادهای نیرومند دموکراتیک بنیان گذاشته شده است؛ و همین ویژگیهاست که ما را بر آن داشت تا سخن خود را با رئیسجمهور ایالات متحده در میان بگذاریم.
جمهوری اسلامی نه نماینده ملت ایران است و نه حکومتی عادی و قابل اعتماد. این نظام، ساختاری ضددموکراتیک، سرکوبگر، فاقد مشروعیت مردمی دارد و مسئول جنایتهای گستردهای است که طی چهار دهه گذشته، هزاران ایرانی و غیرایرانی را قربانی کرده است.
مذاکره با چنین حکومتی، بدون در نظر گرفتن اصولی چون آزادی بیان، رواداری مذهبی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، کرامت انسانی و آزادیهای فردی، نه تنها خواست ملت ایران را نادیده میگیرد بلکه به زیان راهبردهای منطقهای و جهانی ایالات متحده خواهد بود.
ایران بدون حکومتی دموکراتیک، همچنان میدان تاختوتاز مافیای قدرت، فساد و خشونت باقی خواهد ماند. حکومتی که قادر به تأمین امنیت و رفاه شهروندان خود نیست، در منطقه نیز جز بحران، بیثباتی و تهدیدی جدی برای سرمایهگذاری و امنیت جهانی نخواهد بود.
شایعه شده که ممکن است که شما خلیج فارس را با نامی جعلی بخوانید. لازم به ذکر است که خلیج فارس، نامیست به قدمت تاریخ ایران؛ نه صرفاً یک جغرافیا، بلکه بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ملت ماست. این نام، که در اسناد تاریخی، نقشههای معتبر جهانی و منابع بینالمللی به رسمیت شناخته شده، میراثی از هزاران سال تاریخ ایران است. هر تلاش برای تحریف آن، صرفنظر از انگیزههای سیاسی یا مصلحتگراییهای زودگذر، توهینیست به حقیقت تاریخی و هویت فرهنگی این ملت. در این میان، یادآوری میکنیم که جمهوری اسلامی—با بحران عمیق مشروعیت داخلی مواجه است—از طرح چنین موضوعاتی در فضای بینالمللی بهرهبرداری تبلیغاتی میکند تا خود را دروغین، مدافع ایران و تمامیت آن جلوه دهد. اما ایران با جمهوری اسلامی یکی نیست. اکثریت قاطع ایرانیان مخالف این حکومتاند، اما در عین حال، حس نیرومند ناسیونالیستی و افتخار به تاریخ و هویت خود دارند. این تمایز، در سیاستگذاری هوشمندانه و اخلاقمدار نسبت به ایران، حیاتی است.
از شما درخواست داریم:
حقوق مدنی مردم ایران را در مرکز هر تصمیمگیری درباره آینده ایران قرار دهید.
به جای تعامل با حاکمیتی که از مشروعیت تهی است، با مردم ایران بهعنوان متحدان پایدار و استراتژیک تعامل کنید.
در مذاکراتتان با رژیم جمهوری اسلامی، جای حقوق بشر، اعدام، شکنجه و سرکوب خالی است و این موضوع موجب نگرانی زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشر و مردم حقطلب ایران شده است. در طی همین ماهها که در حال مذاکره با این رژیم بودید، دستگاه اعدام و سرکوب رژیم همچنان فعال بوده و جان انسانهایی را که قربانی بیعدالتی بودهاند، گرفته است.
در جنایتها و سرکوبهای این حکومت سهیم نشوید؛ با سکوت یا مصالحه، شریک جنایت نشدن نیز مسئولیتی اخلاقی است. مردم ایران از این حکومت گذر کردهاند و خواهان سرنگونی آن هستند.
ادامه در لینک زیر:
tinyurl.com/54cdn6ns
#زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #بیانیه #خلیج_فارس #Persian_Gulf
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ایران»، با «جمهوری اسلامی» یکی نیست، این حکومت مرزی برای فریبکاری و دروغ نمیشناسد
در این نامه سرگشاده، رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی راغب، دو زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، با تأکید بر نقش مردم ایران در تعیین سرنوشت خود، از دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، میخواهند در مذاکرات احتمالی با جمهوری اسلامی، حقوق بشر، اراده ملت ایران، و هویت تاریخی این کشور، از جمله نام خلیج فارس، نادیده گرفته نشود و به جای تعامل با حکومتی سرکوبگر و فاقد مشروعیت، از مردم ایران و آرمانهای آزادیخواهانهشان حمایت شود. آنها همچنین از پرزیدنت ترامپ میخواهند که در مذاکره با جمهوری اسلامی، موضوعات حقوق بشری، مثل اعدام، شکنجه و سرکوب را مد نظر قرار دهد و رژیم جمهوری اسلامی را برای واگذاری قدرت به مردم تخت فشار بگذارد.
متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا؛
ملت ایالات متحده آمریکا؛
ما، دو تن از زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار، با کمال احترام، این نامه را از پشت میلههای زندان برای شما مینویسیم؛ نه با امید به منجی بیرونی، بلکه با باور به نقش تعیینکننده مردم ایران در ساختن سرنوشت خود. با این حال، از آنجا که کشور شما نقشی اثرگذار در تحولات جهانی دارد، لازم میدانیم نکاتی را درباره مذاکرات و توافق احتمالی با جمهوری اسلامی با شما در میان بگذاریم.
انتخاب ما برای خطاب قرار دادن شما، نه از سر توهم به منجی خارجی، بلکه با اتکا به مطالعهی تاریخ کشوریست که بر پایه قانون اساسی انسانی و نهادهای نیرومند دموکراتیک بنیان گذاشته شده است؛ و همین ویژگیهاست که ما را بر آن داشت تا سخن خود را با رئیسجمهور ایالات متحده در میان بگذاریم.
جمهوری اسلامی نه نماینده ملت ایران است و نه حکومتی عادی و قابل اعتماد. این نظام، ساختاری ضددموکراتیک، سرکوبگر، فاقد مشروعیت مردمی دارد و مسئول جنایتهای گستردهای است که طی چهار دهه گذشته، هزاران ایرانی و غیرایرانی را قربانی کرده است.
مذاکره با چنین حکومتی، بدون در نظر گرفتن اصولی چون آزادی بیان، رواداری مذهبی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، کرامت انسانی و آزادیهای فردی، نه تنها خواست ملت ایران را نادیده میگیرد بلکه به زیان راهبردهای منطقهای و جهانی ایالات متحده خواهد بود.
ایران بدون حکومتی دموکراتیک، همچنان میدان تاختوتاز مافیای قدرت، فساد و خشونت باقی خواهد ماند. حکومتی که قادر به تأمین امنیت و رفاه شهروندان خود نیست، در منطقه نیز جز بحران، بیثباتی و تهدیدی جدی برای سرمایهگذاری و امنیت جهانی نخواهد بود.
شایعه شده که ممکن است که شما خلیج فارس را با نامی جعلی بخوانید. لازم به ذکر است که خلیج فارس، نامیست به قدمت تاریخ ایران؛ نه صرفاً یک جغرافیا، بلکه بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ملت ماست. این نام، که در اسناد تاریخی، نقشههای معتبر جهانی و منابع بینالمللی به رسمیت شناخته شده، میراثی از هزاران سال تاریخ ایران است. هر تلاش برای تحریف آن، صرفنظر از انگیزههای سیاسی یا مصلحتگراییهای زودگذر، توهینیست به حقیقت تاریخی و هویت فرهنگی این ملت. در این میان، یادآوری میکنیم که جمهوری اسلامی—با بحران عمیق مشروعیت داخلی مواجه است—از طرح چنین موضوعاتی در فضای بینالمللی بهرهبرداری تبلیغاتی میکند تا خود را دروغین، مدافع ایران و تمامیت آن جلوه دهد. اما ایران با جمهوری اسلامی یکی نیست. اکثریت قاطع ایرانیان مخالف این حکومتاند، اما در عین حال، حس نیرومند ناسیونالیستی و افتخار به تاریخ و هویت خود دارند. این تمایز، در سیاستگذاری هوشمندانه و اخلاقمدار نسبت به ایران، حیاتی است.
از شما درخواست داریم:
حقوق مدنی مردم ایران را در مرکز هر تصمیمگیری درباره آینده ایران قرار دهید.
به جای تعامل با حاکمیتی که از مشروعیت تهی است، با مردم ایران بهعنوان متحدان پایدار و استراتژیک تعامل کنید.
در مذاکراتتان با رژیم جمهوری اسلامی، جای حقوق بشر، اعدام، شکنجه و سرکوب خالی است و این موضوع موجب نگرانی زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشر و مردم حقطلب ایران شده است. در طی همین ماهها که در حال مذاکره با این رژیم بودید، دستگاه اعدام و سرکوب رژیم همچنان فعال بوده و جان انسانهایی را که قربانی بیعدالتی بودهاند، گرفته است.
در جنایتها و سرکوبهای این حکومت سهیم نشوید؛ با سکوت یا مصالحه، شریک جنایت نشدن نیز مسئولیتی اخلاقی است. مردم ایران از این حکومت گذر کردهاند و خواهان سرنگونی آن هستند.
ادامه در لینک زیر:
tinyurl.com/54cdn6ns
#زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #بیانیه #خلیج_فارس #Persian_Gulf
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤29👍8👌3🥰1
صدور رأی قطعی و رد وثیقه در پرونده رضا محمدحسینی و محبوبه رضایی؛ مداخله ضابط امنیتی مسیر قضایی را تغییر داد
بر پایه اطلاعات تأییدشده از یک منبع مطلع، علیرغم آنکه پیش از این پیام رسمی از سوی سامانه ثنا مبنی بر پذیرش قرار وثیقه به مبلغ سه میلیارد تومان برای رضا محمدحسینی و محبوبه رضایی (جهت آزادی تا زمان بررسی پرونده و صدور حکم) ارسال شده بود، این فرآیند در مرحله اجرا با ممانعت دستگاه امنیتی و تصمیم قضایی شتابزده متوقف شد.
پیشتر، وکیل پرونده با ارائه لایحهای رسمی، درخواست تعیین قرار مناسب جهت آزادی موکلان خود را ثبت کرده بود. تا تاریخ ۱۰ اردیبهشت، پاسخی از سوی قاضی صادر نشد، اما حدود دو تا سه روز پیش از مراجعه خانواده محبوبه رضایی به شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر تهران به ریاست قاضی صادقی، پیامکی با مضمون موافقت با قرار وثیقه برای هر دو زندانی صادر شد.
در زمان مراجعه، خانواده محبوبه رضایی به درخواست وی، خواستار اعمال همان تصمیم برای رضا محمدحسینی نیز شدند. اما قاضی پرونده از پذیرش توقف حکم امتناع نمود و اعلام کرد که قصد دارد رأی قطعی را صادر کند و خواستار مراجعه وکیل برای دریافت رأی شد. این در حالیست که طبق ماده ۴۷۸ با پذیرش اعاده دادرسی حتی بدون لایحه وکیل، پس از ارجاع پرونده به شعبه هم عرض، مکلف بوده است با تعیین قرار تامین کیفری مناسب در اسفند ماه، دستور آزادی را صادر کند.
محتوای رأی قطعی:
رضا محمدحسینی بر اساس رأی جدید به احکام زیر محکوم شده است:
۵ سال حبس بابت عضویت در جمعیت شیر و خورشید (ماده ۴۹۹ قانون مجازات اسلامی)
۱ سال حبس بابت تمرد از دستور مأمور (امتناع از پوشیدن لباس زندان)
۲ سال حبس بابت تحصیل مال از طریق نامشروع، به همراه ۱۷ میلیون تومان رد مال و ۳۴ میلیون تومان جریمه نقدی
محبوبه رضایی صرفاً به ۵ سال حبس بابت توهین به مقدسات، کشف حجاب و تظاهر به فساد یک سال محکوم شده است.
در مرحله پیشین رسیدگی، هر دو زندانی با پنج عنوان اتهامی مواجه بودند. اما با ایراد دیوان عالی کشور مبنی بر تعارض قانونی میان برخی عناوین، از جمله "اجتماع و تبانی" و "عضویت"، دو اتهام از کیفرخواست حذف شد و رسیدگی نهایی صرفاً بر سه عنوان انجام گرفت. با وجود این، قاضی پرونده اشد مجازات ممکن را اعمال کرده و از هرگونه تخفیف یا تعدیل مجازات خودداری کرده است.
#محبوبه_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر پایه اطلاعات تأییدشده از یک منبع مطلع، علیرغم آنکه پیش از این پیام رسمی از سوی سامانه ثنا مبنی بر پذیرش قرار وثیقه به مبلغ سه میلیارد تومان برای رضا محمدحسینی و محبوبه رضایی (جهت آزادی تا زمان بررسی پرونده و صدور حکم) ارسال شده بود، این فرآیند در مرحله اجرا با ممانعت دستگاه امنیتی و تصمیم قضایی شتابزده متوقف شد.
پیشتر، وکیل پرونده با ارائه لایحهای رسمی، درخواست تعیین قرار مناسب جهت آزادی موکلان خود را ثبت کرده بود. تا تاریخ ۱۰ اردیبهشت، پاسخی از سوی قاضی صادر نشد، اما حدود دو تا سه روز پیش از مراجعه خانواده محبوبه رضایی به شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر تهران به ریاست قاضی صادقی، پیامکی با مضمون موافقت با قرار وثیقه برای هر دو زندانی صادر شد.
در زمان مراجعه، خانواده محبوبه رضایی به درخواست وی، خواستار اعمال همان تصمیم برای رضا محمدحسینی نیز شدند. اما قاضی پرونده از پذیرش توقف حکم امتناع نمود و اعلام کرد که قصد دارد رأی قطعی را صادر کند و خواستار مراجعه وکیل برای دریافت رأی شد. این در حالیست که طبق ماده ۴۷۸ با پذیرش اعاده دادرسی حتی بدون لایحه وکیل، پس از ارجاع پرونده به شعبه هم عرض، مکلف بوده است با تعیین قرار تامین کیفری مناسب در اسفند ماه، دستور آزادی را صادر کند.
محتوای رأی قطعی:
رضا محمدحسینی بر اساس رأی جدید به احکام زیر محکوم شده است:
۵ سال حبس بابت عضویت در جمعیت شیر و خورشید (ماده ۴۹۹ قانون مجازات اسلامی)
۱ سال حبس بابت تمرد از دستور مأمور (امتناع از پوشیدن لباس زندان)
۲ سال حبس بابت تحصیل مال از طریق نامشروع، به همراه ۱۷ میلیون تومان رد مال و ۳۴ میلیون تومان جریمه نقدی
محبوبه رضایی صرفاً به ۵ سال حبس بابت توهین به مقدسات، کشف حجاب و تظاهر به فساد یک سال محکوم شده است.
در مرحله پیشین رسیدگی، هر دو زندانی با پنج عنوان اتهامی مواجه بودند. اما با ایراد دیوان عالی کشور مبنی بر تعارض قانونی میان برخی عناوین، از جمله "اجتماع و تبانی" و "عضویت"، دو اتهام از کیفرخواست حذف شد و رسیدگی نهایی صرفاً بر سه عنوان انجام گرفت. با وجود این، قاضی پرونده اشد مجازات ممکن را اعمال کرده و از هرگونه تخفیف یا تعدیل مجازات خودداری کرده است.
