شاهدان عینی در زندان بروجرد، مادر فرزاد معظمیگودرزی، زندانی سیاسی، را حین انتقال به سلول انفرادی دیدهاند.
سوران منصورنیا، برادر دادخواه برهان منصورنیا، در پستی در شبکه اکس نوشت:
«چند نفر از زندانیان زندانِ «تیرچهبلوک» بروجرد در تماس تلفنی و برخی دیگر در ملاقات حضوری بە خانوادەهایشان گفتەاند که #لیلا_صارمی مادر فرزاد معظمی گودرزی، را در حال انتقال به سلول انفرادی دیدەاند؛ اما همچنان خبر موثقی از وضعیت احمد معظمی گودرزی در دست نیست.»
جمهوری اسلامی سهشنبه ۳۱ تیرماه، با ۵ خودرو و ۱۷ مامور سرکوبگر، به منزل خانواده معظمیگودرزی حمله کرد و پدر و مادر فرزاد را با ایراد ضربوجرح بازداشت کرد.
فرزاد معظمیگودرزی، اکنون بیش از ۱۸ ماه است که در حبس به سر میبرد. او پسردایی رضا معظمیگودرزی از جانباختگان آبان ۹۸ است.
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸ در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸، در جریان اعتراضات سراسری بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سوران منصورنیا، برادر دادخواه برهان منصورنیا، در پستی در شبکه اکس نوشت:
«چند نفر از زندانیان زندانِ «تیرچهبلوک» بروجرد در تماس تلفنی و برخی دیگر در ملاقات حضوری بە خانوادەهایشان گفتەاند که #لیلا_صارمی مادر فرزاد معظمی گودرزی، را در حال انتقال به سلول انفرادی دیدەاند؛ اما همچنان خبر موثقی از وضعیت احمد معظمی گودرزی در دست نیست.»
جمهوری اسلامی سهشنبه ۳۱ تیرماه، با ۵ خودرو و ۱۷ مامور سرکوبگر، به منزل خانواده معظمیگودرزی حمله کرد و پدر و مادر فرزاد را با ایراد ضربوجرح بازداشت کرد.
فرزاد معظمیگودرزی، اکنون بیش از ۱۸ ماه است که در حبس به سر میبرد. او پسردایی رضا معظمیگودرزی از جانباختگان آبان ۹۸ است.
رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸ در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸، در جریان اعتراضات سراسری بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.
#آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔21❤3
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی از صف خرید مخزن آب در تهران
این روزها با کاهش شدید فشار آب در شهرهایی مانند تهران، بسیاری از شهروندان ناچار به خرید پمپ و مخزن آب شدهاند؛ اقدامی که فشار مالی مضاعفی را بر دوش خانوادهها گذاشته است.
اما مشکل تنها به افت فشار آب محدود نمیشود. قطعی مکرر برق، وضعیت را بحرانیتر کرده است. در نبود برق، پمپهای آب از کار میافتند و مخزنها نیز به دلیل نبود فشار کافی، پر نمیشوند. این چرخه معیوب باعث شده که برخی از مردم حتی به خرید موتور برق گازسوز روی بیاورند تا حداقل آب آشامیدنی یا بهداشتی روزانه خود را تامین کنند.
💰 tavaanatech
این روزها با کاهش شدید فشار آب در شهرهایی مانند تهران، بسیاری از شهروندان ناچار به خرید پمپ و مخزن آب شدهاند؛ اقدامی که فشار مالی مضاعفی را بر دوش خانوادهها گذاشته است.
اما مشکل تنها به افت فشار آب محدود نمیشود. قطعی مکرر برق، وضعیت را بحرانیتر کرده است. در نبود برق، پمپهای آب از کار میافتند و مخزنها نیز به دلیل نبود فشار کافی، پر نمیشوند. این چرخه معیوب باعث شده که برخی از مردم حتی به خرید موتور برق گازسوز روی بیاورند تا حداقل آب آشامیدنی یا بهداشتی روزانه خود را تامین کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍12💔6👎5❤1🕊1
به گزارش منابع حقوق بشری، حمید و میثم کوشکی، دو برادر اهل کوهدشت که به اتهام قتل یک بسیجی به اعدام محکوم شده بودند، در خطر اجرای قریبالوقوع حکم اعدام قرار دارند.
فرمان کوشکی، برادر این دو زندانی، چهارم خرداد ۱۴۰۴ در ارتباط با همین پرونده در زندان قزلحصار اعدام شده است.
به گزارش منابع حقوق بشری، حمید کوشکی ۲۷ ساله و میثم کوشکی ۲۵ ساله هستند. آنها اهل استان لرستان (ایران) هستند. در سال ۱۳۹۹ با اتهامات واهی بازداشت شدند. برادر سوم آنها (فرمان کوشکی) با وعدهی آزادی دو برادرش این اتهام دروغین را پذیرفت، درنهایت در ۴ خرداد سال ۱۴۰۴ اعدام شد. اما حکومت اعدامی قصد گرفتن جان دو برادر دیگر را دارد. آنها در خطر قریب الوقوع اعداماند.
بنا بر این گزارش، هیچ مدرکی برای اثبات این اتهام وجود ندارد، و این پرونده تنها به اعترافاتی متکی است که زیر شکنجه گرفته شدهاند.
#حمید_کوشکی #میثم_کوشکی #فرمان_کوشکی #کوهدشت #لرستان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanTech
فرمان کوشکی، برادر این دو زندانی، چهارم خرداد ۱۴۰۴ در ارتباط با همین پرونده در زندان قزلحصار اعدام شده است.
به گزارش منابع حقوق بشری، حمید کوشکی ۲۷ ساله و میثم کوشکی ۲۵ ساله هستند. آنها اهل استان لرستان (ایران) هستند. در سال ۱۳۹۹ با اتهامات واهی بازداشت شدند. برادر سوم آنها (فرمان کوشکی) با وعدهی آزادی دو برادرش این اتهام دروغین را پذیرفت، درنهایت در ۴ خرداد سال ۱۴۰۴ اعدام شد. اما حکومت اعدامی قصد گرفتن جان دو برادر دیگر را دارد. آنها در خطر قریب الوقوع اعداماند.
بنا بر این گزارش، هیچ مدرکی برای اثبات این اتهام وجود ندارد، و این پرونده تنها به اعترافاتی متکی است که زیر شکنجه گرفته شدهاند.
#حمید_کوشکی #میثم_کوشکی #فرمان_کوشکی #کوهدشت #لرستان #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanTech
💔28❤3
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی ابراهیم پارسامهر، وکیل دادگستری، در زندان شیبان اهواز
طبق گزارش دریافتی، دکتر ابراهیم پارسامهر، وکیل دادگستری ساکن شهرستان باغملک، از تاریخ ۲۴ خرداد با هجوم شبانه نیروهای پلیس امنیت و اطلاعات سپاه، بعد از شکستن شیشهها و وسایل منزل بازداشت شده و پس از چند روز نگهداری در مکانی نامعلوم، به زندان شیبان اهواز تحویل داده شد و همچنان در این زندان در بلاتکلیفی به سر میبرد. اتهامات مطروحه علیه ایشان هنوز مشخص نیست.
ابراهیم پارسامهر، سابقه دفاع از نوکیشان مسیحی، فعالان و کنشگران مدنی و سیاسی را در کارنامه خود دارد. همچنین، وی در جنبش زن، زندگی، آزادی وکیل فعالان مدنی بازداشت شده در شهرهای ایذه، باغملک و قلعهتل و مسجدسلیمان بوده و در بسیاری موارد، دفاع از موکلانش را به صورت رایگان انجام داده است.
وی همچنین برای مدتی وکیل مجاهد کورکور بود و در سال ۱۴۰۲ زمانی که میخواست وکالت خانوادههای محمود احمدی و حسین سعیدی را بر عهده بگیرد، توسط نیروهای لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
خانواده و نزدیکان او در تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وضعیت و اتهامات وی هستند، اما تاکنون موفق به کسب اطلاعات دقیقی نشدهاند.
#ابراهیم_پارسامهر #وکیل #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، دکتر ابراهیم پارسامهر، وکیل دادگستری ساکن شهرستان باغملک، از تاریخ ۲۴ خرداد با هجوم شبانه نیروهای پلیس امنیت و اطلاعات سپاه، بعد از شکستن شیشهها و وسایل منزل بازداشت شده و پس از چند روز نگهداری در مکانی نامعلوم، به زندان شیبان اهواز تحویل داده شد و همچنان در این زندان در بلاتکلیفی به سر میبرد. اتهامات مطروحه علیه ایشان هنوز مشخص نیست.
