آموزشکده توانا
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت. "حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب" مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان،…
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت.
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊14❤4💯3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خطر مرگ و آسیبهای جانی در خوابگاههای فرسوده؛ سقف خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران فروریخت
بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ریزش سقف در خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران، که محل اسکان دانشجویان سال اول کارشناسی است، نگرانیها درباره ایمنی و فرسودگی شدید خوابگاههای دانشجویی را افزایش داده است.
تصاویر منتشرشده از این حادثه که توسط شورای صنفی دانشجویان به اشتراک گذاشته شده، شرایط بحرانی خوابگاهها و بیتوجهی مسئولان جمهوری اسلامی را بهوضوح نشان میدهد.
این حادثه در حالی رخ داده که بیش از دو ماه از بازدید وزیر علوم از خوابگاههای دانشگاه تهران میگذرد، اما هیچ اقدام موثری برای بهبود وضعیت انجام نشده است.
فعالان صنفی با انتقاد از بیعملی مسئولان، خواستار رسیدگی فوری برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه و حفظ جان دانشجویان شدهاند.
#جنبش_دانشجویی #دانشگاه_تهران #شورای_صنفی_دانشجویان #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
خطر مرگ و آسیبهای جانی در خوابگاههای فرسوده؛ سقف خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران فروریخت
بر اساس تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ریزش سقف در خوابگاه «قدس ۳» دانشگاه تهران، که محل اسکان دانشجویان سال اول کارشناسی است، نگرانیها درباره ایمنی و فرسودگی شدید خوابگاههای دانشجویی را افزایش داده است.
تصاویر منتشرشده از این حادثه که توسط شورای صنفی دانشجویان به اشتراک گذاشته شده، شرایط بحرانی خوابگاهها و بیتوجهی مسئولان جمهوری اسلامی را بهوضوح نشان میدهد.
این حادثه در حالی رخ داده که بیش از دو ماه از بازدید وزیر علوم از خوابگاههای دانشگاه تهران میگذرد، اما هیچ اقدام موثری برای بهبود وضعیت انجام نشده است.
فعالان صنفی با انتقاد از بیعملی مسئولان، خواستار رسیدگی فوری برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه و حفظ جان دانشجویان شدهاند.
#جنبش_دانشجویی #دانشگاه_تهران #شورای_صنفی_دانشجویان #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
👍13💔3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی از کشتهشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ با انتشار ویدیویی در شبکه اجتماعی ایکس از مزاحمت ماموران جمهوری اسلامی برای او در بهشت زهرا برای حجاب اجباری خبر داد.
او در اینباره خطاب به ماموران حکومت میگوید: «چه حجابی را رعایت کنم؟ من همینم. تو چه کسی هستی که به من میگویی حجابت را رعایت کن؟ با افتخار میگویم همین مدلی هستم.»
او همچنین نوشت :
به نام آزادی
من مادری هستم داغدار، مادری که فرزندش را در راه آزادی از دست داد. فرزندی که تنها صدای حقطلبی و آزادگی سر داد، اما پاسخش گلولهای بود که پیشانیاش را شکافت.
اکنون، پس از آن همه رنج، نهتنها داغ فراق فرزند را بر دل دارم، بلکه حتی بر مزارش نیز امنیت و آرامش ندارم. مرا از کنار آرامگاه فرزندم میرانند، به جرم حجاب و پوشش، به جرم مادر بودن و سوگواری. بهشت زهرا دیگر نه بهشتی برای من است، نه مأمنی برای دلتنگیهایم.
شمایی که باعث پرواز فرزندم شدید، شمایی که تیر شلیک کردید، بدانید که این صداها خاموش نمیشود. من هنوز ایستادهام، هنوز مادرِ همان فرزند آزادیخواهم، و هنوز بر حقم پافشاری میکنم
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی
او در اینباره خطاب به ماموران حکومت میگوید: «چه حجابی را رعایت کنم؟ من همینم. تو چه کسی هستی که به من میگویی حجابت را رعایت کن؟ با افتخار میگویم همین مدلی هستم.»
