آموزشکده توانا
51K subscribers
36.6K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
شیرین عبادی و نرگس محمدی، برندگان ایرانی جایزه صلح نوبل، در پیام‌هایی جداگانه به ماریا کورینا ماچادو، بابت دریافت جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵، تبریک گفتند.

خانم شیرین عبادی نوشت:
«کمیته نوبل صلح در نروژ جایزه صلح نوبل را به یکی از برازنده‌ترین دریافت‌کنندگان این جایزه اهدا کرد: خانم مارینا کورینا ماچادو، کسی که توانست اپوزیسیون ونزوئلا را متحد کند.

خانم ماچادو بیش از هشت سال است که اجازه خروج از ونزوئلا را ندارد و سال‌هاست مخفیانه زندگی می‌کند. هنوز معلوم نیست او آیا او خواهد توانست در ماه دسامبر در روز اهدای جایزه حضور پیدا کند یا او نیز مانند نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل دو سال قبل، امکان حضور نخواهد داشت.

دموکراسی در جهان از همیشه شکننده‌تر به نظر می‌رسد. استبداد، تمامیت‌خواهی و قدرت‌طلبی سیاستمداران هر روز چهره‌ای سیاه‌تر به جهان می‌دهد. اما هر اندازه که استبداد پیش می‌رود، نیروهای مترقی و مبارز نیز با قدرت بیشتری برای شکستن دیوارهای تمامیت‌خواهی تلاش می‌کنند. از این رو، تصمیم اختصاص این جایزه بزرگ به تنها یک نفر کاری دشوار است.

با این وجود، خانم مارینا کورینا ماچادو سزاوار این جایزه بود. او نقشی برجسته در اتحاد اپوزیسیون ونزوئلا داشت و مدل رفتار و سیاست‌ورزی او می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای اپوزیسیون ایران داشته باشد.

به خانم ماچادو تبریک می‌گویم. صدای مارینا که سرکوب، تهدید و فشار امنیتی خاموشش نکرد، از امروز رساتر به گوش مردم جهان خواهد رسید.»

خانم نرگس محمدی هم در بیانیه‌ای کوتاه نوشت:

«گذار دموکراتیک از استبداد به دموکراسی راه مشترک ماست.

تبریک به ماریا کورینا ماچادو، برنده جایزه صلح امسال، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های شجاعت مدنی در آمریکای لاتین در سال‌های اخیر.

با تو و مردم آزادی خواه ونزوئلا اعلام همبستگی می کنم و یقین دارم ما مردم ایران و ونزوئلا دموکراسی را تثبیت و دیکتاتوری را سرنگون خواهیم کرد.

تا روز پیروزی دست در دست هم.

نرگس محمدی»

#جایزه_صلح_نوبل #ماریا_کورینا_ماچادو #نرگس_محمدی #شیرین_عبادی #صلح #آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍223
ماریا کورینا ماچادو: «جایزه صلح نوبل را به به مردم ونزوئلا و پرزیدنت ترامپ تقدیم می‌کنم»

برندهٔ جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ در بیانیه‌ای از ادامهٔ مبارزه برای آزادی و گذار به دموکراسی سخن گفت

ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، پس از دریافت جایزهٔ صلح نوبل، در پیامی در شبکهٔ اجتماعی «ایکس» نوشت:

«این قدردانی از مبارزهٔ همهٔ مردم ونزوئلا، انگیزه‌ای است برای به‌پایان رساندن مأموریت ما: فتح آزادی. ما در آستانهٔ پیروزی هستیم و بیش از هر زمان، بر حمایت رئیس‌جمهور ترامپ، مردم ایالات متحده، ملت‌های آمریکای لاتین و کشورهای دموکراتیک جهان به‌عنوان متحدان اصلی خود تکیه داریم. این جایزه را به مردم رنج‌دیدهٔ ونزوئلا و به رئیس‌جمهور ترامپ برای حمایت قاطعش تقدیم می‌کنم.»


ماچادو سپس در بیانیه‌ای رسمی که از کاراکاس منتشر کرد، با قدردانی از کمیتهٔ نروژی نوبل اعلام کرد این جایزه را «به نمایندگی از مردم ونزوئلا» می‌پذیرد — مردمی که به گفتهٔ او «با شجاعت، شرافت و عشقی ستودنی برای آزادی خود جنگیده‌اند».

او در این بیانیه تأکید کرد:

«ما ونزوئلایی‌ها ۲۶ سال خشونت و تحقیر را به‌دست استبدادی متحمل شده‌ایم که با بازداشت، شکنجه، ناپدیدسازی اجباری و اعدام‌های فراقضایی مشخص می‌شود؛ همهٔ این‌ها جنایت علیه بشریت و تروریسم دولتی‌اند.»


ماچادو افزود که پاسخ مردم به این سرکوب، «قاطع و سرسخت» بوده و ونزوئلا اکنون یک جنبش مدنی نیرومند دارد که «ملت را در آرزوی مشترک صلح در آزادی متحد کرده است».

او با یاد قربانیان و مهاجران ونزوئلایی گفت:

«این مسیر طولانی هزینه‌های بی‌شماری داشته است — هزاران نفر جان خود را از دست داده‌اند و میلیون‌ها نفر مجبور به ترک وطن شده‌اند.»



