◻️واژههای پارسی جایگزین واژگان بیگانه در شاخهی رسانه و روزنامهنگاری
#تیتر = سرنامه
#تیراژ = شمارگان
#تعداد = شمار
#نسخه = شماربرگ، دسته
#ژورنالیست = روزنامهنگار
#سرمقاله = سخن نخست
#صفحه = رویه
#کپی = برابر
#ارتباط = پیوند
#اطلاعات = آگاهی
#انتشار = چاپ
#بیان = گفتار
#مصاحبه = گفتگو
روزنامه #کثیرالانتشار = روزنامه پرشمارگان
#رپورتاژ = گزارش آگهی
#حوادث = رویدادها، رویداد ناخوشایند
#مفقودی = گمشده
#سند = گواهی
#خبر = رویداد
#وقایع_نویس = رویدادنویس
#یومیه = روزانه
#تحقیق = پژوهش
#صفحه_آرایی = رویه آرایی
#ترجمه = برگردان
#کلمات = واژگان
#جراید = روزنامهها
#فضای_مجازی = درگاه جهانگستر
✍ فرستنده: #محمد_ابولیان_نوروزی
📰 @AdabSar
#تیتر = سرنامه
#تیراژ = شمارگان
#تعداد = شمار
#نسخه = شماربرگ، دسته
#ژورنالیست = روزنامهنگار
#سرمقاله = سخن نخست
#صفحه = رویه
#کپی = برابر
#ارتباط = پیوند
#اطلاعات = آگاهی
#انتشار = چاپ
#بیان = گفتار
#مصاحبه = گفتگو
روزنامه #کثیرالانتشار = روزنامه پرشمارگان
#رپورتاژ = گزارش آگهی
#حوادث = رویدادها، رویداد ناخوشایند
#مفقودی = گمشده
#سند = گواهی
#خبر = رویداد
#وقایع_نویس = رویدادنویس
#یومیه = روزانه
#تحقیق = پژوهش
#صفحه_آرایی = رویه آرایی
#ترجمه = برگردان
#کلمات = واژگان
#جراید = روزنامهها
#فضای_مجازی = درگاه جهانگستر
✍ فرستنده: #محمد_ابولیان_نوروزی
📰 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻رسم = نگاره، کشیده
🔻رسم کردن = کشیدن، نگاشتن، پِنگاشتن(=بِنگاشتن، نقشکردن)، نشاننهادن
🔻ترسیم = نگاشتن، پِنگاشتن، بازنگاری، نشاننهادن
🔻رَسّام = چهرهپرداز، چهرهگر، نگارنده، پیکرنگار، نگارگر
🔻رسّامی = کشیدن، نگاشتن، پِنگاشتن
🔻رَسامَه = نگارَکیدَن(=نقشه کشیدن)، نگاشتن(=نقاشی)، چهرهپردازی(=صورت پردازی)
✍️نمونه:
🔺دایره را با پرگار رسم میکنند =
پرهون را با پرگار میکشند
🔺منحنی تابع درجه ۳ای را رسم کنید =
کمانِ پِیروِ زینه ۳ای را بِنِگارید
🔺رسامیهایش از طبیعت، غیرقابل باور بود =
نگاشتههایش از پرهام، باورنکردنی بود
🔺چه شخصی اولین نقشهی جغرافیایی را ترسیم کرد؟ =
چه کسی نخستین رهنامهی گیتایی را پِنگاشت؟
🔺مشو غره بر آن خرگوش زرفام
که بر خنجر نگارد مرد رسام(نظامی) =
مشو گستاخ بر آن خرگوش زرفام
که بر دشنه نگارد چهرهپرداز
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#رسم #ترسیم #رسام #رسامه #رسامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻رسم = نگاره، کشیده
🔻رسم کردن = کشیدن، نگاشتن، پِنگاشتن(=بِنگاشتن، نقشکردن)، نشاننهادن
🔻ترسیم = نگاشتن، پِنگاشتن، بازنگاری، نشاننهادن
🔻رَسّام = چهرهپرداز، چهرهگر، نگارنده، پیکرنگار، نگارگر
🔻رسّامی = کشیدن، نگاشتن، پِنگاشتن
🔻رَسامَه = نگارَکیدَن(=نقشه کشیدن)، نگاشتن(=نقاشی)، چهرهپردازی(=صورت پردازی)
✍️نمونه:
🔺دایره را با پرگار رسم میکنند =
پرهون را با پرگار میکشند
🔺منحنی تابع درجه ۳ای را رسم کنید =
کمانِ پِیروِ زینه ۳ای را بِنِگارید
🔺رسامیهایش از طبیعت، غیرقابل باور بود =
نگاشتههایش از پرهام، باورنکردنی بود
🔺چه شخصی اولین نقشهی جغرافیایی را ترسیم کرد؟ =
چه کسی نخستین رهنامهی گیتایی را پِنگاشت؟
🔺مشو غره بر آن خرگوش زرفام
که بر خنجر نگارد مرد رسام(نظامی) =
مشو گستاخ بر آن خرگوش زرفام
که بر دشنه نگارد چهرهپرداز
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#رسم #ترسیم #رسام #رسامه #رسامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ای باغِ فَراروی، خزانت مَرِساد
ای بلبلِ خوشگوی، غَمانت* مَرِساد
ای گنجِ در آغوشِ دُرافشانِ دَری
از ریم و زر، این رِساد آنَت مَرِساد
سراینده و فرستنده: #اوستا_صدرزاده
#چکامه_پارسی
غم: تنها واژهی بیگانه
🌳 @AdabSar
ای بلبلِ خوشگوی، غَمانت* مَرِساد
ای گنجِ در آغوشِ دُرافشانِ دَری
از ریم و زر، این رِساد آنَت مَرِساد
سراینده و فرستنده: #اوستا_صدرزاده
#چکامه_پارسی
غم: تنها واژهی بیگانه
🌳 @AdabSar
🪽
این بار
بگذار آوای رنجها و دردهای ژرفِ تو با سینهی کوهها بههم پیچند.