او همچنین نوشت :
به نام آزادی
من مادری هستم داغدار، مادری که فرزندش را در راه آزادی از دست داد. فرزندی که تنها صدای حقطلبی و آزادگی سر داد، اما پاسخش گلولهای بود که پیشانیاش را شکافت.
اکنون، پس از آن همه رنج، نهتنها داغ فراق فرزند را بر دل دارم، بلکه حتی بر مزارش نیز امنیت و آرامش ندارم. مرا از کنار آرامگاه فرزندم میرانند، به جرم حجاب و پوشش، به جرم مادر بودن و سوگواری. بهشت زهرا دیگر نه بهشتی برای من است، نه مأمنی برای دلتنگیهایم.
شمایی که باعث پرواز فرزندم شدید، شمایی که تیر شلیک کردید، بدانید که این صداها خاموش نمیشود. من هنوز ایستادهام، هنوز مادرِ همان فرزند آزادیخواهم، و هنوز بر حقم پافشاری میکنم
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی
👍30❤11
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خرافات در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. ایران نیز استثنا نیست. اما متاسفانه ایران از معدود کشورهای دنیاست که خرافات در آن توسط حکومت مستقر پشتیبانی میشود و حتی برای تقویت آن بودجه تعیین میشود!
صنعت امامزادهسازی و حمایت جمهوری اسلامی از آن مسئلهای است که حتی بسیاری از وابستگان جمهوری اسلامی نیز راهی برای توجیه آن ندارند.
وجه دیگر خرافات و ضربه آن، خردستیزی است. عقلانیت و خردگرایی از بنیانهای یک جامعه پویاست و ترویج خرافات راهی برای ترویج خمودگی فکری.
بر این اساس شایسته است به این بیندیشیم که ما ایرانیان چگونه میتوانیم بر اساس امکانات خود با خرافات خردستیز مبارزه کنیم؟
#خرافات #امامزاده #صنعت_امامزاده_سازی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
خرافات در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد. ایران نیز استثنا نیست. اما متاسفانه ایران از معدود کشورهای دنیاست که خرافات در آن توسط حکومت مستقر پشتیبانی میشود و حتی برای تقویت آن بودجه تعیین میشود!
صنعت امامزادهسازی و حمایت جمهوری اسلامی از آن مسئلهای است که حتی بسیاری از وابستگان جمهوری اسلامی نیز راهی برای توجیه آن ندارند.
وجه دیگر خرافات و ضربه آن، خردستیزی است. عقلانیت و خردگرایی از بنیانهای یک جامعه پویاست و ترویج خرافات راهی برای ترویج خمودگی فکری.
بر این اساس شایسته است به این بیندیشیم که ما ایرانیان چگونه میتوانیم بر اساس امکانات خود با خرافات خردستیز مبارزه کنیم؟
#خرافات #امامزاده #صنعت_امامزاده_سازی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
👍17
اعاده دادرسی مهدی حسنی، محکوم به اعدام، برای سومین بار هم رد شد
امین عادل، وکیل دادگستری، نوشت: «برای سومین بار اعاده دادرسی آقای مهدی حسنی همانند دفعه های قبل بدون اخذ پرونده اصلی از دادگاه بدوی و بدون اجازه مطالعه پرونده به وکیل ایشان، در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور رد شد.»
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، شهریور ۱۴۰۳ مهدی حسنی ۴۸ ساله را در دادگاهی چند دقیقهای و بدون بهرهمندی از حق دفاع به اتهام «بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم کرد. این زندانی سیاسی پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اعاده دادرسی مهدی حسنی، محکوم به اعدام، برای سومین بار هم رد شد
امین عادل، وکیل دادگستری، نوشت: «برای سومین بار اعاده دادرسی آقای مهدی حسنی همانند دفعه های قبل بدون اخذ پرونده اصلی از دادگاه بدوی و بدون اجازه مطالعه پرونده به وکیل ایشان، در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور رد شد.»
