ادب‌سار
14.6K subscribers
4.99K photos
123 videos
21 files
873 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
🕊 پرنده‌ای است
خوش‌خوان و خوش‌پر
که تنها
در آزادی
توان داشتش
زن...

#محمد_گراوندنیا
#چکامه_پارسی

@AdabSar 🕊
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


"وَخت" واژه‌ای آریایی است و "وَقت" اَرَبیده‌ی(مُعربِ) آن است. همانند واژه‌ی آریایی "نَخش" که به‌نادرست "نَقش" نوشته و خوانده می‌شود.

🔻وَقت = وَخت، هنگامه، هنگام، گاه، گه، زمان، روزگار
🔻آنوَقت = آنوَخت، آنگاه، آن‌هنگام، آن‌زمان
🔻ازدواج موقت = زناشویی ناپایا
🔻اوقات = وخت‌ها، هنگام‌ها، گاه‌ها، زمان‌ها
🔻اوقات تلخی = ترشرویی، خشمگینی، تندی
🔻اوقات فراغت = وَخت‌های آسایش، وخت آسایش، زمان آزاد
🔻بدون فوت وقت = بی‌درنگ
🔻بعضی اوقات = برخی وخت‌ها، پاره‌ای زمان‌ها، گاهی، هر از چند گاهی، هر از گاهی، گاهگاهی
🔻بعضی وقت‌ها = برخی وخت‌ها، پاره‌ای زمان‌ها، گاهی، هر از چند گاهی، هر از گاهی، گاهگاهی
🔻پاره‌وقت = (Part time)، پاره‌وخت
🔻تعیین وقت = زمان‌کردن
🔻تمام‌وقت = (Full time)، پیوسته، پیوسته‌کار
🔻چه وقت = چه وخت، کِی
🔻خوشوقت = خوشوخت، خوشنود، شاد، خُرم
🔻دراسرع وقت = با شتاب، درکمترین زمان، هرچه زودتر، بسیار زود، بسیار تند
🔻دفع‌الوقت کردن = زمان‌گذرانی، امروز و فردا کردن
🔻سر وقت = سر وخت، به‌هنگام
🔻گاهی اوقات = گاهی وخت‌ها، پاره‌ای زمان‌ها، گاهی، هر از چند گاهی، هر از گاهی، گاهگاهی
🔻موقت = گذرا، گذران، زودگذر، چند گاهه، ناپایا
🔻موقتا = گذران، گذرا، کوتاه‌زمان
🔻موقتی = گذرا، گذران، زودگذر، چند گاهه، ناپایا
🔻وقت آزاد = وخت آزاد
🔻وقت استراحت = وخت آسودن، زمان غُنایش/غُنودَن
🔻وقت اضافه/اضافی = وخت افزوده
🔻وقت بخیر = وخت به نیکی، وخت خوش
🔻وقت به وقت = وخت به وخت، گاه به گاه، هر از گاه
🔻وقت تلف‌کردن = وخت هرز دادن، وخت‌کشتن، زمان‌کُشی
🔻وقت خوش = وخت خوش
🔻وقت‌دادن = وخت‌دادن، زمان‌دادن
🔻وقت سحر = وخت پگاه، شَبگیر
🔻وقت‌شناس = وخت‌شناس، گاه‌شناس، زمان‌شناس
🔻وقت‌شناسی = وخت‌شناسی، گاه‌شناسی، زمان‌شناسی
🔻وقت قبلی = وخت پیشین
🔻وقت‌کُشی = وخت‌کُشی، زمان‌کُشی
🔻وقت‌گذرانی = وخت‌گذرانی، زمان‌کُشی
🔻وقت‌گیر = وخت‌گیر، زمان‌بَر
🔻وقت محدود = وخت مَرزین، زمان اندک
🔻وقت ملاقات = وخت دیدار، زمان هم‌دیداری
🔻وقت مناسب = وخت پسندیده، زمان دَرخور
🔻وقت‌نشناس = وخت‌نشناس، زمان‌ناشناس
🔻وقت بی وقت = وخت بی وخت، گاه و بیگاه، گاه به گاه، پیوسته، همیشه، پیاپی
🔻وقتی = وختی، وختی که، هنگامی، هنگامی که، زمانی، زمانی که
🔻وقتی که = وختی که، هنگامی که، زمانی که
🔻هر وقت = هر وخت، هرگاه، هر زمان، هر هنگام
🔻همان وقت = همان وخت، همان زمان، همان هنگام، همان گاه
🔻همه وقت = همه وخت، همیشه
🔻هیچ وقت = هیچ وخت، هیچ گاه، هرگز

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#وقت #وقتی #اوقات #موقت #موقتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
راه‌ها بسیارند…
می‌توان رفتن و آزمودنِ یکایکِ راه‌ها را آرزو کرد
ولی نمی‌توان در آن‌ها گام نهاد.
هرکس تنها یک راه را تا پایان می‌پوید.
سرنوشت اینچنین با هرکس به زبانِ خودِ آن کس سخن می‌گوید.

