مادر بیژن کاظمی، زندانی سیاسی، از اعتصاب غذای فرزندش در اعتراض به رفتار خشن ماموران وزارت اطلاعات در بازداشتگاه اداره اطلاعات قم خبر داد
او نوشت:
«بیژن دقایقی پیش تماس گرفت و اعلام کرد که در اعتراض به رفتار خشن ماموران امنیتی بازداشتگاه وزارت اطلاعات در قم، از روز پنجشنبه در اعتصاب غذا بهسر میبرد. نگهداری بیژن در این مکان در حالی است که طبق قانون فرد بازداشتی باید در اختیار سازمان زندانها و البته در حوزه قضایی محل زندگی یا محل وقوع جرم نگهداری شود. این یعنی ماهها نگهداری در یک بازداشتگاه غیر رسمی بدون حق ملاقات با خانواده و بدون دسترسی به وکیل. موکدا میگویم نه وکیل بیژن و نه اینجانب به عنوان مادر او، هنوز نمیدانیم بیژن به چه اتهامی در بازداشت است.»
#بیژن_کاظمی #بیژن_کاظمی_را_آزاد_کتید #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشت:
«بیژن دقایقی پیش تماس گرفت و اعلام کرد که در اعتراض به رفتار خشن ماموران امنیتی بازداشتگاه وزارت اطلاعات در قم، از روز پنجشنبه در اعتصاب غذا بهسر میبرد. نگهداری بیژن در این مکان در حالی است که طبق قانون فرد بازداشتی باید در اختیار سازمان زندانها و البته در حوزه قضایی محل زندگی یا محل وقوع جرم نگهداری شود. این یعنی ماهها نگهداری در یک بازداشتگاه غیر رسمی بدون حق ملاقات با خانواده و بدون دسترسی به وکیل. موکدا میگویم نه وکیل بیژن و نه اینجانب به عنوان مادر او، هنوز نمیدانیم بیژن به چه اتهامی در بازداشت است.»
#بیژن_کاظمی #بیژن_کاظمی_را_آزاد_کتید #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18💔5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام روزبه خادمیان این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سومین سالگرد پسر جاوید نامم روزبه خادمیان
سه سال از نبودن گذشت روزبه جان اما نامت برای همیشه ماندگار شد. بهت افتخار میکنم پسر ایران»
«من روزبه خادمیان هستم. ۳۲ساله اهل سنقر کرمانشاه و ساکن فردیس کرج. کارشناسی حسابداری داشتم اما شغلم موبایلفروشی بود. یه مغازه کوچک موبایلفروشی داشتم که از طریق اون خرج خودم رو در میآوردم و کمک کار خانوادهام هم بودم.
بدنسازی و فوتبال ورزشهای مورد علاقهام بود و هوادار تیم استقلال بودم. به اسبسواری هم علاقه زیادی داشتم.
من همان جوانی هستم که وقتی قیام سراسری در دادخواهی خون مهسا امینی شروع شده بود این عکس رو استوری کردم و خطاب به دختران شجاع میهنم که به خیابان آمده بودند تا مرگ دیکتاتور رو فریاد بزنن نوشتم که
«تو عقب وایستا… من واسه آزادی تو جوونمو میدم»
و این آخرین استوری من بود.»
- روزبه خادمیان، متولد ۲۹ فروردین ۱۳۷۰، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
پدر جاویدنام روزبه خادمیان این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«سومین سالگرد پسر جاوید نامم روزبه خادمیان
سه سال از نبودن گذشت روزبه جان اما نامت برای همیشه ماندگار شد. بهت افتخار میکنم پسر ایران»
«من روزبه خادمیان هستم. ۳۲ساله اهل سنقر کرمانشاه و ساکن فردیس کرج. کارشناسی حسابداری داشتم اما شغلم موبایلفروشی بود. یه مغازه کوچک موبایلفروشی داشتم که از طریق اون خرج خودم رو در میآوردم و کمک کار خانوادهام هم بودم.
بدنسازی و فوتبال ورزشهای مورد علاقهام بود و هوادار تیم استقلال بودم. به اسبسواری هم علاقه زیادی داشتم.
من همان جوانی هستم که وقتی قیام سراسری در دادخواهی خون مهسا امینی شروع شده بود این عکس رو استوری کردم و خطاب به دختران شجاع میهنم که به خیابان آمده بودند تا مرگ دیکتاتور رو فریاد بزنن نوشتم که
«تو عقب وایستا… من واسه آزادی تو جوونمو میدم»
و این آخرین استوری من بود.»
- روزبه خادمیان، متولد ۲۹ فروردین ۱۳۷۰، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔27❤2🕊2
آموزشکده توانا دریافته که شب گذشته، جمعی از مسئولان سازمان زندانها از جمله معاون مدیرکل این سازمان و مسئولان زندان قزلحصار، در جلسهای تلاش کردند تا حسین رونقی را به پایاندادن اعتصاب غذا ترغیب کنند، اما او به آنها پاسخ منفی داد و تن به خواسته آنها نداد.
آنها از گواهی عدم تحمل حبس سوال کردند که آقای رونقی گفت، همه چیز در پروندهاش موجود است.
مسئولان زندان وعده دادند که پرونده آقای رونقی را بررسی کنند، با این حال آقای رونقی به درخواست آنها تن نداد.
لازم به ذکر است حسین رونقی از مشکل حاد کلیوی، درگیری مهرههای ستون فقرات و مشکلات گوارشی رنج میبرد و حبس او مطابق گواهی سازمان پزشکی قانونی، غیرقانونی است.
آقای رونقی، همچون سایر زندانیان سیاسی هیچ جرمی انجام نداده است که بخواهد بابت آن حتی یک ساعت زندان باشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، باید به خواستی همهگیر تبدیل گردذ، به خصوص زندانیانی که دچار انواع بیماریها هستند.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها از گواهی عدم تحمل حبس سوال کردند که آقای رونقی گفت، همه چیز در پروندهاش موجود است.
مسئولان زندان وعده دادند که پرونده آقای رونقی را بررسی کنند، با این حال آقای رونقی به درخواست آنها تن نداد.
لازم به ذکر است حسین رونقی از مشکل حاد کلیوی، درگیری مهرههای ستون فقرات و مشکلات گوارشی رنج میبرد و حبس او مطابق گواهی سازمان پزشکی قانونی، غیرقانونی است.
آقای رونقی، همچون سایر زندانیان سیاسی هیچ جرمی انجام نداده است که بخواهد بابت آن حتی یک ساعت زندان باشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، باید به خواستی همهگیر تبدیل گردذ، به خصوص زندانیانی که دچار انواع بیماریها هستند.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊35❤5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه، مادر دادخواه ابوالفضل مهدیپور، تصاویری از برگزاری سومین سالگرد قتل ابوالفضل منتشر کرد و نوشت:
«سه سال از آخرین لحظات زندگی و خوشبختی مان گذشت.»