#محبوبه_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔18👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدی راغب، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در این پیام صوتی از احضار خود، رضا محمدحسینی و دو زندانی دیگر سالن زندانیان سیاسی قزلحصار به شعبه ۱۳ دادسرای عمومی و انقلاب کرج برای حضور در دادگاه از طریق ویدیوکنفرانس خبر میدهد.
به طور معمول چنین جلسات دادگاهی باید به اطلاع وکیل برسد و به طور رسمی به زندانی هم ابلاغ شود، اما آقای زرتشت احمدی راغب میگوید از طریق نصب ابلاغیه روی در یخچال بند اطلاع دادهاند!!
به نظر میرسد نهادهای امنیتی برای زندانیان سیاسی پرونده جدیدی به بهانه فعالیتهای آنها داخل زندان گشودهاند تا مدت بیشتری این افراد را در بند نگه دارند.
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به طور معمول چنین جلسات دادگاهی باید به اطلاع وکیل برسد و به طور رسمی به زندانی هم ابلاغ شود، اما آقای زرتشت احمدی راغب میگوید از طریق نصب ابلاغیه روی در یخچال بند اطلاع دادهاند!!
به نظر میرسد نهادهای امنیتی برای زندانیان سیاسی پرونده جدیدی به بهانه فعالیتهای آنها داخل زندان گشودهاند تا مدت بیشتری این افراد را در بند نگه دارند.
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18❤4👍1
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در پیامی خطاب به مردم ایران، نکاتی را درباره جنگ ۱۲ روزه اخیر جمهوری اسلامی و اسرائیل نوشت و از حکومت به دلیل قراردادن ایران در معرض چنین جنگی که حتی گروهی از مردم عادی هم قربانی آن شدهاند و نیز شرایط سختی بر زندانیان سیاسی تحمیل شده است، به شدت انتقاد کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«ملت شجاع ایران!
در ارتباط با حمله اخیر اسراییل و جنگ دوازده روزهای که اتفاق افتاد، چند نکته مهم و اساسی را نباید فراموش کرد:
عامل اصلی این اتفاقات جمهوری اسلامی و بلندپروازیهای او و نیز تلاش حکومت در چند دهه برای گسترش تروریسم در منطقه و تولید سلاح هستهای است. حکومتی که از ابتدای پیدایش به دنبال نابودی یکی از کشورهای عضو جامعه بینالملل بوده، حتی برای درگیری احتمالی با آن کشور نیز پناهگاهی برای مردم خود نساخته و تمهیداتی نیاندیشیده است. به همین خاطر خون هممیهنان بیگناه و غیرنظامی ما بر گردن این حکومت است.
حکومتی که با وجود ادعاهای گزاف و بیشمار در مدتی کوتاه شکست خورد و آسمان کشورش در اختیار اسراییل قرارگرفت، باز هم مردم بیدفاع را سپر انسانی کرد و در تبلیغات خود بر طبل ملیگرایی کوبید! این کار را همان حکومتی کرد که راه پاسارگاد را بر مردم ایران میبندد.
از طرفی، با وجود عریان بودن این حقیقت که نفوذ اسراییل در بالاترین ردههای حکومت جریان دارد، باز هم دستگاه امنیتی به تخصص خود یعنی دستگیری مردم بیگناه و شهروندان از همه جا بیخبر مشغول شده و با اعدام و ارعاب میخواهد ژست مقابله با فعالیتهای جاسوسی دشمن بگیرد!
در این شرایط جنگی و خطرناک که حتی زندان اوین هم مورد حمله واقع شدهاست، حکومت به جای مراقبت از جان زندانیان و آزادی آنها، مانند اسرای جنگی با آنها رفتار کرده، به رویشان اسلحه کشیده و آنها را با غل و زنجیر به زندانهای تهران بزرگ و قرچک برده و در بندهایی بدون امکانات اولیه و در شرایط غیرانسانی نگهداشتهاست. بدون شک این نوع برخورد با زندانیان، آن هم در چنین شرایطی، بطلان ادعای مردمیبودن و مسئولیتپذیری از سوی سران جمهوری اسلامی را نشان میدهد و بر ایرانیان روشن میسازد که این حکومت نامشروع هیچگاه به جان و زندگی شهروندانش اهمیتی نداده و نمیدهد!
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۲۰ تیر ماه ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #ج_ا_یعنی_جنگ
#نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«ملت شجاع ایران!
در ارتباط با حمله اخیر اسراییل و جنگ دوازده روزهای که اتفاق افتاد، چند نکته مهم و اساسی را نباید فراموش کرد:
عامل اصلی این اتفاقات جمهوری اسلامی و بلندپروازیهای او و نیز تلاش حکومت در چند دهه برای گسترش تروریسم در منطقه و تولید سلاح هستهای است. حکومتی که از ابتدای پیدایش به دنبال نابودی یکی از کشورهای عضو جامعه بینالملل بوده، حتی برای درگیری احتمالی با آن کشور نیز پناهگاهی برای مردم خود نساخته و تمهیداتی نیاندیشیده است. به همین خاطر خون هممیهنان بیگناه و غیرنظامی ما بر گردن این حکومت است.
حکومتی که با وجود ادعاهای گزاف و بیشمار در مدتی کوتاه شکست خورد و آسمان کشورش در اختیار اسراییل قرارگرفت، باز هم مردم بیدفاع را سپر انسانی کرد و در تبلیغات خود بر طبل ملیگرایی کوبید! این کار را همان حکومتی کرد که راه پاسارگاد را بر مردم ایران میبندد.
از طرفی، با وجود عریان بودن این حقیقت که نفوذ اسراییل در بالاترین ردههای حکومت جریان دارد، باز هم دستگاه امنیتی به تخصص خود یعنی دستگیری مردم بیگناه و شهروندان از همه جا بیخبر مشغول شده و با اعدام و ارعاب میخواهد ژست مقابله با فعالیتهای جاسوسی دشمن بگیرد!
در این شرایط جنگی و خطرناک که حتی زندان اوین هم مورد حمله واقع شدهاست، حکومت به جای مراقبت از جان زندانیان و آزادی آنها، مانند اسرای جنگی با آنها رفتار کرده، به رویشان اسلحه کشیده و آنها را با غل و زنجیر به زندانهای تهران بزرگ و قرچک برده و در بندهایی بدون امکانات اولیه و در شرایط غیرانسانی نگهداشتهاست. بدون شک این نوع برخورد با زندانیان، آن هم در چنین شرایطی، بطلان ادعای مردمیبودن و مسئولیتپذیری از سوی سران جمهوری اسلامی را نشان میدهد و بر ایرانیان روشن میسازد که این حکومت نامشروع هیچگاه به جان و زندگی شهروندانش اهمیتی نداده و نمیدهد!
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۲۰ تیر ماه ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #ج_ا_یعنی_جنگ
#نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍42❤16
گزارشی از تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی – واحد ۴، بند ۲۰، سالن ۳ زندان قزلحصار
قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار:
کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم
در ادامه موج فشارهای سازمانیافته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان—شامل تهدید، توهین، پروندهسازی و استفاده از سلول انفرادی برای ایجاد فضای رعب و خفقان—روز چهارشنبه اول امرداد ۱۴۰۴، قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار، وارد سالن ۳ واحد ۴ بند ۲۰ زندان شد و اعلام کرد که زرتشت احمدی راغب، به دلیل اعتصاب غذا، باید به سلول انفرادی منتقل شود. این دستور با مخالفت صریح احمدی راغب روبرو شد.
در واکنش، چند نفر از همبندیها از اتاقهای خود خارج شدند. رضا محمدحسینی با اعتراض شدید و فریاد، از قاسم صحرایی خواست سالن را ترک کند. این واکنش ناشی از سابقه رفتارهای توهینآمیز و غیرانسانی صحرایی با زندانیان بود. مشاجره بالا گرفت و در جریان آن، صحرایی مچ دست محمدحسینی را گرفت و تهدید کرد که او نیز باید به انفرادی برود. محمدحسینی پاسخ داد: «تو به خانوادهام، و به پدرم در بهمنماه سال گذشته—وقتی به همراه آرشام رضایی و زرتشت احمدی راغب در انفرادی بودیم و علیه دیکتاتور فریاد زدیم—توهین کردی.» صحرایی در پاسخ گفت: «کار خوبی کردم؛ کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم.»
او پس از این برخورد، با موج اعتراض سایر زندانیان روبرو شد و ناچار به ترک سالن شد.
ساعتی بعد، احمدی راغب به همراه چند همبندی برای مذاکره به دفتر مدیر داخلی رفتند. بر اساس گفتوگوی دوستانه با مسئولان زندان، تصمیم بر آن شد که احمدی راغب اعتصاب غذای خود را برای چند روز تعلیق کند تا مدیران زندان فرصت پیگیری مطالبات او را بیابند.
با این حال، ساعتی بعد، در حین تماس تلفنی رضا محمدحسینی، تماس او شنود و بلافاصله قطع شد. این اقدام، نقض آشکار حقوق زندانیان و سانسور ارتباطات محسوب میشود. در پی این اقدام غیرقانونی، محمدحسینی با فریاد نسبت به سانسور و سرکوب اعتراض کرد و پس از پیگیریهای مکرر برای وصل مجدد تماس، که بینتیجه ماند، تصمیم به تحصن اعتراضی گرفت.
این تحصن با همراهی کامل زرتشت احمدی راغب در کریدور اصلی واحد ۴ آغاز شد و تا ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه دوم امرداد ادامه داشت. با اطمینان از وصل شدن مجدد تلفن، هر دو زندانی به تحصن خود پایان داده و به سالن بازگشتند.
این سلسله اقدامات، از جمله تهدید به انفرادی، قطع تماسها، و برخوردهای تحقیرآمیز، در شرایطی صورت میگیرد که حکومت با بحرانی بیسابقه در مشروعیت، ناکارآمدی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی روبرو است. تشدید فشار بر زندانیان سیاسی بخشی از سیاست سرکوبگرایانهای است که هدف آن، درهم شکستن ارادهی معترضان و ایجاد فضای وحشت در زندان و جامعه است.
لازم به ذکر است روز گذشته زرتشت احمدیراغب، از امضاکنندگان بیانیه ۱۴، در اعتراض به تحتفشار قراردادن خانوادهاش و احضار فرزند ۱۶ سالهاش، دست به اعتصاب غذای زده بود.
ـ درباره قاسم صحرایی، بارها نوشتهایم، کسی که در زندان رجایی شهر هم زندانیان را آزار میداد و از این آزار لذت میبرد! و حالا در قزلحصار هم همان روش را ادامه میدهد.
عکس این شکنجهگر برای اولین بار دو سال پیش توسط توانا منتشر شد:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/68663
#زندان_قزلحصار #قاسم_صحرایی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار:
کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم
در ادامه موج فشارهای سازمانیافته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان—شامل تهدید، توهین، پروندهسازی و استفاده از سلول انفرادی برای ایجاد فضای رعب و خفقان—روز چهارشنبه اول امرداد ۱۴۰۴، قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار، وارد سالن ۳ واحد ۴ بند ۲۰ زندان شد و اعلام کرد که زرتشت احمدی راغب، به دلیل اعتصاب غذا، باید به سلول انفرادی منتقل شود. این دستور با مخالفت صریح احمدی راغب روبرو شد.
در واکنش، چند نفر از همبندیها از اتاقهای خود خارج شدند. رضا محمدحسینی با اعتراض شدید و فریاد، از قاسم صحرایی خواست سالن را ترک کند. این واکنش ناشی از سابقه رفتارهای توهینآمیز و غیرانسانی صحرایی با زندانیان بود. مشاجره بالا گرفت و در جریان آن، صحرایی مچ دست محمدحسینی را گرفت و تهدید کرد که او نیز باید به انفرادی برود. محمدحسینی پاسخ داد: «تو به خانوادهام، و به پدرم در بهمنماه سال گذشته—وقتی به همراه آرشام رضایی و زرتشت احمدی راغب در انفرادی بودیم و علیه دیکتاتور فریاد زدیم—توهین کردی.» صحرایی در پاسخ گفت: «کار خوبی کردم؛ کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم.»
او پس از این برخورد، با موج اعتراض سایر زندانیان روبرو شد و ناچار به ترک سالن شد.
ساعتی بعد، احمدی راغب به همراه چند همبندی برای مذاکره به دفتر مدیر داخلی رفتند. بر اساس گفتوگوی دوستانه با مسئولان زندان، تصمیم بر آن شد که احمدی راغب اعتصاب غذای خود را برای چند روز تعلیق کند تا مدیران زندان فرصت پیگیری مطالبات او را بیابند.
با این حال، ساعتی بعد، در حین تماس تلفنی رضا محمدحسینی، تماس او شنود و بلافاصله قطع شد. این اقدام، نقض آشکار حقوق زندانیان و سانسور ارتباطات محسوب میشود. در پی این اقدام غیرقانونی، محمدحسینی با فریاد نسبت به سانسور و سرکوب اعتراض کرد و پس از پیگیریهای مکرر برای وصل مجدد تماس، که بینتیجه ماند، تصمیم به تحصن اعتراضی گرفت.
این تحصن با همراهی کامل زرتشت احمدی راغب در کریدور اصلی واحد ۴ آغاز شد و تا ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه دوم امرداد ادامه داشت. با اطمینان از وصل شدن مجدد تلفن، هر دو زندانی به تحصن خود پایان داده و به سالن بازگشتند.
این سلسله اقدامات، از جمله تهدید به انفرادی، قطع تماسها، و برخوردهای تحقیرآمیز، در شرایطی صورت میگیرد که حکومت با بحرانی بیسابقه در مشروعیت، ناکارآمدی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی روبرو است. تشدید فشار بر زندانیان سیاسی بخشی از سیاست سرکوبگرایانهای است که هدف آن، درهم شکستن ارادهی معترضان و ایجاد فضای وحشت در زندان و جامعه است.
لازم به ذکر است روز گذشته زرتشت احمدیراغب، از امضاکنندگان بیانیه ۱۴، در اعتراض به تحتفشار قراردادن خانوادهاش و احضار فرزند ۱۶ سالهاش، دست به اعتصاب غذای زده بود.
ـ درباره قاسم صحرایی، بارها نوشتهایم، کسی که در زندان رجایی شهر هم زندانیان را آزار میداد و از این آزار لذت میبرد! و حالا در قزلحصار هم همان روش را ادامه میدهد.
عکس این شکنجهگر برای اولین بار دو سال پیش توسط توانا منتشر شد:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/68663
#زندان_قزلحصار #قاسم_صحرایی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤22🕊10💔1
بیانیه سه زندانی سیاسی، محبوس در زندان قزلحصار خطاب به ملت ایران
تنها یک راه پیش روی ماست: اتحاد همگانی برای رهایی ایران از چنگال استبداد حاکم
سه تن از زندانیان سیاسی، زرتشت احمدی راغب، آرشام رضایی و رضا محمد حسینی، از درون زندان قزلحصار، بیانیهای خطاب به مردم شریف ایران منتشر کردهاند. آنان در این متن، با یادآوری رنجها، سرکوبها و ویرانیهای تحمیلشده بر ملت، مردم را به اتحاد، همبستگی و مقاومت مدنی برای رهایی ایران از استبداد فراخواندهاند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
ملت شریف ایران
در سرزمینی که روزگاری مهد خرد، فرهنگ و آزادگی بود، اینک فقر، سرکوب و ویرانی از هر سو سایه افکنده است.