نویسنده و فرستنده #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی

🛤 @AdabSar
چه‌ها با جان خود دور از رخِ جانان خود کردم
مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم

مگو وقتی دل صد پاره‌ای بودت کجا بردی
کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی

🥀 @AdabSar
آن یکی خر داشت و پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود

کوزه بودش، آب می‌نامد بدست
آب را چون یافت خود کوزه شکست

#مولوی
#چکامه_پارسی

☁️ @AdabSar
ادب‌سار pinned «☀️ @AdabSar با درود؛ دوستان تازه‌پیوسته، به ادب‌سار خوش آمدید🌷 در این روزها که تندآبه‌ی فرهنگ‌‌های بیگانه به‌سوی سرزمین‌مان سرازیر شده، تنها یک جنبش همگانی برای پاسداری از زبان و فرهنگ پارسی و پالایش آن از تازش بیگانه می‌تواند به این نابسامانی پایان دهد.…»
🌻 پدربزرگ همیشه درباره‌ی پیشرفت و آبادانی ده می‌گفت: «پیشرفت و آبادانی ده را در برآیندهای دانش و اندیشه‌های نوین بجویید. در تخشاورش، رخشانش، به‌نژادی، به‌تخمی، به‌داشت، فناوری و آموزش.»
پدربزرگ گفت: «از این راه‌هاست که شما می‌توانید گفته‌های گذشتگان را درباره‌ی زمین و کشت به‌کار ببندید.»
چنین می‌گفت: «بزرگ‌ترین و ارزشمندترین ستایش‌ها و نیایش‌های خدا آن‌ست که به ما زمین‌های خشک آب برسانید، که درخت‌ها و گیاهان بسیار از دل ما خواهند رویید و پرندگان و دام‌ها به ما روی خواهند نهاد و مردم بسیار نان و خوراک خود را از ما خواهند گرفت. این‌ها همه نزد مزدا اهورای پاک، والاترین کارها، ستایش‌ها و نیایش‌هاست.»


🌻 برداشت از نبیک(کتاب) پارسی: #آوای_زنگوله_ها
نویسنده: #حسین_وحیدی

🌻 پی‌نوشت:
تَخشاوَرِش←صنعتی کردن
رَخشانِش←الکتروفیکاسیون/برقی کردن
به‌نژادی←اصلاح نژاد
به‌تخمی←اصلاح بذر

🌾 @AdabSar
دل‌نگران و دل‌سپرده‌ی زبان و فرهنگ و هنر که باشی، راه پاسداشتش را پیدا می‌کنی. 👏👏👏

بهره‌گیری از‌ چامه و خوشنویسی پارسی و مهرازی(معماری) تخت جمشید در ساخت نما و دیوارهای خانه‌ها.

@AdabSar
💚🤍❤️
نگه کن کنون تا پسندِ تو چیست
و زین خواسته سودمند تو چیست

نگه دار چیزی که رای آیدت
ببخش آن‌چه دل رهنمای آیدت

ندانیم جز داد پاداش‌ِ این
که بر ما پس از ما کنند آفرین

نباید که پیچد کس از رنجِ ما
ز بیشی و آگندنِ گنجِ ما
#فردوسی

امیدم آن
که تا جای باشد تو بادی به جای


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿
🌿🌿
🗣 دروغ در اندیشه‌ی فردوسی


در اندیشه‌ی روشن فردوسی، دروغ یکی از بیماری‌های ویرانگر رفتاری است که از دیرباز در زمان‌های گوناگون دامن‌گیر توده‌های مردمی بوده است.
بی‌گمان مردمانی که دروغ میان‌شان رواگ یافته باشد؛ چپیره‌یی نابه‌سامان و ناسوده خواهند داشت و در سراشیبیِ فرود کشانده می‌شوند.

به باور او مردمانی راه پیشرفت می‌پیمایند که فرهنگ راستی و درست‌کاری میان‌شان نهادینه باشد و فرافکنی در هر اِزلیم، کینه و ناباوری را پیشکش و هرگونه همکاری و هم‌راستایی و مهرورزی را میان آنان نابود می‌کند.