رهبر اپوزیسیون با تأکید بر نزدیک بودن «گذار به دموکراسی»، افزود که جایزهٔ نوبل صلح «انرژی و اعتماد به‌نفس تازه‌ای به ونزوئلایی‌ها، چه در داخل و چه در تبعید» می‌دهد و نشانه‌ای از آن است که «جهان دموکراتیک، مبارزهٔ ما را درک می‌کند و با آن همدل است.»

او خطاب به مردم ونزوئلا نوشت:

«این جایزه متعلق به شماست. یادآور چیزی است که با هم به‌دست آورده‌ایم و آنچه هنوز باید کامل کنیم. با قدرت، ایمان و اعتماد به خدا تا پایان راه پیش می‌رویم.»

#ماریا_کورینا_ماچادو #جایزه_صلح_نوبل #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍137🕊3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من بهار هستم، یکی از میلیون‌ها جوان ایرانی

این ویدیو بر اساس پیام یکی از مخاطبان توانا ساخته شده است. او در پاسخ فراخوان ما که برای تعدادی از جوانان فعال در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ فرستاده بودیم و خواسته بودیم خواسته‌ها، انگیزه‌ها، چالش‌ها و تجربه‌های جوانان ایرانی را توصیف کنند و به خصوص بگویند «زندگی معمولی» برای یک جوان ایرانی چیست و چه توقعاتی دارند و در خیزش «زن، زندگی، آزادی» چه تجربه‌ای آموخته‌اند و پیامشان برای جوانان دیگر در ایران و کشورهای دیگر چیست، یک فایل صوتی فرستاده است، اما به دلیل اینکه بیم شناسایی‌شدن داشت ما تلاش کردیم این پیام را با وفاداری به نوع گویش، لحن و بغض‌های او توسط یکی از گویندگانمان بازخوانی‌ کنیم.

فراموش نکنید که این پیامِ تاثیرگذارِ یکی از میلیون‌ها جوان معترض ایرانی است که تبعیض و درد و رنج را با تمام وجودشان حس کرده‌اند. او به عنوان یک معترض در کف خیابان برای آزادی مبارزه کرده و در قالب این پیام به نمایندگی از جوانان ایران خواسته آن‌ها را بیان می‌کند و می‌گوید که چه انتظاری از جهانیان دارند و چرا همچنان در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایستادگی می‌کنند.

او می‌گوید: «دختری که به اندازه ابراز هویت خودش هم آزاد نیست و امنیت ندارد، می‌خواهد برایتان از رویای آزادی بگوید، از قصه ایران

من بهار هستم!

یکی از میلیون‌ها جوان ایرانی می‌خواد براتون از رویای آزادی بگه می‌خواد براتون از قصه ایران بگه من بهار هستم؛ دختری که در اعتراضات ایران دستگیر شد

آزار جنسی دید، تحقیر شد، شکنجه شد

ولی این‌جاست که برای شما نه از شکستن، که از شکفتن بگه به من گفتن از انگیزه‌ت برای مبارزه بگو،

و من خنده‌م گرفته بود؛ مگه مبارزه‌کردن انگیزه می‌خواد؟

ما برای مبارزه‌کردن انگیزه نمی‌خوایم،

ما چاره‌ای به جز مبارزه‌کردن نداریم من توی کشورم به‌کل نمی‌تونم حرف بزنم

دختری معمولی مثل مهسا امینی مثل سارینا مثل نیکا مثل خیلی‌های دیگه

اینجا آزادی برای ما یک تمرین روزمره شده

من یک جوان معمولیم و آرزو دارم یک زندگی معمولی داشته باشم

ما هم می‌تونیم جهان رو به جای بهتری تبدیل کنیم کشور من رو با دولت‌ اون نشناسید،

ما از درون در حال مبارزه با این هیولای خون‌خواریم این تاریکی، یعنی صبح نزدیک است

آیا در منشور حقوق‌بشر جایی هم برای حقوق ما هست؟»

خواهشمندیم با ارسال آن برای افراد دیگر، در دیده و شنیده شدن این پیام تاثیرگذار کمک کنید.
https://tavaana.org/i-am-bahar/

#برای_آزادی #برای_ایران #برای_یک_زندگی_معمولی #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔295🕊4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا بعضی‌ها از ساختاری دفاع می‌کنن که خودشون قربانی‌ش هستن؟
چرا زنی از نظام زن‌ستیز حمایت می‌کنه؟ چرا شهروندی از دیکتاتور دفاع می‌کنه؟
پاسخ شاید در «ترس از آزادی» باشه.
انسانی که سال‌ها در یک ساختار سرکوبگر زندگی کرده، ذهنش یاد گرفته بقا رو با «آشنایی» اشتباه بگیره. مغز ما برای زنده‌ موندن دنبال محیط آشناست، نه محیط بهتر.
برای همین، جهنم آشنا برای خیلی‌ها امن‌تر از بهشت ناشناس به نظر می‌رسه.
در کرهٔ شمالی آدم‌هایی هستن که با خطر مرگ از کشورشون فرار می‌کنن، اما بعد از رسیدن به آزادی، برمی‌گردن… چون آزادی براشون ترسناک‌تر از زندان بوده.
زندگی در نظام انتخاب و مسئولیت، ذهنی رو که سال‌ها در بند ترس و کنترل بوده، می‌لرزونه.
ما همین الگو رو در جای دیگه هم می‌بینیم: در کودکی که پدر و مادرش رابطه‌ای سمی دارن و بعدها همان الگو رو در عشقش تکرار می‌کنه؛ در گروگانی که فرصت فرار داره اما نمی‌تونه بره.
مغز می‌گه: «درسته بد است، اما زنده‌ایم. همینه که هست.»
اما رهایی فقط وقتی ممکنه که بفهمیم این «امنیت» دروغیه که ترس برای ما ساخته.
آزادی، مسئولیت می‌خواهد، جرأت سقوط در خلأ.
برای کسی که تمام عمرش را در قفس زیسته، پرواز با یک سخنرانی توضیح‌دادنی نیست — باید خودش لمسش کند.