بگذار پژواک آوای دردها و رنجهای تو تا به آسمانها برسد.
بگذار آوای فغان و زخمهای دشنهی بیمهری خوردهات تا آسمانی که خدایان در آن خفتهاند برسد.
بگذار بانگ آذرخش ابرهای دیدگانت که خونابه میبارند، خواب خوش از دیدگان خدایان بِرُبایَد.
بگذار آوای دهشتبار رنجهای هزارهها که انباشته در جان توست، برای یکبار هم شده خدایان را وادارد تا به سخن درآیند.
بگذار از آن آسمانهای دور خدایان ببینند آن فراخ بوستانِ مهر دلت
به چه شنزاری دگر گشته که در آن جز تیغهای زخمزن نمیرویند.
پیامبران را وادار تا بیپاپوش در میان این تیغها روند، آنگاه از آنان بخواه سخن از شنزار و تیغ و زخم با خدایان گویند.
بگو خدایان را وادارند تا سخنت بشنوند.
بگو آنان را وادارند تا بگویند
تو که از مادر نزادی و بر چلیپا روییدی،
پادافرهی کدامین گناهی؟
بخواه و هزاران بار بخواه خدایان را وادارند تا از چرایی رنج و درد تو گویند.
ناگهان اینبار نیز چو هربار از ژرفای نهان آوایی میگوید:
به خود آی!
مگر رنجها و دردهای تو چرایی دارند؟
از چه میپُرسی و با که میگویی؟
پیامبران خود بیکس و دردمندند و آکنده از چراهایند.
اینبار نیز سخن از رنج و درد گفتی و ناشنیده ماند چو هر بار.
و باز هر بار،
در میان تیغهای شنزار با پیامبرانی پا برهنه و نالان.
تو میرویی بر چلیپای دردها و رنجهای بیپایان!
🪽نویسنده، گوینده و فرستنده: #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🪽پینوشت:
پاداَفرَه: کیفر، جزا
چلیپا: در اینجا صلیب
🪽 @AdabSar
این بار
بگذار آوای رنجها و دردهای ژرفِ تو با سینهی کوهها بههم پیچند.
بگذار پژواک آوای دردها و رنجهای تو تا به آسمانها برسد.
بگذار آوای فغان و زخمهای دشنهی بیمهری خوردهات تا آسمانی که خدایان در آن خفتهاند برسد.
بگذار بانگ آذرخش ابرهای دیدگانت که خونابه میبارند، خواب خوش از دیدگان خدایان بِرُبایَد.
بگذار آوای دهشتبار رنجهای هزارهها که انباشته در جان توست، برای یکبار هم شده خدایان را وادارد تا به سخن درآیند.
بگذار از آن آسمانهای دور خدایان ببینند آن فراخ بوستانِ مهر دلت
به چه شنزاری دگر گشته که در آن جز تیغهای زخمزن نمیرویند.
پیامبران را وادار تا بیپاپوش در میان این تیغها روند، آنگاه از آنان بخواه سخن از شنزار و تیغ و زخم با خدایان گویند.
بگو خدایان را وادارند تا سخنت بشنوند.
بگو آنان را وادارند تا بگویند
تو که از مادر نزادی و بر چلیپا روییدی،
پادافرهی کدامین گناهی؟
بخواه و هزاران بار بخواه خدایان را وادارند تا از چرایی رنج و درد تو گویند.
ناگهان اینبار نیز چو هربار از ژرفای نهان آوایی میگوید:
به خود آی!
مگر رنجها و دردهای تو چرایی دارند؟
از چه میپُرسی و با که میگویی؟
پیامبران خود بیکس و دردمندند و آکنده از چراهایند.
اینبار نیز سخن از رنج و درد گفتی و ناشنیده ماند چو هر بار.
و باز هر بار،
در میان تیغهای شنزار با پیامبرانی پا برهنه و نالان.
تو میرویی بر چلیپای دردها و رنجهای بیپایان!