انتشار این تصاویر، تاکید بر دادخواهی است. خانوادههای دادخواه را در این مسیر سخت تنها نگذاریم.
صفحه این مادر دادخواه در اینستاگرام
fatemeh_gh_1364
ابوالفضل مهدیپور، جوان ۱۸ ساله کارگری بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در بابل کشته شد.
او کارگر کارگاه سنگکاری بود که با شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از آخرین لحظات زندگی و خوشبختی مان گذشت.»
انتشار این تصاویر، تاکید بر دادخواهی است. خانوادههای دادخواه را در این مسیر سخت تنها نگذاریم.
صفحه این مادر دادخواه در اینستاگرام
fatemeh_gh_1364
ابوالفضل مهدیپور، جوان ۱۸ ساله کارگری بود که ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در بابل کشته شد.
او کارگر کارگاه سنگکاری بود که با شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊1
خواهر جاویدنام رحیم کلیج، در سومین سالگرد جانباختن برادرش، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«سه سال از کشته شدنت گذشت و من همچنان چشم به راهم که برگردی رحیم بی گناهم🥀
منتظر میمانم و ایمانم دارم بعد این همه بارون خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون✌🏻🌱
سومین سالروز جاودانگی ات گرامی قهرمان برادرم💚🤍❤️🩹
سپاس از هموطنان عزیزی که به یاد قهرمانشون هستند و در این روزهای سخت به هر نحوی در کنارمون ابراز همدردی میکنند وجودتان برامون ارزشمنده و فراموش نخواهد شد🙏🏻»
رحیم کلیج جوانی ۲۷ ساله از قائمشهر بود، مهندس نرمافزار، تعمیرکار موبایل، عاشق طبیعت، ورزش و موسیقی محلی. او مردی شاد، باگذشت و عاشق زندگی بود که برای آیندهاش برنامههای بزرگی داشت. زیر بار ظلم نمیرفت و حضورش در اعتراضات ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، تنها نشانهای از تعهدش به آزادی و عدالت بود. در همان شب، هنگام بازگشت از کار و پیوستن به مردم معترض، هدف دو گلوله جنگی و ضربات باتوم سرکوبگران قرار گرفت و در خون خود غلتید. تلاش دوستانش برای نجاتش بینتیجه ماند، چراکه بیمارستانها از پذیرشش سر باز زدند و او پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت.
پس از جانباختنش، نیروهای امنیتی با تهدید و فشار، سعی در تحریف واقعیت و تحمیل روایت حکومتی داشتند، اما خانوادهاش تسلیم نشدند.
متاسفانه مادر رحیم، خانم انبیا شمسی سال پیش غم فقدان پسرش را تاب نیاورد و درگذشت.
#رحیم_کلیج #انبیا_شمسی #مادران_دادخواه
#سالگرد#سی_شهریور_۱۴۰۱ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از کشته شدنت گذشت و من همچنان چشم به راهم که برگردی رحیم بی گناهم🥀
منتظر میمانم و ایمانم دارم بعد این همه بارون خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون✌🏻🌱
سومین سالروز جاودانگی ات گرامی قهرمان برادرم💚🤍❤️🩹
سپاس از هموطنان عزیزی که به یاد قهرمانشون هستند و در این روزهای سخت به هر نحوی در کنارمون ابراز همدردی میکنند وجودتان برامون ارزشمنده و فراموش نخواهد شد🙏🏻»
رحیم کلیج جوانی ۲۷ ساله از قائمشهر بود، مهندس نرمافزار، تعمیرکار موبایل، عاشق طبیعت، ورزش و موسیقی محلی. او مردی شاد، باگذشت و عاشق زندگی بود که برای آیندهاش برنامههای بزرگی داشت. زیر بار ظلم نمیرفت و حضورش در اعتراضات ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، تنها نشانهای از تعهدش به آزادی و عدالت بود. در همان شب، هنگام بازگشت از کار و پیوستن به مردم معترض، هدف دو گلوله جنگی و ضربات باتوم سرکوبگران قرار گرفت و در خون خود غلتید. تلاش دوستانش برای نجاتش بینتیجه ماند، چراکه بیمارستانها از پذیرشش سر باز زدند و او پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت.
پس از جانباختنش، نیروهای امنیتی با تهدید و فشار، سعی در تحریف واقعیت و تحمیل روایت حکومتی داشتند، اما خانوادهاش تسلیم نشدند.
متاسفانه مادر رحیم، خانم انبیا شمسی سال پیش غم فقدان پسرش را تاب نیاورد و درگذشت.
#رحیم_کلیج #انبیا_شمسی #مادران_دادخواه
#سالگرد#سی_شهریور_۱۴۰۱ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤19💔11🕊1
شیرین عبادی با توجه به تعیین وثیقههای سنگین برای فعالان مدنی و سیاسی، نوشت:
«وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموشکردن صدای معترضان است.»
ساعاتی پیش خبر صدور وثیقه سنگین ۱۰ میلیارد تومانی برای امیرحسین موسوی، کاربر توییتر جیمز بیدین، منتشر شد.
برای الهام صالحی فعال سیاسی هم در روزهای گذشته وثیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
وضعیت مبهم و تداوم بازداشت غیرقانونی، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
شیرین عبادی با توجه به این وثیقههای سنگین بیانیهای صادر کرد و نوشت:
«بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد.
برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است!
این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموشکردن صدای معترضان است.»
ساعاتی پیش خبر صدور وثیقه سنگین ۱۰ میلیارد تومانی برای امیرحسین موسوی، کاربر توییتر جیمز بیدین، منتشر شد.
برای الهام صالحی فعال سیاسی هم در روزهای گذشته وثیقه ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
وضعیت مبهم و تداوم بازداشت غیرقانونی، نمونهای آشکار از نقض حقوق اولیه زندانیان سیاسی و سوءاستفاده ساختاری دستگاه قضایی برای سرکوب مخالفان است.
شیرین عبادی با توجه به این وثیقههای سنگین بیانیهای صادر کرد و نوشت:
«بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد.
برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است!
این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤18👍7
۴۵ سال از آغاز جنگ ویرانکننده ایران و عراق میگذرد. سیمین بهبهانی چه خوش گفت:
«در آتش دو دیوانه / دو قطعه شد دو ویرانه»
به امید دادخواهی جنایتکاران جنگی که هماکنون در صدر حکومت جمهوری اسلامی هستند. عملیاتهایی که به قتل جوانان و کودکان ایرانی انجامید جنگی که بیدلیل ادامه یافت و خاکی که ویران شد و هنوز نفس نمیکشد.