شما فکر می‌کنید، آیا آمادگی دارید که در حکومتی دموکراتیک زندگی کنید؟ آمادگی دارید که از برخی چیزها که بهشون عادت کردید، دل بکنید؟ آیا آماده پذیرش مسئولیت و انتخاب‌های جدید در زندگی هستید؟ به نظر شما الگوهای شناخته شده در زندگی تحت سیطره جمهوری اسلامی چه چیزهایی هستند؟ به چه چیزهایی عادت کردیم؟

ویدیو از صفحه آیه، زن خوشفکر ایرانی ساکن ایتالیا:
worldofayeh

#مسئولیت_پذیری #مسئولیت_آزادی #منطقه_امن #گفتگو_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍208💔2
کودک‌همسری در ایران فقط یک «ازدواج زودهنگام» نیست؛ قطع ناگهانیِ کودکی است. دختربچه‌ها پیش از آنکه فرصت بازی، یادگیری و شکل‌گیری هویت پیدا کنند، ناگهان باید نقش «همسر» و بعد «مادر» را ایفا کنند؛ نقشی که نه از نظر جسمی و نه روانی برایش آماده نیستند. پیامدها روشن است: ترک تحصیل، وابستگی اقتصادی، خشونت خانگی، بارداری پرخطر، افسردگی و اضطراب. وقتی کودکی حذف می‌شود، چرخهٔ فقر و خشونت بازتولید می‌گردد و جامعه از استعدادهایی که می‌توانست آینده‌اش را بسازد محروم می‌شود.

در حالی‌که انتشار آمار رسمی درباره کودک‌همسری و تولد از مادران کم‌سن بارها متوقف یا محدود شده، شواهد میدانی نشان می‌دهد این پدیده در برخی مناطق همچنان رو به افزایش است. قانون هم با پایین نگه‌داشتن سن و امکان ازدواج با «اذن ولی و حکم دادگاه» عملاً راه را باز گذاشته است. نتیجه؟ دختری که باید درس بخواند، ناگهان زیر بار مسئولیت بزرگسالی خم می‌شود؛ بی‌مهارت، بی‌پشتیبان و بی‌صدایی که شنیده شود.

بعدِ سال‌ها، تبعات به پرونده‌های کیفری هم سرریز می‌کند: بخش قابل توجهی از زنانی که امروز به اتهام قتل در زندان‌اند و حتی تا پای اعدام رفته‌اند، قربانی همین ازدواج‌های اجباریِ کم‌سن‌وسال بوده‌اند؛ زندگانی که با خشونت، اجبار و بن‌بست گره خورده است. کودک‌همسری نه «مسئله‌ای فرهنگی» که نقضِ صریحِ حقوق کودک و تهدیدی علیه سلامت عمومی است. راه حل از شفافیت آماری، اصلاح قانون، حمایت آموزشی‌–اقتصادی خانواده‌ها و آگاهی‌رسانی آغاز می‌شود؛ تا کودکی، دوباره «کودکی» بماند.


در جمهوری اسلامی، روزی به عنوان روز دختر تعریف شده است که در آن روز درباره دختران سخن‌ها گفته می‌شود و به عنوان الگوی دختر نمونه، افرادی از ۱۴۰۰ سال پیش معرفی می‌شوند ولی دختران امروز ایران فراموش می‌شوند، پدیده‌های دختران فراری، کودک همسری، ترک تحصیل دختران، اعتیاد دختران و ... همچنان بر سرنوشت بسیاری از دختران ایران سایه افکنده است.

طرح از محمد یاوری

مطالب سایت توانا در خصوص کودک همسری را ببینید و مطالعه کنید:
https://tinyurl.com/KodkHmsRi

#روز_دختر #کودک_همسری #هنر_اعتراض #کارتون #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
💔242🕊2
با فریاد «نه به اعدام»، متحد و سراسری به جنگ حکومت اعدامی رویم!

به‌مناسبت ۱۰ اکتبر، جمعی از تشکل‌های دانشجویی با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند که افزایش نزدیک به دو برابری اعدام‌ها در سال جاری تحمل‌ناپذیر است و مبارزه علیه این «جنایت حکومتی» باید به محور اصلی هر جنبش آزادی‌خواه تبدیل شود. آنها از مردم آزاده و جنبش‌های صنفی می‌خواهند همبستگیِ خود را عملی کنند، از خانواده‌های محکومان پشتیبانی کنند و کارزارهای هفتگی مانند «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» را گسترش دهند—زیرا لغو اعدام، گامی بنیادین در راه حفظ انسانیت و سرنگونی «حکومت اعدامی» است.