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، شهریور ۱۴۰۳ مهدی حسنی ۴۸ ساله را در دادگاهی چند دقیقهای و بدون بهرهمندی از حق دفاع به اتهام «بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم کرد. این زندانی سیاسی پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
#مهدی_حسنی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معصومه سلیمانی دارنده مدال جهانی کشتی، قهرمان پیشین کشتی ایران و داور کشتی و جودو، و از بازداشتشدگان آیان ۹۸، در این ویدیو از پروندهسازی جدید علیه خود در خصوص تردد بدون حجاب اجباری خبر میدهد.
او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«درود به مردم شریف ایران
پس از بارها تهدید، بازداشت، بازجویی، جریمه نقدی و محرومیت از ورزش و حقوق اجتماعی، پرونده سازیهای مختلف و اتهامات واهی بار دیگر در تاریخ ۳۱ اردیبهشت و به ناحق در شعبه هشتم بازپرسی شهرستان خرمآباد به اتهام "دعوی طرفیت بنده( معصومه سلیمانی ) مبنی بر حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی" باید از خودم در مقابلِ این ناعدالتی دفاع کنم.
من مادر یک کودک شیرخوار ده ماهه ضمن رد این اتهام واهی، از شما مردم شریف ایران و رسانههای آزاد تقاضا دارم، صدای من و ما باشید.
به امید روزهای خوب
به امید فرداهای بهتر
به امید روزی که زن بودن جرم نباشد...
به امید روزی که رانت جرم باشد.
به امید روزی که افراد فاسد جایی در دستگاههای دولتی نداشته باشند.
به امید روزی که دست برادران قاچاقچی کوتاه شود.
به امید روزی که نخبهها تحت فشار مهاجرت نکنند.
به امید روزهای خوب، به امید آینده روشن و ایران آباد و آزاد»
#معصومه_سلیمانی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این ویدیو نوشته:
«درود به مردم شریف ایران
پس از بارها تهدید، بازداشت، بازجویی، جریمه نقدی و محرومیت از ورزش و حقوق اجتماعی، پرونده سازیهای مختلف و اتهامات واهی بار دیگر در تاریخ ۳۱ اردیبهشت و به ناحق در شعبه هشتم بازپرسی شهرستان خرمآباد به اتهام "دعوی طرفیت بنده( معصومه سلیمانی ) مبنی بر حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی" باید از خودم در مقابلِ این ناعدالتی دفاع کنم.
من مادر یک کودک شیرخوار ده ماهه ضمن رد این اتهام واهی، از شما مردم شریف ایران و رسانههای آزاد تقاضا دارم، صدای من و ما باشید.
به امید روزهای خوب
به امید فرداهای بهتر
به امید روزی که زن بودن جرم نباشد...
به امید روزی که رانت جرم باشد.
به امید روزی که افراد فاسد جایی در دستگاههای دولتی نداشته باشند.
به امید روزی که دست برادران قاچاقچی کوتاه شود.
به امید روزی که نخبهها تحت فشار مهاجرت نکنند.
به امید روزهای خوب، به امید آینده روشن و ایران آباد و آزاد»
#معصومه_سلیمانی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👌21🕊5💔2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد تولیدکنندگان در شهرک صنعتی شیراز، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت در اعتراض به قطع برق اعتصاب کرده و راهها را بستهاند.
ناکارآمدی جمهوری اسلامی در تولید و مدیریت انرژی علاوه بر زندگی مردم عادی بخش صنعت بویژه تولیدکنندگان و صنعتگران بخش خصوصی را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
#برق #قطع_برق #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد تولیدکنندگان در شهرک صنعتی شیراز، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت در اعتراض به قطع برق اعتصاب کرده و راهها را بستهاند.
