آموزشکده توانا
56K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
امروز اول بهمن‌ماه، زادروز شاعر بلندپایه، حکیم ابوالقاسم فردوسی‌ست. فردوسی با سرودن داستان‌های ملی به زبان فارسی نو، آنها را از خطر فراموشی نجات داد. داستان‌های ملی ایرانیان که به زبان پهلوی (فارسی میانه) موجود بودند، با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و حاکمیت دو امپراطوری اسلامی (خاندان امیه و بنی‌عباس) در شرف نابودی بودند. شاهنامه فردوسی با پیوند دادن دوران پیش از اسلام به پس از اسلام، به حفظ یکپارچگی هویت ایرانیان کمک بزرگی کرد و موجب شد که نام سراینده این اثر، یعنی فردوسی، برای همیشه میان ایرانیان جاوید شود.

گفتنی‌ست که شاهنامه‌سرایی میان ایرانیان اوائل قرون اسلامی به یک سنت تبدیل شده بود و خود فردوسی، از شاهنامه ابومنصوری برای کار خود الهام گرفته بود. او مقارن با حکومت سامانیان می‌زیست که روزگار هویت‌خواهی و استقلال‌طلبی ایرانیان بود و جالب اینجاست که هر گاه ایران‌گرایی میان ایرانیان اوج می‌گیرد، نام فردوسی دوباره به بزرگی یاد می‌شود.

در دوران پهلوی اول، یعنی دوران رضاشاه، قبر فردوسی گم شده بود و کسی از محل دقیق او اطلاعی نداشت. با موج جدید ایران‌گرایی در این دوره، دولتمردان به فکر احیا نام و یاد فردوسی افتادند و کیخسرو شاهرخ، نماینده بهدینان (زرتشتیان) در مجلس شورای ملی، مامور به پیدا کردن محل دفن فردوسی و احداث بنایی درخور برای او شد. همچنین جشن هزاره فردوسی برای تقدیر از جایگاه ادبی و ملی او برگزار گردید.

برای مطالعه ماجرای پیدا کردن مدفن فردوسی و احداث بنایی برای او، به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید جایی که از خدمات کیخسرو شاهرخ نوشته‌ایم:

https://dialog.tavaana.org/arbab_keykhosro_shahrokh/

#هویت #هویت_ملی #ایران #ایران_گرایی #گفتگو #رواداری

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
محمد نوری­زاد، از طرفداران سابق و مخالفان امروز رژیم جمهوری اسلامی با انتشار مقاله «بوسه بر پای یک بهایی کوچک» در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۲ و شرح دیدار خود از آرتین، فرزند یک زوج زندانی بهایی، برگ جدیدی را در فعالیت­های مدنی در دفاع از حقوق بهاییان گشود. هدف اولیه فعالان حقوق اقلیت­ها در این راستا، متوقف ساختن «برخوردهای تند و توفانی با اندیشه­های مغایر» از جمله آیین بهاییت و پیروان آن است. نوری­زاد با انتشار مقاله «جنجال یک بوسه نابهنگام» در تاریخ ۲۸ تیرماه ۹۲ در وبسایت خود در پاسخ به جنجال­ها و اعتراضات نسبت به اقدام خود، بیان می­دارد که این برخوردها «در این سال­های دراز، بیش از آن که نگرانی روحانیان ما را از انحراف مسلمین به نمایش بگذارد، نشانگر این است که روحانیان ما در همه ادوار تاریخ، حیاتشان را در دست به یقه شدن با یک دشمن اعتقادی یافته­اند. و این دست به یقه شدن، برای روحانیان ما یک "نیاز" حتمی و حیاتی برای بقای خودشان بوده و هست.»

در این راستا، آزادی زندانیان بهایی که صرفا به دلیل عقاید مذهبی خود در زندان به سر می­برند و شناسایی حق تحصیل برای جوانان بهایی از خواسته­های اولیه این اقدامات است. دیدار از خانواده زندانیان و جوانان محروم از تحصیل، با هدف "اظهار شرمندگی" و نوعی تبری جستن از اقدامات حکومت اسلامی در تضییع حقوق بهاییان به یکی از فعالیت­های محوری فعالان حقوق بهاییان تبدیل شده است. نوری­زاد که به همراه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی از جمله آیت­الله معصومی تهرانی، عیسی سحرخیز، نسرین ستوده، و نرگس محمدی در ششمین سالگرد دستگیری مدیران جامعه بهایی در اردیبهشت ۱۳۹۳ شرکت داشت، بیان نمود که «هر کدام از ما به خاطر رنجی که این عزیزان به خاطر اعتقادشان متحمل می شوند باید به گونه ای اظهار شرمندگی کنیم.»

ارتقای هم­زیستی مسالمت­آمیز میان پیروان ادیان مختلف در ایران و پرهیز از تعصبات کور مذهبی از دیگر اهداف اصلی است. بر این اساس، آیت­الله عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی سرشناس و نواندیش شیعی، ضمن تقدیر و اعلام حمایت از اقدام نوری­زاد، اقدام وی را «شكل نمادين سخن از انسان‌دوستی و احترام به انسانيت انسان» بدون توجه به دين و مذهب و نژاد و مليت  قلمداد نمود.