ابراهیم پارسامهر، سابقه دفاع از نوکیشان مسیحی، فعالان و کنشگران مدنی و سیاسی را در کارنامه خود دارد. همچنین، وی در جنبش زن، زندگی، آزادی وکیل فعالان مدنی بازداشت شده در شهرهای ایذه، باغملک و قلعهتل و مسجدسلیمان بوده و در بسیاری موارد، دفاع از موکلانش را به صورت رایگان انجام داده است.
وی همچنین برای مدتی وکیل مجاهد کورکور بود و در سال ۱۴۰۲ زمانی که میخواست وکالت خانوادههای محمود احمدی و حسین سعیدی را بر عهده بگیرد، توسط نیروهای لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
خانواده و نزدیکان او در تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وضعیت و اتهامات وی هستند، اما تاکنون موفق به کسب اطلاعات دقیقی نشدهاند.
#ابراهیم_پارسامهر #وکیل #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤18💔5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام محسن موسوی، تصاویری از مزار فرزندش منتشر کرد.
در مسیر سخت دادخواهی کنار خانوادههای دادخواه باشیم و از آنها حمایت کنیم.
صفحه ایشان در اینستاگرام
samousavi44
- محسن موسوی ۳۲ ساله، ۱۶ مهرماه، در محدوده بازار تهران بر اثر اصابت گلوله نیروهای حکومتی کشته شد.
مسئولان امنیتی از دفن او در تهران جلوگیری کردند.
محسن موسوی پیش از رفتن به خیابان در متنی خود را «فرزند وطنم ایران» معرفی کرده و تاکید کرده بود که «در سلامت جسم و روان» برای «مبارزه با حکومت باطل دیکتاتوری جمهوری اسلامی» رفته و ابراز امیدواری کرده بود که در پی این مبارزه وطن «در آرامش و آزادی باشد».
#محسن_موسوی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در مسیر سخت دادخواهی کنار خانوادههای دادخواه باشیم و از آنها حمایت کنیم.
صفحه ایشان در اینستاگرام
samousavi44
- محسن موسوی ۳۲ ساله، ۱۶ مهرماه، در محدوده بازار تهران بر اثر اصابت گلوله نیروهای حکومتی کشته شد.
مسئولان امنیتی از دفن او در تهران جلوگیری کردند.
محسن موسوی پیش از رفتن به خیابان در متنی خود را «فرزند وطنم ایران» معرفی کرده و تاکید کرده بود که «در سلامت جسم و روان» برای «مبارزه با حکومت باطل دیکتاتوری جمهوری اسلامی» رفته و ابراز امیدواری کرده بود که در پی این مبارزه وطن «در آرامش و آزادی باشد».
#محسن_موسوی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔35❤1👍1
Forwarded from گفتوشنود
روز چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴، ارمغان یزدانی، شهروند بهائی ساکن شیراز، توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
طبق اطلاع یک منبع آگاه بازداشت این شهروند در حالی صورت گرفت که او در دوران نامزدی خود به سر میبرد و همراه با مادر و خواهرش برای انجام امور مربوط به مراسم عروسی از خانه خارج شده بود. مأموران با یک خودروی ناشناس، مسیر حرکت آنها را مسدود کرده و خانواده را وادار کردند تا به همراه آنان به منزل بازگردند.
به گفتهی این منبع مطلع، پس از بازگشت به منزل، هشت مرد و یک زن با حضور در خانه، اقدام به تفتیش محل و ضبط برخی لوازم شخصی از جمله تلفنهای همراه، لپتاپ، تبلت، مدارک شناسایی، عکسها، کتابها و جزوههای مذهبی اعضای خانواده کردهاند. طی این تفتیش به مادر خانم یزدانی نیز اجازه تماس با همسرش داده نشده است.
لازم به ذکر است نامزد ارمغان یزدانی، وحید معصومی، نیز چندی پیش بازداشت و اخیرا به قید وثیقه آزاد شده بود.
تا لحظهی تنظیم این گزارش، از محل نگهداری و اتهامات احتمالی مطروحه علیه خانم یزدانی اطلاعی در دست نیست.
#داستان_ما_یکیست #بهاییان_ایران
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روز چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴، ارمغان یزدانی، شهروند بهائی ساکن شیراز، توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
طبق اطلاع یک منبع آگاه بازداشت این شهروند در حالی صورت گرفت که او در دوران نامزدی خود به سر میبرد و همراه با مادر و خواهرش برای انجام امور مربوط به مراسم عروسی از خانه خارج شده بود. مأموران با یک خودروی ناشناس، مسیر حرکت آنها را مسدود کرده و خانواده را وادار کردند تا به همراه آنان به منزل بازگردند.
به گفتهی این منبع مطلع، پس از بازگشت به منزل، هشت مرد و یک زن با حضور در خانه، اقدام به تفتیش محل و ضبط برخی لوازم شخصی از جمله تلفنهای همراه، لپتاپ، تبلت، مدارک شناسایی، عکسها، کتابها و جزوههای مذهبی اعضای خانواده کردهاند. طی این تفتیش به مادر خانم یزدانی نیز اجازه تماس با همسرش داده نشده است.
لازم به ذکر است نامزد ارمغان یزدانی، وحید معصومی، نیز چندی پیش بازداشت و اخیرا به قید وثیقه آزاد شده بود.
تا لحظهی تنظیم این گزارش، از محل نگهداری و اتهامات احتمالی مطروحه علیه خانم یزدانی اطلاعی در دست نیست.
#داستان_ما_یکیست #بهاییان_ایران
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤18💔5
آن شامگاه تلخ و سراسر نکبتی که خبر انتقال حاج حلیم براهویی را به انفرادی زندان قزلحصار شنیدم، چنان دست و دلم لرزید که بغض فروخوردهام به ناگاه ترکید. دقیقاً ندانستم چه شد که در کل مسیر رفتن به خانه دوستم، یک دل سیر برای حاج حلیم گریستم.
آن چهره گندمگون و گشادهرویش روبهروی چشمانم ظاهر میشود و من کلامش را به یاد میآوردم که با لهجه زیبای بلوچی میگوید: «فقط ابلیس ناامیده».
حاج حلیم براهویی، پیرمرد صبور بلوچ را آنقدر در ۲۰۹ نگه داشته بودند که بهقول خودش، تمام کف بازداشتگاه را رج زده بود. انفرادیهای طولانیمدت و فشارهای روانی را طوری برایش اجرا میکردند تا بشکند و اعتراف کند. او اما مصرانه میگفت: «کاری که نکردهام را نخواهم پذیرفت».
اتهام انتسابی حاج حلیم، حمل و انتقال مقادیر زیادی مواد مخدر بود. اتهامی که حاج حلیم تا انتهای روند دادرسی نیز آن را نپذیرفت. وقتی در سال ۹۸ بازداشت شد، پس از شش ماه انفرادی در بند ۲۰۹، به سلولهای چندنفره منتقل شده بود. در فرآیند دادرسی از داشتن وکیل انتخابی محروم ماند و تاکید داشت که اتهام انتسابی به او نوعی «باجگیری» است و حاج حلیم کسی نبود که زیر بار این موضوع برود.
این پیرمرد تا پیش از انتقال به زندان قزلحصار برای اجرای حکم اعدام، بیش از چهار سال را در بند امنیتی ۲۰۹ گذراند و این شرایط فاجعهبار عملاً مصداق شکنجه روانی طولانیمدت است؛شکنجهای که رد آن را در جای جای کلام و صحبت حاج حلیم میتوان یافت.
خیلی اهل مراوده و صحبت نبود. دیر اعتماد میکرد و بیشتر میشنید. کمتر در صحبتها دخالت میکرد و سعی داشت با صبر بیاندازهاش، روزهای سخت را برگیرد و برود… .
یک روز در سلول ما مشغول خواندن نماز بود که ناگاه من وارد شدم. بیسروصدا کنارش نشستم و منتظر ماندم نمازش را تمام کند. گفتم: «قبول باشه حاج حلیم!» سریع گفت: «باور کن برای تو هم خیلی دعا میکنم». با احترام پیشانیاش را بوسیدم و گفتم: «حاجی جان! نمیدونی چقدر دوس دارم وقتی همهمان از این خرابشده آزاد شدیم، بیام ولایت شما که تا حالا افتخار دیدنش رو نداشتم...».
با بغضی در گلویش گفت: «بلوچستان خیلی فقیرند مردم، خیلی...». من سریع گفتم: «منتها شریفند و دوس داشتنی». انگار که یخش باز شده باشد، دستم را گرفت و گفت: «آزاد که شدیم همه، دست خانواده رو میگیری و میای بلوچستان، خونه خودم. افتخار میدی به ما». از صحبتش فهمیدم در منطقه خودشان هم مرد سرشناسی است و هم آدم بسیار معتمد و متمول.