ناکارآمدی جمهوری اسلامی در تولید و مدیریت انرژی علاوه بر زندگی مردم عادی بخش صنعت بویژه تولیدکنندگان و صنعتگران بخش خصوصی را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
#برق #قطع_برق #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍22
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرلحصار، یک فایل صوتی از او منتشر کرد با این شرح:
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔26👍6❤3
Forwarded from گفتوشنود
هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن از روز سهشنبه (۱۳ مه / ۲۳ اردیبهشت) کار خود را آغاز کرده است و امروز فیلم «یک تصادف ساده» جعفر پناهی در بخش مسابقه آن به نمایش درآمد.
آقای پناهی که همراه عوامل این فیلم به جشنواره کن رفته امروز به همراه دختر و همسرش در محل اکران فیلم حضور داشت.
این اولین حضور آقای پناهی بر فرش قرمز جشنوارههای فیلم خارجی پس از سال ۱۳۸۸ است. به دلیل حمایت از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال که به جنبش سبز معروف شد، آقای پناهی مدتی به زندان رفت و حدود ۱۵ سال ممنوعالخروج بود.
ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران امسال جشنواره، در برنامه افتتاحیه از سینمای ایران و جعفر پناهی بهعنوان نمایندگان سینمای مقاومت یاد کرد.
امسال ۲۲ فیلم در بخش مسابقه کن حضور دارند.
فیلم تازه جعفر پناهی با نام «یک تصادف ساده» در خفا و بدون مجوز و بدون حجاب اجباری ساخته شده است و مضمونی اجتماعی- سیاسی دارد.
#جشنواره_کن #جعفر_پناهی #حجاب_اجباری #یک_تصادف_ساده #آزادی_بیان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هفتاد و هشتمین دوره جشنواره فیلم کن از روز سهشنبه (۱۳ مه / ۲۳ اردیبهشت) کار خود را آغاز کرده است و امروز فیلم «یک تصادف ساده» جعفر پناهی در بخش مسابقه آن به نمایش درآمد.
آقای پناهی که همراه عوامل این فیلم به جشنواره کن رفته امروز به همراه دختر و همسرش در محل اکران فیلم حضور داشت.
این اولین حضور آقای پناهی بر فرش قرمز جشنوارههای فیلم خارجی پس از سال ۱۳۸۸ است. به دلیل حمایت از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال که به جنبش سبز معروف شد، آقای پناهی مدتی به زندان رفت و حدود ۱۵ سال ممنوعالخروج بود.
ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران امسال جشنواره، در برنامه افتتاحیه از سینمای ایران و جعفر پناهی بهعنوان نمایندگان سینمای مقاومت یاد کرد.
امسال ۲۲ فیلم در بخش مسابقه کن حضور دارند.
فیلم تازه جعفر پناهی با نام «یک تصادف ساده» در خفا و بدون مجوز و بدون حجاب اجباری ساخته شده است و مضمونی اجتماعی- سیاسی دارد.
#جشنواره_کن #جعفر_پناهی #حجاب_اجباری #یک_تصادف_ساده #آزادی_بیان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤26👍7
روایت از همبندی منوچهر فلاح، زندانی محکوم به اعدام
بهنام انسان و قلم
هیچوقت تاریخها دقیق یادم نمیماند، اما آدمها و اتفاقات مثل فیلم در ذهنم ثبت میشود.
چندمین روز از تیرماه بود که از انفرادی و بازجویی در وزارت اطلاعات، اول به بازپرسی و بعد با قرار وثیقه به زندان لاکان اعزام شدم و این شروع آشنایی من با کسی بود که از او لبخندهای مهربانانه و کلافگی از بیخوابیهای شبانه به یادم مانده، با یک تتوی زیبا روی دستش که نوشته بود: «ایران بیدارم آرزوست».