#رواداری #گفتگو #همزیستی #حقوق_اقلیت #آزادی_دینی #رواداری #گفتگو_توانا #محمد_نوریزاد


@Tavaana_TavaanaTech
سعید ملک‌پور، زندانی سیاسی سابق که توانست در یازدهمین سال حبس خود در یک مرخصی کوتاه فرار کند و جان به در ببرد، از تجربه مواجهه خود با قاضی مقیسه که اخیرا کشته شد، چنین نوشت:

«زمانی که انفرادی بودم وقتی برای چندمین بار به تمدید حکم بازداشت موقت خودم اعتراض کردم من رو بردند پیش مقیسه، در راه راننده اطلاعات سپاه بهم گفت که می‌بریمت پیش قاضی پرونده، برای اولین بار که من رو دید بدون هیچ دلیلی شروع کرد داد و فریاد و فحش دادن به من، گفت امکان نداره بگذاره من زنده از انفرادی بیرون بیام.
چند ماه بعد به بند عمومی منتقل شدم، مقیسه من رو به اعدام محکوم کرد و ...
الان من زنده ام و آزاد اون مردک فحاش و بد دهان و فاسد مرده، همه ما می‌میریم ولی احتمال اینکه بعد مردن من پشت سرم مثل مقیسه کارناوال شادی راه بیفته خیلی خیلی کمتره.»

ـ لازم به ذکر است، محمد مقیسه، در دادگاه بدوی، سعید ملک‌پور را به اعدام محکوم کرده بود!

تجربه سعید ملک‌پور یادآور عمق بی‌عدالتی‌ای است که نظام قضایی جمهوری اسلامی با تکیه بر افرادی چون محمد مقیسه بر مردم تحمیل کرده است. قاضی‌ای که نه تنها در جایگاه قانون‌مداری و انصاف قرار نگرفت، بلکه خود نماد خشونت، توهین و بی‌حرمتی شد. رفتار او نشان می‌دهد چگونه قدرت در غیاب نظارت و اخلاق، به ابزاری برای سرکوب و تحقیر انسان‌ها تبدیل می‌شود. اما این روایت یک تضاد عمیق را نیز آشکار می‌کند: فردی که به بی‌رحمی و فساد شهرت داشت، اکنون از میان رفته است، در حالی که صدای افرادی چون سعید ملک‌پور همچنان زنده است و روایتگر ظلمی است که بر آنان رفته.
از کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان توسط مقیسه و امثالهم نام نیک بر جای مانده و درباره مقیسه همه شاهدیم که چه لعن و نفرین‌هایی می‌شنویم و از مرگ او چقدر ابراز خوشحالی دیده‌ایم.

#سعید_ملکپور #محمد_مقیسه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلنوشته زندانی سیاسی سابق #ابوالفضل_ابری که چند روزی با #عباس_واحدیان_شاهرودی در بند ۶/۱ هم‌سلول بوده است.

به یاد مبارز شریف عباس واحدیان شاهرودی

دنیا محل زندگی همه مردم جهان است و ما تنها به قسمتی کوچک از آن  دل بسته‌ایم، که نامش ایران است.
ایران که از قرن‌ها نامش جاودان بوده، خواهد ماند.
ایران که مردمانش با هر نژاد و قومیت در تمام مراحل و حوادث در کنار هم ایستادند و نجات‌بخش این سرزمین بودند.
شاید فراموش کردیم ایام جنگ که غیرت مردانی برای حفظ خاک و ناموس، خود را جلو گلوله سپر کردند تا به ما بیاموزند برای وطن کمترینش جان است.
اری ما از تاریخ‌سازان این وطن فقط داستان‌هایشان را شنیدیم،
و غرور افتخارشان را به دوش می‌کشیم،
در این برهه زمانی ما خیلی چیزها را فراموش کردیم
از فقر که در کوچه پس کوچه‌ها که صدایش به عرش کبریا رسیده
تا اعتیاد که بلای جان جوانان ما شده
چرا از کودکان کار نگوییم؟
چرا از زباله گردها نگوییم؟
چرا از گور خواب‌ها نگوییم؟
چرا از کپرنشینان سیستان نگوییم؟
چرا از بیماران پروانه‌ای نگوییم؟
چرا از مادری که برای سیر کردن شکم فرزندش سنگ به شکم بسته نگوییم ؟
چرا از آن پیرمردی نگوییم که فقط برای حیاتش گاری کهنه‌اش را در کوچه‌های ما به آن سو این سو می‌کشد؟
چرا از فقر به فحشا رسیدم؟
آری این من و شما هستیم
بی‌تفاوت از آن چیزی که بر ما می‌گذرد
یادمان نرود کسانی بودند  صدای بی‌صدایان شدند و خود را فدای ما کردند که صدای ما باشند
یادمان نرود گلوله سینه فرزندان ما را درید،
یادمان نرود که مادران داغ فرزندانشان را به دوش می‌کشند
یادمان نرود از مظلومیت مردان و زنان شرافتمندی که با جبر روزگار ایام زندگی خود را  پشت دیوارهای بلند سپری می‌کنند 
یادمان باشد که هنوز غیرت  ایران و ایرانی زندست
مبارز وطن می‌گوید اگر کسی نتواند به هر دلیلی به وطن خدمت کند،
بهتر است مرده باشد.
پس تو خودت منجی هستی به دنبال منجی مباش
چو ایران مباشد تن من مباد.


#نه_به_جمهورى_اسلامى
#زندان_وکیل‌آباد
#بیانه۱۴
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهرام احمدی، زندانی سیاسی کُرد اهل سنت، «دو مرتبه» توسط قاضی #محمد_مقیسه به اعدام محکوم شد.