🪽نویسنده، گوینده و فرستنده: #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🪽پینوشت:
پاداَفرَه: کیفر، جزا
چلیپا: در اینجا صلیب
🪽 @AdabSar
Telegram
attach 📎
چنین گفت کز جورِ چرخِ بلند
چو خواهد رسیدن کسی را گزند
به پرهیز چون بازدارد کسی
و گر سوی دانش گراید بسی
زِ گردونِ گردان که یارَد گذشت
خردمند گِردِ گذشته نگشت
نگر تا چه گفتهست مردِ خرَد
که هر کس که بَد کرد کیفر برَد
#فردوسی
امید آن:
که بادی همه ساله با بخت جفت
گزينش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
چو خواهد رسیدن کسی را گزند
به پرهیز چون بازدارد کسی
و گر سوی دانش گراید بسی
زِ گردونِ گردان که یارَد گذشت
خردمند گِردِ گذشته نگشت
نگر تا چه گفتهست مردِ خرَد
که هر کس که بَد کرد کیفر برَد
#فردوسی
امید آن:
که بادی همه ساله با بخت جفت
گزينش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
و آنگاه که شب
آبستن بامدادی دیگر بود
خورشید گرفت
و زمان
به پهناب تاریکی دگرید
ناگهان
آدم
به نیروی نادانی درآمیخت.
و آدمواری
گامی دیگر از ایستار خویش،
پس نهاد.
فرستنده و سراینده #شایان_شکیب
#چکامه_پارسی
@AdabSar
آبستن بامدادی دیگر بود
خورشید گرفت
و زمان
به پهناب تاریکی دگرید
ناگهان
آدم
به نیروی نادانی درآمیخت.
و آدمواری
گامی دیگر از ایستار خویش،
پس نهاد.
فرستنده و سراینده #شایان_شکیب
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ناگشوده رازها
🪷 ناگشوده رازها
تیشه بر کوه خورده و نشانها نشانده.
کوه میماند، نشان میماند، نه آن تیشهزن.
تیشه بر گِره کدامین راز میکوفت تا که بُگشایدش؟
کوه رازهایش را نمیزاید.
کدامین کویر، استخوانهای آن سواران را در خود نهان کرده است؟
کدامین باد و از کدامین سو باید بِوَزَد تا شنها کنار روند و بگذارند
استخوانهای سواران آن راز مرگبار بگشایند؟
استخوانهای بیجان و سرد از کدامین راز توانند گره بُگشایند؟
سواران در پِی گشودن رازی دگر بودند که خود به رازی دگر گشتند.
سرنوشت، ما همه را به راهی میافکند درپِی گشودن گره از رازها،
تا آن که نایافته، ناگشوده، گُم گردیم و خود افزوده شویم بر آن ناگشوده رازها.
نویسنده، گوینده و فرستنده #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🪷 @AdabSar
🪷 ناگشوده رازها
تیشه بر کوه خورده و نشانها نشانده.
کوه میماند، نشان میماند، نه آن تیشهزن.
تیشه بر گِره کدامین راز میکوفت تا که بُگشایدش؟
کوه رازهایش را نمیزاید.
کدامین کویر، استخوانهای آن سواران را در خود نهان کرده است؟
کدامین باد و از کدامین سو باید بِوَزَد تا شنها کنار روند و بگذارند
استخوانهای سواران آن راز مرگبار بگشایند؟
استخوانهای بیجان و سرد از کدامین راز توانند گره بُگشایند؟
سواران در پِی گشودن رازی دگر بودند که خود به رازی دگر گشتند.
سرنوشت، ما همه را به راهی میافکند درپِی گشودن گره از رازها،
تا آن که نایافته، ناگشوده، گُم گردیم و خود افزوده شویم بر آن ناگشوده رازها.