همان روز کمی قبلتر از من وارد زندان شده بود، نگاه و سلام و علیک اولش یادم است. چهرهاش تا حد زیادی بیانگر رنجهای زندگیاش بود. آن لحظه نمیدانستم چه رنجهایی کشیده، اما همتبار بود از جنس خودم. بعد با کمک برادر معلمم، عزیز قاسمزاده، با دیگرانی هم که شریف بودند و نجیب، در آن چند دقیقه اول آشنا شدم، اما منوچهر فلاح با آن احترام و حیای ذاتی کمی عقبتر ايستاده بود. سر حرف که باز شد دوستان پرسیدند چقدر وثیقه داری و باقی صحبتهای عادی که معمولا برای آشنایی می شود. اما مابین صحبتم وقتی گفتم وثیقه ۴۰۰ میلیونی برایم خواستند منوچهر بیهوا گفت: «منم ۴۰۰ میلیون» و سرش را انداخت پایین. من چند روز بعد با سند خانه خواهرم آزاد شدم تا روز دادگاه، اما منوچهر ماند و ماند و ماند تا الان که زیر حکم اعدام است.
چرا؟ نمی دانم!!! اما مطمئنم که بعد از آزادی وقتی سعی کردم با خانوادهاش صحبت کنم برای وثیقه، یکی از رنجهای منوچهر را دریافتم: تنهایی و بیپشت و پناهی. به قول فاکنر «کسی را نداشت، نه اینکه بیکس و کار باشد، کسی را نداشت». این دردها را به هرکسی نمیتوان گفت و من هم بیشتر نمیگویم جز اینکه #منوچهر_فلاح دوست و همبند زندانی من مهربان است، آقاست، شریف است و نجیب و عاشق ایران. هر آنچه در توان داشت برای خوبی ذاتیاش هزینه داد و تصور طناب دار دور گردن او برای من غیرممکن است. امیدم این است نه تنها این حکم ظالمانه در مورد او بشکند بلکه امیدوارم او را آزاد، خارج از زندان در آغوش بگیرم و آرام در گوشش بگویم: «وثیقه جفتمون یه اندازه بود. از این به بعد بیا تنهاییهامون شریک رنج کمتری باشیم».
پایان.
چندمین روز از اردیبهشت ۱۴۰۴
از صفحه بامداد بیدار
bamdad_bidar
#نه_به_اعدام #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهنام انسان و قلم
هیچوقت تاریخها دقیق یادم نمیماند، اما آدمها و اتفاقات مثل فیلم در ذهنم ثبت میشود.
چندمین روز از تیرماه بود که از انفرادی و بازجویی در وزارت اطلاعات، اول به بازپرسی و بعد با قرار وثیقه به زندان لاکان اعزام شدم و این شروع آشنایی من با کسی بود که از او لبخندهای مهربانانه و کلافگی از بیخوابیهای شبانه به یادم مانده، با یک تتوی زیبا روی دستش که نوشته بود: «ایران بیدارم آرزوست».
همان روز کمی قبلتر از من وارد زندان شده بود، نگاه و سلام و علیک اولش یادم است. چهرهاش تا حد زیادی بیانگر رنجهای زندگیاش بود. آن لحظه نمیدانستم چه رنجهایی کشیده، اما همتبار بود از جنس خودم. بعد با کمک برادر معلمم، عزیز قاسمزاده، با دیگرانی هم که شریف بودند و نجیب، در آن چند دقیقه اول آشنا شدم، اما منوچهر فلاح با آن احترام و حیای ذاتی کمی عقبتر ايستاده بود. سر حرف که باز شد دوستان پرسیدند چقدر وثیقه داری و باقی صحبتهای عادی که معمولا برای آشنایی می شود. اما مابین صحبتم وقتی گفتم وثیقه ۴۰۰ میلیونی برایم خواستند منوچهر بیهوا گفت: «منم ۴۰۰ میلیون» و سرش را انداخت پایین. من چند روز بعد با سند خانه خواهرم آزاد شدم تا روز دادگاه، اما منوچهر ماند و ماند و ماند تا الان که زیر حکم اعدام است.