متن بیانیه:

بیانیه مشترک تشکل‌ها و جمع‌های دانشجویی از سراسر کشور به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه اعدام


«روز جهانی مبارزه علیه اعدام» در حالی فرامی‌رسد که جمهوری اسلامی در سال جاری میلادی، به نسبت سال گذشته، اعدام‌ها را نزدیک به دو برابر! افزایش داده.

تصور کنید در مقطع انتشار همین بیانیه، همین حالا که سطر به سطر آن‌را می‌خوانید، عده زیادی در سیاه‌چاله‌های این رژیم جنایتکار، منتظر هستند تا لحظه قتل‌شان فرا رسد. این حکومت می‌کشد و جان می‌گیرد تا بماند و به قتل و غارت و تجاوز سیستماتیک ادامه دهد.

اعدام، این قتل عمد حکومتی، نه فقط سرکوبگری و جنایت سیستماتیک، بلکه به معنای سلاخی کردن مفهوم انسانیت است. از این رو ما این بیانیه را خطاب به مردم آزاده می‌نویسیم و از همه می‌خواهیم که همبسته و سراسری مبارزه علیه اعدام‌ها را جزء لاینفک فعالیت‌های خود بدانیم و برای لغو همیشگی این ننگ بر پیشانی جامعه انسانی تلاش سراسری‌تری کنیم.

ما مبارزات مداوم علیه اعدام را ارج می‌نهیم و یادآور می‌شویم، تک تک ما در حال جدال با حکومتی هستیم که رتبه اول را در ارتکاب این جنایت سازمان‌یافته حکومتی در سراسر دنیا دارد. از همین رو، ضروری است که بخش بزرگی از مبارزه ما نیز به همین موضوع اختصاص یابد.


آنچه باید در مبارزات امروز‌مان علیه اعدام، مورد توجه قرار دهیم:
- افشا کنیم که رژیم اسلامی در تلاش است تا انتقام شکستش در جنگ ۱۲ روزه مقابل اسرائیل را از مردم ایران گرفته و مخالفانش را به بهانه «جاسوسی برای اسرائیل»، اما برای تامین امنیت خودش، به قتل می‌رساند.
- انتقام‌جویی‌های این جنایتکاران، دامان تمام بخش‌های جامعه را گرفته؛ از دانشجویان و فعالان کارگری تا گروه‌های اتنیکی، زنان و کوئیرها، همه ما در صف بی‌انتهای اجرای حکم ایستاده‌ایم و تنها نوبت‌مان نرسیده ... پس همه ما در جنبش‌های اعتراضی مختلف، باید علیه اعدام‌ها هم فعالانه و متحدانه اقدام کنیم.
- جمهوری اسلامی همیشه در بزنگاه‌های مبارزه علیه اعدام، طیفی از جرائم را برجسته می‌کند که گرچه ماهیت سیاسی ندارند، ولی قربانیان آن به سیاسی‌ترین ابزار حکومت یعنی چوبه‌های دار سپرده می‌شوند. فراموش نکنیم که #نه_به_اعدام، یعنی «نه» گفتن به تمامی اعدام‌ها؛ از زندانیان سیاسی تا محکومین مواد مخدر تا هر آنچه اراذل و اوباش حاکم، پرونده‌های «بزهکاری» می‌خوانند.
- محکومان به اعدام و خانواده‌های آنان، باید فارغ از «جرائم» انتسابی، در مسیر مبارزه علیه این مجازات ضدانسانی با یکدیگر متحدانه عمل کنند. اعدام تصمیم سیاسی حکومت است و محکومین به جرائم غیرسیاسی، خواه‌ناخواه وارد عرصه سیاست شده‌اند.
- کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، یک دست‌آورد مبارزاتی و انسانی برآمده از انقلاب «زن زندگی آزادی» است. باید از این دست‌آورد با ارزش پاسبانی کنیم و هر هفته با زندانیان سیاسی ابراز همبستگی کنیم و آنرا گسترش دهیم.
- خلع سلاح حکومت اعدامی، نیازمند اعتراضات فراگیر و سراسری همه بخش‌های جامعه علیه اعدام است؛ بر این مبنا یکی از محورهای اصلی اعتراضات همه‌روزه کارگران، بازنشستگان، معلمان، دانشجویان، پرستاران و ... باید مبارزه پیگیرانه علیه اعدام باشد.
- هرگونه همبستگی، ائتلاف و اتحاد سیاسی مبتنی بر «زن زندگی آزادی» و برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، باید مبارزه علیه اعدام و لغو همیشگی این حکم قرون وسطایی را جزء اصول ابتدایی خود قرار دهد.
ما دانشجویان از سراسر کشور، تاکید می‌کنیم که مبارزه متشکل‌تر و سراسری‌تر علیه اعدام یکی از تمرکز‌ات ما در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی است.
حکومت اعدامی نابود باید گردد
پیروز باد انقلاب #زن_زندگی_آزادی

✍️ امضاکنندگان:
لیست تشکل‌ها:

- تشکل دانشجویان پیشرو
- نهاد آزادی‌خواهان دانشگاه تهران شمال
- جمعیت دانشجویان دادخواه دانشگاه تهران
- انجمن دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه بهشتی
- اتحاد دانشجویان الزهرا
- اتحاد دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
- نهاد دانشجویان دانشگاه آزاد اصفهان
- صدای آزاد دانشگاه (دانشگاه هنر اصفهان)
جمع‌های دانشجویی از دانشگاه‌های:
- دانشگاه اصفهان
- دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
- دانشگاه ارومیه