ویرانههای جنگ در خرمشهر و آبادان و مهران و بخشهای دیگری از وطنمان هنوز پابرجاست!
کودکی و نوجوانی بسیاری از ما آمیخته با صدای آژیر خطر، سنگر در مدرسه، تاریکی و وحشت، پنجرههایی که با چسب محکم شده بودند ...
آیا شما هم خاطرهای از ۸ سال جنگ ایران و عراق دارید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
«در آتش دو دیوانه / دو قطعه شد دو ویرانه»
به امید دادخواهی جنایتکاران جنگی که هماکنون در صدر حکومت جمهوری اسلامی هستند. عملیاتهایی که به قتل جوانان و کودکان ایرانی انجامید جنگی که بیدلیل ادامه یافت و خاکی که ویران شد و هنوز نفس نمیکشد.
ویرانههای جنگ در خرمشهر و آبادان و مهران و بخشهای دیگری از وطنمان هنوز پابرجاست!
کودکی و نوجوانی بسیاری از ما آمیخته با صدای آژیر خطر، سنگر در مدرسه، تاریکی و وحشت، پنجرههایی که با چسب محکم شده بودند ...
آیا شما هم خاطرهای از ۸ سال جنگ ایران و عراق دارید؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👍30💔9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه مجتبائی، مادر جاویدنام غزاله چلابی، این ویدئو را در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:
«سه سال از نبودنت گذشت
نبودنی پُر از درد و رنج و بُغض و اشک 💔😭
اماااا این دردها و زخمها، عزمم را برای دادخواهی خون به ناحق ریختهات مصممتر کرده است.
دیروز سیام شهریور، بر مزارت بوسه زدم اشک ریختم و آه کشیدم چون من یک مادرم 😔و احساسات مادرانه هیچگاه پایانی ندارد اما اما اما قسم به خونت که بر سنگفرش خیابان روان شد
تا جان در بدن دارم قتل تو را که به دستور آمرین و به دست مزدوران جمهوری اسلامی صورت گرفته، به اشکال مختلف فریاد میزنم،
اگر چه امروز چشمان جهان به ظلمهایی که در حق مردم ایران شده بازتر شده اما صدای ما مادران، فریادی رسا ست برای گوش دنیا
غزالم، امروز تو در من زندگی میکنی و من از شجاعت تو درس میگیرم ✌️🌟»
اکانت این مادر دادخواه در اینستاگرام
fateme.mojtabaei.2113
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سه سال از نبودنت گذشت
نبودنی پُر از درد و رنج و بُغض و اشک 💔😭
اماااا این دردها و زخمها، عزمم را برای دادخواهی خون به ناحق ریختهات مصممتر کرده است.
دیروز سیام شهریور، بر مزارت بوسه زدم اشک ریختم و آه کشیدم چون من یک مادرم 😔و احساسات مادرانه هیچگاه پایانی ندارد اما اما اما قسم به خونت که بر سنگفرش خیابان روان شد
تا جان در بدن دارم قتل تو را که به دستور آمرین و به دست مزدوران جمهوری اسلامی صورت گرفته، به اشکال مختلف فریاد میزنم،
اگر چه امروز چشمان جهان به ظلمهایی که در حق مردم ایران شده بازتر شده اما صدای ما مادران، فریادی رسا ست برای گوش دنیا
غزالم، امروز تو در من زندگی میکنی و من از شجاعت تو درس میگیرم ✌️🌟»
اکانت این مادر دادخواه در اینستاگرام
fateme.mojtabaei.2113
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔41❤5🕊4
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز زندانی است.
رسانه «تحکیم ملت» با انتشار متنی درباره آنیشا اسداللهی فعال مدنی محبوس در زندان قرچک نوشت:
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز در زندان قرچک زندانی است. نخستین بار، آنیشا اسداللهی در تجمع روز جهانی زن سال ۱۳۹۶ مقابل وزارت کار دستگیر و به زندان قرچک منتقل شد. سپس در تجمع روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و در آن پرونده به یک سال حبس محکوم شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، بعد از روز جهانی کارگر، آنیشا اسداللهی به همراه همسرش کیوان مهتدی، و جمعی دیگر از فعالان صنفی و کارگری دستگیر شدند که اکنون بیش از دو سال و نیم از حکم سهساله خود را سپری کرده است.
در کنار فعالیتهای صنفی و مدنی، آنیشا اسداللهی در این سالیان، مقالات متعددی را نوشته و ترجمه کرده است. برای نمونه در مقاله «ردپای ناجنبش زنان در خیزش زن زندگی آزادی» میپرسد: «آیا با وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی و اجرای برنامههای اقتصادی غارتگرانه و پیوستن اعتراضات دیگر طبقات فرودست شاهد پیوستن حلقهی سومی از شکل حضور زنان (زیست غیررسمی زنان تهیدست) به ناجنبش و جنبش زنان پیرامون هستهای مشترک خواهیم بود؟» یا در ترجمه مقاله «کارفرمایان یونیفرمپوش» به تجربه کشورهایی میپردازد که اقتصاد آنها در سیطره نیروهای نظامی قرار گرفته است.
در داخل زندان، علاوه بر اعتراضهای متعددی که با ممنوعیتهای متوالی همراه بوده، آنیشا اسداللهی تدریس، نوشتن، و ترجمه را ادامه داده است. از آن جمله میتوان به ترجمه مقاله مفصل «دور از چشم تاریخ: کارگران زن در ایران مدرن» از ولنتین مقدم اشاره کرد. در یادداشت «نه به اعدام؛ خواستی مطلق در اندیشه و عمل» نویسنده از «تاریخ شکننده حقها» در جامعه ما میگوید: «حتی آنجا که حقانیتی سر بر میآورد، نیرو میگیرد، و فراگیر میشود، سست و متزلزل است، به آسانی فرو مینشیند و به فراموشی سپرده میشود، قبل از آنکه خود را بومی این سرزمین کند». و از اینرو یادآوری میکند که: «نه به اعدام باید خواستهای مطلق باشد، به محض آنکه روزنهای در آن بیفتد دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر میشود. باید در چرایی این خواست مطلق، یعنی در چرایی درهمآمیختگی نظر و عمل، کوشید.»
تا کنون بسیاری از تشکلهای داخلی و بینالمللی خواستار آزادی آنیشا اسداللهی شدهاند؛ از کانون نویسندگان و اتحادیههای کارگری داخلی، تا انجمن قلم پن، عفو بینالملل، و اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا. اردیبهشت ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ فعال فرهنگی، صنفی، و سیاسی (از جمله پرستو فروهر، محمد مالجو، کیوان صمیمی، محمدرضا نیکفر، شیرین نشاط و ...) آنیشا را «شخصیت دلسوز و صاحب اندیشه» خواندند که جایش بههیچعنوان زندان نیست و خواستار آزادی بیقیدوشرط او شدند.