خیلی آرام صحبت میکرد و هیچگاه صدای بلندی ازش نشنیدم. در بحثهای سیاسی ما، با لبخندهای همیشگیاش همراهی میکرد و گاه در گوشی چیزی میگفت که ناشی از بیاعتمادی کاملش به حکومت و دستگاه قضا بود. بارها گفته بود ظلم بسیاری به او شده اما هیچگاه ندیدم که با کینه حرف بزند. عمیقاً زندگی، خانواده و بلوچستان را دوست داشت و امیدوار بود زودتر آزاد بشود و برود.
هیچگاه رنج دلخراشی را کشیده بود، بروز نمیداد. همچون خیلی از مردمان شریف و صبور بلوچستان، انسانی سختکوش، آبدیده و باصلابت بود. کوچکترین ناامیدی در نگاهش وجود نداشت. با طمأنینه میگفت: «من نماز میخونم یعنی اللّه تعالی صدای منو میشنوه. ناامید نیستم». به او گفتم: «حاجی! دل بزرگی داری که هنوز ناامید نیستی». در گوشم گفت: «فقط ابلیس ناامیده».
گاهی زمزمه صدای زیر و کوتاه حاج حلیم در گوشم میآید که میگفت: «باور کن نمیدونی چقدر دوس دارم آزاد بشی و بیرون ببینمت! مثل پسرمی، بیا مهمون من باش!». قول داده بودم حتماً پیشش بروم... .
صد حیف که نشد بیرون ببینمت، حاج حلیم براهویی! اما هروقت ولایت شما بروم، آن تصویر محزون اما صبور تو را به یاد خواهم آورد. ما روزهای سخت ۲۰۹ را باهم قدم زدیم، باهم درد و دل کردیم و باهم از ظلم گفتیم.
-همبندی سابق حاج حلیم در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات
منبع: بامداد بیدار
@BamdadBidar
#نه_به_اعدام
#بامداد_بیدار
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
#حاج_حلیم_براهویی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آن چهره گندمگون و گشادهرویش روبهروی چشمانم ظاهر میشود و من کلامش را به یاد میآوردم که با لهجه زیبای بلوچی میگوید: «فقط ابلیس ناامیده».
حاج حلیم براهویی، پیرمرد صبور بلوچ را آنقدر در ۲۰۹ نگه داشته بودند که بهقول خودش، تمام کف بازداشتگاه را رج زده بود. انفرادیهای طولانیمدت و فشارهای روانی را طوری برایش اجرا میکردند تا بشکند و اعتراف کند. او اما مصرانه میگفت: «کاری که نکردهام را نخواهم پذیرفت».
اتهام انتسابی حاج حلیم، حمل و انتقال مقادیر زیادی مواد مخدر بود. اتهامی که حاج حلیم تا انتهای روند دادرسی نیز آن را نپذیرفت. وقتی در سال ۹۸ بازداشت شد، پس از شش ماه انفرادی در بند ۲۰۹، به سلولهای چندنفره منتقل شده بود. در فرآیند دادرسی از داشتن وکیل انتخابی محروم ماند و تاکید داشت که اتهام انتسابی به او نوعی «باجگیری» است و حاج حلیم کسی نبود که زیر بار این موضوع برود.
این پیرمرد تا پیش از انتقال به زندان قزلحصار برای اجرای حکم اعدام، بیش از چهار سال را در بند امنیتی ۲۰۹ گذراند و این شرایط فاجعهبار عملاً مصداق شکنجه روانی طولانیمدت است؛شکنجهای که رد آن را در جای جای کلام و صحبت حاج حلیم میتوان یافت.
خیلی اهل مراوده و صحبت نبود. دیر اعتماد میکرد و بیشتر میشنید. کمتر در صحبتها دخالت میکرد و سعی داشت با صبر بیاندازهاش، روزهای سخت را برگیرد و برود… .
یک روز در سلول ما مشغول خواندن نماز بود که ناگاه من وارد شدم. بیسروصدا کنارش نشستم و منتظر ماندم نمازش را تمام کند. گفتم: «قبول باشه حاج حلیم!» سریع گفت: «باور کن برای تو هم خیلی دعا میکنم». با احترام پیشانیاش را بوسیدم و گفتم: «حاجی جان! نمیدونی چقدر دوس دارم وقتی همهمان از این خرابشده آزاد شدیم، بیام ولایت شما که تا حالا افتخار دیدنش رو نداشتم...».
با بغضی در گلویش گفت: «بلوچستان خیلی فقیرند مردم، خیلی...». من سریع گفتم: «منتها شریفند و دوس داشتنی». انگار که یخش باز شده باشد، دستم را گرفت و گفت: «آزاد که شدیم همه، دست خانواده رو میگیری و میای بلوچستان، خونه خودم. افتخار میدی به ما». از صحبتش فهمیدم در منطقه خودشان هم مرد سرشناسی است و هم آدم بسیار معتمد و متمول.
خیلی آرام صحبت میکرد و هیچگاه صدای بلندی ازش نشنیدم. در بحثهای سیاسی ما، با لبخندهای همیشگیاش همراهی میکرد و گاه در گوشی چیزی میگفت که ناشی از بیاعتمادی کاملش به حکومت و دستگاه قضا بود. بارها گفته بود ظلم بسیاری به او شده اما هیچگاه ندیدم که با کینه حرف بزند. عمیقاً زندگی، خانواده و بلوچستان را دوست داشت و امیدوار بود زودتر آزاد بشود و برود.
هیچگاه رنج دلخراشی را کشیده بود، بروز نمیداد. همچون خیلی از مردمان شریف و صبور بلوچستان، انسانی سختکوش، آبدیده و باصلابت بود. کوچکترین ناامیدی در نگاهش وجود نداشت. با طمأنینه میگفت: «من نماز میخونم یعنی اللّه تعالی صدای منو میشنوه. ناامید نیستم». به او گفتم: «حاجی! دل بزرگی داری که هنوز ناامید نیستی». در گوشم گفت: «فقط ابلیس ناامیده».
گاهی زمزمه صدای زیر و کوتاه حاج حلیم در گوشم میآید که میگفت: «باور کن نمیدونی چقدر دوس دارم آزاد بشی و بیرون ببینمت! مثل پسرمی، بیا مهمون من باش!». قول داده بودم حتماً پیشش بروم... .
صد حیف که نشد بیرون ببینمت، حاج حلیم براهویی! اما هروقت ولایت شما بروم، آن تصویر محزون اما صبور تو را به یاد خواهم آورد. ما روزهای سخت ۲۰۹ را باهم قدم زدیم، باهم درد و دل کردیم و باهم از ظلم گفتیم.
-همبندی سابق حاج حلیم در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات
منبع: بامداد بیدار
@BamdadBidar
#نه_به_اعدام
#بامداد_بیدار
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
#حاج_حلیم_براهویی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤21💔14
تداوم بازداشت و بیخبری از پنج شهروند بازداشت شده در جزیره خارگ، استان بوشهر
طبق گزارش دریافتی، در تاریخ یکشنبه هشتم تیر ماه ۱۴۰۴ در جزیره خارگ، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جمعی از جوانان و اهالی جزیره اعم از اهل سنت و تشیع را بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به شهر بوشهر منتقل کردند.
طبق این گزارشدستکم پنج نفر از اهالی جزیره خارگ در بازداشت شدهاند و خانواده بازداشتیها تحت شدیدترین فشارامنیتی سکوت کردهاند.
اسامی که تا به این لحظه به طور دقیق در اختیار ماست به این ترتیب است:
محسن کریمی بومی و ساکن جزیره خارگ متاهل حدود چهل و پنج ساله و دارای فرزند
محمود درویشی ساکن و بومی جزیره خارگ اهل سنت متاهل و دارای فرزند
یاسر موسوی ساکن جزیره خارگ اهل ایذه با سابقه بازداشت قبلی ۲۵ساله
اسحاق کنعانی ساکن و بومی جزیره خارگ اهل سنت متاهل حدود سی و پنج سال دارای فرزند
یوسف افشاری ساکن و بومی جزیره خارگ حدود ۲۵ سال مجرد
طبق این گزارش، همه این افراد با یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل و محل کار در تاریخ هشت تیر ماه بازداشت شدهاند و تنها ارتباطی که تا این لحظه با خانواده خود داشتهاند، چند تماس کوتاه کنترل شده بوده است.
یک منبع مطلع گفته است که اتهام انتسابی به این افراد، تبلیغ علیه نظام و مصداق آن استوری و پستهای اینستاگرام آنها بوده است. به گفته این منبع، اکثر بازداشت شدگان دارای گرایش مشروطهخواهی بودهاند.