آقای شهرام احمدی، زندانی عقیدتی اهل سنت، در اردیبهشت  ۱۳۸۸ بازداشت و در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۹۱ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه
در یک محاکمه «شش دقیقه‌ای» غیرعلنی به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام در دیوان عالی نقض و مجددا به شعبه ۲۸ ارجاع داده شد. قاضی مقیسه در مرداد ۱۳۹۴ بار دیگر با استناد به اعترافات تحت فشار در زمان بازداشت، آقای احمدی را به اعدام محکوم کرد. این‌بار حکم در دیوان عالی کشور تایید شد.

به شهادت آقای احمدی، بازجوها برای اخذ اعتراف او را ۳۳ ماه در سلول انفرادی نگهداری کردند و با شوکر برقی او را شکنجه کرده بودند.
آقای مزین، وکیل آقای احمدی، گفت جلسات دادگاه در زمانی کوتاه و در حد سه تا پنج دقیقه برگزار می‌شد و هیچ فرصتی برای دفاع واقعی به وکیل و متهم داده نمی‌شد و قاضی توجهی به دفاعیات او و درخواست‌های قانونی برای بررسی شواهد و مدارک نکرد: «بارها به مقیسه گفتم که من دارم دفاع می‌کنم، ولی او سرش را پایین می‌انداخت و با تلفن مشغول می‌شد.»

حکم اعدام آقای احمدی به همراه ۳۰ تن از زندانیان سیاسی سنی در ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ در زندان رجایی‌شهر کرج به اجرا درآمد.
او در نامه‌ای نوشته بود:


«آرزو دارم که مثل یک انسان، مثل یک متهم، در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوم، وکیلم را دیده باشم، او پرونده‌ام را خوانده باشد، شکنجه‌گرم کنار قاضی نایستاده باشد، قاضی خشمگین نباشد، قاضی نگوید یا از مملکت شیعه می‌روید، یا می‌میرید، دادگاه از پنج دقیقه بیش‌تر باشد و من اجازه صحبت کردن داشته باشم.
اگر این رویا متحقق شود، در آن‌جا خواهم گفت

- آقای قاضی، من عضو هیچ گروهی نبوده‌ام و هیچ خشونتی در هیچ سطحی از من سر نزده است. من در زندگی خطاهای زیادی مرتکب شده‌ام، اما مجازات هیچ‌کدام‌شان به موجب هیچ قانونی مرگ نیست، مگر قانون آنان که می‌گویند یا با ما، یا بر دار.
- آقای قاضی، زمانی که در بازداشتگاه سپاه بودم، کسی که پایش را روی زخم‌هایم فشار می‌داد، از من می‌خواست که به سناریویی که ساخته بود اعتراف کنم. وقتی به اطلاعات رفتم، آن‌ها داستان سپاه را نپسندیدند. با ریتم شلاق بازجو، ریتم زمان به هم ریخت، سوار بر بدن از هم پاشیده من شدیم و به گذشته رفتیم و او داستانش را روی ورق‌های با چشم‌بند انگشت‌خورده من، از نو نوشت. آقای قاضی، این سرگذشت من نیست، داستانی است که آن مردان خشمگین سرائیده‌اند، دست خود را به خون بی‌گناه آلوده نکنید.»

ویدیو ظاهراً در داخل زندان و مخفیانه ضبط شده است.


پرونده «یادبود امید» آقای #شهرام_احمدی را در لینک زیر بخوانید:
https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-8012/shahram-ahmadi

#نه_به_اعدام #اهل_سنت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
یاسمن آریانی، فعال مخالف حجاب اجباری که چند سال پیش بازداشت شده بود و چندین سال را در زندان گذرانده بود، ماجرای دادگاهش با قضاوت محمد مقیسه را به شرح زیر نوشت:

«من هر دوبار که بازداشت شدم قاضیم مقیسه بود. بار دوم بد جور ازم کینه گرفته بود. شنیده بودم میگفتن مقیسه و صلواتی تو جلسه‌ها فحش و بد و بیراه میگن ولی فکر نمی‌کردم برای خودمم اتفاق بیفته.
با خودم می‌گفتم من کم سن و سالم جوونم، برای من چنین چیزی پیش نمیاد، ولی انگار برعکس بود.
یادمه همه رو از اتاق انداخت بیرون تا خودم و خودش تنها باشیم و شروع کرد به گفتن.
تو بی لیاقتی، بی حرمتی، فاحشه‌ای، باید می‌ذاشتم بار اول تو زندان بپوسی...
چشماش داشت از کاسه در میومد. کله گنده‌اش شکل چقندر شده بود.  نمی‌دونم چرا تو اون حالت پر از تنش و عصبی من خنده ام گرفته بود. هی اون می‌گفت، من می‌گفتم ... تا جایی که میرزا بنویسش اومد وسط سعی کرد جو کمی آروم کنه.
آخرشم زل زد تو چشمام گفت بهت اشد فساد و فحشا میدم تا حالت جا بیاد.
می‌خواست ازم انتقام بگیره.
خبر نداشت یه روزی میرسه، مثل همه روزا، یه روز عادی
عبا شو تنش می‌کنه، عمامه شو سرش میذاره، از در خونه میاد بیرون، می‌ره محل کارش، وضو شو می‌گیره، بسم الله الرحمن الرحیم شو میگه آماده میشه تا زندگی آدم‌های بیگناه بیشتری رو تباه کنه که یه دفعه یکی از در میاد تو و ...
انتقام واقعی به اون میگن قاضی مقیسه»