در روزهایی که نان و آزادی، امید و آینده از سفرهی مردم ربوده شده، تنها یک راه پیش روی ماست:
اتحاد همگانی برای رهایی ایران از چنگال استبداد حاکم.
این خواست، دیگر فقط یک آرمان نیست؛ باوریست ملی.
باوری برخاسته از دل زخمی نسلی که دههها رنج کشیده و هنوز ایستاده است.
شگفت آنکه، همان اقلیتی که از بهمن ۵۷ قدرت را به نام خود مصادره کردند، امروز پس از سالها فساد، اختلاس، و سرکوب، در رفاه و امنیت زندگی میکنند و با وقاحتی بیمرز، طلبکار ملت شدهاند.
آنان که پروژههای هستهای پرهزینه را بهانهی فریب ساختند، ثروت ملت را خرج جنگافروزی و حمایت از گروههای نیابتی در لبنان، سوریه و غزه کردند، و آنچه برای مردم ایران ماند، تنها فقر، تحریم، و تحقیر بود.
در این سالیان، دلسوختگان کشور بارها فریاد زدند که سرمایهی ملی باید صرف زیرساختهای حیاتی شود: آموزش، بهداشت، رفاه، عدالت، فرهنگ و آزادی.
آنان خواستار شکلگیری احزاب مردمی، نهادهای دموکراتیک و تضمین آزادی اندیشه و بیان بودند.
اما گوش حاکمان کر بود و چشمشان بسته؛ افسونشدهی قدرت و ثروت، تنها به منافع خود اندیشیدند.
میلیاردها دلار از جیب مردم ایران، به جیب بشار اسد، حزبالله، حماس و کرملین سرازیر شد.
نتیجه؟ آوارگی میلیونها ایرانی در سراسر جهان، نابودی فرصتهای توسعه، و فقری که امروز گریبان طبقات مختلف جامعه را گرفته است.
اما ما با همبستگی، رؤیای بازگشت را زنده نگه خواهیم داشت.
اکنون زمان آن فرا رسیده که حاکمان و عاملان این فجایع، در برابر عدالت پاسخگو باشند.
ما در عصر روشنگری و دانایی زندگی میکنیم، اما هنوز درگیر ابتداییترین مطالبات انسانی هستیم.
آزادیخواهان در زنداناند.
اعدام، شکنجه، سانسور، و سرکوب، همچنان ابزارهای اصلی حکومت علیه مردمیست که ۴۷ سال است گروگان رژیمی بیرحماند.
در کشوری غنی از منابع طبیعی و انسانی، میلیونها شهروند با گرسنگی، بیکاری، ناامیدی، قطعی آب و برق، و گرانیهای کمرشکن روبهرو هستند.
آیا این وضعیت، زیبندهی ملت ایران است؟
اگر در هر کشور دیگری، چنین ستمی بر مردم تحمیل میشد، آن حکومت دیر یا زود با خشم ملت ساقط میشد و در برابر دادگاه عدالت قرار میگرفت.
داریوش بزرگ در نیایشهایش از اهورامزدا خواستار ایرانِ دور از دروغ، خشکسالی و دشمن بود.
اما امروز، این سه بلای خانمانسوز، با دستان همین حاکمان بر کشورمان چنگ انداختهاند.
عاملان این ویرانی، هماناند که خود را رهبر، حافظ دین، یا حافظ امنیت میخوانند:
ملایان، سپاهیها، امنیتیها و نیروهای سرکوبگر.
آنان با دروغ دشمنتراشی، بهرهکشی از نمادهای دینی و فریبهای کهنه، در پی بقای خویشاند و ترس مرگباری از خروش ملت دارند.
این روزها، در ایستهای بازرسی، مأموران حکومت با خشونت با شهروندان برخورد میکنند.
در هفتههای اخیر، چندین جوان بیدفاع، تنها به جرم "بودن"، با گلولههای مستقیم کشته شدند.
همزمان، موج جدیدی از سرکوب، علیه زندانیان سیاسی به راه افتاده است:
در زندانهایی چون تهران بزرگ، قرچک، خانههای امن نهادهای اطلاعاتی و دهها بازداشتگاه دیگر، تماسها قطع شده، ملاقاتها ممنوع شده، خانوادهها تحت فشار و تهدید قرار گرفتهاند.
شکنجههای جسمی و روانی شدت یافته تا صدای آزادیخواهان خاموش شود.
اما آنان، همچنان ایستادهاند.
زندانیان سیاسی، وجدان بیدار ایراناند.
با وجود زخمها و رنجها، فریادشان بلند است:
"آزادی" — "نه به دیکتاتور" — "نه به اعدام"
و خواهان پایان چرخهی خشونت، سرکوب، اعدام، و برقراری حقوق بشر و کرامت انسانی هستند.
هممیهنان!
این لحظه، لحظهی سکوت نیست.
ایران، چشم به ما دوخته است.
در این روزهای سخت، میهن را تنها نگذاریم.
به پا خیزیم؛
دست در دست هم، برای رهایی، عدالت، آزادی و بازسازی دوبارهی ایران زمین.
شنبه، چهارم امرداد
زندان قزلحصار
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
رضا محمد حسینی
#بیانیه #همبستگی #اتحاد_رمز_پیروزی #نه_به_جمهوری_اسلامی #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تنها یک راه پیش روی ماست: اتحاد همگانی برای رهایی ایران از چنگال استبداد حاکم
سه تن از زندانیان سیاسی، زرتشت احمدی راغب، آرشام رضایی و رضا محمد حسینی، از درون زندان قزلحصار، بیانیهای خطاب به مردم شریف ایران منتشر کردهاند. آنان در این متن، با یادآوری رنجها، سرکوبها و ویرانیهای تحمیلشده بر ملت، مردم را به اتحاد، همبستگی و مقاومت مدنی برای رهایی ایران از استبداد فراخواندهاند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
ملت شریف ایران
در سرزمینی که روزگاری مهد خرد، فرهنگ و آزادگی بود، اینک فقر، سرکوب و ویرانی از هر سو سایه افکنده است.
در روزهایی که نان و آزادی، امید و آینده از سفرهی مردم ربوده شده، تنها یک راه پیش روی ماست:
اتحاد همگانی برای رهایی ایران از چنگال استبداد حاکم.
این خواست، دیگر فقط یک آرمان نیست؛ باوریست ملی.
باوری برخاسته از دل زخمی نسلی که دههها رنج کشیده و هنوز ایستاده است.
شگفت آنکه، همان اقلیتی که از بهمن ۵۷ قدرت را به نام خود مصادره کردند، امروز پس از سالها فساد، اختلاس، و سرکوب، در رفاه و امنیت زندگی میکنند و با وقاحتی بیمرز، طلبکار ملت شدهاند.
آنان که پروژههای هستهای پرهزینه را بهانهی فریب ساختند، ثروت ملت را خرج جنگافروزی و حمایت از گروههای نیابتی در لبنان، سوریه و غزه کردند، و آنچه برای مردم ایران ماند، تنها فقر، تحریم، و تحقیر بود.
در این سالیان، دلسوختگان کشور بارها فریاد زدند که سرمایهی ملی باید صرف زیرساختهای حیاتی شود: آموزش، بهداشت، رفاه، عدالت، فرهنگ و آزادی.
آنان خواستار شکلگیری احزاب مردمی، نهادهای دموکراتیک و تضمین آزادی اندیشه و بیان بودند.
اما گوش حاکمان کر بود و چشمشان بسته؛ افسونشدهی قدرت و ثروت، تنها به منافع خود اندیشیدند.
میلیاردها دلار از جیب مردم ایران، به جیب بشار اسد، حزبالله، حماس و کرملین سرازیر شد.
نتیجه؟ آوارگی میلیونها ایرانی در سراسر جهان، نابودی فرصتهای توسعه، و فقری که امروز گریبان طبقات مختلف جامعه را گرفته است.
اما ما با همبستگی، رؤیای بازگشت را زنده نگه خواهیم داشت.
اکنون زمان آن فرا رسیده که حاکمان و عاملان این فجایع، در برابر عدالت پاسخگو باشند.
ما در عصر روشنگری و دانایی زندگی میکنیم، اما هنوز درگیر ابتداییترین مطالبات انسانی هستیم.
آزادیخواهان در زنداناند.
اعدام، شکنجه، سانسور، و سرکوب، همچنان ابزارهای اصلی حکومت علیه مردمیست که ۴۷ سال است گروگان رژیمی بیرحماند.
در کشوری غنی از منابع طبیعی و انسانی، میلیونها شهروند با گرسنگی، بیکاری، ناامیدی، قطعی آب و برق، و گرانیهای کمرشکن روبهرو هستند.
آیا این وضعیت، زیبندهی ملت ایران است؟
اگر در هر کشور دیگری، چنین ستمی بر مردم تحمیل میشد، آن حکومت دیر یا زود با خشم ملت ساقط میشد و در برابر دادگاه عدالت قرار میگرفت.
داریوش بزرگ در نیایشهایش از اهورامزدا خواستار ایرانِ دور از دروغ، خشکسالی و دشمن بود.
اما امروز، این سه بلای خانمانسوز، با دستان همین حاکمان بر کشورمان چنگ انداختهاند.
عاملان این ویرانی، هماناند که خود را رهبر، حافظ دین، یا حافظ امنیت میخوانند:
ملایان، سپاهیها، امنیتیها و نیروهای سرکوبگر.
آنان با دروغ دشمنتراشی، بهرهکشی از نمادهای دینی و فریبهای کهنه، در پی بقای خویشاند و ترس مرگباری از خروش ملت دارند.
این روزها، در ایستهای بازرسی، مأموران حکومت با خشونت با شهروندان برخورد میکنند.
در هفتههای اخیر، چندین جوان بیدفاع، تنها به جرم "بودن"، با گلولههای مستقیم کشته شدند.
همزمان، موج جدیدی از سرکوب، علیه زندانیان سیاسی به راه افتاده است:
در زندانهایی چون تهران بزرگ، قرچک، خانههای امن نهادهای اطلاعاتی و دهها بازداشتگاه دیگر، تماسها قطع شده، ملاقاتها ممنوع شده، خانوادهها تحت فشار و تهدید قرار گرفتهاند.
شکنجههای جسمی و روانی شدت یافته تا صدای آزادیخواهان خاموش شود.
اما آنان، همچنان ایستادهاند.
زندانیان سیاسی، وجدان بیدار ایراناند.
با وجود زخمها و رنجها، فریادشان بلند است:
"آزادی" — "نه به دیکتاتور" — "نه به اعدام"
و خواهان پایان چرخهی خشونت، سرکوب، اعدام، و برقراری حقوق بشر و کرامت انسانی هستند.
هممیهنان!
این لحظه، لحظهی سکوت نیست.
ایران، چشم به ما دوخته است.
در این روزهای سخت، میهن را تنها نگذاریم.
به پا خیزیم؛
دست در دست هم، برای رهایی، عدالت، آزادی و بازسازی دوبارهی ایران زمین.
شنبه، چهارم امرداد
زندان قزلحصار
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
رضا محمد حسینی
#بیانیه #همبستگی #اتحاد_رمز_پیروزی #نه_به_جمهوری_اسلامی #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍43❤14🕊3💔3
چهارم مرداد خونین قزلحصار، لکه ننگی است بر پیشانی حکومت
✍️رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی
من، رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی، میپرسم:
به چه حقی به زندانی سیاسی دستبند قپانی میزنید؟
به چه حقی بر صورت زندانیای که دستهایش بسته است سیلی میزنید؟
به چه حقی با لگد بر بدن زندانیان سیاسی فرود میآورید و با فحشهای رکیک و جنسی به ما و خانوادههایمان حمله میکنید؟
شما که مدعی عدالت و قانونید، با چه قانونی چنین میکنید؟ کدام آییننامه، کدام قاضی، کدام نهاد قضایی چنین مجوزی داده که مأمورانتان با مشت و لگد و تحقیر، انسان را در بند بزنند و له کنند؟
ما زندانیان سیاسی قزلحصار نه مجرمیم، نه جنایتکار؛ ما گروگان این رژیم هستیم. شما ما را نه برای اجرای عدالت، که برای انتقام و سرکوب نگاه داشتهاید. آن روز، در مقابل چشمان من، دوستانم را کشانکشان بردید، به دیوار کوبیدید، خون از بدنشان جاری شد و بعد دو عزیزمان ـ مهدی حسنی و بهروز احسانی ـ را مظلومانه به دار سپردید. آیا این جز قتل حکومتی است؟
این رفتار وحشیانه، غیرقانونی و غیرانسانی نباید عادی شود. نباید بگذاریم این سطح از خشونت و تحقیر به «روال معمول» زندانها بدل شود. هر ضربهای که بر بدن ما نشست، هر فحشی که نثارمان شد، هر سیلی و هر لگدی که بر پیکرمان خورد، نه برای حفظ نظم، که برای شکستن روح و کرامت انسان بود.
ما میخواهیم بدانیم:
چه کسی دستور داد؟
چه کسی مجوز داد که مأموران نقابدار، با نفرت و جنون، زندانیان سیاسی را زیر مشت و لگد بگیرند؟
چه کسی پاسخگوی تروما، درد، جراحت و رنجی است که بر جان ما و خانوادههایمان نشست؟
سازمان زندانها باید پاسخ دهد. قوه قضاییه باید پاسخ دهد. این سکوت و انکار، خود بخشی از جنایت است.
ما، بازماندگان چهارم مرداد خونین، با بدنهای زخمی و روحهای آزرده، شهادت میدهیم که این رفتارها نه تنها جنایت است، بلکه تلاشی است برای فرستادن پیام ترس به همهٔ جامعه.
اما این پیام معکوس خواهد شد. ما زندهایم تا روایت کنیم. ما زندهایم تا بگوییم این ظلم و این وحشیگری، روزی در دادگاه تاریخ به حساب کشیده خواهد شد.
نه به شکنجه، نه به تحقیر، نه به اعدام.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#رضا_محمدحسینی #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی
من، رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی، میپرسم:
به چه حقی به زندانی سیاسی دستبند قپانی میزنید؟
به چه حقی بر صورت زندانیای که دستهایش بسته است سیلی میزنید؟
به چه حقی با لگد بر بدن زندانیان سیاسی فرود میآورید و با فحشهای رکیک و جنسی به ما و خانوادههایمان حمله میکنید؟
شما که مدعی عدالت و قانونید، با چه قانونی چنین میکنید؟ کدام آییننامه، کدام قاضی، کدام نهاد قضایی چنین مجوزی داده که مأمورانتان با مشت و لگد و تحقیر، انسان را در بند بزنند و له کنند؟
ما زندانیان سیاسی قزلحصار نه مجرمیم، نه جنایتکار؛ ما گروگان این رژیم هستیم. شما ما را نه برای اجرای عدالت، که برای انتقام و سرکوب نگاه داشتهاید. آن روز، در مقابل چشمان من، دوستانم را کشانکشان بردید، به دیوار کوبیدید، خون از بدنشان جاری شد و بعد دو عزیزمان ـ مهدی حسنی و بهروز احسانی ـ را مظلومانه به دار سپردید. آیا این جز قتل حکومتی است؟
این رفتار وحشیانه، غیرقانونی و غیرانسانی نباید عادی شود. نباید بگذاریم این سطح از خشونت و تحقیر به «روال معمول» زندانها بدل شود. هر ضربهای که بر بدن ما نشست، هر فحشی که نثارمان شد، هر سیلی و هر لگدی که بر پیکرمان خورد، نه برای حفظ نظم، که برای شکستن روح و کرامت انسان بود.