#بوشهر #خارگ #جزیره_خارگ #یوسف_افشاری #اسحاق_کنعانی #یاسر_موسوی #محمود_درویشی #محسن_کریمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، در تاریخ یکشنبه هشتم تیر ماه ۱۴۰۴ در جزیره خارگ، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جمعی از جوانان و اهالی جزیره اعم از اهل سنت و تشیع را بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به شهر بوشهر منتقل کردند.
طبق این گزارشدستکم پنج نفر از اهالی جزیره خارگ در بازداشت شدهاند و خانواده بازداشتیها تحت شدیدترین فشارامنیتی سکوت کردهاند.
اسامی که تا به این لحظه به طور دقیق در اختیار ماست به این ترتیب است:
محسن کریمی بومی و ساکن جزیره خارگ متاهل حدود چهل و پنج ساله و دارای فرزند
محمود درویشی ساکن و بومی جزیره خارگ اهل سنت متاهل و دارای فرزند
یاسر موسوی ساکن جزیره خارگ اهل ایذه با سابقه بازداشت قبلی ۲۵ساله
اسحاق کنعانی ساکن و بومی جزیره خارگ اهل سنت متاهل حدود سی و پنج سال دارای فرزند
یوسف افشاری ساکن و بومی جزیره خارگ حدود ۲۵ سال مجرد
طبق این گزارش، همه این افراد با یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل و محل کار در تاریخ هشت تیر ماه بازداشت شدهاند و تنها ارتباطی که تا این لحظه با خانواده خود داشتهاند، چند تماس کوتاه کنترل شده بوده است.
یک منبع مطلع گفته است که اتهام انتسابی به این افراد، تبلیغ علیه نظام و مصداق آن استوری و پستهای اینستاگرام آنها بوده است. به گفته این منبع، اکثر بازداشت شدگان دارای گرایش مشروطهخواهی بودهاند.
#بوشهر #خارگ #جزیره_خارگ #یوسف_افشاری #اسحاق_کنعانی #یاسر_موسوی #محمود_درویشی #محسن_کریمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤19🕊7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تداوم بازداشت «مهسا شفیعی» خواهر دادخواه «نیما شفیعی»
این ویدیو مهسا را در حال انجام کارگری نشان میدهد. او از طریق کارگری مخارج زندگی خود را تأمین میکند.
#مهسا_شفیعی روز ۲۶ تیر ۱۴۰۴ به شکلی خشونتآمیز بازداشت شد و بعد از ۷ روز بازجویی در مکان نامعلوم، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۴ به زندان یاسوج منتقل شده است.
او پیشتر در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود:
«مهسا شفیعی هستم !در روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱ توسط ماموران لباس شخصی ربوده شدم و به ناحق تا ۵ آذر در بازداشت به سر بردم
روزی که آزاد شدم بخاطر فشار روانی بسیار زیاد از یاسوج موقتا رفتم و ۳ روز بعد یعنی شب ۸ آذر باخبر شدم برادرم هنگام دیدن بازی تیم ج.ا و آمریکا .دچار ایست قلبی شد. و این درحالی بود که نیما(پارسا) هیچگونه بیماری زمینه ای نداشت و حتی در طول ۱۸ سال عمرش یک نخ سیگار هم نکشیده بود ...بدنش کاملا پاک بود .برادرم انسانی دغدغه مند و هنرمند بود و طراحیهایی که تو پیجش هست نشان دهنده طرز تفکر او بود.
اما شبِ خاکسپاری رسانههای خبرگزاری حکومتی خبری را پوشش دادند: جوانی ساکن یاسوج بخاطر باخت تیم ملی سکته کرد!)چگونه ممکن است برادر من! با آن طرز تفکر! برادرِ دختری که زندانی سیاسی بود؛ بخاطر باخت تیم ج.ا سکته کند؟
پارسا برای آن فوتبال سیاسی و آن گل خورده شادی کرد!پارسا قلبش سرشار از نگرانی و بیخبری از خواهرش بود از آینده بود از بلاتکلیفی بود از نیکا ومهسا و خدانور و کیان و.. .بود
برادرِ عزیزم!جانِ مهسا! هزینهای پرداخت کردم که کمرم را شکست اما نوووور خیلی نزدیکه.... در نهایت در ۱۴۰۱/۹/۹ داغی را بر دلمان گذاشتند.
اینجا هیچ مرگی طبیعی نیست»
#علیه_فراموشی #زن_زندگی_آزادی #اعتراضات_۱۴۰۱ #نیما_شفیعی #مهسا_شفیعی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
ارسالی از انجمن دادخواهان «زن،زندگی،آزادی»
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم بازداشت «مهسا شفیعی» خواهر دادخواه «نیما شفیعی»
این ویدیو مهسا را در حال انجام کارگری نشان میدهد. او از طریق کارگری مخارج زندگی خود را تأمین میکند.
#مهسا_شفیعی روز ۲۶ تیر ۱۴۰۴ به شکلی خشونتآمیز بازداشت شد و بعد از ۷ روز بازجویی در مکان نامعلوم، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۴ به زندان یاسوج منتقل شده است.
او پیشتر در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود:
«مهسا شفیعی هستم !در روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱ توسط ماموران لباس شخصی ربوده شدم و به ناحق تا ۵ آذر در بازداشت به سر بردم
روزی که آزاد شدم بخاطر فشار روانی بسیار زیاد از یاسوج موقتا رفتم و ۳ روز بعد یعنی شب ۸ آذر باخبر شدم برادرم هنگام دیدن بازی تیم ج.ا و آمریکا .دچار ایست قلبی شد. و این درحالی بود که نیما(پارسا) هیچگونه بیماری زمینه ای نداشت و حتی در طول ۱۸ سال عمرش یک نخ سیگار هم نکشیده بود ...بدنش کاملا پاک بود .برادرم انسانی دغدغه مند و هنرمند بود و طراحیهایی که تو پیجش هست نشان دهنده طرز تفکر او بود.
اما شبِ خاکسپاری رسانههای خبرگزاری حکومتی خبری را پوشش دادند: جوانی ساکن یاسوج بخاطر باخت تیم ملی سکته کرد!)چگونه ممکن است برادر من! با آن طرز تفکر! برادرِ دختری که زندانی سیاسی بود؛ بخاطر باخت تیم ج.ا سکته کند؟
پارسا برای آن فوتبال سیاسی و آن گل خورده شادی کرد!پارسا قلبش سرشار از نگرانی و بیخبری از خواهرش بود از آینده بود از بلاتکلیفی بود از نیکا ومهسا و خدانور و کیان و.. .بود
برادرِ عزیزم!جانِ مهسا! هزینهای پرداخت کردم که کمرم را شکست اما نوووور خیلی نزدیکه.... در نهایت در ۱۴۰۱/۹/۹ داغی را بر دلمان گذاشتند.
اینجا هیچ مرگی طبیعی نیست»
#علیه_فراموشی #زن_زندگی_آزادی #اعتراضات_۱۴۰۱ #نیما_شفیعی #مهسا_شفیعی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
ارسالی از انجمن دادخواهان «زن،زندگی،آزادی»
@Tavaana_TavaanaTech
💔40🕊5❤3
گزارشی از تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی – واحد ۴، بند ۲۰، سالن ۳ زندان قزلحصار
قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار:
کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم
در ادامه موج فشارهای سازمانیافته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان—شامل تهدید، توهین، پروندهسازی و استفاده از سلول انفرادی برای ایجاد فضای رعب و خفقان—روز چهارشنبه اول امرداد ۱۴۰۴، قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار، وارد سالن ۳ واحد ۴ بند ۲۰ زندان شد و اعلام کرد که زرتشت احمدی راغب، به دلیل اعتصاب غذا، باید به سلول انفرادی منتقل شود. این دستور با مخالفت صریح احمدی راغب روبرو شد.
در واکنش، چند نفر از همبندیها از اتاقهای خود خارج شدند. رضا محمدحسینی با اعتراض شدید و فریاد، از قاسم صحرایی خواست سالن را ترک کند. این واکنش ناشی از سابقه رفتارهای توهینآمیز و غیرانسانی صحرایی با زندانیان بود. مشاجره بالا گرفت و در جریان آن، صحرایی مچ دست محمدحسینی را گرفت و تهدید کرد که او نیز باید به انفرادی برود. محمدحسینی پاسخ داد: «تو به خانوادهام، و به پدرم در بهمنماه سال گذشته—وقتی به همراه آرشام رضایی و زرتشت احمدی راغب در انفرادی بودیم و علیه دیکتاتور فریاد زدیم—توهین کردی.» صحرایی در پاسخ گفت: «کار خوبی کردم؛ کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم.»
او پس از این برخورد، با موج اعتراض سایر زندانیان روبرو شد و ناچار به ترک سالن شد.