#آبدارچی_قهرمان
#مقیسه
#پخشان_عزیزی


#محمد_مقیسه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یاسمن آریانی، فعال مخالف حجاب اجباری که چند سال پیش بازداشت شده بود و چندین سال را در زندان گذرانده بود، ماجرای دادگاهش با قضاوت محمد مقیسه را به شرح زیر نوشت:

«من هر دوبار که بازداشت شدم قاضیم مقیسه بود. بار دوم بد جور ازم کینه گرفته بود. شنیده بودم میگفتن مقیسه و صلواتی تو جلسه‌ها فحش و بد و بیراه میگن ولی فکر نمی‌کردم برای خودمم اتفاق بیفته.
با خودم می‌گفتم من کم سن و سالم جوونم، برای من چنین چیزی پیش نمیاد، ولی انگار برعکس بود.
یادمه همه رو از اتاق انداخت بیرون تا خودم و خودش تنها باشیم و شروع کرد به گفتن.
تو بی لیاقتی، بی حرمتی، فاحشه‌ای، باید می‌ذاشتم بار اول تو زندان بپوسی...
چشماش داشت از کاسه در میومد. کله گنده‌اش شکل چقندر شده بود.  نمی‌دونم چرا تو اون حالت پر از تنش و عصبی من خنده ام گرفته بود. هی اون می‌گفت، من می‌گفتم ... تا جایی که میرزا بنویسش اومد وسط سعی کرد جو کمی آروم کنه.
آخرشم زل زد تو چشمام گفت بهت اشد فساد و فحشا میدم تا حالت جا بیاد.
می‌خواست ازم انتقام بگیره.
خبر نداشت یه روزی میرسه، مثل همه روزا، یه روز عادی
عبا شو تنش می‌کنه، عمامه شو سرش میذاره، از در خونه میاد بیرون، می‌ره محل کارش، وضو شو می‌گیره، بسم الله الرحمن الرحیم شو میگه آماده میشه تا زندگی آدم‌های بیگناه بیشتری رو تباه کنه که یه دفعه یکی از در میاد تو و ...
انتقام واقعی به اون میگن قاضی مقیسه»

#آبدارچی_قهرمان
#مقیسه
#پخشان_عزیزی


#محمد_مقیسه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در آستانه سالگرد کارزار، «بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه‌ودوم پیوست.»

در ادامه اعدام‌ها و سرکوب‌های سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال می‌شود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دی‌ماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبه‌های دار آویخته‌اند. این آمار نشان‌دهنده افزایش بی‌سابقه استفاده از اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.

در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام مالک داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر می‌برد، تحت شکنجه‌های روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونت‌های حکومت مقاومت کرده‌اند. کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایت‌های گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایت‌ها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استان‌های مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کرده‌اند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دی‌ماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتل‌عام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها می‌باشد.

طبق آخرین گزارش‌ها، بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز نیز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته‌اند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.

کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرف‌نظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید می‌کند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید به‌طور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربه‌های "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده می‌کند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام به‌عنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینه‌ساز بسیاری از جرم‌ها در جامعه، خود حکومت است.

ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایت‌های مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های مختلف درخواست می‌کنیم به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند تا یک‌صدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.

کارزار‌ "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاه‌ودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.

هفته پنجاه‌ودوم
سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اول بهمن، زادروز جاویدنام اردلان قاسمی بود.

روز ۱۹آبان۱۴۰۱، اردلان قاسمی با دوستش مشغول نوشتن شعارهای اعتراضی در بلوار طاق‌بستان کرمانشاه بود که از پشت سر، هدف شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

«سه گلوله به کتف، کلیه و کشاله ران» اردلان قاسمی اصابت کرده و ماموران او را که دچار خونریزی شدید بوده به بیمارستان طالقانی کرمانشاه منتقل کردند، اما «اجازه ندادند که سریعا مورد عمل جراحی قرار گیرد و اردلان پس از چند ساعت، «در نتیجه خونریزی شدید» جان خود را از دست داد.

خانواده اردلان قاسمی برای تحویل گرفتن پیکر او مبلغ ۱۶ میلیون تومان به نیروهای امنیتی پرداخت کرده و تهدید شده‌اند که مطلقا درباره کشته شدن فرزندشان اطلاع‌رسانی نکنند.

نیروهای امنیتی خانواده اردلان قاسمی را «مجبور به امضای متنی کرده‌اند که در آن عنوان شده اردلان قاسمی در حین سرقت خودرو هدف تیراندازی ماموران انتظامی» قرار گرفته است.

پیکر این شهروند معترض روز شنبه ۲۱آبان‌، تحت تدابیر شدید امنیتی به شهرستان گیلان‌غرب شهر زادگاه او انتقال یافت و در «آرامستان طاقیل» این شهر به خاک سپرده شده است.

خانواده اردلان هنگام غسل پیکر او متوجه می‌شوند که او پیشتر هم در جریان اعتراضات مورد اصابت گلوله ساچمه‌ای قرار گرفته بود، ولی به کسی نگفته و از طریق دوستانش تحت درمان خانگی قرار گرفته بود.