نویسنده، گوینده و فرستنده #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی
🪷 @AdabSar
Telegram
attach 📎
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻اتکاء = دلگرمی، پشتیبانی، پُشتگَرمی، پشتدادن، پشتدادن بر
🔻اتکاء به نفس = خوداُستواری، بهخوداُستواری، خواتاهی، خوادادی، خادادی
🔻نقطهی اتکاء = اَندَخسگاه(اَندَخس=پشتیبان)
🔻تکیه = پشتدادن، پُشتگرمی، پشتداشتن، پشت، لم، لمدادن، یَلِه
🔻تکیهداشتن = پشتدادن، پشتداشتن، لمیدن، لمدادن، یَلِهدادن
🔻تکیهکردن = پشتدادن، پشتداشتن
🔻تکیهکلام = سخنیار، سخنپایه
🔻تکیهگاه = دَرپُشتگاه، پشتی، پشتیبان، لَمِشگاه
🔻متکا = بالش، پشتی
🔻متکی = دلگرم، پُشتگرم، استوار، پشتدهنده
🔻متکی به نفس = خوداُستوار، خودایستا
✍️نمونه:
🔺اتکای بودجه به نفت است =
دلگرمی بودجه به نفت است
پشتیبانی بودجه با نفت است
نفت پشتیبان بودجه است
🔺بودجه نباید متکی به نفت باشد =
بودجه نباید استوار به نفت باشد
بودجه نباید پُشتگرم به نفت باشد
🔺خودکفایی در گندم، با اتکا به توان داخلی میسر شد =
خودبَسَندِگی/خوداُستواری در گندم، با پشتدادن به توان بومی فراهم شد
🔺به متکا تکیه داد =
به بالش پشت داد
به پشتی یَلِه داد
🔺چرا رانی کسی را از برِ خویش
که "اَندَخسَش" نباشد جز درِ تو (سراجالدین راجی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#اتکا #اتکاء #تکیه #متکا #متکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻اتکاء = دلگرمی، پشتیبانی، پُشتگَرمی، پشتدادن، پشتدادن بر
🔻اتکاء به نفس = خوداُستواری، بهخوداُستواری، خواتاهی، خوادادی، خادادی
🔻نقطهی اتکاء = اَندَخسگاه(اَندَخس=پشتیبان)
🔻تکیه = پشتدادن، پُشتگرمی، پشتداشتن، پشت، لم، لمدادن، یَلِه
🔻تکیهداشتن = پشتدادن، پشتداشتن، لمیدن، لمدادن، یَلِهدادن
🔻تکیهکردن = پشتدادن، پشتداشتن
🔻تکیهکلام = سخنیار، سخنپایه
🔻تکیهگاه = دَرپُشتگاه، پشتی، پشتیبان، لَمِشگاه
🔻متکا = بالش، پشتی
🔻متکی = دلگرم، پُشتگرم، استوار، پشتدهنده
🔻متکی به نفس = خوداُستوار، خودایستا
✍️نمونه:
🔺اتکای بودجه به نفت است =
دلگرمی بودجه به نفت است
پشتیبانی بودجه با نفت است
نفت پشتیبان بودجه است
🔺بودجه نباید متکی به نفت باشد =
بودجه نباید استوار به نفت باشد
بودجه نباید پُشتگرم به نفت باشد
🔺خودکفایی در گندم، با اتکا به توان داخلی میسر شد =
خودبَسَندِگی/خوداُستواری در گندم، با پشتدادن به توان بومی فراهم شد
🔺به متکا تکیه داد =
به بالش پشت داد
به پشتی یَلِه داد
🔺چرا رانی کسی را از برِ خویش
که "اَندَخسَش" نباشد جز درِ تو (سراجالدین راجی)
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#اتکا #اتکاء #تکیه #متکا #متکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
... برآ ای آفتاب، ای توشهی اميد؛
برآ ای خوشهی خورشيد،
تو جوشان چشمهای، من تشنهای بیتاب...
برآ سر ريز کن تا جان شود سيراب!
چو پا در کام مرگی تندخو دارم
چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاشجو دارم
به موج[خیز] روشنایی شستوشو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرينه گل
من رنگوبو خواهم...
بریدهای از سرودهی بلند #آرش_کمانگیر
#سیاوش_کسرایی
#چکامه_پارسی
☀️🍀 @AdabSar
برآ ای خوشهی خورشيد،
تو جوشان چشمهای، من تشنهای بیتاب...
برآ سر ريز کن تا جان شود سيراب!
چو پا در کام مرگی تندخو دارم
چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاشجو دارم
به موج[خیز] روشنایی شستوشو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرينه گل
من رنگوبو خواهم...
بریدهای از سرودهی بلند #آرش_کمانگیر
#سیاوش_کسرایی
#چکامه_پارسی
☀️🍀 @AdabSar
فراوان نَمانی سرآید زمان
کسی زنده برنگذرد بآسْمان
چه جوییهمی زین سَرایِ سِپَنج
کز آغازْ رنجست و فرجامْ رنج
بریزی به خاک اَر همه زآهنی
اگر دینپرستی وَر آهَرْمَنی
تو تا زندهای سوی نیکی گَرای
مگر کام یابی به دیگرسَرای
#فردوسی
بادا:
زِ هر نیکُوی بهرهوَر بادیا
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