ساعتی بعد، احمدی راغب به همراه چند همبندی برای مذاکره به دفتر مدیر داخلی رفتند. بر اساس گفتوگوی دوستانه با مسئولان زندان، تصمیم بر آن شد که احمدی راغب اعتصاب غذای خود را برای چند روز تعلیق کند تا مدیران زندان فرصت پیگیری مطالبات او را بیابند.
با این حال، ساعتی بعد، در حین تماس تلفنی رضا محمدحسینی، تماس او شنود و بلافاصله قطع شد. این اقدام، نقض آشکار حقوق زندانیان و سانسور ارتباطات محسوب میشود. در پی این اقدام غیرقانونی، محمدحسینی با فریاد نسبت به سانسور و سرکوب اعتراض کرد و پس از پیگیریهای مکرر برای وصل مجدد تماس، که بینتیجه ماند، تصمیم به تحصن اعتراضی گرفت.
این تحصن با همراهی کامل زرتشت احمدی راغب در کریدور اصلی واحد ۴ آغاز شد و تا ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه دوم امرداد ادامه داشت. با اطمینان از وصل شدن مجدد تلفن، هر دو زندانی به تحصن خود پایان داده و به سالن بازگشتند.
این سلسله اقدامات، از جمله تهدید به انفرادی، قطع تماسها، و برخوردهای تحقیرآمیز، در شرایطی صورت میگیرد که حکومت با بحرانی بیسابقه در مشروعیت، ناکارآمدی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی روبرو است. تشدید فشار بر زندانیان سیاسی بخشی از سیاست سرکوبگرایانهای است که هدف آن، درهم شکستن ارادهی معترضان و ایجاد فضای وحشت در زندان و جامعه است.
لازم به ذکر است روز گذشته زرتشت احمدیراغب، از امضاکنندگان بیانیه ۱۴، در اعتراض به تحتفشار قراردادن خانوادهاش و احضار فرزند ۱۶ سالهاش، دست به اعتصاب غذای زده بود.
ـ درباره قاسم صحرایی، بارها نوشتهایم، کسی که در زندان رجایی شهر هم زندانیان را آزار میداد و از این آزار لذت میبرد! و حالا در قزلحصار هم همان روش را ادامه میدهد.
عکس این شکنجهگر برای اولین بار دو سال پیش توسط توانا منتشر شد:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/68663
#زندان_قزلحصار #قاسم_صحرایی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار:
کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم
در ادامه موج فشارهای سازمانیافته بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان—شامل تهدید، توهین، پروندهسازی و استفاده از سلول انفرادی برای ایجاد فضای رعب و خفقان—روز چهارشنبه اول امرداد ۱۴۰۴، قاسم صحرایی، افسر جانشین زندان قزلحصار، وارد سالن ۳ واحد ۴ بند ۲۰ زندان شد و اعلام کرد که زرتشت احمدی راغب، به دلیل اعتصاب غذا، باید به سلول انفرادی منتقل شود. این دستور با مخالفت صریح احمدی راغب روبرو شد.
در واکنش، چند نفر از همبندیها از اتاقهای خود خارج شدند. رضا محمدحسینی با اعتراض شدید و فریاد، از قاسم صحرایی خواست سالن را ترک کند. این واکنش ناشی از سابقه رفتارهای توهینآمیز و غیرانسانی صحرایی با زندانیان بود. مشاجره بالا گرفت و در جریان آن، صحرایی مچ دست محمدحسینی را گرفت و تهدید کرد که او نیز باید به انفرادی برود. محمدحسینی پاسخ داد: «تو به خانوادهام، و به پدرم در بهمنماه سال گذشته—وقتی به همراه آرشام رضایی و زرتشت احمدی راغب در انفرادی بودیم و علیه دیکتاتور فریاد زدیم—توهین کردی.» صحرایی در پاسخ گفت: «کار خوبی کردم؛ کسی به رهبر من توهین کند، به خانوادهاش فحش میدهم.»
او پس از این برخورد، با موج اعتراض سایر زندانیان روبرو شد و ناچار به ترک سالن شد.
ساعتی بعد، احمدی راغب به همراه چند همبندی برای مذاکره به دفتر مدیر داخلی رفتند. بر اساس گفتوگوی دوستانه با مسئولان زندان، تصمیم بر آن شد که احمدی راغب اعتصاب غذای خود را برای چند روز تعلیق کند تا مدیران زندان فرصت پیگیری مطالبات او را بیابند.
با این حال، ساعتی بعد، در حین تماس تلفنی رضا محمدحسینی، تماس او شنود و بلافاصله قطع شد. این اقدام، نقض آشکار حقوق زندانیان و سانسور ارتباطات محسوب میشود. در پی این اقدام غیرقانونی، محمدحسینی با فریاد نسبت به سانسور و سرکوب اعتراض کرد و پس از پیگیریهای مکرر برای وصل مجدد تماس، که بینتیجه ماند، تصمیم به تحصن اعتراضی گرفت.
این تحصن با همراهی کامل زرتشت احمدی راغب در کریدور اصلی واحد ۴ آغاز شد و تا ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه دوم امرداد ادامه داشت. با اطمینان از وصل شدن مجدد تلفن، هر دو زندانی به تحصن خود پایان داده و به سالن بازگشتند.
این سلسله اقدامات، از جمله تهدید به انفرادی، قطع تماسها، و برخوردهای تحقیرآمیز، در شرایطی صورت میگیرد که حکومت با بحرانی بیسابقه در مشروعیت، ناکارآمدی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی روبرو است. تشدید فشار بر زندانیان سیاسی بخشی از سیاست سرکوبگرایانهای است که هدف آن، درهم شکستن ارادهی معترضان و ایجاد فضای وحشت در زندان و جامعه است.
لازم به ذکر است روز گذشته زرتشت احمدیراغب، از امضاکنندگان بیانیه ۱۴، در اعتراض به تحتفشار قراردادن خانوادهاش و احضار فرزند ۱۶ سالهاش، دست به اعتصاب غذای زده بود.
ـ درباره قاسم صحرایی، بارها نوشتهایم، کسی که در زندان رجایی شهر هم زندانیان را آزار میداد و از این آزار لذت میبرد! و حالا در قزلحصار هم همان روش را ادامه میدهد.
عکس این شکنجهگر برای اولین بار دو سال پیش توسط توانا منتشر شد:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/68663
#زندان_قزلحصار #قاسم_صحرایی #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤22🕊10💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمعی از زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ، در اعتراض به وضعیت فاجعهبار این زندان در اقدامی اعتراضی، پلک چشم یا لبهای خود را دوختهاند. طبق گزارش دریافتی، کوشان پیرزاده پلک چشمش را دوخت و فرهاد حافظی لب هایش را.
در یک فایل صوتی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، گفته شده که فردی به نام یوسفی که رئیس تیپ ۲ زندان تهران بزرگ است، با زندانیان رفتاری توهینآمیز داشته است و زندانیان به خصوص به رفتار او اعتراض دارند و قرار است سایر زندانیان هم به این کنش اعتراضی بپیوندند.
گزارش دیگری که به آموزشکده توانا رسیده حاکی از آن است که وحید سرخگل هم با دوختن لبها به این اعتراض پیوسته است.
در این فایل صوتی که میشنوید، کوشان (خالد) پیرزاده دلایل اعتراضشان. را شرح میدهد.
او بخشی از مشکلات را به شرح زیر برمیشمارد:
عدم امکان استفاده دائمی از حمام در طول بیست و چهار ساعت.
عدم امکان تماس تلفنی با کیفیت با خانواده؛ در این مدت حداقل نیمروز قطع میشود و کسی پاسخگو نیست.
وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی: میتوان به دردها، شیرآلات فرسوده و از کارافتاده و فاضلاب اشاره کرد.
قطع آب در ساعات مختلف روز.
آقای پیرزاده تاکید میکند که «تا رسیدن به حقوق شهروندیمان به این اعتراض ادامه میدهیم و هر لحظه بر تعداد کسانی که اقدام به پلکدوزی و لبدوزی کردهاند افزوده خواهد شد.»
#کوشان_پیرزاده #بیانیه #فرهاد_حافظی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در یک فایل صوتی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، گفته شده که فردی به نام یوسفی که رئیس تیپ ۲ زندان تهران بزرگ است، با زندانیان رفتاری توهینآمیز داشته است و زندانیان به خصوص به رفتار او اعتراض دارند و قرار است سایر زندانیان هم به این کنش اعتراضی بپیوندند.
گزارش دیگری که به آموزشکده توانا رسیده حاکی از آن است که وحید سرخگل هم با دوختن لبها به این اعتراض پیوسته است.
در این فایل صوتی که میشنوید، کوشان (خالد) پیرزاده دلایل اعتراضشان. را شرح میدهد.