مهر ۱۴۰۴

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍216🕊3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام همبستگی جمعی از فعالان مدنی به مناسبت ده اکتبر، روز جهانی علیه اعدام

جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴

جمعی از فعالان مدنی، در روز جمعه ۱۸ مهر ماه، به دیدار راحله راحمی‌پور، زندانی سیاسی ۷۳ ساله، رفتند. خانم راحمی‌پور به‌دلیل وخامت حال جسمی در مرخصی استعلاجی به سر می‌برد. او از خانواده‌های دادخواه اعدام‌هاب دهه شصت است که سال‌ها با این سوال که بر سر برادرزاده‌‌ی نوزادش در زندان در دهه شصت چه آمده، اعتراض خود را بیان کرده و بارها زندانی شده است.

حسین راحمی‌پور دندان‌پزشک بود و در سال ۱۳۶۳ به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر، از گروه‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اعدام شد. همسر او، که کارمند تامین اجتماعی بود، نیز به دلیل صدمات روحی و ابتلا به عارضه شدید قلبی در دی‌ماه ۶۳ از زندان آزاد شد. جمهوری اسلامی نه پیکر حسین را به خانواده تحویل داد و نه نشانی از محل دفن او را. تنها پاسخی که پس از اعدام، از سوی مقامات به خانواده داده شد این بود: «به درک واصل شده، بیایید وسایلش را بگیرید.»

راحله راحمی‌پور اما بیش از ۴۰ سال است که به دادخواهی خون برادر و نوزاد مفقودشده‌اش از پا ننشسته است.


https://tavaana.org/raheleh_rahemipuor/

#نه_به_اعدام #راحله_راحمی_پور #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
17💔6
اعتراض جمعی از زندانیان سیاسی هم‌بند امیرحسین موسوی به شکنجه و اعترافات اجباری؛
حقیقت را نمی‌توان با شکنجه خاموش کرد

در واکنش به پخش گزارش تحریف‌شده‌ی برنامه ۲۰:۳۰ علیه امیرحسین موسوی، فعال مدنی و کاربر توییتری «جیمز بی‌دین»، جمعی از زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه‌ای، به «شکنجه و اعترافات اجباری» اعتراض کرده و تأکید کردند که این اعترافات، بی‌اعتبار و محصول فشار، تهدید و شکنجه‌ی روانی و فیزیکی است. امضاکنندگان این بیانیه، ضمن محکوم‌کردن اقدام صداوسیما در پخش اعترافات پیش از برگزاری دادگاه، آن را ادامه‌ی سیاست دیرینه‌ی «تحقیر انسان و تخریب حقیقت» دانستند و هشدار دادند که حقیقت را نمی‌توان با شکنجه خاموش کرد.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

آنچه در گزارش به اصطلاح خبری ۲۰:۳۰ دوشنبه ۱۴ مهرماه سال جاری علیه امیر حسین موسوی( کاربر توییتری جیمز بی دین ) پخش شده نه گزارش بود و نه یک روایت، بلکه ادامه سیاست دیرینه تحقیر انسان و تخریب حقیقت بود.
ما جعی از زندانیان سیاسی اعلام می‌کنیم که «اخذ اعترافات اجباری» در نفس خود، عملی است مغایر حقوق بشر که از منظر قوانین بین‌المللی و داخلی فاقد وجاهت، ارزش و اعتبار قضایی تلقی می‌شود و لازم است آمران و مباشران اخذ چنین اعترافاتی با پیگرد قضایی شایسته مواجه شوند.
بازجوها با تدوین و تقطیع گزینشی و تحریف مطالب و اندک جملات بیان شده در تحقیقات، آنچه مد نظر خودنشان است را بر خلاف قانون در اختیار برنامه سازان صدا و سیما قرار داده اند تا به زعم خود به مردم _خصوصاً مخاطبان اندک صداو سیمای میلی_ القا کنند که امیر حسن موسوی عنصری خطرناک و ضدامنیت کشور است و به نوعی قصاص قبل از جنایت کرده و در واقع، زمینه سازی لازم برای القای ذهنیت به دادگاه انقلاب تهران برای برخورد شداد و غلاظ با نامبرده فراهم شود.
این در حالی است که متهم افزون به تحمل ضرب و شتم، فضای سخت و رعب آور بازداشتگاه، همینطور گذراندن ایام طولانی بازداشت، نگهداری در سلولهای انفرادی و مواجه شدن با تهدید و ارعاب که همگی از مصادیق شکنجه سفید قلمداد می‌شود، مجبور به اعتراف نیز گردیده است.
این شیوه منسوخ قرون وسطی‌یی همچنان توسط دستگاه امنیتی - قضایی جمهوری اسلامی دنبال می شود که آخرین قربانی
این صحنه آرایی، امیر حسن موسوی، زندانی سیاسی محبوس در اوین است.