چرا؟ نمی دانم!!! اما مطمئنم که بعد از آزادی وقتی سعی کردم با خانوادهاش صحبت کنم برای وثیقه، یکی از رنجهای منوچهر را دریافتم: تنهایی و بیپشت و پناهی. به قول فاکنر «کسی را نداشت، نه اینکه بیکس و کار باشد، کسی را نداشت». این دردها را به هرکسی نمیتوان گفت و من هم بیشتر نمیگویم جز اینکه #منوچهر_فلاح دوست و همبند زندانی من مهربان است، آقاست، شریف است و نجیب و عاشق ایران. هر آنچه در توان داشت برای خوبی ذاتیاش هزینه داد و تصور طناب دار دور گردن او برای من غیرممکن است. امیدم این است نه تنها این حکم ظالمانه در مورد او بشکند بلکه امیدوارم او را آزاد، خارج از زندان در آغوش بگیرم و آرام در گوشش بگویم: «وثیقه جفتمون یه اندازه بود. از این به بعد بیا تنهاییهامون شریک رنج کمتری باشیم».
پایان.
چندمین روز از اردیبهشت ۱۴۰۴
از صفحه بامداد بیدار
bamdad_bidar
#نه_به_اعدام #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سایق، در صفحه اینستاگرام و یوتیوب خود، کتابهای مفیدی را معرفی میکند.
ابن قسمت:
«کتاب گفتاری درباره بندگی خودخواسته نوشته: اِتین دو لا بوئسی
چرا میلیونها نفر زیر سلطه یک دیکتاتور زندگی میکنند، بدون آنکه مقاومت کنند؟
کتاب «گفتاری درباره بندگی خودخواسته» نوشته اتین دو لا بوئسی، پاسخ این پرسش را میدهد:
ما فرمان میبریم، چون اطاعت را یاد گرفتهایم – نه از ترس، بلکه از عادت.
در این ویدیو با هم بررسی میکنیم که چگونه استبداد بدون شلیک گلوله، با رضایت پنهان تودهها زنده میماند — و چطور میتوان با یک «نه» ساده، پایههای آن را فرو ریخت!»
فایل کامل را در یوتیوب خانم ابراهیموند ببینید:
https://youtu.be/_ARmwoOBLZo?si=F90fNWVS9Hj7BrAw
#دیکتاتور #استبداد #آزادی #رهایی #ایران #کتاب #مریم_ابراهیم_وند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابن قسمت:
«کتاب گفتاری درباره بندگی خودخواسته نوشته: اِتین دو لا بوئسی
چرا میلیونها نفر زیر سلطه یک دیکتاتور زندگی میکنند، بدون آنکه مقاومت کنند؟
کتاب «گفتاری درباره بندگی خودخواسته» نوشته اتین دو لا بوئسی، پاسخ این پرسش را میدهد:
ما فرمان میبریم، چون اطاعت را یاد گرفتهایم – نه از ترس، بلکه از عادت.
در این ویدیو با هم بررسی میکنیم که چگونه استبداد بدون شلیک گلوله، با رضایت پنهان تودهها زنده میماند — و چطور میتوان با یک «نه» ساده، پایههای آن را فرو ریخت!»
فایل کامل را در یوتیوب خانم ابراهیموند ببینید:
https://youtu.be/_ARmwoOBLZo?si=F90fNWVS9Hj7BrAw
#دیکتاتور #استبداد #آزادی #رهایی #ایران #کتاب #مریم_ابراهیم_وند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍17
BamdadBidar01.pdf
7.1 MB
«بامداد بیدار»؛ نخستین شماره نشریه آنلاین زندانیان سیاسی منتشر شد
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍33❤4