او بخشی از مشکلات را به شرح زیر برمیشمارد:
عدم امکان استفاده دائمی از حمام در طول بیست و چهار ساعت.
عدم امکان تماس تلفنی با کیفیت با خانواده؛ در این مدت حداقل نیمروز قطع میشود و کسی پاسخگو نیست.
وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی: میتوان به دردها، شیرآلات فرسوده و از کارافتاده و فاضلاب اشاره کرد.
قطع آب در ساعات مختلف روز.
آقای پیرزاده تاکید میکند که «تا رسیدن به حقوق شهروندیمان به این اعتراض ادامه میدهیم و هر لحظه بر تعداد کسانی که اقدام به پلکدوزی و لبدوزی کردهاند افزوده خواهد شد.»
#کوشان_پیرزاده #بیانیه #فرهاد_حافظی #وحید_سرخ_گل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25👍9❤6🕊5
سایه صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک، در پیامی به مناسبت نخستین سالگرد صدور حکم ناعادلانه اعدام علیه همبندیاش پخشان عزیزی، نوشت:
«یک سال گذشت اما عدالت نیامد
امروز یک سال از صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی میگذرد؛ حکمی که فاقد مشروعیت حقوقی، برخلاف اصول دادرسی عادلانه و مغایر با تعهدات بین المللی ایران در قبال حقوق بشر است.
پخشان، زنی مقاوم و بی صداست؛ اما سکوتش به مانند بسیاری از صداهای خفه شده در این سرزمین در سطر سطر این دیوارها طنین انداز است. صدایی که سرکوب شده، اما خاموش نشده است.
اعدام، نه ابزار عدالت، بلکه ابزار ارعاب و حذف سیاسی است. حکمی که نه تنها پاسخ نیست که استمرار یک ساختار معیوب و بی پاسخ است.
من سايه صيدال به عنوان یک زندانی سیاسی دوباره قلم را جایگزین سکوت میکنم، تا بماند، تا ثبت شود، تا فراموش نکنیم و نگذاریم فراموش شود
پخشان، تنها نیست.»
#سایه_صیدال #پخشان_عزيزى #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یک سال گذشت اما عدالت نیامد
امروز یک سال از صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی میگذرد؛ حکمی که فاقد مشروعیت حقوقی، برخلاف اصول دادرسی عادلانه و مغایر با تعهدات بین المللی ایران در قبال حقوق بشر است.
پخشان، زنی مقاوم و بی صداست؛ اما سکوتش به مانند بسیاری از صداهای خفه شده در این سرزمین در سطر سطر این دیوارها طنین انداز است. صدایی که سرکوب شده، اما خاموش نشده است.
اعدام، نه ابزار عدالت، بلکه ابزار ارعاب و حذف سیاسی است. حکمی که نه تنها پاسخ نیست که استمرار یک ساختار معیوب و بی پاسخ است.
من سايه صيدال به عنوان یک زندانی سیاسی دوباره قلم را جایگزین سکوت میکنم، تا بماند، تا ثبت شود، تا فراموش نکنیم و نگذاریم فراموش شود
پخشان، تنها نیست.»
#سایه_صیدال #پخشان_عزيزى #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤27🕊5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرسده شاهینکار، از مصدومان ناشی از شلیک عامدانه به چشم در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی، ضمن انتشار این ویدئو، نوشت:
«این فیلم رو برای کمپین #ج_ا_یعنی_جنگ گرفته بودم
امروز پست شد تا شاید صدایمان به گوش آنهایی که بخاطر منافعشان گوشهایشان را محکم و دودستی گرفته اند ، برسد …
هر روز جنایات ج.ا بیشتر میشود و
انگار همگی در عالم خلسه بسر میبریم .
تلاشهای ما با دردهایمان آمیخته شده
اما نتیجه …….
امیدوارم بزودی مردم عزیز ایران آزادی را ببینند
اما بدانید
آزادی رو دو دستی تقدیم نمیکنند
آزادی را باید به زور بدست آورد»
👁️✨✌🏾
mersedeh_eye
#مرسده_شاهین_کار #ج_ا_یعنی_جنگ # #جمهوری_اسلامی_باید_برود #زن_زندگی_آزادی #ایران_من #اتحاد_رمز_پیروزی #ایران_آزاد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«این فیلم رو برای کمپین #ج_ا_یعنی_جنگ گرفته بودم
امروز پست شد تا شاید صدایمان به گوش آنهایی که بخاطر منافعشان گوشهایشان را محکم و دودستی گرفته اند ، برسد …
هر روز جنایات ج.ا بیشتر میشود و
انگار همگی در عالم خلسه بسر میبریم .
تلاشهای ما با دردهایمان آمیخته شده
اما نتیجه …….
امیدوارم بزودی مردم عزیز ایران آزادی را ببینند
اما بدانید
آزادی رو دو دستی تقدیم نمیکنند
آزادی را باید به زور بدست آورد»
👁️✨✌🏾
mersedeh_eye
#مرسده_شاهین_کار #ج_ا_یعنی_جنگ # #جمهوری_اسلامی_باید_برود #زن_زندگی_آزادی #ایران_من #اتحاد_رمز_پیروزی #ایران_آزاد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💯31❤15👍2🕊1
Forwarded from گفتوشنود
سوگیری تأییدی؛ دام نادیدهانگاری واقعیت در باورهای گروهی
سوگیری تأییدی یکی از بنیادیترین خطاهای شناختی انسان است که تأثیر آن در شکلگیری و پایداری باورهای گروهی بهویژه پررنگتر میشود. این خطا به تمایل ذهن انسان برای پذیرش اطلاعاتی که باورهای موجود را تأیید میکند، و در عین حال نادیدهگرفتن یا کماهمیت جلوهدادن اطلاعاتی که آن باورها را به چالش میکشند، اشاره دارد. در بستر اجتماعی، این تمایل میتواند به تقویت اطمینان کاذب نسبت به درستی یک دیدگاه مشترک بینجامد، حتی اگر آن دیدگاه نادرست یا غیرواقعگرایانه باشد.
گروههای فکری، مذهبی، سیاسی یا فرهنگی، بهواسطه تعاملات درونی و اشتراک باورها، مستعد شکلگیری نوعی بازخورد بسته هستند. اعضای چنین گروههایی معمولاً در فضایی قرار میگیرند که در آن، بیشتر یا تنها اطلاعاتی ردوبدل میشود که موضع غالب گروه را تأیید میکند. دیدگاههای انتقادی یا متفاوت با سوءظن نگریسته میشود یا کلاً حذف میگردد. به این ترتیب، گروه وارد مرحلهای از «تقدسبخشی به باور مشترک» میشود و هرگونه نقد را تهدیدی برای هویت جمعی تلقی میکند.
این فرایند نه تنها مانع رشد فکری و مواجهه با واقعیتهای پیچیدهتر میشود، بلکه پیامدهای خطرناکتری نیز دارد. از رادیکالیزه شدن باورها و طرد مخالفان گرفته تا تصمیمگیریهای غلط و جمعی بر اساس اطلاعات ناقص یا تحریفشده. در تاریخ، نمونههای بسیاری از فرقهها، جنبشهای ایدئولوژیک و حتی دولتها وجود دارد که بهسبب این سوگیری، در برابر هشدارها و شواهد خلاف، مقاومت کرده و در نهایت، با بحرانهای جدی مواجه شدهاند.
یکی از نمودهای امروزی سوگیری تأییدی را میتوان در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. الگوریتمهای این پلتفرمها، اغلب بر اساس ترجیحات قبلی کاربران، اطلاعاتی را به آنها نمایش میدهند که باورهایشان را تقویت میکند. این وضعیت، به شکلگیری «اتاق پژواک» میانجامد؛ جایی که افراد تنها صدای خود یا همفکرانشان را میشنوند و هرچه بیشتر از دیدگاههای متفاوت فاصله میگیرند. این پدیده، نوعی جداسازی ذهنی میان گروهها به وجود میآورد که تعامل سازنده و گفتوگوی بیناگروهی را دشوار میسازد.
برای مقابله با این خطا، هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی، لازم است رویکردی انتقادی و بازاندیشانه اتخاذ شود. شنیدن دیدگاههای مخالف، طرح پرسشهای جدی درون گروه، و تأکید بر حقیقتجویی به جای صرفاً «درستنشان دادن خود»، گامهایی مؤثر در کاهش اثرات سوگیری تأییدی هستند. آگاهی از وجود این خطا، نخستین قدم برای فرار از دامهای شناختی است که ذهن ما ناخودآگاه در مسیر باورهای از پیشپذیرفته شده، برایمان میچیند.