کسی زنده برنگذرد بآسْمان
چه جوییهمی زین سَرایِ سِپَنج
کز آغازْ رنجست و فرجامْ رنج
بریزی به خاک اَر همه زآهنی
اگر دینپرستی وَر آهَرْمَنی
تو تا زندهای سوی نیکی گَرای
مگر کام یابی به دیگرسَرای
#فردوسی
بادا:
زِ هر نیکُوی بهرهوَر بادیا
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻عالی = والا، والاجایگاه، بزرگ، شگرف، بسیار خوب، ارجمند، برتر، برجسته، بَرسو، بالنده، بلندپایه، فَرانیک، نغز، اَپَر(اَبَر)، اَپَرَک
🔻عالیالنظر = زبَرنِگر
🔻عالیبَخت = والابَخت، بَختیار، پیشانی بلند
🔻عالیتبار = والاتَبار
🔻عالیترین = والاترین، بهترین، برترین
🔻عالیجاه = والاگاه
🔻عالیجناب = (Lord)، بزرگوار، والاگهر، والاگاه، گرانمایه، ارجمند، بلندآستان، راد
🔻عالیذکر = نیکیاد
🔻عالیرای = بلندرای
🔻عالیرتبه = والاجایگاه، والاگهر، گرانسایه، گرانمایه، بلندپایه، اَپَرکار
🔻عالیسرای = والاسرای، کاخ
🔻عالیشَأن = والاجای، والاگاه
🔻عالیقدر = والاگاه، والااَرج، پیشاَرج، اوجمَند، پُربها، پُرارزش
🔻عالیگوهر = والاگوهر، باگُهَر، پاکنِژاد
🔻عالیمرتبت = اَپَرکار(اَبَرکار)، والاگاه
🔻عالیمرد = اَپَرمرد، اَبَرمرد
🔻عالیمقام = بلندپایه، بلندگاه، ارجمند
🔻عالیمکان = بلندآشیان
🔻عالینژاد = والاگهر، والانژاد، نیکنِژاد، پاکنِژاد
🔻عالینسب = والانژاد، والاتبار
🔻عالیهمت = والامنش، بزرگوار
🔻آموزش عالی = آموزشِ والا، آموزش والاپایه
🔻جنابعالی = (Excellency)، شما، بزرگوار، سرور گرامی، کَدبان
🔻حضرتعالی = شما، سرکار، سرور، فَرمَند
🔻دیوان عالی تمیز = دیوان دادرسی کشور
🔻دیوان عالی کشور = دیوان دادرسی کشور
🔻شورای عالی = فرایزن، سَررایزن
🔻شورای عالی اصناف = سَررایزنی پیشهوران
🔻علامت صفت عالی = نشانهی زاب برترین
🔻علوم عالی = دانشهای بَرین
🔻تعالی = والایی، برتری
🔻بسمه تعالی = به نام خدا، به نام او که والاست
🔻متعال = والا
🔻متعالی = فرایاز، بَرین، والا
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#عالی #تعالی #متعال #متعالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻عالی = والا، والاجایگاه، بزرگ، شگرف، بسیار خوب، ارجمند، برتر، برجسته، بَرسو، بالنده، بلندپایه، فَرانیک، نغز، اَپَر(اَبَر)، اَپَرَک
🔻عالیالنظر = زبَرنِگر
🔻عالیبَخت = والابَخت، بَختیار، پیشانی بلند
🔻عالیتبار = والاتَبار
🔻عالیترین = والاترین، بهترین، برترین
🔻عالیجاه = والاگاه
🔻عالیجناب = (Lord)، بزرگوار، والاگهر، والاگاه، گرانمایه، ارجمند، بلندآستان، راد
🔻عالیذکر = نیکیاد
🔻عالیرای = بلندرای
🔻عالیرتبه = والاجایگاه، والاگهر، گرانسایه، گرانمایه، بلندپایه، اَپَرکار
🔻عالیسرای = والاسرای، کاخ
🔻عالیشَأن = والاجای، والاگاه
🔻عالیقدر = والاگاه، والااَرج، پیشاَرج، اوجمَند، پُربها، پُرارزش
🔻عالیگوهر = والاگوهر، باگُهَر، پاکنِژاد
🔻عالیمرتبت = اَپَرکار(اَبَرکار)، والاگاه
🔻عالیمرد = اَپَرمرد، اَبَرمرد
🔻عالیمقام = بلندپایه، بلندگاه، ارجمند
🔻عالیمکان = بلندآشیان
🔻عالینژاد = والاگهر، والانژاد، نیکنِژاد، پاکنِژاد
🔻عالینسب = والانژاد، والاتبار
🔻عالیهمت = والامنش، بزرگوار
🔻آموزش عالی = آموزشِ والا، آموزش والاپایه
🔻جنابعالی = (Excellency)، شما، بزرگوار، سرور گرامی، کَدبان
🔻حضرتعالی = شما، سرکار، سرور، فَرمَند
🔻دیوان عالی تمیز = دیوان دادرسی کشور
🔻دیوان عالی کشور = دیوان دادرسی کشور
🔻شورای عالی = فرایزن، سَررایزن
🔻شورای عالی اصناف = سَررایزنی پیشهوران
🔻علامت صفت عالی = نشانهی زاب برترین
🔻علوم عالی = دانشهای بَرین
🔻تعالی = والایی، برتری
🔻بسمه تعالی = به نام خدا، به نام او که والاست
🔻متعال = والا
🔻متعالی = فرایاز، بَرین، والا
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#عالی #تعالی #متعال #متعالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی دربارهی پیوند افسانهی سیمرغ و دانش پزشکی؛ به پاس کوشش خستگیناپذیر پزشکان و پرستاران میهن.
🔹سیمرغ نمادی است چند رویه و چند سویه، در سامانههای نمادشناختی ایرانی. یکی از برجستهترین این رویهها و سویهها، پزشکی است.