@tahkimmelat
@Tavaana_TavaanaTech
رسانه «تحکیم ملت» با انتشار متنی درباره آنیشا اسداللهی فعال مدنی محبوس در زندان قرچک نوشت:
آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم، نویسنده، و فعال صنفی و کارگری هنوز در زندان قرچک زندانی است. نخستین بار، آنیشا اسداللهی در تجمع روز جهانی زن سال ۱۳۹۶ مقابل وزارت کار دستگیر و به زندان قرچک منتقل شد. سپس در تجمع روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ مقابل مجلس دستگیر شد و در آن پرونده به یک سال حبس محکوم شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، بعد از روز جهانی کارگر، آنیشا اسداللهی به همراه همسرش کیوان مهتدی، و جمعی دیگر از فعالان صنفی و کارگری دستگیر شدند که اکنون بیش از دو سال و نیم از حکم سهساله خود را سپری کرده است.
در کنار فعالیتهای صنفی و مدنی، آنیشا اسداللهی در این سالیان، مقالات متعددی را نوشته و ترجمه کرده است. برای نمونه در مقاله «ردپای ناجنبش زنان در خیزش زن زندگی آزادی» میپرسد: «آیا با وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی و اجرای برنامههای اقتصادی غارتگرانه و پیوستن اعتراضات دیگر طبقات فرودست شاهد پیوستن حلقهی سومی از شکل حضور زنان (زیست غیررسمی زنان تهیدست) به ناجنبش و جنبش زنان پیرامون هستهای مشترک خواهیم بود؟» یا در ترجمه مقاله «کارفرمایان یونیفرمپوش» به تجربه کشورهایی میپردازد که اقتصاد آنها در سیطره نیروهای نظامی قرار گرفته است.
در داخل زندان، علاوه بر اعتراضهای متعددی که با ممنوعیتهای متوالی همراه بوده، آنیشا اسداللهی تدریس، نوشتن، و ترجمه را ادامه داده است. از آن جمله میتوان به ترجمه مقاله مفصل «دور از چشم تاریخ: کارگران زن در ایران مدرن» از ولنتین مقدم اشاره کرد. در یادداشت «نه به اعدام؛ خواستی مطلق در اندیشه و عمل» نویسنده از «تاریخ شکننده حقها» در جامعه ما میگوید: «حتی آنجا که حقانیتی سر بر میآورد، نیرو میگیرد، و فراگیر میشود، سست و متزلزل است، به آسانی فرو مینشیند و به فراموشی سپرده میشود، قبل از آنکه خود را بومی این سرزمین کند». و از اینرو یادآوری میکند که: «نه به اعدام باید خواستهای مطلق باشد، به محض آنکه روزنهای در آن بیفتد دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر میشود. باید در چرایی این خواست مطلق، یعنی در چرایی درهمآمیختگی نظر و عمل، کوشید.»
تا کنون بسیاری از تشکلهای داخلی و بینالمللی خواستار آزادی آنیشا اسداللهی شدهاند؛ از کانون نویسندگان و اتحادیههای کارگری داخلی، تا انجمن قلم پن، عفو بینالملل، و اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا. اردیبهشت ۱۴۰۳ بیش از ۷۰۰ فعال فرهنگی، صنفی، و سیاسی (از جمله پرستو فروهر، محمد مالجو، کیوان صمیمی، محمدرضا نیکفر، شیرین نشاط و ...) آنیشا را «شخصیت دلسوز و صاحب اندیشه» خواندند که جایش بههیچعنوان زندان نیست و خواستار آزادی بیقیدوشرط او شدند.
@tahkimmelat
@Tavaana_TavaanaTech
❤25🕊11👍2
سی و یکم شهریور؛ تولدی که سه دهه است با دلتنگی گره خورده ، سعید زینالی فرزند گمشدهای که مادر هنوز چشمبهراه اوست.
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۳۱ شهریور، زادروز سعید زینالی است؛ روزی که باید پر از خنده و شادی باشد، اما بیش از سه دهه است که این روز با اشک و دلتنگی گره خورده است. روزی که مادر، پدر و خانوادهاش باید در کنار او جشن میگرفتند، حالا یادآور نبودنش، سکوت بیرحم خانهها و قلبهایی است که هنوز جای خالیاش را حس میکنند.
سعید زینالی، دانشجوی ۲۳ ساله دانشگاه تهران در رشته مهندسی کامپیوتر، با قلبی روشن و آرزوهایی بزرگ برای آینده، در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ در جریان اعتراضات دانشجویی موسوم به «کوی دانشگاه» در خانهاش بازداشت شد و از آن روز تاکنون هیچ خبری از او در دست نیست. تنها یک تماس کوتاه با خانوادهاش برقرار شد و پس از آن، سکوتی عمیق جای خندهها و حضورش را گرفت.
مادر مهربان و داغدارش، بانو اکرم نقابی، بیش از ۲۶ سال است که هر روز با اشک و امید، با قلبی پاره و روحی خسته، به دنبال حقیقت و فرزندش میگردد. ۲۶ سال انتظار، ۲۶ سال درد و ۲۶ سال نگاه به هر کوچه و هر درگاه که شاید نشانی از او باشد. مادری که حتی خواسته است اگر فرزندش دیگر در میان ما نیست، حداقل محل آرامگاه او را بداند تا بتواند با آرامش، خاطرهاش را در آغوش گیرد.
امروز، تولد سعید زینالی با خاطرهها و امید به عدالت گرامی داشته میشود، با قلبهایی که هنوز برای او میتپند و با یادش که هیچگاه فراموش نمیشود. نبودنش زخمی است که هرگز کهنه نمیشود، اما یاد و نامش همچنان روشن و جاودانه است.
سعید جان، هر سال که میگذرد، نبودت بیشتر حس میشود، اما یاد تو، مظلومیتت و دلی که برایت میتپد، هرگز خاموش نخواهد شد. تولدت مبارک، ای فرزند گمشدهای که مادر هنوز به دنبال استخوانهایت است، به دنبال هر نشانی از تو، به دنبال حقیقتی که باید روشن شود…
و ما امیدواریم روزی فرا برسد که پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، سعید زینالی در زندان باشد و دوباره به آغوش مادر و خانوادهاش بازگردد.
نوشته مسعود علیزاده
masoudalizadeh___✍️
#کوی_دانشگاه_۷۸
#سعید_زینالی_کجاست
#اکرم_نقابی
#زادروز
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔47❤5🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر دادخواه جاویدنام محمدرسول مؤمنیزاده، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:
«سومین سالگر جگر گوشهام ...باران تند پاییزی در حال باریدن است
سایهبانی باید درست میکردیم برای مراسم یکشنبه۳۰ شهریور ساعت چهار و نیم ..