صدا و سیما بار دیگه با اتکا به پرونده سازی امنیتی و اعترافات اجباری به تخریب چهره انسانی پرداخت که جز قلم سلاحی در دست نداشته است.
ما جمعی از همبندیان امیر حسین موسوی، او را از نزدیک می شناسیم و اعلام می داریم آنچه در گزارش سراسر کذب تلویزیون ج.ا منتشر شده است برای ما نه شگفت آور بود و نه تازه، فقط یادآور همان شیوه‌ای بود که در تمام این سالها با صدها انسان شریف دیگر بکار بسته‌اند، با این تفاوت که سابق بر این اعترافات اجباری ماخوذه از متهمان، پس از قطعیت و اجرای حکم پخش و منتشر می شد، این بار اعترافات اخذ شده از امیرحسین موسوی قبل از رسیدگی قضایی در دادگاه و صدور حکم و قطعیت آن پخش گردیده است.

حکومتی که از بیان آزادانه اندیشه می‌هراسد، ناچار است با تقطیع و تحریف صدای واقعی شهروندان و ساختن چهره میلی از آنها به دوربین بازجویی پناه ببرد و حقیقت را نه با گفتگوی آزاد و امن، بلکه با توسل به تحقیر و تخریب به نمایش در آورد؛ اما حقیقت را نمی‌توان کتمان و پنهان کرد، همانطور که نمی‌توان دروغ را با صحنه‌آرایی و تدوین، تطهیر نمود.

ما بعنوان کسانی که سالهاست در بند همین نظام بوده‌ایم، اعلام می کنیم امیر حسین موسوی نه مجرم که یکی از فرزندان آگاه و نجیب این سرزمین است و اعترافاتی که در زیر فشار و شکنجه از او گرفته شده بی‌اعتبار است. این اعترافات نمی‌تواند بعنوان دلیل اتهامات انتسابی بر وی قلمداد گردیده و مورد بهره برداری قضایی قرار گیرد.

ما بر این باوریم که حقیقت، دیر یا زوده از پس پرده سیاه و سنگین دروغ سر بر خواهد آورد و روش‌های قرون وسطایی، بویژه اخذ اعترافات اجباری در سلولهای انفرادی و زیر شکنجه و پخش و انتشار این قبیل اعترافات برای همیشه به زباله دان تاریخ فرستاده خواهد شد.
۱۴۰۴/۷/۱۹



سجاد آزاده
سیامک ابراهیمی
سعید احمدی دلجو
مطلب احمدیان
حمید اردلان
ودود اسدی
سجاد ایمان نژاد
مرتضی پروین
بهزاد پناهی
مصطفی تاجزاده
سعیدرضا حسینی
حسین شنبه زاده
مرتضی صیدی
محمدرضا فقیهی
ابو الفضل قدیانی
محسن قشقایی
نواب قزلباش
بهنام مهاجر
محمد نجفی
طاهر نقوی

#اميرحسين_موسوی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍155💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سال‌های آغازین جنگ ایران و عراق، در حالی‌که کشور درگیر دفاع و بحران اقتصادی بود، یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های فساد مالی تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد. احمد حیدری، از نزدیکان محمدحسین بهشتی (رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای عالی قضایی) و از سوی او مأمور خرید اسلحه برای دولت شد، اما در جریان این مأموریت ۵۷ میلیون دلار از بودجه‌ی کشور را بالا کشید. به دستور ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت، و با پیگیری سرتیپ فکوری، وزیر دفاع، شکایتی در دادگاه پاریس طرح شد و حدود ۲۶ میلیون دلار از پول‌ها در بانک سوئیس مسدود گردید. حیدری در دادگاه اعتراف کرد که بخشی از این پول، معادل ۲۲ میلیون دلار، به حساب شخصی محمدحسین بهشتی، رئیس وقت قوه قضائیه و از رهبران حزب جمهوری اسلامی، در سوئیس واریز شده است.

روزنامه فرانسوی کانار آنشنه در اوت ۱۹۸۴ این ماجرا را افشا کرد و از حسابی مخفی به نام «شهباز» سخن گفت که بهشتی در آن سهم خود از اختلاس را نگه داشته بود. پس از برکناری بنی‌صدر در سال ۱۳۶۰، پیگیری این پرونده از سوی حکومت متوقف شد تا رسوایی بیشتر سران حزب جمهوری اسلامی برملا نشود. در سال ۱۳۶۴ نیز دادگاه پاریس با فشار و لابی‌های حکومت ولایی و در معامله‌ای پنهان با دولت فرانسه، حکم «منع تعقیب» برای حیدری صادر کرد.
گزارش‌های مطبوعات خارج از کشور نشان می‌دهد که حکومت خمینی برای مسکوت گذاشتن این پرونده از بخشی از مطالبات مالی ایران از فرانسه صرف‌نظر کرد. در نتیجه، نه پول‌های دزدیده‌شده به کشور بازگشت، نه عاملان و آمران این فساد محاکمه شدند. این پرونده تنها یکی از نمونه‌های بزرگ فساد مالی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی در همان سال‌های آغازین حکومت و جنگ بود؛ زمانی که شعار «عدالت و ساده‌زیستی» پوششی برای اختلاس‌های کلان و زدوبندهای پشت‌پرده شد.

آن زمان اینترنت و ماهواره نبود و در فضای جنگی که البته برای رژیم «نعمت» بود، فسادهای زیادی صورت می‌گرفت. با وجود دشمنی با اسرائیل، از این کشور با واسطه دلال‌هایی سلاح خریداری می‌شد و جیب دلال‌ها پر و سفره مردم خالی‌تر می‌شد.
فرزندان ایران، با مغزشویی برای دست یافتن به کلید بهشت، به جنگ و روی مین می‌رفتند، اما یک عده در حال ثروت‌اندوزی بودند.

#نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #فساد #اختلاس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍20💔2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زهره سادات هاشمی (مجری سابق صداوسیما) در این گفتگو میگوید که پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در جلسه گفت مردم از نگاه من فقط کسانی هستند که در مراسم تشیع شهید قاسم سلیمانی شرکت کرده‌اند!

این حرف از زبان رئیس صداوسیما بیرون آمده، کسی که خودش را مسئول رسانه ملی(!) می‌داند پیمان جبلی با یک جمله تمام مردم را به دو دسته تقسیم می‌کند:
خودی‌ها و بقیه. از نظر او، مردم فقط همان‌هایی‌اند که در تشییع قاسم سلیمانی شرکت کردند، و بقیه، یعنی میلیون‌ها نفر از مردم این کشور، به عنوان بیگانه محسوب می‌شوند!

این نگاه تبعیض‌آمیز که جمهوری اسلامی سال‌هاست با آن کشور را اداره می‌کند، در حقیقت شهروندان را نه بر اساس انسانیت یا حق، بلکه بر اساس میزان وفاداری به نظام می‌سنجد!

💰 tavaanatech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍22👎72👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

ویدئوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی از نشست کشاورزان اصفهان با نمایندگان مجلس نشان می‌دهد، کشاورزان با اعتراض شدید نسبت به وضعیت نابسامان آب و خشک شدن زاینده‌رود می‌گویند: «شما زاینده‌رود را خشک کردید، این همه آب کجا رفته؟»

بحران آب و محیط زیست در ایران امروز، نتیجه مستقیم دهه‌ها سوء‌مدیریت، فساد ساختاری و سیاست‌های ویرانگر مسئولانی است که نه دانش زیست‌محیطی دارند و نه دغدغه‌ای برای آینده کشور. خشک شدن زاینده‌رود، دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و صدها رودخانه و چشمه دیگر، نماد فاجعه‌ای ملی است که با انتقال‌های بی‌حساب آب، سدسازی‌های مخرب، نابودی پوشش گیاهی و بی‌توجهی مطلق به اصول توسعه پایدار شکل گرفته است.

این تصمیم‌های نادرست نه‌تنها زمین‌های کشاورزان را به بیابان تبدیل کرده، بلکه زندگی میلیون‌ها ایرانی را با کمبود آب، نابودی معیشت، مهاجرت اجباری و بحران سلامت روبه‌رو کرده است؛ فاجعه‌ای که هر روز گسترده‌تر می‌شود و هنوز هم مسئولان به جای پاسخ‌گویی، وعده‌های توخالی تکرار می‌کنند.

#نه_به_جمهوری_اسلامی #بحران_آب #بحران_محیط_زیست
👍114
دلنوشته همسر رویا ثابت، زندانی عقیدتی (بهائی)

در آتش فراق و هجران در سوز و گدازیم


بنام خداوند جان و خرد
همسرم رویا ثابت، شهروند بهایی مقیم امارات متحده عربی که به‌مدت ۲۳ سال ساکن آن کشور بوده، در ۱۴ دی‌ماه ۱۴۰۲ به‌منظور پرستاری و مراقبت از والدین سالمند و بیمار خود که در بستر بیماری بودند به شیراز سفر نمود و از سوی مأموران اطلاعات سپاه به اتهامات «عضویت در فرقه ضاله بهائیت» و «تبلیغ علیه نظام» بازداشت شدند.
ایشان همواره کلیه‌ی اتهامات را رد نموده و شدیداً نسبت به تمامی آن‌ها اعتراض خود را ابراز نموده‌اند.

همسرم پس از حدود ۵ ماه حبس انفرادی طاقت‌فرسا و ۲ ماه حبس در زندان عادل‌آباد که در نهایت رنج و عذاب با بازجویی‌های مکرر و طولانی از ایشان و شکنجه‌های روحی و روانیِ دوری از همسر و فرزندان و خانواده، با قید وثیقه‌ی بی‌سابقه و بسیار سنگینِ هشت میلیارد و دویست میلیون تومان که تا به‌حال نظیر نداشته، در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ آزاد شدند.

در قرآن کریم پس از ایمان به خدا، «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» ذکر شده؛ یعنی اهمیت احسان به والدین آن‌قدر زیاد است که حتی خواندن نماز و گرفتن روزه پس از آن مطرح شده است. ایشان فقط و فقط برای مراقبت و پرستاریِ پدر و مادرشان به شیراز رفتند و در ۸ آبان ۱۴۰۲ پدرشان جناب ایرج ثابت وفات نمودند و مادرشان خانم نصرت ممتاز همچنان در بستر بیماری به‌سر می‌برند.

در دهه‌ی گذشته، جامعه‌ی بهائیان در ایران، خصوصاً زنان، بیش از هر اقلیت مذهبیِ دیگری هدف برخوردهای امنیتی و قضایی قرار گرفته است. بررسی گزارشات سالانه‌ی مرکز آمار، نشر و آثارِ مجموعهٔ فعالان حقوق بشر در ایران نشان می‌دهد که طی سه سال اخیر، به‌طور میانگین ۲۷۲ گزارش از گزارش‌های مربوط به اقلیت‌های مذهبی به نقض حقوق شهروندیِ بهائیان اختصاص داشته است.