#اردلان_قاسمی #گیلانغرب #کرمانشاه #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

دکتر جلال متینی، مورخ، پژوهشگر و یکی از چهره‌های برجسته در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران، درگذشت.

دکتر متینی که از متخصصان برجسته شاهنامه‌پژوهی بود، خدمات ارزنده‌ای در زمینه شناساندن فرهنگ و ادب ایران ارائه داد.

وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷، استاد تاریخ و رئیس دانشگاه فردوسی مشهد بود و پس از مهاجرت به ایالات متحده، در دانشگاه برکلی کالیفرنیا به تدریس پرداخت.

از دستاوردهای ارزشمند او می‌توان به بنیان‌گذاری فصلنامه پژوهشی «ایران‌نامه» اشاره کرد که در آن با نگاهی ژرف به مسائل تاریخی و فرهنگی ایران پرداخت.

دکتر متینی در طول حیات علمی خود همواره کوشید تا میراث غنی ایران را حفظ کرده و نسل‌های آینده را با ارزش‌های فرهنگی و تاریخی این سرزمین آشنا سازد.

#جلال_متینی #مورخ #شاهنامه #ایران_نامه #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
ابوالحسن نجفی؛ ادیبی که غلط ننوشت

کم‌تر کسی است که دستی در نوشتن به زبان فارسی داشته باشد و کتاب «غلط ننویسیم» را نخوانده باشد یا بارها به آن رجوع نکرده باشد. ابوالحسن نجفی برای هر فارسی‌دان و فارسی‌خوان که دل در گرو این زبان دارد و به تعبیر احسان یارشاطر «زبان فارسی وطن او است»، درسی برای آموختن دارد. نجفی کتاب «غلط ننویسیم» را در دهه شصت خورشیدی نوشت. محمدرضا باطنی، زبان‌شناس، در همان زمان نقدی بر این کتاب نوشت که در مجله آدینه منتشر شد و سروصدای بسیاری به پا کرد.

ابوالحسن نجفی در پیش‌گفتار کتاب «غلط ننویسیم» می‌آورد: «سخن‌گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهرا کار آسانی است. ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوییم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست.»
.
پیشنهاد نام این کتاب از نصرالله پورجوادی بود. پورجوادی عموم نقدهای به این کتاب را این‌گونه معرفی می‌کند: «اساس نقدی هم که به آن می‌کردند، ناظر به عنوان آن بود و اینکه در زبان فارسی یا به طور کلی در هر زبانی، غلط و درست نداریم. زبان یک چیزی است که مردم برای تفهیم و تفاهم به کار می‌برند و هر چه به کار بردند و تا آنجا که توانستند معانی خودشان را منتقل کنند به یکدیگر خوب است. کار زبان اصلاً این است و درست و غلط به آن صورت در زبان نداریم.»
.
محمدرحیم اخوت، نویسنده و منتقد ادبی، برای ابوالحسن نجفی عبارت «قافله‌سالار ادبیات مدرن» را به کار می‌برد (همان، ص۱۲۰)، عبدالله کوثری، مترجم سرشناس ایرانی، او را «آموزشگار یک نسل» معرفی می‌کند (همان، ص۱۲۴) و سیروس علی‌نژاد، نویسنده و رزنامه‌نگار ایرلنی، نجفی را «تجسم فرهنگ» می‌داند.

علی‌نژاد در معرفی ابوالحسن نجفی می‌گوید: «آدمی بی‌هیاهو و شخصیتی بی‌سروصدا از نوع کمیاب! من از این نوع، عباس زریاب خویی را می‌شناسم و ایرج افشار را. نوع نادری است. در انزوای خود می‌نشیند، دود چراغ می‌خورد، از رفتن به بازار خودفروشی پرهیز می‌کند و بی‌آن‌که مدام در فکر مطرح کردن خود باشد، پیش پای دیگران نور می‌تاباند.» (اندیشه پویا، شماره ۳۲، ص۹۹)
.
ابوالحسن نجفی، شهریور و مهرماه ۱۳۹۴ در بیمارستان بستری شد. او سرانجام در روز جمعه دوم بهمن‌ماه ۱۳۹۴ در سن ۸۶ سالگی درگذشت.

اما درگذشت #ابولحسن_نجفی توام با نگرانی‌های مالی بود. او در اواخر عمر خود دچار بیماری شده بود و تنگدستی مالی نیز باری بر بیماری او شده بود. نجفی در جمله ای بس دردناک به خبرنگاری گفته بود: «تکلیف هزینه درمان و زندگی خود را نمی‌دانم».
.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/WkW2cT

#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaRech
منیره برادران، زندانی سیاسی دهه شصت، در متنی که در فیسبوک منتشر کرد، به یکی از مواجهاتش با محمد مقیسه (ناصریان) و نقش او در سرکوب زندانیان سیاسی پرداخته است. او در بخشی از نوشته‌اش می‌نویسد:

"بعدازظهر یکی از روزهای آخر اسفند ۱۳۶۷ نام مرا برای بازجویی خواندند و به دفتر دادیاری در ساختمان مرکزی بردند. یک ساعتی پشت در معطلم کردند. از اتاق بوی غذا و صدای قاشق و بشقاب می‌آمد. بعد ناصریان آمد و مرا با بدوبی‌راه فراوان برد توی اتاق. حتی جلو آمد و من حرکت دستش را دیدم که بالا رفت. اما نزد. بهانه این بود که پشت در با آن زندانی دیگر حرف زده‌ام. گفت: «ضدانقلاب لج‌بازی هستی؛ باید همان اول اعدام می‌شدی؛ یک سرموضعی گستاخ هستی.»