درگیری بوجود آمد تهدید به خراب کردن سایهبان
بخاطر همین از ساعت یک ونیم توی سرما موندم تا مراسم شروع شد ...چهارونیم.
.خلاصه مراسم را برگزار کردم ...ّبا همراهی هموطنانم دوستان همراه ومادران داغدیده و دادخواه هستم تا پای جان.
من مادر محمدرسول، از هیچ چیزی نمیترسم حتی تهدیدهایی که به زبان میآورید ......»
#دادخواهی
#محمد_رسول_مومنی_زاده
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سومین سالگر جگر گوشهام ...باران تند پاییزی در حال باریدن است
سایهبانی باید درست میکردیم برای مراسم یکشنبه۳۰ شهریور ساعت چهار و نیم ..
درگیری بوجود آمد تهدید به خراب کردن سایهبان
بخاطر همین از ساعت یک ونیم توی سرما موندم تا مراسم شروع شد ...چهارونیم.
.خلاصه مراسم را برگزار کردم ...ّبا همراهی هموطنانم دوستان همراه ومادران داغدیده و دادخواه هستم تا پای جان.
من مادر محمدرسول، از هیچ چیزی نمیترسم حتی تهدیدهایی که به زبان میآورید ......»
#دادخواهی
#محمد_رسول_مومنی_زاده
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔40🕊8❤1
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍56👎5👌3💔2
حسین رونقی در تازهترین نامهاش از زندان قزلحصار نوشت: «زنده ماندن به هر قیمتی انتخاب من نیست.» این جمله در ظاهر ساده است، اما معنایی ژرف در دل دارد؛ معنایی که به ما یادآور میشود زندگی فقط بودن و نفس کشیدن نیست. انسانی که حاضر است تن به هر ذلتی بدهد تا زنده بماند، در واقع جان دارد اما زندگی نه. زندگی ارزشمند آن است که با آزادی، کرامت، عدالت و عشق و یکی بودن پیوند خورده باشد.
در نامه نخست خود، زمانی که از شروع اعتصاب غذا خبر داد، حسین نوشت: «نه زندگی آنقدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آنقدر ترسناک که از آن بگریزیم.» این جمله ادامه همان سنت فکری است که آزادیخواهان در تاریخ معاصر به ما آموختهاند: زندگی زمانی ارزش دارد که در آن، انسان بتواند اندیشهاش را بیان کند، بر سرنوشتش اثر بگذارد و در جامعهای رها از ظلم و تحقیر نفس بکشد.
اعتصاب غذای حسین، تنها یک کنش فردی برای آسیبزدن به خود نیست؛ بلکه مقاومتی رادیکال است. او با بدن خویش مرزهایی را که حکومت برای حیات ایرانیان تعیین کرده، جابهجا میکند و به ما نشان میدهد که «حیات» در سایهی استبداد و بیعدالتی، تنها یک زندهبودن تحمیلی است. او با امتناع از خوردن (و احتمالا در روزهای آینده نوشیدن) اعلام میکند: این زیست تحمیلی را نمیپذیرم. حتی زندان نمیتواند در مبارزهام محدودیت ایجاد کند.
از همینجاست که پرسش اساسی طرح میشود: ما سزاوار چه نوع زندگی هستیم؟ پاسخ روشن است: سزاوار زیستی آزاد، امن و انسانی؛ سزاوار وطنی که در آن کسی به خاطر عقیده یا اعتراض به فقر و تباهی در زندان نباشد، وطنی که نه مرگهای مشکوک و اعدامهای بیرحمانه بر آن سایه افکند و نه انسانها ناگزیر شوند برای شنیده شدن، جان خود را در کف بگذارند.
حسین رونقی با انتخاب دشوار و پرهزینهاش، بار دیگر این حقیقت را به ما یادآوری کرده است که زندگی تنها زمانی ارزش زیستن دارد که همراه با آزادی و شرافت باشد. چنین زندگیای هزینه دارد، گاه حتی هزینهاش جان است. اما همانطور که خود او نوشته: «ما برای زندگی میجنگیم.» جنگی که نه برای بقا به هر قیمت، بلکه برای ساختن زیستنی شایسته انسان و وطنی آزاد و آباد است.
او ما ایرانیان را فرا میخواند که از هستی کنونی و رضایت دادن به زندگی حقارتبار زیر سایه استبداد، بیرون بیاییم، او شرایط خطیر ایران را که در معرض فروپاشی است یادآور شده و بیان میکند برای نجات ایران باید فداکاری کرد، کشوری که بودن ما در جغرافیای آن معنا یافته است. او ایستاده برای شرافت، عدالت، آزادی و ایران.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در نامه نخست خود، زمانی که از شروع اعتصاب غذا خبر داد، حسین نوشت: «نه زندگی آنقدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آنقدر ترسناک که از آن بگریزیم.» این جمله ادامه همان سنت فکری است که آزادیخواهان در تاریخ معاصر به ما آموختهاند: زندگی زمانی ارزش دارد که در آن، انسان بتواند اندیشهاش را بیان کند، بر سرنوشتش اثر بگذارد و در جامعهای رها از ظلم و تحقیر نفس بکشد.
اعتصاب غذای حسین، تنها یک کنش فردی برای آسیبزدن به خود نیست؛ بلکه مقاومتی رادیکال است. او با بدن خویش مرزهایی را که حکومت برای حیات ایرانیان تعیین کرده، جابهجا میکند و به ما نشان میدهد که «حیات» در سایهی استبداد و بیعدالتی، تنها یک زندهبودن تحمیلی است. او با امتناع از خوردن (و احتمالا در روزهای آینده نوشیدن) اعلام میکند: این زیست تحمیلی را نمیپذیرم. حتی زندان نمیتواند در مبارزهام محدودیت ایجاد کند.
از همینجاست که پرسش اساسی طرح میشود: ما سزاوار چه نوع زندگی هستیم؟ پاسخ روشن است: سزاوار زیستی آزاد، امن و انسانی؛ سزاوار وطنی که در آن کسی به خاطر عقیده یا اعتراض به فقر و تباهی در زندان نباشد، وطنی که نه مرگهای مشکوک و اعدامهای بیرحمانه بر آن سایه افکند و نه انسانها ناگزیر شوند برای شنیده شدن، جان خود را در کف بگذارند.
حسین رونقی با انتخاب دشوار و پرهزینهاش، بار دیگر این حقیقت را به ما یادآوری کرده است که زندگی تنها زمانی ارزش زیستن دارد که همراه با آزادی و شرافت باشد. چنین زندگیای هزینه دارد، گاه حتی هزینهاش جان است. اما همانطور که خود او نوشته: «ما برای زندگی میجنگیم.» جنگی که نه برای بقا به هر قیمت، بلکه برای ساختن زیستنی شایسته انسان و وطنی آزاد و آباد است.