ما میخواهیم بدانیم:
چه کسی دستور داد؟
چه کسی مجوز داد که مأموران نقابدار، با نفرت و جنون، زندانیان سیاسی را زیر مشت و لگد بگیرند؟
چه کسی پاسخگوی تروما، درد، جراحت و رنجی است که بر جان ما و خانوادههایمان نشست؟
سازمان زندانها باید پاسخ دهد. قوه قضاییه باید پاسخ دهد. این سکوت و انکار، خود بخشی از جنایت است.
ما، بازماندگان چهارم مرداد خونین، با بدنهای زخمی و روحهای آزرده، شهادت میدهیم که این رفتارها نه تنها جنایت است، بلکه تلاشی است برای فرستادن پیام ترس به همهٔ جامعه.
اما این پیام معکوس خواهد شد. ما زندهایم تا روایت کنیم. ما زندهایم تا بگوییم این ظلم و این وحشیگری، روزی در دادگاه تاریخ به حساب کشیده خواهد شد.
نه به شکنجه، نه به تحقیر، نه به اعدام.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#رضا_محمدحسینی #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊10❤5
اعدام و زخمهای ماندگار بر دل کودکان
✍️رضا محمدحسینی از زندان قزلحصار
دوشنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۴، فرزندان بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام، به ملاقات او آمده بودند. دخترش ۱۸ ساله و پسرش ۱۲ ساله است.
پسرش با دستان کوچکش برای پدرش نقاشی کشیده بود: نقشهای از ایران، قلبی سرخ، و تصویر سادهای از خودش و پدرش با نوشتهای کودکانه: «بابا دوستت دارم.»
وقتی این نقاشیها را گرفتم و نگاه کردم، به اتاقی رفتم و بیاختیار گریستم.
از پشت شیشههای بهداری توانستم لحظهای آنها را ببینم، اما نتوانستم جلو بروم و در آغوششان بگیرم. تصویر آن چشمها و آن صورتهای معصوم، قلبم را میفشارد. تنها یک فکر آزارم میدهد: اگر بابک را اعدام کنند، قلب این کودکان تا ابد پر از اندوهی خواهد شد که هیچگاه از یادشان نمیرود.
اعدام فقط به معنای گرفتن جان یک انسان نیست؛ این حکم خانوادهها را نابود میکند و بر روان فرزندان اعدامیان زخمهایی عمیق و ماندگار میگذارد. کودکی که پدرش اعدام میشود یا با غیاب ناگهانی او بزرگ میشود، با دنیایی از پرسشهای بیپاسخ، خشم فروخورده و غمی پایانناپذیر وارد زندگی میشود.
جامعه ما باید بداند که اعدام تنها یک مجازات نیست، بلکه بازتولید چرخه خشونت است. وقتی یک پدر یا مادر جان خود را در پای طناب دار از دست میدهد، کودکان او در حقیقت قربانیان پنهان این حکم هستند. آنان در بزرگسالی با خاطره تلخ محرومیت و خشم زیسته، بار مضاعفی بر دوش خواهند داشت؛ باری که میتوانست هرگز شکل نگیرد.
من، رضا محمدحسینی، از زندان قزلحصار این حقیقت را شهادت میدهم: هر بار که طناب دار بر گردن انسانی انداخته میشود، در چشمهای کودکانی که عزیزشان را از دست دادهاند، زندگی فرو میریزد. اعدام نه عدالت است و نه آرامش برای جامعه میآورد. آنچه باقی میماند، فقط نسلهایی زخمی است که با رنج و خشم بزرگ میشوند.
این موضوع فارغ از این است که اصولاً روند دادرسی عادلانهای در جمهوری اسلامی نداریم و بسیاری از احکام نه بر اساس مستندات، بلکه بر اساس اعتراف اجباری و پروندهسازی بازجویان صادر میشود.
#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #ببانیه #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️رضا محمدحسینی از زندان قزلحصار
دوشنبه ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۴، فرزندان بابک شهبازی، زندانی محکوم به اعدام، به ملاقات او آمده بودند. دخترش ۱۸ ساله و پسرش ۱۲ ساله است.
پسرش با دستان کوچکش برای پدرش نقاشی کشیده بود: نقشهای از ایران، قلبی سرخ، و تصویر سادهای از خودش و پدرش با نوشتهای کودکانه: «بابا دوستت دارم.»
وقتی این نقاشیها را گرفتم و نگاه کردم، به اتاقی رفتم و بیاختیار گریستم.
از پشت شیشههای بهداری توانستم لحظهای آنها را ببینم، اما نتوانستم جلو بروم و در آغوششان بگیرم. تصویر آن چشمها و آن صورتهای معصوم، قلبم را میفشارد. تنها یک فکر آزارم میدهد: اگر بابک را اعدام کنند، قلب این کودکان تا ابد پر از اندوهی خواهد شد که هیچگاه از یادشان نمیرود.
اعدام فقط به معنای گرفتن جان یک انسان نیست؛ این حکم خانوادهها را نابود میکند و بر روان فرزندان اعدامیان زخمهایی عمیق و ماندگار میگذارد. کودکی که پدرش اعدام میشود یا با غیاب ناگهانی او بزرگ میشود، با دنیایی از پرسشهای بیپاسخ، خشم فروخورده و غمی پایانناپذیر وارد زندگی میشود.
جامعه ما باید بداند که اعدام تنها یک مجازات نیست، بلکه بازتولید چرخه خشونت است. وقتی یک پدر یا مادر جان خود را در پای طناب دار از دست میدهد، کودکان او در حقیقت قربانیان پنهان این حکم هستند. آنان در بزرگسالی با خاطره تلخ محرومیت و خشم زیسته، بار مضاعفی بر دوش خواهند داشت؛ باری که میتوانست هرگز شکل نگیرد.
من، رضا محمدحسینی، از زندان قزلحصار این حقیقت را شهادت میدهم: هر بار که طناب دار بر گردن انسانی انداخته میشود، در چشمهای کودکانی که عزیزشان را از دست دادهاند، زندگی فرو میریزد. اعدام نه عدالت است و نه آرامش برای جامعه میآورد. آنچه باقی میماند، فقط نسلهایی زخمی است که با رنج و خشم بزرگ میشوند.
این موضوع فارغ از این است که اصولاً روند دادرسی عادلانهای در جمهوری اسلامی نداریم و بسیاری از احکام نه بر اساس مستندات، بلکه بر اساس اعتراف اجباری و پروندهسازی بازجویان صادر میشود.
#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #ببانیه #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔37❤10🕊1
سه تن از همبندیهای حسین رونقی، در دهمین روز اعتصاب غذای او، با انتشار بیانیهای، بر همبستگی خود با این زندانی سیاسی و ارزشهایی که او برایشان جان بر کف نهاده تأکید کردند. آنان ضمن هشدار نسبت به وخامت وضعیت جسمی رونقی، خواستار توجه فوری نهادهای بینالمللی و مدافعان حقوق بشر به شرایط او و دیگر زندانیان سیاسی در ایران شدند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
دلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
هر انسانی حق آزادی بیان و عقیده دارد. این حق شامل آن است که بدون ترس و اضطراب عقاید خود را داشته باشد و در جستوجو، کسب، انتقال و انتشار اطلاعات و افکار، از هر رسانه و وسیلهای و بدون محدودیت مرزی، آزاد باشد. این اصل بنیادین در اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده و هیچ حکومت و قدرتی نمیتواند آن را سلب کند.
با تکیه بر همین اصول جهانشمول، ما بار دیگر نسبت به بیعدالتی و سرکوبی که سالهاست بر مردم ایران و آزادیخواهان تحمیل شده است، اعتراض میکنیم. حکومتی که با ابزار دین و قانون، سانسور و سرکوب را نهادینه کرده و هر صدای مخالف را خاموش میسازد.
این روزها ما شاهد اعتصاب غذای حسین رونقی، همبند آزادهمان هستیم که اکنون دهمین روز را با جانفشانی سپری میکند. حسین خواستهای جز آزادی، عدالت و کرامت انسانی ندارد، اما جانش قطرهقطره در برابر چشمان ما آب میشود. گناه او فقط انساندوستی و ایراندوستی است؛ اعتراض به بیداد، اعدام و نابرابری. در کنار او، برادرش در تبریز در بند است و پدر و مادر رنجکشیدهاش سالهاست با وجود بیماری، درگیر پیگیری بیپایان وضعیت فرزندان خود هستند.
ما، همبندیهای حسین رونقی، از نزدیک شاهد لحظهلحظه آب شدن جسم او در زندان قزلحصار هستیم. شاهدیم که چگونه با وجود بیماریهای سخت، بر سر آرمانهای انسانی و ملی خود ایستاده و جانش را کف دست گرفته است. او نشان میدهد که ایراندوستی تنها شعار نیست، بلکه فداکاری در عمل است؛ و امروز با اعتصاب غذا، جان خود را سپر کرده تا به ما و شما یادآوری کند که آزادی و کرامت انسانی ارزشهاییاند که باید برایشان تا پای جان ایستاد. خواستهاش آزادی مردم، عدالت، و نجات ایران است. صدای او صدای ماست، و اکنون بر همه ماست که این صدا را بلندتر کنیم و نگذاریم در سکوت سلولها خاموش شود. از همه وجدانهای بیدار در ایران و جهان میخواهیم به یاری حسین برخیزند؛ زیرا امروز او نه تنها برای خودش، که برای همه ما میجنگد.
اینک پرسش ما از جهان است: چرا در قرن بیستویکم، زمانی که ملتها برای آزادی، عدالت و صلح گام برمیدارند، ملت ایران باید همچنان در چنگال استبداد و بیقانونی اسیر باشد؟ چرا باید بهترین فرزندان این سرزمین در سلولهای تاریک زندان، زیر شکنجه، با اعتصاب غذا و جسمی فرسوده، فریاد آزادی را بلند کنند؟
ما علاوه بر حسین رونقی، نگرانی عمیق خود را از وضعیت تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران اعلام میکنیم؛ کسانی که تنها به جرم دفاع از حقوق مردم، نقد قدرت، یا مطالبه عدالت، اکنون در خطر جان و سلامت قرار دارند. از نویسندگان و روزنامهنگاران تا معلمان، کارگران، دانشجویان و زنان آزادیخواه، همگی قربانی سرکوبی سیستماتیک هستند.
پیشتر نیز گفتهایم و باز تکرار میکنیم: وظیفه ماست که وجدان بیدار ایران و دیدهبان انسانیت باشیم. امروز، نجات جان حسین رونقی و همه زندانیان سیاسی، وظیفهای انسانی، ملی و جهانی است. ما از جامعه مدنی ایران، افکار عمومی جهانی، نهادهای حقوق بشری و همه وجدانهای آگاه میخواهیم که به یاری این عزیزان بشتابند تا فاجعه دیگری در برابر دیدگانمان تکرار نشود.
در پایان، به ماده دیگری از اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره میکنیم: «هیچکس نباید مورد شکنجه یا مجازات یا رفتاری ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.» این اصل نه یک شعار، بلکه حقی مسلم است که باید همین امروز در ایران به رسمیت شناخته شود.
آزادی زندانیان سیاسی، آزادی ایران است.
پاینده ایران
زرتشت احمدیراغب
آرشام رضایی
رضا محمدحسینی
۲۱ شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار
#بیانیه #حسین_رونقی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
دلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
هر انسانی حق آزادی بیان و عقیده دارد. این حق شامل آن است که بدون ترس و اضطراب عقاید خود را داشته باشد و در جستوجو، کسب، انتقال و انتشار اطلاعات و افکار، از هر رسانه و وسیلهای و بدون محدودیت مرزی، آزاد باشد. این اصل بنیادین در اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده و هیچ حکومت و قدرتی نمیتواند آن را سلب کند.
با تکیه بر همین اصول جهانشمول، ما بار دیگر نسبت به بیعدالتی و سرکوبی که سالهاست بر مردم ایران و آزادیخواهان تحمیل شده است، اعتراض میکنیم. حکومتی که با ابزار دین و قانون، سانسور و سرکوب را نهادینه کرده و هر صدای مخالف را خاموش میسازد.
این روزها ما شاهد اعتصاب غذای حسین رونقی، همبند آزادهمان هستیم که اکنون دهمین روز را با جانفشانی سپری میکند. حسین خواستهای جز آزادی، عدالت و کرامت انسانی ندارد، اما جانش قطرهقطره در برابر چشمان ما آب میشود. گناه او فقط انساندوستی و ایراندوستی است؛ اعتراض به بیداد، اعدام و نابرابری. در کنار او، برادرش در تبریز در بند است و پدر و مادر رنجکشیدهاش سالهاست با وجود بیماری، درگیر پیگیری بیپایان وضعیت فرزندان خود هستند.
ما، همبندیهای حسین رونقی، از نزدیک شاهد لحظهلحظه آب شدن جسم او در زندان قزلحصار هستیم. شاهدیم که چگونه با وجود بیماریهای سخت، بر سر آرمانهای انسانی و ملی خود ایستاده و جانش را کف دست گرفته است. او نشان میدهد که ایراندوستی تنها شعار نیست، بلکه فداکاری در عمل است؛ و امروز با اعتصاب غذا، جان خود را سپر کرده تا به ما و شما یادآوری کند که آزادی و کرامت انسانی ارزشهاییاند که باید برایشان تا پای جان ایستاد. خواستهاش آزادی مردم، عدالت، و نجات ایران است. صدای او صدای ماست، و اکنون بر همه ماست که این صدا را بلندتر کنیم و نگذاریم در سکوت سلولها خاموش شود. از همه وجدانهای بیدار در ایران و جهان میخواهیم به یاری حسین برخیزند؛ زیرا امروز او نه تنها برای خودش، که برای همه ما میجنگد.
اینک پرسش ما از جهان است: چرا در قرن بیستویکم، زمانی که ملتها برای آزادی، عدالت و صلح گام برمیدارند، ملت ایران باید همچنان در چنگال استبداد و بیقانونی اسیر باشد؟ چرا باید بهترین فرزندان این سرزمین در سلولهای تاریک زندان، زیر شکنجه، با اعتصاب غذا و جسمی فرسوده، فریاد آزادی را بلند کنند؟
ما علاوه بر حسین رونقی، نگرانی عمیق خود را از وضعیت تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران اعلام میکنیم؛ کسانی که تنها به جرم دفاع از حقوق مردم، نقد قدرت، یا مطالبه عدالت، اکنون در خطر جان و سلامت قرار دارند. از نویسندگان و روزنامهنگاران تا معلمان، کارگران، دانشجویان و زنان آزادیخواه، همگی قربانی سرکوبی سیستماتیک هستند.
پیشتر نیز گفتهایم و باز تکرار میکنیم: وظیفه ماست که وجدان بیدار ایران و دیدهبان انسانیت باشیم. امروز، نجات جان حسین رونقی و همه زندانیان سیاسی، وظیفهای انسانی، ملی و جهانی است. ما از جامعه مدنی ایران، افکار عمومی جهانی، نهادهای حقوق بشری و همه وجدانهای آگاه میخواهیم که به یاری این عزیزان بشتابند تا فاجعه دیگری در برابر دیدگانمان تکرار نشود.