او به نیکویی می‌داند که پیامدهای دروغ مردم را به مرداب گندیده می‌کشاند و آب‌های آلوده به آن‌ها می‌نوشاند و سرانجام تخم دروغ در سرزمین جان و روان آنان پرورش می‌یابد و به درختی تنومند مانیده می‌شود و میوه‌های تلخ و کشنده به بار می‌آورد. پس با این همه بایسته است که این بیماری زیان‌بار رفتاری از خوی همگان زدوده و بی‌درنگ درمان شود.

از این روست که فردوسی بزرگ می‌سراید:
رخ مرد را تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ

به گرد دروغ هیچ‌گونه مگرد
چو گردی، شود بخت را روی زرد

مکن دوستی با دروغ‌آزمای
همان نیز با مرد ناپاک‌رای

زبان که به راستی یار نیست
به گیتی کس او را خریدار نیست

چو خواهی که بخت از تو گیرد فروغ
زبان را مگردان به گرد دروغ!


نویسنده و فرستنده: #بلال_ریگی
#پیام_پارسی

✍🏻 پی‌نوشت:
چپیره ← جامعه
ناسوده ← ناامن
فرود ← سقوط
اِزلیم ← ملت، ملیت

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
برشی سراسر پارسی از گفتاورد (مناظره) خسرو و فرهاد
📗 «پنج گنج» #نظامی
🌱 ریزنگارنده (مینیاتوریست): #مجید_مهرگان


بگفت از دل شدی عاشق بدین‌سان؟
بگفت از دل تو می‌گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چون است؟
بگفت از جان شیرینم فزون است

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب؟
بگفت آری چو خواب آید، کجا خواب؟

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟
بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بگفتا گر خرامی در سرایش؟
بگفت اندازم این سر زیر پایش

بگفتا گر کند چشم تو را ریش؟
بگفت این چشم دیگر دارمش پیش

بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ؟
بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ

بگفتا گر نیابی سوی او راه؟
بگفت از دور شاید دید در ماه

بگفتا دوری از مه نیست در خور
بگفت آشفته از مه دور بهتر

بگفتا گر بخواهد هر چه داری؟
بگفت این از خدا خواهم به زاری

بگفتا گر به سر یابیش خوشنود؟
بگفت از گردن این وام افکنم زود

بگفت از عشق کارت سخت زار است
بگفت از عاشقی خوش‌تر چه کار است؟

بگفتا جان مده بس دل که با اوست
بگفتا دشمنند این هر دو بی‌دوست

🌿 #چکامه_پارسی
🍃 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻نقشه (شهر، کشور، جهان) = بوم‌نامه، ره‌نامه، نگاره، زمین‌نگار، زمین‌نما، جهان‌نما
🔻نقشه (دزدی) = برنامه، گرنامه
🔻نقشه (ساختمان) = بـَرنـِگار، افکنه، اندازنامه، پردازمان، نیرنگ، گَرته
🔻نقشه‌برداری = نگاره‌برداری، گَرته‌برداری
🔻نقشه جغرافیایی = نگاره‌ی گیتایی، گیتی‌نگاره
🔻نقشه‌کشی = گیتی‌نگاری، پایه‌ریزی، برنامه‌ریزی
🔻نقشه‌کشیدن = نگارَکیدن، برنامه‌‌ریختن

✍️نمونه:
🔺پیش از رفتن به سفر، نقشه‌ی مقصد را تهیه کرد =
پیش از راهی شدن، ره‌نامه‌ی آماجگاه را فراهم کرد

🔺نقشه‌ی تراکم جمعیت ایران=
نگاره‌ی انبوهی مردم ایران

🔺نقشه‌ی شومی در سر داشت =
برنامه‌ی شومی در سر داشت

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نقشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
آنچه او هم نو است و هم کهن است
سخن است و در این سخن سخن است

ز آفرینش نزاد مادر کن
هیچ فرزند خوبتر ز سخن

تا نگویی سخنوران مُردند
سر به آب سخن فرو بردند

چون بری نام هر کرا خواهی
سر برآرد ز آب چون ماهی

بنگر از هرچه آفرید خدای
تا ازو جز سخن چه ماند به‌جای

یادگاری کز آدمیزاد است
سخن است آن دگر همه باد است

#نظامی
#چکامه_پارسی

🌿 @AdabSar
💭 آدمی که از پرسیدن دست می‌کشد از اندیشیدن باز ایستاده است.
چون اندیشیدن
هرچه باشد
پرسیدنی همیشگی است برای رسیدن
به پاسخ و آن آدمی که نمی‌اندیشد
سخن هم نمی‌گوید.
تنها سدا(صدا)هایی از خود بیرون می‌دهد.
هر آن جا که فرهنگ خاموش می‌شود
یا خاموشش می‌کنند
همبودگاه آدمیان(جامعه انسانی) می‌میرد!
و به همراهش زبان هم...