او ما ایرانیان را فرا میخواند که از هستی کنونی و رضایت دادن به زندگی حقارتبار زیر سایه استبداد، بیرون بیاییم، او شرایط خطیر ایران را که در معرض فروپاشی است یادآور شده و بیان میکند برای نجات ایران باید فداکاری کرد، کشوری که بودن ما در جغرافیای آن معنا یافته است. او ایستاده برای شرافت، عدالت، آزادی و ایران.
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤45👎5
حسین رونقی، فعال مدنی زندانی، در تماس تلفنی با مادرش اعلام کرده است که از روز چهارشنبه اعتصاب غذای خشک را آغاز خواهد کرد. او هماکنون در بیستویکمین روز اعتصاب غذای تر بهسر میبرد و وضعیت جسمیاش به شدت نگرانکننده گزارش میشود.
تصمیم آقای رونقی برای تبدیل اعتصاب تر به اعتصاب خشک، نگرانیها درباره سلامت و جان او را بیش از پیش افزایش داده است.
ـ منبع: کانال تلگرام حسین رونقی
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تصمیم آقای رونقی برای تبدیل اعتصاب تر به اعتصاب خشک، نگرانیها درباره سلامت و جان او را بیش از پیش افزایش داده است.
ـ منبع: کانال تلگرام حسین رونقی
#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤48👎9🕊4😍3
دولت ترامپ خرید کالاهای لوکس مقامات ایرانی در نیویورک را محدود کرد؛ آمریکا: جلوی سوءاستفاده رژیم از «سفرهای دیپلماتیک» را گرفتیم
وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه ۳۱ شهریور اعلام کرد که ایالات متحده این هفته اقداماتی را در راستای «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی در پیش گرفت و رفتوآمد هیئت جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را محدود کرد.
توماس تامی پیگوت، معاون سخنگوی اصلی وزارت امور خارجه ایالات متحده در بیانیهای گفت که آمریکا با جلوگیری از دسترسی هیئت اعزامی جمهوری اسلامی به فروشگاههای عمدهفروشی و کالاهای لوکس در نیویورک این فشار را عملی کرد.
در بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا آمده است: «ما اجازه نمیدهیم مقامات حکومت روحانیون جمهوری اسلامی در حالی که مردم ایران با فقر، زیرساختهای فرسوده و کمبود شدید آب و برق دستوپنجه نرم میکنند، در نیویورک به خریدهای لوکس بپردازند.»
این بیانیه میگوید وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو همچنین تردد هیئت جمهوری اسلامی را صرفاً به مسیرهای لازم برای رفتوآمد به منطقه مقر سازمان ملل متحد و انجام امور رسمی محدود کرد.
وزارت امور خارجه آمریکا در این بیانیه میگوید که «امنیت شهروندان آمریکایی همواره اولویت ماست و ایالات متحده اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی از مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان بهانهای برای رفتوآمد آزاد در نیویورک و ترویج دستورکار تروریستیاش استفاده کند.»
این بیانیه در پایان میگوید با «جلوگیری از سوءاستفاده مقامات جمهوری اسلامی از سفرهای دیپلماتیک» برای خرید «کالاهایی که در اختیار مردم ایران نیست، ما پیام روشنی میفرستیم: وقتی ایالات متحده میگوید در کنار مردم ایران ایستاده است، این سخن واقعی است. اقدامات امروز تأکید دوباره بر تعهد پایدار ایالات متحده برای حمایت از مردم ایران در پیگیری مسئولیتپذیری حکومت و دستیابی به زندگی بهتر است.»
تامی پیگوت در بیانیهای در شبکه اجتماعی ایکس نیز گفت ما اجازه نخواهیم داد جمهوری اسلامی مقامات روحانی خود را برای خریدهای لوکس به ایالات متحده بفرستد، در حالی که مردم ایران را وادار به تحمل فقر و کمبود شدید نیازهای اساسی میکند.
@usabehfarsi
تنظیم خبر از بخش فارسی صدای آمریکا
#فشار_حداکثری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه ۳۱ شهریور اعلام کرد که ایالات متحده این هفته اقداماتی را در راستای «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی در پیش گرفت و رفتوآمد هیئت جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را محدود کرد.
توماس تامی پیگوت، معاون سخنگوی اصلی وزارت امور خارجه ایالات متحده در بیانیهای گفت که آمریکا با جلوگیری از دسترسی هیئت اعزامی جمهوری اسلامی به فروشگاههای عمدهفروشی و کالاهای لوکس در نیویورک این فشار را عملی کرد.
در بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا آمده است: «ما اجازه نمیدهیم مقامات حکومت روحانیون جمهوری اسلامی در حالی که مردم ایران با فقر، زیرساختهای فرسوده و کمبود شدید آب و برق دستوپنجه نرم میکنند، در نیویورک به خریدهای لوکس بپردازند.»
این بیانیه میگوید وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو همچنین تردد هیئت جمهوری اسلامی را صرفاً به مسیرهای لازم برای رفتوآمد به منطقه مقر سازمان ملل متحد و انجام امور رسمی محدود کرد.
وزارت امور خارجه آمریکا در این بیانیه میگوید که «امنیت شهروندان آمریکایی همواره اولویت ماست و ایالات متحده اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی از مجمع عمومی سازمان ملل بهعنوان بهانهای برای رفتوآمد آزاد در نیویورک و ترویج دستورکار تروریستیاش استفاده کند.»
این بیانیه در پایان میگوید با «جلوگیری از سوءاستفاده مقامات جمهوری اسلامی از سفرهای دیپلماتیک» برای خرید «کالاهایی که در اختیار مردم ایران نیست، ما پیام روشنی میفرستیم: وقتی ایالات متحده میگوید در کنار مردم ایران ایستاده است، این سخن واقعی است. اقدامات امروز تأکید دوباره بر تعهد پایدار ایالات متحده برای حمایت از مردم ایران در پیگیری مسئولیتپذیری حکومت و دستیابی به زندگی بهتر است.»
تامی پیگوت در بیانیهای در شبکه اجتماعی ایکس نیز گفت ما اجازه نخواهیم داد جمهوری اسلامی مقامات روحانی خود را برای خریدهای لوکس به ایالات متحده بفرستد، در حالی که مردم ایران را وادار به تحمل فقر و کمبود شدید نیازهای اساسی میکند.