در پایان، به ماده دیگری از اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره میکنیم: «هیچکس نباید مورد شکنجه یا مجازات یا رفتاری ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.» این اصل نه یک شعار، بلکه حقی مسلم است که باید همین امروز در ایران به رسمیت شناخته شود.
آزادی زندانیان سیاسی، آزادی ایران است.
پاینده ایران
زرتشت احمدیراغب
آرشام رضایی
رضا محمدحسینی
۲۱ شهریور ۱۴۰۴
زندان قزلحصار
#بیانیه #حسین_رونقی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤42🕊9👎1
بیانیه رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار
به مناسبت سالگرد جانباختن مهسا (ژینا) امینی و آغاز خیزش انقلابی ۱۴۰۱
مردم آزاده ایران،
سه سال گذشت از روزی که نام مهسا (ژینا) امینی به فریاد آزادی، عدالت و برابری در سراسر ایران بدل شد. روزی که خون یک دختر جوان توسط جانیان گشت ارشاد ریخته شد و شعلهی خشم و امید را در دل میلیونها انسان برافروخت.
خیزشی که با نام مهسا آغاز شد، تنها اعتراض به یک قتل حکومتی نبود، بلکه فریاد خشم انباشته یک ملت بود علیه دههها ستم، تبعیض، تحقیر و زندان. فریادی برای حق زندگی آزاد، برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی، برای بازپسگیری کرامت انسانی و حق حاکمیت مردمی، برای همه آن برایها که در ترانه «برای» بود و نبود.
امروز، در آستانه سالگرد آن روز تاریخی، من رضا محمد حسینی از زندان قزلحصار، به همراه هزاران زن و مرد آزادهای که به خاطر عشق به ایران و آزادی در سیاهچالهای این حکومت در بندند، بار دیگر بر عهد خود با مردم تأکید میکنم: ما زندهایم و میمانیم تا صدای بیصداها باشیم، تا نام مهسا و همه جانباختگان راه آزادی را زنده نگه داریم.
حاکمان با زندان، شکنجه و اعدام میخواهند وجدان جمعی ما را خاموش کنند، اما تاریخ گواه است که نور بر تاریکی پیروز خواهد شد. هیچ دیوار بلندی نمیتواند حقیقت را در بند نگه دارد. خیزش «زن، زندگی، آزادی» نقطه عطفی بود که مسیر آینده ایران را رقم زد و این راه، بیتردید تا آزادی و برابری ادامه خواهد یافت.
من، رضا محمدحسینی، در زندان قزلحصار، در کنار همبندانم، با صدایی هرچند محصور اما پرامید، به شما مردم شریف ایران میگویم: امید را زنده نگاه دارید، با هم متحد شوید و با همبستگی ایران را آزاد کنید.
ایران فردا از آنِ شماست. یاد مهسا و همه جانباختگان راه آزادی جاودان باد.
پاینده ایران
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#رضا_محمدحسینی #بیانیه #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت سالگرد جانباختن مهسا (ژینا) امینی و آغاز خیزش انقلابی ۱۴۰۱
مردم آزاده ایران،
سه سال گذشت از روزی که نام مهسا (ژینا) امینی به فریاد آزادی، عدالت و برابری در سراسر ایران بدل شد. روزی که خون یک دختر جوان توسط جانیان گشت ارشاد ریخته شد و شعلهی خشم و امید را در دل میلیونها انسان برافروخت.
خیزشی که با نام مهسا آغاز شد، تنها اعتراض به یک قتل حکومتی نبود، بلکه فریاد خشم انباشته یک ملت بود علیه دههها ستم، تبعیض، تحقیر و زندان. فریادی برای حق زندگی آزاد، برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی، برای بازپسگیری کرامت انسانی و حق حاکمیت مردمی، برای همه آن برایها که در ترانه «برای» بود و نبود.
امروز، در آستانه سالگرد آن روز تاریخی، من رضا محمد حسینی از زندان قزلحصار، به همراه هزاران زن و مرد آزادهای که به خاطر عشق به ایران و آزادی در سیاهچالهای این حکومت در بندند، بار دیگر بر عهد خود با مردم تأکید میکنم: ما زندهایم و میمانیم تا صدای بیصداها باشیم، تا نام مهسا و همه جانباختگان راه آزادی را زنده نگه داریم.
حاکمان با زندان، شکنجه و اعدام میخواهند وجدان جمعی ما را خاموش کنند، اما تاریخ گواه است که نور بر تاریکی پیروز خواهد شد. هیچ دیوار بلندی نمیتواند حقیقت را در بند نگه دارد. خیزش «زن، زندگی، آزادی» نقطه عطفی بود که مسیر آینده ایران را رقم زد و این راه، بیتردید تا آزادی و برابری ادامه خواهد یافت.
من، رضا محمدحسینی، در زندان قزلحصار، در کنار همبندانم، با صدایی هرچند محصور اما پرامید، به شما مردم شریف ایران میگویم: امید را زنده نگاه دارید، با هم متحد شوید و با همبستگی ایران را آزاد کنید.
ایران فردا از آنِ شماست. یاد مهسا و همه جانباختگان راه آزادی جاودان باد.
پاینده ایران
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
#رضا_محمدحسینی #بیانیه #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍24🕊7❤5
پیام رضا محمد حسینی از زندان قزلحصار به فرزندان جاویدنام بابک شهبازی:
سام عزیز، یاسمین نازنین،
من رضا محمدحسینیام، همبند پدرتان بابک. با قلبی لبریز از اندوه و در عین حال سرشار از احترام و عشق این نامه را برای شما مینویسم. میدانم هیچ کلمهای قادر نیست جای خالی پدری چون بابک را پر کند، اما وظیفهی خود میدانم بگویم که او تا واپسین لحظه، با تمام وجود از شما یاد میکرد و عشقش به شما در تکتک نگاهها و حرفهایش موج میزد.
من همهی تلاشم را کردم تا صدای او و شما در بیرون از دیوارهای زندان باشم؛ صدایی که از بیعدالتی و حکم ظالمانهاش میگفت، صدایی که امید داشت شاید روزی گوش شنوایی پیدا شود و جلوی این جنایت گرفته شود. اما رژیمی که حقیقت برایش بیمعناست، با حیله و فریب او را از بند خارج کرد، و در بیخبری ما او را به سلول انفرادی برد و در سکوت، جانش را گرفت. آن شب ثانیهها کش میآمدند، صبح شدنی نبود، و ما در بند عذابی کشیدیم که توصیفش در واژهها نمیگنجد.
یادم هست، سام جان، تو به پدرت گفته بودی که این دوشنبه دوست داری در ملاقات حضوری مرا هم ببینی. همین یک جملهی ساده و صادقانه چنان قلب مرا لرزاند که لحظهای دنیا برایم روشن شد. چقدر آرزو داشتم شما دو خواهر و برادر را ببینم، دستهایتان را بگیرم و بگویم که نه فقط پدرتان، که ما هم شما را دوست داریم. اما این آرزو هم مثل بسیاری دیگر، در حصار زندان و ظلم ناتمام ماند.
فرزندان عزیز میهنمان ایران، میدانم امروز دلتان لبریز از اندوه و خشمی عمیق است. و حق دارید؛ چرا که این جنایت تنها جان پدرتان را نگرفت، بلکه زخمی ناسور در دل شما، مادر، خانواده و همهی ما کاشت. اما در میان این تاریکی، یادتان باشد که بابک همیشه میخواست شما زندگی کنید، بخندید، درس بخوانید، و امیدتان را هیچگاه از دست ندهید. او میخواست نام شما با افتخار برده شود، نه با حسرت و ناامیدی.
خاطراتتان با او، صدایش، نگاه پرمهرش و عشق بیپایانش به شما گنجینهای است که هیچ قدرتی نمیتواند از شما بگیرد. بابک با شجاعت زیست، با صداقت مبارزه کرد، و با عشق به شما از دنیا رفت. این عشق و این شجاعت در قلب شما ادامه خواهد داشت و روزی به نیرویی برای حقیقت و عدالت بدل خواهد شد.
بدانید که من و بسیاری دیگر در کنار شما هستیم. شما تنها نیستید. یاد و خاطره بابک هرگز فراموش نخواهد شد، و ما با هم، بارها و بارها او را زنده نگاه خواهیم داشت.
با همهی احترام، عشق و همدردی،
رضا محمدحسینی
همبند پدرتان بابک
#رضا_محمدحسینی #بابک_شهبازی #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سام عزیز، یاسمین نازنین،
من رضا محمدحسینیام، همبند پدرتان بابک. با قلبی لبریز از اندوه و در عین حال سرشار از احترام و عشق این نامه را برای شما مینویسم. میدانم هیچ کلمهای قادر نیست جای خالی پدری چون بابک را پر کند، اما وظیفهی خود میدانم بگویم که او تا واپسین لحظه، با تمام وجود از شما یاد میکرد و عشقش به شما در تکتک نگاهها و حرفهایش موج میزد.
من همهی تلاشم را کردم تا صدای او و شما در بیرون از دیوارهای زندان باشم؛ صدایی که از بیعدالتی و حکم ظالمانهاش میگفت، صدایی که امید داشت شاید روزی گوش شنوایی پیدا شود و جلوی این جنایت گرفته شود. اما رژیمی که حقیقت برایش بیمعناست، با حیله و فریب او را از بند خارج کرد، و در بیخبری ما او را به سلول انفرادی برد و در سکوت، جانش را گرفت. آن شب ثانیهها کش میآمدند، صبح شدنی نبود، و ما در بند عذابی کشیدیم که توصیفش در واژهها نمیگنجد.
یادم هست، سام جان، تو به پدرت گفته بودی که این دوشنبه دوست داری در ملاقات حضوری مرا هم ببینی. همین یک جملهی ساده و صادقانه چنان قلب مرا لرزاند که لحظهای دنیا برایم روشن شد. چقدر آرزو داشتم شما دو خواهر و برادر را ببینم، دستهایتان را بگیرم و بگویم که نه فقط پدرتان، که ما هم شما را دوست داریم. اما این آرزو هم مثل بسیاری دیگر، در حصار زندان و ظلم ناتمام ماند.
فرزندان عزیز میهنمان ایران، میدانم امروز دلتان لبریز از اندوه و خشمی عمیق است. و حق دارید؛ چرا که این جنایت تنها جان پدرتان را نگرفت، بلکه زخمی ناسور در دل شما، مادر، خانواده و همهی ما کاشت. اما در میان این تاریکی، یادتان باشد که بابک همیشه میخواست شما زندگی کنید، بخندید، درس بخوانید، و امیدتان را هیچگاه از دست ندهید. او میخواست نام شما با افتخار برده شود، نه با حسرت و ناامیدی.
خاطراتتان با او، صدایش، نگاه پرمهرش و عشق بیپایانش به شما گنجینهای است که هیچ قدرتی نمیتواند از شما بگیرد. بابک با شجاعت زیست، با صداقت مبارزه کرد، و با عشق به شما از دنیا رفت. این عشق و این شجاعت در قلب شما ادامه خواهد داشت و روزی به نیرویی برای حقیقت و عدالت بدل خواهد شد.
بدانید که من و بسیاری دیگر در کنار شما هستیم. شما تنها نیستید. یاد و خاطره بابک هرگز فراموش نخواهد شد، و ما با هم، بارها و بارها او را زنده نگاه خواهیم داشت.
با همهی احترام، عشق و همدردی،
رضا محمدحسینی
همبند پدرتان بابک
#رضا_محمدحسینی #بابک_شهبازی #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔43❤8
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در واکنش به جانباختن سمیه رشیدی، خواستار برچیده شدن شکنجهگاهها و زندانها و آزادی زندانیان سیاسی شد.
او همچنین در خصوص وخامت حال حسین رونقی نوشت و وضعیت او را بحرانی توصیف کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بنام جانهایی که دیگر بازنمیگردند،
خبر مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی، ضربهای جانسوز بر روحِ جمع ما زد. سمیه نه یک شماره بود، نه صرفاً یک پروندهٔ قضایی؛ او انسان، مادر/خواهر/دوستی بود که بهخاطر باورهایش بازداشت شد و حق ابتدایی درمان و زندگی از او سلب شد. مرگ او، اگرچه برای ما یک مصیبت شخصی است، اما بیش از آن نمادیست از سیاستِ سیستماتیکی که بیاعتنایی پزشکی و شکنجه را بهعنوان ابزار سرکوب بهکار میگیرد.
من، رضا محمدحسینی، اینجا در بند، شاهد روندی هستم که جانها را آهسته و پیوسته از ما میگیرد: محرومیت از درمان، فشارِ روانی و فیزیکی، و بیتفاوتی نهادهایی که باید حافظِ زندگی باشند. چه سود از حکومتی که ادعای «حفظ نظم» دارد ولی حاضر نیست برای درمان یک زندانی هزینه کند؟
در کنار این درد، باید بگویم که وضعیت همبندم، حسین رونقی، نیز بسیار بحرانی است. حسین که پس از ۲۲ روز اعتصاب تر وارد اعتصاب خشک شده، در روز بیستوچهارم حالش بهطرز نگرانکنندهای رو به وخامت گذاشته است.
من این لحظهها را با چشم خود میبینم: چگونه یک جسم بلند و پرامید، جلو چشمان ما آرامآرام تحلیل میرود، و چگونه نهادهای مسئول به جای اقدام فوری و درمانی، سکوت، انکار و توجیه را انتخاب میکنند.
اینجا خواستهٔ ما روشن است: درمان فوری و کامل برای همهٔ زندانیان بیمار؛ توقف رویههای بازداشت و حبسهای آزادیخواهان و تعطیلیِ زندانهای مخوف، شکنجهگاهها و بازداشتگاههای مخفی که محلِ وقوعِ بسیاری از این فجایعاند.
ما زندانی جمهوری اسلامی نیستیم، ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم که جان انسان برایش ارزشی ندارد و برای حفظ و بقای سیستم فاسدش از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند.
ما خواستار عدالت هستیم — هم عدالت برای سمیه که از دست رفت، و هم عدالت برای حسین و همهٔ زندانیانی که در بند منتظرند تا ببینند آیا سیستم اجازهٔ زنده ماندن میدهد یا نه. هر روزی که بگذرد و این ساختارها برقرار بمانند، یکی دیگر از ما کم میشود.
تا وقتی صدایمان شنیده نشود، تا وقتی درمان و حقوق انسانی به زندانی بازگردانده نشود، ما از پا نخواهیم ایستاد. زندانها و شکنجهگاهها را ببندید — قبل از اینکه خونِ دیگری ریخته شود.
با احترام،
رضا محمدحسینی — زندانی سیاسی
زندان قزلحصار، ۴ مهرگان ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #حسين_رونقى #سمیه_رشیدی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او همچنین در خصوص وخامت حال حسین رونقی نوشت و وضعیت او را بحرانی توصیف کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بنام جانهایی که دیگر بازنمیگردند،
خبر مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی، ضربهای جانسوز بر روحِ جمع ما زد. سمیه نه یک شماره بود، نه صرفاً یک پروندهٔ قضایی؛ او انسان، مادر/خواهر/دوستی بود که بهخاطر باورهایش بازداشت شد و حق ابتدایی درمان و زندگی از او سلب شد. مرگ او، اگرچه برای ما یک مصیبت شخصی است، اما بیش از آن نمادیست از سیاستِ سیستماتیکی که بیاعتنایی پزشکی و شکنجه را بهعنوان ابزار سرکوب بهکار میگیرد.