#سوگیری_تائیدی #خطای_شناختی #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
سوگیری تأییدی یکی از بنیادیترین خطاهای شناختی انسان است که تأثیر آن در شکلگیری و پایداری باورهای گروهی بهویژه پررنگتر میشود. این خطا به تمایل ذهن انسان برای پذیرش اطلاعاتی که باورهای موجود را تأیید میکند، و در عین حال نادیدهگرفتن یا کماهمیت جلوهدادن اطلاعاتی که آن باورها را به چالش میکشند، اشاره دارد. در بستر اجتماعی، این تمایل میتواند به تقویت اطمینان کاذب نسبت به درستی یک دیدگاه مشترک بینجامد، حتی اگر آن دیدگاه نادرست یا غیرواقعگرایانه باشد.
گروههای فکری، مذهبی، سیاسی یا فرهنگی، بهواسطه تعاملات درونی و اشتراک باورها، مستعد شکلگیری نوعی بازخورد بسته هستند. اعضای چنین گروههایی معمولاً در فضایی قرار میگیرند که در آن، بیشتر یا تنها اطلاعاتی ردوبدل میشود که موضع غالب گروه را تأیید میکند. دیدگاههای انتقادی یا متفاوت با سوءظن نگریسته میشود یا کلاً حذف میگردد. به این ترتیب، گروه وارد مرحلهای از «تقدسبخشی به باور مشترک» میشود و هرگونه نقد را تهدیدی برای هویت جمعی تلقی میکند.
این فرایند نه تنها مانع رشد فکری و مواجهه با واقعیتهای پیچیدهتر میشود، بلکه پیامدهای خطرناکتری نیز دارد. از رادیکالیزه شدن باورها و طرد مخالفان گرفته تا تصمیمگیریهای غلط و جمعی بر اساس اطلاعات ناقص یا تحریفشده. در تاریخ، نمونههای بسیاری از فرقهها، جنبشهای ایدئولوژیک و حتی دولتها وجود دارد که بهسبب این سوگیری، در برابر هشدارها و شواهد خلاف، مقاومت کرده و در نهایت، با بحرانهای جدی مواجه شدهاند.
یکی از نمودهای امروزی سوگیری تأییدی را میتوان در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. الگوریتمهای این پلتفرمها، اغلب بر اساس ترجیحات قبلی کاربران، اطلاعاتی را به آنها نمایش میدهند که باورهایشان را تقویت میکند. این وضعیت، به شکلگیری «اتاق پژواک» میانجامد؛ جایی که افراد تنها صدای خود یا همفکرانشان را میشنوند و هرچه بیشتر از دیدگاههای متفاوت فاصله میگیرند. این پدیده، نوعی جداسازی ذهنی میان گروهها به وجود میآورد که تعامل سازنده و گفتوگوی بیناگروهی را دشوار میسازد.
برای مقابله با این خطا، هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی، لازم است رویکردی انتقادی و بازاندیشانه اتخاذ شود. شنیدن دیدگاههای مخالف، طرح پرسشهای جدی درون گروه، و تأکید بر حقیقتجویی به جای صرفاً «درستنشان دادن خود»، گامهایی مؤثر در کاهش اثرات سوگیری تأییدی هستند. آگاهی از وجود این خطا، نخستین قدم برای فرار از دامهای شناختی است که ذهن ما ناخودآگاه در مسیر باورهای از پیشپذیرفته شده، برایمان میچیند.
#سوگیری_تائیدی #خطای_شناختی #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍14
شما فعلاً آب آشامیدنی را تأمین کنید، نابودی اسرائیل پیشکش!
ما مردم ایران نه توقع معجزه داریم و نه منتظر وعدههای آخرالزمانی. فقط میخواهیم وقتی شیر آب را باز میکنیم، آب بیاید. همین.
تصویر بسیجیهایی که با یک سطل آب میخواهند اسرائیل را نابود کنند، نه فقط مضحک است، بلکه نماد تمام فریبها و ناکارآمدیهای حکومتی است که حتی از تأمین آب آشامیدنی مردم خودش هم عاجز است.
رهبرشان سالها پیش گفته بود: اگر مسلمانها هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را سیل میبرد. اما حالا همان مردم مسلمان باید ساعتها در صف تانکر آب بایستند تا یک سطل آب برای بچههایشان بیاورند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که دیگر نه آبی مانده و نه اعتمادی.
در بسیاری از روستاها و حتی شهرها، آب جیرهبندی شده؛ مردم با بطری و دبه دنبال قطرهای آب سالم میگردند. بعد همین حکومت با وقاحت شعار نابودی یک کشور دیگر را با سطل پلاستیکی تبلیغ میکند.
واقعاً شرمآور است که منابع کشور را خرج ماجراجوییهای بیثمر منطقهای میکنند، در حالی که مردم همین سرزمین از ابتداییترین نیازهایشان محروماند.
ما با کسی دشمنی نداریم. دشمن واقعیمان همین حاکمانی هستند که اول ما را از رفاه، بعد از آزادی و حالا از آب هم محروم کردهاند.
فعلاً آب را تأمین کنید، نابودی اسرائیل پیشکش!
ـ متن و عکس ارسالی مخاطبان توانا
#بحران_آب #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما مردم ایران نه توقع معجزه داریم و نه منتظر وعدههای آخرالزمانی. فقط میخواهیم وقتی شیر آب را باز میکنیم، آب بیاید. همین.
تصویر بسیجیهایی که با یک سطل آب میخواهند اسرائیل را نابود کنند، نه فقط مضحک است، بلکه نماد تمام فریبها و ناکارآمدیهای حکومتی است که حتی از تأمین آب آشامیدنی مردم خودش هم عاجز است.
رهبرشان سالها پیش گفته بود: اگر مسلمانها هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را سیل میبرد. اما حالا همان مردم مسلمان باید ساعتها در صف تانکر آب بایستند تا یک سطل آب برای بچههایشان بیاورند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که دیگر نه آبی مانده و نه اعتمادی.
در بسیاری از روستاها و حتی شهرها، آب جیرهبندی شده؛ مردم با بطری و دبه دنبال قطرهای آب سالم میگردند. بعد همین حکومت با وقاحت شعار نابودی یک کشور دیگر را با سطل پلاستیکی تبلیغ میکند.
واقعاً شرمآور است که منابع کشور را خرج ماجراجوییهای بیثمر منطقهای میکنند، در حالی که مردم همین سرزمین از ابتداییترین نیازهایشان محروماند.
ما با کسی دشمنی نداریم. دشمن واقعیمان همین حاکمانی هستند که اول ما را از رفاه، بعد از آزادی و حالا از آب هم محروم کردهاند.
فعلاً آب را تأمین کنید، نابودی اسرائیل پیشکش!
ـ متن و عکس ارسالی مخاطبان توانا
#بحران_آب #نه_به_جمهوری_اسلامی #ج_ا_یعنی_جنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤16👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منظور از قرار تأمین مناسب چیست؟
قرار تأمین مناسب یا تضمینی، که در قانون آئین دادرسی کیفری پیشبینی شده،میتواند به یکی از سه قالب «قرارداد مدنی»، «وثیقه» و همینطور هر یک از « قرارهای تأمین کیفریِ» مندرج در قانون آئین دادرسی کیفری باشد. قرارداد مدنی: میتواند تعهدی در قالب مثلا ضمانت باشد: یعنی یک نفر ضامن زندانی میشود که در موقع ضرورت، او را به زندان معرفی کند و با دادن چک یا سفته متعهد میشود که وجهی را به عنوان وَجهُالضِمان بپردازد. ضامن، میتواند برای اطمینان از عدم تضییعِ حق خود، قراردادی هم با زندانی تنظیم کند، تا در صورت فرار و عدم دسترسی به او، ضامن از آن طریق به حق خودش برسد. وثیقه میتواند شامل پولِ نقد، ضمانتنامهی بانکی و مالِ مَنقول یا غیرمنقول باشد. وثیقهگذار باید «وجه نقد» یا «مال»ی را به عنوان وثیقه قبول کند تا در صورت عجز از معرفی زندانی، آن را پرداخت کند. بدیهی است که اخذ تضمین از زندانی برای اعزام به مرخصی، و صدور هر یک از قرارهای تأمینِ کیفریِ ذکرشده و تعیین میزان وجهِ التزام یا وجهُالکِفاله یا وثیقه، باید بر مبنای قانون و متناسب با باقیماندهی مدتِ حبس زندانی و جزای نقدیِ حکم، تعیین شود. حتی اگر زندانی به پرداخت جزای نقدی هم محکوم شده باشد. تعیین وثیقه با مبلغ بیش از حدِ آنچه که در قانون پیشبینی شده است، نقضِ قانون و عملاً محرومکردن زندانی از حق مرخصی است.