@usabehfarsi
تنظیم خبر از بخش فارسی صدای آمریکا
#فشار_حداکثری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍48❤11💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سومین سالگرد جانباختن جاویدنام جواد حیدری، با حضور جمعی از خانوادههای دادخواه برگزار شد
فاطمه حیدری، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«متحدیم و سوگند میخوریم راه فرزندان ایران را تا پیروزی کامل ادامه دهیم.
سومین سالگرد یادبود برادرم جواد، با حضور خانوادههای دادخواه و به یاد همهی جانباختگان راه آزادی.»
#سیاوش_محمودی
#متین_نادرخانی
#سپهر_اعظمی
#امیرمهدی_فرخیپور
#عادل_کیانپور
#ابراهیم_کتابدار
#عرفان_خزایی
#یلدا_آقافضلی
#محمد_جامهبزرگ
#حسین_نادربیگی
#نیما_نوری
#محمدرضا_اسکندری
#جواد_حیدری
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه حیدری، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«متحدیم و سوگند میخوریم راه فرزندان ایران را تا پیروزی کامل ادامه دهیم.
سومین سالگرد یادبود برادرم جواد، با حضور خانوادههای دادخواه و به یاد همهی جانباختگان راه آزادی.»
#سیاوش_محمودی
#متین_نادرخانی
#سپهر_اعظمی
#امیرمهدی_فرخیپور
#عادل_کیانپور
#ابراهیم_کتابدار
#عرفان_خزایی
#یلدا_آقافضلی
#محمد_جامهبزرگ
#حسین_نادربیگی
#نیما_نوری
#محمدرضا_اسکندری
#جواد_حیدری
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔31❤2
تداوم کارزار سهشنبههای «نه به اعدام» در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان مختلف
هفته هشتاد و هفتم کارزار سهشنبههای «نه به اعدام»، در حالی برگزار میشود که سایهی وحشت و سرکوب بیش از پیش بر جان مردم ایران سنگینی میکند. در ماههای اخیر، شاهد افزایش بیسابقهی شمار اعدامها هستیم؛ از ۲۵ شهریور تا کنون، دستکم ۴۶ اعدام از جمله ۲ زن و شش هموطن بلوچ، و در شهریورماه ۱۸۶ اعدام شامل ۷ زن گزارش شده است.
در این میان، اعدام سبعانه یکی دیگر از اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بابک شهبازی، در سالگرد خیزش مردمی ۱۴۰۱ و بدون آخرین ملاقات با خانوادهاش، نمادی تلخ از رفتار غیرانسانی و نقض حقوق بشر توسط این رژیم آدمکش است. ربودن بابک شهبازی از داخل بند به قصد اعدام مخفیانه ایشان، اعتراض و تحصن همبندیان وی در زندان قزلحصار را به دنبال داشت.
حکومتی که از یک سو دم از «عفو» زندانیان میزند، از سوی دیگر، هر هفته با افزایش شمار اعدامها، واقعیت تلخ و ضدانسانی خود را به طور عریان نشان میدهد.
امسال، همزمان با بازگشایی مدارس، بار دیگر معلمان و دانشجویان آگاه و پیشرو در خط مقدم مبارزه برای آزادی و برابری قرار دارند. نوجوانان و جوانان ایران کابوس این حکومت هستند و در هر مدرسه و دانشگاه، فعالانی ایستادهاند تا مدارس و دانشگاهها را کماکان به مرکزی برای مقاومت تبدیل کنند و صدایی برای مخالفت با احکام غیرانسانی اعدام هموطنانشان باشند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» خطاب به مردم آزادیخواه ایران و همه دوستداران حقوقبشر فریاد میزند در برابر این سیاستهای خشونتبار و ضدبشری، سکوت جایز نیست. صدای ما باید قویتر از هر سرکوب و ظلمی باشد. هر هفته، هر سهشنبه، به یاد قربانیان اعدام، برای دادخواهی و دفاع از زندگی، به پا میخیزیم.
زندگی حق بنیادین هر انسان است و اعدام، خشونتی غیرقابل توجیه علیه این حق است.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان زیر در اعتصاب غذا میباشند:
زندان اوین، زندان قزلحصار (واحدهای ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان لنگرود قم، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز ، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروز آباد فارس، زندان دهدشت، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان سبزوار، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته هشتاد و هفتم
سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هفته هشتاد و هفتم کارزار سهشنبههای «نه به اعدام»، در حالی برگزار میشود که سایهی وحشت و سرکوب بیش از پیش بر جان مردم ایران سنگینی میکند. در ماههای اخیر، شاهد افزایش بیسابقهی شمار اعدامها هستیم؛ از ۲۵ شهریور تا کنون، دستکم ۴۶ اعدام از جمله ۲ زن و شش هموطن بلوچ، و در شهریورماه ۱۸۶ اعدام شامل ۷ زن گزارش شده است.
در این میان، اعدام سبعانه یکی دیگر از اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» بابک شهبازی، در سالگرد خیزش مردمی ۱۴۰۱ و بدون آخرین ملاقات با خانوادهاش، نمادی تلخ از رفتار غیرانسانی و نقض حقوق بشر توسط این رژیم آدمکش است. ربودن بابک شهبازی از داخل بند به قصد اعدام مخفیانه ایشان، اعتراض و تحصن همبندیان وی در زندان قزلحصار را به دنبال داشت.
حکومتی که از یک سو دم از «عفو» زندانیان میزند، از سوی دیگر، هر هفته با افزایش شمار اعدامها، واقعیت تلخ و ضدانسانی خود را به طور عریان نشان میدهد.
امسال، همزمان با بازگشایی مدارس، بار دیگر معلمان و دانشجویان آگاه و پیشرو در خط مقدم مبارزه برای آزادی و برابری قرار دارند. نوجوانان و جوانان ایران کابوس این حکومت هستند و در هر مدرسه و دانشگاه، فعالانی ایستادهاند تا مدارس و دانشگاهها را کماکان به مرکزی برای مقاومت تبدیل کنند و صدایی برای مخالفت با احکام غیرانسانی اعدام هموطنانشان باشند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» خطاب به مردم آزادیخواه ایران و همه دوستداران حقوقبشر فریاد میزند در برابر این سیاستهای خشونتبار و ضدبشری، سکوت جایز نیست. صدای ما باید قویتر از هر سرکوب و ظلمی باشد. هر هفته، هر سهشنبه، به یاد قربانیان اعدام، برای دادخواهی و دفاع از زندگی، به پا میخیزیم.
زندگی حق بنیادین هر انسان است و اعدام، خشونتی غیرقابل توجیه علیه این حق است.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان زیر در اعتصاب غذا میباشند:
زندان اوین، زندان قزلحصار (واحدهای ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان لنگرود قم، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز ، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروز آباد فارس، زندان دهدشت، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان سبزوار، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.
هفته هشتاد و هفتم
سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤20💯7💔5
تازگی دستخطی از رستم باقری، زندانی سیاسی محبوس در زندان خرمآباد، به دست ما رسیده است که در آن شرحی از شکنجه شدنش در روز هفتم تیر ماه ۱۴۰۴ و آسیب دیدن از ناحیه گوش خود داده است.
او در این برگه نوشته:
«در مورخ ۴/۷ ساعت هشت صبح، به دلیل اعتراض به شکنجه زندانی سیاسی آن هم صرفاً با گفتن این که زندانی سیاسی مذکور پریشانی روحی دارد و اعتراض به شکنجهی وی از داخل بند خارجم کردند. ساعت حدودا هشت صبح بود. ابتدا توسط معاون زندان جلوی دوربین سالن مورد ضرب و شتم قرار گرفتم که باعث پارگی پرده گوش سمت چپ و گوش میانی و اختلال در تعادل شدم، ضارب آقای سید حیات الغیب بود. سپس به اتاق بدون دوربین منتقل شدم و توسط شش نفر با ضربات باتوم بر تمامی بدن، لگد به سر و صورت و همچنین غل و زنجیر پا و نگه داشتن پاها و انجام شکنجه جوجه کباب با لوله پی وی سی [مورد شکنجه] قرار گرفتم. مثل زندانی دیگری که فریاد و زجهاش به گوش دیگر زندانیان میرسید، از درد شکنجه این اتفاق در مورد من هم افتاد.
بعد از ضرب و شتم بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم داخل سالن زندان بودم. با آب بدنم را خیس کردند و به اتاقی به نام قفس انتقال داده شدم که در این حین بازرسان که فکر میکنم دادستان کل استان شاملشان بود، سر رسیدند. شرح واقعه را گفتم و درخواست خدمات پزشکی جهت صدمه شنوایی شدم که هیچگونه پیگیری و خدمات پزشکی انجام نشد. سپس به انفرادی منتقل شدم که پس از چند روز با واسطگری بازجوی سپاه از انفرادی کثیف که حتی آب شرب هم نداشت، به بند منتقل شدم.
شاهدان عینی این وقایع، به جز کارکنان زندان، زندانیهای سیاسی بند خاص هستند. بعد از آن متوجه شدم هفت نفر شکنجهگر با پروندسازی دروغین علیه اینجانب مبنی بر شورش و اخلال در نظم زندان و سردادن شعار علیه نظام، صورتجلسه کردند. بعد از چند روز در بازید رئیس زندان، شرح کامل واقعه را گفتم که متاسفانه با برخوردی ناشایست و نسبت دروغگویی به اینجانب مواجه شدم.»
آقای رستم باقری، که در مجموع به پنج سال و نیم حبس محکوم شده است، در یک فایل صوتی اعلام کرده است که از ۲۹ شهریور ماه در اعتراض به شکنجه و خشونت و صدور احکام سنگین، دست به اعتصاب غذا زده است.
رستم باقری، پدر یک کودک خردسال است و از بیش از سه ماه پیش بازداشت شده است. او در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هم بازداشت شده بود و باز در اثر ضرب و شتم و شکنجه پرده گوشش پاره شده بود.
لازم به ذکر است، روز گذشته قاضی پرونده خواست که یک جلسه ویدیو کنفرانس با رستم باقری برگزار کند که او به دلیل اعتراض به غیرعادلانه بودن روند دادرسی درباره زندانیان سیاسی، از حضور در آن جلسه امتناع کرد.
#رستم_باقری #کوهدشت #زندان_خرم_آباد #اعتصاب_غذا #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در این برگه نوشته:
«در مورخ ۴/۷ ساعت هشت صبح، به دلیل اعتراض به شکنجه زندانی سیاسی آن هم صرفاً با گفتن این که زندانی سیاسی مذکور پریشانی روحی دارد و اعتراض به شکنجهی وی از داخل بند خارجم کردند. ساعت حدودا هشت صبح بود. ابتدا توسط معاون زندان جلوی دوربین سالن مورد ضرب و شتم قرار گرفتم که باعث پارگی پرده گوش سمت چپ و گوش میانی و اختلال در تعادل شدم، ضارب آقای سید حیات الغیب بود. سپس به اتاق بدون دوربین منتقل شدم و توسط شش نفر با ضربات باتوم بر تمامی بدن، لگد به سر و صورت و همچنین غل و زنجیر پا و نگه داشتن پاها و انجام شکنجه جوجه کباب با لوله پی وی سی [مورد شکنجه] قرار گرفتم. مثل زندانی دیگری که فریاد و زجهاش به گوش دیگر زندانیان میرسید، از درد شکنجه این اتفاق در مورد من هم افتاد.
بعد از ضرب و شتم بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم داخل سالن زندان بودم. با آب بدنم را خیس کردند و به اتاقی به نام قفس انتقال داده شدم که در این حین بازرسان که فکر میکنم دادستان کل استان شاملشان بود، سر رسیدند. شرح واقعه را گفتم و درخواست خدمات پزشکی جهت صدمه شنوایی شدم که هیچگونه پیگیری و خدمات پزشکی انجام نشد. سپس به انفرادی منتقل شدم که پس از چند روز با واسطگری بازجوی سپاه از انفرادی کثیف که حتی آب شرب هم نداشت، به بند منتقل شدم.
شاهدان عینی این وقایع، به جز کارکنان زندان، زندانیهای سیاسی بند خاص هستند. بعد از آن متوجه شدم هفت نفر شکنجهگر با پروندسازی دروغین علیه اینجانب مبنی بر شورش و اخلال در نظم زندان و سردادن شعار علیه نظام، صورتجلسه کردند. بعد از چند روز در بازید رئیس زندان، شرح کامل واقعه را گفتم که متاسفانه با برخوردی ناشایست و نسبت دروغگویی به اینجانب مواجه شدم.»
آقای رستم باقری، که در مجموع به پنج سال و نیم حبس محکوم شده است، در یک فایل صوتی اعلام کرده است که از ۲۹ شهریور ماه در اعتراض به شکنجه و خشونت و صدور احکام سنگین، دست به اعتصاب غذا زده است.
رستم باقری، پدر یک کودک خردسال است و از بیش از سه ماه پیش بازداشت شده است. او در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هم بازداشت شده بود و باز در اثر ضرب و شتم و شکنجه پرده گوشش پاره شده بود.
لازم به ذکر است، روز گذشته قاضی پرونده خواست که یک جلسه ویدیو کنفرانس با رستم باقری برگزار کند که او به دلیل اعتراض به غیرعادلانه بودن روند دادرسی درباره زندانیان سیاسی، از حضور در آن جلسه امتناع کرد.
#رستم_باقری #کوهدشت #زندان_خرم_آباد #اعتصاب_غذا #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊7❤3