من، رضا محمدحسینی، اینجا در بند، شاهد روندی هستم که جانها را آهسته و پیوسته از ما میگیرد: محرومیت از درمان، فشارِ روانی و فیزیکی، و بیتفاوتی نهادهایی که باید حافظِ زندگی باشند. چه سود از حکومتی که ادعای «حفظ نظم» دارد ولی حاضر نیست برای درمان یک زندانی هزینه کند؟
در کنار این درد، باید بگویم که وضعیت همبندم، حسین رونقی، نیز بسیار بحرانی است. حسین که پس از ۲۲ روز اعتصاب تر وارد اعتصاب خشک شده، در روز بیستوچهارم حالش بهطرز نگرانکنندهای رو به وخامت گذاشته است.
من این لحظهها را با چشم خود میبینم: چگونه یک جسم بلند و پرامید، جلو چشمان ما آرامآرام تحلیل میرود، و چگونه نهادهای مسئول به جای اقدام فوری و درمانی، سکوت، انکار و توجیه را انتخاب میکنند.
اینجا خواستهٔ ما روشن است: درمان فوری و کامل برای همهٔ زندانیان بیمار؛ توقف رویههای بازداشت و حبسهای آزادیخواهان و تعطیلیِ زندانهای مخوف، شکنجهگاهها و بازداشتگاههای مخفی که محلِ وقوعِ بسیاری از این فجایعاند.
ما زندانی جمهوری اسلامی نیستیم، ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم که جان انسان برایش ارزشی ندارد و برای حفظ و بقای سیستم فاسدش از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند.
ما خواستار عدالت هستیم — هم عدالت برای سمیه که از دست رفت، و هم عدالت برای حسین و همهٔ زندانیانی که در بند منتظرند تا ببینند آیا سیستم اجازهٔ زنده ماندن میدهد یا نه. هر روزی که بگذرد و این ساختارها برقرار بمانند، یکی دیگر از ما کم میشود.
تا وقتی صدایمان شنیده نشود، تا وقتی درمان و حقوق انسانی به زندانی بازگردانده نشود، ما از پا نخواهیم ایستاد. زندانها و شکنجهگاهها را ببندید — قبل از اینکه خونِ دیگری ریخته شود.
با احترام،
رضا محمدحسینی — زندانی سیاسی
زندان قزلحصار، ۴ مهرگان ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #حسين_رونقى #سمیه_رشیدی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔34❤4👍3
نامه رضا محمدحسینی در آستانه دومین سالگرد درگذشت پدرش
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامهای در آستانهی دومین سالگرد درگذشت پدرش، از لحظههای تلخ دستگیریاش همراه با خشونت در برابر چشمان پدر، مرگ او بر اثر فشارهای روانی و محرومیت خود از حضور بر مزارش نوشت. او جمهوری اسلامی را مسئول «دقمرگ شدن» پدرش دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
پدر عزیزم،
دو سال از روزی که قلبت ایستاد و بیصدا زیر خاک آرام گرفتی گذشته است، اما زخم نبودنت هر روز تازهتر میشود. تو پدری بودی که هیچگاه چیزی جز عشق، مهربانی و پشتیبانی به من نیاموختی. آخرین تصویرت هنوز جلوی چشمانم است: روزی که مأموران سپاه با وحشیگری مرا جلوی چشم تو زدند، اسلحه روی شقیقهام گذاشتند و تو با بغض فریاد زدی: «نزنید پسرم را، مگر تروریست گرفتهاید؟» آن لحظه، تو شکستنی شدی؛ همان لحظه بود که بذر مرگت کاشته شد.
جمهوری اسلامی نهفقط جوانیام را با زندان و شکنجه گرفت، که تو را هم با فشارهای روانی و استرس عامدانه از من ربود. پس از آن روز، تو بیمار شدی، و وقتی خبر تبعید من به بند ۲۴۰ اوین و سقوط هوشیاریام به سطح ۴ را شنیدی، قلبت دیگر تاب نیاورد و در ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ایستاد. چند روز پیش از مرگت قرار ملاقات حضوری داشتی تا دوباره دستم را بگیری، اما حتی آن فرصت هم از ما دریغ شد. گوشیات که همان روز اول دستگیریام ضبط کردند، سدّی شد میان ما؛ تا آخرین لحظهی زندگیات نتوانستم با تو بیواسطه و یک دل سیر حرف بزنم، نتوانستم بغلت کنم و بگویم دوستت دارم.
وقتی خبر تلخ درگذشت تو را به من دادند، در قرنطینه زندان اوین بودم، جایی که خواننده شریف کشورمان، مهدی یراحی هم حضور داشت، همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریستیم و او به درخواستم ترانه «حبس» ابی را خواند.
پدرم،
هر شب به یادتم و بعد از گذشت دو سال هنوز به یادت میگریم. در سلولهای سرد، در تاریکی انفرادی، میان صدای گریهی محکومان به اعدام، نامت را زمزمه میکنم تا خودم را زنده نگه دارم.
اما درد ما به همینجا ختم نشد. اجازه حضور در خاکسپاریات را ندادند، در چهلمت مرا به سلول انفرادی قزلحصار تبعید کردند تا به جای وداع با تو، گریههای محکومان به اعدام را در تاریکی بشنوم. سال اول نیز نگذاشتند به مزارت بیایم. حالا در دومین سالگردت، با وجود گذشت چهار ماه از درخواست آزادی مشروط، هنوز هیچ پاسخی ندادهاند. من حتی از حق ابتدایی ایستادن بر سر خاک تو هم محروم ماندهام.
پدرم، تو قربانی همان سیستمی شدی که با زندان، اعدام، سرکوب و دروغ، مردم را به زانو درآورده است. آنها تو را نکشتند با گلوله یا طناب دار، اما تو را دقمرگ کردند؛ با دیدن کتک خوردن پسرت، با استرس تبعیدها، با شنیدن خبرهای شکنجه. و من شهادت میدهم که این یک قتل حکومتی بود.
من امروز با یاد تو مینویسم:
عشق به ایران جرم نیست. گفتن «نه به زندان و اعدام» جرم نیست. اظهار مخالفت با قتلهای حکومتی جرم نیست.
جمهوری اسلامی نهتنها شش سال از اوج جوانی مرا گرفت، بلکه پدرم را نیز با بیرحمی از من گرفت. اما آنچه از ما میماند، عشق و حقیقت است، و آنچه از آنها میماند، ننگ و جنایت.
پدرم، آرام باش. تو در راه نور رفتی. من در زندان میمانم، ولی صدایت میکنم، بر حق بودنت را فریاد میزنم و روزی در آزادی، بر مزارت میایستم و میگویم: «پدرم، عدالت آمد.»
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – مهرماه ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامهای در آستانهی دومین سالگرد درگذشت پدرش، از لحظههای تلخ دستگیریاش همراه با خشونت در برابر چشمان پدر، مرگ او بر اثر فشارهای روانی و محرومیت خود از حضور بر مزارش نوشت. او جمهوری اسلامی را مسئول «دقمرگ شدن» پدرش دانست.
متن این نامه به شرح زیر است:
پدر عزیزم،
دو سال از روزی که قلبت ایستاد و بیصدا زیر خاک آرام گرفتی گذشته است، اما زخم نبودنت هر روز تازهتر میشود. تو پدری بودی که هیچگاه چیزی جز عشق، مهربانی و پشتیبانی به من نیاموختی. آخرین تصویرت هنوز جلوی چشمانم است: روزی که مأموران سپاه با وحشیگری مرا جلوی چشم تو زدند، اسلحه روی شقیقهام گذاشتند و تو با بغض فریاد زدی: «نزنید پسرم را، مگر تروریست گرفتهاید؟» آن لحظه، تو شکستنی شدی؛ همان لحظه بود که بذر مرگت کاشته شد.
جمهوری اسلامی نهفقط جوانیام را با زندان و شکنجه گرفت، که تو را هم با فشارهای روانی و استرس عامدانه از من ربود. پس از آن روز، تو بیمار شدی، و وقتی خبر تبعید من به بند ۲۴۰ اوین و سقوط هوشیاریام به سطح ۴ را شنیدی، قلبت دیگر تاب نیاورد و در ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ایستاد. چند روز پیش از مرگت قرار ملاقات حضوری داشتی تا دوباره دستم را بگیری، اما حتی آن فرصت هم از ما دریغ شد. گوشیات که همان روز اول دستگیریام ضبط کردند، سدّی شد میان ما؛ تا آخرین لحظهی زندگیات نتوانستم با تو بیواسطه و یک دل سیر حرف بزنم، نتوانستم بغلت کنم و بگویم دوستت دارم.
وقتی خبر تلخ درگذشت تو را به من دادند، در قرنطینه زندان اوین بودم، جایی که خواننده شریف کشورمان، مهدی یراحی هم حضور داشت، همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریستیم و او به درخواستم ترانه «حبس» ابی را خواند.
پدرم،
هر شب به یادتم و بعد از گذشت دو سال هنوز به یادت میگریم. در سلولهای سرد، در تاریکی انفرادی، میان صدای گریهی محکومان به اعدام، نامت را زمزمه میکنم تا خودم را زنده نگه دارم.
اما درد ما به همینجا ختم نشد. اجازه حضور در خاکسپاریات را ندادند، در چهلمت مرا به سلول انفرادی قزلحصار تبعید کردند تا به جای وداع با تو، گریههای محکومان به اعدام را در تاریکی بشنوم. سال اول نیز نگذاشتند به مزارت بیایم. حالا در دومین سالگردت، با وجود گذشت چهار ماه از درخواست آزادی مشروط، هنوز هیچ پاسخی ندادهاند. من حتی از حق ابتدایی ایستادن بر سر خاک تو هم محروم ماندهام.
پدرم، تو قربانی همان سیستمی شدی که با زندان، اعدام، سرکوب و دروغ، مردم را به زانو درآورده است. آنها تو را نکشتند با گلوله یا طناب دار، اما تو را دقمرگ کردند؛ با دیدن کتک خوردن پسرت، با استرس تبعیدها، با شنیدن خبرهای شکنجه. و من شهادت میدهم که این یک قتل حکومتی بود.
من امروز با یاد تو مینویسم:
عشق به ایران جرم نیست. گفتن «نه به زندان و اعدام» جرم نیست. اظهار مخالفت با قتلهای حکومتی جرم نیست.
جمهوری اسلامی نهتنها شش سال از اوج جوانی مرا گرفت، بلکه پدرم را نیز با بیرحمی از من گرفت. اما آنچه از ما میماند، عشق و حقیقت است، و آنچه از آنها میماند، ننگ و جنایت.
پدرم، آرام باش. تو در راه نور رفتی. من در زندان میمانم، ولی صدایت میکنم، بر حق بودنت را فریاد میزنم و روزی در آزادی، بر مزارت میایستم و میگویم: «پدرم، عدالت آمد.»
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – مهرماه ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤25🕊5💔3
مخالفت ضابط قضایی (سپاه) با حضور رضا محمدحسینی بر سر مزار پدرش در دومین سالگرد درگذشت او
منابع نزدیک به زندانی سیاسی رضا محمدحسینی گزارش دادهاند که ضابط قضایی پرونده او (وابسته به سپاه پاسداران) با درخواستش برای حضور تحتالحفظ در مراسم دومین سالگرد درگذشت پدرش در ۱۴ مهر مخالفت کرده است. این درخواست از سوی او در تاریخ ۳۱ شهریور بهصورت رسمی ارائه شده بود.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
رضا محمدحسینی از جمله زندانیان سیاسی است که تنها بهدلیل بیان دیدگاههایش در زندان بهسر میبرد. او در نامهها و بیانیههای خود همواره بر آزادی، کرامت انسانی و مقاومت مدنی تأکید کرده است.
در حالی که مسئولان با حضور رضا در مراسم پدرش مخالفت کردند، دو روز پیش حسین رونقی ــ فعال سیاسی و همبندی رضا محمدحسینی ــ در اقدامی نمادین، بهجای او بر سر مزار پدرش حاضر شد و به این پدر رنجدیده ادای احترام کرد.
عکس از کانال تلگرام حسین رونقی
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منابع نزدیک به زندانی سیاسی رضا محمدحسینی گزارش دادهاند که ضابط قضایی پرونده او (وابسته به سپاه پاسداران) با درخواستش برای حضور تحتالحفظ در مراسم دومین سالگرد درگذشت پدرش در ۱۴ مهر مخالفت کرده است. این درخواست از سوی او در تاریخ ۳۱ شهریور بهصورت رسمی ارائه شده بود.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
رضا محمدحسینی از جمله زندانیان سیاسی است که تنها بهدلیل بیان دیدگاههایش در زندان بهسر میبرد. او در نامهها و بیانیههای خود همواره بر آزادی، کرامت انسانی و مقاومت مدنی تأکید کرده است.
در حالی که مسئولان با حضور رضا در مراسم پدرش مخالفت کردند، دو روز پیش حسین رونقی ــ فعال سیاسی و همبندی رضا محمدحسینی ــ در اقدامی نمادین، بهجای او بر سر مزار پدرش حاضر شد و به این پدر رنجدیده ادای احترام کرد.
عکس از کانال تلگرام حسین رونقی
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤25👎3🕊3
مخالفت ضابط قضایی (سپاه) با حضور رضا محمدحسینی بر سر مزار پدرش در دومین سالگرد درگذشت او
منابع نزدیک به زندانی سیاسی رضا محمدحسینی گزارش دادهاند که ضابط قضایی پرونده او (وابسته به سپاه پاسداران) با درخواستش برای حضور تحتالحفظ در مراسم دومین سالگرد درگذشت پدرش در ۱۴ مهر مخالفت کرده است. این درخواست از سوی او در تاریخ ۳۱ شهریور بهصورت رسمی ارائه شده بود.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
رضا محمدحسینی از جمله زندانیان سیاسی است که تنها بهدلیل بیان دیدگاههایش در زندان بهسر میبرد. او در نامهها و بیانیههای خود همواره بر آزادی، کرامت انسانی و مقاومت مدنی تأکید کرده است.
در حالی که مسئولان با حضور رضا در مراسم پدرش مخالفت کردند، دو روز پیش حسین رونقی ــ فعال سیاسی و همبندی رضا محمدحسینی ــ در اقدامی نمادین، بهجای او بر سر مزار پدرش حاضر شد و به این پدر رنجدیده ادای احترام کرد.
عکس از کانال تلگرام حسین رونقی
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منابع نزدیک به زندانی سیاسی رضا محمدحسینی گزارش دادهاند که ضابط قضایی پرونده او (وابسته به سپاه پاسداران) با درخواستش برای حضور تحتالحفظ در مراسم دومین سالگرد درگذشت پدرش در ۱۴ مهر مخالفت کرده است. این درخواست از سوی او در تاریخ ۳۱ شهریور بهصورت رسمی ارائه شده بود.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
رضا محمدحسینی از جمله زندانیان سیاسی است که تنها بهدلیل بیان دیدگاههایش در زندان بهسر میبرد. او در نامهها و بیانیههای خود همواره بر آزادی، کرامت انسانی و مقاومت مدنی تأکید کرده است.
در حالی که مسئولان با حضور رضا در مراسم پدرش مخالفت کردند، دو روز پیش حسین رونقی ــ فعال سیاسی و همبندی رضا محمدحسینی ــ در اقدامی نمادین، بهجای او بر سر مزار پدرش حاضر شد و به این پدر رنجدیده ادای احترام کرد.