سیمرغ نخستین کاردپزشک(جراح) ایران و جهان است.
نخستین زایمان کاردپزشکانه به راهنمونی او انجام گرفته است:
بدر آوردن رستم، نوزادی تهم و تنومند از زهدان رودابه و زایاندن او به یاری کاردپزشکی.
#پیام_پارسی
@AdabSar
🔹سیمرغ نمادی است چند رویه و چند سویه، در سامانههای نمادشناختی ایرانی. یکی از برجستهترین این رویهها و سویهها، پزشکی است.
سیمرغ نخستین کاردپزشک(جراح) ایران و جهان است.
نخستین زایمان کاردپزشکانه به راهنمونی او انجام گرفته است:
بدر آوردن رستم، نوزادی تهم و تنومند از زهدان رودابه و زایاندن او به یاری کاردپزشکی.
#پیام_پارسی
@AdabSar
هرآنکس که پوشید راز از پزشک
ز مژگان فرو ریخت خونین سرشک
🍀🌺🍀
ز دانندگان گر بپوشیم راز
شود کارِ آسان برِ ما دراز
🌺🌸🌺
همهْ آرزو تندرستی بود
چو از درد روزی به سستی بود
🌸🌷🌸
امیدِ سپاه و سپهبد به توست
که روشنْروان باشی و تندرست"
#فردوسی
🍀🌹🍀
نخستین روز شهریورماه، آذین شده است به نام #پورسینا و #روز_پزشک،
این روز و هرروز بر شما خجسته باد.
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
🩺👩🏻⚕ @AdabSar
ز مژگان فرو ریخت خونین سرشک
🍀🌺🍀
ز دانندگان گر بپوشیم راز
شود کارِ آسان برِ ما دراز
🌺🌸🌺
همهْ آرزو تندرستی بود
چو از درد روزی به سستی بود
🌸🌷🌸
امیدِ سپاه و سپهبد به توست
که روشنْروان باشی و تندرست"
#فردوسی
🍀🌹🍀
نخستین روز شهریورماه، آذین شده است به نام #پورسینا و #روز_پزشک،
این روز و هرروز بر شما خجسته باد.
فرستنده #جعفر_جعفرزاده
🩺👩🏻⚕ @AdabSar
🦩 من مرغ آتشم
شب را
به زیر سرخ پر خویش میکشم
در من هراس نیست ز سردی و تیرگی
من از سپیدههای دروغین مشوّشم*
#سیاوش_کسرایی
#چکامه_پارسی
مشوّش: تنها واژهی بیگانه
@AdabSar 🦩
شب را
به زیر سرخ پر خویش میکشم
در من هراس نیست ز سردی و تیرگی
من از سپیدههای دروغین مشوّشم*
#سیاوش_کسرایی
#چکامه_پارسی
مشوّش: تنها واژهی بیگانه
@AdabSar 🦩
هرآنکس که او را خور و خواب نیست
غمِ مرگ با جشن و سورَش یکیست
تو اکنون همیکوش و با داد باش
چو داد آوری از غم آزاد باش
خرَدمند را شاد و نزدیک دار
جَهان بر بداندیش تاریک دار
#فردوسی
امید آن که:
چو شهریورت باد پیروزگر
به نام بزرگیّ و فرّ و هنر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
غمِ مرگ با جشن و سورَش یکیست
تو اکنون همیکوش و با داد باش
چو داد آوری از غم آزاد باش
خرَدمند را شاد و نزدیک دار
جَهان بر بداندیش تاریک دار
#فردوسی
امید آن که:
چو شهریورت باد پیروزگر
به نام بزرگیّ و فرّ و هنر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
💠🔹 ابوبکر محمّد زَکَریای رازی (۲۵۱ تا ۳۱۳) فرارفت ماهی(هجری قمری) پزشک، دانشدوست و کیمیاگر(شیمیدان) ریشهری و ایرانی است.
از رازی نوشتههایی در زمینهی پزشکی، کیمیا(شیمی) و دانشدوستی بهجا مانده است. او را به نام یابنده الکل و گوهر گوگرد (اسید سولفوریک) میشناسند.
بهگفتهی جرج سارتن (پدر دانشنگاری)، ابوبکر محمد زکریای رازی «بزرگترین پزشک ایران و جهان در سدهی میانه(قرون وسطی) بود».
پرویز اذکایی و جوئل کریمر در ماتیکان(کتاب) «احیا (زندهسازی) فرهنگی در روزگار آلبویه» رازی را کسی دانستهاند که بر پیشانی مردمگرایی ایرانی ایستاده است.
احمد بیرشک مینویسد: «از آموزشهای رازی این بود که همهی آدمیان به اندازهای خرد دارند که بتوانند درباره خود و جهان بیاندیشند. آدمیان برای رستگاری به رهبران دینی نیاز ندارند. بهراستی دینها زیانآور هستند و مایهی کینه و جنگ میشوند. رازی به همهی فرماندهان، رهبران و بزرگان در همهی سرزمینها شک داشت».
ابوبکر محمد زکریای رازی، این کیمیاگر ایرانی پیش از اروپاییان «خردگرایی و نوزایی»(رنسانس) را آغاز کرده بود.
این درخت جهشیافته در باغ و سرزمینی پرورش یافته بود که برایش چندان شایسته نبود. پس اندیشههای او بیآنکه فراوان شود و پا گیرد، در این سرزمین خشکید.
به پاس کوشش فراوان رازی در داروسازی، روز پنجم شهریورماه، روز بزرگداشت او و روز داروسازی نامگذاری شدهاست.
زنده باد یاد او که سدههای بسیار از زمان خودش پیشتر بود و شادباد روز داروساز🌿🎗🍯
نویسنده و فرستنده: #علی_صفری_سنجانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
از رازی نوشتههایی در زمینهی پزشکی، کیمیا(شیمی) و دانشدوستی بهجا مانده است. او را به نام یابنده الکل و گوهر گوگرد (اسید سولفوریک) میشناسند.
بهگفتهی جرج سارتن (پدر دانشنگاری)، ابوبکر محمد زکریای رازی «بزرگترین پزشک ایران و جهان در سدهی میانه(قرون وسطی) بود».
پرویز اذکایی و جوئل کریمر در ماتیکان(کتاب) «احیا (زندهسازی) فرهنگی در روزگار آلبویه» رازی را کسی دانستهاند که بر پیشانی مردمگرایی ایرانی ایستاده است.
احمد بیرشک مینویسد: «از آموزشهای رازی این بود که همهی آدمیان به اندازهای خرد دارند که بتوانند درباره خود و جهان بیاندیشند. آدمیان برای رستگاری به رهبران دینی نیاز ندارند. بهراستی دینها زیانآور هستند و مایهی کینه و جنگ میشوند. رازی به همهی فرماندهان، رهبران و بزرگان در همهی سرزمینها شک داشت».
ابوبکر محمد زکریای رازی، این کیمیاگر ایرانی پیش از اروپاییان «خردگرایی و نوزایی»(رنسانس) را آغاز کرده بود.
این درخت جهشیافته در باغ و سرزمینی پرورش یافته بود که برایش چندان شایسته نبود. پس اندیشههای او بیآنکه فراوان شود و پا گیرد، در این سرزمین خشکید.
به پاس کوشش فراوان رازی در داروسازی، روز پنجم شهریورماه، روز بزرگداشت او و روز داروسازی نامگذاری شدهاست.
زنده باد یاد او که سدههای بسیار از زمان خودش پیشتر بود و شادباد روز داروساز🌿🎗🍯
نویسنده و فرستنده: #علی_صفری_سنجانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شهید = جاویدنام، جانگواه، جانباخته، جانسپار، کشتهی راه خدا، کشته
🔻شهادت = گواکی، کشتهشدن، جانبازی، جانباختگی، جانباختن
🔻شهادتگاه = کشتگاه
🔻شهادتطلبانه = جانبازانه، جانسپارانه
✍نمونه:
🔺در راه حفاظت از وطن شهید شد =
در راه پاسداری از میهن کشته شد
در راه پاسبانی از میهن جان باخت
🔺شهید "جهان آرا" در سال شصت به شهادت رسید =
جاویدنام "جهان آرا" در سال شَست جان باخت
🔺جزئیات حملات شهادتطلبانه اعلام شد =
ریزگان تازشهای جانسپارانه بازنمود شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#شهید #شهادت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شهید = جاویدنام، جانگواه، جانباخته، جانسپار، کشتهی راه خدا، کشته
🔻شهادت = گواکی، کشتهشدن، جانبازی، جانباختگی، جانباختن
🔻شهادتگاه = کشتگاه
🔻شهادتطلبانه = جانبازانه، جانسپارانه
✍نمونه:
🔺در راه حفاظت از وطن شهید شد =
در راه پاسداری از میهن کشته شد
در راه پاسبانی از میهن جان باخت
🔺شهید "جهان آرا" در سال شصت به شهادت رسید =
جاویدنام "جهان آرا" در سال شَست جان باخت
🔺جزئیات حملات شهادتطلبانه اعلام شد =
ریزگان تازشهای جانسپارانه بازنمود شد
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#شهید #شهادت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
✦ واژههای پارسی در زبان تازی سَرَقِه = از پارسی سَرِه، sareh نیکو، نغز، ابریشم سپید و خوب سرقین = از پارسی سَرگین، پیخال چهارپایان، پشکل سرکار = از پارسی سرکار، دیوان، فرمانده، بازرس سرَکَه = از پارسی سرکه، در پازند sak، ترش، کبک ماده سُرم، صُرُم = از پارسی…
✦ واژههای پارسی در زبان تازی
سُطَط = از پارسی ستاوه، stave فریفتاری و درغگویی، ستمگران و ستم پیشگان (آنندراج) و (منتهی الارب)
سَطل = از پارسی شَتَل، دَلو
سِفار = از پارسی افسار، دهانهبند چهارپایان
سَفّاط(تک:سَفَط) = از ریشهی پارسی سبد، sabad، پشکی کوچک که از نی و چوب سازند، سبدگر
سفُانِج = از ریشهی پارسی شتاب، شتابان
سِفت = از پارسی زفت(قیر)، گَژَف
سُفتجِه = از پارسی سفتچه، سفتهبازی، سفته
سَفَرجَل، میوه به، درخت به
سُفرِه = از پارسی سُفره، خوان، سُفرا (گیلکی)
سَفساف = از پارسی سُبوس sabus، گیاهی است از تیرهی گندمیان، سبوسه sabuse، پوست گندم و جو
سِفسیر = از پارسی سفسار، سمسار، از ریشهی سانسکریت sarin-sam، میانجی در داد و ستد و بازرگانی، سپسار، نوکر، پیام بَر، پیک
سِفَنَج = از پارسی سپنج Se -panj، کومه، خانهی یکشبه که پالیزبانان در پالیزستان با چوب و گیاه میسازند
سِفند = از پارسی اسپند
سَفَندَر = از پارسی سَپَندر، از درختان همیشه بهار
سَفینه = از پارسی سفینه (کشتی)
سِقِنطار = از پارسی سگال (اندیشه، هوش) دار، کهبُد (نکتهسنج، دانا و آزموده)
سُک = از پارسی سُک، چیزی میخ مانند و نوک تیز
سِکاف، سکافه، سکافی = از ریشهی پارسی کفشگر، کفشگری
سِکباج = از پارسی سِکبا، سرکه با، آش سرکه با برنج و یا بَلغُور
سَکبینَج = از پارسی سَکبینه، سَغبین از داروهای گیاهی
سُکّر =از پارسی شَکر، از ریشهی سانسکریت سارکارا
✦ @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
✦ @AdabSar
سُطَط = از پارسی ستاوه، stave فریفتاری و درغگویی، ستمگران و ستم پیشگان (آنندراج) و (منتهی الارب)
سَطل = از پارسی شَتَل، دَلو
سِفار = از پارسی افسار، دهانهبند چهارپایان
سَفّاط(تک:سَفَط) = از ریشهی پارسی سبد، sabad، پشکی کوچک که از نی و چوب سازند، سبدگر
سفُانِج = از ریشهی پارسی شتاب، شتابان
سِفت = از پارسی زفت(قیر)، گَژَف
سُفتجِه = از پارسی سفتچه، سفتهبازی، سفته
سَفَرجَل، میوه به، درخت به
سُفرِه = از پارسی سُفره، خوان، سُفرا (گیلکی)
سَفساف = از پارسی سُبوس sabus، گیاهی است از تیرهی گندمیان، سبوسه sabuse، پوست گندم و جو
سِفسیر = از پارسی سفسار، سمسار، از ریشهی سانسکریت sarin-sam، میانجی در داد و ستد و بازرگانی، سپسار، نوکر، پیام بَر، پیک
سِفَنَج = از پارسی سپنج Se -panj، کومه، خانهی یکشبه که پالیزبانان در پالیزستان با چوب و گیاه میسازند
سِفند = از پارسی اسپند
سَفَندَر = از پارسی سَپَندر، از درختان همیشه بهار
سَفینه = از پارسی سفینه (کشتی)
سِقِنطار = از پارسی سگال (اندیشه، هوش) دار، کهبُد (نکتهسنج، دانا و آزموده)
سُک = از پارسی سُک، چیزی میخ مانند و نوک تیز
سِکاف، سکافه، سکافی = از ریشهی پارسی کفشگر، کفشگری
سِکباج = از پارسی سِکبا، سرکه با، آش سرکه با برنج و یا بَلغُور
سَکبینَج = از پارسی سَکبینه، سَغبین از داروهای گیاهی
سُکّر =از پارسی شَکر، از ریشهی سانسکریت سارکارا
✦ @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
✦ @AdabSar
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
#حافظ
#چکامه_پارسی
🍷💃🏻 @AdabSar
آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
#حافظ
#چکامه_پارسی
🍷💃🏻 @AdabSar
بخور هرچه برزی و بَد را مکوش
به مردِ خرَدمند بسپار گوش
گذر کرد همراه و ما ماندیم
ز کارِ گذشته بسی خواندیم
به منزل رسید آن که پوینده بود
رهی یافت آنکس که جوینده بود
نگیرد تو را دست جز نیکوی
گر از پیرِ دانا سخن بشنوی
#فردوسی
امید آن که:
همه کار و کردار ما داد باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
به مردِ خرَدمند بسپار گوش
گذر کرد همراه و ما ماندیم
ز کارِ گذشته بسی خواندیم
به منزل رسید آن که پوینده بود
رهی یافت آنکس که جوینده بود
نگیرد تو را دست جز نیکوی
گر از پیرِ دانا سخن بشنوی
#فردوسی
امید آن که:
همه کار و کردار ما داد باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