اول مهر ۱۴۰۳، حکم بسیار سنگین ۲۵ سال زندان که اشد آن یعنی ۱۰ سال قابل اجرا می‌باشد، بعلاوه مجازات‌های تکمیلیِ دو سال ممنوعیت خروج از کشور و ... که شعبهٔ اول دادگاه انقلاب شیراز تعیین نموده بود، علیه همسرم توسط شعبه‌ی ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان فارس تأیید شد.

حکمی بسیار ظالمانه، بدون در نظر گرفتن اصول انسانی و اجتماعی صادر شده است. همسرم کاملاً بی‌گناه هستند. آنان برای اتهاماتی که به ایشان منسوب نموده‌اند، هیچ‌گونه سند و مدرک معتبری ارائه نداده‌اند و وکلای همسرم، دو وکیل در شیراز و تهران نیز با کمال شهامت و مستند به قوانین حقوقی از ایشان دفاع کرده‌اند.

.
آنان با این حکم خانواده‌ی ما را دچار بحران شدید و مخاطرات گوناگون نموده‌اند. بنده حدود دو سال است که به‌تنهایی با رنج و دردِ دوری از همسرم زندگی می‌کنم و برای فرزندانم نیز فشارهای روحی و روانی و استرس‌های شدید ایجاد شده است، چراکه همگی نگران آینده‌ی همسرم هستیم و در آتش این فراق و هجران در سوز و گدازیم.

در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، ممنوعیت خروج از کشور را از پرونده‌ی ایشان برداشتند و اول مهر ۱۴۰۳ گذرنامه‌ی ایشان را درب منزل تحویل دادند، یعنی خروج از کشور مانعی ندارد.

لذا پس از حدود دو سال رنج فراوان از هجران، خوشحال شدیم که امکان سفر فراهم شده و ملاقات با همسرم صورت خواهد گرفت. ایشان دوشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ بلیت هواپیما تهیه نموده و پس از همهٔ مخارج سفر، در آخرین مرحله در فرودگاه گذرنامهٔ ایشان را اخذ و ضبط نمودند و ذکر کردند: «مجدداً همین امروز حکم ممنوع‌الخروجی شما صادر شده است.»

نهایتاً از صدور این احکام غیرانسانی و ناعادلانه بسیار متأسفیم و از تمامی ارگان‌های حقوق بشری در ایران و سراسر عالم تمنا می‌نماییم که به مظالمی که نسبت به بهائیان ایران روا می‌دارند پایان دهند و ما را از این آتش سوزانِ دوری و هجران نجات بخشند.

محمدعلی روحانیان
مهر / ۱۴۰۴ / ۱۷

#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #رویا_ثابت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
12🕊6
Forwarded from گفت‌وشنود


دادگاه تجدیدنظر بریتانیا روز جمعه ۱۰ اکتبر (۱۸ مهر) حکم پیشین یک مرد کرد ارمنی‌تبار را که در مقابل سفارت ترکیه قرآن را آتش زده بود، لغو کرد؛ تصمیمی که کنشگران آزادی بیان از آن استقبال کردند.

حمید جشکون، ۵۱ ساله، در ماه ژوئن به جرم ایجاد اخلال در نظم عمومی با انگیزه مذهبی محکوم شده و جریمه‌ای برای او صادر شده بود.

جشکون که در ترکیه به دنیا آمده است، در ماه فوریه در مقابل کنسولگری آنکارا در لندن کتاب قرآن را آتش زد و شعارهایی علیه اسلام سر داد و در همین زمان از سوی یکی از عابران مورد ضرب و شتم با چاقو قرار گرفت.

«جامعه ملی سکولار» و «اتحاد آزادی بیان» که پرونده این مرد را پیگیری می‌کردند، چنین استدلال کردند که اساسا او به دلیل اعمالی که برخی آن را کفرآمیز می‌دانند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.

ترکیه پیش‌تر اعتراضاتی در کشورهای غربی را که در آن قرآن مورد تخریب قرار گرفته بود، محکوم کرده بود، از جمله سلسله‌ای از موارد سوزاندن قرآن در سوئد که در سال ۲۰۲۳ اعتراضاتی را در جهان اسلام برانگیخت.

جوئل بناتان، قاضی دادگاه ساوت‌وارک روز جمعه با استناد به اینکه هیچ جرم کفرآمیزی در قانون وجود ندارد، به نفع آقای جشکون حکم داد.

قاضی گفت: «هرچند سوزاندن قرآن ممکن است عملی باشد که بسیاری از مسلمانان را عمیقا ناراحت و آزرده کند، قانون کیفری به دنبال این نیست که مردم را از ناراحتی، حتی ناراحتی شدید، بازدارد.»

او افزود: «حق آزادی بیان، اگر حقی ارزشمند باشد، باید شامل حق بیان دیدگاه‌هایی باشد که دیگران را ناراحت، شوکه یا برانگیخته کند.»

قوانین مربوط به کفرگویی در انگلیس و ولز در سال ۲۰۰۸ لغو شد.
#قرآن_سوزی #توهین_به_مقدسات #آزادی_بیان #کفرگویی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
20👍1