بعد مرا نشاند و پرسید آیا حاضر به نوشتن انزجارنامه هستم. گفتم نه. دوباره داد و قالش بالا رفت که: «معلوم نیست چرا خانواده‌ات برای آزادی‌ت این در و آن در می‌زنند. باید خودت به آن‌ها بگویی که دوست نداری آزاد شوی تا آن‌ها دیگر مزاحم دادستانی نشوند.» شماره تلفنی را گرفت و شروع کرد به حرف‌زدن. دانستم آن‌طرف خط همسر یکی از آشناهای دور است که از بخت بد من در امور قضایی کاره‌ای است. ناصریان پس از این‌که لجاجت و یک‌دندگی مرا با لحن بسیار موهنی به آن خانم یادآور شد، گوشی را داد به دست من. نمی‌دانستم چه بگویم. آن زن شروع کرد به نصیحت من که به خانواده‌ام رحم کنم، که به فکر آبروی آن‌ها باشم. سکوت کردم. ناصریان بیش‌تر به خشم آمد که چرا به آن خانم محترم احترام لازمه را نکرده‌ام و با ضرب و لگد از اتاق بیرونم انداخت. آخرین حرفش این بود که: «آن‌قدر در انفرادی می‌مانی تا عقلت سر جایش بیاید.»

چند ماه بعد، پس از مرگ خمینی در خرداد ۶۸، ناصریان را دوباره دیدم. او گفت: «هنوز هم که انفرادی هستی. هنوز سر عقل نیامده‌ای؟» و ادامه داد: «خانم، لیسانسیه هم تشریف دارند. خانمِ لیسانسیه بمونه توی سلول، بپوسه تو سلول.» سپس تهدید کرد: «فکر نکن می‌توانی از دستمان قِسِر در بروی. می‌دانی با زندانی‌هایی مثل تو چه کردیم. یادت که نرفته؟»

در یک ملاقات حضوری با خواهرم که در حضور ناصریان انجام شد، در پاسخ خواهرم که گفت حالا که رهبر تغییر کرده آزادشان کنید، گفت: «این‌ها ضدانقلاب هستند، چه ربطی به آمدن رهبر جدید دارد؟» خواهرم را تحقیر کرده و من را تهدید کرد که اگر کوتاه نیایم، «باز هم هر وقت بخواهیم می‌کشیم. همه‌تان را.»"

#منیره_برادران #محمد_مقیسه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

پدیده دین‌گریزی در ایران را می‌توان به عوامل گوناگونی نسبت داد که بخشی از آن به نحوه تبلیغ و ترویج دین بازمی‌گردد.

هزینه‌های کلان و تبلیغات گسترده مذهبی، وقتی با اعمال فشارهای اجتماعی، محدودیت‌های فردی، و رفتارهای متناقض برخی از مدعیان دین همراه شود، می‌تواند تأثیر معکوس داشته باشد.

این امر به ویژه زمانی رخ می‌دهد که میان شعارها و عملکرد واقعی فاصله‌ای آشکار وجود دارد.

نسل‌های جوان‌تر، که به دنبال آزادی بیان، تنوع فکری و معنویت شخصی هستند، ممکن است نسبت به دین سنتی احساس بیگانگی کنند.

در نتیجه، دین‌گریزی به عنوان واکنشی به فشارهای ساختاری و فرهنگی گسترش یافته و نوعی جستجوی جایگزین برای معنای زندگی را نمایان می‌سازد.



چرا با این حجم وسیع از هزینه و تبلیغات مذهبی، دین‌گریزی در ایران افزايش يافته است؟

پاسخ برخی مخاطبان را در تصویر می‌خوانید.

شما هم دیدگاه‌های خود را با ما به اشتراک بگذارید.

#دین‌ناباوری #ناباورمندی #خداناباوری #آتئیست #دین_گریزی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سیامک نادری، از زندانیان دهه شصت و از شاهدان اصلی دادگاه حمید نوری، در این ویدیو که بخشی از گفتگو با آقای نجات بهرامی است، از بخشی از جنایات ناصریان (یا همان محمد مقیسه) می‌گوید. (ناصریان نام مستعار مقیسه در دهه شصت بود)

او تعریف می‌کند که مقیسه می‌گفت «خودم از طنابتان آویزان می‌شوم» یعنی اگر کسی روی دار سخت جان می‌دهد، به او آویزان می‌شد تا او سریع‌تر جان بدهد.
او همچنین شرح می‌دهد که مقیسه در قتل زنی که تازه زایمان کرده بود نقش داشت و نوزاد شیرخواره را از مادر گرفتند و مادر را کشتند.

ویدیو از نجات بهرامی

#محمد_مقیسه #ناصریان #حمید_نوری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

گزارش سالانه سازمان «درهای باز» ایران را به‌عنوان نهمین کشور مسیحیت‌ستیز جهان معرفی کرده است.

به گزارش"سازمان ماده ۱۸"، این گزارش نشان می‌دهد که مسیحیان ایران با سرکوب‌های گسترده‌ای مواجه‌اند، از جمله بازداشت‌های دسته‌جمعی، توقیف اموال مذهبی و محدودیت‌های شدید قانونی. در حوالی کریسمس ۲۰۲۳، دست‌کم ۴۶ مسیحی بازداشت شده‌اند و بسیاری با احکام سنگین زندان مواجه شده‌اند. قوانین جزایی مانند مواد ۴۹۹ و ۵۰۰ علیه نوکیشان مسیحی استفاده می‌شود.