https://tavaana.org/certification/
در یوتیوب:
https://youtu.be/6n3fbT-wT6s
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قرار تأمین مناسب یا تضمینی، که در قانون آئین دادرسی کیفری پیشبینی شده،میتواند به یکی از سه قالب «قرارداد مدنی»، «وثیقه» و همینطور هر یک از « قرارهای تأمین کیفریِ» مندرج در قانون آئین دادرسی کیفری باشد. قرارداد مدنی: میتواند تعهدی در قالب مثلا ضمانت باشد: یعنی یک نفر ضامن زندانی میشود که در موقع ضرورت، او را به زندان معرفی کند و با دادن چک یا سفته متعهد میشود که وجهی را به عنوان وَجهُالضِمان بپردازد. ضامن، میتواند برای اطمینان از عدم تضییعِ حق خود، قراردادی هم با زندانی تنظیم کند، تا در صورت فرار و عدم دسترسی به او، ضامن از آن طریق به حق خودش برسد. وثیقه میتواند شامل پولِ نقد، ضمانتنامهی بانکی و مالِ مَنقول یا غیرمنقول باشد. وثیقهگذار باید «وجه نقد» یا «مال»ی را به عنوان وثیقه قبول کند تا در صورت عجز از معرفی زندانی، آن را پرداخت کند. بدیهی است که اخذ تضمین از زندانی برای اعزام به مرخصی، و صدور هر یک از قرارهای تأمینِ کیفریِ ذکرشده و تعیین میزان وجهِ التزام یا وجهُالکِفاله یا وثیقه، باید بر مبنای قانون و متناسب با باقیماندهی مدتِ حبس زندانی و جزای نقدیِ حکم، تعیین شود. حتی اگر زندانی به پرداخت جزای نقدی هم محکوم شده باشد. تعیین وثیقه با مبلغ بیش از حدِ آنچه که در قانون پیشبینی شده است، نقضِ قانون و عملاً محرومکردن زندانی از حق مرخصی است.
https://tavaana.org/certification/
در یوتیوب:
https://youtu.be/6n3fbT-wT6s
منبع: کتاب حقوق زندانی به زبان ساده، منتشر شده توسط کانون مدافعان حقوق بشر
@DhrcIran
#پادکست #حقوق_زندانی_به_زبان_ساده #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤5👍3
ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد احمد شاملو
کانون نویسندگان ایران، اعلام کرده است که در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، اعضای این کانون، قصد داشتند مراسمی بر مزار این شاعر برگزار کنند که با حضور گسترده نیروهای امنیتی در داخل و خارج گورستان مواجه شدند.
بر اساس این گزارش، روز گذشته، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵ بعدازظهر، «اعضای کانون نویسندگان ایران برای گرامیداشت احمد شاملو در گورستان امامزاده طاهر کرج حضور یافتند که نیروهای امنیتی از حضور اعضای کانون نویسندگان ایران و دوستداران شاملو بر مزار او ممانعت به عمل آوردند.»
در این میان یکی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران تهدید شد و نیروهای امنیتی تا پراکندگی کامل حضار، به تعقیب گام به گام و تصویربرداری مداوم از آنان پرداختند.
احمد شاملو، متخلص به الف.بامداد، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگنویس ایرانی بود که سوم آذرماه ۱۳۰۴ در تهران دیده به جهان گشود.
سالهای پایانی عمر شاملو همه در انزوا گذشت. از طرفی میل به خروج از کشور نداشت چرا که به گفته خودش «بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است» و از طرفی اجازه هیچ نوع فعالیت هنری و ادبی به این شاعر برجسته داده نمیشد.
احمد شاملو دوم مرداد ماه ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. پس از مرگ نیز بارها سنگ مزار او را شکستند.
احمد شاملو بیشک شاعر بزرگی است او مانند بیشتر روشنفکران زمانه خود با انقلاب اسلامی همراه شد و از آنجا که عضو «سازمان وحدت کمونیستی» بود برای برخی از نیروهای خشونتطلب چپ شعر هم سرود.
شاملو حتی از تعیین روز قدس بهوسیله روحالله خمینی هم حمایت کرده بود.
اسناد دیگری هم منتشر شده است - چاپشده در مجله اندیشه پویا - که نشان میدهد احمد شاملو، که پیش از انقلاب مخالف حکومت بود و بارها این مخالفت را ابراز کرده بود، اما زمانی که برای درمان بیماری خود در اروپا به سر میبرد از دولت درخواست کمک مالی میکند؛ که درخواست او اجابت شد.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #احمد_شاملو
@Tavaana_TavaanaTech
کانون نویسندگان ایران، اعلام کرده است که در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، اعضای این کانون، قصد داشتند مراسمی بر مزار این شاعر برگزار کنند که با حضور گسترده نیروهای امنیتی در داخل و خارج گورستان مواجه شدند.
بر اساس این گزارش، روز گذشته، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵ بعدازظهر، «اعضای کانون نویسندگان ایران برای گرامیداشت احمد شاملو در گورستان امامزاده طاهر کرج حضور یافتند که نیروهای امنیتی از حضور اعضای کانون نویسندگان ایران و دوستداران شاملو بر مزار او ممانعت به عمل آوردند.»
در این میان یکی از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران تهدید شد و نیروهای امنیتی تا پراکندگی کامل حضار، به تعقیب گام به گام و تصویربرداری مداوم از آنان پرداختند.
احمد شاملو، متخلص به الف.بامداد، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگنویس ایرانی بود که سوم آذرماه ۱۳۰۴ در تهران دیده به جهان گشود.
سالهای پایانی عمر شاملو همه در انزوا گذشت. از طرفی میل به خروج از کشور نداشت چرا که به گفته خودش «بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است» و از طرفی اجازه هیچ نوع فعالیت هنری و ادبی به این شاعر برجسته داده نمیشد.
احمد شاملو دوم مرداد ماه ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. پس از مرگ نیز بارها سنگ مزار او را شکستند.
احمد شاملو بیشک شاعر بزرگی است او مانند بیشتر روشنفکران زمانه خود با انقلاب اسلامی همراه شد و از آنجا که عضو «سازمان وحدت کمونیستی» بود برای برخی از نیروهای خشونتطلب چپ شعر هم سرود.
شاملو حتی از تعیین روز قدس بهوسیله روحالله خمینی هم حمایت کرده بود.
اسناد دیگری هم منتشر شده است - چاپشده در مجله اندیشه پویا - که نشان میدهد احمد شاملو، که پیش از انقلاب مخالف حکومت بود و بارها این مخالفت را ابراز کرده بود، اما زمانی که برای درمان بیماری خود در اروپا به سر میبرد از دولت درخواست کمک مالی میکند؛ که درخواست او اجابت شد.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #احمد_شاملو
@Tavaana_TavaanaTech
💔14👍4❤2👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی
تیرماه سال ۱۴۰۰ بود که این ویدئو منتشر شد و با واکنش گسترده کاربران همراه شد.
زنی که از بیبرقی و بیآبی به ستوه آمده و فریاد میزند: «فقط این روسری لعنتی رو گذاشتید تو سر ما من ..... تو این روسری ........ تو این روسری»
فریادی از سر خشم به اولویتهای نظام جمهوری اسلامی! به ناتوانی این حکومت در تامین نیازهای اولیه مردمی که در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان زندگی میکنند.
اعتراض شجاعانه این زن به قطع مکرر برق در گرگان، صدای او را به کل جامعه رساند.
با وجود گذشت سالها از اعلام ناترازی! انرژی و قطع مکرر آب و برق هنوز عوامل جمهوری اسلامی این مشکل را مرتفع نکردهاند، کسانی که با وعده آب و برق مجانی بر سر کار آمدند.
#قطعی_برق #نافرمانی_مدنی #نه_به_حجاب_اجبارى #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تیرماه سال ۱۴۰۰ بود که این ویدئو منتشر شد و با واکنش گسترده کاربران همراه شد.
زنی که از بیبرقی و بیآبی به ستوه آمده و فریاد میزند: «فقط این روسری لعنتی رو گذاشتید تو سر ما من ..... تو این روسری ........ تو این روسری»
فریادی از سر خشم به اولویتهای نظام جمهوری اسلامی! به ناتوانی این حکومت در تامین نیازهای اولیه مردمی که در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان زندگی میکنند.
اعتراض شجاعانه این زن به قطع مکرر برق در گرگان، صدای او را به کل جامعه رساند.
با وجود گذشت سالها از اعلام ناترازی! انرژی و قطع مکرر آب و برق هنوز عوامل جمهوری اسلامی این مشکل را مرتفع نکردهاند، کسانی که با وعده آب و برق مجانی بر سر کار آمدند.
#قطعی_برق #نافرمانی_مدنی #نه_به_حجاب_اجبارى #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍27❤4🕊4