عکس از کانال تلگرام حسین رونقی
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤20🕊4👎3
«ما زندانی نیستیم، ما گروگانیم»
فریاد اعتراضی رضا محمدحسینی در پی عدم عمل به وعده اعزامش بر سر مزار پدرش در سالگرد او
طبق گزارش دریافتی، پس از مخالفت ضابطان قضایی سپاه با درخواست رضا محمدحسینی برای حضور بر سر مزار پدرش، این زندانی سیاسی روز گذشته در پی چند روز بلاتکلیفی و بیپاسخی، در اعتراض به رفتار مسئولان زندان، دست به فریاد اعتراضی در راهروی زندان زده است.
محمدحسینی با صدای بلند جملاتی چون
«ما زندانی نیستیم، ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم» و «دیکتاتورها از فریاد آزادیخواهان میترسند» را در راهروی بند چهار قزلحصار فریاد زده و اعتراض خود را نسبت به رفتار غیرانسانی و محرومیت از ابتداییترین حقوقش اعلام کرده است.
او خطاب به مأموران و مسئولان زندان فریاد زده است:
«جمهوری اسلامی نهتنها جوانیام را گرفت، بلکه پدرم را با بیرحمی از من ربود. تمامی سرکوبگران و شکنجهگران در فردای آزادی ایران محاکمه عادلانه خواهند شد. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی ایران است.»
او با شدت و حرارت در جلوی دفتر مدیر داخلی بند چهار اعتراضش را ادامه داد. در این بین شیشه دفتر مدیر داخلی بند شکسته شد.
طبق گزارش دریافتی، خبرهایی در مورد صدور دستور انتقال رضا محمدحسینی به سلول انفرادی در پی اقدام اعتراضیاش شنیده شده است.
به گفته یک منبع مطلع، تا لحظهی تنظیم این خبر، رضا محمدحسینی همچنان در بند عمومی حضور دارد و نگرانیها از انتقال احتمالی او به انفرادی ادامه دارد.
لازم به ذکر است، دو هفته پیش محمدحسینی بهصورت رسمی نامهای برای حضور در سالگرد پدرش ارائه داده بود، اما مسئولان زندان و ضابطان سپاه با وعدههای مکرر او را در بلاتکلیفی نگه داشتند.
یادآور میشود که دو روز پیش، ضابطان قضایی سپاه با حضور او بر سر مزار پدرش در دومین سالگرد درگذشتش مخالفت کردند.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فریاد اعتراضی رضا محمدحسینی در پی عدم عمل به وعده اعزامش بر سر مزار پدرش در سالگرد او
طبق گزارش دریافتی، پس از مخالفت ضابطان قضایی سپاه با درخواست رضا محمدحسینی برای حضور بر سر مزار پدرش، این زندانی سیاسی روز گذشته در پی چند روز بلاتکلیفی و بیپاسخی، در اعتراض به رفتار مسئولان زندان، دست به فریاد اعتراضی در راهروی زندان زده است.
محمدحسینی با صدای بلند جملاتی چون
«ما زندانی نیستیم، ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم» و «دیکتاتورها از فریاد آزادیخواهان میترسند» را در راهروی بند چهار قزلحصار فریاد زده و اعتراض خود را نسبت به رفتار غیرانسانی و محرومیت از ابتداییترین حقوقش اعلام کرده است.
او خطاب به مأموران و مسئولان زندان فریاد زده است:
«جمهوری اسلامی نهتنها جوانیام را گرفت، بلکه پدرم را با بیرحمی از من ربود. تمامی سرکوبگران و شکنجهگران در فردای آزادی ایران محاکمه عادلانه خواهند شد. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی ایران است.»
او با شدت و حرارت در جلوی دفتر مدیر داخلی بند چهار اعتراضش را ادامه داد. در این بین شیشه دفتر مدیر داخلی بند شکسته شد.
طبق گزارش دریافتی، خبرهایی در مورد صدور دستور انتقال رضا محمدحسینی به سلول انفرادی در پی اقدام اعتراضیاش شنیده شده است.
به گفته یک منبع مطلع، تا لحظهی تنظیم این خبر، رضا محمدحسینی همچنان در بند عمومی حضور دارد و نگرانیها از انتقال احتمالی او به انفرادی ادامه دارد.
لازم به ذکر است، دو هفته پیش محمدحسینی بهصورت رسمی نامهای برای حضور در سالگرد پدرش ارائه داده بود، اما مسئولان زندان و ضابطان سپاه با وعدههای مکرر او را در بلاتکلیفی نگه داشتند.
یادآور میشود که دو روز پیش، ضابطان قضایی سپاه با حضور او بر سر مزار پدرش در دومین سالگرد درگذشتش مخالفت کردند.
پیشتر نیز در زمان فوت پدر رضا محمدحسینی ــ که در پی فشارهای روحی ناشی از بازداشت فرزندش دچار سکته شده بود ــ به او اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدرش داده نشد. همچنین در چهلم پدر، رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید و به سلول انفرادی منتقل شده بود. سال گذشته نیز ضابطان امنیتی با حضور او در نخستین سالگرد پدرش مخالفت کردند.
#رضا_محمدحسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤7🕊2
بیانیه رضا محمدحسینی از زندان قزلحصار: حمایت از اعتصاب واحد دو و هشدار نسبت به احتمال سرکوب خونین
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در بیانیهای ضمن حمایت از اعتصاب زندانیان واحد ۲ قزلحصار در اعتراض به مجازات اعدام، نسبت به احتمال سرکوب خونین زندانیان هشدار داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
در این روزها، در واحد دو قزلحصار، صدها زندانی محکوم به اعدام با لبهای دوخته و بدنهای بیرمق ایستادهاند.
اعتصابشان فریادی است علیه مرگ، علیه بیعدالتی، علیه حکومتی که به جای نان و کار، طناب و چوبه دار میدهد.
من، به عنوان یکی از زندانیان سیاسی این زندان، با تمام توان از این حرکت انسانی حمایت میکنم.
زندانیان مواد مخدر، همانهایی که این حکومت نامشان را در فهرست مرگ میگذارد، قربانیان فقر و فساد همین سیستماند. آنها هم یکی مثل ما هستند، یکی مثل همه، جانهایی که حق حیات با کرامت و با عزت دارند، آنها محصول سیاستهایی هستند که زندگی را از مردم گرفته است.
اعتراض آنان، اعتراض به کل نظام مرگ است؛ نظامی که به جای درمان ریشههای فقر و فساد، طناب را راهحل میپندارد. اما امروز، صدای این زندانیان از دیوارهای قزلحصار فراتر رفته و به وجدان همه ما رسیده است.
ملت شریف ایران،
اجازه ندهید چهارم مرداد خونین دیگری در این زندان و زندانهای دیگر تکرار شود. آن روز که گارد ویژه به بند زندانیان سیاسی یورش برد و دو انسان را به سوی چوبه دار بردند.
با توجه به حضور نیروهای گارد و نوپو و سابقه سرکوب خونین زندانیان، این بیم وجود دارد که زندانیان معترض واحد ۲ قزلحصار به سختی سرکوب شوند. نگذاریم این اتفاق بیفتد.
اجازه ندهید دوباره خون بیگناهی ریخته شود و بعد، نامش را «حکم» بگذارند.
«نه به اعدام» یعنی هیچ قدرتی حق ندارد جان انسان را بگیرد.
نه به اعدام، یعنی آری به زندگی، به عدالت، به آیندهای که در آن مرگ، پاسخ هیچ مسئلهای نیست.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – ۲۵ مهر ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #از_قزلحصار_بگو #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در بیانیهای ضمن حمایت از اعتصاب زندانیان واحد ۲ قزلحصار در اعتراض به مجازات اعدام، نسبت به احتمال سرکوب خونین زندانیان هشدار داد.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
در این روزها، در واحد دو قزلحصار، صدها زندانی محکوم به اعدام با لبهای دوخته و بدنهای بیرمق ایستادهاند.
اعتصابشان فریادی است علیه مرگ، علیه بیعدالتی، علیه حکومتی که به جای نان و کار، طناب و چوبه دار میدهد.
من، به عنوان یکی از زندانیان سیاسی این زندان، با تمام توان از این حرکت انسانی حمایت میکنم.
زندانیان مواد مخدر، همانهایی که این حکومت نامشان را در فهرست مرگ میگذارد، قربانیان فقر و فساد همین سیستماند. آنها هم یکی مثل ما هستند، یکی مثل همه، جانهایی که حق حیات با کرامت و با عزت دارند، آنها محصول سیاستهایی هستند که زندگی را از مردم گرفته است.
اعتراض آنان، اعتراض به کل نظام مرگ است؛ نظامی که به جای درمان ریشههای فقر و فساد، طناب را راهحل میپندارد. اما امروز، صدای این زندانیان از دیوارهای قزلحصار فراتر رفته و به وجدان همه ما رسیده است.
ملت شریف ایران،
اجازه ندهید چهارم مرداد خونین دیگری در این زندان و زندانهای دیگر تکرار شود. آن روز که گارد ویژه به بند زندانیان سیاسی یورش برد و دو انسان را به سوی چوبه دار بردند.
با توجه به حضور نیروهای گارد و نوپو و سابقه سرکوب خونین زندانیان، این بیم وجود دارد که زندانیان معترض واحد ۲ قزلحصار به سختی سرکوب شوند. نگذاریم این اتفاق بیفتد.
اجازه ندهید دوباره خون بیگناهی ریخته شود و بعد، نامش را «حکم» بگذارند.
«نه به اعدام» یعنی هیچ قدرتی حق ندارد جان انسان را بگیرد.
نه به اعدام، یعنی آری به زندگی، به عدالت، به آیندهای که در آن مرگ، پاسخ هیچ مسئلهای نیست.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار – ۲۵ مهر ۱۴۰۴
#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #از_قزلحصار_بگو #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔20❤5👍3🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انتظار
کاری از ماریا
به یاد تمام جانهایی که در راه آزادی ایران فدا شدند، به یاد تمام عزیزان زندانی سیاسی که دیوار زندان نتوانست آنها را به سکوت بکشاند.
#هنر_اعتراض #مهسا_اميني #زن_زندگی_آزادی #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #نیکا_شاکرمی #فاطمه_سپهری #رضا_محمدحسینی #ندا_آقاسلطان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از ماریا
به یاد تمام جانهایی که در راه آزادی ایران فدا شدند، به یاد تمام عزیزان زندانی سیاسی که دیوار زندان نتوانست آنها را به سکوت بکشاند.
#هنر_اعتراض #مهسا_اميني #زن_زندگی_آزادی #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #نیکا_شاکرمی #فاطمه_سپهری #رضا_محمدحسینی #ندا_آقاسلطان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔19👍2
بیانیه به مناسبت هفتم آبان – روز کوروش بزرگ
زرتشت احمدیراغب، رضا محمدحسینی و آرشام رضایی
زندان قزلحصار – هفتم آبانماه ۱۴۰۴
امروز هفتم آبانماه، روزی است که در دل تاریخ ایران، نام کوروش بزرگ به یادگار مانده — انسانی که در روزگاری دور، رویکردی بهنسبت مترقی به حکومت، حقوق ملل و آیینهای گوناگون داشت. او نه فقط پادشاه، بلکه نمادی زنده از عدالت، مدارا، آزادی خاطر و صلح بود.
در دوران حکومت او، پس از فتح بابل، متنی نوشته شد که امروز به «منشور کوروش» مشهور است؛ لوحی گلی که در آن به آزادی ادیان، احترام به فرهنگهای گوناگون، بازگرداندن مردم به سرزمینشان و کرامت انسانی اشاره دارد — مفاهیمی که بسیاری آن را ریشهای از حقوق بشر دانستهاند.
در حقیقت، منشور کوروش در برخی تحلیلها به عنوان یکی از نخستین متون حقوق بشر شناخته میشود، نمادی از این باور که حکومت باید بر بنیاد عدالت و احترام به انسانها استوار باشد.
اما امروز، در روزگار پرآشوبی که خشونت و بیعدالتی بر زندگی و امید مردم سایه افکنده، ما برخاستهایم تا پیام دیگری بفرستیم:
۱. ما کوروش بزرگ را نه به عنوان یک حقیقت تاریخی زنده، بلکه به عنوان نقطهی اتکا و منبع الهامی میدانیم که در دل بحرانهای عصر ما نیز گفتوگوی صلح، همزیستی و احترام متقابل را زنده نگاه میدارد.
۲. در منطقهای که آتش جنگ، خشونت، دروغ و نفرت بارها شعلهور شده است، ما بر این باوریم که پیامِ صلحِ کوروش هنوز بیانتها است: وقتی حکومتی بر پایهی ستم، دروغ و سرکوب بنا میشود، دیر یا زود قلبها علیه آن شوریده خواهد شد؛ اما راه مقاومت ما باید راهی انسانی، خردمندانه و مبتنی بر همبستگی باشد.
۳. نام کوروش بزرگ، اگرچه در سیاستهای معاصر گاه مصادره شده، اما هنوز در میان مردم ایران و فراتر از مرزها، نشانی از آرمان عدالت است؛ نمادی از آنکه میتوان بر پایهی خرد، مشورت و احترام به تنوع باورها، جامعهای آزادتر و عادلانهتر ساخت.
۴. ما امروز، ضمن بزرگداشت هفتم آبان، از همهی هممیهنان، آزادیخواهان، کنشگران و فعالان حقوق بشر میخواهیم که به یاد بیاوریم: عدالت و کرامت انسانی نه مرزی دارد و نه زمان. ما خواهان صلح در ایران و منطقهای آرام و آزاد هستیم که در آن اختلاف باورها و قومیتها نه به عاملی برای سرکوب، بلکه به فرصتی برای گفتوگو و دموکراسی تبدیل شود.
اگر دیکتاتورها از آرامگاه و نام او میترسند، برای این است که میدانند او چگونه میتوانست قلبها را تسخیر کند. کوروش نه تنها شخصیتی متعلق به تاریخ ایران بود، بلکه بر پایهی پژوهشها و نوشتههای بسیاری از اندیشمندان، شخصیتی بیهمتا و تأثیرگذار تاکنون داشته است. روش، منش و اندیشههای انسانی او هیچگاه از یادها نخواهد رفت و فراموش نخواهد شد؛ کوروش نه تنها پایهگذار ایرانی بزرگ بود بلکه آیین کشورداری را نیز به جهانیان آموخت.
در این مسیر، ما نه تسلیم ترس میشویم، نه سکوت را برمیگزینیم. ما دست به دست هم، با امید، با شجاعت، و با پیوندی عمیق با گذشته و آرمانها، پیش میرویم.
نام کوروش را از یاد نخواهیم برد و راه عدالت و صلح را تا تحقق آزادی ادامه میدهیم و اطمینان داریم در راه گذار دشوار از استبداد به سوی آزادی، نام کوروش روشنگر راهمان برای نجات ایران از چنگال اهریمنان حاکم خواهد بود.
زرتشت احمدیراغب
رضا محمدحسینی
آرشام رضایی
زندان قزلحصار – هفتم آبانماه ۱۴۰۴
#کوروش_بزرگ #هفت_آبان #رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدیراغب، رضا محمدحسینی و آرشام رضایی
زندان قزلحصار – هفتم آبانماه ۱۴۰۴
امروز هفتم آبانماه، روزی است که در دل تاریخ ایران، نام کوروش بزرگ به یادگار مانده — انسانی که در روزگاری دور، رویکردی بهنسبت مترقی به حکومت، حقوق ملل و آیینهای گوناگون داشت. او نه فقط پادشاه، بلکه نمادی زنده از عدالت، مدارا، آزادی خاطر و صلح بود.