سازمان ملل نیز از ایران خواسته است تا تبعیض‌های مذهبی را رفع کند. بر اساس گزارش، تعداد محکومان مسیحی افزایش یافته است. در حالی که برخی آزاد شده‌اند، اما تبرئه نشده و تحت فشارهای امنیتی قرار دارند.

کره شمالی مانند سال گذشته در صدر جدول قرار دارد و کشورهای سومالی، یمن و لیبی در رده‌های بعدی جای گرفته‌اند.

در این گزارش امده که اقلیت‌های مسیحی رسمی مانند ارمنی‌ها و آشوری‌ها نیز با محدودیت‌های زیادی مواجه‌اند.

این سازمان تأکید کرده است که ایران تعهدات بین‌المللی خود در زمینه آزادی دینی را نقض می‌کند.


#مسیحیت_ستیزی #دیگری_ستیزی #رواداری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دمید خندهٔ شادی به صبحگاه امید
به گوش شب‌زدگان مژدهٔ وصال رسید

شب سیاه کلاغان گذشت و نور آمد
عقابِِ مانده به بند از میان دام پرید

به بام ملت آزاده پرچم شادی
به اهتزاز درآمد در این طلوع سپید

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند*
همای اوج سعادت٭، دوباره بال کشید

دوباره می‌رسد از راه روز شادی ما
که می‌گریزد از این خاکِ پاک، دیو پلید

دوباره خندهٔ مستی، دوباره رقص غرور
دوباره می‌دمد از آسمانمان خورشید

دوباره دست خداوند می‌شود مرهم
به سینه‌های عزیزی که داغ یاران دید

علی رضا جعفری(آزادی)

٭رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند (حافظ)
٭همای اوج سعادت به دام ما افتد (حافظ)


ـ یکی از مخاطبان توانا نوشت، من اگر جای مسئولان جمهوری اسلامی بودم، هر چه زودتر از سمت خودم کناره‌گیری می‌کردم و از مردم ایران بابت همکاری با این رژیم جنایتکار عذرخواهی می‌کردم. چرا که هم بعد از کشته شدن ابراهیم رئیسی و هم بعد از کشته شدن دو قاضی بدنام، دیدن این موج خوشحالی مردم، مرا به فکر فرو می‌برد و نسبت به عاقبت خودم می‌اندیشیدم. این دو نفر حیف شد که اینجوری کشته شدند، چون فرصت دادخواهی و کشف بسیاری از حقایق از دست رفت،...

نظر شما چیست؟


#اینهمه_سال_جنایت #محمد_مقیسه #علی_رازینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی از جابجایی زندانیان قزلحصار و واگذاری واحد چهار این زندان به ندامتگاه کرج

«استاندار کرج و مدیرکل سازمان زندان‌های کرج (اصغر فتحی) زندانیان قزلحصار را به خاک سیاه نشاندند»

احتمال جابجایی زندانیان سیاسی بند ۲۱ واحد ۴ زندان قزلحصار

از چند روز گذشته، روند جابجایی و انتقال زندانیان واحد چهار قزلحصار به سایر واحدها و واگذاری این واحد به ندامتگاه مرکزی کرج آغاز شده است. جابجایی زندانیان بی‌پناه قزلحصار، تحت فشار و اعمال نفوذ مدیرکل زندان‌های کرج، با انتقال حدود ۹۷۰ زندانی برای رسیدن به همان سرانه "نیم متر مربع" فضای لازم برای هر زندانی آغاز شد.

یک ماه پیش، با انجام تعمیرات ضروری در سالن‌های [۲۲-الف و ب] واحد چهار قزلحصار، که هزینه‌ای حدود ۲۰۰ میلیون تومان داشت و تماماً از جیب خود زندانیان تأمین شده بود، زمینه‌سازی برای این جابجایی صورت گرفت. پس از پایان تعمیرات، زندانیان با صدور یک دستور فوری مجبور به جمع‌آوری لباس‌ها و وسایل خود شدند. این زندانیان به واحدهای دیگر قزلحصار منتقل شدند، جایی که زندانیان حاضر نیز با کمبود شدید فضا و امکانات اولیه دست‌وپنجه نرم می‌کنند.
این جابجایی زندانیان را در شرایطی قرار داد که در فضایی بسیار محدودتر از قبل تلنبار شوند. در این میان، انتقال وسایل شخصی زندانیان نیز ممنوع اعلام شد و وسایل آنان در سالن‌ها باقی ماند.

در این جابجایی ضربتی، که هدف اصلی آن همچنان نامشخص است، زندانیان بدون وسایل شخصی جابجا شدند. تنها در دو سالن بند ۲۲، وسایلی به ارزش تقریبی ۵۰۰ میلیون تومان شامل ۲۴ یخچال، ۱۵ تلویزیون، ۱۲ کولر، حدود ۳۵ فرش و حجم زیادی از وسایل شخصی دیگر باقی ماند. این وسایل، که مانند خرابه‌های جنگی رها شده بودند، به‌اصطلاح "ملّاخور" شد و به هزینه‌های ناترازی بودجه استانداری و مدیریت زندان‌های کرج اختصاص یافت.