#ایوان_کلیما
#پیام_پارسی

💭 @AdabSar
دّرین ره مدان توشه و بار نیک
به از دانشِ نیک و کردارِ نیک

از این گیتی ار پاک و دانا شوی
به هر گامی آنجا توانا شوی

که نادان بدانجای خوارّست و زشت
شه آنجاست درویش نیکوسرشت

به دانایی این ره به جایی بری
به بی‌دانشی هیچ ره نسپری

#اسدی_توسی
#چکامه_پارسی

🌠 @AdabSar
ز یزدان بترس و ز ما شرم‌ دار
نگه کن بدین گردشِ روزگار

که این تختِ شاهی نمانَد دراز
به خَوشّی رَوَد زود خوانند باز

یکی را برآرد به ابر بلند
یکی زو شود خوار و زار و نژند

همه راستی باید و مردمی
ز کژّی و آزار خیزد کمی
#فردوسی

امید آن‌که:
همه نیکوی باد کردارِ ما


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌿
🌿🌿
با نقطه نقطه
نقطه‌ی خون
خون رهروان
خون هزار مهسا خون بسی جوان

این نقشه بر سراسر میهن
درحال شکل‌گیری و گسترانگی
می‌گسترد به هر سو در بیکرانگی

این نقشه را شبانه به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش با خون توان کشید
با خون نسل‌ها
پررنگ و آشکار شود در برابرت
تا ناکجای هرگزیِ حیرت‌آورت

این نقشه‌ی شکفتگی و شادی وطن
این نقشه‌ی رهایی و آزادی وطن…

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻‍♀ @AdabSar
در شبی مرده شرار سخنی پیدا شد
لال بودیم که دال دهنی پیدا شد

سال‌ها دربه‌در وادی ظلمت گشتیم
آفتابی زد و در ما وطنی پیدا شد

شب دیجور که جوینده‌ی مشعل بودیم
سری افروخته بالای تنی پیدا شد

«مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
گفتم این را و شگفتا که «زنی» پیدا شد

تیشه این مرتبه در پنجه‌ی شیرین افتاد
که ز هر پنجه‌ی او کوهکنی پیدا شد

همه غم‌های جهان دور و برم صف بستند
ناگه از آینه‌ام صف‌شکنی پیدا شد

غم که می‌گفت: «کسی هیچ هماوردم نیست»
گفتمش هست که مانند منی پیدا شد

#مرتضا_لطفی

#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
💇🏻‍♀ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عوض = جایگزین، جانشین، جابجا، به‌جای، پاداش
🔻عوض‌شدن = دیگر شدن، دگرگون‌شدن، جایگزین‌شدن
🔻عوض‌شدنی = جایگزین‌شدنی
🔻عوض‌کردن = دیگر کردن، دِگَریدن، دگرگونی، جابجاکردن
🔻عوض و بدل = جایگزین، جابجا، پایاپای
🔻عوضی = دیوانه، نادرست
🔻معاوضه = جایگزینی، دادوستد
🔻معاوضه کردن = جایگزین‌کردن
🔻معوضه = جانشین
🔻تعویض = جابجایی، تاخت، جایگزینی
🔻بلاعوض = بی‌بازگشت، رایگان، بی‌مُزد
🔻در عوض = در برابر، به‌جای

✍️نمونه:
🔺ماشین معیوب مشتری را تعویض کردند =
خورو آکمَند خریدار را جایگزین کردند

🔺خدا عوضت بده =
خدا پاداشت بدهد

🔺رنگ بعضی از حیوانات در فصول مختلف سال عوض می‌شود =
رنگ برخی از جانوران در موسم‌های گوناگون سال دیگر می‌شود/دگرگون می‌شود/برمی‌گردد

🔺عوض این که معذرت‌خواهی کنی، فحش هم می‌دهی؟ =
به جای این که پوزش بخواهی، دشنام هم می‌دهی؟

🔺برای تعویض پاسپورت اقدام کرد =
برای جایگزینی گذرنامه دست‌به‌کار شد

🔺حاضر به معاوضه آپارتمان با زمین هستم =
آماده‌ی جایگزینی اَپَرَک با زمین اَستَم

🔺لباسشان را با هم عوض کردند =
جامه‌شان را با هم تاخت زدند

🔺مسیر را عوضی رفته بود =
راه را نادرست رفته بود

🔺مرتیکه‌ی عوضی! =
مَردَکِ دیوانه!

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#عوض #عوضی #معاوضه #معوضه #تعویض
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