در دوران حکومت او، پس از فتح بابل، متنی نوشته شد که امروز به «منشور کوروش» مشهور است؛ لوحی گلی که در آن به آزادی ادیان، احترام به فرهنگهای گوناگون، بازگرداندن مردم به سرزمینشان و کرامت انسانی اشاره دارد — مفاهیمی که بسیاری آن را ریشهای از حقوق بشر دانستهاند.
در حقیقت، منشور کوروش در برخی تحلیلها به عنوان یکی از نخستین متون حقوق بشر شناخته میشود، نمادی از این باور که حکومت باید بر بنیاد عدالت و احترام به انسانها استوار باشد.
اما امروز، در روزگار پرآشوبی که خشونت و بیعدالتی بر زندگی و امید مردم سایه افکنده، ما برخاستهایم تا پیام دیگری بفرستیم:
۱. ما کوروش بزرگ را نه به عنوان یک حقیقت تاریخی زنده، بلکه به عنوان نقطهی اتکا و منبع الهامی میدانیم که در دل بحرانهای عصر ما نیز گفتوگوی صلح، همزیستی و احترام متقابل را زنده نگاه میدارد.
۲. در منطقهای که آتش جنگ، خشونت، دروغ و نفرت بارها شعلهور شده است، ما بر این باوریم که پیامِ صلحِ کوروش هنوز بیانتها است: وقتی حکومتی بر پایهی ستم، دروغ و سرکوب بنا میشود، دیر یا زود قلبها علیه آن شوریده خواهد شد؛ اما راه مقاومت ما باید راهی انسانی، خردمندانه و مبتنی بر همبستگی باشد.
۳. نام کوروش بزرگ، اگرچه در سیاستهای معاصر گاه مصادره شده، اما هنوز در میان مردم ایران و فراتر از مرزها، نشانی از آرمان عدالت است؛ نمادی از آنکه میتوان بر پایهی خرد، مشورت و احترام به تنوع باورها، جامعهای آزادتر و عادلانهتر ساخت.
۴. ما امروز، ضمن بزرگداشت هفتم آبان، از همهی هممیهنان، آزادیخواهان، کنشگران و فعالان حقوق بشر میخواهیم که به یاد بیاوریم: عدالت و کرامت انسانی نه مرزی دارد و نه زمان. ما خواهان صلح در ایران و منطقهای آرام و آزاد هستیم که در آن اختلاف باورها و قومیتها نه به عاملی برای سرکوب، بلکه به فرصتی برای گفتوگو و دموکراسی تبدیل شود.
اگر دیکتاتورها از آرامگاه و نام او میترسند، برای این است که میدانند او چگونه میتوانست قلبها را تسخیر کند. کوروش نه تنها شخصیتی متعلق به تاریخ ایران بود، بلکه بر پایهی پژوهشها و نوشتههای بسیاری از اندیشمندان، شخصیتی بیهمتا و تأثیرگذار تاکنون داشته است. روش، منش و اندیشههای انسانی او هیچگاه از یادها نخواهد رفت و فراموش نخواهد شد؛ کوروش نه تنها پایهگذار ایرانی بزرگ بود بلکه آیین کشورداری را نیز به جهانیان آموخت.
در این مسیر، ما نه تسلیم ترس میشویم، نه سکوت را برمیگزینیم. ما دست به دست هم، با امید، با شجاعت، و با پیوندی عمیق با گذشته و آرمانها، پیش میرویم.
نام کوروش را از یاد نخواهیم برد و راه عدالت و صلح را تا تحقق آزادی ادامه میدهیم و اطمینان داریم در راه گذار دشوار از استبداد به سوی آزادی، نام کوروش روشنگر راهمان برای نجات ایران از چنگال اهریمنان حاکم خواهد بود.
زرتشت احمدیراغب
رضا محمدحسینی
آرشام رضایی
زندان قزلحصار – هفتم آبانماه ۱۴۰۴
#کوروش_بزرگ #هفت_آبان #رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍21❤5👎1
زرتشت احمدی راغب؛ نماد انسانیت و مبارزه با دیکتاتوری و اعدام
✍️ رضا محمدحسینی
زرتشت احمدی راغب، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در نهمین روز اعتصاب غذای خود در زندان قزلحصار بهسر میبرد. زرتشت احمدی راغب از جمله کنشگران مدنی شناختهشده در ایران است که به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود بارها بازداشت و زندانی شده است. وی پیشتر آتشنشان شهرداری شهریار بود و پس از ۱۷ سال خدمت، به دلیل اعتراض به بیعدالتی و فعالیتهای مدنی از کار اخراج شد. در سال ۱۳۹۸ از امضاکنندگان بیانیهی موسوم به «بیانیهی ۱۴ نفر» بود که در آن، امضاکنندگان خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت و گذار از نظام جمهوری اسلامی شدند.
زرتشت در سالهای اخیر بارها در زندانهای مختلف از جمله اوین، تهران بزرگ، رجاییشهر و قزلحصار محبوس بوده است. مأموران قرارگاه ثارالله او را در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت کردند و با اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به زندان فرستادند.
در سال گذشته، پس از ارائهی درخواست آزادی مشروط، دو پروندهی مختومهی پیشین او مجدداً فعال شد. نخست در دادسرای شهریار، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به دلیل در دست داشتن پلاکارد «نه به اعدام» در خارج از زندان، و پروندهای در زندان رجاییشهر که قبلاً مختومه اعلام شده بود. در ادامه، با شکایت رئیس زندان قزلحصار و نهاد حفاظت اطلاعات، پروندهی جدیدی علیه او تشکیل شد. بر اساس حکم قاضی آصفالحسینی، وی به اتهام انتشار فایل صوتی از داخل زندان به یک سال حبس تعزیری و دو سال تبعید محکوم شد. در حال حاضر زرتشت در حال گذراندن سال دوم همین حکم است. درخواست ادغام احکام او که چندین ماه پیش ارائه شده، تاکنون بدون پاسخ مانده است؛ در صورت تأیید، وی میتواند آزاد شود.
در بهمن ۱۴۰۲، به دنبال اعتراض جمعی در بند چهار زندان قزلحصار، من، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی از تاریخ ۱۷ تا ۲۲ بهمن اقدام به اعتراض و تحصن کردیم. هدف این حرکت، اعتراض به احکام اعدام و سیاستهای سرکوبگرانهی حاکمیت بود. مأموران زندان دستور انتقال ما به سلول انفرادی را صادر کردند، اما با مقاومت ما مواجه شدند. در جریان این اعتراض، پرچمهای نصبشده در راهروی بند پایین کشیده شد و تنش میان زندانیان و مأموران بالا گرفت. در نهایت، مأموران ما را به انفرادی منتقل کردند.
در زمان انتقال، یکی از مأموران به من حملهور شد. هنگامی که مقاومت کردم و گفتم «فریاد علیه دیکتاتور جرم نیست»، آقای زرتشت احمدی راغب خطاب به افسر جانشین گفت: «رهایش کنید، بند دلش پاره میشود.» در پی این تذکر، مأموران از ادامهی درگیری خودداری کردند.
پس از اعتراضات و فریادهایی که علیه اعدام و سرکوب سر دادیم، من را از سلولانفرادی خارج کردند، به من سیلی زدند و به پدرم توهین کردند. به منظور جلوگیری از آسیب بیشتر به دیگر زندانیان، از واکنش خودداری کردم.
زرتشت احمدی راغب پیشتر نیز چندین بار در اعتراض به بیعدالتی و شرایط غیرانسانی زندانها دست به اعتصاب غذا زده است؛ از جمله در سال ۱۴۰۱ و نیز در زمستان ۱۴۰۲ که اعتصابش را تنها پس از درخواست فرزندش متوقف کرد.
زرتشت از چهرههای ثابت کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و از فعالان همبستگی با خانوادههای دادخواه، معلمان و کارگران است. در طول دوران حبس نیز به دفعات به انفرادی منتقل شده و تحت فشار قرار گرفته است.
در حال حاضر، وضعیت جسمی او به دلیل اعتصاب غذا نگرانکننده است. زرتشت احمدی راغب و سایر زندانیان سیاسی، گروگان حکومتی هستند که هیچ مرزی برای سرکوب و مجازات مخالفان خود قائل نیست.
جمهوری اسلامی باید بیدرنگ زندانیان سیاسی را آزاد کند.
زندانیان سیاسی تحت فشارهای جسمی و روحی فراوانی در زندانهای جمهوری اسلامی و زیر سایهی اعدام قرار دارند. وقتی روح و روان فرد آسیب میبیند، بهتدریج جسم او نیز دچار آسیب میشود؛ اعتصاب غذا، ضربوشتم، و فشارهای روانی تأثیر مستقیم بر سلامت و تندرستی زندانیان دارد.
ما از فریاد و اعتراض دست نخواهیم کشید و حاکمان مستبد را به زیر خواهیم کشید؛ اجازه نخواهیم داد ایران را ویران کنند. ما هر هفته اخبار اعدام، مرگ، شکنجه و حبس را میشنویم و میبینیم؛ این شرایط بر اعصاب و روان و سیستم ایمنی ما تأثیر میگذارد و سلامت عمومی ما را به خطر میاندازد.
ما خواستار توقف فوری سرکوب، پایان دادن به پروندهسازیهای سیاسی و احقاق حقوق زندانیان سیاسی هستیم. حکومت باید پاسخگوی اقدامات خود باشد و بهطور عاجل اقدامات لازم برای آزادی زندانیان سیاسی و تضمین سلامت آنان را فراهم کند.
رضا محمدحسینی، زندان قزلحصار
۹ آبان ۱۴۰۴
#زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #بیانیه #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️ رضا محمدحسینی
زرتشت احمدی راغب، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در نهمین روز اعتصاب غذای خود در زندان قزلحصار بهسر میبرد. زرتشت احمدی راغب از جمله کنشگران مدنی شناختهشده در ایران است که به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود بارها بازداشت و زندانی شده است. وی پیشتر آتشنشان شهرداری شهریار بود و پس از ۱۷ سال خدمت، به دلیل اعتراض به بیعدالتی و فعالیتهای مدنی از کار اخراج شد. در سال ۱۳۹۸ از امضاکنندگان بیانیهی موسوم به «بیانیهی ۱۴ نفر» بود که در آن، امضاکنندگان خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت و گذار از نظام جمهوری اسلامی شدند.
زرتشت در سالهای اخیر بارها در زندانهای مختلف از جمله اوین، تهران بزرگ، رجاییشهر و قزلحصار محبوس بوده است. مأموران قرارگاه ثارالله او را در مقابل مجلس شورای اسلامی بازداشت کردند و با اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به زندان فرستادند.
در سال گذشته، پس از ارائهی درخواست آزادی مشروط، دو پروندهی مختومهی پیشین او مجدداً فعال شد. نخست در دادسرای شهریار، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به دلیل در دست داشتن پلاکارد «نه به اعدام» در خارج از زندان، و پروندهای در زندان رجاییشهر که قبلاً مختومه اعلام شده بود. در ادامه، با شکایت رئیس زندان قزلحصار و نهاد حفاظت اطلاعات، پروندهی جدیدی علیه او تشکیل شد. بر اساس حکم قاضی آصفالحسینی، وی به اتهام انتشار فایل صوتی از داخل زندان به یک سال حبس تعزیری و دو سال تبعید محکوم شد. در حال حاضر زرتشت در حال گذراندن سال دوم همین حکم است. درخواست ادغام احکام او که چندین ماه پیش ارائه شده، تاکنون بدون پاسخ مانده است؛ در صورت تأیید، وی میتواند آزاد شود.
در بهمن ۱۴۰۲، به دنبال اعتراض جمعی در بند چهار زندان قزلحصار، من، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی از تاریخ ۱۷ تا ۲۲ بهمن اقدام به اعتراض و تحصن کردیم. هدف این حرکت، اعتراض به احکام اعدام و سیاستهای سرکوبگرانهی حاکمیت بود. مأموران زندان دستور انتقال ما به سلول انفرادی را صادر کردند، اما با مقاومت ما مواجه شدند. در جریان این اعتراض، پرچمهای نصبشده در راهروی بند پایین کشیده شد و تنش میان زندانیان و مأموران بالا گرفت. در نهایت، مأموران ما را به انفرادی منتقل کردند.
در زمان انتقال، یکی از مأموران به من حملهور شد. هنگامی که مقاومت کردم و گفتم «فریاد علیه دیکتاتور جرم نیست»، آقای زرتشت احمدی راغب خطاب به افسر جانشین گفت: «رهایش کنید، بند دلش پاره میشود.» در پی این تذکر، مأموران از ادامهی درگیری خودداری کردند.
پس از اعتراضات و فریادهایی که علیه اعدام و سرکوب سر دادیم، من را از سلولانفرادی خارج کردند، به من سیلی زدند و به پدرم توهین کردند. به منظور جلوگیری از آسیب بیشتر به دیگر زندانیان، از واکنش خودداری کردم.
زرتشت احمدی راغب پیشتر نیز چندین بار در اعتراض به بیعدالتی و شرایط غیرانسانی زندانها دست به اعتصاب غذا زده است؛ از جمله در سال ۱۴۰۱ و نیز در زمستان ۱۴۰۲ که اعتصابش را تنها پس از درخواست فرزندش متوقف کرد.
زرتشت از چهرههای ثابت کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و از فعالان همبستگی با خانوادههای دادخواه، معلمان و کارگران است. در طول دوران حبس نیز به دفعات به انفرادی منتقل شده و تحت فشار قرار گرفته است.
در حال حاضر، وضعیت جسمی او به دلیل اعتصاب غذا نگرانکننده است. زرتشت احمدی راغب و سایر زندانیان سیاسی، گروگان حکومتی هستند که هیچ مرزی برای سرکوب و مجازات مخالفان خود قائل نیست.
جمهوری اسلامی باید بیدرنگ زندانیان سیاسی را آزاد کند.
زندانیان سیاسی تحت فشارهای جسمی و روحی فراوانی در زندانهای جمهوری اسلامی و زیر سایهی اعدام قرار دارند. وقتی روح و روان فرد آسیب میبیند، بهتدریج جسم او نیز دچار آسیب میشود؛ اعتصاب غذا، ضربوشتم، و فشارهای روانی تأثیر مستقیم بر سلامت و تندرستی زندانیان دارد.
ما از فریاد و اعتراض دست نخواهیم کشید و حاکمان مستبد را به زیر خواهیم کشید؛ اجازه نخواهیم داد ایران را ویران کنند. ما هر هفته اخبار اعدام، مرگ، شکنجه و حبس را میشنویم و میبینیم؛ این شرایط بر اعصاب و روان و سیستم ایمنی ما تأثیر میگذارد و سلامت عمومی ما را به خطر میاندازد.
ما خواستار توقف فوری سرکوب، پایان دادن به پروندهسازیهای سیاسی و احقاق حقوق زندانیان سیاسی هستیم. حکومت باید پاسخگوی اقدامات خود باشد و بهطور عاجل اقدامات لازم برای آزادی زندانیان سیاسی و تضمین سلامت آنان را فراهم کند.
رضا محمدحسینی، زندان قزلحصار
۹ آبان ۱۴۰۴
#زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #بیانیه #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤27👍7🕊2