این زندانیان، که بسیاری از آن‌ها به‌خاطر جرایم خُرد مواد مخدر بازداشت شده‌اند، اکنون حتی از حداقل امکاناتی نظیر جایی برای خوابیدن، لباسی برای پوشیدن و فضایی برای نفس کشیدن نیز محروم هستند.

در همین حال، احتمال جابجایی زندانیان سیاسی بند ۲۱ واحد ۴ زندان قزلحصار به مکان نامعلوم وجود دارد. این زندانیان طی ۱۸ ماه گذشته تاکنون سه بار از زندان گوهردشت به اوین، از اوین به بند امن قزلحصار و از بند امن به واحد ۴ قزلحصار تبعید و منتقل شده‌اند و وسایل آنان در هر جابجایی به غارت رفته است.

به نظر می‌رسد برای استاندار کرج و مدیرکل زندان‌ها، این وضعیت اهمیتی ندارد؛ چراکه حقوق انسانی زندانیان به‌وضوح نادیده گرفته می‌شود. این افراد نه‌تنها به این حقوق اعتقادی ندارند، بلکه با سوءاستفاده از شرایط زندانیان، به دنبال منافع شخصی و مالی خود هستند.

#زندان_قزلحصار #حقوق_زندانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

حذف اجبار در دین، یکی از ارکان اساسی رواداری در جوامع سنتی مانند ایران است که می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش ناباورمندان و ایجاد همزیستی مسالمت‌آمیز شود.

در جامعه‌ای که باورهای مذهبی ریشه‌های عمیقی در فرهنگ و خانواده دارند، پذیرش آزادی انتخاب در باور می‌تواند از خانواده آغاز شود.

خانواده به‌عنوان نخستین محیط اجتماعی، نقشی کلیدی در شکل‌گیری نگرش‌های افراد نسبت به عقاید مختلف دارد.

آموزش احترام به انتخاب‌های فردی در محیط خانواده می‌تواند به فرزندان بیاموزد که باور داشتن یا نداشتن یک اعتقاد مذهبی، امری شخصی و محترم است.

این نگرش نه‌تنها به کاهش تعارضات درون خانوادگی کمک می‌کند، بلکه به ایجاد جامعه‌ای متنوع و مبتنی بر رواداری منجر می‌شود.

از سوی دیگر، حذف اجبار در دین در سطح اجتماعی مستلزم اصلاح نگرش‌های سنتی، افزایش آگاهی عمومی و ترویج گفت‌وگوی باز درباره آزادی‌های فردی است.

پذیرش ناباورمندان در چارچوب حقوق شهروندی و انسانی، نه‌تنها کرامت انسانی را حفظ می‌کند، بلکه به تقویت همبستگی اجتماعی در جامعه‌ای چندصدایی کمک خواهد کرد.

#رواداری #ناباورمندان #خداناباوران #آتئیست #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
«جمعی از زندانیان بند زنان اوین هم‌زمان با پنجاه‌ودومین هفته از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و در حمایت از اعتصاب سراسری مردم کردستان و به نشانه محکوم کردن احکام اعدام صادر شده، سه‌شنبه دوم بهمن و چهارشنبه سوم بهمن در اعتصاب غذا خواهند بود.»

ـ از توییتر گلرخ ایرایی

#نه_به_اعدام #پخشان_عزيزى #وریشه_مرادی #اعتصاب_سراسری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری، برای تحمل پنج سال حبس، روانه زندان شد

به گزارش مصطفی نیلی، وکیل دادگستری، «محمدرضا فقیهی، امروز دوم دی ۱۴۰۳، برای اجرای حکم پنج سال حبس به زندان رفت.»

شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری را به دلیل حضور در تجمع صنفی وکلا در مهر ماه ۱۴۰۱ در برابر کانون وکلای مرکز به ۵ سال حبس، ۲ سال محرومیت از اشتغال به وکالت، ۲ سال محرومیت از حضور در احزاب و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد.

چندی پیش محمدرضا فقیهی، در نامه‌ای درباره تجمع صنفی وکلا در ۲۰ مهر ۱۴۰۱ نوشت:

«ما [در ۲۰ مهر ۱۴۰۱] جمع شدیم تا اعلام کنیم پاسخ اعتراض هم وطنانمان، گلوله نیست و جان و حیثیت و بینایی مردم محترم است و احدی حق ندارد از هم میهنانمان سلب حیات و بینایی و حیثیت کند. جمع شدیم تا به حکومت و دستگاه سرکوبش یادآوری کنیم که در هر شرایطی، رعایت مقررات قانون نحوه به کارگیری سلاح الزامی است و نمی‌توان بدون نظرداشت ترتیبات آن قانون، به سمت مردم آتش گشود.»

به گفته محمدرضا فقیهی، تجمعی که مبنای صدور حکم مجازات ۵ سال زندان علیه او قرار گرفته «بر مبنای اصل ۲۷ قانون اساسی و ماده ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی برگزار گردید و نه توأم با حمل سلاح بود و نه ملازمه‌ای با اخلال به مبانی اسلام داشت و نه مانع رفت و آمد عابران و اتومبیل‌ها شد و نه شعار اهانت آمیزی در آن سر داده شد و عاری از هر گونه جنجال و هیاهو و حرکات غیر متعارف بود و به معنای واقعی کلمه، مسالمت آمیز بود.»

#محمدرضا_فقیهی
#وکلای_درمعرض_خطر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech