ادب‌سار
14.6K subscribers
4.99K photos
124 videos
21 files
873 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
ادب‌سار
چو شیرین‌تر نمود ای جان مها شور و بلای تو بهشتم جان شیرین را كه می‌سوزد برای تو روان از تو خجل باشد دلم را پا به گِل باشد مرا چه جای دل باشد چو دل گشته‌ست جای تو تو خورشیدی و دل در چَه بتاب از چَه به دل گَه‌گَه که می‌کاهد چو ماه ای مَه به عشق جان‌فزای تو…
شما بنویسید

به‌تازگی چکامه‌ای از #مولوی چامه‌سرای نامدار ایرانی در ادبسار همرسانی شد(t.me/AdabSar/19692)

برای آگاهی بیشتر پارسی‌دوستان، شما بنویسید که کدام واژه‌ها در این سروده بیگانه هستند و برابر پارسی آن کدام است.
و نیز کدام واژه‌ها از ریشه پارسی بوده‌اند و با دگرگونی به ریختی بیگانه درآمده‌اند و ریشه‌ی پارسی آن را نیز بیاورید.

فرسته‌های شما را در ادبسار همرسانی می‌نماییم تا هموندان نیز از آن بهره‌مند گردند.

پیام خود را به این دو نشانی برای ما بفرستید: @New_View و @MajidDorri
🌸🌺🌸
🌺🌸
🌸

گزافست کردارِ گَردان‌سپهر
که گه جنگ‌وزهرست و گه نوش‌ومهر

اگر کُشته گر مرده هم بگذریم
سزد گر به چون‌وچرا ننگریم

چنان رفت شاید که آید زمان
مشو تیز با گردشِ آسْمان

جهاندارِ پیروزگر یار باد
سرِ بختِ دشمنْ نگونسار باد
#فردوسی

و در این هفته امید آن:
که پدرود بادی تو تا جاوْدان
سر و کار ما باد با بخْردان

گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
#AdabSar
🌸
🌺🌸
🌸🌺🌸
ادب‌سار
شما بنویسید به‌تازگی چکامه‌ای از #مولوی چامه‌سرای نامدار ایرانی در ادبسار همرسانی شد(t.me/AdabSar/19692) برای آگاهی بیشتر پارسی‌دوستان، شما بنویسید که کدام واژه‌ها در این سروده بیگانه هستند و برابر پارسی آن کدام است. و نیز کدام واژه‌ها از ریشه پارسی بوده‌اند…
#پاسخ_شما
فرستنده: «سعید باقری»

درود بر شما
واژه دعا، محتاج، خجل، عشق، حد، مس، قبا واژه‌های تازی آن
و واژه سد (صد) و کهربا پارسی تازه شده هستند.



📩 دوستان گرامی؛ شما هم پاسخ و دیدگاه خود را برای ادب‌سار بفرستید.
هم‌رسانی پیام‌ها گواه درستی آن‌ها نیست.
Forwarded from ادب‌سار
📚 @AdabSar 📖

🔅 آشنایی با ماتیکان(کتاب) دساتیر*

دساتیر، نام ماتیکانی است که در زمان صفویان، گروهی از پارسیان شیراز که به هند کوچ کرده بودند، به سرکردگی آذرکیوان دست به نگارش آن زده و این ماتیکان را از آن پیامبری دروغین به نام «ساسان پنجم» دانستند.

این دفتر به زبانی است که همسانی با دیگر زبان‌ها ندارد و اینگونه بر می‌آید که برساخته‌ی خود آذرکیوان باشد. زبان آن را خود آذرکیوان می‌دانست و آن را به پارسی برگرداند. در برگردان پارسی آن، آذرکیوان کوشید تنها واژگان پارسی به‌کار برد و برای جایگزینی واژگان پارسی به جای تازی، دست به واژه‌سازی زد.
شماری از این واژگان از زبان سانسکریت، اوستایی و زند و پازند(نوشته‌های زرتشتی به زبان پهلوی) گرفته شده و بر پایه‌ی بنیادهای زبان‌شناسی و ریشه‌شناسیک ساخته شده‌اند. چندی از این واژگان امروز در زبان پارسی کاربردی شده‌اند و به دیوان سرایندگان نیز راه یافته‌اند.

چند نمونه از واژگان دساتیر:
فرشاد: خرد و روان گویال کیوان(سیاره مریخ)
فرسار: نیروی داد
فرنود: دلیل و برهان
فرساد: دانشمند(دانشمند پارسی است)
فرزبد یا فرزبود: حکمت
دهناد: نظام و سامانمندی
فروزه: صفت
سفرنگ: تفسیر کتاب خدا
فرجود: معجزه
فرنوش: روان و خرد فلک ماه!!

✍🏻برگرفته از دایره‌المعارف فارسی
نویسنده: #غلامحسین_مصاحب

📚 @AdabSar 📖

از سویی، شماری از پژوهندگان برپاد(مخالف) واژه‌سازی دساتیر هستند و یا بر آن خرده گرفته‌اند:
«…در سده‌ی یازده مهی(قمری)، گروهی بنام «آذر کیوان» شیوه‌ای نو در واژه‌سازی پایه‌گذاری کردند که خوشبختانه چندان گسترش نیافت. در روزگار شاه عباس بزرگ صفوی که همزمان با پادشاهی اکبرشاه در هند بود (963 تا 1014 مهی)، موبدی زرتشتی بنام آذرکیوان از مردم شیراز یا کناره‌های آن به همراه چندی از پیروانش به هندوستان کوچید و آنجا که بازار دین‌سازی گرم بود و اکبرشاه خواستار آفرینش و گسترش آیینی فراگیر و همگانی بود، آذر کیوان آمیزه‌ای از زرتشتی، اسلام، صوفی‌گری و آیین جوکی‌های هندو را به نام دین باستانی پدیدار ساخت و نسکی از پیش خود فراهم آورد و آن را «دساتیر» نام نهاد…»

✍🏻بریده‌ای از نوشتار پژوهشی «پیشینه‌ی واژه‌پردازی در پارسی پس از اسلام»
نویسنده: #مهیار_دیباور

دنباله‌ی این نوشتار را در این پیوند بخوانید:
http://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12362-pishine-vaje-pardazi-dar-parsi.html

پی‌نوشت*: دساتیر چندینه(جمع) واژه‌ی پارسی دستور است که به نادرست به روش تازی چندینه شده است.

📚 @AdabSar 📖
🌍 جنبشی که در سده‌ی کنونی در میان پارسی‌زبانان ایران برای واژه‌گزینی آغاز شده است، کار تازه‌ای نیست. دانشمندان ایرانی در نخستین سده‌های پس از اسلام بیکار ننشسته و برای نگهداری از زبان پارسی کوشیده‌اند. «ابوریحان بیرونی» و «پورسینا» از پرچمداران جنبش واژه‌گزینی دانشیک(علمی) در زبان پارسی بودند. برای نمونه، «التفهیم» بیرونی گنجینه‌ای از واژگان نژاده (اصیل) و خوش‌ساخت زبان پارسی است. نبیک(کتاب)های دیگر بیرونی همچون «آثارالباقیه»، «الجماهر» و «صیدنه» نیز سرشار از واژگان شیوای پارسی هستند. او در الجماهر نام‌های گوهرها و توپال‌ها(فلزات) و در صیدنه نام گیاهان و داروها را به پارسی برگردانده یا برای آن‌ها برابرسازی کرده است. بیرونی در التفهیم کوشیده است که در اَنگارش(ریاضی) واژگانی کارا جایگزین کند. او با این کار فرهنگ واژگان دانشیک(علمی) پارسی را پرمایه‌تر ساخته است. بسیاری از این واژگان در زمان ساسانیان در ستاره‌شناسی و رایگری(ریاضی) کاربرد داشتند. برابرهای پارسی برگزیده‌ی ابوریحان در التفهیم و پورسینا در «دانشنامه‌ی علائی» گاهی همسانند. برخی از واژگانی که آنان برگزیدند در نوشته‌های کهن پارسی کاربرد داشت و واژگان بسیاری نیز نوساخته هستند.
در اینجا با فهرست کوتاهی از واژگان برگزیده در التفهیم آشنا می‌شویم.

راست ستون = #استوانه_قائم
ستاره‌یاب = #اسطرلاب
آبگیر = #برکه ، #بطیحه
دندانه = #تضریس
آموختن = #تعلم
آموزیدن = #تعلیم
جدا کردن = #تمیز_دادن
بازداشتن = #حبس #توقیف
زاویه گشاده = #زاویه_منفرجه
ناخوبکاری = زشتی عمل و بدخدمتی
شناگر = #سبّاح
آغازیدن = #شروع_کردن
آفتاب = #شمس
آتش آسمانی = #صاعقه
تابستانی = #صیفی
ستوردان/ ستورگاه = #طویله
داروی زهری = #دوای_سمی
زاویه تیز = #زاویه_حاده
شاخ = #فرع
تابستانگاه = #فصل_تابستان
کاریز = #قنات
ستارگان ابری = #کواکب_سحابی
ستاره رونده = #کوکب_سيار
کیوان = #زحل
باری = #لااقل
راست پهلو = #متساوی_الاضلاع
نمودار = #مثال #شاهد
کاردار = #عامل
تاوان = #غرامت
بهرام = #مریخ
پیشدستی = #مسابقت و #مبادرت
میانگی = #معتدل
کشتی‌بان = #ملاح
گورپاشیدن = #نبش_قبر
کیش = #نحله
نماز پیشین = #نماز_ظهر
نماز دیگر = #نماز_عصر
مویه = #نوحه و زاری
میانگاه = #وسط

بیرونی را همچنین پدر دانش «مردم‌شناسی» می‌دانند. بیرونی با دیده‌ای دانشمندانه و خردمندانه به گذشته نگاه کرده و کوشش فراوانی در یافتن راستی‌ها از خود نشان داد.
در ایرانی که تازش‌ها و دشمنی‌های پیاپی و سهمگین، بسیاری از دانش نوشتاری ما را به آتش کشید، اگر نبود بیرونی، ما این دانش اندک درباره‌ی روش زندگی نیاکان‌مان را در دست نداشتیم و درباره پیشینه‌مان هیچ نمی‌دانستیم.

سیزدهم شهریور، روز بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی گرامی باد.

🖋 برداشت آزاد از:
بازنگری کارنامه‌ی بیرونی در زبان فارسی، «علی مصریان»
بازنویسی و برگردان به پارسی: #پریسا_امام_وردیلو

@AdabSar
📚📐🌍
ادب‌سار
شما بنویسید به‌تازگی چکامه‌ای از #مولوی چامه‌سرای نامدار ایرانی در ادبسار همرسانی شد(t.me/AdabSar/19692) برای آگاهی بیشتر پارسی‌دوستان، شما بنویسید که کدام واژه‌ها در این سروده بیگانه هستند و برابر پارسی آن کدام است. و نیز کدام واژه‌ها از ریشه پارسی بوده‌اند…
#پاسخ_شما
فرستنده: «مصی باقری»

درود
درباره‌ی واژه‌های بیگانه در چکامه مولوی: چو شیرین‌تر نمود ای جان…

بلا = گزند، زیان
خجل = شرمگین، شرمسار
قبا = ردا، جامه
محتاج = نیازمند
دعا = نیایش
حد = مرز، اندازه
عشق = دل باختگی، دل دادگی
صد = سد. واژه پارسی است

پایدار باشید



📩 دوستان گرامی؛ شما هم پاسخ و دیدگاه خود را برای ادب‌سار بفرستید.
هم‌رسانی پیام‌ها گواه درستی آن‌ها نیست.
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻معمار = مِهراز، رازی‌گر، آبادگر، والادگر، سازنده، بنیادگر
🔻معماری = مِهرازی، رازی‌گری، بنیادگری، والادگری، آبادگری، ساختمان
🔻مهندس معمار = مِهراز، کارشناس مِهراز

نمونه:
🔺روز معمار بر معماران عزیز مبارک باد =
روز مهراز بر مهرازان گرامی همایون باد

🔺تمام افراد حاضر، معماری بنا را تحسین کردند =
همگی رازی‌گری ساختمان را ستودند

🔺طاق کسری، اثر تاریخی معماران ایرانی است =
تاک کسرا، کار باستانی سازندگان ایرانی است
ایوان خسرو، آفریده‌ی باستانی والادگران ایرانی است

🔺آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور(مولانا) =
آن کس که بدور شد ز مِهراز
کی گردد کارهاش آباد

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#معمار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
به من بازگرد ای شده گر توانی
که تلخ‌ست بی‌تو مرا زندگانی

دریغا تو کز پیش رویم جدایی
دریغا تو کز پیش چشمم نهانی

چه گویی به تو راه جستن توانم
چه گویم به من بازگشتن توانی

دل من ز مهر تو گشتن نخواهد
دلی دیده‌ای تو بدین مهربانی؟

گرفتم که من دل ز تو برگرفتم
دل من کند بی‌تو همداستانی

من از رشک روی تو دیدن نیارم
سهی سرو آزاده‌ی بوستانی!


#فرخی_سیستانی
#چکامه_پارسی

@AdabSar
ادب‌سار
💫 واژه‌های پارسی در زبان تازی زلیه، زولِیّهَ = از پارسی زیلو، گستردنی زُماوَرد = از پارسی بزم‌آورد، خوراک تخم مرغ، گوشت و سبزی، خوراک بزم که آن را لقمه‌ی خلیفه یا کادیک(قاضی) نامند زمان = از پارسی زمان، آوان، گاه، روزگار در پهلوی Zaman در ایران باستان yamana…
🔥 واژه‌های پارسی در زبان تازی

زمَنه = از ریشه ی پارسی زمان

زمهَریر = از پارسی زمهریر، سرمای بسیار سخت

زن (zan) = از پارسی زن، مادینه، بانو، زاینده. در پهلوی zhan از تکواژ ریشه‌ای و باستانی zan= زاینده در اوستا  jani-jeni.

زِن zen = گمان درونی، پی بردن، از تکواژ هسته‌ای و آریایی دَ (da) و تکواژ هسته‌ای dan= دانستن، zan گمان کردن، zen = با نیروی خرد دریافتن. در اوستا a-va-zan و فشرده‌ی واژه‌ی اوستایی a-aitizan به مانک(معنی) دانستن و آگاهی درونی این واژه به زبان تازی رفته و به نادرست ظن نوشته شده است

زناجیر(تک:زنجیر) = از پارسی زنجیر، زنجیرها

زناد = از پارسی زند، آتشزنه (در فندک، چخماق)

زنادقه = از پارسی زندیک، زندیکان، ناباوران دین‌نما

زنانه (عراقی) = از پارسی زنانه، مرد با رفتاری زنانه

زُنبُرک = از پارسی زنبُرک، فنر

زنبَق = از پارسی زنبَک، زنبه، گل سوسن آزاد

زنبیل = از پارسی زنبیر، زنبیل

زِمبار = از پارسی زنباره، زن‌باز

زُمبُرَک = از پارسی زنبورک، دستگاه نیزه پران چندتایی

زُمّج = از پارسی زمنج، از پرندگان

زَمّردِه = از پارسی زن مَرده، زنی که رفتاری مردانه دارد یا زن همجنس‌گرا

زِناق = از پارسی زِنَخ، چانه و زیر گردن، چانه‌بند چرمی چارپایان

زنبَری = از پارسی زن‌بَر(جاکش)

🔥 @AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

🔥 @AdabSar
چنین‌ست رسمِ سرایِ فریب
گهی با فرازست و گه با نشیب

ازو شادْمانی و زو مُستمند
گهی بر زمینْ گه بر اَبرِ بلند

ابا آن‌که از مرگْ خود چاره نیست
رهِ خواهش و پرسش و پاره نیست

ز مادرْ همهْ مرگ را زاده‌ایم
به بی‌کام گردن بدو داده‌ایم

کس از گردشِ آسْمان نگذرد
وگر بر زمینْ پیل را بشکرد
#فردوسی

و امیدم این‌که:
همیشه هنرمند بادا تنت
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💎
💎💎
💎💎💎
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻مهندس = (پارسی تازی‌شده)، کارشناس، هَنداچگر، هَندازگر، هَنداسگر، هندسه‌دان، شماردار، اندازوَر، اندازگر
🔻مهندس مشاور = کارشناس رایزن، هَنداسُبار(سُبار=مشاور، رایزن)
🔻مهندسی = کارشناسی، هندازگری
مهندسین = کارشناسان، هَنداچگران، هَندازگران، هَنداسگران
🔻مهندس معمار = مِهراز، کارشناس مِهراز

نمونه:
🔺در رشته‌ی مهندسی برق قبول شد =
در رشته‌ی کارشناسی کـَهرُبا پذیرفته شد

🔺تاییدیه مهندسین ناظر پروژه را احتیاج داشت =
پذیرش‌نامه‌ی هَندازگران دیدبان برنامه را نیاز داشت
رَواداری کارشناسان دیده‌بان کلان‌برنامه را نیاز داشت

🔺گهر دادش و چیز چندین ز گنج 
که ماند از شمارش مهندس به رنج(اسدی) =
گهر دادش و چیز چندین ز گنج 
که ماند از شمارش شماردار به رنج


🚩 "مهندس"(مُهَندز=اندازه‌گیرنده) واژه‌ای تازی است که از واژه‌ی پارسی "اندازه" گرفته شده است.

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مهندس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادب‌سار
شما بنویسید به‌تازگی چکامه‌ای از #مولوی چامه‌سرای نامدار ایرانی در ادبسار همرسانی شد(t.me/AdabSar/19692) برای آگاهی بیشتر پارسی‌دوستان، شما بنویسید که کدام واژه‌ها در این سروده بیگانه هستند و برابر پارسی آن کدام است. و نیز کدام واژه‌ها از ریشه پارسی بوده‌اند…
#پاسخ_شما
فرستنده: «رضا مهری»

درود بر شما
بلا
خجل
عشق
محتاج
دعا
صد (فارسیش سد باید باشه فکر کنم)
آخر بیت هفتم هم فکر کنم درستش دُر است نه دَر.


📩 دوستان گرامی؛ شما هم پاسخ و دیدگاه خود را برای ادب‌سار بفرستید.
هم‌رسانی پیام‌ها گواه درستی آن‌ها نیست.
چاه است و راه و دیده‌ی بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش

چندین چراغ دارد و بی‌راه می‌رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش

#سعدی
#چکامه_پارسی

💡 @AdabSar
تنِ خویش یک‌باره ننگی مکن
مگر کز گُمان دیگر آید سخُن

ز ناآمده‌کارْ دل را به غم
سزد گر نداریْ نباشی دژم

بباید کشیدن گُمان از بدی
ره‌ِ ایزدی باید و بخردی

که گیتی نمانَدهمی بر کسی
نباید بدو شاد بودن بسی

هنرْ مردمی باشد و راستی
ز کژّی بود کمّی و کاستی
#فردوسی

و امیدم این‌که:
ز دیدارِ تو دور بادا بدی
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
وقتی که تیر می‌خوره به نای آهو چی می‌شه؟
وقتی که تیغ می‌شینه رو ساق شب‌بو چی می‌شه؟

گوّله وقتی در می‌آد از تو تفنگ و می‌شینه
مثل خال هندیا میون ابرو چی می‌شه؟

خونی که می‌ریزه از بیخ گلوی آهوا
از کف بیابونا تا ته پستو… چی می‌شه؟

نون‌تو چطور ته کاسه‌ی آخر می‌کشی؟
وقتی دست خونی‌تو می‌کشی اون تو چی می‌شه؟

چطوری خون می‌خوری؟ مزه‌ی خون چه شکلیه؟
نون و خون که می‌خوری، مزه که هیچ… بو چی می‌شه؟

چطوری دست می‌کشی رو سر بچه‌هات؟ بگو
بوی خون لابلای خرمن گیسو چی می‌شه؟

وقتی تو چشم کسی زل می‌زنی عاشقونه
ته اون نگات بگو تیزی چاقو چی می‌شه؟

شب چطور خوابت می‌بره؟ خواب چی می‌بینی شبا؟
توی تختت که می‌شی پهلو به پهلو چی می‌شه؟

وقتی که ستاره‌ای بالا سرت غمزه میاد
مثل چشم آهوا می‌زنه سوسو چی می‌شه؟

کاش می‌دونستی شکارچی… کاش می‌دونستی فقط
گوّله وقتی می‌شینه تو خواب آهو چی می‌شه…


سراینده: #عبدالله_مقدمی
هنرمند: #علیرضا_پاکدل

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🇮🇷🩸 @AdabSar
گلرنگ شد در و دشت
از اشکباری ما
چون غیر خون نبارد
ابر بهاری ما

با صد هزار دیده
چشم چمن ندیده
در گلستان گیتی
مرغی به خواری ما

بی‌خانمان و مسکین
بدبخت و زار و غمگین
خوب اعتبار دارد
بی‌اعتباری ما

این پرده‌ها اگر شد
چون سینه پاره دانی
دل پرده پرده خون است
از پرده‌داری ما

یک‌دسته منفعت‌جو
با مشتی اهرمن‌خو
با هم قرار دادند
بر بی‌قراری ما

گوش سخن‌شنو نیست
روی زمین و گر نه
تا آسمان رسیده است
گلبانگ زاری ما

بی مهر روی آن مه
شب تا سحر نشد کم
اختر شماری دل
شب زنده‌داری ما

بس در مقام جانان
چون بنده جان فشاندیم
در عشق شد مسلم
پروردگاری ما

از فر فقر دادیم
فرمان به باد و آتش
اسباب آبرو شد
این خاکساری ما

در این دیار باری
ای کاش بود یاری
کز روی غمگساری
آید به یاری ما.

#فرخی_یزدی

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🇮🇷🩸 @AdabSar
بلقیس!
رفته بودی سر کوچه انار بگیری!
دانه‌هایت را آوردند…

سراینده: #نزار_قبانی
هنرمند: #شهاب_جعفرنژاد
نام نگاره: ایران‌بانوی زیبا

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🩸🇮🇷 @AdabSar
جَهان پر ز گنج‌ست و پر تاج و تخت
نباید همه بهرِ یک نیک‌بخت

ز جنگْ آشتی بی‌گُمان بهترست
نگه کن که گاوت به چرم اندرست

که از راستی جانِ بدگوهران
گریزد چو گردن ز سنگِ گران

ور ایدون که بی‌چاره پیمان کند
بکوشد که آن راستی نشکند

چو کژ آفریدش جهان‌آفرین
تو مشنو سخن زوی و کژّی ببین
#فردوسی

و در این هفته امید آن که:
همهْ نیکویی بادْ کردار ما
مبیناد کسْ رنج و تیمار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
بدان آنچه دل را از آن شادی است
زن و زندگی زان پس آزادی است
گر ایرانیانند آزاد و شاد
بهین‌بوم یکسر در آبادی است

#میرجلال_الدین_کزازی ۶ مهر ۱۴۰۱
#چکامه_پارسی
هنرمند: #میرزاحمید

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻‍♀ @AdabSar